جمع بندی اتفاقات و صداهای عجيب و غریب

تب‌های اولیه

35 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اتفاقات و صداهای عجيب و غریب

سلام و خسته نباشيد
من توي سه سال تو يه تاريخ مشخص برام اتفاقاي عجيب افتاده اوليش مربوط ميشه به سال ٩٣ اون زمان من نهايي ميخوندم و شبا تا صبح مطالعه ميكردم تو امتحانات خرداد يه شب كه داشتم درس ميخوندم تو اتاقم خود به خود لب تاب شروع كرد به پخش موزيك يادمه كه وقتي صحفش رو باز كردم خاموش بود بعد چند ثانيه قطع شد چند روز بعدش هم توي پذيرايي خونمون يك سايه ديدم روي مبل نشسته بود و انگار خودم بودم كاملا شبيه من بود من هميشه اونجا ميشستم و مو خوره هايه مو هامو با دندون ميكندم اونم انگار داشت همين كارو ميكرد
بعد اون من با چيزايي كه نميدونم جن هستن يا روح يا هر چيز ارتباط صدايي داشتم با يه شياء فلزي كه تو اتاقم بود اونا ضربايي ايجاد ميكردن و ارتباط ما يه جورايي ميشه گفت اره نه بود
تا امسال من هيچ وقت زياد دنبال موضوع نبودم چون همه ميگفتن توهمه اما من حس ميكردم كه از جايي ديده ميشم
خيلي وقتا رجم شيطان و سوره ي حمد ميخوندم اما حس ميكردم هنوز هستن
بعد دو سال تا سال ٩٥ ديگه كامل سعي كردم ناديده بگيرمشون
تا امسال دوباره ماه. خرداد و دوباره تو همون روزا
پريشب تو خواب مثله اين كه روحم منو تو خواب ببينه داشتم خودمو ميديدم كه رو پهلو خوابيده بودم حتي نفس كشيدنم رو ميديدم صدايي ميشنيدم و مثل اجباري كه نميتونستم كنترلش كنم به پشت خوابيدم از خواب پريدم و تو همون حالت كه رو پشت بودم پا هام جفت بودن دستام كنار كمر نميدونم اصلا كنترل حركاتم دست خودم نبود به حالت احترام انگار در امده بود يه صداي بلند ميومد اول فكر كردم دارن براي سحر اذان ميگن اخه خونمون روبه رو ي مسجده اما اذان نبود كلمات عجيبي بود كه نميدونم چه دباني بود نه عربي بود نه فارسي نه تركي خلاصه بگم تا حالا نشنيده بودم
فكر كنم يه ربع همون حالت بودم بعد كنترل دست و پام رو داشتم رفتم پايين تختم دراز كشيدم پيش مادرم ايشون از مرگ پدرم تا الان شبا پيش من ميخوابن فكر كنم نيم ساعت اون صدا همين طور ادامه داشت من با همون صدا خوابم برد
ساعت ٥ بامداد با صداي تلفن از خواب بيدار شدم
راستش خليلي ترسيدم كه چي شده زنگ زدن اين وقت شب صداي تلفن همين طور ميومد رفتم اتاقي كه تلفن هست هر چي نزديك تر ميشدم صداش بلند تر ميشد وقتي رسيدم نبگا كردم ببينم كي بوده زنگ زده اما اخرين تماس ساعت ٨ شب بود
همين كه دوباره پشت كردم به تلفن و چند قدم دور شدم صداش ميومد
راستش گيج شدم يجورايي هم ميترسم من روان پريش يا ديونه نيستم از چيزايي كه ديدم مطمعا ام به نظر شما اينا چي ميتونن باشن و من بايد چي كار كنم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امین


با سلام خدمت شما خواهر گرامی

در خصوص سؤالتان دو احتمال مطرح است.
1.صداها و تصاویری که می بینید نشانه های بیماری روانی باشد(که امیدوارم اینگونه نباشد)
2. واقعا پای جن در میان باشد.که بایستی متوسل به دعاهای وارده در این زمینه شوید.که در این خصوص توجه شما را به نکات ذیل جلب می کنم.

  1. اصل وجود جن مورد تأیید قرآن و روایات و بزرگان دین است. نیز این که جن هم مخلوق خداست و مؤمن و کافر هم دارند.
  2. سوره ناس و فلق برای دفع شر انسان و جن وسحر سفارش قرآن است.
  3. برخی از توصیه های دینی و دعایی برای رفع شیطان و جن هست مثل دعای مجرب که در مفاتیح ذکرشده و واقعا اثر بخش است.
  4. بهداشت خواب را رعایت کنیم - چرخه خواب خود را تنظیم کنیم تا وقتی به رختخواب می رویم شروع غلط زدن ها نباشد و زود به خواب برویم- شب تا دیر وقت بیدار نمانیم- روزها زیاد نخوابیم -شام را دیر وقت نخوریم و بدون شام هم نخوابیم- چربی دست و دهان را بعد از غذا خوردن بشوییم - لباس راحتی به تن کنیم - از نور ملایم برای اتاق خواب استفاده کنیم - با وضو به رختخواب برویم - ذکر و خواندن سور قرآن مثل آیت الکرسی و توحید را فراموش نکنیم- اگر خواب ما نمی آید به جای غلط زدن و کلافه شدن از رختخواب برخیزیم مشغول خواندن کتابی شویم یا داستان و خاطرات بنویسیم تا خسته شویم البته نباید این کار عادت مان باشد در ضمن این باید تلاش کنیم خستگی ما برای خواب شب باشد- گاهی یه دوش گرفتن کمک زیادی برای خواب عمیق می کند- از نوشیدن و خوردن مواد کافئین و کاکاو دار موقع خواب اجتناب کنیم.
  5. در مورد بختک اطلاعات علمی خود را بالا ببریم تا مباد گرفتار خرافات و توهمات دیداری و شنیداری شویم و برای آن علاج بیابیم:این تاپیک را با دقت مطالعه کنید. بنابراین چنانچه دعاهای وارده اثر بخش نبودند حتما بایستی به روانپزشک مراجعه کنید.اینکه می فرمایید روان پریش نیستید باید به این نکته توجه داشته باشید که کسانی که روان پریشی دارند واقعا تصور می کنند که تصاویر و صداهایی که می شنوند واقعی هستند و اعتقادی به توهم بودن آن ندارند.تشخیص روانپریشی به عهده روانپزشک یا روانشناس است.

لطفا به سؤالات زیر پاسخ دهید.
1.سن
2.تحصیلات
3.سابقه بیماری روانی(افسردگی، اضطراب،دوقطبی و...) و جسمی شما؟

4.سابقه بیماری روانی والدین و همشیره ها
5.آیا این مشکل در عملکرد شغلی یا تحصیلی شما اثر گذار بوده؟
6.از زمانی که این مشکل شروع شد کمی قبل از آن چه اتفاق استرس زا و ناگواری برای شما اتفاق افتاد؟

سلام مرسي از توضيح دقيقتون
١٩ سال دارم دانشجوي مامايي هستم خير بيماري رواني ندارم مادرم افسردگي داشته اند خير تاثيري نداشته روي درس و كارم
من هميشه زندگي پر تنشي داشتم
سال اول كه من اين اتفاقات برام افتاد چيزي كه براي اطرافيانم عجيب بود من خيلي مونزوي شدم كسي كه خيلي در مورد اجنه ميدونست و ميگن باهاشون در ارتباطه منو ديد بهم گفت به روحت تسلط دارن بعضي وقت ها كارايي ميكردم كه خواست خودم نبود اما عوضش من يه قدرت هايي رو تو خودم داشتم مثل شنيدن چيزايي كه پيش ميومد من مدتي حتي ديگران هم براشون عجيب بود كه چطور اينقدر دقيق ميبينم ايندرو پيش بيني كنم د حدي كه من مرگ رو توي چشم ادما ميديدم يا شكستي كه تو راه بود حتي اگه نميشناختم يا حس ادم هارو ميخوندم اما به وسيله ي دوستي به كلي اين چيزا رو از زندگيم بيرون كرده بودم و قدرتم هم گرفته شد اما ادم ارومي شده بودم تا اون شب دوباره ... من خيلي قران ميخوندم - هميشه حس ميكردم مراقبم هستن - و حس نميكردم كافرن - اما نميخواستن با جنس ادم زياد صميمي شم

همه اون صداها از استرس و فشاره.

خبر از آینده وجود نداره. هیچ کس چنین قدرتی نداره.

hero2997;930567 نوشت:
سلام مرسي از توضيح دقيقتون
١٩ سال دارم دانشجوي مامايي هستم خير بيماري رواني ندارم مادرم افسردگي داشته اند خير تاثيري نداشته روي درس و كارم
من هميشه زندگي پر تنشي داشتم
سال اول كه من اين اتفاقات برام افتاد چيزي كه براي اطرافيانم عجيب بود من خيلي مونزوي شدم كسي كه خيلي در مورد اجنه ميدونست و ميگن باهاشون در ارتباطه منو ديد بهم گفت به روحت تسلط دارن بعضي وقت ها كارايي ميكردم كه خواست خودم نبود اما عوضش من يه قدرت هايي رو تو خودم داشتم مثل شنيدن چيزايي كه پيش ميومد من مدتي حتي ديگران هم براشون عجيب بود كه چطور اينقدر دقيق ميبينم ايندرو پيش بيني كنم د حدي كه من مرگ رو توي چشم ادما ميديدم يا شكستي كه تو راه بود حتي اگه نميشناختم يا حس ادم هارو ميخوندم اما به وسيله ي دوستي به كلي اين چيزا رو از زندگيم بيرون كرده بودم و قدرتم هم گرفته شد اما ادم ارومي شده بودم تا اون شب دوباره ... من خيلي قران ميخوندم - هميشه حس ميكردم مراقبم هستن - و حس نميكردم كافرن - اما نميخواستن با جنس ادم زياد صميمي شم

هوالعظیم
باسلام و ارزوی قبولی طاعات
شما احتمالا مزاجت معتدل هست که این استعداد رو داری ولی سعی نکن بری دنبالش بگذار اطلاعات خودشون بیان

ولی برای فراری دادن اجنه میتونید در محیط خانه در یک ظرف سفالی مقداری پودر گیاه سداب نگه دارید

طارق اللیل;930640 نوشت:
ولی برای فراری دادن اجنه میتونید در محیط خانه در یک ظرف سفالی مقداری گیاه سداب نگه دارید

سلام میشه منبع یا حدیثی بالاخره چیزی از این گفته خودتون نام ببرید.

کتاب شرفنامه نظامی گنجوی

hero2997;929466 نوشت:
چند روز بعدش هم توي پذيرايي خونمون يك سايه ديدم روي مبل نشسته بود و انگار خودم بودم كاملا شبيه من بود من هميشه اونجا ميشستم و مو خوره هايه مو هامو با دندون ميكندم اونم انگار داشت همين كارو ميكرد

سلام

به نظرم این مسائل با همزاد ارتباط داشته باشه

خودتون باید ریشه یابی کنید که دقیقا مشکل چطور بوجود اومد
چون حل هر مشکلی بستگی به این داره که چقدر ما دقیق ریشه یابی می کنیم

مثلا ببینید قبلا چقدر روی این مسائل زوم میکردید ؟
دقیقا از کجا شروع شد ؟
و ..

hero2997;929466 نوشت:
سلام و خسته نباشيد
من توي سه سال تو يه تاريخ مشخص برام اتفاقاي عجيب افتاده اوليش مربوط ميشه به سال ٩٣ اون زمان من نهايي ميخوندم و شبا تا صبح مطالعه ميكردم تو امتحانات خرداد يه شب كه داشتم درس ميخوندم تو اتاقم خود به خود لب تاب شروع كرد به پخش موزيك يادمه كه وقتي صحفش رو باز كردم خاموش بود بعد چند ثانيه قطع شد چند روز بعدش هم توي پذيرايي خونمون يك سايه ديدم روي مبل نشسته بود و انگار خودم بودم كاملا شبيه من بود من هميشه اونجا ميشستم و مو خوره هايه مو هامو با دندون ميكندم اونم انگار داشت همين كارو ميكرد
بعد اون من با چيزايي كه نميدونم جن هستن يا روح يا هر چيز ارتباط صدايي داشتم با يه شياء فلزي كه تو اتاقم بود اونا ضربايي ايجاد ميكردن و ارتباط ما يه جورايي ميشه گفت اره نه بود
تا امسال من هيچ وقت زياد دنبال موضوع نبودم چون همه ميگفتن توهمه اما من حس ميكردم كه از جايي ديده ميشم
خيلي وقتا رجم شيطان و سوره ي حمد ميخوندم اما حس ميكردم هنوز هستن
بعد دو سال تا سال ٩٥ ديگه كامل سعي كردم ناديده بگيرمشون
تا امسال دوباره ماه. خرداد و دوباره تو همون روزا
پريشب تو خواب مثله اين كه روحم منو تو خواب ببينه داشتم خودمو ميديدم كه رو پهلو خوابيده بودم حتي نفس كشيدنم رو ميديدم صدايي ميشنيدم و مثل اجباري كه نميتونستم كنترلش كنم به پشت خوابيدم از خواب پريدم و تو همون حالت كه رو پشت بودم پا هام جفت بودن دستام كنار كمر نميدونم اصلا كنترل حركاتم دست خودم نبود به حالت احترام انگار در امده بود يه صداي بلند ميومد اول فكر كردم دارن براي سحر اذان ميگن اخه خونمون روبه رو ي مسجده اما اذان نبود كلمات عجيبي بود كه نميدونم چه دباني بود نه عربي بود نه فارسي نه تركي خلاصه بگم تا حالا نشنيده بودم
فكر كنم يه ربع همون حالت بودم بعد كنترل دست و پام رو داشتم رفتم پايين تختم دراز كشيدم پيش مادرم ايشون از مرگ پدرم تا الان شبا پيش من ميخوابن فكر كنم نيم ساعت اون صدا همين طور ادامه داشت من با همون صدا خوابم برد
ساعت ٥ بامداد با صداي تلفن از خواب بيدار شدم
راستش خليلي ترسيدم كه چي شده زنگ زدن اين وقت شب صداي تلفن همين طور ميومد رفتم اتاقي كه تلفن هست هر چي نزديك تر ميشدم صداش بلند تر ميشد وقتي رسيدم نبگا كردم ببينم كي بوده زنگ زده اما اخرين تماس ساعت ٨ شب بود
همين كه دوباره پشت كردم به تلفن و چند قدم دور شدم صداش ميومد
راستش گيج شدم يجورايي هم ميترسم من روان پريش يا ديونه نيستم از چيزايي كه ديدم مطمعا ام به نظر شما اينا چي ميتونن باشن و من بايد چي كار كنم

علم این مسایل جن و همزاد و روح و ....
این چیزها را قبول ندارد
بلکه این مسایل را توهم و بیماری می داند که باید درمان شود
در قدیم افرادی را که صرع داشتند و غش می کردند مردم فکر می کردند
انها دران حالت باعالم ماورا ارتباط برقرار می کنند
در حالیکه اکنون مشخص شده انها صرع دارند و با دارو درمان می شود

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]

**گلشن**;930653 نوشت:
علم این مسایل جن و همزاد و روح و ....
این چیزها را قبول ندارد
بلکه این مسایل را توهم و بیماری می داند که باید درمان شود
در قدیم افرادی را که صرع داشتند و غش می کردند مردم فکر می کردند
انها دران حالت باعالم ماورا ارتباط برقرار می کنند
در حالیکه اکنون مشخص شده انها صرع دارند و با دارو درمان می شود

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
می شود تعریفتان را از علم دقیقا مشخص کنید؟
منظورتان از علم چیه علم فیزیک و طب؟
یا بقیه شاخه های علم را هم قبول دارید
مثل علم ریاضی
علم نجوم
علم میکروبشناسی
علم صنعت غذا دارو و...
اگر بگویید فقط علم طب متاسفانه شاخه های دیگر علوم را در نظر نگرفتید
اگر بگویید بقیه هم هستند
پس بهتر است جبهه علم را نگیرید
چون اگر بشه با تلسکوپ, میکروارگانیسم را دید
یا بامیکروسکپ به ورای کهکشانها نظر کرد
لابد با علم طب هم می شود کهکهشان را رد یا تایید کرد وراه حل برایش یافت
اما خواهرگرامی و خوانندگان عزیز:
هر علمی برای اثبات و تبیین مواردش ابزار خودش و روش تحقیق و نتایج خودش را دارد

این موارد هم شاخه ای از علم با ابزار و روش های خودش هست

یا علی(ع)[/]

hero2997;929466 نوشت:
سلام و خسته نباشيد
من توي سه سال تو يه تاريخ مشخص برام اتفاقاي عجيب افتاده اوليش مربوط ميشه به سال ٩٣ اون زمان من نهايي ميخوندم و شبا تا صبح مطالعه ميكردم تو امتحانات خرداد يه شب كه داشتم درس ميخوندم تو اتاقم خود به خود لب تاب شروع كرد به پخش موزيك يادمه كه وقتي صحفش رو باز كردم خاموش بود بعد چند ثانيه قطع شد چند روز بعدش هم توي پذيرايي خونمون يك سايه ديدم روي مبل نشسته بود و انگار خودم بودم كاملا شبيه من بود من هميشه اونجا ميشستم و مو خوره هايه مو هامو با دندون ميكندم اونم انگار داشت همين كارو ميكرد
بعد اون من با چيزايي كه نميدونم جن هستن يا روح يا هر چيز ارتباط صدايي داشتم با يه شياء فلزي كه تو اتاقم بود اونا ضربايي ايجاد ميكردن و ارتباط ما يه جورايي ميشه گفت اره نه بود
تا امسال من هيچ وقت زياد دنبال موضوع نبودم چون همه ميگفتن توهمه اما من حس ميكردم كه از جايي ديده ميشم
خيلي وقتا رجم شيطان و سوره ي حمد ميخوندم اما حس ميكردم هنوز هستن
بعد دو سال تا سال ٩٥ ديگه كامل سعي كردم ناديده بگيرمشون
تا امسال دوباره ماه. خرداد و دوباره تو همون روزا
پريشب تو خواب مثله اين كه روحم منو تو خواب ببينه داشتم خودمو ميديدم كه رو پهلو خوابيده بودم حتي نفس كشيدنم رو ميديدم صدايي ميشنيدم و مثل اجباري كه نميتونستم كنترلش كنم به پشت خوابيدم از خواب پريدم و تو همون حالت كه رو پشت بودم پا هام جفت بودن دستام كنار كمر نميدونم اصلا كنترل حركاتم دست خودم نبود به حالت احترام انگار در امده بود يه صداي بلند ميومد اول فكر كردم دارن براي سحر اذان ميگن اخه خونمون روبه رو ي مسجده اما اذان نبود كلمات عجيبي بود كه نميدونم چه دباني بود نه عربي بود نه فارسي نه تركي خلاصه بگم تا حالا نشنيده بودم
فكر كنم يه ربع همون حالت بودم بعد كنترل دست و پام رو داشتم رفتم پايين تختم دراز كشيدم پيش مادرم ايشون از مرگ پدرم تا الان شبا پيش من ميخوابن فكر كنم نيم ساعت اون صدا همين طور ادامه داشت من با همون صدا خوابم برد
ساعت ٥ بامداد با صداي تلفن از خواب بيدار شدم
راستش خليلي ترسيدم كه چي شده زنگ زدن اين وقت شب صداي تلفن همين طور ميومد رفتم اتاقي كه تلفن هست هر چي نزديك تر ميشدم صداش بلند تر ميشد وقتي رسيدم نبگا كردم ببينم كي بوده زنگ زده اما اخرين تماس ساعت ٨ شب بود
همين كه دوباره پشت كردم به تلفن و چند قدم دور شدم صداش ميومد
راستش گيج شدم يجورايي هم ميترسم من روان پريش يا ديونه نيستم از چيزايي كه ديدم مطمعا ام به نظر شما اينا چي ميتونن باشن و من بايد چي كار كنم

سلام قهرمان
ببینید خیلی چیزا میتونه تاثیر داشته باشه
براساس تجربم میگم اولین چیز از اعصاب آدمه
تو کل 3 سال اول دبیرستان من بلا استثنا هرشبش اینجوری میشدم و کنترل دستو پاهامو نداشتم انگار یکی منو نگه داشته بود حتی نمیتونسم صحبت کنم صداهایی هم می شنیدم بعضیا اسم این حالتو میذارن بختک ولی من اصن اعتقاد ندارم به بختک
بعد از 1 سال حالم خیلی بهتر شد و دیگه اون اتفاقا برام نیفتاد
همه اینا از اعصابه و افسردگی البته برای من اینجوری بود
اعصابتون باید اروم باشه در وهله اول
و مورد بعدی درباره صداها
نمیدونم منشا این صداها چیه و هروقتم من به هرکسی میگفتم میگفت توهم زدی و...
خیلی سال میگذره که دیگه اون صداها رو نمیشنوم
البته تو اتاقم گاهی صدا میاد صدای ضربه خوردن به جایی ولی بهش توجه نمیکنم چون اون صدا از هرچیم باشه جن یا شیطان یا هرچی من اشرف مخلوقاتم و یک انسانم از هردوی اونا قوی ترم و خدا با منه پس جای ترس نیست
من صداهای واضح میشنیدم تو کودکی و حتی یبار بچه که بودم یکیشون حس کردم گلومو گرفته فکر میکردم جن هستن
نمیدونم چی بودن اما دیگه اون اتفاقا برام نیفتاد
خیلی چیزا فکر میکنم دنبالشو نگیرین بهتره
دیدن فیلمای ترسناک تاثیر داره
فشار روحی تاثیر داره
اعصاب که همش مربوطه به اون
آهنگای غمگین خیلی تاثیر داره
آخریشم رابطه با خداست فکر میکنم هرچقدر رابطه تون با خدا بهتر بشه این چیزا کمتر دیده میشه
یاعلی

اگر جنها وجود داشته باشند، دلیلی نداره ازشون بترسیم. اونها برای خودشون زندگی می کنن ما هم برای خودمون.

hero2997;929466 نوشت:
سلام و خسته نباشيد
من توي سه سال تو يه تاريخ مشخص برام اتفاقاي عجيب افتاده اوليش مربوط ميشه به سال ٩٣ اون زمان من نهايي ميخوندم و شبا تا صبح مطالعه ميكردم تو امتحانات خرداد يه شب كه داشتم درس ميخوندم تو اتاقم خود به خود لب تاب شروع كرد به پخش موزيك يادمه كه وقتي صحفش رو باز كردم خاموش بود بعد چند ثانيه قطع شد چند روز بعدش هم توي پذيرايي خونمون يك سايه ديدم روي مبل نشسته بود و انگار خودم بودم كاملا شبيه من بود من هميشه اونجا ميشستم و مو خوره هايه مو هامو با دندون ميكندم اونم انگار داشت همين كارو ميكرد
بعد اون من با چيزايي كه نميدونم جن هستن يا روح يا هر چيز ارتباط صدايي داشتم با يه شياء فلزي كه تو اتاقم بود اونا ضربايي ايجاد ميكردن و ارتباط ما يه جورايي ميشه گفت اره نه بود
تا امسال من هيچ وقت زياد دنبال موضوع نبودم چون همه ميگفتن توهمه اما من حس ميكردم كه از جايي ديده ميشم
خيلي وقتا رجم شيطان و سوره ي حمد ميخوندم اما حس ميكردم هنوز هستن
بعد دو سال تا سال ٩٥ ديگه كامل سعي كردم ناديده بگيرمشون
تا امسال دوباره ماه. خرداد و دوباره تو همون روزا
پريشب تو خواب مثله اين كه روحم منو تو خواب ببينه داشتم خودمو ميديدم كه رو پهلو خوابيده بودم حتي نفس كشيدنم رو ميديدم صدايي ميشنيدم و مثل اجباري كه نميتونستم كنترلش كنم به پشت خوابيدم از خواب پريدم و تو همون حالت كه رو پشت بودم پا هام جفت بودن دستام كنار كمر نميدونم اصلا كنترل حركاتم دست خودم نبود به حالت احترام انگار در امده بود يه صداي بلند ميومد اول فكر كردم دارن براي سحر اذان ميگن اخه خونمون روبه رو ي مسجده اما اذان نبود كلمات عجيبي بود كه نميدونم چه دباني بود نه عربي بود نه فارسي نه تركي خلاصه بگم تا حالا نشنيده بودم
فكر كنم يه ربع همون حالت بودم بعد كنترل دست و پام رو داشتم رفتم پايين تختم دراز كشيدم پيش مادرم ايشون از مرگ پدرم تا الان شبا پيش من ميخوابن فكر كنم نيم ساعت اون صدا همين طور ادامه داشت من با همون صدا خوابم برد
ساعت ٥ بامداد با صداي تلفن از خواب بيدار شدم
راستش خليلي ترسيدم كه چي شده زنگ زدن اين وقت شب صداي تلفن همين طور ميومد رفتم اتاقي كه تلفن هست هر چي نزديك تر ميشدم صداش بلند تر ميشد وقتي رسيدم نبگا كردم ببينم كي بوده زنگ زده اما اخرين تماس ساعت ٨ شب بود
همين كه دوباره پشت كردم به تلفن و چند قدم دور شدم صداش ميومد
راستش گيج شدم يجورايي هم ميترسم من روان پريش يا ديونه نيستم از چيزايي كه ديدم مطمعا ام به نظر شما اينا چي ميتونن باشن و من بايد چي كار كنم

[=arial]سلام
دوست عزیز برادرانه و عاجزانه از شما تقاضا میکنم چنانچه در حال حاضر یا قبلا به پزشک مراجعه کرده اید توصیه ها و داروهای پیشنهادی را طبق دستور ادامه دهید و گرنه مشکل خود را هر چه زودتر با روانپزشک مطرح کنید
متاسفانه حضور این علائم در سنین جوانی چنانچه سریعا مورد مشاوره و درمان قرار نگیرند درمان سخت و طولانی خواهند داشت
موفق باشید

مرسي بردار عزيز از نگرانيتون اما من نه افسردگي دارم نه مشكل رواني . حتي به روانشناسم مراجعه كردم من از نظر رواني كاملا سالمم

کسی با اجنه هم در ارتباط باشه این علایم و نداره.
من متن شما رو میخونم انگار داستان تخیلیه یا فیلم ترسناک!!

[="Arial"]

hero2997;929466 نوشت:
من روان پريش يا ديونه نيستم از چيزايي كه ديدم مطمعا ام

[=arial]سلام
در اینکه روان پریش نیستی شکی نیست
ولی چقدر از چیزایی که دیدی مطمئنی؟
منظورم خود دیدن نیست ماهیت دیده ها و شنیده هات منظورمه
ببین زنگ زدن تلفن یا روشن شدن لب تاپ هم میتونه مشکل خود اون وسیله باشه
هم کار اجنه برای جلب توجه
خب چقدر مطمئنی که خرابی نبوده و جلب توجه بوده؟

hero2997;929466 نوشت:
به نظر شما اينا چي ميتونن باشن و من بايد چي كار كنم

[=arial]خب بستگی به خودتون داره
اینکه بخواین این اتفاقات رو تحت کنترل بگیرین و درکشون کنین
خب طبیعیه که باید شناختتون رو نسبت به عوالم دیگه و موجوداتشون افزایش بدین
به صورت تئوری و عملی
البته از راه درستش

ولی اگه فقط میخوای که این اتفاقات تموم بشه و دیگه اتفاقی نیفته
خب کل یه مسیر دیگه ای رو باید طی کنی

الان شما دقیقا دنبال چی هستی؟

رهگذر آسمان;930873 نوشت:
ببین زنگ زدن تلفن یا روشن شدن لب تاپ هم میتونه مشکل خود اون وسیله باشه

این یه مسئله خیلی شایع هست
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%88%D9%85_%D8%AA%D9%88%D9%87%D9%85_%D9%84%D8%B1%D8%B2%D8%B4_%D9%88_%D8%B2%D9%86%DA%AF_%D8%AA%D9%84%D9%81%D9%86_%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87
نقل قول:
سندروم توهم ویبره و زنگ تلفن همراه (به انگلیسی: Phantom Vibration and ringing syndrome) سندرومی است که به توهم و احساس غلطی گفته می‌شود که فرد مبتلا، صدای زنگ تلفن همراه خود یا شخص دیگری را می‌شنود یا ویبرهٔ آن را احساس می‌کند، بدون آنکه تلفن همراه وی زنگ خورده باشد.

یه مدت من هم این حس رو داشتم. گوشیمو که توی جیبم میگذاشتم بهو ویبره شو حس می کردم ولی می دیدم کسی زنگ نزده. اوایل فکر می کردم مشکل گوشیم باشه تا اینکه یه بار که گوشی توی جیبم نبود ویبره زد. پرسیدم خیلی ها این حسو دارند.

**گلشن**;930653 نوشت:
علم این مسایل جن و همزاد و روح و ....
این چیزها را قبول ندارد
بلکه این مسایل را توهم و بیماری می داند که باید درمان شود
در قدیم افرادی را که صرع داشتند و غش می کردند مردم فکر می کردند
انها دران حالت باعالم ماورا ارتباط برقرار می کنند
در حالیکه اکنون مشخص شده انها صرع دارند و با دارو درمان می شود

درسته که علم قبول نداره.اما علت قبول نداشتن چیه؟چون دیده نمی شوند و قابل آزمایش و اندازه گیری نیستند؛لذا علم، وجود خدا رو هم قبول نداره.
بر اساس آیات قرآن و روایات شکی در وجود جن نیست.یکی از سوره های قرآن به نام جن است.در سوره الرحمن می فرماید فبای آلاء ربکما تکذبان:ای گروه جن و انس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید.لذا انکار وجود جن، انکار آیات قرآن است.
داستان حضرت سلیمان را در قرآن حتما شنیده اید که در زمان آن حضرت اجنه در اختیار ایشان بودند.
همچنین شیطان از اجنه است.

رستگاران;930719 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
می شود تعریفتان را از علم دقیقا مشخص کنید؟
منظورتان از علم چیه علم فیزیک و طب؟
یا بقیه شاخه های علم را هم قبول دارید
مثل علم ریاضی
علم نجوم
علم میکروبشناسی
علم صنعت غذا دارو و...
اگر بگویید فقط علم طب متاسفانه شاخه های دیگر علوم را در نظر نگرفتید
اگر بگویید بقیه هم هستند
پس بهتر است جبهه علم را نگیرید
چون اگر بشه با تلسکوپ, میکروارگانیسم را دید
یا بامیکروسکپ به ورای کهکشانها نظر کرد
لابد با علم طب هم می شود کهکهشان را رد یا تایید کرد وراه حل برایش یافت
اما خواهرگرامی و خوانندگان عزیز:
هر علمی برای اثبات و تبیین مواردش ابزار خودش و روش تحقیق و نتایج خودش را دارد

این موارد هم شاخه ای از علم با ابزار و روش های خودش هست

یا علی(ع)

احسنت ✌✌

[=13]

رستگاران;930719 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
می شود تعریفتان را از علم دقیقا مشخص کنید؟
منظورتان از علم چیه علم فیزیک و طب؟
یا بقیه شاخه های علم را هم قبول دارید
مثل علم ریاضی
علم نجوم
علم میکروبشناسی
علم صنعت غذا دارو و...
اگر بگویید فقط علم طب متاسفانه شاخه های دیگر علوم را در نظر نگرفتید
اگر بگویید بقیه هم هستند
پس بهتر است جبهه علم را نگیرید
چون اگر بشه با تلسکوپ, میکروارگانیسم را دید
یا بامیکروسکپ به ورای کهکشانها نظر کرد
لابد با علم طب هم می شود کهکهشان را رد یا تایید کرد وراه حل برایش یافت
اما خواهرگرامی و خوانندگان عزیز:
هر علمی برای اثبات و تبیین مواردش ابزار خودش و روش تحقیق و نتایج خودش را دارد

این موارد هم شاخه ای از علم با ابزار و روش های خودش هست

یا علی(ع)

احسنت

متحیر;930850 نوشت:

[=arial]سلام
دوست عزیز برادرانه و عاجزانه از شما تقاضا میکنم چنانچه در حال حاضر یا قبلا به پزشک مراجعه کرده اید توصیه ها و داروهای پیشنهادی را طبق دستور ادامه دهید و گرنه مشکل خود را هر چه زودتر با روانپزشک مطرح کنید
متاسفانه حضور این علائم در سنین جوانی چنانچه سریعا مورد مشاوره و درمان قرار نگیرند درمان سخت و طولانی خواهند داشت
موفق باشید

سلام و درود
همه صحبتهای استارتر به کنار، شما که امور غیب و ماورا رو قبول نداری،‌ چطور میتونی در موردش قضاوت کنی؟؟! همه جا هم همین صحبت رو میکنی.
شما نظرات مادی گراهارو داری، پس نه جای صحبتی هست، نه نظری.
بدرود

کسی وجود جن رو منکر نمیشه. اما توی سوره جن هم اشاره شده که قدرت جنیان کاملا محدود شده. چرا باید یه انسان معمولی بدون هیچ ذکر و دعایی جن و رویت کنه.
لطفا مباحث و خلط و دین اسلام و خرافی نکنین.
تا میگردیم تاپیک جن گیری و جن یابی و ریاضت و بستن زبانه.
چقدر ماورایی شدین.

Amir.Ali.molaei;930915 نوشت:
سلام و درود
همه صحبتهای استارتر به کنار، شما که امور غیب و ماورا رو قبول نداری،‌ چطور میتونی در موردش قضاوت کنی؟؟! همه جا هم همین صحبت رو میکنی.
شما نظرات مادی گراهارو داری، پس نه جای صحبتی هست، نه نظری.
بدرود

[=arial]سلام
دوست عزیز اگر شما هم مانند من تجربه مواجهه با بیماران را داشتید قطعا اولین توصیه خیرخواهانه تان با چنین مطلبی ارجاع این امور به کارشناسان مشاورین و پزشکان متخصص بود که بنده هم چنین کردم
و توصیه هم به شما این هست که اگر برایتان مقدور هست به عیادت این افراد بروید و اگر با همراهی پرستاران یا پزشکان و یا مشاورین باشد چه بهتر و اگر نه حتی از کارشناس محترم جناب امین هم استفاده کنید مدخلی برای ورود شما به عرصه می باشند
متاسفانه بیماری و درد و رنج متعاقب بیماری، دین و عقیده را نمیشناسد و برای مواجهه با بیماری و رفع درد و درمان بیماری راهی به جز علم پزشکی و همدردی و حفظ روحیه و انسانیت نیست
و چه من باور به امور ماورا داشته باشم چه نداشته باشم توصیه منطقی و عاقلانه همین هست که خدمت ایشان گفتم حتی کارشناس محترم عمده پاسخ و راهنماییشان مراجعه به روانپزشک بود و اگر در اول توصیه به دعا بود باز آن هم توصیه پزشکی است که به عقاید بیماران احترام بگذارید تا در مقابل پیشنهادهای درمانی شما جبهه نگیرند
موفق باشید

سلام.من با توجه به تجربه هایی که خودم داشتم و شک در ماوراء و خارق العاده بودنشون ندارم، می تونم بپذیرم که این تجربه های شما تجربه هایی به نسبت خارق العاده و ماورائی باشن.. هرچند به قول سر کار به نظر شبیه به فیلم های علمی تخیلی باشن یا ترسناک باشن... تجربه ها و مشاهداتی هم داشتم که می تونم احتمال بدم که این تجربه های شما، خیالاتی و توهم بوده.... جناب متحیر در این باره توضیح دادن....
دنیا به نظرم خیلی اسرار آمیز تر از اونی هست که فکرشو می کنیم...اگر هم این ماجرا ماورائی باشه، محدود کردنش به عالم اجنه و و چیزایی که از بچگی شنیدیم، کمی بی انصافیه....ما باید به این جور تجربه ها، با دیدی علمی و نو نگاه کنیم . سعی کنیم اسرار اون ها را به درستی کشف کنیم....

hero2997;929466 نوشت:
سلام و خسته نباشيد
من توي سه سال تو يه تاريخ مشخص برام اتفاقاي عجيب افتاده اوليش مربوط ميشه به سال ٩٣ اون زمان من نهايي ميخوندم و شبا تا صبح مطالعه ميكردم تو امتحانات خرداد يه شب كه داشتم درس ميخوندم تو اتاقم خود به خود لب تاب شروع كرد به پخش موزيك يادمه كه وقتي صحفش رو باز كردم خاموش بود بعد چند ثانيه قطع شد چند روز بعدش هم توي پذيرايي خونمون يك سايه ديدم روي مبل نشسته بود و انگار خودم بودم كاملا شبيه من بود من هميشه اونجا ميشستم و مو خوره هايه مو هامو با دندون ميكندم اونم انگار داشت همين كارو ميكرد
بعد اون من با چيزايي كه نميدونم جن هستن يا روح يا هر چيز ارتباط صدايي داشتم با يه شياء فلزي كه تو اتاقم بود اونا ضربايي ايجاد ميكردن و ارتباط ما يه جورايي ميشه گفت اره نه بود
تا امسال من هيچ وقت زياد دنبال موضوع نبودم چون همه ميگفتن توهمه اما من حس ميكردم كه از جايي ديده ميشم
خيلي وقتا رجم شيطان و سوره ي حمد ميخوندم اما حس ميكردم هنوز هستن
بعد دو سال تا سال ٩٥ ديگه كامل سعي كردم ناديده بگيرمشون
تا امسال دوباره ماه. خرداد و دوباره تو همون روزا
پريشب تو خواب مثله اين كه روحم منو تو خواب ببينه داشتم خودمو ميديدم كه رو پهلو خوابيده بودم حتي نفس كشيدنم رو ميديدم صدايي ميشنيدم و مثل اجباري كه نميتونستم كنترلش كنم به پشت خوابيدم از خواب پريدم و تو همون حالت كه رو پشت بودم پا هام جفت بودن دستام كنار كمر نميدونم اصلا كنترل حركاتم دست خودم نبود به حالت احترام انگار در امده بود يه صداي بلند ميومد اول فكر كردم دارن براي سحر اذان ميگن اخه خونمون روبه رو ي مسجده اما اذان نبود كلمات عجيبي بود كه نميدونم چه دباني بود نه عربي بود نه فارسي نه تركي خلاصه بگم تا حالا نشنيده بودم
فكر كنم يه ربع همون حالت بودم بعد كنترل دست و پام رو داشتم رفتم پايين تختم دراز كشيدم پيش مادرم ايشون از مرگ پدرم تا الان شبا پيش من ميخوابن فكر كنم نيم ساعت اون صدا همين طور ادامه داشت من با همون صدا خوابم برد
ساعت ٥ بامداد با صداي تلفن از خواب بيدار شدم
راستش خليلي ترسيدم كه چي شده زنگ زدن اين وقت شب صداي تلفن همين طور ميومد رفتم اتاقي كه تلفن هست هر چي نزديك تر ميشدم صداش بلند تر ميشد وقتي رسيدم نبگا كردم ببينم كي بوده زنگ زده اما اخرين تماس ساعت ٨ شب بود
همين كه دوباره پشت كردم به تلفن و چند قدم دور شدم صداش ميومد
راستش گيج شدم يجورايي هم ميترسم من روان پريش يا ديونه نيستم از چيزايي كه ديدم مطمعا ام به نظر شما اينا چي ميتونن باشن و من بايد چي كار كنم

سلام

دو نکته را خدمت شما عرض کنم
1/خود سکوت باعث شنیدن صداهای غیرواقعی و توهم را می شود.
2/ برای اطمینان کامل از صحت سلامت روحی و روانی حتما باید ب روان پزشک مراجعه کرد
چون برخی بیماریها وجود دارند
مث روان پریشی و خصوصا شیزوفرنی توهمات بصری و شنیدن صداهای وهم انگیز را برای بیماری بوجود می آورد

اما
پس از حصول اطمینان از دو مورد فوق
شک نکنید
موجودات متافیزیکی در خانه وجود دارد
ادامه دارد

من هم چنین تجربیاتی رو داشتم ولی نمی دونم خیالات بود یا واقعیت. اون قضیه ویبره تلفن که جریانشو براتون گفتم. یه وقتایی حس می کنم که توی خونه یه نفر صدام می کنه. ولی وقتی می پرسم کاری باهام داشتین مشخص میشه که صدا نکردند.

اما جدای از اینها، اوایل دوره دانشگاهم تصمیم گرفته بودم ترس از تاریکی رو کنار بگذارم. برای همین شبها می رفتم توی ساختمانهای تاریک دانشگاه قدم می زدم. تو اون مدت دو بار به نظرم اومد که چیزی مثل شبه دیدم. شبه که نه، یعنی مثل اینکه یه نفریو ببینی و شک داشته باشی دیدی یا نه.

توی حالت خواب و بیداری هم گاهی چشممو باز می کنم می بینم سوسک داره رو دیوار راه میره، اما چراغو که روشن می کنم می بینم سوسکی در کار نیست. توی ایام امتحانات گاهی از خوب که بیدار می شدم، یه کتاب روبروی خودم می دیدم که وقتی می خواستم شروع به خوندنش کنم طی چند ثانیه ناپدید میشد. فکر کنم این عادی باشه چون خیلی ها رو دیدم که از خواب بیدار میشن و چرت و پرت میگن و ما بهشون یادآوری می کنیم که خواب اند. وقتی خیلی خواب آلود باشم و به زور بیدار مونده باشم هم می تونم صدا بشنوم.

و شنیدن صدای اذان ... بختک هم فقط یکی دو بار.

جالبه بدونید یه سری از خاطراتی که ماها داریم غیر واقعی اند. ولی خودمون متوجه غیر واقعی بودنش ممکنه نباشیم:
http://www.khabaronline.ir/detail/195052/science/medical

فکر کنم خیلی ها از این تجربیات دارند ولی خجالت می کشند بگن. من هم به کسی این مسائل رو نمیگم و فقط اینجا گفتم.

پارسای عزیز
شما به ماه نگاه کنید و چند قدم حرکت کنید. می بینید که ماه همراه شما میاد. به خاطر دوریش این حس ایجاد میشه.

سعدی شیرازی;930945 نوشت:
پارسای عزیزشما به ماه نگاه کنید و چند قدم حرکت کنید. می بینید که ماه همراه شما میاد. به خاطر دوریش این حس ایجاد میشه.
بله درسته..ماه اینطوریه...ولی فاصله ماه کجا، فاصله ی ابرها کجا..اصلا این دو قابل مقایسه نیستن...اگر شما همین الان برید بیرون و اگر آسمان ابری هست، به ابرها خیره بشید و از یک نقطه ی محله به نطقه ی دیگه برید...کاملا حس و تجربه می کنید که در طول مسیر، ابرهای بالا سرتون تغییر شکل و تغییر حجم می دن...یک نقطه از ابر بالا سرتون می تونه پر رنگ و پر حجم باشه و چندین و قدم که بردارید، دیگه اون نطقه از ابرای بالا سرتون به اون شکل نباشن...اگر اینطوری که شما می گید باشه، باید همه جا که قدم بر می داریم..فرم ابرها یکسان باشه...نمی شه نور لیزر به یک نقطه از ابر بتابه... ویک تقطه رو روشن کنه و شما از هر نطقه به یک نقطه ی دیگه برید متوجه نشی که الان، اون نقطه که توسط لیزر روشن شده، بالای سر شماست و یا چند ده متر آن طرف تر....به هر حال بنده با دلایل دیگری هم می می توانم به شما این یقین را بدهم آن تصوری که شما دارید نمی تواند واقعی باشه...مثلا گفتم که آخر سر، وقتی به کنار پدرم رسیدم، هر دو مشاهده کردیم، نور از بالای سر ما فاصله گرفت و دور شد و نا پدید شد....به هر حال، بنده اسراری ندارم که این تجربه را باور کنید و حق هم می دهم که به سختی باور کنید...و سعی کنید بگویید، که خیالاتی شده ام، یا دروغ می گویم، یا توجیه های علمی بیارید و مثال ماه رو بیارید...از دلایلشون هم بگذریم..بگویم بنده خواستم به شکلی که از دستم بر می آمد و به ذهنم میرسید این تذکر و تلنگر را بزنم، که دیدمون رو به دنیا عوض کنیم...در برابر این دست مشاهدات، گارد نگیریم....که همه شان توجیه علمی به فرم معمولی که در مدارس تدریس می شن دارند..یا فورا دست به دامان اجنه و ارواح و آنچه از کودکی به ما گفته اند نشویم..قطعا اگر می تونستم به شکل دیگه ای این تلنگر و تذکر رو بدم از گفتن اون نیمچه داستان خودداری می کردم و احتمالا خودم رو مضحکه ی بعضی از کاربران قرار نمی دادمhappy

پارسا مهر;930957 نوشت:
بله درسته..ماه اینطوریه...ولی فاصله ماه کجا، فاصله ی ابرها کجا..اصلا این دو قابل مقایسه نیستن...
اگر شما همین الان برید بیرون و اگر آسمان ابری هست، به ابرها خیره بشید و از یک نقطه ی محله به نطقه ی دیگه برید...کاملا حس و تجربه می کنید که در طول مسیر، ابرهای بالا سرتون تغییر شکل و تغییر حجم می دن...یک نقطه از ابر بالا سرتون می تونه پر رنگ و پر حجم باشه و چندین و قدم که بردارید، دیگه اون نطقه از ابرای بالا سرتون به اون شکل نباشن...اگر اینطوری که شما می گید باشه، باید همه جا که قدم بر می داریم..فرم ابرها یکسان باشه...نمی شه نور لیزر به یک نقطه از ابر بتابه... ویک تقطه رو روشن کنه و شما از هر نطقه به یک نقطه ی دیگه برید متوجه نشی که الان، اون نقطه که توسط لیزر روشن شده، بالای سر شماست و یا چند ده متر آن طرف تر....به هر حال بنده با دلایل دیگری هم می می توانم به شما این یقین را بدهم آن تصوری که شما دارید نمی تواند واقعی باشه...مثلا گفتم که آخر سر، وقتی به کنار پدرم رسیدم، هر دو مشاهده کردیم، نور از بالای سر ما فاصله گرفت و دور شد و نا پدید شد....به هر حال، بنده اسراری ندارم که این تجربه را باور کنید و حق هم می دهم که به سختی باور کنید...و سعی کنید بگویید، که خیالاتی شده ام، یا دروغ می گویم، یا توجیه های علمی بیارید که و مثال ماه رو بیارید...از دلایلش هم بگذریم..بگویم بنده خواستم به شکلی که از دستم بر می آمد این تذکر و تلنگر را بزنم، که دیدمون رو به دنیا عوض کنیم...در برابر این دست مشاهدات، گارد نگیریم....که همه شان توجیه علمی به فرم معمولی که در مدارس تدریس می شن دارند....قطعا اگر می تونستم به شکل دیگه ای این تلنگر و تذکر رو بدم از گفتن اون نیمچه داستان خودداری می کردم و احتمالا خودم رو مضحکه ی بعضی از کاربران قرار نمی دادم happy

سلام آقای پارسا مهر
خب این تاپیک برای اینه که ما با استفاده از تجربیات خود
ب این آقا کمک کنیم
مطمئن باشید شما مورد مضحکه قرار نگرفتید و تجربتونو گفتید ولو افراد برداشت های متفاوتی داشتند که شاید اسمشو میذارید مورد مضحکه قرار گرفتن ولی اینطور نیست

ب نشرم قبل از رفتن ب پرشک و خوردن داروهای اعصاب Fool ی جفت کبوتر بخر بزار توو خونتون اگه کار اجنه باشه مطمین باش میرن...
خیلی توصیه ب کبوتر شده ومیگن ب اندازه بال زدنهاش اجنه رو دور میکنه

و البته تجربه شخصی هم داریم ک با اومدن کفترامون:d حل شد

رهگذر آسمان;930873 نوشت:
hero2997;929466 نوشت:
من روان پريش يا ديونه نيستم از چيزايي كه ديدم مطمعا ام

سلام
در اینکه روان پریش نیستی شکی نیست
ولی چقدر از چیزایی که دیدی مطمئنی؟
منظورم خود دیدن نیست ماهیت دیده ها و شنیده هات منظورمه
ببین زنگ زدن تلفن یا روشن شدن لب تاپ هم میتونه مشکل خود اون وسیله باشه
هم کار اجنه برای جلب توجه
خب چقدر مطمئنی که خرابی نبوده و جلب توجه بوده؟

خب بستگی به خودتون داره
اینکه بخواین این اتفاقات رو تحت کنترل بگیرین و درکشون کنین
خب طبیعیه که باید شناختتون رو نسبت به عوالم دیگه و موجوداتشون افزایش بدین
به صورت تئوری و عملی
البته از راه درستش

ولی اگه فقط میخوای که این اتفاقات تموم بشه و دیگه اتفاقی نیفته
خب کل یه مسیر دیگه ای رو باید طی کنی

الان شما دقیقا دنبال چی هستی؟

سلام
عالیی بود، ممنونم @};-

hero2997;929466 نوشت:
سلام و خسته نباشيد
من توي سه سال تو يه تاريخ مشخص برام اتفاقاي عجيب افتاده اوليش مربوط ميشه به سال ٩٣ اون زمان من نهايي ميخوندم و شبا تا صبح مطالعه ميكردم تو امتحانات خرداد يه شب كه داشتم درس ميخوندم تو اتاقم خود به خود لب تاب شروع كرد به پخش موزيك يادمه كه وقتي صحفش رو باز كردم خاموش بود بعد چند ثانيه قطع شد چند روز بعدش هم توي پذيرايي خونمون يك سايه ديدم روي مبل نشسته بود و انگار خودم بودم كاملا شبيه من بود من هميشه اونجا ميشستم و مو خوره هايه مو هامو با دندون ميكندم اونم انگار داشت همين كارو ميكرد
بعد اون من با چيزايي كه نميدونم جن هستن يا روح

درود
چند پرسش دارم

یک
آیا شما چپ دست هستید ؟

دوم
ایا در خویشاوندان نزدیک کسی مانند شما هست که این پدیده ها رو مانند شما تجربه کرده باشه ؟

سوم
ایا پدر و مادر شما ازدواج فامیلی کرده اند ؟

چهارم :
آیا تا کنون آزمایش ویتامین دی داده اید ؟

پنجم :
ایا احساس می کنید بر گزیده ی خداوند برای امری هستید در اینده ؟

ششم :
آیا برای سردر یا درد کلیه یا درد کمر یا هر درد موذی دیگری داروهایی چون ترامادول خورده اید ؟

هفتم
ایا تا کنون تصادف شدید یا بیهوشی یا ضربه مغزی شده اید ؟

هشتم
ایا تا کنون شرایط پیش آمده است که به فکر خودکشی بیفتید

با تشکر از اقای متحیر عزیز و خانم گلشن گل

من سالهای زیادی است که همیشه سوالاتم در مورد دنیای ماورا ء و زندگی پس از مرگ بوده است. از کودکی می خواستم از مرگ و

زندگی پس از مرگ بدانم . اما هیچ ندانستم . و اکنون هم سوالات دوستان اسک دین به این پرسش ها اضافه شده است.

حال مانده ام که چرا اینقدر ما بدنبال چیزهای عجیب و غریب می گردیم. و چرا واقعیات زندگی را درک نمی کنیم. شاید روح و جن و پری

و نیروهای شیطانی و عجیب و غریب وجود داشته باشد .اما ما هم خدایی داریم . و توسل به نیروی الهی ما را از تمام این نیروهای

عجیب دور می کند. پس بجای ترس و وحشت بیایید به قدرت خداوند تکیه کنیم و از این سخنان و توهمات دوری کنیم.

یا حق.

سؤال: توي پذيرايي خونمون يك سايه ديدم روي مبل نشسته بود و انگار خودم بودم كاملا شبيه من بود من هميشه اونجا ميشستم و مو خوره هاي مو هامو با دندون ميكندم اونم انگار داشت همين كارو ميكرد.بعد اون من با چيزايي كه نميدونم جن هستن يا روح يا هر چيز، ارتباط صدايي داشتم با يه شيئ فلزي كه تو اتاقم بود اونا ضرباتي ايجاد ميكردن و ارتباط ما يه جورايي ميشه گفت اره نه بود
من روان پريش يا ديونه نيستم از چيزايي كه ديدم مطمئنم . به نظر شما اينا چي ميتونن باشن و من بايد چي كار كنم؟

در خصوص سؤالتان دو احتمال مطرح است.
1.صداها و تصاویری که می بینید نشانه های بیماری روانی باشد(که امیدوارم اینگونه نباشد)
2. واقعا پای جن در میان باشد.که بایستی متوسل به دعاهای وارده در این زمینه شوید.که در این خصوص توجه شما را به نکات ذیل جلب می کنم.

اصل وجود جن مورد تأیید قرآن و روایات و بزرگان دین است و نیز این که جن هم مخلوق خداست و مؤمن و کافر هم دارند.
سوره ناس و فلق برای دفع شر انسان و جن وسحر سفارش قرآن است.
برخی از توصیه های دینی و دعایی برای رفع شیطان و جن هست مثل دعای مجرب که در مفاتیح ذکرشده و واقعا اثر بخش است.
بهداشت خواب را رعایت کنیم - چرخه خواب خود را تنظیم کنیم تا وقتی به رختخواب می رویم شروع غلط زدن ها نباشد و زود به خواب برویم- شب تا دیر وقت بیدار نمانیم- روزها زیاد نخوابیم -شام را دیر وقت نخوریم و بدون شام هم نخوابیم- چربی دست و دهان را بعد از غذا خوردن بشوییم - لباس راحتی به تن کنیم - از نور ملایم برای اتاق خواب استفاده کنیم - با وضو به رختخواب برویم - ذکر و خواندن سور قرآن مثل آیت الکرسی و توحید را فراموش نکنیم- اگر خواب ما نمی آید به جای غلط زدن و کلافه شدن از رختخواب برخیزیم مشغول خواندن کتابی شویم یا داستان و خاطرات بنویسیم تا خسته شویم البته نباید این کار عادتمان باشد. در ضمن باید تلاش کنیم خستگی ما برای خواب شب باشد- گاهی دوش گرفتن کمک زیادی برای خواب عمیق می کند- از نوشیدن و خوردن مواد کافئین دار موقع خواب، اجتناب کنیم.

در مورد بختک، اطلاعات علمی خود را بالا ببریم تا مباد گرفتار خرافات و توهمات دیداری و شنیداری شویم و برای آن علاج بیابیم. این تاپیک1 را با دقت مطالعه کنید. اینکه می فرمایید روان پریش نیستید باید به این نکته توجه داشته باشید که کسانی که روان پریشی دارند واقعا تصور می کنند که تصاویر و صداهایی که می شنوند واقعی هستند و اعتقادی به توهم بودن آن ندارند.تشخیص روانپریشی به عهده روانپزشک یا روانشناس است.

1. http://www.askdin.com/thread25084.html

موضوع قفل شده است