جمع بندی هنگامه ی خلقت فرشتگان

تب‌های اولیه

36 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هنگامه ی خلقت فرشتگان

خیلی وقته که شبهه ای خونده بودم و پس ذهنم جا خوش کرده بود...می خواستم در میانش بگذارم...احتمالا شنیده باشیدش...برای من که شبهه ی قرص و محکم و بدون چون و چرایی آمد...اما شاید اشتباه کرده باشم، پس خواستم با کارشناس در میان بگذارمش...
مگر برای با خبری از داستان فرشتگان و جنسیتشان حتما باید در هنگام خلقت فرشتگان حضور داشته باشیم؟که خدا اینطور خورده می گیرد...

سوره الزخرف (43) آیه 19 وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ
و فرشتگان را که بندگان خدايند زن پنداشتند آيا به هنگام خلقتشان ، آنجاحاضر بوده اند ؟ زودا که اين شهادتشان را مي نويسند و از آنها بازخواست مي شود

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هدی

با سلام و عرض ادب
راه علم به یک مساله سه چیز است :

عقل
حس
نقل
مشرکین از هیچ یک از این سه راه نمی توانستند ثابت کنند که ملائکه مونث هستند .

مشرکین دلیل عقلی بر این مساله نداشتند ، دلیل نقلی هم نداشتند . در ایات 156و 157 سوره مبارکه صافات از آنان می پرسد که آیا شما بر مونث بودن ملائکه دلیل نقلی دارید ؟ یعنی کتابی آسمانی نزد شماست که در آن بیان شده باشد که ملائکه مونثند ؟این منتفی است و شما دلیلی در این زمینه ندارید .

می ماند یک راه و آن راه حس و مشاهده است لذا مطرح می فرماید که
ایا از راه حس و تجربه و مشاهده عینی دانستید که ملائکه مونثند؟
و جـعـلوا المـلئكـه الذين هم عبدالرحمن اناثا اشهدوا خلقهم ستكتب شهادتهم و يسئلون(زخرف/19)
آرى مشركين ملائكه را كه بندگان خدايند ماده پنداشتند، مگر در هنگام آفريدن آنان حاضر بودند؟ به زودى اين شهادتشان نوشته مى شود و از آن بازخواست خواهند شد.
ام خلقنا الملائكة اناثا و هم شاهدون(صافات/150)
و آيا روزى كه ما ملائكه را ماده خلق مى كرديم ايشان شاهد و ناظر بودند
ام لكم سلطان مبين (صافات/156)
يا آنكه راستى برهان روشنى داريد؟
فاتوا بكتابكم ان كنتم صادقين (صافات/157)
اگـر كـتـابـى در ايـن باره بر شما نازل شده پس آن كتابتان را بياوريد اگر راست مى گوييد

بیان این موارد در فرمایشات مرحوم علامه طباطبایی بدین شرح است :

"راه عالم شدن به نرى و مادگى حس است، و مشركين ملائكه را نـديده اند تا بدانند آيا نرند يا ماده"(1)
"از ايشان بپرسى. آيا ما مـلائكـه را مـاده خلق كرده ايم، و آيا مشركين در روزى كه ما ملائكه را خلق مى كرديم آنجا حـاضـر بـودنـد.

وقـتـى عـقـل و حـس اجـازه چـنـيـن عـقـيـده اى را نـدهـد، بـاقـى می مـانـد دليـل نـقـلى و كـتابى كه از ناحيه خدا آن را اثبات كرده باشد پس اگر مدعاى مشركين حق است، بايد كتابى آسمانى ارائه دهند، تا مدعاى آنان را اثبات كند."(2)

استاد جوادی آملی نیز در توضیح آیات می فرمایند:
(از اينها سؤال كن که شما با حس و تجربه حسّي آزموديد اينها مؤنث هستند؟ اينكه نبود, دليل عقلي داريد كه اينها مؤنث هستند؟ اين هم كه نيست, برهان نقلي در يكي از كتاب‌هاي آسماني چنين نوشته است؟ اين هم كه نيست, پس در اين مقدمه كه مي‌گوييد فرشته‌ها مؤنث‌ میباشند، دستتان خالي است.) (3)



نیز می فرمایند:
"در هنگام آفرينش آسمان و زمين شما نبوديد تا ببينيد که آسمان و زمين چطور خلق ميشوند، يک؛
در هنگام خلق فرشتهها و انسانها هم شما حضور نداشتيد تا بفهميد که چه طور آفريده ميشوند، دو؛
از کجا ميدانيد که فرشتهها مؤنّث هستند؟"(4)


بنابراین پاسخ سوال شما این است که در ایات دیگر، خداوند راه دستیابی به علم مونث بودن ملائکه را از آنان جویا شد(راه عقلی و نقلی) .در ایه 19 زخرف و همچنین 150 صافات ، از آنان می پرسد که حال که دو راه دیگر منتفی است ایا از راه حس و مشاهده به مونث بودن ملائکه پی بردید؟



(1)- المیزان ذیل آیه 19 سوره مبارکه زخرف
(2)- همان، ذیل آیات 150،156و157سوره مبارکه صافات
(3)- استاد جوادی آملی، بنیاد علوم وحیانی اسراء،تفسیر سوره مبارکه صافات جلسه32
(4)- همان، تفسير سوره زخرف جلسه 7


با سلام و تشکر

هدی;922936 نوشت:
شرکین دلیل عقلی بر این مساله نداشتند

نکته ی اول اینکه ما که نباید سخن را با سخن دیگر قاطی کنیم....
بنده از شما می پرسم که مثلا مگر این حقوق کارمندی دخل و خرج بچه ها را نمی دهد که سر ماه پول کم می آورید...بعد از چند ماه و یا چند سال بعد دوباره بنده می پرسم، مگر حقوق کارمندی شما دخل و خرج خوراک شما و همسرتان را نمی دهد؟؟(شما توی دلتان می گویید مگر فقط دخل و خرج خوراک من و همسرم هست، دخل و خرج بچه ها هم هست...شما نمی گویید که این فلانی چند سال پیش، به دخل و خرج بچه ها اشاره کرد بود)هر سخن در جای خودش....وقتی پیامبر آیات سوره زخرف را برای مشرکان بیان می کرد، مشرکان می توانستند بگویند که مگر فقط برای آگاهی از جنسیت فرشتگان باید در هنگام خلقتشان حاظر بودیم...بعد منطقی است که پیامبر بگوید که من چند سال پیش در سوره صافات به روش نقلی هم اشاره کردم؟؟این خنده دار است...هر سخن جای خودش....

اما نکته ی دوم...مشرکان شمن هایی یا جادوگر هایی داشتن که آنها با اجنه در ارتباط بودند و حرف و حدیث هایی را رد و بدل می کردند....خبر هایی می گرفتند....شاید آن شمن ها خبر گرفته بودند که فرشتگان مونث هستند....و مردم که به راستگویی آنها اعتماد داشتند حرف هایشان را باور می کردند...ما در خیلی از زمینه ها به حرف و حدیث علما و پزشگان و متخصصان اعتماد می کنیم....یا شاید اصلا خود فرشتگان بر مردم حاظر شده بودند و با مردم سخن گفته بودند...شاید بگویید که همچین چیزی را تاریخ اشاره نکرده و هیچگاه همچین حرکتی از فرشتگان سر نزده...ولی به هر حال ممکن است...چطور خدا از حاظر بودن مشرکان در هنگامه ی خلقت فرشتگان که هیچ گذاره ی تاریخی آن را بازگو نکرده سوال می کند ولی از اینکه شاید فرشتگان بر مشرکان حاظر شده باشند سوال نمی کند؟؟پس خدا باید در کنار این سخن که پرسید آیا در هنگام خلقت فرشتگان حاظر بودید، می پرسید که آیا فرشتگان بر شما حاظر شده اند و برای شما از خودشان توضیح داده اند؟؟یا می پرسید آیا شمن ها و جادوگرانی قابل اعتماد براش شما خبر آورده اند؟؟آیا دلیلی عقلی دارید؟؟و صد ها آیا و دلیلی و روش دیگر که می توان به جنسیت فرشتگان پی برد....

استاد خدا وکیلی شما با این پاسخ ها دارید قرآن را در حد کتابی نوشته ی بشر پایین می آورید....وقتی کتابی نوشته ی خداست باید طوری آن را توجیه و تفسیر و بررسی کرد که مو را از ماست بیرون می کشیم....

هدی;922940 نوشت:
از راه حس و مشاهده به مونث بودن ملائکه پی بردید؟

من تعجب می کنم، راه حس و مشاهده مگر مساویست با اینکه در هنگام خلقت فرشتگان حاظر بودن؟؟؟اینکه فرشتگان خود حاظر شوند و خود از خودشان سخن بگویند و خود را نشان دهند هم می تواند دلیلی حسی باشد....روش های بیشمار دیگری هم هست...مثل اینکه شمن ها و جادوگران نقل کرده باشند....دلیل نقلی فقط کتاب آسمانی نیست...می تواند سینه به سینه و نقل به نقل از گذشتگان رسیده باشد....مگر ما احادیثمان کتاب آسمانی است؟؟نمازمان را در کتاب آسمانی نوشته است؟؟؟این دلایلی که قرآن ذکر می کند را شما می خواهید گسترش بدهید و بزرگشان کنید بی دلیل...مثلا آنجا که از کتاب آسمانی سخن گفته را مساوی می گیرید به کلا دلایل نقلی!!!!!!!!برای چه؟؟؟؟یا در هنگامه ی خلقت حاظر بودن را مساوی می گیرید با کلا اینکه دلیلی حسی دارید...!!!!!!!!برای چه؟؟؟مگر دلیل حسی فقط در هنگام خلقت حاظر بودن است؟؟؟؟
استاد اینطوری نمی شود..این پاسخ ها بسیار سست است...انگار نه انگار که کتاب خدا را داریم بررسی می کنیم....حالا بنده خیلی سخت نگرفتم....که این ایرادات را پیدا کردم...ایرادات بیشتری می توانستم بگیرم

باسمه الحق

پارسا مهر;923024 نوشت:
من تعجب می کنم، راه حس و مشاهده مگر مساویست با اینکه در هنگام خلقت فرشتگان حاظر بودن؟؟؟اینکه فرشتگان خود حاظر شوند و خود از خودشان سخن بگویند و خود را نشان دهند هم می تواند دلیلی حسی باشد....روش های بیشمار دیگری هم هست...مثل اینکه شمن ها و جادوگران نقل کرده باشند....دلیل نقلی فقط کتاب آسمانی نیست...می تواند سینه به سینه و نقل به نقل از گذشتگان رسیده باشد.

ادعایی از سوی مشرکان مطرح شده است(انوثت ملائکه)

استدلال قران در ردّ این ادعا قوی ترین استدلال است به این جهت که

اولا شنیدن هر گز مانند به عینه دیدن نیست

ثانیا دیدن در احراز یقین،معادل در جریان خلقت و شکل گیری چیزی بودن نیست.

وقتی کسی در هنگام خلقت موجودی در نزد او حاضر باشد و شکل گیری او را مشاهده کند در علم به خصوصیات

آن موجود به حدّ یقین خواهد رسید؛مشرکان طوری از انوثت ملائکه سخن می گفتند که گویی هنگام خلقت آنها

حضور داشته و به مؤنث بودن ملائکه یقین دارند لذا روش احتجاج قران در آیه شریفه بر همان مبناست.

حبیبه;923222 نوشت:
کسی در هنگام خلقت موجودی در نزد او حاضر باشد و شکل گیری او را مشاهده کند در علم به خصوصیات

آن موجود به حدّ یقین خواهد رسید؛مشرکان طوری از انوثت ملائکه سخن می گفتند که گویی هنگام خلقت آنها

حضور داشته و به مؤنث بودن ملائکه یقین دارند لذا روش احتجاج قران در آیه شریفه بر همان مبناست.


عجیب است....شما که در روز پنج وعده نماز می خوانید و یقین دارید که پنج وعده نماز به این کیفیات باید باشد و وضوعش اینطوری باشد، رکوعش اینطوری باشد، قنوتش آنطوری باشد...در هنگامی که پیامبر نماز می خواندند حاظر بودید...شما طوری نماز می خوانید که انگار در هنگام نماز خواندن پیامبر حاظر بودید....
شما که قرآن را کلام خدا می دانید، بدون چرا آن را عاری از هرگونه تحریف می دانید در هنگام نوشته شدن قرآن بر روی پوست آهو در زمان پیامبر حاظر بودید
گرامی خیر همانطور که شما در هنگام کتابت قرآن حاظر نبودید ولی شهادت می دهید که قرآن کلام خداست....مشرکان هم می توانستند در هنگام خلقت فرشتگان حاظر نباشند و پی به جنسیت فرشتگان ببرند....بنده دو مثال زدم..مثال های دیگری هم هستند، شما این دو. مثال را قبول نگردید///ولی از حق و انصاف این مثال که در ادامه عرض خواهم کرد هم رد خور ندارد...مثلا فرشتگان خودشان رو در روی مشرکان قدم زده باشند و خودشان را در خواب و بیداری نشان داده باشند که مونث اند...یعنی شما می فرمایید که با نمایش و عرض اندام فرشتگان جلوی چشم مشرکان هم نمی شود به جنسیت آن ها یقین پیدا کرد...باید حتما در هنگام خلقتشان حاظر بود!پناه بر خدا!!!پس چطور است که شما در هنگام ظهور اسلام و تبلیغ اسلام انتظار می رفت که به حقانیت ادعای پیامبر شهادت بدهید
شما از کجا فهمیدید که مشرکان طوری به مونث بودن فرشتگان یقین دارند که حتی دیدن فرشتگان و معجزه آوردنشان هم آن یقین را نمی رساند...والا طوری شما سخن می گویید که انگار در هنگام رد و بدل شدن اعتقادات و ادعا ها بین مشرکان آنجا حاظر بودید

عرض سلام خدمت شما

نقل قول:
نکته ی اول اینکه ما که نباید سخن را با سخن دیگر قاطی کنیم....
بنده از شما می پرسم که مثلا مگر این حقوق کارمندی دخل و خرج بچه ها را نمی دهد که سر ماه پول کم می آورید...بعد از چند ماه و یا چند سال بعد دوباره بنده می پرسم، مگر حقوق کارمندی شما دخل و خرج خوراک شما و همسرتان را نمی دهد؟؟(شما توی دلتان می گویید مگر فقط دخل و خرج خوراک من و همسرم هست، دخل و خرج بچه ها هم هست...شما نمی گویید که این فلانی چند سال پیش، به دخل و خرج بچه ها اشاره کرد بود)هر سخن در جای خودش....وقتی پیامبر آیات سوره زخرف را برای مشرکان بیان می کرد، مشرکان می توانستند بگویند که مگر فقط برای آگاهی از جنسیت فرشتگان باید در هنگام خلقتشان حاظر بودیم...بعد منطقی است که پیامبر بگوید که من چند سال پیش در سوره صافات به روش نقلی هم اشاره کردم؟؟این خنده دار است...هر سخن جای خودش....

جناب پارسا مهر متاسفانه شما آنقدر در نقد زدن به پاسخ عجله دارید که حتی پاسخها را با دقت نمیخوانید تا شاید پاسخ نقدی که در ذهنتان شکل گرفته در همین پستی باشد که در حال مطالعه اش هستید .
بزرگوار من کجا گفتم چند سال قبل در آیه ای دیگر به روش نقلی آن پرداخته شده ؟ من عرض کردم در ایات دیگر، خداوند راه دستیابی به علم مونث بودن ملائکه را از آنان جویا شد(راه عقلی و نقلی) .
کی عرض کردم چند سال قبل؟ شما اگر فقط به ایاتی که برایتان قرار دادم دقت میکردید متوجه میشدید که ایات مذکور چند سال قبل نازل نشده بود دقیقا 5-6 ایه بعد از ایه مورد نظر بود .دقت کنید :
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ ﴿۱۵۰﴾
أَلَا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ ﴿۱۵۱﴾
وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۵۲﴾
أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ ﴿۱۵۳﴾
مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿۱۵۴﴾
أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۱۵۵﴾
أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُبِينٌ ﴿۱۵۶﴾
فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۵۷﴾
اینها آیات 150 تا 157 سوره مبارکه صافات هستند یعنی هر سه راه عقل و حس و نقل درهمین چند آیه متوالی بیان شده است .

نقل قول:
اما نکته ی دوم...مشرکان شمن هایی یا جادوگر هایی داشتن که آنها با اجنه در ارتباط بودند و حرف و حدیث هایی را رد و بدل می کردند....خبر هایی می گرفتند....شاید آن شمن ها خبر گرفته بودند که فرشتگان مونث هستند....

[=&quot] از کجا؟از اجنه؟ اجنه از کجا فهمیده بودند که فرشتگان مونثند؟
[=&quot]ببینید مسیر دستیابی به اطلاعتی که شما ترسیم میکنید این است :
[=&quot]مردم از شمن ها ،شمن ها از اجنه . اجنه از؟
[=&quot]چه کسی گفته که اجنه میتوانند ملائکه را ببینند؟
[=&quot]خود شمن ها هم نمیتوانند ببینند . مردم هم نمیتوانستند ببینند .هم خداوند ملائکه ای بر آنها نازل نکرده بنا بر این آیه شریفه:
[=&quot]وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ﴿انعام/[=&quot]۱۱۱[=&quot]﴾
[=&quot]و اگر ما فرشتگان را به سوى آنان مى‏ فرستاديم و اگر مردگان با آنان به سخن مى ‏آمدند و هر چيزى را دسته دسته در برابر آنان گرد مى ‏آورديم باز هم ايمان نمى ‏آوردند جز اينكه خدا بخواهد ولى بيشترشان نادانى مى كنند
[=&quot]یعنی تا کنون فرشته ای بسوی آنان نفرستادیم[=&quot]
[=&quot]و هم خودشان اذعان دارند که ملائکه بر آنان نازل نشده ،بنابراین آیه شریفه :
[=&quot]وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا ﴿فرقان/[=&quot]۲۱[=&quot]﴾
[=&quot]و كسانى كه به لقاى ما اميد ندارند گفتند چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند يا پروردگارمان را نمى ‏بينيم قطعا در مورد خود تكبر ورزيدند و سخت‏ سركشى كردند
[=&quot]یعنی تا کنون ملائکه را ندیده اند .
[=&quot]لذا بنابراین ایات مردم –من جمله شمن هایی که از آنان سخن میگویید- ملائکه را ندیده اند .
[=&quot]اجنه بنا بر کدام استدلال یا استناد ملائکه را دیده اند؟ تا بتوانند مونث بودن آنها را تایید کنند یا خبر بدهند؟
[=&quot]بنابراین بحث رویت و دیدن ملائکه بصورت جدی چه از جانب مردم چه شمن هاوچه اجنه ،منتفی است .

نقل قول:
مردم که به راستگویی آنها اعتماد داشتند حرف هایشان را باور می کردند...ما در خیلی از زمینه ها به حرف و حدیث علما و پزشگان و متخصصان اعتماد می کنیم....

از شما بعید است .این چه قیاسی است؟ شمن های درغگوی فریبکار دغلکار را با علما و پزشکان و متخصصان مقایسه می کنید؟ اطلاعات این بزرگواران بر اساس حقیقت و پژوهش و علم و واقعیات است نه رمل و اسطرلاب و استخوان مردگان و سحر و جادو و اجنه. حالا اگر در یک مقطعی، مردم دچار انحطاط عقلی و انحراف فکری و جهل باشند به نحوی که به ساحران و جادوگران اعتماد کنند دلیل است که این شمن ها و جادوگران ، راستگو و راست گفتارند مانند علما و متخصصان؟ و اگر میگویند ملائکه مونثند ، پس لابد راست میگویند و هستند ؟!!!!

پارسا مهر;923023 نوشت:
.یا شاید اصلا خود فرشتگان بر مردم حاظر شده بودند و با مردم سخن گفته بودند...شاید بگویید که همچین چیزی را تاریخ اشاره نکرده و هیچگاه همچین حرکتی از فرشتگان سر نزده...ولی به هر حال ممکن است...

هم ایه از اعتراف خود مردم آوردم که ملائکه بر آنان نازل نشده اند و هم ایه ای آوردم که خداوند برآنان فرشته ای نازل نکرده است :
وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ﴿انعام/۱۱۱﴾
و اگر ما فرشتگان را به سوى آنان مى‏ فرستاديم و اگر مردگان با آنان به سخن مى ‏آمدند و هر چيزى را دسته دسته در برابر آنان گرد مى ‏آورديم باز هم ايمان نمى ‏آوردند جز اينكه خدا بخواهد ولى بيشترشان نادانى مى كنند
یعنی تا کنون فرشته ای بسوی آنان نفرستادیم
و هم خودشان اذعان دارند که ملائکه بر آنان نازل نشده :
وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا ﴿فرقان/۲۱﴾
و كسانى كه به لقاى ما اميد ندارند گفتند چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند يا پروردگارمان را نمى ‏بينيم قطعا در مورد خود تكبر ورزيدند و سخت‏ سركشى كردند
یعنی تا کنون ملائکه را ندیده اند .

پارسا مهر;923023 نوشت:
چطور خدا از حاظر بودن مشرکان در هنگامه ی خلقت فرشتگان که هیچ گذاره ی تاریخی آن را بازگو نکرده سوال می کند

استفهام مورد نظر شما که در دو آیه 150 صافات و 19 زخرف بیان شده استفهام انکاری است .استفهام انکاری سوالی است که پاسخ آن با انکار و تکذیب همراه است . یعنی وقتی میپرسند آیا شما هنگام خلق ملائکه بودید ،معنایش این است که نبودید.

پارسا مهر;923023 نوشت:
آیا شمن ها و جادوگرانی قابل اعتماد براش شما خبر آورده اند؟؟
فرقی نمیکند ، آنها هم باید مشاهده کرده باشند و این سوال در مورد آنها هم ساری و جاریست .اگر پاسختان این است که آنها از اجنه اطلاعات گرفتند باید بگویم در مورد اجنه هم این سوالات مطرح است بالاخره یکی باید دیده باشد و دلیل عقلی یا نقلی یا حسی بر رویت ملائکه بیاورد .
پارسا مهر;923023 نوشت:
استاد خدا وکیلی شما با این پاسخ ها دارید قرآن را در حد کتابی نوشته ی بشر پایین می آورید....وقتی کتابی نوشته ی خداست باید طوری آن را توجیه و تفسیر و بررسی کرد که مو را از ماست بیرون می کشیم....

بزرگوار !شما لطفا به پاسخهای ارائه شده در حد عنایت به ظاهر پاسخ و ایات دقت بفرمایید ،کشیدن مو از ماست بعدا انشاء الله.

پارسا مهر;923024 نوشت:
من تعجب می کنم، راه حس و مشاهده مگر مساویست با اینکه در هنگام خلقت فرشتگان حاظر بودن؟؟؟اینکه فرشتگان خود حاظر شوند و خود از خودشان سخن بگویند و خود را نشان دهند هم می تواند دلیلی حسی باشد....

وقتی بنا به اعتراف خودشان –ایه 21 فرقان/:در این آیه که قبلا آوردم، آنها می گویند چرا ملائکه بر ما نازل نمی شوند ، معنایش این است که نازل نشده اند دیگر.- ملائکه بر آنها نازل نشده راه دیگر مشاهده محصور می شود در حضور آنان ، زمان خلقت ملائکه .

پارسا مهر;923024 نوشت:
روش های بیشمار دیگری هم هست...مثل اینکه شمن ها و جادوگران نقل کرده باشند....

جواب این مطلب را در قسمتهای قبل دادم می توانید مطالعه کنید .
پارسا مهر;923024 نوشت:
دلیل نقلی فقط کتاب آسمانی نیست...می تواند سینه به سینه و نقل به نقل از گذشتگان رسیده باشد

بله دیگر بالاخره باید به یک کسی منتهی شود که او دیده باشد ، لذا این پرسش از او مطرح می شود .متاسفانه شما به این مساله توجه نمی کنید.
پارسا مهر;923024 نوشت:
مگر ما احادیثمان کتاب آسمانی است؟؟نمازمان را در کتاب آسمانی نوشته است؟

دقیقا. احادیث ما به کسی در نهایت منتهی میشود که آن فرد، معصوم علیه السلام را دیده و روایت را از او گرفته باشد .

پارسا مهر;923024 نوشت:
این دلایلی که قرآن ذکر می کند را شما می خواهید گسترش بدهید و بزرگشان کنید بی دلیل...مثلا آنجا که از کتاب آسمانی سخن گفته را مساوی می گیرید به کلا دلایل نقلی!!!!!!!!برای چه؟؟؟؟یا در هنگامه ی خلقت حاظر بودن را مساوی می گیرید با کلا اینکه دلیلی حسی دارید...!!!!!!!!برای چه؟؟؟
به همین دلیل عرض میکنم در ارائه نقد آنقدر عجله دارید که اصل پاسخ را به دقت مطالعه نمیکنید .
ما گفتیم راه علم به یک مساله سه راه است:
عقل
حس
نقل
وقتی مورد سوال در خصوص یک مساله غیبی است حس و نقل به این است که یا مستقیما طرف ،آن مورد غیبی را مشاهده کند (که برای مردم عادی ،میسر نبوده) و یا اینکه از جایی یا کسی علم پیدا کند که آن شخص با غیب در ارتباط باشد .
حالا ما میگوییم این شخصی که با غیب در ارتباط است پیامبر الهی است که در کتاب آسمانی اش از وجود ملائکه و خصوصیات آنها خبر میدهد و میتواند ملائکه را ببیند –
اما شما مدعی هستید که علم مردم میتواند از مثلا شمن ها باشد یا از اجدادشان ،خب حالا سوال ما این است که شمن ها و یا اجدادشان از کجا این علم را آورده اند ؟ آیا خودشان مشاهده کرده اند ؟- مسلما نه چون آنها هم مثل این مردم هستند و ملائکه برآنان نازل نشده است – آیا از غیب وحی به آنان نازل شده ؟بازهم نه . پس می بینید که این دو راه وقتی به اجداد و پیشینیان هم میرسیم باز ساری و جاری است.

پارسا مهر;923024 نوشت:
حالا بنده خیلی سخت نگرفتم....که این ایرادات را پیدا کردم...ایرادات بیشتری می توانستم بگیرم
لطف کنید اگربراتون ممکنه سخت بگیرید.

هدی;923333 نوشت:
بزرگوار من کجا گفتم چند سال قبل در آیه ای دیگر به روش نقلی آن پرداخته شده ؟

سلام مجدد... استاد گرامی بنده از سوره زخرف آیه آوردم که خدا به مشرکان چنین و چنان گفته و گفتم خدا طوری سخن گفته که گویا تنها راه پی بردن به جنسیت فرشتگان راه حسی یا در هنگام خلقت حاظر بودن است.... خدا می فرماید مگر در هنگام خلقت فرشتگان حاظر بودید؟؟؟؟؟؟خوب عرض بنده این است که مگر برای پی بردن به جنسیت فرشتگان باید در هنگام خلقت حاظر بود؟؟؟؟؟؟
شما در جواب چه فرمودید ؟ شما از سوره صافات آیه آوردید که پیامبر به مشرکان چنین و چنان گفته...خوب بنده هم عجله نکردم..رفتم تحقیق کردم . دیدم سوره صافات هرچند سوره ای مکی به مانند سوره رخرف است...ولی به ترتیب نزول که بچینیم، چندین سوره قبل از سوره زخرف آمده، یعنی چند ماه و یا چند سال پیش از سوره زخرف نازل شده....خوب حالا حرف بنده این است که چرا در سوره زخرف تنها به راه حسی و آن هم ققط به دیدن فرشتگان در هنگام خلقتشان هست اشاره شده ؟حالا شما چه می فرمایید ؟؟؟شما می فرمایید در سوره صافات پیامبر چند ماه و یا چند سال پیش چنین و چنان گفته؟؟؟این دو چه ربطی دارند؟؟؟اگر به آیات سوره صافات اشاره کنید که عرض بنده این است که این سوره ها چند ماه یا چند سال پیش نازل شده اند...
هدی;923333 نوشت:
اینها آیات 150 تا 157 سوره مبارکه صافات هستند یعنی هر سه راه عقل و حس و نقل درهمین چند آیه متوالی بیان شده است .

خوب استاد عرض ما سوره رخرف است...در آیات سوره زخرف که به هر سه راه اشاره نشده...تنها به یک راه حسی آن هم تنها به یکی از چندین راه حسی یعین حاظر بودن در هنگام خلقت فرشتگان اشاره شده...خوب شما چرا زخرف را مجزا بررسی نمی کنید و آن را می چسبانید به سوره صافات.... ؟؟؟

بنده می گویم هر سخن جای خودش...
چرا در سوره رخرف طوری سخن گفته شده که گویا تنها راه پی بردن به جنسیت فرشتگان حاظر بودن در هنگام خلقتشان است؟؟؟؟بنده چه چیز را جا انداخته ام؟؟؟؟
شما خواهشن به این عرض بنده پاسخ بدهید...تا انشاالله به شبهات دیگرم یا به عبارتی به پست های دیگر شما اگر لازم شد بپردازم...ممنون از صبر و حوصله تان....

باسمه الحق

پارسا مهر;923240 نوشت:
عجیب است....شما که در روز پنج وعده نماز می خوانید و یقین دارید که پنج وعده نماز به این کیفیات باید باشد و وضوعش اینطوری باشد، رکوعش اینطوری باشد، قنوتش آنطوری باشد...در هنگامی که پیامبر نماز می خواندند حاظر بودید...شما طوری نماز می خوانید که انگار در هنگام نماز خواندن پیامبر حاظر بودید....

علم شما به امور محسوس از چه طریقی است؟مثل علم به یک واقعه ی تاریخی؟

علم حضرتعالی به آنچه از حواس شما غایب است از چه طریق است؟مثل حالات درونی شخصی که آن حالات را اظهار نمی کند؟

علم ما به احکام،علم به محسوس است (با واسطه) مسلمین در عصر رسول خدا صلی الله علیه و اله احکام را از ایشان آموختند

و به نسلهای بعد از خودشان آموزش دادند.

پارسا مهر;923240 نوشت:
مشرکان هم می توانستند در هنگام خلقت فرشتگان حاظر نباشند و پی به جنسیت فرشتگان ببرند....بنده دو مثال زدم..مثال های دیگری هم هستند، شما این دو. مثال را قبول نگردید///ولی از حق و انصاف این مثال که در ادامه عرض خواهم کرد هم رد خور ندارد...مثلا فرشتگان خودشان رو در روی مشرکان قدم زده باشند و خودشان را در خواب و بیداری نشان داده باشند که مونث اند...یعنی شما می فرمایید که با نمایش و عرض اندام فرشتگان جلوی چشم مشرکان هم نمی شود به جنسیت آن ها یقین پیدا کرد...باید حتما در هنگام خلقتشان حاظر بود!

فرشتگان موجوداتی غیر مادی و مجردند و جنسیت مربوط به جسم مادی است بنابراین آنها نمی توانستند برای فرشتگان جنسیت تعیین کنند

در واقع قول به انوثت فرشتگان از سوی مشرکین ناشی از جهالت و نادانی آنان بود که البته آن را علم می پنداشتند!

پارسا مهر;923240 نوشت:
پناه بر خدا!!!

ظاهرا در سرّ و ضمیر شما روزنه ای به سوی خداباوری وجود دارد.

پارسا مهر;923457 نوشت:
خدا طوری سخن گفته که گویا تنها راه پی بردن به جنسیت فرشتگان راه حسی یا در هنگام خلقت حاظر بودن است.... خدا می فرماید مگر در هنگام خلقت فرشتگان حاظر بودید؟؟؟؟؟؟خوب عرض بنده این است که مگر برای پی بردن به جنسیت فرشتگان باید در هنگام خلقت حاظر بود؟؟؟؟؟؟

سلام
واقعا من بشدت متعجبم جناب پارسا مهر
بزرگوار عرض کردیم که اینها به اعتراف خودشان فرشتگان را ندیده بودند و درخواست میکردند که چرا برما فرشته نازل نمی شود ،این یعنی نازل نشده اند نه در خواب نه در بیداری .ایه 21 فرقان :
وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ ...
و كسانى كه به لقاى ما اميد ندارند گفتند چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند...

وقتی اینها فرشتگان را در خواب و بیداری ندیده اند برای رویت حسی فقط یک راه باقی میماند اینکه در زمان خلقت اینها حضور داشته و شاهد خلقت آنان بوده باشند . شما راه حسی دیگری غیر از این دو مورد سراغ دارید؟

هدی;923626 نوشت:
این یعنی نازل نشده اند نه در خواب نه در بیداری

با سلام...اگر نازل نشدن نه در خواب و نه در بیداری دلیل می شود که که خدا از نازل شدن فرشتگان سوال نپرسد...پس باید از حضور نداشتن در هنگام خلقت هم سوال نمی کرد..چون مشرکان هیچگاه ادعا نکرده بودند که ما در هنگام خلقت فرشتگان حضور داشتیم و اصلا همچین امری محال است...مگر آنها چقدر عمر دارند...یعنی جواب این سوال بدیهی هست که مشرکان در هنگام خلقت فرشتگام حاظر نبودند همانطور که نازل شدن هیچ فرشته ای را ندیده بودند پس چرا دلیل می شود که خدا از نازل شدن فرشتگان پرس و جو نکند ولی از حضور داشتن در هنگام خلقت سوال کند؟؟اگر مشرکان خود اعتراف داشته اند که فرشتگان نازل نشده اند و این دلیل می شود که خدا از نازل شدن فرشتگان سوال نکند..خوب همانطور هم اولا عرض کردم بدیهی بود که مشرکان در هنگام خلقت حاظر نبودند و از ثانی خود مشرکان هم قبلا در برابر این سوال که آیا دلیل حسی دارید در سوره صافات گفته بودند خیر!!ما دلیلی حسی نداریم!!!!!عجیب است این برخورد دو گانه ی شما...چرا اشکالی نمی بینید که خدا به نازل شدن فرشتگان اهمیتی ندهد ولی به حضور داشتن در هنگام خلقت اهمیت بدهد در حالی که این دو داستان عین هم بودند...از ثانی شما نفرمودید که چرا فقط به دلیل حسی اشاره شده..درسوره زخرف چرا فقط به دلیل حسی اشاره شده...اگر بگویید در سوره صافات چنین و چنان آمده...عرض بنده این است که چرا سروره صافات را به سوره زخرف می چسبانید..هر سخن در جای خودش...بنده در این باره توضیح دادم....پس سوال اینکه چرا در زخرف فقط به دلیل حس اشاره شده؟ ؟

پارسا مهر;922227 نوشت:
خیلی وقته که شبهه ای خونده بودم و پس ذهنم جا خوش کرده بود...می خواستم در میانش بگذارم...احتمالا شنیده باشیدش...برای من که شبهه ی قرص و محکم و بدون چون و چرایی آمد...اما شاید اشتباه کرده باشم، پس خواستم با کارشناس در میان بگذارمش...
مگر برای با خبری از داستان فرشتگان و جنسیتشان حتما باید در هنگام خلقت فرشتگان حضور داشته باشیم؟که خدا اینطور خورده می گیرد...

سوره الزخرف (43) آیه 19 وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ
و فرشتگان را که بندگان خدايند زن پنداشتند آيا به هنگام خلقتشان ، آنجاحاضر بوده اند ؟ زودا که اين شهادتشان را مي نويسند و از آنها بازخواست مي شود


و الله اعلم

این جمله استفهام انکاریه

با این مضمون که حضور نداشتید
من خودم خلق کردم

چطور همچین ادعایی می کنید

پارسا مهر;923668 نوشت:
با سلام...اگر نازل نشدن نه در خواب و نه در بیداری دلیل می شود که که خدا از نازل شدن فرشتگان سوال نپرسد...پس باید از حضور نداشتن در هنگام خلقت هم سوال نمی کرد..چون مشرکان هیچگاه ادعا نکرده بودند که ما در هنگام خلقت فرشتگان حضور داشتیم و اصلا همچین امری محال است...مگر آنها چقدر عمر دارند...یعنی جواب این سوال بدیهی هست که مشرکان در هنگام خلقت فرشتگام حاظر نبودند همانطور که نازل شدن هیچ فرشته ای را ندیده بودند پس چرا دلیل می شود که خدا از نازل شدن فرشتگان پرس و جو نکند ولی از حضور داشتن در هنگام خلقت سوال کند؟؟اگر مشرکان خود اعتراف داشته اند که فرشتگان نازل نشده اند و این دلیل می شود که خدا از نازل شدن فرشتگان سوال نکند..خوب همانطور هم اولا عرض کردم بدیهی بود که مشرکان در هنگام خلقت حاظر نبودند و از ثانی خود مشرکان هم قبلا در برابر این سوال که آیا دلیل حسی دارید در سوره صافات گفته بودند خیر!!ما دلیلی حسی نداریم!!!!!عجیب است این برخورد دو گانه ی شما...چرا اشکالی نمی بینید که خدا به نازل شدن فرشتگان اهمیتی ندهد ولی به حضور داشتن در هنگام خلقت اهمیت بدهد در حالی که این دو داستان عین هم بودند...ا

با سلام
از حاضر نبودن در هنگام خلقت فرشتگان سوال پرسید چون پاسخش مشخص است و در واقع این پرسش برای انکار است نه پرسش حقیقی و برای استفهام حقیقی نیست.
در پاسخهای قبلی هم عرض کرده بودم که استفهام انکاری یعنی نیاز به پاسخ طرف مقابل نداره و پاسخش منفی هست .امیدوارم به پاسخ ها توجه بیشتری مبذول کنید .
عدم تو.جه به صحبتها و استدلالها ، بحث را فرسایشی میکند .
پارسا مهر;923668 نوشت:
از ثانی شما نفرمودید که چرا فقط به دلیل حسی اشاره شده..درسوره زخرف چرا فقط به دلیل حسی اشاره شده...اگر بگویید در سوره صافات چنین و چنان آمده...عرض بنده این است که چرا سروره صافات را به سوره زخرف می چسبانید..هر سخن در جای خودش...بنده در این باره توضیح دادم....پس سوال اینکه چرا در زخرف فقط به دلیل حس اشاره شده؟ ؟

اگر سوره صافات ،قبل از سوره زخرف نازل شده باشد با توجه به اینکه هر سه استدلال را واجد است یک استدلال همه جانبه را بیان کرده . در سوره زخرف یکی از آنها – استدلال حسی- را آوره است .دلیل و الزامی ندارد که در تمام قران ، همه ی مطالبی که قبلا در یک موضوع گفته شده ، مجددا در ایه یا سوره دیگری عینا تکرار شود ، بلکه ممکن است به دلیل یا دلایلی صرفا برخی از آن دلایل بیان شود . علتش را هم ممکن است بدانیم یا احتمال بدهیم ممکن است خیر – البته قطعا دلیل دارد ولی ممکن است در منابع تفسیری و ... بیان نشده باشد- مثلا بیان دلیل حسی در سوره مبارکه زخرف ،ممکن است – الله اعلم- از این باب باشه که اولین و در دسترس ترین راه شناخت ، حس بینایی است لذا در این سوره این دلیل بیان شده است.

[="Tahoma"][="Navy"]

پارسا مهر;922227 نوشت:
سوره الزخرف (43) آیه 19 وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ
و فرشتگان را که بندگان خدايند زن پنداشتند آيا به هنگام خلقتشان ، آنجاحاضر بوده اند ؟ زودا که اين شهادتشان را مي نويسند و از آنها بازخواست مي شود

سلام
منظور قرآن کریم شاهد بودن در هنگام آفرینش فرشتگان نیست بلکه منظور آگاهی بر ماهیت فرشتگان است
خیلی ساده قرآن کریم می خواهد بگوید شما اصلا می دانید فرشتگان چه هستند که بگویید مونث یا مذکرند؟
اشهدوا خلقهم آیا نوع آفرینش آنها را شاهد بوده اند؟ می دانند چه هستند؟
یا علیم[/]

هدی;924034 نوشت:
در سوره زخرف یکی از آنها – استدلال حسی- را آوره است

با سلام....استاد بنده تعجب می کنم شما چرا راحت از این مسئله می گذرید که می گویید خدا صلاح دانسته در سوره زخرف فقط به یک دلایل اشاره کند...اصلا اصل شبهه همین است که چرا فقط به یک دلیل اشاره کرده...بعد شما به اصل شبهه پاسخ می دهید الله اعلم و با احتمالات پاسخ می دهید؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟
استاد اینگونه اظهار عقیده الله نشان می دهد که گویا الله هول شده و تنها راه شناخت جنسیت فرشتگان را حاظر بودن در هنگامه ی خلقت دانسته....بعد شما خیلی راحت می گویید که
علتش را هم ممکن است بدانیم یا احتمال بدهیم ممکن است خیر!!!!!!!استاد باز بنده عرض میکنم مگر تنها راه شناخت جنسیت فرشتگان دلیل حسی و آنهم حضور در هنگام خلقت است که خدا اینگونه سخن می گوید...عرض کردم که گویا خدا هول شده و اینگونه اظهار عقیده کرده...شما نمی توانید در برابر این شبهه از در احتمال و اگر وارد شوید چون در این صورت پذیرفته اید که بله می تواند یک اشتباه باشد که ظواهر نشان می دهد هست بنده نمی دانم شما چه ساده از این اشتباه می گذرید...بنده می گویم که هر سخن جای خودش و بعد شما می فرمایید خدا در سوره زخرف فقط به یک دلیل اشاره کرده ولی در سوره صافات فلان گفته!!!خوب این اشتباه هست...
هدی;924034 نوشت:
در پاسخهای قبلی هم عرض کرده بودم که استفهام انکاری یعنی نیاز به پاسخ طرف مقابل نداره و پاسخش منفی هست .امیدوارم به پاسخ ها توجه بیشتری مبذول کنید .

هدی;924034 نوشت:
از حاضر نبودن در هنگام خلقت فرشتگان سوال پرسید چون پاسخش مشخص است و در واقع این پرسش برای انکار است نه پرسش حقیقی

خوب استاد بنده عرض کردم که اگر دلیلش آن بوده که شما فرمودید اولا این اشکال را وارد می کند که گویا تنها راه، راه حس آنهم حظور در هنگام خلقت است...دوما، نازل نشدن فرشته ها هم اگر سوال می کرد جوابش مشخص بود، و می شد پرسش برای انکار، شما چرا از عرایض بنده به سادگی می گذرید!!!خودتان می گویید که مشرکان ادعا داشتند که فرشتگان نازل نشده اند...خوب اگر در این باره هم سوال می کرد می شد استفهام انکاری دیگر....
به هر حال این جور سوال کردن این شبهه را ایجاد می کند که خدا هول کرده و یادش رفته که راه های دیگری هم برای پی بردن به جنسیت فرشتگان هست...
اگر می شود دقیق تر و دقیق تر به شبهه پاسخ دهید...

پارسا مهر;922227 نوشت:
خیلی وقته که شبهه ای خونده بودم و پس ذهنم جا خوش کرده بود...می خواستم در میانش بگذارم...احتمالا شنیده باشیدش...برای من که شبهه ی قرص و محکم و بدون چون و چرایی آمد...اما شاید اشتباه کرده باشم، پس خواستم با کارشناس در میان بگذارمش...
مگر برای با خبری از داستان فرشتگان و جنسیتشان حتما باید در هنگام خلقت فرشتگان حضور داشته باشیم؟که خدا اینطور خورده می گیرد...

سوره الزخرف (43) آیه 19 وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ
و فرشتگان را که بندگان خدايند زن پنداشتند آيا به هنگام خلقتشان ، آنجاحاضر بوده اند ؟ زودا که اين شهادتشان را مي نويسند و از آنها بازخواست مي شود

اگرچه پاسخ کارشناس منطقی است اما بنده از زاویه دیگری پاسخ میدهم

اختلاف اساسی میان مشرکین و خدا این بود که
خداوند ملائکه را عبد و مخلوق میدانست.
اما مشرکین ، ملائکه را فرزند و دختر میدانستند.
آنها میگفتند از رابطه جنسی میان اجنه و خدا، ملائکه متولد میشوند...
اینجا مسئله اساسی انکار اصل این نسبت جنسی و بشری است.
و چون کسی شاهد چنین رابطه ای و تولدی بین جنیان و خدا نبوده است
پس حق ندارد بگوید ملائکه دختر خدا هستند...
مثل اینکه کسی ادعا کند دختری به نام مریم فرزند سعید است.
اما نه شاهد رابطه جنسی بوده باشد و نه تولد او را دیده باشد...
مگر اینکه خود سعید اعتراف کند و بگوید مریم فرزند او است...
که انگاه باید حرفهایش را مورد بررسی قرار داد...
البته ممکن است کسی بگوید جنیان به عنوان یک طرف میگویند فرشتگان فرزند خدا هستند پس باید حرفشان را قبول کنیم
اما قبل از بررسی سخن جنیان باید خود انها نسبت فامیلیشان با خدا را اثبات کنند...
مثل اینکه یک زنی از راه برسد و خود را همسر شما معرفی کند...
ما نمیتوانیم به صرف یک ادعا بگوییم بله ان زن همسر فلان اقا است و باید نفقه بگیرد...

و طاها;924624 نوشت:
گرچه پاسخ کارشناس منطقی است اما بنده از زاویه دیگری پاسخ میدهم

والا تا جایی که الان ذهن بنده یاری می کند کارشناس دو تا جواب دادند....یکی اینکه خدا در سوره صافات به همه دلایل اشاره کرده...که این منطقی نیست..سوره رخرف چه گفته چه ربطی دارد به اینکه سوره صافات چه گفته...باز تاکید می کنم اینکه در سوره زخرف با لحن استفهام انکاری می پرسد که آیا در هنگام خلقت حاظر بودید این را می رساند که تنها راه پی بردن به جنسیت فرشتگان حاظر بودن در هنگام خلقت است...پاسخ دیگر کارشناس این بود که این آیه استفهام انکاری دارد...خوب این چه ربطی و چه معنی دارد...مگر بنده گفتم استفهام انکاری ندارد...
باز تاکید می کنم بنده می آیم از شما می پرسم که مثلا مگر خرج و دخل با هزینه فرزندتان یکی نیست که پول کم می آورید...شما فورا نمی پرسید که مگر همه هزینه، هزینه ی فرزندان است؟بلکه هزینه ی خورد و خوراک من و همسرم هم هست مثلا؟؟؟؟این بدیهی هست که اینگونه می پرسید...قرآن هم اینگونه پرسیده...حالا بنده نمی دونم اینکه آیا استفهام انکاری است چه فرقی و معین دارد...مگر ما گفتیم اسفتهام انکاری نیست...یا چه ربطی دارد قبلا چند ماه پیش در فلان آیه چه گفته....
اما دلیل شما:

و طاها;924624 نوشت:
و چون کسی شاهد چنین رابطه ای و تولدی بین جنیان و خدا نبوده است
پس حق ندارد بگوید ملائکه دختر خدا هست

عجیب است!!!!!!!!چون کسی شاهد خلقت و تولد فرشتگان نبوده نمی تواند و حق ندارد که بگوید ملائکه دختر خدا هستند؟؟؟یعنی راه های دیگری وجود ندارد که پی ببریم که ملائکه دختر خدا هستند؟مثلا خود فرشتگان نمی توانند بر مردم عرب نازل شده باشند؟و از جنسیت خود گفته باشند...والا از شما بعید است دیگر اینگونه اظهار نظر!!!
و طاها;924624 نوشت:
مگر اینکه خود سعید اعتراف کند و بگوید مریم فرزند او است...

خوب خدا پدر و مادرتان را بیامرزد، خودتان پس قبول دارید که راه دیگری جز حضور در هنگامه ی خلقت وجود دارد...مثلا سعید معجزه کند و بگوید که قسم به این معجزه، مریم فرزند اوست....
و طاها;924624 نوشت:
ما نمیتوانیم به صرف یک ادعا بگوییم بله ان زن همسر فلان اقا است و باید نفقه بگیرد...

یعنی شما در کل در این عالم هستی هیچ راهی را به جز حضور در هنگام خلقت مریم برای پی بردن به نسب مریم نمی دانید؟؟خیلی عجیب است...پس فطرت، معجزه، پیامبر، آزمایش ژنتیکی مریم و هزاران راه دیگر چه هستند؟؟؟والا از شما بعید بود...
مثلا خیلی ساده است..خیلی ساده...خدا آمده طوری سخن گفته که گویا تنها راه پی بردن به جنسیت فرشتگان حظور در هنگام خلقت است...در حالی که این اشتباه هست...حضور پیامبرانی پیشین در قوم عرب و وحی او یک راه...حضور و نازل شدن خود فرشتگان یک راه....این دو راه که به ذهنمان رسید...حالا صد هار راه دیگری هم ممکن است باشد که به ذهن ما نرسد...مثلا آزمایش های علمی و منطقی و استدلال های عقلی و فلسفی....

این نکته هم بگوید آیه فقط در سدد بیان این است که شما از کجا به جنسیت فرشتگان شهادت می دهید نه دیگر کاری به چیز دیگری مثلا ازدواج جن و خدا دارد

پارسا مهر;924629 نوشت:
والا تا جایی که الان ذهن بنده یاری می کند کارشناس دو تا جواب دادند....یکی اینکه خدا در سوره صافات به همه دلایل اشاره کرده...که این منطقی نیست..سوره رخرف چه گفته چه ربطی دارد به اینکه سوره صافات چه گفته...باز تاکید می کنم اینکه در سوره زخرف با لحن استفهام انکاری می پرسد که آیا در هنگام خلقت حاظر بودید این را می رساند که تنها راه پی بردن به جنسیت فرشتگان حاظر بودن در هنگام خلقت است...پاسخ دیگر کارشناس این بود که این آیه استفهام انکاری دارد...خوب این چه ربطی و چه معنی دارد...مگر بنده گفتم استفهام انکاری ندارد...
باز تاکید می کنم بنده می آیم از شما می پرسم که مثلا مگر خرج و دخل با هزینه فرزندتان یکی نیست که پول کم می آورید...شما فورا نمی پرسید که مگر همه هزینه، هزینه ی فرزندان است؟بلکه هزینه ی خورد و خوراک من و همسرم هم هست مثلا؟؟؟؟این بدیهی هست که اینگونه می پرسید...قرآن هم اینگونه پرسیده...حالا بنده نمی دونم اینکه آیا استفهام انکاری است چه فرقی و معین دارد...مگر ما گفتیم اسفتهام انکاری نیست...یا چه ربطی دارد قبلا چند ماه پیش در فلان آیه چه گفته....
اما دلیل شما:

عجیب است!!!!!!!!چون کسی شاهد خلقت و تولد فرشتگان نبوده نمی تواند و حق ندارد که بگوید ملائکه دختر خدا هستند؟؟؟یعنی راه های دیگری وجود ندارد که پی ببریم که ملائکه دختر خدا هستند؟مثلا خود فرشتگان نمی توانند بر مردم عرب نازل شده باشند؟و از جنسیت خود گفته باشند...والا از شما بعید است دیگر اینگونه اظهار نظر!!!

خوب خدا پدر و مادرتان را بیامرزد، خودتان پس قبول دارید که راه دیگری جز حضور در هنگامه ی خلقت وجود دارد...مثلا سعید معجزه کند و بگوید که قسم به این معجزه، مریم فرزند اوست....

یعنی شما در کل در این عالم هستی هیچ راهی را به جز حضور در هنگام خلقت مریم برای پی بردن به نسب مریم نمی دانید؟؟خیلی عجیب است...پس فطرت، معجزه، پیامبر، آزمایش ژنتیکی مریم و هزاران راه دیگر چه هستند؟؟؟والا از شما بعید بود...
مثلا خیلی ساده است..خیلی ساده...خدا آمده طوری سخن گفته که گویا تنها راه پی بردن به جنسیت فرشتگان حظور در هنگام خلقت است...در حالی که این اشتباه هست...حضور پیامبرانی پیشین در قوم عرب و وحی او یک راه...حضور و نازل شدن خود فرشتگان یک راه....این دو راه که به ذهنمان رسید...حالا صد هار راه دیگری هم ممکن است باشد که به ذهن ما نرسد...مثلا آزمایش های علمی و منطقی و استدلال های عقلی و فلسفی....

این نکته هم بگوید آیه فقط در سدد بیان این است که شما از کجا به جنسیت فرشتگان شهادت می دهید نه دیگر کاری به چیز دیگری مثلا ازدواج جن و خدا دارد

مشرکین ادعا کردند فرشتگان دختر خدا هستند
و آنها باید برای ادعای خود دلیل بیاورند...
اکنون قرآن مطالبه ی استدلال میکند
آیا شاهد چنین امری بودید؟
مسلما خیر
پس راه مشرکان چیست؟
خود قران در ایه 22 و 23 پاسخ میدهد
مشرکان دلیل منطقی نداشتند...

نه کتابی حرفشان را تصدیق میکرد و نه شاهد ماجرا بودند
(22)بَل قالوا اِنّا وَجَدنا آباءَنا عَـلىٰ اُمَّـةٍ وَ اِنّا عَـلىٰ آثارِهِم مُهـتَـدونَ
آیا روش فوق الذکر دلیل درستی برای چنین اعتقادی هست؟

شما بفرمایید مشرکان چه دلیلی برای این باور داشته اند؟

(19)وَ جَـعَـلُوا الـمَـلائِـكَـةَ الَّـذيـنَ هُم عِـبادُ الرَّحـمٰـنِ اِناثًا اَشَـهِـدوا خَلـقَـهُم سَـتُكـتَـبُ شَـهادَتُـهُم وَ يُسـاَلونَ
(20)وَ قالوا لَو شاءَ الرَّحـمٰـنُ ما عَـبَدناهُم ما لَـهُم بِـذٰلِـكَ مِن عِلـمٍ اِن هُم اِلّا يَخـرُصونَ
(21)اَم آتَيـناهُم كِـتابًا مِن قَبـلِـه‌ے فَـهُم بِـه‌ے مُسـتَمـسِـكونَ
(22)بَل قالوا اِنّا وَجَدنا آباءَنا عَـلىٰ اُمَّـةٍ وَ اِنّا عَـلىٰ آثارِهِم مُهـتَـدونَ
(23)وَ كَـذٰلِـكَ ما اَرسَلـنا مِن قَبـلِـكَ فى قَريَـةٍ مِن نَـذيـرٍ اِلّا قالَ مُتـرَفوها اِنّا وَجَدنا آباءَنا عَـلىٰ اُمَّـةٍ وَ اِنّا عَـلىٰ آثارِهِم مُقـتَـدونَ

آیا اصلا دلیلی وجود دارد که بتوان دختر بودن فرشتگان را با ان اثبات کرد؟
خیر
وقتی دلیلی وجود ندارد چرا باید مدام به ادعای مشرکان گوش کنیم و بپذیریم؟

با اگر و شاید هم چیزی ثابت نمیشود...
دیگر نمیتوان گفت شاید کسی به مشرکان وحی کرده
شاید مشرکان فرشته دیدند
شاید شمن ها معجزه اوردند و گفتند فرشته ها دختر خدایند
و خیلی شاید و اگر دیگر...
اینکه نشد بحث منطقی...
حالا ما هم به مشرکین میگوییم حرف حسابتان چیست که مثل میمون ها با تقلید کورکورانه میگویید فرشته دختر است؟
حرف حسابتان را بگویید
کتاب دارید؟
شاهد ماجرا بودید ؟
اخر چرا با قاطعیت چنین امری را باور کردید؟ روی چه حساب و منطقی؟

(22)بَل قالوا اِنّا وَجَدنا آباءَنا عَـلىٰ اُمَّـةٍ وَ اِنّا عَـلىٰ آثارِهِم مُهـتَـدونَ
البته این نکته فراموش نشود که
برخی از این ایه چنین برداشت کرده اند که کلا احادیث و روایات یقین اور نیستند
و نمیتوان گفت : علی آثارهم مهتدون

و طاها;924649 نوشت:
شما بفرمایید مشرکان چه دلیلی برای این باور داشته اند؟

بنده نمی گویم مشرکان دلیلی داشتند...بنده می گویم خدا طوری سخن می گوید که گویا تنها یک دلیل برای پی بردن به جنسیت فرشتگان وجود دارد...و آن این است که در هنگام خلقتشان حاظر بوده باشیم...در حالی که بنده مثال زدم...یک راه می تواند این باشد که فرشتگان خودشان بر مشرکان نازل شده باشند....
شما خواهشن آیه 19 زخرف را یکبار دیگر بخوانید و شفاف به این سوال پاسخ بدهید که آیا از آیه اینطور استنابط نمی شود که گویا تنها یک دلیل و از یک راه می توان به جنسیت فرشتگان پی برد؟و آن حضور در هنگام خلقت است؟؟این هم آیه 19 زخرف:

سوره الزخرف (43) آیه 19 وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ
و فرشتگان را که بندگان خدايند زن پنداشتند آيا به هنگام خلقتشان ، آنجاحاضر بوده اند ؟ زودا که اين شهادتشان را مي نويسند و از آنها بازخواست مي شود

قرآن استفهام انکاری می پرسد...می گوید آیا در هنگام خلقتش حاظر بودید، معلوم است که حاظر نبودند و از این می خواهد نتیجه بگیرد که پس مشرکان نباید شهادت به جنسیت فرشتگان بدهند...در حالی که شاید مشرکان از طریق دیگری به جنسیت فرشتگان پی برده باشند...مثلا مشرکان فرشتگان را حاظر در مقابل خود دیده باشند....باز تاکید می کنم قرآن طوری سخن می گوید که گویا تنها راه پی بردن به جنسیت فرشتگان حظور در هنگام خلقتشان است....

و طاها;924654 نوشت:
حرف حسابتان را بگویید
کتاب دارید؟
شاهد ماجرا بودید ؟
اخر چرا با قاطعیت چنین امری را باور کردید؟ روی چه حساب و منطقی؟

بله حرف حسابتان چیست؟کتاب دارید؟شاهد ماجرا بوده اید؟یا فلان یا فلان....ولی قرآن اینطور سخن نگفته!قرآن طوری سخن می گوید که گویا تنها یک راه وجود دارد و آنها شاهد بودن خلقت است!!!!!باز تاکید می کنم آیه 19 زخرف را بخوانید...قرآن می گوید شاهد بوده اید؟پاسخ خیر است، دیگر دلایل دیگری را مطالبه نمی کند و فورا بر پیشانی آنها مهر می زند که دروغ شهادت داده اند...مثل این است که بنده استفهام انکاری بپرسم که شما پولت را صرف خرید تلقات می کنی؟پاسخ خیر، بعد فورا نتیجه بگیرم پس شما آدم ولخرجی نیست و پولت را درست خرج می کنی...در حالی که شاید شما از طریق دیگری جز خرید تلقنات ولخرجی می کنی

پارسا مهر;924953 نوشت:
بنده می گویم خدا طوری سخن می گوید که گویا تنها یک دلیل برای پی بردن به جنسیت فرشتگان وجود دارد...

خدا این طور سخن نگفته است.

نقل قول:
آیا از آیه اینطور استنابط نمی شود که گویا تنها یک دلیل و از یک راه می توان به جنسیت فرشتگان پی برد؟و آن حضور در هنگام خلقت است؟؟

خیر

حتی اگر آیات بعد از 19 را نادیده بگیریم باز هم خدا چنین نگفته است.

نقل قول:
این هم آیه 19 زخرف:

سوره الزخرف (43) آیه 19 وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ

واضح است که خداوند می خواهد به مشرکان بفهماند که دلیلی برای این اعتقاد ندارند و به همین خاطر از آنها می خواهد دلیل بیاورند ...

آیا شاهد بودید ؟ آیا سلطان مبین دارید ؟ آیا کتاب دارید ؟ ...

زخرف :

وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَـٰنِ إِنَاثًا ۚ
أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ ۚ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ ﴿١٩﴾
وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَـٰنُ مَا عَبَدْنَاهُم ۗ مَّا لَهُم بِذَٰلِكَ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿٢٠﴾
أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا مِّن قَبْلِهِ فَهُم بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ ﴿٢١﴾
بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَىٰ أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَىٰ آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ ﴿٢٢﴾

صافات :

أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ ﴿١٥٠﴾
أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ ﴿١٥١﴾ وَلَدَ اللَّـهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿١٥٢﴾ أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ ﴿١٥٣﴾
مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿١٥٤﴾ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿١٥٥﴾
أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ ﴿١٥٦﴾ فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿١٥٧﴾
وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا ۚ وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿١٥٨﴾ سُبْحَانَ اللَّـهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿١٥٩﴾ إِلَّا عِبَادَ اللَّـهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿١٦٠﴾

اگر خداوند تنها راه را شهود و حضور می دانست در ادامه نمی پرسید :

أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ ﴿١٥٦﴾ فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿١٥٧﴾

و یا نمی پرسید

أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا مِّن قَبْلِهِ فَهُم بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ ﴿٢١﴾

نقل قول:
قرآن استفهام انکاری می پرسد...می گوید آیا در هنگام خلقتش حاظر بودید، معلوم است که حاظر نبودند و از این می خواهد نتیجه بگیرد که پس مشرکان نباید شهادت به جنسیت فرشتگان بدهند...

خداوند می خواهد نشان بدهد که هیچ دلیلی برای این اعتقادشان ندارند ...
خداوند نمی خواهد بگوید تنها راه برای چنین اعتقاد شرک آمیزی، حضور است ...
باور کنید من این آیات را می خوانم و به نظرم واضح است که خداوند قصدش انحصار یک راه نیست ...
بلکه به نظرم خداوند راه استدلال را برایشان باز می گذارد و حتی به آنها کمک می کند ...
مثلا خداوند به جای اینکه صرفا بگوید دلیل ندارید به آنها کمک می کند و مثلا می گوید آیا دلیلتان حضور و شهود است ؟
آیا کتاب دارید ؟ ...
این گونه استدلال کردن اتفاقا از روی صداقت است و نهایت ضعف طرف مقابل ( مشرکان) را در اعتقاداتشان نشان می دهد ...
و این نوع استدلال خودش را با نفس و وجدان مشرکان درگیر می کند و اثر بیشتری دارد ....

نقل قول:
باز تاکید می کنم قرآن طوری سخن می گوید که گویا تنها راه پی بردن به جنسیت فرشتگان حظور در هنگام خلقتشان است....

بنده نیز باز تاکید می کنم که خیر

اندیشه و منطق مشرکان برای انکار وحی و نبوت :

دلیل اول ) وحی و نبوت با بشر بودن رسول متناقض است.
کسی می تواند رابط بین الله با بشر باشد که اشتراک ذاتی با الله داشته باشد.
لذا امکان ندارد کسی با الله رابطه داشته باشد اما اله نباشد. پس اگر کسی ادعا کند پیامبر است و در این ادعا صادق باشد، حتما اله است نه بشر. مثل فرشتگان یا عیسی

فرشتگان فرزندان الله :

ذَٰلِكَ مِمَّا أَوْحَىٰ إِلَيْكَ رَ‌بُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ ۗ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ‌ فَتُلْقَىٰ فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَّدْحُورً‌ا ﴿٣٩﴾ أَفَأَصْفَاكُمْ رَ‌بُّكُم بِالْبَنِينَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِنَاثًا ۚ إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِيمًا ﴿٤٠﴾ وَلَقَدْ صَرَّ‌فْنَا فِي هَـٰذَا الْقُرْ‌آنِ لِيَذَّكَّرُ‌وا وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا نُفُورً‌ا ﴿٤١﴾ قُل لَّوْ كَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَمَا يَقُولُونَ إِذًا لَّابْتَغَوْا إِلَىٰ ذِي الْعَرْ‌شِ سَبِيلًا ﴿٤٢﴾
اسراء

فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَ‌بِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ ﴿١٤٩﴾ أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ ﴿١٥٠﴾ أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ ﴿١٥١﴾ وَلَدَ اللَّـهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿١٥٢﴾ أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ ﴿١٥٣﴾
صافات

وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّ‌حْمَـٰنِ إِنَاثًا ۚ أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ ۚ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ ﴿١٩﴾ وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّ‌حْمَـٰنُ مَا عَبَدْنَاهُم ۗ مَّا لَهُم بِذَٰلِكَ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُ‌صُونَ ﴿٢٠﴾ أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا مِّن قَبْلِهِ فَهُم بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ ﴿٢١﴾ بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَىٰ أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَىٰ آثَارِ‌هِم مُّهْتَدُونَ ﴿٢٢﴾
زخرف

أَلَا لِلَّـهِ الدِّينُ الْخَالِصُ ۚ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّ‌بُونَا إِلَى اللَّـهِ زُلْفَىٰ إِنَّ اللَّـهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ‌ ﴿٣﴾ لَّوْ أَرَ‌ادَ اللَّـهُ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَىٰ مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ سُبْحَانَهُ ۖ هُوَ اللَّـهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ‌ ﴿٤﴾
زمر

مَا كَانَ لِبَشَرٍ‌ أَن يُؤْتِيَهُ اللَّـهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللَّـهِ وَلَـٰكِن كُونُوا رَ‌بَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُ‌سُونَ ﴿٧٩﴾ وَلَا يَأْمُرَ‌كُمْ أَن تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْ‌بَابًا ۗ أَيَأْمُرُ‌كُم بِالْكُفْرِ‌ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿٨٠﴾
آل عمران

جنیان و نسبت خانوادگی داشتن با خدا

وَجَعَلُوا لِلَّـهِ شُرَ‌كَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ ۖ وَخَرَ‌قُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنَاتٍ بِغَيْرِ‌ عِلْمٍ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿١٠٠﴾ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ۖ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ ۖ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١٠١﴾
انعام

فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَ‌بِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ ﴿١٤٩﴾ أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ ﴿١٥٠﴾ أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ ﴿١٥١﴾ وَلَدَ اللَّـهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿١٥٢﴾ أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ ﴿١٥٣﴾ مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿١٥٤﴾ أَفَلَا تَذَكَّرُ‌ونَ ﴿١٥٥﴾ أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ ﴿١٥٦﴾ فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿١٥٧﴾ وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا ۚ وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُ‌ونَ ﴿١٥٨﴾ سُبْحَانَ اللَّـهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿١٥٩﴾ إِلَّا عِبَادَ اللَّـهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿١٦٠﴾ فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ ﴿١٦١﴾ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ ﴿١٦٢﴾ إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ ﴿١٦٣﴾ وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ ﴿١٦٤﴾ وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ ﴿١٦٥﴾ وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ ﴿١٦٦﴾ وَإِن كَانُوا لَيَقُولُونَ ﴿١٦٧﴾ لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْرً‌ا مِّنَ الْأَوَّلِينَ ﴿١٦٨﴾ لَكُنَّا عِبَادَ اللَّـهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿١٦٩﴾ فَكَفَرُ‌وا بِهِ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿١٧٠﴾
صافات

قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ‌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْ‌آنًا عَجَبًا ﴿١﴾ يَهْدِي إِلَى الرُّ‌شْدِ فَآمَنَّا بِهِ ۖ وَلَن نُّشْرِ‌كَ بِرَ‌بِّنَا أَحَدًا ﴿٢﴾ وَأَنَّهُ تَعَالَىٰ جَدُّ رَ‌بِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا ﴿٣﴾ وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّـهِ شَطَطًا ﴿٤﴾ وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا ﴿٥﴾ وَأَنَّهُ كَانَ رِ‌جَالٌ مِّنَ الْإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِ‌جَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَ‌هَقًا ﴿٦﴾ وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّـهُ أَحَدًا ﴿٧﴾
جن

وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ‌ السَّمُومِ ﴿٢٧﴾
حجر

وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِ‌جٍ مِّن نَّارٍ‌ ﴿١٥﴾
رحمن

بشر بودن و تناقض آن با رسول بودن

وَمَا قَدَرُ‌وا اللَّـهَ حَقَّ قَدْرِ‌هِ إِذْ قَالُوا مَا أَنزَلَ اللَّـهُ عَلَىٰ بَشَرٍ‌ مِّن شَيْءٍ ۗ قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَىٰ نُورً‌ا وَهُدًى لِّلنَّاسِ ۖ تَجْعَلُونَهُ قَرَ‌اطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرً‌ا ۖ وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُوا أَنتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ ۖ قُلِ اللَّـهُ ۖ ثُمَّ ذَرْ‌هُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ ﴿٩١﴾
انعام

إِنَّهُ فَكَّرَ‌ وَقَدَّرَ‌ ﴿١٨﴾ فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ‌ ﴿١٩﴾ ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ‌ ﴿٢٠﴾ ثُمَّ نَظَرَ‌ ﴿٢١﴾ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ‌ ﴿٢٢﴾ ثُمَّ أَدْبَرَ‌ وَاسْتَكْبَرَ‌ ﴿٢٣﴾ فَقَالَ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ‌ يُؤْثَرُ‌ ﴿٢٤﴾ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ‌ ﴿٢٥﴾ مدثر
فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا مِن قَوْمِهِ مَا نَرَ‌اكَ إِلَّا بَشَرً‌ا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَ‌اكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَ‌اذِلُنَا بَادِيَ الرَّ‌أْيِ وَمَا نَرَ‌ىٰ لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ ﴿٢٧﴾ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَ‌أَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّ‌بِّي وَآتَانِي رَ‌حْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِ‌هُونَ ﴿٢٨﴾
هود

فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِ‌هِنَّ أَرْ‌سَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُ‌جْ عَلَيْهِنَّ ۖ فَلَمَّا رَ‌أَيْنَهُ أَكْبَرْ‌نَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّـهِ مَا هَـٰذَا بَشَرً‌ا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِ‌يمٌ ﴿٣١﴾ یوسف
أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ ۛ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ ۛ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّـهُ ۚ جَاءَتْهُمْ رُ‌سُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرَ‌دُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْ‌نَا بِمَا أُرْ‌سِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِ‌يبٍ ﴿٩﴾ قَالَتْ رُ‌سُلُهُمْ أَفِي اللَّـهِ شَكٌّ فَاطِرِ‌ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ۖ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ‌ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَ‌كُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۚ قَالُوا إِنْ أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُنَا تُرِ‌يدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿١٠﴾
ابراهیم

قَالَتْ لَهُمْ رُ‌سُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُكُمْ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ يَمُنُّ عَلَىٰ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَمَا كَانَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ ۚ وَعَلَى اللَّـهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿١١﴾
ابراهیم

قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَن يَأْتُوا بِمِثْلِ هَـٰذَا الْقُرْ‌آنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرً‌ا ﴿٨٨﴾ وَلَقَدْ صَرَّ‌فْنَا لِلنَّاسِ فِي هَـٰذَا الْقُرْ‌آنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَىٰ أَكْثَرُ‌ النَّاسِ إِلَّا كُفُورً‌ا ﴿٨٩﴾ وَقَالُوا لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّىٰ تَفْجُرَ‌ لَنَا مِنَ الْأَرْ‌ضِ يَنبُوعًا ﴿٩٠﴾ أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ‌ الْأَنْهَارَ‌ خِلَالَهَا تَفْجِيرً‌ا ﴿٩١﴾ أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّـهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا ﴿٩٢﴾ أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُ‌فٍ أَوْ تَرْ‌قَىٰ فِي السَّمَاءِ وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُ‌قِيِّكَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَ‌ؤُهُ ۗ قُلْ سُبْحَانَ رَ‌بِّي هَلْ كُنتُ إِلَّا بَشَرً‌ا رَّ‌سُولًا ﴿٩٣﴾ وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَىٰ إِلَّا أَن قَالُوا أَبَعَثَ اللَّـهُ بَشَرً‌ا رَّ‌سُولًا ﴿٩٤﴾ قُل لَّوْ كَانَ فِي الْأَرْ‌ضِ مَلَائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاءِ مَلَكًا رَّ‌سُولًا ﴿٩٥﴾ قُلْ كَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ ۚ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرً‌ا بَصِيرً‌ا ﴿٩٦﴾
اسراء

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ‌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَـٰهُكُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَن كَانَ يَرْ‌جُو لِقَاءَ رَ‌بِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِ‌كْ بِعِبَادَةِ رَ‌بِّهِ أَحَدًا ﴿١١٠﴾
کهف

مَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ‌ مِّن رَّ‌بِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ ﴿٢﴾ لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ ۗ وَأَسَرُّ‌وا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَـٰذَا إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُكُمْ ۖ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ‌ وَأَنتُمْ تُبْصِرُ‌ونَ ﴿٣﴾
انبیاء

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا مِن قَوْمِهِ مَا هَـٰذَا إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُكُمْ يُرِ‌يدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَأَنزَلَ مَلَائِكَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَـٰذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ ﴿٢٤﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا رَ‌جُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَ‌بَّصُوا بِهِ حَتَّىٰ حِينٍ ﴿٢٥﴾ مومنون
وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَ‌ةِ وَأَتْرَ‌فْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَـٰذَا إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَ‌بُ مِمَّا تَشْرَ‌بُونَ ﴿٣٣﴾ وَلَئِنْ أَطَعْتُم بَشَرً‌ا مِّثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَّخَاسِرُ‌ونَ ﴿٣٤﴾ أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنتُمْ تُرَ‌ابًا وَعِظَامًا أَنَّكُم مُّخْرَ‌جُونَ ﴿٣٥﴾ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ ﴿٣٦﴾ إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ﴿٣٧﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا رَ‌جُلٌ افْتَرَ‌ىٰ عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ ﴿٣٨﴾ قَالَ رَ‌بِّ انصُرْ‌نِي بِمَا كَذَّبُونِ ﴿٣٩﴾
مومنون

فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَ‌يْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ ﴿٤٧﴾ فَكَذَّبُوهُمَا فَكَانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ ﴿٤٨﴾
مومنون

قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ‌ وَلَا يُجَارُ‌ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٨٨﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّـهِ ۚ قُلْ فَأَنَّىٰ تُسْحَرُ‌ونَ ﴿٨٩﴾ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿٩٠﴾ مَا اتَّخَذَ اللَّـهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَـٰهٍ ۚ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَـٰهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ سُبْحَانَ اللَّـهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿٩١﴾
مومنون

قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِ‌ينَ ﴿١٥٣﴾ مَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿١٥٤﴾ قَالَ هَـٰذِهِ نَاقَةٌ لَّهَا شِرْ‌بٌ وَلَكُمْ شِرْ‌بُ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ ﴿١٥٥﴾ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿١٥٦﴾ فَعَقَرُ‌وهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ ﴿١٥٧﴾ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُ‌هُم مُّؤْمِنِينَ ﴿١٥٨﴾ وَإِنَّ رَ‌بَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّ‌حِيمُ ﴿١٥٩﴾
شعرا

قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِ‌ينَ ﴿١٨٥﴾ وَمَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّكَ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿١٨٦﴾ فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِّنَ السَّمَاءِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿١٨٧﴾ قَالَ رَ‌بِّي أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿١٨٨﴾ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ ۚ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿١٨٩﴾ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُ‌هُم مُّؤْمِنِينَ ﴿١٩٠﴾ وَإِنَّ رَ‌بَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّ‌حِيمُ ﴿١٩١﴾
شعرا

قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّ‌حْمَـٰنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَ‌بُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْ‌سَلُونَ ﴿١٦﴾
یس

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ‌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَـٰهُكُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُ‌وهُ ۗ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِ‌كِينَ ﴿٦﴾
فصلت

وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ‌ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَ‌اءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْ‌سِلَ رَ‌سُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿٥١﴾
شوری

وَإِذْ قَالَ إِبْرَ‌اهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَ‌اءٌ مِّمَّا تَعْبُدُونَ ﴿٢٦﴾ إِلَّا الَّذِي فَطَرَ‌نِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ ﴿٢٧﴾ وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْ‌جِعُونَ ﴿٢٨﴾ بَلْ مَتَّعْتُ هَـٰؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَ‌سُولٌ مُّبِينٌ ﴿٢٩﴾ وَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَـٰذَا سِحْرٌ‌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُ‌ونَ ﴿٣٠﴾ وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَـٰذَا الْقُرْ‌آنُ عَلَىٰ رَ‌جُلٍ مِّنَ الْقَرْ‌يَتَيْنِ عَظِيمٍ ﴿٣١﴾ أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَ‌حْمَتَ رَ‌بِّكَ ۚ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَرَ‌فَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَ‌جَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِ‌يًّا ۗ وَرَ‌حْمَتُ رَ‌بِّكَ خَيْرٌ‌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ﴿٣٢﴾ وَلَوْلَا أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ‌ بِالرَّ‌حْمَـٰنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَمَعَارِ‌جَ عَلَيْهَا يَظْهَرُ‌ونَ ﴿٣٣﴾ زخرف
وَمَا أَرْ‌سَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْ‌سَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ ۗ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُ‌ونَ ۗ وَكَانَ رَ‌بُّكَ بَصِيرً‌ا ﴿٢٠﴾
فرقان

مَا كَانَ لِبَشَرٍ‌ أَن يُؤْتِيَهُ اللَّـهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللَّـهِ وَلَـٰكِن كُونُوا رَ‌بَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُ‌سُونَ ﴿٧٩﴾ وَلَا يَأْمُرَ‌كُمْ أَن تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْ‌بَابًا ۗ أَيَأْمُرُ‌كُم بِالْكُفْرِ‌ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿٨٠﴾
آل عمران

قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ‌ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ۚ إِنَّهُ كَانَ غَفُورً‌ا رَّ‌حِيمًا ﴿٦﴾ وَقَالُوا مَالِ هَـٰذَا الرَّ‌سُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ ۙ لَوْلَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرً‌ا ﴿٧﴾ أَوْ يُلْقَىٰ إِلَيْهِ كَنزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا ۚ وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَ‌جُلًا مَّسْحُورً‌ا ﴿٨﴾ انظُرْ‌ كَيْفَ ضَرَ‌بُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا ﴿٩﴾ تَبَارَ‌كَ الَّذِي إِن شَاءَ جَعَلَ لَكَ خَيْرً‌ا مِّن ذَٰلِكَ جَنَّاتٍ تَجْرِ‌ي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ‌ وَيَجْعَل لَّكَ قُصُورً‌ا ﴿١٠﴾ بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ ۖ وَأَعْتَدْنَا لِمَن كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرً‌ا ﴿١١﴾
فرقان

[=georgia]دلیل دوم ) خداوند رحمن چیزی نازل نمی کند.

[=georgia] قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّ‌حْمَـٰنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَ‌بُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْ‌سَلُونَ ﴿١٦﴾
یس

[=georgia] وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَـٰذِهِ أَبَدًا ﴿٣٥﴾ وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّ‌دِدتُّ إِلَىٰ رَ‌بِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرً‌ا مِّنْهَا مُنقَلَبًا ﴿٣٦﴾
کهف

[=georgia] وَلَوْ شَاءَ رَ‌بُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ۖ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾ إِلَّا مَن رَّ‌حِمَ رَ‌بُّكَ ۚ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ ۗ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَ‌بِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿١١٩﴾
هود

[=georgia] هَـٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِ‌مُونَ ﴿٤٣﴾ يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ ﴿٤٤﴾ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَ‌بِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿٤٥﴾
رحمن

[=georgia] وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّـهُ أَحَدًا ﴿٧

[=georgia]جن
[=georgia] دلیل سوم ) اعطاء قدرت و مکنت به معنای رضایت و تایید خداوند است.

[=georgia] قدرت به دست آلهه است و پیامبران قدرت و مکنت ندارند
[=georgia] اما بزرگان ما قدرت و مکنت و مال و منال و فرزند و بهترین شیوه و فرهنگ را داشته و دارند پس وحی و نبوت درست نیست.

[=georgia] وَنَادَىٰ فِرْ‌عَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ‌ وَهَـٰذِهِ الْأَنْهَارُ‌ تَجْرِ‌ي مِن تَحْتِي ۖ أَفَلَا تُبْصِرُ‌ونَ ﴿٥١﴾ أَمْ أَنَا خَيْرٌ‌ مِّنْ هَـٰذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ ﴿٥٢﴾ فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَ‌ةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِ‌نِينَ ﴿٥٣﴾ فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿٥٤﴾
زخرف

[=georgia] وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّـهُ أَمَرَ‌نَا بِهَا ۗ قُلْ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَأْمُرُ‌ بِالْفَحْشَاءِ ۖ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٢٨﴾ قُلْ أَمَرَ‌ رَ‌بِّي بِالْقِسْطِ ۖ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ ۚ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ ﴿٢٩﴾ فَرِ‌يقًا هَدَىٰ وَفَرِ‌يقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ ۗ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ اللَّـهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٣٠﴾
اعراف

[=georgia] بَلْ مَتَّعْتُ هَـٰؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَ‌سُولٌ مُّبِينٌ ﴿٢٩﴾ وَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَـٰذَا سِحْرٌ‌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُ‌ونَ ﴿٣٠﴾ وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَـٰذَا الْقُرْ‌آنُ عَلَىٰ رَ‌جُلٍ مِّنَ الْقَرْ‌يَتَيْنِ عَظِيمٍ ﴿٣١﴾ أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَ‌حْمَتَ رَ‌بِّكَ ۚ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَرَ‌فَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَ‌جَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِ‌يًّا ۗ وَرَ‌حْمَتُ رَ‌بِّكَ خَيْرٌ‌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ﴿٣٢﴾ وَلَوْلَا أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ‌ بِالرَّ‌حْمَـٰنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَمَعَارِ‌جَ عَلَيْهَا يَظْهَرُ‌ونَ ﴿٣٣﴾
زخرف

[=georgia] قَالُوا إِنْ هَـٰذَانِ لَسَاحِرَ‌انِ يُرِ‌يدَانِ أَن يُخْرِ‌جَاكُم مِّنْ أَرْ‌ضِكُم بِسِحْرِ‌هِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِ‌يقَتِكُمُ الْمُثْلَىٰ ﴿٦٣﴾ فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا ۚ وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَىٰ ﴿٦٤﴾ طه
[=georgia] لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَ‌ةَ إِن كَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ ﴿٤٠﴾
شعراء



[=georgia] وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ‌ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿٣٥﴾

[=georgia]سبا

[=georgia]أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَبَنِينَ ﴿٥٥﴾ نُسَارِ‌عُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَ‌اتِ ۚ بَل لَّا يَشْعُرُ‌ونَ ﴿٥٦﴾

[=georgia]مومنون


[=georgia] لَا يَغُرَّ‌نَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا فِي الْبِلَادِ ﴿١٩٦﴾ مَتَاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۚ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿١٩٧﴾
آل عمران

[=georgia] قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّىٰ ﴿١٤﴾ وَذَكَرَ‌ اسْمَ رَ‌بِّهِ فَصَلَّىٰ ﴿١٥﴾ بَلْ تُؤْثِرُ‌ونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿١٦﴾ وَالْآخِرَ‌ةُ خَيْرٌ‌ وَأَبْقَىٰ ﴿١٧﴾ إِنَّ هَـٰذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَىٰ ﴿١٨﴾ صُحُفِ إِبْرَ‌اهِيمَ وَمُوسَىٰ ﴿١٩﴾
اعلی

[=georgia] أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَ‌كُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢﴾
عنکبوت

[=georgia] إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ ﴿٤﴾
شعراء

[=georgia] دلیل چهارم ) خداوند قادر مطلق اگر بر این طریقه رضایت نداشت عذاب می فرستاد یا به طریقی مانع میشد و یا وعده ی پیامبران مبنی بر عذاب و جزا دادن به مردگان عملی میشد و لکن می بینیم مانع نشده است و یا عذاب نمی کند پس وحی باطل است و شیوه ما درست است.

[=georgia] وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَـٰذَا ۙ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ‌ الْأَوَّلِينَ ﴿٣١﴾ وَإِذْ قَالُوا اللَّـهُمَّ إِن كَانَ هَـٰذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِكَ فَأَمْطِرْ‌ عَلَيْنَا حِجَارَ‌ةً مِّنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٣٢﴾ وَمَا كَانَ اللَّـهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ ۚ وَمَا كَانَ اللَّـهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُ‌ونَ ﴿٣٣﴾
انفال

[=georgia] سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَ‌كُوا لَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا أَشْرَ‌كْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّ‌مْنَا مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ حَتَّىٰ ذَاقُوا بَأْسَنَا ۗ قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِ‌جُوهُ لَنَا ۖ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَخْرُ‌صُونَ ﴿١٤٨﴾ قُلْ فَلِلَّـهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ ۖ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿١٤٩﴾
انعام
[=georgia] وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَ‌كُوا لَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّ‌مْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ فَهَلْ عَلَى الرُّ‌سُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿٣٥﴾
نحل
وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّ‌حْمَـٰنُ مَا عَبَدْنَاهُم ۗ مَّا لَهُم بِذَٰلِكَ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُ‌صُونَ ﴿٢٠﴾
زخرف
[=georgia] قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِ‌ينَ ﴿١٨٥﴾ وَمَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّكَ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿١٨٦﴾ فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِّنَ السَّمَاءِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿١٨٧﴾ قَالَ رَ‌بِّي أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿١٨٨﴾ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ ۚ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿١٨٩﴾ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُ‌هُم مُّؤْمِنِينَ ﴿١٩٠﴾ وَإِنَّ رَ‌بَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّ‌حِيمُ ﴿١٩١﴾
شعرا

[=georgia] أَلَمْ تَرَ‌ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوَىٰ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَيَتَنَاجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّ‌سُولِ وَإِذَا جَاءُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّـهُ وَيَقُولُونَ فِي أَنفُسِهِمْ لَوْلَا يُعَذِّبُنَا اللَّـهُ بِمَا نَقُولُ ۚ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَهَا ۖ فَبِئْسَ الْمَصِيرُ‌ ﴿٨﴾
مجادله

[=georgia] وَقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّ‌بِّهِ ۚ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَىٰ ﴿١٣٣﴾ وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَ‌بَّنَا لَوْلَا أَرْ‌سَلْتَ إِلَيْنَا رَ‌سُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَىٰ ﴿١٣٤﴾ طه
[=georgia] وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ‌ إِذْ نَادَيْنَا وَلَـٰكِن رَّ‌حْمَةً مِّن رَّ‌بِّكَ لِتُنذِرَ‌ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ‌ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُ‌ونَ ﴿٤٦﴾ وَلَوْلَا أَن تُصِيبَهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَ‌بَّنَا لَوْلَا أَرْ‌سَلْتَ إِلَيْنَا رَ‌سُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٤٧﴾ فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَىٰ ۚ أَوَلَمْ يَكْفُرُ‌وا بِمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ مِن قَبْلُ ۖ قَالُوا سِحْرَ‌انِ تَظَاهَرَ‌ا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُ‌ونَ ﴿٤٨﴾ قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّـهِ هُوَ أَهْدَىٰ مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٤٩﴾ فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ ۚ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ‌ هُدًى مِّنَ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿٥٠﴾ قصص
[=georgia] إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿١٣٥﴾ قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُن مِّنَ الْوَاعِظِينَ ﴿١٣٦﴾ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ ﴿١٣٧﴾ وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿١٣٨﴾ فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْنَاهُمْ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُ‌هُم مُّؤْمِنِينَ ﴿١٣٩﴾
شعرا

[=georgia] أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّـهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا ﴿٩٢﴾
اسراء

[=georgia] وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّـهُ أَمَرَ‌نَا بِهَا ۗ قُلْ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَأْمُرُ‌ بِالْفَحْشَاءِ ۖ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٢٨﴾ قُلْ أَمَرَ‌ رَ‌بِّي بِالْقِسْطِ ۖ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ ۚ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ ﴿٢٩﴾ فَرِ‌يقًا هَدَىٰ وَفَرِ‌يقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ ۗ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ اللَّـهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٣٠﴾
اعراف


[=georgia]لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَـٰذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ‌ الْأَوَّلِينَ ﴿٨٣
مومنون
[=georgia]وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ‌ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿٣٥﴾
[=georgia]سبا

دلیل پنجم ) خداوند قادر مطلق اگر میخواست هدایت کند چنین می کرد :

فرشتگان را نازل می کرد

وَقَالُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ ۖ وَلَوْ أَنزَلْنَا مَلَكًا لَّقُضِيَ الْأَمْرُ‌ ثُمَّ لَا يُنظَرُ‌ونَ ﴿٨﴾ وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَّجَعَلْنَاهُ رَ‌جُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِم مَّا يَلْبِسُونَ ﴿٩
انعام

وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْ‌جُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَ‌ىٰ رَ‌بَّنَا ۗ لَقَدِ اسْتَكْبَرُ‌وا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرً‌ا ﴿٢١﴾
فرقان

خداوند با ما تکلم می کرد

وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّـهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ ۗ كَذَٰلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ ۘ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ ۗ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿١١٨﴾ إِنَّا أَرْ‌سَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرً‌ا وَنَذِيرً‌ا ۖ وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ ﴿١١٩﴾
بقره

وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْ‌جُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَ‌ىٰ رَ‌بَّنَا ۗ لَقَدِ اسْتَكْبَرُ‌وا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرً‌ا ﴿٢١﴾
فرقان
وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَـٰكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿١٣﴾ فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ ۖ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿١٤﴾
سجده
أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا ۚ لَّا يَسْتَوُونَ ﴿١٨﴾
سجده

مثل آنچه به پیامبران داده شد به ما نیز داده میشد

وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَن نُّؤْمِنَ حَتَّىٰ نُؤْتَىٰ مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُ‌سُلُ اللَّـهِ ۘ اللَّـهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِ‌سَالَتَهُ ۗ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَ‌مُوا صَغَارٌ‌ عِندَ اللَّـهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُ‌ونَ ﴿١٢٤﴾
انعام

بَلْ يُرِ‌يدُ كُلُّ امْرِ‌ئٍ مِّنْهُمْ أَن يُؤْتَىٰ صُحُفًا مُّنَشَّرَ‌ةً ﴿٥٢﴾ كَلَّا ۖ بَل لَّا يَخَافُونَ الْآخِرَ‌ةَ ﴿٥٣﴾ كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَ‌ةٌ ﴿٥٤﴾ فَمَن شَاءَ ذَكَرَ‌هُ ﴿٥٥﴾ وَمَا يَذْكُرُ‌ونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ ۚ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَىٰ وَأَهْلُ الْمَغْفِرَ‌ةِ ﴿٥٦﴾
مدثر

وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَـٰذَا الْقُرْ‌آنُ عَلَىٰ رَ‌جُلٍ مِّنَ الْقَرْ‌يَتَيْنِ عَظِيمٍ ﴿٣١﴾ أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَ‌حْمَتَ رَ‌بِّكَ ۚ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَرَ‌فَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَ‌جَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِ‌يًّا ۗ وَرَ‌حْمَتُ رَ‌بِّكَ خَيْرٌ‌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ﴿٣٢﴾ وَلَوْلَا أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ‌ بِالرَّ‌حْمَـٰنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَمَعَارِ‌جَ عَلَيْهَا يَظْهَرُ‌ونَ ﴿٣٣﴾
زخرف

[=verdana]لَوْ أَنزَلْنَا هَـٰذَا الْقُرْ‌آنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَ‌أَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّـهِ ۚ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِ‌بُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُ‌ونَ ﴿٢١
حشر

به پیامبران قدرت و مکنت میداد

قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ‌ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ۚ إِنَّهُ كَانَ غَفُورً‌ا رَّ‌حِيمًا ﴿٦﴾ وَقَالُوا مَالِ هَـٰذَا الرَّ‌سُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ ۙ لَوْلَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرً‌ا ﴿٧﴾ أَوْ يُلْقَىٰ إِلَيْهِ كَنزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا ۚ وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَ‌جُلًا مَّسْحُورً‌ا ﴿٨﴾ انظُرْ‌ كَيْفَ ضَرَ‌بُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا ﴿٩﴾ تَبَارَ‌كَ الَّذِي إِن شَاءَ جَعَلَ لَكَ خَيْرً‌ا مِّن ذَٰلِكَ جَنَّاتٍ تَجْرِ‌ي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ‌ وَيَجْعَل لَّكَ قُصُورً‌ا ﴿١٠﴾ بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ ۖ وَأَعْتَدْنَا لِمَن كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرً‌ا ﴿١١﴾
فرقان

وَقَالُوا لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّىٰ تَفْجُرَ‌ لَنَا مِنَ الْأَرْ‌ضِ يَنبُوعًا ﴿٩٠﴾ أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ‌ الْأَنْهَارَ‌ خِلَالَهَا تَفْجِيرً‌ا ﴿٩١﴾ أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّـهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا ﴿٩٢﴾ أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُ‌فٍ أَوْ تَرْ‌قَىٰ فِي السَّمَاءِ وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُ‌قِيِّكَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَ‌ؤُهُ ۗ قُلْ سُبْحَانَ رَ‌بِّي هَلْ كُنتُ إِلَّا بَشَرً‌ا رَّ‌سُولًا ﴿٩٣﴾
اسراء

وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَـٰذَا الْقُرْ‌آنُ عَلَىٰ رَ‌جُلٍ مِّنَ الْقَرْ‌يَتَيْنِ عَظِيمٍ ﴿٣١﴾ أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَ‌حْمَتَ رَ‌بِّكَ ۚ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَرَ‌فَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَ‌جَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِ‌يًّا ۗ وَرَ‌حْمَتُ رَ‌بِّكَ خَيْرٌ‌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ﴿٣٢﴾ وَلَوْلَا أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ‌ بِالرَّ‌حْمَـٰنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَمَعَارِ‌جَ عَلَيْهَا يَظْهَرُ‌ونَ ﴿٣٣﴾وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُ‌رً‌ا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ ﴿٣٤﴾ وَزُخْرُ‌فًا ۚ وَإِن كُلُّ ذَٰلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَالْآخِرَ‌ةُ عِندَ رَ‌بِّكَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿٣٥
زخرف

پیامبران هر معجزه ای را عملی می کردند

وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّ‌بِّهِ ۚ قُلْ إِنَّ اللَّـهَ قَادِرٌ‌ عَلَىٰ أَن يُنَزِّلَ آيَةً وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ‌هُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٣٧﴾
انعام

وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَىٰ وَحَشَرْ‌نَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَّا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ‌هُمْ يَجْهَلُونَ ﴿١١١﴾
انعام

وَقَالُوا لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّىٰ تَفْجُرَ‌ لَنَا مِنَ الْأَرْ‌ضِ يَنبُوعًا ﴿٩٠﴾ أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ‌ الْأَنْهَارَ‌ خِلَالَهَا تَفْجِيرً‌ا ﴿٩١﴾ أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّـهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا ﴿٩٢﴾ أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُ‌فٍ أَوْ تَرْ‌قَىٰ فِي السَّمَاءِ وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُ‌قِيِّكَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَ‌ؤُهُ ۗ قُلْ سُبْحَانَ رَ‌بِّي هَلْ كُنتُ إِلَّا بَشَرً‌ا رَّ‌سُولًا ﴿٩٣﴾
اسراء

باید میان قوم ما و پدران ما نیز رسول فرستاده میشد

وَقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّ‌بِّهِ ۚ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَىٰ ﴿١٣٣﴾ وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَ‌بَّنَا لَوْلَا أَرْ‌سَلْتَ إِلَيْنَا رَ‌سُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَىٰ ﴿١٣٤﴾ قُلْ كُلٌّ مُّتَرَ‌بِّصٌ فَتَرَ‌بَّصُوا ۖ فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَ‌اطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَىٰ ﴿١٣٥﴾
طه

ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَ‌حْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَاءِ رَ‌بِّهِمْ يُؤْمِنُونَ ﴿١٥٤﴾ وَهَـٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَ‌كٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْ‌حَمُونَ ﴿١٥٥﴾ أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَ‌اسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿١٥٦﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ ۚ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّ‌بِّكُمْ وَهُدًى وَرَ‌حْمَةٌ ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَصَدَفَ عَنْهَا ۗ سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿١٥٧﴾
انعام

وَلَوْلَا أَن تُصِيبَهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَ‌بَّنَا لَوْلَا أَرْ‌سَلْتَ إِلَيْنَا رَ‌سُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٤٧﴾ فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَىٰ ۚ أَوَلَمْ يَكْفُرُ‌وا بِمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ مِن قَبْلُ ۖ قَالُوا سِحْرَ‌انِ تَظَاهَرَ‌ا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُ‌ونَ ﴿٤٨﴾ قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّـهِ هُوَ أَهْدَىٰ مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٤٩﴾ فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ ۚ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ‌ هُدًى مِّنَ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿٥٠﴾
قصص

وَإِذْ قَالَ إِبْرَ‌اهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَ‌اءٌ مِّمَّا تَعْبُدُونَ ﴿٢٦﴾ إِلَّا الَّذِي فَطَرَ‌نِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ ﴿٢٧﴾ وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْ‌جِعُونَ ﴿٢٨﴾ بَلْ مَتَّعْتُ هَـٰؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَ‌سُولٌ مُّبِينٌ ﴿٢٩﴾ وَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَـٰذَا سِحْرٌ‌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُ‌ونَ ﴿٣٠﴾
زخرف

وَمَا آتَيْنَاهُم مِّن كُتُبٍ يَدْرُ‌سُونَهَا ۖ وَمَا أَرْ‌سَلْنَا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِن نَّذِيرٍ‌ ﴿٤٤﴾
سباء

أَفَرَ‌أَيْتَ الَّذِي تَوَلَّىٰ ﴿٣٣﴾ وَأَعْطَىٰ قَلِيلًا وَأَكْدَىٰ ﴿٣٤﴾ أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَ‌ىٰ ﴿٣٥﴾ أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَىٰ ﴿٣٦﴾ وَإِبْرَ‌اهِيمَ الَّذِي وَفَّىٰ ﴿٣٧﴾
نجم

و لکن خداوند چنین کارهایی نکرد پس وحی درست نیست و امکان ندارد و قدرت به آلهه تفویض شده است و آنها دارای قدرت مستقل در تدبیر و تشریع هستند و خداوند پیامبر نمی فرستد.

پرسش:
مگر برای با خبربودن از داستان فرشتگان و جنسیتشان حتما باید در هنگام خلقت فرشتگان حضور داشته باشیم؟ خداوند در سوره زخرف آیه 19 می فرماید:
«وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ»؛ و فرشتگان را که بندگان خدايند زن پنداشتند آيا به هنگام خلقتشان ، آنجاحاضر بوده اند؟ زودا که اين شهادتشان را مي نويسند و از آنها بازخواست مي شود.


پاسخ:
راه علم به یک مساله سه چیز است :

عقل
حس
نقل
مشرکین از هیچ یک از این سه راه نمی توانستند ثابت کنند که ملائکه مونث هستند.
مشرکین دلیل عقلی بر این مساله نداشتند، دلیل نقلی هم نداشتند. در آیات 156و 157 سوره مبارکه صافات از آنان می پرسد که آیا شما بر مونث بودن ملائکه دلیل نقلی دارید؟ یعنی کتابی آسمانی نزد شماست که در آن بیان شده باشد که ملائکه مونثند؟ این منتفی است و شما دلیلی در این زمینه ندارید.
می ماند یک راه، و آن راه حس و مشاهده است؛ لذا مطرح می فرماید که آیا از راه حس و تجربه و مشاهده عینی دانستید که ملائکه مونثند؟
«وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ»؛آرى مشركين ملائكه را كه بندگان خدايند ماده پنداشتند، مگر در هنگام آفريدن آنان حاضر بودند؟ به زودى اين شهادتشان نوشته مى شود و از آن بازخواست خواهند شد.(1)
«أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ»؛و آيا روزى كه ما ملائكه را ماده خلق مى كرديم ايشان شاهد و ناظر بودند.(2)
«أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُبِينٌ»؛يا آنكه راستى برهان روشنى داريد؟(3)
«فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ»؛اگـر كـتـابـى در ايـن باره بر شما نازل شده پس آن كتابتان را بياوريد اگر راست مى گوييد.(4)


بیان این موارد در فرمایشات مرحوم علامه طباطبایی بدین شرح است:
«راه عالم شدن به نرى و مادگى حس است، و مشركين ملائكه را نـديده اند تا بدانند آيا نرند يا ماده»(5)
«از ايشان بپرسى. آيا ما مـلائكـه را مـاده خلق كرده ايم، و آيا مشركين در روزى كه ما ملائكه را خلق مى كرديم آنجا حـاضـر بـودنـد.»(6)
«وقـتـى عـقـل و حـس اجـازه چـنـيـن عـقـيـده اى را نـدهـد، بـاقـى می مـانـد دليـل نـقـلى و كـتابى كه از ناحيه خدا آن را اثبات كرده باشد؛ پس اگر مدعاى مشركين حق است، بايد كتابى آسمانى ارائه دهند، تا مدعاى آنان را اثبات كند.»(7)

استاد جوادی آملی نیز در توضیح آیات می فرمایند:
«از اينها سؤال كن که شما با حس و تجربه حسّي آزموديد اينها مؤنث هستند؟ اينكه نبود. دليل عقلي داريد كه اينها مؤنث هستند؟ اين هم كه نيست. برهان نقلي در يكي از كتاب‌هاي آسماني چنين نوشته است؟ اين هم كه نيست. پس در اين مقدمه كه مي‌گوييد فرشته‌ها مؤنث‌ میباشند، دستتان خالي است.» (8)
نیز می فرمایند:
«در هنگام آفرينش آسمان و زمين شما نبوديد تا ببينيد که آسمان و زمين چطور خلق ميشوند، يک؛
در هنگام خلق فرشتهها و انسانها هم شما حضور نداشتيد تا بفهميد که چه طور آفريده ميشوند، دو؛
از کجا ميدانيد که فرشتهها مؤنّث هستند؟»(9)
بنابراین پاسخ سوال شما این است که در آیات دیگر، خداوند راه دستیابی به علم مونث بودن ملائکه را از آنان جویا شد(راه عقلی و نقلی). در آیه 19 زخرف و همچنین 150 صافات، از آنان می پرسد که حال که دو راه دیگر منتفی است آیا از راه حس و مشاهده به مونث بودن ملائکه پی بردید؟


پی نوشت ها:
1. زخرف/192
2. صافات/150
3. صافات/156
4. صافات/157
5. طباطبایی، ترجمه المیزان، ترجمه موسوی، جامعه مدرسین- دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1374، چاپ 5، ج18، ص134.
6. همان،ج17، ص262
7. همان، ص 263.
8. استاد جوادی آملی، بنیاد علوم وحیانی اسراء،تفسیر سوره مبارکه صافات جلسه32
9. همان، تفسير سوره زخرف جلسه 7


کلیدواژه ها:خلقت ملائکه،مونث بودن ملائکه،آیه 19 زخرف،شاهدبودن هنگام خلقت ملائکه
موضوع قفل شده است