جمع بندی تا خداوند بداند؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تا خداوند بداند؟

سلام، سوالی که ذهن منو درگیر کرده اینه که چرا خدا بارها در قران گفته تا خدا بداند تا خدا بداند ، مگه خدا نمیداند ؟ طبق تعریفی که از خدا ارائه میدین میگین همه چیزو میدونه پس چطور نمیدونه که پیامبرش پیام های اون رو ابلاغ کرده یا نه که براش مراقب گذاشته؟

لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَىٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا

تا بداند پیامبرانش رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ کرده‌اند؛ و او به آنچه نزد آنهاست احاطه دارد و همه چیز را احصاء کرده است!»(72:28)

خدا خودش میگه خدا کسانی که ایمان آورده را میشناسد و بعد میگه تا خدا کسانی که ایمان اورده اند را بشناسند

توجه کنید .

وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ

مسلماً خداوند مؤمنان را می‌شناسد، و به یقین منافقان را (نیز) می‌شناسد.(29:11)

إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ۚ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ

اگر (در میدان احد،) به شما جراحتی رسید (و ضربه‌ای وارد شد)، به آن جمعیّت نیز (در میدان بدر)، جراحتی همانند آن وارد گردید. و ما این روزها(ی پیروزی و شکست) را در میان مردم می‌گردانیم؛ (-و این خاصیّت زندگی دنیاست-) تا خدا، افرادی را که ایمان آورده‌اند، بداند (و شناخته شوند)؛ و خداوند از میان شما، شاهدانی بگیرد. و خدا ظالمان را دوست نمی‌دارد.(3:140)

و اگر اینجا منظور از دانستن این است که معلوم شود و ...

اولا برای خداوند معلوم است و نیازی نیست بگویند تا برای خداوند معلوم شود، دوما با توجه به کاربرد این کلمه در جاهای دیگه ی قرآن معنی تا بداند میدهد مثال :

وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ

و (نیز) هدف این بود که آگاهان بدانند این حقّی است از سوی پروردگارت، و در نتیجه به آن ایمان بیاورند، و دلهایشان در برابر آن خاضع گردد؛ و خداوند کسانی را که ایمان آوردند، بسوی صراط مستقیم هدایت می‌کند.(22:54)

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عمار

[=arial]با سلام و ادب
در تفسیر آیه 3 عنکبوت فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِين ذکر شده است که :
بديهى است خدا همه اينها را مى‏داند، حتى قبل از خلقت انسانها، منظور از علم در اينجا همان تحقق عينى مسائل و وجود خارجى آنها است، و به تعبير ديگر ظهور آثار و شواهد عملى است، يعنى بايد علم خدا در باره اين گروه عملا در خارج پياده شود، و تحقق عينى يابد، و هر كس آنچه را در درون دارد بيرون ريزد، اين است معنى" علم" هنگامى كه در اينگونه موارد در مورد خداوند به كار مى‏رود.
دليل اين مساله نيز روشن است زيرا نيات درونى و صفات باطنى تا در عمل انسان تحقق و عينيت پيدا نكند ثواب و جزا و كيفر مفهوم ندارد.
آزمايش براى تحقق بخشيدن به نيات و صفات درونى است.(1)

و علامه طباطبایی ره می فرماید:
و مراد از اینکه مى‏فرماید: تا خداوند بداند که چه کسانى راست مى‏گویند و چه کسانى دروغ گویند، این است که: آثار صدق و کذب آنان به وسیله امتحان در مقام عمل ظاهر شود، چون امتحان است که باطن انسانها را ظاهر مى‏کند، و لازمه این ظهور این است که: آنهایى که ایمان واقعى دارند، ایمانشان پاى‏برجاتر شود، و آنها که ایمانشان صرف ادعا است همان صرف ادعا هم باطل گردد.

پس معلوم شد که مراد از دانستن خدا، ظاهر شدن نشانیهاى ایمان واقعى و ادعایى است، ممکن هم هست مراد از دانستن خدا، علم فعلى خدا باشد، که همان نفس امر خارجى است، چون که اعمال و امورى که از ما سرمى‏زند عینا یکى از مراتب علم خدا هستند، و گر نه علم ذاتى او احتیاجى به امتحان ندارد. (پس معناى آیه این مى‏شود که خدا سنت امتحان را در همه اقوام و همیشه جارى مى‏کند، تا علم فعلى او یعنى راست‏ها و دروغها ظهور پیدا کند).(2)

1. تفسير نمونه، ج‏16، ص: 205
2. ترجمه المیزان: ج‏16، ص: 148

به من بیاموز;922799 نوشت:
سلام، سوالی که ذهن منو درگیر کرده اینه که چرا خدا بارها در قران گفته تا خدا بداند تا خدا بداند ، مگه خدا نمیداند ؟ طبق تعریفی که از خدا ارائه میدین میگین همه چیزو میدونه پس چطور نمیدونه که پیامبرش پیام های اون رو ابلاغ کرده یا نه که براش مراقب گذاشته؟

لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَىٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا


سلام
هرچند بطور معمول این سوال را اینطور پاسخ می دهند که خداوند متعال یک علم ذاتی دارد و یک علم فعلی و این تعابیر در مورد علم فعلی است چون تحقق این علم به تحقق موضوعش در خارج است اما این احتمال هم وجود دارد که این نحوه بیان به حسب مردم زمان بعثت که تصور کامل و درستی در مورد خداوند نداشته اند بوده است. به عبارت دیگر مردم عصر نزول قرآن نمی توانسته اند تصور کنند خداوند از چیزی که اتفاق نیفتاده خبر داشته باشد لذا می فرماید تا بداند چنین و چنان می شود. البته احتمال دیگری هم هست و آن اینکه:
اگر مبنای تحقق امور در جهان علم ذاتی الهی باشد تنها در صورتی اختیار معنا خواهد داشت که این علم در مقام عمل، امکان تحقق به صورتهای متفاوت را داشته باشد وگرنه اختیار مفهوم ندارد و اگر این علم در مقام تحقق خارجی واقعا دارای گزینه های متعدد است پس تعبیر " تا خدا بداند" هم درست است. چون حقیقتا یگ گزینه خاص در مقام عمل از قبل قطعی نشده است پس تنها زمانی قطعیت یک گزینه مشخص می شود که در خارج تحقق یابد. البته این احتمال شاید تقریر دیگری از همان دلیل اول معروف باشد.
یا علیم

به من بیاموز;922799 نوشت:
سلام، سوالی که ذهن منو درگیر کرده اینه که چرا خدا بارها در قران گفته تا خدا بداند تا خدا بداند ، مگه خدا نمیداند ؟ طبق تعریفی که از خدا ارائه میدین میگین همه چیزو میدونه پس چطور نمیدونه که پیامبرش پیام های اون رو ابلاغ کرده یا نه که براش مراقب گذاشته؟

لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَىٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا

تا بداند پیامبرانش رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ کرده‌اند؛ و او به آنچه نزد آنهاست احاطه دارد و همه چیز را احصاء کرده است!»(72:28)

خدا خودش میگه خدا کسانی که ایمان آورده را میشناسد و بعد میگه تا خدا کسانی که ایمان اورده اند را بشناسند

توجه کنید .

وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ

مسلماً خداوند مؤمنان را می‌شناسد، و به یقین منافقان را (نیز) می‌شناسد.(29:11)

إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ۚ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ

اگر (در میدان احد،) به شما جراحتی رسید (و ضربه‌ای وارد شد)، به آن جمعیّت نیز (در میدان بدر)، جراحتی همانند آن وارد گردید. و ما این روزها(ی پیروزی و شکست) را در میان مردم می‌گردانیم؛ (-و این خاصیّت زندگی دنیاست-) تا خدا، افرادی را که ایمان آورده‌اند، بداند (و شناخته شوند)؛ و خداوند از میان شما، شاهدانی بگیرد. و خدا ظالمان را دوست نمی‌دارد.(3:140)

و اگر اینجا منظور از دانستن این است که معلوم شود و ...

اولا برای خداوند معلوم است و نیازی نیست بگویند تا برای خداوند معلوم شود، دوما با توجه به کاربرد این کلمه در جاهای دیگه ی قرآن معنی تا بداند میدهد مثال :

وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ

و (نیز) هدف این بود که آگاهان بدانند این حقّی است از سوی پروردگارت، و در نتیجه به آن ایمان بیاورند، و دلهایشان در برابر آن خاضع گردد؛ و خداوند کسانی را که ایمان آوردند، بسوی صراط مستقیم هدایت می‌کند.(22:54)

با سلام و احترام
بحث های مبسوطی در این زمینه بین یکی از کاربران و یکی از کارشناسان قبلا شکل گرفت.
شاید کاربر انتی جهل بودند...متاسفانه بنده نتوانستم آن تاپیک را پیدا کنم.
در ان زمان فرصت نکردم به دقت مطالب را پیگیری کنم...
ایشان ادعا داشت که اصلا خداوند علم به اینده ندارد بلکه تنها یک نوع تخمین از حوادث اینده را بیان میکند...
و ایشان مدعی بود که اسناد و شواهد دینی ادعایش را اثبات میکند...
البته کل بحث را باید در انجا دید و شاید بنده درست متوجه ادعای ایشان نشده باشم.

اگر کسی توانست آن موضوع را پیدا کند لطفا بنده را در جریان بگذارد.

و طاها;924613 نوشت:
اگر کسی توانست آن موضوع را پیدا کند لطفا بنده را در جریان بگذارد.

سلام
http://www.askdin.com/showthread.php?t=52067

الرحیل;924615 نوشت:
سلام
http://www.askdin.com/showthread.php?t=52067

سلام
این نیست
گفتم مبسوط
کلی صفحه بحث شد و خیلی از کاربران نظر دادند

و طاها;924620 نوشت:
سلام
این نیست
گفتم مبسوط
کلی صفحه بحث شد و خیلی از کاربران نظر دادند

اتفاقا می خواستم بگم این کجاش مبسوطه
گفتم لابد چشم ظاهربین من بسطش رو درک نمی کنه

این یکی چی؟
http://www.askdin.com/showthread.php?t=54452
حداقل این مبسوطه

الرحیل;924623 نوشت:
اتفاقا می خواستم بگم این کجاش مبسوطه
گفتم لابد چشم ظاهربین من بسطش رو درک نمی کنه

این یکی چی؟
http://www.askdin.com/showthread.php?t=54452
حداقل این مبسوطه


ممنون از لطفی که دارید
اما این یکی هم نبود
البته باز هم جستجوی بیشتری در صفحاتش خواهم داشت.
لطفا آدرس های بعدی را در پیام خصوصی اطلاع دهید
با تشکر

الرحیل;924623 نوشت:
اتفاقا می خواستم بگم این کجاش مبسوطه
گفتم لابد چشم ظاهربین من بسطش رو درک نمی کنه

این یکی چی؟
http://www.askdin.com/showthread.php?t=54452
حداقل این مبسوطه


http://www.askdin.com/showthread.php?t=54452&p=792573&viewfull=1#post792573ت

تو پست بالایی گفته ...
حالا سعی میکنم لینکش پیدا کنم
اگه پیدا کردید بنده رو مطلع کنید
با تشکر

من نمیدونم این مسائل که علم رو به علم ذاتی دارد و علم فعلی تقسیم میکنیم از کجا سرچشمه گرفته و تا چه اندازه دقیقه !
اصلا علم یعنی چی ؟ علم یعنی دانستن ، وقتی کسی حدس میزنه که فلان کاری ممکنه اتفاق بیوفته بهش میگن علم ذاتی ؟
در ضمن خداوند که حدس نمیزنه ، شما مگه اعتقاد ندارین که علم خداوند کامل و دقیقه!
مگه میشه چیزی رو که بهش علم کامل داریم بار دیگه برامون معلوم بشه ؟ اصولا وقتی چیزی برای ما معلوم میشه که قبل از اون معلوم نبوده !

[=arial]

به من بیاموز;925010 نوشت:
من نمیدونم این مسائل که علم رو به علم ذاتی دارد و علم فعلی تقسیم میکنیم از کجا سرچشمه گرفته و تا چه اندازه دقیقه !
اصلا علم یعنی چی ؟ علم یعنی دانستن ، وقتی کسی حدس میزنه که فلان کاری ممکنه اتفاق بیوفته بهش میگن علم ذاتی ؟
در ضمن خداوند که حدس نمیزنه ، شما مگه اعتقاد ندارین که علم خداوند کامل و دقیقه!
مگه میشه چیزی رو که بهش علم کامل داریم بار دیگه برامون معلوم بشه ؟ اصولا وقتی چیزی برای ما معلوم میشه که قبل از اون معلوم نبوده !

با سلام و تشکر از حضور شما
چون این سوال و ادمه بحث مربوط به بحث کلامی علم الهی است لذا لطف کنید در تاپیک مجزا مطرح کنید تا کارشناس کلام پاسخگویی نمایند.
با تشکر از همکاری شما و دوستان

به من بیاموز;925010 نوشت:
من نمیدونم این مسائل که علم رو به علم ذاتی دارد و علم فعلی تقسیم میکنیم از کجا سرچشمه گرفته و تا چه اندازه دقیقه !
اصلا علم یعنی چی ؟ علم یعنی دانستن ، وقتی کسی حدس میزنه که فلان کاری ممکنه اتفاق بیوفته بهش میگن علم ذاتی ؟
در ضمن خداوند که حدس نمیزنه ، شما مگه اعتقاد ندارین که علم خداوند کامل و دقیقه!
مگه میشه چیزی رو که بهش علم کامل داریم بار دیگه برامون معلوم بشه ؟ اصولا وقتی چیزی برای ما معلوم میشه که قبل از اون معلوم نبوده !

سلام ی چن جمله بگم خلاص!
خدا میدونه که من جهنمی میشم و فلانی بهشتی
از همون اول باید ما رو وارد جهنم و بهشت میکرد و این کار بیهوده است که دنیا و این بساط را خلق کند و تمام جواب هایی که در پاسخ به این سوال داده میشود خط مشی را مشخص میکند
بعد هم خداوند در جهنم برای من آیه نازل میکرد و دلیل عذاب را میگفت خدا میداند و شما نمیدانید
اگر پذیرفتید خدا با علم به اینکه من جهنمیم باز من رو خلق کرده تا به من ثابت کنه که گنه کارم پس بقیه چیز ها رو هم میپذیرید و اگر هم منطقی ندونید هیچ جوابی برای سوالتون پیدا نمیشه

پرسش:
چرا در بعضی از آیات قرآن از کلمه دانستن و بداند برای خدا استفاده شده است؟ مگر خدا عالم به گذشته و حال و آینده نیست؟ پس چرا می گوید مثلا تا خدا بداند و...

پاسخ:
در تفسیر آیه 3 عنکبوت فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِين ذکر شده است که :
بديهى است خدا همه اينها را مى‏داند، حتى قبل از خلقت انسانها، منظور از علم در اينجا همان تحقق عينى مسائل و وجود خارجى آنها است، و به تعبير ديگر ظهور آثار و شواهد عملى است، يعنى بايد علم خدا در باره اين گروه عملا در خارج پياده شود، و تحقق عينى يابد، و هر كس آنچه را در درون دارد بيرون ريزد، اين است معنى" علم" هنگامى كه در اينگونه موارد در مورد خداوند به كار مى‏رود.
دليل اين مساله نيز روشن است زيرا نيات درونى و صفات باطنى تا در عمل انسان تحقق و عينيت پيدا نكند ثواب و جزا و كيفر مفهوم ندارد.
آزمايش براى تحقق بخشيدن به نيات و صفات درونى است.(1)

و علامه طباطبایی ره می فرماید:
و مراد از اینکه مى‏فرماید: تا خداوند بداند که چه کسانى راست مى‏گویند و چه کسانى دروغ گویند، این است که: آثار صدق و کذب آنان به وسیله امتحان در مقام عمل ظاهر شود، چون امتحان است که باطن انسانها را ظاهر مى‏کند، و لازمه این ظهور این است که: آنهایى که ایمان واقعى دارند، ایمانشان پاى‏برجاتر شود، و آنها که ایمانشان صرف ادعا است همان صرف ادعا هم باطل گردد.

پس معلوم شد که مراد از دانستن خدا، ظاهر شدن نشانیهاى ایمان واقعى و ادعایى است، ممکن هم هست مراد از دانستن خدا، علم فعلى خدا باشد، که همان نفس امر خارجى است، چون که اعمال و امورى که از ما سرمى‏زند عینا یکى از مراتب علم خدا هستند، و گر نه علم ذاتى او احتیاجى به امتحان ندارد. (پس معناى آیه این مى‏شود که خدا سنت امتحان را در همه اقوام و همیشه جارى مى‏کند، تا علم فعلى او یعنى راست‏ها و دروغها ظهور پیدا کند).(2)

____________________________
1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1353، ج‏16، ص: 205
2. طباطبایی، سید محمد حسین،تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر، دفتر انتشارات اسلامی، قم، سال 1374 ش، چاپ پنجم: ج‏16، ص: 148

موضوع قفل شده است