جمع بندی چرا سادات عمامه سیاه می بندند؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا سادات عمامه سیاه می بندند؟

سلام اینکه روحانیون سید عمامه سیاه بر سر میبندند وغیر سید عمامه سفید از نظر شرعی دلیل خاصی دارد؟ یافقط از زمانی عرف شده است واز نظر تاریخی این تقسیم از چه زمانی مرسوم شد؟وچرا سادات عمامه سیاه می بندند؟


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عماد

سلام علیکم

سادات و علویان در طول تاریخ دارای نمادها و شعارهایی بودند، که با آنها شناخته می‌شدند. آنها از نشانه هایی استفاده می‌نمودند که ثبت اسامی آنان در دفتری مخصوص به نام نقابت و یا آویختن گیسوان بلند تافته در طرفین صورت‌شان از جمله علائم و نشانه‌های سادات علوی بود(1) در برهه ای از تاریخ و حتی تا کنون نشانه سبز علامت سیادت بوده است. رنگ سبز حتی در زمان مامون نیز باب بوده است(2) و از گزراشات می توان چنین استنباط کرد که قبل از آن نیز چنین بوده است.
اما در مورد عمامه سیاه گزارشهایی موجود است که پیامبرصلی الله علیه واله در فتح مکه از عمامه سیاه استفاده کردند (3)نیز امام سجاد علیه السلام با عمامه سیاه وارد مسجد می شد(4)
لذا معصومین علیهم السلام نیز گاهی از عمامه سیاه استفاده می کردند اما در مورد رایج شدن آن برخی بر آنند که صفویه بر سر علمای سادات عمامه سیاه نهادند تا آنان را عزادار جدشان نشان دهند(5) این نظر نمی تواند صحیح باشد زیرا سید رضی از عمامه سیاه استفاده می کرده است(6) مگر اینکه بگوئیم از زمان صفویه رواج بیشتری یافت.
در کل این یک مسئله عرفی و قراردادی است تا سادات علما از غیر آنان شناسائی شوند

1.عبدالجلیل قزوینی، کتاب نقض، بی‌تا، بی‌جا، ص۶۲۹.
2.ترجمه تاریخ طبری، ج‏۱۳، ص:۵۶۶۰3.
3.وسائل الشیعه ج۳ ص۳۷۹ ح ۱۰ باب ۳۰
4.سائل الشیعه ج۳، ص۳۷۸ ح ۹ ؛ سیر اعلام النبلاء ج۱، ص۳۷۲ ؛ سیره ابن کثیر، ج۴، ص۷۸
5.تاریخ مذهبی قم علی اصغر فقیهی ۱۱۵
6.ابن عنبه، عمدالطالب، ج1، 188-189؛الغدیر، ج۳، ص۲۹۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۷، ص۲۴.

سلام
ما در خوزستان زندگي ميكنيم
در شهرهاي كوچك استان ما و بخصوص در روستاها اكثراً سادات عمامه سبزرنگ دارند
البته بيشتر چيزي شبيه به چفيه است تا عمامه

Reza-D;920139 نوشت:
سلام
ما در خوزستان زندگي ميكنيم
در شهرهاي كوچك استان ما و بخصوص در روستاها اكثراً سادات عمامه سبزرنگ دارند
البته بيشتر چيزي شبيه به چفيه است تا عمامه

بله در سادات عادی هنوز رنگ سبز رایج است. عمامه مشکی در مورد علمای سادات است نه افراد عادی

عماد;920123 نوشت:
سلام علیکم

سادات و علویان در طول تاریخ دارای نمادها و شعارهایی بودند، که با آنها شناخته می‌شدند. آنها از نشانه هایی استفاده می‌نمودند که ثبت اسامی آنان در دفتری مخصوص به نام نقابت و یا آویختن گیسوان بلند تافته در طرفین صورت‌شان از جمله علائم و نشانه‌های سادات علوی بود(1) در برهه ای از تاریخ و حتی تا کنون نشانه سبز علامت سیادت بوده است. رنگ سبز حتی در زمان مامون نیز باب بوده است(2) و از گزراشات می توان چنین استنباط کرد که قبل از آن نیز چنین بوده است.
اما در مورد عمامه سیاه گزارشهایی موجود است که پیامبرصلی الله علیه واله در فتح مکه از عمامه سیاه استفاده کردند (3)نیز امام سجاد علیه السلام با عمامه سیاه وارد مسجد می شد(4)
لذا معصومین علیهم السلام نیز گاهی از عمامه سیاه استفاده می کردند اما در مورد رایج شدن آن برخی بر آنند که صفویه بر سر علمای سادات عمامه سیاه نهادند تا آنان را عزادار جدشان نشان دهند(5) این نظر نمی تواند صحیح باشد زیرا سید رضی از عمامه سیاه استفاده می کرده است(6) مگر اینکه بگوئیم از زمان صفویه رواج بیشتری یافت.
در کل این یک مسئله عرفی و قراردادی است تا سادات علما از غیر آنان شناسائی شوند

1.عبدالجلیل قزوینی، کتاب نقض، بی‌تا، بی‌جا، ص۶۲۹.
2.ترجمه تاریخ طبری، ج‏۱۳، ص:۵۶۶۰3.
3.وسائل الشیعه ج۳ ص۳۷۹ ح ۱۰ باب ۳۰
4.سائل الشیعه ج۳، ص۳۷۸ ح ۹ ؛ سیر اعلام النبلاء ج۱، ص۳۷۲ ؛ سیره ابن کثیر، ج۴، ص۷۸
5.تاریخ مذهبی قم علی اصغر فقیهی ۱۱۵
6.ابن عنبه، عمدالطالب، ج1، 188-189؛الغدیر، ج۳، ص۲۹۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۷، ص۲۴.

سلام علیکم

عده ای می گویند رواج عمامه سیاه توسط هارون الرشید و بعد از او انجام گرفته است ... ( نه صفویه ... اگر چه این دو منافاتی با هم ندارند ... )

البته آنهایی که این مطلب را می گفتند قصدشان خیر نبود ...
و مثلا می خواستند بگویند روحانیون پیرو سنت هارون شده اند ...و یا اینکه حد اقل این رواج عمامه سیاه، سنت نبوی یا اسلامی نیست ...
البته من هم دلیلی بر رواج این مسئله در اسلام ندیدم

اما کار اشتباهی هم نیست
خصوصا از گزارشاتی که استناد کردید معلوم است عمامه سیاه توسط معصوم استفاده شده است ( اگر چه وجهش معلوم نشده است و این خودش جای بررسی دارد ... )

اکنون سوالم این است که
رواج این مسئله در زمان هارون الرشید یا نزدیک به آن دوران، درست است ؟ یا نقل تاریخی دارد ؟ آنها را بیان کنید ...

و طاها;920978 نوشت:
سلام علیکم

عده ای می گویند رواج عمامه سیاه توسط هارون الرشید و بعد از او انجام گرفته است ... ( نه صفویه ... اگر چه این دو منافاتی با هم ندارند ... )

البته آنهایی که این مطلب را می گفتند قصدشان خیر نبود ...
و مثلا می خواستند بگویند روحانیون پیرو سنت هارون شده اند ...و یا اینکه حد اقل این رواج عمامه سیاه، سنت نبوی یا اسلامی نیست ...
البته من هم دلیلی بر رواج این مسئله در اسلام ندیدم

اما کار اشتباهی هم نیست
خصوصا از گزارشاتی که استناد کردید معلوم است عمامه سیاه توسط معصوم استفاده شده است ( اگر چه وجهش معلوم نشده است و این خودش جای بررسی دارد ... )

اکنون سوالم این است که
رواج این مسئله در زمان هارون الرشید یا نزدیک به آن دوران، درست است ؟ یا نقل تاریخی دارد ؟ آنها را بیان کنید ...

علیکم السلام
علیکم بالجواب

سید بهاء الدین;931637 نوشت:
علیکم السلام
علیکم بالجواب

سلام
دو ماه از پرسش من میگذرد.
بنده کارشناس این بحث نیستم و فقط از کارشناس سوال کردم ولی طبق معمول سوالهایم بی پاسخ مانده...
شما باید از کارشناس بخواهید تا پاسخ بدهند...

و طاها;920978 نوشت:
رواج این مسئله در زمان هارون الرشید یا نزدیک به آن دوران، درست است ؟ یا نقل تاریخی دارد ؟ آنها را بیان کنید ...

سلام علیکم و شرمنده از تاخیر در پاسخ
رنگ سیاه ربطی هارون الرشید ندارد و اگر بنا باشد به عباسیان نسبت بدهیم، از ابتدا عباسیان به این رنگ شناخته می شدند نه از زمان هارون

بنى‏ عباس به بهانه خون‏ خواهى شهيدان مظلوم كربلا و زيد و يحيى، پرچم سياه و سياه‏ پوشى را به عنوان ابراز و اعلام عزاى شهيداى اهل‏ بيت برگزيدند و با اين ترفند، دوستداران اهل‏ بيت (ع) را به دور خود گردآوردند براى آن كه اين تبليغ ظاهرى را در اذهان مردم زنده نگه دارند پس از به قدرت رسيدن، در ظاهر سياهى پرچم و لباس را شعار هميشگى خويش ساختند(1). حتی بنا بر برخی از اقوال ائمه اطهار علیهم السلام در مقابل این رنگ که چهره سیاسی به خود گرفته بود واکنش منفی از خود نشان دادند(2)
مامون عباسی نیز که ابتدا برای اهداف خاص خود لباس سبز بر تن کرد اما در نهایت و پس از شهادت امام رضا علیه السلام طاهر گفت حاجات خويش را بگويد و نخستين حاجتى كه از او خواست اين بود كه لباس سبز را بگذارد و به پوشيدن سياه و زى دولت نياكان باز گردد.
و چون ديد كه مردم در كار سبز پوشيدن از او اطاعت كرده‏اند اما آنرا خوش ندارند به روز شنبه با لباس سبز براى كسان بنشست اما چون به نزد وى فراهم آمدند جامه سياهى خواست و به تن كرد و خلعت سياهى خواست و به طاهر پوشانيد.
آنگاه تنى چند از سرداران را پيش خواند و قباها و كلاههاى سياه به آنها پوشانيد و چون از نزد وى در آمدند و لباس سياه داشتند ديگر سرداران و سپاهيان سبز را بگذاشتند و سياه پوشيدند و اين به روز شنبه بود هفت روز مانده از صفر.

به قولى مأمون پس از ورود به بغداد بيست و هفت روز جامه ‏هاى سبز پوشيد سپس جامه سبز دريده شد(3)

نکته ای که در بحث سیاه پوشی عباسیان است کل لباسهای آنان سیاه بود نه فقط عمامه
ونکته دیگر اینکه اختصاصی به هاورن الرشید ندارد بلکه قبل از ان و در زمان ابومسلم شعار عباسیان بوده است

منابع:
1.اخبار الدولة العباسية، صص 232- 230 و 242.2
.سياهپوشى در سوگ ائمه نور، صص 200- 195، 155- 129، 76 و 77

3.ترجمه تاريخ طبرى ،ج‏13،ص:5683

جمع بندی

پرسش:
چرا سادات عمامه سیاه می بندند؟ و از نظر تاریخی این تقسیم از چه زمانی مرسوم شد؟وچرا سادات عمامه سیاه می بندند؟

پاسخ:
سادات و علویان در طول تاریخ دارای نمادها و شعارهایی بودند، که با آنها شناخته می‌شدند. آنها از نشانه هایی استفاده می‌نمودند که ثبت اسامی آنان در دفتری مخصوص به نام نقابت و یا آویختن گیسوان بلند تافته در طرفین صورت‌شان از جمله علائم و نشانه‌های سادات علوی بود(1) در برهه ای از تاریخ و حتی تا کنون نشانه سبز علامت سیادت بوده است. رنگ سبز حتی در زمان مامون نیز باب بوده است(2) و از گزراشات می توان چنین استنباط کرد که قبل از آن نیز چنین بوده است.
اما در مورد عمامه سیاه گزارشهایی موجود است که پیامبر(صلی الله علیه واله) در فتح مکه از عمامه سیاه استفاده کردند (3)نیز امام سجاد (علیه السلام) با عمامه سیاه وارد مسجد می شد(4)
لذا معصومین(علیهم السلام) نیز گاهی از عمامه سیاه استفاده می کردند اما در مورد رایج شدن آن برخی بر آنند که صفویه بر سر علمای سادات عمامه سیاه نهادند تا آنان را عزادار جدشان نشان دهند(5) این نظر نمی تواند صحیح باشد زیرا سید رضی از عمامه سیاه استفاده می کرده است(6) مگر اینکه بگوئیم از زمان صفویه رواج بیشتری یافت.
در کل این یک مسئله عرفی و قراردادی است تا سادات علما از غیر آنان شناسائی شوند

البته بنى‏ عباس به بهانه خون‏ خواهى شهيدان مظلوم كربلا و زيد و يحيى، پرچم سياه و سياه‏ پوشى را به عنوان ابراز و اعلام عزاى شهيداى اهل‏ بيت برگزيدند و با اين ترفند، دوستداران اهل‏ بيت (ع) را به دور خود گردآوردند براى آن كه اين تبليغ ظاهرى را در اذهان مردم زنده نگه دارند پس از به قدرت رسيدن، در ظاهر سياهى پرچم و لباس را شعار هميشگى خويش ساختند(7). حتی بنا بر برخی از اقوال ائمه اطهار(علیهم السلام) در مقابل این رنگ که چهره سیاسی به خود گرفته بود واکنش منفی از خود نشان دادند(8)

مامون عباسی نیز که ابتدا برای اهداف خاص خود لباس سبز بر تن کرد اما در نهایت و پس از شهادت امام رضا (علیه السلام) "طاهربن حسین" گفت: حاجات خويش را بگويد و نخستين حاجتى كه از او خواست اين بود كه لباس سبز را بگذارد و به پوشيدن سياه و زى دولت نياكان باز گردد.
و چون ديد كه مردم در كار سبز پوشيدن از او اطاعت كرده ‏اند اما آن را خوش ندارند به روز شنبه با لباس سبز براى كسان بنشست اما چون به نزد وى فراهم آمدند جامه سياهى خواست و به تن كرد و خلعت سياهى خواست و به "طاهر" پوشانيد.
آنگاه تنى چند از سرداران را پيش خواند و قباها و كلاه هاى سياه به آنها پوشانيد و چون از نزد وى در آمدند و لباس سياه داشتند ديگر سرداران و سپاهيان سبز را بگذاشتند و سياه پوشيدند و اين به روز شنبه بود هفت روز مانده از صفر.

به قولى مأمون پس از ورود به بغداد بيست و هفت روز جامه ‏هاى سبز پوشيد سپس جامه سبز دريده شد(9)
نکته ای که در بحث سیاه پوشی عباسیان است کل لباس های آنان سیاه بود نه فقط عمامه
ونکته دیگر اینکه اختصاصی به هاورن الرشید ندارد بلکه قبل از آن و در زمان "ابومسلم" شعار عباسیان بوده است
بنابراین عمامه سیاه در سنت پیامبر اسلام و ائمه معصومین (علیهم السلام) بوده اما دائمی نبوده است "سید رضی" اولین بار عمامه سیاه بر سر نهاد اما رواج آن به احتمال زیاد از زمان صفویه بوده است که امروزه به عنوان یک مسئله مقبول در حوزها رعایت می شود البته در زمان عباسیان نیز رنگ مشکی مورد توجه بوده اما ربطی به عمامه ندارد بلکه سایر لباس های آنها را نیز شامل می شوده است

پی نوشت ها:
1.عبدالجلیل قزوینی، کتاب نقض، بی‌تا، بی‌جا، ص۶۲۹.
2.ترجمه تاریخ طبری، ج‏۱۳، ص:۵۶۶۰3.
3.وسائل الشیعه ج۳ ص۳۷۹ ح ۱۰ باب ۳۰
4.سائل الشیعه ج۳، ص۳۷۸ ح ۹ ؛ سیر اعلام النبلاء ج۱، ص۳۷۲ ؛ سیره ابن کثیر، ج۴، ص۷۸
5.تاریخ مذهبی قم علی اصغر فقیهی ۱۱۵
6.ابن عنبه، عمدالطالب، ج1، 188-189؛الغدیر، ج۳، ص۲۹۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۷، ص۲۴.
7.اخبار الدولة العباسية، صص 232- 230 و 242.2
8.سياهپوشى در سوگ ائمه نور، صص 200- 195، 155- 129، 76 و 77
9.ترجمه تاريخ طبرى ،ج‏13،ص:5683.

 

موضوع قفل شده است