وظايف سالك براي شروع مراحل تزكيه نفس(بسيار مهم)

تب‌های اولیه

72 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وظايف سالك براي شروع مراحل تزكيه نفس(بسيار مهم)

به نام حضرت دوست
۱ - شروع به توبه عملی به نحوی که در اعمال یک شنبه اول ذی القعده در مفاتیج الجنان ذکر شده. سالک باید آن را هر سال تکرار کند و هرچند گاهی در اوایل سلوک آن را به جا بیاورد.
۲ - همیشه با وضو و طهارت بودن.
۳ - اینکه سالک نفس خود را هر روز به چهار کار متعهد کند.
اول : مشارطه
هنگام مشارطه هر روز صبح موقع بیدار شدن از خواب است. و آن اینگونه است که برنامه عملی خود یعنی آنچه که قرار است از صبح تا شب انجام بدهد و یا ترک کند به خود عرضه دارد سپس آن را در جدولی بنویسد و یا اینکه به ذهن بسپارد و با نفس خود شرط ببندد که به کامل ترین نحوی آن را بجا بیاورد.
دوم : مراقبه
مراقبه در پله دوم بعد از مشارطه است. یعنی سالک در طول ساعات روز از چیزهایی که هنگام صبح بر خود عرضه و شرط کرده مراقبت کند. چرا که مشارطه بدون مراقبه همیشگی فایده ندارد.
سوم : محاسبه
محاسبه قبل از خواب است. این کار برای آن است که ببیند آیا به آنچه بر خود واجب کرده بود عمل کرده یا نه. به این ترتیب اگر جدول عملش کامل بود باید خدا را شکر کند که چنین توفیقی داشته و اگر ناقص بود نوبت به مواخذه و کیفر نفس می رسد که این، کار چهارمی به شمار می آید. پس باید با قضای کارهایی که انجام نداده نقصان خود را جبران کند. البته اگر تدارک آن به وسیله قضا کردن باشد. مانند قضا شدن نماز واجب یا مستحبی، و یا ممکن است راه تدارک، طلب حلالیت باشد. چنانچه موضوع حق الناس باشد، مثل غیبت کردن و مانند آن و گاهی تدارک کردن گذشته ها کار بیشتری می طلبد. مثلا آنکه نفس خود را به روزه یا انفاق یا توبه مجدد و گریه و استغفار آزار بدهد و بدین ترتیب خودش را با دست خودش به چیزهایی که با درجه ارتکاب جرمش تناسب دارد تنبیه و ادب کند. سالک باید بداند که اگر برای مدتی پی در پی به این دستورالعمل پای بند شود، به زودی خواهد دید که چگونه ترک گناهان و انجام واجبات برای او آسان می گردد و این دستور حتی نسبت به غیر مبتدی ها هم صادق است. هرچند در کیفیت و کمیت آن تفاوتی وجود دارد.
۴ - کم گویی، کم خوری و کم خوابی. اینها در نورانیت قلب تاثیر دارد.
۵ - ذکر همیشگی سالک باید یکی از موارد زیر باشد: " لا اله الا الله" یا " الحمد الله"، " یا حی یا قیوم"، " لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین" و " استغفر الله ربی و اتوب الیه" سالک باید به تناسب حال خود یکی از این اذکار را آزمایش کرده انتخاب کند. و اما ذکر خاص، پس باید آن را استاد به او بدهد.
۶ - سالک باید با خود تمرین سکوت کند تا اینکه سکوت ملکه نفس او شود.
۷ - سالک باید هنگام خواب رختخواب خود را مثل مرده در قبر یا حالت خوابیدن محتضر، رو به قبله بیندازد. همچنین در نشستن و مطالعه و بقیه کارهایش نیز باید این رو به قبله بودن را به خاطر تاثیر معنوی اش رعایت کند. بهترین حالت در رو به قبله نشستن به شرط اینکه سالک به آن عادت کند، حالت تشهد است در نماز چرا که ادب ویژه ای در این حالت ملموس است.
۸ - خواب او باید یک چهارم مجموع ساعتهای شبانه روز او باشد، یعنی فقط شش ساعت. کسی که خیلی خسته است می تواند یک ساعت بیشتر بخوابد.
۹ - غذا نخورد مگر اینکه احساس گرسنگی شدید کند و دست از غذا بکشد در حالی که هنوز اشتها دارد. به عبارت دیگر معده خود را از غذا سنگین نکند و از خوردن تنقلات مثل تخمه و مانند آن خودداری کند و چیزی مابین وعده های غذایی نخورد.
۱۰ - سالک باید به رسول اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) توسل داشته باشد و ایشان را در قلب خود حاضر بداند، خصوصا امام عصر (عج) را، چرا که او همان وجه خداست که اولیا به او رو می کنند. مداومت بر یاد ایشان موجب پدید آمدن ملکه حضور می شود.
ادامه دارد...
منبع: (المطالب السلوکیه)


سلام،

البته عمل به این هایی که گفتید عالیه ، ولی همه عمل نمی کنند!

بهتر بود در ابتدا می گفتید: 1. ترک معصیت 2. انجام واجبات

اگر کسی از این مرحله گذشت ادامه مراحلی که گفتید.

سلام.
حق با شماست درسته اول ترك معصيت و انجام واجبات مهم است.
اما در متن به آن اشاره كردم. توبه عملي همان ترك معصيت است . و انجام واجبات هم در محاسبه به آن اشاره شد كه هر شب محاسبه كنيم واجبات را انجام داديم يا خير.

سلام بر بقیةالله الاعظم و منتظرانش

دوست بزرگوار انچه را که مرقوم فرمودید از مراحل سلوک است که به پیش نیاز هایی احتیاج دارد .

و با توجه به گستردگی و سوء استفاده ی برخی مکاتب منحرف از قالب بندی این مراحل در دستور العمل های خودشان و با توجه به تجربه ی چند ساله در باره ی تحقیق در این امور چند پیشنهاد برای امادگی یا به عنوان پیش نیاز برای قدم گذاردن در وادی سیر و سلوک خدمتتان هدیه مینمایم :

1- اولین مرحله شناخت واگاهی نسبت به اصل عرفان یا حقیقت عرفان یا هدف عرفان است
2- دومین گام شناخت و اگاهی از روشهای متفاوت و مختلف و گاها" متضاد معمول در جامعه و گذشته ی جوامع بشری است تا در ضمن انتخاب روش صحیح جهت سیرو سلوک به قالب حقیقی دست بیابیم

3-در تمامی مذاهب و مکاتب هدف عرفان ارتباط موثر و موثق با ماوراء و در تمامی ادیان هدف نهایی عرفان ارتباط موثر با خدا است پس باید دقت داشت که اگر در هر دینی پایه های عرفان ارتباط با خدا بود عرفان حقیقی و اگر این ارتباط ماورائی خدایش مبهم بود عرفان کاذب نام دارد .

3- ارتباط با خدا طبق تمامی مستندات (کتابهای اسمانی) و توصیه های پیامبران و اولیاء هر دینی تنها از طریق عمل به شریعت که فرمانهای خداوند است تحقق میپذیرد .
اگر این موارد را به سلامت طی کردید ؛ بسم الله وارد مراحل سلوک شوید اما به شرطها و شروطها ان هم مراقبت یک ره پیموده ی سربلند از ازمایش وگرنه بدانیم که شیطان مخصوصا" در این وادی در نیمه ی راه در کمین است .

............................................................ حق یارتان :roz:............................................................................

۱۰ - سالک باید به رسول اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) توسل داشته باشد و ایشان را در قلب خود حاضر بداند، خصوصا امام عصر (عج) را، چرا که او همان وجه خداست که اولیا به او رو می کنند. مداومت بر یاد ایشان موجب پدید آمدن ملکه حضور می شود.
۱۱ - در خوف و رجا میانه رو باشد.
۱۲ - زمانی که در زندگی مشکلاتی به او روی آورد، چه از نوع قضا و چه از نوع قدر باشد و دست خودش نباشد و چه از نوع دیگر، دهان به " چرا و چگونه" نگشاید. نه با زبان این حرف را بزند و نه با دل. چرا که در غیر این صورت اجر و منزلتش از دست خواهد رفت. با تمرین این حالت از مرتبه رضا و تسلیم بهره مند خواهد شد.
۱۳ - سعی کند از موارد شبه انگیز در خوراک، نوشیدنی، لباس، خانه و ... دوری نماید و به آنچه که شکی در آن ندارد اکتفا نماید.
" رها کن آنچه را شک داری به آنچه در آن شک نداری و یقین داری." این مضمون در حدیث آمده. البته در موارد ضروری و یا جایی که احتمال گرفتاری به مرض وسواس است. در جایی که شبهه را از غیر شبهه با نور باطن می توان تشخیص داد و یا جایی که دلیل متقنی برای شبهه ناک بودن وجود ندارد و می توان محل صحیحی پیدا کرد تسامح و اغماض جایز است.
۱۴ - به تدریج دوستانش را کم کند و از رفت و آمد با اهل غفلت و دنیا پرهیز کند و آنان را با انتخاب برادران دینی و الهی جایگزین کند و با ایشان رفاقت داشته باشد، آن هم به این شرط که به درد یکدیگر بخورند و همدیگر را در راه خدا کمک بدهند.

۱۵ - كار خير را به خاطر مرسوم و متعارف بودنش يا بر اساس تقليد و يا عادتي از عادات عرفي انجام ندهد طوري كه خود را براي انجام دادن آن كار به خاطر رسومات اجتماعي و يا سنت هاي ساختگي خانوادگي و قومي و خويشاوندي مجبور ببيند. و در صورت لزوم اين قبيل كارها را به مقدار اضطرار و با نيت خالص براي خدا انجام دهد. سيد بحر العلوم رحمه الله در رساله‌اش آورده ترك عادات و رسوم، يكي از منازل سلوك است.
۱۶ - سالك بايد از اهل غفلت دوري كند. اهل غفلت ممكن است شامل خويشاوندان و زن و بچه نيز باشد. لذا بايد در اداي حقوق ايشان به مقدار لازم از معاشرت اكتفا كرد.
۱۷ - با غفلت و نيات بد به وسيله‌ي تذكر هميشگي و به وسيله‌ي ايجاد قلبي از رذايل با كسب فضايل پاك و سليم شده، بجنگد. و اما بدست آوردن اخلاق حميده و دوري از اخلاق ناپسند نيز نقش مهم در تذكيه و تهذيب نفس دارد كه قبل از وارد شدن به ميدان عرفان و سلوك باطني مي باشد.
۱۸ - بر حسن اخلاق و معاشرت خود با پدر و مادر، خانواده، همسايه‌ها و كسي كه با او به سببي برخورد دارد محافظت نمايد. (منظور خوش برخوردي با مردم است.)
۱۹ - در سختي‌هاي راه به خدا و استادش اعتراض نكند.
۲۰ - در حضور و غياب استاد احترام او را كاملا نگه دارد و ارتباط روحي خود را با او حفظ كند و در غياب او وي را دعا نمايد ، هرچند كه غيبت او به طول بينجامد و در سرزمين ديگري باشد.

دستوری از علامه طباطبایی برای سیر وسلوک و تزکیه نفس

علامه در جواب نامه ای به جوانی که در پی تسلط بر نفس و سیر الی الله بود اینچنین فرمودند:
برای موفق شدن در این کار لازم است همتی براورده ،توبه ای نموده به مراقبه و محاسبه بپردازید به این نحو که هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید رضای خدا را مراعات خواهم کرد .آن وقت در هر کاری که میخواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت ،به
طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد ،هرچه باشد .همین حال را تا شب ادامه دهید و وقت خواب چهار، پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده یکی یکی از نظر خواهید گذرانید هر کدام که مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری کنید .این رویه را هر روز ادامه دهید این روش اگرچه در ابتدای کار سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است.هر شب نیز پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید این روش را تا چهل روز ادامه دهید.
ذکر جلاله "لا اله الا الله" هم فراموش نشود .

به مناسبت شب جمعه ،شب معنویت و صفا: فصل در «مشارطه» و «مراقبه» و «محاسبه» است‏
و از امورى كه لازم است از براى مجاهد، مشارطه و مراقبه و محاسبه است.
«مشارطه» آن است كه در اوّل روز مثلا با خود شرط كند كه امروز بر خلاف فرموده خداوند تبارك و تعالى رفتار نكند. و اين مطلب را تصميم بگيرد. و معلوم است يك روز خلاف نكردن امرى است خيلى سهل، انسان مى‏تواند بآسانى از عهده برآيد. تو عازم شو و شرط كن و تجربه نما ببين چقدر سهل است. ممكن است شيطان و جنود آن ملعون بر تو اين امر را بزرگ نمايش دهند، ولى اين از تلبيسات آن ملعون است، او را از روى واقع و قلب لعن كن، و اوهام باطله را از قلب بيرون كن، و يك روز تجربه كن، آن وقت تصديق خواهى كرد.
و پس از اين مشارطه، بايد وارد «مراقبه» شوى. و آن چنان است كه در تمام مدت شرط. متوجه عمل به آن باشى، و خود را ملزم بدانى به عمل كردن به آن، و اگر خداى نخواسته در دلت افتاد كه امرى را مرتكب شوى كه خلاف فرموده خداست، بدان كه اين از شيطان و جنود اوست كه مى‏خواهند تو را از شرطى كه كردى باز دارند. به آنها لعنت كن و از شر آنها به خداوند پناه ببر، و آن خيال باطل را از دل بيرون نما، و به شيطان بگو كه من يك امروز با خود شرط كردم كه خلاف فرمان خداوند تعالى نكنم، ولى نعمت من سالهاى دراز است به من نعمت داده، صحت و سلامت و امنيت مرحمت فرموده و مرحمتهايى كرده كه اگر تا ابد خدمت او كنم از عهده يكى از آنها بر نمى‏آيم، سزاوار نيست يك شرط جزئى را وفا نكنم. اميد است إن شاء اللّه شيطان طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آيد. و اين مراقبه با هيچ يك از كارهاى تو، از قبيل كسب و سفر و تحصيل و غيرها، منافات ندارد.
و به همين حال باشى تا شب كه موقع «محاسبه» است. و آن عبارت است از اينكه حساب نفس را بكشى در اين شرطى كه با خداى خود كردى كه آيا به جا آورد، و با ولى نعمت خود در اين معامله جزئى خيانت نكردى؟ اگر درست وفا كردى، شكر خدا كن در اين توفيق و بدان كه يك قدم پيش رفتى و مورد نظر الهى شدى، و خداوند إن شاء اللّه تو را راهنمايى مى‏كند در پيشرفت امور دنيا و آخرت، و كار فردا آسانتر خواهد شد. چندى به اين عمل مواظبت كن، اميد است ملكه گردد از براى تو به طورى كه از براى تو كار خيلى سهل و آسان شود، بلكه آن وقت لذت مى‏برى از اطاعت فرمان خدا و از ترك معاصى در همين عالم، با اينكه اينجا عالم جزا نيست لذت مى‏برد و جزاى الهى اثر مى‏كند و تو را ملتذّ مى‏نمايد.
و بدان كه خداى تبارك و تعالى تكليف شاق بر تو نكرده و چيزى كه از عهده تو خارج است و در خور طاقت تو نيست بر تو تحميل نفرموده، لكن شيطان و لشكر او كار را بر تو مشكل جلوه مى‏دهند. و اگر خداى نخواسته در وقت محاسبه ديدى سستى و فتورى شده در شرطى كه كردى، از خداى تعالى معذرت بخواه و بنا بگذار كه فردا مردانه به عمل شرط قيام كنى. و به اين حال باشى تا خداى تعالى ابواب توفيق و سعادت را بر روى تو باز كند و تو را به صراط مستقيم انسانيت برساند. (شرح چهل حدیث امام ره ص 10)

[=&quot] [/]

مشارطه ، مراقبه ، محاسبه‏



اين سه شرط را بزرگان مشايخ عرفان ، از اركان سلوك دانسته و رعايت آنها را از ابتداى سلوك تا به آخر الزامى دانسته‏اند.

حقيقت آن است كه اين سه ركن از مكمّلهاى توبه و قبولى وارزشمندى آن هستند. كيفيت رعايت اين سه شرط به تفصيل در كتب اخلاقى ذكر شده است و مااينك به اجمال به بحث پيرامون اين اركان مى نشينيم.

نكته اول: پس ازآن كه سالك از معاصى توبه خالص و نصوح نموداولين كارى كه براو واجب است آن است كه راهى پيش گيردتاديگربه سمت گناهان سابق برنگردد. آن عملى كه بهتراز هر كار ديگر وى را در رسيدن به اين مطلوب يارى مى‏دهد رعايت اين سه ركن است .

ركن اول كه مشارطه است عبارت است ازاين كه در ابتداى روز با خود شرط كند كه تا به آخر روز از انجام هرگناهى دورى كند. براى پرورش اين فكر و شرط لازم است كه ركن دوم يعنى مراقبه رامدنظرداشته باشد. مراقبه يعنى آنكه درتمام روز با كمال دقت مواظبت بر اين امر داشته باشد كه گرد گناه نگردد و به اصطلاح از نفس خود مراقبت كند.



چون روز به شب و موقع خواب رسيد پيش ازخواب چند دقيقه اى اعمال خود رابه حساب كشيده وخوب و بد آنهارابسنجد. نتيجه اين كار آن است كه اگر عمل بدى ديد يا خود را تنبيه كرده و يااستغفار نمايد واگر عمل نيك وخوبى ديد از خدا زيادت طلبيده و سپاسگذارى نمايد.

نكته دوم: به لحاظ آن كه يكى از قوا و نيروهاى نفس نيروى شهوت است ،اگر در كنترل عقل قرارنگيردانسان راازراه سعادت دور كرده واو رابه ورطه گمراهى مى كشاند. محبت كه از اثرات اين نيروست بمثابه شهوت اگر در راه صحيح خود نباشد ، موجب گمراهى انسان است.

يكى از مواردى كه براى سالك لازم است كه ازآن مراقبت شديد به عمل بياورد مسأله دوستى دنيا وغيرخداست. دل اگرازعشق غيرخداپر شد عواقبى چند به دنبال خود دارد:

اول اين كه دل به غير صاحبخانه سپرده شده است.حقتعالى در سوره احزاب آيه 4 مى‏فرمايد : ما جعل الله لرجل من قلبين فى جوفه اين آيه بدين معناست كه در يك ضمير، دو دوست نمى گنجد بنابراين اگر دل از عشق غير حق لبريز شد ديگر جايى براى محبت خداباقى نمى ماند واين خود بزرگترين خسران براى انسان است.

ما در عمل نيز شاهد چنين حقيقتى هستيم. انسانهاى دنياطلب وآنانى كه تمام وجهه و همت خود رابراى رسيدن به مقاصد دنيوى صرف مى‏كنند اغلب دراموراخروى خود دچار نقصان وكمبود بوده واز ياد خدا غافلند.



امام مى‏فرمايند: آن كس كه مبتلا به حب نفس است و دنبال آن حب دنياست...درحال احتضار و كوچ بعضى از امور بر انسان ممكن است كشف شود و دريابد كه مامور خداوند او را از محبوب و معشوق خود جدا مى‏كند با غضب خدا و نفرت و دشمنى او كوچ كند و اين عاقبت حب نفس و دنياست.(1)

و سومين اثرش اين كه بر طبق حديث شريف حب الدنيارأس كل خطيئه انسان براى بدست آوردن بيشتر دنيا و طمع درآن مرتكب انواع گناهان شده تاجايى ميرسد كه ازانجام هرگناهى هيچ باكى ندارد و اين بزرگترين عامل در سياهى قلب وتيرگى نفس است.
نكته سوم: امام خمينى(ره) مى‏فرمايند : مراقبت و محاسبه نفس درتشخيص راه خودخواهى وخداخواهى ازجمله منازل سالكان است.(2)



از اين كلام اين نكته فهميده مى‏شود كه مراقبت هر يك از سالكان باتوجه به مدارج سلوكشان متفاوت است.سالك دراوايل سلوك چون به فكرآن است كه از گناه دورى كند ، بالطبع مراقبه اش متضمن همين مطلب بوده وفراترنمى رود؛چون ازاين حد گذشت،مراقبه دقيق‏تر شده و به مرحله تشخيص خودخواهى ازخداخواهى مى‏رسد. و به عبارت ديگر تميز ريا و اخلاص و اين كه كار براى نفس خود مى‏كند يابراى خدا و اين مرحله البته از مهمترين و دقيق‏ترين و خطرناكترين مراحل سلوك است.

دراين مرحله بسيارى از سالكان به لحاظ آن كه عزم الهى نداشته و در پى هواى نفس ازابتدابوده‏اند دچار هلاكت معنوى و دور افتادگى از خدا مى‏شوند.پس كسى كه مى‏بيند به دنبال رسيدن به كرامات و امور خارق‏العاده است بهتراست كه ازاول دراين راه قدم نگذارد و اگر گذاشت و به عواقب بدى رسيد كسى غير خود را سرزنش نكند.



پی نوشتها:
1. صحيفه امام،ج‏16 ،ص 222.
2.صحيفه امام .همان صفحه
[=&quot][/]

مرضیه رحیمی;151918 نوشت:
ركن اول كه مشارطه است عبارت است ازاين كه در ابتداى روز با خود شرط كند كه تا به آخر روز از انجام هرگناهى دورى كند. براى پرورش اين فكر و شرط لازم است كه ركن دوم يعنى مراقبه رامدنظرداشته باشد. مراقبه يعنى آنكه درتمام روز با كمال دقت مواظبت بر اين امر داشته باشد كه گرد گناه نگردد و به اصطلاح از نفس خود مراقبت كند. چون روز به شب و موقع خواب رسيد پيش ازخواب چند دقيقه اى اعمال خود رابه حساب كشيده وخوب و بد آنهارابسنجد. نتيجه اين كار آن است كه اگر عمل بدى ديد يا خود را تنبيه كرده و يااستغفار نمايد واگر عمل نيك وخوبى ديد از خدا زيادت طلبيده و سپاسگذارى نمايد.

شرط مراقبه این است که در هر لحظه در هر مکان هر عملی و هر کلامی و هر اندیشه ای زیر نظر محاسبه و مراقبه باشد که آخر شب دیر است.

انسان مغلوب نسیان خود است و لذا شرط مراقبه نفس اقدام در همان لحظه است به محاسبه بالصدق و الاخلاص.

پس مشارطه نداریم مگر آنچه که نامش وفاداری است به عهدی که با خداست

خانم رحیمی باز هم از اینها دارید بگذارید.

برای آگاهی از چگونگی تطهیر نفس اینها لازم است

یاحق

یه سوال:
1-اگه سالک تمام سعی خود را کرد و به مقصود نرسید و به جهان دیگر

منتقل شد(برزخ)آیا میتوان در انجا حرکتی به سمت کمال انجام داد و به

مقصود رسید؟

اباالشعیب;182447 نوشت:
یه سوال:
1-اگه سالک تمام سعی خود را کرد و به مقصود نرسید و به جهان دیگر

منتقل شد(برزخ)آیا میتوان در انجا حرکتی به سمت کمال انجام داد و به

مقصود رسید؟


حضرت علامه حسن زاده حفظه الله می فرمودند که عمده طهارت است(یعنی نفس خود را آلوده نکردن)که اگر در این دنیا به جائی نرسیدی،در برزخ تو را به کمالی که در شأن و اندازه تو باشد می رسانند.
بله حقیقت هم اینست که گناه به جمیع اقسامش نفس را محروم می کند و استعداد انسان را ضایع می کند. در ضمن باید از این دوست عزیز کمال تشکر را کرد که چنین سوال دقیق و مهمی را مطرح کردند و امید وارم این جواب مقبول نظر واقع شود.

بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد:Gol:
تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تورا از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!
آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت.خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان. رهایت من نخواهم کرد

سهراب س

ذکر سبعه کدام است؟

سلام

ایکاش کارشناسان محترم این بحث رو ادامه بدن وبیشتر به مراحل تزکیه بپردازن

اباالشعیب;182447 نوشت:
یه سوال:
1-اگه سالک تمام سعی خود را کرد و به مقصود نرسید و به جهان دیگر

منتقل شد(برزخ)آیا میتوان در انجا حرکتی به سمت کمال انجام داد و به

مقصود رسید؟

با سلام.
سير و سلوک عرفاني اگر چه حد يقف ندارد و حتي در برزخ هم ادامه مي يابد, اما حد نصاب دارد. حد نصاب يعني مرتبه اي از شکوفايي و وصول که فرد سالک شايسته عنوان عارف و ولي مي شود و صاحب کشف و کرامت و معرفت شهودي مي گردد . منظور از وصول و رسيدن تحقق اين حد نصاب است و اين منافات ندارد با اينکه اين سير در مراتب اشتدادي خود ادامه داشته باشد و بر کيفيت و کميت اش افزون شود. بنابراين آنها تا جايي كه در توان داشتند اهل تلاش و كوشش در راه معشوق بودند، و از اين جهت سير دنيايي خود را در حد توان انجام داده و وصول يافته اند, ولي اين سير تمامي ندارد و همواره ادامه دارد.


اين هجرت از زمين به سمت آسماني شدن حدي براي آن قابل تصور نيست. اين كه اين سير پاياني ندارد، نه از آن جهت است كه انسان در سيرش ضعف دارد؛ بلكه از براي اين است كه براي «الله» حد و محدوديتي نيست. او بي نهايت است و اين سير نيز چون در به سوي بي نهايت و در بي نهايت است، همواره ادامه دارد.

اباالشعیب;182589 نوشت:
ذکر سبعه کدام است؟

ذکر یا اذکار سبعه بدین معنا که به مرحوم آیة الله بهجت و علامه حسن زاده منتسب کرده اند که مثلا ایشان بسیار اهتمام به آن داشته و دارند، وجود ندارد،نه در روایات موجود است و نه در لسان عرفا.
این مطلب را از آنجا می گویم که بنده خود پس از جستجوی زیاد در جوامع روائی و کتب عرفانی و نیافتن چیزی به یکی از شاگردان برجسته علامه حسن زاده حفظه الله مراجعه کردم و ایشان هم اصل مطلب را منکر شدند و هم انجام آن را توسط استاد گرانقدر خود کاملا منکر شدند چون اصلا چنین چیزی وجود ندارد.

tahora87;183243 نوشت:
ذکر یا اذکار سبعه بدین معنا که به مرحوم آیة الله بهجت و علامه حسن زاده منتسب کرده اند که مثلا ایشان بسیار اهتمام به آن داشته و دارند، وجود ندارد،نه در روایات موجود است و نه در لسان عرفا.
این مطلب را از آنجا می گویم که بنده خود پس از جستجوی زیاد در جوامع روائی و کتب عرفانی و نیافتن چیزی به یکی از شاگردان برجسته علامه حسن زاده حفظه الله مراجعه کردم و ایشان هم اصل مطلب را منکر شدند و هم انجام آن را توسط استاد گرانقدر خود کاملا منکر شدند چون اصلا چنین چیزی وجود ندارد.

سلام. ممنون از پاسختان . چون من هم چنین چیزی نه جایی دیدم نه شنیدم و خیلی جستجو کردم و چیزی نیافتم و گفتم شاید اطلاعات حقیر ناقص است که خدا رو شکر رفع ابهام شد.

ببخشید جسارته.عرضی دارم.که دوستان و اساتید اشاره داشتن البته.چله نشینی و مداومت در ذکر خاص خوب هست ولی سخت ترینش همون ابتداشه.ترک محرمات و انجام اعمال واجب.اینها انجام بشه خود به خود آثارشو میبینید.جسارتا برای مرحله های بعدی بدون استاد کاری نکنید.مثلا اگر از روی عدد و کتابی ذکری میگین احتمالش که جواب بده 100 درصد نیست.همه کتاب ها معتبر هم نیستن.در ضمن باعث رشد غیر ارگانیک ها یا تغییر حالات رفتاری میشه مثل عصبانی شدن و ...که خوب نیست..مثلا لا اله الا الله.اگر مداومت بشه در خوندن این ذکر فقر و تنگدستی میاره.فقط خواستم اشاره ای داشته باشم.

اخیراً باب شده که برخی از این مبلغات منافق و دروغ‌گو، در محافل «ذکر» می‌دهند و برخی از آنان نیز مردم را از زیارت عاشورا و اذکار دیگر، به بهانه‌ها و اراجیف «من درآوردی» پرهیز می‌دهند! پرهیز دادن از ذکر «لا اله الا ا...»، به بهانه‌ اینکه ذکر بزرگی است و شما را درگیر امتحانات سخت و مشکلات عدیده می‌نماید نیز یکی از همین ترفندهای شیطانی آنان است؛ چرا که فرمان پرهیز از این ذکر، فرمان شیطان است و نه اسلام. متأسفانه جلسات مذهبی بانوان که در قالب هیات‌های خانگی برگزار می‌گردد، از کنترل کمتری برخوردار است و به همین دلیل سنگر مانور دشمنان اسلام از یک سو و دنیاطلبان سوداگر که از طریق انحراف و فریب اذهان عمومی ارتزاق می‌کنند از سوی دیگر قرار گرفته است و باید اذعان داشت که ساده‌لوحی، بی‌بصیرتی و زودباوری برخی از عوام نیز زمینه‌ را برای جولان، تک‌تازی و چپاول آنان فراهم‌تر نموده است. تا جایی که بسیار مشاهده شده برخی از این بانوان ساده‌لوح، به شکل مرید به گرد مبلغین و مبلغات دروغ‌گو جمع شده و با اهدای تراول، جواهرات، پول نقد و حتی گاهی خانه و ویلا، او را مساعدت، اطاعت و تبعیت می‌کنند! پیامبر‌(ص) از همان آغاز بعثت به مردمان هر عصر و نسلی فرمودند: «یا ایها الناس قولوا لا اله الا ا... تفلحوا» - بگویید: لا اله الا ا... [تا] رستگار شوید. حال عده‌ای (آن هم به نام اسلام و ذکر) مدعی شوند که نگویید
«لا اله الا ا...» تا به امتحانات سخت دچار نشوید؟!اساساً همه‌ دعوت انبیای الهی و امتحان‌های الهی برای این است که مردمان به «لا اله الا ا...» پی ببرند و در گفتار و عمل به صورت مکرر و پیوسته متذکر این معنا باشند تا رستگار شوند. لذا این ذکر حلال مشکلات و معضلات در دنیا و آخرت است و نه سبب بروز آنها. امام صادق‌(ع) می‌فرمایند: هرکس در روز صدبار بگوید: «لا إله الاّ ا...» در آن روز از نظر عمل بهترین مردم است، مگر (از) کسی که زیادتر گفته باشد. (اصول کافی، ج4، ص 267). امام صادق‌(ع) به ابان بن تغلب می‌فرمایند:‌‌ای ابان! چون به کوفه رفتی این حدیث را [برای مردم] بازگو کن: «من شهد أن لا اله الا ا... مخلصاً و جبت له الجنه ...» هر کس از روی اخلاص شهادت دهد به «لا إله الاّ ا...» بهشت بر او واجب می‌شود. ابان گوید: عرض کردم: از هر دسته گروهی نزد من [به دیدنم] می‌آیند، آیا برای همه‌ آنان این حدیث را روایت کنم؟ فرمود: آری‌‌ای ابان؛ چون روز قیامت شود و خداوند همه‌ اولین و آخرین را گرد آورد، «لا إله الاّ ا...» را از آنها بگیرد، جز آن کس که بر این امر (استوار) باشد. (یعنی کسی که به صورت پیوسته و مستمر، در قول و عمل به‌صورت خالصانه به ذکر «لا إله الاّ ا...» مشغول است.) پس، کسانی که به نام تبلیغ دین مردم را از ذکر «لا إله الاّ ا...» پرهیز می‌دهند، رمال‌های بی‌دین و بلندگوهای شیطان هستند

و کسانی که مسلمان و مومن هستند، باید از صمیم قلب و باور عقلی و نیز از روی اخلاص با صدای بلند در گفتار و عمل صالح و مخلصانه و به صورت مستمر بگویند: «لا إله الاّ ا..

با سلام.جناب سادات شاید بنده بد منظورمو بیان کردم.ولی منظورم این نیست که کسی ذکر نگه.میگم هر چی که پیدا میکنین یا کسی میگه یا میخونین رو مخصوصا از رو عدد و فلان مرتبه تکرار نکنن.وگرنه از رو اخلاص و تا هر چقدر که میشه مشکلی نداره که.همه ظرفیت دیدن و شنیدن بعضی چیزا رو ندارن به یکباره.برای همین بعضی مواقع میبینیم طرف سکته کرده و از این قبیل.سر دراز دارد البته.ولی من منظورم این نبوده که اگه هر کی اینا رو بگه عواقب دارد.اگرم بد گفتم خدا ببخشد.

وظیفه سالک:
آنچه خداوند نهی کرده انجام ندهیم و به واجبات عمل کنیم
چون خداوند با در نظر گرفتن مصالح انسان آنچه که مانع پیشرفتش می شود را حرام کرده و آنچه را نیاز ضروری سیر و سلوک است واجب کرده
هرکس این کار را بکند:وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ

بسمه تعالی
آنچه که عرفا در باب نهی از گفتن برخی اذکار دارند،به عنوان یک قاعده کلی اینست:
اذکار عمومی را با عدد و بدون عدد می توان گفت و ایرادی هم ندارند.ولی اذکار خاص را فقط نباید با عدد خاص گفت.
یعنی اگر ذکر خاصی را بدون ملاحظه عدد و شرایط خاص دیگر و فقط برای یاد خدا بگوئید ایراد ندارد.
در مورد ذکر لا إله إلا الله نیز همین قاعده است و گفتن آن با عدد خاص و در شرایط خاص، اثر خاص دارد.نه صرف گفتن آن ذکر شریف.

استاد;320765 نوشت:
در مورد ذکر لا إله إلا الله نیز همین قاعده است و گفتن آن با عدد خاص و در شرایط خاص، اثر خاص دارد.نه صرف گفتن آن ذکر شریف.

لطفا عدد خاص آن و شرایط خاص را هم بیان نمایید.

[="Tahoma"][="Navy"]

استدلال;320790 نوشت:
لطفا عدد خاص آن و شرایط خاص را هم بیان نمایید.

سلام علیکم
عدد و شرایطش را باید از استاد سلوک بگیرید.لذا چنین مسائلی قابل طرح در نزد عموم نیست و استاد، آن را به خود فرد می دهد.
شما اگر بدون عدد و به یاد خدا بگوئید هیچ مشکلی برایتان پیش نخواهد آمد و إن شاء الله بهره نیز خواهید برد.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی
یکی از مسائلی که در سالهای اخیر بروز شدیدی داشته است،حادث شدن و به وجود آمدن موانع جدید و پیچیده برای شروع سیر و سلوک است.
به طوری که تا این موانع حل نشود نمی توان کار چندانی کرد.از افراد متعدد نیز می شنویم که بسیار احوالات متغیری دارند و در یک میزان مشخص و واحد نیستند،ایامی را مشتاق معنویات هستند و ایامی را نیز فارغ و بیگانه از عالَم الهی.
این موانع مستحدثه باید شناسایی و رفع شوند تا بارقه های رحمت الهی آنطور که باید درک و لمس شوند.

نظر شما چیست؟
[/]

[="Times New Roman"][="DeepSkyBlue"]

استاد;325097 نوشت:
بسمه تعالی
یکی از مسائلی که در سالهای اخیر بروز شدیدی داشته است،حادث شدن و به وجود آمدن موانع جدید و پیچیده برای شروع سیر و سلوک است.
به طوری که تا این موانع حل نشود نمی توان کار چندانی کرد.از افراد متعدد نیز می شنویم که بسیار احوالات متغیری دارند و در یک میزان مشخص و واحد نیستند،ایامی را مشتاق معنویات هستند و ایامی را نیز فارغ و بیگانه از عالَم الهی.
این موانع مستحدثه باید شناسایی و رفع شوند تا بارقه های رحمت الهی آنطور که باید درک و لمس شوند.

نظر شما چیست؟



با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار

بزرگوار دقیقا این مشکل در این راه بوجود میاد و شیطان شاد کن هست...
بزرگوار میدونید بنده احساس میکنم اطرافیان هم هستند..کسانی که مخالف سلوک فرد هستند دایم ته دل سالک رو میخواهند خالی کنند...

بعضی وقت ها هم دقیقا در ایام محرم و صفر و ماه مبارک رمضان هست یا زیارت میره فرد بیشتر به اعمال و رفتارش فکر میکنه..

به نظر بنده یکم هم تنبلی افراد هست...و بعضی جاها هم مثل این میمونه توی میدون جنگ هست فردی که داره تزکیه نفس میکند(جهاد اکبر) ولی اسلحه و مهماتش یا کم داره میاد و یا پشتیبانیش موقعیتی براش پیش میاد که نمیتونه دایم پشتیبانیش کنه(همان استاد ) و در حد گذشته نیست و احساس تنهایی شدشد کاری میکنه یکم سست بشه وتو راه و تحمل یه سری چیزها که با مرهم صحبت های استاد تسکین پیدا میکرد دیگه سر باز کنه...
[/]

:Sham::Sham::Sham:

عجیب ترین و دردناک ترین مانعی که حقیر دیدم این بود که نزدیک ترین کسان آدم اگر تکفیر نکردن و لعن نفرستادند سلوک رو افراط دونستند، و از بستن الفاظی مثل صوفی، درویش اهل فرقه و ... نیز دریغ نداشتند...
البته نه اینکه این تهمت ها آدم رو سرد کنه اما اگر کسی بخواد وارد شه از ترس این مسائل هرگز پا در این راه نمی ذاره...

:Sham::Sham::Sham:

استاد;325097 نوشت:
[="tahoma"][="navy"]بسمه تعالی
یکی از مسائلی که در سالهای اخیر بروز شدیدی داشته است،حادث شدن و به وجود آمدن موانع جدید و پیچیده برای شروع سیر و سلوک است.
به طوری که تا این موانع حل نشود نمی توان کار چندانی کرد.از افراد متعدد نیز می شنویم که بسیار احوالات متغیری دارند و در یک میزان مشخص و واحد نیستند،ایامی را مشتاق معنویات هستند و ایامی را نیز فارغ و بیگانه از عالَم الهی.
این موانع مستحدثه باید شناسایی و رفع شوند تا بارقه های رحمت الهی آنطور که باید درک و لمس شوند.

نظر شما چیست؟

[/][/]

به نام خدا
سلام

جناب استاد گرامی
این قضیه خیلی سوال بر انگیز هست . قبل از شروع زمان جدایی از عالم اللهی اخلاقیات به هیچ عنوان تغیر که نمیکنه , اعمال واجب به موقع انجام میشه , مستحبات هم که انقدر لذت بخش هست که انجام میشه اما چرا زمان جدایی شروع میشه ؟ آدم به همه چیز شک میکنه . مدام از خودش میپرسه مگر چیکار کردم که جدایی به سراغم آمد . ولله که اگر امید به وصال نبود و آرامشی که با یاد خدا بدست می آید نبود مطمئنا در زمان جدایی انسان دق می کرد . خوشا وصال , خوشا لحظات چند روزه ی وصال . اعتراضی نیست و فقط وصف حال بود وگرنه هر آنچه بخواهد فرمان بر و مطیع هستم و می دانم که خودم مقصر هستم .

یا حق

ashr;325105 نوشت:
بزرگوار میدونید بنده احساس میکنم اطرافیان هم هستند..کسانی که مخالف سلوک فرد هستند دایم ته دل سالک رو میخواهند خالی کنند...

مفتقر;325123 نوشت:
عجیب ترین و دردناک ترین مانعی که حقیر دیدم این بود که نزدیک ترین کسان آدم اگر تکفیر نکردن و لعن نفرستادند سلوک رو افراط دونستند، و از بستن الفاظی مثل صوفی، درویش اهل فرقه و ... نیز دریغ نداشتند...



[=Times New Roman]

[=Times New Roman] امام هادی (علیه السلام) می فرمایند:
لو سلک الناس وادیا شعبا لسلکت وادی رجل عبد الله وحده خالصا؛
اگر همه مردم مسیری را انتخاب کنند و در آن گام نهند ،
من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه می پرستد خواهم رفت .

بحار الانوار ، ج 78 ، ص 24

گاهی سالک بعد از طی مراحلی ممکنه چیزی ببینه یا به مقامی برسه ممکنه غرور کاذبی بهش دست بده،همین میتونه باعث وقفه بشه و کم کم تنبلی و دوری از همه چی.
یکی از علل غروره؟؟چه باید کرد؟؟که دچار ش نشد؟؟

سلا خدمت دوستان عزیز
از موانع امروزی،1)مخالفت جامعه و خانواده با دین داری حقیقی 2)بازگشت به دوران بت پرستی خانواده ها میباشد 3)شیوع لقمه ی حرام و شبهه ناک

1)میشنوید:هرچیز در حد تعادلش خوبه...این ها خرافاته...چرا دنبال علم روز نمیری...ماهواره میگفت شیعه دروغه...خدا زیباست و زیبایی رو دوست داره...پیامبر هم غذای لذیذ میخورد و اجتماعی بود...نکنه فوتبال و سریال دیدن هم حرام است!....آدم باید دلش پاک باشه...
همانطور که میبینید،سالک با یک جنگ روانی در خانواده روبروست.باید پاسخ همه ی این مطالب را با زبانِ قابل فهمِ اجتماع بیان کند.حال آنکه این معانی بلند،اصلا در فرهنگ لغات و اصطلاحات عُرف نمیگنجد.

2)میشنوید:به جای این کارها و انقدر نماز خوندن برو یه شغل دیگه پیدا کن بتونی دست زن و بچت رو بگیری عید ببری خارج...پسر همسایه همسن تو هست و دکترای شیمی گرفته...آخرش باید راننده آژانس بشی و مسافر کشی کنی...ماشالّا پسر ناهید خانم بورسه شده داره میره انگلیس...زرنگ یعنی این!2 ملیارد وامِ مواد غذایی گرفته،گذاشته تو کار ساخت و ساز،ماشالّا الان دو تا ساختمون شش واحدی داره...آخرش اگه بری نونوایی،بگی من فوق لیسانس فلسفه دارم،یه نون قندی میده دستت؟....

3)نمیدانم آیا میشود در این دور و زمانه،یک لقمه،و فقط یک لقمه غیر شبهه ناک پیدا کرد یا نه.زندگی نامه ی عرفا را که میخوانی،خیلی راحت پرهیز میکردند.نهایتاً بعضی خودشان نان خودشان را در کوره تهیه میکردند...نهایتاً چند تا گوسفند حلال داشتن که از اون ها امرار معاش میکردن...
اما امروز چطور؟
واقعاً چقدر احتمال داره که صاحبان کارخانه های تولید مواد خوراکی،از ربّ و شیر و ماست و... اهل خمس باشند؟! 2%؟ 1%؟ با این اوضاعی که من و شما میبینیم،شاید کمتر از این ها.
بانک ها عملاً و علناً سود علی الحساب رو تبدیل به سود قطعی میکنند! کجاست لقمه ی غیر مشتبه؟!
ادامه دارد...ان شاالله

[="Tahoma"][="Indigo"]مشکلی که هست،اینه که نمیگذارند خودسازی به سبک قدما کنی.گویی باید شیوه ی جدیدی پیدا کرد.
میخواهی روزه مستحبّی بگیری...مادر ناراضی است،پس حرام است
میخواهی به زیارت بروی...پدر ناراضی است،پس حرام است
میخواهی با قوم و خویشِ گنه کار معاشرت نکنی...آخه دخترشون تازه از آلمان اومده! باید رفت دیدنشون،چون مادر میگه،پس واجب است
میخواهی از غذای شبهه ناک پرهیز کنی...خاله ی بی موالاتت دعوتت میکند،به امر مادر،باز هم رفتن واجب است
میخواهی از چرندیات روزمره در امان باشی...روی ماه مادر و پدرت را مگر میتوانی غیر از جلوی کانال های ماهواره نظاره کنی؟
در باقی موارد هم که انجام واجبات و ترک محرمات است،بعضاً باید با هزار مکافات از آن ها سرپیچی کنی و دلشان را بشکنی،و با انجام هزار مکروه و ترک مستحب،دلِ شکسته یشان را بدست آوری...آخرش برای چه؟...
که در قیامت فریاد بزرنی ((خداوندا این پدر و این مادر به من قرآن نیاموختند و مرا امر به نماز نکردند))،((این ها شکم مرا از حرام پر کردند و من نمیدانستم))....

نمیدانم راه حلّ صحیح چیست...بله،از لحاظ فقهی مسایل ساده تر است،اما چه کنیم با سفارشات ائمه و بزرگان؟
[spoiler]این ها مشکلات امروزی است که شاید خودم به شخصه درگیر بعضی و یا هیچ یک نباشم.اما درد خیلی از دوستان است[/spoiler][/]

لاابالی چه کند دفتر دانایی را

طاقت وعظ نباشد سر سودایی را

آب را قول تو با آتش اگر جمع کند

نتواند که کند عشق و شکیبایی را

دیده را فایده آنست که دلبر بیند

ور نبیند چه بود فایده بینایی را

عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست

یا غم دوست خورد یا غم رسوایی را

همه دانند که من سبزه خط دارم دوست

نه چو دیگر حیوان سبزه صحرایی را

من همان روز دل و صبر به یغما دادم

که مقید شدم آن دلبر یغمایی را

سرو بگذار که قدی و قیامی دارد

گو ببین آمدن و رفتن رعنایی را

گر برانی نرود ور برود بازآید

ناگزیرست مگس دکه حلوایی را

بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس

حد همینست سخندانی و زیبایی را

سعدیا نوبتی امشب دهل صبح نکوفت

یا مگر روز نباشد شب تنهایی را

سعدی

سلام
ببخشيد يك سوالي داشتم.
اين مراحل تزكيه نفس كه گفتيد آيا بدون استاد راه و اين چيزها تاثيرگذار هست؟

من يك كتابي در رابطه با اين موارد مطالعه كردم ولي در همان صفحات اول دچار مشكل شدم...من نمي دونم چرا همش احساس ميكنم خيلي افراطي در كتاب بحث شده.
در مورد صحبت كردن يه جايي نوشته بودند اگر با دو كلمه بتواني منظورت را برساني اگر بيشتر صحبت كني طهارت دهانت از بين ميرود!
من يك نصف روز تمرين كردم اطرافيان فكر كردند من مريض شدم! ميگم نميشه يه جوري تزكيه نفس كردند كه ديگران متوجه نشوند؟

پاسخ های آیت الله بهجت به سؤالاتی در زمینه سیر و سلوک و تقرب به خداوند

1- اولین مرحله سیر و سلوک به سوی خدا چیست؟
- این که حلال خدا را حلال بدانیم و حرام خدا را حرام!
2- بهترین ذکر چیست؟
- بهترین ذکر، ذکری است که من می‌گویم؛ ذکر خدا عندالحلال و الحرام
3- چگونه می‌توان به عرفان دست یافت و عارف شد؟
اگر به آنچه می‌دانید عمل کنید و معلومات را زیر پا نگذارید این تمام عرفان است.
4- با توجه به اینکه داشتن استاد اخلاق و مربی برای فرد سالک، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است حال که ما از داشتن چنین استادی محروم هستیم چه کنیم؟
- اگر کسی طالب معرفت و قرب به حق تعالی باشد و در این راه، خلوص و جدیت (طلب حقیقی و واقعی) داشته باشد در و دیوار به اذن خداوند معلم او خواهد بود وگرنه سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله هم (چه برسد به استاد و مربی اخلاق) در او اثر نخواهد داشت چنانچه در ابوجهل اثر نکرد.
5- عده زیادی از شما تقاضای درس اخلاق دارند اگر برایتان امکان دارد درس اخلاق بگذارید تا ما از وجودتان بهره‌مند شویم؟
- کو عمل کننده؟ کو عمل کننده آقا؟!
آقایی درس اخلاق می‌داد و جمعیت زیادی در درس او شرکت می‌کردند. اما بعد از مدتی استاد کلاس را ترک کرد. پرسیدم چرا؟ گفت: اثر نداشت، کار به جایی رسیده بود که باید به هر کدام جداگانه بگویم که شما این کار را کردی و این گناه را مرتکب شدی تا اثر بگذارد و از آن دست بکشد. همچنین می‌گفت: نه در گوینده اثر دارد و نه در شنونده!
حال ما چنین است که واضحات از ما عمدا فوت شده است!
جناب عبدالمطلب در آخر گفت: «أنا رب الإبل، ان للبیت ربّا سیمنعه؛ من صاحب شتران خود هستم، خانه خدا (کعبه) صاحبی دارد که خود از آن حمایت می‌کند. ولی آخرین حرف او اولین حرف ماست.
ما نمی‌خواهیم طریقه تمام علما و سلف صالح را دنبال کنیم. شخصی نزد آقایی رفت و گفت: ذکری به من دستور دهید، آن آقا به او گفت: نماز بخوان ... همان نمازی که حضرت رسول(ص) می‌فرماید: نور چشم من در نماز است.
6- اگر کسی بخواهد به لحاظ معنوی به جایی برسد چه توصیه‌ای دارید؟
- اگر کسی مقید باشد نماز را اول وقت بخواند به جایی که باید برسد خواهد رسید و نماز اول وقت برای وصول به مقامات عالیه، کافی است اگر چه هزار سال عمر کند.

استاد;325097 نوشت:
بسمه تعالی یکی از مسائلی که در سالهای اخیر بروز شدیدی داشته است،حادث شدن و به وجود آمدن موانع جدید و پیچیده برای شروع سیر و سلوک است. به طوری که تا این موانع حل نشود نمی توان کار چندانی کرد.از افراد متعدد نیز می شنویم که بسیار احوالات متغیری دارند و در یک میزان مشخص و واحد نیستند،ایامی را مشتاق معنویات هستند و ایامی را نیز فارغ و بیگانه از عالَم الهی. این موانع مستحدثه باید شناسایی و رفع شوند تا بارقه های رحمت الهی آنطور که باید درک و لمس شوند.

بسمه تعالی
از دوستان گرامی که صمیمانه مشارکت کرده اند،کمال تشکر را دارم.
نکات خوب و مفیدی بیان شد که قابل استفاده نیز هستند.
مقصود بنده موانع پیش از سلوک است،ببینید عزیزان این مسائلی که بنده مثالش را زدم(مدتی حال معنوی خوبی داریم و مدتی اصلا)یا موارد دیگر اصولا مانع از تحقق سلوک است.
زیرا سیر و سلوک یک پروسه مدت دار است که با همه قبض و بسط هائی که برای سالک رُخ می دهد لاأقل از سلوک خارج نمی شود.حتی اگر حرکت کمالی وی،به هر دلیلی مدتی هم متوقف شود باز هم وی برنامه خود را دارد و از لحاظ درونی از سلوک خود مُنفَک نمی شود(حتی اگر سیلی از هجمه ها از جهات مختلف به سوی وی روان باشد).
قصد ورود به بحث این موانع را ندارم،زیرا بسیار طولانی خواهد شد و ممکن است دوستان به خاطر کم حوصلگی اصل بحث را رها کنند(کما اینکه در تاپیک شاه راه توحید چنین شد.بنده قصد داشتم مسائل شریفی از توحید را مطرح کنم و بحث را به حقایقی بکشانم که . . . . . . .)
به هر حال چیزی که به لطف خدا در ادامه بیان خواهد شد چند راهکار خاص برای رفع این موانع است.إن شاء الله.

[="Times New Roman"][="Indigo"]

استاد;325097 نوشت:
یکی از مسائلی که در سالهای اخیر بروز شدیدی داشته است،حادث شدن و به وجود آمدن موانع جدید و پیچیده برای شروع سیر و سلوک است. به طوری که تا این موانع حل نشود نمی توان کار چندانی کرد.

بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام و خداقوت
نظر بنده ی حقیر اینه که، اولا فردی که می خواد سیر و سلوک رو شروع کنه، باید سعی کنه آمادگی برخورد با هر مسئله ای رو در خودش ایجاد کنه. خصوصا همون مواردی که توش مشکل داره.
مثلا کسی که به گناهی عادت داره، از همون لحظه ای که تصمیم به ترکش می گیره، مورد طمع و حمله ی شیطان و نفس قرار می گیره -دقیقا در مورد همین گناه-
اگر همون اول تسلیم بشه که کاری از پیش نمی ره.

ثانیا فرد، مدام باید در نظر داشته باشه که سیر و سلوک، نه تنها راحت نیست! بلکه سخت و مشکلست ، و چه رنج های فراوان پیش رو داره. علت ارزشمند بودنش هم، همینه. وگرنه اگر آسان بود، ارزش چندانی هم نداشت.
به قول یکی از اساتیدمون : بعضی ها فکر می کنند هلو بیا برو توی گلوست!
مسلمه که این طور نیست.

ثالثا، امتحان هر فرد، با دیگری متفاوته. چیزی که رعایت کردنش برای یک فرد، ساده است، برای دیگری سخت است. هر کس باید با مشکلات و امتحانات خودش دست و پنجه نرم کند تا رشد کند.

ان شاءالله کامل ترین پاسخ رو از کارشناسان محترم دریافت می کنیم.[/]

استاد;325328 نوشت:

بسمه تعالی
زیرا سیر و سلوک یک پروسه مدت دار است که با همه قبض و بسط هائی که برای سالک رُخ می دهد لاأقل از سلوک خارج نمی شود.حتی اگر حرکت کمالی وی،به هر دلیلی مدتی هم متوقف شود باز هم وی برنامه خود را دارد و از لحاظ درونی از سلوک خود مُنفَک نمی شود(حتی اگر سیلی از هجمه ها از جهات مختلف به سوی وی روان باشد).
قصد ورود به بحث این موانع را ندارم،زیرا بسیار طولانی خواهد شد و ممکن است دوستان به خاطر کم حوصلگی اصل بحث را رها کنند(کما اینکه در تاپیک شاه راه توحید چنین شد.بنده قصد داشتم مسائل شریفی از توحید را مطرح کنم و بحث را به حقایقی بکشانم که . . . . . . .).

به نام خدا
سلام
جناب استاد گرامی
قبل از ورودتان به مبحث جاری این تاپیک لازم به ذکر است که در هر تاپیکی و هر زمانی که بفرمایید در رابطه با نقل قولی که در این پست گذاشتم مشتاق فهمیدنم . قول هم می دهم که عجله ای در کار نباشد .
در پایان منتظر ورودتان به مبحث جاری تاپیک هستم

یا حق

هو المحبوب
سلام

استاد;325097 نوشت:
بسمه تعالی
یکی از مسائلی که در سالهای اخیر بروز شدیدی داشته است،حادث شدن و به وجود آمدن موانع جدید و پیچیده برای شروع سیر و سلوک است.
به طوری که تا این موانع حل نشود نمی توان کار چندانی کرد.
این موانع مستحدثه باید شناسایی و رفع شوند تا بارقه های رحمت الهی آنطور که باید درک و لمس شوند.
نظر شما چیست؟

به نظر من یک اصلی که سالک برای شروع باید رعایت کنه در نظر گرفتن برنامه ای متناسب با شرایط و توانمندی جسمی و روحی فرد هست چراکه اگه برنامه ی راه فراتر از ظرفیت و توانمندی فرد باشه خستگی و دلزدگی و یا حتی انصراف از ادامه ی راه نتیجه ی اون خواهد شد.
یا علی.

سادات;30653 نوشت:
[=arial black]در حضور و غياب استاد احترام او را كاملا نگه دارد و ارتباط روحي خود را با او حفظ كند و در غياب او وي را دعا نمايد ، هرچند كه غيبت او به طول بينجامد و در سرزمين ديگري باشد.

سلام

منظور از استاد کیست؟

یعنی افراد بدون استاد نمی توانند سالک شوند؟

ما استاد سالک از کجا بیاوریم در این گناه بازار :Ghamgin:

گربه کوچولو;325557 نوشت:
سلام

منظور از استاد کیست؟

یعنی افراد بدون استاد نمی توانند سالک شوند؟

ما استاد سالک از کجا بیاوریم در این گناه بازار :ghamgin:

با سلام. خودتون استاد خودتون باشيد.

سادات;325608 نوشت:
با سلام. خودتون استاد خودتون باشيد.

با سلام چگونه؟

استدلال;325718 نوشت:
با سلام چگونه؟

با ترک محرمات و انجام واجبات.

سادات;326182 نوشت:
با ترک محرمات و انجام واجبات.

دستورات خدا را بايد بر دستورات نفس شيطان و هر چيز ديگري در عمل ترجيح داد امام سجاد(علیه السلام) مي‏فرمايند: «من عمل بما افترض الله عليه فهو من اعبد الناس» ؛ هر كس به آنچه خدا بر او واجب كرده عمل كند از عابدترين مردم مي‏باشد.
امام علي(علیه السلام) مي‏فرمايند: «لا عباده كاداء الفرائض» ؛ هيچ عبادتي مثل انجام واجبات نيست. بنابراين انجام واجبات و ترك محرمات بر هر چيزي ترجيح دارد و نشانه ديگري از بندگي واقعي خدا مي‏باشد.

[="darkgreen"]هوالعالم

مسائلی که بطور کلی بیان میشه
گاها برای نویسنده هم غیر قابل فهم میشه

پس نباید از خواننده و شنونده مخصوصا قشری که به فکر دور زدن اسلام هستند انتظار چندانی داشت .

یکی از دلایل استقبال مردم از عرفانهای نوظهور کذب همین باز بودن رشته های کلامی مبسوط بوده
که شیاد ازین طریق با کمی رنگ و لعاب دلنواز دست بردن به کلام مبارک و نورانی
بدون در نظر گرفتن عواقب بدش شروع به جذب افراد نا آگاه میکنه .

برای مثال
بهتر این است تاثیرات مثبت عمل به واجبات موشکافانه مورد نقد و بررسی قرار بگیره [/]

Mohammad2db;326599 نوشت:
هوالعالم

مسائلی که بطور کلی بیان میشه
گاها برای نویسنده هم غیر قابل فهم میشه

پس نباید از خواننده و شنونده مخصوصا قشری که به فکر دور زدن اسلام هستند انتظار چندانی داشت .

یکی از دلایل استقبال مردم از عرفانهای نوظهور کذب همین باز بودن رشته های کلامی مبسوط بوده
که شیاد ازین طریق با کمی رنگ و لعاب دلنواز دست بردن به کلام مبارک و نورانی
بدون در نظر گرفتن عواقب بدش شروع به جذب افراد نا آگاه میکنه .

برای مثال
بهتر این است تاثیرات مثبت عمل به واجبات موشکافانه مورد نقد و بررسی قرار بگیره

بنام خدا

سلام

خداوند در هر سختی ای آسانی قرار داده است...

برای مثال: یک کارگر که از صبح تا شب یک کله کار می کنه... وقتی آخر شب اون نیمروهه رو میزنه یَک حالی میکنه که نگو :Nishkhand: در عرض یک ثانیه در بدنش آب میشه میره گوشت میشه به تنششش :khandeh!:ولی اون پولداره که همیشه در استراحته کلی غذاهای خوشمزه جلوشه ولی هیچ وقت از اونها لذت نمی بره... از دیدگاه بنده لذت سالک می تونه این شکلی باشه... بعد از مدتی هر کاری که انجام میده... حتی سخت ترینشون... با وجود اینکه اونکار در ظاهر ممکنه نتیجه بد یا خطرناکی از نظر دنیوی برای اون داشته باشه ولی بعد از اینکه اون کار رو (به عشق خداوند و با اخلاص) مداومت داد ، پس انجام هر کدوم از اون کارها خداوند آرامش و لذتی در او قرار می ده... و همینطور سالک به نظر من باید تلاش کنه که مستحبات رو بر خودش واجب کنه و مکروهات رو بر خودش حرام کنه. که اینکار باعث میشه که با انجام کارهای سخت تر (مستحبات) نا خود آگاه کارهای آسان تر (واجبات) برای او ساده تر جلوه کنه (البته این چیزها تبسره هایی هم دارند... مثلا وقتی همسر یا مادرش کاری داره باید اون نماز شبی رو که بر خودش واجب کرده رو اون شب فراموش کنه و کار اونها رو انجام بده که از نماز شب برای سالک واجب تر هست)

گربه کوچولو;326609 نوشت:
ه بنده لذت سالک می تونه این شکلی باشه
هوالعالم

[="darkgreen"]مثال خوب و بجایی زدید و درسی به ما دادید .

پس این یعنی
شیرینی در پس تلخی هاست !
البته اگر تلخی رو با جون دل بپذیریم
مثلا کارگری باشیم که دست و دل و چشم اش به ناحق مثل کم کاری و دزدی نمیره ! و با دل و جان کار میکنه ...

چه اشکالی داره راه سلوک و سختی و ریاضت رو از جمع و جور کردن زبان و دست و دل شروع کنیم
به فکر نان حلال سفره ی شب باشیم .راستگو باشیم . اهل غیبت و تهمت نباشیم .شکر گزار و طالب و مدافع حق باشیم و ...[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

استاد;325328 نوشت:
به هر حال چیزی که به لطف خدا در ادامه بیان خواهد شد چند راهکار خاص برای رفع این موانع است.إن شاء الله.

بسمه تعالی
کلام ما فعلا در رفع موانع پیش از سلوک است که إن شاء الله ظرفیت سلوک کم کم فعلیت پیدا کند و به لطف حضرت حق حرکتی با دوام ایجاد شود.
اولین راهکار در این بحث شریف،ایجاد یک رابطه خاص با قطب عالم امکان،واسطه فیض الهی،عصاره انبیاء و اولیاء حضرت صاحب العصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء می باشد.
این رابطه باید هر روز و با توجهی خاص برقرار گردد و فرد از حقیقت وجود خود،یعنی قلب خویش،اظهار ادب و ارادت محضر ایشان داشته و وجود خود را وجودی ناقص و آلوده بپندارد که می خواهد در محضر دریای طهارت،پاک شده و بعد از شمس وجودش،ظلمتهای نفس خویش را نورانی کند و از طریق وجود ایشان که حقیقت تام ولایت است،به بندگی حضرت الله جلّ جلاله نائل گردد.
این ارتباط می تواند با زیارتهائی مانند آل یاسین مودبانه تر شکل بگیرد.(یعنی فرد می تواند با زبان خود نیز با حضرت سخن بگوید)

اگر عمری بود و توفیقی رفیق گردید،عرایضی در باب فرج عمومی و فرج شخصی تقدیم می گردد.إن شاء الله[/]

[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی

اگر به راستی تشنه شدی آب برایت می فرستند،صابر باش که اگر دیر شود مسلما دروغ نخواهد شد،مجرّب است.
عارف رومی در جلد سوم مثنوی ص309:
حکمت حق در قضا و در قدر/کرده ما را عاشقان یک دگر

تشنه می نالد که کو آب گوار/آب هم نالد که کو آن آبخوار

کلمه973،هزار و یک کلمه،علامه حسن زاده آملی،ج7،ص335.[/]

موضوع قفل شده است