جمع بندی آیا پیامبر (ص) کره ماه را ستاره می دانست؟

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا پیامبر (ص) کره ماه را ستاره می دانست؟

با سلام و احترام
یک حدیثی دیدم که از ظاهر اون به نظر میاد پیامبر اسلام کره ماه رو ستاره میدونستند!!!!!!!!
متن حدیث اینه:
وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَّ فَضْلَ الْمَخْدُومِ‏ عَلَى‏ الْخَادِمِ‏ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى سَائِرِ الْكَوَاكِبِ.
مجلسی، بحار الأنوار؛ ج‏8 ؛ ص102

ماه وسایر ستارگان! قطعا میدونیم که ماه ستاره نیست و این یک گزاره یقینی علم هست.
حال سوال اینه: چطور پیامبر اسلام این مطلب رو گفته؟! اگر واقعا معصوم است پس این خطای علمی چیه؟
با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد محسن

جوجه اردک زشت;921536 نوشت:
با سلام و احترام
یک حدیثی دیدم که از ظاهر اون به نظر میاد پیامبر اسلام کره ماه رو ستاره میدونستند!!!!!!!!
متن حدیث اینه:
وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَّ فَضْلَ الْمَخْدُومِ‏ عَلَى‏ الْخَادِمِ‏ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى سَائِرِ الْكَوَاكِبِ.
مجلسی، بحار الأنوار؛ ج‏8 ؛ ص102
ماه وسایر ستارگان! قطعا میدونیم که ماه ستاره نیست و این یک گزاره یقینی علم هست.
حال سوال اینه: چطور پیامبر اسلام این مطلب رو گفته؟! اگر واقعا معصوم است پس این خطای علمی چیه؟
با تشکر


بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت شما پرسشگر گرامی و دیگر همراهان محترم
بر فرض صحت روایت فوق باید بیان کرد که پیامبر اکرم صلوات الله علیه در ظاهر ماه را نیز به عنوان بقیه کواکب و ستارگان در نظر گرفته اند با توجه به آن که این جرم آسمانی نزدیک به زمین اما در آسمان و در کنار بقیه ستارگان قرار دارد و درخشان است.به همین دلیل در مجموعه ستارگان نام برده شده است.
علاوه، ممکن است بگوییم روایت مذکور بر اساس دقت های علمی صادر نشده است.زیرا مخاطبین حضرت، عموما عوام جامعه بودند وعامه فهم بودن روایت برای چنین مخاطبینی که قصدشان نگاه دقیق به اوضاع و احوال آسمان و نجوم نبوده است، کافی است.
در ضمن باید دانست در برخی از تعابیر،کواکب به انواع ثابت،سیار و .... و تقسیم شده است.

محسن;922347 نوشت:

بر فرض صحت روایت فوق باید بیان کرد که پیامبر اکرم صلوات الله علیه در ظاهر ماه را نیز به عنوان بقیه کواکب و ستارگان در نظر گرفته اند با توجه به آن که این جرم آسمانی نزدیک به زمین اما در آسمان و در کنار بقیه ستارگان قرار دارد و درخشان است.به همین دلیل در مجموعه ستارگان نام برده شده است.

پس یعنی پیامبر خطای علمی داشته اند؟

محسن;922347 نوشت:

علاوه، ممکن است بگوییم روایت مذکور بر اساس دقت های علمی صادر نشده است.زیرا مخاطبین حضرت، عموما عوام جامعه بودند وعامه فهم بودن روایت برای چنین مخاطبینی که قصدشان نگاه دقیق به اوضاع و احوال آسمان و نجوم نبوده است، کافی است.

بله برای آنها کامل است ولی برای ما چه؟! پیامبر میتوانند احادیث را ساده بیان کنند ولی نمیتوانند در احادیث اشتباه علمی داشته باشند!!!

به نظر بهتر است بیشتر به وضعیت اعتبار حدیث بپردازید، ممنون.

محسن;922347 نوشت:
با سلام خدمت شما پرسشگر گرامی و دیگر همراهان محترم
بر فرض صحت روایت فوق باید بیان کرد که پیامبر اکرم صلوات الله علیه در ظاهر ماه را نیز به عنوان بقیه کواکب و ستارگان در نظر گرفته اند با توجه به آن که این جرم آسمانی نزدیک به زمین اما در آسمان و در کنار بقیه ستارگان قرار دارد و درخشان است.به همین دلیل در مجموعه ستارگان نام برده شده است.
علاوه، ممکن است بگوییم روایت مذکور بر اساس دقت های علمی صادر نشده است.زیرا مخاطبین حضرت، عموما عوام جامعه بودند وعامه فهم بودن روایت برای چنین مخاطبینی که قصدشان نگاه دقیق به اوضاع و احوال آسمان و نجوم نبوده است، کافی است.
در ضمن باید دانست در برخی از تعابیر،کواکب به انواع ثابت،سیار و .... و تقسیم شده است.

سلام
ممنون از پاسخ
به نظرم این حدیث رو هیچ جوری نمیشه توجیه کرد مگر اینکه سند رو مخدوش کنید
الان فرمایش شما اینه پیامبر مسائل علمی رو در نظر نگرفتن برای این حدیث در حالی که کافی بود کلمه سائر رو حذف می کردن از حدیث
قطعا نگفتن ی کلمه راحت تره گفتنشه

من فکر می کنم الان با پیشرفت علمه که اجرام آسمانی تفکیک شدن به ستاره و قمر و سیاره...در قدیم به همه اجرام نورانی آسمان می گفتن کواکب...در طول زمان کلمات معانی جدیدی پیدا می کنن...البته من اینطور فکر می کنم....و اینم بگم از این دست موارد کم نیست توی احادیث..مثلا من چند روایت از ائمه دیدم که سیاره ی ذهره رو ستاره یا کوکب می خونن

جوجه اردک زشت;921536 نوشت:
با سلام و احترام
یک حدیثی دیدم که از ظاهر اون به نظر میاد پیامبر اسلام کره ماه رو ستاره میدونستند!!!!!!!!
متن حدیث اینه:
وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَّ فَضْلَ الْمَخْدُومِ‏ عَلَى‏ الْخَادِمِ‏ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى سَائِرِ الْكَوَاكِبِ.
مجلسی، بحار الأنوار؛ ج‏8 ؛ ص102

ماه وسایر ستارگان! قطعا میدونیم که ماه ستاره نیست و این یک گزاره یقینی علم هست.
حال سوال اینه: چطور پیامبر اسلام این مطلب رو گفته؟! اگر واقعا معصوم است پس این خطای علمی چیه؟
با تشکر

با سلام و احترام

کوکب یعنی چیزی که در دیده ی مشاهده گر زمینی دارای بزرگی در جرم یا نور باشد.
لذا به خورشید ، مشتری، ماه و ...
کوکب می‌گویند.

ستاره از نگاه علمی یعنی اجرامی مثل خورشید...
و به ماه و مشتری و ....
ستاره نمیگویند

پس پیامبر ماه را کوکب دانستند و این درست است.
لذا ایرادی وجود ندارد ....

جوجه اردک زشت;922350 نوشت:
سلام
ممنون از پاسخ
به نظرم این حدیث رو هیچ جوری نمیشه توجیه کرد مگر اینکه سند رو مخدوش کنید
الان فرمایش شما اینه پیامبر مسائل علمی رو در نظر نگرفتن برای این حدیث در حالی که کافی بود کلمه سائر رو حذف می کردن از حدیث
قطعا نگفتن ی کلمه راحت تره گفتنشه

پیامبر خلاف علم نگفتند
ماه کوکب است.
خورشید کوکب است.
مشتری کوکب است.

همه عقلا و دانشمندان قبول دارند این ها برای مشاهده گر بزرگ و پر نور هستند.
و به همین جهت می‌گویند کوکب است.

[="Tahoma"][="Navy"]

جوجه اردک زشت;921536 نوشت:
ا سلام و احترام
یک حدیثی دیدم که از ظاهر اون به نظر میاد پیامبر اسلام کره ماه رو ستاره میدونستند!!!!!!!!
متن حدیث اینه:
وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَّ فَضْلَ الْمَخْدُومِ‏ عَلَى‏ الْخَادِمِ‏ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى سَائِرِ الْكَوَاكِبِ.
مجلسی، بحار الأنوار؛ ج‏8 ؛ ص102

ماه وسایر ستارگان! قطعا میدونیم که ماه ستاره نیست و این یک گزاره یقینی علم هست.
حال سوال اینه: چطور پیامبر اسلام این مطلب رو گفته؟! اگر واقعا معصوم است پس این خطای علمی چیه؟
با تشکر


سلام
منظور حضرت بیان اختلاف ماه و ستاره در نورانیت است
یعنی همانقدر که نور ماه با سایر اجرام آسمانی در شب تفاوت دارد مخدوم و خادم با هم فرق دارند.
لذا روایت از جهت مد نظر شما اصلا در مقام بیان نیست چون روایت کاری به ماهیت ماه و ستارگان ندارد بلکه به تفاوت میزان نور آنها کار دارد
یا علیم[/]

سلام
برخی احادیث بر اساس فهم و درک مردم اون زمان گفته شده اند و نیاز به تفسیر دارند.

به طور مثال، حدیثی صحیح (دارای سند قوی) از امام صادق (ع) وجود داره که بیان می نماید زمین بر پشت ماهی و ماهی بر روی شاخ گاو قرار گرفته است.
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/tr21594

نقل قول:

ابان بن تغلب می‌گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: زمين بر چه چیزی استوار است؟ امام(ع) فرمود: بر ماهى، گفتم: ماهى بر چه چیزی استوار است؟ فرمود: بر آب، پرسيدم آب بر چه چیز؟ فرمود: بر صخره (سنگ سخت) پرسيدم: صخره بر چه چیز؟ فرمود بر شاخ گاوى راهوار، گفتم گاو بر چه استوار است؟ فرمود: بر خاك نمناک، گفتم: خاك نمناک بر چه چیز؟ فرمود: هيهات، كه در اين‌جا دانش دانشمندان گم گشته است.

در تفسیر این حدیث، همانگونه که در لینک بالا گفته شده، نظرات مختلفی وجود دارد. به طور مثال برخی "ماهی" را مواد مذاب زیر زمین و "شاخ گاو" را نیروی جاذبه معنا نموده اند.

ما می تونیم کلمات را طوری تفسیر کنیم که هر گونه تضاد ظاهری بین علم و دین از میان برود.

پارسا مهر;922352 نوشت:
من فکر می کنم الان با پیشرفت علمه که اجرام آسمانی تفکیک شدن به ستاره و قمر و سیاره...در قدیم به همه اجرام نورانی آسمان می گفتن کواکب...در طول زمان کلمات معانی جدیدی پیدا می کنن...البته من اینطور فکر می کنم....و اینم بگم از این دست موارد کم نیست توی احادیث..مثلا من چند روایت از ائمه دیدم که سیاره ی ذهره رو ستاره یا کوکب می خونن

این احتمال قابل بررسی هست باید ببینیم واقعا این طور بوده یا نه
محی الدین;922364 نوشت:
سلام
منظور حضرت بیان اختلاف ماه و ستاره در نورانیت است
یعنی همانقدر که نور ماه با سایر اجرام آسمانی در شب تفاوت دارد مخدوم و خادم با هم فرق دارند.
لذا روایت از جهت مد نظر شما اصلا در مقام بیان نیست چون روایت کاری به ماهیت ماه و ستارگان ندارد بلکه به تفاوت میزان نور آنها کار دارد
یا علیم

سلام
فرمایش شما زمانی صحیح هست که لغت سائر به کار نمی رفت یعنی می گفتن فرق فلان و فلان مثل فرق نور ماه و ستارگانه مثلا

وقتی می تونیم "شاخ گاو" را نیروی جاذبه معنا کنیم، چرا نتونیم "کوکب" را شامل تمام اجرام آسمانی بدانیم؟

[="Tahoma"][="Navy"]

جوجه اردک زشت;922519 نوشت:
سلام
فرمایش شما زمانی صحیح هست که لغت سائر به کار نمی رفت یعنی می گفتن فرق فلان و فلان مثل فرق نور ماه و ستارگانه مثلا

سلام
اول اینکه کمتر روایتی است که عین الفاظ معصوم در آن نقل شده باشد یعنی اینکه لفظ سایر می تواند توسط ناقل روایت آمده باشد
دوم اینکه اگر در اصل کلام پیامبر ص هم لفظ سایر بوده باشد؛ ماه می تواند تحت عنوان عام اجرام روشن آسمانی قرار گیرد ولو اینکه مختصر تفاوتی بین ماه با برخی از این اجرام باشد چه اینکه اجرام آسمانی ( چه سیاره و چه ستاره) بالاخره یک جرم نورانی هستند. ما در متون عربی قدیم کم نداریم لفظ کواکبی که برای همه اجرام نورانی آسمانی بکار رفته باشد.
ولی به هر ترتیب مقصود اصلی حضرت بیان تمثیل برای تفاوت است همچنانکه ماه در نورانیت با سایر اجرام آسمانی تفاوت دارد
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

سعدی شیرازی;922524 نوشت:
وقتی می تونیم "شاخ گاو" را نیروی جاذبه معنا کنیم، چرا نتونیم "کوکب" را شامل تمام اجرام آسمانی بدانیم؟

اگه قرار باشه با قوم جاهلی سخن بگی شایدم مجبور بشی تعابیر نازلتری هم بکار ببری ولو اینکه علمت از اولین تا آخرین بیشتر باشه[/]

shsina;922348 نوشت:
پس یعنی پیامبر خطای علمی داشته اند؟
بله برای آنها کامل است ولی برای ما چه؟! پیامبر میتوانند احادیث را ساده بیان کنند ولی نمیتوانند در احادیث اشتباه علمی داشته باشند!!!
به نظر بهتر است بیشتر به وضعیت اعتبار حدیث بپردازید، ممنون.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام مجدد خدمت شما پرسش گرامی و دیگر همراهان محترم
نگارنده بر این باور است که بر فرض صحت روایت، این توجیهات قابل بیان است و باید بیان کرد این روایت در منابع روایی با جملات مختلفی بیان شده است.
علاوه این که بیان کردیم بر فرض صحت روایت،امکان دارد در آن زمان لغت کوکب شامل ماه که یک سیاره است می شده و در زمان های بعدی معنای خاص خودش را پیدا کرده است.( و الله العالم)
با این حال، بر مراکز پژوهشی و دینی حوزه لازم است هر چه سریع تر به وضع روایاتی که در منابع مختلف آمده است، رسیدگی کرده تکلیف چنین احادیثی را روشن کنند. این یک امر اجتناب نا پذیر است.تا روایاتی که قابل خدشه است، از منابع روایی حذف شود.

محی الدین;922548 نوشت:
اگه قرار باشه با قوم جاهلی سخن بگی شایدم مجبور بشی تعابیر نازلتری هم بکار ببری ولو اینکه علمت از اولین تا آخرین بیشتر باشه

اعتقاد به کروی بودن زمین و معلق بودن اون در فضا، یه حدود 2400 سال پیش در یونان باستان بر می گرده. حتی در هیئت بطلمیوسی که در زمان امام صادق (ع) نظریه رایج بوده، زمین گرد و معلق در نظر گرفته می شده. ضمن اینکه کوفه در نزدیکی جندی شاپور بوده. طبق نظر کارشناس سایت اسلام کوئست (که زیر نظر آیت الله هادوی اداره میشه)، اعتقاد به قرارگیری زمین بر شاخ گاو اصلاً در آن زمان مطرح نبوده. اما در عین حال این روایت از نظر سندی صحیحه.
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/tr21594
نقل قول:
اكنون بايد يادآور شد كه طرح اين مصاحبه از دیدگاه اول كه پرسش از طبقات و پايه‏هاى ساختمانى زمین است معقول به نظر نمی‌آيد، نه از نظر پرسش و نه از نظر پاسخ و نمی‌توان آن را منسوب به اصحاب دانشمند امام صادق(ع) دانست و به شخصيتى‏ مانند ابان بن تغلب كه یکی از دانشمندان بنام دوران خود بوده است نسبت داد. با مدح‌های بليغ و فضل و دانش شگرفى كه رجال‏شناسان اسلام -از موافق و مخالف- دربارهٔ ابان بن تغلب بيان كرده‌اند نمی‌توان گفت که او به يک مسأله مسلّم آگاهی نداشته و جاهل بوده است؛ چرا كه زمين كره‌ای است در فضا و از همه طرف به هوا برخورد دارد و روى پايه‏اى ساخته نشده است؛ و اين مسأله هزارها سال پيش از دوران ابان بن تغلب مسلّم شده بود و كوچک‌ترين دانشمندان آن را می‌دانستند، به ویژه این‌که در زمان امام صادق(ع) كه اسلام در محيط جهان گسترش پیدا کرده بود، و دانشمندان يونان، ايران، مصر و كشورهاى ديگر جزو سازمان فرهنگى اسلام شده بودند و در محيط كوفه که محل نشو و نماى ابان بود و به دانشگاه جندی شاپور نزديک بود و در كنار مدائن پايتخت علمى و فلسفى دولت ساسانيان ساخته شده بود، هرگز نمی‌توان گفت ابان بن تغلب از ساختمان‏هاى طبقاتی زير زمين خبر و آگاهی نداشته و از امام صادق(ع) پرسش كرده و آن حضرت نیز روى اين دیدگاه به او پاسخ داده است.

نارواتر اين كه، امام صادق(ع) با اين‌گونه پرسش موافقت كرده و براى زمين و پايه‏هاى آن، اين اطلاعات را تحويل ابان بن تغلب داده است، چنانچه نمی‌توان تصوّر كرد كه كسى چنين مضمونى را به نام مصاحبه‌اى ميان ابان بن تغلب و امام صادق(ع) جعل كرده باشد؛ زيرا دربارهٔ ساختمان زمين چنين عقيده‌اى از خرافى‏سرايان هم در هيچ كجا به نظر نرسيده است تا اين خرافه را درباره امام جعل كرده باشند؛ زيرا همان‌طور که گفتيم مسأله كروى بودن زمين و معلّق بودن آن در فضا به اعتبار مركز ثقل جهان مادى كه يک اصل فلسفه يونانى است در اين دوره معروف و مسلّم بوده است و در محافل نيمه علمى هم به چنين سخن‌ها دم زدن ميسّر نبوده تا برسد به محفل علمى كشّاف حقایق امام جعفر صادق(ع) و دانشمندى چون ابان بن‏ تغلب.

به هر حال، با ملاحظه اين كه سند اين روايت هم صحيح است، نمی‌توان آن را کنار گذاشت.[11]

اما به طور کلی؛ حدیث مورد بحث در بيان حقایقى دربارهٔ عالم هستی است؛ لذا برخی از علما از توضیح و شرح آن دوری کرده و آن را به اهلش واگذار کرده‌اند.[12] و برخی دیگر غیر از آنچه گفته شد، تفاسیر دیگری از این حدیث نیز ارائه داده‌اند.[13]


سعدی شیرازی;922524 نوشت:
وقتی می تونیم "شاخ گاو" را نیروی جاذبه معنا کنیم، چرا نتونیم "کوکب" را شامل تمام اجرام آسمانی بدانیم؟

کاملا صحیح میفرمایید. البته این رویه معمولا آخرین راهکار است. اگر نشود در سندیت حدیث ، تغییر لفظ در دروان و .... توجیه قوی تری یافت ، الحمدلله والمنه درب تفسیر باز است. به راحتی میشود از همین فرمایشات امام صادق مبنی بر استقرار زمین برماهی و شاخ گاو و ..... نظریه نسبیت انیشتین ، اصل عدم قطعیت هایزنبرگ، کشف ذره هیگز!!! و ... سایر اصول فیزیک کلاسیک و کوانتوم فیزیک و هر چه مورد نیاز است، تفسیر و استخراج کرد!

[="Tahoma"][="Navy"]

سعدی شیرازی;923125 نوشت:
اعتقاد به کروی بودن زمین و معلق بودن اون در فضا، یه حدود 2400 سال پیش در یونان باستان بر می گرده. حتی در هیئت بطلمیوسی که در زمان امام صادق (ع) نظریه رایج بوده، زمین گرد و معلق در نظر گرفته می شده. ضمن اینکه کوفه در نزدیکی جندی شاپور بوده. طبق نظر کارشناس سایت اسلام کوئست (که زیر نظر آیت الله هادوی اداره میشه)، اعتقاد به قرارگیری زمین بر شاخ گاو اصلاً در آن زمان مطرح نبوده. اما در عین حال این روایت از نظر سندی صحیحه.

سلام
اگه من بگم ستاره قطبی زیر یک خرس قرار گرفته شما چی میگی برادر؟
یا علیم[/]

محی الدین;922546 نوشت:
ول اینکه کمتر روایتی است که عین الفاظ معصوم در آن نقل شده باشد یعنی اینکه لفظ سایر می تواند توسط ناقل روایت آمده باشد
دوم اینکه اگر در اصل کلام پیامبر ص هم لفظ سایر بوده باشد؛ ماه می تواند تحت عنوان عام اجرام روشن آسمانی قرار گیرد ولو اینکه مختصر تفاوتی بین ماه با برخی از این اجرام باشد چه اینکه اجرام آسمانی ( چه سیاره و چه ستاره) بالاخره یک جرم نورانی هستند. ما در متون عربی قدیم کم نداریم لفظ کواکبی که برای همه اجرام نورانی آسمانی بکار رفته باشد.

سلام مجدد
حرف من هم همینه که این مسئله استفاده از لغت کواکب برای اجرام آسمانی نه ستارگان در زمان قدیم اثبات بشه
اگر اثبات بشه حله مسئله

جوجه اردک زشت;923434 نوشت:
سلام مجدد
حرف من هم همینه که این مسئله استفاده از لغت کواکب برای اجرام آسمانی نه ستارگان در زمان قدیم اثبات بشه
اگر اثبات بشه حله مسئله

سلام
کوکب در معنای فعل یعنی درخشید مثلا می گویند آهن درخشید (کوکب الحدید)
پس ریشه معنایی کواکب از کوکب به معنای درخشیدن است بر این اساس دلیلی ندارد که فقط بر ستاره اطلاق شود کما اینکه سیاره هم از معانی کوکب است
پس جرم آسمانی درخشنده معنای عام کوکب بوده و قابل تعمیم به ماه نیز می باشد
می توانید به این آدرس آنلاین مراجعه کنید:https://www.almaany.com/fa/dict/ar-fa/%D9%83%D9%88%D9%83%D8%A8/
یا علیم

جوجه اردک زشت;921536 نوشت:
با سلام و احترام
یک حدیثی دیدم که از ظاهر اون به نظر میاد پیامبر اسلام کره ماه رو ستاره میدونستند!!!!!!!!
متن حدیث اینه:
وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَّ فَضْلَ الْمَخْدُومِ‏ عَلَى‏ الْخَادِمِ‏ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى سَائِرِ الْكَوَاكِبِ.
مجلسی، بحار الأنوار؛ ج‏8 ؛ ص102

ماه وسایر ستارگان! قطعا میدونیم که ماه ستاره نیست و این یک گزاره یقینی علم هست.
حال سوال اینه: چطور پیامبر اسلام این مطلب رو گفته؟! اگر واقعا معصوم است پس این خطای علمی چیه؟
با تشکر

سلام،
تعریف حضرت از ستاره و کوکب را می‌دانید؟ تعریف حضرت از سیاره را می‌شناسید؟ اگر نه دیگر درست نیست که گزاره‌ای که شاید بر مبنای تعاریف متفاوتی بیان شده باشد را با تعاریفی که امروز در ذهن داریم معنا کنیم ...

محی الدین;923493 نوشت:
سلام
کوکب در معنای فعل یعنی درخشید مثلا می گویند آهن درخشید (کوکب الحدید)
پس ریشه معنایی کواکب از کوکب به معنای درخشیدن است بر این اساس دلیلی ندارد که فقط بر ستاره اطلاق شود کما اینکه سیاره هم از معانی کوکب است
پس جرم آسمانی درخشنده معنای عام کوکب بوده و قابل تعمیم به ماه نیز می باشد
می توانید به این آدرس آنلاین مراجعه کنید:https://www.almaany.com/fa/dict/ar-f...8%D9%83%D8%A8/
یا علیم

سلام
به نظرم مسئله حل شده در این آدرسی که دادید در عین نا باوری! کوکب هم به معنی ستاره آمده هم به معنی سیاره!!! با این وصف دیگه بحثی نمی مونه سائر کواکب درست میشه
من دیگه بحثی ندارم تو این تاپیک کارشناس هر وقت خواستن جمع بندی کنن


[="Tahoma"]پرسش:
در این حدیث «وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَّ فَضْلَ الْمَخْدُومِ‏ عَلَى‏ الْخَادِمِ‏ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى سَائِرِ الْكَوَاكِبِ» به نظر می آید پیامبر اسلام(ص) کره ماه را ستاره می دانستند! در حالی که قطعا می دانیم ماه ستاره نیست و این یک گزاره یقینی علم هست.
چطور پیامبر اسلام این مطلب را گفته اند؟! اگر واقعا معصوم هستند پس این خطای علمی چیست؟

پاسخ:
در ابتدا بهتر است فضای صدور روایت را ببینیم.

این بیان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در ارتباط با یکی از آیات قرآن کریم است.
قرآن کریم می فرماید:
«وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمٰانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ»؛ و پیوسته بر گردشان نوجوانانی برای (خدمت) آنان گردش می‌ کنند که همچون مرواریدهای درون صدفند.(1)

در تبیین و تفسیر آیه شریفه، از پیامبر (صلی الله علیه و آله) سؤال می شود و ایشان هم جواب را می فرمایند:
«قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ! الْخَادِمُ كَاللُّؤْلُؤِ فَكَيْفَ الْمَخْدُومُ؟ فَقَالَ: وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَ‏ فَضْلَ‏ الْمَخْدُومِ‏ عَلَى الْخَادِمِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى سَائِرِ الْكَوَاكِبِ»
به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) گفته شد [از پیامبر سؤال شد]: خادمان بهشتی (غلمان) که مانند مروارید و لؤلؤ باشند پس خود بهشتیان چگونه اند؟ حضرت می فرمایند: قسم به کسی که جانم در دست اوست، فضیلت و برتری بهشتیان بر خادمان بهشتی، مانند فضیلت و برتری ماه شب چهارده است بر سایر کواکب.(2)

چند نکته:
1. صرف نظر از اعتبار روایت و با فرض صحت صدور و سند و...؛ باید گفت روایت در مقام بیان ستاره شناسی و آموزش علم نجوم و... نیست.
2. از طرفی متناسب با ظرفیت و میزان فهم و دانش مردم آن زمان، سخن گفته شده است؛ که این خود یکی از نکات بلاغی و بیانی در ادبیات هر زبانی است.
3. کوکب معانی مختلفی دارد و بر ستاره و سیاره هم اطلاق می شود؛ کما این که کوکب، معنایی عام دارد و شامل اجرام آسمانی، اعم از سیاره و ستاره و... می شود.
برخی از معانی لغوی:
ستاره ای که ظاهر می شود(3)، سیاره مشتری و زهره(4)، اجرام آسمانی که دور خورشید می گردند و از آن نور می گیرند، مانند زحل، مشتری، مریخ، عطارد، زهره، زمین، اورانوس، نپتون(5)، کوکب، نام ستارگان بزرگ است و به بزرگ هر چیزی، کوکبِ آن، گفته می شود(6)، در «لسان العرب» نیز به معانی مختلف و بسیاری اشاره شده است.(7)
لذا از نظر اهل لغت نیز کوکب هم بر ستاره اطلاق می شود و هم بر اجرام آسمانی بزرگ، مانند سیارات.

پی نوشت ها:
1. طور: 52/ 24.
2. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات: ناصر خسرو ـ تهران، ج ‏9، ص 251.
3. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، محقق: داوودی، انتشارات: دار الشامیه ـ بیروت، ص 695.
4. طريحى، مجمع البحرين‏، محقق: حسينى اشكورى، ناشر: مرتضوى ـ تهران‏، 1375 ه.ش‏، چاپ سوم، ج 2، ص 162.
5. حسین یوسف موسی و عبدالفتاح صعیدی، الإفصاح فى فقه اللغة، نرم افزار جامع تفاسیر نور، ج ‏2، ص 907.
6. عسکری، ابوهلال، الفروق فی اللغة (مجمع الفروق اللغویة)، تحقيق: مؤسسة النشر الاسلامي لجماعة المدرسين ـ قم، چاپ اول، 1412 ه.ق، ج 1، ص 459.
7. ابن منظور، لسان العرب، الناشر: دار صادر ـ بيروت، الطبعة الثالثة، 1414ق، ج ‏1، ص 720 و 721.

موضوع قفل شده است