جمع بندی علت حرمت روزه سکوت

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت حرمت روزه سکوت

سلام
در روایات برای سکوت ومخصوصا سکوت با تفکر فضائل بسیاری نقل شده است
ولی با این حال روزه سکوت که نوعی تمرین برای داشتن سکوت با تفکر است از طرف شرع حرمت دارد
چرا با این همه مزیت برای سکوت شرع مخالف روزه سکوت گرفتن است؟
آیا روزه سکوت از نظر زندگی اجتماعی اثرات مخربی دارد؟
اگر یه عده ای بدعتی بسازند وماه رمضان را علاوه بر روزه از خوردن وآشامیدن روزه سکوت هم بگیرن به مشکلی پیش میاد؟
از جهتی حتی برای روزه سکوت در قرآن هم مویداتی وجود داره (روزه سکوت حضرت زکریا وحضرت مریم به دستور خداوند)
وهم چنین دلیل دیگری که برای فضیلت روزه سکوت میتوان بیان کرد مضرات وگناهان زیادی است که عامل اصلی آن زبان وحرف زدن است

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مستنبط

عبد آبق;921731 نوشت:
در روایات برای سکوت ومخصوصا سکوت با تفکر فضائل بسیاری نقل شده است. ولی با این حال روزه سکوت که نوعی تمرین برای داشتن سکوت با تفکر است از طرف شرع حرمت دارد
چرا با این همه مزیت برای سکوت شرع مخالف روزه سکوت گرفتن است؟ آیا روزه سکوت از نظر زندگی اجتماعی اثرات مخربی دارد؟
اگر یه عده ای بدعتی بسازند وماه رمضان را علاوه بر روزه از خوردن وآشامیدن روزه سکوت هم بگیرن به مشکلی پیش میاد؟ از جهتی حتی برای روزه سکوت در قرآن هم مویداتی وجود داره (روزه سکوت حضرت زکریا وحضرت مریم به دستور خداوند) وهم چنین دلیل دیگری که برای فضیلت روزه سکوت میتوان بیان کرد مضرات وگناهان زیادی است که عامل اصلی آن زبان وحرف زدن است

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام علیکم

ابتدا سوال را بازخوانی می کنیم. با تحلیل سوال، می توان به عناوین و اجزای زیر رسید:

اولا معنی روزه سکوت و حکم آن در روایات و احکام فقهی چیست؟
ثانیا جایگاه بدعت و نوآوری در شریعت چیست؟ در همین راستا چرا نباید چیزی که در متن عمل نیست، به احکام و اعمال نازله اضافه کنیم. در واقع آیا با ترکیب دو عمل، خواص جداگانه آنها نیز با هم ترکیب شده و هم افزایی می کنند و همان خواص سابق را در کنار هم جمع می کند یا امر جدیدی با خواص ناشناخته جدید و حتی متضاد حاصل می شود؟
ثالثا آیا برخی احکام شرایع سابق که بعضی از آنها در قرآن هم ذکر شده است و تغییر هم کرده است، قابل بازیابی نیست؟

در چند پست جداگانه، مباحث بالا بررسی خواهد شد:


[h=2]1.معنی روزه سکوت و حکم آن [/h]شهید ثانی روزه سکوت را روزه ای تعریف می کند که روزه دار، در نیت خود، سکوت در طول روزه را هم در نیت روزه داخل کرده باشد.

"قوله: و صوم الصمت: هو أن ينوي الصوم ساكتاً و إن كان ترك الكلام في مجموع النهار بغير ضمّه إلى نيّة الصوم غير محرّم[1]."

" روزه سکوت این است که نیت کند در حال سکوت، روزه بگیرد. [و این حرام است] هر چند ترک صحبت در طول روز، بدون اینکه آن را جزو نیت روزه قرار دهد، حرام نیست.

پدر علامه مجلسی درباره معنی و تاریخچه روزه سکوت می نویسد:

"و صوم‏ الصمت‏ حرام» و هو صوم كان في بني إسرائيل و كان صومهم الصمت عن كل شي‏ء، أما إذا صام و صمت عما لا يعني فإنه كمال و غير صوم الصمت[2].‏"

"روزه سکوت حرام است. این نوع روزه، در بنی اسرائیل وجود داشت و روزه شان به این نحو بود که نسبت به هر چیزی روزه دار می شدند (نه فقط نسبت به خوردن و آشامیدن). اما [در اسلام] هر گاه روزه بگیرد و در کنار آن [نه به عنوان جزئی از اجزای روزه] درباره اموری که به او ارتباطی ندارد حرفی نزند و سکوت کن، این به کمال روزه می افزاید اما روزه سکوت محسوب نمی شود."

ایشان تصریح می کند که سکوت باعث کمال روزه می شود اما به شرطی که آن را جزو روزه ندانیم، بلکه به عنوان عبادتی جداگانه در کنار روزه بجا آورده شود.

امام سجاد علیه السلام در روایتی طولانی ضمن برشمردن انواع روزه و احکام آن، روزه سکوت را در ضمن روزه های حرام ذکر می فرمایند:
"... وَ صَوْمُ‏ الصَّمْتِ‏ حَرَامٌ‏[3] ... .


امام صادق علیه السلام می فرمایند:

"وَ لَا صَمْتَ يَوْماً إِلَى اللَّيْلِ[4]."

همچنین امام صادق از پدرانشان علیهم السلام نقل کرده اند که پیامبر اکرم در وصیت شان به امیر المومنین صلوات الله علیهما و آلهما فرمودند:
"... وَ صَوْمُ‏ الصَّمْتِ‏ حَرَامٌ‏.[5]"

نتیجه آنکه سکوت و آثار و کمالات مربوط به آن، نفی نشده است، بلکه با تاکید بر آن، تلاش شده است تا حیطه و ارکان هر کدام از اعمال همان گونه که نازل شده است، محفوظ بماند و از نسبت دادن نوآوری های سلیقه ای که سابقه ای در شریعت ندارد یا مصداقی از احکام و قواعد کلی شریعت محسوب نمی شود، (بدعت) به شریعت جلوگیری شود.

ادامه ...


[/HR][1] حاشية شرائع الإسلام؛ ص: 207،
عاملى، شهيد ثانى، زين الدين بن على، حاشية شرائع الإسلام، در يك جلد، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1422 ه‍ ق

[2] روضة المتقين؛ ج‏3 ؛ ص234،
مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، 14جلد، مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور - قم، چاپ: دوم، 1406 ق.

[3] الكافي، ج‏4 ؛ ص85 ح 1،
كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق. و نیز وسائل الشيعة؛ ج‏10؛ ص523، ح 14024- 2.

[4] وسائل الشيعة ؛ ج‏10 ؛ ص523، به نقل از من لا یحضره الفقیه، 14023- 1،
شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق.

[5] وسائل الشيعة؛ ج‏10 ص523، ح 14025- 3

عبد آبق;921731 نوشت:
چرا با این همه مزیت برای سکوت شرع مخالف روزه سکوت گرفتن است؟
آیا روزه سکوت از نظر زندگی اجتماعی اثرات مخربی دارد؟
اگر یه عده ای بدعتی بسازند وماه رمضان را علاوه بر روزه از خوردن وآشامیدن روزه سکوت هم بگیرن به مشکلی پیش میاد؟


2. نوآوری و بدعت و حکم آنها

خداوند در سوره بقره، آیه 222 ، یک اصل کلی قاعده ای بنیادین را درباره اعمال انسان بیان کرده و چارچوب عمل را مشخص می فرماید: عمل باید از مجرایی صورت گیرد که الله تعالی مشخص کرده است. سپس ادامه آیه مشخص می شود که تن دادن به چیزی که خدا مشخص کرده است و عمل بر اساس آن، کار توابان و پاکان است و محبت الهی، آنها را دربر می گیرد و محبوب حق تعالی می شوند: (وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرين)‏.[1]

توجه شود که هر چند در آیه بحث از مصداق خاصی از اعمال و رفتار است -روابط زناشویی و احکام حیض-، اما اصل کلی آن به همین مورد منحصر نمی شود.

بدعت به چه چیزهایی گفته می شود؟

بدعت یعنی چیزی که در دین و احکام آن نیست، به عنوان اینکه جزو دین است، قرار داده شود. روزه جزو احکام دینی بوده و شامل مجموعه ای از ترکهاست مانند ترک خوردن و آشامیدن از طلوع فجر تا ذان مغرب. اما ترک کلام در آن نیامده است. بنا بر این افزودن این جزء بر اجزای دیگر، بدون اینکه دلیل شرعی بر آن داشته باشیم، بدعت و حرام است.

مرحوم کلینی در ابتدای کتاب روضه کافی، به عنوان اولین حدیث، توصیه نامه بلندی از امام صادق(علیه السلام)به شیعیان آورده است[2]. در اواسط این نامه مهم، حضرت می فرمایند: «وَ قَدْ قَالَ أَبُونَا رَسُولُ اللَّهِ ص الْمُدَاوَمَةُ عَلَى الْعَمَلِ فِي اتِّبَاعِ الْآثَارِ وَ السُّنَنِ وَ إِنْ قَلَّ أَرْضَى لِلَّهِ وَ أَنْفَعُ عِنْدَهُ فِي الْعَاقِبَةِ مِنَ الِاجْتِهَادِ فِي الْبِدَعِ‏ وَ اتِّبَاعِ الْأَهْوَاءِ أَلَا إِنَّ اتِّبَاعَ الْأَهْوَاءِ وَ اتِّبَاعَ الْبِدَعِ‏ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ ضَلَالٌ وَ كُلُّ ضَلَالَةٍ بِدْعَةٌ وَ كُلُّ بِدْعَةٍ فِي النَّارِ وَ لَنْ يُنَالَ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْخَيْرِ عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِطَاعَتِهِ وَ الصَّبْرِ وَ الرِّضَا».[3] پدرمان رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: مداومت بر عمل در تبعیت از آثار و سنتها هر چند کم باشد، نزد خدا پسندیده تر است از تلاش فراوان برای نوآوری و بدعت و تبعیت از دلبخواهی ها و هواها. آگاه باشید که تبعیت از هواها و تبعیت از بدعتها و نوآوریهایی که خارج از هدایت الهی باشد، ضلالت است و هر ضلالتی بدعت است و هر بدعتی در آتش است. به هیچ خیری از آنچه نزد خداست نایل نمی شوید مگر با اطاعت او و صبر و رضا.

امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: «أَدْنَى الشِّرْكِ أَنْ يَبْتَدِعَ الرَّجُلُ رَأْياً فَيُحِبَّ عَلَيْهِ وَ يُبْغِض». [4] کمترین مرتبه شرک این است که کسی، نظری از پیش خود ابداع کند [مستند به حقایق و معارف یا احکام الهی نباشد] و آن را معیار حب و بغض قرار دهد.
همچنین ایشان از جدشان امیر المومنین (علیهما السلام) نقل می کنند که حضرت در خطبه هایش نوع آوری های بدعت آلود و مبتنی بر سلیقه ها و دلخواههایی که مخالف احکام الهی است را عامل وقوع فتنه معرفی می فرمود:
«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كَلَامُ اللَّه».[5]

بدعت، تکلف و زحمت بی حاصل

عمل به شریعت، به تنهایی بزرگترین ریاضت است و افزودن چیزی که جزو آن نیست، جز زحمت بی حاصل، نتیجه ای ندارد. امیر المومنین علیه السلام نیز بدعت را با صفت تکلف توصیف می فرمایند: «... فَإِذَا عَرَفْتُمْ ذَلِكَ عَرَفْتُمُ الْبِدَعَ‏ وَ التَّكَلُّف»[6] ...

نوآوری های نورانی

توجه به این نکته ضروری است که نوآوری در روشهای تبلیغ یا اقامه مانند استفاده از امور هنری، با بدعتهای مذموم متفاوت است. نوآوری در روشها که امری ممدوح است، نمی خواهد چیزی را به احکام و اعمال یا عقاید بیفزاید و آن را نازله از جانب حق تعالی بداند. این نوآوری ها چه بسا مستحب یا حتی واجب باشند اما مثلا تحت عنوان روزه یا دیگر احکام خاص شرعی به عنوان جزیی از آن نخواهند بود، بلکه مصداقی از عناوین کلی دیگر مانند تعاون بر نیکی و تقوا، تواصی بر حق یا ... می تواند قرار گیرد. مصداق یکی از عناوین شرعی کلی بودن، غیر از این است که جزو عمل شرعی قرار گیرد.



[/HR][1]. البقرة(2)، 222.

[2]. الكافي،الکلینی، ج‏8، ص 2، ح 1.

[3]. الكافي، الکلینی،ج‏8 ، ص8 ح 1.

[4]. المحاسن، البرقی، ج‏1، ص207 ح 68، دار الكتب الإسلامية - قم، چاپ: دوم، 1371 ق.

[5]. المحاسن، البرقی، ج‏1، ص 208 ح 74.

[6]. الكافي، الکلینی، ج‏8، ص390، ح 586.

عبد آبق;921731 نوشت:
از جهتی حتی برای روزه سکوت در قرآن هم مویداتی وجود داره (روزه سکوت حضرت زکریا وحضرت مریم به دستور خداوند)
وهم چنین دلیل دیگری که برای فضیلت روزه سکوت میتوان بیان کرد مضرات وگناهان زیادی است که عامل اصلی آن زبان وحرف زدن است

3.شریعت خاتم و نسبت آن با اعمال شرایع سابق

شرایع سابق، به دلیل ظرفیت پایین تر مردم، سرکشی ها و نیز سطح پایین تر فرهنگ دینی در عالم بشریت، دستورات سخت گیرانه تری داشته اند: (رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِنا)؛[1]" پروردگارا، تکالیف و پیمانهای سنگین بر ما قرار مده، آنگونه که بر کسانی که قبل از ما بودند قرار دادی.

دین خاتم، به دلیل تغییر شرایط، بسیاری از احکام را تسهیل نمود. بازگشت دوباره به اعمال نسخ شده یا تغییر یافته، و برخورد با آن به عنوان حکم شرعی و عمل مقرب درگاه الهی، نه تنها بی فایده است، بلکه تشریع و بدعت محسوب شده و حرام است.

البته کلیّت بسیاری از احکام و اعمال واحد است. همه امتها نماز، روزه، جهاد، انفاق و ... داشته اند اما جزییات، سعه و ضیقها و بعضی شرایط و اجزا در هر یک با دیگری تفاوت دارد. با آمدن پیامبر جدید، مخصوصا پیامبر صاحب شریعت، عمل بر اساس شریعت سابق، صحیح نیست.

نتیجه:
شریعت اسلام، نسبت به دیگر شرایع ابراهیمی، آسان تر است و راه تقرب به خدا در آن، سریعتر و عمیق تر می باشد. بازگشت به اعمال شرایع سابق که در اسلام نیامده یا منسوخ شده است، جایز نیست.
اعمال شریعت، هر کدام احکام و آثار خاص خود را دارد و مکلف غیر معصوم نمی تواند به امید دست یابی به ثواب مضاعف یا جدید، آنها را با هم ترکیب کند.
تقرب به خدا و پاکی، تنها از مسیری ممکن است که حق تعالی فرموده باشد و معصومین علیهم السلام آن را تبیین کرده باشند. تشخیص جزییات، فروعات و مقتضیات زمان و مکان که در نقل بدان تصریح نشده باشد، توسط فقیهان و عالمان به اقامه و اجرای شریعت ممکن است.
هویت هر عمل شرعی، همان طور که در شریعت آمده باید حفظ شود و ترکیب، تجزیه یا افزودن بر آن، بدون دلیل و اجازه شرعی، بدعت محسوب می شود و حرام است.
عنوان بدعت و حکم حرمت آن، نوآوری هایی که تحت عناونی کلی دیگری مستحب یا واجب می شوند را در برنمی گیرد.

و الحمد لله رب العالمین


[/HR][1] البقرة(2)، .286

پرسش:
چرا روزه سکوت، در شرع حرام است با اینکه سکوت در روایات فضائل زیادی دارد و جلوی بسیاری از مضرات و گناهان زبان را می گیرد، علاوه بر آنکه در شرایع گذشته هم وجود داشته است (روزه حضرت مریم و حضرت زکریا -علیهما السلام- که در قرآن به آن اشاره شده است.)

پاسخ:
1. تعریف روزه سکوت و حکم آن:
«شهید ثانی» روزه سکوت را روزه ای تعریف می کند که روزه دار، در نیت خود، سکوت در طول روزه را هم در نیت روزه داخل کرده باشد: «قوله "و صوم الصمت"، هو أن ينوي الصوم ساكتاً، و إن كان ترك الكلام في مجموع النهار بغير ضمّه إلى نيّة الصوم غير محرّم»؛ روزه سکوت این است که نیت کند در حال سکوت، روزه بگیرد. [و این حرام است] هر چند ترک صحبت در طول روز، بدون اینکه آن را جزو نیت روزه قرار دهد، حرام نیست.(1)
پدر علامه مجلسی
تصریح می کند که «سکوت»، باعث کمال روزه می شود اما به شرطی که آن را جزو روزه ندانیم، بلکه به عنوان عبادتی جداگانه در کنار روزه بجا آورده شود: «و "صوم‏ الصمت"‏ حرام، و هو صوم كان في بني إسرائيل و كان صومهم الصمت عن كل شي‏ء، أما إذا صام و صمت عما لا يعني فإنه كمال و غير صوم الصمت»؛ روزه سکوت حرام است. این نوع روزه، در بنی اسرائیل وجود داشت و روزه شان به این نحو بود که نسبت به هر چیزی روزه دار می شدند (نه فقط نسبت به خوردن و آشامیدن). اما [در اسلام] هر گاه روزه بگیرد و در کنار آن [نه به عنوان جزئی از اجزای روزه] درباره اموری که به او ارتباطی ندارد حرفی نزند و سکوت کن، این به کمال روزه می افزاید اما روزه سکوت محسوب نمی شود.(2)

2. روایات، منشا تحریم روزه سکوت:
منشا این حکم، روایاتی است که آن را حرام اعلام کرده است: «... وَ صَوْمُ‏ الصَّمْتِ‏ حَرَامٌ‏»؛ [امام سجاد (علیه السلام) در روایتی طولانی ضمن برشمردن انواع روزه و احکام آن، می فرمایند] روزه سکوت حرام است.(3) همچنین امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «وَ لَا صَمْتَ يَوْماً إِلَى اللَّيْلِ»؛ سکوت روز تا شب [به عنوان جزیی از روزه] جایز نیست.(4)

3. تغییر و نسخ برخی احکام سخت در اسلام:

شرایع سابق، به دلیل ظرفیت پایین تر مردم، سرکشی آنها و برخی دلایل دیگر، دستورات سخت گیرانه تری داشته اند:«رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِنا»؛ پروردگارا، تکالیف و پیمانهای سنگین بر ما قرار مده، آنگونه که بر کسانی که قبل از ما بودند قرار دادی.(5) شریعت خاتم، به دلیل تغییر شرایط، بسیاری از احکام را تسهیل نمود. بازگشت دوباره به اعمال نسخ شده یا تغییر یافته، و برخورد با آن به عنوان حکم شرعی و عمل مقرب درگاه الهی، نه تنها بی فایده است، بلکه تشریع و بدعت محسوب شده و حرام است.

4. نحوه اعمال باید به شکلی باشد که خدا مشخص کرده است:
کیفیت انجام عمل باید از مجرایی باشد که حق تعالی مشخص کرده است و تغییر یا افزایش در آن بدعت خواهد بود، هر چند امر پسندیده ای چون سکوت را به متن عمل مهمی چون روزه بیفزاییم. از آنجایی که خدای متعال، در شریعت اسلام، سکوت را جزو شرایط یا اجزای روزه قرار نداده است، داخل کردن سکوت در روزه به این نیت که جزو ارکان روزه یا شرط آن باشد، بدعت خواهد بود.
در آیه زیر مشخص می شود که تن دادن به چیزی که خدا مشخص کرده است و عمل بر اساس آن، کار توابان و پاکان است و محبت الهی، آنها را دربر می گیرد و محبوب حق تعالی می شوند:
«فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرين»؛ به گونه ای که خدا دستور داده، به نزدشان بروید، خدا توابین را دوست دارد و متطهرین را نیز دوست می دارد.(6)

پی نوشت ها:
1. عاملى، شهيد ثانى، زين الدين بن على، حاشية شرائع الإسلام، در يك جلد، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1422 ه‍ ق، ص 207.
2. مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، 14جلد، مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور - قم، چاپ: دوم، 1406 ق،
ج‏3 ، ص234.
3.
كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الکافی، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج 4، ص 85، ح 1؛ و نیز وسائل الشيعة، ج‏10، ص523، ح 14024- 2.
4. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن،
وسائل الشيعة، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق، ج‏ 10، ص523، به نقل از من لا یحضره الفقیه، 14023- 1
.
5. سوره بقره/ 286.
6. سوره بقره/ 222

موضوع قفل شده است