جمع بندی لیس للانسان الا ما سعی

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لیس للانسان الا ما سعی

سلام

ما در قران داریم :
لیس للانسان الا ما سعی

از طرفی ما اعتقاد داریم هیچ اتفاقی در این دنیا رخ نمیدهد مگر به خواست و اراده خداوند

بنابراین:

اگر من به فلان مدرک و رتبه علمی بخواهم دست پیدا کنم
اگر به فلان موقعیت شغلی و اجتماعی بخواهم برسم
اگر به فلان ثروت بخواهم برسم
اگر به فلان همسر بخواهم برسم
و...

حتی طبق قاعده قران اگر تمام تلاش و سعی خود را در راستای هدفم انجام دهم ولی مادامیکه خواست و اراده خداوند به تحقق هدف من نباشد ، ان هدف محقق نمیگردد، پس چطور در قران امده است با تلاش انسان به خواسته اش میرسد در حالیکه گاهی انسان هر چقدر هم تلاش کند به خواسته خود نمیرسد؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
مقدمه
رابطه اراده الهی و افعال ما انسان ها از زمان های قدیم مورد توجه اندیشمندان و عالمان دینی بوده و بحث های زیادی حول آن صورت گرفته است. این مساله آنقدر مهم بوده است در طول تاریخ بشریت و مخصوصا مسلمان ها، فرقه های مختلفی با عقاید متفاوتی در این مسئله ایجاد شده اند. برخی اراده خدا را در افعال انسان موثر دانسته و اراده انسان را نادیده گرفته اند و هر کاری که از انسان سر می زده است را به خدا نسبت داده اند و انسان را مثل ابزاری در دست خدا انگاشته اند و او را مجبور به این کار دانسته اند(جبری ها)
برخی دیگر انسان را فاعل کارهایش دانسته و اراده خدا را بر کارهای بشر نفی کرده اند و گفته اند که خدا کارهای بشر به خودش واگذار کرده است و خود در کناری نظاره گر آن است.(تفویضی ها)
با توجه به رفتار این دو گروه می بینیم هر دوی این ها با مواجهه با آیات قرآن به فکر گرایش پیدا کرده اند جبری ها آیات اراده خدا را دیده اند «وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ» و تفویضی ها آیات دیگری مثل « لیس للانسان الا ما سعی » و ...
اما مکتب اهلبیت که مفسرین اصلی آیات قرآن بوده اند هر دو آیه را در کنار هم دیده اند و آن را صحیح تفسیر کرده اند و راه حل را در امر بین الامرین دانسته اند.

اما این راه حل چیست؟
انسان به عنوان یک موجود مختار، مخلوقی از مخلوقات الهی است. خدا این مخلوق خود را به گونه ای خلق کرده است که کارهایش را از روی اراده انجام دهد یعنی اراده او در انجام کارهایش دخیل است. از طرفی خدا در قرآن می فرماید هیچ کاری جز به اراده من انجام نمی شود . چگونه می توان گفت افعال انسان که جزئی از جهان هستند هم به اراده خدا انجام می شوند و هم به اراده انسان؟ چند فرض می تواند بشود:
1)آیا انسان و خدا در این فعل شریک هستند؟ جواب: این شرک است و خدا در فعلش با کسی شریک نمی شود
2)آیا خدا انجام می دهد و انسان ابزار انجام آن است و یچ اراده ای ندارد ؟ جواب : این یعنی مجبور بودن انسان در کارهایش . در این صورت ثواب و عقاب چه معنا خواهد داشت
3)آیا انسان انجام می دهد و خدا هیچ کاره است؟ جواب : این هم محدود کردن خدا و هم با آیات قرآن مخالف است.
یک فرض دیگر باقی مانده است که اهلبیت به ما یاد داده اند و بیشتر افراد از آن غافل بوده اند و آن این که اراده انسان و خدا در طول هم دیده شود نه در عرض هم . به این معنا که خدا اراده کرده است که انسان فعل ارادی انجام دهد . به عبارت دیگر خدا فعل ارادی انسان را اراده کرده است نه فعل جبری او را . با این تعبیر فعلی که از انسان صادر می شود به اراده خدا بوده است و به اراده انسان هم بوده است . خدا فعل ارادی انسان را اراده کرده است با این وجود فعل انسان بدون شک باید از روی اراده و اختیار انسان صورت پذیرفته باشد تا مورد اراده خدا قرار بگیرد.
در این صورت انسان در افعالش مختار است و باید برای کارهای خود تلاشش کند و هر چقدر سعی و کوشش کند خواسته خود می رسد و خدا هم همین را می خواهد و خواست خدا همین فعل ارادی او ست.
در جای دیگر در قرآن داریم: «انا الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» خدا هیچ قومی و ملتی را تغییر نمی دهد مگر آنها خود را تغییر دهند . انسان اگر می خواهد که خدا در باره او خیر بخواهد باید خودش اراده خیر کند اگر می خواهد خدا به او فایده ای برساند باید خود در آن راه تلاش کند.
نتیجه
بنا بر این این آموزه که: «همه چیز به اراده خداست» با این آموزه که: «انسان با خواست خود به هدف می رسد» منافاتی ندارد و در طول یکدیگر می باشند خدا افعال ارادی ما را اراده کرده است.
خدا اراده کرده است که کارها بر اساس علل و عوامل و از مجرای طبیعی خود انجام شوند. اگر کسی می خواهد به هدفی برسد باید تلاش کند و مقدمات آن را فراهم کند و آنگاه که مقدمات را کامل فراهم کرد (که این هم خواست خداست) نتیجه ای حاصل خواهد شد(که این هم خواست خداست) و اگر یکی از مقدمات حاضر نشود یا در جای خود آورده نشود آن عمل انجام نخواهد شد (و این هم خواست خداست)

یامحمد;921278 نوشت:
حتی طبق قاعده قران اگر تمام تلاش و سعی خود را در راستای هدفم انجام دهم ولی مادامیکه خواست و اراده خداوند به تحقق هدف من نباشد ، ان هدف محقق نمیگردد، پس چطور در قران امده است با تلاش انسان به خواسته اش میرسد در حالیکه گاهی انسان هر چقدر هم تلاش کند به خواسته خود نمیرسد؟

سلام

گفتم چه نصيبم شد ، از بخشش و الطافت؟
گفتــا كه تو را دادم ، آزاديِ اجـبـــــاري

دوست گرامي ، بنده و شما وارد دانشگاه مي شويم
شما درس مي خوانيد و واحدها را پاس ميكنيد و فارق التحصيل ميشويد
من تنبلي مي كنم و بعد از چند بار مشروط شدن اخراج ميشوم

سبب موفقيت شما و عدم موفقيت من ، خودمان بوده ايم
اما....

مدرك گرفتن شما به تصويب چه كسي بوده؟ .... رئيس دانشگاه
اخراج شدن من با تصويب چه كسي بوده؟ .... رئيس دانشگاه

به عبارت بهتر ، اين رئيس دانشگاه بوده كه قوانين را اينطور تنظيم كرده كه:
اگر كسي درس بخواند فارق التحصيل شود
و اگر كسي درس نخواند اخراج شود
اما هيچ دخالتي در انتخاب ما ندارد. منتهي ما راه سومي نداريم
يعني ما

"آزاد هستيم" كه بين اين "راه هاي اجباري" بهترين را انتخاب كنيم
اما هرگز نمي توانيم بگوئيم من دلم نمي خواهد انتخاب كنم

در نتيجه:


یامحمد;921278 نوشت:
اگر من به فلان مدرک و رتبه علمی بخواهم دست پیدا کنم
اگر به فلان موقعیت شغلی و اجتماعی بخواهم برسم
اگر به فلان ثروت بخواهم برسم
اگر به فلان همسر بخواهم برسم

همه با تلاش خودتان بوده و در رسيدن به اين مقامات اختيار داشته ايد
اما قدرت يادگيري را چه كسي به شما داده؟
چه كسي آن همسر را آفريده؟
ميل به جنس مخالف را از كجا آورديد؟
علاقه به ثروتمند شدن را چه كسي در وجود شما كاشته؟

یامحمد;921278 نوشت:
لیس للانسان الا ما سعی


گشت پيغمبر ،
"محمد" ، بعدِ چِل! (چل = چهل /// چهل سال امتحان پس داد تا پيامبر شود)
چون قضاها با قَدَر شد متصل (قضا = ماشين قرار است تصادف كند //// قدر = تو كمربند ايمني ببندي يا نبندي)

گر چه اَشرَف گشتنش اجبار بود

(اشرف مخلوقات)
پس گمان كردي خودش بي كار بود؟
(هيچ تلاشي براي اشرف بودن نكرد؟)

گر سبب باشد خدا اين باب را
ليك بر ما داده خود ، اسباب را

جبر ، در اين واديِ اسباب نيست


گر چه اين اسباب بي ارباب نيست

گر عِلَل ها را همه علت خداست
ليك آن معلول ها در دست ماست

بي دهان ، بي مصرف آيد قرصِ نان
يا رها تيرت نگردد ، بي كمان

برگ را بادِ خزان بر مي كَنَد
چلچله با بال خود پر مي زند

آنكه قدرت داده بر اين باد كيست؟
آنكه كرده بال و پر ايجاد كيست؟

اختيار از جبر كِي گردد جـدا؟
از تو حركت ؛ بعد بركت از خدا

بي دعا ابتر بماند هر عمل
نام او باشد زِ هر فعلي اجل

بي عمل ، تاثير كِي دارد دعا؟
ليس للانسان الي ما سعا

Reza-D;921777 نوشت:
بي عمل ، تاثير كِي دارد دعا؟
ليس للانسان الي ما سعا

با سلام
از انتخاب زیبای شما در ارائه شعر سپاسگزارم
این شعر از کیست؟
در پناه حق پیروز باشید

شعیب;922059 نوشت:
این شعر از کیست؟

سلام استاد
اگر خدا قبول كند شعر خودم است
در پاسخ به پرسش جناب "يامحمد" نوشتم

Reza-D;922063 نوشت:
سلام استاد
اگر خدا قبول كند شعر خودم است
در پاسخ به پرسش جناب "يامحمد" نوشتم

با سلام
بسيار زیبا و وزین بود
فقط می توانم بگویم عالی عالی بود .
ابتدا تصور کردم شعر از مولاناست !
بعد از سرچ در مجموعه اشعار چیزی نیافتم .
خب الحمد لله که موفق هستید به بیان معارف در قالب شعر.
از خدا برای شما مزید توفیقات را خواستارم.
یا حق

شعیب;922059 نوشت:

با سلام
از انتخاب زیبای شما در ارائه شعر سپاسگزارم
این شعر از کیست؟
در پناه حق پیروز باشید

با سلام. البته مشابه اون هم در شعر شیعۀ مرحوم آقاسی هست:

بال مرد حق بود دست دعا
لیس للانسان الا ما سعی

مسلمان ایرانی;922185 نوشت:
با سلام. البته مشابه اون هم در شعر شیعۀ مرحوم آقاسی هست:

بال مرد حق بود دست دعا
لیس للانسان الا ما سعی


با سلام خدمت شما دوست عزیز
با تشکر از شما
بله در میانه شعر مرحوم آقاسی اسن مضمون نیز آمده

چیست درویشی به جز فانی شدن
در دل گرداب طوفانی شدن
موج ورزیدن به بحر کائنات
تشنه ماندن بر لب آب فرات
گر تو درویشی دمی اندیشه کن
سیره ی آل علی را پیشه کن
شاهد اقبال در آغوش کیست
کیسه ی نان و رطب بر دوش کیست
کیست آن کس کز علی یادی کند
بر یتیمان من امدادی کند
دست گیرد کودکان درد را
گرم سازد خانه های سرد را
ای جوانمردان جوانمردی چه شد
شیوه ی رندی و شبگردی چه شد
شیعگی تنها نماز و روزه نیست
آب تنها در میان کوزه نیست
کوزه را پر کن زآب معرفت
تادراو جوشد شراب معرفت
باده ی مما رزقناهم بنوش
ینفقون بنوش و در انفاق کوش
هم بنوش و هم بنوشان زین سبو
لن تنالل بر حتی تنفقوا
جستجویی کن سبوی باده را
شستشویی کن به می سجاده را
ای مسلمان زاده بعد از هر اذان
رکعتنی تنهی عن الفحشا بخوان
گر نمازت ناهی از منکر شود
از اذانت گوش شیطان کر شود
هر سحر دست نیایش باز کن
بی خود از خود تا خدا پرواز کن
بال مرد حق بود دست دعا
لیس للانسان الی ما سعی
حرف حق را از محقق گوش کن
از لب قرآن ناطق گوش کن
گوش کن آواز راز شاه را
صوت اوصی کم بتقوالله را
بعد از آن بشنو ونجمع امرکم
تا شوی آگاه بر اسرار خم
خم تو را سرشار مستی می کند
بی نیاز از هرچه هستی می کند
هر چه هستی جان مولا مرد باش
گر قلندر نیستی شبگرد باش
سیر کن در کوچه های بی کسی
دور کن از بی کسان دلواپسی
ای خروس بی محل آواز کن
چشم خود بر بند و بالی باز کن
شد زمین لبریز مسکین و یتیم
ما گرفتار کدامین هیاتیم
با یتیمان چاره لا تقهر بود
پاسخ سائل فلا تنهر بود
دست بردار از تکبر وزخطا
شیعه یعنی جود و انفاق و عطا
ای که هر دم دم زحیدر می زنید
بر یتیمان علی سر می زنید
بر یتیمان علی پرداختن
بهتر از هفتاد مسجد ساختن
یا علی امروز تنها مانده ایم
در هجوم اهرمن ها مانده ایم
یا علی شام غریبان را ببین
مردم سر در گریبان را ببین
گردش گردونه را بر هم بزن
زخم های کهنه را مرهم بزن
مشک ها در راه سنگین می روند
اشک ها از دیده رنگین میروند
مشکهای خسته را بر دوش گیر
اشک ها را گرم در آغوش گیر
خدا رحمت کند این مرد بزرگ را که چه زیبا سرده این شعر را.
البته آنچه که در شعر بسیار زیبای کاربر گرامی رضا آمده بود سرشار از مطالب معرفتی و کلامی بود که بیت پایانی آن به سبک سوالی تمام مطلب را یکجا بیان کرده بود
خدا به ایشان و شما و همه دوستداران علم و دانش توفیق عنایت کند
و من الله التوفیق

سوال:
طبق قاعده قران اگر انسان تمام تلاش و سعی خود را در راستای هدفش انجام دهد ولی مادامی که خواست و اراده خداوند به تحقق هدف او نباشد ، آن هدف محقق نمیگردد، پس چطور در قران امده است با تلاش انسان به خواسته اش میرسد در حالیکه گاهی انسان هر چقدر هم تلاش کند به خواسته خود نمیرسد؟

جواب:
رابطه اراده الهی و افعال انسان، از زمان های قدیم مورد توجه اندیشمندان و عالمان دینی بوده و بحث های زیادی حول آن صورت گرفته است. این مساله آنقدر مهم بوده است که در طول تاریخ بشریت و مخصوصا مسلمان ها، فرقه های مختلفی با عقاید متفاوتی در این مسئله ایجاد شده اند. برخی اراده خدا را در افعال انسان موثر دانسته و اراده انسان را نادیده گرفته اند و هر کاری که از انسان سر می زده است را به خدا نسبت داده اند و انسان را مثل ابزاری در دست خدا انگاشته اند و او را مجبور به این کار دانسته اند(جبری ها)(1)برخی دیگر انسان را فاعل کارهایش دانسته و اراده خدا را بر کارهای بشر نفی کرده اند و گفته اند که خدا کارهای بشر به خودش واگذار کرده است و خود در کناری نظاره گر آن است.(تفویضی ها)(2)
با توجه به رفتار این دو گروه می بینیم هر دوی این ها با مواجهه با آیات قرآن به فکر گرایش پیدا کرده اند جبری ها آیات اراده خدا را از قرآن شاهد عقیده خود می آورند؛مانند آیه: «وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ»؛
و شما اراده نمى کنيد مگر اينکه خداوند -پروردگار جهانيان- اراده کند و بخواهد.(3) و تفویضی ها آیات دیگری مثل «وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»؛ و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست(4)
اما مکتب اهلبیت(علیهم السلام) که مفسرین اصلی آیات قرآن بوده اند هر دو آیه را در کنار هم دیده اند و آن را صحیح تفسیر کرده اند و راه حل را در امر بین الامرین دانسته اند.(5)

اما این راه حل چیست؟
انسان به عنوان یک موجود مختار، مخلوقی از مخلوقات الهی است. خدا این مخلوق خود را به گونه ای خلق کرده است که کارهایش را از روی اراده انجام دهد یعنی اراده انسان در انجام کارهایش دخیل است(6). از طرفی خدا در قرآن می فرماید هیچ کاری جز به اراده من انجام نمی شود(7) . چگونه می توان گفت افعال انسان که جزئی از جهان هستند هم به اراده خدا انجام می شوند و هم به اراده انسان؟ چند فرض می تواند بشود:
1) آیا انسان و خدا در این فعل شریک هستند؟ جواب: این شرک است و خدا در فعلش با کسی شریک نمی شود.
2) آیا خدا انجام می دهد و انسان ابزار انجام آن است و هیچ اراده ای ندارد ؟ جواب : این یعنی مجبور بودن انسان در کارهایش . در این صورت ثواب و عقاب معنا نخواهد داشت.
3) آیا انسان انجام می دهد و خدا هیچ کاره است؟ جواب : این هم محدود کردن خدا و هم با آیات قرآن مخالف است.
یک فرض دیگر باقی مانده است که اهلبیت به ما یاد داده اند و بیشتر افراد از آن غافل بوده اند و آن این که اراده انسان و خدا در طول هم دیده شود نه در عرض هم . به این معنا که خدا اراده کرده است که انسان فعل ارادی انجام دهد . به عبارت دیگر خدا فعل ارادی انسان را اراده کرده است نه فعل جبری او را . با این تعبیر فعلی که از انسان صادر می شود به اراده خدا بوده است و به اراده انسان هم بوده است . خدا فعل ارادی انسان را اراده کرده است با این وجود فعل انسان بدون شک باید از روی اراده و اختیار انسان صورت پذیرفته باشد تا مورد اراده خدا قرار بگیرد.
در این صورت انسان در افعالش مختار است و باید برای کارهای خود تلاش کند و هر چقدر سعی و کوشش کند به خواسته خود می رسد و خدا هم همین را می خواهد و خواست خدا همین فعل ارادی انسان است.
در جای دیگر در قرآن داریم: «... إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ...» خدا هیچ قومی و ملتی را تغییر نمی دهد مگر این که آنها خود را تغییر دهند.(8) انسان اگر می خواهد که خدا درباره او خیر بخواهد باید خودش اراده خیر کند اگر می خواهد خدا به او فایده ای برساند باید خود در آن راه تلاش کند.

نتیجه
بنا بر این، آموزه «همه چیز به اراده خداست» و آموزه «انسان با خواست خود به هدف می رسد» منافاتی ندارد و در طول یکدیگر می باشند خدا افعال ارادی ما را اراده کرده است.
خدا اراده کرده است که کارها بر اساس علل و عوامل و از مجرای طبیعی خود انجام شوند. اگر کسی می خواهد به هدفی برسد باید تلاش کند و مقدمات آن را فراهم کند و آنگاه که مقدمات را کامل فراهم کرد (که این هم خواست خداست) نتیجه ای حاصل خواهد شد(که این هم خواست خداست) و اگر یکی از مقدمات حاضر نشود یا در جای خود آورده نشود آن عمل انجام نخواهد شد (و این هم خواست خداست)

پینوشت ها:
1. تفتازانی، شرح المقاصد، الشريف الرضي‌ ج۴، ص۲۲۵.
2. ربانى گلپایگانى، على، قم، مؤسسه تحقیقاتى سید الشهداء، ص 286 - 291.
3. تکویر:29.
4. نجم: 53.
5. مجلسی، بحار الانوار، انتشارات اسلامی، باب اوّل و دوم از ابواب العدل، ج 5، ص 2 – 84.
6. تکویر:29.
7. نجم: 53.
8. رعد: 11.

موضوع قفل شده است