جمع بندی به دنبال رهایی از وسواس فکری شدید

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
به دنبال رهایی از وسواس فکری شدید

با سلام و خسته نباشید خدمت شما خوشحالم خدا خواستو با این سایت اشنا شدم چون توان مالی حضوری مشاوره رفتنو ندارم از شما ممنون
شاید سوالم تکراری باشه ولی خواهش میکنم بخونید و کمکم کنید

منم دچار افکار وسواسی هستم مدت 10ساله اوایل بصورت مثلا این بود توهین نه اسم امان زمان میومد هی بلند میشدم سرپا یا فکرم میگف دعا بخون بخون صلوات بگو اسم یه امامو میوردم میگف امام دیگه ناراحت میشه همه رو کتابام مینوشتم برای کمکک یا دعا باز خوب بود ا ن حالت ولی بعدها شد توهین مثلا دانشگاه بودم خوابگاه چندبار کاری رو تکرار میکردم میخواستم وارد اتاق شم ت هین میکرد امام بدترین توهین از اول وارد میشوم و دوستان متهجب میشدن خیلی هم محبوب بودم بین دوستام و فرد در سخن و موفق و قبلا قاری قران و قشنگ قران میخونم هنوزم

و خلاصه کم کم افکار ب کوچیکترین کارهای من مثلا یه کتاب رو باز کنم برم صفحه بعد چندبار انجام میدادم گذاشتن لقمه غذا در دهان الان نفس کشیدن و قورت دادن اب دهانمم تکرار میکنم من هر حیوانی ببینم نعوذباالله فکر ربطش میده امامی خدا منو بلخسه بدترین شکل حالتش شاید شما هم ازم متنفر شید مثلا از سگ و میمون و خر بدم میاد جرات ندارم نگاه کنم به هیچ وجه میگه استعفرالله فلان امامه دیگه تا مدتها تصویرش هست و مدام تکرار...

الانم به زور مینویسم برای شما چون فکرم میگه اون حیوان دیشب فلان امانه و منم فک میکنم مشاوره ام نتیجه نمیده خلاصه شوهرم خسته شده از تکرارام یا میخنده نمیدونه دردم چیه و از همه برتر دلم واس دخترم میسوزه اونم تکرار میکنه نگاه من میکنه هزار بار لباسی واسش میپوشم
خسته شدم من عاشق ورزش و کتاب و نقاشیم و رمان نوشتن ، ولی جرات ندارم انجام بدم چون اولین کلمه با هزار فکر بده و منم میگم اگه بنویسم و ت خونه من باسه هزار اتفاق بد میفته شوهرم از دست میدم بچم از دست میدم
شوهرم ازمن کوچکتره و زیبا چند بار خیانت کرد در حد پیام و دیدار بعد پشیمون شد و الان خوبه ولی مشکلات مالی شدید داریم بدهی داریم مغازمون ورشکست شد هرچه میکنیم وام جور نمیشه خلاصه خواهرم بیشتر وقتا خونمونه ، مادرم فوت شده و نامادری بدی دارم و شوهرم طرز پوشش خواهرم دوس نداره واقعا خودمم دوس ندارم

خواهر دیگم شوهرش فوت شد و اذیته پیش خانواده شوهر و خلاثه استرس ها و من خیلی دلسوزم برای همه مردم مهربان شاگرد زرنگ بودم و افسوس میخورم سرکار نرفتم خلاثه الان کارهای نمدی درست میکنم با هزار تکرار و نمیتونم یه عکس بگیرم چندین بار گوشبمو می زنم شارژ
فکرای من جوریه خجالت میکشم بگم برم دستشویی استغفرالله عکس امام مباد جلوم و ببخشید هزار نسبت بد میده خجالت از گفتن دارم هر چیز بدی فکر کنید بارها خواستم اهمیت ندم ولی فکرها از هر راهی مجبورم میکنن یه لیوان اب خوردنمم با مکافاته

شرایط مالی مشاوره و دکتر ندارم
ببخشید حتی موقع ارتباط با شوهرمم با فکر و قصد بچه دار شدن دارم ولی ...
من خسته شدم من عاشق خدام
نمازام دیگه کامل نیس بعصط جاهای بدن شرمنده میخام کامل بگم و طولانی شد بعضی جوارح بدن همش فکرا اماما و تصا یر خیالی از اونا قرار میده و ببخشید گفتنش سخته برام زجر میده چند بار تکرار میکنم جایی بشینم از همه علایقم گذشتم
افسرده ام پیر شدم صورتم پر چروک شده
دلم میسوزه برای خودم و دخترم اون طفل معصوم
همش خشم ، عصبانیت و جنگ

کمکم کنید خواهش میکنم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

نیلو85;933083 نوشت:
با سلام و خسته نباشید خدمت شما خوشحالم خدا خواستو با این سایت اشنا شدم چون توان مالی حضوری مشاوره رفتنو ندارم از شما ممنون
شاید سوالم تکراری باشه ولی خواهش میکنم بخونید و کمکم کنید

منم دچار افکار وسواسی هستم مدت 10ساله اوایل بصورت مثلا این بود توهین نه اسم امان زمان میومد هی بلند میشدم سرپا یا فکرم میگف دعا بخون بخون صلوات بگو اسم یه امامو میوردم میگف امام دیگه ناراحت میشه همه رو کتابام مینوشتم برای کمکک یا دعا باز خوب بود ا ن حالت ولی بعدها شد توهین مثلا دانشگاه بودم خوابگاه چندبار کاری رو تکرار میکردم میخواستم وارد اتاق شم ت هین میکرد امام بدترین توهین از اول وارد میشوم و دوستان متهجب میشدن خیلی هم محبوب بودم بین دوستام و فرد در سخن و موفق و قبلا قاری قران و قشنگ قران میخونم هنوزم

و خلاصه کم کم افکار ب کوچیکترین کارهای من مثلا یه کتاب رو باز کنم برم صفحه بعد چندبار انجام میدادم گذاشتن لقمه غذا در دهان الان نفس کشیدن و قورت دادن اب دهانمم تکرار میکنم من هر حیوانی ببینم نعوذباالله فکر ربطش میده امامی خدا منو بلخسه بدترین شکل حالتش شاید شما هم ازم متنفر شید مثلا از سگ و میمون و خر بدم میاد جرات ندارم نگاه کنم به هیچ وجه میگه استعفرالله فلان امامه دیگه تا مدتها تصویرش هست و مدام تکرار...

الانم به زور مینویسم برای شما چون فکرم میگه اون حیوان دیشب فلان امانه و منم فک میکنم مشاوره ام نتیجه نمیده خلاصه شوهرم خسته شده از تکرارام یا میخنده نمیدونه دردم چیه و از همه برتر دلم واس دخترم میسوزه اونم تکرار میکنه نگاه من میکنه هزار بار لباسی واسش میپوشم
خسته شدم من عاشق ورزش و کتاب و نقاشیم و رمان نوشتن ، ولی جرات ندارم انجام بدم چون اولین کلمه با هزار فکر بده و منم میگم اگه بنویسم و ت خونه من باسه هزار اتفاق بد میفته شوهرم از دست میدم بچم از دست میدم
شوهرم ازمن کوچکتره و زیبا چند بار خیانت کرد در حد پیام و دیدار بعد پشیمون شد و الان خوبه ولی مشکلات مالی شدید داریم بدهی داریم مغازمون ورشکست شد هرچه میکنیم وام جور نمیشه خلاصه خواهرم بیشتر وقتا خونمونه ، مادرم فوت شده و نامادری بدی دارم و شوهرم طرز پوشش خواهرم دوس نداره واقعا خودمم دوس ندارم

خواهر دیگم شوهرش فوت شد و اذیته پیش خانواده شوهر و خلاثه استرس ها و من خیلی دلسوزم برای همه مردم مهربان شاگرد زرنگ بودم و افسوس میخورم سرکار نرفتم خلاثه الان کارهای نمدی درست میکنم با هزار تکرار و نمیتونم یه عکس بگیرم چندین بار گوشبمو می زنم شارژ
فکرای من جوریه خجالت میکشم بگم برم دستشویی استغفرالله عکس امام مباد جلوم و ببخشید هزار نسبت بد میده خجالت از گفتن دارم هر چیز بدی فکر کنید بارها خواستم اهمیت ندم ولی فکرها از هر راهی مجبورم میکنن یه لیوان اب خوردنمم با مکافاته

شرایط مالی مشاوره و دکتر ندارم
ببخشید حتی موقع ارتباط با شوهرمم با فکر و قصد بچه دار شدن دارم ولی ...
من خسته شدم من عاشق خدام
نمازام دیگه کامل نیس بعصط جاهای بدن شرمنده میخام کامل بگم و طولانی شد بعضی جوارح بدن همش فکرا اماما و تصا یر خیالی از اونا قرار میده و ببخشید گفتنش سخته برام زجر میده چند بار تکرار میکنم جایی بشینم از همه علایقم گذشتم
افسرده ام پیر شدم صورتم پر چروک شده
دلم میسوزه برای خودم و دخترم اون طفل معصوم
همش خشم ، عصبانیت و جنگ

کمکم کنید خواهش میکنم

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های عزیز
از حسن اعتماد شما به این انجمن بسیار سپاسگذارم و بخاطر مواجه شدن با این مساله وسواس متاسفم عمل و رعایت نکات به شما در دوری از وسواس بسیار موثر می باشد
البته دقت نمایید تا خود نخواهید و راهکارها را رعایت نکنید نتیجه نخواهید گرفت.

  1. زیر بنا وسواس اضطراب می باشد لذا در گام اول ابتدا سعی نمایید آرامش خود را بیشتر نمایید و از مهارتهای مقابله با اضطراب استفاده نمایید
  2. سعی نمایید سبک زندگی خود در خواب ، تغذیه و ...را اصلاح نمایید
  3. خطاهی شناختی خود را یافته و اصلاح نمایید.
  4. ورزش را در راس کارهاتون قرار دهید
  5. از راهکارهای شادی بخشی به زندگی استفاده نمایید
  6. از مهارتهای کنترل فکر استفاده نمایید
  7. و...

ادامه دارد...

مهارتهای کنترل فکر:
الف: از فکر کردن ارادی به موضوع آزار دهنده (آن فحشها و آنچه مرتبط به آن است ) به شدت پرهیز نمایید.
ب . اگر خود بخود به ذهن شما آمدند سعی کنید از ذهن خود بیرون ببرید و اگر نتوانستید از راهکارهای زیر استفاده نمایید:
۱ . پر کردن اوقات روزانه
۲ . در نظر گرفتن افکار و رفتارهای جایگزین مناسب
۳ . اهمیت ندادن و بی خیال بودن
۴ . نوشتن افکار و پاره کردن کاغذ
۵ . بستن کش به دست و کشیدن آن
۶ . حواله دادن افکار به زمان خاصی در روز یا هفته (اگر زیاد به ذهن شما می آید روزانه یک ربع تا نیم ساعت و اگر کمتر زمان کمتری را روزانه یا یک روز درمیان و ...به این فکر اختصاص دهید و هر موقع این فکر به ذهن شما آمد به آن زمانی که معین کرده اید حواله دهید )
۷ . توجه به معنویت را فراموش ننمایید( نماز اول وقت توسل به اهل بیت مناجات و طلب از خداوند اذکار صلوات استغفار لاحول و لا قوه الا بالله و خواندن سورهای معوذتین )
8.تلقین مثبت
9 .ورزش کردن

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

عزیزم

اول از همه باید بهت بگم چون این افکار دست خودت نیست تو گناهی نمیکنی و قطعا ایمه هم ازین موضوع خبر دارن و ازت ناراحت نمیشن....پس استرس اینو نداشته باش ک گناه رو گناهه....

مواردی ک بهت میگمو ب جدیت عمل کن!!!!!

اول ورزش کن...لازم نیست ورزش سنگین ولی ورزش های هوازی و حتی ی نرمش کوچولو ک یکم ب نفس نفس بیفتی عالیه.......

دوم وسواس و استرس از سرد شدن مغزه پس روزی چند بار گلاب رو بو کن بدین صورت که بو بکش و نفستو حبس کن ب اندازه ۷ تا صلوات و بعد اروووم از بین دو لبت تا اخر نفستو بیرون بده.....
باعث میشه مغزت گرم بشه....در بقیه مدت طول روز هم مقداری گلاب بالای لبت بزن یا روی بالشتت ک عطرش مرتب ب مشامت برسه

ذکر لااله الالله و استغفرالله رو زیاد بگو....بعد نمازات یا ورد زبونت

هرموقع فکری ب ذهنت اومد ی لحظه اول ک ب ذهنت میاد بعدش اجازه نده و ادامه اش نده تو دهنت و با خودت بگو ولش کن مسیولیتی ندارم چون ارادی نیستن و خدا و امامان هم خودشون میدوننhappy و برو دنبال کارت
در کل بها نده ب این افکار تا بال و پر نگیرن

دیدن رنگ سبز گل و گیاه بسیار خوب و مفیده....

این دمنوش رو هم بهت پیشنهاد میکنم ک ارام بخشه ب مدت ۴۰ روز یک ساعت قبل از خواب میل کن.....گل گاو زبان. سنبل الطیب.و ی لیمو عمانی کوچیک دم کن و بخور.....

تکرار کردن عملی رو هر دفعه یکی کم کن و به خودت نهیب بزن ک عه!! بسه! کافیه! من ک دیگه انجام نمیدم!! و لج ب لج خودت بذار و انجام نده...هرچند گوشه ذهنت اذیته....ولی محلش نده و خدتو مشغول کن( اراده کن عزیزم)
مستحبات رو فعلا ب نظر من انجام نده واجباتت رو بخون و خودتو مشغول کن....
تکرار رو از فرزندت بگیر و حتما سعی کن جلوش تکرار نکنی....همین ک بچه اتو کنترل کنی خودتم کنترل میشی

از خوردن غذاهای سرد مثل : عدس. دوغ و ماست( ک خیلی سردن) ترشی( اوه اوه ابدا) و چای....گوشت گوساله....خودداری کن...هرچه سردتر وسواس و استرس بیشتر.....

چون وسواست یکم طولانی شده یکم طولانی باید صبور باشی البته ب شدت ب خودت بستگی داره شاید خیلی زود اثر کرد...کسی رو میشناسم ک بعد از دو هفته شادابی و احساس خوبی رو بدست اورد و کم کم حل شد مشکلش...

امید به خدا.....اصلا نگران نباش....
******************************************
پ ن : ب خواهرت تذکر دوستانه بده و یکی از دغدغه هاتو کم کن@};-

سلام ازهمگی شما ممنونم که راهنمایی کردید تصور من این بود که جون افکار من جور دیگه و خیلی بدترن نسبت به بقیه پس گناهم هست شاید نه خیلی سخته کنار گذاشتن ولی الان اروم تر شدم و تمام سعیم میکنم ممنون از سایت خوبتن من الان واس هر کاری حتی کوچیکترین کارا میگم لعنت ب شیطان یا میگم خدا و عزیزانش پاکن تا نگم نمیتونم کاری کنم حتی واس یه لباس پوشیدن حداقل اینجور میتونم فعلا

نیلو85;933763 نوشت:
سلام ازهمگی شما ممنونم که راهنمایی کردید تصور من این بود که جون افکار من جور دیگه و خیلی بدترن نسبت به بقیه پس گناهم هست شاید نه خیلی سخته کنار گذاشتن ولی الان اروم تر شدم و تمام سعیم میکنم ممنون از سایت خوبتن من الان واس هر کاری حتی کوچیکترین کارا میگم لعنت ب شیطان یا میگم خدا و عزیزانش پاکن تا نگم نمیتونم کاری کنم حتی واس یه لباس پوشیدن حداقل اینجور میتونم فعلا

سلام چون شما اینکار رو نمی کنی و دست شما نیست گناه نخواهد بود.

به نظر من سعی کن حتی بعداز این افکار لعنت به شیطان و خدا و عزیزانش پاکن هم نگی . چون همین هم مغزت رو حساس و خسته می کنه.

نیلو85;933763 نوشت:
سلام ازهمگی شما ممنونم که راهنمایی کردید تصور من این بود که جون افکار من جور دیگه و خیلی بدترن نسبت به بقیه پس گناهم هست شاید نه خیلی سخته کنار گذاشتن ولی الان اروم تر شدم و تمام سعیم میکنم ممنون از سایت خوبتن من الان واس هر کاری حتی کوچیکترین کارا میگم لعنت ب شیطان یا میگم خدا و عزیزانش پاکن تا نگم نمیتونم کاری کنم حتی واس یه لباس پوشیدن حداقل اینجور میتونم فعلا

هوالعزیز
سلام
سرکار نیلو شما میتونید از این روش هم استفاده کنید:
از افکارتون به خدا شکایت کنید
بگو خدایا من نمیخواستم این تفکر به ذهنم بیاد و داره اذیتم میکنه پس خودت درستش کن
در هر زمان که این افکارت اومد هی به خدا بگو که دست من نیست و بهش توکل کن
همه تصاویر رو بفرست به خدا بگو من مشکل دارم لطفا حلش کن و دیگه اصلا به هیچ چی فکر نکن و شاد باش چون قراره خدا خودش درستش کنه
happy

نیلو85;933763 نوشت:
پس گناهم هست شاید نه خیلی سخته کنار گذاشتن ولی الان اروم تر شدم

بله.....و الان حجم عظیمی از استرستون از بین رفت بقیه کارایی ک گفتمو کن زود خوب میشیhappy

ممنون از همگی شما این چند روز به اون طریق خودم گدشت من متاسفانه قسم میخورم این اخرین تکراره و بعد دست خودم نیس باز فکر و باز تکرار زندگیم پر مشکل تا لحظه اخر مشکلمون حل شه یهو بهم میخوره همه چی از لحاظ مادی خیلی مشکل داریم شوهرم فشار زیاد روحی روشه و این شرایط منو بدتر کرده و کسی نیس ازش قرض بگیریم و مشکلمون حل شه خودم همش میگم وجود منه باعث شده این زندگی پر مشکل شه و مشکل اساسیم اینه من برای چززای دائمی مثلا تو خونه خودم باشه افکارم شدید و غیر قابل کنترلن مثلا تولد دخترمه خیلی چیرا و لباسشو میتونم درست کنم ولی نمیشه یا عکس انداختن از دخترم خودمون نمیشه م با وجود توهینا و افکار میگم این دائمی باشه تو خونمون گناه و همش مشکل واسم پیش میاره با نگاهش اون توهینا یادم میاد در صورتیکه خیلی دوس دارم اون چیزا و هنرهایی که بلدم استفاده کنم و مشکل جدی دیگه من فکرم در لحظه چند جا میره الان دارم مثلا مینویسم و چند بار پاک میکنم و مینویسم فکر اینجام تو دهنم لعنت بر شیطان ولی استغفراا... فلان چیز بد با تصویر بدترین چز ارو ب امام یا پیامبر نسبت میده و اوصاع تکرار و روحیم بهم میریزه و باز تکرار من فعلا قدرت کوچکترین کارو ندارم همیشه حسرت میخورم میشه منم راحت کار کنم گوشی روشن کنم اب بخورم نماز خوب بخونم بخوابم خونمو تزیین کنم حرف بزنم قران بخونم یا هر کار کوچیکی من از همه شما خوبان میخوام برام دعا کنید از صمیم قلبتون خواهش میکنم هم برای حل مشکل خودم و مشکل شوهرم من عاشق معلم شدنم تعریف نمیکنم ولی معلم دلسوز و مهربونی خواهم بود شرایط سنی و استخدامی نیس الان یه نفر میخوان استان ما ولی فکر من نمیزاره تمرکز کنم همیشه غصه میخورم چرا من دانش اموز و دانشجوی موفق با معدل بالا نت نستم ب ارزوی معلم شدنم برسم من لیسانس تربیت بدنی دارم و کلی مدرک ورزشی که نتونستم نه ادامه تحصیل بدم نه سر کار برم البت دو ترم استاد مدعو بودم ولی اینجا کار نیست خلاصه بگم شما با مهربونیتون باعث شدید دردل کنم چاره کنم همه این بی هدفیا به نتیجه نرسیدنا فکرهای من و وسواس منو تشدید میکنه همه انتظار داشتن من الان سرکار باشم همه خصوصا فامیل شوهر و و پدرم ولی خب شرایط کاری خیلی بده و مشکلات مادیمونم باعث شده بیشتر غصه بخورم چرا من سر کار نیستم الان نیاز التماس نبود برای ضامن فکر چکهای شوهرم و فشارش اصلا این شرایط بدترم میکنه الان با وجود هزار فکر نوشتم و فکر میگه چون توهین فکری زیاد داشتی این درمانها نتیجه نمیده میدونم مسخره است شاید باورتون نشه ولی هست متاسفانه من مدتهاست فقط شبی دوساعت میخوابم هیچ لحظه ای اروم نیستم به دعا و طلسم فکر میکنم من کلا ادمیم عاشق خدا و لی عملا نه

ببخشید طولانی شد خواهشمیکنم بدونید من سالهاست این مشکلو دارم نمیشه یهو خوب شم و خوب شدن زمان میخواد و من الان بی صبر ترینم من مطمنم افکار نبود خیلی موفق بودم همسر و مادر خوب و فرد موفق ا ن چی ی که میتونستم باشم ارزوی فرزند دیگه ای دارم با وجود این افکار فقط یه نفر دیکه رو زجر میدم دخترم گوشه گیر و لجوج شده با یجه ها همیشه ساکت عر چی اونا بگن داد میزنه حرفا منو تکرار میکنه من خیلی بدم که این چنین دختر عزیز و امانت خدا رو ادیت میکنم اگه حداقل مشکلات دیگه نبود مطمنا زودتر به نتیجه میرسیدم و افکارمم بدتر نمیشد دعام کنید خواهش میکنم

نیلو85;933083 نوشت:
با سلام و خسته نباشید خدمت شما خوشحالم خدا خواستو با این سایت اشنا شدم چون توان مالی حضوری مشاوره رفتنو ندارم از شما ممنون
شاید سوالم تکراری باشه ولی خواهش میکنم بخونید و کمکم کنید

منم دچار افکار وسواسی هستم مدت 10ساله اوایل بصورت مثلا این بود توهین نه اسم امان زمان میومد هی بلند میشدم سرپا یا فکرم میگف دعا بخون بخون صلوات بگو اسم یه امامو میوردم میگف امام دیگه ناراحت میشه همه رو کتابام مینوشتم برای کمکک یا دعا باز خوب بود ا ن حالت ولی بعدها شد توهین مثلا دانشگاه بودم خوابگاه چندبار کاری رو تکرار میکردم میخواستم وارد اتاق شم ت هین میکرد امام بدترین توهین از اول وارد میشوم و دوستان متهجب میشدن خیلی هم محبوب بودم بین دوستام و فرد در سخن و موفق و قبلا قاری قران و قشنگ قران میخونم هنوزم

و خلاصه کم کم افکار ب کوچیکترین کارهای من مثلا یه کتاب رو باز کنم برم صفحه بعد چندبار انجام میدادم گذاشتن لقمه غذا در دهان الان نفس کشیدن و قورت دادن اب دهانمم تکرار میکنم من هر حیوانی ببینم نعوذباالله فکر ربطش میده امامی خدا منو بلخسه بدترین شکل حالتش شاید شما هم ازم متنفر شید مثلا از سگ و میمون و خر بدم میاد جرات ندارم نگاه کنم به هیچ وجه میگه استعفرالله فلان امامه دیگه تا مدتها تصویرش هست و مدام تکرار...

الانم به زور مینویسم برای شما چون فکرم میگه اون حیوان دیشب فلان امانه و منم فک میکنم مشاوره ام نتیجه نمیده خلاصه شوهرم خسته شده از تکرارام یا میخنده نمیدونه دردم چیه و از همه برتر دلم واس دخترم میسوزه اونم تکرار میکنه نگاه من میکنه هزار بار لباسی واسش میپوشم
خسته شدم من عاشق ورزش و کتاب و نقاشیم و رمان نوشتن ، ولی جرات ندارم انجام بدم چون اولین کلمه با هزار فکر بده و منم میگم اگه بنویسم و ت خونه من باسه هزار اتفاق بد میفته شوهرم از دست میدم بچم از دست میدم
شوهرم ازمن کوچکتره و زیبا چند بار خیانت کرد در حد پیام و دیدار بعد پشیمون شد و الان خوبه ولی مشکلات مالی شدید داریم بدهی داریم مغازمون ورشکست شد هرچه میکنیم وام جور نمیشه خلاصه خواهرم بیشتر وقتا خونمونه ، مادرم فوت شده و نامادری بدی دارم و شوهرم طرز پوشش خواهرم دوس نداره واقعا خودمم دوس ندارم

خواهر دیگم شوهرش فوت شد و اذیته پیش خانواده شوهر و خلاثه استرس ها و من خیلی دلسوزم برای همه مردم مهربان شاگرد زرنگ بودم و افسوس میخورم سرکار نرفتم خلاثه الان کارهای نمدی درست میکنم با هزار تکرار و نمیتونم یه عکس بگیرم چندین بار گوشبمو می زنم شارژ
فکرای من جوریه خجالت میکشم بگم برم دستشویی استغفرالله عکس امام مباد جلوم و ببخشید هزار نسبت بد میده خجالت از گفتن دارم هر چیز بدی فکر کنید بارها خواستم اهمیت ندم ولی فکرها از هر راهی مجبورم میکنن یه لیوان اب خوردنمم با مکافاته

شرایط مالی مشاوره و دکتر ندارم
ببخشید حتی موقع ارتباط با شوهرمم با فکر و قصد بچه دار شدن دارم ولی ...
من خسته شدم من عاشق خدام
نمازام دیگه کامل نیس بعصط جاهای بدن شرمنده میخام کامل بگم و طولانی شد بعضی جوارح بدن همش فکرا اماما و تصا یر خیالی از اونا قرار میده و ببخشید گفتنش سخته برام زجر میده چند بار تکرار میکنم جایی بشینم از همه علایقم گذشتم
افسرده ام پیر شدم صورتم پر چروک شده
دلم میسوزه برای خودم و دخترم اون طفل معصوم
همش خشم ، عصبانیت و جنگ

کمکم کنید خواهش میکنم


شما احتمالا خشکی مزاج یا غلبه مزاج سودا دارین.در طب اسلامی این افکار و اوهام ناشی از غلبه سودا است.(درمورد شما نمیدونم شاید)به مطب آیت الله تبریزیان پدر طب اسلامی درقم مراجعه کنین .ویزیتش رایگانه.

[h=3]زیاد شدن سودا چه اثری دارد؟ علائم غلبه سودا
[/h] ۱- فکر و خیال زیاد و مداوم
۲- استرس، اضطراب، دلهره و ترس
۳- فکرهای پوچ و واهی (افکاری که هیچگاه به وقوع نپیوسته‌اند)
۴- پر موشدن بدن
۵- پیدایش خال‌ها، نقطه‌ها و دانه‌های سیاه و قهوه‌ای در بدن
۶- یبوست مزاج
۷- افسردگی
۸- ناامیدی

قرآن شفای هر بیماری است .

شما به این نیت قرآن بخوانید که فکر و خیال شما رو پاک کنه.

دوم اینقدر با قوت قلب ذکر کنیم که این خیالات بد در ذکر خدا پودر شوند.

سوم دعا کنیم دعا خواستن با دعا خواندن فرق دارد این را فراموش نکنیم که دعا خواستن عمل قلب است اما خواندن از زبان می باشد.

نیلو85;933083 نوشت:
شرایط مالی مشاوره و دکتر ندارم
ببخشید حتی موقع ارتباط با شوهرمم با فکر و قصد بچه دار شدن دارم ولی ...
من خسته شدم من عاشق خدام
نمازام دیگه کامل نیس بعصط جاهای بدن شرمنده میخام کامل بگم و طولانی شد بعضی جوارح بدن همش فکرا اماما و تصا یر خیالی از اونا قرار میده و ببخشید گفتنش سخته برام زجر میده چند بار تکرار میکنم جایی بشینم از همه علایقم گذشتم
افسرده ام پیر شدم صورتم پر چروک شده
دلم میسوزه برای خودم و دخترم اون طفل معصوم
همش خشم ، عصبانیت و جنگ

کمکم کنید خواهش میکنم

با عرض سلام و ادب

شرایط خوبی به ظاهر ندارید ولی بدونید که آنکه در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند و این مشکلات و مسائل نشانه این است که خداوند به شما توجه داره

خواهر بزرگوار این افکار اصلا گناه نیست و اصلا خودتون رو اذیت نکنید و بدانید خداوند با شما است فقط نیاز است که ابتدا آرامش خود را حفظ نمایید تا آرامش شما بیشتر نشود کنترل شما و مدیریت و بهبودی شما بیشتر نشود.

سعی نمایید راهکارهای زیر را حتما انجام دهید قطعا مفید خواهد بود:

راهکارهای مفید در درمان وسواس:


  1. یکی از علل وسواس محور قرار دادن فکر خود در تصمیمات و رفتارهای زندگی می باشدو عدم توجه به توصیه های درمانگر و اطرافیان است که این اشتباه می باشد و فرد وسواس باید بداند که نباید فکر خود را محور قرار دهد و یقین او اعتبار ندارد و باید طبق یقین افراد دیگر عمل نماید.
  2. ریشه وسواس اضطراب می باشد و از اختلالات اضطرابی به حساب می آیند پس نیاز است که در آرامش باشید و از راهکارهای مقابله با اضطراب استفاده نمایید.
  3. از روش های مقابله با وسواس، شناخت و آگاهی مناسب از احکام شرع مقدس می باشد لذا آگاهی خود را بالا ببرید
  4. از روش های مقابله با وسواس ،عدم پاسخ دهی می باشد لذا نباید به فکر و یقین خود اعتنا نباید و هر موقع که شک کردید اگر توانستید قسم بخورید که نجس هست آن موقع آب بکشید و الا اعتنا نکنید.
  5. از روش های مقابله با وسواس ،تقابل به ضد می باشد به این معنا که نه تنها از نجاست فرار نکنید بلکه خود سعی کنبد که دستان خود را نجس کرده و س از مدتی آب بکشید و قبل از آب کشیدن ،آرامش داشته و بی خیال باشید و اعتنا نکنید.
  6. با خود تلقین نمایید که وسواس از شیطان است و نباید به آن اهمیت دهید.
  7. توجه به معنویت را همیشه در نظر داشته باشید (نماز اول وقت ،ادکار صلوات لااله الاالله لاحول و لاقوه الا بالله سورهئ های ناس و فلق،دعا و توسل به اهل بیت،توکل و یاری خواستن از خداوند)
  8. آنچه سبب آزار و اذیت شما می شود افکار شما میباشد لذا پس از اعتنا نکردن حتما از مهارتهای کنترل فکر و خیال استفاده نمایید تا اضطراب شما بیشتر نشده و افکار وسواسی شما را اذیت نکند.
  9. توجه داشته باشید که به تدریج این حالت وسواسی برای شما ایجاد شده است و به تدریج این عادت را هم می توانید ترک نمایید.
  10. میزان پیشرفت خود را یادداشت نمایید.
  11. به مضرات و مشکلاتی که رفتارها و افکار وسواسی برای شما ایجاد می کند توجه نمایید.
  12. ورزش را حتما داشته باشید و سعی نمایید که حتما همراه با عرق کردن باشد
  13. شادابی و نشاط خود را بیشتر نمایید و از سرزنش کردن خود خودداری نمایید
  14. از معاشرت با افراد وسواسی اجتناب نمایید.
  15. در روایات برای درمان وسواس ،توصیه به خوردن انار و روغن گل سرخ شده که بسیار مفید است

یکی از علل اضطراب و استرس آن است که مشکلات ما همیشه در ذهن ما هستند و به ما فشار می آوردند در حالیکه با مدیریت خوب می توانیم آنها را کنترل نماییم خواهر بزرگوار شما مشکلات(خودتون،فرزندتون ،همسرتون ،دوخواهرتون و...) دارید و به خاطر آنها همیشه غصه می خورید و روحیه خود را ضعیف کرده اید در حالیکه مشکلات یا قابل حل هستند یا خیر اگر قابل حل هستند برنامه ریزی و عمل و در غیر ساعات برنامه ریزی دیگر به آنها فکر نکنیم با کنترل فکر سعی کنیم فکر آسوده و آرامش را برای خودمون به ارمغان آوریم و اگر قابل حل هم نیستند باز فکر کردن و غصه خوردن چه سودی دارد.

و این آرامش را به خانواده و دو خواهرتون نیز منعکس نمایید.
در مورد خواهر کوچکتون نیز با محبت و مهربانی و تذکر غیر مستقیم و قرار دادن ایشان در فضاها و مکانهای مذهبی در اصلاح ایشان تلاش نمایید.

با افراد شاداب و متدین معاشرت نمایید
از تنهایی پرهیز نمایید.
لحظاتی از وقت خود را صرف بازی و شادی با بچه و خانواده صرف نمایید.

مهم : در صورت عدم بهبودی حتما به روانشناس متعهد و متخصص که در زمینه درمان وسواس تبحر دارد مراجعه نمایید.

جهت کسب اطلاعات بیشتر به این تاپیک مراجعه نمایید:

چگونه این مدل وسواس را درمان کنم؟

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

جمع بندی:

سوال :

با سلام و خسته نباشید خدمت شما خوشحالم خدا خواستو با این سایت اشنا شدم چون توان مالی حضوری مشاوره رفتنو ندارم از شما ممنون
شاید سوالم تکراری باشه ولی خواهش میکنم بخونید و کمکم کنید

منم دچار افکار وسواسی هستم مدت 10ساله اوایل بصورت مثلا این بود توهین نه اسم امان زمان میومد هی بلند میشدم سرپا یا فکرم میگف دعا بخون بخون صلوات بگو اسم یه امامو میوردم میگف امام دیگه ناراحت میشه همه رو کتابام مینوشتم برای کمکک یا دعا باز خوب بود ا ن حالت ولی بعدها شد توهین مثلا دانشگاه بودم خوابگاه چندبار کاری رو تکرار میکردم میخواستم وارد اتاق شم ت هین میکرد امام بدترین توهین از اول وارد میشوم و دوستان متهجب میشدن خیلی هم محبوب بودم بین دوستام و فرد در سخن و موفق و قبلا قاری قران و قشنگ قران میخونم هنوزم

و خلاصه کم کم افکار ب کوچیکترین کارهای من مثلا یه کتاب رو باز کنم برم صفحه بعد چندبار انجام میدادم گذاشتن لقمه غذا در دهان الان نفس کشیدن و قورت دادن اب دهانمم تکرار میکنم من هر حیوانی ببینم نعوذباالله فکر ربطش میده امامی خدا منو بلخسه بدترین شکل حالتش شاید شما هم ازم متنفر شید مثلا از سگ و میمون و خر بدم میاد جرات ندارم نگاه کنم به هیچ وجه میگه استعفرالله فلان امامه دیگه تا مدتها تصویرش هست و مدام تکرار...

الانم به زور مینویسم برای شما چون فکرم میگه اون حیوان دیشب فلان امانه و منم فک میکنم مشاوره ام نتیجه نمیده خلاصه شوهرم خسته شده از تکرارام یا میخنده نمیدونه دردم چیه و از همه برتر دلم واس دخترم میسوزه اونم تکرار میکنه نگاه من میکنه هزار بار لباسی واسش میپوشم
خسته شدم من عاشق ورزش و کتاب و نقاشیم و رمان نوشتن ، ولی جرات ندارم انجام بدم چون اولین کلمه با هزار فکر بده و منم میگم اگه بنویسم و ت خونه من باسه هزار اتفاق بد میفته شوهرم از دست میدم بچم از دست میدم
شوهرم ازمن کوچکتره و زیبا چند بار خیانت کرد در حد پیام و دیدار بعد پشیمون شد و الان خوبه ولی مشکلات مالی شدید داریم بدهی داریم مغازمون ورشکست شد هرچه میکنیم وام جور نمیشه خلاصه خواهرم بیشتر وقتا خونمونه ، مادرم فوت شده و نامادری بدی دارم و شوهرم طرز پوشش خواهرم دوس نداره واقعا خودمم دوس ندارم

خواهر دیگم شوهرش فوت شد و اذیته پیش خانواده شوهر و خلاثه استرس ها و من خیلی دلسوزم برای همه مردم مهربان شاگرد زرنگ بودم و افسوس میخورم سرکار نرفتم خلاثه الان کارهای نمدی درست میکنم با هزار تکرار و نمیتونم یه عکس بگیرم چندین بار گوشبمو می زنم شارژ
فکرای من جوریه خجالت میکشم بگم برم دستشویی استغفرالله عکس امام مباد جلوم و ببخشید هزار نسبت بد میده خجالت از گفتن دارم هر چیز بدی فکر کنید بارها خواستم اهمیت ندم ولی فکرها از هر راهی مجبورم میکنن یه لیوان اب خوردنمم با مکافاته

شرایط مالی مشاوره و دکتر ندارم
ببخشید حتی موقع ارتباط با شوهرمم با فکر و قصد بچه دار شدن دارم ولی ...
من خسته شدم من عاشق خدام
نمازام دیگه کامل نیس بعصط جاهای بدن شرمنده میخام کامل بگم و طولانی شد بعضی جوارح بدن همش فکرا اماما و تصا یر خیالی از اونا قرار میده و ببخشید گفتنش سخته برام زجر میده چند بار تکرار میکنم جایی بشینم از همه علایقم گذشتم
افسرده ام پیر شدم صورتم پر چروک شده
دلم میسوزه برای خودم و دخترم اون طفل معصوم
همش خشم ، عصبانیت و جنگ

کمکم کنید خواهش میکنم

پاسخ :

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های عزیز
از حسن اعتماد شما به این انجمن بسیار سپاسگذارم و بخاطر مواجه شدن با این مساله وسواس متاسفم عمل و رعایت نکات به شما در دوری از وسواس بسیار موثر می باشد
البته دقت نمایید تا خود نخواهید و راهکارها را رعایت نکنید نتیجه نخواهید گرفت.

شرایط خوبی به ظاهر ندارید ولی بدونید که آنکه در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند و این مشکلات و مسائل نشانه این است که خداوند به شما توجه داره

خواهر بزرگوار این افکار اصلا گناه نیست و اصلا خودتون رو اذیت نکنید و بدانید خداوند با شما است فقط نیاز است که ابتدا آرامش خود را حفظ نمایید تا آرامش شما بیشتر نشود کنترل شما و مدیریت و بهبودی شما بیشتر نشود.

سعی نمایید راهکارهای زیر را حتما انجام دهید قطعا مفید خواهد بود:

راهکارهای مفید در درمان وسواس:



  1. یکی از علل وسواس محور قرار دادن فکر خود در تصمیمات و رفتارهای زندگی می باشدو عدم توجه به توصیه های درمانگر و اطرافیان است که این اشتباه می باشد و فرد وسواس باید بداند که نباید فکر خود را محور قرار دهد و یقین او اعتبار ندارد و باید طبق یقین افراد دیگر عمل نماید.
  2. ریشه وسواس اضطراب می باشد و از اختلالات اضطرابی به حساب می آیند پس نیاز است که در آرامش باشید و از راهکارهای مقابله با اضطراب استفاده نمایید.
  3. از روش های مقابله با وسواس، شناخت و آگاهی مناسب از احکام شرع مقدس می باشد لذا آگاهی خود را بالا ببرید
  4. از روش های مقابله با وسواس ،عدم پاسخ دهی می باشد لذا نباید به فکر و یقین خود اعتنا نباید و هر موقع که شک کردید اگر توانستید قسم بخورید که نجس هست آن موقع آب بکشید و الا اعتنا نکنید.
  5. از روش های مقابله با وسواس ،تقابل به ضد می باشد به این معنا که نه تنها از نجاست فرار نکنید بلکه خود سعی کنبد که دستان خود را نجس کرده و س از مدتی آب بکشید و قبل از آب کشیدن ،آرامش داشته و بی خیال باشید و اعتنا نکنید.
  6. با خود تلقین نمایید که وسواس از شیطان است و نباید به آن اهمیت دهید.
  7. توجه به معنویت را همیشه در نظر داشته باشید (نماز اول وقت ،ادکار صلوات لااله الاالله لاحول و لاقوه الا بالله سورهئ های ناس و فلق،دعا و توسل به اهل بیت،توکل و یاری خواستن از خداوند)
  8. آنچه سبب آزار و اذیت شما می شود افکار شما میباشد لذا پس از اعتنا نکردن حتما از مهارتهای کنترل فکر و خیال استفاده نمایید تا اضطراب شما بیشتر نشده و افکار وسواسی شما را اذیت نکند.
  9. توجه داشته باشید که به تدریج این حالت وسواسی برای شما ایجاد شده است و به تدریج این عادت را هم می توانید ترک نمایید.
  10. میزان پیشرفت خود را یادداشت نمایید.
  11. به مضرات و مشکلاتی که رفتارها و افکار وسواسی برای شما ایجاد می کند توجه نمایید.
  12. ورزش را حتما داشته باشید و سعی نمایید که حتما همراه با عرق کردن باشد
  13. شادابی و نشاط خود را بیشتر نمایید و از سرزنش کردن خود خودداری نمایید
  14. از معاشرت با افراد وسواسی اجتناب نمایید.
  15. در روایات برای درمان وسواس ،توصیه به خوردن انار و روغن گل سرخ شده که بسیار مفید است
  16. زیر بنا وسواس اضطراب می باشد لذا در گام اول ابتدا سعی نمایید آرامش خود را بیشتر نمایید و از مهارتهای مقابله با اضطراب استفاده نمایید
  17. سعی نمایید سبک زندگی خود در خواب ، تغذیه و ...را اصلاح نمایید
  18. خطاهی شناختی خود را یافته و اصلاح نمایید.
  19. ورزش را در راس کارهاتون قرار دهید
  20. از راهکارهای شادی بخشی به زندگی استفاده نمایید
  21. از مهارتهای کنترل فکر استفاده نمایید

یکی از علل اضطراب و استرس آن است که مشکلات ما همیشه در ذهن ما هستند و به ما فشار می آوردند در حالیکه با مدیریت خوب می توانیم آنها را کنترل نماییم خواهر بزرگوار شما مشکلات(خودتون،فرزندتون ،همسرتون ،دوخواهرتون و...) دارید و به خاطر آنها همیشه غصه می خورید و روحیه خود را ضعیف کرده اید در حالیکه مشکلات یا قابل حل هستند یا خیر اگر قابل حل هستند برنامه ریزی و عمل و در غیر ساعات برنامه ریزی دیگر به آنها فکر نکنیم با کنترل فکر سعی کنیم فکر آسوده و آرامش را برای خودمون به ارمغان آوریم و اگر قابل حل هم نیستند باز فکر کردن و غصه خوردن چه سودی دارد.

و این آرامش را به خانواده و دو خواهرتون نیز منعکس نمایید.
در مورد خواهر کوچکتون نیز با محبت و مهربانی و تذکر غیر مستقیم و قرار دادن ایشان در فضاها و مکانهای مذهبی در اصلاح ایشان تلاش نمایید.

با افراد شاداب و متدین معاشرت نمایید
از تنهایی پرهیز نمایید.
لحظاتی از وقت خود را صرف بازی و شادی با بچه و خانواده صرف نمایید.

مهم : در صورت عدم بهبودی حتما به روانشناس متعهد و متخصص که در زمینه درمان وسواس تبحر دارد مراجعه نمایید.

جهت کسب اطلاعات بیشتر به این تاپیک مراجعه نمایید:

چگونه این مدل وسواس را درمان کنم؟

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

[=arial black]1.سايت انجمن گفتگوي ديني، انجمن مشاوره، كارشناس: راهنما: تاريخ:21/ 7/ 1396


موضوع قفل شده است