ازدواج پسر شیعه با دختر اهل سنت (با رویکرد مشاوره ای)

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج پسر شیعه با دختر اهل سنت (با رویکرد مشاوره ای)

من پسری 27 ساله هستم.21 سال از عمرم را در شهری زندگی کردم(از کلاس اول) که اکثریت آن‌ها پیرو مذهب تسنن از شاخه شافعی می‌باشند، ولی خودم اهل تشیع هستم.به خاطر دارم در دوران تحصیل ارتباط خوبی با برادران اهل سنت داشتم.و هنوز هم دوستان خوبی از بچه های دوران تحصیلم دارم.من فقط حوصله ندارم که همش دنبال بحث دینی باشم و با کسانی باشم که همش میخواهند درست بودن مذهب و مسلک خویش را اثبات کنند و مذهب دیگری را محکوم به اشتباه کنند.در صورتی که من دوستانی هم داشتم و با آنها بحث کرده ام ولی الان پشیمانم.چون معتقدم من کارشناس دینی نیستم و دیگر هم با هیچ کسی بحث دینی نمیکنم و سر خودم رو هم درد نمیارم.ولی هرجا هم که بحثی شده با احترام متقابل بوده و هیچ وقت به آنها خدای ناکرده توهین نکردم و همیشه بعد از بحث هم دوستی ها همچنان پابرجا بوده.من درسته شیعه مذهبم.ولی به قول یکی از دوستام من شیعه درست حسابی نیستم j نماز خونم.روزه هم میگیرم.ولی واقعیت خیلی اهل هیئت سینه زنی و مسجد و روضه و زیارت عاشورا نیستم.به قول دوستم میگفت شیئه ای که وسط روضه امام حسین کتاب بخونه به چه دردی میخوره j ولی درکل میگم من نور اهل بیت در دلم هست ولی در عمل نه ! خیلی در مراسم عزاداری و مراسم جشن های شیعیان حضور پر رنگی ندارم.ولی خوب اعتقاد دارم و اگر کسی شیعیان رو مسخره کنه ناراحت میشم.شاید خودم 10 روز محرم رو مسجد نرم و فقط شب تاسوعا و روز عاشورا رو در مراسم شرکت کنم ولی خوب از اونهایی هم نیستم که بگم اینا چرا 10 شب و گاهی 30 شب به مسجد میروند و ... ولی خودم نمیرم و اخلاق ام این طوریه.
مادرم اخیراً که به مرکز بهداشت مراجعه میکنه ، و مادرها هم همیشه دنبال کیس خوب برای پسرشون هستند ، دخترخانومی مجرد رو در اون مرکز پیدا میکنه.که کارکنان اونجا از خوبی و نجابت اون دختر خانوم خیلی تعریف میکنند.مادرم این موضوع رو با من در میون گذاشت و گفت که این دختر خانوم رو دیدم خوشگل بوده و خوش تیپ و کلاً خیلی به تو میاد.ولی ای کاش شیعه مذهب بود.به مادرم گفتم که چه اشکالی داره من با اهل تسنن که مشکلی ندارم.ولی مادرم میگه من هم مشکلی ندارم.ولی من با تجربه ترم و خیلی ها رو دیدم که هم مذهب نبودند و ازدواج کردند و الان اختلاف دارند.تو احساسی نشو و این اشتباه رو نکن.من به مادرم میگم وقتی ما مشکلی با اهل تسنن نداریم چرا نباید باهاشون ازدواج کنیم !؟ به مادرم میگم من که اخلاق خودت رو میدونم که روحیاتت مثل خودمه و خیلی برای ادیان دیگر احترام قائلی و این دخترخانوم هم که مسلمونه و عین خودمونه چرا باید بترسیم!؟ مادرم میگه من از اقوامشون میترسم.از اطرافیان از پدر و مادرش.وشاید اقوام خودمون دخالت کنند.ولی من میگم اقوام اولاً خودشون رعایت میکنند.دوماً دختر و پسر مهمه.این دختر خانوم هم تحصیل کرده اس وهم مشاور و روانشناس.هیچ وقت با من به خاطر مذهب به مشکل نمیخوره.از طرفی من هم شیعه ی افراطی نیستم.به هرحال من امروز به مرکز بهداشت رفتم و با همون دختر خانوم صحبت کردم.ولی نه به عنوان خواستگار بلکه به عنوان پسری اهل تشیع که دوست داره با دختری اهل تسنن ازدواج کنه ولی مادرش مخالفه.نه به خاطر اینکه با اهل تسنن مشکل داره.بلکه از این نظر که دیگران که ازدواج کرده اند نظر مساعدی ندارند! من این موضوع رو مطرح کردم تا بتونم ظاهر این دختر خانوم رو هم ببینم.از ظاهرش خوش ام اومده.فکر میکنم دختر متین و با اخلاقی هم باشه.و درکل در نگاه اول به دلم نشست.طوری که میخوام پامو توی یه کفش کنم و بگم یا این دختر یا هیچ کس دیگه.میخوام برم خواستگاری اش.به نظرتون من اشتباه میکنم!؟ تازه از کجا معلوم اون منو بخواد.ولی من میرم خواستگاری...
لطفا راهنمایی ام کنید.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امین

سلام علیکم. با تشکر از سؤال خوبتون.

اگرچه به لحاظ شرعی ازدواج مرد شیعه با زن سنی اشکال نداره ولی واقعیت اینه که در عمل و در متن زندگی مشکلاتی پیش میاد.اگه به ملاکهای علمی ازدواج موفق نگاه کنیم می بینیم که یکی از ملاکها ، هم مذهب بودنه. ویکی هم، هم فرهنگ بودنه.اختلافات مذهبی را نباید دست کم گرفت.دو جور اختلاف مذهبی داریم.
اول: اختلاف بین خود اهل تسنن که 4 فرقه هستن (حنفی و شافعی و ...)که اینها در کلیات مثل هم هستند ولی توی احکام فقهیشون باهم اختلاف دارن که خیلی چیز مهمی نیست.
دوم اختلاف بین شیعه وسنی که اختلاف اساسی با هم دارند.

مشکلاتی پیش میاد هم برای خودت و هم برای دختر.
اول :ممکنه دختر به خاطر این ازدواج از فامیل طرد بشه.
دوم :هر مردی دوست داره همسرش توی فامیل پذیرفته بشه و براش احترام قایل باشن .طبیعیه که نباید انتظار داشت ایشون توی فامیلهای شما همان ارج و قرب یه دختر شیعه رو داشته باشه.دقیقا همین نکته در مورد خود شما هم صدق میکنه.زن دوست داره شوهرش توی فامیل اعتبار و احترام داشته باشه.
سوم: در آینده که بچه دار بشی همیشه شاهد دعوای مذهبی توی خونتون خواهی بودکه بالاخره حق با مادره یا پدر؟بچه هاتون گیر هویتی پیدا میکنن.آیا دوست داری توی نسل خودت فرزندانی داشته باشی که سنی مذهب باشن؟تجربه نشون داده که توی چنین ازدواجهایی بچه ها هم سنی شدن و هم شیعه.
چهارم : تصور کن دختری داری که سنی شده و حس خوبی نسبت به شما که پدرش هستی نداره ویا بالعکس .تصور کن بچه هاتون حس خوبی به مادرشون نداشته باشن. به هرحال درسته که شما خیلی توی مسایل مذهبی داغ نیستید ولی معلوم نیست بچه هاتون هم مثل شما باشند.
پنجم:ارتباطات فامیلی شما هم تحت الشعاع قرار میگیره.ممکنه علاوه بر شما،بچه هاتون هم طرد بشن.

ما مشاوران در شرایط اضطراری چنین ازدواجی رو توصیه میکنیم و نه هر موردی.مثلا در مواردی که دختر و پسر عاشق و شیدای هم شده باشن و سالها در عشق هم سوخته باشن و اگه به هم نرسن خودکشی میکنن.شما چنین شرایطی ندارید بنابراین مراقب باشید گرفتار عشق نشید که چشم شما رو میبنده و عواقب بدی داره.با توجه به اینکه ایشون روان شناسی خونده اگه بخواد به علم خودش عمل کنه بعیده که این ازدواج رو قبول کنه.این مطالبی که عرض کردم علمی بود و نه از روی تعصب دینی.
در کل چنین ازدواجی توصیه نمیشه.زمانیکه در بین دختران شیعه مورد مناسب وجود داره چرا بریم به سراغ غیر شیعه.چه اولویت و ضرورتی وجود داره؟چرا باید با پای خودمون به سراغ درد سر بریم؟

[="Arial"][="Black"]سلام توضیحات استاد عزیز کامل و جامع بود امیدوارم که سراغ چینین ازدواج نری ، تا که پشیمون هم نشوی
اولش همه چی خوب و عالی میشه ، بعدش هست که مشکلاتش شروع میشن و دردسرها پیش میان
[/]

با سلام

در صورتی که این ازدواج شرعا درست باشد رکن اصلی توصیه به ازدواج این است که طرفین و خانواده ها به عقاید همدیگر احترام بگذارند و همدیگر را همین طوری که هستند قبول کنند. یعنی از بیان عقایدشان و عمل به دستورات مذهب شان در برابر هم ابایی نداشته باشند و هیچکدام تعصبی نسبت به عقاید خود نداشته باشند. و در نتیجه با دید تحقیر به عقیده دیگری نگاه نکنند.
ولی علی رغم امکان توصیه به ازدواج در صورت قبول طرفینی باز هم ملاحظاتی هست:
ممکن است شرایط پیش بینی نشده ای پیش بیاید، که طرفین و خانواده ها نسبت به بعضی عقاید و اعمال همدیگر حساس شوند، که در آن صورت ممکن است نتوانند طرف شان را تحمل کنند خصوصا اگر دختر و پسر همدیگر را به خاطر عشق قبول کرده باشند و بعد ازدواج چشم باز کنند و ببینند که بعضی عقاید یا رفتار طرف مقابل برایشان غیر قابل تحمل می باشد.
البته اگه شما و آن دختر خانم در منطقه ای هستید که این نوع ازدواجها انجام می شود و شما و خانواده های تان با این ازدواجها آشنا هستید و نقاط قوت و ضعفش را دیدید، با چشم بازتری می توانید تصمیم بگیرید و موارد پیش بینی نشده را می توانید به حد اقل برسانید،اما اگه شما و دختر خانم اهل مناطقی هستید که این نوع ازدواج در آن مناطق وجود ندارد، امکان به وجود آمدن موارد غیر قابل تحمل و پیش بینی نشده بیشتر می باشد.
زن و شوهر از همدیگر اثر می پذیرند و افکار و اعمال شان روی طرف مقابل اثر می گذارد، لذا ممکن است خطر این باشد که شما تحت تاثیر عقاید دختر خانم قرار بگیرید و در عقاید مذهبی تان سست شوید پس اگه می خواهید ازدواج کنید باید مطمئن باشید که چنین اثر گذاری وجود نخواهد داشت.
مسئله بچه ها است،توضیح مطلب این که وقتی بچه ها بزرگ می شوند به مذهب پدر بمانند یا مادر؟ پس ممکن است هرکدام از شما و دختر خانم چون مذهب خودتان را صحیح می دانید،بخواهید بچه ها را بر اساس مذهب خود تربیت کنید و به همین خاطر سر تربیت دینی بچه ها اختلاف تان شود. پس شما لازم است ( با دقت و توجه به موارد فوق) با چشم باز در مورد ازدواج تصمیم بگیرید.

موفق باشید.


مامانم بهترین دوست هاش سنی هاست ولی برای ازدواج راضی نمیشه.میگه بچه هاتون برای مذهب به مشکل برمیخوره.یا میری خونه فامیل اون یه چیزی میگه برای شوخی ما ناراحت میشیم یا برعکس.خدااااا از دست این جماعت مسلمون.اگه اینطوری نبودیم الان وضع سوریه و عراق این نبود.الان هم من خواستگاری دختر خانوم سنی بودم مامانم میگه من به هیچ وجه راضی نمیشم.منم سماجت نمیکنم.ولی فکر میکنم خوشبخت میشدیم حیف مامانم راضی نشد.البته شاید بعد از ازدواج هم پشیمون میشدم.ولی من حرف های کارشناس خیلی به دلم نشست.

موضوع قفل شده است