جمع بندی کیفیت عروج حضرت عیسی (ع)

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کیفیت عروج حضرت عیسی (ع)

عرض سلام و احترام با توجه به آنکه قرآن بر خلاف مسیحیان به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح علیه السلام را صریحا رد کرده و فرموده ایشان به آسمان عروج کردند سوالی در باره کیفیت عروج ایشان به آسمان مطرح میشود: آیا عروج حضرت عیسی به آسمان به معنای این است که ایشان در نقطه دیگری در جهان غیر از زمین ما به سر میبرند؟ یا اینکه عروج حضرت به معنی این است که ایشان از نظر روحی به عوالم غیر مادی عروج کرده اند و جسم ایشان در خود زمین هست و از نظر ها پنهان شده اند؟ با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]

صمیمی;920596 نوشت:
آیا عروج حضرت عیسی به آسمان به معنای این است که ایشان در نقطه دیگری در جهان غیر از زمین ما به سر میبرند؟
یا اینکه عروج حضرت به معنی این است که ایشان از نظر روحی به عوالم غیر مادی عروج کرده اند و جسم ایشان در خود زمین هست و از نظر ها پنهان شده اند؟
با تشکر

مسئله مورد نظر در دو آیه از قران کریم منعکس شده است:

وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فيهِ لَفي‏ شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقيناً* بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللَّهُ عَزيزاً حَكيماً(1)
«و اين گفتارشان كه ما مسيح عيسى بن مريم را كشتيم، با اينكه فرستاده خدا بود ولى نه او را كشتند و نه به دار آويختند بلكه از ناحيه خدا امر بر آنان مشتبه شد و آنها كه در باره وى اختلاف كردند هنوز هم در باره عيسى در شك هستند، اگر ادعاى علم مى‏كنند دروغ مى‏ گويند، مدركى جز پيروى ظن ندارند و به يقين او را نكشته ‏اند. بلكه خدا وى را به سوى خويش بالا برد و عزت و حكمت صفت خداست»[=microsoft sans serif](2)

«إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسى‏ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا...»(3)
«و به ياد آر آن زمان را كه خداى تعالى گفت: اى عيسى من تو را خواهم گرفت و به سوى خود بالا خواهم برد و از شر كسانى كه كافر شدند پاك خواهم كرد...»(2)

ــــــ
1. سوره نساء، آیه 157-158
2. ترجمه ها بر اساس تفسیر المیزان است.
3. سوره آل عمران، آیه55

[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]در مورد عروج حضرت مسیح(ع) بحث‌های فراوانی میان اندیشمندان وجود دارد. یکی از این مسائل این است که آیا عروج ایشان با جسم بوده است یا با روح. بر اساس آیات قرآن کریم که به این مسئله پرداخته است، دو احتمال میتوان در این مورد داد:

احتمال اول که از قرائن بیشتری برخوردار است این است که عروج حضرت مسیح با جسم و روح ایشان بوده است نه صرفا با روح.
توضیح اینکه
م1. بر اساس سیاق آیات، یهودیان خیال میکردند که حضرت را کشته و به دار زده اند. إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ
م2. خداوند در ادامه آیه با نفی ادعا و تصور یهودیان بیان میکند که مسیح(ع) توسط آنان کشته نشده است.
م3. در آیه بعد با لفظ "بل" که ادات اضراب است، بیان میکند که ایشان را بالا برده است " بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً" و در آیه 55 سوره آل عمران بیان میکند که او را به سمت خود بالا برده است." إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسى‏ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ"
4. بالا بردن عیسی با روحش به صورتی که توسط خداوند از جسمش جدا شده باشد، با اضراب "بل رفعه الله الیه" سازگار نیست. چون بالا رفتن روح بعد از مردن هم در قتل هست و هم در آويخته شدن به دار و هم در مردن عادى، چون هر كسى كه بميرد روحش به عالم ارواح بالا مى‏رود ديگر معنا ندارد بفرمايد:" بلكه ما او را به سوى خود بالا برديم" كلمه" بلكه" به ما مى‏فهماند بالا بردن عيسى با روح و جسمش بوده.

باتوجه به این چند مقدمه، سیاق آیات نشان میدهد همان شخصى را كه يهود دعوى كشتن و به دار زدن او را دارند خداى تعالى با همان بدن شخصيش به سوى خود بالا برده و از كيد دشمن حفظ فرموده، پس معلوم مى‏شود عيسى (ع) را با بدن و روحش به آسمان بالا برده، نه اينكه مانند ساير انسانها روحش از كالبدش جدا شده و به آسمان بالا رفته باشد.(4)

ـــــــ
4. [=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]ترجمه تفسیر المیزان، ج5، ص133-135



[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif] در تفسير قمى از امام باقر ع روايت كرده كه فرمود: عيسى ع در هنگام عصر آن شبى كه خداى تعالى او را به آسمان بالا برد، ياران خود را كه دوازده نفر بودند، نزد خود خواند و ايشان را داخل خانه‏اى كرد و سپس از چشمه‏اى كه در كنج آن خانه بود در آمد، در حالى كه آب از سر و رويش مى‏ريخت، فرمود: خداى تعالى به من وحى كرد كه همين ساعت مرا به سوى خود بالا مى‏برد، و مرا از يهود پاك مى‏كند، كداميك از شما داوطلب مى‏شويد به شكل من در آيد و خداى تعالى شكل مرا به او بدهد و به جاى من كشته و به دار آويخته گردد و در عوض در بهشت با من باشد؟ جوانى از ميان آنان گفت: يا روح اللَّه من حاضرم، فرمود: بله تو همانى، آن گاه رو كرد به بقيه و فرمود: بدانيد كه بعد از رفتن من يكى از شما تا قبل از رسيدن صبح دوازده بار بر من كافر مى‏شود (و اظهار بيزارى از من مى‏كند)، مردى از ميان جمع گفت: يا نبى اللَّه آن منم؟ عيسى ع گفت: مثل اينكه از نفس خودت چنين چيزى را احساس كرده‏اى، باشد تو همان شخص باش، آن گاه رو كرد به بقيه و فرمود: بعد از من ديرى نمى‏ پايد كه به سه فرقه متفرق مى‏شويد، دو فرقه به خداى تعالى افتراء مى‏بندند و در آتش خواهند بود و يك فرقه اهل نجات است، و آن فرقه‏اى است كه از شمعون صادقانه پيروى مى‏كند و به خدا دروغ نمى‏بندد كه آن فرقه در بهشت خواهد بود، اين را كه گفت در جلو چشم همه اصحابش از زاويه خانه به طرف آسمان بالا رفت و ناپديد شد.
از سوى ديگر يهود كه مدتها در جستجوى مسيح بود، در همان شب آن خانه را پيدا كرده، آن جوانى را كه داوطلب شده بود به شكل عيسى ع درآيد، گرفتند و كشتند و به دار آويختند و سپس آن كس ديگر را كه عيسى ع خبر داده بود تا صبح دوازده نوبت كافر مى‏شوى را گرفته و او همان كفرها را دوازده بار مرتكب شد. (5)

ـــــــــــــ
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]5. تفسیر قمی، ج1،ص103

[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]
احتمال دوم نیز این است که رفع، خود نوعى خلاص کردن بوده كه خداوند عيسى را به آن وسيله خلاص كرده و به همين وسيله او را از دست يهوديان نجات داد، حال فرق نمى‏كند كه اين تخليص به وسيله قبض روح عيسى باشد يا نباشد و پاى قتل و صلبى به ميان نيامده باشد بلكه به نحوى ديگر بوده باشد كه ما آن را نمى‏شناسيم و يا آنكه با لقاء خدا زنده و باقى مانده باشد، به نحوى كه ما از چگونگى آن سر در نمى‏ آوريم. و این مسئله از نظر عقلی منعی ندارد. روایتی نیز در عیون اخبارالرضا در تایید این احتمال وجود دارد:
«فَإِنَّهُ مَا شُبِّهَ أَمْرُ أَحَدٍ مِنْ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ حُجَجِهِ لِلنَّاسِ إِلَّا أَمْرُ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ع وَحْدَهُ لِأَنَّهُ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ حَيّاً وَ قُبِضَ رُوحُهُ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ رُفِعَ إِلَى السَّمَاءِ وَ رُدَّ عَلَيْهِ رُوحُه‏»
امر هيچ يك از انبياء و حجت‏هاى الهى بر مردم مشتبه نشد مگر امر عيسى ع و بس، براى اينكه عيسى ع را زنده به آسمان بردند و بين آسمان و زمين قبض روحش كردند و بدن بى‏روح و روح بى‏بدنش را به آسمان بردند و دوباره روحش را به بدنش برگرداندند.(6)

ـــــــــــــ
6. [=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]عیون اخبارالرضا، ج1، ص216

[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]نتیجه اینکه
اولا: اصل زنده بودن ایشان نزد خداوند واضح است.
ثانیا: عروج از میان مردم با جسم وروح ایشان بوده است.
ثالثا: اکنون با جسم و روحشان در آسمان به سر میبرند.
رابعا: مشخص نیست که در فرایند عروج، روح از جسم ایشان قبض شده و بعد روح به آن بازگشته است(همانند سایر انسانها که بر اساس معاد جسمانی، در برزخ روح از بدنشان جدا میشود و در قیامت دوباره به بدن باز میگردد) یا اینکه در تمام این فرایند روح ایشان در جسمشان بوده است.

موفق باشید.

[="Tahoma"][="Navy"]

صمیمی;920596 نوشت:
عرض سلام و احترام

با توجه به آنکه قرآن بر خلاف مسیحیان به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح علیه السلام را صریحا رد کرده و فرموده ایشان به آسمان عروج کردند
سوالی در باره کیفیت عروج ایشان به آسمان مطرح میشود:

آیا عروج حضرت عیسی به آسمان به معنای این است که ایشان در نقطه دیگری در جهان غیر از زمین ما به سر میبرند؟
یا اینکه عروج حضرت به معنی این است که ایشان از نظر روحی به عوالم غیر مادی عروج کرده اند و جسم ایشان در خود زمین هست و از نظر ها پنهان شده اند؟
با تشکر


سلام
بنابر اخبار دینی حضرت عیسی ع در آسمان چهارم هستند
با توجه به اینکه آسمانهای هفتگانه روحانی و معنوی اند پس حضرت در عالم معنا بسر می برند
اما آیا این حضور با حضور سایر ارواح تفاوت دارد؟
بله تفاوت دارد
تفاوتش به این است که ارواح دیگر با ترک جسم به عوالم معنوی و روحانی رفته اند اما حضرت عیسی ع هم روحش و هم جسمش به آنجا عروج کرده است
پس چون جسم ایشان نمرده بلکه به عوالم معنوی عروج پیدا کرده ایشان جسما و روحا زنده اند بر خلاف دیگران که فقط روحا زنده اند و جسمشان در این عالم است.
این چیزی است که به نظر می رسد
یا علیم[/]

صدیق;920957 نوشت:
نتیجه اینکه
اولا: اصل زنده بودن ایشان نزد خداوند واضح است.
ثانیا: عروج از میان مردم با جسم وروح ایشان بوده است.
ثالثا: اکنون با جسم و روحشان در آسمان به سر میبرند.

محی الدین;920963 نوشت:
تفاوتش به این است که ارواح دیگر با ترک جسم به عوالم معنوی و روحانی رفته اند اما حضرت عیسی ع هم روحش و هم جسمش به آنجا عروج کرده است
پس چون جسم ایشان نمرده بلکه به عوالم معنوی عروج پیدا کرده ایشان جسما و روحا زنده اند بر خلاف دیگران که فقط روحا زنده اند و جسمشان در این عالم است.

سلام
اگر قبول گنیم عروج حضرت عیسی هم با جسم و هم با روح ایشان بوده با یک مشکل مواجه میشویم:
چگونه عروج به سوی عالم بالا در حالیکه جسم هم همراه ایشان باشد ممکن است؟ جسم که با عالم بالا که معونیست نه مادی و جسمانی , سنخیت ندارد؟
اگر هم این طور جواب دهیم که حضرت عیسی به آسمانهای مادی عروج کردند بازم به مشکل برمیخوریم چون دیگر نمیشه اسم آنرا گذاشت عروج و رفتن بسوی خدا.

صدیق;920957 نوشت:
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]نتیجه اینکه
اولا: اصل زنده بودن ایشان نزد خداوند واضح است.
ثانیا: عروج از میان مردم با جسم وروح ایشان بوده است.
ثالثا: اکنون با جسم و روحشان در آسمان به سر میبرند.
رابعا: مشخص نیست که در فرایند عروج، روح از جسم ایشان قبض شده و بعد روح به آن بازگشته است(همانند سایر انسانها که بر اساس معاد جسمانی، در برزخ روح از بدنشان جدا میشود و در قیامت دوباره به بدن باز میگردد) یا اینکه در تمام این فرایند روح ایشان در جسمشان بوده است.

با سلام. تعبیر زنده بودن ایشان نزد خدا، و به سر بردن با جسم و روحشان در آسمان، کمی گنگ است. نظر به اینکه خدا در همه جا حاضر است، این آسمان دنیا هم، محل خدا نیست، آیا ایشان با جسم عنصری دنیوی خودشان، در محلی خارج از جو زمین در آسمان هستند؟ منظور از آسمان چیست، که می فرمایید در آسمان به سر می برند؟

خواهشمندم کمی مسئله را باز کنید که بفهمیم معنی در آسمان بودن ایشان با روح و جسم، چیست.

متشکرم

[=microsoft sans serif]

صمیمی;921098 نوشت:
چگونه عروج به سوی عالم بالا در حالیکه جسم هم همراه ایشان باشد ممکن است؟ جسم که با عالم بالا که معونیست نه مادی و جسمانی , سنخیت ندارد؟

باسلام و عرض ادب
این مشکل از دو جنبه قابل طرح است.
یکم. اینکه چگونه یک جسم به سمت اسمان بالا عروج میکند.
دوم. اینکه یک جسم چگونه در آسمان بالا باقی می ماند.
در مورد اول، هیچ مشکل عقلی از این جهت وجود ندارد.
همانگونه که خداوند حضرت رسول(ص) را در شب معراج به اسمانهای هفتگانه عروج دارد، حضرت عیسی(ع) را نیز میتواند.

در مورد دومی نیز مشکلی وجود ندارد. زیرا
اولا: هیچ دلیل قطعی نداریم که اسمانهای دیگر مجرد باشند. حداقل دلیلی بر تجرد تمام آنها نداریم.
ثانیا: مسئله معاد جسمانی با جسم عنصری که ظاهر نزدیک به تصریح ادله نقلی است نشان از صحت این ادعا و امکان آن دارد.
ثالثا: مسئله معراج صحت آنرا تایید میکند.

[=microsoft sans serif]

صمیمی;921098 نوشت:
اسم آنرا گذاشت عروج و رفتن بسوی خدا.

اصلا عروج به معنای این نیست که موجودی به سمت موجود دیگری برود.
بلکه عروج به معنای رفتن از این عالم و پای گذاشتن در عوالم دیگر است.
وگرنه خداوند بر اساس ادله عقلی:
نه موجودی است که مناطق عالم ازوجود او خالی باشد تا بخواهیم به سمتش برویم.
نه موجودی است که حتی با روح بتوان به سمت او رفت. زیرا سمت و جهت داشتن مخصوص موجودات مادی است نه مجردتام.

[=microsoft sans serif]

חסר משמעות;921103 نوشت:
با سلام. تعبیر زنده بودن ایشان نزد خدا

باسلام
قبول دارم که تعبیر مسامحی است.
تعبیر از عندیت و تعابیری امثال آن در مورد موجود مجرد، با همان تعابیر در مورد موجودات مادی فرق دارد.
وقتی گفته میشود ارجعی الی ربک یا وجیها عندالله یا مقام عندیت تعابیری است که فهم آن برای ما که با تصویر سازی های مادی خو گرفته ایم سخت است.
بنابراین نتیجه گیری اول به صورت زیر اصلاح میشود:
ا. اصل زنده بودن ایشان در اسمانها(بعد از عروج) مسلم است.

[=microsoft sans serif]

חסר משמעות;921103 نوشت:
آیا ایشان با جسم عنصری دنیوی خودشان، در محلی خارج از جو زمین در آسمان هستند؟ منظور از آسمان چیست، که می فرمایید در آسمان به سر می برند؟

در مورد اسمانها و اینکه منظور از اسمانها هفتگانه چیست، نظرات متعددی داده شده است.
برخی معتقدند که تاجائی که ستاره ها دیده میشوند، اسمان زمین است.
بر اساس این تفسیر، منظور از اسمانی که حضرت عیسی بدان عروج داده شده است، اسمان دنیا نیست که جای موجودات و اجرام مادی است.
بر اساس برخی روایات نیز، گفته شده است که حضرت عیسی در اسمان چهارم به سر می برد که البته باز فهم مراد از اسمان چهارم و اینکه کجاست و چگونه است، باز میگردد به اختلافی که گفته شد.

חסר משמעות;921103 نوشت:
خواهشمندم کمی مسئله را باز کنید که بفهمیم معنی در آسمان بودن ایشان با روح و جسم، چیست.

منظور این است که حضرت عیسی با همان شکل و قیافه و بدن مادی ای که در زمان حیاتشان در روی زمین داشتند، اکنون در اسمان(احتمالا آسمان چهارم) همان وضعیت را دارند.
البته منظور از اسمان و مکان آن و فضای آن و مشخصات آن اسمان برای ما واضح نیست.

صدیق;921287 نوشت:
یکم. اینکه چگونه یک جسم به سمت اسمان بالا عروج میکند.
دوم. اینکه یک جسم چگونه در آسمان بالا باقی می ماند.
در مورد اول، هیچ مشکل عقلی از این جهت وجود ندارد.
همانگونه که خداوند حضرت رسول(ص) را در شب معراج به اسمانهای هفتگانه عروج دارد، حضرت عیسی(ع) را نیز میتواند.

در مورد دومی نیز مشکلی وجود ندارد. زیرا
اولا: هیچ دلیل قطعی نداریم که اسمانهای دیگر مجرد باشند. حداقل دلیلی بر تجرد تمام آنها نداریم.
ثانیا: مسئله معاد جسمانی با جسم عنصری که ظاهر نزدیک به تصریح ادله نقلی است نشان از صحت این ادعا و امکان آن دارد.
ثالثا: مسئله معراج صحت آنرا تایید میکند.


سلام
اینکه بگیم مشکلی ندارد مسئله حل نمیشود چون همین اشکال در مورد معراج حضرت محمد(ص) هم برقرار هست.
مسلما نه حضرت محمد و نه حضرت عیسی معراج مادی نداشتند بلکه معنوی هم داشتند و طبق ادله نقلی هر دو مورد معراج پیامبر و حضرت عیسی همراه با جسم عنصری و روح بوده.اما هنوزم بنده متوجه نشدم چگونه جسم عنصری به همراه روح میتواند در عوالم مجرد عروج کند.شما که قبول دارید جسم عنصری سنخیتی با عوالم مجرد ندارد و سیر جسم عنصری در عالم روحانی ممکن نیست.
مگر اینکه قبول کنیم هم عروج حضرت عیسی به اسمانهای مادی بالاتر از اسمان دنیا بوده(مثلا بپذیریم آسمان چهارم مادیه نه مجرد) و هم قبول کنیم معراج پیامبر هم عروج به هفت آسمان بوده که همگی مادی بودند نه مجرد.
با فرض دوم مشکلی پیش نمی آید ولی قبول فرض اول به نظر ممکن نمیاد و بنده هنوز متوجه نشدم چگونه حضرت عیسی و حضرت محمد هم با جسم و هم با روح در عوالم غیر مادی سیر میکنند.

[=microsoft sans serif]

صمیمی;921301 نوشت:
اینکه بگیم مشکلی ندارد مسئله حل نمیشود چون همین اشکال در مورد معراج حضرت محمد(ص) هم برقرار هست.
مسلما نه حضرت محمد و نه حضرت عیسی معراج مادی نداشتند بلکه معنوی هم داشتند و طبق ادله نقلی هر دو مورد معراج پیامبر و حضرت عیسی همراه با جسم عنصری و روح بوده.اما هنوزم بنده متوجه نشدم چگونه جسم عنصری به همراه روح میتواند در عوالم مجرد عروج کند.شما که قبول دارید جسم عنصری سنخیتی با عوالم مجرد ندارد و سیر جسم عنصری در عالم روحانی ممکن نیست.

باسلام
دوست عزیز ابتدا شما ثابت کنید که تمام عوالم مافوق زمین و اسمانها و زمینهای هفتگانه که در متون دینی و قرآن کریم از آنها یاد شده است، مجردند آنگاه ایراد شما موجه میشود.
اما قابل توجه شما اینکه
گرچه در مباحث فلسفی، عوالم در یک دسته بندی به 3 عالم طبیعت، مثال و عقل تقسیم میشود و دو عالم دیگر مجردند(ناقص و تام)
ولی
نمیتوان به راحتی تشخیص داد که اسمانهایی که در قران کریم و متون دینی از آنها یاد شده است، دقیقا بر کدام یک منطبق هستند.
اتفاقا اختلاف نظر زیادی در این مورد وجود دارد که جزئیات آنرا میتوانید از این مقاله مطالعه کنید. اینجا

در این مورد کلامی از علامه طباطبایی در مورد تفسیر اسمانهای هفتگانه میتواند راهگشا باشد.
ایشان در این مورد میفرماید:
«اين آسمانهاى هفتگانه نامبرده، همه جزو خلقت جسمانى‏اند و خلاصه همه در داخل طبيعت و ماده هستند، نه ما وراى طبيعت چيزى كه هست اين عالم طبيعت هفت طبقه است كه هر يك روى ديگرى قرار گرفته و از همه آنها نزديكتر به ما، آسمانى است كه ستارگان و كواكب در آنجا قرار دارند و اما آن شش آسمان ديگر، قرآن كريم هيچ حرفى در باره‏شان نزده، جز اينكه فرموده روى هم قرار دارند.(ترجمه المیزان، ج17، ص560)

[=microsoft sans serif]

صدیق;921518 نوشت:
دوست عزیز ابتدا شما ثابت کنید که تمام عوالم مافوق زمین و اسمانها و زمینهای هفتگانه که در متون دینی و قرآن کریم از آنها یاد شده است، مجردند آنگاه ایراد شما موجه میشود.
اما قابل توجه شما اینکه

پس باید نتیجه بگیریم که معراج رسول اسلام و حضرت عیسی در اصل سیر بسوی آسمانهای مادی بوده نه عوالم مجرد چون شما هم قبول دارید با جسم عنصری نمیشود در عوالم غیر مادی سیر کرد.

[=microsoft sans serif]

صمیمی;921301 نوشت:
مگر اینکه قبول کنیم هم عروج حضرت عیسی به اسمانهای مادی بالاتر از اسمان دنیا بوده(مثلا بپذیریم آسمان چهارم مادیه نه مجرد) و هم قبول کنیم معراج پیامبر هم عروج به هفت آسمان بوده که همگی مادی بودند نه مجرد.
با فرض دوم مشکلی پیش نمی آید ولی قبول فرض اول به نظر ممکن نمیاد و بنده هنوز متوجه نشدم چگونه حضرت عیسی و حضرت محمد هم با جسم و هم با روح در عوالم غیر مادی سیر میکنند.

در مورد معراج رسول اکرم
اولا: سه معراج بوده است نه یک معراج
معراج از مسجد الحرام به مسجد الاقصی
معراج به اسمانها
معراج و برخورد با پیامبران

ثانیا: در مورد جسمانی و روحانی بودن این معراجها نیز چند نظر وجود دارد.
1. معراج پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ در تمام مراحل روحانی بوده است. یعنی روح به صورت تخلیه از جسم، این عوالم را طی کرده است.
2. معراج پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ روحی بوده، اما نه به صورت تجرّد از بدن، بلکه به صورت رؤیا و برزخی بوده و تمام این عوالم به صورت رؤیا سیر شده است.
3. سیر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی جسمانی و روحانی بوده و از آنجا به بالا به صورت روحانی بوده، این نظریه را ابن شهر آشوب برگزیده و به علمای امامیه نسبت داده است.( ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نجف، حیدریه، 1376ه‍ ق، ج 1، ص 153.)
4. سیر حضرت در تمام مراحل جسمانی و روحانی بوده و همه جا را با تن و روان، سیر نموده است که نظر مشهور میان اندیشمندان شیعی همین نظر است.

بنابراین یک نظر واحد وجود ندارد

[=microsoft sans serif]در مورد مشکل عدم تناسب جسمانی بودن معراج(چه برای پیامبر و چه برای حضرت عیسی)، شایان ذکر است که
اولا: بنابر نظر علامه در تفسیر اسمانها، هیچ مانعی ندارد که عروج حضرت عیسی به اسمان چهارم عروج به اسمان مادی چهارم باشد.
ثانیا: سیر بدنی حضرت رسول در آسمان‌ها، هرگز به معنای خروج از عالم طبیعت و ورود به ماورای طبیعت نخواهد بود. زیرا آسمان مانند زمین موجود مادی و طبیعی بوده و احکام طبیعت بر هر کدام آنها جاری است.
ثالثا: در مواردی که حضور در آن مستلزم تجرد است، میتوان معتقد بود که این عروج تنها روحانی بوده،‌ اما نه آن‌گونه که قائلین به معراج روحانی معتقدند که به نحو رؤیای صادقانه بوده. بلکه مقصود از روحانی بودن این است که روح مقدس آن حضرت به ماوراى این عالم مادى یعنى آن جائى که ملائکه مکرمین منزل دارند و اعمال بندگان بدانجا منتهى و اقدار از آنجا صادر مى شود عروج نموده و آن آیات کبراى پروردگارش را مشاهده و حقایق اشیاء و نتایج اعمال برایش مجسم شده، ارواح انبیاى عظام را ملاقات و با آنان گفتگو کرده است، ملائکه کرام را دیده و با آنان صحبت نموده است و آیاتى الهى دیده که جز با عبارات: عرش، حجب، سرادقات تعبیر از آنها ممکن نبوده است.

[=microsoft sans serif]

صمیمی;921532 نوشت:
پس باید نتیجه بگیریم که معراج رسول اسلام و حضرت عیسی در اصل سیر بسوی آسمانهای مادی بوده نه عوالم مجرد چون شما هم قبول دارید با جسم عنصری نمیشود در عوالم غیر مادی سیر کرد.

باسلام
دقت نکردید.
عرض کردم حضرت رسول(ص) سه معراج داشته اند(یا سه مرحله عروج) که هر یک با دیگری از حیثیت مادی و روحانی بودن میتواند متفاوت باشد.
مرحله ای که سیر زمینی است(از مسجد الحرام به مسجد الاقصی) سیر ایشان حتما مادی بوده است.
مرحله ای که به سدره المنتهی و قرب الی الله عروج داشته اند، قطعا روحانی بوده است.
مرحله میانه آن که سفر به اسمانها است میتواند با بدن جسمانی مادی باشد و میتواند با بدن مثالی باشد و به شکل روحانی.
بنابراین باید بین این مراحل تفاوت قائل شد.

اما حضرت عیسی(ع)، همانطور که عرض شد عروجشان جسمانی-روحانی بوده است و حضور ایشان در اسمان چهارم، مشکلی ندارد چرا که براساس برخی دیدگاهها، اسمانها هفتگانه که در روایات از انها یاد شده است، جسمانی هستند نه مجرد.
از سوی دیگر دلیل قطعی بر این نداریم که کدام یک از اسمانها مادی است و کدام یک روحانی. بنابراین به صرف اینکه در فلسفه اثبات شده که به غیر از عالم طبیعت، بقیه عوالم مجردند(تام یا ناقص) نمیتوان نتیجه گرفت که مثلا اسمان چهارم مجرد است یا مادی و همینطور سایر اسمانها.

صمیمی;921098 نوشت:
سلام
اگر قبول گنیم عروج حضرت عیسی هم با جسم و هم با روح ایشان بوده با یک مشکل مواجه میشویم:
چگونه عروج به سوی عالم بالا در حالیکه جسم هم همراه ایشان باشد ممکن است؟ جسم که با عالم بالا که معونیست نه مادی و جسمانی , سنخیت ندارد؟
اگر هم این طور جواب دهیم که حضرت عیسی به آسمانهای مادی عروج کردند بازم به مشکل برمیخوریم چون دیگر نمیشه اسم آنرا گذاشت عروج و رفتن بسوی خدا.

سلام
اگر یک اصل را بپذیریم مشکل عروج جسم به عالم روحانی حل می شود و آن این است که:
ماده تنزل یافته معنا و معنا رفعت یافته ماده است.
بر اساس این اصل عروج جسم حضرت به آسمان به معنای روحانی شدن جسم ایشان است پس اشکال برطرف می شود.
از برخی اخبار معاد هم چنین برداشت می شود که جسم به مرتبه روح رفعت می یابد نه اینکه روح تنزل یافته و دوباره به جسم تعلق بگیرد.
البته این احتمال هم وجود دارد که جسم حضرت مانند بدنهای اصحاب کهف در گوشه ای از عالم زنده باشد هرچند روحشان در آسمانهای معنوی است
یا علیم

[="Navy"]سلام
من یک سوال داشتم این عنوان رو دیدم یادم افتاد

چرا حضرت عیسی (ع) اصلا خواست که خدا اونو غیب کنه؟

امام حسین از حضرت عیسی خیلی بزرگ تر هست نخواست خدا اونو غیب کنه!

چرا حضرت عیسی نجنگید و کشته نشد؟[/]

[=microsoft sans serif]

اتمچه;921897 نوشت:
من یک سوال داشتم این عنوان رو دیدم یادم افتاد

چرا حضرت عیسی (ع) اصلا خواست که خدا اونو غیب کنه؟

امام حسین از حضرت عیسی خیلی بزرگ تر هست نخواست خدا اونو غیب کنه!

چرا حضرت عیسی نجنگید و کشته نشد؟


باسلام
نکته اول اینکه حضرت عیسی از خداوند نخواست که او را عروج دهد بلکه خداوند چنین خواست.
نکته دوم اینکه وظیفه هر کدام از پیشوایان دینی با دیگری تفاوت میکند. این تفاوت به نسبت شرایط است. یکی وظیفه صلح دارد و دیگری وظیفه جنگ. یک زمان جای سکوت است و همراهی و زمان دیگر جای حمله است و جنگ.

جمع بندی

پرسش:

آیا عروج حضرت عیسی به آسمان به معنای این است که ایشان در نقطه دیگری در جهان غیر از زمین ما به سر میبرند؟
یا اینکه عروج حضرت به معنی این است که ایشان از نظر روحی به عوالم غیر مادی عروج کرده اند و جسم ایشان در خود زمین هست و از نظر ها پنهان شده اند؟

پاسخ:
مسئله مورد نظر در دو آیه از قران کریم منعکس شده است:

وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فيهِ لَفي‏ شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقيناً* بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللَّهُ عَزيزاً حَكيماً(1)
«و اين گفتارشان كه ما مسيح عيسى بن مريم را كشتيم، با اينكه فرستاده خدا بود ولى نه او را كشتند و نه به دار آويختند بلكه از ناحيه خدا امر بر آنان مشتبه شد و آنها كه در باره وى اختلاف كردند هنوز هم در باره عيسى در شك هستند، اگر ادعاى علم مى‏كنند دروغ مى‏ گويند، مدركى جز پيروى ظن ندارند و به يقين او را نكشته ‏اند. بلكه خدا وى را به سوى خويش بالا برد و عزت و حكمت صفت خداست»[=&quot](2)

«إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسى‏ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا...»(3)
«و به ياد آر آن زمان را كه خداى تعالى گفت: اى عيسى من تو را خواهم گرفت و به سوى خود بالا خواهم برد و از شر كسانى كه كافر شدند پاك خواهم كرد...»(2)

در مورد عروج حضرت مسیح(ع) بحث‌های فراوانی میان اندیشمندان وجود دارد. یکی از این مسائل این است که آیا عروج ایشان با جسم بوده است یا با روح. بر اساس آیات قرآن کریم که به این مسئله پرداخته است، دو احتمال میتوان در این مورد داد:

احتمال اول که از قرائن بیشتری برخوردار است این است که عروج حضرت مسیح با جسم و روح ایشان بوده است نه صرفا با روح.
توضیح اینکه
م1. بر اساس سیاق آیات، یهودیان خیال میکردند که حضرت را کشته و به دار زده اند. إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ
م2. خداوند در ادامه آیه با نفی ادعا و تصور یهودیان بیان میکند که مسیح(ع) توسط آنان کشته نشده است.
م3. در آیه بعد با لفظ "بل" که ادات اضراب است، بیان میکند که ایشان را بالا برده است " بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً" و در آیه 55 سوره آل عمران بیان میکند که او را به سمت خود بالا برده است." إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسى‏ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ"
4. بالا بردن عیسی با روحش به صورتی که توسط خداوند از جسمش جدا شده باشد، با اضراب "بل رفعه الله الیه" سازگار نیست. چون بالا رفتن روح بعد از مردن هم در قتل هست و هم در آويخته شدن به دار و هم در مردن عادى، چون هر كسى كه بميرد روحش به عالم ارواح بالا مى‏رود ديگر معنا ندارد بفرمايد:" بلكه ما او را به سوى خود بالا برديم" كلمه" بلكه" به ما مى‏فهماند بالا بردن عيسى با روح و جسمش بوده.

باتوجه به این چند مقدمه، سیاق آیات نشان میدهد همان شخصى را كه يهود دعوى كشتن و به دار زدن او را دارند خداى تعالى با همان بدن شخصيش به سوى خود بالا برده و از كيد دشمن حفظ فرموده، پس معلوم مى ‏شود عيسى (ع) را با بدن و روحش به آسمان بالا برده، نه اينكه مانند ساير انسانها روحش از كالبدش جدا شده و به آسمان بالا رفته باشد.(4)

در تفسير قمى از امام باقر ع روايت كرده كه فرمود: عيسى ع در هنگام عصر آن شبى كه خداى تعالى او را به آسمان بالا برد، ياران خود را كه دوازده نفر بودند، نزد خود خواند و ايشان را داخل خانه‏اى كرد و سپس از چشمه‏اى كه در كنج آن خانه بود در آمد، در حالى كه آب از سر و رويش مى‏ريخت، فرمود: خداى تعالى به من وحى كرد كه همين ساعت مرا به سوى خود بالا مى‏برد، و مرا از يهود پاك مى‏كند، كداميك از شما داوطلب مى‏شويد به شكل من در آيد و خداى تعالى شكل مرا به او بدهد و به جاى من كشته و به دار آويخته گردد و در عوض در بهشت با من باشد؟ جوانى از ميان آنان گفت: يا روح اللَّه من حاضرم، فرمود: بله تو همانى، آن گاه رو كرد به بقيه و فرمود: بدانيد كه بعد از رفتن من يكى از شما تا قبل از رسيدن صبح دوازده بار بر من كافر مى‏شود (و اظهار بيزارى از من مى‏كند)، مردى از ميان جمع گفت: يا نبى اللَّه آن منم؟ عيسى ع گفت: مثل اينكه از نفس خودت چنين چيزى را احساس كرده‏اى، باشد تو همان شخص باش، آن گاه رو كرد به بقيه و فرمود: بعد از من ديرى نمى‏ پايد كه به سه فرقه متفرق مى‏شويد، دو فرقه به خداى تعالى افتراء مى‏بندند و در آتش خواهند بود و يك فرقه اهل نجات است، و آن فرقه‏اى است كه از شمعون صادقانه پيروى مى‏كند و به خدا دروغ نمى‏بندد كه آن فرقه در بهشت خواهد بود، اين را كه گفت در جلو چشم همه اصحابش از زاويه خانه به طرف آسمان بالا رفت و ناپديد شد.
از سوى ديگر يهود كه مدتها در جستجوى مسيح بود، در همان شب آن خانه را پيدا كرده، آن جوانى را كه داوطلب شده بود به شكل عيسى ع درآيد، گرفتند و كشتند و به دار آويختند و سپس آن كس ديگر را كه عيسى ع خبر داده بود تا صبح دوازده نوبت كافر مى‏شوى را گرفته و او همان كفرها را دوازده بار مرتكب شد. (5)

احتمال دوم نیز این است که رفع، خود نوعى خلاص کردن بوده كه خداوند عيسى را به آن وسيله خلاص كرده و به همين وسيله او را از دست يهوديان نجات داد، حال فرق نمى‏كند كه اين تخليص به وسيله قبض روح عيسى باشد يا نباشد و پاى قتل و صلبى به ميان نيامده باشد بلكه به نحوى ديگر بوده باشد كه ما آن را نمى‏شناسيم و يا آنكه با لقاء خدا زنده و باقى مانده باشد، به نحوى كه ما از چگونگى آن سر در نمى‏ آوريم. و این مسئله از نظر عقلی منعی ندارد. روایتی نیز در عیون اخبارالرضا در تایید این احتمال وجود دارد:
«فَإِنَّهُ مَا شُبِّهَ أَمْرُ أَحَدٍ مِنْ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ حُجَجِهِ لِلنَّاسِ إِلَّا أَمْرُ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ع وَحْدَهُ لِأَنَّهُ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ حَيّاً وَ قُبِضَ رُوحُهُ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ رُفِعَ إِلَى السَّمَاءِ وَ رُدَّ عَلَيْهِ رُوحُه‏»
امر هيچ يك از انبياء و حجت‏هاى الهى بر مردم مشتبه نشد مگر امر عيسى ع و بس، براى اينكه عيسى ع را زنده به آسمان بردند و بين آسمان و زمين قبض روحش كردند و بدن بى‏روح و روح بى‏بدنش را به آسمان بردند و دوباره روحش را به بدنش برگرداندند.(6)

نتیجه اینکه
اولا: اصل زنده بودن ایشان نزد خداوند واضح است.
ثانیا: عروج از میان مردم با جسم وروح ایشان بوده است.
ثالثا: اکنون با جسم و روحشان در آسمان به سر میبرند.
رابعا: مشخص نیست که در فرایند عروج، روح از جسم ایشان قبض شده و بعد روح به آن بازگشته است(همانند سایر انسانها که بر اساس معاد جسمانی، در برزخ روح از بدنشان جدا میشود و در قیامت دوباره به بدن باز میگردد) یا اینکه در تمام این فرایند روح ایشان در جسمشان بوده است.

 

پی نوشت ها:
1. سوره نساء، آیه 157-158
2. ترجمه ها بر اساس تفسیر المیزان است.
3. سوره آل عمران، آیه55
4. ]ترجمه تفسیر المیزان، ج5، ص133-135( ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، نشر اسلامی، 1374، چ پنجم)
5. تفسیر قمی، ج1،ص103(علی بن ابراهیم قمی، قم، دار الکتاب، 1363، چ سوم)
6. عیون اخبارالرضا، ج1، ص216(ابن باویه، تحقیق مهدی لاجوری، تهران، نشر جهان، 1378)

موضوع قفل شده است