جمع بندی اخلاق و جلب رضایت خدا

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اخلاق و جلب رضایت خدا

لطفا راهنمایی کنید چطوری صبورتر و خوش اخلاقتر باشیم به صورتی که بتونیم دیگران رو در تنگنا قرار بدم که نتونند در حقمون بد باشند?2-چه جوری رضایت خدا رو جلب کنیم?

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

Leyla;933250 نوشت:
لطفا راهنمایی کنید چطوری صبورتر و خوش اخلاقتر باشیم به صورتی که بتونیم دیگران رو در تنگنا قرار بدم که نتونند در حقمون بد باشند?2-چه

بین این دو موضوع تنافی است. هم خوش اخلاق باشید و هم دیگران را در تنگنا قرار بدین ؟!
منظورتون از در تنگا قرار دادن دیگران برای اینکه به شما بد نکنند چیه؟

[="Times New Roman"][="Black"]

نسیم رحمت;933660 نوشت:

بین این دو موضوع تنافی است. هم خوش اخلاق باشید و هم دیگران را در تنگنا قرار بدین ؟!
منظورتون از در تنگا قرار دادن دیگران برای اینکه به شما بد نکنند چیه؟


فکر میکنم منظورشون اینه که چجوری می تونیم با اخلاق خوبمون باعث بشیم دیگران از بدی کردن به ما شرم کنند و به خودشون اجازه ی بدی کردن ندهند.[/]

سلام ...

خوب این مساله نشدنی هست ... اینی که شما خوب باشید ... برد این مساله حدی داره و اگر دیگران منافعشون در گرو این باشه که اخلاق خوب شما رو نادیده بگیرند؛ تا منافعشون تامین بشه ... این کار رو انجام میدهند ... بنابراین به این فکر نکنید که با اخلاق خوبتون مانع بدی دیگران بشید ...

البته استثناهای زیادی داره ...
1. مثلا اگر هر شب نماز شب بخونین ... صورتتون نورانی میشه ... و ابهتتون زیاد میشه و مردم میترسن که اذیتتون کنند .
2. مثلا اگر ادبیاتتون قوی باشه و بتونید با شعر و ادب ... پاسخ یک فرد گستاخ رو بدید ... هم ابهتتون بالا میره و هم کمتر کسی اذیتتون میکنه .

ولی این راهها رو بی خیال شین ... این راهها ؛ راه 40 ساله هست ... باید 40 سال مطالعه کنین و اهل ادب باشین و نماز شب بخونین و خوبی کنین ... تا اینجوری بشین ...

ساده ترین راه ... استفاده از زبان بدن یا Body Language هست ... و جملاتی ساده هست . خیلی راحت و ساده منظورتون رو عنوان کنید .

سارا مگه من و شما با هم دوست نیستیم ... برای چی چنین صحبتی رو میکنی ؟؟؟

دقیقا منظورم اینه که با برخورد درست و محترمانه و ادیبانه مانع دشمنی و کدورت بشیم?در زمینه ی ادیبانه هم که باید چهل سال مطالعه داشته باشم خوشبختانه رشته و تخصص اصلی من در حیطه ی زبان و ادبیاته و این که شاعر و نویسندم,ولی خوب این شیوه به مزاج هرکسی نمیخوره و بعضی ها میانشون با ادبیات خوب نیست,ولی به نظرم عکس طرف مقابل(محترمانه و از ته دل ابراز دوستی و صلح نشون دادن)میتونه درتنگنا قرارشون بده,درسته?

Leyla;933677 نوشت:
دقیقا منظورم اینه که با برخورد درست و محترمانه و ادیبانه مانع دشمنی و کدورت بشیم?در زمینه ی ادیبانه هم که باید چهل سال مطالعه داشته باشم خوشبختانه رشته و تخصص اصلی من در حیطه ی زبان و ادبیاته و این که شاعر و نویسندم,ولی خوب این شیوه به مزاج هرکسی نمیخوره و بعضی ها میانشون با ادبیات خوب نیست,ولی به نظرم عکس طرف مقابل(محترمانه و از ته دل ابراز دوستی و صلح نشون دادن)میتونه درتنگنا قرارشون بده,درسته?

سلام ...
آخه به همین سادگی که شما میگید نیست ... بس نکته ظریف تر از تار مو اینجا خوابیده ...

اگر با انسانهایی اندیشمند طرف باشید که اصلا نیاز به این چیزها نیست ... مساله سره این هستش که شما ممکن هست با انسانهایی غیر اندیشمند طرف باشید ...

لیلا ...
من برعکس شما اینجوری فکر نمیکنم . من بهت یک مسیری دیگر رو پیشنهاد میدم ...

1. در پله اول ... به دنبال این چیزهایی که میگی نباش ... اصلا به دنبال متشخص بودن و جواب ادبی دادن نباش ... هر جور که شده با حرف زشت هم که شده حق و حقوق خودت رو بگیر و به هیچ عنوان اجازه نده که حق و حقوقت پایمال بشن ...

2. چند وقتی که گذشت ... سعی کن کلمات رو طوری کنار هم بچینی که توهینی نکرده باشی ... و با تحقیر اون رو هم سره جاش نشونده باشی .

3. چند وقت که گذشت ... سعی کن که کلماتت رو طوری کنار هم بچینی که نه توهین کرده باشی ... و نه تحقیر کرده باشی ... بلکه اونقدر متمدن شدی که میتونی در کلام به ایشان جواب بدی .

4. چند وقت بعد هم ... چنان استراتژی هایی بچین ... که اصلا با چنین انسانهایی روبرو نشی ... یا رفتاری از خودت بروز بده که طرف فکره دشمنی کردن با شما رو هم نکنه ...

وقتی که به پله چهارم رسیدی ...

سعی کن تمام کارهات رو در سطح 4 ام حل کنی ... نشد از مسیر 3 حلشون کن ... نشد از مسیر 2 ... و درنهایت برو رویه تمدن 1 >Smile ... ( دنده معکوس )

ولی اینکه بخوای همه چیز رو در سطح 4 حلشون کنی ... امکان پذیر نیست و به نظرم شما باید تتمدن های 1 و2 و3 رو هم داشته باشید .

[="Times New Roman"][="Black"]

Leyla;933677 نوشت:
دقیقا منظورم اینه که با برخورد درست و محترمانه و ادیبانه مانع دشمنی و کدورت بشیم?در زمینه ی ادیبانه هم که باید چهل سال مطالعه داشته باشم خوشبختانه رشته و تخصص اصلی من در حیطه ی زبان و ادبیاته و این که شاعر و نویسندم,ولی خوب این شیوه به مزاج هرکسی نمیخوره و بعضی ها میانشون با ادبیات خوب نیست,ولی به نظرم عکس طرف مقابل(محترمانه و از ته دل ابراز دوستی و صلح نشون دادن)میتونه درتنگنا قرارشون بده,درسته?

چنین چیزی امکان پذیر نیست.

من دیدم آدم هایی رو که واقعا واقعا خالصانه به دیگران محبت میکنند ولی بازم پاچشونو می گیرند.

برخی آدم ها اینجوری هستند دیگه ، وقتی بهشون محبت میکنی یا احترام میزاری هار میشن.

هیچوقت دنبال مقابل به مثل و لج بازی نباش ، خیلی جاها باید بخاطر آرامش خودت کوتاه بیای و دست از لج بازی بکشی. حتی اگر بدترین توهین ها رو هم شنیدی.

منظورم این نیست که هرچی بهت گفتن وایسا تماشا کن ، منظورم اینه که فقط از راه حل هایی که اسلام سر راهت قرار داده و بهت اجازه داده استفاده کن.

درسته که دست و بالت بستست و نمی تونی مثل طرف مقابل هرچی از دهنت در میاد بگی و با ابزارهای دین ممکنه نتونی حقت رو بگیری

ولی مطمئن باش طرف مقابل دچار خسران بسیار بزرگی میشه و خداوند بعدا برای شما یه جوری جبران میکنه که خداروشکر میکنی که این اتفاق ها افتاد.

سالها پیش رفته بودیم شهرستان خونه داییم ، یه روز عصر مادرم بهم پول داد گفت برو واسه همه بستنی بخر ( بستنی دونه ای پنجاه تومن بود )

منم به مادرم گفتم: من بستنی نمی خوام به جاش پنجاه تومن رو بر می دارم و میرم کلوپ نزدیک خونه دایی پلی استیشن بازی میکنم.

پسرداییم هم گفت: عههه منم می خوام کلوپ بازی کنم منم بستنی نمی خوام.

منم چون با پسرداییم کل کل می کردیم و هی می خواستیم حال هم دیگه رو بگیریم ، بهش گفتم: نه ، تو باید بستنی بخوری ، من میرم کلوپ بازی میکنم:khandeh!:

اونم داشت به مادرم اعتراض میکرد که عمه به مسعود بگو بستنی واسم نخره پولشو بهم بده.

در همین حین من برای اینکه در برابر عمل انجام شده قرارش بدم بدو بدو رفتم سوپرمارکت محلشون و واسه همه به جز خودم بستنی خریدم و آوردم

پسرداییم هم وقتی دید واسه اونم بستنی خریدم زد زیر گریه و قهر کرد. منم از خوشحالی روی ابرها پرواز می کردم.

چند دقیقه بعد که همه داشتند بستنی می خوردن و پسرداییم داشت گریه میکرد و منم داشتم آماده رفتن به کلوپ میشدم.

داییم اومد بستنی پسرداییم رو بهش داد ، پنجاه تومنم بهش داد ، گفت هم بستنی رو بخور ، هم برو کلوپ بازی کن.
منم با دیدن این صحنه ها از ته دل و از حسادت زدم زیر گریه و پسرداییم واسم شکلک (:lol: :khoshgel::pirooz:) در میورد.:khaneh:

این نتیجه ی نیت پلید داشتن هست. فقط توی دنیای آدم بزرگها به این سرعت اتفاق نمیفته.[/]

به نظر من زمانی که با یه نفر کل کل کنم واقعا شأن و احترام از بین میره و اون حس دوستی و صمیمیت نابود میشه,من فکر میکنم از محبت خارها گل میشوند مصداق خوبی برای بیان منظورمه,من از بددهنی بیزارم,دوست دارم طوری جواب اطرافیان رو بدم که هم حقوق خودم حفظ بشه و هم صمیمیت و دوستیمون و آگاهی از حسن نیتمون بیشتر باشه

Leyla;933697 نوشت:
من فکر میکنم از محبت خارها گل میشوند مصداق خوبی برای بیان منظورمه,من از بددهنی بیزارم,دوست دارم طوری جواب اطرافیان رو بدم که هم حقوق خودم حفظ بشه و هم صمیمیت و دوستیمون و آگاهی از حسن نیتمون بیشتر باشه

در تنگنا قرار دادن با این نوع نگاه شما تنافی داره. نمیشه گفت هم حقوق خودم حفظ بشه و هم صمیمیت و دوستیمون در حالی که طرف مقابل رو هم در تنگنا قرار بدیم.

Leyla;933677 نوشت:
برخورد درست و محترمانه و ادیبانه مانع دشمنی و کدورت بشیم

در مقام تذکر به دیگران، چند نکته لازم است مراعات شود تا موثر واقع شود و کدورت و دشمنی هم ایجاد نشود :
1- حُسن برخورد:
قرآن مجيد خطاب به پيامبر اکرم(ص) مي فرمايد: "اي پيغمبر! به بندگانم بگو که با مردم با نيکوترين وجه صحبت نمايند".(1)
خداوند از حضرت موسي (ع) مي خواهد با فرعوني که ادعاي ربوبيت دارد ،با نرمي و ملاطفت تکلم کند و به ايشان بگويد:
آيا ميل داري که پاکيزه شوي؟ آيا مي خواهي تو را به راه خداوند هدايت کنم تا به درگاه او خاشع شوي؟(2)
هرگز نمي توان با خشم و خشونت جواني را از گناه باز داشت. روح جوان بسيار آسيب پذير است و در برابر برخورد قهر آميز واکنش نشان مي دهد ؛ از اين رو بايد مواظب بود تا لطمه اي به شخصيت افراد وارد نشود. استفاده از جملاتي مانند "
اين عمل در شأن شما نيست" و "شأن شما بالاتر از اين ها است"، "شما سرمايه هاي اين مملکت هستيد و جامعه و خانواده به شما اميد دارد" بسيار مؤثر است.

2- جلب اعتماد:
‌امر به معروف و نهي از منکر در صورتي با موفقيت انجام مي گيرد که اعتماد طرف مقابل جلب شود. بدون جلب اعتماد نمي توان در شخصي نفوذ کرد، هر کسي بتواند با مردم الفت برقرار کند، مردم به او روي خواهند آورد. براي اين کار بايد به خطاکار شخصيت داد و از به کار بردن الفاظ تحقير آميز خودداري کرد.

3- در نظر گرفتن وضع روحي و رواني:
اصل مهم در هدايت و راهنمايي يا امر به معروف و نهي از منکر «مخاطب‌شناسي» است. هر مبلّغ، مربّي، معلّم و يا فردي که در موقعيت هدايت و تربيت قرار گرفته، لازم است پيش از هر اقدامي «مخاطب» خود را بشناسد، آن‌گاه بر پايه ويژگي‌هاي فکري، روحي و علمي مخاطب با وي سخن بگويد، تا زحمات و حرفا‌هايش هدر نرود.
«مخاطب‌شناسي» بر پايه «ويژگي‌هاي» مخاطب سخن گفتن، يکي از خصايص و سنت‌هاي عملکردي همه پيام‌آوران آسماني است، چنان که پيامبر(ص) مي‌فرمايد:
«نحن معاشر الانبياء نکلّم الناس على قدر عقولهم؛(3) ما پيامبران با مردم به اندازه عقل شان صحبت مي‌کنيم».
در اجراي صحيح امر به معروف و نهي از منکر بايد شرايط مخاطب را در نظر گرفت. اگر عصباني است نمي توان نصيحت کرد. امام علي(ع) مي فرمايد:‌
"براي دل هاي آدميان، علاقه و اقبال و گاهي تنفر و ادبار است .هنگامي که مي خواهيد کاري را انجام دهيد، از طريق علاقه ‌اشخاص وارد شويد، زيرا هنگامي که کسي را مجبور بر کاري کنيد ،نابينا مي شود".(4) يعني خود را به کوري و کري مي زند.

4- محترم شمردن عقايد افراد:
‌شخص ممکن است که منکرات يا ترک کارهاي معروف و شايسته را بر اساس يک سري عقايد انجام دهد ؛ بنابراين نبايد به طور تند و توهين اميز به عقايد او برخورد نماييد. چنانچه دليلي براي کار نادرست خود ارائه مي دهد، آن را بشنويد و سپس با دليل و استدلال سخن او را باطل کنيد ، يا اشکالات آن را بگوييد. گاهي کارهاي خلاف او نه به خاطر عقيده به چيزي داشتن‌، بلکه به خاطر ناهنجارهاي خانوادگي و اجتماعي و... است ؛ بنابراين يک شخص آگاه بايد آن ناهنجارها را بشناسد و سعي نمايد تا فرد مورد نظر از آنها نجات يابد.

پي‌نوشت‌ها:
1.اسراء (17) آيه‌53.
2. نازعات (79) آيه 18 و 19.
3. ثقة الاسلام كلينى، كافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ، ج 1، ص 23.
4.امام على بن ابى طالب عليه السلام، نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره، قم، قصار 193.

منظور من از تنگنا قرار دادن اینه که طرف مقابل وادار بشه که درست رفتار کنه و مهربون بشه,اینکه محبت من اون رو به ادامه ی راهی که من انتخاب کردم وادار کنه

Leyla;934372 نوشت:
منظور من از تنگنا قرار دادن اینه که طرف مقابل وادار بشه که درست رفتار کنه و مهربون بشه,اینکه محبت من اون رو به ادامه ی راهی که من انتخاب کردم وادار کنه


هیچ وقت نمی شود کسی رو وادار به انجام کاری کرد.. ممکن است به حسب ظاهر موفق شویم کاری کنیم که او مطابق خواسته ما (اعم از اینکه حق نیز مطابق با خواسته ما باشد یا نباشد) عمل کند اما دوام ندارد. لذا باید کاری کرد که نگاه و اعتقاد فرد تغییر کند . در این صورت موثر خواهد بود. زیرا
اعتقادات انسان از لايه هاي ناپيداي روح آدمي و از بافت شخصيتي او بر مي خيزند. امروزه آن را "شاکله" مي نامند. شاکله فاصلة ميان انديشه و عمل را پر مي کند؛ بدين معنا که شاکله در تجسم انديشه در قالب اعمال، نقش سرنوشت سازي را دارد.
لذا از ميان راه هاي گوناگون برای هدایت افراد، يک راه بهترين و کارآمدترين است و آن هم افزودن آگاهی های فرد است تا با اختیار خود انتخاب کند نه وادار به انجام کاری شود.

پرسش:
چگونه با برخورد درست و محترمانه و ادیبانه مانع دشمنی و کدورت بشویم؟

پاسخ:
در مقام تذکر به دیگران، چند نکته لازم است مراعات شود تا موثر واقع شود و کدورت و دشمنی هم ایجاد نشود :
1- حُسن برخورد:
قرآن مجيد خطاب به پيامبر اکرم(ص) مي فرمايد: "اي پيغمبر! به بندگانم بگو که با مردم با نيکوترين وجه صحبت نمايند".(1)
خداوند از حضرت موسي (ع) مي خواهد با فرعوني که ادعاي ربوبيت دارد ،با نرمي و ملاطفت تکلم کند و به ايشان بگويد:
آيا ميل داري که پاکيزه شوي؟ آيا مي خواهي تو را به راه خداوند هدايت کنم تا به درگاه او خاشع شوي؟(2)
هرگز نمي توان با خشم و خشونت جواني را از گناه باز داشت. روح جوان بسيار آسيب پذير است و در برابر برخورد قهر آميز واکنش نشان مي دهد ؛ از اين رو بايد مواظب بود تا لطمه اي به شخصيت افراد وارد نشود. استفاده از جملاتي مانند "
اين عمل در شأن شما نيست" و "شأن شما بالاتر از اين ها است"، "شما سرمايه هاي اين مملکت هستيد و جامعه و خانواده به شما اميد دارد" بسيار مؤثر است.

2- جلب اعتماد:
‌امر به معروف و نهي از منکر در صورتي با موفقيت انجام مي گيرد که اعتماد طرف مقابل جلب شود. بدون جلب اعتماد نمي توان در شخصي نفوذ کرد، هر کسي بتواند با مردم الفت برقرار کند، مردم به او روي خواهند آورد. براي اين کار بايد به خطاکار شخصيت داد و از به کار بردن الفاظ تحقير آميز خودداري کرد.

3- در نظر گرفتن وضع روحي و رواني:
اصل مهم در هدايت و راهنمايي يا امر به معروف و نهي از منکر «مخاطب‌شناسي» است. هر مبلّغ، مربّي، معلّم و يا فردي که در موقعيت هدايت و تربيت قرار گرفته، لازم است پيش از هر اقدامي «مخاطب» خود را بشناسد، آن‌گاه بر پايه ويژگي‌هاي فکري، روحي و علمي مخاطب با وي سخن بگويد، تا زحمات و حرفا‌هايش هدر نرود.

«مخاطب‌شناسي» بر پايه «ويژگي‌هاي» مخاطب سخن گفتن، يکي از خصايص و سنت‌هاي عملکردي همه پيام‌آوران آسماني است، چنان که پيامبر(ص) مي‌فرمايد: «نحن معاشر الانبياء نکلّم الناس على قدر عقولهم؛(3) ما پيامبران با مردم به اندازه عقل شان صحبت مي‌کنيم».
در اجراي صحيح امر به معروف و نهي از منکر بايد شرايط مخاطب را در نظر گرفت. اگر عصباني است نمي توان نصيحت کرد. امام علي(ع) مي فرمايد:‌
"براي دل هاي آدميان، علاقه و اقبال و گاهي تنفر و ادبار است .هنگامي که مي خواهيد کاري را انجام دهيد، از طريق علاقه ‌اشخاص وارد شويد، زيرا هنگامي که کسي را مجبور بر کاري کنيد ،نابينا مي شود".(4) يعني خود را به کوري و کري مي زند.

4- محترم شمردن عقايد افراد:
‌شخص ممکن است که منکرات يا ترک کارهاي معروف و شايسته را بر اساس يک سري عقايد انجام دهد ؛ بنابراين نبايد به طور تند و توهين اميز به عقايد او برخورد نماييد. چنانچه دليلي براي کار نادرست خود ارائه مي دهد، آن را بشنويد و سپس با دليل و استدلال سخن او را باطل کنيد ، يا اشکالات آن را بگوييد. گاهي کارهاي خلاف او نه به خاطر عقيده به چيزي داشتن‌، بلکه به خاطر ناهنجارهاي خانوادگي و اجتماعي و... است ؛ بنابراين يک شخص آگاه بايد آن ناهنجارها را بشناسد و سعي نمايد تا فرد مورد نظر از آنها نجات يابد.

تذکر:
هیچ وقت نمی شود کسی رو وادار به انجام کاری کرد.. ممکن است به حسب ظاهر موفق شویم کاری کنیم که او مطابق خواسته ما (اعم از اینکه حق نیز مطابق با خواسته ما باشد یا نباشد) عمل کند اما دوام ندارد. لذا باید کاری کرد که نگاه و اعتقاد فرد تغییر کند . در این صورت موثر خواهد بود.
زیرا
اعتقادات انسان از لايه هاي ناپيداي روح آدمي و از بافت شخصيتي او بر مي خيزند. امروزه آن را "شاکله" مي نامند. شاکله فاصلة ميان انديشه و عمل را پر مي کند؛ بدين معنا که شاکله در تجسم انديشه در قالب اعمال، نقش سرنوشت سازي را دارد.
لذا از ميان راه هاي گوناگون برای هدایت افراد، يک راه بهترين و کارآمدترين است و آن هم افزودن آگاهی های فرد است تا با اختیار خود انتخاب کند نه وادار به انجام کاری شود.

پي‌نوشت‌ها:
1.اسراء (17) آيه‌53.
2. نازعات (79) آيه 18 و 19.
3. ثقة الاسلام كلينى، كافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ، ج 1، ص 23.
4.امام على بن ابى طالب عليه السلام، نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره، قم، قصار 193.

موضوع قفل شده است