جمع بندی نمی خواهم ازدواج کنم چون کسی که هم کفو من باشه نیست!

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نمی خواهم ازدواج کنم چون کسی که هم کفو من باشه نیست!

سلام من کسی رو واقعا دوست داشتم برای ادواج اما این دوست داشتن برای زیبایی و چیزای دیگە نبود تنها به این دلیل بود که فکر میکردم خیلی مناسبه همیم و خیلی عقایدمون جوره ,تو این چندسال بارها از خدا خواستم اگه اشتباه میکنم و برای هم مناسب نیستیم رفت و آمدهای خانوادگی برای همیشه منتفی بشه ولی خوب یادمه قبل از آخرین باری که دیدمش دعا کرده بودم که اگه برای هم مناسبیم و باهم خوشبخت میشیم بیان و اومدن اما حالا فهمیدم چندروزی میشه که یکی از بستگانشون که واسطه ی رفت و آمدهای بین خانواده هامون بودند برای زندگی به استان دیگه ای رفتند,خیلی برام سخت بود پذیرفتن اینکه بعد از چندسال امیدواری این روابط خانوادگی تقریبا به بن بست کشیده بشه و فهمم برای هم مناسب نیست,ضربه ی سنگینی خوردم چون باورش کردم که کسی اندازه ی اون نمیتونه با من اشتراکات زیادی داشته باشه,الانم فقط خدا حالم رو میدونه,دیگه نمیخوام هیچوقت ازدواج کنم,میخوام خوراک و داروهای گیاهی مصرف کنم که هیچوقت ازدواج نکنم,این از لحاظ شرعی ایراد نداره?(به هرحال راضیم به رضای خدا)
2-من به شدت از صقوط و نزول و طلاق واهمه دارم,یه جوری که انگاری فوبیا دارم برای اینکه از این چیزایی که اسم بردم ایمن بشم چه ذکرها و دعاهایی باید انجام بدم نیازشون دارم, لطفا جواب هردو سوال رو بدید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های عزیز

Leyla;933484 نوشت:
سلام من کسی رو واقعا دوست داشتم برای ادواج اما این دوست داشتن برای زیبایی و چیزای دیگە نبود تنها به این دلیل بود که فکر میکردم خیلی مناسبه همیم و خیلی عقایدمون جوره ,تو این چندسال بارها از خدا خواستم اگه اشتباه میکنم و برای هم مناسب نیستیم رفت و آمدهای خانوادگی برای همیشه منتفی بشه ولی خوب یادمه قبل از آخرین باری که دیدمش دعا کرده بودم که اگه برای هم مناسبیم و باهم خوشبخت میشیم بیان و اومدن اما حالا فهمیدم چندروزی میشه که یکی از بستگانشون که واسطه ی رفت و آمدهای بین خانواده هامون بودند برای زندگی به استان دیگه ای رفتند,خیلی برام سخت بود پذیرفتن اینکه بعد از چندسال امیدواری این روابط خانوادگی تقریبا به بن بست کشیده بشه و فهمم برای هم مناسب نیست,ضربه ی سنگینی خوردم چون باورش کردم که کسی اندازه ی اون نمیتونه با من اشتراکات زیادی داشته باشه,الانم فقط خدا حالم رو میدونه,دیگه نمیخوام هیچوقت ازدواج کنم,میخوام خوراک و داروهای گیاهی مصرف کنم که هیچوقت ازدواج نکنم,این از لحاظ شرعی ایراد نداره?(به هرحال راضیم به رضای خدا)

از حسن اعتماد شما به این انجمن سپاسگذارم و بسیار متاسفم که بااین مساله مواجه هستید عمل و رعایت راهکارهای زیر به شما در کم کردن فشار و برنامه ریزی و موفقیت در آینده کمک خواهد نمود.
خواهر بزرگوار این حس شما به طرف مقابلتون به هر دلیل که باشد ایجاد وابستگی و عشق یک طرفه نموده است و شما در واقع آینده خود را روی چیزی که ممکن است واقعیت نداشته باشد ساخته اید فردی که تنها فکر می کردید با هم همکفو هستید از احساسات او نسبت به خود خبر نداشتید و...

و البته حس و حال شما را کاملا درک می کنم ناراحتی و غم فراوان احساس شکست و بی قرار و عصبی و زودرنج و...

خواهر گرامی لازم است بدانید راهی که از ابتدا رفته اید اشتباه بوده است شما با فکر و خیالات خود خانه ای رویایی ساخته بودید و با آن خانه حالات و روزهای خوشی را داشته اید به همین خاطر که خانه رویاهاتون که بدون دلیل و منطق درستی بنا شده بود ویران شده غم و اندوه سراسر وجودتون را گرفته است.

اگر واقعا با علم و عقل و مشورت و...ایشان را هم کفو خود می دید لازم بود که به جای فکر و خیال بزرگ نمودن ویژگیهای خوب ایشان و جذاب سازی لحظات با هم بودن بیایید و فردی را واسطه قرار دهید و زمینه تبادل نظر و دریافت واقعیات را از طرف مقابل و رسیدن به اطلاعات درست را فراهم می آوردید.

اما حالا نگران نباشید چرا که ممکن بود با این فکر و خیالات و احساسات اگر رفت و آمد ادامه می یافت شما سالهای بیشتری را در خیالات سیر می کردید و هر آنکس که بالاتر رود افتادن او مهلکتر و نابودکننده تر خواهد بود
و حتی اگر می آمدند خواستگاری ،تصمیمات سطحی می گرفتید و زندگی خیالی خود را با واقعیات همراه با فرسنگها فاصله می دید.

حال خدا را بسیار سپاس نمایید و شکر کنید که کار طولانی تر از نشد و زمینه تصمیمات احساسی فراهم نگردید.

اما راهکارهای برون رفت از وضعیت فعلی عبارتند از :

  1. توجه به نکات فوق و ضررها و آسیبهای تصمیمات احساسی
  2. فکر نمودن به اینکه از کجا می دانستید که واقعا هم کفو هستید
  3. ورزش نمودن
  4. رفت و آمد با افراد شاداب و متدین
  5. استفاده از مهارتهای کاهش اضطراب
  6. استفاده از مهارتهای کنترل فکر
  7. از بین بردن هر آنچه سبب یاداوری خاطرات ایشان می گردد
  8. فراهم نمودن زمینه ازدواج و فرصت دادن به سایر خواستگاران برای شناخت بیشار و در فضای معقولانه و با نظارت خانواده
  9. صرف صبحانه خوب و مناسب و به موقع
  10. افزایش تفریح و شادابی
  11. توجه به معنویت و دعا و توسل به اهل بیت
  12. و...

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

Leyla;933484 نوشت:
2-من به شدت از صقوط و نزول و طلاق واهمه دارم,یه جوری که انگاری فوبیا دارم برای اینکه از این چیزایی که اسم بردم ایمن بشم چه ذکرها و دعاهایی باید انجام بدم نیازشون دارم, لطفا جواب هردو سوال رو بدید

خواهر گرامی علل طلاق و شادابی و پایداری زندگی را بررسی نمایید و سعی نمایید علل طلاق را از خود و زندگیتان دور نمایید .و برعکس علل پایداری زندگی را ایجاد نمایید
فکر و خیال زیادی بدون برنامه ریزی و مدیریت علل و راهکارها و مهارتها تنها روحیه انسان را خرابتر کرده و ترس و اضطراب را بیشتر می نماید

  1. لذا مهارتهایی که جهت زندگی بهتر لازم است یادبگیرید (مهارتهای زناشویی ،خانه داری،همسرداری و...)
  2. از فکر و خیال بی جهت و مخل خودداری نمایید
  3. تلقین مثبت نمایید
  4. نگاه واقع بینانه نسبت به زندگی داشته باشید
  5. در انتخاب خود دقت نمایید
  6. ویژگیهای منفی خود را برطرف و ویژگیهای مثبت خود و مناسب با زمدگی را برجسته و تقویت نمایید
  7. زندگی خوب اطرافیان را بزرگ نموده و بیشتر در ذهن خود نمایید
  8. و...

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

باتوجه به گفته های شما از کجا باید دونست که کسی واقعا خودواقعیمان رو دوست داره و حسش شهوت و هوس نیست و حد تمایز این دو رو چطور تشخیص بدیم?

جمع بندی: نمی خواهم ازدواج کنم چون کسی که هم کفو من باشه نیست!

سوال :
سلام من کسی رو واقعا دوست داشتم برای ادواج اما این دوست داشتن برای زیبایی و چیزای دیگە نبود تنها به این دلیل بود که فکر میکردم خیلی مناسبه همیم و خیلی عقایدمون جوره ,تو این چندسال بارها از خدا خواستم اگه اشتباه میکنم و برای هم مناسب نیستیم رفت و آمدهای خانوادگی برای همیشه منتفی بشه ولی خوب یادمه قبل از آخرین باری که دیدمش دعا کرده بودم که اگه برای هم مناسبیم و باهم خوشبخت میشیم بیان و اومدن اما حالا فهمیدم چندروزی میشه که یکی از بستگانشون که واسطه ی رفت و آمدهای بین خانواده هامون بودند برای زندگی به استان دیگه ای رفتند,خیلی برام سخت بود پذیرفتن اینکه بعد از چندسال امیدواری این روابط خانوادگی تقریبا به بن بست کشیده بشه و فهمم برای هم مناسب نیست,ضربه ی سنگینی خوردم چون باورش کردم که کسی اندازه ی اون نمیتونه با من اشتراکات زیادی داشته باشه,الانم فقط خدا حالم رو میدونه,دیگه نمیخوام هیچوقت ازدواج کنم,میخوام خوراک و داروهای گیاهی مصرف کنم که هیچوقت ازدواج نکنم,این از لحاظ شرعی ایراد نداره?(به هرحال راضیم به رضای خدا)2-من به شدت از صقوط و نزول و طلاق واهمه دارم,یه جوری که انگاری فوبیا دارم برای اینکه از این چیزایی که اسم بردم ایمن بشم چه ذکرها و دعاهایی باید انجام بدم نیازشون دارم, لطفا جواب هردو سوال رو بدید

پاسخ :

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های عزیز
از حسن اعتماد شما به این انجمن سپاسگذارم و بسیار متاسفم که بااین مساله مواجه هستید عمل و رعایت راهکارهای زیر به شما در کم کردن فشار و برنامه ریزی و موفقیت در آینده کمک خواهد نمود.
خواهر بزرگوار این حس شما به طرف مقابلتون به هر دلیل که باشد ایجاد وابستگی و عشق یک طرفه نموده است و شما در واقع آینده خود را روی چیزی که ممکن است واقعیت نداشته باشد ساخته اید فردی که تنها فکر می کردید با هم همکفو هستید از احساسات او نسبت به خود خبر نداشتید و...

و البته حس و حال شما را کاملا درک می کنم ناراحتی و غم فراوان احساس شکست و بی قرار و عصبی و زودرنج و...

خواهر گرامی لازم است بدانید راهی که از ابتدا رفته اید اشتباه بوده است شما با فکر و خیالات خود خانه ای رویایی ساخته بودید و با آن خانه حالات و روزهای خوشی را داشته اید به همین خاطر که خانه رویاهاتون که بدون دلیل و منطق درستی بنا شده بود ویران شده غم و اندوه سراسر وجودتون را گرفته است.

اگر واقعا با علم و عقل و مشورت و...ایشان را هم کفو خود می دید لازم بود که به جای فکر و خیال بزرگ نمودن ویژگیهای خوب ایشان و جذاب سازی لحظات با هم بودن بیایید و فردی را واسطه قرار دهید و زمینه تبادل نظر و دریافت واقعیات را از طرف مقابل و رسیدن به اطلاعات درست را فراهم می آوردید.

اما حالا نگران نباشید چرا که ممکن بود با این فکر و خیالات و احساسات اگر رفت و آمد ادامه می یافت شما سالهای بیشتری را در خیالات سیر می کردید و هر آنکس که بالاتر رود افتادن او مهلکتر و نابودکننده تر خواهد بود
و حتی اگر می آمدند خواستگاری ،تصمیمات سطحی می گرفتید و زندگی خیالی خود را با واقعیات همراه با فرسنگها فاصله می دید.

حال خدا را بسیار سپاس نمایید و شکر کنید که کار طولانی تر از نشد و زمینه تصمیمات احساسی فراهم نگردید.

اما راهکارهای برون رفت از وضعیت فعلی عبارتند از :


  1. توجه به نکات فوق و ضررها و آسیبهای تصمیمات احساسی
  2. فکر نمودن به اینکه از کجا می دانستید که واقعا هم کفو هستید
  3. ورزش نمودن
  4. رفت و آمد با افراد شاداب و متدین
  5. استفاده از مهارتهای کاهش اضطراب
  6. استفاده از مهارتهای کنترل فکر
  7. از بین بردن هر آنچه سبب یاداوری خاطرات ایشان می گردد
  8. فراهم نمودن زمینه ازدواج و فرصت دادن به سایر خواستگاران برای شناخت بیشار و در فضای معقولانه و با نظارت خانواده
  9. صرف صبحانه خوب و مناسب و به موقع
  10. افزایش تفریح و شادابی
  11. توجه به معنویت و دعا و توسل به اهل بیت
  12. و...

خواهر گرامی علل طلاق و شادابی و پایداری زندگی را بررسی نمایید و سعی نمایید علل طلاق را از خود و زندگیتان دور نمایید .و برعکس علل پایداری زندگی را ایجاد نمایید
فکر و خیال زیادی بدون برنامه ریزی و مدیریت علل و راهکارها و مهارتها تنها روحیه انسان را خرابتر کرده و ترس و اضطراب را بیشتر می نماید


  1. لذا مهارتهایی که جهت زندگی بهتر لازم است یادبگیرید (مهارتهای زناشویی ،خانه داری،همسرداری و...)
  2. از فکر و خیال بی جهت و مخل خودداری نمایید
  3. تلقین مثبت نمایید
  4. نگاه واقع بینانه نسبت به زندگی داشته باشید
  5. در انتخاب خود دقت نمایید
  6. ویژگیهای منفی خود را برطرف و ویژگیهای مثبت خود و مناسب با زمدگی را برجسته و تقویت نمایید
  7. زندگی خوب اطرافیان را بزرگ نموده و بیشتر در ذهن خود نمایید
  8. و...

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

[=arial black]1.سايت انجمن گفتگوي ديني، انجمن مشاوره، كارشناس: راهنما: تاريخ:21/ 9/ 1396
موضوع قفل شده است