جمع بندی تردید در آیات قرآن

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تردید در آیات قرآن

باسلام
پس از حدودچهل سال ایمانداری امروز در تردیدی عمیق فرورفته ام کاش هیچ وقت به معانی قران توجه نمیکردم تا دچار تردید نمیشدم نمیدانم چرا خداوند اينگونه با انسان صحبت ميکند خیلی جاها احساس میکنم خدا به ما زور میگويد وخواستار اجرای قوانین غیرمنطقی ونا عادلانه است بعد ناراحت میشوم وکتاب خدا را میبندم وکنارمیگزارم وبه فکرفرو میروم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]«وَ اللَّهُ عَليمٌ‏ حَكيم‏»؛ و خداوند دانا و حكيم است.(نساء/ 26)

«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ‏ وَ الْإِحْسانِ»؛ خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان مى ‏دهد.(نحل/ 90)

«إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ‏ ذَرَّةٍ»؛ خداوند (حتّى) به اندازه سنگينى ذره‏ اى ستم نمى‏ كند.(نساء/ 40)

با سلام و درود

خداوند عادل، علیم و حکیم است و فرد حکیم، نه تنها قوانین ظالمانه و ناعادلانه وضع نمی کند، حتی قوانین عبث و بی فایده هم وضع نمی کند؛ بنابر این، قوانین الهی هیچگاه غیرمنطقی و ناعادلانه نیست.

قطعا به مراد صحیح از کلام خداوند نرسیده اید و برداشت نادرست و غیرعلمی از کلام الهی، دلیل نمی شود که خداوند چنین فرموده باشد.

می توانید یکی از آن مواردی که شما چنین برداشتی از آن داشته اید را مطرح کنید تا در باره اش گفتگو کنیم.

[="Tahoma"][="Navy"]

bahramali;922327 نوشت:
باسلام
پس از حدودچهل سال ایمانداری امروز در تردیدی عمیق فرورفته ام کاش هیچ وقت به معانی قران توجه نمیکردم تا دچار تردید نمیشدم نمیدانم چرا خداوند اينگونه با انسان صحبت ميکند خیلی جاها احساس میکنم خدا به ما زور میگويد وخواستار اجرای قوانین غیرمنطقی ونا عادلانه است بعد ناراحت میشوم وکتاب خدا را میبندم وکنارمیگزارم وبه فکرفرو میروم

سلام
چه قانونی از کتاب خدا غیر منطقی است؟
یا علیم[/]

باسمه الحق

bahramali;922327 نوشت:
پس از حدودچهل سال ایمانداری امروز در تردیدی عمیق فرورفته ام کاش هیچ وقت به معانی قران توجه نمیکردم

یعنی شما تا به حال به معانی قران توجه نداشتید؟

و با یک بار توجه در یک روز ایمانتان را از کف دادید؟

چقدر فرصت داشتید تا قران را عمیقا و از همه ی جهات بررسی کنید؟

چند آیه تلاوت فرموده بودید؟

bahramali;922327 نوشت:
نمیدانم چرا خداوند اينگونه با انسان صحبت ميکند خیلی جاها احساس میکنم خدا به ما زور میگويد

کجاها؟


اول اینکه مارا برای عبادت افریده خداخ قطعا جبری است

دوم درمقام قصاص میفرماید ازاده در برابر ازاده وبرده در برابر برده یعنی یکی برده ات راکشت توهم میتوانی برده او را بکشی واین برده نگون بخت در دین اسلام نیز بصورت ابزار استفاده میشود وانسانیت او نادیده گرفته میشود

سوم تهدیدات مثلا این ایه انان درباره قران من درشکند بلکه هنوزعذاب را نچشیده اند منظورم اینه که شک با عذاب از بین میرود ولی انسان نیاز دارد که قبل از عذاب شکش برطرف شود وبعدا به دردش نمیخورد منظورم اینکه خیلی جاها خداوند طوری سخن گفته که انسان گیج میشه وباخودش میگه اخه خداجون توبا این همه بزرگی وکرمت این حرفها ازتو بعیده خودت گفتی منطقی باشید ولی کارهای غیر منطقی از ما میخواهی همینهاست که منو توی شک وتردید می اندازه

ای کاش همه ایات خداوند در قران محکمات بودند وایات شک برانگیز وجود نداشتند البته این را هم بگم ایه هایی هم هستندکه از معانی اون لذت میبرم واین شبهه برام بوجود میاد که آحتمالا بعضی از ایات چون قابل قبول نیستند برای موجوداتی غیر ازما که منطق متفاوتی دارند ارائه شده است

[="Tahoma"]تردید در فهم آیات قرآن؟!

پرسش:
با خواندن معانی و ترجمه قرآن، امروز پس از حدود چهل سال ایمانداری، در تردیدی عمیق فرو رفته ام. خیلی جاها احساس می کنم خدا به ما زور می گويد و خواستار اجرای قوانین غیرمنطقی و نا عادلانه است. چرا خداوند اينگونه با انسان صحبت می کند؟

پاسخ:
«وَ اللَّهُ عَليمٌ‏ حَكيم‏»؛ و خداوند دانا و حكيم است.(1)
«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ‏ وَ الْإِحْسانِ»؛ خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان مى ‏دهد.(2)
«إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ‏ ذَرَّةٍ»؛ خداوند (حتّى) به اندازه سنگينى ذره‏ اى ستم نمى‏ كند.(3)
خداوند عادل، علیم و حکیم است و فرد حکیم، نه تنها قوانین ظالمانه و ناعادلانه وضع نمی کند، حتی قوانین عبث و بی فایده هم وضع نمی کند؛ بنابر این، قوانین الهی هیچگاه غیرمنطقی و ناعادلانه نیست.
قطعا به مراد صحیح از کلام خداوند نرسیده اید؛ برداشت نادرست و غیرعلمی از کلام الهی، دلیل نمی شود تا مدعی شویم خداوند چنین فرموده است و آن را به خداوند نسبت دهیم.
«لا يَأْتيهِ الْباطِلُ‏ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزيلٌ مِنْ حَكيمٍ حَميد»؛ كه هيچ گونه باطلى، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى ‏آيد؛ چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است.(4)

در ادامه برخی موارد بررسی می شوند:
ممکن است گفته شود خداوند ما را برای عبادت آفریده و این جبر و زور است؛ کما این که می فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون‏»؛ من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند)!(5)
در جواب باید گفت اولا صرف این که عبادت و پرستش، از نظر شرعی و تکلیف دینی، لازم و واجب شمرده شود، هیچ محدودیت و منع عقلی ندارد. ثانیا وقتی مسیر تکامل و رشد انسان، از طریق عبادت و پرستش خداوند متعال است، عقل و منطق، حکم می کند که انسان به این کار توصیه و در این مسیر قرار داده شود، ولو این کار با الزام و تکلیف کردن بر بندگان باشد، زیرا مصلحت و منفعت مهم تری در انتظار آن ها است.
این نیز از حکمت الهی و مصلحت خواهی برای بندگان سرچشمه می گیرد؛ لذا سود و منفعت آن، برای خود بندگان است.

ممکن است گفته شود چرا خداوند حکم قصاص برای برده قرار داده یعنی اگر کسی برده ات را کشت، تو هم می توانی برده او را بکشی؟ در جواب باید گفت بهتر است ابتدا آیه شریفه را با دقت بخوانیم:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى‏ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‏ بِالْأُنْثى‏ فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخيهِ شَيْ‏ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى‏ بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَليمٌ»؛ اى افرادى كه ايمان آورده‏ ايد! حكم قصاص در مورد كشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن، پس اگر كسى از سوى برادر (دينى) خود، چيزى به او بخشيده شود، (و حكم قصاص او، تبديل به خونبها گردد،) بايد از راه پسنديده پيروى كند. (و صاحب خون، حال پرداخت كننده ديه را در نظر بگيرد.) و او [قاتل‏] نيز، به نيكى ديه را (به ولى مقتول) بپردازد؛ (و در آن، مسامحه نكند.) اين، تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگار شما! و كسى كه بعد از آن، تجاوز كند، عذاب دردناكى خواهد داشت.(6)
آیه شریفه اصلا این چیزی که شما برداشت کرده اید را نمی گوید. آیه شریفه می فرماید اگر عبدی، عبد دیگری را کشت، قصاص می شود؛ نه این که اگر مالکی عبد فرد دیگری را کشت، مالک عبد مقتول، می تواند عبدی از او را به قتل برساند. عبد او که گناهی مرتکب نشده تا بخواهد کشته شود، بلکه آن مالک باید دیه و مبلغ او را به صاحبش بپردازد.

ممکن است گفته شود چرا خداوند در برابر شک، وعده عذاب می دهد؛ آیا این منطقی است؟ قبل از جواب، آیه شریفه آورده می شود: «أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ في‏ شَكٍّ مِنْ ذِكْري بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذاب‏»؛ [کافران گفتند:] «آيا از ميان همه ما، قرآن تنها بر او [محمّد] نازل شده؟!» آنها در حقيقت در اصل وحى من ترديد دارند، بلكه آنان هنوز عذاب الهى را نچشيده ‏اند (كه اين چنين گستاخانه سخن مى ‏گويند)!(7)
لازم به ذکر است که مخاطب این آیه کسانی نیستند که در مرحله تحقیق و در مقام شک باشند، بلکه کافران و مخالفینی هستند که قصد ایمان آوردن نداشته و نمی خواهند ایمان بیاورند لذا پیامبر و وحی الهی را انکار می کنند و انکارشان از روی شک نیست.
به آیات قبل توجه کنید: و كافران گفتند: «اين ساحر بسيار دروغگويى است! آيا او بجاى اين همه خدايان، خداى واحدى قرار داده؟! اين براستى چيز عجيبى است!» سركردگان آنها بيرون آمدند و گفتند: «برويد و خدايانتان را محكم بچسبيد، اين چيزى است كه خواسته ‏اند (شما را گمراه كنند)! ما هرگز چنين چيزى در آيين ديگرى نشنيده‏ ايم؛ اين تنها يك آئين ساختگى است! آيا از ميان همه ما، قرآن تنها بر او [محمّد] نازل شده؟!»(8)
در ادامه بهتر است کلام برخی مفسران را نیز ببینیم.
در تفسیر نمونه آمده: «ايراد به شخص محمد (صلی الله علیه و آله) بهانه ‏اى بيش نيست و اين شک و ترديد آنها در مسأله، نه به خاطر وجود ابهام در قرآن مجيد است، بلكه سرچشمه آن هوى و هوس ها و حب دنيا و حسادت ها است... آرى هميشه گروهى وجود دارند كه گوششان بدهكار منطق و حرف حساب نيست، و چيزى جز تازيانه ‏هاى عذاب آنان را از مركب غرورشان پياده نمى ‏كند، بايد مجازات شوند كه درمانشان تنها عذاب الهى است.»(9)
علامه طباطبایی(ره) می گوید: «و اگر به حقانيت پیامبر(صلی الله علیه و آله) معتقد نشده‏ اند، نه بدان جهت است كه قرآن در دلالت كردن بر حقانيت نبوت و آيت بودنش براى آن، خفايى داشته و از افاده اين معنا قاصر است و نمى ‏تواند براى مردم يقين و اعتقاد بياورد، بلكه تعلق دلهاى آنان به عقايد باطل، و پافشارى آنان بر تقليد كوركورانه است، كه ايشان را از نظر و تفكر در دلالت آيت الهى و معجزه او بر نبوت باز مى ‏دارد. و در نتيجه در باره اين آيت ـ يعنى قرآن ـ در شكند در حالى كه قرآن آيتى معجزه است.»(10)
ایشان در ادامه می آورد: «انكار قرآن از ناحيه مشركين و ايمان نياوردن آنان به حقانيت آن، ناشى از شكى نيست كه نسبت به آن داشته باشند، بلكه ناشى از روح سركشى و استكبارى است كه دارند، اين روحيه باعث شده كه به حقانيت قرآن اعتراف نكنند، هر چند نسبت به آن يقين داشته باشند و اين سركشى را هم چنان ادامه مى‏ دهند تا وقتى كه عذاب را بچشند، آن وقت به حكم اضطرار ناگزير مى‏ شوند اعتراف كنند، هم چنان كه اقوام ديگرى كه مثل ايشان بودند، بعد از چشيدن عذاب اعتراف كردند.»(11)

ممکن است گفته شود چرا در قرآن متشابهات وجود دارد، ای کاش همه آیات خداوند در قرآن، محکمات بودند و آیات شک برانگیز وجود نداشتند.
در جواب باید گفت این مشکل از طرف قرآن نیست بلکه از طرف انسان ها است؛ تفاوت افق علمی متکلم (خداوند) و مستمع (انسان) موجب این دشواری در فهم می شود.
به نظر علامه طباطبایی(ره) اساسا اشتمال قرآن بر آيات متشابه امرى واجب و ضرورى بوده است و جز اين امكان نداشته است؛ زیرا انتقال مفاهيم عالى و معنوى قرآن به انسان ‏ها جز از طريق الفاظ و عبارات امكان‏ پذير نمى ‏باشد، اين الفاظ مادى نمى ‏توانند در بر گيرنده همه آن محتوا و معنا باشد؛ به همين جهت، تشابه پديد مى‏ آيد و دليل آن همان است كه معانى در قالب اين الفاظ نمى‏ گنجند.(12)
چند نکته دیگر در مورد متشابهات:
متشابهات، در اصل متشابه نیستند بلکه در نظر ما متشابه هستند. به بیان دیگر؛ تشابه در منظر انسان های عادی است، و الا حقیقت قرآن و نیز برای انسان کامل (معصوم) تشابهی وجود ندارد.
افزون بر این که آيات محكم به خودى خود محكم است، و آيات متشابه به وسيله آيات محكم، محكم مى ‏شود.(13)
مطلب دیگر این که نسبت آیات متشابه به کل آیات قرآن، بسیار کم و در حدود 200 آیه است.(14)
علاوه بر این که بیشترین تشابه، تشابه عرضی (در مقابل تشابه اصلی) است که ارتباطی با اصل قرآن ندارد بلکه توسط گروه ها و فرقه های اسلامی و بعد از نزول قرآن، واقع شده و هر کدام نظرات و عقائد خود را بر قرآن تحمیل کرده و موجب وقوع تشابه شده اند.(15)
بنابر این: تفاوت افق علمی متکلم(الله) و مخاطب(انسان)، از طرفی گنجاندن مفاهیم عالیه در قالب الفاظی محدود و قابل فهم بشر، خود به خود، موجب تشابه می شود. البته این گونه نیست که انسان هیچ فهمی از آن ها نداشته باشد بلکه هر انسانی متناسب با ظرفیت خود، فهم اجمالی و حداقلی از قرآن دارد و در اثر پیشرفت علمی و ارتقای سطح دانش، به زوایای بیشتری از کلام خداوند می رسد که قبلا نرسیده بوده است. لذا وجود آیات متشابه در قرآن، معنایش عدم فهم آنان نیست بلکه متشابهات نیز قابل فهم هستند البته پس از رجوع به محکمات و ادله دیگر.

__________
(1) نساء/ 26.
(2) نحل/ 90.
(3) نساء/ 40.
(4) فصلت/ 42.
(5) ذاریات/ 56.
(6) بقره/ 178.
(7) ص/ 8.
(8) ص/ 4-8.
(9) تفسير نمونه، ج ‏19، ص 224.
(10) ترجمه تفسیر المیزان، ج 17، ص 280.
(11) همان.
(12) همان، ج ‏3، ص‏93 ـ 97.
(13) ر.ک: همان، ج ‏3، ص 29 و 31.
(14) ر.ک: معرفت، التمهيد، ج 3، ص 14.
(15) معرفت، علوم قرآنى، ص 277 و 286 و 295.

موضوع قفل شده است