جمع بندی اصول تشخیص حدیث صحیح از حدیث جعلی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اصول تشخیص حدیث صحیح از حدیث جعلی

سلام. من شنیده ام که از طریق علم رجال و بررسی احوالات نقالان حدیث به جعلی یا اصلی بودن آن صحه می گذارند. با روانشناسی پیچیده امروزی نمی شه درونیات یک شخص را به آسونی کشف کرد. اون وقت چطور از چند برگ شرح زندگی در مورد یک فرد در گذشته می توان نظر داد که قول او راست است؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد واسع

سوال:
اصول تشخیص حدیث صحیح از حدیث جعلی چیست؟

پاسخ:
بسمه تعالی
با سلام و احترام
برای تشخیص حدیث صحیح از حدیث جعلی معیار های فراوانی وجود دارد که دو معیار به عنوان معیار پایه مطرح می باشد.
1. بررسی سند حدیث
2. بررسی متن حدیث
برای رسیدن به صحت سند حدیث ملاک ها و معیارهایی وجود دارد و برای رسیدن به صحت متن حدیث نیز ضوابط و قواعدی توسط حدیث پژوهان تدوین گشته است. از این رو برای پی بردن به صحت صدوری و متنی یک حدیث هم باید معیارهای متنی را لحاظ کرد و هم معیارهای سندی را و اکتفا کردن به سند حدیث فقط و یا متن حدیث به تنهایی نمی تواند برای پی بردن به صحت یک حدیث راه گشا باشد. از این رو نه سند معیار تام و کاملی است و نه متن می تواند تمام ملاک و معیار باشد. زیرا نقض هر دو روش به کرات دیده شده است یعنی حدیثی با سند صحیح ملاحظه می شود اما متن آن با آموزه های دین سازگار نیست و از طرفی حدیثی متن آن با اموزه های دین سازگار است اما سند آن مخدوش است لذا برای پی بردن به صحت یک حدیث از جهت سندی و متنی ضرورت بررسی یک حدیث با ملاک های هر دو بخش ضروری میباشد. با این بیان پاسخ پرسش فوق روشن می شود چرا که صرف بررسی سندی همانطور که اشاره نموده اند برای تشخیص صحت یک حدیث کافی نیست و ملاک های فراوانی را باید گذراند تا به صحت یک حدیث پی برد.

در کتاب درسنامه فهم حدیث میخوانیم:
دانشهاى حديثى را مى‏توان به دانشهاى مربوط به رجال و سند حديث و علوم مرتبط با متن و محتواى آن تقسيم كرد. دسته سوم دانشهاى حديثى به هر دو بخش وابسته است و از فرآورده‏ هاى هر دو دسته براى حلّ مسائل خود كمك مى‏گيرد.
دسته نخست و مسائل مربوط به احوال راويان و معاصرت و اتصال طبقات آنان با يكديگر و ديگر مشكلات مربوط به اسناد روايات در علم «رجال» ساماندهى شده و همواره ياريگر حجيت و مقبوليت حديث بوده است.
دسته دوم علوم حديث، كه به فهم محتوا و مضمون حديث يارى مى‏رساند، «فقه الحديث» نام دارد و شرح متن حديث و حلّ مشكلات بر سر راه فهم آن را به عهده دارد.
دسته سوم با شاخه‏ هايى همچون مصطلح الحديث، نقد حديث، و تاريخ و كتاب‏شناخت حديث، بيشتر به مسائل برونى و جانبى حديث ناظر است.
اگرچه همه اين دانشها با تمام شاخه‏هاى فرعى خود مهم و ضرورى‏اند، اما آنچه مستقيماً با مقصود اصلى حديث، يعنى بهره‏گيرى از آن در ديگر علوم الهى و انسانى و به صحنه عمل درآوردن و تحقق بخشيدن آن در زندگى و گفتار و رفتار دينى، مرتبط است، دانش «فقه الحديث» است كه اگر درست به كار بسته شود و مسير منطقى آن به تمام و كمال پيموده شود، ما را به مفهوم حقيقى حديث نزديك مى‏كند.

فقه الحديث با ديگر شاخه‏ هاى علوم، مانند اصول فقه، ادب و لغت، كلام و نيز دانشهاى جديدى همچون زبان‏شناسى و معناشناسى نيز ارتباط دارد. در اين ميان، ادبيات عرب و دانش اصول فقه، كه بيشتر براى يادگيرى علم فقه و فهم احاديث فقهى آموخته مى‏شود، تأثير بسزايى در شكل‏گيرى و حل مسائل فقه الحديث دارد. در واقع اين سه دانش در يك هدف مشترك‏اند و آن ايجاد مسيرى براى نيل به معناى متون دينى است كه تقريباً همه آن به زبان عربى است. مباحث تركيب و اعراب، اصطلاح، مجاز و استعاره، همه از مشتركات فقه الحديث و ادبيات است و مسائلى مانند دلالت و ظهور، قرينه و تقيه، عموم و خصوص، اطلاق و تقييد، اجمال و تبيين و تعارض و اختلاف احاديث، از موضوعات اشتراكى اصول فقه و فقه الحديث است. از اين رو طالب فهم حديث براى توانايى در فهم حديث، به فراگيرى اين دو دانش نياز مبرم دارد و براى كاميابى در اين رشته، فرض است كه درسهاى رسمى ادب عربى و اصول فقه فراگرفته شود.(1)

منابع:
1.(درسنامه فهم حديث ؛ انتشارات زائر؛ ص19- 20)

موضوع قفل شده است