جمع بندی اختلال علاقه مند شدن سریع

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اختلال علاقه مند شدن سریع

هوالعظیم
با سلام و عرض ادب

ببخشید من بزرگترین مشکلی که در شخصیتم هست این هست که سریع به کسی علاقه مند میشم و دل میبندم
اینطوری بگم بنده عاشقِ عاشق شدن هستم
چگونه این اخلاق رو ترک کنم؟
قبلا که بچه بودم معشوق ها دست نایافتنی بود و این مساله سالها منو درگیر میکرد ولی الان که بزرگترشدم
معشوق ها قابل دسترسند و چون بنده از صمیم قلب عشق می ورزم طرق مقابل این رو میفهمه حتی میتون
رابطه تله پاتیکی برقرار کنم!!!خلاصه الان چند نفر از همین سریق بهم علاقه پیدا کردند
عذاب وجدان دارم..
من با این وضع اگه ازدواج کنم خدا رو کلا ممکنه فراموش کنم!
لطفا کمکم کنید@};-

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام و احترام
بزرگوار
در گام اول بهتر است روی شناخت خودتان خیلی دقت کنید.
اگر شناخت بیشتر
دقیق
سنجیده
کامل باشد، انسان خیلی عاشق دیگران نمی شود.
پس روی شناخت فرد خیلی تلاش کنید.
برای خودتان هدف گذاری کنید!
انگیزه خودتان را برای افراد تعیین کنید، چه بسا سرمایه گذاری برای ادامه دوستی با یک عده ارزش نداشته باشد و یبهتر است انسان خیلی به رابطه آنها خوش بین نشود بهتر است.
روی کنترل هیجان خودتان تسلط داشته باشید.
از خودتان بپرسید چرا من دلبسته و عاشق دیگران می شود، پشتوانه این رفتار باید تعیین و روشن شود بعدا می توان به راحتی کنترل و درمان کرد.
پس این موضع را برای ما روشن کنید!
یک قانون فکری برای خودتان در نظر بگیرید! بعد سعی کنید در رفتارها آن را مراعات کنید:
با هر کسی نمی توان صمیمی شد.
هر فردی قابل اعتماد نیست.
با هر کسی لزومی ندارد انسان حتما صمیمی شود.
احتمالا در سایه برخی از ارتباطها ضرری ببینم.
احترام و داشتن روابط با سایرین غیر از ایجاد رابطه عاطفی بیشتر است.( با احترام برخورد کردن لزوما عاشق شدن نیست)
سعی کنم اغراض افراد مقابل را در ارتباطهای دوستی متوجه شوم.
و....

نشاط;934211 نوشت:
از خودتان بپرسید چرا من دلبسته و عاشق دیگران می شود، پشتوانه این رفتار باید تعیین و روشن شود بعدا می توان به راحتی کنترل و درمان کرد.

سلام
چون دیگران خصوصیاتی دارند که انهارا دوستداشتنی جلوه میکند انگار انها کامل شده ی من هستند و من اخلاقم اینطوریه که زود علاقه مند میشم
هر کجا که وارد میشم اونجا چشمم در جستجوی یار هستcrying
یادم میاد وقتی 7 سالم بود از یه بازیگر خوشتیپ و متین خوشم میاومد و من ارزو داشتم با اون ازدواج کنم
ولی اونقدر عقل داشتم که بفهمم تا سن من برا ازدواج مناسب بشه اون پیر شده و من جای فرزند اونم

من از بچگی ترش روی هستم دلم شاد نیست مشکل عمیقم همین هست ....سالی نیست که من موردی رو برای دوست داشتن نداشته باشم>:d معشوق ها در نظر من شخصیت های بسیار ایده الی دارند درحالی که در واقعیت اینطور نیست8-|
بنده مشکل مورد قبول واقع شدن هم دارم همیشه میخوام بفهمم که مردم منو دوست دارند یا نه جالب اینجاست که هیچکس هم
از من خوشش نمیاد

من متاسفانه اونقدر عشق و محبت تو وجودم هست که نمیدونم خرج کی باید بکنم...نمیدونم چطوری خودمو تبدیل به یه رباطی که نه عشق حالیش میشه و نه محبت کنم

طارق اللیل;934256 نوشت:
سلام
چون دیگران خصوصیاتی دارند که انهارا دوستداشتنی جلوه میکند انگار انها کامل شده ی من هستند و من اخلاقم اینطوریه که زود علاقه مند میشم
هر کجا که وارد میشم اونجا چشمم در جستجوی یار هست

سلام
بزرگوار
خوب دیگران خصوصیات بهتری داشته باشند چه لزومی داره باید حتما به آنها علاقمند بشید؟ پرسیدی فایدهاش چیه؟!

نشاط;934301 نوشت:
سلام
بزرگوار
خوب دیگران خصوصیات بهتری داشته باشند چه لزومی داره باید حتما به آنها علاقمند بشید؟ پرسیدی فایدهاش چیه؟!

سلام
خب فایدش معلومه...میتونیم ازدواج کنیم.. با یه شخصیت خیلی خوب (چیزی که خیلی کم پیدا میشه تو این دوره زمونه)
البته بنده این رو هم بگم ها ....بنده از هرکسی خوشم نمیاد ....فقط شخصیت های متین و مودب و با شخصیت
الان اکثر پسرا یقشون تا کجا بازه و یه پاپاسی نمیارزند
ولی نمیدونم چرا من اینقدر باید به ازدواج فکر کنم !![-(
خب شما راه دیگری رو برای مورد محبت قرار گرفتن و محبت کردن میدانید ؟

طارق اللیل;934325 نوشت:
سلام
خب فایدش معلومه...میتونیم ازدواج کنیم.. با یه شخصیت خیلی خوب (چیزی که خیلی کم پیدا میشه تو این دوره زمونه)
البته بنده این رو هم بگم ها ....بنده از هرکسی خوشم نمیاد ....فقط شخصیت های متین و مودب و با شخصیت
الان اکثر پسرا یقشون تا کجا بازه و یه پاپاسی نمیارزند
ولی نمیدونم چرا من اینقدر باید به ازدواج فکر کنم !![-(
خب شما راه دیگری رو برای مورد محبت قرار گرفتن و محبت کردن میدانید ؟

باسلام
خب شما این محبت و علاقه رو باید یه جایی خرجش بکنید
خانواده
پدر مادر خواهر برادر دایی عمو
این همه
یکم خرجش کنید مطمئنا معتدل میشه:)

شما اشخاص رو دوست ندارید ویژگی و خصوصیات اخلاقی و... براتون جذابیت داره

همون لحظه که دارید علاقه مند میشید به یه فردی که دوست ندارید فکر کنید مطمئنا دیگه اون فرد جذابتی براتون نخواهد داشت Smile

طارق اللیل;934256 نوشت:
هر کجا که وارد میشم اونجا چشمم در جستجوی یار هست

نگاهتون رو هم خب یکم روش کار کنید
همینجوری رها نباشه برای خودش
این تله پاتی چیه همش میگید دیگه دارم گهیر میزنم از این کلمه
فعلا همینا به ذهنم رسید

اللیل والنهار;934456 نوشت:
باسلام
خب شما این محبت و علاقه رو باید یه جایی خرجش بکنید
خانواده
پدر مادر خواهر برادر دایی عمو
این همه
یکم خرجش کنید مطمئنا معتدل میشه:)

سلام
ممنون از نظرتون
حرفتون درسته ولی نمیدونم چرا این محبت رو نسبت به جنس مخالف دارم
البته به هم جنس هایم هم محبت میکنم ولی اونها انسانهای خالصی نیستند ...من میفهمم که درون اونها نسبت به من هیچ محبتی نیست و ...
اونجور که من انسانهارو دوست دارم اعم از فامیل و غیر فامیل اونها منو دوست ندارند...کمتر کسی مثل خودم هست

طارق اللیل;934458 نوشت:
سلام
ممنون از نظرتون
حرفتون درسته ولی نمیدونم چرا این محبت رو نسبت به جنس مخالف دارم
البته به هم جنس هایم هم محبت میکنم ولی اونها انسانهای خالصی نیستند ...من میفهمم که درون اونها نسبت به من هیچ محبتی نیست و ...
اونجور که من انسانهارو دوست دارم اعم از فامیل و غیر فامیل اونها منو دوست ندارند...کمتر کسی مثل خودم هست

مطمئنا همه دوست دارند وقتی محبت میکنند محبت هم ببیند
اگه شما محبت کنید تاثیر گذار خواهد بود
تا خرجش نکنید تو مسیر درست هرز میره
به جنس مخالف محبت کنید پدر برادر
وقتی میگید البته از همه
طارق اللیل;934325 نوشت:
البته بنده این رو هم بگم ها ....بنده از هرکسی خوشم نمیاد ....فقط شخصیت های متین و مودب و با شخصیت

این جمله یعنی پس شما میتونید مدیریت کنید که چه کسی آری و چه کسی خیر

پس میتونید برای ابرازش هم محدودیتهایی رو در نظر بگیرید:)
امیدوارم موفق و پیروز باشید

طارق اللیل;932569 نوشت:
هوالعظیم
با سلام و عرض ادب

ببخشید من بزرگترین مشکلی که در شخصیتم هست این هست که سریع به کسی علاقه مند میشم و دل میبندم
اینطوری بگم بنده عاشقِ عاشق شدن هستم
چگونه این اخلاق رو ترک کنم؟
قبلا که بچه بودم معشوق ها دست نایافتنی بود و این مساله سالها منو درگیر میکرد ولی الان که بزرگترشدم
معشوق ها قابل دسترسند و چون بنده از صمیم قلب عشق می ورزم طرق مقابل این رو میفهمه حتی میتون
رابطه تله پاتیکی برقرار کنم!!!خلاصه الان چند نفر از همین سریق بهم علاقه پیدا کردند
عذاب وجدان دارم..
من با این وضع اگه ازدواج کنم خدا رو کلا ممکنه فراموش کنم!
لطفا کمکم کنید

@};-

سلام

ببخشید

شما

خودتان چقدر ب چنین عشق معتقد هستید. ؟

شما چند سالتونه؟
از کجا متوجه میشین آقایون عاشقتون میشن؟
حالا عاشق هم بشن مثل تعریف شما از عشق نیستن.

از یه طرف میگین کسی شما رو دوست نداره و فرق دارین با دیگران از طرف دیگه میگین فورا همه علاقه مندتون میشن.

به نظرم شما با دیدگاه خاصی به دیگران نگاه میکنین مثلا یه نگاه فرد به خودتون وبه عشق خالص تعبیر میکنین. یا ممکنه خودتون با نگاه معنا دارتون باعث این جلب توجه میشین. وقتی خودتون فکر میکنین بسیار جذابین و با نگاهتون همه رو خیره میکنین وقتی حس برتری و تفاوت دارین ناخودآگاه در اعمال شما هم تاثیر میذاره و باعث عکس العمل های دیگران میشه و باز هم برداشت های غیر واقعی شما باعث دیدگاه خاصتون به اطرافیانتون میشه.
به یاد داشته باشین
اولا هرکسی کاری که انجام میده بیشتر بخاطر منافع خودشه سعی کنین کشف کنین چه منفعتی غیر از عشق میتونه باشه که یه آغا مثلا بخواد به شما کمکی کنه. سعی کنین ساده وار فریب دیگران و نخورین تا احساساتتون کمتر بشه.
دوما در رابطه با دیگران افراط نکنین. طبیعی رفتار کنین جلب توجه نکنین. زیادی به فردی محبت نکنین یا تعریفشو نکنین و... خلاصه زیادی و از بین ببرین.

ماورایی بودن به این نیست که نگاه نافذی مثل هری پاتر داشت ماورایی بودن یعنی بلد بودن شیوه ی زندگی سالم و داشتن درک و فرهنگ بالا. اینکه بتونیم خودمون و به سمت بالاتر ببریم. مغرور نباشیم و بی کینه از دیگران زندگی کنیم ووو

آرمین...;934462 نوشت:
خودتان چقدر ب چنین عشق معتقد هستید. ؟

سلام
خودم بر اساس تجربه دیدم که اونها متوجه من میشن و ممکنه علاقه ای ایجاد بشه
ولی به ازدواج فکر نمیکنند.

روزنه;934473 نوشت:
شما چند سالتونه؟
از کجا متوجه میشین آقایون عاشقتون میشن؟

من 23
چون که هی دور و برم میان ...کنارم وایمیستن....بهم زیاد نگاه میکنن ...گاهی وقتا کمکم میکنند.
...بعضیاشون سر صحبت رو باز میکنند ( البته اون پر روهاشون که من بهشون رو نمیدم چون سرتق اند:d)

روزنه;934473 نوشت:
از یه طرف میگین کسی شما رو دوست نداره و فرق دارین با دیگران از طرف دیگه میگین فورا همه علاقه مندتون میشن.

بله چون اگه کسی دوستم داشت الان خواستگار داشتم
تا من به کسی توجه نکنم کسی متوجه من نمیشه ولی بعد که متوجه میشن دیگه حواسشون بهم هست (کلا کسی که منو میشناسه بیشتر دوسم داره)
ولی بنده چون ظاهر جدی دارم گویا کسی جرات نمیکنه چیزی بگه
مشکل همینجاست که تا من کسی رو نخوام کسی هم منو نمیخواد!اگه بخواد هم ادمهای خوبی نیستند
قیافه جدی و محجبه بنده در حالت عادی اطلاعات خوبی رو به دیگران نمیده و در کل بنده چهره ی محبوبی نیستم چون خجالتی هم هستم

حالا این به کنار ولی من معتقدم احتمالا بقیه دخترا هم مثل من ممکنه احساسات گذرایی داشته باشند ولی زیاد بزرگش نمیکنند درسته ؟

طارق اللیل;934512 نوشت:
من 23
چون که هی دور و برم میان ...کنارم وایمیستن....بهم زیاد نگاه میکنن ...گاهی وقتا کمکم میکنند.
...بعضیاشون سر صحبت رو باز میکنند ( البته اون پر روهاشون که من بهشون رو نمیدم چون سرتق اند:d)

بله چون اگه کسی دوستم داشت الان خواستگار داشتم
تا من به کسی توجه نکنم کسی متوجه من نمیشه ولی بعد که متوجه میشن دیگه حواسشون بهم هست (کلا کسی که منو میشناسه بیشتر دوسم داره)
ولی بنده چون ظاهر جدی دارم گویا کسی جرات نمیکنه چیزی بگه
مشکل همینجاست که تا من کسی رو نخوام کسی هم منو نمیخواد!اگه بخواد هم ادمهای خوبی نیستند
قیافه جدی و محجبه بنده در حالت عادی اطلاعات خوبی رو به دیگران نمیده و در کل بنده چهره ی محبوبی نیستم چون خجالتی هم هستم

حالا این به کنار ولی من معتقدم احتمالا بقیه دخترا هم مثل من ممکنه احساسات گذرایی داشته باشند ولی زیاد بزرگش نمیکنند درسته ؟


شما وقتی مستقیم یا غیر مستقیم توجهتون جلب میشه نگاهی یا حرکتی ناخودآگاه از شما سر میزنه که برای آقایون به منزله ی چراغ سبز هست. بعد اونا میان نزدیک تا سر صحبت باز کنن ببین شرایط چیه و با رفتار جدی شما مواجه میشن.
برای ازدواج چندین راه وجود داره یه راهش هم همینه که به نظرم خوب نیست و موارد خوبی نمیشه.
من خودم که بشخصه احساساتی نداشتم چون سعی میکنم حسابگر باشم و بیشتر اخلاق آقایون و میشناسم عشق کلا خیلی متفاوت از معنای عامیانه اش هست و خیلی بزرگ و بهتره اینا سادگی هستن که گول ظاهر خندان یکی رو میخوریم

روزنه;934592 نوشت:
غیر مستقیم توجهتون جلب میشه ن

سوال اینجاست بنده چه کنم توجهم جلب نشه ..........من مثلا افراد رو نگاه نمیکنم ولی واقعا توجهم به اونها هست
زبان بدن بنده یکم نا پخته هست

طارق اللیل;934595 نوشت:
سوال اینجاست بنده چه کنم توجهم جلب نشه ..........من مثلا افراد رو نگاه نمیکنم ولی واقعا توجهم به اونها هست
زبان بدن بنده یکم نا پخته هست

احساساتتون و کم کنین. کمی هم واقعیت های منفی زندگی و سختی های زندگی مشترک اطلاع پیدا کنین.
رویایی فکر نکنین.
خودتون بهتر میتونین علت یابی کنین علت ها رو پیدا و رفع کنین.

طارق اللیل;934256 نوشت:
سلام
چون دیگران خصوصیاتی دارند که انهارا دوستداشتنی جلوه میکند انگار انها کامل شده ی من هستند و من اخلاقم اینطوریه که زود علاقه مند میشم
هر کجا که وارد میشم اونجا چشمم در جستجوی یار هستcrying
یادم میاد وقتی 7 سالم بود از یه بازیگر خوشتیپ و متین خوشم میاومد و من ارزو داشتم با اون ازدواج کنم
ولی اونقدر عقل داشتم که بفهمم تا سن من برا ازدواج مناسب بشه اون پیر شده و من جای فرزند اونم

من از بچگی ترش روی هستم دلم شاد نیست مشکل عمیقم همین هست ....سالی نیست که من موردی رو برای دوست داشتن نداشته باشم>:d معشوق ها در نظر من شخصیت های بسیار ایده الی دارند درحالی که در واقعیت اینطور نیست8-|
بنده مشکل مورد قبول واقع شدن هم دارم همیشه میخوام بفهمم که مردم منو دوست دارند یا نه جالب اینجاست که هیچکس هم
از من خوشش نمیاد

من متاسفانه اونقدر عشق و محبت تو وجودم هست که نمیدونم خرج کی باید بکنم...نمیدونم چطوری خودمو تبدیل به یه رباطی که نه عشق حالیش میشه و نه محبت کنم

سلام
خانم طارق الیل عذر منو بپذیرید که کلی خندیدم به جمله اخرتون
لزومی نداره به یک رباط تبدیل بشید
کافیه فقط خودتونو بشناسید همین
اونجوری اون محبت که در وجود شماست هدایت میشه به راه درست نه سرکوب
کتابای عزت نفس هم کمک میکنه به خودشناسی
یاعلی

سول:
من فردی هستم که سریع دلبسته و عاشق می شوم، با این وضع اگه ازدواج کنم می ترسم خدا را فراموش کنم!
لطفا کمکم کنید.

پاسخ:

در گام اول بهتر است روی شناخت خودتان خیلی دقت کنید. اگر شناخت بیشتر، دقیق، سنجیده و کامل باشد، انسان به همین شدت عاشق دیگران نمی شود. پس روی شناخت خودتان خیلی تلاش کنید. توجه داشته باشید که انسان باید امیال خود را کنترل کند، اگر تعادل هیجانها حفظ نشود مشکلات بیشتری گریبانگیر فرد می شود. بنابراین حد دوستی ها را رعایت کنید و از ابتدا سعی کنید میزان دلبستگی ها را کنترل کنید، اگر با چراغ عقل حرکت کنید و از تدبیر آن بهره ببرید براحتی می توانید تشخیص بدهید که هر فردی شایسته دوست داشتن و دلبسته شدن نیست.

باید از خودتان بپرسید که چرا من به دیگران دلبسته می شوم، خود این تامل می تواند جهت رفتاری شما را تا حدودی روشن سازد، گاهی اغراض اشتباه و دید غلط موجب رفتارهای غلطی می گردد که باید اصلاح شود. در حقیقت یک پیش زمینه فکری است که این انگیزه شما را تقویت کرده و لازم است که مورد بررسی قرار بگیرد. اگر زمینه فکری خودتان را اینگونه سازماندهی کنید که در دوستی ها باید حد و مرزی را قائل شد و اگر افراطی شود شما آسیب خواهید دید، طبیعتا روی رفتار شما تاثیر مثبتی می گذارد. ضمنا بهتر است به طور حضوری با یک مشاور متخصص در این مورد صحبت کنید تا مشکل از جوانب مختلف مورد ارزیابی و بررسی قرار بگیرد.

پیشنهاد می شود که یک قانون فکری برای خودتان در نظر بگیرید! بعد سعی کنید در رفتارها آن را مراعات کنید در این صورت نگاه شما اصلاح و در مرحله عمل موفق خواهید شد. نکاتی مانند:
1. در افکار خود بپذیرید که با هر کسی نمی توان صمیمی شد.( چه بسا ضررش بیشتر از سودش شود)
2. هر فردی قابل اعتماد نیست.
3. نیازی نیست که انسان در هر ارتباطی با دیگران حتما عاشقانه برخورد کند.
4. رعایت ادب و احترام و داشتن روابط دوستانه با سایرین غیر از ایجاد رابطه عاطفی بیشتر و عاشقانه است.( با احترام برخورد کردن لزوما عاشق شدن نیست).
5. سعی کنید اغراض افراد مقابل را در ارتباطهای دوستی متوجه شوید.
6. افراط و زیاده روی در نحوه برخورد و ارتباط با دیگران آسیب زا خواهد بود.
7. باید بپذیرید که در ارتباط سالم باید حد و مرزها مشخص شود.
8. بپذیرید که عشق بدون خدا فایده ای نخواهد داشت.
امید است با رعایت موارد فوق و توجه به مضرات چنین ارتباطات افراط گونه میل و انگیزه شما را کنترل و به یک تعادل هیجانی مناسب و مثبت برسید.

موضوع قفل شده است