من عاشق شده ام!

تب‌های اولیه

74 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
من عاشق شده ام!

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سوالی داشتند که بنا به برخی دلایل و نکات ، طرح آن با نام کاربری خودشان ممکن نبود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:


نقل قول:


سلام
من یک پسر ۱۸ساله هستم وعاشق یه دختر از شهری دیگر شدم
اون از لحاظ ایمان اخلاق وخیلی هم نجیب هستن من عاشقش شدم و خیلی هم عاقل هست..
من بعد ماه رمضون خواستم برم شهرشون.
از دختره اجازه گرفتم گفتم واسه یه مدت میشه پیشم باشی گفتش حرامه منم گفتم محرم هم میشیم گفتش باشه من صیغه محرمبت رو پیشنهاد کنم ......گفتش باشه
ولی من بخدا با همین زبون روزه قسم میخورم نمیخوام نزدیکی داشته باشم باهاش فقط میخوام دست بدیم وقتی بریم بیرون پیشم باشه همین.........
چکارکنم من حتی اگه صیغه محرمیت رو نخونن بهش دست میزنم اخه عاشقشم و الان موقعیت ازدواج ندارم نمیدونم چکار کنم
شماها یه کمکی بکنید بخدا دارم دیوووونه میشم
الان فکر میکنید هوس هس ، نه بخدا عاشق همدیگه هستیم....
اما نه پول دارم نه خونه ، خدمت هم هنوز نرفتم کمک کنید توروخدا


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

[=arial black]

مدیر ارجاع سوالات;928041 نوشت:
سلام
من یک پسر ۱۸ساله هستم وعاشق یه دختر از شهری دیگر شدم
اون از لحاظ ایمان اخلاق وخیلی هم نجیب هستن من عاشقش شدم و خیلی هم عاقل هست..
من بعد ماه رمضون خواستم برم شهرشون.
از دختره اجازه گرفتم گفتم واسه یه مدت میشه پیشم باشی گفتش حرامه منم گفتم محرم هم میشیم گفتش باشه من صیغه محرمبت رو پیشنهاد کنم ......گفتش باشه
ولی من بخدا با همین زبون روزه قسم میخورم نمیخوام نزدیکی داشته باشم باهاش فقط میخوام دست بدیم وقتی بریم بیرون پیشم باشه همین.........
چکارکنم من حتی اگه صیغه محرمیت رو نخونن بهش دست میزنم اخه عاشقشم و الان موقعیت ازدواج ندارم نمیدونم چکار کنم
شماها یه کمکی بکنید بخدا دارم دیوووونه میشم
الان فکر میکنید هوس هس ، نه بخدا عاشق همدیگه هستیم....
اما نه پول دارم نه خونه ، خدمت هم هنوز نرفتم کمک کنید توروخدا

با عرض سلام و ادب خدمت شما و همه دوستان عزیز اسک دینی

برادر عزیزم از حسن اعتماد شما به این سایت سپاسگذارم عشق و علاقه شما قابل درک است و امیدوارم با توجه به نکاتی که خدمتتون عرض می کنم زندگی بسیار زیباتری را در پیش گیرید.

دوست عزیز [=arial black]علاقه و عشق محصول توجه به كمال است. آدمى زمانى كه در چيزى و يا كسى كمالى را مى‏ بيند، به آن علاقه‏مند مى‏ گردد و اگر كشش به هر دليل قوى باشد، اين علاقه (اصطلاحاً) به عشق منجر مى‏گردد. اما از آنجا كه ادامه رشته محبت گاهى از كنترل عقل و حواس آدمى خارج مى شود و حتى گاهى عقل و قواى بدن را بدون اراده تحت الشعاع قرار مى دهد. ممكن است خطرآفرين باشد.
لذا برادرعزیزم تصمیم الان شما و آن دختر در کل عمرتون اثر می گذارد و چه بسا اگر تصمیم از روی شناخت کم واحساس باشد یک عمر پشییمانی را برای شما به ارمغان می آورد
مواظب باشد دچار خطای ابتدا انتخاب و سپس تصمیم نشوید بسیاری از افراد ابتدا تصمیم می گیرند و سپس انتخاب می کنند که البته کار بسیار درستی است ابتدا فکر و مطالعه و آگاهی و شناخت و مشورت و سپس انتخاب می کنند
و اما برخی دیگر ابتدا به فرد مورد نظر علاقمند می شوند و سپس مطالعات و استدلالات خود را طوریی جهت می دهند که به همین فرد منتهی شود که همان کلاه گذاشتن سر خود می باشد.
برادر عزیزم اگر میخواهید بدون ازدواج فعلا با هم رفاقت نمایید و البته بخاطر محرم بودن هم صیغه محرمیت بخوانید :
صیغه محرمیت نیاز به اجازه پدر دختر دارد
تنها عشق (محبت) و هوس است و تعهدی از هیچ کدام از طرفین در کار نیست اگر بعد از مدتی دلتون رو زد چکار می کنید حتی اگر ارتباط جنسی هم وجود نداشته باشد گیر می کنید با احساسات یک دختر و یا حتی خودتون که به بازی گرفته شده است
یا وابستگی هایی که نمی دونید باید چکارشون کنید
خطرات آبرویی که براتون ممکن پیش بیاید
یا بدبینی های که نسبت به ایشان ممکن است پیدا کنید

اگر در آینده و در خلال دوستی دختر بهتر و مناسبتری را پیدا کردید چکار می کنید و یا حتی برای آن دختر خانم خواستگار بهتری پیدا شد چکار می کند...
و...

دوست عزیزم بهترین کار در این موقعیت این است که ابتدا با احساسات تصمیم نگیرید کاملا بر احساسات خود به وسیله راهکارهای زیر مسلط شوید سپس مطالعات و آگاهی خود را بالا برده و با فکر و مشورت تصمیم بگیرید اگر دیدید که این دختر خانم همان همسر مناسب شما می باشد آن موقع با پدر و مادر به صورت رسمی خواستگاری بروید وآن موقع فرایند صیغه محرمیت و دوران عقد خود را نهایتا تا اتمام سربازی (حدود دو سال) طول داده و در ماههای پایانی خدمت ازدواج نمایید
از نظر خونه خونه پدر زندگی کنید و با سبک گرفتن زندگی و کمک گرفتن از پدر در صورت امکان و کار و تلاش خود زندگی را پیش ببرید.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

[=arial black]

[=arial black]راهکارهای کنترل احساس و مدیریت فکر و خیال:
[=arial black] [=arial black]1- حساس ترين دوره ى زندگى جوانى است مى توان گفت سعادت وشقاوت انسان در اين دوره رقم مى خورد بنابراين درك اين مطلب در پيدا كردن مسيرها وهمچنين كنترل غرايز نقش مهمى دارد.

[=arial black] [=arial black]2- از نگاه كردن به او جدا خوددارى كنيد.

[=arial black] [=arial black]3- از هرگونه ارتباط تلفنى،پیامک و صحبت هاى شفاهى و رو در رو با او اجتناب كنيد.

[=arial black] [=arial black]4- دقت خود را به گونه اى تنظيم كنيد كه در رفت و آمدها كمتر با او برخورد كنيد.

[=arial black] [=arial black]5- از بيكارى و تنهايى اجتناب كنيد زيرا هنگام بيكارى يا تنهايى ذهن انسان جولانگاه اين گونه افكار و تخيلات مى شود.

[=arial black] [=arial black]6- يادمان نرود كه ظاهر فيزيكى و... بعد از مدتى براى پسرودختريك امرعادى شده ويا به مرور زمان از بين مى رود.

[=arial black] [=arial black]7- ارتباط خود را با دوستان سالم برقرار كرده وبا تجمعات مذهبى مرتبط شويد.

[=arial black] [=arial black]8- دعا كنيد واز خداوندبهترين ها را طلب كنيد.

[=arial black] [=arial black]9- موارد تحريك كننده اعم از شنيدنى ها، خواندنى ها، افكارو... همانندجرقه اى است كه كنار مواد محترقه قرار گرفته در اين صورت نتيحه اى جز اشتعال وآتش سوزى مورد انتظار نخواهد بود.

[=arial black] [=arial black]10- اگر چه لذائذ حرام ونامشروع در ابتدا، قدرى خوشايند بوده اما اگر دقت كنيم خواهيم ديد بعد از مدتى پشيمانى، ندامت وكدورت رابراى انسان به ارمغان مى اورد.

[=arial black] [=arial black]11- دستورقران براى كنترل غريزه جنسى را هگشا است.

[=arial black] [=arial black]قرآن مى فرمايد: جوانان مجرد بايد ازدواج كنند واگر نمى توانند عفت به خرج دهند. در واقع راه سومى وجود ندارد واگر باشد به ضرر انسان مى باشد.

[=arial black] [=arial black]12- رسيدگى به خواهش ها نفس را قوى تر كرده وتداوم اين كار باعث ضعيف شدن انسان در مقابل نفس خواهد شد.

[=arial black] [=arial black]13- معنويات به ويژه نماز نيروهاى خارق العاده اى هستند كه خداوند آن ها را قرارداده تا او در دام شياطين گرفتار نشود.

[=arial black] [=arial black]14- به خوداميدوار بوده ومصمم باشيد كه در اين اقدام موفق خواهيد شد.

[=arial black] [=arial black]15- از خداوند وائمه ى اطهار (عليهم السلام) كمك بگيريد.

[=arial black] [=arial black]16- در خانه خدا هميشه به روى بندگانش باز بوده وخداوند از بازگشت بنده اش بسيار خوشحال مى گردد.

[=arial black] [=arial black]17- فراموش نكنيد بهترين كار كنترل افكار مخربى است كه سراغتان مى آيد پس براى زندگى خود برنامه ريزى داشته باشيد واز تنهايى وبيكارى جدا پرهيز كنيد.

[=arial black] [=arial black]18- تلقين در جهت منفى و مثبت اثر خود را به همراه دارد و شما سيگنال هاى منفى را كنار گذاشته و پيامهاى مثبت به خود ارسال كنيد.

[=arial black] [=arial black]19-رفت و آمد خود را به مکانهای مذهبی بیشتر نمایید.

مهارتهای کنترل فکر:
الف: از فکر کردن ارادی به موضوع آزار دهنده (آن فحشها و آنچه مرتبط به آن است ) به شدت پرهیز نمایید.
ب . اگر خود بخود به ذهن شما آمدند سعی کنید از ذهن خود بیرون ببرید و اگر نتوانستید از راهکارهای زیر استفاده نمایید:
۱ . پر کردن اوقات روزانه
۲ . در نظر گرفتن افکار و رفتارهای جایگزین مناسب
۳ . اهمیت ندادن و بی خیال بودن
۴ . نوشتن افکار و پاره کردن کاغذ
۵ . بستن کش به دست و کشیدن آن
۶ . حواله دادن افکار به زمان خاصی در روز یا هفته (اگر زیاد به ذهن شما می آید روزانه یک ربع تا نیم ساعت و اگر کمتر زمان کمتری را روزانه یا یک روز درمیان و ...به این فکر اختصاص دهید و هر موقع این فکر به ذهن شما آمد به آن زمانی که معین کرده اید حواله دهید )
۷ . توجه به معنویت را فراموش ننمایید( نماز اول وقت توسل به اهل بیت مناجات و طلب از خداوند اذکار صلوات استغفار لاحول و لا قوه الا بالله و خواندن سورهای معوذتین )
تلقین مثبت
ورزش کردن

[=arial black]

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

مدیر ارجاع سوالات;928041 نوشت:
سلام

سلام دوست عزیز و همسال

مدیر ارجاع سوالات;928041 نوشت:
من یک پسر ۱۸ساله هستم وعاشق یه دختر از شهری دیگر شدم

ای خدا!داداش من مواظب باش گرفتار نکنی خودتو! درس و کارت آسیب نبینه تو این سال!
خانوادت گنجایش پذیرش این موضوع رو دارن که تو این سن برات برن خاستگاری؟

مدیر ارجاع سوالات;928041 نوشت:
اون از لحاظ ایمان اخلاق وخیلی هم نجیب هستن من عاشقش شدم و خیلی هم عاقل هست..

مواردی رو که گفتی همه عاشقا یا دلبسته ها میگن!
تاحالا دیدی یکی بگه اونی که عاشقشم مثل ارباب حلقه ها تو هابیت میمونه!نه دیگه
بعدش هم یکی از شرط های اصلی طبق اسلام تو این سن مراودت نکردن با دختر هستش
گذشته از اینها!شما فکر کن بهترین دختر روی زمین اول باید ببینی شرایط مهیاست آخه

مدیر ارجاع سوالات;928041 نوشت:
من بعد ماه رمضون خواستم برم شهرشون

حالا ی بار فرضا خانواده رو بپیچونی! بعد بازم دلت میخواد بری گرفتاری میشه ها!

مدیر ارجاع سوالات;928041 نوشت:
از دختره اجازه گرفتم گفتم واسه یه مدت میشه پیشم باشی گفتش حرامه منم گفتم محرم هم میشیم گفتش باشه من صیغه محرمبت رو پیشنهاد کنم ......گفتش باشه

یکی از چیز هایی که من اصن خوشم نمیومد چه اون زمان که مسلمان بودم چه حالا!
این توجیهاتی هست که برای کاری که به نظر ناپسنده میارن! اصن من میگم گناهم میخوای بکنی بکن بقول معروف گر جهنم میروی مردانه رو:d!
ولی قبول کن که این کار خلاف دین یا خلاف مکتب فکریه دیگه!
اینکه با زبون روزه بدون زبون روزه قسم بخوری که جنسیتت عوض نمیشه دوست من!
یا پسری به دختر میل داری که طبعا نمیتونی اون چیزو نخوای با دوستی و در نهایت ختم به اون نشه
یا اینکه پسری و مشکل ساختاری داری که اون کار رو علاقه نداری یا اینکه طبع سردی داری که احتمالش خیلی کمه با این توضیحات
اولش میگی محبت آره دستشو بگیرم بعد دو فردا دیگه بوسش کنم بعد دو فردا دیگه استغفرالله ی صلوات بفرس نمیشه عزیز من!
قبول کن اگه بری تو خطش باید مسئولیت رو در شدید ترین وضعیت ممکن بپذیری بعد برو هر کاری میخوای انجام بده من اصن مخالفش نیستم ولی اگه میبینی نمیتونی عواقبشو بپذیری نرو گرفتار نکن تو این سن
این چیزا همیشه هست میشه رسید ولی این موقعیت ناب تکرار نمیشه!فکر کن اعتماد خانوادت صلب بشه!یا مشکلات دیگه!یا بزرگترین مشکل همون عذاب وجدانته!
بعد این دختر وابستت بشه بعد تو باید ترکش کنی هر دو نفر تخریب میشین!
مدیر ارجاع سوالات;928041 نوشت:
چکارکنم من حتی اگه صیغه محرمیت رو نخونن بهش دست میزنم اخه عاشقشم و الان موقعیت ازدواج ندارم نمیدونم چکار کنم

عزیز با صیغه کردن شاید کارت حلال شه!
ولی فرهنگ جامعه مارو در نظر بگیر!عواقب داره!
رابطه خارج از ازدواج دائم آسیب زننده هستش! بازم اگه خواستی بدونی صحبت های دکتر هلاکویی رو گوش بده

مدیر ارجاع سوالات;928041 نوشت:
الان فکر میکنید هوس هس ، نه بخدا عاشق همدیگه هستیم....

من آخر معنی این جملات رو نمیفهمم!
آخه مگه کسی ازدواج میکنه به زنش هوس نداره؟این چه حرفیه آخه عاشقشم عاشقشم! اگه هوس نیست پس چرا عاشق من نمیشی چرا عاشق همکلاسی پسرت نمیشی!
چرا دوست نداری درد و دلاتو با پسرا بگی چرا محبت اون فرق داره و هزار چرای دیگه!
بازم میگم تو ناخودآگاه محاله نتونی به رابطه فکر نکنی و درگیرش بشی!
و این نکته رو هم در نظر داشته باش که رابطه قرار هستش میوه و ثمره ازدواج باشه !ن ریشه ازدواج
مدیر ارجاع سوالات;928041 نوشت:
اما نه پول دارم نه خونه ، خدمت هم هنوز نرفتم کمک کنید توروخدا

مگه ما داریم؟99 درصد افراد تو این سن هیچی ندارن!
حیفه والا تو این سن گرفتار شی!دوستام هستن میبینم دیگه!ماه و زرنگ!المپیادی!ی دفعه فنا رفتن و افسردگی!
ضریب ریسکش بالا هستش
بازم بنظر من برو پیش روانشناس مستقیم حضوری صحبت کن!
اون شور و حالی که من میبینم در وجودت اخوی با تایپ و متن ما هیچ تاثیری در امری که تصمیم گرفتی نداره:d
طبق نمودار نمیدونم کجا بود نمودارش هلیگارد بود کتابای فروید بود چی بود! این سن اوج این مسخره بازی های لیمبیک(همون عاشق شدن دل) و تغییرات این هورمونای مسخرست یکم بگذره کم کم ی وضع روتین در میای و اذیتش کمتر میشه! حالا خیال نکن نفس من از جای گرم بلند میشه دارم برات میگم!همه پسرا این درد ها رو دارن! ولی این درمان نیست اول کار شاید به خواستت برسی!ولی بعدش میبینی برای گرم کردن خودت پولاتو آتیش زدی بجای روشن کردن بخاری
موفق باشی

[="Tahoma"][="Navy"]

مدیر ارجاع سوالات;928041 نوشت:
سلام
من یک پسر ۱۸ساله هستم وعاشق یه دختر از شهری دیگر شدم
اون از لحاظ ایمان اخلاق وخیلی هم نجیب هستن من عاشقش شدم و خیلی هم عاقل هست..
من بعد ماه رمضون خواستم برم شهرشون.
از دختره اجازه گرفتم گفتم واسه یه مدت میشه پیشم باشی گفتش حرامه منم گفتم محرم هم میشیم گفتش باشه من صیغه محرمبت رو پیشنهاد کنم ......گفتش باشه
ولی من بخدا با همین زبون روزه قسم میخورم نمیخوام نزدیکی داشته باشم باهاش فقط میخوام دست بدیم وقتی بریم بیرون پیشم باشه همین.........
چکارکنم من حتی اگه صیغه محرمیت رو نخونن بهش دست میزنم اخه عاشقشم و الان موقعیت ازدواج ندارم نمیدونم چکار کنم
شماها یه کمکی بکنید بخدا دارم دیوووونه میشم
الان فکر میکنید هوس هس ، نه بخدا عاشق همدیگه هستیم....
اما نه پول دارم نه خونه ، خدمت هم هنوز نرفتم کمک کنید توروخدا

سلام
فکر کنید یک آقا پسر همینطور عاشق خواهر گرامی شما شده. حالا هر پیشنهادی برای حل مشکلش بهش میدی همون راه حل خودته.
یا علیم[/]

hessam78;928410 نوشت:
یکی از چیز هایی که من اصن خوشم نمیومد چه اون زمان که مسلمان بودم چه حالا!

مگه الان مسلمون نیستید؟؟؟؟؟

با سلام

شیفتگی و دلباختگی شما به این علت است که شخص مقابل را بعنوان انسانی بی نقص و معشوقی کامل در نظر گرفته نتیجه گیری میکند که تمام خصوصیات مطلوب در وی جمع است .اما چنین معشوق کاملی در واقع وجود ندارد . بنابراین از خودت بپرس : آیا شخصی را که به او دل بسته ام بخوبی می شناسم ؟ آیا عاشق فرد خیالی شده ام ؟ آیا دارم چشمانم را بر روی ضعفهای او می بندم ؟ آیا واقعا او همان شخص زندگیم است ؟ آیا فقط بدنبال چهره او هستم ؟ احتمالا یک نگاه واقع بینانه به معشوق خیالی ات موجب میگردد که از منگی عشق درآیی ! همچنین خوب است که نوع عشقت را به آن شخص ، مورد بررسی قرار دهی . باید متوجه باشی که عشق افراد مخصوصا نابالغ ممکن است بسیار کم دوام باشد ... تمرکز ایشان بر روی شخص خودشان است و صرفا با تصور عاشقی ، عاشق هستند ... عشق افراد نابالغ ، عشقی است سمج ، انحصار طلب و توأم با حسادت ... عشق افرادنابالغ ، کاملیت را مطالبه میکند .

بنابراین برای فائق آمدن بر اینگونه افکار در مورد مسائل جوانان دلباخته که رویایی برای خود درست کرده اند و میخواهند از این رویا نیز خارج شوند، چنین می نویسد : « دائما خود را مشغول نگاه دارید . » برای مثال ، سرگرمی برای خودت پیدا کن ، ورزش کن با دوستان نزدیکت بیشتر معاشرت کن ، فراگیری یک زبان خارجی فکرت را مشغول خواهد کرد . فائق آمدن بر احساس دلباختگی کار آسانی نیست ولی با گذشت زمان درد تو تسکین پیدا میابد و مسائل بیشتری در مورد شخصیت و احساسات خودت فرا خواهی گرفت و آماده خواهی شد تا احتمالا با عشقی واقعی در آینده بهتر مواجه شوی !


بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

باید به این نکته توجه کنید که به این به اصطلاح عشق ها نباید زیاد اعتماد کرد .
چون احساسات وعواطف و شخصیت در این سن معمولا متغیر هست و ثابت نبوده .
بنابراین ممکن بعد از ندتی اصلا نظرتون عوض
و ناخواسته همون عشقی که داشتید کلا کمرنگ و فرو کش کنه

و نزارید زیاد پر رنگ بشه که تحت تاثیرتون قرار بده !
به خودتون تلقین کنید که فعلا کارهای مهم تری هست و وقت عشق و عاشقی نیست

نقل قول:

سلام
من یک پسر ۱۸ساله هستم وعاشق یه دختر از شهری دیگر شدم
اون از لحاظ ایمان اخلاق وخیلی هم نجیب هستن من عاشقش شدم و خیلی هم عاقل هست..
من بعد ماه رمضون خواستم برم شهرشون.
از دختره اجازه گرفتم گفتم واسه یه مدت میشه پیشم باشی گفتش حرامه منم گفتم محرم هم میشیم گفتش باشه من صیغه محرمبت رو پیشنهاد کنم ......گفتش باشه
ولی من بخدا با همین زبون روزه قسم میخورم نمیخوام نزدیکی داشته باشم باهاش فقط میخوام دست بدیم وقتی بریم بیرون پیشم باشه همین.........
چکارکنم من حتی اگه صیغه محرمیت رو نخونن بهش دست میزنم اخه عاشقشم و الان موقعیت ازدواج ندارم نمیدونم چکار کنم
شماها یه کمکی بکنید بخدا دارم دیوووونه میشم
الان فکر میکنید هوس هس ، نه بخدا عاشق همدیگه هستیم....
اما نه پول دارم نه خونه ، خدمت هم هنوز نرفتم کمک کنید توروخدا

سلام ...
بحثه پول و خونه در میون نیست ...

شما باید بتونین برای خودتون هم که شده ثابت کنین که زندگی رو به جلویی دارین ...
فرض میکنم که شما الان هیچ چیزی در درون زندگی ندارین ... و میخواهید ازدواج کنین ... مقبول ...

آیا شما میتونید برای خودتون هم که شده زندگی رو به جلویی رو درست کنین ... الان هیچ چیزی ندارید آیا میتونید تا 1 سال دیگه کاری با در آمد حداقل 1.5 میلیون تومنی داشته باشید ... آیا میتونید تا 3 سال دیگه حداقل 20 میلیون تومن پول پیش یک خونه رو مهیا کنین ...

صحبت سره این هستش که بنا به اقتصادی که ایران داره ... هممون داریم روز به روز پس رفت میکنیم ... و شرکتهای بزرگ ... افراد صاحب تجربه ... دارن روز به روز پس رفت میکنند و شکست رو تجربه میکنند ...
شمایی که 18 سالتون هستش باید بتونین در درون چنین دنیایی اونقدر تجربه های موفق داشته باشید تا بجز اینکه از عوامل شکستتون جلو گیری کنین رونده رو به رشدی هم داشته باشید ...

به شخصه مهندس های زیادی رو میشناسم که ده سال هستش دارن کار میکنند و الان 15 میلیون تومن سرمایه نتونستند جمع کنند ...

یعنی اگر شما بخواهید مثلا 20 میلیون تومن پول رهن یک آپراتمان رو مهیا کنین یه پروژه 10 ساله رو خواهید داشت ..... ( البته اگر در درون تهران کار کنید و حقوقی در حدود 1.5 میلیون در برج رو در بیارین )

به هر حال سخن آخر ....
نمیدونم میخواهید با این عشقتون چی کار کنین ... از نظره من این عشقتون رو نمیتونین بهش برسید ...

مگر اینکه پدر یا مادرتون حاضر باشند به شما کمکهای زیادی بکنند ...
اگر ایشان حاضر نشن بهتون کمک کنند ... فکر نمیکنم بتونین با ایشون ازدواج کنین .....

mahdiyavar;928430 نوشت:
مگه الان مسلمون نیستید؟؟؟؟؟

سلام
فعلا که نه!

راهنما;928405 نوشت:
سلام

سلام
نزديك به 4 سال است در اين سايت عضو هستم و افتخار كسب تجربه از شما اساتيد گرانقدر و كاربران محترم را دارم
به پاسخ برخي از سخت ترين سوالاتم رسيدم ، اما يك موضوع ساده را هرگز نتوانستم برايش پاسخي پيدا كنم
البته تحليل هايي دارم ولي ناقص هستند و بيشتر شخصي. يك بار هم سر همين موضوع با دوست عزيزم آقا حسام بحث كرديم
البته آن موضوع بسته شد و نشد كه بحث را ادامه دهيم

و آن موضوع اين است كه چرا خداوند شهوت را در 15 سالگي به پسر و تقريباً در همين حدود به دختر داده
اما بلوغ اجتماعي و استقلال مالي دختر و پسر بطور معمول بعد از 25 سال شكل مي گيرد؟!

در اين بين كساني كه چندان به بحث گناه و دين معتقد نيستند ، راهكارشان روابط آزاد است
به اين شكل كه دخترها و پسرها تا زمان بلوغ فكري ، با هم روابط جنسي داشته باشند
اينطوري هم ارضا ميشوند و هم بار ازدواج بر دوششان نمي افتد

(كاري به درست و غلطش ندارم ، ولي لااقل آنها راهكاري داده اند. راهكار ما چيست؟)

راهكاري كه من هميشه به آن معتقد بوده و هستم و تا حالا نديدم كسي راهكار بهتري ارائه كند
اين است كه بجاي آنكه منتظر باشيم فرزندمان به 25 سالگي رسيده و آمادهء ازدواج شود
خودمان تلاش كنيم و هر چه سريعتر شخصيت فرزندمان را براي پذيرش ازدواج آماده كنيم

ولي واقعاً نمي دانم در عمل تا چه حد ميشود دختر و پسر 15 ساله را به بلوغ فكري و اجتماعي رساند
همچنين با توجه به اينكه شخصيت افراد در اين سن هنوز شكل نگرفته (حتي با وجود فرض بنده)
اگر هم موفق بشيم فرزندانمان را در اين سن به تربيت مناسبي برسانيمو زمينهء ازدواج زود هنگام آنها را فراهم كنيم
چه تضميني است كه در چند سال آينده و با توجه به تغيير روحيات و خواسته ها ، از اين انتخاب پشيمان نشوند؟

hessam78;928456 نوشت:
فعلا که نه!

الكي ميگه :)>-

Reza-D;928461 نوشت:
سلام
نزديك به 4 سال است در اين سايت عضو هستم و افتخار كسب تجربه از شما اساتيد گرانقدر و كاربران محترم را دارم
به پاسخ برخي از سخت ترين سوالاتم رسيدم ، اما يك موضوع ساده را هرگز نتوانستم برايش پاسخي پيدا كنم
البته تحليل هايي دارم ولي ناقص هستند و بيشتر شخصي. يك بار هم سر همين موضوع با دوست عزيزم آقا حسام بحث كرديم
البته آن موضوع بسته شد و نشد كه بحث را ادامه دهيم

و آن موضوع اين است كه چرا خداوند شهوت را در 15 سالگي به پسر و تقريباً در همين حدود به دختر داده
اما بلوغ اجتماعي و استقلال مالي دختر و پسر بطور معمول بعد از 25 سال شكل مي گيرد؟!

در اين بين كساني كه چندان به بحث گناه و دين معتقد نيستند ، راهكارشان روابط آزاد است
به اين شكل كه دخترها و پسرها تا زمان بلوغ فكري ، با هم روابط جنسي داشته باشند
اينطوري هم ارضا ميشوند و هم بار ازدواج بر دوششان نمي افتد

(كاري به درست و غلطش ندارم ، ولي لااقل آنها راهكاري داده اند. راهكار ما چيست؟)

راهكاري كه من هميشه به آن معتقد بوده و هستم و تا حالا نديدم كسي راهكار بهتري ارائه كند
اين است كه بجاي آنكه منتظر باشيم فرزندمان به 25 سالگي رسيده و آمادهء ازدواج شود
خودمان تلاش كنيم و هر چه سريعتر شخصيت فرزندمان را براي پذيرش ازدواج آماده كنيم

ولي واقعاً نمي دانم در عمل تا چه حد ميشود دختر و پسر 15 ساله را به بلوغ فكري و اجتماعي رساند
همچنين با توجه به اينكه شخصيت افراد در اين سن هنوز شكل نگرفته (حتي با وجود فرض بنده)
اگر هم موفق بشيم فرزندانمان را در اين سن به تربيت مناسبي برسانيمو زمينهء ازدواج زود هنگام آنها را فراهم كنيم
چه تضميني است كه در چند سال آينده و با توجه به تغيير روحيات و خواسته ها ، از اين انتخاب پشيمان نشوند؟

با سلام وعرض ادبِ

گیریم که به بلوغ فکری رسوندیمشون

تحصیلشون چی؟

شغلشون چی ِ؟

به نظرم هماهنگی نظام آموزش وپرورش هم با این

مقوله ضروریه !

واقعا یه پسر 15 ساله میتونه همزمان هم کار کنه هم ادامه

تحصیل بده ؟

هر چند همکار همسرم هم سرپرستی خانوادش به دوشش

بوده وهم شبانه ادامه تحصیل داده!

ولی خب به نظرم بچه هامون رو داریم لوس بار میاریم

خودم یکیشونم .

به نام خدا.

Reza-D;928461 نوشت:
سلام
و آن موضوع اين است كه چرا خداوند شهوت را در 15 سالگي به پسر و تقريباً در همين حدود به دختر داده
اما بلوغ اجتماعي و استقلال مالي دختر و پسر بطور معمول بعد از 25 سال شكل مي گيرد؟!

سلام بر شما.

اولی کار خداست، دومی کار خلق خدا.

خلق خدا به قدری موانع و چیزهای غیر لازم جلوی این امر طراحی کردن ( غالبا هم توسط کسانی بوده که خر خودشون از روی پل گذشته بوده laughing ) که امروز حرف زدن از ازدواج 15 ساله ها در حد کفر بالحقوق البشر (!) تلقی میشه! ( و در دنیای ما چه چیز بدتر از کفر به حقوقی که بشر واسه خودش تعیین کرده؟ )

تحصیلات آکادمیک، خونه، ماشین، جهیزیه و ... در صورتی که به نظر میرسه میشه شعور زندگی کردن رو تا حدود 15 - 16 سالگی به افراد آموخت.

ستایشگر :Gol:

همای رحمت;928463 نوشت:
به نظرم هماهنگی نظام آموزش وپرورش هم با این مقوله ضروریه !

ستايشگر;928466 نوشت:
دومی کار خلق خدا

سلام خدمت هر دو بزرگوار
بله بنده هم راهكارم در همين زمينه بود كه بايد تربيت را از ابتدا آغاز كنيم تا سن ازدواج پايين بيايد
اما مورد مهم در صحبت من اين بخش است:

Reza-D;928461 نوشت:
واقعاً نمي دانم در عمل تا چه حد ميشود دختر و پسر 15 ساله را به بلوغ فكري و اجتماعي رساند
همچنين با توجه به اينكه شخصيت افراد در اين سن هنوز شكل نگرفته (حتي با وجود فرض بنده)
اگر هم موفق بشيم فرزندانمان را در اين سن به تربيت مناسبي برسانيمو زمينهء ازدواج زود هنگام آنها را فراهم كنيم
چه تضميني است كه در چند سال آينده و با توجه به تغيير روحيات و خواسته ها ، از اين انتخاب پشيمان نشوند؟

Reza-D;928470 نوشت:
سلام خدمت هر دو بزرگوار
بله بنده هم راهكارم در همين زمينه بود كه بايد تربيت را از ابتدا آغاز كنيم تا سن ازدواج پايين بيايد
اما مورد مهم در صحبت من اين بخش است:

فکر نمیکنم تضمینی وجود داشته باشه

من دخترایی رو که . سن 14 سالگی ازدواج کردند رو دیدم

که خیلی پشیمونن از ازدواجشون

میگن ما جوونی نکردیم و.....

وقتی سوالتو خوندم دلم گرفت... این عشقا چیه خدایی میاد سراغ ادم هیچ کاریشم نمیشه کرد.8-|.. ببین...فارغ از همه حرفایی ک بهت زدن تا حالا باید بگم وقتی صیغه کنید هر دوتون سر میخورید Fool فکر نکن در حد دست گرفتن تموم میشه ب خصوص اینکه عاشق هستید...اصلا نمیشه عاشق کسی باشی و درحد دست گرفتن قناعت کنی:||||:-$ سر میخوری و یهو میفهمی کاری شده ک نباید میشده و دردسر شروع میشه....

نکن داداش....واسه اینکه این اتفاقا پیش نیاد اصلا نرو شهرشون...نرو!این تابستونی برو ی کار سخت ک خسته کوفته بشی و بخابی راحت شب!

اون دخترم مطمین باش نمیفهمه داره چیکار میکنه#-o

بترس ازین چیزی ک همه ما بزرگترا داریم نهی ات میکنیم

به نام خدا.

Reza-D;928470 نوشت:
سلام خدمت هر دو بزرگوار
بله بنده هم راهكارم در همين زمينه بود كه بايد تربيت را از ابتدا آغاز كنيم تا سن ازدواج پايين بيايد
اما مورد مهم در صحبت من اين بخش است:

نمیدونم تو این تاپیک میگنجه این بحث یا نه. ان شاء الله که میگنجه.

به نظر شما این تغییر شخصیت و ...، از شریاط خود سن هست یا از شرایطی هست که با تربیت شکل گرفته؟ ( امیدوارم منظورم رو خوب رسونده باشم )

من فکر میکنم از شرایط تربیت هست چرا که تا نه خیلی وقت پیش، ازدواج ها در سنین پایین صورت میگرفت.

ستایشگر :Gol:

به نام خدا.

همای رحمت;928472 نوشت:
فکر نمیکنم تضمینی وجود داشته باشه

من دخترایی رو که . سن 14 سالگی ازدواج کردند رو دیدم

که خیلی پشیمونن از ازدواجشون

میگن ما جوونی نکردیم و.....

من عذرخواهی میکنم که میپرم وسط بحث شما، اما یک سوالی رو میخواستم از خدمتتون بپرسم.

وقتی میگن "جوونی نکردیم" منظورشون دقیقا چیه؟

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;928475 نوشت:
به نظر شما این تغییر شخصیت و ...، از شریاط خود سن هست یا از شرایطی هست که با تربیت شکل گرفته؟ ( امیدوارم منظورم رو خوب رسونده باشم )
من فکر میکنم از شرایط تربیت هست چرا که تا نه خیلی وقت پیش، ازدواج ها در سنین پایین صورت میگرفت

بله قطعاً در اين تاپيك ميگنجد (استاد "راهنما" ببخشيد كه از طرف شما حرف زدم happy)
كامل مطلب را رسانديد جناب ستايشگر ، ولي از نظر من هر دو عامل است. هم تربيت و هم تغيير روحيات در سنين مختلف
اگر قديم جور ديگري بود ، بخشي بخاطر شخصيت هاي عموماً تك بعدي بود و بخشي هم بخاطر تمكين هاي اجباري
البته قبول دارم بخشي هم بخاطر تربيت پذيري بيشتر و توقع كمتر بود

جوونی نکردیم ینی زود افتادیم تو مسیولیت!...شیطنت نکردیم...الانم بکنیم میگن نکن زشته تو دیگه شوهر داری بچه داری....جونی نکردیم ینی نشستیم پای تی وی راحت فیلم مورد علاقه رو ببینیم و نگران ناهار شوهر نباشیم....جووونی نکردیم ینی اینکه نرفتیم تو خیابون و خنزل پنزلای دخترونه بخریم و با دوستامون بریم پارک و بگیم و بخندیم ونگران وای بچم از مدرسه میاد الان نباشیم...

قانع شدید یا بازم بگم8->

به نام خدا.

Reza-D;928486 نوشت:
بله قطعاً در اين تاپيك ميگنجد (استاد "راهنما" ببخشيد كه از طرف شما حرف زدم happy)
كامل مطلب را رسانديد جناب ستايشگر ، ولي از نظر من هر دو عامل است. هم تربيت و هم تغيير روحيات در سنين مختلف
اگر قديم جور ديگري بود ، بخشي بخاطر شخصيت هاي عموماً تك بعدي بود و بخشي هم بخاطر تمكين هاي اجباري
البته قبول دارم بخشي هم بخاطر تربيت پذيري بيشتر و توقع كمتر بود

خوب یک فرد در سن مثلا 15 سالگی لازم نداره که حتما انسان کامل شده باشه تا بتونه ازدواج کنه. همونطور که یک نوزاد هم لازم نیست معده اش توانایی هضم گوشت رو داشته باشه تا بتونه شیر بخوره.

ستایشگر :Gol:

به نام خدا.

یاس...;928488 نوشت:
جوونی نکردیم ینی زود افتادیم تو مسیولیت!...شیطنت نکردیم...الانم بکنیم میگن نکن زشته تو دیگه شوهر داری بچه داری....جونی نکردیم ینی نشستیم پای تی وی راحت فیلم مورد علاقه رو ببینیم و نگران ناهار شوهر نباشیم....جووونی نکردیم ینی اینکه نرفتیم تو خیابون و خنزل پنزلای دخترونه بخریم و با دوستامون بریم پارک و بگیم و بخندیم ونگران وای بچم از مدرسه میاد الان نباشیم...

قانع شدید یا بازم بگم8->

خودم هم تقریبا همین تصور رو داشتم.

والا تا جایی که بنده میدونم ( و در افواه شایع هست ) ازدواج و ...، مرگ لذت بردن از زندگی نیست! ( مرگ هم پایان کبوتر نیست! )

قرار بود همه چیز در راستای رسیدن به هدف باشه و هدف از زندگی چیست؟ لذت بردن؟

ستایشگر :Gol:

یاس...;928488 نوشت:
جوونی نکردیم ینی زود افتادیم تو مسیولیت!...شیطنت نکردیم...الانم بکنیم میگن نکن زشته تو دیگه شوهر داری بچه داری....جونی نکردیم ینی نشستیم پای تی وی راحت فیلم مورد علاقه رو ببینیم و نگران ناهار شوهر نباشیم....جووونی نکردیم ینی اینکه نرفتیم تو خیابون و خنزل پنزلای دخترونه بخریم و با دوستامون بریم پارک و بگیم و بخندیم ونگران وای بچم از مدرسه میاد الان نباشیم...

قانع شدید یا بازم بگم8->

خوب حق بدین دیگه ....

اگر از من بخوان یک Synonym برای جوونی کردن پیدا کنم ... میگم ...

جوونی کردن == دسته گل به آب دادن ؛ سوتی دادن

سلام

فقط صفحه 1 در مورده مشکل اصلی تایپیک صحبت شده بقیه صفحه ها باید پرسید الان مشکل چیه؟....

الان میخای بری دنبال ی فعل حرام
انتظار چه کمکی داری

حالت خوش است ؟

همای رحمت;928472 نوشت:
فکر نمیکنم تضمینی وجود داشته باشه

من دخترایی رو که . سن 14 سالگی ازدواج کردند رو دیدم

که خیلی پشیمونن از ازدواجشون

میگن ما جوونی نکردیم و.....


سلام
می دونید مشکل کار کجاس؟‌
این بخاطر اینه که بعد ازدواج انسان نیاز داره که یسری علایق وهدفهای مجردیش رو داشته باشه، آقایون یسری دوستها مجردیشون رو در حد معقول داشته باشن،‌خانمها هم دوستان، نیازها و علایقش مجردیشون رو در حد اعتدلال داشته باشن.اصلا دوستان فاب مجردی هم باید باشن، بله با ازدواج تغییر میکنه، کم میشه، اما نباید یسری از نیازهای و علایق حذف بشه، وقتی این جور موضوعات حذف بشه بعدا مشکل سازه، وقتی تب و تاب عشق خوابید.
همه چی در حد معقول، اگر برای زندگی دو نفر مشکلی ایجاد نکنه چ اشکالی داره؟!
خیلی از آدمهایی ک ازدواج میکنن‌، بعد ازدواج از طرف مقابلشون خواسته های نامعقول دارن، ک از خیلی جهات طرف رو اذیت میکنه. درس نخون، دور دوستای مجردی تو خط بکش، نگرد با اونها
بازهم میگم این مسائلی ک مطرح کردم، شرایطش تغییر میکنه، اما اگر خواسته طرف در حد اعتدال باشه نباید حذف بشن، چون مشکل سازن، هر آدمی ی خط قرمزایی برای نزدیک ترین عضو خانوادش داره، حتی همسر،اینطور نیست؟!‌ احترام متقابل به عقاید و اهداف و نیازهای شخصی.‌
در حد معقول و درست برای زندگی دونفر وجودش کمک کنندس.
همین happy

Reza-D;928462 نوشت:
الكي ميگه

:d

Reza-D;928461 نوشت:
و آن موضوع اين است كه چرا خداوند شهوت را در 15 سالگي به پسر و تقريباً در همين حدود به دختر داده
اما بلوغ اجتماعي و استقلال مالي دختر و پسر بطور معمول بعد از 25 سال شكل مي گيرد؟

سلام خدمت آقا رضای عزیز و بزرگوار
[SPOILER]یاد قسمتی از متن فروید افتادم در کتاب تمدنش
انسان وضع دشواري دارد، زيرا انسان" تمدن" دارد! تمدن چندان نيرومند است كه می تواند جلو انگيزش جنسی را بگيرد و موجب پاكدامنی پيش از زناشويی شود، يا كسی را وادارد كه برای همه ی عمر سوگند پارسايی بخورد. تمدن می تواند كسی را از گرسنگی بكشد، در حالی كه غذا فراهم باشد، زيرا برخی خوراك ها، نجس خوانده شده است يا چه بسا كسی را به پاره كردن شكم ديگری يا شليك گلوله ای در مغز خود بر انگيزد تا لكه ی ننگی پاك شود. #تمدن از مرگ و زندگی قوی تر است
تمدن و ملالت های آن زیگموند فروید[/SPOILER]
البته پژوهش هایی هم هستند که نشون دادن اینکه در مقابل این میل اراده کنیم چه فوایدی توش هست
ی مثال کوچیک که قبلا زدم رو و این آزمایش رو خیلی دوست دارم باز بزنم
تست مارشمالو
روش کارکرد آزمایش

روش اجرای این آزمایش به این شکل بود که بچه‌ها را یک به یک به اتاقی دعوت می‌کردند که در آن روی میز یک کلوچه (مارشمالو) بود، به بچه‌ها گفته می‌شد می‌توانند کلوچه را بردارند ولی اگر ۱۵ دقیقه صبر کنند و به کلوچه دست نزنند، علاوه بر همان کلوچه، یک کلوچهٔ دیگر هم جایزه می‌گیرند.
نتیجهٔ آزمایش

گروهی از بچه‌ها می‌توانستند مقاومت کنند و از دست زدن به کلوچه خودداری نمایند، و گروهی نه، اما والتر میشل با زیر نظر گرفتن هر دو گروه این بچه‌ها در سال‌های آینده نشان داد آن دسته از بچه‌ها که به کلوچه دست نزدند، با این تفسیر که اراده‌ای قوی تر دارند و می‌توانند کنترل بیشتری بر روی رفتارشان داشته باشند، در آینده هم موفق تر، سالم‌تر و حتی در ازدواجشان موفق تر هستند.[SPOILER]چنین تست هایی رو میشه در زمان نوجوانی هم در نظر گرفت اینکه جنس مخالف رو کلوچه:d در نظر بگیریم و مقاومت رو بسنجیم و بعد موفقیتش رو در آینده نشون بدیم!
خیلی از انسان های بزرگی هم که دارای اراده قوی بودن اینچنین بودن گاندی یا همین فروید خودمون که نماد بی اخلاقی جنسی هستش در نزد دوستان دین باور چنین کار هایی را میکردن و کناره میگرفتن (اگه درست در خاطرم باشه شوپنهاور و نیچه هم تو این دسته هستن)
حالا ی جامعه آماری که خودم از دوستانم گرفتم و برام جالب بود اونایی که درسشون بهتر بود جزو دو دسته بودن!یک گروه اصن از اینکه با دخترا باشن و خلاصه آزاد احساس ناراحتی و رنج نمیکردن[عذاب وجدان نداشتن] یک گروه هم که بیشتر بود گروهی بود که اصلا به این موارد نمیپرداختن!تو جمع های دوستانه صحبت این مسائل میشد جمع رو ترک میکردن!این مورد برای من خیلی جالب بودش
البته این موارد برسی جزو شاگرد های تاپ بودن[/SPOILER]
خب پس اگه ی دلیل که اگه خداباور باشیم میتونیم این رو بگیم تقویت اراده
اما از نظر دیگر علمی و فرگشت و روانشناسی فرگشتی و یا قدیمی تر فرویدی باید به تمدن ها اشاره کنیم!
ما بر خلاف حیوانات دیگر نمیتونستیم هر زمان که عشقمون کشید جفت گیری کنیم و 3 ،4 تا توله به لطف خدا در این جهان رها کنیم!نه دیگه روابط پیچیده شده هزینه ها پیچیده شده و باید برای دستابی به میل خودمون هزینه صبر بپردازیم!
نمونه محرزش رو هم میتونیم تو دین دارا ببینیم!که به امید رسیدن به بهشت از خیلی از لذتا میگذرن!یعنی برای رسیدن به لذت های بزرگ دیگه از بعضی لذت ها صرف نظر میکنیم!این خلاصه ای بود که متن در این زمینه فراوانه که بخاطر اطاله کلام کوتاهشو عرض کردم

Reza-D;928461 نوشت:
در اين بين كساني كه چندان به بحث گناه و دين معتقد نيستند ، راهكارشان روابط آزاد است

[SPOILER]والا من با ی دختره از اهل کالیفرنیا بود اگه اشتباه نکنم تو این چت رومای خارجی داشتم صحبت میکردم [:dانصافا مدارس ما در برابر اونا طویله هم حساب نمیشه چن تا عکس از کالج و محل تدریسو دیدم خیلی جالب بود][/SPOILER]
با اینکه به مقدار زیادی راحت هستن و این راحتی هم بنظر من جزو فرهنگشونه ولی همشون آزاد نیستن به آن صورت که تبلیغ میشه البته اونطور که در صحبت با اوشون فهمیده بودم

Reza-D;928461 نوشت:
به اين شكل كه دخترها و پسرها تا زمان بلوغ فكري ، با هم روابط جنسي داشته باشند
اينطوري هم ارضا ميشوند و هم بار ازدواج بر دوششان نمي افتد

استغفرالله ربی و اتوب الیه:d
البته زمانی که آدم دین باور باشه یعنی تجربه خودمه بهتره تعمیم ندم!اینکه برای خدا از این لذت که بزرگترین لذته برای اکثر پسرا میگذری!واقعا حس خوبیه!گاهی شکست داره گاهی موفقیت ولی چیز جالبی هستش اون لذتی که تو مقاومته!البته شرطش اینه که آدم دین باور باشه یا هدف خاصی داشته باشه برای مقاومت
آما اینکه روابط جنسی داشته باشن!این موضوع رو من در مورد صیغه هم بیان کردم که دین دارا عزیز به من توپیدن!
طبق تحقیقات جنس مذکر بیشتر درگیر رابطه جنسی میشه اما دختر عاطفی مثلا بعد اون کار شوهر چند ثانیه نگذشته داره فرضا به بازی الکلاسیکو فکر میکنه!دختره هنوز تا مدت ها ذهنش درگیره و احساس لذت میکنه!
همینطور میشه دیر پایی اون رو در زنان برسی کرد!
شما مثلا برید تو جامعه سکولار که اکثرشون دین باور هم نباشند!به پسرا پیشنهاد رابطه جنسی داده شه تعداد بیشتری از اونها قبول میکنند تا اینکه به دخترا رابطه جنسی پیشنهاد شه !
واسه همینم هست که میگم دختر خیلی خاصیت وابستگیش بیشتره!وقتی وارد عمل جنسی میشه با پسری!خیلی بیشتر وابستگی پیدا میکنه! و اونو مامن گاه خودش و آرامش بخش خودش میدونه!ی خصلت طبیعی فرگشتی هستش
اما پسر شما میتونی تضمین کنی که اون پسر 18 ساله 7 سال دیگه گذشت به اون دختره نگه من اون زمان جوان خام بودم و فکر و ذکرم عمل جنسی بود الان تورو نمیخوام؟تو اون گزینه مطلوبم نیستی؟
یعنی منظورم اینه که ملاک ها خیلی تغییر میکنه تو این سنا تا به پایداری برسه
Reza-D;928461 نوشت:
(كاري به درست و غلطش ندارم ، ولي لااقل آنها راهكاري داده اند. راهكار ما چيست؟)

:dکنکور و درس دیگه!
خب دو تا راهکار دادن متعه!(که بازم برای جنس مونث و همچنین تا حدودی کمتر جنس مذکر طبق تحقیقات مفید نیست)بهترین روابط یک به یک است
دو اینکه جلو خودشونو بگیرن!

Reza-D;928461 نوشت:
اين است كه بجاي آنكه منتظر باشيم فرزندمان به 25 سالگي رسيده و آمادهء ازدواج شود
خودمان تلاش كنيم و هر چه سريعتر شخصيت فرزندمان را براي پذيرش ازدواج آماده كنيم

آقا رضا این مورد تا حدود زیادی به هوش بستگی دارد و الا باید پختگی روند آرام خود را طی کند
مثل این است که بخواهید به دبستانی انتگرال بگیرد!خب مسلما نوع دیدگاه شما که سن بیشتری نسبت به من دارید در مسائل زندگی فرق میکند!
شخصیت انسان چیزی نیست که شب بخوابه صب پاشه اجی مجی شه مثل بزرگسال ها بشه

Reza-D;928461 نوشت:
ولي واقعاً نمي دانم در عمل تا چه حد ميشود دختر و پسر 15 ساله را به بلوغ فكري و اجتماعي رساند
همچنين با توجه به اينكه شخصيت افراد در اين سن هنوز شكل نگرفته (حتي با وجود فرض بنده)

دقیقا
البته مواردی هم هستن که نتیجه گرفته بودن!
[SPOILER]یک جوان طلبه بود!باهاش قبلا خیلی حرف میزدم!17 سالگی عروسی کرده بود!خوش و خرم بود و بسیار راضی 27 یا خورده ای داشت که هنوز هم میگفت از زندگی و ازدواج در آن سن بسیار راضی هستم!
البته هر دو نفر خیلی ساده میگرفتن میگفت حقوقش زیر ی تومن است(تقریبا 500)!هر جور حساب میکردم گفتم خرج زندگی حداقل های آن بیشتر از یک و خورده ای است!هی میگفت خدا بزرگه و امام میرسونه و این حرفا که جالب بود !و تاثیر نگرش بر رضایت از زندگی رو نشون میده هر چند که من باور نکردم باز هم[/SPOILER]
در مواردی میتونه این راهکار ها خوب هم باشه ولی باید اول آزمایش شه تو یک جامعه آماری ببینیم نتیجه میده یا نه!
در کل راه زیادی نیست
1روابط آزاد
2روابط آزاد کنترل شده(صیغه)
3ازدواج دائم
که هر کودوم مزایا و معایب خودشو داره و فرد به فرد میتونه تغییر کنه

همای رحمت;928463 نوشت:
به نظرم هماهنگی نظام آموزش وپرورش هم با این

مقوله ضروریه !


10 بار بلکه 100 بار به ستاد رهبری آموزش و پروش یا همین ساختمون آموزش و پرورش شهرمون نامه زدم!گفتم آقا این سیستم آموزشی مزخرفه!فنلاند رو نگاه کن!با کمترین ساعت آموزشی بیشترین بازه رو داره!اونم تو المپیاد های جهانی!چرا این تاکسونومی هایی که تو دوره های ضمن خدمت به معلما میگید که بعضیاشون هم خوبه عملی نمیشه!چرا بیشتر نمیشه!
چرا به رشته انسانی انقد کم بها میدین که وضع اقتصادی و سیاسی ما اینجوری باشه!چرا منی که عاشق پژوهش هستم در علوم تجربی فقط بخاطر کار باید برم پزشکی رو انتخاب کنم و برای اون تلاش کنم !
نظام آموزشی ما باید مثل اون یارو بود مجلس رو به توپ بستا! همونجوری با تمام آدمای مسئولش باید به توپ گرفت
اصلا نمیدونن چه خیانتی میکنن
نظام آموزشی پس هرگز کمک نمیکنه مطمئنا!

سلام
می بخشید نظرات قبلی رو نخوندم

اولاً صیغه باید با اجازه پدر دختر باشه. بعد هم فرض کنید صیغه شدید و آشناهای دخنر شما رو با هم دیدند. آیا می خواهید براشون توضیح بدید که صیغه خوندید؟ اون وقت می دونید چه فکری می کنند؟

اگر قصدتون ازدواجه که رسمی و از طریق خانواده اقدام کنید. اگر هم شرایط ازدواج نیست به نظرم رابطه را ادامه ندهید. وگرنه هم شما ضرر می کنید و هم اون دختر. به خصوص برای دختر می تونه مشکل ساز بشه.

سلام به همگی

شرمنده نمیتونم نقل قول بزنم ابنترنتمون کم سرعته خییلی

ببینید همین خانمی که صحبتش رو نقل کردم

این خانم چهارده روز با هم بودیم چهارده روزش همین

حرفا رو تکرار میکرد ...

زندگی خیلی جدی شروع میشه وواسه ی هر دو طرف

مسئولیتش بیشتر میشه..

به نظر خودم دخترا تو این سن خییییلیی احساسی برخورد

میکنن انتخابشون خییلی احساسیه

نمیدونم میشه با تربیت درستشون , بشه, که بتونن به احساسشون غلبه کنن یا نه ؟!

به نام خدا.

همای رحمت;928503 نوشت:
سلام به همگی

شرمنده نمیتونم نقل قول بزنم ابنترنتمون کم سرعته خییلی

ببینید همین خانمی که صحبتش رو نقل کردم

این خانم چهارده روز با هم بودیم چهارده روزش همین

حرفا رو تکرار میکرد ...

زندگی خیلی جدی شروع میشه وواسه ی هر دو طرف

مسئولیتش بیشتر میشه..

به نظر خودم دخترا تو این سن خییییلیی احساسی برخورد

میکنن انتخابشون خییلی احساسیه

نمیدونم میشه با تربیت درستشون , بشه, که بتونن به احساسشون غلبه کنن یا نه ؟!

چرا باید به احساساتشون غلبه کنن؟ پس شرط کردن اجازه پدر برای چیه؟ برای این نیست که پدر میتونه از این ابر احساسات بالاتر رو ببینه؟ ( البته در حالت کلی داریم حرف میزنیم نه یک مورد خاص! نگید حالا اگه باباش معتاد تو جوب افتاده بود چی! :d )

ستایشگر :Gol:

جناب ستایشگر

ببینید دهه های گذشته ازدواج به همین منوال بود

منتها افراد اون دوره یا واقعا افراد قانعی بودن وبا سختیهای

روزگار خودشون رو وقف داده بودن بهتره بگم بچه ها با سختی بار اومدن .

خلاصه توقعاتشون خیلی کم بود وووو

هر چند نباید اشتباهات اونا رو هم نادیده گرفت

اونا هم خییییلییی اشتباهات داشتن

ابگذریمممم حرف زیاده

ولی نمیدونم میشه خوبیهای دوران گذشته رو باز زنده

کرد یا نه ..

من الان خودم اگه بخوام همچین کاری رو در حق دخترم

انجام بدم به نظرم ظلمه به ایشون

منی که (البته ناگفته نمونه خیییلی با دخترم صمیمم)

ولی خب در هر حال من هنوز دخترم رو خوب نمیسناسم

چطور میتونم به پسری که یه شناخت مختصر ازش دارم

اعتماد کنم و به ازدواجشون راضی باشم .

به نظرم انسانی که یکسره از چهره بگیر تاااا خصوصیات خلقی

همش در حال تغییره ...چطور میشه همچین تصمیمهایی واسش

گرفت

والا یه خانم دیگه رو میشناسم ایشون خودش همسرش

رو انتخاب کرده بود حالا بعد چند سال میگفت من اون

موقع بچه بودم چرا پدر ومادرم اجازه دادن من با ایشون

ازدواج کنم .باید جلوی من رو میگرفتن خلاصه مثال زیاد.....

hessam78;928456 نوشت:
سلام
فعلا که نه!

سلام...
چرا؟میتونم بپرسم؟

منظورم جسارتا با شروع کننده بحث نیست
ولی
نمی دونم
چرا هر چی بیکار و علاف یا بی سواد و کم سواد و تین ابجر عاشق میشن!
و اگر هم مزدوج بشن
اکثریت
با موفقیت و ختم بخیر نیست !

Reza-D;928461 نوشت:
سلام
نزديك به 4 سال است در اين سايت عضو هستم و افتخار كسب تجربه از شما اساتيد گرانقدر و كاربران محترم را دارم
به پاسخ برخي از سخت ترين سوالاتم رسيدم ، اما يك موضوع ساده را هرگز نتوانستم برايش پاسخي پيدا كنم
البته تحليل هايي دارم ولي ناقص هستند و بيشتر شخصي. يك بار هم سر همين موضوع با دوست عزيزم آقا حسام بحث كرديم
البته آن موضوع بسته شد و نشد كه بحث را ادامه دهيم

و آن موضوع اين است كه چرا خداوند شهوت را در 15 سالگي به پسر و تقريباً در همين حدود به دختر داده
اما بلوغ اجتماعي و استقلال مالي دختر و پسر بطور معمول بعد از 25 سال شكل مي گيرد؟!

در اين بين كساني كه چندان به بحث گناه و دين معتقد نيستند ، راهكارشان روابط آزاد است
به اين شكل كه دخترها و پسرها تا زمان بلوغ فكري ، با هم روابط جنسي داشته باشند
اينطوري هم ارضا ميشوند و هم بار ازدواج بر دوششان نمي افتد

(كاري به درست و غلطش ندارم ، ولي لااقل آنها راهكاري داده اند. راهكار ما چيست؟)

راهكاري كه من هميشه به آن معتقد بوده و هستم و تا حالا نديدم كسي راهكار بهتري ارائه كند
اين است كه بجاي آنكه منتظر باشيم فرزندمان به 25 سالگي رسيده و آمادهء ازدواج شود
خودمان تلاش كنيم و هر چه سريعتر شخصيت فرزندمان را براي پذيرش ازدواج آماده كنيم

ولي واقعاً نمي دانم در عمل تا چه حد ميشود دختر و پسر 15 ساله را به بلوغ فكري و اجتماعي رساند
همچنين با توجه به اينكه شخصيت افراد در اين سن هنوز شكل نگرفته (حتي با وجود فرض بنده)
اگر هم موفق بشيم فرزندانمان را در اين سن به تربيت مناسبي برسانيمو زمينهء ازدواج زود هنگام آنها را فراهم كنيم
چه تضميني است كه در چند سال آينده و با توجه به تغيير روحيات و خواسته ها ، از اين انتخاب پشيمان نشوند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان طبیعت و فرمول بندیش اینه که از حالت صفر به به سمت بالاتر حرکت میکنه
یعنی در اغاز هیچی درک نمیکنه و به مرور با محیط اطرافش اشنا شده و الی اخر
بسیاری از نرم افزاری های کاربردی ( نرم افزار غریزه ی جنسی )با تبعیت از این فرمول با پروسه ی زمانبری روی فرد نصب میشوند
انسان مثل یه سیستم نیست که ما ویندوز غریزه ی جنسی روش نصب کنیم و یه رستارت بزنیم و با تمامی دستوراتش عوامل لازم بالا بیاد!

به تدریج پروسه ی نصبش در 15 سالگی روی فرد شروع شده و رفته رفته نیاز هست با مدیریت صحیح به نحو احسن رشد کنه و از مسیر اصلی خارج نشه.

اسلام تاکید بر دوری از محرکات داره داره => چون فرد بتونه بر این غریزه مدیریت داشته باشه
و هر موقع توانست ازدواج کنه
یکی از ابعاد حجاب و کنترل نگاه و غیره مربوط به این قضیه میشه

دوست عزیز .من و خیلیای دیگه هم این جور موقعیتها را تجربه کردیم.کاملا درکت میکنم چی میگی.اون موقع که همسن تو بودم و عاشق شدم.همین حرفای تورومیزدم.نمازشب میخوندم که بهش برسم و .... .
من کاری به مسائل دینی ندارم.نظر خودمو میگم.
من پشیمونم که به دختره نگفتم دوسش دارم.البته اگرم میگفتم کاری ازم برنمیومد چون موقعیت تورو داشتم بی پول و کارو... کلا ادم بر سر دوراهیه.
حالا اگه خاستی بگو بیشتر برات میگم.

guest;928497 نوشت:
سلام
فقط صفحه 1 در مورده مشکل اصلی تایپیک صحبت شده بقیه صفحه ها باید پرسید الان مشکل چیه؟....

سلام
به نظرم سایر نظرات نیز در همان راستای موضوع تاپیک بوده
در واقع به ریشهء مشکل پرداخته شده و تا ریشه اصلاح نشود ، درمان مشکل نهایتاً مانند قرص مسکن خواهد بود

خیلی ساده میشود گفت:

"کاربر عزیز عاشق نشو چون توی این سن آخر عاقبت ندارد!"
اما این پاسخِ درستی نیست بلکه صرفاً رفع تکلیف است. این تاپیک را بخوانید لطفاً: "توجه به مخاطب در آیات و روایات"

با سلام وعرض ادب

سرکار خانم" جاست" به نظرم کارشناس محترم تاپیک ,توصیه های

لازم .رو داد، فکر نکنم بیشتر از این ما بتونیم ،
کمکش کنیم.

Reza-D;928655 نوشت:
سلام
به نظرم سایر نظرات نیز در همان راستای موضوع تاپیک بوده
در واقع به ریشهء مشکل پرداخته شده و تا ریشه اصلاح نشود ، درمان مشکل نهایتاً مانند قرص مسکن خواهد بود

خیلی ساده میشود گفت:

"کاربر عزیز عاشق نشو چون توی این سن آخر عاقبت ندارد!"
اما این پاسخِ درستی نیست بلکه صرفاً رفع تکلیف است. این تاپیک را بخوانید لطفاً: "توجه به مخاطب در آیات و روایات"

سلام

بله از ریشه حل شه ولی اولین کاری که میشه کرد این هستش که ایشون رو از تصمیمشون منصرف کنی...دومین کار یه راهکار جایگزین بهش بدی و سومین کار پیشگیری از تکرار یا برگشت فرد

هستش اولش ایشون باید قانع بشه که فعلا نباید سراغ عشقش بره و بدونن که همه اولش همینو میگن و هیچ استثنایی وجود نداره

راهنما;928405 نوشت:
[=arial black]

با عرض سلام و ادب خدمت شما و همه دوستان عزیز اسک دینی

برادر عزیزم از حسن اعتماد شما به این سایت سپاسگذارم عشق و علاقه شما قابل درک است و امیدوارم با توجه به نکاتی که خدمتتون عرض می کنم زندگی بسیار زیاتری را در پیش گیرید.

دوست عزیز

[=arial black]علاقه و عشق محصول توجه به كمال است. آدمى زمانى كه در چيزى و يا كسى كمالى را مى‏ بيند، به آن علاقه‏مند مى‏ گردد و اگر كشش به هر دليل قوى باشد، اين علاقه (اصطلاحاً) به عشق منجر مى‏گردد. اما از آنجا كه ادامه رشته محبت گاهى از كنترل عقل و حواس آدمى خارج مى شود و حتى گاهى عقل و قواى بدن را بدون اراده تحت الشعاع قرار مى دهد. ممكن است خطرآفرين باشد.
لذا برادرعزیزم تصمیم الان شما و آن دختر در کل عمرتون اثر می گذارد و چه بسا اگر تصمیم از روی شناخت کم واحساس باشد یک عمر پشییمانی را برای شما به ارمغان می آورد
مواظب باشد دچار خطای ابتدا انتخاب و سپس تصمیم نشوید بسیاری از افراد ابتدا تصمیم می گیرند و سپس انتخاب می کنند که البته کار بسیار درستی است ابتدا فکر و مطالعه و آگاهی و شناخت و مشورت و سپس انتخاب می کنند
و اما برخی دیگر ابتدا به فرد مورد نظر علاقمند می شوند و سپس مطالعات و استدلالات خود را طوریی جهت می دهند که به همین فرد منتهی شود که همان کلاه گذاشتن سر خود می باشد.
برادر عزیزم اگر میخواهید بدون ازدواج فعلا با هم رفاقت نمایید و البته بخاطر محرم بودن هم صیغه محرمیت بخوانید :
صیغه محرمیت نیاز به اجازه پدر دختر دارد
تنها عشق (محبت) و هوس است و تعهدی از هیچ کدام از طرفین در کار نیست اگر بعد از مدتی دلتون رو زد چکار می کنید حتی اگر ارتباط جنسی هم وجود نداشته باشد گیر می کنید با احساسات یک دختر و یا حتی خودتون که به بازی گرفته شده است
یا وابستگی هایی که نمی دونید باید چکارشون کنید
خطرات آبرویی که براتون ممکن پیش بیاید
یا بدبینی های که نسبت به ایشان ممکن است پیدا کنید

اگر در آینده و در خلال دوستی دختر بهتر و مناسبتری را پیدا کردید چکار می کنید و یا حتی برای آن دختر خانم خواستگار بهتری پیدا شد چکار می کند...
و...

دوست عزیزم بهترین کار در این موقعیت این اسن که ابتدا با احساسات تصمیم نگیرید کاملا بر احساسات خود به وسیله راهکارهای زیر مسلط شوید سپس مطالعات و آگاهی خود را بالا برده و با فکر و مشورت تصمیم بگیرید اگر دیدید که این دختر خانم همان همسر مناسب شما می باشد آن موقع با پدر و مادر به صورت رسمی خواستگاری بروید وآن موقع فرایند صیغه محرمیت و دوران عقد خود را نهایتا تا اتمام سربازی (حدود دو سال) طول داده و در ماههای پایانی خدمت ازدواج نمایید
از نظر خونه خونه پدر زندگی کنید و با سبک گرفتن زندگی و کمک گرفتن از پدر در صورت امکان و کار و تلاش خود زندگی را پیش ببرید.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی


[=arial black]

خیلی عالی هستش استاد@};-

[="Times New Roman"][="Black"]عاشقی توی این سن خیلی خطرناکه.
بعدها مجبور میشی کلی زجر بکشی تا برگردی سر نقطه ی اولت.
به تمام توصیه های کارشناس محترم عمل کن.
[/]

guest;928659 نوشت:
اولین کاری که میشه کرد این هستش که ایشون رو از تصمیمشون منصرف کنی

چرا باید منصرفشان کنیم؟ مگر مشخص شده که انتخاب ایشان اشتباه است؟
بدون شک می دانید که تفاوت است بین اینکه ، انتخاب نامناسب باشد ، با اینکه ، شرایطِ ازدواج نامناسب باشد

Im_Masoud.Freeman;928660 نوشت:
[=Times New Roman]عاشقی توی این سن خیلی خطرناکه.
بعدها مجبور میشی کلی زجر بکشی تا برگردی سر نقطه ی اولت.
به تمام توصیه های کارشناس محترم عمل کن.

آقا مسعود خدا بد نده ...
همچین با احساس گفتین ناراحت شدم ... یاده این شاه بیت حافظ افتادم ...

درد عشقی کشیده‌ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

مشگلی براتون بوجود اومده ؟؟؟ ناراحتین ؟؟؟

ولش کنین آقا مسعود ... ارزشش رو نداره ... چیزی که زیاده دختر ...

سلام ، برادر بزرگوار، راهکاری برایتان ندارم. فقط می دانم لبه پرتگاه ایستاده اید. امیدوارم اگر انتخابتان درست و به صلاح است شرایط ازدواج برایتان مهیا شود. در غیر اینصورت خالصانه از خداوند می خواهم از سقوط نجاتتان دهد.

ستايشگر;928493 نوشت:
هدف از زندگی چیست؟ لذت بردن؟

اینا مگه با هدف تناقضی دارن؟ زندگیخودش پر از سختی هست دیگه نباید بیشترش کنیم ک....لذت حلال هم مال دنیاس منع شرعی هم نداره

[="Arial"]

Reza-D;928661 نوشت:
چرا باید منصرفشان کنیم؟ مگر مشخص شده که انتخاب ایشان اشتباه است؟
بدون شک می دانید که تفاوت است بین اینکه ، انتخاب نامناسب باشد ، با اینکه ، شرایطِ ازدواج نامناسب باشد

از عشقش منصرفش نکنیم ...از اینکه میخواد بره پیشش ...و ...

به نام خدا.

یاس...;928700 نوشت:
اینا مگه با هدف تناقضی دارن؟ زندگیخودش پر از سختی هست دیگه نباید بیشترش کنیم ک....لذت حلال هم مال دنیاس منع شرعی هم نداره

مگر بحث تناقض هست؟ بحث اینه که قرار شد همه چیز در خدمت هدف باشه.

ستایشگر :Gol:

یاس...;928700 نوشت:
اینا مگه با هدف تناقضی دارن؟ زندگیخودش پر از سختی هست دیگه نباید بیشترش کنیم ک....لذت حلال هم مال دنیاس منع شرعی هم نداره

ستايشگر;928707 نوشت:
مگر بحث تناقض هست؟ بحث اینه که قرار شد همه چیز در خدمت هدف باشه

سلام
عذرخواهي ميكنم كه وارد گفتگويتان ميشوم
به نظرم پاسخ اختلاف نظر شما دو دوست گرامي را كاربر "Amir.Ali.Molaei" به خوبي توضيح دادند:

Amir.Ali.molaei;928499 نوشت:
این بخاطر اینه که بعد ازدواج انسان نیاز داره که یه سری علایق و هدفهای مجردیش رو داشته باشه
خیلی از آدمهایی ک ازدواج میکنن‌، بعد ازدواج از طرف مقابلشون خواسته های نامعقول دارن، ک از خیلی جهات طرف رو اذیت میکنه. درس نخون، دور دوستای مجردی تو خط بکش، نگرد با اونها
بازهم میگم این مسائلی ک مطرح کردم، شرایطش تغییر میکنه، اما اگر خواسته طرف در حد اعتدال باشه نباید حذف بشن

در واقع ستايشگر عزيز آنچه بايد باشد را بيان ميكنند و خانم ياس ، آنچه كه هست را

Reza-D;928711 نوشت:
آنچه بايد باشد را بيان ميكنند

خب من متوجه نشدم چرا اینو گفتن....

ایا واقعا انچه باید باشد اینه؟

یاس...;928727 نوشت:
ایا واقعا انچه باید باشد اینه؟

آنچه باید باشد یعنی حالت ایده آل
جناب ستایشگر حالت ایده آل را توضیح دادند که با ازدواج نه تنها نباید احساس پشیمانی و از دست رفتن فرصت ها به انسان دست بدهد
بلکه برعکس باید فرد احساس کند فرصتهای جدیدی پیش رویش قرار گرفته

حرف ایشان هم کاملاً درست است ، اما برای رسیدن به این حالت ایده آل ، مقدماتش را هم فراهم کنیم
لذا اینجا به حرف شما می رسیم که در حال حاضر ، دخترها و پسرها آنقدر به بلوغ فکری و اجتماعی نرسیده اند
که زندگی اشتراکی را مدیریت کرده و فرصت های جدید برای پیشرفت خود و طرف مقابل ایجاد کنند
به دلیل همین عدم مدیریت صحیح ، ازدواج در دید جوانان شبیه به زندانی شده که آرزوهایشان را محدود میکند
و از این جهت نیز فرمایش شما درست است

نتیجه اینکه هدف از ازدواج همان است که جناب ستایشگر فرمودند ، اما متاسفانه ما نتوانستیم این هدف والا و زیبا را به جوانان یاد بدهیم
لذا به نظرم اول باید روش تربیتی را تغییر بدهیم و بعد از آن تفکر دختر و پسر نسبت به ازدواج را اصلاح کنیم
بعد از آن است که می توان گفت ، ازدواج نه تنها باری بر دوش نیست ، بلکه سکوی پرتاب است

البته این فقط نظر شخصی من است

به نام خدا.

Reza-D;928741 نوشت:
آنچه باید باشد یعنی حالت ایده آل
جناب ستایشگر حالت ایده آل را توضیح دادند که با ازدواج نه تنها نباید احساس پشیمانی و از دست رفتن فرصت ها به انسان دست بدهد
بلکه برعکس باید فرد احساس کند فرصتهای جدیدی پیش رویش قرار گرفته

حرف ایشان هم کاملاً درست است ، اما برای رسیدن به این حالت ایده آل ، مقدماتش را هم فراهم کنیم
لذا اینجا به حرف شما می رسیم که در حال حاضر ، دخترها و پسرها آنقدر به بلوغ فکری و اجتماعی نرسیده اند
که زندگی اشتراکی را مدیریت کرده و فرصت های جدید برای پیشرفت خود و طرف مقابل ایجاد کنند
به دلیل همین عدم مدیریت صحیح ، ازدواج در دید جوانان شبیه به زندانی شده که آرزوهایشان را محدود میکند
و از این جهت نیز فرمایش شما درست است

نتیجه اینکه هدف از ازدواج همان است که جناب ستایشگر فرمودند ، اما متاسفانه ما نتوانستیم این هدف والا و زیبا را به جوانان یاد بدهیم
لذا به نظرم اول باید روش تربیتی را تغییر بدهیم و بعد از آن تفکر دختر و پسر نسبت به ازدواج را اصلاح کنیم
بعد از آن است که می توان گفت ، ازدواج نه تنها باری بر دوش نیست ، بلکه سکوی پرتاب است

البته این فقط نظر شخصی من است

با عرض سلام و تقدیم احترامات، بنده فکر میکنم دنبال کردن سیر بحث کمک میکنه به انتقال مطلب.

سرکار همای رحمت فرمودند "افرادی که در 4 سالگی ازدواج کردند میگن جوونی نکردیم و ..."
بنده عرض کردم "جوونی نکردیم یعنی چی؟"
سرکار یاس فرمودند "یعنی بی دغدغه فیلم ندیدیم و ..."
بنده عرض کردم "خوب ازدواج به معنی از بین رفتن لذت بردن از زندگی نیست و البته باید دید هدف از زندگی چیه چرا که همه چیز باید در خدمت هدف باشه"
سرکار یاس فرمودند "مگه با هم تناقض دارند؟"
بنده عرض کردم "بحث تناقض نیست، بحث اولویت هست"

منظور بنده این هست که باید دید آیا خیلی از همین "جوونی کردن" ها اصلا در راستای هدف هستند و اصلا مهم هستند که حالا بخوایم حسرتش رو بخوریم؟ و در مرحله بعد از اون باید دید در زندگی چی هدف هست، آیا هدف اینه که لذت ببریم یا هدف اینه که کار دیگری رو انجام بدیم؟ اگر هدف اینه که کار دیگری رو انجام بدیم و لذت بردن فرع بر انجام اون کار هست، پس دیگه باید انتظار داشته باشیم که از بسیاری از این لذت ها بگذریم.

ستایشگر :Gol:

موضوع قفل شده است