جمع بندی آیا نعمت های بهشتی مجزا از هم هستند؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا نعمت های بهشتی مجزا از هم هستند؟

عرض سلام و احترام

در دنیا خداوند لذتها و نعمت های زیادی به انسانها داده که ظاهرا مجزا از هم هستند مثلا لذت خوردن طعام خوشمزه جدا از لذت بوییدن رایحه گل و اینها جدا از لذت عبادت و... می باشد.
آیا لذات بهشت هم این گونه هست؟ مثلا جایی خوانده بودم لذت خوردن سیب در بهشت چیز جدایی از لذت تسبیح خدا نمی باشد. خب منظور این ادعا چیست؟
آیا بزرگترین نعمت بهشت که رضوان خدا می باشد جدا از نعمتهای دیگر بهشت مثلا خوردن میوه های بهشتی و ازدواج با حوران می باشد؟
آیا رسیدن به رضوان خدا و نظر خدا به انسان در بهشت میتواند لذت خوردن طعام ها و میوه های بهشتی و ازدواج با حوران بهشتی را هم در برگیرد؟
با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کریم

صمیمی;922606 نوشت:
عرض سلام و احترام

در دنیا خداوند لذتها و نعمت های زیادی به انسانها داده که ظاهرا مجزا از هم هستند مثلا لذت خوردن طعام خوشمزه جدا از لذت بوییدن رایحه گل و اینها جدا از لذت عبادت و... می باشد.
آیا لذات بهشت هم این گونه هست؟ مثلا جایی خوانده بودم لذت خوردن سیب در بهشت چیز جدایی از لذت تسبیح خدا نمی باشد. خب منظور این ادعا چیست؟
آیا بزرگترین نعمت بهشت که رضوان خدا می باشد جدا از نعمتهای دیگر بهشت مثلا خوردن میوه های بهشتی و ازدواج با حوران می باشد؟


سلام علیکم
آنچه ما در این بحث مطرح می کنیم طبق ظاهر آیات قرآن است که حجت هم می باشد. وبه بحث عرفانی قضیه ومباحثی که در عرفان مطرح شده است نمی پردازیم. واگر لازم شد ان شاء الله یکی از همکاران بخش اخلاق وعرفان باید پاسخگو باشند.
آنچه از ظاهر آیات قرآن استفاده می شود. اولا؛ فرق اصلی نعمتهای بهشتی با دنیا؛ دائمی بودن آنهاست.

يُبَشِّرُهُمْرَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ‏ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فيها نَعيمٌ مُقيمٌ؛1 پروردگارشان آنان را از جانب خود، به رحمت و خشنودى و باغهايى [دربهشت‏] كه در آنها نعمتهايى پايدار دارند، مژده مى ‏دهد.
از طرف دیگر تعدد نعمتها نشانگر متفاوت بودن طعم آنهاست. چون اگر قرار بود همه این میوه ها یک طعم داشته باشند ویا همه طعم ها در همه میوه ها وجود داشته باشد، دلیلی وجود نداشت که سخن از انواع میوه جات باشد.
مَثَلُ الْجَنَّةِالَّتي‏ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُكُلُها دائِمٌوَ ظِلُّها تِلْكَ عُقْبَى الَّذينَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْكافِرينَ النَّارُ؛ وصف بهشتىكه به پرهيزگاران وعده داده شده [اين است كه‏] از زير [درختان ] آن نهرها رواناست. ميوه و سايه‏اش پايدار است. اين است فرجام كسانى كه پرهيزگارى كرده ‏اند وفرجام كافران آتش [دوزخ‏] است.2
إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ في‏ شُغُلٍ فاكِهُونَ؛ هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ في‏ ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ‏؛ لَهُمْ فيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ؛ در اين روز، اهل بهشت كار و بارى خوش در پيش دارند.آنها با همسرانشان در زير سايه‏ ها بر تختها تكيه مى‏ زنند. در آنجا براى آنها [هر گونه‏] ميوه است و هر چه دلشان بخواهد.3
حتی نوشیدنی های بهشت متفاوت است؛
مَثَلُ الْجَنَّةِالَّتي‏ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌمِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍلِلشَّارِبينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فيها مِنْ كُلِّالثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ؛مَثَلِبهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده [چون باغى است كه‏] در آن نهرهايى است ازآبى كه [رنگ و بو و طعمش‏] برنگشته؛ و جويهايى از شيرى كه مزه‏اش دگرگون نشود؛ ورودهايى از باده‏اى كه براى نوشندگان لذّتى است؛ و جويبارهايى از انگبينِ ناب. ودر آنجا از هر گونه ميوه براى آنان [فراهم‏] است و [از همه بالاتر] آمرزش پروردگارآنهاست. [آيا چنين كسى در چنين باغى دل‏انگيز] مانند كسى است كه جاودانه در آتشاست و آبى جوشان به خوردشان داده مى‏شود [تا] روده‏هايشان را از هم فروپاشد؟4
بنابراین تفاوت نعمتها نشانگر تفاوت طعم هاست. اما باید توجه داشت که بهشت عالم تجرد است. ومانند دنیا نمی باشد، لذا سنخ وٍآثار وطعم ها هم باطلبع عین دنیا نیست. بلکه بخاطر بالا بودن درجه بهشت اینها هم مرتبه ای بالاتر از لذات دنیا بوده وقابل مقایسه با این دنیا نیستند.
در عین حال آنچه از قرآن استفاده می شود، در سرای دیگر مرتبه ای بالاتر از نعمتها ومیوه ها هم هست. وآن رضوان الهی است.
يُبَشِّرُهُمْرَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ‏ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فيها نَعيمٌ مُقيمٌ؛ پروردگارشان آنان را از جانب خود، به رحمت و خشنودى و باغهايى [دربهشت‏] كه در آنها نعمتهايى پايدار دارند، مژده مى‏ دهد.تقدم رضوان بر جنات نشان دهنده بالامرتبه بودن آن است. وکسانی در آن جایگاه قرار خواهند گرفت که خدا را برای میوه ونوشیدنی عبادت نکرده اند. وآن قرب الهی است. واین رضوان چه بسا همان مرتبه تسبیح وتقدیس الهی باشد که برای هر کسی نخواهد بود.

1. توبه/21
2. رعد/35
3. یس/55-57
4. محمد/15

صمیمی;922606 نوشت:
عرض سلام و احترام

در دنیا خداوند لذتها و نعمت های زیادی به انسانها داده که ظاهرا مجزا از هم هستند مثلا لذت خوردن طعام خوشمزه جدا از لذت بوییدن رایحه گل و اینها جدا از لذت عبادت و... می باشد.
آیا لذات بهشت هم این گونه هست؟ مثلا جایی خوانده بودم لذت خوردن سیب در بهشت چیز جدایی از لذت تسبیح خدا نمی باشد. خب منظور این ادعا چیست؟
آیا بزرگترین نعمت بهشت که رضوان خدا می باشد جدا از نعمتهای دیگر بهشت مثلا خوردن میوه های بهشتی و ازدواج با حوران می باشد؟
آیا رسیدن به رضوان خدا و نظر خدا به انسان در بهشت میتواند لذت خوردن طعام ها و میوه های بهشتی و ازدواج با حوران بهشتی را هم در برگیرد؟
با تشکر


سلام
من تشبیهی می کنم خیلی ساده
شما آبگوشت خورده اید؟
آب این غذا ترکیبی از مزه همه آنهاست این حس اساسی انسان در بهشت است یعنی یک حس جمعی دارد نسبت به همه حقایق بهشتی و لذت آنها
در عین حال شما می توانید اجزاء آبگوشت را بطور خاص بردارید بخورید که در هنگام خوردن، مزه خاص آن جزء بر سایر مزه ها غلبه دارد این همان لذتی ویژه ای است که در بهره مندی از یک نعمت بهشتی دارید یعنی علاوه بر لذتهای دیگر این لذت بطور خاص احساس می شود
و اما لذت حضور خدای متعال در همه لذت های بهشتی چیزی مانند نمک در کل غذاست که در همه، حس آن وجود دارد
خوب این یک تشبیه بود و مطمئنا واقعیت چیزی بیش از این است
البته پاسخ ما بی مبنا نیست. مبنای این پاسخ جمعی بودن حقایق در آنسو است. همچنانکه قرآن می فرماید: یوم الجمع لا ریب فیه
یا علیم

صمیمی;922606 نوشت:
عرض سلام و احترام

در دنیا خداوند لذتها و نعمت های زیادی به انسانها داده که ظاهرا مجزا از هم هستند مثلا لذت خوردن طعام خوشمزه جدا از لذت بوییدن رایحه گل و اینها جدا از لذت عبادت و... می باشد.
آیا لذات بهشت هم این گونه هست؟ مثلا جایی خوانده بودم لذت خوردن سیب در بهشت چیز جدایی از لذت تسبیح خدا نمی باشد. خب منظور این ادعا چیست؟
آیا بزرگترین نعمت بهشت که رضوان خدا می باشد جدا از نعمتهای دیگر بهشت مثلا خوردن میوه های بهشتی و ازدواج با حوران می باشد؟
آیا رسیدن به رضوان خدا و نظر خدا به انسان در بهشت میتواند لذت خوردن طعام ها و میوه های بهشتی و ازدواج با حوران بهشتی را هم در برگیرد؟
با تشکر


سلام،
علی‌الظاهر نعماتی که در عرض هم هستند به آن معنا که شما در ذهن دارید مجزا هستند، ولی آن نعماتی که در یک مرتبه نیستند، مثل خوردن و تسبیح خداوند که اینها می‌توانند در طول هم باشند و در واقع مجزا نیستند، چرا که اگر مجزا بودند و شخص با تسبیح خدا و التذاذ از نعمات روحانی از نعمات جسمانی غافل می‌گشت چه بسا مشکلاتی برایش ایجاد می‌شد ... بهشت از جنس بی‌نیازی نیست، بلکه از جنس نیازمندی و ارضای این نیازها به بهترین وجه است، به عنوان مثال در بهشت انسان‌ها بی‌نیاز از خوردن نیستند کما اینکه در جهنم و قیامت هم بی‌نیاز از خوردن نیستند ... در نتیجه قاعدتاً ناچار از این فرض هستیم که نعمات روحانی به صورت مجزا وجود نداشته و همگی در طول نعمات جسمانی باشند، روایاتی هم داریم که گفته‌اند که مثلاً در بهشت کسی به سجده می‌افتد یا قصد می‌کند نماز بخواند که به او می‌گویند اینجا دیگر نیازی به این کارها نیست، یعنی اینجا لازم نیست برای ذکر خداوند از نعمات جسمانی کناره بگیریم ...
کریم;923498 نوشت:
آنچه ما در این بحث مطرح می کنیم طبق ظاهر آیات قرآن است که حجت هم می باشد.

کریم;923498 نوشت:
اما باید توجه داشت که بهشت عالم تجرد است.

سلام،
جسارتاً این دو گزاره‌ی شما به نوعی با هم ضدیت دارند، از ظاهر آیات قرآن که حجت هم هستند نه تنها تجرد بهشت برداشت نمی‌شود که خلاف آن نیز برداشت می‌شود ...

با سلام

تنها بهشت محل تامین تمامی خواسته‌ها و لذتها برای آدمی:
«... فیها ما تشتهیه الانفس وتلذ الاعین...» در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید (هست). ..» تقدیم «فیها» می‌تواند به این مطلب اشاره داشته باشد که لذت‌های انسان، تنها در بهشت تامین می‌شود.
در مجمع البیان می‌گوید: خدای سبحان در جمله" ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین" تمامی نعمت‌های بهشتی را در عبارتی کوتاه آورده که اگر تمامی خلائق جمع شوند و بخواهند انواع نعمت‌های بهشتی را توصیف کنند، نمی‌توانند وصفی پیدا کنند که در این عبارت کوتاه نباشد و دو صفت" ما تشتهیه الانفس" و" تلذ الاعین" شاملش نباشد.
اشاره می‌کند که تمام نعمت‌های مادی و معنوی جهان در آن جمع است می‌فرماید: " در بهشت آنچه دل می‌خواهد و چشم از آن لذت می‌برد موجود است" (و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین).
به گفته مرحوم طبرسی در مجمع البیان اگر تمام خلایق جمع شوند تا توصیف انواع نعمت‌های بهشتی را کنند هرگز قادر نخواهند بود چیزی بر آنچه در این جمله آمده بیفزایند.
چه تعبیری از این زیباتر و جامعتر؟ تعبیری به گستردگی عالم هستی و به وسعت آنچه امروز در ذهن ما می‌گنجد یا نمی‌گنجد، تعبیری که ما فوق آن تعبیری نمی‌توان یافت.
جالب اینکه مساله خواست دل از لذت چشم جدا بیان شده است و این جدایی پرمعنی است: آیا از قبیل ذکر خاص بعد از عام است؟ از این جهت که" لذت نظر" اهمیت فوق العاده‌ای دارد که از لذات دیگر برتر و بالاتر است یا از این نظر که جمله" ما تشتهیه الانفس" لذات ذائقه و شامه و سامعه و لامسه را بیان می‌کند، ولی جمله تلذ الاعین بیانگر لذت چشم است.
بعضی نیز عقیده دارند که جمله" ما تشتهیه الانفس" اشاره به تمام لذات جسمانی است، در حالی که جمله" تلذ الاعین" بیانگر لذات روحانی است، چه لذتی در بهشت بالاتر از اینکه انسان با چشم قلب به جمال بی مثال پروردگار نگاه کند که یک لحظه آن از تمام نعمت‌های مادی بهشت برتر است.
بدیهی است هر قدر شوق یار بیشتر باشد لذت دیدار بیشتر است.


پرسش:
در دنیا خداوند لذتها و نعمت های زیادی به انسانها داده که غیر از هم هستند مثلا لذت خوردن طعام خوشمزه جدا از لذت بوییدن رایحه گل و اینها جدا از لذت عبادت هستند. آیا لذات بهشت هم این گونه هست؟ نعمت رضوان که بزرگترین نعمت بهشت است چطور؟ آیا رضوان خدا جدای از نعمتهای دیگر بهشت است؟

پاسخ:
در اینکه نعمت های بهشت هم مانند دنیا تنوع دارد و هر لذتی غیر از لذت دیگر است شکی نیست، واضح ترین دلیل بر آن هم تنوعی است که قرآن به آن تصریح دارد:
«إِنَّ أَصْحَابَ الجَْنَّةِ الْيَوْمَ فىِ شُغُلٍ فَكِهُونَ* هُمْ وَ أَزْوَاجُهُمْ فىِ ظِلَالٍ عَلىَ الْأَرَائكِ مُتَّكُِونَ* لهَُمْ فِيهَا فَكِهَةٌ وَ لهَُم مَّا يَدَّعُون‏»؛ بهشتيان، امروز به نعمتهاى خدا مشغول و مسرورند. آنها و همسرانشان در سايه ‏هاى (قصرها و درختان بهشتى) بر تختها تكيه زده ‏اند. براى آنها در بهشت ميوه بسيار لذّت‏ بخشى است، و هر چه بخواهند در اختيار آنان خواهد بود. (1)
اگر تمام نعمت های بهشت یکسان بود دیگر تعدد و تنوع در آیات قرآن معنا نداشت، بنابراین نعمت های گوناگون نشان دهنده لذت های گوناگون است.
اما نکته ای که در مورد رضوان الهی فرمودید نکته درستی است، بزرگترین نعمت الهی همین نعمت است، همان طور که قرآن کریم می فرماید:
«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم‏»؛ خدا به مردان و زنان با ايمان بهشت ‏هايى را وعده داده كه از زيرِ [درختانِ‏] آن نهرها جارى است در آن جاودانه ‏اند، و نيز سراهاى پاكيزه‏اى را در بهشت‏ هاى ابدى [وعده فرموده‏] و هم‏چنين خشنودى و رضايتى از سوى خدا [كه از همه آن نعمت ها] بزرگ‏تر است اين همان كاميابى بزرگ است‏.(2)

آنچه که باید دقت کرد این است که نعمت «رضوان» در عرض سایر نعمت ها نیست، بلکه در طول آن نعمت هاست، یعنی این لذت با تمام لذت های بهشت همراه است.
ما در دنیا به خاطر مشغله های مادی و بی توجهی به خدا، نعمت های مادی برایمان اصالت پیدا می کنند، آنها را بدون خدا می بینیم، اما در بهشت اینگونه نیست، اصلا مزه نعمت های بهشتی و لذت ماندن در بهشت به خاطر این است که انسان ها خودشان را در مقام رضوان، و در زیر سایه و سر سفره خداوند می دانند؛ این مقام رضوان است که اگر نباشد بهشت، بهشت حقیقی نخواهد بود.

همانطور که در دنیا عرفا اینگونه زیسته اند، هر چیزی را که می بینند با خدا می بینند، هیچ چیز را مستقل ندیده و برای هیچ چیزی جز خداوند اصالت قائل نمیشوند، همانطور که از امیرالمومنین(سلام الله علیه) نقل شده که فرموده اند: «ما رأيت شيئا الا و رأيت اللّه قبله‏»؛ هیچ چیزی را مشاهده نکردم، مگر آنکه خداوند را پیش از آن دیدم.(3)

پی نوشت ها:
1. یس:36/ 55-57.
2. توبه:72/9.
3. شرح کافی ملاصدرا، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى‏، تهران، چاپ اول، 1383ش، ج1، ص250.

موضوع قفل شده است