جمع بندی ازدواج با وجود تفاوت طبقاتی

تب‌های اولیه

50 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج با وجود تفاوت طبقاتی

سلام .به تازگی ازطرف یک روانشناس پیشنهادازدواج دریافت کرده ام که درسطح طبقاتی بالاتری نسبت به من قراردارد.بااین وجود تصمیم به ازدواج بامن گرفته.میخواهم نظرشمارادرمورد نتیجه و مراحل چنین ازدواجی باوجود اختلافات مالی و طبقاتی بدانم


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

دخترخوب;919218 نوشت:
سلام .به تازگی ازطرف یک روانشناس پیشنهادازدواج دریافت کرده ام که درسطح طبقاتی بالاتری نسبت به من قراردارد.بااین وجود تصمیم به ازدواج بامن گرفته.میخواهم نظرشمارادرمورد نتیجه و مراحل چنین ازدواجی باوجود اختلافات مالی و طبقاتی بدانم

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های عزیز

امیدوارم بهترین انتخاب را داشته باشید و ازدواج و زندگی زیبایی را پیش رو داشته باشید
خواهر گرامی ابتدا مطالعات خود را در زمینه ازدواج (اگر پایین می باشد ) بالا ببرید
یکی از نکات لازم در انتخاب همسر کفویت می باشد هرچه این کفویت و همانندی در زمینه های مختلف(تدین، فرهنگ ،آداب و رسوم،درامد ، خانواده و...) بیشتر باشد مشکلات زندگی کمتر می باشد

اما در مورد اختلاف طبقاتی و مالی که اشاره نمودید اگر این اختلاف فاحش و زیاد می باشد می تواند همراه با مشکلاتی برای شما و طرف مقابلتون باشد ولی اگر فاصله،کم باشدمانعی برای ازدواج از این جهت نمی باشد.
اگر شما و یا خانواده شما در طبقه ای قرار دارید که می توانید در آینده خود را به طبقه بالاتر(طرف مقابل) برسانید باز هم می شود این ازدواج را تجویز نمود.
حتما علت انتخاب طرف مقابلتون را با توجه به فاصله طبقاتی و مالی بررسی نمایید هرچند ایشان تحصیلات روانشناسی دارند ولی ممکن است در این انتخاب دچار اشتباه شده باشد و از روی احساس تصمیم گرفته باشد.

مشکلات این ازدواج در صورت وجود شرایط زیر از جهت فاصله طبقاتی و مالی کمتر می باشد :

  1. انعطاف پذیری هر دوطرف و خانواده آنها
  2. پذیرش قبل از ازدواج طرف مقابل با تمام شرایط آن طرف
  3. معرفی و شناخت کامل از طرف مقابل و مشکلات احتمالی این ازدواج
  4. وجود ویژگی و خصوصیت شاخص در طرف مقابل که سبب شود تحمل این فاصله طبقاتی بیارزد.
  5. و...

در ضمن در صورتی که شرایط بالا رعایت نشود مشکلاتی نظیر :


  1. زودرنچی
  2. گیردادن زیاد
  3. احساس کوچکی
  4. انتظارات زیاد مالی و اجتماعی
  5. عدم پذیرش فرد توسط طرف مقابل و خانواده اش و...
  6. سعی در تغییر دادن طرف مقابل
  7. رفتارهای طرف مقابل را پایین تر از شان تصور کردن
  8. مسئله کم اهمیتی را پر اهمیت دانستند
  9. و...

نتیجه : تنها در صورت

  • مطالعات و آگاهی خوب در زمینه انتخاب همسر و
  • در نظر گرفتن ملاکهای مناسب و
  • همچنین وجود ملاکهای مهم و اصلی در طرف مقابل و
  • رعایت شرایط فوق ،این ازدواج از جهت (فاصله طبقاتی و مالی ) بلامانع می باشد

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

با سلام

یکی از معیارهای انتخاب همسر، توجه به طبقه اجتماعی است. طبقه‌ اجتماعی معمولاً با توجه به سطح تحصیلات، نوع شغل و میزان درآمد تعریف می‌ شود. براساس این سه عامل، افراد جامعه به سه طبقه بالا (افراد دارای تحصیلات بالا، ثروتمندان، رۆسا و مدیران)، طبقه متوسط (کارمندان و نیروی کار متخصص که دارای تحصیلات در سطح متوسط جامعه هستند) و طبقه پایین ( کارگران و افرادی که در مشاغل غیرحرفه ‌ای مشغول به کار بوده و تحصیلات و درآمد کمی دارند) تقسیم می ‌شوند. در نگاه اول به نظر می ‌رسد که طبقه‌ اجتماعی هم نقشی به اندازه دیگر معیارهای انتخاب همسر دارد. از آنجایی که طبقه‌ اجتماعی از عوامل متعددی تشکیل شده، بر جنبه‌ های متعددی از زندگی فرد تأثیر می‌ گذارد. به عبارت دیگر، تفاوت طبقاتی موجب به وجود آمدن اختلافات در زمینه‌ های گوناگون زندگی زناشویی می‌ شود که مرتفع ساختن همه آنها کار ساده ای نیست.


[=Microsoft Sans Serif]

دخترخوب;919218 نوشت:
سلام .به تازگی ازطرف یک روانشناس پیشنهادازدواج دریافت کرده ام که درسطح طبقاتی بالاتری نسبت به من قراردارد.بااین وجود تصمیم به ازدواج بامن گرفته.میخواهم نظرشمارادرمورد نتیجه و مراحل چنین ازدواجی باوجود اختلافات مالی و طبقاتی بدانم

هیچ نسخه ثابتی در این جهان وجود نداره
اگر میبینی آدم درست و باجنبه‌ایه (نه تازه به دوران رسیده)، اگر "دوستش" داری، برو جلو

هیچ زندگی‌ای بی تیکه و کنایه نیست؛ حالا زن و مرد چه هم طبقه باشن چ نباشن
پس فقط اگه دوسش داری برو

عشق از اول سرکش و خونی بود

چشیدن تلخی تیکه‌های اطرافیان، به یک زندگی با طعم شیرین عشق می ارزه

عرض سلام خدمت استاد گرامی

مقصود این دو متن ظاهرا متناقض بنطر میرسند

راهنما;920160 نوشت:
یکی از نکات لازم در انتخاب همسر کفویت می باشد هرچه این کفویت و همانندی در زمینه های مختلف(تدین، فرهنگ ،آداب و رسوم،درامد ، خانواده و...) بیشتر باشد مشکلات زندگی کمتر می باشد

متن دوم :

راهنما;920160 نوشت:
اما در مورد اختلاف طبقاتی و مالی که اشاره نمودید اگر این اختلاف فاحش و زیاد می باشد می تواند همراه با مشکلاتی برای شما و طرف مقابلتون باشد ولی اگر فاصله،کم باشدمانعی برای ازدواج از این جهت نمی باشد.

سلام .
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید .

به طور قطع بهشون جواب منفی بدین . روانشناسها معمولا انسانهای خطرناکی میشن ...
فرض کن روزی ۳ تا دختر مانند شما به دفترشون مراجعه میکنند یکی ۲۰ ساله یکی ۲۵ ساله و دیگری ۳۰ ساله .

اولین پرسشی هم که روانشناسها معمولا میپرسند این هست که سکس داری یا نداری ... از سکس کردنت لذت میبری یا نه و ...

بعدش وارد زندگیشون میشه . باهاشون درد دل میکنه و ...

به نظرت چند سال میتونی برای چنین فردی جذابیت داشته باشی .

دخترخوب;919218 نوشت:

به تازگی ازطرف یک روانشناس پیشنهادازدواج دریافت کرده ام که درسطح طبقاتی بالاتری نسبت به من قراردارد
با این وجود تصمیم به ازدواج بامن گرفته
میخواهم نظر شما را درمورد نتیجه و مراحل چنین ازدواجی با وجود اختلافات مالی و طبقاتی بدانم

سلام
كاش منظورتان از اختلاف طبقاتي را واضح تر بيان مي كرديد و توضيح بيشتري مي داديد
اگر به سه پرسش زير پاسخ بدهيد ، خيلي بهتر ميشود شما را راهنمايي كرد

1 - آيا صرفاً در ميزان دارايي و ثروت اختلاف داريد يا اينكه در كميت ، كيفيت و محل مصرف مال نيز اختلاف داريد؟

2 - آيا اين اختلاف طبقاتي فقط مالي است يا شامل موارد ديگري مانند طبقهء اجتماعي ، تحصيلات ، فرهنگ و چنين مسائلي نيز ميشود؟

3 - يا بجز اختلاف طبقاتي ، در ساير موارد با هم تطبيق داريد؟ مثلاً از نظر اعتقادات ، اخلاق ، تمايلات ، سن و سال ، پسنديدن

(علاقهء اوليه و ظاهري) و.....


فاتح;920466 نوشت:
عرض سلام خدمت استاد گرامی

مقصود این دو متن ظاهرا متناقض بنطر میرسند

نقل قول نوشته اصلی توسط راهنما نمایش پست ها
یکی از نکات لازم در انتخاب همسر کفویت می باشد هرچه این کفویت و همانندی در زمینه های مختلف(تدین، فرهنگ ،آداب و رسوم،درامد ، خانواده و...) بیشتر باشد مشکلات زندگی کمتر می باشد
متن دوم :

نقل قول نوشته اصلی توسط راهنما نمایش پست ها
اما در مورد اختلاف طبقاتی و مالی که اشاره نمودید اگر این اختلاف فاحش و زیاد می باشد می تواند همراه با مشکلاتی برای شما و طرف مقابلتون باشد ولی اگر فاصله،کم باشدمانعی برای ازدواج از این جهت نمی باشد.

با عرض سلام و ادب
از حسن توجه شما بسیار سپاسگذارم
تفاوتی وجود ندارد
چرا که همه زندگی ها با چالشها و مسائلی دست به گریبان هستند اما برخی از این این مسائل کم می باشند و مشکلات جدی ایجاد نمی کنند لذا می توان توصیه به آن ازدواج نمود

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

مارینر;920471 نوشت:
سلام .
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید .

به طور قطع بهشون جواب منفی بدین . روانشناسها معمولا انسانهای خطرناکی میشن ...
.

روان‌شناسی، علم مطالعهٔ رفتار و فرایندهای ذهنِ موجود زنده ـ بخصوص انسان ـ بر اساس روش علمی است. همچنین یکی از علوم کاربردی و شاخه‌های تحصیلی است که یافتن ارتباط ذهن و روان آدمی، با مفاهیمی نظیر رشد، سلامت، رفتارهای اجتماعی، شناخت و … را در بر می‌گیرد.

علم روان‌شناسی مفاهیمی همچون ادراک، شناخت، تمرکز، توجه، احساسات، پدیده شناسی، انگیزه، کارکرد ذهن، شخصیت، رفتار، روابط بین فردی، خانواده و دیگر زمینه‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد. روان‌شناسان زمینه‌های مختلف، روش‌های علمی و تجربی را برای استنباط رابطه علت و معلولی و یا هر نوع رابطه همبستگی میان پدیده‌های گوناگون روان‌شناسی بکار می‌گیرند. روان‌شناسی علمی فراشاخهای است؛ غیر قابلِ مشاهده بودنِ موضوع این علم ـ یعنی ذهن و روان ـ و انتزاعی بودن مفاهیم آن، دلیل شباهت این علم به علوم انسانی است؛ اما از سوی دیگر مطالعه به «روش علمی»، و تجربی بودنِ بخشی از مراحل آزمایش، روان‌شناسی را به دایرهٔ علوم تجربی می‌کشاند؛ همچنین عقیده و دیدگاه روان‌شناس نسبت به انسان، در فرایند تحقیق بسیار مأثر است، لذا از این جنبه نیز، روان‌شناسی ی به دنیای فلسفه مرتبط می‌شود. به این ترتیب شاید بتوان روان‌شناسی را حقیقتاً آمیزه‌ای منحصربه‌فرد از علوم گوناگونی نظیر زیست‌شناسی، انسان‌شناسی، زبان‌شناسی، جامعه‌شناسی، فلسفه و … دانست.


سلام علیکم
خواهر من روانشناسی ، علوم جدید اینا همش کشکه
طبقات و برتری داشتن به میزان تقواست نه مادیات

alipazooki;921122 نوشت:
سلام علیکم
خواهر من روانشناسی ، علوم جدید اینا همش کشکه
طبقات و برتری داشتن به میزان تقواست نه مادیات

سلام

لطف کنید بیشتر توضیح دهید:

تقوا یعنی چی؟
چگونگی رابطه انسان با تقوا در چیست؟
آیا تقوا در دین منحصر به غیر مادیست؟
آیا تقوا با علوم جدید در تضاد است؟
آیا در روان شناسی تقوا وجود ندارد؟

ممنون از توضیحات شما

alipazooki;921122 نوشت:
سلام علیکم
خواهر من روانشناسی ، علوم جدید اینا همش کشکه
طبقات و برتری داشتن به میزان تقواست نه مادیات

سلام.
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سالیان سال برای برهم زدن تفکرات و رسومات جاهلانه در آن زمان زحمت کشید و واسطه بسیاری از ازدواج ها برای برهم زدن این چنین مناسباتی شد به عنوان مثال جویبر که بعد از مسلمان ­شدن به مدینه آمده بود و فرد بسیار فقیری بود. پیامبر برای در هم شکستن رسوم جاهلی وی را به خواستگاری دختر «زیاد بن لبید» از بزرگان و محترمان و ثروتمندان یکی ازقبایل انصار فرستاد و در جواب زیاد که وی را هم­ شان و هم طبقه ازدواج با دختر خود نمی­دانست فرمود: یا زیاد! جویبر مؤمن و المؤمن کفو للمؤمنه و المسلم کفو للمسلمه فزوجه یا زیاد و لا ترغب عنه
ای زیاد! جویبر، مومن است و مرد مومن، شایسته و همتا و کفو زن مومن است و مرد مسلمان، شایسته و همتا و کفو زن مسلمان است؛ پس با این ازدواج موافقت کن و مخالفت نکن.
اما متاسفانه بعدا در زمان حکومت بنی امیه این جاهلیت زنده شد و کماکان ادامه دارد...

رحمت;921132 نوشت:
سلام.
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سالیان سال برای برهم زدن تفکرات و رسومات جاهلانه در آن زمان زحمت کشید و واسطه بسیاری از ازدواج ها برای برهم زدن این چنین مناسباتی شد به عنوان مثال جویبر که بعد از مسلمان ­شدن به مدینه آمده بود و فرد بسیار فقیری بود. پیامبر برای در هم شکستن رسوم جاهلی وی را به خواستگاری دختر «زیاد بن لبید» از بزرگان و محترمان و ثروتمندان یکی ازقبایل انصار فرستاد و در جواب زیاد که وی را هم­ شان و هم طبقه ازدواج با دختر خود نمی­دانست فرمود: یا زیاد! جویبر مؤمن و المؤمن کفو للمؤمنه و المسلم کفو للمسلمه فزوجه یا زیاد و لا ترغب عنه
ای زیاد! جویبر، مومن است و مرد مومن، شایسته و همتا و کفو زن مومن است و مرد مسلمان، شایسته و همتا و کفو زن مسلمان است؛ پس با این ازدواج موافقت کن و مخالفت نکن.
اما متاسفانه بعدا در زمان حکومت بنی امیه این جاهلیت زنده شد و کماکان ادامه دارد...

سلام
هم کفو بودن در همه موارد از ضروریات یک ازدواج می باشد، البته با توجه به تعیین اولویت های شخصی.
یعنی اگر شخصی وضعیت مالی طرف مقابل برایش معیار اصلی باشد(مرد یا زن فرقی نمی کند) کفویت این قسمت باید رعایت گردد.

آن چه که باید در حکایت ذلفا و جویبر دقت شود "معرف" این ازدواج نقش مهمی دارد،
ذلفا وقتی متوجه شد که پدرش جویبر را رد کرده است به او گفت او از طرف "پیامبر(ص)" آمده است. و بقیه ماجرا...

هر چه کفویت در زندگی بیشتر باشد سطح رضایت از زندگی نیز افزایش خواهد یافت، کفویت شامل همه مواردفرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، معنوی، و... خواهد بود بنابراین محدود به یک زمان و سلسله نخواهد بود.

ریحــانه الــنبی;921133 نوشت:
آن چه که باید در حکایت ذلفا و جویبر دقت شود "معرف" این ازدواج نقش مهمی دارد،
ذلفا وقتی متوجه شد که پدرش جویبر را رد کرده است به او گفت او از طرف "پیامبر(ص)" آمده است. و بقیه ماجرا...

سلام علیکم

نگاه شما به مساله درست است ولی لزوما هر نگاه درستی همان معیار اسلامی نیست . این سایت یک مسئولیت دینی هم دارد لذا لازم است که در کنار طرح این مسائل , ارزش های دینی را هم مطرح کند .

ذلفا هم این ارزش را , بر رای پدرش تخصیص زد . ائمه ما هم چنین معیاری برای ازدواج نداشتند . اینها را هم باید و لازم است مطرح و توصیه کرد حال اگر بقول شما کسی کفویت مالی برایش معیار است یا جبرا باید بپذیرد این دیگر شرایط اوست و طبق شرایط باید عمل کند .

ریحــانه الــنبی;921133 نوشت:
سلام
هم کفو بودن در همه موارد از ضروریات یک ازدواج می باشد، البته با توجه به تعیین اولویت های شخصی.
یعنی اگر شخصی وضعیت مالی طرف مقابل برایش معیار اصلی باشد(مرد یا زن فرقی نمی کند) کفویت این قسمت باید رعایت گردد.

آن چه که باید در حکایت ذلفا و جویبر دقت شود "معرف" این ازدواج نقش مهمی دارد،
ذلفا وقتی متوجه شد که پدرش جویبر را رد کرده است به او گفت او از طرف "پیامبر(ص)" آمده است. و بقیه ماجرا...

هر چه کفویت در زندگی بیشتر باشد سطح رضایت از زندگی نیز افزایش خواهد یافت، کفویت شامل همه مواردفرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، معنوی، و... خواهد بود بنابراین محدود به یک زمان و سلسله نخواهد بود.

اینی که شما میگی دوست عزیز بهش میگند ماتریالیسم ، بهش میگن اباحی گری ، بهش میگن لیبرالیسم ، که پول ملاک برتری در بین انسان هاست
پول خوشبختی میاره و از این حرف ها ، که اصلا با اسلام محمدی در تضاده

ملاک و میزان برتری افراد در آئین مقدس اسلام تنها و تنها تقوی است و در آیات و روایات زیادی این مساله مطرح شده است، مثلا خداوند متعال میفرماید: یاایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبایل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم ان الله علیم خبیر ؛ (سوره حجرات/آیه 13) (ای مردم ما شما را از یک مرد و زن یعنی از آدم و حوا آفریده ایم و شما را در قبایل گوناگون قرار داده ایم تا یکدیگر را بشناسید. اینها ملاک برتری نیست. گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست. خداوند بسیار دانا و بسیار آگاه است.)

به روشنی در این آیه ملاحظه میشود که انتساب به خانواده فلان و یا عجم بودن و عرب بودن، سیاهی و سفیدی، فقیر و غنی، ضعف و قدرت، بنده یا آزاد بودن و خلاصه هیچ مسأله ای در اسلام به کسی شرافت نمیدهد، جز تقوای الهی؛ و امتیازات اجتماعی و مزایای مادی همه وهم و خیال است و در نزد خداوند ارزش و اعتباری ندارد، چون سعادت حقیقی انسان به حیات پاکیزه و ابدی او در نزد خداوند است و آن فقط در سایه تقوی و دوری از معصیت است

در تاریخ نمونه های زیادی به چشم میخورد که رسول خدا و ائمه اطهار به افرادی که از نظر ظاهر هیچ اعتباری نداشته اند، احتراماتی میگذاشته اند که حتی قابل مقایسه با احترامات دیگران نبوده است.

مثلا رسول خدا به بعضی از اشراف که ثروتمند و دارای قدرت و از قبیله های معروف و مشهور عرب بودند، دستور می فرمود تا دخترانشان را به ازدواج افرادی گمنام و فقیر در آورند .....

منابع: تفسیر المیزان، ج 18، ص 354 تا 364.

ریحــانه الــنبی;921133 نوشت:
هم کفو بودن در همه موارد از ضروریات یک ازدواج می باشد، البته با توجه به تعیین اولویت های شخصی.
یعنی اگر شخصی وضعیت مالی طرف مقابل برایش معیار اصلی باشد(مرد یا زن فرقی نمی کند) کفویت این قسمت باید رعایت گردد.

سلام
صحبت بنده از معیار های شخصی نیست که بخواهیم مفاهیم والا و ارزش های اسلامی را برای معیار های شخصی تنزل دهیم بلکه با بیان ارزش ها و ملاک اسلامی باید به عنوان رسالت یک مسلمان دیگران را به سمت معیار های اسلامی سوق دهیم.
اگر کسی سوال نمود که بنده التزام عملی به اسلام و احکام آن ندارم و برای انتخاب همسر آینده هم دنبال شخصی هستم که به تعبیر عامیانه در زندگی به من گیر ندهد ممکن است اگر از یک مشاوری که جهانی بینی او از چهار تا کتاب امثال فروید شکل گرفته چنین کفویتی را هم تایید نماید اما حکیم متاله هرگز چنین جوابی به او نخواهد داد که بله شما هم برو و یک کفو و به تعبیر دیگر یک همسفر تا جهنم برای خودت انتخاب کن که کفویت در این امور رضایت از زندگی را افزایش می دهد!

ریحــانه الــنبی;921133 نوشت:
آن چه که باید در حکایت ذلفا و جویبر دقت شود "معرف" این ازدواج نقش مهمی دارد،
ذلفا وقتی متوجه شد که پدرش جویبر را رد کرده است به او گفت او از طرف "پیامبر(ص)" آمده است. و بقیه ماجرا...

اینکه کسی از طرف پیامبر آمده است یا پیامبر معرف یا واسطه ازدواج است قرار است چه چیزی را برای شما ثابت کند؟
یعنی آیا ذهنیت شما این است که چون پیامبر به عالم غیب اشراف دارد با اطلاع از جمیع احوال چنین ازدواجی را واسطه شده که جواب این است که پیامبر مامور به ظاهر است بلکه حتی ازدواجی که پیامبر واسطه آن شده و معرف آن بوده و حتی شخصا به خواستگاری برای او رفته منجر به شکست و طلاق شده است مثل ازدواج زید بن حارثه که در سوره احزاب آیاتی هم راجع به این موضوع نازل شده است.یعنی معرف بودن و واسطه بودن پیامبر هیچ چیزی را به ضرر بنده نمی تواند ثابت کند زیرا پیامبر مامور به ظاهر بوده اند و هم مامور به سنت شکنی و از بین بردن رسوم جاهلانه ای مثل شخص ثروتمند کفو شخص ثروتمند است.

البته امام صادق دلیل این واسطه گری ها را هم مطرح می کنند در روایتی از حضرت امام صادق(ع) آمده است که فرمود: «ان رسول الله(ص) زوج المقداد ابن الاسود، ضباغه بِنتَ زُبَیرَ بن عَبدالمُطلَّبٍ، وَاَنَّما زَوَّجَهُ لِتَتَضِعَ اَلمناکِحُ، وَلِیاتّسُوا بِرَسُول الله وَلَیَعلَمُو اِنَّ اَکرَمَکُم عندالله اتقاهم»
همانا که رسول الله(ص) برای مقداد ابن اسود، ضباعه دختر زبیر بن عبدالطلب را تزویج کرده. و حضرت رسول الله(ص) ازین جهت این تزویج را کرده که کار ازدواج آسان گردد. و برای اینکه مردم به رسول الله(ص) اقتدا نمایند و از او پیروی نماید و برای اینکه بدانند که گرامی‌ترین آنها نزد خداوند باتقواترین شان است.

مقداد از بنی کنده و نام پدرش عمر است، و اسود بن عبد یغوث مدتی اورا به پسری قبول کرده بود ازین جهت او را مقداد بن اسود گویند. مردی بی فخر و بی نام و نشان و فقیر بوده است و در اثر پایداری که در اسلام و وفاداری به پیامبر(ص) داشته است، حضرت، ضباعه دختر زبیر بن عبدالمطلب را به عقد او درآورد.

و هدف آن حضرت ازین اقدام سه چیز بوده است.

1. تا موانع و فواصل، قیودات و محدودیت‌های خونی، نژادی و اشرافی گری و مادی گرایی برداشته شود، و کار ازدواج برای همه اصناف مردم خصوصا طبقات محروم آسان گردد.

2. چون این اقدام توسط شخص رسول الله(ص) انجام گرفت، و دختر عمویش را به یک واسطه به حضرت هاشم می‌رسید، به مرد بی نام و نشان و فقیر تزویج کرد، تامردم به آن حضرت اقتدا نمایند و سنت و سیره او را سرمشق عمل خویش قرار دهند.

3. هدف ازین اقدام این بود که مردم بدانند و به آیه قرآن اعتقاد پیدا کنند که ارزش انسان در نزد خداوند در اثر تقوا است، نه توسط نژاد و نسب و ثروت.

این دلیلی است که امام صادق مطرح می کند از واسطه گری پیامبر در اینگونه ازدواج ها که زیاد هم اتفاق افتاده.

ریحــانه الــنبی;921133 نوشت:
هر چه کفویت در زندگی بیشتر باشد سطح رضایت از زندگی نیز افزایش خواهد یافت، کفویت شامل همه مواردفرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، معنوی، و... خواهد بود بنابراین محدود به یک زمان و سلسله نخواهد بود.

سطح رضایت از زندگی در فرهنگ اسلام به همان کفویت ایمانی و تقوا بستگی دارد و مال و ثروت و جایگاه اجتماعی و ... در سیره ائمه ملاک ازدواج قرار نگرفته است. بلکه حتی از فرق گذاشتن بین افراد به خاطر نژاد، ثروت و شهرت نهی شده است.
یا باید بگویید این داستان ها و ازدواج ها و واسطه گری های ائمه و ... دروغ است و خیال ما را راحت کنید و یا باید بگویید این داستان ها کذب نیست اما برای امروز ما نیست و نسخه دین برای امروز ما پیچیده نشده است و آن زمان فهمی از این موضوعات نبوده که کفویت مالی عامل ثبات زندگی است و امروزه روانشناسان غربی که الگوی کاملی هم از خانواده با ثبات دارند چنین موضوعی را ثابت کرده اند. اما متاسفانه هیچ کدام از این گزینه ها را نمیتوانید بگویید. نه این داستان ها دروغ است و نه اسلام دین محدود به جزیره العرب و چهارده قرن گذشته. اسلام دین امروز من و شماست و ماییم که باید تکلیفمان را با این دین روشن کنیم.
البته از این مسئله نباید غافل شد که ملاک هایی که دین برای ازدواج مطرح می‌کند برای کسی مفید خواهد بود که دیندار باشد وگرنه فردی که به اسلام اعتقادی ندارد طبیعی است که این ملاک‌ها برای او کارساز نخواهد بود و یا اگر هم باشد در حد مطلوب نیست.

yalda solimani;921120 نوشت:
روان‌شناسی، علم مطالعهٔ رفتار و فرایندهای ذهنِ موجود زنده ـ بخصوص انسان ـ بر اساس روش علمی است. همچنین یکی از علوم کاربردی و شاخه‌های تحصیلی است که یافتن ارتباط ذهن و روان آدمی، با مفاهیمی نظیر رشد، سلامت، رفتارهای اجتماعی، شناخت و … را در بر می‌گیرد.

علم روان‌شناسی مفاهیمی همچون ادراک، شناخت، تمرکز، توجه، احساسات، پدیده شناسی، انگیزه، کارکرد ذهن، شخصیت، رفتار، روابط بین فردی، خانواده و دیگر زمینه‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد. روان‌شناسان زمینه‌های مختلف، روش‌های علمی و تجربی را برای استنباط رابطه علت و معلولی و یا هر نوع رابطه همبستگی میان پدیده‌های گوناگون روان‌شناسی بکار می‌گیرند. روان‌شناسی علمی فراشاخهای است؛ غیر قابلِ مشاهده بودنِ موضوع این علم ـ یعنی ذهن و روان ـ و انتزاعی بودن مفاهیم آن، دلیل شباهت این علم به علوم انسانی است؛ اما از سوی دیگر مطالعه به «روش علمی»، و تجربی بودنِ بخشی از مراحل آزمایش، روان‌شناسی را به دایرهٔ علوم تجربی می‌کشاند؛ همچنین عقیده و دیدگاه روان‌شناس نسبت به انسان، در فرایند تحقیق بسیار مأثر است، لذا از این جنبه نیز، روان‌شناسی ی به دنیای فلسفه مرتبط می‌شود. به این ترتیب شاید بتوان روان‌شناسی را حقیقتاً آمیزه‌ای منحصربه‌فرد از علوم گوناگونی نظیر زیست‌شناسی، انسان‌شناسی، زبان‌شناسی، جامعه‌شناسی، فلسفه و … دانست.



سلام....
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...

یلدا ... با اینکه پاسخ شما تقریبا هیچ ربطی به نقطه نظره من نداشت ... ولی با این حال خواستم توضیحاتی بیشتر عنوان کنم .

من خدمتتون گفتم که روانشناسها انسانهایی معمولا خطرناک میشن ... همچنین مردی که بنا به شغلش با خانومهای زیادی درد دل میکنه و از کوچکترین و خصوصی ترین چیزهای زندگیشون مطلع میشه ... کم تر قابل اطمینان میشه ...

نمیدونم روزنامه حوادث رو میخونین یا نه ... در درونش پر هست از اتفاقها و رویدادهایی که توسط همین مشاورین صورت میگیره ... حتی بسیاری از کشیش ها وقتی مینشستند پای اعتراف های مردم ... انسانهای خطرناکی میشدند ...

شما اگر یک مدت فشارت بالا بره .... و فشارت رو کنترل نکنی ... بعد از مدتی آنزیمهایی که فشار خون بدن رو کنترل میکنند از کار میوفته و بالاجبار باید قرص کنترل فشار بخورین .

شما اگر یک مدت قند به میزان زیاد بخورین ... آنزیمی که قند رو میشکونه ضعیف میشه ... یا از کار میوفته ... و بنابراین باید انسولین مصرف کنین .

شما اگر یک مدت پرخوری کنین ... آنزیمی که پیام سیری رو به مغز میفرسته از کار میوفته ... بنابراین دیگه هیچ وقت احساس سیری نمیکینن و اصطلاحا به چنین افرادی میگن سیری ناپذیر ...

روانشناسی رو در نظر بگیرین ... که دخترها و پسرهای بسیار زیادی نزدشون رفتند و در مورد کارها یی که کرده اند براشون صحبت میکنند ... کسی رو در نظر بگیرین که میره پیشه یه روانشناس و از اون روانشناس مشاوره میخواد ... مثلا میپرسه ...

5 سال پیش با پسری دوست شدم و یک بار باهاش رابطه نامشروع داشتم ... اون پسر از من فیلم گرفت و این مساله باعث شد که من بارها و بارها به صورت ناخواسته تسلیم افکار اون بشم و الان خودم رو از لحاظ ارادی و ... خیلی ضعیف میبینم و برای آینده خودم هیچ برنامه ای نمیتونم داشته باشم ... و کارم شده سرویس دادن به اون ...

فکر میکنین اون روانشناس ... که ماهی حداقل 4 تا از این داستان ها میشنوه ... دیگه کنترل گری براش باقی میمونه ...

سوال ایشون هم همین هست ...
روانشناسی ازشون خواستگاری کرده اند و خوده ایشون دارند عنوان میکنند که آقای روانشناس از لحاظ مادی و فرهنگی از ایشون بالاتر هستند ... با توجه به شناختی که من از روانشناس های زیادی دارم .... ایشان رو کسانی میبینم که هر نوع تصوری میتونند بکنند ... هیچ قفل و بندی ندارند ... و خودشون رو از قفل و بندها آزاد کرده اند و توانایی های زیادی رو هم دارند ...

بنابراین به نظره من روانشناسها نمیتونند اشخاص مناسبی برای ازدواج باشند .

رحمت;921132 نوشت:
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سالیان سال برای برهم زدن تفکرات و رسومات جاهلانه در آن زمان زحمت کشید و واسطه بسیاری از ازدواج ها برای برهم زدن این چنین مناسباتی شد

فاتح;921136 نوشت:
نگاه شما به مساله درست است ولی لزوما هر نگاه درستی همان معیار اسلامی نیست

alipazooki;921138 نوشت:
اینی که شما میگی دوست عزیز بهش میگند ماتریالیسم ، بهش میگن اباحی گری ، بهش میگن لیبرالیسم ، که پول ملاک برتری در بین انسان هاست

سلام و عرض ادب خدمت برادران عزیز و گرامی

یک نکته در پرانتز:
بین سه دوست عزیز بیشتر از جناب "رحمت" تجب کردم!
برادرم ، خاطرتان هست در تاپیک ارتباط اخلاق و احکام مدام اصرار داشتید که هر چه فقهی باشد اخلاقی هم هست؟
خب بفرمائید این هم یک نمونه فقهی. شما یک دلیل برای من بیاورید که از نظر فقهی پاسخ منفی دادن به خواستگار بخاطر اختلاف مالی حرام است
حتی بعید می دانم بتوانید دلیل بر مکروه بودن آن بیاورید. لذا نتیجه این خواهد بود که این عمل خارج از اخلاق نیست
امیدوارم با حالا متوجه دلیل بنده برای راه اندازی آن تاپیک شده باشید

اما بحث این تاپیک
هر دو نگاه بالا درست است ، هم نظر برادران و هم نظر خانم

"ریحانه النبی" ؛ اما از زوایای مختلف دارد به موضوع نگاه میشود
اما از نظر دینی هم به
3 دلیل باید در هم کفو بودن دقت کرد ، که در پست بعدی توضیح خواهم داد

Reza-D;921204 نوشت:
بین سه دوست عزیز بیشتر از جناب "رحمت" تجب کردم!
برادرم ، خاطرتان هست در تاپیک ارتباط اخلاق و احکام مدام اصرار داشتید که هر چه فقهی باشد اخلاقی هم هست؟

سلام.
بنده مباحث آن تاپیک را ادامه ندادم چون تعریف دقیقی نه از فقه ارائه شد و نه از اخلاق امروز صبح موضوعی با همان عنوان فقه و اخلاق ایجاد کردم که به محض تایید و پاسخ مطالبی در آنجا نوشته خواهد شد بنا بر این فعلا در نتیجه گیری راجع به ارتباط فقه و اخلاق عجله نفرمایید.

Reza-D;921204 نوشت:
خب بفرمائید این هم یک نمونه فقهی. شما یک دلیل برای من بیاورید که از نظر فقهی پاسخ منفی دادن به خواستگار بخاطر اختلاف مالی حرام است
حتی بعید می دانم بتوانید دلیل بر مکروه بودن آن بیاورید. لذا نتیجه این خواهد بود که این عمل خارج از اخلاق نیست
امیدوارم با حالا متوجه دلیل بنده برای راه اندازی آن تاپیک شده باشید

کسی ادعای حرام بودن چنین موضوعی را نداشت اگر کسی ادعای اسلام داشته باشد هرچند منافق هم باشد ازدواج شخص مسلمان با او از نظر شرعی صحیح است.(یعنی تنها چند موضوع در اصل ازدواج واجب است مثل اسلام ظاهری و حتی ازدواج با منافق حرام نیست که شما انتظار داشته باشید رد کردن خواستگار حرام باشد)
اما رعایت یکسری از مسائل از جمله مستحبات و مکروهات ازدواج شمرده می شود.
آنجا هم عرض شد که متاسفانه دید صحیحی نسبت به فقه در آن تاپیک وجود ندارد.
هر عملی که از پیامبر به عنوان سنت صادر شد تحت یکی از دو عنوان مستحب و یا واجب قرار می گیرد و روایت فوق هم که آوردیم فرموده بود هدف از اینکار پیامبر این بود که مردم به پیامبر اقتدا کنند از این جهت استحباب چنین کاری ثابت است.

Reza-D;921204 نوشت:
اما از نظر دینی هم به 3 دلیل باید در هم کفو بودن دقت کرد ، که در پست بعدی توضیح خواهم داد

سلام
شکی در رعایت کفویت و اهمیت رعایت آن نیست اما محل بحث اینجاست که کفویت در چه چیزی؟ از ديدگاه اسلام کفویت اقتصادی دو طرف در ازدواج ،معياری اساسی در انتخاب همسر شمرده نمي شود همچنان که در ازدواج پيامبر با حضرت خديجه و نيز ازدواج هايي که به توصيه معصومین صورت گرفته که مثال هایی هم از آن گفته شد از جمله ازدواج جوبير با ذلفا مقداد بن اسود با ضياعه بنت عبد المطلب زيد بن حارثه و زينب بنت جحش و منجح بن رياح با دختر ابي رافع و ... اين نوع کفویت مشاهده نمی شود.

Reza-D;921204 نوشت:
ک نکته در پرانتز:
بین سه دوست عزیز بیشتر از جناب "رحمت" تجب کردم!
برادرم ، خاطرتان هست در تاپیک ارتباط اخلاق و احکام مدام اصرار داشتید که هر چه فقهی باشد اخلاقی هم هست؟
خب بفرمائید این هم یک نمونه فقهی. شما یک دلیل برای من بیاورید که از نظر فقهی پاسخ منفی دادن به خواستگار بخاطر اختلاف مالی حرام است
حتی بعید می دانم بتوانید دلیل بر مکروه بودن آن بیاورید. لذا نتیجه این خواهد بود که این عمل خارج از اخلاق نیست
امیدوارم با حالا متوجه دلیل بنده برای راه اندازی آن تاپیک شده باشید

سلام

واقعیت اینکه کشور ما ساختار اسلامی نداره
اقتصاد ما اقتصاد نئوکنزی غربیه ، که ربا هم شامل حالش میشه که بیش از یک دهه است توسط اصول گرا ، اصلاح طلب ادامه داره

معماری ، هنر ، تئاتر ، پوشش ، تغذیه ، کلا هدف هایی که توی زندگی داریم؛ جدیدا سیاست و.. الهام گرفته از غرب و تفکر غربیه متاسفانه ؛ البته شامل حال همه نمیشه ....

حالا وقتی جامعه اینجوری باشه دیگه خود به خود تفکر انسان ها هم به صورت خودکار و شرطی میره به سمت غرب و در تعارض اسلام ، تعجب نداره که ، من پست های مخالف خودم و جناب رحمت میبینم ، چون بلاخره انتظار نمیره

اینکه بعضی ها میگند که پول انسان هارو از هم تمایز میده و کمال ، درجه ، برتری میده نسبت به دیگران ، خب این با اسلام در تعارضه

حال اینکه مراجع چیزی نمیگن ، چون عرف و ساختار جامعه غربی شده ، چیکار کنند ....

با این اوضاع فقط باید دعای فرج بخونیم ...

Reza-D;921204 نوشت:
خب بفرمائید این هم یک نمونه فقهی. شما یک دلیل برای من بیاورید که از نظر فقهی پاسخ منفی دادن به خواستگار بخاطر اختلاف مالی حرام است

سلام علیکم

حالا کی یه همچین چیزی گفت ؟

Reza-D;921204 نوشت:
از نظر دینی هم به 3 دلیل باید در هم کفو بودن دقت کرد

دلیل اول را که خانم "ریحانه النبی" گفتند هرچند من فکر میکنم دلیل را بطور ناقص بیان کرده اند (نظر من است شاید هم اشتباه کنم)

ریحــانه الــنبی;921133 نوشت:
هم کفو بودن در همه موارد از ضروریات یک ازدواج می باشد، البته با توجه به تعیین اولویت های شخصی.
یعنی اگر شخصی وضعیت مالی طرف مقابل برایش معیار اصلی باشد(مرد یا زن فرقی نمی کند) کفویت این قسمت باید رعایت گردد.

ببینید اینکه
"من" نمی خواهم با شخص پولدارتر از خودم یا فقیرتر از خودم ازدواج کنم ، لزوماً معنایش این نیست که صرفاً دلم نمی خواهد!
هرچند درصورت دل بخواهی بودن هم از نظر دینی کسی نمی تواند مرا اجبار کند ، بلکه نهایتاً می توانند مرا تشویق به انجام ازدواجی که دینی تر است کنند

اما بحث اصلی این نیست.بلکه موضوع ظرفیت های آدمهاست
باید دید که هر فردی چقدر ظرفیت پذیرش این اختلافات را دارد و اگر نداشت ، اصرار زیاد به او نتیجهء عکس خواهد داد
مثل این است که از یک نوجوان 15 ساله بخواهیم مانند یک فرد 50 ساله رفتار کند
(منظورم میزان رشد عقلی است که با سن مثال زدم)

بله قطعاً اسلام همین را می خواهد ، اما با تربیت کردنِ آن فرد ، نه با زور یا سفارش کردن
بخصوص اینکه در ازدواج ، پای شخص دیگری هم درمیان است و نمی توان صرفاً به یک نفری که مخاطب ماست نگاه کرد
شاید بپرسید پس چرا پیامبر(ص) چنین کاری می کردند؟ آن همان دلیل سوم است که توضیح خواهم داد

دلیل دوم ظرفیت طرف مقابل است
یعنی اگر نفر اول که مخاطب ماست
(استارتر تاپیک ، برادر ، خواهر ، دوست آشنا و.....) ظرفیت گذشت از یک سری اختلافات را داشت
باید دید آیا طرف مقابلش نیز همین ظرفیت را دارد؟
چرا که اگر این ظرفیت در طرف مقابل نباشد ، ما جلوی رشد این پیشرفت را گرفته ایم

دقت بفرمائید نکتهء ظریفی است
وقتی که میزان ظرفیت افراد برای پذیرش اختلاف طبقاتی را بررسی میکنیم
در واقع داریم میزان دین پذیری آنها را بررسی میکنیم
لذا در این کفویت دینی است که در اینجا بررسی میشود

نکتهء سوم هم برمیگردد به شرایط و اطرافیان
همان اسلامی که آموزه های مورد نظر شما برادران گرامی را به ما یاد میدهد
همان اسلام از ما خواسته تا برای انجام یک عمل ، شرایطِ زمان و مکان و زندگی را در نظر بگیریم

دوستان می فرمایند پیامبر(ص) به افراد زیادی فرمودند که چنین ازدواج هایی را انجام دهند تا رسوم جاهلی برچیده شود
بله این حرف درستی است. اما دلیل اصلیش را خود شما فرمودید:
"برچیده شدن رسوم جاهلی"

لذا این دستورات پیامبر(ص) اولاً تا حدودی حالت اضطرار داشته است و برای تغییر تفکر در بین مردم بود

ثانیاً از جانب یک معصوم بوده که قطعاً دید ماورایی دارد و دلیل ندارد ما نیز اجازه داشته باشیم مانند معصوم عمل کنیم
البته در روش قطعاً باید پیرو ایشان باشیم
اما در تعیین مصادیق نمی توانیم مانند معصوم به راحتی برای همه و با هر شرایطی حکم صادر کنیم

رحمت;921228 نوشت:
سلام

alipazooki;921232 نوشت:
سلام

سلام مجدد
دوستان عزیز ، گفتم که دلایل را در پست بعد عرض می کنم!
لطفاً پست شماره 24 را بخوانید آن وقت اگر نکته ای داشتید بفرمائید

فاتح;921235 نوشت:
حالا کی یه همچین چیزی گفت ؟
فاتح عزیز آن بخش از صحبتم ، بحثی بود بین من و جناب "رحمت"

Reza-D;921241 نوشت:
فاتح عزیز آن بخش از صحبتم ، بحثی بود بین من و جناب "رحمت"

بر فرض اینکه جناب رحمت چنین مطلبی نوشته باشند ( که تا جائیکه بنده خواندم ننوشته اند , ایشان کفویت مالی را بعنوان معیار اسلامی مورد نقد قرار داده اند نه تحریم فقهی ای بر ازدواج بین دو کفویت مالی مطرح کرده اند نه چیزی شبیه آن )
ولی
اگر شما با جناب رحمت صحبت میکردید , چرا از بنده و جناب پازوکی هم نقل قول کرده اید ؟ !! منظورتان این است که ما هم چنین چیزی گفته ایم ؟!!!

Reza-D;921204 نوشت:
یک نکته در پرانتز:
بین سه دوست عزیز بیشتر از جناب "رحمت" تجب کردم!

[="Black"]

Reza-D;921241 نوشت:
دوستان عزیز ، گفتم که دلایل را در پست بعد عرض می کنم!
لطفاً پست شماره 24 را بخوانید آن وقت اگر نکته ای داشتید بفرمائید

سلام.
قبلا بنده عرض کردم که صحبت بنده از معیار های شخصی نیست که بخواهیم مفاهیم والا و ارزش ها و معیار های اسلامی را به معیار های شخصی تنزل دهیم بلکه با بیان ارزش ها و ملاک اسلامی باید به عنوان رسالت یک مسلمان دیگران را به سمت معیار های اسلامی سوق دهیم.
مثالی هم زدم از اینکه شخصی است که التزام عملی به اسلام ندارد برای مشورت در مورد ازدواج نزد شما می آید اگر شما او را فقط به واقعیت دعوت کردید که برو و با هم کفو خودت که به اسلام التزام ندارد ازدواج کن و به اینکار دعوتش کردید و حقیقت را برای او مطرح نکردید دارید به او خیانت می کنید.
ما یک حقیقت و یک واقعیت داریم. آن چیزی که اتفاق می افتد و بین مردم رواج دارد ،واقعیت است. حقیقت نقطه ای است که باید به آن برسیم و آن نقطه ی مطلوب است.
اگر برای مشاوره ازدواج و کفویت مالی، نزد افرادی رفتید که آنها گفتند که حتما باید کفویت اقتصادی بین دوخانواده وجود داشته باشد دیدگاه او دیدگاه صحیحی نیست چون به حقیقت معیار اسلامی بی توجه کرده.
کفویت اقتصادی اصل نیست و ما نباید شخصیت انسان ها را به پول بسنجیم .اگر فردی از نظر اقتصادی پایین تر است دلیل نمی شود که شخصیتش پایین تر است. پس اگر شما کفویت اقتصادی داشته باشید دلیل نمی شود که در زندگی موفق باشید و اگر کفویت اقتصادی نداشته باشید دلیل نمی شود که در زندگی شکست بخورید، این حقیقت است. اما مثلا دختر خانم پولداری می خواهد با آقایی که از نظر اقتصادی پایین تر از خودش است ازدواج کند، اگر این آقا نتواند برای مهمان های خانم غذاهای رنگارنگ تهیه کند آیا او احساس حقارت و شکست می کند؟ آیا شخصیتش را با شلوغ شدن یا خلوت شدن سفره ی خانه اش می سنجد؟ اگر اینجا شما به او گفتید کفویت اقتصادی اهمیت دارد که این رویکرد درست است و قسمتی از واقعیت است اما حقیقت نیست حقیقت این است که این معیار اسلامی نیست و اگر هر کسی به آنها حقیقت را نگویند دو تا اشتباه بزرگ می کند یکی اینکه کار اشتباه طرف را درست جلوه می دهند یعنی دختر خانم کار درستی نمی کند که به کفویت اقتصادی توجه می کند و شخصیتش را با مدل ماشینش می سنجد. کسی که شخصیتش را با پول می سنجد دارد به خودش بی احترامی می کند و کار درستی نمی کند. اشتباه دیگر اینکه اگر این را نگویند حقیقت در میان نسل ها گم می شود. رسم و رسوم های خوبی در خانواده های گذشته وجود داشته است که الان از بین رفته است و رسم های اشتباه دارد جانشین آن می شود.
روایت داریم که وقتی امام زمان(عج) می آید بعضی از کسانی که منتظر امام بودند، وقتی امام دین را عرضه می کند، می گویند که این دین اسلام نیست. و در مقابل امام زمان(عج) می ایستند. زیرا در طول نسل ها ما حقیقت را به مردم نگفته ایم زیرا با واقعیت در تعارض بوده است و مردم فکر می کنند که همان اشتباهات درست است.
ما می گوییم کفویت اقتصادی در ازدواج اصل نیست، این حقیقت است اما اگر شما از افرادی هستید که وقتی به میهمانی می رویید و جلوی شما غذای ساده می گذارند، احساس حقارت می کنید و اگر پول برای شما اهمیت دارد با کسی ازدواج کنید که بتواند توقعات شما را فراهم کند اما نباید این موضوع را به عنوان یک نقطه قوت برایش مطرح کنیم کسی که نگاهش اینگونه است که شخصیت انسان به میزان پول اوست نگاهش بیمار است نباید این نگاه بیمار تایید شود نباید بگوییم کفویت اقتصادی ملاک ضروری ازدواج است.
نوع نگاه به زندگی مهم است. دو طرف ازدواج باید نوع نگاه شان به زندگی مشترک باشد همان کفویت اعتقادی و دینی. اگر کسی تحصیلات بالای خودش را دلیل برتری ببیند و یک انسان کارگر را پایین تر از خودش ببیند، این نگاه بیمار است. درهیچ جای دین نداریم که کسی که صرفا علمش بیشتر است برتر است. ممکن است که یک کارگر و یک استاد دانشگاه، نوع نگاه شان به زندگی مشترک باشد. هر دو به دین اعتقاد دارند و هر دو به ازدواج اعتقاد دارند و ...پس ازدواج محقق می شود. هستند کسانی که در طبقه ی تحصیلات بالا هستند ولی سطح فکرشان پایین است. و نوع نگاه شان به زندگی خیلی سطحی است. اگر یک کارگر در کنار یک پزشک قرار بگیرد، نباید کلاس پزشک پایین بیاید. هستند کسانی که علم دارند ولی به آن عمل نمی کنند و هستند کسانی که علم ندارند ولی به حرف های آنها عمل می کنند.
اگر شما آمدید نگاه بیمار را به عنوان یک معیار ضروری در سایت دینی تایید کردید و حقیقت اسلامی را نگفتید دارید اشتباه می کنید همان چیزی که جناب فاتح مطرح کردند که
فاتح;921136 نوشت:
نگاه شما به مساله درست است ولی لزوما هر نگاه درستی همان معیار اسلامی نیست . این سایت یک مسئولیت دینی هم دارد لذا لازم است که در کنار طرح این مسائل , ارزش های دینی را هم مطرح کند .
[/]

فاتح;921242 نوشت:
اگر شما با جناب رحمت صحبت میکردید , چرا از بنده و جناب پازوکی هم نقل قول کرده اید ؟ !!


فکر میکنم واضح نوشتم!

Reza-D;921241 نوشت:
فاتح عزیز آن بخش از صحبتم ، بحثی بود بین من و جناب "رحمت"

رحمت;921244 نوشت:
اگر برای مشاوره ازدواج و کفویت مالی، نزد افرادی رفتید که آنها گفتند که حتما باید کفویت اقتصادی بین دوخانواده وجود داشته باشد دیدگاه او دیدگاه صحیحی نیست چون به حقیقت معیار اسلامی بی توجه کرده

اولاً استارتر تاپیک بطور کامل مشخص نکردند که عدم تناسبی که مطرح کرده اند صرفاً در عدم تناسب مالی خلاصه شود
کما اینکه در پست شماره
8 من هم همین را از ایشان پرسیدم که هنوز پاسخی ندادند

ثانیاً دوستان لطف بفرمایند اگر نقدی دارند ، از سه موردی که عرض کردم بخشی را که می خواهند نقد کنند عیناً نقل قول بفرمایند
و دقیقاً بگویند کجای آنها ایراد دارد

رحمت;921244 نوشت:
کفویت اقتصادی اصل نیست و ما نباید شخصیت انسان ها را به پول بسنجیم
دقیقاً چه کسی چنین چیزی گفته که باید شخصیت افراد را با پول سنجید؟
لطفاً نقل قول بفرمائید

رحمت;921244 نوشت:
اگر شما کفویت اقتصادی داشته باشید دلیل نمی شود که در زندگی موفق باشید و اگر کفویت اقتصادی نداشته باشید دلیل نمی شود که در زندگی شکست بخورید، این حقیقت است
بله حرف درستی است
اصلاً تضمینی نیست که شما قوانین رانندگی را رعایت کنید و تصادف نکنید
ولی عقل میگوید هر چه می توانید اصول صحیح را بیشتر رعایت کنید چون درصد خطرِ بروز اتفاق منفی کم خواهد شد

رحمت;921244 نوشت:
مثلا دختر خانم پولداری می خواهد با آقایی که از نظر اقتصادی پایین تر از خودش است ازدواج کند، اگر این آقا نتواند برای مهمان های خانم غذاهای رنگارنگ تهیه کند آیا او احساس حقارت و شکست می کند؟ آیا شخصیتش را با شلوغ شدن یا خلوت شدن سفره ی خانه اش می سنجد؟ اگر اینجا شما به او گفتید کفویت اقتصادی اهمیت دارد که این رویکرد درست است و قسمتی از واقعیت است اما حقیقت نیست حقیقت این است که این معیار اسلامی نیست
بنده هم در سوال هایی که در پست 8 پرسیدم می خواستم به همین پاسخ برسم
اینکه دلیل این اختلاف صرفاً خودِ پول است یا ریشه اش به موارد دیگری برمیگردد

رحمت;921244 نوشت:
اگر شما از افرادی هستید که وقتی به میهمانی می رویید و جلوی شما غذای ساده می گذارند، احساس حقارت می کنید و اگر پول برای شما اهمیت دارد با کسی ازدواج کنید که بتواند توقعات شما را فراهم کند
دارید 0 و 100 به موضوع نگاه می کنید
اینطور نیست که یا طرف مسلمان واقعی است و پول برایش مهم نیست
یا اگر حرفی از کفویت مالی زد حتماً دنبال مادیات است و
می خواهد سفر آنتالیا برود!!

تفاوت سطح مالی می تواند باعث یک سری اتفاقات دیگر بشود
اختلاف طبقاتی می تواند باعث شکل گیری فرهنگ های متفاوت و سبک زندگی متفاوت بشود
می تواند یک سری اخلاق ها را در دو طرف شکل دهد
مثلاً ممکن است فرد ثروتمند به خرج کردن های بدون حد و مرز عادت کرده باشد
اما فرد فقیر به صرفه جویی و مدیریت در اقتصاد
حال اگر این دو با هم ازدواج کنند ، عدم تناسب آنها در نحوهء مدیریت مالی باعث بروز اختلاف خواهد شد

رحمت;921244 نوشت:
نوع نگاه به زندگی مهم است. دو طرف ازدواج باید نوع نگاه شان به زندگی مشترک باشد همان کفویت اعتقادی و دینی. اگر کسی تحصیلات بالای خودش را دلیل برتری ببیند و یک انسان کارگر را پایین تر از خودش ببیند، این نگاه بیمار است
اختلاف ما سر همین است برادر
چه کسی صحبت از برتر بودن یا پایین تر بودن کرده؟!
بحث درک متقابل است و فهمیدن روحیات و خواسته های طرف مقابل
یک نانوا خواسته ها ، توقعات ، دغدغه ها و ادبیات مخصوص به خودش را دارد
و یک پزشک هم به همچنین
همینطور یک استاد دانشگاه ، یک دست فروش ، ماهیگیر ، ورزشکار ، چوپان ، نجار ، مجری ، بازیگر و.......

هیچکدام هم صرف شغلش به دیگری برتری ندارد
اما دلیل هم نمیشود همهء اینها بدون در نظر گرفتن فرهنگ و رفتارهایشان با هم ازدواج کنند

رحمت;921244 نوشت:
هستند کسانی که در طبقه ی تحصیلات بالا هستند ولی سطح فکرشان پایین است

همین مطلبی که شما فرمودید یعنی چه؟!
اگر فردی سطح فکرش بالا بود
(جدای از اینکه مدرکش چیست) آیا باید با هر کسی که دید ازدواج کند؟
یا اگر دید طرف مقابلش از سطح فکری پایینی برخوردار است
(ولو دکترا داشته باشد) ، باید از ازدواج با او صرف نظر کند؟

آیا اگر صرف نظر کرد شما به او خواهید گفت چرا خودش را برتر دانسته است؟!

رحمت;921244 نوشت:
اگر کسی تحصیلات بالای خودش را دلیل برتری ببیند و یک انسان کارگر را پایین تر از خودش ببیند ، این نگاه بیمار است
اگر شما آمدید نگاه بیمار را به عنوان یک معیار ضروری در سایت دینی تایید کردید و حقیقت اسلامی را نگفتید دارید اشتباه می کنید

می فرمائید ملاک فقط باید تقوا باشد ، درست است؟
پس با توجه به اینکه همگی از باتقوا بودن جناب ابوذر آگاه هستیم ، لطفاً ماجرای زیر را برای بنده توضیح بدهید:

"روزی جناب ابوذر ، صحابی بزرگ و وفادار پیامبر(ص) از ایشان درخواست کرد تا منصبی به وی واگذارد
پیامبر(ص) ضمن دلجویی از او فرمود: ای ابوذر ، تو را دوست می‎دارم و هر آنچه برای خود می‎پسندم برای تو نیز می‎خواهم
لکن من تو را در مدیریت ضعیف می‎بینم پس هیچ گاه مسئولیت و حکومت حتی دو نفر را نیز قبول نکن"
بحارالانوار ، جامعة 72 ، ص 342

آیا جناب ابوذر شخص بی تقوایی بودند؟
آیا به دلیل بی تقوایی پیامبر(ص) از دادن منصب به ایشان خودداری کردند؟
آیا زبانم لال ، پیامبر(ص) می خواستند پست ها را بین اقوام خود تقسیم کنند؟

ایشان بسیار هم با تقوا بودند اما شخصیتشان برای پست مدیریتی مناسب نبود و این نقصی برای ایشان نیست
حال اگر به بحث ازدواج هم برگردیم ، اختلاف مالی یا تحصیلی یا علمی ، به خودی خود ملاک برتری نخواهد بود
اما دلیلی هم ندارد دو نفر الزاماً بدون درنظر گرفتن اینها با هم ازدواج کنند و این عدم ازدواج به معنای برتری یکی بر دیگری نیست
کما اینکه عدم سپردن پست از سوی پیامبر(ص) به جناب ابوذر ، به معنای کم ارزش بودن ایشان نیست

باسلام.اختلاف هم درزمینه ی مالی است هم فرهنگی و هم اجتماعی وتحصیلات خانوادیشان.فکرمیکنم خانوادی ایشان دراین زمینه انعطاف پذیری نشان دهند ولی درموردخانواده ی خودم انتظار رفتارهای چندان سازگارانه ای راندارم.باوجود تمام تفاوت ها وآگاهی ایشان ازتمام شرایط ومسائل این مسئله پیش آمده است.ومن احساس میکنم احتمال پیش آمدن اختلافاتی هست بااین وجود من و او این ازدواج را مناسب تشخیص داده ایم.من فقط کمی نگرانم ونمیتوانم به طور کامل همه ی رخدادهای آینده را تصورکنم

دخترخوب;921266 نوشت:
باسلام.اختلاف هم درزمینه ی مالی است هم فرهنگی و هم اجتماعی وتحصیلات خانوادیشان.فکرمیکنم خانوادی ایشان دراین زمینه انعطاف پذیری نشان دهند ولی درموردخانواده ی خودم انتظار رفتارهای چندان سازگارانه ای راندارم.باوجود تمام تفاوت ها وآگاهی ایشان ازتمام شرایط ومسائل این مسئله پیش آمده است.ومن احساس میکنم احتمال پیش آمدن اختلافاتی هست بااین وجود من و او این ازدواج را مناسب تشخیص داده ایم.من فقط کمی نگرانم ونمیتوانم به طور کامل همه ی رخدادهای آینده را تصورکنم

سلام...
میشه بگین شما چند سالتون هست و ایشون چند سالشون هست ...

دخترخوب;921266 نوشت:
باسلام.اختلاف هم درزمینه ی مالی است هم فرهنگی و هم اجتماعی وتحصیلات خانوادیشان.فکرمیکنم خانوادی ایشان دراین زمینه انعطاف پذیری نشان دهند ولی درموردخانواده ی خودم انتظار رفتارهای چندان سازگارانه ای راندارم.باوجود تمام تفاوت ها وآگاهی ایشان ازتمام شرایط ومسائل این مسئله پیش آمده است.ومن احساس میکنم احتمال پیش آمدن اختلافاتی هست بااین وجود من و او این ازدواج را مناسب تشخیص داده ایم.من فقط کمی نگرانم ونمیتوانم به طور کامل همه ی رخدادهای آینده را تصورکنم

سلام
خواهر گرامی اگر نقل قول کنید بهتر است. تشکر

ببینید هیچکس نمی تواند تمام اتفاقات آینده را تصور کند. حتی اگر بهترین گزینه را برای ازدواج انتخاب کرده باشد
شما هر کاری کنید یک سری اختلافات در هر ازدواجی پیش خواهد آمد. بخصوص از ناحیه اطرافیان!
کم و زیاد دارد اما ازدواج بدون مشکل تقریباً غیرممکن است
اما در عین حال باید سعی کرد تا حد ممکن احتمال بروز این اختلافات را کاهش داد

اینطور که من متوجه شدم خودِ شما دو نفر مشکل چندانی ندارید
و بیشتر نگران خانواده ها هستید

به نظر من همه چیز به شما دو نفر برمیگردد
ببینید خیلی ها ابتدای ازدواج میگویند من مدیریت میکنم ، من حدود را تعیین و رعایت میکنم و....
اما بعد از ازدواج خیلی ها نمی توانند بین همسر و خانواده تعادل درستی ایجاد کنند

نه اینکه دروغ گفته باشند ، بلکه طبیعت زندگی این است که ما همیشه به خانواده هایمان وابسته هستیم (معمولاً)
یا لااقل روی آنها تعصب داریم
به همین دلیل چهار بار که مثلاً اجازه دخالت به مادر را ندادیم و او گریه کرد و قهر کرد ، بار پنجم ممکن است کوتاه بیائیم
چه مرد و چه زن چنین خصوصیتی دارند که اکثراً هم ناخواسته است

خب حالا راهکار چیست؟

1 - ابتدا ببینید نتیجه ای که به آن رسیده اید صحیح است یا خیر؟
ممکن است عواملی مثل دوست داشتن ، زیبایی ، ترس از تاخیر در ازدواج و حتی شهوت
باعث بشود انسان احتمال موفقیت یک ازدواج را که در حقیقت 30 درصد است ، مثلاً 60 درصد تشخیص بدهد
اما گاهی هم واقعاً دو طرف آنقدر به پختگی و ظرفیت رسیده اند که شخصیتِ طرف مقابل و عشق را به اختلافاتی مثل پول و تحصیلات ترجیح می دهند
با خودتان صادق باشید و ببینید جزء کدام گروه هستید

2 - فقط و تنها فقط در صورتی که به نتیجه رسیدید که تصمیم هر دو نفر شما عاقلانه بوده
آنگاه نه از نظر تئوری و ادعا ، که در عمل باید قدرت مدیریت خودتان و آن آقا را بسنجید
یعنی باید موشکافانه توانایی های ایشان و خودتان را بررسی کنید که تا چه حد می توانید بر اختلافات غلبه کنید

چقدر می توانید در مقابل خانواده ها و رسوماتی که احتمالاً از طرف مقابل انتظار رعایت آنها را دارند ، معقولانه برخورد کنید
آیا می توانید از ورود این حواشی به زندگی خود جلوگیری کنید؟
آیا اولویت های شما و اعتقادتان آنقدر قوی هست که تسلیم سایر مسائل نشوید؟

Reza-D;921251 نوشت:
و دقیقاً بگویند کجای آنها ایراد دارد

به نظرم توضیحاتی که دادم می توانست بر مقصودی که داشتم دلالت لازم را داشته باشد هر چند ممکن است شما چنین نظری نداشته باشید
ادامه بحث با توجه به جواب هایی که مطرح کردید را هم بی حاصل می دانم (هر چند که باز ممکن است شما چنین ندانید)
فقط همین که در ذهن مخاطبی که تاپیک را می خواند این نکته شکل بگیرد که فقط این نظر وجود ندارد که رعایت طبقه ی اجتماعی و ... در ازدواج لازم است بلکه برخی هم هستند که با استناد به برخی روایات حالا صحیح یا غلط نظرات دیگری دارند کفایت می کند.
تحقیق راجع به این دو نظر و صحت و سقم هر یک از این دو نظر را هم بروند از یک عالم ربانی سوال نمایند.
والسلام

سلام علیکم

Reza-D;921247 نوشت:
فکر میکنم واضح نوشتم!

تنها این نوشته اخیرتان واضح است

ولی مجدد تکرار میکنم دلیل نقل قول از بنده و جناب پازوکی و ارتباطمان با این موضوعی که مطرح کردید اصلا واضح نیست .

رحمت;921279 نوشت:
فقط همین که در ذهن مخاطبی که تاپیک را می خواند این نکته شکل بگیرد که فقط این نظر وجود ندارد که رعایت طبقه ی اجتماعی و ... در ازدواج لازم است بلکه برخی هم هستند که با استناد به برخی روایات حالا صحیح یا غلط نظرات دیگری دارند کفایت می کند.

مادر 5 نفر از ائمه معصومین آزاد و 7 نفرشان کنیز بوده اند . یا سنت همین است که ایشان انجام داده اند یا خلاف آن سنت است و کفویت مالی و طبقاتی اجتماعی در اسلام اصالت دارد

وجه دوم اگر کسی مدعی است بعنوان یک امر ذاتی دین است و اصالت دارد و امری عارضی (مانند خرید و فروش و نگهداری برده نیست) ادله اش را بیاورد شاید نه اسلام را درست شناخته ایم نه تشیع را .

فاتح;921280 نوشت:
تنها این نوشته اخیرتان واضح است
ولی مجدد تکرار میکنم دلیل نقل قول از بنده و جناب پازوکی و ارتباطمان با این موضوعی که مطرح کردید اصلا واضح نیست

مي خواهيد باور كنيد يا نه ، هميشه شما را به عنوان يك فرد فهيم قبول داشته و دارم
لذا هيچ وقت فكر نمي كردم در مقابل شما هم مجبور بشوم پستي را با تك تك جملاتش توضيح بدهم! آن هم آن پست واضح را
به هر حال براي واضح شدن موضوع عرض ميكنم

اين مطلبي است كه من نوشتم و شما دو صفحه است برايتان سوال شده كه چرا از شما نقل قول كردم:


Reza-D;921204 نوشت:
سلام و عرض ادب خدمت برادران عزیز و گرامی

یک نکته در پرانتز:
بین سه دوست عزیز بیشتر از جناب "رحمت" تجب کردم!
برادرم ، خاطرتان هست در تاپیک ارتباط اخلاق و احکام مدام اصرار داشتید که هر چه فقهی باشد اخلاقی هم هست؟
خب بفرمائید این هم یک نمونه فقهی. شما یک دلیل برای من بیاورید که از نظر فقهی پاسخ منفی دادن به خواستگار بخاطر اختلاف مالی حرام است
حتی بعید می دانم بتوانید دلیل بر مکروه بودن آن بیاورید. لذا نتیجه این خواهد بود که این عمل خارج از اخلاق نیست
امیدوارم با حالا متوجه دلیل بنده برای راه اندازی آن تاپیک شده باشید

اما بحث این تاپیک
هر دو نگاه بالا درست است ، هم نظر برادران و هم نظر خانم

"ریحانه النبی" ؛ اما از زوایای مختلف دارد به موضوع نگاه میشود
اما از نظر دینی هم به
3 دلیل باید در هم کفو بودن دقت کرد ، که در پست بعدی توضیح خواهم داد


1 - در ابتدا نوشتم يك نكته توي پرانتز كه يعني بحث اصلي نيست

2 - بعد نوشتم بين سه دوست عزيز از جناب

"رحمت" تعجب كردم كه چنين پاسخي دادند و در ادامه هم توضيح دادم كه دليل تعجبم از ايشان چه بوده

3 - سپس ايشان را بصورت مفرد خطاب قرار دادم كه اين هم يعني خطاب من به ايشان است

4 - در انتها هم به ايشان گفتم:

"اميدوارم حالا دليل من براي راه اندازي ‌‌آن تاپيك را متوجه شده باشيد"

5 - در ادامه هم بطور واضح نوشتم:
"اما بحث اين تاپيك...." ، كه يعني بحث مربوط به نقل قول هاي ديگر كه مربوط به همين تاپيك است از اينجا شروع ميشود

6 - در پست بعدي يعني پست شماره 24 دلايلم را خطاب به هر سه دوست محترم بيان كردم

7 - خود جناب

"رحمت" نيز در پست شماره 20 ، به وضوح پست بنده را در دو بخش پاسخ دادند. بخش اول درمورد خودشان و تاپيك ديگر ، و در بخش دوم به بحث اين تاپيك پرداختند

8 - با وجود تمام موارد بالا ، باز هم اگر سوء تفاهمي بود بنده براي شما نوشتم كه

"آن بخش از صحبتم بحثي بين من و ايشان بود" اما همچنان تمام مباحث را رها كرده ايد و همان سوال را تكرار ميكنيد

9 - حال اگر باز هم مطلب برايتان واضح نيست ، مجدداً هم توضيحي عرض ميكنم:

جناب "فاتح" و ساير كاربران گرامي
مطالب مربوط به پست شماره
19 از ابتداي جملهء "يك نكته داخل پرانتز" تا جملهء "اميدوارم حالا دليل من براي راه اندازي ‌‌آن تاپيك را متوجه شده باشيد"
خطاب به جناب "رحمت" بود
و ادامهء آن يعني از جملهء
"اما بحث اين تاپيك" به بعد ، خطاب به هر سه دوستي بود كه از آنها نقل قول كردم
انشاالله ديگر ابهامي نباشد

رحمت;921279 نوشت:
به نظرم توضیحاتی که دادم می توانست بر مقصودی که داشتم دلالت لازم را داشته باشد

برمقصود شما بله ، اما وقتي كسي را مخاطب قرار مي دهيد خوب است از او نقل قول كنيد تا واضح شود دقيقاً به كدام بخش از صحبتش نقد داريد
من دلايلي نوشتم كه تا الان هيچ يك از دوستان آنها را نقد نكرده اند و سوالاتي هم پرسيدم كه كسي پاسخ نداده

خانم "ريحانه النبي" هم خطاب به جناب "پازوكي" پرسيدند تقوي چيست؟ آيا منحصر در مسائل غيرمادي ميشود؟
اما نه جناب "پازوكي" و نه كسي ديگر از دوستان به ايشان پاسخي ندادند

صرفاً تكرار مي شود كه پول دليل برتري افراد نيست. در حاليكه كسي در اين تاپيك چنين صحبتي نكرده!!

رحمت;921279 نوشت:
ادامه بحث با توجه به جواب هایی که مطرح کردید را هم بی حاصل می دانم

درمقابل استدلال ، استدلال مي آورند
ديگر شما مختار هستيد @};-

سلام.

بنده یک انتقادی داشتم اگر توجه کنید بد نیست. میخواستم بدونم چرا در باره برخی تاپیک ها کاربران محترم اینطور رفتار میکنن؟ متاسفانه محیط اون تاپیک رو به قدری با بحث های بعضا بی ربط و پرحاشیه مربوط به مسائل دیگه پر میکنن که دیگه رغبت ما برای خوندن نظرات کم میشه. همش بحث بحث بحث. آخرش هم یکی میگه من دیگه ادامه نمیدم و تمام . مثلا یک تاپیک زده میشه بنده خدا مشکلی داره، بعد افراد میان و حرف های تگراری خودشون رو که تو هزار تا تاپیک دیگه هم مطرح کردن دوباره تکرار میکنن و مدام به اون ها هم ارجاع میدن و دوباره هر چی بحث ناتموم دارن و انجام میدن.

نمیدونم شاید روال این سایت همین طوری هست اما واقعا باید فکری کرد . مدیران سایت یک سری به تاپیک های مختلف بزن خودشون متوجه میشن که چه شلم شوربایی هست.
ثانیا گاهی افراد مشکل های شخصی دارن که کتاسفانه اونها رو به کرات وارد بحث هاشون میکنن. اگر یک بنده خدایی که با اسک دین آشنایی نداره و با سرچ یک سوال به اون رسیده ، بخواد محتویات برخی تاپیک ها رو بخونه واقعا زده میشه.

به نظرم مدیران سایت دست بکار بشن و یکی یکی تاپیک ها رو بازبینی کنند و برخی مطالبی که هیچ مشکلی رو از پرسنده حل نمیکنن و یا بحث های بیخودی بی نتیجه هستند و یا اظهار نظرهای شخصی بعضا اشتباه کاربران هستند رو پاک کنند.

فاتح;921280 نوشت:
یا خلاف رفتار پيامبر(ص) سنت است و کفویت مالی و طبقاتی اجتماعی در اسلام اصالت دارد

اگر دلايل بنده را و همچنين سوالات خانم "ريحانه النبي" را با دقت مي خوانديد اينطوري نتيجه گيري نمي كرديد
عرض شد بحث صرفاً روي خود "پول" يا خود "جايگاه اجتماعي" نيست
بلكه تاثيراتي است كه اينها مي توانند بر روي شخصيت و فرهنگ افراد بگذارند

بله اگر شخص شماره 1 پولدار باشد و شخص شماره 2 فقير
يا شخص شماره 1 ليسانس باشد و فرد شماره 2 ديپلم
اما تقوي و شخصيت و ظرفيت اين دو نفر با يكديگر همخواني داشته باشد ، هيچ مشكلي در ازدواج آنها وجود نخواهد داشت
ولي اگر تفاوت مالي يا تفاوت مدرك يا.... در فرهنگ ، رفتار و عقايد يكي از دو طرف يا هردوي آنها تاثير گذاشته باشد ، ازدواج آنها قطعاً با مشكل مواجه خواهد شد

رحمت;921279 نوشت:

به نظرم توضیحاتی که دادم می توانست بر مقصودی که داشتم دلالت لازم را داشته باشد هر چند ممکن است شما چنین نظری نداشته باشید
ادامه بحث با توجه به جواب هایی که مطرح کردید را هم بی حاصل می دانم (هر چند که باز ممکن است شما چنین ندانید)
فقط همین که در ذهن مخاطبی که تاپیک را می خواند این نکته شکل بگیرد که فقط این نظر وجود ندارد که رعایت طبقه ی اجتماعی و ... در ازدواج لازم است بلکه برخی هم هستند که با استناد به برخی روایات حالا صحیح یا غلط نظرات دیگری دارند کفایت می کند.
تحقیق راجع به این دو نظر و صحت و سقم هر یک از این دو نظر را هم بروند از یک عالم ربانی سوال نمایند.
والسلام

سلام...
صحبت شما یک مشگل داره ...
مشگل صحبت شما این هستش که میپندارین که هر چیزی که در درون روایات موجود هست حتما حتما برای زمان کنونی هم لازم الاجرا هست ...

در حالیکه ما چیزی داریم با عنوان حلال و چیزی داریم با عنوان حرام که این مسائل مشمول زمانه نمیشن ... یعنی هر چقدر هم که زمان بگذرد حلال خدا حلال هست و حرام خدا حرام هست ... ولی خوب مسلما مسائل و اتفاقها و رویدادهایی بودند که در 1400 سال پیش رخ داده اند و پیامبر اسلام و ائمه بسته به نوع فرهنگ عرب ؛ تمدن اون زمان و ... اون مساله رو به نوعی دیگر حل کرده اند ...

مثلا امام رضا فاصله بین مکه و مشهد رو با شتر طی کرده اند ... حالاا شما دارین نسخه میپیچین که هر کی میخواد از مکه به سمته مشهد بره ... لابد باید با شتر بره ....

زمانه قدیم ( یعنی همون 1400 سال پیش ) انسانها تقریبا همشون مثله هم بودن ...

مردها یا کشاورز بودند ... یا جنگجو بودند ... یا بازرگان ...
زنها هم همشون ... یا خونه تمییز میکردند ... یا بچه نگه میداشتند ... یا رخت و لباس رو تمییز میکردند ...

بنابراین ازدواج از اون مدلی که شما میگین ... جواب میداده ...
ولی انسانها کنونی زمین تا آسمون با هم فرق دارند ...

یکی افکارش در کف اقیانوسها هست و دیگری افکارش در قعر کهکشانها ...
مثله قدیم هم نیست که ازدواج تنها به معنای اشتراک تن و بدن باشه ....

جانها و روح ها و افکار و اندیشه ها با هم ترکیب میشن ....

بنابراین اون نسخه ای که شما عنوان میکنین با اینکه هم خوب و هم درست بوده ... ولی الان دیگه کارایی نداره ... و انسانها برای اینکه بخوان ازدواجی درست داشته باشند باید شاخص های دیگری رو هم در نظر بگیرن .

فاتح;921136 نوشت:
نگاه شما به مساله درست است ولی لزوما هر نگاه درستی همان معیار اسلامی نیست . این سایت یک مسئولیت دینی هم دارد لذا لازم است که در کنار طرح این مسائل , ارزش های دینی را هم مطرح کند .

سلام
استارتر مشخصا از وضعیت مالی و اقتصادی می پرسد، باید در همین حیطه او را راهنمایی کرد با مبنای دین.
در سایت دینی مشاوره بر مبنای دین و نیز اقتصاد دینی توصیه می شود نه غیر آن...

alipazooki;921138 نوشت:
اینی که شما میگی دوست عزیز بهش میگند ماتریالیسم ، بهش میگن اباحی گری ، بهش میگن لیبرالیسم ، که پول ملاک برتری در بین انسان هاست
پول خوشبختی میاره و از این حرف ها ، که اصلا با اسلام محمدی در تضاده

چه بر چسب های جالبی!!

alipazooki;921138 نوشت:
ه روشنی در این آیه ملاحظه میشود که انتساب به خانواده فلان و یا عجم بودن و عرب بودن، سیاهی و سفیدی، فقیر و غنی، ضعف و قدرت، بنده یا آزاد بودن و خلاصه هیچ مسأله ای در اسلام به کسی شرافت نمیدهد، جز تقوای الهی؛ و امتیازات اجتماعی و مزایای مادی همه وهم و خیال است و در نزد خداوند ارزش و اعتباری ندارد، چون سعادت حقیقی انسان به حیات پاکیزه و ابدی او در نزد خداوند است و آن فقط در سایه تقوی و دوری از معصیت است

نمیدانم تعریف شما و برداشتتان از تقوا چیست! آیا تقوای مالی را شنیده اید؟ تقوا در مال حلال را شنیده اید؟ بنده هم شنیده ام هم دیده ام ...
در قیامت خداوند هیچگاه از :عجم بودن و عرب بودن، سیاهی و سفیدی، فقیر و غنی، ضعف و قدرت، بنده یا آزاد بودن نمی پرسد چون خارج از اراده و اختیار انسان است.
ولی از مالت و چگونه بدست آوردی و چگونه مصرف کردی بازخواست خواهد کرد و اگر تقوا را در این مورد رعایت نکرده باشی مؤاخذه خواهی شد...چون تحت اختیار انسان است

دوست گرامی رعایت و کفویت این مورد که استارتر بطور مشخص از آن می پرسد و برایش مهم است الزامی است...

رحمت;921140 نوشت:
صحبت بنده از معیار های شخصی نیست که بخواهیم مفاهیم والا و ارزش های اسلامی را برای معیار های شخصی تنزل دهیم بلکه با بیان ارزش ها و ملاک اسلامی باید به عنوان رسالت یک مسلمان دیگران را به سمت معیار های اسلامی سوق دهیم.
اگر کسی سوال نمود که بنده التزام عملی به اسلام و احکام آن ندارم و برای انتخاب همسر آینده هم دنبال شخصی هستم که به تعبیر عامیانه در زندگی به من گیر ندهد ممکن است اگر از یک مشاوری که جهانی بینی او از چهار تا کتاب امثال فروید شکل گرفته چنین کفویتی را هم تایید نماید اما حکیم متاله هرگز چنین جوابی به او نخواهد داد که بله شما هم برو و یک کفو و به تعبیر دیگر یک همسفر تا جهنم برای خودت انتخاب کن که کفویت در این امور رضایت از زندگی را افزایش می دهد!

مفاهیم و ارزش های اسلامی برای انسانی که خداوند بیش از هر کس بر نیازهای او آگاه است آورده شده است، خداوند بر نیاز انسان به ازدواج آگاه بوده است و برای او همسری آفرید تا موجب آرامش و مکمل او برای رسیدن به تقرب الی الله باشد، بخشی از زندگی مشترک را نیازهای مادی از جمله نیاز اقتصادی تشکیل می دهد که اگر با تقوا تهیه و مصرف شود رضایت از زندگی را افزایش خواهد داد و سیر الی الله را آسانتر خواهد کرد.

شما مشاور را در در چند کتاب خلاصه کرده اید!!

رحمت;921140 نوشت:
اینکه کسی از طرف پیامبر آمده است یا پیامبر معرف یا واسطه ازدواج است قرار است چه چیزی را برای شما ثابت کند؟

اگر جویبر به تنهایی به این خواستگاری می رفت ذلفا به همین راحتی جواب مثبت می داد؟
اگر واسطه ای از افراد معمولی این خواستگاری را انجام می داد چه؟

لزوما اصراری بر رد ذلفا در دو مورد اخیر ندارم ، ولی اینکه معرف این ازدواج شخصی است که صددرصد مورد تایید ذلفا بوده است شکی نیست. هر کس دیگر به غیر از جویبر را می فرستادند نیز تایید می شد.

این مثال برای جامعه امروز کاربرد ندارد...

رحمت;921140 نوشت:
سطح رضایت از زندگی در فرهنگ اسلام به همان کفویت ایمانی و تقوا بستگی دارد و مال و ثروت و جایگاه اجتماعی و ... در سیره ائمه ملاک ازدواج قرار نگرفته است. بلکه حتی از فرق گذاشتن بین افراد به خاطر نژاد، ثروت و شهرت نهی شده است.

تعریفتان از ایمان و تقوا محدود است. ایمان در عمل صالح نمود دارد و عمل صالح با تقوا ارزش می یابد .

رحمت;921140 نوشت:
البته از این مسئله نباید غافل شد که ملاک هایی که دین برای ازدواج مطرح می‌کند برای کسی مفید خواهد بود که دیندار باشد وگرنه فردی که به اسلام اعتقادی ندارد طبیعی است که این ملاک‌ها برای او کارساز نخواهد بود و یا اگر هم باشد در حد مطلوب نیست.

اعتقاد به اسلام کافی نیست و شرط دین داری نخواهد بود بلکه باید به احکام و اخلاق اسلامی نیز مزین باشد.

مارینر;921150 نوشت:
نابراین به نظره من روانشناسها نمیتونند اشخاص مناسبی برای ازدواج باشند .

علاوه بر مشاوران به موقعیت های زیر نگاهی بندازین:
وکلا،
پزشکان،
طلا فرو شها ،
رانندگان آژانس
روحانیون که به مسائل شرعی خانمها پاسخ می دهند
موبایل فروشها
و....

به نظر شما چه کسانی برای مشاوره ازدواج مناسبند ؟!

دخترخوب;921266 نوشت:
اسلام.اختلاف هم درزمینه ی مالی است هم فرهنگی و هم اجتماعی وتحصیلات خانوادیشان.فکرمیکنم خانوادی ایشان دراین زمینه انعطاف پذیری نشان دهند ولی درموردخانواده ی خودم انتظار رفتارهای چندان سازگارانه ای راندارم.باوجود تمام تفاوت ها وآگاهی ایشان ازتمام شرایط ومسائل این مسئله پیش آمده است.ومن احساس میکنم احتمال پیش آمدن اختلافاتی هست بااین وجود من و او این ازدواج را مناسب تشخیص داده ایم.من فقط کمی نگرانم ونمیتوانم به طور کامل همه ی رخدادهای آینده را تصورکنم

اگر شما دونفر خودتان با این موضوع مشکل خاصی ندارید، با مدیریت موقعیت ها می توانید رخدادهای منفی احتمالی را به حداقل برسانید،

قابلیت های خود را شناسایی نمایید و آنها را تقویت کنید،

به اندازه توان خود با توجه به علائق و استعداد خود، رشد کنید و به شکوفایی برسید.

nobelist;921289 نوشت:
سلام.

بنده یک انتقادی داشتم اگر توجه کنید بد نیست. میخواستم بدونم چرا در باره برخی تاپیک ها کاربران محترم اینطور رفتار میکنن؟ متاسفانه محیط اون تاپیک رو به قدری با بحث های بعضا بی ربط و پرحاشیه مربوط به مسائل دیگه پر میکنن که دیگه رغبت ما برای خوندن نظرات کم میشه. همش بحث بحث بحث. آخرش هم یکی میگه من دیگه ادامه نمیدم و تمام . مثلا یک تاپیک زده میشه بنده خدا مشکلی داره، بعد افراد میان و حرف های تگراری خودشون رو که تو هزار تا تاپیک دیگه هم مطرح کردن دوباره تکرار میکنن و مدام به اون ها هم ارجاع میدن و دوباره هر چی بحث ناتموم دارن و انجام میدن.

نمیدونم شاید روال این سایت همین طوری هست اما واقعا باید فکری کرد . مدیران سایت یک سری به تاپیک های مختلف بزن خودشون متوجه میشن که چه شلم شوربایی هست.
ثانیا گاهی افراد مشکل های شخصی دارن که کتاسفانه اونها رو به کرات وارد بحث هاشون میکنن. اگر یک بنده خدایی که با اسک دین آشنایی نداره و با سرچ یک سوال به اون رسیده ، بخواد محتویات برخی تاپیک ها رو بخونه واقعا زده میشه.

به نظرم مدیران سایت دست بکار بشن و یکی یکی تاپیک ها رو بازبینی کنند و برخی مطالبی که هیچ مشکلی رو از پرسنده حل نمیکنن و یا بحث های بیخودی بی نتیجه هستند و یا اظهار نظرهای شخصی بعضا اشتباه کاربران هستند رو پاک کنند.


سلام
بله درست می فرمایید،
از آن جائیکه سایت امکان بحث و تبادل نظر بین کاربران را آزاد گذاشته است (با رعایت موازین و مقررات از جمله حرکت در راستای موضوع اصلی)
و با توجه به مجازی بودن فضا و نداشتن صوت و لحن یکدیگر گاهی برداشت ها و نقطه نظرات به بیراهه می رود که اغلب با هدایت مسئولین ذیربط و یا هشدار کاربرانی مثل شما اوضاع به شرایط عادی بر می گردد. و کار به شلم شوربا نمی رسد ...
در مورد اصلاح تاپیکها که فرمودید این اصلاح و پاک کردن پستهای اضافی،اغلب در حین گفت گو ها انجام می شود.

با تشکر از حضور و نظر مفیدتان@};-

سلام علیکم

از استارتر تاپیک و سرکار نبلیست عذرخواهی میکنم اگر داستان ادامه پیدا کرد ولی حتما در این گفتمان خیری هست که البته مربوط به سوال شما هم میشود

ریحــانه الــنبی;921478 نوشت:
در سایت دینی مشاوره بر مبنای دین و نیز اقتصاد دینی توصیه می شود نه غیر آن...

آنچه که بنده خواندم توصیه هائی در موضوع کفویت مالی و طبقه اجتماعی بود . اقتصاد دینی نمیدانم چه موضوعیتی میتواند داشته باشد ولی در هر حال این کفویت مبنای دینی ندارد و باید این مساله گفته شود .

ریحــانه الــنبی;921478 نوشت:
استارتر مشخصا از وضعیت مالی و اقتصادی می پرسد، باید در همین حیطه او را راهنمایی کرد با مبنای دین.

شاید استارتر این معیار ( یعنی مسائل مالی و کلا اعتبارات اجتماعی و خانوادگی ) را در انتخاب همسر ملاک اصلی قرار داده و معیار تعئین کننده تقوی و اخلاق اسلامی که معیارهای الهی است را متوجه نباشد .

شما پس از پاسخ راهنمائی کنید که این معیارها را نه تنها در نظر بگیرد بلکه اصالت را بر آن بگذارد اگر اهل ایمان است.

موفق و موید باشید

ریحــانه الــنبی;921478 نوشت:
چه بر چسب های جالبی!!

سلام علیکم ، برچسب نیست واقعیته

ریحــانه الــنبی;921478 نوشت:
نمیدانم تعریف شما و برداشتتان از تقوا چیست! آیا تقوای مالی را شنیده اید؟ تقوا در مال حلال را شنیده اید؟ بنده هم شنیده ام هم دیده ام ...
در قیامت خداوند هیچگاه از :عجم بودن و عرب بودن، سیاهی و سفیدی، فقیر و غنی، ضعف و قدرت، بنده یا آزاد بودن نمی پرسد چون خارج از اراده و اختیار انسان است.
ولی از مالت و چگونه بدست آوردی و چگونه مصرف کردی بازخواست خواهد کرد و اگر تقوا را در این مورد رعایت نکرده باشی مؤاخذه خواهی شد...چون تحت اختیار انسان است

دوست گرامی رعایت و کفویت این مورد که استارتر بطور مشخص از آن می پرسد و برایش مهم است الزامی است...

خواهر گرامی فکر کنم اصلا پست های من نمیخونید ، یا وارونه میخونید
چون اصلا پیامتون ربط و دخلی نداره به پست های من ...

اون پستی هم که گذاشتم ، تفسیر یک ایه بود

این کسانی که شما اسم مشاور روشون میذارید ، این ها منابع درسیشون از غرب گرفتند نه از اسلام ، و جوانان مارو به بیراهه میبرند
همین تفکری که الان رایج شده تو کشورمون که میزان ارزش هر انسانیو پول تعیین میکنه ، دقیقا برگرفته از مکتب غربه
ترازوی اسلام تقواست ،از دید اسلام ما توی ازدواج نباید به جیب طرف نگاه کنیم ، باید ببینم چقدر تقوا داره ، چقدر اخلاقش برگرفته از سیره معصومین (ع)
پس اینجا پول ملاک نیست ...

به عینه و دو تا چشم و گوش خودم دیدم و شنیدم که بعضی مشاورها چه چیزهایی که تجویز نمیکنند ، که اصلا قابل گفتن نیست ، البته تقصیری هم ندارند باید ساختار دانشگاه ها اسلامی میشد که نشد

مثل بعضی اقتصاد دان های کشور که مراجع تقلید را کوته فکر میخونند ، نمیخوام بحث سیاسی شه

ریحــانه الــنبی;921481 نوشت:
علاوه بر مشاوران به موقعیت های زیر نگاهی بندازین:
وکلا،
پزشکان،
طلا فرو شها ،
رانندگان آژانس
روحانیون که به مسائل شرعی خانمها پاسخ می دهند
موبایل فروشها
و....

به نظر شما چه کسانی برای مشاوره ازدواج مناسبند ؟!

سلام ریحانه النبی ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...

سوال خوبی هست ...

من چند سال پیش ... حدودا 10 سال پیش مادرم رفته بود پیشه دکتر ... اونجا یه دکتره بود که با شوهرش کاره پزشکی رو انجام میدادند ... یعنی هم دکتره و هم همسرشون کاره طبابت میکردند ... مادرم همیشه پیشه خانوم دکتره میرفت ... و باهاش صمیمی شده بود ... مادرم تعریف میکرد که ایشون که خودشون دکتر بودند میخواستند از همسرشون جدا بشن ...

وقتی مادرم علت رو جویا میشه ... ایشون تعریف میکنند که چند روزه پیش دختری برای معاینه میره پیش شوهره ایشان ... ایشان هم پس از معاینه براشون آمپور تجویز میکنه و گویا به ایشون میگه خودم آمپور رو میزنم ... که ناگهان این خانوم دکتره که دوست مادرم هم بوده ناگهان درب رو باز میکنه و میره درون اتاق ...

میبینه که دختره شلوار و زیرپوشش رو کاملا در آورده که آمپور بزنه ...

خوب ...
برخی براشون جلوه پزشک بودن مهم هست و دوست دارند که شوهرشون پزشک باشه و این چیزها براشون مهم نیست .
برخی ها هم رویه شوهرشون تعصب دارند .

خیلی ها هستند که حاضر نیستند همسره دکتر بشن ...

در مورد سایر حرفه ها ...
ببینید ... یک زمان هست که من و شما میخواهیم زندگی خودمون رو بکنیم ... این زندگی مستلزم خودخواهی هایی هست ... مستلزم این هست که منافع خودمون رو عزیر و محترم بشماریم ... مثلا ... ممکن هست که یه دختر حاضر نباشه که همسره ...

وکیل
پزشک
طلا فروش
راننده آژانس
روحانی که جواب شرعی به خانومها میده
موبایل فروش

بشه ... و طبق همون دلیل هم که براتون شرح دادم کاره درست و منطقی رو هم انجام میده ... و به نظرم از رویه عاقل بودنش هست ...

ولی اگر سوال شما این هست که اینجور آدمها چجوری ازدواج کنند ...
خوب از نظره من آدمهایی هستند که با دونستن همین مطالبی که برای شما گفتم باز هم حاضر هستند که با ایشان ازدواج کنند ...

میگن شورهرم دکتره ... حالا بزار آمپور بازیش رو هم بکنه ....
شوهرم موبایل فروشه بزار حالا کاری که میخواد رو هم بکنه ...

3 تا بچه آوردم و پام قرص هست ...

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]دوستان می آیند حرف از تقوا می زنند، حال آنکه در برابر چشمتان شخصی با ..... تمام دارد حجم وسیعی از اقشار زحمت کش جامعه را با دلایل صدتا یک غاز زیر سوال می برد
#علی_برکت_الله
[/]

جمع بندی: ازدواج با وجود تفاوت طبقاتی

سوال:

سلام .به تازگی ازطرف یک روانشناس پیشنهادازدواج دریافت کرده ام که درسطح طبقاتی بالاتری نسبت به من قراردارد.بااین وجود تصمیم به ازدواج بامن گرفته.میخواهم نظرشمارادرمورد نتیجه و مراحل چنین ازدواجی باوجود اختلافات مالی و طبقاتی بدانم

اختلاف هم درزمینه ی مالی است هم فرهنگی و هم اجتماعی وتحصیلات خانوادیشان.فکرمیکنم خانوادی ایشان دراین زمینه انعطاف پذیری نشان دهند ولی درموردخانواده ی خودم انتظار رفتارهای چندان سازگارانه ای راندارم.باوجود تمام تفاوت ها وآگاهی ایشان ازتمام شرایط ومسائل این مسئله پیش آمده است.ومن احساس میکنم احتمال پیش آمدن اختلافاتی هست بااین وجود من و او این ازدواج را مناسب تشخیص داده ایم.من فقط کمی نگرانم ونمیتوانم به طور کامل همه ی رخدادهای آینده را تصورکنم

پاسخ:

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های عزیز

امیدوارم بهترین انتخاب را داشته باشید و ازدواج و زندگی زیبایی را پیش رو داشته باشید
خواهر گرامی ابتدا مطالعات خود را در زمینه ازدواج (اگر پایین می باشد ) بالا ببرید
یکی از نکات لازم در انتخاب همسر کفویت می باشد هرچه این کفویت و همانندی در زمینه های مختلف(تدین، فرهنگ ،آداب و رسوم،درامد ، خانواده و...) بیشتر باشد مشکلات زندگی کمتر می باشد

اما در مورد اختلاف طبقاتی و مالی که اشاره نمودید اگر این اختلاف فاحش و زیاد می باشد می تواند همراه با مشکلاتی برای شما و طرف مقابلتون باشد ولی اگر فاصله،کم باشدمانعی برای ازدواج از این جهت نمی باشد.
اگر شما و یا خانواده شما در طبقه ای قرار دارید که می توانید در آینده خود را به طبقه بالاتر(طرف مقابل) برسانید باز هم می شود این ازدواج را تجویز نمود.
حتما علت انتخاب طرف مقابلتون را با توجه به فاصله طبقاتی و مالی بررسی نمایید هرچند ایشان تحصیلات روانشناسی دارند ولی ممکن است در این انتخاب دچار اشتباه شده باشد و از روی احساس تصمیم گرفته باشد.

مشکلات این ازدواج در صورت وجود شرایط زیر از جهت فاصله طبقاتی و مالی کمتر می باشد :

  1. انعطاف پذیری هر دوطرف و خانواده آنها
  2. پذیرش قبل از ازدواج طرف مقابل با تمام شرایط آن طرف از سوی فرد و خانواده اش
  3. معرفی و شناخت کامل از طرف مقابل و مشکلات احتمالی این ازدواج
  4. وجود ویژگی و خصوصیت شاخص در طرف مقابل که سبب شود تحمل این فاصله طبقاتی بیارزد.
  5. و...

در ضمن در صورتی که شرایط بالا رعایت نشود مشکلاتی نظیر :



  1. زودرنچی
  2. گیردادن زیاد
  3. احساس کوچکی
  4. انتظارات زیاد مالی و اجتماعی
  5. عدم پذیرش فرد توسط طرف مقابل و خانواده اش و...
  6. سعی در تغییر دادن طرف مقابل
  7. رفتارهای طرف مقابل را پایین تر از شان تصور کردن
  8. مسئله کم اهمیتی را پر اهمیت دانستند
  9. و...


نتیجه : تنها در صورت


  • مطالعات و آگاهی خوب در زمینه انتخاب همسر و
  • در نظر گرفتن ملاکهای مناسب و
  • همچنین وجود ملاکهای مهم و اصلی در طرف مقابل و
  • رعایت شرایط فوق ،این ازدواج از جهت (فاصله طبقاتی و مالی ) بلامانع می باشد

اما نکات مهمی در مورد کفویت:
ما باید سعی نماییم تا موارد درست و صحیح وحقایق را در جامعه راه بیاندازیم همچنانکه پیامبر عزیزمون این کار را انجام دادند ولی تا وقتی که این حقایق جا نیافتاده است نمی توانیم آنها را برای جامعه تجویز نماییم جرا که سبب ایجاد مشکلات فراوانی در جامعه و خانواده ها می شوند مثلا درست آن است که انسان با فردی که از نظر ایمانی خوب است ازدواج نماید ولی اگر خود فرد در این زمینه ضعیف باشد این ازدواج به صلاح است.البته ما باید تلاش نماییم تا فرد ضعیف الایمان اصلاح گردد ولی تا قبل از اصلاح چی؟ می دانید چه اتفاقی می افتد فرد ضعیف الایمان مسجد نمی رود هیئت نمی رود به تربیت دینی فرزندان اهمیت نمی دهد و بالعکس مجالس گناه می رود ممکن است نماز نخواند فرزندانش را توصیه به آرایش و رقص و...نماید در ایجا بین این زن و شوهر چه چیزی رخ می دهد.
یا در باب کفویت اقتصادی تا وقتی که افراد و خانواده آنها از نظر ایمانی ظرفیت بالایی نیافته اند فردی که از نظر اقتصادی ضعیف است مورد سرزنش و..قرار می گیرد.
دوستان عزیز ملاک اصلی تقوی است ولی این ملاک برای افرادی است ظرفیت را دارند و...نه همه افراد ،نمی شود با توجه به آرمانها و حتی حقایقی که محقق نشده اند نسخه ای برای جامعه پیچید.
البته بسیار مهم و حتی لازم است جامعه را به سمت حقایق ببریم.
ظرفیت انسانها هم با زور و قانون و بخشنامه و خواهش و نصیحت ایجاد نمی شود بلکه نیاز به کار تربیتی و فرهنگی مناسب دارد.


پیامبر اکرم (ص):إذا جاءَکمْ مَنْ تَرضُونَ خُلْقَهُ وَ دینَهُ فَزَوَّجُوهُ....

إذا جاءَکمْ مَنْ تَرضُونَ خُلْقَهُ وَ دینَهُ فَزَوَّجُوهُ...إلاّ تَفْعَلُوهُ تَکنْ فِتْنَةٌ فی الأَرْضِ وَ فَسادٌ کبیرٌ.
اگر فردی برای خواستگاری آمد، دینش و اخلاقش مورد پسند بود او را رد نکنید و اگر این کار را نکنید، زمین پر از فتنه و فساد بزرگ خواهد شد.(وسائل الشیعة، ج 2، ص 78، چاپ جدید)

البته این مطلب(کفویت) با اینکه ارزشگذاری براساس پول کاملا متفاوت می باشد ما نگفته ایم که افرادی که از نظر اقتصادی و یا علمی ضعیف هستند ارزش کمتری را دارند هرگز اینگونه نیست بلکه می گوییم افرادی که از نظر اقتصادی یا علمی یا ...مثل هم باشند مشکلات کمتری را (از این جهات)باهم خواهند داشت.

در ضمن ازدواج تنها پیوند دو نفر نیست بلکه پیوند دو فامیل می باشد و لذا در مورد تفاوتها باید ظرفیت آنها را هم در نظر گرفت و آنها را هم توجیه نمود.

اینگونه نیست چون علم روانشناسی یک علم غربی است راهکارهای همه روانشناسان نیز اشتباه می باشد چرا که اگر اینگونه باشد پزشکی ما هم غربی است لذا هرگز نباید زیر تیغ جراحی رفت و یا قرص سرماخوردگی و...را مصرف نمودو...بسیاری از راهکارهای آنان درست و با دین ما نیز هماهنگ می باشد و البته راهکارهای اشتباه نیز در آن به چشم می خورد لذا نمی شود همه را به یک چشم دید.روانشناسان و مشاورین این انجمن،ضمن داشتن دانش روانشناسی غربی از تحصیلات حوزوی و دینی نیز برخوردارند لذا توجه لازم به راهکارها هم دارند.
ضمنا دقت نمایید در اظهارنظرهایمان به اقشار مختلف توهین نشود ممکن است در هر قشری فرد خاطی وجود داشته باشد ولی سرایت دادن آن به همه اشتباهی بزرگ است.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

1.سايت انجمن گفتگوي ديني، انجمن مشاوره، كارشناس: راهنما: تاريخ:24/ 09/ 1396

موضوع قفل شده است