جمع بندی آیا این افکار ناشی از وسواس است؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا این افکار ناشی از وسواس است؟

سلام میخواستم ببینم این فکر و سوالم وسواسه ؟ برای بنده سوالاتی پیش اومده چند جا نوشتن توهین به مقدسات و خداوند در دل بدون اوردن به زبان گناه محسوب نمیشود چون وسواس فکریه و جای دیگه همین حرف و میزنن ولی میگن هر چند گناه نیست ولی اثار نامطلوبی و برروح انسان میزاره باید ذکر گفت فرق این دو در چیه؟... همین افکارمم وسواسه؟ترخدا فرق این دو تا رو که گفتم بگید قاتی کردم نمیدونم
سوال دومم اینه . احساس میکنم توهین کنم بخدا در دلم بدون اوردن به زبان ذکر نگم بعدا کافر میشم گناه برام نوشته میشه

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امین

سوال:
این فکر و سوالم وسواسه ؟ برای بنده سوالاتی پیش اومده چند جا نوشتن توهین به مقدسات و خداوند در دل بدون اوردن به زبان گناه محسوب نمیشود چون وسواس فکریه و جای دیگه همین حرف و میزنن ولی میگن هر چند گناه نیست ولی اثار نامطلوبی و برروح انسان میزاره.

پاسخ:
سلام علیکم.همانطور که فرمودید این گونه افکار از آنجا که خودآیند هستند، گناه نیستند اما تداوم این افکار، آسیب هایی به روح و روان شما وارد می سازد.کسانی که دچار چنین افکاری هستند معمولا گمان می کنند که مورد غضب خداوند متعال هستند و این موجب اضطراب شدید و افسردگی و در مواردی افکار خودکشی می شود.لذا بایستی هرچه سریعتر در جهت درمان، اقدام لازم صورت گیرد.
اما پاسخ تفصیلی:

لازم است مشكلي كه شما مطرح فرموده ايد را از چهار جنبه مورد بررسي قرار دهيم :
1. جنبه شرعي و اينكه آيا بخاطر اين افكار، گناهي به شما تعلق مي گيرد يا نه؟
2. جنبه روانشناختي اين مشكل كه مراد از آن تحليل روانشناختي مشكل فوق است.
3. جنبه آسيب شناسي مشكل فوق .
4. جنبه مداخلات درماني براي حل مشكل فوق.

*** 1. در مورد جنبه شرعی مشكل، بايد عرض نمايم كه اولاً گناه و ثواب بر اعمال اختياري ما تعلق مي گيرد، نه آنچه كه خارج از اختيار ما است، و افكاري از اين دست كه ما در روانشناسي، نام «افكار وسواسي اجباري» بر آن مي نهيم، خارج از اراده و اختيار ما به ذهن وارد مي شوند و لذا گناه و يا هيچ اثر شرعي ديگر در قبال آنها به ما تعلق نمي گيرد.در روایتی چنین آمده: «على بن مهزيار می گويد: مردى به ابو جعفر امام جواد علیه السلام نامه‏ اى نوشت و از تصورات درونى خود شكوه كرد، امام جواد علیه السلام، در ضمن پاسخ او نوشت: همانا اگر خداوند عز و جل بخواهد، تو را بر صراط ايمان، ثابت قدم مى‏ دارد و راه ابليس را بر تو مسدود مى‏ كند. جماعتى از ياران رسول خدا صلی الله علیه وآله به آنحضرت شكوه بردند كه خاطرات ناپسندى در دل آنان عارض مى‏ شود كه اگر از كوه پرت شوند و يا با شمشير پاره پاره شوند براى آنان بهتر است تا اين كه آن خاطرات را بازگو نمايند.رسول خدا صلی الله علیه وآله به آنان فرمود: آيا واقعا چنين است؟آنان گفتند: آرى. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:سوگند به آن خدائى كه جانم در دست او است اثر ايمان خالص همين است.[1]

*** 2. تحليل روانشناختي : «كارل گوستاو يونگ» از روانشناسان برجسته و خدا باور است؛ ايشان در تحقيقات گسترده فرا فرهنگي كه در طي ساليان طولاني انجام داده به اين نتيجه رسيده است كه در سرشت انسان باكس هايي تعبيه شده است كه او نام آنها را كهن الگو و يا صور نخستين (Archetype) مي نامد. هر يك از اين صورتها نقش خاصي را در تكامل و يا انحطاط انسان بازي مي كنند؛ ايشان معتقد است كه كهن الگويي به نام سلف (self) درسرشت انسان وجود دارد كه نماينده خدا در وجود انسان است و او را بسوي خوبي ها فرا مي خواند و كهن الگويي به نام شادو (shado) وجود دارد كه نماينده شيطان در وجود انسان است و در بزنگاه هاي خاصي كه اوضاع بر وفق مراد او باشد انسان را بسوي امور ناخوشايند فرامي خواند.
حال وقتي ما سخن گرانسنگ پيامبر اكرم (صلوات الله عليه و آله) را با اين ديد نگاه كنيم در مي يابيم كه افكار منفي پيش گفته، مربوط به تلقينات شادو است و لذا منسوب به ما نيست و گناهي از اين جهت بر ما بار نمي شود. يونگ معتقد است كه اينگونه كارهاي شادو هميشه در سيستم رواني انسان وجود خواهد داشت و روش مقابله با اينگونه افكار اينست كه انسان به خاستگاه اين افكار كه دامان شادو است توجه داشته باشد و فقط همين توجه باعث مي شود كه اين گونه افكار از تاريكي ترسناك خارج شوند و انسان وقتي بداند كه اين افكار از كجا نشأت مي گيرد ديگر نگراني وي در قبال آنها بسيار كاهش مي يابد.

*** 3. آسيب شناسي: مشكل شما وسواس فكري است؛ توضيح اينكه وسواس از جمله اختلال هاي اضطرابي است يعني ريشه آن به اضطراب باز مي گردد و معادل انگليسي آن «obsessionn» است، ولي برخي معتقدند كه وسواس معادل خوبي براي اين واژه نيست زيرا نقطة مركزي در آنچه كه به نام وسواس مشهور است «گيردادن» است و بهتر است كه معادل واژة فوق را «گير دادن» بدانيم زيرا گير دادنِ بيمارگونه و غير عادي، ويژگي مشترك تمام انواع و اقسام وسواس است.
وسواس از نظر محتوا، در يك تقسيم بندي كلي به سه قسم تقسيم مي شود :

الف- وسواس فكري كه محتوايش فكري است؛ در اين قسم شخص به گير دادن هاي فكر خود كه بصورت اجباري دائماً تكرار مي شوند و شخص را راحت نمي گذارند مبتلا مي شود. يعني يك فكر خاصي بدون اراده او و بصورت آزار دهنده اي در ذهن او تكرار مي شود .
ب- وسواس عملي كه محتوايش عمل است؛ در اين قسم شخص به طور ناخواسته مبادرت به تكرار يك عمل مي كند؛ مثلاً درب خانه را قفل مي‌كند و بعد از اينكه چند قدم از خانه دور شد دوباره باز مي‌گردد و قفل درب را باز بيني مي‌كند و دوباره بعد از چند ثانيه باز مي گردد و همين كار را تكرار مي كند؛ كه اين قسم نيز به دسته هاي مختلفي همانند وسواس دقت، وسواس شستشو و ... تقسيم مي شود.

ج- وسواسي كه محتوايش فكري عملي است؛گاهي دو قسم ذكر شده، با هم تركيب شده و قسم سومي به نام وسواس فكري و عملي كه در اصطلاح روانشناسي OCD به آن می گویند ،Obsession Compulsion Disorder ، که به معني اختلال وسواس فكري و عملي مي باشد، درست مي كنند. در اين قسم شخصي كه دچار وسواس فكري است، براي رهايي از فشارهاي افكاري كه بصورت آزار دهنده اي در ذهن او تكرار مي‌شوند و دست از سر او بر نمي دارند، به تكرار يك عمل روي مي آورد تا آن فكر مزاحم دمي او را راحت بگذارد. مثلاً فكري در ذهن شخص كه به او مي گويد دستت نجس است، دائماً و به صورت آزار دهنده اي تكرار مي شود و شخص براي رهايي دست خود را مي شويد و چون دوباره آن فكر بطور ناخواسته اي تكرار مي شود شخص دوباره براي رهايي، شستن دست خود را تكرار مي كند و دائماً اين عمل تكرار مي شود.

*** 4. درمان: معمولاً وسواس، يك مبناي زيست شناختي(biologicall) دارد؛ در اين صورت شخص مبتلا به وسواس و بويژه در نوع شديد آن، بايد ابتدا به يك متخصص اعصاب و روان (روان پزشك) مراجعه نمايد تا با شروع درمان بوسيله دارو تا حدي بتواند بر خود مسلط شود و بعد از آن مداخلات روان درماني و رفتار درماني براي بهبود وضعيت شخص مبتلا به وسواس شروع مي شود. تكنيك هاي "كنترل و توقف فكر" و "غرقه سازي"، بهترين و متداول ترين روش براي درمان انواع وسواس مي باشد، ولي همانطور كه گفته شد در وسواس هاي شديد ابتدا بايد درمان دارويي صورت پذيرد.
*** توضیح اجمالی تكنيك های درمانی:

دو روش درمانی وسواس فکری2 :
1.مواجهه با فکر وسواسی و تحمل اضطراب بدون آنکه متوسل به کاری شود که اضطراب را پایین بیاورد.
منطق این روش هم این است که فرد وسواسی با این تمرین کم کم به فکر وسواسی عادت می کندو اضطرابش به شدت پایین می آید.
در این روش از بیمار خواسته می شود فکر وسواسی را ضبط کند و در طی روز چند مرتبه به آن گوش کند.ویا از او خواسته می شود فکرش را بر روی کاغذ بنویسد.ویا فکرش را آگاهانه فراخوانی کند و مدتی در ذهنش نگه دارد و سپس وقفه بیندازد.

2.تکنیک ایجاد وقفه در فکر يعني وقتي شما قدرت كافي در كنترل و مديريت افكار خود پيدا كرديد مي توانيد به راحتي دستور توقف به آنها بدهيد و با ضرب مهر ورود ممنوع بر روي آنها، براي هميشه آنها را از ورود به ذهنتان محروم سازيد.


[/HR]1.الکافی.باب« الْوَسْوَسَةِ وَ حَدِيثِ النَّفْس»،‏خدیث چهارم.
2.رفتاردرمانی شناختی - جلد اول : راهنمای کاربردی در درمان اختلالهای روانی، مترجم:حبیب الله قاسم زاده،انتشارات ارجمند،تهران، سال 1385


موضوع قفل شده است