جمع بندی بررسی ویژگی ها و صفات شیعه در روایات

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی ویژگی ها و صفات شیعه در روایات

سلام

روایاتی از ویژگیهای شیعه بودن هست که بنابر اون صفات به نظر می رسه انسان با چنین ویژگیهایی مریض و رنجور میشه و ضعیف و ناتوان که قدرت کار و تلاش رو هم نداره. بخاطر شب زنده داری زیاد و خستگی ها.
لطفا میشه در این مورد کمی توضیح بدید. ممنون
من این حدیث رو دیدم:

شبی امام علی علیه السلام از مسجد بیرون می رفت و هوا بواسطه مهتاب روشن بود، جماعتی پشت سر آن حضرت همراهش می آمدند به آنها نگریست و فرمود: شماکیستید؟
گفتند ماشیعه تو هستیم، حضرت نظری به صورتهایشان انداخت و فرمود: پس چرا در شما نشانه شیعه نمی بینم؟
گفتند: یا امیرالمومنین علامت شیعه چیست؟ فرمود:
از زیادتی بیداری شب زرد رویانند ، چشمشان ضعیف شده و آب از آن خارج می گردد ( بواسطه زیادتی گریه ) ،
بعلت ایستادن به عبادت پشت ایشان خمیده، شکمهایشان بواسطه روزه به عقب چسبیده ، از زیادتی دعا لبهای آنها خشکیده
.

بحارالانوار نقل از امالی شیخ طوسی و ارشاد شیخ مفید.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد تذکره

قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله:
عَلامَةُ الصّابِرِ فى ثَلاثٍ: اَوَّلُها اَنْ لا يَكْسِلَ وَالثّانِيَةُ اَنْ لا يَضْجُرَ وَالثّالِثَةُ اَنْ لا يَشْكُو مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ، لاَِنّهُ اِذا كَسِلَ فَقَدْ ضَيَّعَ الْحَقَّ وَ اِذا ضَجَرَ لَمْ يُؤَدِّ الشُّكْرَ وَ اِذا شَكى مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَدْ عَصاهُ :


حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمود: علامت صابر در سه چيز است:
نخست آن كه كسل و تنبل نباشد، دوم آنكه بى حوصله و بى تاب نباشد، سوم آن كه از پروردگارش شكايت نكند،
زيرا اگر كسل باشد، حقّ را ضايع مى سازد، اگر بى حوصله باشد، شكر را به جا نمى آورد و اگر از پروردگارش شكايت كند او را نافرمانى كرده است.

آنچه در این روایت در آن تاکید موکد شده از نشانه های صبر وبردباری است و صبر یکی از مقاماتی است که شیعه می تواند کسب کند و از کسب این مقام صبر به درجات بلندی در دنیا و آخرت برسد و برای این که به مقام صبر و نتائج صبوری برسد باید خودش را در سختی قرار دهد و این سختی کشیدن اجباری نیست بلکه جهت جلب موفقیت بیشتر و رسیدن به مقامات بالاتری است

ابراهیم ا;933476 نوشت:
سلام

شبی امام علی علیه السلام از مسجد بیرون می رفت و هوا بواسطه مهتاب روشن بود، جماعتی پشت سر آن حضرت همراهش می آمدند به آنها نگریست و فرمود: شماکیستید؟
گفتند ما شیعه تو هستیم، حضرت نظری به صورتهایشان انداخت و فرمود: پس چرا در شما نشانه شیعه نمی بینم؟

گفتند: یا امیرالمومنین علامت شیعه چیست؟ فرمود: از زیادتی بیداری شب زرد رویانند ، چشمشان ضعیف شده و آب از آن خارج می گردد ( بواسطه زیادتی گریه ) ،
بعلت ایستادن به عبادت پشت ایشان خمیده، شکمهایشان بواسطه روزه به عقب چسبیده ، از زیادتی دعا لبهای آنها خشکیده
.

با سلام

در روایات ائمه نازنین شیعیان چند دسته معرفی شدند که در این دسته بندی، دسته اول آن شیعیان خالص هستند که در روایت مذکور اوصافشان آمده! این شیعیان همان دوستان خدا هستند که گریه، خواب از چشمشان ربوده ...

البته یه نکته مهم رو بگم و اون اینکه شیعه یه مقام و مرتبه است ولی ما به هرکس در ظاهر ولایت ائمه را قبول دارد میگیم شیعه! درحالیکه فعلا ما مسلمانیم و زبانی ایمان آوردیم و ذره ای ایمان در دلمان هست و احکام رو رعایت میکنیم و... اما نور ایمان در دلمان باید در اثر تهذیب نفس بتابد و با شناخت خدا، به وی ایمان قلبی آوریم و مومن حقیقی یا همان شیعه شویم

منظور امام علی در روایت مذکور اینست که شما هنوز شیعه نشدید!!! و هنوز کار دارید تا شیعه شوید. شیعه باید مهذب باشد و به مرور به مرتبه ای میرسد که شب بیداری زیاد و حتی بیماری و... مشکلی در زندگی و احوالش ایجاد نمیکند زیرا عاشق خداست و وقتی با چشم دل غیبیات و معشوق را مشاهده میکند بیماری و درد و هزار غم و گرفتاری عالم از خاطرش میرود و این دنیا برایش هیچ ارزشی ندارد!

بند همه غم‌های جهان بر دل من بود ***** در بند تو افتادم و از جمله بِرَستم

امام اوصاف کسی که به مقام تشیع رسیده و چشم دلش باز شده را ذکر کردند و ...

عرب باديه نشينى از امام على عليه السلام درباره درجات خدا دوستان سؤال كرد، حضرت فرمود : پايين ترين درجه دوستان خدا از آنِ كسى است كه طاعت خود را خُرد شمارد و گناهش را بزرگ بداند و گمان بدارد كه كسى جز او در هر دو سراى مؤاخذه نمى شود. آن باديه نشين از هوش رفت و چون به هوش آمد عرض كرد: آيا بالاتر از اين درجه اى هست؟ فرمود: آرى، هفتاد درجه!

امام باقر عليه السلام : شيعيان ما سه دسته اند : دسته اى به نام ما مردم را مى چاپند، دسته اى مانند آبگينه اند كه [هرچه را درونش هست] نمايان مى سازند، . و دسته اى مانند زر سرخ هستند كه هرچه بيشتر در آتش گداخته شود نابتر مى شود .

امام باقر عليه السلام : شيعيان سه دسته اند : دسته اى به وسيله ما خود را مى آرايند (با انتساب خود به ما كسب آبرو مى كنند) و دسته اى با ما نان مى خورند، و دسته اى از ما و با ما هستند .

امام صادق عليه السلام : مردم نسبت به ما ، سه گروهند : گروهى ما را دوست دارند، چون منتظر قائم ما هستند، تا از دنياى ما به نوايى برسند ، اينان سخنان ما را مى گويند و آنها را حفظ مى كنند، اما به كردار ما رفتار نمى كنند . بزودى خداوند اين عده را در آتش محشور خواهد كرد . [دوم] آن گروهى كه ما را دوست دارند و سخن ما را مى شنوند و از رفتارها كوتاه نمى آيند، تا به نام ما مردم را بچاپند ، خداوند شكم اين عده را از آتش پُر مى كند و گرسنگى و تشنگى را بر ايشان مسلّط مى گرداند . [سوم ]آن گروهى كه ما را دوست دارند و گفتار ما را حفظ مى كنند و امر ما را اطاعت مى نمايند و برخلاف كردار ما رفتار نمى كنند ؛ اينان از ما هستند و ما از آنان .

مردى بر امام صادق عليه السلام وارد شد و ادعا كرد كه من از دوستداران و علاقه مندان شما هستم··· . حضرت فرمود : تو از كدام دوستداران ما هستى؟ مرد سكوت كرد . سُدير پرسيد : يا بن رسول اللّه ! مگر شما چند نوع دوستدار داريد؟ حضرت فرمود : دوستداران ما سه طبقه اند :

طبقه اى كه در ظاهر ما را دوست دارند ، اما در باطن دوستمان ندارند ؛ طبقه اى كه در باطن دوستمان دارند اما در ظاهر ما را دوست ندارند و

طبقه اى كه هم در باطن و هم در ظاهر ما را دوست دارند . اينان طراز اولند از آب گواراى زلال نوشيدند و علم تأويل كتاب و تشخيص حق و باطل به دست آوردند و ريشه اسباب را شناختند. اينان زبده ترين گروهند. نادارى و بينوايى و گرفتارى هاى گوناگون، شتابان تر از تاخت اسب به آنان هجوم آورد. سختى و تنگدستى آنان را فرا گرفت و تزلزل و فتنه زده شدند. تعدادى از آن ها مجروح و تعدادى سر بريده شدند و در شهرهاى دور افتاده پراكنده گرديدند. خداوند به واسطه آنان بيمار را شفا مى دهد و نادار توانگر میشود. به وسيله آنها شما يارى مى شويد و باران بر سرتان مى بارد و روزى داده مى شويد. آنان هرچند تعدادشان كم است، اما در پيشگاه خداوند قدر و منزلت بزرگى دارند
.
طبقه دوم ، طراز پايينند ؛ در ظاهر دم از محبّت ما مى زنند اما به شيوه پادشاهان زندگى مى كنند. زبانهايشان با ماست و شمشيرهايشان بر ضدّ ما. طبقه سوم ، در مرتبه متوسط جاى دارند؛ در دل ما را دوست دارند ، اما در ظاهر دوست ما نيستند . به جان خودم، اگر در باطن ما را دوست داشتند ، روزه داران روز و عابدان شب بودند و اثر عبادت را در چهره آنان مى ديدى و تسليم و فرمانبردار بودند.

مرد گفت : پس [بر اساس اين تقسيم بندى ]من از دوستداران باطنى و ظاهرى شما هستم . امام صادق عليه السلام فرمود : دوستداران باطنى و ظاهرى ما نشانه هايى دارند كه با آنها شناخته مى شوند . مرد پرسيد : آن نشانه ها چيست؟ حضرت فرمود : چند خصلتند . اولين خصلت آن است كه خداى يگانه را چنان كه بايد شناخته اند و علم توحيد او را خوب آموخته اند ....

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت براى شيعيان من و شيعيان اهل بيت من كه در دوستى ما خالص اند ، منبرهايى پيرامون عرش گذاشته مى شود و خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد : اى بندگان من! سوى من آييد تا كرامت خود را در ميانتان پخش كنم چرا كه شما در دنيا آزار ديديد.

امام على عليه السلام :دلِ انسانِ خدا دوست، رنج و سختى در راه خدا را بسيار دوست دارد و دل بى خبر از خدا راحت طلب است. پس، اى فرزند آدم! گمان مبر كه بى رنج و سختى، به مقامِ رفيعِ نيكوكارى دست يابى؛ زيرا كه حق، سنگين و تلخ است.

امام على عليه السلام : عشق خدا آتشى است كه در هر چه بيفتد، بسوزاند و نور خدا به هر چه بتابد، فروزانش كند.

امام صادق عليه السلام : خداوند به موسى عليه السلام وحى فرمود: آن كس كه گمان برد مرا دوست دارد اما چون شب فرا رسد چشم از عبادت من فرو بندد، دروغ مى گويد. مگر نه اين است كه هر دلداده اى دوست دارد با دلدار خود خلوت كند؟! هان! اى پسر عمران، چون شب شود من متوجه دوستداران خود شوم و ديده ی دلشان را بگشايم و كيفرم را در برابر چشمانشان مجسم كنم و با من گفتگو كنند چنان كه گويى مرا مى بينند و در حضور خودم با من سخن مى گويند.

امام صادق عليه السلام :هرگاه نور محبّت خدا بر درون بنده اى بتابد، او را از هر مشغله ديگرى تهى گرداند. هر يادى جز خدا تاريكى است. دلداده خدا پاكدل ترين مردم براى خدا است و راست گوترين و وفادارترين آنها به عهد و پيمان است.

امام باقر عليه السلام ـ به جابر جعفى ـ فرمود : اى جابر! سلام مرا به شيعيانم برسان و به آنها بگو كه ميان ما و خداوند عزّ و جلّ هيچ خويشاوندى نيست، و كسى مقرّب خدا نشود جز با فرمانبردارى از او. اى جابر! هر كس خدا را فرمان بَرَد و ما را دوست بدارد، همو دوست ماست، و هر كس خدا را نافرمانى كند محبّت ما سودش نرساند.

امام باقر عليه السلام :به خدا سوگند ما از جانب خدا امان نامه اى [براى شما] نداريم و ميان ما و خداوند خويشى نيست و ما را بر خدا حجتى نباشد و جز با طاعت به خدا نزديك نشويم. پس، هر كدام شما كه فرمانبردار خدا باشد ولايت ما سودش رساند و هر كدام شما كه خدا را نافرمانى كند ولايت ما سودش نرساند. واى بر شما، غرّه نشويد! واى بر شما، غرّه نشويد!

چو عشقی که بنیاد آن بر هواست********چنین فتنه‌انگیز و فرمانرواست


عجب داری از سالکان طریق***********که باشند در بحر معنی غریق؟

به سوداي جانان ز جان مشتغل ******** به ذكر حبيب از جهان مشتغل

به ياد حق از خلق بگريخته********* چنان مست ساقي كه مي ريخته

نشايد به دارو دوا كردشان*********** كه كس مطلع نيست بر دردشان

الست از ازل همچنانشان*********به گوش به فرياد قالوا بلي در خروش

گروهي عمل دار عزلت نشين ************ قدمهاي خاكي، دم آتشين

به يك نعره كوهي ز جا بركنند ********* به يك ناله شهري به هم بر زنند

چو بادند پنهان و چالاك پوي ********* چو سنگند خاموش و تسبيح گوي

سحرها بگريند چندان كه آب********* فرو شويد از ديده شان كُحل خواب

فرس كُشته از بس كه شب رانده اند***** سحر گه خروشان كه وامانده اند

شب و روز در بحر سودا و سوز *********** ندانند ز آشفتگي شب ز روز

چنان فتنه بر حُسن صورت نگار ********** كه با حُسن صورت ندارند كار

ندادند صاحبدلان دل به پوست*********** وگر ابلهي داد بي مغز اوست

مي صرف وحدت كسي نوش كرد********* كه دنيا و عقبي فراموش كرد

در لینک زیر مطالب بیشتری در اوصافشان آورده ام

اوصاف عاشقان خدا
http://www.askdin.com/showthread.php?t=21110



منتظر الظهور;934046 نوشت:
امام صادق عليه السلام : مردم نسبت به ما ، سه گروهند : گروهى ما را دوست دارند، چون منتظر قائم ما هستند، تا از دنياى ما به نوايى برسند ، اينان سخنان ما را مى گويند و آنها را حفظ مى كنند، اما به كردار ما رفتار نمى كنند . بزودى خداوند اين عده را در آتش محشور خواهد كرد . [دوم] آن گروهى كه ما را دوست دارند و سخن ما را مى شنوند و از رفتارها كوتاه نمى آيند، تا به نام ما مردم را بچاپند ، خداوند شكم اين عده را از آتش پُر مى كند و گرسنگى و تشنگى را بر ايشان مسلّط مى گرداند . [سوم ]آن گروهى كه ما را دوست دارند و گفتار ما را حفظ مى كنند و امر ما را اطاعت مى نمايند و برخلاف كردار ما رفتار نمى كنند ؛ اينان از ما هستند و ما از آنان .

از پاسخ و توجه شما ممنون.

این دوست داشتن هایی که در روایات اشاره شده حتما جنبه ظاهری داشته و واقعی نبوده.

به نظرتون مصادیق چنین اشخاصی که قصد چاپیدن دارند و یا نان خوردن از این طریق یا باز کردن دکان و کسب آبرو دارند چه کسانی هستند؟

در کل از وقتی که گذاشتین و این همه توضیح خوب دادین ممنون هستم.

منتظر الظهور;934046 نوشت:
زیرا عاشق خداست و وقتی با چشم دل غیبیات و معشوق را مشاهده میکند بیماری و درد و هزار غم و گرفتاری عالم از خاطرش میرود و این دنیا برایش هیچ ارزشی ندارد!

بند همه غم‌های جهان بر دل من بود ***** در بند تو افتادم و از جمله بِرَستم

راستش من جواب خودم رو در این مطلب گرفتم.

ابراهیم ا;934524 نوشت:
از پاسخ و توجه شما ممنون.این دوست داشتن هایی که در روایات اشاره شده حتما جنبه ظاهری داشته و واقعی نبوده.
به نظرتون مصادیق چنین اشخاصی که قصد چاپیدن دارند و یا نان خوردن از این طریق یا باز کردن دکان و کسب آبرو دارند چه کسانی هستند؟
در کل از وقتی که گذاشتین و این همه توضیح خوب دادین ممنون هستم.

راستش من جواب خودم رو در این مطلب گرفتم.

باسلام

و فِرقَةٌ أحَبُّونا و سَمِعُوا كَلامَنا ، و لَم يُقَصِّرُوا عن فِعلِنا ، لِيَستَأكِلُوا الناسَ بنا ، فَيَملأَُ اللّه ُ بُطُونَهُم نارا يُسَلِّطُ علَيهِمُ الجُوعَ و العَطَشَ

امام صادق عليه السلام : آن گروهى كه ما را دوست دارند و سخن ما را مى شنوند و از عمل به دستورات ما کوتاهی نمی‌کنند تا دستاويز ما اموال مردم را بخورند،خداوند شكم اين عده را از آتش پُر مى كند و گرسنگى و تشنگى را بر ايشان مسلّط مى گرداند .

فقهاء براساس شواهد و سخنان ناقلان حدیث میگویند که در زمان ائمه گرانقدر و در گذشته کسانی بوده اند که ظاهرا انسانهای متدینی و حدیث دانی بودند ولی در پی دنیا بودند مثلا در قبال ذکر حدیث امام برای مردم پول میگرفتند یا حدیث ائمه را جعل یا تحریف یا غلوّ میکردند تا نزد مردم محترم و حدیث شناس و... جلوه کنند و در نتیجه مردم هم به آنها اعتماد داشته باشند و از این اعتماد سوءاستفاده میکردند و..

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که برای نفع دنیا خواستار حدیث باشد در آخرت نصیبی نخواهد داشت.

امام باقر علیه السلام به ابو ربیع شامی فرمود: وای بر تو ای ابا ربیع! در پی ریاست مباش، و دنباله‌رو نیز مشو و بدستاویز ما اموال مردم را مخور که خدا ترا فقیر گرداند، و در حق ما آنچه را که خود نمی‌گوییم مگو، زیرا که سرانجام در محکمه عدل الهی خواهی ایستاد و در برابر آنچه گفته‌ای و هر چه کرده‌ای مسئول خواهی بود.

و در زمان حال هم می بینید که افرادی بظاهر فقیه و ظاهر الصلاح، برای توجیه مذاکره با شیطان اِنسی و سازشکاری، ادعا میکنند امام حسین با عمرسعد مذاکره به معنای امروزی آن داشته اند!!! یا سخنان تحریفی که اخیرا در مورد انتخاب امام علی به خلافت گفتند!

در واقع این نوع از شیعیان هم دنبال اینند که از روایات ائمه برای منفعت شخصی و حزبی، استفاده کنند چه با تحریف چه بدون تحریف ولی با برداشت غلط!

رسول اکرم صلی الله علیه و آله: به زیادی نماز و روزه و حج و احسان و مناجات شبانه مردم نگاه نکنید، بلکه به راستگویی و امانتداری آنها توجه کنید.

موفق باشید

اصل سوال که در اول آمده است بی پاسخ ماند؟؟؟؟؟؟؟؟

فرج اله عباسي;935161 نوشت:
اصل سوال که در اول آمده است بی پاسخ ماند؟؟؟؟؟؟؟؟

راستش جواب این دوستمون قانع کننده است. بالاخره انسان عاشق ، درد و رنج نمی فهمه. وقتی احوال عرفا رو بررسی کنیم می بینیم که قدرت عجیبی در بعضی کارها دارند (مثلا در عبادت ) که اونا رو خسته نمی کنه . ولی کسی مثل من حتی اگه هم بخوام این توان رو ندارم. بی شک این نیرو رو خداوند به اونا داده و این لطفی به اونهاست.

منتظر الظهور
شیعه باید مهذب باشد و به مرور به مرتبه ای میرسد که شب بیداری زیاد و حتی بیماری و... مشکلی در زندگی و احوالش ایجاد نمیکند زیرا عاشق خداست و وقتی با چشم دل غیبیات و معشوق را مشاهده میکند بیماری و درد و هزار غم و گرفتاری عالم از خاطرش میرود و این دنیا برایش هیچ ارزشی ندارد!

بند همه غم‌های جهان بر دل من بود ***** در بند تو افتادم و از جمله بِرَستم



اصل سوال اولتون مگه چی بود

فرج اله عباسي;935161 نوشت:
اصل سوال که در اول آمده است بی پاسخ ماند؟

با سلام

هر چه انسان یا همان سالک الی الله از نظر روحی بسط یابد و بزرگ شود بمرور روحش بر جسمش غالب میشود در نتیجه هم خوابش کم میشود، هم درد را زیاد حس نمیکند و.... مانند یکی از شهدای دفاع مقدس که با وجودی گلوله وارد چشمش شده بود و چند تیر خورده بود، بدون آخ و ناله، راحت با همرزمش سخن میگفت و وصیت میکرد!

خود اذکار و اوراد و ادعیه سالکان هم قوای روحی آنها را بسط میدهد و...

البته همانطور که گفتم این مواردی که حضرت ذکر کردند نشانه های سالکان و اولیای الهی است و اینها همان شیعیان درجه اعلی و مقرب هستند که برخی پیامبران در بهشت به مقام آن غبطه میخورند ولی ماها که سیر و سلوک نمیکنیم اقلا باید تقوای الهی داشته باشیم و برای خدا کار کنیم تا به درجاتی از قرب برسیم و نماز و روزه و عشق ورزیدن به همسر و خیر رسانی و ... و همه اعمالمان در باطن با نیت قربت الی الله باشد!

در خود قرآن هم آمده که مومنان دارای درجات و مراتبی هستند و حضرت در خصوص مرتبه اعلی فرمودند و ما میتوانیم با عمل به مواردی که ذکر کردم به مراتب پایینتر دست یابیم!

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيماناً وَ عَلي‏ رَبِّهِمْ يَتَوَکَّلُونَ*الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ*أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَريمٌ

مؤمنان راستین فقط کسانى اند که وقتى خدا نزدشان یاد شود دل هایشان مى ترسد، و هنگامى که آیات او بر آنان تلاوت گردد بر ایمانشان مى افزاید و در کارها و برنامه ها تنها بر پروردگارشان توکّل مى کنند. * کسانى اند که نماز را برپا مى دارند و بخشى از آنچه را روزى آنان کرده ایم به نیازمندان انفاق مى کنند. * اینانند مؤمنان راستین که در حدّ ایمانشان درجاتى نزد پروردگارشان دارند و براى آنان آمرزش و رزقى نیکوست که در بهشت نصیبشان خواهد شد.

[=System]

ابراهیم ا;933476 نوشت:
شبی امام علی علیه السلام از مسجد بیرون می رفت و هوا بواسطه مهتاب روشن بود، جماعتی پشت سر آن حضرت همراهش می آمدند به آنها نگریست و فرمود: شماکیستید؟
گفتند ماشیعه تو هستیم، حضرت نظری به صورتهایشان انداخت و فرمود: پس چرا در شما نشانه شیعه نمی بینم؟
گفتند: یا امیرالمومنین علامت شیعه چیست؟ فرمود: از زیادتی بیداری شب زرد رویانند ، چشمشان ضعیف شده و آب از آن خارج می گردد ( بواسطه زیادتی گریه ) ،
بعلت ایستادن به عبادت پشت ایشان خمیده، شکمهایشان بواسطه روزه به عقب چسبیده ، از زیادتی دعا لبهای آنها خشکیده.

باید سند این جور احادیث بررسی شود. آیا کسی این گفت و گو را در نیمه شب و تاریکی یادداشت کرده است که با این جزئیات به ما رسیده است؟ یا مثلا شیعیانی که محکوم شده‌اند حرف‌هایی را منتشر کرده‌اند که نشاند‌هندۀ محکومیت خودشان است؟ بعید به نظر می‌رسد. اساس این توصیات با عقل جور نیست. بیش‌تر شبیه اوصاف زندانیان تحت شکنجه است.

تذکره;935209 نوشت:
اصل سوال اولتون مگه چی بود

اصل سوال این بود شیعه واقعی باید بیمار باشد
کسل باشد
قیافه رنجوری داشته باشد

و باید به این سوال پاسخ داده شود نه راه رسیدن به مقامات بالا

فرج اله عباسي;935359 نوشت:
اصل سوال این بود شیعه واقعی باید بیمار باشد
کسل باشد
قیافه رنجوری داشته باشد

هیچ کسی و بزرگی و امامی نمی گوید که شیعه باید بیمار و کسل باشد و قیافه رنجوری بگیرد

منظور این نوع روایات این نیست انسان عارف و عاشق و مسلمان شیعه تنبلی و کسلی و خستگی و بد قیافه ای از خودشان بدهد ، بلکه منظور این است که درد و رنج نمی فهمد تا آخر دین و سختی می رود. وقتی احوال عرفا و علمای ربانی شیعه را می بینیم که قدرت عجیبی در بعضی کارها دارندکه اصلا خسته نمی شوند .

عزیزان اصل سوال را دوباره بخونن و جواب بدن

سوال اینه:

ابراهیم ا;933476 نوشت:
ررسی ویژگی ها و صفات شیعه در روایات

سلام

روایاتی از ویژگیهای شیعه بودن هست که بنابر اون صفات به نظر می رسه انسان با چنین ویژگیهایی مریض و رنجور میشه و ضعیف و ناتوان که قدرت کار و تلاش رو هم نداره. بخاطر شب زنده داری زیاد و خستگی ها.
لطفا میشه در این مورد کمی توضیح بدید. ممنون
من این حدیث رو دیدم:

شبی امام علی علیه السلام از مسجد بیرون می رفت و هوا بواسطه مهتاب روشن بود، جماعتی پشت سر آن حضرت همراهش می آمدند به آنها نگریست و فرمود: شماکیستید؟
گفتند ماشیعه تو هستیم، حضرت نظری به صورتهایشان انداخت و فرمود: پس چرا در شما نشانه شیعه نمی بینم؟
گفتند: یا امیرالمومنین علامت شیعه چیست؟ فرمود: از زیادتی بیداری شب زرد رویانند ، چشمشان ضعیف شده و آب از آن خارج می گردد ( بواسطه زیادتی گریه ) ،
بعلت ایستادن به عبادت پشت ایشان خمیده، شکمهایشان بواسطه روزه به عقب چسبیده ، از زیادتی دعا لبهای آنها خشکیده.

بحارالانوار نقل از امالی شیخ طوسی و ارشاد شیخ مفید.

سوال :
روایاتی از ویژگی های شیعه بودن هست که بنابر اون صفات به نظر می رسه انسان با چنین ویژگی هایی مریض و رنجور میشه و ضعیف و ناتوان که قدرت کار و تلاش رو هم نداره. بخاطر شب زنده داری زیاد و خستگی ها. لطفا میشه در این مورد کمی توضیح بدید. ممنون
من این حدیث رو دیدم: شبی امام علی علیه السلام از مسجد بیرون می رفت و هوا بواسطه مهتاب روشن بود، جماعتی پشت سر آن حضرت همراهش می آمدند به آنها نگریست و فرمود: شماکیستید؟
گفتند ماشیعه تو هستیم، حضرت نظری به صورتهایشان انداخت و فرمود: پس چرا در شما نشانه شیعه نمی بینم؟ گفتند: یا امیرالمومنین علامت شیعه چیست؟ فرمود: از زیادتی بیداری شب زرد رویانند ، چشمشان ضعیف شده و آب از آن خارج می گردد ( بواسطه زیادتی گریه ) ،
بعلت ایستادن به عبادت پشت ایشان خمیده، شکمهایشان بواسطه روزه به عقب چسبیده ، از زیادتی دعا لب های آنها خشکیده.(بحارالانوار نقل از امالی شیخ طوسی و ارشاد شیخ مفید)

پاسخ :
زيرا اگر كسل باشد، حقّ را ضايع مى سازد، اگر بى حوصله باشد، شكر را به جا نمى آورد و اگر از پروردگارش شكايت كند او را نافرمانى كرده است.
آنچه در این روایت در آن تاکید موکد شده از نشانه های صبر وبردباری است و صبر یکی از مقاماتی است که شیعه می تواند کسب کند و از کسب این مقام صبر به درجات بلندی در دنیا و آخرت برسد و برای این که به مقام صبر و نتائج صبوری برسد باید خودش را در سختی قرار دهد و این سختی کشیدن اجباری نیست بلکه جهت جلب موفقیت بیشتر و رسیدن به مقامات بالاتری است
شیعه باید مهذب باشد و به مرور به مرتبه ای می رسد که شب بیداری زیاد و حتی بیماری و... مشکلی در زندگی و احوالش ایجاد نمی کند زیرا عاشق خداست و وقتی با چشم دل غیبیات و معشوق را مشاهده می کند بیماری و درد و هزار غم و گرفتاری عالم از خاطرش می رود و این دنیا برایش هیچ ارزشی ندارد!
منظور این نوع روایات این نیست انسان عارف و عاشق و مسلمان شیعه تنبلی و کسلی و خستگی و بد قیافه ای از خودشان بدهد ، بلکه منظور این است که درد و رنج نمی فهمد تا آخر دین و سختی می رود. وقتی احوال عرفا و علمای ربانی شیعه را می بینیم که قدرت عجیبی در بعضی کارها دارندکه اصلا خسته نمی شوند .
لذا این نکته دربیان رسول خدا نمایان است که بین کسلی و تنبلی و شیعه و عبادات طولانی فرق است :
عَلامَةُ الصّابِرِ فى ثَلاثٍ: اَوَّلُها اَنْ لا يَكْسِلَ وَالثّانِيَةُ اَنْ لا يَضْجُرَ وَالثّالِثَةُ اَنْ لا يَشْكُو مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ، لاَِنّهُ اِذا كَسِلَ فَقَدْ ضَيَّعَ الْحَقَّ وَ اِذا ضَجَرَ لَمْ يُؤَدِّ الشُّكْرَ وَ اِذا شَكى مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَدْ عَصاهُ (1)
حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) فرمود: علامت صابر در سه چيز است: نخست آن كه كسل و تنبل نباشد، دوم آنكه بى حوصله و بى تاب نباشد، سوم آن كه از پروردگارش شكايت نكند.

____________________
1. ابوجعفرمحمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی( شیخ صدوق)،علل الشرائع ، ص498، باب 253

موضوع قفل شده است