جمع بندی مذمت شوخی و بذله گویی در معراج السعاده

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مذمت شوخی و بذله گویی در معراج السعاده

سلام.وقت بخیر.در کتاب معراج السعاده صفت شانزدهم اشاره شده است به مذمت شوخی و بذله گویی و سند این ادعا و مذمت این صفت را آیه 82 سوره توبه اشاره کرده است.(بسیار کم بخندید و بسیار گریه کنید) در حالیکه مخاطب خدای متعال در این آیه کفار و مشرکان اند و به عنوان جزایی برای اعمال بد آنها در نظر گرفته شده است نه صفتی نیک و پسندیده(خنده کم و گریه بسیار).لطفا شفاف سازی بفرمایید که کتاب به اشتباه این ایه را دستوری برای مومنان در نظر گرفته است یا مخاطب ایه مومنان است ؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حنـیـف

mohammad73;929357 نوشت:
سلام.وقت بخیر.در کتاب معراج السعاده صفت شانزدهم اشاره شده است به مذمت شوخی و بذله گویی و سند این ادعا و مذمت این صفت را آیه 82 سوره توبه اشاره کرده است.(بسیار کم بخندید و بسیار گریه کنید) در حالیکه مخاطب خدای متعال در این آیه کفار و مشرکان اند و به عنوان جزایی برای اعمال بد آنها در نظر گرفته شده است نه صفتی نیک و پسندیده(خنده کم و گریه بسیار).لطفا شفاف سازی بفرمایید که کتاب به اشتباه این ایه را دستوری برای مومنان در نظر گرفته است یا مخاطب ایه مومنان است ؟

بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب خدمت شما همراه گرامی

خنده ای که در معراج السعاده از آن نهی شده است، خنده افراطی و بیش از اندازه است.

متن معراج السعاده به این صورت است:
« صفت شانزدهم: مزاح و خنده و بذله گويى و شوخى كردن
و افراط در آن مذموم، و در شريعت مقدسه منهى عنه است، زيرا باعث سبكى و كم وقارى، و موجب سقوط مهابت، و حصول خوارى مىگردد. و دل را مىميراند. و از آخرت غفلت مىآورد. و بسا باشد كه: موجب عداوت و دشمنى دوستان، يا سبب آزردن و خجل ساختن مردمان گردد.»۱

خداوند در شب معراج به رسول گرامیش فرمود: «خنده ي کم از صفات دوستان خدا و خنده ي زياد از خصوصيات اهل دنيا است.»۲

همچنین امیرالمومنین علي عليه السلام در نهج البلاغه شوخي هاي ناروا را تذكر مي دهد و مي فرمايد:
« هيچ كس شوخي بيجا نكند، جز آنكه مقداري از عقل خويش را از دست بدهد.»۳

بنابراین شوخی و خنده ای که مذموم و ناپسند است و در اسلام نسبت به آن تذکر داده و نکوهش شده، خنده بی جا و شوخی زیاده از حد است.

در حقیقت خنده و گریه هیچکدام به خودی خود مطلوبیت ذاتی ندارند.

طبق نظام ارزشى اسلام، مطلوبيت واقعى هر چيزى زمانى ست كه در مسير مطلوبيت نهايى و سعادت ابدى انسان باشد.
حتی شادى‌هاىِ دنيايىِ انسان، اگر در راستاى كمك به شادى آخرت، و در جهت كمال معنوى او باشد، بسيار هم پسنديده و مطلوب است.

در سيره رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم اين گونه نقل مى كنند كه هر گاه يكى از اصحاب آن حضرت اندوهگين بود، رسول خدا با شوخى كردن او را شادمان مى نمود.۴

همچنین در توصيف اهل ايمان مى فرمايند: «شوخ طبع و خوش مشرب است»۵ و يا «شادى مؤمن در چهره اوست و اندوهش در قلبش خانه دارد»۶

در سنن النبی آمده است که پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از همه مردم لبخندش بیشتر و خوش‌خلق‌تر بود.

در این مورد تاپیک زیر را هم مطالعه بفرمایید:

[=Koodak]نظر اسلام در مورد نشاط و خنده به بهانه برنامه خندوانه


پی نوشت:
۱. معراج السعادة، ص 557
۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۴، ص ۲۳ و ۳۰
۳. نهج البلاغه، حكمت 450
۴. سنن البنى، ص 60
۵. بحارالانوار، ج 77، ص 155
۶. همان، ج 69، ص 411

حنیف;929748 نوشت:
شوخی و خنده ای که مذموم و ناپسند است و در اسلام نسبت به آن تذکر داده و نکوهش شده، خنده بی جا و شوخی زیاده از حد است.

با عرض سلام،
این مسأله ذهن بنده رو هم مشغول کرده،

توجیه شما فی نفسه مشکلی نداره ولی بعضی عبارات با این معنا منافات داره،

در نامه سی و یک نهج البلاغه که مملوّ از پندهای پدرانه است، می‌فرماید:

ِو إيَّاكَ أَنْ تَذْكُرَ مِنَ الْكَلاَمِ مَا يَكُونُ مُضْحِكاً وإِنْ حَكَيْتَ ذَلِكَ عَنْ غَيْرِكَ

یعنی: پرهیز کن از ذکر سخنی که خنده آور باشد هرچند آنرا از دیگری حکایت کنی!

خب این عبارت با اون معنا چطور سازگاره؟

اینجا بطور مطلق نهی کرده!

از اون طرف هم میگن خود حضرت اهل دعابه بود... !

Hadi99g;930218 نوشت:
در نامه سی و یک نهج البلاغه که مملوّ از پندهای پدرانه است، می‌فرماید:

ِو إيَّاكَ أَنْ تَذْكُرَ مِنَ الْكَلاَمِ مَا يَكُونُ مُضْحِكاً وإِنْ حَكَيْتَ ذَلِكَ عَنْ غَيْرِكَ

یعنی: پرهیز کن از ذکر سخنی که خنده آور باشد هرچند آنرا از دیگری حکایت کنی!

خب این عبارت با اون معنا چطور سازگاره؟

علیکم السلام و رحمه الله

همانطور که عرض شد، این قبیل نهی کردن ها، در حقیقت نهی از افراط کردن است، وگرنه همانطور که خودتان فرمودید، امیرالمومنین علیه السلام معروف به شوخ طبعی و بذله گوئی بوده اند و گفته شده که یکی از دلائلی که مستمسکی برای غاصبان خلافت شد، همین بود.

آیه الله مکارم در شرح این قسمت از نهج البلاغه می فرمایند:

«حضرت در آخرين اندرز اين بخش از وصيّت نامه پربار مى فرمايد: «از گفتن سخنان خنده آور (و بى محتوا) بپرهيز، هرچند آن را از ديگرى نقل کنى»; (إِيَّاکَ أَنْ تَذْکُرَ مِنَ الْکَلاَمِ مَا يَکُونُ مُضْحِکاً، وَإِنْ حَکَيْتَ ذَلِکَ عَنْ غَيْرِکَ) زيرا اين گونه سخنان از يک سو هيبت و ابهت انسان را برباد مى دهد و از سويى ديگر غالباً همراه با غيبت يا استهزاى فرد آبرومندى است، بنابراين هم مايه نقص انسان در دنيا و هم در آخرت است. خواه اين سخن از خودش باشد يا به نقل از ديگرى. چه تفاوت مى کند که غيبت يا سخريه ابداع خود انسان باشد يا حکايت از ديگرى.

البتّه اين سخن به آن معنا نيست که انسان از شوخى و مزاح مشروع بپرهيزد و خشک و عبوس در مجالس بنشيند، زيرا مى دانيم شخص پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و ائمه اهل بيت(عليهم السلام) و بزرگان علما اين گونه شوخى و مزاح مشروع را داشته اند. حتى توصيه شده در سفرها براى از بين بردن فشار مشکلات سفر مزاح بيشتر کنيد.

مرحوم علاّمه بحر العلوم در اشعار فقهى خود مى گويد:

وَ اَکْثِرِ الْمِزاحَ فِى السَّفَرِ إذا *** لَمْ يَسْخَطِ الرَّبَ وَ لَمْ يَجْلِبْ أذىً

«در سفرها مزاح بيشتر کن مشروط بر اينکه موجب خشم خدا و آزار شنوندگان نباشد»


اين سخن برگرفته از حديث پيغمبر اکرم صلى الله عليه و آله و سلم است که فرمود: «وَأَمَّا الَّتِي فِي السَّفَرِ فَبَذْلُ الزَّادِ وَحُسْنُ الْخُلُقِ وَالْمِزَاحُ فِي غَيْرِ الْمَعَاصِي; مروت در سفر آن است که انسان از زاد و توشه خود به ديگران ببخشد و حسن خلق داشته باشد و مزاح خالى از معصيت کند»۱


کوتاه سخن اينکه اين امور در حد اعتدالش نيکوست و اگر از حد اعتدال بگذرد يا موجب وهن شخصيت انسان مى شود و مردم همچون دلقکى به او نگاه مى کنند و يا اينکه وارد گناهانى مى شود که خشم خدا را مى طلبد.»

پی نوشت:
۱. بحارالانوار، ج 73، ص 266، ح 3

پاسخ:
در کتاب معراج السعاده به مذمت شوخی و بذله گویی پرداخته وبه آیه 82 سوره توبه اشاره کرده است. (بسیار کم بخندید و بسیار گریه کنید) در حالیکه مخاطب خدا در این آیه کفار و مشرکانند
حضرت علی (ع) می‌فرماید: پرهیز کن از ذکر سخنی که خنده آور باشد هرچند آنرا از دیگری حکایت کنی!" این عبارت با اون معنا چطور سازگاره؟

پاسخ:
خنده ای که در معراج السعاده از آن نهی شده است، خنده افراطی و بیش از اندازه است. متن معراج السعاده به این صورت است: « صفت شانزدهم: مزاح و خنده و بذله گويى و شوخى كردن؛ و افراط در آن مذموم، و در شريعت مقدسه منهى عنه است، زيرا باعث سبكى و كم وقارى، و موجب سقوط مهابت، و حصول خوارى مىگردد. و دل را مىميراند. و از آخرت غفلت مى آورد. و بسا باشد كه: موجب عداوت و دشمنى دوستان، يا سبب آزردن و خجل ساختن مردمان گردد.»۱

خداوند در شب معراج به رسول گرامیش فرمود: «خنده ي کم از صفات دوستان خدا و خنده ي زياد از خصوصيات اهل دنيا است.»۲ همچنین امیرالمومنین علي (عليه السلام) در نهج البلاغه شوخي هاي ناروا را تذكر مي دهد و مي فرمايد: « هيچ كس شوخي بي جا نكند، جز آنكه مقداري از عقل خويش را از دست بدهد.»۳

بنابراین شوخی و خنده ای که مذموم و ناپسند است و در اسلام نسبت به آن تذکر داده و نکوهش شده، خنده بی جا و شوخی زیاده از حد است. در حقیقت خنده و گریه هیچکدام به خودی خود مطلوبیت ذاتی ندارند. طبق نظام ارزشى اسلام، مطلوبيت واقعى هر چيزى زمانى ست كه در مسير مطلوبيت نهايى و سعادت ابدى انسان باشد. حتی شادى‌هاىِ دنيايىِ انسان، اگر در راستاى كمك به شادى آخرت، و در جهت كمال معنوى او باشد، بسيار هم پسنديده و مطلوب است.

در سيره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اين گونه نقل مى كنند كه هر گاه يكى از اصحاب آن حضرت اندوهگين بود، رسول خدا با شوخى كردن او را شادمان مى نمود.۴ همچنین در توصيف اهل ايمان مى فرمايند: «شوخ طبع و خوش مشرب است»۵ و يا «شادى مؤمن در چهره اوست و اندوهش در قلبش خانه دارد»۶ در سنن النبی نیز آمده است که پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله) از همه مردم لبخندش بیشتر و خوش‌خلق‌تر بود.

عبارتی که از نهج البلاغه نیز ذکر کردید، در همین معناست. این قبیل نهی کردن ها، در حقیقت نهی از افراط کردن است، وگرنه همانطور که خودتان فرمودید، امیرالمومنین (علیه السلام) معروف به شوخ طبعی و بذله گوئی بوده اند و گفته شده که یکی از دلائلی که مستمسکی برای غاصبان خلافت شد، همین بود.

آیه الله مکارم در شرح این قسمت از نهج البلاغه می فرمایند: «حضرت در آخرين اندرز اين بخش از وصيّت نامه پربار مى فرمايد: «از گفتن سخنان خنده آور (و بى محتوا) بپرهيز، هرچند آن را از ديگرى نقل کنى»; (إِيَّاکَ أَنْ تَذْکُرَ مِنَ الْکَلاَمِ مَا يَکُونُ مُضْحِکاً، وَإِنْ حَکَيْتَ ذَلِکَ عَنْ غَيْرِکَ) زيرا اين گونه سخنان از يک سو هيبت و ابهت انسان را برباد مى دهد و از سويى ديگر غالباً همراه با غيبت يا استهزاى فرد آبرومندى است، بنابراين هم مايه نقص انسان در دنيا و هم در آخرت است. خواه اين سخن از خودش باشد يا به نقل از ديگرى. چه تفاوت مى کند که غيبت يا سخريه ابداع خود انسان باشد يا حکايت از ديگرى.

البتّه اين سخن به آن معنا نيست که انسان از شوخى و مزاح مشروع بپرهيزد و خشک و عبوس در مجالس بنشيند، زيرا مى دانيم شخص پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و ائمه اهل بيت(عليهم السلام) و بزرگان علما اين گونه شوخى و مزاح مشروع را داشته اند. حتى توصيه شده در سفرها براى از بين بردن فشار مشکلات سفر مزاح بيشتر کنيد.

مرحوم علاّمه بحر العلوم در اشعار فقهى خود مى گويد:وَ اَکْثِرِ الْمِزاحَ فِى السَّفَرِ إذا *** لَمْ يَسْخَطِ الرَّبَ وَ لَمْ يَجْلِبْ أذىً«در سفرها مزاح بيشتر کن مشروط بر اينکه موجب خشم خدا و آزار شنوندگان نباشد»

اين سخن برگرفته از حديث پيغمبر اکرم (صلى الله عليه و آله)است که فرمود: «وَأَمَّا الَّتِي فِي السَّفَرِ فَبَذْلُ الزَّادِ وَحُسْنُ الْخُلُقِ وَالْمِزَاحُ فِي غَيْرِ الْمَعَاصِي; مروت در سفر آن است که انسان از زاد و توشه خود به ديگران ببخشد و حسن خلق داشته باشد و مزاح خالى از معصيت کند»7
کوتاه سخن اينکه اين امور در حد اعتدالش نيکوست و اگر از حد اعتدال بگذرد يا موجب وهن شخصيت انسان مى شود و مردم همچون دلقکى به او نگاه مى کنند و يا اينکه وارد گناهانى مى شود که خشم خدا را مى طلبد.»

در این مورد تاپیک زیر را هم مطالعه بفرمایید:

[=Koodak]نظر اسلام در مورد نشاط و خنده به بهانه برنامه خندوانه


پی نوشت:
۱. معراج السعادة، ص 557
۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۴، ص ۲۳ و ۳۰
۳. نهج البلاغه، حكمت 450
۴.
سنن البنى، ص 60
۵. بحارالانوار، ج 77، ص 155
۶. همان، ج 69، ص 411

7. بحارالانوار، ج 73، ص 266، ح 3

موضوع قفل شده است