جمع بندی تشخص و تعویض مغز انسان

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تشخص و تعویض مغز انسان

تعویض مغز انسان - با عرض سلام و تشکر فراوان – اگر بشود عمل پیوند مغز انجام شود آیا شخص همان شخص اولی است یا دومی؟ ذات و هویت شخص کجاست؟ اطلاعات انسان در روح او ذخیره است یا در مغز او؟- پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگذارم.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=&quot]

armm1388;920585 نوشت:
تعویض مغز انسان - با عرض سلام و تشکر فراوان – اگر بشود عمل پیوند مغز انجام شود آیا شخص همان شخص اولی است یا دومی؟ ذات و هویت شخص کجاست؟ اطلاعات انسان در روح او ذخیره است یا در مغز او؟- پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگذارم.

باسلام و عرض ادب
این سوال در حقیقت دو سوال است.
سوال اول اینکه هویت و ذات انسان در چیست؟
سوال دوم اینکه اطلاعات انسان در کجا ذخیره میشود؟

اما در مورد سوال اول
انسان موجودی است دو بعدی.
یک بعد روحانی و بعد دیگر او جسمانی است.
اما شخصیت انسان به بعد روحانی اوست.
دلیل آن نیز وحدت شخصیت انسان در طول زندگی او است با وجود آنکه جسم انسان در طول زندگی بارها و بارها تغییر میکند. بصورتی که گفته شده بدن انسان هر هفت سال به صورت کامل تغییر میکند و ذرات جدید و سلولهای نو به جای ذرات و سلولهای قبلی ایجاد میشود.
از سوی دیگر، آنچه از انسان باقی میماند، روح اوست نه جسم او. جسم انسان در طول زندگی دنیایی باقی است و پس از آن از بین میرود و تبدیل به خاک میشود ولی روح او باقی است.(برای مطالعه بیشتر ر.ک اینجا)
بنابراین در صورتی که بتوان مغز انسان را پیوند زد و از انسانی(a) به انسان دیگر(b) منتقل کرد، شخصی که مغز به او پیوند زده شده است(b)، همان شخص دوم(b) است.

[=&quot]
[=&quot]

[=microsoft sans serif]

armm1388;920585 نوشت:
اطلاعات انسان در روح او ذخیره است یا در مغز او؟- پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگذارم.
[=&quot]
اما در مورد سوال دوم
پاسخ به این سوال متوقف بر تذکر به این نکته است که بر اساس مبانی فلسفی، معلومات ما که به نام صورت های ذهنی و صور علمی معروفند، همگی مجرد هستند و مادی نیستند.
بنابراین، صورتی که وجودش مادی نیست، در اجزای مادی قرار نمیگیرد.
زیرا قرار گرفتن در مکان و متعلق به موجودات مادی بودن، وصف موجودات مادی است نه مجرد.
صورتهای ذهنی و علمی انسان، در زمان و مکان قرار ندارد و به همین جهت در مغز که بخشی مادی در بدن انسان است، وجود ندارد.
حال که این صورتها در بدن مادی انسان قرار ندارد، مشخص میشود که در ساحت و ظرف وجودی موجودی هم سنخ خودش قرار دارد و از آنجا که بخش مجرد انسان، روح اوست مشخص میشود که
اولا: صورتهای ذهنی و علمی در نفس و روح انسان قرار دارد.
ثانیا: انچه واقعا عالم است، روح و نفس انسان است نه جسم و بدن او.(ر.ک: نهایه الحکمه، مرحله 11، فصل 1، ص294-295، قم، نشر اسلامی، 1422ق)

صدیق;921637 نوشت:
صورتی که وجودش مادی نیست، در اجزای مادی قرار نمیگیرد.
زیرا قرار گرفتن در مکان و متعلق به موجودات مادی بودن، وصف موجودات مادی است نه مجرد.
صورتهای ذهنی و علمی انسان، در زمان و مکان قرار ندارد و به همین جهت در مغز که بخشی مادی در بدن انسان است، وجود ندارد.

سلام.
آیا منظور این است که اطلاعات ما ، به نوعی در سلولهای عصبی مغز ، کد بندی و ذخیره نمی شوند؟ (شبیه ویژگیهای جسمی و رفتاری انسان در dna او ذخیره است و از این طریق به نسلهای بعد منتقل می شود).
پس در این صورت ، چگونه بیماری ها و اختلالات مغزی ، باعث تغییر در این محتواها می شوند؟ مثلاً کسی حافظه اش را از دست بدهد و ...

SHAHINN;921642 نوشت:
سلام.
آیا منظور این است که اطلاعات ما ، به نوعی در سلولهای عصبی مغز ، کد بندی و ذخیره نمی شوند؟ (شبیه ویژگیهای جسمی و رفتاری انسان در dna او ذخیره است و از این طریق به نسلهای بعد منتقل می شود).
پس در این صورت ، چگونه بیماری ها و اختلالات مغزی ، باعث تغییر در این محتواها می شوند؟ مثلاً کسی حافظه اش را از دست بدهد و ...

باسلام.
بله همانطور که گفته شد چون معلومات ما مجردند پس انطباع در مغز و سلولهای آن ندارد.
اما مغز و اندامها عصبی وسیله و ابزار نفس در حفظ و انتقال این معلومات است آسیب آنها موجب اختلال در فرایند یادگیری و حفظ معلومات میشود.
درست مانند فرایند دیدن که چشم ابزار نفس است نه اینکه دیدن را چشم انجام دهد.

صدیق;921644 نوشت:
اما مغز و اندامها عصبی وسیله و ابزار نفس در حفظ و انتقال این معلومات است آسیب آنها موجب اختلال در فرایند یادگیری و حفظ معلومات میشود.

پس باید بین سلولهای مغز ما و آن معلومات رابطه ای وجود داشته باشد.
مثلاً شخص الف علم پزشکی را بلد است. شخص ب علم مهندسی را بلد است. هر دوی این افراد هم بوسیله مغزشان این علوم را فرا گرفته و در حافظه خود نگهداری می کنند.
اگر معلومات ما در مغز ما نیست ، پس نسبت مغز این دو شخص به هر دو علم و حتی به سایر علوم مساوی است. پس چگونه است که یکی پزشکی بلد است و مهندسی بلد نیست و دیگری مهندسی بلد است و پزشکی بلد نیست؟ (با توجه به نقش مغز).

ضمناً هیچ شکی نیست که حافظه ، عمل مغز است. چگونه معلومات در حافظه نگهداری می شوند به طوری که اختلال حافظه باعث از بین رفتن معلومات ما و ناتوانی ما بر استفاده از آنها می شود؟

[="Tahoma"][="Navy"]

armm1388;920585 نوشت:
تعویض مغز انسان - با عرض سلام و تشکر فراوان – اگر بشود عمل پیوند مغز انجام شود آیا شخص همان شخص اولی است یا دومی؟ ذات و هویت شخص کجاست؟ اطلاعات انسان در روح او ذخیره است یا در مغز او؟- پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگذارم.

سلام
شخصیت اصلی انسان به روح اوست اما جسم هم در آن شخصیت بی تاثیر نیست چه اینکه جسم محل جلوه گری روح است و خصلتهای جسمانی در نحوه جلوه گری آن موثرند. پس اگر سر کسی عوض شود اما همان روح به سر تعلق یابد شخصیت او عوض نمی شود هرچند بعضی اوصاف و خصلتهای صاحب سر قبلی را هم با خود خواهد داشت. مگر اینکه بگوییم تعویض سر بعنوان مرکز تعلق روح باعث تعلق روح همان سر به بدن است. با این فرض تعویض سر باعث مرگ فرد قبلی می شود و آنکس که زنده می ماند صاحب قبلی سر است.
یا علیم[/]

[=microsoft sans serif]

SHAHINN;921647 نوشت:
اگر معلومات ما در مغز ما نیست ، پس نسبت مغز این دو شخص به هر دو علم و حتی به سایر علوم مساوی است. پس چگونه است که یکی پزشکی بلد است و مهندسی بلد نیست و دیگری مهندسی بلد است و پزشکی بلد نیست؟ (با توجه به نقش مغز).

باسلام
دلیلش مشخص است.
همانطور که گفته شد، یادگیری کار نفس است ولی نفس برای این کار همانند سایر کارهایش نیاز به ابزار جسمانی دارد و بدون آن توان این کار را ندارد.
بنابراین هر کدام ازنفس ها به دنبال هر کدام از قابلیتهایش برود همان را کسب میکند.
نقش ابزار و نقش فاعل در کارهایی که انسان مشخص است.

[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]

SHAHINN;921647 نوشت:
هیچ شکی نیست که حافظه ، عمل مغز است.

حافظه در اصطلاح فلسفی و اصطلاح جدید با یکدیگر فرق دارد.
در اصطلاح قدیمی نفس شناسی، حافظه به قوه نگهداری کننده از معنای جزئی(وهمی) است.
در اصطلاح جدید، به قوه ای گفته میشود که نگهدارنده صورتهای علمی است.(درامدی بر نظام حکمت صدرایی، جلد3، ص163)
احتمالا منظور شما از حافظه همین اصطلاح دوم است.
این اصطلاح دوم، در نفس شناسی فلسفی به نام قوه خیال نامیده میشود.

[=microsoft sans serif]

SHAHINN;921647 نوشت:
چگونه معلومات در حافظه نگهداری می شوند به طوری که اختلال حافظه باعث از بین رفتن معلومات ما و ناتوانی ما بر استفاده از آنها می شود؟

فرایند ایجاد یک صورت ذهنی بدین صورت است:
اندام حس ظاهری(چشم و گوش و ..)= ایجاد صورتهای ذهنی
حواس ظاهری(بینایی، شنوایی و...)= محل قرار گرفتن و انطباع صورتهای حسی
حس مشترک= محل ایجاد مشابه صورتهای حسی پس از قرار گرفتن در حس های مشترک
قوه خیال= حفظ کننده صورتهای حسی خیالی
روح بخاری= محل نگهداری صورتهای خیالی.
بخشی از مغز= محل اتصال روح بخاری که محل نگهداری از صورتهای خیالی است.

[=microsoft sans serif]
بنابراین
فرایند یادگیری و ادراک به ترتیب زیر است.
اندام حس ظاهری صورتی را از معلوم خارجی میگیرد.
این صورت در قوه حس ظاهری منطبع میشود.
مشابه این صورت در حس مظترک قرار میگیرد.
این صورت تبدیل به صورت خیالی میشود و توسط قوه خیال و در روح بخاری نگهداری میشود.
روح بخاری در بدن قرار دارد و این بخش از روح بخاری که با قوه خیال در ارتباط است در بخشی از مغز قرار دارد.

فرایند یادآوری نیز دقیقا به صورت عکس این فرایند است.
حال فراموشی و اختلال در بخشی از یادگیری بدین صورت است که

به واسطه ضربه خوردن بخشی از مغز= اختلال در فرایند اتصال ادراکی روح بخاری
اختلال در فرایند اتصال ادراک روح بخاری= اختلال در نگهداری از صورتهای خیالی
اختلال در نگهداری و حفظ صورتهای خیالی= اختلال در بازگشت صور خیالی به حس مشترک
اختلال در بازگشت صورتهای خیالی موجب میشود که قوه ذاکره نتواند صورتهایی که قبلا درک کرده است را به یاد بیاورد ی

[=microsoft sans serif]پرسش:
اگر بشود عمل پیوند مغز انجام شود آیا شخص همان شخص اولی است یا دومی؟ ذات و هویت شخص کجاست؟ اطلاعات انسان در روح او ذخیره است یا در مغز او؟-

پاسخ:

باسلام و عرض ادب
این سوال در حقیقت دو سوال است.
سوال اول اینکه هویت و ذات انسان در چیست؟
سوال دوم اینکه اطلاعات انسان در کجا ذخیره میشود؟

اما در مورد سوال اول
انسان موجودی است دو بعدی.
یک بعد روحانی و بعد دیگر او جسمانی است.
اما شخصیت انسان به بعد روحانی اوست.
دلیل آن نیز وحدت شخصیت انسان در طول زندگی او است با وجود آنکه جسم انسان در طول زندگی بارها و بارها تغییر میکند. بصورتی که گفته شده بدن انسان هر هفت سال به صورت کامل تغییر میکند و ذرات جدید و سلولهای نو به جای ذرات و سلولهای قبلی ایجاد میشود.
از سوی دیگر، آنچه از انسان باقی میماند، روح اوست نه جسم او. جسم انسان در طول زندگی دنیایی باقی است و پس از آن از بین میرود و تبدیل به خاک میشود ولی روح او باقی است.(1)
بنابراین در صورتی که بتوان مغز انسان را پیوند زد و از انسانی(a) به انسان دیگر(b) منتقل کرد، شخصی که مغز به او پیوند زده شده است(b)، همان شخص دوم(b) است.
اما در مورد سوال دوم
پاسخ به این سوال متوقف بر تذکر به این نکته است که بر اساس مبانی فلسفی، معلومات ما که به نام صورت های ذهنی و صور علمی معروفند، همگی مجرد هستند و مادی نیستند.
بنابراین، صورتی که وجودش مادی نیست، در اجزای مادی قرار نمیگیرد.
زیرا قرار گرفتن در مکان و متعلق به موجودات مادی بودن، وصف موجودات مادی است نه مجرد.
صورتهای ذهنی و علمی انسان، در زمان و مکان قرار ندارد و به همین جهت در مغز که بخشی مادی در بدن انسان است، وجود ندارد.
حال که این صورتها در بدن مادی انسان قرار ندارد، مشخص میشود که در ساحت و ظرف وجودی موجودی هم سنخ خودش قرار دارد و از آنجا که بخش مجرد انسان، روح اوست مشخص میشود که
اولا: صورتهای ذهنی و علمی در نفس و روح انسان قرار دارد.
ثانیا: انچه واقعا عالم است، روح و نفس انسان است نه جسم و بدن او.(2)

ـــــــــــ
1. برای مطالعه بیشتر ر.ک اینجا
2. ر.ک: نهایه الحکمه، مرحله 11، فصل 1، ص294-295، قم، نشر اسلامی، 1422ق



موضوع قفل شده است