كميت اسدى کیست؟
تبهای اولیه
شاعران مكتبى و مدافعان ولايت اهلبيت(ع) پيوسته از عقيده و ايمان خويش، مشعلى افروخته و از هنر و ادب خود، سلاحى ساختهاند، تا از «حق» دفاعكنند و با «باطل» بستيزند.
آشنايى با اين چهرههاى پرفروغ، اهل ذوق و هنر را اميد و الهام و جهت مىبخشد، تا از تواناييهاى قلمى و بيانى و هنرى خويش، استفاده بجا و بهينه كنند و به حقگسترى و شورافكنى و شعورپراكنى در ميان امت محمد(ص) و جامعه بشرى بپردازند. از اينرو، آشنايى با زندگينامه اين چهرهها، سازنده و الهامدهنده است.
در فرهنگ و ادب غنى و پرمايه شيعه، آفاق روشنى از اين مضامين و جلوههاى متعالى وجوددارد كه مىسزد نسل امروز ومشتاقان فرهنگ اهلبيت پيامبر، به آن توجهى در خور كنند و اين چهرههاى فرهنگساز را بشناسند و بشناسانند.
آشنايى با شاعران متعهد شيعه، در همين راستا قراردارد. و از همين شماره، اين فصل را آغاز مىكنيم، آن هم از شاعر بلندآوازه و انقلاب ولايى شيعه، «كميتبن زيد اسدى».
گرچه پيش از كميت هم، شاعرانى بودهاند كه در راستاى فرهنگ اهلبيت(ع) و دفاع از ولايت، شعر را در خدمت عقيده گرفتهاند، ولى برخى از آنان سابقه خوبى ندارند، برخىشان هم در ادامه راه و اواخر عمر، لغزشهاى سياسى و عدول از جبهه حق و كوتاهآمدن در دفاع از ولايت داشتهاند.
كميت اسدى، شاعرى است كه چه در سابقه و چه لاحقه، پروندهاى روشن و شخصيتى بارز دارد. از اين رو سرآغاز اين سلسله نوشتار قرار گرفتهاست.
سال 60هجرى بود كه در قبيله «بنىاسد» فرزندى چشم به جهان گشود كه مىبايستبار رسالت عاشوراى خونين را به دوش كشد و به تبيين مظلوميت «آلالله» بپردازد.
«كميت»، از همان كودكى روحى بلند و حساس و رفتارى شگفت و تحسينبرانگيز داشت كه نوعى نبوغ و خارقالعادهبودن را نشان مىداد. از دوران خردسالى، با شاعر بلندپايه، «فرزدق» و شعرهاى او آشناشد و قدم در وادى شعر و ادب گذاشت، بگونهاى كه از همان آغاز، نامش بر سر زبانها افتاد و بستگان نزديكش هم به جنبههاى برجسته فكر و ذوق و ديدگاه او، پىبردند.
«كميت اسدى»، دوران سه امام معصوم را درككرد: امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع).
و دل و جان و ذوق و زبان خود را وقف ترويج مكتب ائمه و نشر فضائل خاندان پيامبر كرد. امامان نيز به وى عنايتخاصى داشتند و او را حمايت و ستايش مىكردند.
روزى كه كميت، قصيده معروف خويش (من لقلب متيم مستهام) را در محضر امام زينالعابدين(ع) خواند،
حضرت فرمود: ما از پاداش خدمت تو ناتوانيم، اما خداوند، از اجر سروده تو ناتوان نيست. خدايا كميت را از كرم خويش محروم مگردان. و آنگاه دستورداد تا مبلغى بعنوان صله به او دادند، همراه با يكدست لباسى كه با بدن مطهر امام، متبرك شدهبود.
يكى از سرودههاى معروف او قصيده «هاشميات» است. اين شعر بلند، خيلى سريع در زمان خود شاعر پخش و همهجا مطرح شد، چراكه ستمها و زشتيهاى امويان را برملا ساخته بود و به خاطر همين شاعر از سوى طاغوتهاى اموى تحت تعقيب بود و براى سرش جايزه تعيين كردهبودند.
در جايى از اين شعر، مىگويد:
«در عشقورزى به آلمحمد(ص)، انگشتنما شدهام. گروهى مرا به سبب دوستى با خاندان رسول، تكفير مىكنند، اما تكفير و عيبجويى آنان در نظرم هيچ است.»
وقتى در مدينه خدمت امام محمدباقر(ع) رسيد و قصيدهاش را بر آن حضرت خواند، حضرت او را مورد تفقد و دلجويى و محبت قرارداد و دعايش كرد. دعاى امام اين بود كه: «تا وقتى كه از اهلبيت و حق دفاع مىكنى، روحالقدس پشتيبان و تاييدكنندهات باد!»
اينگونه برخوردها، نشاندهنده جايگاه والا و قدر و منزلت او نزد ائمه(ع) بود.
كميت، در بديههسرايى شاعرى چيرهدست و پرتوان بود و با توانايى شعرى بالايى كه داشت، در هرجا و زمينه مناسب، به نشر فضائل خاندان رسالت و افشاى ستمگران مىپرداخت.
) كه آن را نزد امام صادق(ع) خواند و امام، تعليقهاى هم بر سروده او زد، سپس شعرش را ستود و در حق او دعاكرد. (1) يكى از قصايد معروف كميت نيز به «قصيده ميميه» است (من لقلب متيم مستهام
يكبار هم كه در «منا» خدمتحضرت صادق(ع) رسيد، يكى از اشعارش را كه در مدح اهلبيتبود خواند و چون به مقطعى رسيد كه حوادث جانسوز كربلا و مظلوميتشهداى عاشورا را بازمىگفت، امام با چشمانى گريان دستبه دعا برداشت و از خداوند خواست كه گناهان گذشته و آينده و پنهان و آشكار كميت را ببخشايد و او را مورد لطف و عنايت و رضايتخويش قراردهد. (2)
مجموعه سرودههاى او در دوجلد، به نام «شعر الكميتبن زيد الاسدى» گردآورى و چاپ شدهاست.
برجستگيها:
برخى از جهاتى كه به كميت اسدى شخصيت والا و دوستداشتنى بخشيدهاست، از اين قرار است:
1- حافظ قرآن بودن
2- فقيه و دينشناس بودن
3- سخنورى و شيوايى بيان
4- نسابهبودن و آگاهى از تبارشناسى
5- خوشنويسى و كتابت زيبا
6- مهارت در علم كلام و جدل با مخالفان
7- تيراندازى
8- تكسوارى
9- شجاعت و بىباكى
10- كرم و سخاوت (3)
اين خصال برجسته، شخصيت او را ممتازتر ساختهبود و نشانه غناى محتوا و جامعيت اين موالى اهلبيت و مدافع حريم ولايتبود.
دليرى او در ورود به عرصه پرخطر انتقاد از حكام جور، و نشر فضايل اهلبيت عصمت مشهود بود و بدينسبب، پيوسته در تعقيبش بودند و او پيوسته در هجوم و گريز. موسىوار به هدايت مىپرداخت و در اين راه، خانهبه دوش بود. سرودههايش سرشار از روح حماسه و معنويت و فضيلتبود و چونان درفشى افراشته، به حق فرا مىخواند و بىلياقتى بنىاميه و ناشايستگى آنان را براى حكومتبر مسلمين مطرح مىساخت.
«جاحظ» گفتهاست: كميت نخستين كسى است كه در شيعه باب مناظره و احتجاج و جدل مكتبى و دينى را گشود. و ديگرى گفته است: كميت، اولين كسى است كه در شعرش، آشكارا از محبت اهلبيت دم زدهاست.
همچنانكه گفتهشد، اشعار او گاهى پيش از خودش سرزمينها و دلها را فتحمىكرد و آفاق را درمىنورديد و زبان به زبان در ميان شيعيان مطرح مىشد و اين يكى از بزرگترين موفقيتهاى او در سرودن شعر مكتبى و موضعدار بود. گفتهاند كه در كوفه، هركس شعر كميت را نمىدانست، او را شيعه نمىدانستند.
فرجام پرافتخار
شهادت، پايان پرافتخار اين عمر پركرامتبود. مرحوم علامه امينى درباره زندگى و شهادت كميت اسدى چنين مىنگارد:
«كميت، در سال شصتم هجرى، در همان سال شهادت سبط شهيد، امام حسين(ع) تولديافت و در سال126هجرى در زمان خلافت مروان به شهادت رسيد.
در دنيا خوشبخت زيست و عمرى خداپسند و حياتى سعادتمندانه داشت و همه حياتش را در راهى كه خدا برايش برگزيدهبود، گذراند و تا توانست، به هدايتگرى مردم پرداخت و به بركت دعاى امام زينالعابدين(ع) شربتشهادت نوشيد.»
پسر كميت نقل مىكند كه در واپسين لحظات حيات پدرم بالاى سرش بودم، آخرين نفسها را مىكشيد. بيهوش مىشد و لحظهاى كه به هوش مىآمد، سهبار مىگفت: «اللهم آلمحمدا».
پايانبخش سخن را، گفتارى از شهيد مطهرى قرار مىدهيم كه نوشتهاست:
«كميت اسدى دارد با اشعارش مكتب حسين(ع) را نشان مىدهد. كميت اسدى با همان اشعارش از يك سپاه بيشتر براى بنىاميه ضررداشت. اين مرد، كى بود؟ يك روضهخوانى بود اما چه روضهخوانى؟ شعرى مىگفت كه تكان مىداد دنيا را، تكان مىداد دستگاه خلافت وقت را اين مرد، به خاطر همين اشعار و همين نوع مرثيهخوانى، چه سختيها كشيد و چه روزگارها ديد و به چه وضع او را كشتند ...». (4)
اين سخن، نشاندهنده موضع حق و جهتگيرى صحيحى است كه شاعر شيعى در تبيين ارزشها و ترسيم واقعيتها بايد داشتهباشد و به «جهل» و «خرافه» راهندهد كه در عرصه باورهاى مردم رخنهكند و جولان دهد. وقتى «شعر» تاثيرى گسترده و بردى وسيع دارد، سزاوار نيست كه اين سلاح فرهنگى بطور ضعيف يا ناشايستبه كار گرفتهشود. هم شاعران مسؤولند، هم مرثيهخوانان و مداحان گرانقدر. (5)
1- ادبالطف، جواد شبر، ج1، ص184.
2- الغدير، ج2، ص193.
3- تلخيصشده از: «كميت اسدى، حديثحريت»، ص190.
4- دهگفتار، ص215 (انتشارات حكمت ).
5- درباره شخصيت كميت، از جمله مىتوانيد به منابع زير مراجعهكنيد: «الكميتبن زيد الاسدى، بين العقيدة والسياسة»، على نجيب عطوى، «اعيان الشيعه»، سيدمحسن امين، ج9، ص33، «كميت اسدى، حديثحريت»، محمد صحتى.