حکم مرگ به خاطر ناراحتی و غم

تب‌های اولیه

51 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حکم مرگ به خاطر ناراحتی و غم

با سلام.
من به خاطر استیصال زیاد در زندگی و مشکلات عجیب و کمرشکن و سوهان وار روحی که اصلا تحت هیچ شرایطی قادر به حل مشکلاتم نیستم و همیشه گناه برام ثبت می شه چند ماهی است که قطع ارتباط با تمام افراد نزدیک و خانواده و بقیه کردم و فقط گریه می کنم و همانند حضرت یعقوب می خوام گریه رو ادامه بدم و مطمئن هستم این روند بیش بره یا سکته مغزی یا قلبی می کنم فلج می شم یا دق مرگ.
حال سوال من این است که اگر مرگی به خاطر گریه زیاد و این اندوه تمام نشدنی به وجود بیاد حکم خودکشی را دارد؟؟

با نام و یاد دوست





کارشناسان بحث: استاد شفا و استاد راهنما

yektanha;925948 نوشت:
با سلام.
من به خاطر استیصال زیاد در زندگی و مشکلات عجیب و کمرشکن و سوهان وار روحی که اصلا تحت هیچ شرایطی قادر به حل مشکلاتم نیستم و همیشه گناه برام ثبت می شه چند ماهی است که قطع ارتباط با تمام افراد نزدیک و خانواده و بقیه کردم و فقط گریه می کنم و همانند حضرت یعقوب می خوام گریه رو ادامه بدم و مطمئن هستم این روند بیش بره یا سکته مغزی یا قلبی می کنم فلج می شم یا دق مرگ.
حال سوال من این است که اگر مرگی به خاطر گریه زیاد و این اندوه تمام نشدنی به وجود بیاد حکم خودکشی را دارد؟؟

سلام علیکم

اگر شخصی به جهت گریه زیاد می داند، با ادامه دادن آن منجر به فوتش می شود، به صورتی که این گریه کردن(فعلی) به فوتش می انجامد، چنین کاری جایز نیست و حرام است.

توصیه میکنم بجای گریه و دوری از نزدیکان و قطع ارتباط؛ با مشاورین ما در مرکز ملی و سایت مشورت کنید تا ان شا الله مشکلاتتون حل شود

yektanha;925948 نوشت:
با سلام.
من به خاطر استیصال زیاد در زندگی و مشکلات عجیب و کمرشکن و سوهان وار روحی که اصلا تحت هیچ شرایطی قادر به حل مشکلاتم نیستم و همیشه گناه برام ثبت می شه چند ماهی است که قطع ارتباط با تمام افراد نزدیک و خانواده و بقیه کردم و فقط گریه می کنم و همانند حضرت یعقوب می خوام گریه رو ادامه بدم و مطمئن هستم این روند بیش بره یا سکته مغزی یا قلبی می کنم فلج می شم یا دق مرگ.
حال سوال من این است که اگر مرگی به خاطر گریه زیاد و این اندوه تمام نشدنی به وجود بیاد حکم خودکشی را دارد؟؟

سلام برادر عزیز جان
این چه کاریه آخه میخواید بکنید
واقعا متاثر شدم از ناراحتیتون که انقد شدید و زیاده
گریه و فکر منفی و این چیزا مگه مشکلی حل میکنه!حضرت موسی هم از دریا راه رفت مگه من پامو بزارم غرق نمیشم؟با گریه و زاری کارتون بدتر میشه ناراحتی اعصاب و...
هم استرس هم اضطراب و هم افسردگی همه رو باهم پیدا کردین والا دشمن خودتون شدین
اگه ممکنه برید پیش روانپزشک حالتون رو بهتر میکنه

سلام دوست گرامی
میگن همه مردها حداقل یک بار تو زندگیشون افسردگی رو تجربه می کنند. من هم تجربه داشتم و می دونم چی میگید. قرار نیست شما برای همیشه این حس رو داشته باشید و قرار هم نیست باهاش کنار بیاید. شما باید این مشکل رو حل کنید و یک روانشناس می تونه خیلی به شما کمک کنه.

توصیه می کنم به روانشناس مراجعه کنید نه روانپزشک. من تخصصی در این زمینه ندارم اما برادرم که به روانپزشک مراجعه کرد راضی نبود. روانشناس (مشاور هم بهش میگن) بهتره.

سلام.متاسفانه مشکلات من با حرف مشاور و راهنمایی آن حل نمی شود.شاید مرگ راه حل آن باشد.خداوند هم که مدعی بخشنده و مهربان است تمام کارها را از جمله مرگ خودخواسته را ممنوع کرده بدون انکه کمکی در زندگی افرادی که ندانسته و با جهالت گرفتار شدند بکند.
پیش مشاور هم رفتم اما توجیه کننده نبود چون مشکلاتم به صورت حضوری قابل بیان نیست.روانپزشک هم رفتم و دارو داد اما روز اول که مصرف کردم 10 ساعت خواب بودم و بعد از انکه بیدار شدم همانند افراد گیج تلو تلو می خوردم.دارو دیگه مصرف نکردم.

yektanha;926228 نوشت:
روانپزشک هم رفتم و دارو داد اما روز اول که مصرف کردم 10 ساعت خواب بودم و بعد از انکه بیدار شدم همانند افراد گیج تلو تلو می خوردم.دارو دیگه مصرف نکردم.

خب سرخود قطع کردید دیگه عزیز
الان شما که هیچ بنده که در مقابلتان قرار دارم بهشت را برایم مهیا کنید دور تا دورم را نعمات بهشتی فرا گرفته باشد در نورترانسمیتر سروتونین و دوپامین بنده اختلالی پیش بیاید میخواهم خودم را بکشم و افسرده میشوم
آن تلو تلو خوردن و احساس گیجی و اختلال در درک و مفهوم زمان(عقب افتادن از زمان) یا خوابیدن بخاطر آن قرص ها طبیعی است
حال 10 ساعت که طبیعی است تا 16 ساعت هم میبود چیز خاصی نیستش
قرصای اعصاب ی مرضی که دارن سرخود و یهویی قطع کنین خاصیت تخریبی به جا میذارن تا درمانی
برای بنده هم یک مشکلی پیش آمد و با این موارد آگاه هستم هم خواب بیشتر هم گنگی رو داشتم،ولی حتما کارتون رو با یک روانپزشک وارد و متخصص ادامه بدین بعد مدت ها از نظر بیوشیمیایی اوضاعتون خوب شد میشه رو روانشناس و نگرشتون از زندگی و با مسائل آرامش بخش و یا نوروفیدبک و... تا حدودی بهتر کرد
کشتن یا نابودی راه کار نیست ساختن زندگی هستش که مهمه انقد به خودتون فشار نیارید همیشه جهان اینطور نیست احساس عذاب وجدان و گناه و هر احساس منفی رو دور بریزید
البته روانپزشک تشخیص میدهند که به دارو نیاز هست یا نه اگر نیاز بود که هیچ اگر نبود به روانشناس باید مراجعه کنید تا از طریق دیگه حل بشه
مادامی که مشکل بیوشیمیایی باشه بازهم میگم گلستان بشه زیر پاتون باز هم همینقد رنج میبرید

yektanha;926228 نوشت:
سلام.متاسفانه مشکلات من با حرف مشاور و راهنمایی آن حل نمی شود.شاید مرگ راه حل آن باشد.خداوند هم که مدعی بخشنده و مهربان است تمام کارها را از جمله مرگ خودخواسته را ممنوع کرده بدون انکه کمکی در زندگی افرادی که ندانسته و با جهالت گرفتار شدند بکند.
پیش مشاور هم رفتم اما توجیه کننده نبود چون مشکلاتم به صورت حضوری قابل بیان نیست.روانپزشک هم رفتم و دارو داد اما روز اول که مصرف کردم 10 ساعت خواب بودم و بعد از انکه بیدار شدم همانند افراد گیج تلو تلو می خوردم.دارو دیگه مصرف نکردم.

باسلام

خب برخی مشکلات اساسی تان را همینجا ذکر کنید. شاید راه حلی برای آن یافتید!

با مصرف دارو و مشاوره که هر مشکلی حل نمیشود! مثلا یکی مشکل ازدواج و... داره و افسردگی گرفته چون از هر نظر فکر میکنه، می بینه با شرایط فعلی اصلا شدنی نیست و... یا کسی بیماری لاعلاج داره

yektanha;926228 نوشت:
سلام.متاسفانه مشکلات من با حرف مشاور و راهنمایی آن حل نمی شود.شاید مرگ راه حل آن باشد.خداوند هم که مدعی بخشنده و مهربان است تمام کارها را از جمله مرگ خودخواسته را ممنوع کرده بدون انکه کمکی در زندگی افرادی که ندانسته و با جهالت گرفتار شدند بکند.

خیلی از افرادی که افسردگی رو تجربه می کنن این فکرها رو دارند. افسردگی که رفع بشه این مسائل هم حل میشن.

yektanha;925948 نوشت:
با سلام.
من به خاطر استیصال زیاد در زندگی و مشکلات عجیب و کمرشکن و سوهان وار روحی که اصلا تحت هیچ شرایطی قادر به حل مشکلاتم نیستم و همیشه گناه برام ثبت می شه چند ماهی است که قطع ارتباط با تمام افراد نزدیک و خانواده و بقیه کردم و فقط گریه می کنم و همانند حضرت یعقوب می خوام گریه رو ادامه بدم و مطمئن هستم این روند بیش بره یا سکته مغزی یا قلبی می کنم فلج می شم یا دق مرگ.
حال سوال من این است که اگر مرگی به خاطر گریه زیاد و این اندوه تمام نشدنی به وجود بیاد حکم خودکشی را دارد؟؟

سلام ....
جناب یکه تنها در ابتدا بهتون خوش آمدگویی میکنم که به این سایت اومدین ...
جایه خوبی هست که میتونید در درونش دوستان زیادی پیدا کنین و به نظرم میتونید از بار مشگلاتتون بکاهید ...

مطالبتون رو که خوندم یاده خودم افتادم ... من همین پرسش شما رو تا به حال چندین بار در درون سایت مطرح کرده ام ...

1. یک بار در درون این سایت پرسیده بودم که اگر کسی هیچ امیدی به آینده نداشته باشه و اونقدر غذا نخوره که بمیره ... آیا این مساله خودکشی محسوب میشه ....
2. سوال دومی هم که پرسیده بودم رو نمیتونم به صورت علنی عنوان کنم ... و اون رو به صورت خصوصی از یکی از اساتید سایت پرسیده بودم .
3. سوال سومی رو هم که پرسیده بودم این بود که اگر کسی آرزوی مرگ کنه وضعیتش چجوری میشه
و ...

لینک یکی از سوالاتم رو اینجا میزارم .... http://www.askdin.com/showthread.php?t=17313 شاید خوندنش بتونه بهتون کمک کنه ...

من چند تا نکته رو براتون مینویسم ...

1. بحث روانشناس یک بحث کاملا جدی هست ... شما پیشه یک روانشناس ؛ روانپزشک میرید ... اون شخض شما رو معاینه میکنه و براتون دارو مینویسه ... یک هفته اول همش رو خواب هستید ... هفته دوم دوباره میرید پیشش دز داروهاتون رو عوض میکنه یا اونها رو تغییر میده بعدش دوباره برای ماه بعد براتون قرار میزاره ... و باز هم قرص هاتون رو عوض میکنه یا دوزش رو تغییر میده ... اونقدر این روند ادامه پیدا میکنه که شما از این حالتی که در درونش قرار گرفتید بیرون میاید ... و بعد از حدود 1 سال شروع میکنه به قطع کردن قرص های شما ... و حدودا یک سال و نیم دیگه شما از افسردگی برای همیشه راحت میشین و نسبت بهش ایمن هم میشید ... یعنی دیگه افسردگی سراغتون نمیاد ... یا اگر بیاد خیلی خفیف میاد و رد میشه .

2. به نظره من هیچ دارویی برای حل کردن مشگل افسردگی بهتر و دقیق تر از ورزش و باشگاه و شنا و استخر و جکوزی و کوه نوردی نیست ... این چیزها باعث میشن که هورمون های بدنت به حالت تعادل برگردند ...

3. و یک مساله دیگر ...
برای حل کردن مشگل افسردگی ... به نظره من نباید به آینده فکر کنین ... بهترین راه حل برای حل مشگل افسردگی این هست که بی خیال آینده بشین ... ولی !!!

سرتون رو بندازین و شروع به انجام کارهای خوب و درست و منطقی و صحیح باشید ...

1. ماهی یک دونه کتاب موفقیت بخونید ... ازش نوت برداری کنید و طبق یک برنامه منظم کتابهای موفقیتتون رو دوره کنید
2. ماهی یک دونه کتاب مدیریت بخونید ... ازش نوت برداری کنید و طبق برنامه منظمی اونها رو به کار ببنیدید .
3. سعی کنین همه چیز رو برای خودتون منظم کنین ... مثلا سعی کنین بهترین و زیبا ترین بدن ورزشکاری رو برای خودتون درست کنین
4. سعی کنین خوراک و تغذیتون رو منظم کنین ... تحقیق کنین و بهترین تغذیه رو برای خودتون ایجاد کنین
5. سعی کنین بهترین تفریحات رو برای خودتون ایجاد کنین ... تحقیق کنین که چه تفریحاتی وجود داره ... یک لیست 100 تایی درست کنین و سعی کنین به همش برسید
6. سعی کنین سواد و علم و دانشتون روز به روز بیشتر بشه ... اینجوری فرصتهای بیشتری برای موفقیت بدست میارید
7. سعی کنین که روابطتتون رو با مردم بیشتر کنین ...

من یه زمانی فکر میکردم که خیلی از چیزها خدادادی هست ... مثلا روابط اجتماعی رو فکر میکردم خدادادی هست ولی به مرور فهمیدم همه چیز بدست آوردنی هست ... آدم میتونه به همه چیز برسه ...

یک روشی رو هم که خیلی خیلی بدردم خورده رو بهتون میگم ...

الان شما در اطرافتون آدمهایی رو میبینید که

1. انگلیسیشون خیلی خیل خوب هست
2. مهندس سطح 1 کشور هستند
3. به شدت پولدار هستند
4. به شدت مردم دار هستند
5. زیبا هستند
6. دوستان زیادی دارند
7. پولدار هستند

و ممکن هست که هیچ کدوم از اونها رو شما نداشته باشی ... میای و برای خودت برنامه ریزی میکنی که مثلا پولدار بشی ... به 4 جا سر میزنی و تنها کارهای 800 هزار تومنی میتونی پیدا کنی ... که آخر سرش هم ممکن هست به هیچ جایی نرسوننت ... افسرده میشی و دوباره میری در درون لاک

چی کار باید بکنی ...

7 تا پوشه بردار و عناوین زیر رو بر رویه اونها بنویس .

1. موفقیت در باشگاه
2. موفقیت در درون کار
3. موفقیت در درون روابط اجتماعی و دوست یابی
4. موفقیت در زیبایی
5. موفقیت در درون علم .
6. موفقیت در درون زبان انگلیسی
و ...

فردا صبح از خواب بیدار میشی ...
هیچ فشاری هم قرار نیست که بر رویه خودت بیاری ...

10 تا پوشه داری ...
1. رویه اولیش نوشته شده موفقیت در درون کار ... بی خیال فکر کردن و نقشه کشیدن میشی ... سرت رو مثله بز میندازی پائین و میری تو خیابون ... هر مغازه ای رو که دیدی طلب میکنی که کار میخوای ... شد ... شد ... نشد میای خونه .
2. رویه دومیش نوشته شده باشگاه ... میزی در درون باشگاه ... بازم نقشه کشیدن رو کنار میزای ... دو تاوزنه ور میداری ... یه کم بالا و پائینش میکنی ... بعدش میای خونه
3. رویه سومیش نوشته شده موفیت در درون زیبایی ... دو تا کرم صورت ور میداری دور چشمات میمای ... یه کم به موهات میرسی ... شلوارتو لباست رو اتو میکنی و ....
4. رویه چهرمیش نوشته شده موفیت در درون علم ... تصمیم میگیری که یک زبان برنامه نویسی رو شروع کنی ... روز اول تنها به این فکر میکنی که زبان برنامه نویسی فرقش با سبزی پلو درست کردن چی هست و ...

همه کارها رو خیلی خیلی آسون میگیری ... در درونشون سعی میکنی که تنبل باشی ... سعی میکنی که خیلی خیلی آروم رشد و پیشترفت کنی ...

ولی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اون چیزی که خیلی مهم هست این هستش که کارهات رو ول نکنی ... پرونده هات رو کنار نزاری ...

فرداش دوباره سرت رو پائین بندازی و بری دنبال کار
دوبار بری باشگاه ... و طناب بازی بکنی و دممبل بزنی و ...

و به هیچ عنوان نخوای در درون رشد کردن سرعت بگیری ...
و به هیچ عنوان یک روز هم برنامه ات رو کنار نزاری ...

هر روز باشگاهت رو بری
هر روز دنبال کار بگردی
و ...

دوست عزیز همه‌ی انسان ها درد و رنج و مشکلات و تجربه میکنن. اما آیا غصه میخورن؟ آیا خدا ما رو برای غصه آفریده؟

برای گریه؟

وقتی یک جایی به بنبست رسیدین متوجه بشین راه رو اشتباه اومدین.
آقای فاطمی نیا همیشه میگن افسردی و این چیزا درست نیست. اینا اسم هایی که روش گذاشتن/:)
باید علت و ریشه یابی کنین و با شناخت عمیق تر از خودتون و جهان پیرامونتون به همه چیز احاطه داشته باشین.
اجازه ندین چیزی شما رو کنترل کنه.
شما کنترلش کنین
و خدایی که توی این راه معجزه میکنه

این و به عنوان یه آدم بی درد بی تجربه نمیگم اطمینان کنین
اگر لطف کنین از مشکلاتتون بنویسن و بیان کنین

بهترین طبیب انسان خود آدمه

@};-

سلام.

منتظر الظهور;926280 نوشت:
باسلام
خب برخی مشکلات اساسی تان را همینجا ذکر کنید. شاید راه حلی برای آن یافتید!
با مصرف دارو و مشاوره که هر مشکلی حل نمیشود! مثلا یکی مشکل ازدواج و... داره و افسردگی گرفته چون از هر نظر فکر میکنه، می بینه با شرایط فعلی اصلا شدنی نیست و... یا کسی بیماری لاعلاج داره

خدا اگه بخواد می تونه مشکلاتم رو حل کنه نیازی به بیان در اینجا نیست چون قطعا شما هم نمی تونید کمکی کنید چون دیگه من درگیر یک گرداب عجیبی شدم.متاسفانه مشکلات من از پایه و بنیاد زندگیم شروع میشه.

hessam78;926265 نوشت:
خب سرخود قطع کردید دیگه عزیز
الان شما که هیچ بنده که در مقابلتان قرار دارم بهشت را برایم مهیا کنید دور تا دورم را نعمات بهشتی فرا گرفته باشد در نورترانسمیتر سروتونین و دوپامین بنده اختلالی پیش بیاید میخواهم خودم را بکشم و افسرده میشوم
آن تلو تلو خوردن و احساس گیجی و اختلال در درک و مفهوم زمان(عقب افتادن از زمان) یا خوابیدن بخاطر آن قرص ها طبیعی است
حال 10 ساعت که طبیعی است تا 16 ساعت هم میبود چیز خاصی نیستش
قرصای اعصاب ی مرضی که دارن سرخود و یهویی قطع کنین خاصیت تخریبی به جا میذارن تا درمانی
برای بنده هم یک مشکلی پیش آمد و با این موارد آگاه هستم هم خواب بیشتر هم گنگی رو داشتم،ولی حتما کارتون رو با یک روانپزشک وارد و متخصص ادامه بدین بعد مدت ها از نظر بیوشیمیایی اوضاعتون خوب شد میشه رو روانشناس و نگرشتون از زندگی و با مسائل آرامش بخش و یا نوروفیدبک و... تا حدودی بهتر کرد
کشتن یا نابودی راه کار نیست ساختن زندگی هستش که مهمه انقد به خودتون فشار نیارید همیشه جهان اینطور نیست احساس عذاب وجدان و گناه و هر احساس منفی رو دور بریزید
البته روانپزشک تشخیص میدهند که به دارو نیاز هست یا نه اگر نیاز بود که هیچ اگر نبود به روانشناس باید مراجعه کنید تا از طریق دیگه حل بشه
مادامی که مشکل بیوشیمیایی باشه بازهم میگم گلستان بشه زیر پاتون باز هم همینقد رنج میبرید

دارو فقط صورت مسئله مشکلات رو پاک می کنه و من دلم می خواد مشکلاتم حل شه و مطمئن آخر هم حل نخواهد شد.

مارینر;926301 نوشت:
برای حل کردن مشگل افسردگی ... به نظره من نباید به آینده فکر کنین ... بهترین راه حل برای حل مشگل افسردگی این هست که بی خیال آینده بشین ... ولی !!!

سرتون رو بندازین و شروع به انجام کارهای خوب و درست و منطقی و صحیح باشید ...

روش های جالبی گفتید اما با عرص معذرت مطمئنم شما درک درستی ندارید! من هر وقت بی خیال شدم افراد با لذت ها و موفقیت هاشون جلوی من رژه رفتن و حسرت من به خاطر مشکلاتی که از کوچکی گریبانم رو گرفت و باعث شد تا این 26 سال زندگی چیزی از لذت های زندگی نفهمم مثل شمشیر تو روحم و جونم فرو می رفت و فعلا هم در حال تکه تکه کردن من هست.
بی خیالی برای فراموش کردن مشکلات چیزی جز گول زدن خودمون نیست.چون زندگی جریان داره و افرادی وجود دارند که تمام مشکلات رو با موفقیت هاشون به یاد آدم بیارند.بی خیالی = گوشه گیری و زجر کشیدن.

روزنه;926304 نوشت:
دوست عزیز همه‌ی انسان ها درد و رنج و مشکلات و تجربه میکنن. اما آیا غصه میخورن؟ آیا خدا مارو برای غصه آفریده ؟

بله چون در قرآن بیان شده است.
افرادی که شادند هم خود خدا خواسته چون خودش در قرآن گفته به هر کی بخواد می بخشه به هر کی دلش خواست نمی بخشه.

روزنه;926305 نوشت:
بهترین طبیب انسان خود آدمه

وقتی از بنیان زندگی مشکلات توانایی و استعداد های آدم رو کور بکنه دیگه اون فرد تحت هیچ شرایطی نمی تونه طبیب خودش بشه.مگر اینکه خودش رو گول بزنه اگه منظورتون اینه.

ای کاش می شد به نیستی برگشت ای کاش ای کاش ای کاش.ای کاش می شد همیشه خوابید و هیچ چیز رو نفهمید.ای کاش هیچ وقت به دنیا نمیومد ای کاش اصلا انسان نمی شدم ای کاش گیاه بودم تا یک سودی داشتم آخر هم وقتش رسید از بین می رفتم.ای کاش گل بودم تا می چیدند و فردی رو خوشحال می کردند و برای همیشه تمام می شدم.

سلام به استارتر تاپیک
فقط اومدم بگم که تنها نیستی بلکه انسان هایی مثل شما
خیلی خیلی زیاد هستند، نمونه اش خود من که چهارسال هست زندگی ام بطور کامل جهنم واقعی هست به طرز بسیار عجیبی زندگی من نابود شد مثل یک سریال که انگار کارگردان و نویسنده ی دقیق نابودی من رو نوشتند! و هیچ امید و دلخوشی به زندگی ندارم
و اگر خودکشی نکردم فقط بخاطر اینه که شجاعتش رو ندارم
گاهی اوقات فکر میکنم خدا من رو رها کرده یا شاید هم...
میخواستم بگم حس و حالت رو درک میکنم
همین
در پناه خدا

yektanha;926668 نوشت:
بله چون در قرآن بیان شده است.
افرادی که شادند هم خود خدا خواسته چون خودش در قرآن گفته به هر کی بخواد می بخشه به هر کی دلش خواست نمی بخشه.

تازه اونم حساب کتاب داره. مثلا خداوند فرموده کسانی که به آیات من ایمان نیاوردند هدایت نخواهم کرد. خداوند که با کسی مشکلی نداره همه رو پاک آفریده و این دور از عدالت خداست فرق بذاره بلکه خدا میگه کافران را یا ... هدایت نخواهم کرد.

یه حکایت جالبی هست که میخونمش و دوست دارم اینجا هم قرار بدم:


[SPOILER]حدیث شیرینی هست؛نوشته اند که موسی بن عمران (علیه السلام) مریض شد. بنی اسرائیل بر او وارد شدند و بیماریش را شناختند. به او گفتند:اگر فلان دوا را بخوری ؛خوب می شوی .گفت:دوا نمی خورم تا خدا خودش مرا شفا دهد. دوا را نخورد.بیماری او ادامه پیدا کرد.موسی (علیه السلام) که منتظر این بود که خدا شفایش دهد؛خدا او را شفا نداد. به او وحی شد:قسم به عزت و جلال خودم می خورم که تو را خوب نخواهم کرد مگر اینکه همان دوایی را که به تو توصیه کردند ؛بخوری.موسی علیه السلام دیگر چاره ای ندید ؛گفت:همان دوایی که گفتید را بیاورید.آوردند و خوب شد.بعد در دل موسی(علیه السلام) واقع شد که چرا خدا او را شفا نداد و گفت:باید دوا را بخوری ؟خدا به او وحی کرد :تو گفتی من دوا را نمی خورم ؛خدا مرا شفا بدهد،مثل اینکه خاصیت شفا را خدا در دوا قرار نداده و دیگری قرار داده که اگر دوا بخوری دیگر خدا تو را شفا نداده!همان خدایی که درد را آفریده ؛دوا را هم آفریده است ؛تو می خواهی توکل را نقیض و ضد حکمت من قرار بدهی؟[/SPOILER]
به نظر من بیشتر مشکلات آدم ها از پایین بودن اعتماد به نفس
تنبلی
غفلت و عدم آگاهی نشأت میگیره.

نا امیدی بدترین چیز ممکن هست. حتی وقتایی هم که چاره ای نداریم خداوند میگه صبر کن که خدا با صابران هست و پاداش عظیمی بهش میده پس شکست در انسان معتقد بی معناست.

روزنه;926753 نوشت:
این دور از عدالت خداست فرق بذاره بلکه خدا میگه کافران را یا ... هدایت نخواهم کرد.

ولی در مورد صحبت ایشون یاد یک نکته ی علمی افتادم که ثابت شده بعضی ها بصورت ژنتیکی بیشتر افسرده و نگران و یا مضطرب میشن که بخشی هم به مسائل فیزیولوژیکی و ترشحات هورمون های بدن برمی گرده کار اصلی داروهای روان پزشکی هم معمولن در این زمینه هست

Freeman;926763 نوشت:
ولی در مورد صحبت ایشون یاد یک نکته ی علمی افتادم که ثابت شده بعضی ها بصورت ژنتیکی بیشتر افسرده و نگران و یا مضطرب میشن که بخشی هم به مسائل فیزیولوژیکی و ترشحات هورمون های بدن برمی گرده کار اصلی داروهای روان پزشکی هم معمولن در این زمینه هست

بله من هم شنیدم مثلا افرادی با نوعی از یک ژن به خشونت متمایل ترن.
خدا هم بر اساس همه این ها به حساب رسیدگی خواهد کرد. برای همینه میگن قضاوت نکنیم مقایسه نکنیم همه آزادیم هیچ کسی شبیه هم نیست. ولی بعضی ها هستن با وجود الطاف خدا به خاطر سود خودشون با خدا مبارزه میکنن مردم و گمراه میکنن و اینجا بحث ژنتیک نیست بحث اختیار هست.

yektanha;926668 نوشت:
سلام.
خدا اگه بخواد می تونه مشکلاتم رو حل کنه نیازی به بیان در اینجا نیست چون قطعا شما هم نمی تونید کمکی کنید چون دیگه من درگیر یک گرداب عجیبی شدم.متاسفانه مشکلات من از پایه و بنیاد زندگیم شروع میشه.

با سلام

جوابهای خوبی به بعضی کاربران دادی واقعا حرفهای عجیبی زدند ... منم میخواستم جواب بعضیاشون رو بدم ولی حوصله نداشتم!

اما در مورد مشکلاتت باید بگم اگه نمیتونی اینجا بیان کنی میتونی از طریق پیام خصوصی چند تاشو بعنوان نمونه برام ذکر کنی!

بعضی مشکلات با سعی و تلاش حل نمیشه ولی با مدد خواستن از خدا حل میشه! خودت هم که میگی فقط خدا میتونه! خب تو مشکلت رو بگو تا بگم راه حل داره یا نه؟!!!

حتی کسی که قطع نخاع هست و همه دکترا میگن مشکلش درمانی نداره، راه حل و درمانی براش وجود داره!

من هم مشکلات غیر قابل حل رو تجربه کردم و میدونم چی میگی.

جناب یکه تنها
من در اوایل جوانی به جهت برخی ضربات عاطفی (عجقی که مقصر من بودم) و یا احساس سرخوردگی یا گناه یا احساس عدم فایده و ... دچار حس های اینچنینی بودم.
اون موقع بیشتر طلبه موسیقی های خشن (متال) و فیلم های خشن و ... بودم و آرزوم این بود خودم رو از بالای ساختمونا پرت کنم پایین و با کله بیام رو زمین و به زندگیم پایان بدم.
بعد ها وقتی پخته تر شدم دیدم اینها یه سری افکار شومی بودند که اگه اون موقع ها، اونها رو با افکار بهتر تری جایگزین می کردم همه چیم حل بود.
به بیان بهتر اینها نشخوار های ذهنی بود که وقتی خود به خود به فکر می رفتم؛ به سراغم می یومدن و هی تکرار می شد و تکرار می شد و ذهنم منفی می شد و خلاصه عدم اعتماد به نفس یا تنفر از همه و ...
به خدا اکثر روزها هی با خودم می گم: ای کاش بازم بر می گشتم به اون زمان و سوختن سرنوشت و حیف و میل کردن زندگیمو متوقف می کردم و از اون موقع ها، با افکار امروزی برنامه ریزی می کردم تا کارمو زودتر یاد بگیرمو پول در بیارم و ازدواج کنم تا الان صاحب همه چی بودم و تحصیلاتم بهتر از الان می شد و خلاصه...
شما انسانید، ما هم همچنین... خدا می دونه وقتی یه نفر خودکشی می کنه (چه عمدی - چه با حیف و میل کردن زمان -به بطالت- یا اعتیاد و ...) بعد از مردن این انسان چه غبطه ها که نمی خوره که یک بار یه خدایی به من فلانی فرصت رشد داد!
ای کاش ... ای کاش می تونستم از این فرصت استفاده کنم و در زندگیم به خدا و عشق وعرفان و سرمایه های درستی دست پیدا می کردم!
ای کاش زندگی اخرویمو تضمین می کردم. ای کاش می تونستم خدمتی به بشر و در نتیجه خدمتی به خدای خودم می کردم!
وقتی انسان پیر می شه، چه خوبه که وقتی به زندگیش نگاه می کنه، با افتخار بگه من خدمتمو به بشر و به خدای خودم و یا دین خودم کردم!
جوون... از لحظه لحظه عمرت استفاده کن و خدا رو شاکر باش و بدون شاید یه روزی چه اینور چه اونور جریان حیات، غبطه همین لحظه ای رو بخوری که الان توشی... من دیگه نمی تونم برگردم به گذشته...ولی شما الان در اون گذشته هه هستی!
بدون زندگی بازیهای زیادی برا هممون داره و یک انسان هوشیار فقط می تونه درک کنه که باید سعی کنه با گذر از گذشته و فقط عبرت گرفتن از اون، آینده ای بهتر رو بسازه...
برنامه ریزی زمانی و مالی به روش استراتژیک بهترین روش برا مدیریت زندگیتون هست...
هر چه هم که شده یا خودتون عاملش بودید که از قضا همه ماها در زندگی اشتباهات زیادی مرتکب شدیم که زمانی از خدا خواستیم از روی زمین ورمون داره...
یا هم اشتباهاتمون تقصیر ما نبوده که خوب فبها...من نمی تونستم عوضش کنم...
همین الان یقین کنید که مشکلاتتون با توکل به خدا و برنامه ریزی و تلاش قابل حل شدن هست...
پس مثل یه آدم ضعیف همش دور خودتون غلط نخورید و بگید ای خدا چرا من...ای خدا...
مطمئن باشید انسانهای قوی در شرایطی به مراتب بدتر از شما وقتی نه دستی برا کاری و نه پایی برا رفتن و نه زبانی یا چشمی یا گوشی برا زندگی داشتن، با روحیه ای قوی آنچنان زندگی موفقی رو کسب کردند که ماها باید به اونها قبطه بخوریم...
پس در این دو روزه دنیا سعی کن از لحظات و عمر و جوونیت نهایت استفاده رو ببری تا روزی نیاد که همش حسرت گذشته رو بخوری...
همین الان من به گذشته ام نگاه می کنم خنده ام می گیره که چرا انقده حماقت داشتم و به مواردی که حقیقتا مهم نیستند اینقده آلوده شده بودم و این یعنی خیلی از مشکلات زندگی زودگذر و مقطعی هستند...
در نهایت می تونی از اینها کمک بگیری:
1- ارتباط صحیح با خدا و نماز شب و مناجات عارفانه، عاشقانه و درد دل با خدا (اون موقع به دادم رسید)
2- روان شناس
3- ورزش علل الخصوص صبحگاهی
4-انجام تفریح یا کار مورد علاقه مثل دیدن فیلم یا سریال و یا انجام بازی رایانه ای یا فیزیکی
5-معاشرت با دوستانی که خیلی دوستشون داری
6-انجام یه کار و حرفه به عنوان تفریح مثل برنامه نویسی که هم تفریح و معماست و هم پول در بیار
7-ازدواج
و ....

کلام آخر:
در زندگی سختی بکش تا ساخته شی...
موفق باشید...

با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی و همه دوستان عزیز اسک دینی
به عنوان مقدمه بعضی از مطالب سوال کننده و دوستان دیگر را را می آورم :

yektanha;925948 نوشت:
با سلام.
من به خاطر استیصال زیاد در زندگی و مشکلات عجیب و کمرشکن و سوهان وار روحی که اصلا تحت هیچ شرایطی قادر به حل مشکلاتم نیستم و همیشه گناه برام ثبت می شه چند ماهی است که قطع ارتباط با تمام افراد نزدیک و خانواده و بقیه کردم و فقط گریه می کنم و همانند حضرت یعقوب می خوام گریه رو ادامه بدم و مطمئن هستم این روند بیش بره یا سکته مغزی یا قلبی می کنم فلج می شم یا دق مرگ.
حال سوال من این است که اگر مرگی به خاطر گریه زیاد و این اندوه تمام نشدنی به وجود بیاد حکم خودکشی را دارد؟؟

hessam78;926215 نوشت:
گریه و فکر منفی و این چیزا مگه مشکلی حل میکنه!حضرت موسی هم از دریا راه رفت مگه من پامو بزارم غرق نمیشم؟با گریه و زاری کارتون بدتر میشه ناراحتی اعصاب و...
هم استرس هم اضطراب و هم افسردگی همه رو باهم پیدا کردین والا دشمن خودتون شدین
اگه ممکنه برید پیش روانپزشک حالتون رو بهتر میکنه

سعدی شیرازی;926221 نوشت:
توصیه می کنم به روانشناس مراجعه کنید

yektanha;926228 نوشت:
سلام.متاسفانه مشکلات من با حرف مشاور و راهنمایی آن حل نمی شود.شاید مرگ راه حل آن باشد.خداوند هم که مدعی بخشنده و مهربان است تمام کارها را از جمله مرگ خودخواسته را ممنوع کرده بدون انکه کمکی در زندگی افرادی که ندانسته و با جهالت گرفتار شدند بکند.
پیش مشاور هم رفتم اما توجیه کننده نبود چون مشکلاتم به صورت حضوری قابل بیان نیست.روانپزشک هم رفتم و دارو داد اما روز اول که مصرف کردم 10 ساعت خواب بودم و بعد از انکه بیدار شدم همانند افراد گیج تلو تلو می خوردم.دارو دیگه مصرف نکردم.

مارینر;926301 نوشت:
مطالبتون رو که خوندم یاده خودم افتادم ... من همین پرسش شما رو تا به حال چندین بار در درون سایت مطرح کرده ام ...

مارینر;926301 نوشت:
به نظره من هیچ دارویی برای حل کردن مشگل افسردگی بهتر و دقیق تر از ورزش و باشگاه و شنا و استخر و جکوزی و کوه نوردی نیست ... این چیزها باعث میشن که هورمون های بدنت به حالت تعادل برگردند ...

روزنه;926305 نوشت:
بهترین طبیب انسان خود آدمه

yektanha;926668 نوشت:
خدا اگه بخواد می تونه مشکلاتم رو حل کنه نیازی به بیان در اینجا نیست چون قطعا شما هم نمی تونید کمکی کنید چون دیگه من درگیر یک گرداب عجیبی شدم.متاسفانه مشکلات من از پایه و بنیاد زندگیم شروع میشه.

yektanha;926668 نوشت:
من هر وقت بی خیال شدم افراد با لذت ها و موفقیت هاشون جلوی من رژه رفتن و حسرت من به خاطر مشکلاتی که از کوچکی گریبانم رو گرفت و باعث شد تا این 26 سال زندگی چیزی از لذت های زندگی نفهمم مثل شمشیر تو روحم و جونم فرو می رفت و فعلا هم در حال تکه تکه کردن من هست.
بی خیالی برای فراموش کردن مشکلات چیزی جز گول زدن خودمون نیست.چون زندگی جریان داره و افرادی وجود دارند که تمام مشکلات رو با موفقیت هاشون به یاد آدم بیارند.بی خیالی = گوشه گیری و زجر کشیدن.

yektanha;926668 نوشت:
وقتی از بنیان زندگی مشکلات توانایی و استعداد های آدم رو کور بکنه دیگه اون فرد تحت هیچ شرایطی نمی تونه طبیب خودش بشه.مگر اینکه خودش رو گول بزنه اگه منظورتون اینه.

ای کاش می شد به نیستی برگشت ای کاش ای کاش ای کاش.ای کاش می شد همیشه خوابید و هیچ چیز رو نفهمید.ای کاش هیچ وقت به دنیا نمیومد ای کاش اصلا انسان نمی شدم ای کاش گیاه بودم تا یک سودی داشتم آخر هم وقتش رسید از بین می رفتم.ای کاش گل بودم تا می چیدند و فردی رو خوشحال می کردند و برای همیشه تمام می شدم.

Freeman;926674 نوشت:
سلام به استارتر تاپیک
فقط اومدم بگم که تنها نیستی بلکه انسان هایی مثل شما
خیلی خیلی زیاد هستند،

روزنه;926753 نوشت:
به نظر من بیشتر مشکلات آدم ها از پایین بودن اعتماد به نفس
تنبلی
غفلت و عدم آگاهی نشأت میگیره.

نا امیدی بدترین چیز ممکن هست.

منتظر الظهور;926843 نوشت:
بعضی مشکلات با سعی و تلاش حل نمیشه ولی با مدد خواستن از خدا حل میشه! خودت هم که میگی فقط خدا میتونه! خب تو مشکلت رو بگو تا بگم راه حل داره یا نه؟!!!

++Hadi++;926850 نوشت:
من در اوایل جوانی به جهت برخی ضربات عاطفی (عجقی که مقصر من بودم) و یا احساس سرخوردگی یا گناه یا احساس عدم فایده و ... دچار حس های اینچنینی بودم.

++Hadi++;926850 نوشت:
در نهایت می تونی از اینها کمک بگیری:
1- ارتباط صحیح با خدا و نماز شب و مناجات عارفانه، عاشقانه و درد دل با خدا (اون موقع به دادم رسید)
2- روان شناس
3- ورزش علل الخصوص صبحگاهی
4-انجام تفریح یا کار مورد علاقه مثل دیدن فیلم یا سریال و یا انجام بازی رایانه ای یا فیزیکی
5-معاشرت با دوستانی که خیلی دوستشون داری
6-انجام یه کار و حرفه به عنوان تفریح مثل برنامه نویسی که هم تفریح و معماست و هم پول در بیار
7-ازدواج
و ....

کلام آخر:
در زندگی سختی بکش تا ساخته شی...
موفق باشید...

ادامه دارد...

yektanha;925948 نوشت:
با سلام.
من به خاطر استیصال زیاد در زندگی و مشکلات عجیب و کمرشکن و سوهان وار روحی که اصلا تحت هیچ شرایطی قادر به حل مشکلاتم نیستم و همیشه گناه برام ثبت می شه چند ماهی است که قطع ارتباط با تمام افراد نزدیک و خانواده و بقیه کردم و فقط گریه می کنم و همانند حضرت یعقوب می خوام گریه رو ادامه بدم و مطمئن هستم این روند بیش بره یا سکته مغزی یا قلبی می کنم فلج می شم یا دق مرگ.
حال سوال من این است که اگر مرگی به خاطر گریه زیاد و این اندوه تمام نشدنی به وجود بیاد حکم خودکشی را دارد؟؟

با عرض سلام و ادب
برادر عزیز جناب یک تنها هم شما مطالب مهمی را بیان نمودید و هم دوسستان راهنماییهای خوبی کردند.
تا حالا بیمارستان ،تیمارستان،زندان و... رفتید تا حالا با خود گفتید کاش شیعه و مسلمان نبودم کاش این بدن سالم و...را نداشتم کاش این آبرو را نداشتم و کاش و...
حاضری جابه جا کنی ، تا حالا افراد بدتر از خود را دیدی ،تا حالا برنامه ماه عسل رو دیدی هر چند بنده نتونستم برنامه امسال رو ببینم و البته از سالهای قبل هم بعضی از قسمتها را دیدم

یک روز پیله ای رو می بینه و پروانه ای که تلاش فراوان می کنه تا از پیله بیرون بیاد ولی نمی تونه با خودش میگه کاش من نجاتش بدم چاقو رو میاره و پیله رو میشکافه وپروانه رو از پیله نجات میده ولی ..........دیگه پروانه تا اخر عمرش فلج شده و دیگه نمیتونه پرواز کنه چرا که هنوز وقت بیرون آمدن نبوده و سختی پروانه تلاشی بوده برای رشد بیشتر بالهاش و...

راستی ما بعضی مواقع خیلی سختی می کشیم خیلی خیلی خیلی و البته همیشه یک کسی رو داریم که هوامونو داره البته اگه بخواهیم ...

خیلی ها هستند که مشکلات خیلی خیلی زیادی دارند و البته همه دچار افسردگی و...نمی شوند چرا چرا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می دونید هوش هیجانی چیه ؟؟؟؟
تا حالا فکر کردید چرا دو نفر هردو عزیزترین کسشون رو از دست می دهند یکی تپناشکر و ...کافر میشه و دیگری ایمانش قویتر یکی افسرده میشه و دیگری نه و....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

البته تا وقتی ما فکر کنیم دنیا به آخر رسیده نا امید شویم قضاوت ما این باشه نمیشه نمی توانیم و ...گذشته و مشکلات ما تنها تاثیر در آینده داره
تا وقتی فکر کنیم همه راهها را رفته ایم و نخواهیم راهی را درست انتخاب و طی کنیم تا وقتی که فکر کنیم تنهاییم و فقط مشکلات و سختیها و...را ببینیم و خوبیها و نعمتها و ثمرات سختیها را نبینیم همینگونه که شما هستید می شویم و البته شما خوب هستید و به جرئت می گویم اگر هر یک از ما اینگونه فکرها و سختیها را داشت بدتر از شما بود...

پس راهکار :
اول لازم است خود را بیابید و بخواهید فقط همین همین همین مهمترین قدم این است لطفا فکر کنید اگر خواستید تغییر کنید که البته خداوند نیز مسیر را همین قرار داده است بیایید و مسئله خود را درمیان گذارید والبته بدانید هر چقدر مسئله شما بزرگتر باشد قطعا راهکار برای آن وجود دارد فقط لازم است که بخواهید.
اگر از این پله بالا آمدید راهکارهای دیگر (روانپزشک ،روانشناس،ورزش،مطالعه،برنامه ریزی،تفریح و...)به کار می آید و الا فایده ای ندارد.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

yektanha;926668 نوشت:

روش های جالبی گفتید اما با عرص معذرت مطمئنم شما درک درستی ندارید! من هر وقت بی خیال شدم افراد با لذت ها و موفقیت هاشون جلوی من رژه رفتن و حسرت من به خاطر مشکلاتی که از کوچکی گریبانم رو گرفت و باعث شد تا این 26 سال زندگی چیزی از لذت های زندگی نفهمم مثل شمشیر تو روحم و جونم فرو می رفت و فعلا هم در حال تکه تکه کردن من هست.
بی خیالی برای فراموش کردن مشکلات چیزی جز گول زدن خودمون نیست.چون زندگی جریان داره و افرادی وجود دارند که تمام مشکلات رو با موفقیت هاشون به یاد آدم بیارند.بی خیالی = گوشه گیری و زجر کشیدن.

سلام ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید ...

1. در مورد این صحبت کردید که من درک درستی از مشگل شما ندارم ... خوب این مساله رو میتونم کاملا قبول کنم .

2. ولی در درون پستتون عنوان کردید که دیگران با لذتها و موفقیتهاشون جلویه شما رژه رفتند و شما حسرت مشگلاتی رو میخورید که از کوچکی با شما گریبانگیر بوده اند ... من در مورد این نظرتون خیلی خیلی حرف دارم ... شاید به اندازه یک کتاب و به اندازه یک زندگی حرف برای گفتن داشته باشم و چون من هم چنین حالاتی رو داشتم و دارم فقط ازتون میخوام که کمی دنیا رو از دید من هم بنگرین ...

* نمیدونم تا به حال کوه نوردی رفتین یا نه ... من بهترین درسی که از کوه نوردی گرفتم این هست که از کوه نترسم ... وقتی شما مثلا ساعت 7 صبح در کوه پایه هستید ... با خودتون میگید که این کوه خیلی خیلی بلند هست و خوش به حال اونهایی که اون بالا هستند و ارتفاع کوه رو نگاه میکنین وبالا رفتن و به قله رسیدن براتون غیر ممکن به نظر میرسه ... ولی کوه نوردی تنها یک قلقل داره ... نه دنبال فکر کردن باشی ... نه دنبال ابتکار به خرج زدن باشی ... سرت رو بندازی و بری بالا ... به هیچ چیزه دیگری هم فکر نکنی ... همین طوری که میری بالا خیلی ها رو میبینی که از تو پائین تر هستند ... خیلی ها رو میبینی که از تو بالاتر هستند ... خیلی ها رو میبینی که از تو بالتر هستند و دارن میان پائین و خیلی ها رو میبینی که از تو عقب تر بوده اند و دارن از تو جلو میزنند ...

هیچ کاری هم قرار نیست که ما بکنیم ... ما فقط قرار هست که سرمون رو بندازیم پائین و بریم بالا ... نه به این توجه کنیم که چه کسایی در قله هستند ... چه کسایی در کوهپایه هستند و چه کسایی دارن از ما جلو میزنند ... و از چه کسایی جلو زدیم و ... فقط باید سرمون رو بندازیم پائین و با لذت بردن از محیط یواش یواش بریم بالا ... باز هم تاکیدم به یواش بالا رفتن هست ...

مهمترین مشگل کسایی که مایوس میشن این هست که میخوان تندی از کوه برن بالا و چون کمال طلب هستند و آدمهایی که در قله هستند رو نگاه میکنند ... تندی خسته میشن و افسردگی میاد سراغشون .

ممکن هست الان خیای ها به نظرت در اوج کوه علم باشند ... ممکن هست که خیلی هاشون دست نیافتنی به نظر برسند ... ولی باور کن مثله کوه نوردی میمونه ... کافی هست شروع کنی ... نایستی ... و آروم آروم بالا بری ....

و حواسمون به مسابقه خرگوش و لاک پشت باشه ...

خیلی از اون کسایی که الان برای شما در اوج هستند ... تبدیل به همون خرگوشی شده اند که در مسیر کوه پیمایی در جایی خوابیده اند و شما میتونین بیاین و آهسته و پیوسته ازشون جلو بزنید ...

و اما یک مساله دیگر ...
هنرپیشه های خیلی خیلی بزرگی ما در درون تاریخ سینما داشتیم
موزیسین های بسیار بسیار بزرگی در درون تاریخ داشتیم

آیا اون هنرپیشه ها لزوما انسانهای زیبایی بودند که تونستند به اون جایگاه برسند
آیا تمام اون موزیسین ها انسانهایی بوده اند که استعداد ذاتی داشته اند .

دقیقا برعکس هست ...
شما یک بار به اطرافت توجه کن ...

کسایی جذابیت زیاد دارند که نقطه ضعف های بسیار بسیار بزرگی در درون زندگیشون داشته اند ولی آنچنان نظم در سیطره زندگیشون حکم فرما شده که ضعفشون اصلا به چشم نمیاد ...

دقیقا انسانهای جذاب همین خاصیت رو دارند ...

ضعف های شدید ...
ایجاد نظمی همه جانبه در درون زندگی ...
پیروزی ...

آدمهایی که همه چیز دارند ... زیاد جذاب و بزرگ به نظر نمیان ...

بزار چند نمونه رو با هم بررسی کنیم ...
مثلا مورگان فریمن ... یه هنرپیشه سیاه پوست آمریکایی هست .. که چهره ای زشت و پر از خال های گوشتی سیاه داشت ... و آرام آرام و پیوسته با شخصیت پردازی خودش و کار کردن رویه خودش و رسیدن به تن و بدن خودش الان یک ستاره هالیوودی هست .

مثلا نیکول کیدمن ...
برو عکسهای زمانی که نیکول کیدمن یک دختر 15 ساله بوده رو ببین ... و الانش رو ببین ... و ببین که چگونه یک نظم و شیوه تفکر همه جانبه اون رو به کجا رسونده

یا موزیسین های به نام دنیا ...

الان فرض کن که یک مرد 40 ساله رو میبینی که کر و لال هست ...

وقتی کمی بر رویه اون دقت میکنی میبینی که لباسهاش به صورت کامل اتو کشیده هست ... همیشه و همه وقت
کمی روش متمرکز میشی ... میبنی که برنامه نویس قهاری هم هست
کمی بیشتر در موردش تحقیق میکنی میبینی که تمامی کتابهای فلسفی زمانه خودش رو خونده و همه رو میشناسه
همیشه و همه جا موهاش منظم و مرتب هست ...
در زمانی که جوان بوده به شدت کار کرده و یکی از انگشتانش رو زیر دستگاه پرس از دست داده.
بدنش از همه جهت ورزیده و محکم هست
در زمینه مکانیک ماشین همه چیز رو میدونه و از پسه همه کاری بر میاد ...

حالا این مساله رو با مردی مقایسه کن که اون هم 40 سالش هست ....
1. هر چی که پول داشته باهاش ویلا خریده و خوش گذرونی کرده
2. از شدت خوش گذرونی و ... دوستهای زیادی پیدا کرده که همشون الاف هستند
3. هیچ علم و سوادی نداره
4. هفته ای دو سه شب مست هست
5 بدنش رو کثیف کرده
6. زندگی دیگه براش جذابیت نداره
7. لیاس پوشیدنش بدون نظم و قاعده هست

و ...

خیالت راحت ...
تا دلت بخواد خرگوش در مسیر کوه نوردی داریم که خوابیدن و اگر شما 4 سال آهسته و پیوسته بالا برین ... از همشون بالاتر میشین ... الان که این رو نوشتم با خودم گفتم حتی اگر شما هم از اونها جلو بزنین ... خودتون هم ممکن هست یه روز خرگوشی بشین که بخوابین و یه نفری دیگه ازتون جلو بیوفته ... و واقعا جلو افتادن چیزه زیاد مهم نباشه ...

ببینید منم مشکلاتی داشتم نمیدونم مشکل شما چیه ولی میدونم خدابرای تمام مشکلات راهی گذاشته همونطورکه گفته بعدازهرسختی آسانیه واینو دوباره تکرارکرده اولش باخودم میگفتم چطوری این ایه میتونه برامنیکه گناه کارم باشه ولی این آیه برام تعبیرشد سعی کنیدقرآن بخونید من تواون شرایط بد جزخداهیچ پناهی نداشتم الانم ندارم اونموقع ها سرنماز وقتی میخواستم حرفای خداروبشنوم قرآن روبازمیکردم مثله وقتی که میخوای فال حافظ بگیری یه آیه شانسی برام میومدوهمیشه اون آیه راه حل کارام بود هی خداوعده میدادکه تموم میشه ودلم روشن میشدوبالاخره تموم شد این زیباترین پیشنهادمنه

هرکسی مشکلاتی توی زندگی داشته اگر اینجا بیان کنین همه میتونن کمکتون کنن.
کسانی که با وجود مشکلات شکست نخوردن و براشون تجربه شد.

احتمالا شروع کننده موضوع نیستن

روزنه;926753 نوشت:
به نظر من بیشتر مشکلات آدم ها از پایین بودن اعتماد به نفس
تنبلی
غفلت و عدم آگاهی نشأت میگیره.

بله من هم برای خودم معتقدم و مطمئنم این موارد ذاتی هست و خودم دارم عذاب می کشم که درمانی نداره.
کسی توانایی بازی کردن در زندگی رو نداشته باشه از اجتماع طرد خواهد شد.
به عنوان مثال کسی با این تفاسیر به من دختر برای ازدواج می ده.تحت هر شرایطی خیر.

++Hadi++;926850 نوشت:

1- ارتباط صحیح با خدا و نماز شب و مناجات عارفانه، عاشقانه و درد دل با خدا (اون موقع به دادم رسید)
2- روان شناس
3- ورزش علل الخصوص صبحگاهی
4-انجام تفریح یا کار مورد علاقه مثل دیدن فیلم یا سریال و یا انجام بازی رایانه ای یا فیزیکی
5-معاشرت با دوستانی که خیلی دوستشون داری
6-انجام یه کار و حرفه به عنوان تفریح مثل برنامه نویسی که هم تفریح و معماست و هم پول در بیار
7-ازدواج

1- من بهترین گریه رو برای قادر متعال انجام می دم.
2-تو پست های قبلی در این مورد توضیح دادم.
3-وقت ندارم.
4-بیشترین وقتم رو برای بی خیالی پای بازی گذاشتم.
5- گفتم تو پست قبلی که افراد موفق جلوی من رژه می رن.
6-یکی از مشکلاتی که جدیدا برای من به باقی مشکلاتم بنیادی دیگه ام اضافه شده همین هست.من یک شاخه برنامه نویسی بلدم.پول نداشتم خواستم از این استعدادم استفاده کنم.چون از صفر شروع کردم به همین خاطر پول نداشتم 700 - 800 هزارتومان برای سورس گاردین و ioncube به خاطر کدگذاری و لایسنس دار کردن کدهام پرداخت کنم.شما که تو علاقه مندیتون برنامه نویسی ذکر کردید باید متوجه بشید چی می گم.به خاطر همین چون تو کشور قانون کپی رایت معنایی نداره و کسی هم اصلا حالیش نیست چیه و دست آدم جایی تو اینجا بند نیست شاید 10 - 50 .... 200 نفر دارن محصولاتم رو بدون اجازه من به حراج می ذارن که ممکنه حتی برای مقاصد گناه هم استفاده بشه و احتمالا این کار رو هم خواهند کرد چون سنگ مفت گنجشک مفت شده.خدا لعنتشون کنه و لعنت به کسی که مال دیگران را به حراج می ذارن و سودجویی می کنن.من خودم عذاب وجدان تمام وجودم رو گرفته و ای کاش این استعداد رو نداشتم کسی از شدت فشار و عصبانیت و حق خوری می خواستم تن به مرگ خود خواسته بیارم.چون من با حق خوری کنار اومدم اما با گناه انجام دادن نه نمی تونم کنار تحت هیچ شرایطی به خاطر همین من توانایی مقابله ندارم.
7- دیگه فایده نداره چون من قدرت و افتخاری در زندگی ندارم.الان افراد قوی تر از من تو زندگیشون مشکل دارن.من از چشیدن این لذت هم به خاطر استیصالم محروم خواهم شد.

راهنما;926944 نوشت:
تا حالا بیمارستان ،تیمارستان،زندان و... رفتید تا حالا با خود گفتید کاش شیعه و مسلمان نبودم کاش این بدن سالم و...را نداشتم کاش این آبرو را نداشتم و کاش و...
حاضری جابه جا کنی

قبلا هم گفتم ای کاش من فقط برگشتن به نیستیه.
حتی من تو سایت اهدا عضو ثبت نام کردم و همیشه می گفتم خدایا نعمت دنیا و آخرت برای خودت فقط منو ببر.این عضوهای اهدایی هم بده به افرادی لیاقت زندگی دارند.
این برنامه رو آره بعضی اوقات دیدم اما دوست ندارم چون بیان کردن بدبختی هنر نیست.یکی باید از من مستند بسازه.
یک نکته ای می گم : یک نقطه ای هست که اگه آدم به اون نقطه برسه یا به تکامل رسیده یا به شقاوت.بعد از اون نقطه دیگه هر چی زور بزنی به هیچ نتیجه ای نمی رسی.
تو آفریقا بچه هایی که با رنج و گریه گرسنه هستد دارند زندگی می کنند دیگه نقطه ی تکامل ندارند. چون افسارشون دست افرادی دیگه است.
اون بچه هیچ لذتی از زندگی نخواهد چشید.
شما اگه دلت می سوخت می رفتی سیرش می کردی نه وایسی شعار بدی.
یا همین چند وقت پیش کلیپی دیدم که بچه های کوچیک رو داعش برای قاچاق اعضا می کشت و گریه اون بچه تو گوشم هست.
نگید که من باید برم نجات بدم این ها رو یکی باید من رو نجات بده من خودم یک طایفه از بدبختام.
قادر متعال عزیز عاشق گریه است چرا من گریه نکنم شاید خوشش اومد؟
من نمی تونم بیش از این بحث رو باز کنم چون این متون اینجا داره ثبت می شه و افرادی بعدا خواهند آمد و این متون رو می بینید و ممکن هست کلا مریض روحی هم باشند و روشون تاثیر بد بذاره و آخر خدا بگه چرا همچین چیزایی گفتی.
مطمئنا اگر دنیا رو نداشته باشم آخرت هم نخواهم داشت.

مارینر;926953 نوشت:
1. در مورد این صحبت کردید که من درک درستی از مشگل شما ندارم ... خوب این مساله رو میتونم کاملا قبول کنم .

2. ولی در درون پستتون عنوان کردید که دیگران با لذتها و موفقیتهاشون جلویه شما رژه رفتند و شما حسرت مشگلاتی رو میخورید که از کوچکی با شما گریبانگیر بوده اند ... من در مورد این نظرتون خیلی خیلی حرف دارم ... شاید به اندازه یک کتاب و به اندازه یک زندگی حرف برای گفتن داشته باشم و چون من هم چنین حالاتی رو داشتم و دارم فقط ازتون میخوام که کمی دنیا رو از دید من هم بنگرین ...

نکته ی اول استعداد کاملا موهبت الهی و ذاتی است.
من نقاشی ام خوب هست از کودکی نقاشی ام خوب بود همه معلم های هنرم که در دوران مدرسه نقاشی هام رو می دیدند تعجب می کردند.
اگر دقت می کردید می دید که من در جواب شما گفتم که زندگی جریان داره و من توانایی قرار گرفتن در این جریان رو ندارم.و دقیقا این ضرب المثل که می گه دست بالای دست بسیار است اینجا مناسب هست.
زندگی بر منطق زور پیش میره . هرکی زورش بیشتر خوشی اش بیشتر!اونوقته که همه دورت بگردن !
افرادی که مثال زدید به من ارتباطی نداره چون اونا زندگی خودشون رو دارن من زندگی خودمو اینکه دیگری داره چطوری حال می کنه به من ربطی نداره چون چیزی به من نمی رسه.
این منم که تمام استعدادهام از بین داره می ره وشاید هم رفته و قادر نیستم.ازشون دیگه استفاده کنم.
در مراحل و بخش هایی از زندگی من از خانواده و جامعه زخم خوردم و این روند دیگه در این سال ها روند رو به رشدی پیدا کرده و حق من در تمام مراحل زندگی ام پایمال شده.به قول شاعر که برای درخت کاری گفت :
دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم و دیگران بخورند
وضع من شده این که بکارم و دیگران بخورند این کاشتن من شاید به خاطر ساده بودن و شاید احمق بودن من هست بدون که از دیگران خورده باشم.

اون طور که من خیلی نامفهوم از متن اخیرتون متوجه شوم شما افسرده نیستین بلکه یک مشکلی براتون پیش اومده که خودتون و گناه کار و مستحق بدترین ها میدونین؟
دنبال راه حلین اما به بنبست رسیدین؟

yektanha;927113 نوشت:
قبلا هم گفتم ای کاش من فقط برگشتن به نیستیه.
حتی من تو سایت اهدا عضو ثبت نام کردم و همیشه می گفتم خدایا نعمت دنیا و آخرت برای خودت فقط منو ببر.این عضوهای اهدایی هم بده به افرادی لیاقت زندگی دارند.
این برنامه رو آره بعضی اوقات دیدم اما دوست ندارم چون بیان کردن بدبختی هنر نیست.یکی باید از من مستند بسازه.
یک نکته ای می گم : یک نقطه ای هست که اگه آدم به اون نقطه برسه یا به تکامل رسیده یا به شقاوت.بعد از اون نقطه دیگه هر چی زور بزنی به هیچ نتیجه ای نمی رسی.
تو آفریقا بچه هایی که با رنج و گریه گرسنه هستد دارند زندگی می کنند دیگه نقطه ی تکامل ندارند. چون افسارشون دست افرادی دیگه است.
اون بچه هیچ لذتی از زندگی نخواهد چشید.
شما اگه دلت می سوخت می رفتی سیرش می کردی نه وایسی شعار بدی.
یا همین چند وقت پیش کلیپی دیدم که بچه های کوچیک رو داعش برای قاچاق اعضا می کشت و گریه اون بچه تو گوشم هست.
نگید که من باید برم نجات بدم این ها رو یکی باید من رو نجات بده من خودم یک طایفه از بدبختام.
قادر متعال عزیز عاشق گریه است چرا من گریه نکنم شاید خوشش اومد؟
من نمی تونم بیش از این بحث رو باز کنم چون این متون اینجا داره ثبت می شه و افرادی بعدا خواهند آمد و این متون رو می بینید و ممکن هست کلا مریض روحی هم باشند و روشون تاثیر بد بذاره و آخر خدا بگه چرا همچین چیزایی گفتی.
مطمئنا اگر دنیا رو نداشته باشم آخرت هم نخواهم داشت.

با عرض سلام و ادب
دوست عزیز نوشته های شما همراه با کلی گویی و ابهام است و اگر واضح و روشن شرایط خود را ننویسید نه بنده و نه سایر دوستان نمی توانند کمک دقیقی به شما کنند
در غیر این صورت راهنماییها و کمکها هم در همین حد کلی می باشد.
در ضمن اگر احساس می کنید بیان جزئیات سبب مشکلاتی برای شما و سایر دوستان می شود به صورت پیام خصوصی بیان نمایید.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

متاسفانه یا خوشبختانه شما با گریه و غم و عصه فوت نمیکنی
به عدم هم هیچطوره برنمیگردی ، کما اینکه وقتی به وجود اومدی کسی ازت سوال نپرسید
با خود زنی هم، بقیه میگن این چقدر بی عرضه و نادانه! و در نهایت حس چندش آور تخقیر و دلسوزی دارن بهت

میخوام بگم این راهی که انتخاب کردی تهش بسته است. و نه تنها هیچ چیزی عایدت نمیشه(حتی مرگ)، بلکه سوابقی برات ثبت میشه که بعدا یه غصه به غصه هات اضافه کنه

حرف حساب: همیشه اگر ذهنت رو باز کنی و درست فکر کنی، راه های دیگه این هم هست که تا الان ندیدی. همونطور که تقریبا همه دوستان گفتن، این روزها برای همه پیش اومده. و همه بعد از گذشت این دوران پشیمون شدن که چرا خوب پشمهاشون رو باز نکردن و خوب ندیدن تا راه حل درست رو پیدا کنند

شما الان یک برتری نسبت به بقیه داری و اونم اینه که هنوز سالها از این دوران نگذشته تا افسوس بخوری. پس بشین فکر کن راه حل پیدا کن! با ننه من غریبم بازی فقط آبروی خودتو میبری و آینده رو هم خراب میکنی!
مشکلات اینقدری که تو خیال میکنی بزرگ نیستن. شرایط اینقدر که تو فکر میکنی پایدار نیست. شکست ها و ضعف های آدم، وقتی که با موفقیت جایگزین بشن، از دهن بقیه هم پاک میشن و دیگران فکر میکنند با انسان جدیدی روبرو هستندو تصوراتشون از انسان قبلی رو پاک میکنند. پس الکی اینقدر بنیادی - بنیادی نکن و نگران آینده نباش. کافیه چند موفقیت بدست بیاری تا به عنوان انسان موفق شناخته شی و کسی شکست هاتو یادش نیاد! مردم همیشه آخرین وضعیت فرد رو ملاک قرار میدن و میبینن.

ببخشید اگر تند گفتم
موفق باشی

بعضی اوقات اون قدر مشکلات زیاد هستند یا اون قدر خودت ضعیف هستی که نمی تونی شروع کنی ...

اگر بهت میگن مشکلات آن قدر بزرگ نیستند میگی نه شما درک نمی کنید من واقع نگر هستم واقعا مشکلات من خیلی زیاد و بزرگ هستند ...
اگر مشکلات شما این قدر بزرگ هستند پس نباید خودت رو سرزنش کنی ... چون بقیه هم در شرایط تو بهتر از تو نبودند ...

اگر می خوای درجا نزنی و پیش رفت کنی... به حرف دیگران به نگاه دیگران کاری نداشته باش ...
اگر می تونی جایی برو که نه تو کسی رو بشناسی و نه دیگران تو رو بشناسن ...تا شاید با کم کردن مشکلات قدرت شروع کردن داشته باشی و الا سعی کن به چیزای خوب فکر کنی و به مشکلات فکر نکنی ... این طوری می تونی شروع کنی ...

و الا همیشه برای اینکه خودت رو مقصر شکست ها ندونی همیشه تقصیرها رو گردن دیگران میندازی ...
یا از اون طرف ممکنه خودت رو مقصر بدونی و همش خودت رو تحقیر کنی که چرا من بی عرضه هستم و بقیه می تونن ... خوب شاید بقیه با کثافت کاری به ترقی و مکنت می رسند ...
تو چی کار به بقیه داری .. تو کار خودت رو بکن ...
اینکه گریه کنی و از گریه کردن احساس خوبی بهت دست بده و مدام دوست داشته باشی تو لاک خودت باشی و درجا بزنی به جایی نمی رسی ...
اصلا به جای گریه کردن و فرو رفتن تو مشکلات بهتره از وضع موجود راضی باشی ... این بیخیالی برای رسیدن به شرایطی که بتونی از نو شروع کنی لازمه ...
اون چیزی که سلمان فارسی رو سلمان فارسی کرد این بود که مسیر درستی رو انتخاب کرد و الا سالها تحقیر شد و رنج سفر کشید ...

تو این دنیا فقط به دنبال عمل صالح باش نه مال و منال و قدرت و تایید مردم ...

اگر تفکرت قدرت گرفتن و مال و مکنت باشه بهتره اول روی اشتباه بودن همین تفکر ، فکر کنی ...

من خاطرم هست حدیثی رو از امام صادق شنیده بودم که مضمون حدیث این بود که ...

آدمهای تنبل خودکشی میکنند ...

سلام.

روزنه;927142 نوشت:
شما افسرده نیستین

افسرده که هستم تا زمانی که هیچ یک از مشکلاتم حل نشه.

راهنما;927535 نوشت:
در ضمن اگر احساس می کنید بیان جزئیات سبب مشکلاتی برای شما و سایر دوستان می شود به صورت پیام خصوصی بیان نمایید.

من باید به چه کسی پیام خصوصی مثلا بدم تا راهکار بگیرم؟؟ بگید به کی باید پیام داد تا من برخی مشکلاتم رو بیان کنم.

و طاها;927579 نوشت:
بعضی اوقات اون قدر مشکلات زیاد هستند یا اون قدر خودت ضعیف هستی که نمی تونی شروع کنی ...

اگر بهت میگن مشکلات آن قدر بزرگ نیستند میگی نه شما درک نمی کنید من واقع نگر هستم واقعا مشکلات من خیلی زیاد و بزرگ هستند ...

من همه نوع لحنی چشیدم مخصوصا تحقیر پس عادت دارم !
من باز هم می گم تا دنیا رو درست نداشته باشم آخرت هم نخواهم داشت.
بله مشکلات من بنیادی هست چون عوارضش باعث شده من نتونم چیزی رو جبران کنم و به جلو حرکت کنم.

مارینر;927638 نوشت:
آدمهای تنبل خودکشی میکنند ...

نه من نه کس دیگه تمایل به اینکار نداره و همه دوست دارن زندگی کنن.اما وقتی مثل کژدم که دورش آتش روشن هست و خودش رو نیش می زنه چون به بن بست رسیده من آدم که از اون تواناییم بیشتر هست و به بن بست رسیدم و توانایی جبران ندارم باید چیکار کنم؟؟
اگر من می خواستم این کارو انجام بدم اینجا نبودم الان.اصلا کسی هم نباید اینکار رو انجام بده.

به همه افرادی که اینجا پیام دادن توی پیام خصوصی توضیح بدین مشکلاتتون رو.

مارینر;927638 نوشت:
من خاطرم هست حدیثی رو از امام صادق شنیده بودم که مضمون حدیث این بود که ...

آدمهای تنبل خودکشی میکنند ...


سلام ی سوال!
الان تو حیوانات ما شاهد خود کشی هستیم!
اونا هم تنبلی رو انتخاب کردن عایا؟
ژن خودکشی وجود داره مثل اینکه!ربطی هم نداره به مشکلات و خوشی ها!یکی بود انقد خوب و خوش بود از خوشی زیاد با ماشین خودشو کوبوند تو دره کشت خودشو!
به شخصه اگه از نظر روانی سالم باشم گمان نکنم بخاطر تنبلی خودمو بکشم

yektanha;926228 نوشت:
سلام.متاسفانه مشکلات من با حرف مشاور و راهنمایی آن حل نمی شود

با سلام و عرض ادب
بزرگوار هرکسی هر راهکاری داده شما قبول نمیکنید و میگیدکه شما نمیدونید و جای من نیستید و...
پس برای چی تاپیک زدید؟
به نظرم بهتره نظرات رو با دقت و نه از روی نا امیدی و بی حوصلگی و کسلی بخونید و روی اونها فکر کنید.
هیچکس نمیتونه شرایط شما رو درک کنه اما شما میتونید از همین نظرات امید به ادامه و مقابله با مشکلاتتون رو بگیرید و از نو شروع کنید.
به هر حال اگر انقدر کلی نمیگفتید کارشناس محترم و کاربران با توجه به تجربیاتشون بیشتر میتونستند نظر بدند.
به هر حال صلاح کار خویش خسروان دانند.
ان شاءالله که مشکلاتتون هرچه زودتر حل بشه.

دختر با وقار;928019 نوشت:
با سلام و عرض ادب
بزرگوار هرکسی هر راهکاری داده شما قبول نمیکنید و میگیدکه شما نمیدونید و جای من نیستید و...
پس برای چی تاپیک زدید؟

سلام.
اگه دقت کنید من تاپیک رو برای پرسیدن حکم زدم اما چون در ادامه دوستان راهنمایی کردند بیشتر حرف دلم رو می خواستم بزنم چون تا الان تمام مشکلات رو تو خودم ریختم و جز عذاب دادن خودم کاری رو نتونستم درست کنم که فکر کنم کار اشتباهی بود که اینجا تاپیک رو کش دادم.
گفتند تو خصوصی مشکلات رو بیان کنم اما من نمی دونم تو این سایت چه فردی برای مشاوره خوب و دارای دانش کافی است و همچین قابل اعتماد باشد اگر می توانید راهنمایی کنید.

yektanha;928024 نوشت:
سلام.
اگه دقت کنید من تاپیک رو برای پرسیدن حکم زدم اما چون در ادامه دوستان راهنمایی کردند بیشتر حرف دلم رو می خواستم بزنم چون تا الان تمام مشکلات رو تو خودم ریختم و جز عذاب دادن خودم کاری رو نتونستم درست کنم که فکر کنم کار اشتباهی بود که اینجا تاپیک رو کش دادم.
گفتند تو خصوصی مشکلات رو بیان کنم اما من نمی دونم تو این سایت چه فردی برای مشاوره خوب و دارای دانش کافی است و همچین قابل اعتماد باشد اگر می توانید راهنمایی کنید.

با سلام وعرض ادب

خب کارشناس همین تاپیک دیگه ! جناب راهنما

جناب حامی

جناب نشاط

جناب امین

انقدر مشکلات رو توی خودتون نگه داشتین که تبدیل به مشکل بزرگ شدن. گاهی لازمه آدم برونگرا باشه.
چه بسا افراد زیادی مثل شما مشکلاتی داشته باشن و با قرار دادن در اینجا و راهنمایی کارشناس و کاربرا همه استفاده کنیم.
باز هم میل خودتونه امیدوارم مشکلات همه به خوبی حل بشن.

[="Tahoma"][="Blue"]

yektanha;926228 نوشت:
اما روز اول که مصرف کردم 10 ساعت خواب بودم و بعد از انکه بیدار شدم همانند افراد گیج تلو تلو می خوردم.دارو دیگه مصرف نکردم.

سلام
دوست عزیز شما می تونید دوباره برید پیش روانپزشک و داروتونو عوض کنید.
در ضمن حتی خود این دارو هم برای شما بهتره که گیج بشد وتلو تلو کنید تا اینکه این همه گریه کنید.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

روزنه;926304 نوشت:
دوست عزیز همه‌ی انسان ها درد و رنج و مشکلات و تجربه میکنن. اما آیا غصه میخورن؟ آیا خدا ما رو برای غصه آفریده؟

برای گریه؟

وقتی یک جایی به بنبست رسیدین متوجه بشین راه رو اشتباه اومدین.
آقای فاطمی نیا همیشه میگن افسردی و این چیزا درست نیست. اینا اسم هایی که روش گذاشتن

/:)
باید علت و ریشه یابی کنین و با شناخت عمیق تر از خودتون و جهان پیرامونتون به همه چیز احاطه داشته باشین.
اجازه ندین چیزی شما رو کنترل کنه.
شما کنترلش کنین
و خدایی که توی این راه معجزه میکنه

این و به عنوان یه آدم بی درد بی تجربه نمیگم اطمینان کنین
اگر لطف کنین از مشکلاتتون بنویسن و بیان کنین


سلام
فرمایشات شما صحیح ولی فکر می کنم این دوستمون مشکل بیولوژیکی دارند و در گام اول حتما دارو مصرف کنند بعد اینکه هورمونهای بدنشون به حالت عادی برگشت می تونند از گفته های شما هم بهره مند شوند و البته ضمن مصرف دارو نکات شما رو هم مد نظر قرار دهند بسیار مفید است.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

yektanha;926668 نوشت:
بله چون در قرآن بیان شده است.
افرادی که شادند هم خود خدا خواسته چون خودش در قرآن گفته به هر کی بخواد می بخشه به هر کی دلش خواست نمی بخشه.

این تفسیر به رای درست نیست.چون مطالب تفسیری این آیه زیاده مجال بحثش در اینجا نیست.می تونید به تفسیر این آیه رجوع کنید و برداشت شما از این آیه کاملا اشتباه هستش[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

yektanha;926668 نوشت:
ای کاش می شد به نیستی برگشت ای کاش ای کاش ای کاش.ای کاش می شد همیشه خوابید و هیچ چیز رو نفهمید.ای کاش هیچ وقت به دنیا نمیومد ای کاش اصلا انسان نمی شدم ای کاش گیاه بودم تا یک سودی داشتم آخر هم وقتش رسید از بین می رفتم.ای کاش گل بودم تا می چیدند و فردی رو خوشحال می کردند و برای همیشه تمام می شدم.

دوست عزیز این علایم دقیقا علایم افسردگی هستش و به خاطر ترشح نشدن برخی از هورمونها در بدن شماست حتما به روانپزشک مراجعه کنید و بعد 6 ماه و یا یک سال که خوب شدید هم به من دعا می کنید و هم به این افکار کنونی تان خواهید خندید.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

راهنما;927535 نوشت:
با عرض سلام و ادب
دوست عزیز نوشته های شما همراه با کلی گویی و ابهام است و اگر واضح و روشن شرایط خود را ننویسید نه بنده و نه سایر دوستان نمی توانند کمک دقیقی به شما کنند
در غیر این صورت راهنماییها و کمکها هم در همین حد کلی می باشد.
در ضمن اگر احساس می کنید بیان جزئیات سبب مشکلاتی برای شما و سایر دوستان می شود به صورت پیام خصوصی بیان نمایید.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی


سلام
درسته که با کلی گویی مشکلش رو نمی شه شناخت ولی همین اندازه هم که می اد و مشکلاتش رو کلی گویی می کنه سبک می شه ولی فقط سبک می شه و کما کان مشکلاتش پابرجا خواهد بود.کاش قسمتی از مشکلاتت رو می گفتی و اون وقت می شد که کمکت کرد[/]

(رهرو ولایت);928192 نوشت:
[="Tahoma"][="Blue"]
سلام
فرمایشات شما صحیح ولی فکر می کنم این دوستمون مشکل بیولوژیکی دارند و در گام اول حتما دارو مصرف کنند بعد اینکه هورمونهای بدنشون به حالت عادی برگشت می تونند از گفته های شما هم بهره مند شوند و البته ضمن مصرف دارو نکات شما رو هم مد نظر قرار دهند بسیار مفید است.
[/]

منکه نگفتم دارو مصرف نکنن. اینجا دارویی تجویز نمیشه فقط از تجارب گفته میشه. ایشون چیزی نگفتن که مشخص بشه بیماری خاصی دارن یا در اثر مشکلاتی به افسردگی مبتلا شدن.

سلام.

(رهرو ولایت);928191 نوشت:
سلام
دوست عزیز شما می تونید دوباره برید پیش روانپزشک و داروتونو عوض کنید.
در ضمن حتی خود این دارو هم برای شما بهتره که گیج بشد وتلو تلو کنید تا اینکه این همه گریه کنید.

متاسفانه امروزه افرادی رو هم دیدم که نه تنها دارو درمانشون نکرده بلکه بدتر شدند مخصوصا تو این زمونه که برای کسب درآمد بیشتر دکترها هزارتا عیب دیگه هم رو آدم می ذارن که کا رو خراب تر هم می کنن.
تصمیم من از گریه زیاد مرگ هست و خواهد بود چون مشکلات رو نتونستم حل کنم و کسی هم توی این دنیا صدای آدم رو نمی شنوه و وقتی یک دعایی می خوام بکنم همش می بینم افراد بدبخت بیچاره ی دیگه هم وجود دارند که خدا هیچ کاری براشون نکرده من هم کلا بریدم.نمی دونم اما برای من اینجور تداعی شده که اگه مواظب نباشیم و زمین بخوریم کسی نخواهد بود دستمون رو بگیره.من هم تو مشکلاتم عقل و درایت نداشتم تا از خودم مواظب کنم به خاطر همین نمی تونم بلند شم.شاید این از وسوسه های شیطان باشه که این جور افکار لعنتی به ذهنم می رسه!

(رهرو ولایت);928193 نوشت:
این تفسیر به رای درست نیست.چون مطالب تفسیری این آیه زیاده مجال بحثش در اینجا نیست.می تونید به تفسیر این آیه رجوع کنید و برداشت شما از این آیه کاملا اشتباه هستش

باشه این کار من اشتباه اما حدیث پیغمبر که می گه انسان سعادتمند در شکم مادرش سعادتمند و انسان شقاوتمند در شکم مادرش شقاوتمند هست چی؟

(رهرو ولایت);928196 نوشت:
سلام
درسته که با کلی گویی مشکلش رو نمی شه شناخت ولی همین اندازه هم که می اد و مشکلاتش رو کلی گویی می کنه سبک می شه ولی فقط سبک می شه و کما کان مشکلاتش پابرجا خواهد بود.کاش قسمتی از مشکلاتت رو می گفتی و اون وقت می شد که کمکت کرد

فعلا لیست کامل مشکلاتم رو با جزئیات برای کارشناس تاپیک تو خصوصی بیان کردم ببینم چی میشه

ببین عزیز دلم
من یکی دو صفحه قبل یه متنی رو به شما نوشتم با دقت اونو بخونید...
ولی پیرو مطالب بعدیتون در مورد برنامه نویسی و اینا
عزیزم من دو بار شرکت زدم و شکست خوردم....با دوستان...
تو کلی شرکت استخدام شدم و تا چند وقت پیش حقوقم با اینکه نسبتا بد نیست و خوبه، ولی از یه کسی که زبونهای خیلی را دست تر و راحت تر مثل C# رو برگزیده و توشون حرفه ای شده، حقوقم کمتر بود...
خوب وقتی اینجوری بود من باید سعی می کردم شرایط بهتری رو برا خودم درست کنم...
یعنی یا سعی کنم در شرکت بهتری که حقوقی مناسب به نسبت تخصصم می ده استخدام شم و یا به صورت استارتاپی خودم ایده های خودمو دنبال کنم تا کم کم رو پای خودم وایستم و گزینه سوم اینه که استعفا بدم و بشینم خونه و مدام غضه بخورم و غر بزنم و ناله کنم تا بمیرم...
در ضمن جالبه شما راه اشتباه رو می رید و بعد به فکر خودکشی می افتید...
خوب الان کلی زمینه برا کار تو رشته نرم افزار هست که ملت میلیون میلیون توش پول در میارن...برای مثال برنامه نویسی موبایل یا زدن وب سایت و ...
به راحتی باید یه ایده رو پرورش بدید و بعد سمت شرکتهای اسپانسر استارتاپی مثل آواتک برید و ایده تونو ارائه بدید و اینهام کارشون درست و قانونیه و ایده شما رو به چالش می کشن و اگه قبول شد، حدود 20 تومان به شما پول +جا + کامپیوتر+آموزش و ... می دن تا ظرف دو سه ماه ایده خودتونو به دموی خوبی برسونید و بعد اگه پیشرفت درستی رو حس کردن، مبلغ 60 میلیون به شما دوباره می دن تا فاز 1 اونو تموم کنید. بعد خودشون بازار یابی و تبلیغات و فروش و ... اونها رو انجام می دن تا به موفقیت برسید و بعد تمام هزینه هایی که شده رو به عنوان هزینه های پروژه در نظر می گیرن و اضافه درآمد بر هزینه ها رو به صورت 15 تا 20 درصد برا خودشون سهیم می شن...
برای نمونه الان شرکت دیجیکالا و شرکت کافه بازار به همین صورت رشد کردن و به اینجا رسیدن (البته توسط شرکت سراوا)
منطق پول درآوردن شما باید N User +End User باشه..یعنی نرم افزاری که N تا یوزر داره و همه هم مشتری نهایی بدون واسط هستن...
برای مثال اگه یه برنامه نوشتید که یک میلیون نفر در سراسر جهان یا حد اقل ایران ما اونو دانلود کردن و فرضا هر نفر از این جمعیت فقط 1000 تومان به جیب مبارک شما پول دادند، مبلغ سود نهایی می شه:

1,000 * 1,000,000 = 1,000,000,000

راه نشد نداره...اگه از یه راهی که تو ایران جواب نمی ده نتونستید به پول برسید...احساس نا امیدی نکنید...
به نظرم کسی که با یه شکست به جایی رسیده که خودشو حبس کرده و می خواد با گریه خود کشی کنه، سن و سالش بیشتر از 20 سال نیست...
موفق باشید...

[="Tahoma"][="Blue"]

yektanha;928295 نوشت:
متاسفانه امروزه افرادی رو هم دیدم که نه تنها دارو درمانشون نکرده بلکه بدتر شدند مخصوصا تو این زمونه که برای کسب درآمد بیشتر دکترها هزارتا عیب دیگه هم رو آدم می ذارن که کا رو خراب تر هم می کنن.
تصمیم من از گریه زیاد مرگ هست و خواهد بود چون مشکلات رو نتونستم حل کنم و کسی هم توی این دنیا صدای آدم رو نمی شنوه و وقتی یک دعایی می خوام بکنم همش می بینم افراد بدبخت بیچاره ی دیگه هم وجود دارند که خدا هیچ کاری براشون نکرده من هم کلا بریدم.نمی دونم اما برای من اینجور تداعی شده که اگه مواظب نباشیم و زمین بخوریم کسی نخواهد بود دستمون رو بگیره.من هم تو مشکلاتم عقل و درایت نداشتم تا از خودم مواظب کنم به خاطر همین نمی تونم بلند شم.شاید این از وسوسه های شیطان باشه که این جور افکار لعنتی به ذهنم می رسه!

یقینا وسوسه های شیطان هستش[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

yektanha;928295 نوشت:
انسان سعادتمند در شکم مادرش سعادتمند و انسان شقاوتمند در شکم مادرش شقاوتمند هست چی؟

بزرگان این حدیث را تشریح کرده‌اند، از یک نظر این حدیث را بیانگر سعادت و شقاوت دینی ندانسته‌اند بلکه سعادت و شقاوت دنیوی در نظر گرفته‌اند مثلا اگر پدر و مادری مریض باشند در این صورت کودک در رحم مادر نیز بدبخت است چون بیماری آن‌ها از طریق ژن به کودک هم سرایت می‌کند و بدبختی کودک از رحم مادر شروع می‌شود.[/]

انشالله افراد با تکیه بر خدا به مشکلات خودشون غلبه کنند و بتونن دوباره به زندگی برگردن.
بابت راهنمایی های شما و وقتی که گذاشتید متشکرم.

yektanha;929683 نوشت:
انشالله افراد با تکیه بر خدا به مشکلات خودشون غلبه کنند و بتونن دوباره به زندگی برگردن.
بابت راهنمایی های شما و وقتی که گذاشتید متشکرم.

با سلام
البته من یادم رفت این رو هم بگم
من هم در دوران نوجوانی تقریبا 16 سالم بود چنین نا امیدی در من شکل گرفت و حتی بدتر از شما.
ولی باور کنید الان وقتی اون دوران و خاطراتش رو مرور می کنم خنده ام می گیره.
انشا الله روزی خواهد رسید که شما هم به زندگی طبیعی خود باز خواهید گشت و تنها خاطراتی از این دوران برای شما خواهد ماند@};-

با نام و یاد دوست

سلام علیکم

طاعات و عبادات شما قبول باشد

بنا به درخواست کاربر محترم و نیز گذشت زمان مقرر جهت بحث و گفتگو، این تاپیک بسته می شود.

با تشکر از همه کاربرانی که در این تاپیک مشارکت کردند.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید

موضوع قفل شده است