جمع بندی جایگاه منطقی دعا

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جایگاه منطقی دعا

به نام خدا

ما خداوند را دارای صفاتی از جمله: مهربان (رحمان) مطلق ، حکیم مطلق ، جواد مطلق ، کریم مطلق و ... می شناسیم.

بر اساس این شناخت ، خداوند به دلیل رحمت بی حد خود (رحمان ) و جود و کرم بی حد خود ، هر چیزی را که بندگانش نیاز داشته باشند به آنها عطا خواهد فرمود. مگر آنکه حکمتی ، مانع از این عطا شود. در این حالت ، عطای آن نیاز یا خواسته ، به مصلحت بندگانش نیست. وگرنه خداوند به دلیل همان صفات رحمت و جود و کرم بی حدش ، آن را عطا می فرمود.

پس:
اگر تأمین شدن نیاز من ، به صلاح من باشد ، خداوند به دلیل همان صفات فوق الذکر خود ، آن را عطا خواهد فرمود و حتی منتظر درخواست کردن من هم نمی شود. زیرا کریم مطلق و جواد مطلق منتظر درخواست کسی نمی ماند و قبل از درخواست عطا می کند. اگر منتظر درخواست بماند ، محدودیت جود و کرم است.

اگر هم تأمین نیاز من به صلاح من نباشد ، خداوند به دلیل حکمتش ، آن را عطاء نخواهد کرد. و همین ، عین مهربانی اوست.

پس:
در تأمین شدن یا نشدن خواسته و نیازهای بندگان ، صفات جحود و کرم و رحمت و نیز صفت حکمت در کار هستند.

در این میان ، دعا چه جایگاهی دارد؟

آیا ممکن است چیزی به صلاح من باشد و خداوند آن را به من عطا نکند تا زمانیکه من از او بخواهم (دعا کنم)؟ آیا این محدودیت جود و کرم او نخواهد بود؟

یا آیا ممکن است طبق حکمت خداوند ، چیزی به صلاح من نباشد ، ولی با دعا کردن من ، حکمت خداوند تغییر کند و آن چیز به صلاح من بشود؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هادی

SHAHINN;927265 نوشت:
به نام خدا

ما خداوند را دارای صفاتی از جمله: مهربان (رحمان) مطلق ، حکیم مطلق ، جواد مطلق ، کریم مطلق و ... می شناسیم.

بر اساس این شناخت ، خداوند به دلیل رحمت بی حد خود (رحمان ) و جود و کرم بی حد خود ، هر چیزی را که بندگانش نیاز داشته باشند به آنها عطا خواهد فرمود. مگر آنکه حکمتی ، مانع از این عطا شود. در این حالت ، عطای آن نیاز یا خواسته ، به مصلحت بندگانش نیست. وگرنه خداوند به دلیل همان صفات رحمت و جود و کرم بی حدش ، آن را عطا می فرمود.

پس:
اگر تأمین شدن نیاز من ، به صلاح من باشد ، خداوند به دلیل همان صفات فوق الذکر خود ، آن را عطا خواهد فرمود و حتی منتظر درخواست کردن من هم نمی شود. زیرا کریم مطلق و جواد مطلق منتظر درخواست کسی نمی ماند و قبل از درخواست عطا می کند. اگر منتظر درخواست بماند ، محدودیت جود و کرم است.

اگر هم تأمین نیاز من به صلاح من نباشد ، خداوند به دلیل حکمتش ، آن را عطاء نخواهد کرد. و همین ، عین مهربانی اوست.

پس:
در تأمین شدن یا نشدن خواسته و نیازهای بندگان ، صفات جحود و کرم و رحمت و نیز صفت حکمت در کار هستند.



با سلام و عرض ادب و احترام و تقدیر از پرسش خوبتان

در دعای ماه مبارک رجب می خواندیم « یا من یعطی من سأله یا من یعطی من لم یسئله »
یعنی خداوند باتوجّه به صفت جود و بخشش، فضل و رحمتش چه برای کسی که بخواهد و چه برای کسی که نخواهد عطا می کند چون جواد است کریم است و... .
لذا خداوند کریم با توجه به صفات جواد و کریم و ... هر آنچه برای انسان لازم بوده چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ روحی و معنوی به انسان عطا فرموده منتهی اینکه می بینیم انسان ها فاقد برخی از چیز ها هستند دو دلیل می تواند داشته باشد:

اولا: موانعی برای رسیدن جود و کرم خداوند، به انسان به وجود آمده و همین موانع موجب می شوند انسان از برخی عطایا بی نصیب شود مانند عطیه فرزند، سلامتی و ... .
خداوند سبحان نعمات فراوانی را در اختیار انسان های موجود در کره خاکی خلق فرمود، اگر انسان ها این نعمات را عادله تقسیم می کردند هیچ انسان فقیری در زمین یافت نمی شد اما برخی از انسان ها مانع رسیدن نعمت ها به دیگری می شوند و با ظلم و تجاوز موجب بی نصیبی برخی افراد از نعمات می شوند، در صورتی که نعمت از طرف خدا عطا شده منتهی برخی انسان ها مانع رسیدن این نعمات به دیگری شده اند. بنابراین عطا از طرف خداوند وجود دارد منتهی خود انسان مانع رسیدن جود و بخشش خداوند به بنده های خدا می شود.

ثانیا: از نظر جهان بینى مادی،‌ عوامل مؤثر در سرنوشت انسان، منحصراً مادى است. اما از نظر جهان بینى الهی،‌ علل و عوامل دیگرى که عوامل روحى و معنوى نامیده مى شوند نیز، هم چون عوامل مادى در سرنوشت انسان مؤثرند.
استاد مطهرى مى گوید:
«از نظر جهان بینى الهی، جهان هم شنواست و هم بینا،‌ ندا و فریاد جاندارها را مى شنود و به آن ها پاسخ مى دهد. به همین جهت دعا یکى از علل این جهان است که در سرنوشت انسان مؤثر است. جلو جریان هایى را مى گیرد و یا جریان هایى به وجود مى آورد. به عبارت دیگر، دعا یکى از مظاهر قضا و قدر است که در سرنوشت حادثه اى مى تواند مؤثر باشد یا جلو قضا و قدرى را بگیرد».( استاد مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ‌ص406.)
بنابراین گاهی اسباب مادی برای تحقق یک امر کافی نیست و بایستی در کنارش اسباب معنوی هم باشند و با وجود دو سبب مادی و معنوی است که آن امر تحقق می یابد. قلذا تا دعا صورت نگیرد آن امر و آن عطا صوت نخواهد گرفت.


حاصل سخن اینکه:

تحقق برخى مقدرّات الهى منوط به دعاى بنده و مشروط به دعا کردن است، بدین معنا که اگر بنده دعا کند و بخواهد، مصلحت الهى به عطا کردن تعلق مى‏ گیرد و اگر دعا نکند مصلحتى در کار نیست و براى او مقدور نمى‏ شود.( برگرفته از محمد باقر شهیدى، دعاها و تهلیلات قرآن، ص 43.)

بنابراین، دعاکردن هم سببی است همانند اسباب دیگر؛ یعنی ممکن است خداوند متعال مقدر کرده باشد که شخص فقط به وسیله دعا کردن حاجتش برآورده شود، یا صاحب فرزند شود، یا از گرفتاری خلاصی یابد، یا بیماری اش شِفا یابد و نظائر آن ... و تا دعا نکند، به مطلوبش دست نیابد، هر چند که به همه وسائل ظاهرى متوسل شود.
در روایات بسیاری به تأثیرگذار بودن دعا در دفع و رفع بلایا و حتی در دفع قضای الهی تأکید شده است که به یک نمونه اشاره می کنیم:

از امام ابى الحسن موسى الکاظم(علیه السلام) است که فرمود: «بر شما باد دعا کردن، که دعا و درخواست از خداى عز و جل بلا را رد مى‏ کند هر چند که آن بلا مقدر شده قضایش رانده شده باشد، و تا مرحله اجرا جز امضاى آن فاصله‏ اى نمانده باشد، در همین حال هم اگر از خداى تعالى درخواست شود آن بلا را به نحوى که خود مى‏ داند بر مى‏ گرداند».( بحار الانوار، ج90، ص 295 .)

SHAHINN;927265 نوشت:
آیا ممکن است چیزی به صلاح من باشد و خداوند آن را به من عطا نکند تا زمانیکه من از او بخواهم (دعا کنم)؟ آیا این محدودیت جود و کرم او نخواهد بود؟

بله ممکن است

به همان دلیل که در پست قبل گفتیم، ممکن است عطای چیزی از جانب خداوند منوط به دعای فرد باشد و تا دعا نکند به وی عطا نشود چون دعا در این جا علت ناقصه برای آن عطیه است. و این محدودیت جود و کرم او نیست زیرا تا علت تامّه تحقق نیابد چیزی محقق نمی شود و علت تامه در این جا مصلحت و دعا باهم است لذا مصلحت به تنهایی علت ناقصه برای عطاست.


SHAHINN;927265 نوشت:
یا آیا ممکن است طبق حکمت خداوند ، چیزی به صلاح من نباشد ، ولی با دعا کردن من ، حکمت خداوند تغییر کند و آن چیز به صلاح من بشود؟


اميرمؤمنان (علیه السلام) می فرمايد:
« ... چه بسا چيزی را خواسته‌ای به تو نداده، ولی بهتر از آن را در اين دنيا يا آن دنيا داده و يا بهتر آن بوده كه آن را از تو باز دارد. چه بسا چيزی را طلب نمودی كه اگر به تو می داد، ‌تباهی دين و دنيای خود را در آن می ديدی».( نهج البلاغه، نامه 31.)

حکمت خداوند تغییر نمی کند منتهی ممکن است با دعا کردن، خداوند سبحان کاری بکند که آن چیز به صلاح باشد. بر فرض مثال انسان ثروت زیادی را از خداوند طلب می کند منتهی خداوند می داند که اگر چنین ثروتی را به وی عطا کند موجبات تباهی دین و دنیای فرد را فراهم می آورد.
اما ممکن است با اصرار بر دعا، خداوند آن فرد را بر فرض مثال با استاد اخلاقی آشنا سازد و از این طریق تقوای وی بیشتر شود و خداوند بداند که در اثر تقوایی که بدست آوره این ثروت را در راه صحیح و بجا استفاده می کند و زیانی به دنیا و آخرتش ندارد، فلذا ثروت را عطا می کند.

SHAHINN;927265 نوشت:
در این میان ، دعا چه جایگاهی دارد؟

سخن آخر در مورد دعا اینکه
همیشه اینطور نیست دعا کردن مستلزم استجابت باشد گاهی انسان از خداوند طلبی را درخواست می کند ، اما خداوند درخواست او را عطا نمی کند و یا به تأخیر می اندازد، به این دلیل که او هر روز در درگاه خدا دعا کند چون خداوند دوست دارد صدای بندگانش را بشوند ، البته باید توجه داشت دوست داشتن به این معنی است که بنده با دعا متقرب درگاه الهی می شود و خدا این تقرب را دوست دارد.
خلاصه فایده دعا کردن فقط در برآورده شدن نیازها و حوائج بندگان نیست بلکه عاملی برای ذکر و یاد خدا، نیایش و سپاس و شکرگزاری نعمات او و وسیله ای برای تقرب به حضرت اوست.

موفق باشید

پرسش:
ما خداوند را دارای صفاتی از جمله: مهربان (رحمان) مطلق ، حکیم مطلق ، جواد مطلق ، کریم مطلق و ... می شناسیم.
بر اساس این شناخت ، خداوند به دلیل رحمت بی حد خود (رحمان ) و جود و کرم بی حد خود ، هر چیزی را که بندگانش نیاز داشته باشند به آنها عطا خواهد فرمود. مگر آنکه حکمتی ، مانع از این عطا شود. در این حالت ، عطای آن نیاز یا خواسته ، به مصلحت بندگانش نیست. وگرنه خداوند به دلیل همان صفات رحمت و جود و کرم بی حدش ، آن را عطا می فرمود.
پس:
اگر تأمین شدن نیاز من ، به صلاح من باشد ، خداوند به دلیل همان صفات فوق الذکر خود ، آن را عطا خواهد فرمود و حتی منتظر درخواست کردن من هم نمی شود. زیرا کریم مطلق و جواد مطلق منتظر درخواست کسی نمی ماند و قبل از درخواست عطا می کند. اگر منتظر درخواست بماند ، محدودیت جود و کرم است.
اگر هم تأمین نیاز من به صلاح من نباشد ، خداوند به دلیل حکمتش ، آن را عطاء نخواهد کرد. و همین ، عین مهربانی اوست.
پس:
در تأمین شدن یا نشدن خواسته و نیازهای بندگان ، صفات جود و کرم و رحمت و نیز صفت حکمت در کار هستند.
در این میان ، دعا چه جایگاهی دارد؟
آیا ممکن است چیزی به صلاح من باشد و خداوند آن را به من عطا نکند تا زمانیکه من از او بخواهم (دعا کنم)؟ آیا این محدودیت جود و کرم او نخواهد بود؟
یا آیا ممکن است طبق حکمت خداوند ، چیزی به صلاح من نباشد ، ولی با دعا کردن من ، حکمت خداوند تغییر کند و آن چیز به صلاح من بشود؟

پاسخ:

در دعای ماه مبارک رجب می‌خوانیم « یا من یعطی من سأله یا من یعطی من لم یسئله »
یعنی خداوند باتوجّه به صفت جود و بخشش، فضل و رحمتش چه برای کسی که از خدا درخواست کن و چه برای کسی که درخواست نکند عطا می‎کند چون جواد است کریم است و... .
لذا خداوند کریم با توجه به صفت جود و کَرَم، هر آنچه برای انسان لازم بوده چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ روحی و معنوی به انسان عطا فرموده منتهی اینکه می‌بینیم انسان‌ها فاقد برخی از چیز‌ها هستند دو دلیل می‌تواند داشته باشد:
اولا: موانعی برای رسیدن جود خداوند، به انسان به وجود آمده و همین موانع موجب می‌شوند انسان از برخی عطایا بی‌نصیب شود مانند عطیه فرزند، سلامتی و ... . خداوند سبحان نعمات فراوانی را در اختیار انسان‌های موجود در کره‌ی خاکی خلق فرمود، اگر انسان‌ها این نعمات را عادله تقسیم می‌کردند هیچ انسان فقیری در زمین یافت نمی‌شد اما برخی از انسان‌ها مانع رسیدن نعمات الهی به دیگران می‌شوند و با ظلم و تجاوز موجب بی‌نصیبی برخی افراد از نعمات می‌شوند، در صورتی که نعمت از طرف خدا عطا شده منتهی برخی انسان‌ها مانع رسیدن این نعمات به دیگری شده‌اند. بنابراین عطا از طرف خداوند وجود دارد منتهی خود انسان مانع رسیدن جود و بخشش خداوند به بنده‌های خدا می‌شود.

ثانیا: از نظر جهان‌بینى مادّی،‌ عوامل مؤثر در سرنوشت انسان، منحصرا مادى است. اما از نظر جهان‌بینى الهی،‌ علل و عوامل دیگرى که عوامل روحى و معنوى نامیده مى‌شوند نیز، هم چون عوامل مادى در سرنوشت انسان مؤثرند.
استاد مطهرى مى‌گوید:
«از نظر جهان‌بینى الهی، جهان هم شنواست و هم بینا،‌ ندا و فریاد جاندارها را مى‌شنود و به آن‌ها پاسخ مى‌دهد. به همین جهت دعا یکى از عللِ این جهان است که در سرنوشت انسان مؤثر است. جلو جریان‌هایى را مى‌گیرد و یا جریان‌هایى به وجود مى‎آورد. به عبارت دیگر، دعا یکى از مظاهر قضا و قدر است که در سرنوشت حادثه‌اى مى‌تواند مؤثر باشد یا جلو قضا و قدرى را بگیرد».(1)
بنابراین گاهی اسباب مادی برای تحقق یک امر کافی نیست و بایستی در کنارش اسباب معنوی هم باشند و با وجود دو سبب مادی و معنوی است که آن امر تحقق می‌یابد. فلذا تا دعا صورت نگیرد آن امر و آن عطا صورت نخواهد گرفت.
بنابراین تحقق برخى مقدرّات الهى منوط به دعاى بنده و مشروط به دعا کردن است، بدین معنا که اگر بنده دعا کند و بخواهد، مصلحت الهى به عطا کردن تعلق مى‏‌گیرد و اگر دعا نکند مصلحتى در کار نیست و براى او مقدور نمى‏‌شود.(2)
لذا دعاکردن هم سببی است همانند اسباب دیگر؛ یعنی ممکن است خداوند متعال مقدر کرده باشد که شخص، فقط به وسیله ی دعا کردن حاجتش برآورده شود یا صاحب فرزند شود، یا از گرفتاری خلاصی یابد، یا بیماری اش شِفا یابد و نظائر آن ... و تا دعا نکند، به مطلوبش دست نیابد، هر چند که به همه‌ی وسائل ظاهرى متوسّل شود.
در روایات بسیاری به تأثیرگذار بودن دعا در دفع و رفع بلایا و حتی در دفع قضای الهی تأکید شده است که به یک نمونه اشاره می‌کنیم:
از امام ابى‌الحسن موسى‌الکاظم(علیه‌السلام) است که فرمود: «بر شما باد دعا کردن، که دعا و درخواست از خداى عز و جل بلا را رد مى‏‌کند هر چند که آن بلا مقدر شده قضایش رانده شده باشد، و تا مرحله‌ی اجرا جز امضاى آن فاصله‏‌اى نمانده باشد، در همین حال هم اگر از خداى تعالى درخواست شود آن بلا را به نحوى که خود مى‏داند بر مى‏گرداند».(3)
ممکن است چیزی به صلاح فرد باشد و خداوند آن را به فرد عطا نکند تا زمانیکه خود از او بخواهد (دعا کند) و این محدودیت جود و کرم او نخواهد بود به جهت اینکه ممکن است عطای چیزی از جانب خداوند منوط به دعای فرد باشد و تا دعا نکند به وی عطا نشود چون دعا در این جا علت ناقصه برای آن عطیه است. و این محدودیت جود و کرم او نیست زیرا تا علت تامّه تحقق نیابد چیزی محقق نمی‌شود و علت تامّه در این جا مصلحت و دعا باهم است لذا مصلحت به تنهایی علت ناقصه برای عطاست.
مطلب دیگر اینکه ممکن است طبق حکمت خداوند، چیزی به صلاح من نباشد ، ولی با دعا کردن من، آن چیز به صلاح من بشود. اميرمؤمنان(علیه‌السلام) می‌فرمايد:
« ... چه بسا چيزی را خواسته‌ای به تو نداده، ولی بهتر از آن را در اين دنيا يا آن دنيا داده و يا بهتر آن بوده كه آن را از تو باز دارد. چه بسا چيزی را طلب نمودی كه اگر به تو می‌داد، ‌تباهی دين و دنيای خود را در آن می‌ديدی».(4)
توضیح مطلب:
ممکن است با دعا کردن، خداوند سبحان کاری بکند که آن چیز به صلاح باشد. بر فرض مثال انسان ثروت زیادی را از خداوند طلب می‌کند منتهی خداوند می‌داند که اگر چنین ثروتی را به وی عطا کند موجبات تباهی دین و دنیای فرد را فراهم می‌آورد.
اما ممکن است با اصرار بر دعا، خداوند آن فرد را بر فرض مثال با یکی از اولیای الهی آشنا سازد و از این طریق تقوای وی بیشتر شود و خداوند بداند که در اثر تقوایی که بدست آورده این ثروت را در راه صحیح و بجا استفاده می‌کند و زیانی به دنیا و آخرتش ندارد، فلذا ثروت را عطا می‌کند.

جایگاه دعا
همیشه اینطور نیست دعا کردن مستلزم استجابت باشد گاهی انسان از خداوند طلبی را درخواست می‌کند ، اما خداوند درخواست او را عطا نمی‌کند و یا به تأخیر می‌اندازد، به این دلیل که او هر روز در درگاه خدا دعا کند چون خداوند دوست دارد صدای بندگانش را بشوند، البته باید توجه داشت دوست داشتن به این معنی است که بنده با دعا متقرب درگاه الهی می‌شود و خدا این تقرب را دوست دارد.
خلاصه فایده دعا کردن فقط در برآورده شدن نیازها و حوائج بندگان نیست بلکه عاملی برای ذکر و یاد خدا، نیایش و سپاس و شکرگزاری نعمات او و وسیله‌ای برای تقرب به حضرت اوست.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. استاد مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ‌ص406.
2. برگرفته از محمد باقر شهیدى، دعاها و تهلیلات قرآن، ص 43.
3. بحار الانوار، ج90، ص 295
4. نهج البلاغه، نامه 31

موضوع قفل شده است