جمع بندی حدیث درباره زلزله ی تهران

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حدیث درباره زلزله ی تهران

با سلام
درباره ی زلزله ی تهران می گویند حدیثی نقل شده
ولی نتوانستم متن آن را پیدا کنم
لطفا در صورت اطلاع
متن و منبع حدیث را ذکر بنمایید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد تذکره

سلام علیکم
در آیات الهی در سرگذشت اقوام و ملل مرتبط به پیامبران الهی یکی از مهم ترین عذاب های الهی در اثر گناهان فراوان فردی و اجتماعی به زلزله اشاره شده است.
و در روایات اسلامی ما هم به این نکته به کرات اشاره شده است که در ذیل به نمونه هایی از آنها اشاره می کنیم ولی ذکر این مطلب لازم است که در هیچ یک از این موارد اشاره ای به نام شهر تهران نشده است و البته این هم به معنای عدم گناه یا عدم امکان وقوع زلزله در تهران نیست.

مثال قرآن :
قوم ثمود كه پيامبرشان حضرت صالح بود.« فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ »(1)؛ سرانجام زمين ‏لرزه آنها را فرا گرفت و صبحگاهان (تنها) جسم بى‏ جانشان در خانه‏ هاشان باقى مانده بود. هنگامى كه قوم ثمود ستيزه‏ جويى و طغيانگرى را به آخر رساندند و آخرين بارقه آمادگى ايمان را در وجود خود خاموش ساختند، مجازات الهى كه طبق قانون انتخاب اصلح و از ميان بردن موجودات فاسد و مفسد صورت مى‏ گيرد، به سراغ آنها آمد و آن چنان لرزه‏اى قصرها و خانه‏ هاى مستحكم شان را تكان داد و فرو ريخت و زندگى پر زرق و برق آنها را درهم كوبيد كه صبحگاهان تنها جسم بى‏جان آنها در خانه‏ هايشان باقى مانده بود.(2)


مثال روایت :
[=IRAN]رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) :« در امت من زلزله اي رخ مي دهد که در آن ده هزار، بيست هزار، سي هزار نفر نابود مي شوند. (خداوند) آن را براي پرهيز کاران پند، براي مومنان رحمت، و براي کافران عذاب قرار مي دهد» :(3)
[=IRAN]امام صادق (علیه السلام ):« اي مفضل! بينديش ... اگر کسي گفت: چرا اين زمين مي لرزد؟ (در پاسخ) به او گفته شود: زلزله و مانند آن، پند و هشدارهايي است که مردم را تهديد مي کند تا رعايت کنند و از گناهان دست بردارند» :(4)[=IRAN]
پی نوشت ها :
1. اعراف(7)آيه78.
2. مكارم شيرازي، تفسير نمونه، انتشارات اسلاميه، ج‏6، ص 240.
[=IRAN].
3.
[=IRAN] كنز العمال ج 41 ص 567 ح 39615 [=IRAN]
4.
[=IRAN] ری شهری ، ميزان الحكمة ، ج 1 ص 59
[=IRAN]

تذکره;925596 نوشت:

ولی ذکر این مطلب لازم است که در هیچ یک از این موارد اشاره ای به نام شهر تهران نشده است

با این تفاسیر
این مطلب که در آن حدیثی ذکر گردیده اشتباه است
http://www.askdin.com/showthread.php?t=4121

تذکره;925596 نوشت:

رسول خدا :« در امت من زلزله اي رخ مي دهد که در آن ده هزار، بيست هزار، سي هزار نفر نابود مي شوند. (خداوند) آن را براي پرهيز کاران پند، براي مومنان رحمت، و براي کافران عذاب قرار مي دهد»

در ضمن در ژاپنی که این همه زلزله می آید
چرا تلفات ناچیز است
پس به خاطر گناهشان همگی باید نابود می شدند
ولی در واقع چون استحکاماتشان مقاوم در برابر زلزله است خسارات کم است
و در بم مسلمان نشین،چهل هزار نفر کشته می شود

[="Tahoma"]

ninja;925762 نوشت:
showthread.php?t=4121[/url]

در ضمن در ژاپنی که این همه زلزله می آید
چرا تلفات ناچیز است
پس به خاطر گناهشان همگی باید نابود می شدند
ولی در واقع چون استحکاماتشان مقاوم در برابر زلزله است خسارات کم است
و در بم مسلمان نشین،چهل هزار نفر کشته می شود


با سلام
گناه زمانی است که شخص آگاهانه خلافی را مرتکب شود و طغیان کند و مثلا اگر مسلمانی نداند آنچه که می نوشد شراب است پس گناهی مرتکب نشده گرچه مشروب اثرش را تا حدودی خواهد گذاشت ولی نه به اندازه شخصی که عامدانه و با علم مشروب می نوشد.

مردم ژاپن هم از روی جهل خیلی از گناهان را ممکن است انجام دهند ولی چون مسلمان نیستند آگاهی ندارند و حتی شاید در آیین آنها آن اعمال گناه به حساب نیاید که اگر می دانستند این اعمال گناه است شاید اصلا مرتکبش نمی شدند گرچه اعمال اثر وضعی دارند و اگر ناآگاهانه هم باشد اثرات خودش را تا حدودی خواهد گذاشت ، هر عملی ، عکس العملی دارد .

به نظرم نیت انجام گناه از خود عملِ گناه اثرش بیشتر است ، کسی که می داند گناه است و انجام می دهد کجا و کسی که جاهلانه گناه می کند کجا.
پس کسی که عامدانه و عالمانه خلافی کند مستحق تَشَر است و کسی که جاهلانه انجام دهد مستحق تذکر.

سلام
من اصل پرسش را پاسخ گفتم و مابقی توضیح واضحات بوده است در صورتی که سوالی مرتبط به این موضوع دارید در تایپیک مستقل سایت بفرستید

ninja;925762 نوشت:
با این تفاسیر
این مطلب که در آن حدیثی ذکر گردیده اشتباه است
http://www.askdin.com/showthread.php?t=4121

باسلام

قبلا در تاپیک زیر توضیح داده شده که زوراء در روایات، تهران نیست. تهران در احادیث، ری ذکر شده نه زوراء!!!

http://www.askdin.com/showthread.php?t=58663

دوستان توجه داشته باشید
بر طبق گفته ی منابع داخلی و خارجی فارسی زبان، زلزله ی تهران حتمیست و تهران روی چندین گسل خطرناک قرار گرفته است
و وقوع یا عدم وقوع آن قطعا ربطی بر افعال ما ندارد،فقط در بحث ایمن سازی ، افعال ما به یقین تاثیر گذار است

به نام خدا.

ninja;926087 نوشت:
...و وقوع یا عدم وقوع آن قطعا ربطی بر افعال ما ندارد،...

میدونید که این ادعای خیلی بزرگیه؟

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;926092 نوشت:

میدونید که این ادعای خیلی بزرگیه؟


اگر علمی بنگریم،هیچ ربطی ندارد
فرض کنید در تهران زلزله بیاید
اگر آماده اش بوده باشیم ،خسارت کم و در غیر این صورت فاجعه در انتظار ماست
در بم اگر خانه ها مستحکم بودند چهل هزار نفر کشته می شدند؟
قطعا خیر
واقعیت این است
ایران،هم کم آب و هم رلرله خیز است
پس به گناهان ما ربط ندارد
ژاپن که ار نظر اسلام کشوری کافر است پس الان باید نیست و نابود می شد

ninja;926087 نوشت:
ر طبق گفته ی منابع داخلی و خارجی فارسی زبان، زلزله ی تهران حتمیست و تهران روی چندین گسل خطرناک قرار گرفته است

هوالحق
بحث علمی هر مطلبی و خصوص حوادث طبیعی اشاره ای به نظم در جهان افرینش است
برای هر پدیده ای علتی است علت وقوع زلزله هم تعریف علمی ان است
اما بعد دینی قضیه بحث خودش را دارد اشاره موکد شده که زلزله بر اثر گناهان نوعی عذاب خداوند است اینکه یک زلزله با قدرت 5 ریشتر باعث تلفات میشود ودر شرایط یکسان یک زلزله با قدرت 6 ریشتر هیچ گونه خسارتی به بار نمی اورد را شاید هیچ توضیح علمی جوابگو نباشد طبق تعریف قدرت وشدت زلزله و خسارات ناشی از ان مشخص است قدرت و استحکامات و اموزش و مانورهای مقابله با زلزله هم شرط عقل است و دین اسلام منافاتی با احتیاط چه از نوع دینی ان که پرهیز از گناه و دعا برای رفع بلا هست و چه از نظر منطق عقلی برای حفظ جان که از اولین اولویتهاست ندارد به کار گرفتن امکانات و صنعت برای مسلمان هم امری لازم در اسلام است .
حال اگر من بخواهم فقط تک بعدی به قضیه نگاه کنم این نفی ان علت و معلولها نیست
دلیلی هم ندارد خداوند قادر متعال برای اثبات این قضیه تیر غیبی بر من نازل کند که مایه عبرت دیگران شوم . بنا همان است که ذکر شد.خواست خداست که در چه زمان و چگونه با این حوادث طبیعی ملتها را عذاب کند اما اینکه خشک وتر به پای هم می سوزند هم در روایات به ان اشاره شده است اینکه دعا بلا را رفع می کند در روایات امده است
اینکه خدا بنابر بر رحمانیت خود ملت کافری را عذاب نکند هم اشاره شده است اینکه قومی را بر اثر کفران نعمت و فساد عذاب کرده است هم در ذکر امده است..

به نام خدا.

ninja;926101 نوشت:
اگر علمی بنگریم،هیچ ربطی ندارد
فرض کنید در تهران زلزله بیاید
اگر آماده اش بوده باشیم ،خسارت کم و در غیر این صورت فاجعه در انتظار ماست
در بم اگر خانه ها مستحکم بودند چهل هزار نفر کشته می شدند؟
قطعا خیر
واقعیت این است
ایران،هم کم آب و هم رلرله خیز است
پس به گناهان ما ربط ندارد
ژاپن که ار نظر اسلام کشوری کافر است پس الان باید نیست و نابود می شد

در جمله اول شما، یک کلمه جا افتاده : "تجربی". هیچ چیز قطعی در این علم تجربی نیست.

من میتونم الان از شما بپرسم :"چرا زلزله میشه؟" و اونوقت شما از حرکات صفحات پوسته زمین و ... میفرمایید، که چطور باعث لرزش زمین میشوند در حالی که این همه که بگید، هیچکدوم جواب "چرا"یی زلزله نیستند بلکه صرفا توضیح دهنده "چگونگی" زلزله هستند.

این نکته رو که دقت بفرمایید، متوجه میشید که چرا نباید بگید "زلزله به گناه به صورت قطع و یقین هیچ ارتباطی ندارد".

اگر بخوایم استدلال شما رو بگیریم، اونوقت باید بگیم پس چطور در طول تاریخ خدا به کافران ثروت و مکنت میداده در حالی که میتونسته به خاک مذلت بکشونه ( که در بسیاری از موارد هم در نهایت و در همین دنیا کشوند ). حساب خدا اینطور نیست. دادن و گرفتنش تابع خطی از عبادت و گناه نیست.

ستایشگر :Gol:

shamim313;926110 نوشت:
هوالحق
بحث علمی هر مطلبی و خصوص حوادث طبیعی اشاره ای به نظم در جهان افرینش است
برای هر پدیده ای علتی است علت وقوع زلزله هم تعریف علمی ان است
اما بعد دینی قضیه بحث خودش را دارد اشاره موکد شده که زلزله بر اثر گناهان نوعی عذاب خداوند است اینکه یک زلزله با قدرت 5 ریشتر باعث تلفات میشود ودر شرایط یکسان یک زلزله با قدرت 6 ریشتر هیچ گونه خسارتی به بار نمی اورد را شاید هیچ توضیح علمی جوابگو نباشد طبق تعریف قدرت وشدت زلزله و خسارات ناشی از ان مشخص است قدرت و استحکامات و اموزش و مانورهای مقابله با زلزله هم شرط عقل است و دین اسلام منافاتی با احتیاط چه از نوع دینی ان که پرهیز از گناه و دعا برای رفع بلا هست و چه از نظر منطق عقلی برای حفظ جان که از اولین اولویتهاست ندارد به کار گرفتن امکانات و صنعت برای مسلمان هم امری لازم در اسلام است .
حال اگر من بخواهم فقط تک بعدی به قضیه نگاه کنم این نفی ان علت و معلولها نیست
دلیلی هم ندارد خداوند قادر متعال برای اثبات این قضیه تیر غیبی بر من نازل کند که مایه عبرت دیگران شوم . بنا همان است که ذکر شد.خواست خداست که در چه زمان و چگونه با این حوادث طبیعی ملتها را عذاب کند اما اینکه خشک وتر به پای هم می سوزند هم در روایات به ان اشاره شده است اینکه دعا بلا را رفع می کند در روایات امده است
اینکه خدا بنابر بر رحمانیت خود ملت کافری را عذاب نکند هم اشاره شده است اینکه قومی را بر اثر کفران نعمت و فساد عذاب کرده است هم در ذکر امده است..

بحثتون رو به عنوان یک بحث غیر علمی قبولش میکنم ...

عرض سلام
وقوع بلایای طبیعی همیشه محتمل هست و بر پایه علت و معلول می باشد و خدا هم خود ایجاب کرده که هر پدیدیه ای چه مضر باشد چه مفید چه در سرزمین مسلمان باشد و چه در سرزمین کفر اگر علت این اتفاق محقق شد معلولش نیز محقق شود.
مثلا ممکن هست در یک شهر که مردمش خیلی هم با اعتقاد باشند زلزله ای زخ دهد چون علتش این طور ایجاب کرده و نباید تعجب کرد که چرا باید در یک چنینی جایی زلزله امده باشد.
پس لزوما هر سیل و زلزله و طوفان بخاطر گناهان نیست.اما اگر در سرزمینی یا شهری گناه و نافرمانی شایع شود و افراد زیادی به گناه اشتغال پیدا کنند برای هشدار یا عذاب خداوند از همان بلایای طبیعی استفاده میکند.
پس بلایای طبیعی مکن هست بخاطر گناهان باشد ولی هر بلای طبیعی بخاطر گناهان مردم نیست.و وقوع بعضی بلایا بخاطر ظرایط ویژه ان منطقه می باشد نظیر زلزله در ژاپن یا سیل در بنگلادش

مستند شوک،زلزله ی تهران
http://www.telewebion.com/#!/episode/1481262/
در خبرگزاری ها در این باره مطالب جالبی را می توان یافت که با سرچی در گوگل در دسترس شما خواهند بود

سوال :
درباره ی زلزله ی تهران می گویند حدیثی نقل شده است ولی نتوانستم متن آن را پیدا کنم.لطفا در صورت اطلاع متن و منبع حدیث را ذکر بنمایید

پاسخ:
درباره زلزله تهران و مصداق کلمه زورا لازم است روایات مختلف و متنوع را در این موضوع بیان و بررسی کنیم تا بتوانیم به پاسخ مورد نظرتان برسید
در برخی از کتاب‌های حدیثی نقل شده است که مربوط به نشانه‌های ظهور حضرت مهدی(عج) است و خبر از اتفاقاتی در مکانی به نام «زوراء» می‌دهند. در این راستا، مباحث و نظریاتی درباره تطبیق این مکان به شهرهایی؛ مانند بغداد، تهران و ری بیان شده است که نیاز به بررسی دارد. در این نوشته، در بخش‌های زیر به این بحث می‌پردازیم.
توصیف «زوراء» در روایات
1. در برخی از کتاب‌های اهل سنت آمده است: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «در زوراء رویدادی خواهد بود». گفتند: ای رسول خدا! زوراء چیست؟ فرمود: «شهری است در مشرق، میان رودها که شرورترین آفریدگان خدا و زورگویانِ امّت من در آن‌جا ساکن می‌شوند و چهار نوع عذاب می‌شود؛ با شمشیر، خَسف، قَذف و مَسخ».[1] «خَسْف»، به معنای فرو رفتن چیزی در زمین یا غرق ‏شدن آن در آب است.[2] «مَسْخ»؛ یعنی زشت شدن طبیعت و اخلاق و دگرگونى شکلى به شکل دیگر.[3] «قَذْف»؛ یعنی تیر یا سنگ انداختن.[4]
2. امام باقر(ع) فرمود: «امیر مؤمنان علی(علیه السلام) هنگامی که از جنگ با خوارج بازگشت، از "زوراء" گذر کرد و به مردم (همراهان خود) فرمود: آن‌جا "زوراء" است. پس بروید و از آن‌جا دور شوید؛ زیرا فرو رفتن این سرزمین در خاک، از میخی که در سبوس گندم فرو رود، شتابان‌تر است».[5]
3. مفضل از امام صادق(علیه السلام) پرسید: ای آقای من! هنگام ظهور، «دار الفاسقین» چه وضعى دارد؟ آن‌حضرت فرمود: «مشمول لعنت و غضب خداوند است. فتنه‌ها و آشوب‌ها آن‌را ویران می‌سازد و به کلى متروک می‌ماند. اى واى بر مردم آن از خطر لشکرى که با پرچم‌هاى زرد، و لشکرى که با پرچم‌هاى خود از مغرب زمین می‌آیند و کسى که جزیره را جلب می‌کند و لشکرى که از دور و نزدیک به آن‌جا می‌رود. به خدا قسم همه گونه عذاب که بر امت‌هاى مُتمرّد و سرکش از اول خلقت تا آخر عالم رسیده بر آن فرود مى‏آید. عذاب‌هایى به آن‌جا می‌رسد که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده است، طوفان شمشیر، آنها را فرو گیرد. واى بر کسى که آن‌جا را مسکن خود قرار دهد؛ زیرا هر کس در آن‌جا مقیم شود با حالت شقاوت باقى می‌ماند و هر کس هجرت کند در پرتو خدا بسر بَرد. به خدا مردم آن چنان غرق در ناز و نعمت و عیش و نوش می‌شوند که می‌گویند: زندگى حقیقى دنیا همین است. خانه‌ها و کاخ‌هاى آن، قصرهاى بهشت است و دختران آن [در زیبائى] حور العین و جوانان آن، جوانان بهشت است. چنین پندارند که خداوند تمام روزى بندگانش را به آنها ارزانى داشته است! افترا به خداوند و پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)، حکم کردن بر خلاف قرآن، شهادت دروغ، شراب‌خوارى، زناکارى، خوردن پلیدی‌ها و خونریزى، چنان در آن‌جا شیوع یابد که فجایع تمام دنیا بپاى آن نرسد. آن‌گاه خداوند همین مکان را به وسیله آن آشوب‌ها و آن لشکرها چنان ویران می‌سازد که وقتى رهگذرى از آن‌جا می‌گذرد؛ می‌گوید: آیا این‌جا همان زوراء است».[6]
4. معاویة بن وهب روایت کرده است: یک وقتى امام صادق(علیه السلام) به شعر «ابن ابی عَقِب» مَثَل آورد که گفته است:
«وَ یُنْحَرُ بِالزَّوْراءِ مِنْهُمْ لَدَى الضُّحَى * ثَمانونَ أَلْفاً مِثْلُ مَا تُنْحَرُ الْبُدْن»؛ یعنی ‏هنگام ظهر در «زوراء» هشتاد هزار تن از آنها چون شتر قربانى شوند.
سپس به من فرمود: «زوراء را می‌شناسى؟».
من گفتم: قربانت! می‌گویند: زوراء همان بغداد است! امام(علیه السلام) فرمود: «نه»، سپس فرمود: «آیا به "رى" رفته‌اى؟ گفتم: آرى، آن‌حضرت فرمود: «بازار چهارپایان رفته‌اى؟» عرض کردم: آرى. امام(علیه السلام) فرمود: «آن کوه سیاه را که در طرف راست جاده است دیده‌اى؟ همان زوراء است که هشتاد هزار از ایشان - که هشتاد نفرشان از فرزندان فلان هستند و همه آنها شایسته خلافت هستند- در آن‌جا کشته شوند». پرسیدم: به دست چه کسى کشته خواهند شد؟ آن‌حضرت فرمود: «پسران عجم آنها را خواهند کشت».[7]
5. از کعب الاحبار نقل شده است: «حضرت قائم(عج) از نسل امام على(علیه السلام) است و غیبتى مانند غیبت یوسف و رجعتى مانند رجعت عیسى بن مریم دارد. سپس بعد از آن‌که مدتى غایب شده باشد ظاهر می‌شود؛ در وقتى که ستاره سرخ طلوع کرده و زوراء، که شهر رى می‌باشد، ویران شده و مُزَوّرَه که بغداد است فرو رفته، و سفیانى خروج نموده، و میان فرزندان عباس، و جوانان ارمنی و آذربایجان، جنگ درگرفته باشد».[8]
6. در یکی از کتاب‌های متأخّر[9] حدیث دیگری از مفضّل از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که زوراء را بر تهران تطبیق داده است که البته چنین روایتی در هیچ‌یک از کتاب‌های روایی ذکر نشده است. و آن روایت مفضّل که در برخی از کتاب‌های حدیثی آمده؛ همان است که مقداری از آن (روایت شماره 3) ذکر شد. و در آن لفظ تهران نیامده است.
معنای «زوراء» در لغت و منابع جغرافیایی
«زوراء» در لغت به معنای کژی، انحراف، کمان و چاه گود، است.[10] در کتاب‌های لغت و جغرافیا علاوه بر بیان اصل معنای لغوی زوراء، به تطبیق آن به برخی از مکان‌ها نیز پرداخته اند، که در زیر عبارات برخی از آنها آورده می‌شود.
ازهرى(متوفای 370ق‏): «به جانب شرقی شهر بغداد زوراء گویند و به علت انحراف قبله‌اش به این اسم نامیده شده است».[11]
جوهرى‏(متوفای 393ق‏): «زوراء، نام دجله بغداد است».[12]
یاقوت حموى‏(متوفای 626ق‏) در کتاب «معجم البلدان» می‌گوید: «زوراء، شهرى است که آن‌را ابى جعفر منصور (منصور دوانیقى) بنا نهاد و آن در قسمت غربى بغداد است».[13] از این گفتار چنین برمی‌آید که زوراء نام بغداد قدیم است.
طریحى‏(متوفای 1085ق‏) در «مجمع البحرین» در ذیل ماده «زور» وقتی حدیث معاویه بن وهب(روایت چهارم) را نقل می‌کند، می‌گوید: «زوراء، در شعر ابن ابی عقب، نام کوه "رى" است که در آن هشتاد هزار نفر از فرزندان فلان که همگى شایستگى خلافت و رهبرى دارند، کشته می‌شوند و اولاد عجم آنها را می‌کشند و این چنین از امام صادق(علیه السلام) روایت شده و شاید این جریان در زمان حضرت قائم(عج) اتفاق بیفتد».[14]
علامه مجلسى(ره) در کتاب «مرآت العقول» پیرامون کلمه زوراء در ذیل روایت چهارم(معاویة بن وهب) می‌گوید: ممکن است زوراء در حدیث، نام جایى در رى باشد و ممکن است نام بغداد جدید باشد و امام(ع) بغداد قدیم را نفى فرموده باشد. اما این‌که فرموده است زوراء بغداد نیست، شاید در آن‌جا منطقه‌اى وجود داشته که نامش «رى» بوده است، و این جریان کشته شدن هشتاد هزار نفر، اشاره به آن جنگى باشد که در زمان مأمون عباسى در بغداد اتفاق افتاد و گروه زیادى از بنى عباس در آن جنگ کشته شدند. بنا بر احتمال اول؛ ممکن است این حدیث اشاره به حادثه‌اى باشد که در زمان قیام حضرت قائم(عج) یا در نزدیکی‌هاى ظهور آن‌حضرت روى خواهد داد، و البته دور نیست، که ابن ابی عقب، این جریان را از معصوم (علیهم السلام) قبلاً شنیده و بعد آن‌را به صورت شعر در آورده باشد.[15]
مرحوم دهخدا، در کتاب لغت‌نامه، به نقل از چندین کتاب معتبر لغت و جغرافى که نام آنها را نیز در کتاب خود آورده است درباره «زوراء» چنین می‌نویسد: «زوراء، دجله بغداد را گویند. بعضی گویند زوراء بغداد است و عربی است. نام بغداد است از بهر آن‌که در جانب قبلی، وضع آن زواری؛ یعنی انحرافی است. شهر زوراء به بغداد در جانب شرقی و به علت کج بودن قبله آن این نام را بدو داده‌اند. موضعی است به مدینه نزدیک مسجد. نام بازاری است در مدینه. خانه‌ای است عثمان بن عفان را. نام چند زمین».[16]
عبدالعزیز دورى در کتاب «بغداد» -حاوى چهار مقاله تحقیقى ارزشمند در زمینه تاریخ و جغرافیاى تاریخى بغداد است- می‌نویسد: نام بغداد به قبل از اسلام باز می‌گردد و با اقامت‌گاه‌هاى پیشین در این محلّ ارتباط دارد. مؤلّفان مسلمان بر این نکته آگاهى دارند و طبق معمول در پى یافتن منشأ ایرانى براى آن هستند.[17] آنان تبیین‌هاى فرضى گوناگونى عنوان می‌کنند، که معمول‌ترین آنها «خداداد» یا «هدیه خداوند» (یا «بت») است. نویسندگان معاصر عموماً به طرفدارى از این اشتقاق فارسى گرایش دارند.[18]
همچنین ایشان در بحث «بناى بغداد» می‌گوید: منصور شهر خود را مدینة السّلام (شهر صلح) نامید، که اشاره‌اى به‏
بهشت است. این نامى رسمى بود که در اسناد، سکّه‌ها و اوزان و مانند آنها ظاهر می‌شد. صورت‌هاى دیگر این نام به‌ویژه بغدان و نام‌هایى مانند مدینة ابى جعفر، مدینة المنصور، مدینة الخلفاء و الزوراء نیز به‌کار می‌رفته است. ظاهراً زوراء، همان‌گونه که در الفخرى آمده، نامى قدیمى بوده است.[19]
آیا مقصود از «زوراء» بغداد است یا تهران؟
آنچه از بیشتر احادیث و کتاب‌های لغت و جغرافیایی استفاده می‌شود این است که: «زوراء» نام «بغداد» باشد؛ مانند روایت مفضّل، ولى از برخى روایات دیگر چنین فهمیده می‌شود که «زوراء» شهری است در نزدیکی رى؛ یعنی تهران امروزی. با این وجود در برخی از روایات که زوراء به شهری در نزدیکی ری تطبیق داده شده است، دارای اشکال می‌باشد؛ مانند حدیثى که در غیبت نعمانى از کعب الاحبار روایت شده؛ اولاً به طور مشخص از امام معصوم(علیهم السلام) نقل نشده بلکه سخنان خود کعب است و ثانیاً: ظاهرش این است که: تفسیر زوراء به شهر رى (تهران امروز) و مزوّره به بغداد، از خود کعب باشد.
همچنین روایت نقل شده از معاویة بن وهب دارای اشکال است؛ زیرا یکی از راویان آن «سهل بن زیاد» است[20] که برخی او را ضعیف و غالی می‌دانند[21] و نیز یکی دیگر از راویان این قصه «بکر بن صالح» بوده که فردی ضعیف بوده و قابل اعتماد نیست.[22]
افزون بر این معمولاً احادیثی که درباره اقوام و شهرها است، چون انگیزه جعل در آنها زیاد است احتمال جعلی بودن آن زیاد می‌باشد. همچنین این حدیث مخالف واقعیات تاریخی بوده و تهران با شهرهای دیگر تفاوت چندانی ندارد و اکنون شهرهایی در بلاد مسلمین می‌باشد که مسلماً فساد در آنها بیش از تهران است. نتیجه آن‌که نمی‌توان به طور قطعی گفت؛ مقصود از روایات تهران است.
____________________________
[1]. دانی، عثمان بن سعید، السنن الواردة فی الفتن و غوائلها و الساعة و أشراطها، ج 5، ص 1089، ریاض، دار العاصمة، چاپ اول، 1416ق؛ مقدسی، یوسف بن یحیى، عقد الدرر فی أخبار المنتظر و هو المهدی(علیه السلام)، ص 150، اردن، مکتبة المنار، الزرقاء، چاپ دوم، 1410ق.
[2]. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، ج 4، ص 1349، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1410ق.
[3]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن‏، ص 768، بیروت، دار القلم‏، چاپ اول.
[4]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 5، ص 135، قم، انتشارات هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
[5]. شیخ طوسی، الأمالی، ص 199، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[6]. بحار الأنوار، ج ‏53، ص 14 – 15؛ این روایت با اندکی تفاوت در منابع قدیمی و پیش از «بحار الانوار» نیز آمده است: خصیبی(متوفای 334ق‏)، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 402 – 403، بیروت، البلاغ، 1419ق؛ حلی(قرن هشتم)، حسن بن سلیمان بن محمد، مختصر البصائر، ص 450 – 451، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اول، 1421ق.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏8، ص 177، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[8]. ابن أبی زینب (نعمانی)، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص 147، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.
[9]. سلیمان، کامل، «یوم الخلاص فی ظل القائم المهدی(علیه ‌السلام)»، ترجمه: مهدی‌پور، علی‌اکبر، تهران، آفاق، 1386ش.
[10]. ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج ‏13، ص 166، بیروت، دار احیاء التراث العربی‏، چاپ اول؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص 387؛ بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 465، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش.
[11]. تهذیب اللغة، ج ‏13، ص 165 – 166.
[12]. الصحاح، ج ‏2، ص 673.
[13]. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج ‏3، ص 156، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م.
[14]. ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج ‏3، ص 320، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
[15]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج ‏26، ص 65، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[16]. لغت‌نامه دهخدا، واژه «زوراء».
[17]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج ‏4، ص 101، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا.
[18]. دورى، عبدالعزیز، بغداد، ترجمه: دولتشاهى، اسماعیل، پروشانى، ایرج، ص 2، تهران، بنیاد دائره المعارف اسلامی‏، چاپ اول، 1375ش. ‏
[19]. بغداد، ص 3 – 4.
[20]. «سَهْلُ بْنُ زِیادٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ ...»؛ الکافی، ج ‏8، ص 177.
[21]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 185، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1407ق.
[22]. علامه حلى‏، الخلاصة(رجال العلامة الحلی‏)، ص 207 – 208، قم‏، دار الذخائر، 1411ق.

موضوع قفل شده است