جمع بندی کدام ویژگی ها انسان را از سایر مخلوقات برتر می سازد؟

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کدام ویژگی ها انسان را از سایر مخلوقات برتر می سازد؟

عرض سلام و احترام

از نظر جسمی انسان ها شاید یکی از ضعف ترین جانداران باشند.مثلا چشم انسان ها مانند عقاب نیست.انسانها قادر به پرواز نیستن و نمیواتنند مانند بعضی حیوانات سریع بدوند. انسان ها قدرت جسمی حیوانات دیگر را ندارند و برای در امان ماندن از سرما و گرما مجبورند از نیاز های اولیه ای چون مسکن و پوشاک استفاده کنند.وگرنه محکوم به فنا هستند.
اما همین انسان توانست با کمک عقل و هوش خود که بیشتر از سایر حیوانات می باشد برای خود لباس بدوزد خانه بسازد برای پرواز کردن هواپیما بسازد میکروسکوپ الکترونی بسازد تلسکوپ های غول پیکر بسازد و اعماق کیهان را رصد کند.
در نتیجه غربی ها عامل برتری انسان به سایر جانوران رو همین برتری هوش و عقل انسان می دانند.که انسان توانست به کمک ان مالک زمین شود و زندگی لذت بخش تر و مرفه تری نسبت به حیوانات داشته باشد.

حال میخواهیم دلیل برتری انسان و اشرف مخلوقات بودن انسان را از دیدگاه دینی بررسی کنیم.
برای مثال انسانی که در حل مسائل ریاضی استعداد خاصی دارد از دیدگاه غربی نسبت به سایر جانداران باهوش برتری دارد اما از نظر دینی این استعداد صرفا نمیتواند وسیله قرب الهی او نمیشود .

من فکر میکنم ادیان برخلاف دیدگاه فلاسفه و اندیشمندان غربی عامل برتری انسان رو هوش و ذکاوت انسان نمیدانند بلکه برتری انسان را توانایی های روحی و قابلیت های روح انسان می دانند.هنگامی که خدای متعال گل آدم را سرشت و از روح خود در انسان دمید فرمود:فتبارک الله احسن الخالقین

میخواهیم بدانیم قابلیت های روحی انسان و استعدادهای انسان کدام هاست که باعث شد خدا به افرینش خود افرین بگوید.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Arial Black"][="Blue"]

بسم الله الرحمن الرحيم


با عرض سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در ماه مبارك رمضان

بطور كلي مي توان قابليت روح انسان براي مظهريت تمام اسماء الهي را دليل برتري او بر ديگر مخلوقات، حتي ملائك دانست. عرفا از اين قابليت به كون جامع بودن انسان ياد مي كنند. وجود اين خصوصيت باعث مي شود تا خداوند متعال انسان را خليفه خود در زمين قرار دهد: وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً(1) مسلما اين خصوصيت در روح آدمي است؛ چرا كه خداوند متعال پس از اتمام خلقت جسماني آدم به خلقت مخصوصي اشاره كرده و بعد از آن خود را بهترين خالق مي نامد: ثم خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ؛ آن گاه آن نطفه را علقه گردانديم، پس آن علقه را به صورت پاره‏گوشتى درآورديم، پس آن پاره‏گوشت را استخوان‏هايى ساختيم و بر استخوان‏ها گوشت پوشانديم، سپس او را با آفرينشى ديگر پديد آورديم پس هميشه سودمند و بابركت است خدا كه نيكوترين آفرينندگان است.(2) البته رسيدن به اين مقام خلافت، نياز به وسائلي مانند عقل و اختيار انسان است. عبد الله ابن سنان از امام صادق(عليه السلام) در مورد فضيلت انسان يا ملائك پرسيده و امام از قول اميرالمومنين(عليه السلام) مي فرمايد: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَكَّبَ فِي الْمَلَائِكَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِي الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ‏ وَ رَكَّبَ فِي بَنِي آدَمَ كِلَيْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ‏ فَهُوَ خَيْرٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِم‏؛ خداوند متعال ملائك را از عقلي كه مخلوط به شهوت نبود آفريد و حيوانات را از شهوتي كه مخلوط به عقل نبود خلق كرد و انسان را از عقل و شهوت، اگر عقل او بر شهوتش غلبه كرد، پس او از ملائك هم برتر است و اگر شهوت او غالب شد، پس او از حيوان هم پست تر خواهد بود.(3) حتي حضرت آيت الله جوادي آملي كسي كه در مسير الهي نباشد را لايق زنده ناميدن نمي داند: اسلام انسان را به عنوان حي متأله مي‌داند؛ نه حيوان ناطق و حيات او را در تألّه وي خلاصه مي‌كند و غير موحّد را از حيات ملكوتي محروم مي‌داند؛ «ليُنْذر من كان حيّاً ويَحِقّ القولُ علي الكافرين» تقابل زنده و كافر، آيت زنده بودن مؤمن و مرده بودن كافر است.(4)

بنابراين مي توان مقام خليفه خدا بودن و مظهر اسماي الهي شدن را دليل برتري او و وسيله رسيدن به اين مقام را عقل و اختيار او و استفاده به جاي او دانست.


[/HR]1. سوره بقره، آيه 30.
2. سوره مومنون، آيه 14.
3. صدوق، علل الشرائع، ج‏1، ص: 5.
4. سرچشمه انديشه، ج2، ص268.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

صمیمی;930369 نوشت:
عرض سلام و احترام

از نظر جسمی انسان ها شاید یکی از ضعف ترین جانداران باشند.مثلا چشم انسان ها مانند عقاب نیست.انسانها قادر به پرواز نیستن و نمیواتنند مانند بعضی حیوانات سریع بدوند. انسان ها قدرت جسمی حیوانات دیگر را ندارند و برای در امان ماندن از سرما و گرما مجبورند از نیاز های اولیه ای چون مسکن و پوشاک استفاده کنند.وگرنه محکوم به فنا هستند.
اما همین انسان توانست با کمک عقل و هوش خود که بیشتر از سایر حیوانات می باشد برای خود لباس بدوزد خانه بسازد برای پرواز کردن هواپیما بسازد میکروسکوپ الکترونی بسازد تلسکوپ های غول پیکر بسازد و اعماق کیهان را رصد کند.
در نتیجه غربی ها عامل برتری انسان به سایر جانوران رو همین برتری هوش و عقل انسان می دانند.که انسان توانست به کمک ان مالک زمین شود و زندگی لذت بخش تر و مرفه تری نسبت به حیوانات داشته باشد.

حال میخواهیم دلیل برتری انسان و اشرف مخلوقات بودن انسان را از دیدگاه دینی بررسی کنیم.
برای مثال انسانی که در حل مسائل ریاضی استعداد خاصی دارد از دیدگاه غربی نسبت به سایر جانداران باهوش برتری دارد اما از نظر دینی این استعداد صرفا نمیتواند وسیله قرب الهی او نمیشود .

من فکر میکنم ادیان برخلاف دیدگاه فلاسفه و اندیشمندان غربی عامل برتری انسان رو هوش و ذکاوت انسان نمیدانند بلکه برتری انسان را توانایی های روحی و قابلیت های روح انسان می دانند.هنگامی که خدای متعال گل آدم را سرشت و از روح خود در انسان دمید فرمود:فتبارک الله احسن الخالقین

میخواهیم بدانیم قابلیت های روحی انسان و استعدادهای انسان کدام هاست که باعث شد خدا به افرینش خود افرین بگوید.


سلام
از نظر دین هر کمالی اینسویی است مگر اینکه به علم و عمل الهی منتهی شود. اگر علم و عمل الهی شود انسان به ملکوت متصل شده و وسعت وجودی می یابد.
یا علیم[/]

صمیمی;930369 نوشت:
کدام ویژگی ها انسان را از سایر مخلوقات برتر می سازد؟


آزادي و قدرت براي انتخاب كردن

عامل;931700 نوشت:
بنابراين مي توان مقام خليفه خدا بودن و مظهر اسماي الهي شدن را دليل برتري او و وسيله رسيدن به اين مقام را عقل و اختيار او و استفاده به جاي او دانست.

سلام
استاد بزرگوار بنده میدانم خلیفه خدا و مظهر اسمای الهی بودن مختص انسان فقط میتواند باشد.این پاسخ شما بسیار کلی و مبهم است.بنده خواستم قابلیت های انسان ها که حیوانات از ان محروم یا بهره اندکی از ان دارند را بفرمایید.که این قابلیتها و خصوصیات انسان است که او رو به مقام خلیفه خدا بودن هم میرساند.لطفا مسئله رو بازتر کنید تشکر

Reza-D;932042 نوشت:
آزادي و قدرت براي انتخاب كردن

سلام بله.
ولی این کافی نیست.آزادی به خودی خود موجب کمال نمیشود.بلکه چه بسا باعث سقوط و انحطاط انسان در حد پست از حیوانات میشود.

محی الدین;932025 نوشت:
ز نظر دین هر کمالی اینسویی است مگر اینکه به علم و عمل الهی منتهی شود. اگر علم و عمل الهی شود انسان به ملکوت متصل شده و وسعت وجودی می یابد.
یا علیم

سلام سوال بنده ناظر بر قابلیت های روحی انسان هست که باعث برتی او شده. نه طریقه کلی رسیدن به قرب الهی

[="Tahoma"][="Navy"]

صمیمی;932073 نوشت:
سلام سوال بنده ناظر بر قابلیت های روحی انسان هست که باعث برتی او شده. نه طریقه کلی رسیدن به قرب الهی

سلام
وقتی خداوند انسان را آفرید بالفعل نبود بلکه بالقوه بود پس به استعدادهای او توجه داشته و برترین استعداد انسان مظهر بودن برای خداوند متعال و استعداد خلافت الهی است
یا علیم[/]

صمیمی;932069 نوشت:

سلام بله.
ولی این کافی نیست.آزادی به خودی خود موجب کمال نمیشود.بلکه چه بسا باعث سقوط و انحطاط انسان در حد پست از حیوانات میشود.


برترين خصوصيت انسان همين است. قدرت انتخاب
دقيقاً همينطور است كه گفتيد. برتري انسان به تمام موجودات اين است كه با اختيار خودش ميتواند بين حيوان بودن و فرشته بودن يكي را برگزيند

Reza-D;932076 نوشت:
برتري انسان به تمام موجودات اين است كه با اختيار خودش ميتواند بين حيوان بودن و فرشته بودن يكي را برگزي

سلام....من فکر می کنم معنی نداره که بگیم برتری انسان به تمام موجودات این باشه که انسان اختیار خودش می تونه بین حیوان بودن و فرشته بودن یکی رو برگزینه....همین ابلیس خودمون هم که جن بوده با اختیار خودش، فرشته ای بود و بعد با اختیار خودش پس ترین موجود شد...و اصلا به این فکر کردید که اگر برتری انسان به تمام موجودات در این باشه که انسان می تونه با اختیار خودش بین حیوان بودن و فرشته بودن یکی رو برگزینه...اونوقت انسان از خدا هم برتره!!!!چون خدا بدون اینکه انتخابی کرده باشه...بدون اینکه زحمتی کشیده باشه...تا چشماشو باز کرده، خودش رو خدا دیده، رحیم و رحمان، مهربان، عالم و دانا و حکیم دیده!!!!!خدا با اختیار خودش حکیم نشده!!!!از اول حکیم بوده!!!!خیلی جالبه که خیلی ها سعی کردن در مورد مختار بودن یا مختار نبودن خدا حرفی نزنن و در موردش سکوت کنن...به نظر من که اختیار در مورد خدا معنایی نداره و خدا از اول تا چشم خودش رو باز کرده، دیده که حکیم و دانا و خلاصه همه صفات کمالی رو داره... و الان هم معنی نداره بگیم که اختیار داره که مثلا حکیم باشه!!!!با اختیار خودشه، مهربانه...الان که خدا بدون اختیار خودش به مقام خدایی رسیده بی معنیه که برای خدا اختیاری بتراشیم و بگیم خدا اگر خدا مونده با اختیار خودش بوده!!!!

پس به نظر من، اختیار داشتن و آزاد بودنش دلیل برتریش نیست...به نظرم همونطور که کارشناس گفتم و من اگر متوجه منظورشون شده باشم...دلیل برتری انسان در اینه که وقتی بدنیا می آد، استعداد مظهریت تمامی اسماء الهی رو پیدا کردن رو داره....

پارسا مهر;932079 نوشت:
اگر برتری انسان به تمام موجودات در این باشه که انسان می تونه با اختیار خودش بین حیوان بودن و فرشته بودن یکی رو برگزینه...اونوقت انسان از خدا هم برتره

سلام
قياس شما مع الفارق است
اختيار داشتن براي انسان به عنوان يك
"مخلوق" برتري حساب ميشود
خداوند قادر مطلق است و خودش خالق اختيار است

پارسا مهر;932079 نوشت:
به نظرم همونطور که کارشناس گفتن و من اگر متوجه منظورشون شده باشم...
دلیل برتری انسان در اینه که وقتی بدنیا می آد ، استعداد مظهریت تمامی اسماء الهی رو پیدا کردن رو داره


اين
"استعداد" همان "اختيار" است
دوباره كلام استاد عامل را مرور كنيد:

عامل;931700 نوشت:
[=Arial Black]رسيدن به اين مقام خلافت، نياز به وسائلي مانند عقل و اختيار انسان است
عبد الله ابن سنان از امام صادق(عليه السلام) در مورد فضيلت انسان يا ملائك پرسيده و امام از قول اميرالمومنين(عليه السلام) مي فرمايد:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَكَّبَ فِي الْمَلَائِكَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِي الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ‏ وَ رَكَّبَ فِي بَنِي آدَمَ كِلَيْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ‏ فَهُوَ خَيْرٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِم
خداوند متعال ملائك را از عقلي كه مخلوط به شهوت نبود آفريد
و حيوانات را از شهوتي كه مخلوط به عقل نبود خلق كرد
و انسان را از عقل و شهوت
اگر عقل او بر شهوتش غلبه كرد ، پس او از ملائك هم برتر است و اگر شهوت او غالب شد ، پس او از حيوان هم پست تر خواهد بود

Reza-D;932094 نوشت:
اين "استعداد" همان "اختيار" است

این استعدا همان اختیار است؟ یعنی اجنه و فرشته ها(کم نیستن علمایی که اعتقاد دارن که فرشته ها هم اختیار دارن) که اختیار دارن هم این استعداد رو دارن که مظهریت تمام صفات الهی رو پیدا کنن؟؟حتی حیوانات هم می گن اختیار دارن...گربه و موش و سگ هم اختیار دارن....
اینم بگم، اصن اختیار یعنی چی؟؟اختیار در مقابل جبره، یعنی ما این قوه رو داشته باشیم و این خودآگاهی رو داشته باشیم که از بین یک دوراهی تصمیم بگیریم و یکی رو انتخاب کنیم....خیلی از موجودات می توانند باشند که اختیار داشته باشند مثل اجنه...به ویژه مثل ابلیس که با اختیار خودش به مقام فرشته رسید و باز با اختیار خودش به پست ترین موجود تنزل پیدا کرد...

Reza-D;932094 نوشت:
قياس شما مع الفارق است
اختيار داشتن براي انسان به عنوان يك "مخلوق" برتري حساب ميشود
خداوند قادر مطلق است و خودش خالق اختيار است

فکر نکنم قیاس مع الفارقی باشد... ما همه موجودات حتی خدا رو کنار هم قرار می دیم، می گیم همه موجودات یک وجودی دارن و یک روحی دارن...و یک معیاری رو تشخیص می دیم و می گیم بنا به این معیار، یکی از یکی برتریت داره...مثلا می گیم که خدا از همه ی موجودات برتره!!!!پس یک معیار هست و یک شاخص هایی هست که بین همه موجودات که خدا و غیر خدا باشه وجود داره....و بنا به همون شاخص ها می گیم که خدا برتره....حالا می خواییم بگیم که بعد از خدا در بین دیگر موجودات کدام موجود برتره...حالا اینجا که نباید یهویی شاخص و معیارهامون رو تغییر بدیم....مثلا بیاییم بگیم دلیل برتری خدا نسبت به انسان فلان شاخصه....ولی دیگه برتری انسان نسبت به دیگر موجودات با شاخص دیگری سنجیده می شه!!!!
مثلا ما می آیین چند تا میوه رو کنار هم قرار می دیم..یک سری شاخص و معیار داریم و بر اساس اونا می گیم سیب برترین میوه است....شاخصمون شیرین بودن میوه است مثلا...بعنی می آییم می گیم که سیب برترینه چون، شیرین ترینه...بعد می گیم که بعد از سیب کامل ترین میوه چیه!!!دیگه منطقی نیست که بگیم که برترین میوه بعد از سیب موزه، چون دراز ترین میوه است!!!!!!
در مورد موجودات هم همینه...همه موجودات رو کنار هم قرار می دیم و می خواییم بگیم که برترین کدومه...نمی شه گفت که دلیل برتری خدا نسبت به دیگر موجودات فلان چیزه!!!و بعد از خدا دلیل برتری انسان از دیگر موجودات مثلا داشتن اختیاره در حالی که خدا به عنوان موجود برترین اصلا، اختیار نداشته!!!!!!
شاید بگید که ما فقط مخلوقات رو کنار هم قرار دادیم و مقایسه شون کردیم و خواستیم برترینشون رو تشخصی بدیم و نه همه موجودات که خدا هم باشه....!!!!چون خدا اصلا با دیگر موجودات قابل مقایسه نیست و جنس خدا با دیگر موجودات متفاوته!!!مثلا نمی شه گفت سیب که یک میوه است برتره یا یک ساختمان...چون اینها اصلا با هم قابل مقایسه نیستن....شاخص مشترکی بینشون نیست...گویا شما هم حرفت اینه...شما می گی اصلا خدا رو با انسان و دیگر موجودات مقایسه نکن!!!!دیگر موجوداتو ما مقایسه می کنیم و می گیم یکی برتره چون اختیار داره....اگر حرف شما اینه...پس دیگه معنی نداره که بگیم که خدا از انسان برتره!!!!!چون اصلا شاخص مشترکی بین انسان و خدا نیست...در این صورت مقایسه خدا با انسان مثل مقایسه میوه می مونه با یک ساختمون....در این صورت اصلا معنی نداره که ما بگیم خدا از انسان برتره....حالا سوال می شه چرا یک ملت اعتقادشون اینه که خدا برتر از همه موجوداته؟؟
امیدوارم منظورم رو درست رسونده باشم...

توی پرانتز بگم به نظرم صرف داشتن استعدادی، نمی تونه دلیل برتری بشه...من اگر همچین حرفی زده باشم، حرفم رو پس می گیرم....البته ما باید توی این موقع ها حساب شده حرف بزنیم..اصلا برتر بودن یعنی چی مثلا..شاید هر کدوم برداشت دیگه از این داشته باشیم...پاسخ های متفاوتی بدیم ولی هر دومون درست سخن بگیم...

عامل;931700 نوشت:
قابليت روح انسان براي مظهريت تمام اسماء الهي را دليل برتري او بر ديگر مخلوقات،

سلام.... بحث اختیار شد من یک سوال دارم....اگر تاپیک های با موضوع اعتقادی رو جست و جو کنیم،جمله ای که بار ها از زبان کارشنا سان تکرار شده و تذکر شده اینه که خدا بخیل نیست...و هر موجودی که امکان خلق شدن رو داشته باشه رو خلق می کنه....حالا سوالم اینه که آیا موجودی که بدون داشتن اختیار و یا بدون اینکه از اختیارش استفاده کنه، و به صورت دفعی و جبری و از بدو تولد مظهر تمام اسماء الهی باشه آیا امکان وجود نداره؟؟ اگر امکان وجود داره، پس طبیعتا خدا باید اون رو خلق کنه و خلق هم کرده و احتمالا در نقطه ای عالم هستی موجوداتی وجود دارند که از بدو تولد بدون اینکه از اختیارشون استفاده کنن، مظهر تمام اسماء الهی هستند....آیا همچین موجوداتی وجود دارد و یا می تونه وجود داشته باشه؟

پارسا مهر;932107 نوشت:
این استعدا همان اختیار است؟ یعنی اجنه و فرشته ها (کم نیستن علمایی که اعتقاد دارن که فرشته ها هم اختیار دارن) که اختیار دارن هم این استعداد رو دارن که مظهریت تمام صفات الهی رو پیدا کنن؟

با فرض اينكه نظر شما درمورد اختيار داشتن فرشته صحيح باشد ، باز هم گسترهء اين اختيار با انسان قابل مقايسه نيست
نه فقط جن و فرشته كه اكثر موجودات از مقداري اختيار برخوردار هستند
اما هيچكدام "آزادي" و "قدرت" كه انسان در انتخاب دارد را ندارند. پست ابتدايي مرا دوباره بخوانيد: http://www.askdin.com/showthread.php?t=59695&p=932042&viewfull=1#post932042

پارسا مهر;932107 نوشت:
فکر نکنم قیاس مع الفارقی باشد... ما همه موجودات حتی خدا رو کنار هم قرار می دیم، می گیم همه موجودات یک وجودی دارن و یک روحی دارن...و یک معیاری رو تشخیص می دیم و می گیم بنا به این معیار، یکی از یکی برتریت داره...مثلا می گیم که خدا از همه ی موجودات برتره!!!!پس یک معیار هست و یک شاخص هایی هست که بین همه موجودات که خدا و غیر خدا باشه وجود داره....و بنا به همون شاخص ها می گیم که خدا برتره....حالا می خواییم بگیم که بعد از خدا در بین دیگر موجودات کدام موجود برتره...حالا اینجا که نباید یهویی شاخص و معیارهامون رو تغییر بدیم....مثلا بیاییم بگیم دلیل برتری خدا نسبت به انسان فلان شاخصه....ولی دیگه برتری انسان نسبت به دیگر موجودات با شاخص دیگری سنجیده می شه!!!!
مثلا ما می آیین چند تا میوه رو کنار هم قرار می دیم..یک سری شاخص و معیار داریم و بر اساس اونا می گیم سیب برترین میوه است....شاخص

شما اينطور قياس مي كنيد ، نه ما
شما خداوند را ميوه اي در كنار ساير ميوه ها مي بينيد ، درحالي كه ما موجودات را مانند ميوه هاي مختلف مي بينيم ولي خدا را مانند درخت مي دانيم
در واقع خدا وجود ، ريشه و اصل است و ساير مخلوقات ، موجود و فرع هستند
(خيلي نمي خواهم وارد بحث معناي لغات بشوم. لطفاً به مفهوم توجه بفرمائيد)

پارسا مهر;932107 نوشت:
حالا سوال می شه چرا یک ملت اعتقادشون اینه که خدا برتر از همه موجوداته؟؟

اصلِ اينكه بگوئيم كسي برتر از ديگري است مشكلي ندارد
مشكل آنجاست كه ما اين برتر بودن يا كمتر بودن را با معيارهاي نادرست تعريف كنيم
شاخص هاي مشترك بين انسان و خدا و ديگر موجودات وجود دارد ، اما تعريف اين شاخص ها متفاوت است

مثلاً خالق بودن هم خصوصيت خداست و هم خصوصيت انسان
منتهي تفاوتش اين است كه خالق بودنِ خدا ذاتي است ولي خالق بودنِ انسان ذاتي نيست بلكه از خداست

لذا اگر وجه تشبيه ما صرفاً خالق بودن باشد (بدون توجه به ريشهء اين قدرت) ، ميتوان گفت خدا برترين خالق هاست
اما اگر مقايسهء ما با توجه به قدرت ذاتي در خلقت باشد ، آنجا بايد گفت فقط خداوند است كه خالق است و بجز او خالقي نيست كه بخواهد پايين تر باشد يا بالاتر

ضمناً ما اينجا كاري به تعريف عوام نداريم كه تعريفشان از خدا چندان علمي نيست

پارسا مهر;932107 نوشت:
توی پرانتز بگم به نظرم صرف داشتن استعدادی، نمی تونه دلیل برتری بشه...من اگر همچین حرفی زده باشم، حرفم رو پس می گیرم

چرا مي تواند دليل باشد
منتهي همانطور كه خودتان هم در ادامه گفتيد بايد اول ببينيم قرار است چه نوع برتري را مشخص كنيم

اختياري كه خداوند به انسان داده ، برتري بالقوهء انسان است به ساير موجودات
و تبديل شدن به مظهر اسماء الهي ، برتري بالفعل انسان است

[="Arial Black"][="Blue"]سلام علیکم

صمیمی;932068 نوشت:
سلام
استاد بزرگوار بنده میدانم خلیفه خدا و مظهر اسمای الهی بودن مختص انسان فقط میتواند باشد.این پاسخ شما بسیار کلی و مبهم است.بنده خواستم قابلیت های انسان ها که حیوانات از ان محروم یا بهره اندکی از ان دارند را بفرمایید.که این قابلیتها و خصوصیات انسان است که او رو به مقام خلیفه خدا بودن هم میرساند.لطفا مسئله رو بازتر کنید تشکر

منظور عرفا از این بیان اینست که هر موجودی از سنگ گرفته تا انسان، هر کدام مظهری از مظاهر الهی اند و هر کدام نمودی از خداوند متعال اند. اما اختلاف از اینجا شروع می شود که هر موجودی به اندازه سعه و گستره وجودی خود می تواند این نقش را بازی کند و جلوه ای از خداوند متعال باشد. به همین دلیل مثلا برخی درندگان تنها جلوه اسم خشم و یا منتقم اند. و دیگر موجودات نیز به همین منوال. اما در مورد انسان قائل به عالَم صغیر بودن او هستند؛ به عبارتی انسان را تنها موجودی میدانند که قابلیت ظهور تمام اسماء الهی را دارد، در حالی که دیگر موجودات هر کدام بخشی از این اسماء را به منصه ظهور می رسانند.
برای رسیدن به این منظور نیز ابزاری که به انسان بخشیده شده مانند قدرت اختیار یا همراهی عقل و شهوت، در این امر دخیل است که در پاسخ اصلی به آنها اشاره شد.
بنابراین انسان یک سری ابزار دارد که با کمک انها می تواند به مقام خلیفه اللهی نائل شود که هم ابزار او متفاوت و برتر است و هم قابلیت او. این دو عرصه(ابزار و قابلیت) وجه تمایز او از دیگر موجودات است.
[/]

عامل;934077 نوشت:
برای رسیدن به این منظور نیز ابزاری که به انسان بخشیده شده مانند قدرت اختیار یا همراهی عقل و شهوت، در این امر دخیل است که در پاسخ اصلی به آنها اشاره شد.
بنابراین انسان یک سری ابزار دارد که با کمک انها می تواند به مقام خلیفه اللهی نائل شود که هم ابزار او متفاوت و برتر است و هم قابلیت او. این دو عرصه(ابزار و قابلیت) وجه تمایز او از دیگر موجودات است.

انسان میتواند مظهر تمام صفات باشد،با اینکه اگر شما به گل نگاه کنید ممکن است فقط زیبایی خدا را در او ببینید،هر مخلوقی جز انسان ،فقط میتواند به صورت محدود صفات خدا را با خود داشته باشد،با اینکه انسان تمام صفات فعل خدا را میتواند در درجه اعلا داشته باشد...

[="Arial Black"][="Blue"]

بسم الله الرحمن الرحیم



سوال:
خداوند چه استعداد و توانایی ویژه ای در وجود انسان قرار داده که به سبب آن خود را تحسین کرده است؟

پاسخ:
[=Arial Black]بطور كلي مي توان قابليت روح انسان براي مظهريت تمام اسماء الهي را دليل برتري او بر ديگر مخلوقات، حتي ملائك دانست. عرفا از اين قابليت به كون جامع بودن انسان ياد مي كنند. [=Arial Black][=Arial Black]بطوری که هر موجودی از سنگ گرفته تا انسان، هر کدام مظهری از مظاهر الهی اند و هر کدام نمودی از خداوند متعال اند. اما اختلاف از اینجا شروع می شود که هر موجودی به اندازه سعه و گستره وجودی خود می تواند این نقش را بازی کند و جلوه ای از خداوند متعال باشد. به همین دلیل مثلا برخی درندگان تنها جلوه اسم منتقم اند و دیگر موجودات نیز به همین منوال تنها تحت یک یا چند اسم از اسماء الهی قرار می گیرند. اما در مورد انسان قائل به عالَم صغیر بودن او هستند؛ به عبارتی انسان را تنها موجودی میدانند که قابلیت ظهور تمام اسماء الهی را دارد، در حالی که دیگر موجودات هر کدام بخشی از این اسماء را به منصه ظهور می رسانند. در این رابطه امیر المومنین(علیه السلام) می فرماید:

وَ تَحْسَبُ أَنَّكَ جِرْمٌ‏ صَغِيرٌ
وَ فِيكَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَكْبَر
(1)

از همین رو، وجود اين خصوصيت باعث مي شود تا خداوند متعال انسان را خليفه خود در زمين قرار دهد: وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً(2) مسلما اين خصوصيت در روح آدمي است؛ چرا كه خداوند متعال پس از اتمام خلقت جسماني آدم به خلقت مخصوصي اشاره كرده و بعد از آن خود را بهترين خالق مي نامد: ثم خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ؛ آن گاه آن نطفه را علقه گردانديم، پس آن علقه را به صورت پاره‏ گوشتى درآورديم، پس آن پاره ‏گوشت را استخوان‏هايى ساختيم و بر استخوان‏ها گوشت پوشانديم، سپس او را با آفرينشى ديگر پديد آورديم پس هميشه سودمند و بابركت است خدا كه نيكوترين آفرينندگان است.(3) البته رسيدن به اين مقام خلافت، نياز به وسائلي مانند عقل و اختيار انسان است. عبد الله ابن سنان از امام صادق(عليه السلام) در مورد فضيلت انسان يا ملائك پرسيده و امام از قول اميرالمومنين(عليه السلام) مي فرمايد: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَكَّبَ فِي الْمَلَائِكَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِي الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ‏ وَ رَكَّبَ فِي بَنِي آدَمَ كِلَيْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ‏ فَهُوَ خَيْرٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِم‏؛ خداوند متعال ملائك را از عقلي كه مخلوط به شهوت نبود آفريد و حيوانات را از شهوتي كه مخلوط به عقل نبود خلق كرد و انسان را از عقل و شهوت، اگر عقل او بر شهوتش غلبه كرد، پس او از ملائك هم برتر است و اگر شهوت او غالب شد، پس او از حيوان هم پست تر خواهد بود.(4) حتي حضرت آيت الله جوادي آملي كسي كه در مسير الهي نباشد را لايق زنده ناميدن نمي داند: اسلام انسان را به عنوان حي متأله مي‌داند؛ نه حيوان ناطق و حيات او را در تألّه وي خلاصه مي‌كند و غير موحّد را از حيات ملكوتي محروم مي‌داند؛ «ليُنْذر من كان حيّاً ويَحِقّ القولُ علي الكافرين» تقابل زنده و كافر، آيت زنده بودن مؤمن و مرده بودن كافر است.(5)

بنابراين مي توان مقام خليفه خدا بودن و مظهر اسماي الهي شدن را دليل برتري او و وسيله رسيدن به اين مقام را عقل و اختيار او و استفاده به جاي آنها دانست.
پس [=Arial Black][=Arial Black]انسان یک سری ابزار دارد که با کمک انها می تواند به مقام خلیفه اللهی نائل شود که هم ابزار او متفاوت و برتر است و هم قابلیت او. این دو عرصه(ابزار و قابلیت) وجه تمایز او از دیگر موجودات است.

[=Arial Black]
[/HR]
1. [ای انسان] آیا گمان می کنی تو جرم کوچکی هستی؟! در حالی که عالَم بزرگی در تو وجود دارد. ديوان أمير المؤمنين عليه السلام؛ ص175.
2. سوره بقره، آيه 30.
3. سوره مومنون، آيه 14.
4. صدوق، علل الشرائع، ج‏1، ص: 5.
5. سرچشمه انديشه، ج2، ص268.

موضوع قفل شده است