جمع بندی سوالی در مورد آیه توبه در سوره نساء

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالی در مورد آیه توبه در سوره نساء

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
در مورد آیه ۱۷ ام سوره نسا که در مورد توبه است، اشاره شده که ( با حصر انما) خداوند فقط بر کسانی توبه می کند ( توبه آنها را می پذیرد) که گناه آنها از روی جهالت بوده باشد و به فاصله کمی توبه می کنند.پس کسانی که عمدا گناه می کنند و بعدا توبه می کنند راهی برای بخشش ندارند.
آیا این برداشت از آیه صحیح است؟
در صورت صحت ، تکلیف گناه کسانی که مشمول آیه نیستند ولی توبه یا قصد توبه می کنند چیست?
المیزان را خواندم ولی در تو در توی جملات آن چیزی نفهمیدم.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هدی

esi72;927183 نوشت:
س کسانی که عمدا گناه می کنند و بعدا توبه می کنند راهی برای بخشش ندارند.

با سلام و عرض ادب
ایه 17 سوره مبارکه نساء با بیان یک حصر و چند قید ، یک حقی که خداونداز بندگان را برخود واجب نموده است را بیان میکند . توبه ای که در این ایه شریفه خداوند آنرا بر عهده گرفته که بپذیرد و با کلمه حصر "انما" منحصر گردیده است صرفا توبه کسانی است که از روی جهالت گناه کرده و زود توبه میکنند .
ایا مقصود از جهالت،ندانستن حکم آن مساله است ؟
در تفسیر نمونه جهالت را اینگونه معنا نموده است :
"كلمه ((جهل )) و مشتقات آن گرچه به معانى گوناگونى آمده است ولى از قراين استفاده مـى شـود كـه مـنـظور از آن در آيه مورد بحث طغيان غرايز و تسلط هوسهاى سركش و چيره شدن آنها بر نيروى عقل و ايمان است ، و در اين حالت ، علم و دانش انسان به گناه گرچه از بـيـن نـمـى رود، امـا تـحـت تاءثير آن غرائز سركش قرار گرفته و عملا بى اثر مى گـردد، و هـنـگـامـى كـه عـلم اثـر خـود را از دسـت داد، عـمـلا بـا جهل و نادانى برابر خواهد بود.
ولى اگر گناه بر اثر چنين جهالتى نباشد بلكه از روى انكار حكم پروردگار و عناد و دشـمـنـى انـجـام گـيـرد، چـنـيـن گـنـاهـى حـكـايـت از كـفـر مـى كند و به همين جهت توبه آن قبول نيست ، مگر اين كه از اين حالت بازگردد و دست از عناد و انكار بشويد.
در واقـع ايـن آيـه هـمـان حقيقتى را بيان مى كند كه امام سجاد (عليه السلام ) در دعاى ابو حـمـزه بـا تـوضـيـح بيشترى بيان فرموده است آنجا كه مى گويد: ((الهى لم اعصك حين عـصـيـتـك و انا بربوبيتك جاحد و لا بامرك مستخف و لا لعقوبتك متعرض و لا لوعيدك متهاون لكن خطيئة عرضت و سولت لى نفسى و غلبنى هواى ...))
((خداى من ! هنگامى كه به معصيت تو پرداختم اقدام به گناه از راه انكار خداونديت نكردم و نـه بـه خاطر خفيف شمردن امر تو بود و نه مجازات تو را كم اهميت گرفتم و نسبت به آن بـى اعـتـنـا بـودم و نه وعده كيفرت را سبك شمردم بلكه خطايى بود كه در برابر من قرار گرفت و نفس اماره ، حق را بر من مشتبه كرد و هوى و هوس بر من چيره شد))."(1)

(1)- تفسير نمونه، ج 3،صص 313 و 314

و اما در خصوص زمان توبه و اینکه چنین توبه ای که خداوند وعده داده بپذیرد زمانش چه وقت است ؟ ایا منظور بلافاصله بعد از گناه و به تعبیری زودِ عرفی است مثل اینکه همین امروز گناه کرد همین امروز یا یکی دو روز بعد توبه کند یا منظور از لفظ"قریب" در آیه شریفه چیز دیگری است؟
استاد جوادی آملی در این خصوص می فرمایند:
"آياتي كه در اين قسمت وارد شد سه طايفه بود: طايفه اُوليٰ آيه‌اي است كه مي‌فرمايد كسي كه تبهكاري كرد بعد از گناه بايد توبه كند ﴿تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ﴾(مائده/39)، ﴿مِن بَعْدِهِ) و امثال ذلك، اين «بَعْد» مطلق است؛ قريب و بعيد را مي‌گيرد.
طايفه ثانيه همين آيه است كه فرمود: ﴿ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ﴾ اين معلوم مي‌شود بعدِ قريب را مي‌گيرد، نه بَعدِ بعيد را.
آيه بعد حدّ را مشخص كرد، فرمود قبل از احتضار هر كه توبه بكند توبهٴ او مقبول است، البته شرايط فرق مي‌كند؛ اما قبل از احتضار اگر كسي توبه كرد، توبهٴ او مقبول است ﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَي اللّهِ﴾ كه خدا وعده داد، نسبت به اين‌گونه افراد تعهّد كرده است :
وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا(نساء/18) و توبه كسانى كه گناه مى كنند تا وقتى كه مرگ يكى از ايشان دررسد مى‏ گويد اكنون توبه كردم پذيرفته نيست..."(2)

(2)- بنیاد اسراء ،تفسیر سوره مبارکه نساء ، جلسه 64

بنابراین در پاسخ به سوال شما باید گفت کسانی که عمدا گناه میکنند ،اگر گناهشان بواسطه جهل ( یعنی غلبه شهوات و به سبب جاذبه‌ها يا دافعه‌هاي طبيعي و مانند آن)باشد نه از روی عناد و تجری و مخالفت با حکم الهی و انکار حکم خداوند ،و اگر زود توبه کنند یعنی قبل از رسیدن زمان احتضارشان توبه کنند (3) خداوند بر خود واجب کرده که توبه این افراد را بپذیرد اما اگر این افراد دیر توبه کنند یعنی به زمان احتضار برسند هر چند لطف الهی گسترده است اما دیگر حقی برای پذیرش توبه بر خداوند ندارند هر چند ممکن است خداوند از باب فضل و لطفش توبه آنان را بپذیرد اما دیگر حقی وجود ندارد و خداوند میتواند چنین توبه ای را نپذیرد .در واقع خدا وعده نداده توبه آنها را بپذیرد .
بنابراین حصر "انما"در ابتدای آیه نشان می دهد که فقط در صورت وجود چنین قیودی خداوند پذیرش توبه چنین فردی را برخود واجب و لازم نموده است :1- گناه از روی جهالت نه از روی عناد و مخالفت و انکارحکم الهی صورت گرفته باشد 2- قبل از رسیدن زمان احتضار توبه انجام بگیرد .
این آیه که تنها آیه ای است که بیانگر چنین لطف عظیمی در حق بندگان در دنیا است شامل بحثها و فروعات بسار قابل توجهی است که از حوصله بحث در تاپیک خارج است .می توانید به لینک بحث که در پی نوشت قرار دادم مراجعه نموده و در صورت سوال مجددا سوال را در تاپیک مطرح کنید .

(3)- البته در بیان استاد جوادی آملی ،وجود کلمه "السوء" در ایه شریفه قابل تامل است ایشان میفرمایند:"كلمهٴ سوء را مفرد ذكر فرمود، معلوم مي‌شود اين شخص گناه براي او مَلكه نشد."همان جلسه 65

بعنوان مثال یکی از فروعات قابل توجه و مهم بحث که ایشان مطرح کردند بحث فوریت توبه است .ایشان می فرمایند:
"اگر كسي معصيت كرد و توبه نكرد، گناهِ متراكم دارد. توبه، واجب موقّت نيست [بلكه] واجب فوري است.
فوري كه شد يعني فوراً و فوراً واجب است، لذا اگر كسي معصيت كرد و توبه نكرد گناهِ متراكم دارد، چون هر لحظه بر او واجب است. لحظهٴ اول معصيت كرد تأخير كرد، لحظهٴ دوم معصيت كرد تأخير كرد، لحظه سوم معصيت كرد تأخير كرد، آن‌گاه اين گناهها انباشته مي‌شود. وقتي گناه انباشته شد، كم‌كم قلب را قَسيّ مي‌كند"(4)
با توجه به اینکه کسی زمان مرگ خود و ورود به حال احتضارش را نمی داند و از طرفی این لطف توبه کردن و پذیرش قطعی آن از جانب خداوند تنها در همین محدوده ی زمان ارتکاب به گناه تا قبل از احتضاراست ،و نیز با توجه به فوری بودن توبه ، بنظر می رسد نباید چنین فرصت طلایی را از دست داد .

(4)- همان ،جلسه 64

هدی;928088 نوشت:
بنابراین در پاسخ به سوال شما باید گفت کسانی که عمدا گناه میکنند ،اگر گناهشان بواسطه جهل ( یعنی غلبه شهوات و به سبب جاذبه‌ها يا دافعه‌هاي طبيعي و مانند آن)باشد نه از روی عناد و تجری و مخالفت با حکم الهی و انکار حکم خداوند ،و اگر زود توبه کنند یعنی قبل از رسیدن زمان احتضارشان توبه کنند (3) خداوند بر خود واجب کرده که توبه این افراد را بپذیرد اما اگر این افراد دیر توبه کنند یعنی به زمان احتضار برسند هر چند لطف الهی گسترده است اما دیگر حقی برای پذیرش توبه بر خداوند ندارند هر چند ممکن است خداوند از باب فضل و لطفش توبه آنان را بپذیرد اما دیگر حقی وجود ندارد و خداوند میتواند چنین توبه ای را نپذیرد .در واقع خدا وعده نداده توبه آنها را بپذیرد .
بنابراین حصر "انما"در ابتدای آیه نشان می دهد که فقط در صورت وجود چنین قیودی خداوند پذیرش توبه چنین فردی را برخود واجب و لازم نموده است :1- گناه از روی جهالت نه از روی عناد و مخالفت و انکارحکم الهی صورت گرفته باشد 2- قبل از رسیدن زمان احتضار توبه انجام بگیرد .
این آیه که تنها آیه ای است که بیانگر چنین لطف عظیمی در حق بندگان در دنیا است شامل بحثها و فروعات بسار قابل توجهی است که از حوصله بحث در تاپیک خارج است .می توانید به لینک بحث که در پی نوشت قرار دادم مراجعه نموده و در صورت سوال مجددا سوال را در تاپیک مطرح کنید .

(3)- البته در بیان استاد جوادی آملی ،وجود کلمه "السوء" در ایه شریفه قابل تامل است ایشان میفرمایند:"كلمهٴ سوء را مفرد ذكر فرمود، معلوم مي‌شود اين شخص گناه براي او مَلكه نشد."همان جلسه 65


سلام و تشکر فراوان
همین دیگر ، آن دو قیدی که نوشته اید توضیح مطلب من بود.
و در پست اول گفتید : (( ولى اگر گناه بر اثر چنين جهالتى نباشد بلكه از روى انكار حكم پروردگار و عناد و دشـمـنـى انـجـام گـيـرد، چـنـيـن گـنـاهـى حـكـايـت از كـفـر مـى كند و به همين جهت توبه آن قبول نيست ، مگر اين كه از اين حالت بازگردد و دست از عناد و انكار بشويد ))
و من پرسیدم که اگر برداشتم از آیه صحیح باشد با توجه به حصر آیه، تکلیف توبه کسانی که با علم گناه کرده و بعد ها پشیمان میشوند چیست? آیا توبه ای برایشان هست? در پست رنگی بالا گفتید بله هست.
اگر هست با حصر چطور جور در می آید؟

با سلام

esi72;928144 نوشت:
اگر هست با حصر چطور جور در می آید؟

ببینید خداوند دو جور توبه بندگان رو میپذیره یکی پذیرش از سر حق (حقی که خودش به خودش واجب کرده ،یعنی خداوند خودش بر خود لازم کرده که توبه ی عده ای را بپذیردنه اینکه کسی چیزی را برخدا واجب کند هیچ کس چیزی را نمیتواند بر ذات حق تعالی واجب نماید ) و دیگری پذیرش از سر فضل و لطف (در اینجا دیگر تعهدی از جانب ذات باریتعالی وجود ندارد).
آن توبه ای که خداوند بر خود واجب کرده که از بندگان بپذیرد منحصرا توبه ای است که قیودش در آیه 17 سوره نساء بیان شده است . یعنی فرد از روی جهالت (نه از روی عناد با خداوند یا حکم الهی) گناه کرده باشد و قبل از احتضار هم توبه کرده باشد .
خارج از این قیود دیگر پذیرش توبه فرد را خدا برخود واجب نکرده .ممکن است تفضلا و از سر لطف توبه فردی که چنین قیودی را ندارد هم بپذیرد اما می تواند نپذیرد یعنی معلوم نیست پذیرش این توبه از سر لطف انجام شود یا خیر .
"اين حصر، نشان مي‌دهد كه آن توبه‌اي كه ذات اقدس الهي تعهّد كرده است، چندتا قيد دارد"(5)
یعنی این توبه ی تعهد شده که حتما پذیرفته شود ، دارای این قیود هست.اما خارج از این قیود ، تعهد نشده که پذیرفته شود

(5)- همان ، جلسه 66

هدی;928209 نوشت:

یعنی این توبه ی تعهد شده که حتما پذیرفته شود ، دارای این قیود هست.اما خارج از این قیود ، تعهد نشده که پذیرفته شود

(5)- همان ، جلسه 66


با سلام و تشکر موضوع مشخص شد.

حال در مورد آیه ۱۸ ، آنجا که گفته لیست التوبه للذین....

این نفی اصل توبه است یا چون با واو عطف شده به آیه قبل، منظور نفی وجوب توبه است؟
چون سیاق آنست که در جایی وقتی چیزی رو اثبات می کند با واو عطف در جمله بعد همان را از دیگران نفی می کند. منظور آنکه آیا منظور از توبه در لیست التوبه، همان توبه علی الله آیه قبل است?
در اینصورت قبول توبه این افراد واجب نخواهد بود اما محال هم نخواهد بود.و ممکن است خدا این ها را هم ببخشد. به نظر من تفسیر نفی اصل توبه بهتر است اما نظر خودتان را هم در مورد چرایی عطف شدن به آیه قبل و اینکه آیا امکان توبه این افراد هست یا نه بگویید.

[="Tahoma"][="Navy"]

esi72;927183 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
در مورد آیه ۱۷ ام سوره نسا که در مورد توبه است، اشاره شده که ( با حصر انما) خداوند فقط بر کسانی توبه می کند ( توبه آنها را می پذیرد) که گناه آنها از روی جهالت بوده باشد و به فاصله کمی توبه می کنند.پس کسانی که عمدا گناه می کنند و بعدا توبه می کنند راهی برای بخشش ندارند.
آیا این برداشت از آیه صحیح است؟
در صورت صحت ، تکلیف گناه کسانی که مشمول آیه نیستند ولی توبه یا قصد توبه می کنند چیست?
المیزان را خواندم ولی در تو در توی جملات آن چیزی نفهمیدم.

سلام
آیه می تواند بیانگر عالی ترین وجه توبه باشد نه حصر
یا علیم[/]

سلام علیکم

esi72;928272 نوشت:
این نفی اصل توبه است یا چون با واو عطف شده به آیه قبل، منظور نفی وجوب توبه است؟
چون سیاق آنست که در جایی وقتی چیزی رو اثبات می کند با واو عطف در جمله بعد همان را از دیگران نفی می کند. منظور آنکه آیا منظور از توبه در لیست التوبه، همان توبه علی الله آیه قبل است?

استاد جوادی آملی می فرمایند :
"اينكه فرمود: ﴿إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ﴾ كدام است? اگر ناظر باشد به اين توبهٴ عبد يعني توبه‌اي كه بر عبد واجب است، اين راهي ندارد. اين راه ندارد كه حضورِ موت، آنجايي كه وصيت نافذ است در آن حالت، اگر او توبه بكند توبهٴ او مقبول نيست، چون آن حالت، حالت تكليف است و در حالت تكليف، توبه بر او واجب است اگر توبه واجب است خدا يقيناً قبول مي‌كند. شايد اينها زمينه‌اي باشد براي ترجيح آن استنباط سيدناالاستاد(رضوان الله عليه) كه فرمودند اين توبه، توبهٴ اول است نه توبهٴ عبد[10] يعني آن رجوع و لطف خدا كه تا خدا لطفش شامل حال كسي نشود، انسان توفيق پيدا نمي‌كند، آن توبه كه توبهٴ اول است يعني «توبة الله علي العبد» است، نه «توبة العبد الي الله» اين توبه براي كسي است كه كارِ بد انجام مي‌دهد ﴿يَعْمَلُونَ السُّوءَ﴾ است، نه ﴿يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ﴾ آ‌ن هم «من جهالة» هست، نه «من عناد»، آن هم ﴿ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ﴾ است، نه ((حَتَّي إِذَا حضره الْمَوْتُ)) چنين كساني در لطف حق قرار مي‌گيرند، لطف خدا شامل حال اينها مي‌شود. حالا اگر كسي به سبب عناد گناه كرد يا به سبب جهالت بود ولي متراكم شد، به آن پايان عمر رسيد، اينجا خدا وعدهٴ لطف نداد كه لطف خدا شامل حال اينها بشود، اينها را به حال خودشان رها مي‌كند. پس اگر منظور اين توبه ﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ﴾ توبهٴ عبد باشد، همان توبه‌اي كه فقهاً بر هر مكلّفي واجب است، اين به هر سَمت برويم يك محذوري دارد. اگر بگوييم اين توبه كه مقبول نيست يعني وقتي وارد دالان برزخ شدند مقبول نيست، خب آن هيچ تكليفي و هيچ كارِ خيري مقبول نيست اگر قبل از ورود حالت برزخ است؛ زماني است كه وصيتها نافذ است، همه احكام و تكاليف هست، توبه بر او واجب نيست، اينكه نمي‌شود تا آخرين لحظه توبه واجب است. اگر توبه واجب است، يقيناً مقبول است؛ ممكن نيست كه خدا چيزي را بر عبد واجب بكند، بعد از او نپذيرد."(6)
به عبارت دیگر ،یعنی توبه بنده در میان دو توبه الهی قرار دارد . یعنی اول بازگشت لطف خدا به یک بنده صورت میگیرد تا توفیق توبه و بازگشت از گناه پیدا کند بعد توبه میکند بعد مجددا لطف الهی باید شامل حالش شود تا توبه اش مقبول شود . در توضیح بالا در خصوص توبه می فرماید ظاهرا این توبه ای که برای گناهکاران از روی عناد و کسانی که دارای گناهان متراکم و زیاد هستند و توبه را هم تا زمان احتضار انجام نداده اند این است که آن توبه اول "توبة الله الی العبد"توفیقش ازاینها سلب می شود یعنی این لطف شامل حال این گروه نمی شود .

(6)- همان جلسه 65

پرسش:
در آیه17 سوره نساء میفرماید: خداوند فقط توبه کسانی را می پذیرد که گناه آنها از روی جهالت بوده باشد و به فاصله کمی توبه می کنند. پس کسانی که عمدا گناه می کنند و بعدا توبه می کنند راهی برای بخشش ندارند. آیا این برداشت از آیه صحیح است؟

پاسخ:
با سلام و عرض ادب
آیه 17 سوره مبارکه نساء با بیان یک انحصار و چند قید ، یک حقی که خداوند از بندگان را برخود واجب نموده است را بیان میکند . توبه ای که در این آیه شریفه خداوند آن را بر عهده گرفته که بپذیرد و با کلمه حصر "انما" منحصر گردیده است فقط توبه کسانی است که از روی جهالت گناه کرده و زود توبه میکنند .
آیا مقصود از جهالت،ندانستن حکم آن مساله است ؟
در تفسیر نمونه جهالت را اینگونه معنا نموده است :
«كلمه (جهل) و مشتقات آن گرچه به معانى گوناگونى آمده است ولى از قراين استفاده مـى شـود كـه مـنـظور از آن در آيه مورد بحث طغيان غرايز و تسلط هوس هاى سركش و چيره شدن آنها بر نيروى عقل و ايمان است ، و در اين حالت ، علم و دانش انسان به گناه گرچه از بـيـن نـمـى رود، امـا تـحـت تاءثير آن غرائز سركش قرار گرفته و عملا بى اثر مى گـردد، و هـنـگـامـى كـه عـلم اثـر خـود را از دسـت داد، عـمـلا بـا جهل و نادانى برابر خواهد بود.

ولى اگر گناه بر اثر چنين جهالتى نباشد بلكه از روى انكار حكم پروردگار و عناد و دشـمـنـى انـجـام گـيـرد، چـنـيـن گـنـاهـى حـكـايـت از كـفـر مـى كند و به همين جهت توبه آن قبول نيست ، مگر اين كه از اين حالت بازگردد و دست از عناد و انكار بشويد.
در واقـع ايـن آيـه هـمـان حقيقتى را بيان مى كند كه امام سجاد (عليه السلام ) در دعاى ابو حـمـزه بـا تـوضـيـح بيشترى بيان فرموده است آنجا كه مى گويد: «الهى لم اعصك حين عـصـيـتـك و انا بربوبيتك جاحد و لا بامرك مستخف و لا لعقوبتك متعرض و لا لوعيدك متهاون لكن خطيئة عرضت و سولت لى نفسى و غلبنى هواى ...»خداى من ! هنگامى كه به معصيت تو پرداختم اقدام به گناه از راه انكار خداونديت نكردم و نـه بـه خاطر خفيف شمردن امر تو بود و نه مجازات تو را كم اهميت گرفتم و نسبت به آن بـى اعـتـنـا بـودم و نه وعده كيفرت را سبك شمردم بلكه خطايى بود كه در برابر من قرار گرفت و نفس اماره ، حق را بر من مشتبه كرد و هوى و هوس بر من چيره شد.»(1)

و اما در خصوص زمان توبه و اینکه چنین توبه ای که خداوند وعده داده بپذیرد زمانش چه وقت است ؟ ایا منظور بلافاصله بعد از گناه و به تعبیری زودِ عرفی است مثل اینکه همین امروز گناه کرد همین امروز یا یکی دو روز بعد توبه کند یا منظور از لفظ"قریب" در آیه شریفه چیز دیگری است؟

استاد جوادی آملی در این خصوص می فرمایند:« قبل از احتضار هر كه توبه بكند توبهٴ او مقبول است، البته شرايط فرق مي‌كند؛ اما قبل از احتضار اگر كسي توبه كرد، توبهٴ او مقبول است «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَي اللّهِ» كه خدا وعده داد، نسبت به اين‌گونه افراد تعهّد كرده است :

«وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا»؛ و توبه كسانى كه گناه مى كنند تا وقتى كه مرگ يكى از ايشان دررسد مى‏ گويد اكنون توبه كردم پذيرفته نيست.(2)» (3)

بنابراین در پاسخ به سوال شما باید گفت کسانی که عمدا گناه میکنند ،اگر گناهشان بواسطه جهل ( یعنی غلبه شهوات و به سبب جاذبه‌ها يا دافعه‌هاي طبيعي و مانند آن)باشد نه از روی عناد و تجری و مخالفت با حکم الهی و انکار حکم خداوند ،و اگر زود توبه کنند یعنی قبل از رسیدن زمان احتضارشان توبه کنند (3)

خداوند بر خود واجب کرده که توبه این افراد را بپذیرد اما اگر این افراد دیر توبه کنند یعنی به زمان احتضار برسند هر چند لطف الهی گسترده است اما دیگر حقی برای پذیرش توبه بر خداوند ندارند هر چند ممکن است خداوند از باب فضل و لطفش توبه آنان را بپذیرد اما دیگر حقی وجود ندارد و خداوند میتواند چنین توبه ای را نپذیرد .در واقع خدا وعده نداده توبه آنها را بپذیرد .
بنابراین حصر "انما"در ابتدای آیه نشان می دهد که فقط در صورت وجود چنین قیودی خداوند پذیرش توبه چنین فردی را برخود واجب و لازم نموده است :1- گناه از روی جهالت نه از روی عناد و مخالفت و انکارحکم الهی صورت گرفته باشد 2- قبل از رسیدن زمان احتضار توبه انجام بگیرد .

پی نوشت ها:
1. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1371، چاپ دهم، ج 3، صص 313 و 314
2. نساء/18 . 3. بنیاد اسراء، تفسیر سوره مبارکه نساء، جلسه 64.

موضوع قفل شده است