صفت زشت هم جنس بازی در میان خلفا

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
صفت زشت هم جنس بازی در میان خلفا

[=&quot]صفت زشت همجنس بازی در میان خلفا:[/]

[=&quot]نخستین بار عمل کثیف همجنس بازی از زمان خلافت امین پسر هارون الرشید رواج یافت . که در این باره داستانهای فراوانی در کتب تاریخی و ادبی یافت می شود . شیوع این امر موجب شد که قبح آن از میان برود و بی پروا در خصوص آن سخن گفته شود. و این موضوع به اشعار شاعران راه پیدا کند[/][=&quot]. از میان شعرای آن زمن ، ابونواس در پرداختن به مضامینی در موضوع مزبور شهرت بیشتری دارد . در کتاب مختار الاغانی این منظور متجاوز از سیصد صفحه به شرح حال ابونواس و اشعار ا و اختصاص یافته که قسمت مهمی از آن درباره همین امر است . د رهر حال بنابر نوشته مسعودی، چون خلافت به محمد امین پسر زبیده رسید. خادمان و غلامان را برگزید و به آنها توجه کرد و مقامشان را بالا برد[/][=&quot]. [/][=&quot]چون ام جعفر ( زبیده ) علاقه امین را به غلامان مشاهده کرد ، گروهی از کنیزکان خوش قد و قامت و زیباروی را پوشانید و کمربند به میانشان بست ( جواری الغلامیات ) و آنان را نزد امین فرستاد. وی این کار را پسندید و آن کنیزکان را از مردم چه خواص و چه عامه مردم نهان نداشت. دیگران هم از امین پیروی کردند و کنیزکان را به صورت پسران در آوردند و ایشان را « غلامیات » نامیدند[=&quot][1][/].[/][=&quot]محمد بن علی خراسانی ناقل داستان جواری الغلامیات ، برای قاهر خلیفه [ سنی ]عباسی می گوید: چون قاهر وصف غلامیات را شنید ، طرب و سرور، او را از خود بیخود کرد و با صدای خیلی بلند فریاد کشید که ای غلام قدحی ( شراب ) مناسب وصف غلامیات بیاور ناگهان کنیزکان بسیاری همه به یک قد وقامت که قبا پوشید و طره از مو صورت آویخته و کمربند از طلا و نقره به میان بسته بودند به طرف او دویدند و من ابتدا آنها را غلام تصور کردم [=&quot][2][/][/][=&quot]. [/][=&quot]تاملی در این دو گزارش وضعیت فرهنگی دستگاه خلافت سنی عباسی را تا حدی برای کاوشگران حقیقت ، آشکار می سازد . [/]

[=&quot][1][/] [=&quot]- آل بویه ، فقیهی، ص 117، به نقل از مروج الذهب ، ج4 ص 226 و مختارالاغانی ، ج 3 ص 166. [/]

[=&quot][2][/] [=&quot]- فقیهی ، همان . به نقل از مروج الذهب ج 4 ص 227 .[/]

با سلام وتشکر


از این دجالان بیش از این انتظار نمیرفت که شرع را نیز مقلوب وبه سلیقه خود در آوردند ! در شرح حال یحیی بن اکثم قاضی القضات بغداد در زمان مامون آورده اند که برای تجویز عمل شنیع لواط که بدان مبتلا بود به امام هادی (ع) گفت که آیه : او یزوجهم ذکرانا واناثا : یا پسران و دختران را به آن ها تزویج کنیم : درباره جواز لواط است !!!!!

امام (ع) در پاسخ اشتباه او را در تفسیر کلمه «یزوج» بیان می کند و در ادامه به بزهکاری و هم جنس گرا بودن او اشاره و می فرماید: این آیه نمی تواند مستمسکی برای مجوز بزهکاری تو باشد. متن پاسخ امام هادی(ع) چنین است: آیه «اویزوجهم ذکرانا و اناثا» مفهومش این است که گاه نوزاد دو قلو است، یکی پسر و یکی دختر و به هر دوتایی که با هم قرین باشند، «جفت» گفته می شود، هر یک جفت دیگری است. (نه این که مراد ازدواج باشد) پناه برخدا که مراد پروردگار جلیل نیرنگ هایی باشد که تو برخود ساخته ای تا مجوز بزهکاری‌ات باشد. »هرکه مرتکب این گناه شود، روز قیامت عذابش دوچندان شود و خوار و زبون تا ابد در عذاب بماند.» (فرقان/۶۹-۶۸) و البته اگر توبه نکرده باشد. تحف العقول




ثعالبي از علماي به نام اهل سنت و متوفاي 420 کتابي در باره القاب مشهور دارد ؛ وي در اين کتاب مشهورترين شخص در لواط را يحيي بن اکثم معرفي مي کند و مي گويد:

ثمار القلوب في المضاف والمنسوب ج1 156 ش 221


او لواط کار ترين عرب است :

(يکي از صفات مشهور) لواط يحيي بن اکثم است ؛ وي از مرو بود و با مامون ارتباط برقرار کرد و توانست که بر قلب او چيره شود ؛ سپس به همراه او به بغداد آمد و جزو نزديکترين افراد به مامون بود ؛ وي در باب فقه و آداب قضاوت شهره بوده و خوش برخورد و خوش بيان بود و هم در شوخي و هم در جدي بودن تخصص داشت ؛ مامون او را به مقام قاضي القضاة منصوب کرده و دستور داد که هر زمان در شبانه روز که يحيي خواست بتواند به نزد مامون برود ؛ و با او راز گفته و در کارهاي مهم با وي مشورت مي نمود .
يحيي از ثفر(يکي از بدنام ترين مردان قوم مشهور به اين کار) و از قوم لوط نيز بيشتر اين کار را انجام مي داد ؛

اگر جوان خوش سيمايي را مي ديد آب دهانش به راه مي افتاد !!!


و اگر جواني را مي ديد که با دل او بازي مي کند ، بر بدنش رعشه افتاده و آب دهانش به راه افتاده و چشمانش برق مي زد !!!
وي در خانه خويش به جز نوجوانان (ريش در نياورده) خوش سيما به کار نمي گرفت و مي گفت : خداوند اهل بهشت را که از ايشان راضي است چنين نعمت داده است که جوانان خوش سيما بر ايشان خدمت مي کنند ؛ زيرا ايشان بهتر از کنيزکان هستند ؛ چرا من اين نعمت و کرامت را در اين دنيا نطلبم !!!

وي مامون را به اين کار ترغيب کرد !!!


و نيز گفته شده است که او بود که مامون را ، به اين کار پليد ترغيب کرده و نوجوانان را در نظر او زينت داد و در دل وي نيکي هاي ايشان و فضيلت هاي ايشان و خصوصيات ايشان را مي گفت ؛ و نيز مي گفت که ايشان شبها کار عروس را مي کنند و روز کار سوارکاران دلاور را ، و هم در خانه و هم در شکار و هم در سفر و هم در شهر به کار مي آيند ؛ به همين جهت مامون نيز نظر وي را پذيرفته و راه وي را در پيش گرفت ؛ معتصم نيز بدو اقتدا کرده تا آن جا که وي به جمع کردن غلامان مشهور شد و هشت هزار نفر از اين غلامان در گرد خويش داشت !!!

بني العباس به خاطر وي با غلامان در ارتباط بودند !!!


و به همين جهت بني عباس مراقب حال خويش نيز نبودند !!!
مگر آنکه که در مورد محمد الامين روايت شده است که وي خواجگان را به عنوان غلام گرفته و با آنها ارتباط داشت ؛ نه با جوانان نيرومند !!!

مامون نيز از يحيي ترس داشت !!!


ويحكى أن المأمون نظر يوما إلى يحيى فى مجلسه وهو يحد النظر إلى ابن أخيه الواثق وهو إذ ذاك أمرد تأكله العين فتبسم إليه وقال يا أبا محمد حوالينا ولا علينا فقال يا أمير المؤمنين إن الكلب لا يأكل النار
ثمار القلوب في المضاف والمنسوب ج1 156 ش 221

حکايت شده است که روزي مامون نگاهش به يحيي افتاد در حاليکه يحيي به فرزند برادر مامون «واثق» نگاه مي کرد در حاليکه وي جواني بود که ريش در نياورده بود و چشم نواز بود !!! پس خنده اي به او کرده و گفت : اي ابو محمد با ما کاري نداشته باش و به سراغ ديگران برو .
پس پاسخ داد : اي امير مومنان ؛ سگ نمي تواند با آتش طرف شود !!!(يعني من نمي توانم با شما کاري داشته باشم!!!)

سلام

از این مطالب اموزنده باز قرار دهید:Gol:

نقل قول:
از این مطالب اموزنده باز قرار دهید
کجای اینا آموزنده است؟
آموزنده به چیزی میگن که درس اخلاقی بده

با اینا میفهمیم که عباسی ها فاسد بودن

اینا رو دشنناشون گفتن؟ پ:Gig:
ولی اینجور داستانا تو ادبیات از اون موقع راه افتاد خیلیم بیراهه نیست
تا نباشد چیزکی مردم نگویند این همه چیز

منتقد;104836 نوشت:
با اینا میفهمیم که عباسی ها فاسد بودن

:Gig:
خوب بازم اموزنده است دیگه
وقتی می فهمیم خلیفه ها چه بودند

مگه نمی فهمیم؟:Gig:

دانشور;104903 نوشت:
این بحث چه دردی رو از ما دوا میکنه؟

با سلام بر دوستان عزیز:Gol:

از قدیم گفتند ادب از که آموختی؟؟؟!!!
از بی ادبان!!!

تاريخ را می خوانيم تا عبرت بگيريم زيرا حضرت علی می فرمايد تاريخ تکرار می شود يعنی ما با خواندن تاريخ به جامعه و پيرامون خود آگاه تر می شويم و از گمراهی نجات می يابيم

همه ی این صحبت های ارزشمند که واسه من درسه, شما رو نمیدونم!:Cheshmak:

با سلام
تقاضا از دوستان عزیز
از نوشتن مطالبی که با موضوع ارتباطی ندارد خوداری بفرماید لطفا!!

موضوع قفل شده است