آیاعلی بن ابی طالب با پیامبر(ص) اختلاف داشتند

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
آیاعلی بن ابی طالب با پیامبر(ص) اختلاف داشتند

چگونه امام علی(ع)معصوم هست درحالیکه پیامبراسلام (ص) ازعلی بن ابی طالب در موضوع خواستگاری اش از دخترابوجهل اظهارنارضایتی کرده اند ؟
درمنابع تاریخی و روایی به مواردی اشاره شده که از آنها به اختلافات امام علی(ع)و حضرت زهرا(س) تعبیر می شود.این گزارشات با اصول کلامی رایج در عصر ما که بر ادله عقلی و نقلی استوار است ، متعارض می باشد .من درپاسخ سوال به سوال شما درصدد نقل،تحلیل ونقد این دسته ازگزارشات با تکیه بر روش های تاریخی هستم از این رواین موضوع از جهات کلامی و... نیزقابل بث خواهد بود که در این مجال به آنها نمی پردازم.
الف) نقل گزارشها :
1) والجویریة هی التی خطبها علی بن ابی طالب (ع) فجاء بنوا المغیرة الی رسول الله یستأمرونه فی ذلک فلم یأذن لهم ان یزوجوه و قال انما فاطمه بضعة منی یسؤ نی ما ساءها [1].
2)عن ابی ملیکه عن المسور بن مخرمه : قال سمعت رسول الله (ص) یقول و هو علی المنبر « ان بنی هشام بن المغیرة استأذنونی فی ان ینکحوا ابنتهم ، علی بن ابی طالب فلا آذن ، ثم لا آذن ، الا ان یرید علی بن ابی طالب ان یطلق ابنتی و ینکح ابنتهم ، فأنها بضعة منی یریبنی ما رآبها و یؤذینی ما آذاها [2] .
3) عن بن الحسین ، ان بن مخرمة اخبره: بن ابی طالب ، خطب ابنة ابی جهل و عنده فاطمة بنت رسول الله (ص) ، فلما فا طمة أتت رسول الله (ص) فقالت : ان قومک یتحدثون انک لا تغصب لبناتک ، و هذا علی ناکح ابنة ابی جهل . قال المسور : فقام رسول الله (ص) فسمعه حین تشهد ، فقال : اما بعد ، فأنی انکحت ابا العاص بن الربیع ، فحدثنی فصدقنی و ان فاطمة بنت محمد ، بضعة منی و أنا اکره ان تفتنوها و انه و الله لا یجتمع ابنة رسول الله و ابنة عدو الله عند رجل واحد فترک علی الخطبة [3] .
4) فقد کانت فاطمة صابرة مع علی علی جهد العیش و ضیقه و لم یتزوج علیها حتی ماتت و لکنه اراد ان یتزوج فی وقت بدرة بنت ابی جهل ، فأنف رسول الله (ص) من ذلک و خطب الناس فقال : لا احرم حلالا و لا احل حراما و ان فاطمة بضعة منی و یریبنی ما رآبها و یؤذینی ما آذاها وانی اخشی ان تفتن عن دمها و لکن انی احب ابن ابی طالب ان یطلقها و یتزوج بنت ابی جهل فانه والله لاتجتمع بنت نبی الله و بنت عدوالله تحت رجل واحد ابدا، قال : فترک علی الخطبة [4] .
ب) نقد و تحلیل سندی این گزارشها:
1)راوی این خواستگاری تنها مسور بن مخرمة است، وی در سال دوم هجری به دنیا امده ودر سال هشتم هجری و درحالی که تنها شش سال داشته به همراه پدرش به مدینه آمده است [5]. وی در قسمتی از این گزارش می گوید « و انا محتلم » - این واقعه را مشاهده کردم در حالیکه به سن بلوغ رسیده بودم - این عبارت او با سال تولد او سازگار نخواهد بود چراکه این واقعه اگر در سال آخر عمر پیامبر(ص) هم اتفاق افتاده باشد باز وی هشت ساله بوده است . البته اگر مراد وی از «وانا محتلم » را معنای لغوی آن بگیریم مشکل بیشتر خواهد شد . چراکه حضور او در مسجد به نحوی که از جزئیات واقعه و حالات پیامبر(ص) گزارش داده است ، با جنب بودن وی نخواهد ساخت . لازم به تذکر است برخی از مورخین عامه معانی متفاوتی را از این کلام «مسور» مطرح کرده اند تا بتوانند این ایراد را برطرف سازند که هیچکدام از توجیهات با معانی لغوی و اصطلاحی این جمله سازگار نخواهد بود.
2) این واقعه با وجود اینکه این چنین موجبات ناراحتی پیامبر(ص) و دختر گرامیشان را به دنبال داشته است بطوریکه ایشان تصمیم گرفته اند این موضوع خانوادگی را در مسجد و در نزد عموم مسلمانان مطرح سازند، چگونه تنها دارای یک راوی آنهم کودکی 6 ساله است.
3) با توجه به گرایشات و موضع گیری های مسور بن ابی مخرمة نسبت به اهل بیت (ع) است واینکه او تنها راوی این ماجرا است ، گزارش او از اعتبار لازم برخوردار نخواهد بود. برخی از موضع گیری های ازاین قراراند:
مسور بن ابی مخرمة یکی از چهار نفری بود که علیرغم مخالفت غالب مردم عثمان را تشییع نموده و بر او نماز گزارد [6] ، حتی به اعتقاد برخی امامت این نمازرا نیز به عهده داشته است[7]. وی در حضور معاویه از علی بن ابی طالب (ع) بدگویی می نمود[8] وپس از مرگ معاویه هر گاه از او یاد می کرد بر او درود می فرستاد وی در نهایت به هواداری از عبد الله بن زبیر که از دشمنان بنی هاشم بود پرداخته و حتی پس از مرگش ابن زبیر غسلو تشییع او را بر عهده گرفت[9].
ج) تحلیل و نقد محتوایی :
1) با مقایسه گزارش مسور بن مخرمة در منابع نخستین و منابع متأخر ، می توان به یک روند حجیم سازی و غرض ورزانه دست یافت ، بطوریکه ابن سعد (م230ق) مشاوره و استئذان طایفه بنی مغیرة در پذیرش خواستگاری ادعایی امام علی (ع) از جویریه را واسطه رسیدن این خبربه پیامبر(ص) و اظهار عدم رضایت از این موضوع را تنها موضع گیری ایشان دانسته است[10] ، در حالیکه ابن اثیر(م630ق) موضوعاتی چون شکایت حضرت فاطمه از رسول خدا(ص) در خصوص کوتاهی حضرت در حمایت از دخترانشان ، مقایسه علی (ع) با ابا العاص بن الربیع و برتری دادن ابا العاص [11] وابن کثیر(م747ق) نیز ابراز تمایل رسول خدا (ص) رانسبت به جدایی علی بن ابی طالب (ع) از فاطمه (س)[12] را دراین گزارش اضافه نموده اند .
2) درگزارش مسور آمده است که پیامبر(ص) سوگند یاد می کند که دختر رسول خدا و دختر دشمن خدا هیچگاه به ازدواج یک مرد در نخواهند آمد [13] در حالیکه این جریان در مورد عثمان بن عفان ، خلیفه سوم ، دیگر داماد پیامبر(ص) واقع شده است و عثمان با یکی از دختران ابو جهل به نام اسماء ازدواج کرده[14] و هیچ گزارشی مبنی بر ناخرسندی رسول خدا (ص) از این ازدواج در منابع تاریخی و روایی ذکر نشده است .
3) اینکه پیامبر (ص) ابوالعاص بن ربیع دیگر داماد خود را به جهت راستگویی بر علی بن ابی طالب (ع) برتری داده باشند به معنای این است که علی(ع) در صورت ازدواج با دختر ابو جهل تعهدی را نقض کرده باشد ، در حالیکه هیچ پیمانی میان رسول خدا (ص) و امام علی (ع) مبنی بر حرمت ازدواج مجدد وجود نداشته [15]و اساسا تعدد زوجات از سنت های نبوی وصحابه بوده و هیچ کس را به خاطر آن سرزنش نمی کرده اند . اما چه چیز باعث شده این حلال شرعی و عرفی در صورت اثبات ، موجبات ناخرسندی پیامبر(ص) و دختر گرامی شان را فراهم نموده است ، جای بسی شگفتی است.
4)آیا شرک ابو جهلی که در رمضان سال دوم هجری در جنگ بدر کشته شده ودیگر دشمن بالفعل اسلام نیست ، اتهامی را درسال هشتم تا دهم هجری برای دختر وی که مسلمان و ساکن مدینه است ایجاد می کند ، مضافا به اینکه اگر وجود ارتباط سببی با مشرکان عیب دانسته شود، پیامبر(ص) خود با ام حبیبه دختر ابوسفیان دشمن بالفعل اسلام ازدواج نموده بودند.
5) استدلالی که در این گزارش ها آمده است – لاتجتمع بنت رسول الله و بنت عدوالله - با سیره عملی و قطعی رسول خدا (ص) در تعارض است .چراکه رویکرد پیامبر(ص) پذیرش و عفو دشمنان بود بطوریکه ابوسفیان و خالد بن ولید که سال ها با رسول خدا(ص) جنگیده بودند وحتی بسیاری از نزدیکان ایشان را به شهادت رسانده بودند مورد عفو ایشان قرار گرفتند ، رسول خدا (ص) نه تنها از دشمنان بلکه از فرزندان آنها نیز حمایت می نمودند چنانچه وقتی گروهی از زنان ، درة دختر ابو لهب را به دلیل نزول آیه « تبت یدا ابی لهب و تب »سرزنش می کردند ، رسول خدا(ص) پس از نماز ظهر به منبر رفته و درة را اهل و از خاندان خودنامیده و دیگران را از اذیت وی بازداشتند[16].
نتیجه : باتوجه به گزاش های ذکر شده و تحلیل هرکدام ، می توان به این نتیجه دست یافت که مسور بن ابی مخرمة و گروهی از مورخان با هدف طعن در شخصیت والای دینی ، تاریخی ،معرفتی و اجتماعی علی بن ابی طالب(ع) ،همچنین ایجاد خلل در یکی از افتخارات حضرت که انتساب سببی علاوه بر انتساب نسبی با رسول خدا(ص) می باشد به طرح و اشاعه این گزارش و حتی تحریف و تغییر آن پرداخته اند و این درحالی استکه اساس این گزارش به دلیل عدم تناسب سنی مسور با این واقعه ومحدود شدن تمام این روایات به مسور وگرایشات فکری و سیاسی او در مخالفت با اهل بیت (ع) فاقد اعتبار تاریخی خواهد بود .

[1] .محمد بن سعد (م230ق) ، الطبقات الکبری ، ج8 ، ص 206 .

[2] .بلاذری(م269ق) ، انساب الاشراف، ج2 ، ص 32 .

[3] . ابن اثیر (م630ق) ، اسد الغابة ،ج6 ، ص 56.

[4] .ابن کثیر (م 774ق) ، البدایة و النهایة ، ج6 ، ص 333.

[5] .ابن عبد البر (م 430ق) ، الاستیعاب ، ج3 ، ص 1399 ؛ابن سید الناس ، عیون الاثر ، ج2 ف ص359 .

[6] .بلاذری 0(م269ق) ، همان ، ج5، ص 575 .

[7] .ابن عبد البر(م463ق)، همان ، ج3 ، ص1048.

[8].ذهبی(م748ق) ، تاریخ الاسلام ، ج5 ، ص245.

[9]. ذهبی(م748ق) ، همان، ج5، ص247.

[10].محمد بن سعد(م230ق)، همان، ج8 ، ص 206.

[11]. ابن اثیر(م630ق) ، همان ، ج6 ، ص56.

[12]. ابن کثیر(م774ق) ، همان ، ج6 ، ص333.

[13] . ابن اثیر ، همان .

[14] .بلاذری ، همان ، ج6 ، ص231.

[15] .سید جعفر شهیدی، زتدگانی فاطمه زهراء، ص 90 .

[16] .ابن اثیر، همان ، ج6 ، ص 103.