جمع بندی تسلط عجیب زنان بر مردان

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تسلط عجیب زنان بر مردان

[="Times New Roman"][="Black"]سلام و عرض احترام خدمت کارشناس محترم.

مدتیه یه مسئله ای ذهنمو مشغول کرده ، اونم اینه که من فکر میکنم خداوند قدرت عجیبی به زن ها داده که به این راحتی به مردها مسلط میشن.

شاید از همه ی خانواده هایی که توی کل زندگیم شناختم ده نفر نباشن که مرد واقعا زندگی رو کنترل میکنه. باقی موارد همه کاره ی زندگی زن هست و در واقع مرد زن ذلیلی رو می پذیره.

چیزی که شدیدا باعث خنده ی من میشه اینه که مردی که اختیار و کنترل زندگیش دست زنش هست خودش احساس میکنه همه کاره خودشه ولی واقعیت چیز دیگه ایه.

مثال 1 :

زوجی رو میشناسم که حدود پانزده سال پیش ازدواج کردند ، آقا برای خرید لباس عروس حتی حاضر نمیشد مچ عروس به اندازه ی دو بند انگشت معلوم باشه. یعنی خیلی غیرتی و مذهبی و ..( ارواح عمت )
حالا زن خونه چادر و این چیزا رو گذاشت کنار ، به شدت هم به شوهرش مسلط شده و هرچی میگه شوهرش مجبور به اجرای دستورات هست. حالا روی چه حسابی نمی دونم.

مثال 2:
زوجی رو میشناسم که بیش از پانزده سال پیش ازدواج کردند ، روزهای اول روابطشون اینجوری بود که

زن: عزیزم میشه این شکلات رو واسم باز کنی؟
مرد: باشه عزیزم
زن: مرسی عزیزم

اما امروز
زن: بووووق بووووق بووووووووووووق
مرد: sad

مثال 3:
زوجی رو میشناسم که بیش از پانزده سال پیش ازدواج کردند ، روزهای اول روابطشون مثل مثال 2 بود.
اما امروز:
مرد( با شوخی ): ما باید فکر زن دوم باشیم.
زن: این منم که تورو طلاق میدم نه تو منو.

خیلی خیلی مثال می تونم بزنم ولی طولانی میشه.

در کنار اینها خانواده های زیادی هستن که زن به این شکل مسلط نیست که توی روی شوهرش حرف بزنه
ولی با زبونش یه کاری میکنه که مرد در حالی که احساس اقتدار میکنه و حس میکنه افسار زندگی دست خودشه و زنش کاملا مطیع هست ، تمام دستورات خانم رو اجرا میکنه.

مثلا مورد داشتیم مرد اوایل ازدواج خیلی زنش رو کتک میزد ، ولی به مرور زمان زن باز هم از زبونش استفاده کرد و همه ی کارهایی که می خواست رو مرد انجام داد و انجام میده.
و هنوزم اگر موردی پیش بیاد باز هم زنش رو کتک میزنه یا از خونه میندازه بیرون ، ولی مسئله اینه که بیش از بیست ساله مرد دیگه احساس نمی کنه که زنش ازش سرپیچی میکنه
و حس میکنه همه کاره ی زندگی خودشه ، ولی درواقع همه کاره زنش هست ولی جور دیگه ای کارش رو پیش می بره.

حقیقتش من فکر میکنم خدا قدرت ویژه ای به زنها داده که اینجوری می تونن مردهای به شدت بد قلق رو رام کنند.

1- آیا واقعا زن ها قدرت خاصی دارند؟

2- آیا مردها از ترس آبرو و برای حفظ زندگی سکوت میکنند؟

3- چنین زندگی هایی چقدر به جدی نگرفتن تحقیق در ازدواج ارتباط داره؟

4- چجوری میشه از این شرایط خارج شد؟[/][/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام و احترام
بزرگوار ضمن تشکر از دقت خاص شما
عرض کنم؛
نحوه مدیریت زندگی و انتخاب بهترین سبکی که مرد خانه به عنوان یک مدیر دلسوز و در عین حال قاطع و دقیق باشد و زن خانه هم به عنوان یک فردی که شریک زندگی بوده و تعادل هیجان و عواطف خانه که به او مربوط بوده و باید در این حیطه قوی باشد و در کنار هم با هم تفاهم داشته یکی از مهم ترین و اساسی ترین محور مباحث در خانواده است.
برای تکمیل یک زندگی سالم و موفق یک سری حقوق و وظایف مشترک بین یک زن و شوهر حاکم است و باید رعایت شوند و یک سری وظایف خاص، مربوط به شخص شوهر بوده و منحصرا متوجه اوست و یک سری وظایف هم منحصرا به خانم هاست؛ از آنجایی که تکامل یک زندگی با وجود زن و وشوهر معنی پیدا می کند؛ باید هر دو نفر این وظایف را بنحو احسن رعایت کنند؛ در یک زندگی موفق خود محوری؛ خود خواهی؛ تک روی و تبعیت بر اساس هوا و هوس و غفلت از مصلحت و اولویت زندگی قانون ممنوعه بوده و زندگی را تباه می کند. اصولا در کنار این وظایف، مرد زندگی طبق آیه قرآن باید الرجال قوامون علی النساء باشد؛ یعنی علاوه بر توجه به رعایت وظایف خاص و مشترکه به کل چرخش زندگی خود تسلط و مدیریت داشته باشد تا یک زندگی سالمی را ایجاد کند؛ در واقع زندگی موفق این است که شوهر تصمیمات عاقلانه ای بگیرد در کار خود سخت کوش باشد به حرف های بی اساس و عجولانه و ناپخته تن ندهد و به قدری مقتدرانه در عین حال منصفانه پیش ببرد که اعضای خانواده در طول زندگی احساس خوب بودن را در آن درک کنند.
معمولا مردانی که در یک خانواده زن سالار بزرگ شده اند به طوری که امورات زندگی با سلطه گری مادرجلو می رفت در زندگی خودشان مشکل مدیریتی دارند و در ابتدای زندگی دچار ضعف مدیریت بوده و در این خانواده ها زنان حاکم و فرمانروا خواهند شد.
مردانی که اعتماد به نفس پایینی دارند آنها با این مشکل روبرو هستند.
مردانی که نسبت به وظایف و حقوق خود در زندگی غافل بوده و از توان مدیریتی کافی برخوردار نیستند، آنها هم با مشکلاتی که مطرح شد؛ روبرو هستند..
و برخی از مردان هم هستند که قدرت عاقلانه خود را به طور واقعی استفاده نمی کنند و اینها توان مدیریت و توانایی کافی برای تصمیمات زندگی را ندارند باز اینها هم با مشکلاتی مواجه می شوند.
در کل در برخی از موارد شاید به ظاهر زنی عهده دار مدیریت زندگی شده و از دور بد دیده شود؛ ولی اگر فردی عاقل منش بوده و دقت کافی داشته و نسبت به صلاح زندگی تلاشی مفید داشته باشد، چه بسا چنین خانواده ای موفق باشد و زندگی سالمی را پیش ببرد. هر چند بهتر است مردان طوری تربیت یابند که چرخش زندگی و مدیریت بر اساس تدبیر و تعقل و خرد قوی آنها پیش برود که چنین خانواده ای خیلی محکم و قوی بوده ومقاومتش در مقابل مشکلات بیشتر خواهد بود.
هر چند در برخی از موارد اگر خانم ها مدیریت نکنند شاید مردانش زندگی را به تباه بکشاند، در این موارد چاره ای نیست.
با یک رویکرد دقیق و مهارت کافی و تربیت صحیح مردان می توانند مسئولیت یک زندگی موفقی را بر عهده بگیرند که در این صورت زندگی پایداری را می توانند داشته باشند.

[="Times New Roman"][="Black"]استاد نشاط عاشقتم:khandeh!:
جوابت هیچ ربطی به سوالات من نداشت. :Kaf:
[/]

Im_Masoud.Freeman;919448 نوشت:
استاد نشاط عاشقتم
جوابت هیچ ربطی به سوالات من نداشت.

سلام
ممنون از لطفتون
بزرگوار سوال شما در قالب توصیف یک عده رفتارهایی که در عرف به آن زن ذلیلی و ... گفته می شود، ولی به هر حال این موضوع اگر به طور ریشه ای بررسی بگردد باید در قالب نحوه مدیریت زندگی مورد دقت قرار بگیرد و نکات گفته شده ناظر بر همین مطلب می باشد، اگر باز ابهامی دارید و مد نظر شما نکنه دیگری است در خدمت شما هستیم.

[="Times New Roman"][="Black"]

نشاط;919453 نوشت:
سلام
ممنون از لطفتون
بزرگوار سوال شما در قالب توصیف یک عده رفتارهایی که در عرف به آن زن ذلیلی و ... گفته می شود، ولی به هر حال این موضوع اگر به طور ریشه ای بررسی بگردد باید در قالب نحوه مدیریت زندگی مورد دقت قرار بگیرد و نکات گفته شده ناظر بر همین مطلب می باشد، اگر باز ابهامی دارید و مد نظر شما نکنه دیگری است در خدمت شما هستیم.

سلام

والا من واضح توضیح دادم
چهارتا سوال پرسیدم که نمی دونم کدوم قسمت متن شما جواب کدومشونه.
و خودم فکر میکنم جواب شما ربطی به سوالات من نداشت.[/]

Im_Masoud.Freeman;917934 نوشت:
1- آیا واقعا زن ها قدرت خاصی دارند؟

سلام مسعود جان
استاد نشاط گرامی جسارت بنده را ببخشید
بله ، زنها قدرتی فراتر از باور دارند. قدرتی که در بازوی هیچ مردی پیدا نمی شود
فقط موضوع اصلی این است که از این قدرت خدادادی در مسیر صحیح استفاده کنند یا غلط
که استاد نشاط به جنبهء مثبت آن اشاره کردند:

نشاط;919443 نوشت:
زن خانه هم به عنوان یک فردی که شریک زندگی بوده و تعادل هیجان و عواطف خانه که به او مربوط بوده و باید در این حیطه قوی باشد

Im_Masoud.Freeman;917934 نوشت:
2- آیا مردها از ترس آبرو و برای حفظ زندگی سکوت میکنند؟
در بعضی موارد بله
متاسفانه بعضی خانمها هم از این موضوع سوء استفاده میکنند
وقتی می بینند مردشان آبرومند است و نمی خواهد مردم از ایرادهای زندگی آنها خبردار شوند ، زن سعی میکند شر بازی درآورد و به مقصود خود برسد
واستاد به برخی دلایل دیگر نیز اشاره کردند که چرا برخی مردها تسلیم خواسته های غلط زن میشوند:

نشاط;919443 نوشت:
مردانی که در یک خانواده زن سالار بزرگ شده اند

نشاط;919443 نوشت:
مردانی که اعتماد به نفس پایینی دارند

نشاط;919443 نوشت:
مردانی که نسبت به وظایف و حقوق خود در زندگی غافل بوده و از توان مدیریتی کافی برخوردار نیستند

نشاط;919443 نوشت:
و برخی از مردان هم هستند که قدرت عاقلانه خود را به طور واقعی استفاده نمی کنند

البته استاد "نشاط" عزیز ظاهراً تمام تقصیر را به گردن مردها انداخته اند که بنده مخالفم
زن یک انسان است با قدرت اختیار ، درک و شعور
عذرخواهی میکنم ، گوسفند نیست که باید حتماً چوپان بالای سرش باشد که
درست است چون تا حدودی تحت تاثیر احساسات است ، مرد باید مدیریت بیشتری داشته باشد
اما حد این اختلاف نهایتاً 60 به 40 است. نه اینطور که گفته میشود (منظورم استاد نشاط نیست) 100 به 0 !!!!

Im_Masoud.Freeman;917934 نوشت:
4- چجوری میشه از این شرایط خارج شد؟

پاسخ استاد نشاط:
نشاط;919443 نوشت:
برای تکمیل یک زندگی سالم و موفق یک سری حقوق و وظایف مشترک بین یک زن و شوهر حاکم است و باید رعایت شوند و یک سری وظایف خاص، مربوط به شخص شوهر بوده و منحصرا متوجه اوست و یک سری وظایف هم منحصرا به خانم هاست؛ از آنجایی که تکامل یک زندگی با وجود زن و وشوهر معنی پیدا می کند؛ باید هر دو نفر این وظایف را بنحو احسن رعایت کنند

Im_Masoud.Freeman;917934 نوشت:
3- چنین زندگی هایی چقدر به جدی نگرفتن تحقیق در ازدواج ارتباط داره؟

پاسخ این یکی را من هم در متن استاد نشاط ندیدم

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;919468 نوشت:

البته استاد "نشاط" عزیز ظاهراً تمام تقصیر را به گردن مردها انداخته اند که بنده مخالفم
زن یک انسان است با قدرت اختیار ، درک و شعور
عذرخواهی میکنم ، گوسفند نیست که باید حتماً چوپان بالای سرش باشد که
درست است چون تا حدودی تحت تاثیر احساسات است ، مرد باید مدیریت بیشتری داشته باشد
اما حد این اختلاف نهایتاً 60 به 40 است. نه اینطور که گفته میشود (منظورم استاد نشاط نیست) 100 به 0 !!!!

هر دو زندگی عاقبت خوبی ندارند ( به جز موارد استثنا )
چه جایی که مرد همه کاره باشد
چه جایی که زن همه کاره باشد
منظورم از همه کاره زندگی ارباب و رعیتی هست.
آخ آخ ، یه آشنایی داریم از خیلی سال پیش که ازدواج کرد همیشه سگ اخلاق بود و پاچه همه رو می گرفت با زن و بچه اش مثل ارباب و رعیت رفتار میکرد
زندگیش به درد سطل زباله هم نمی خوره ، همه هم ازش متنفرن ، کسی هم سال تا سال خونش نمیره.[/]


زن ها نسبت به مردها در مجموع سیاست مدارتر هستند،

Reza-D;919468 نوشت:
مردانی که در یک خانواده زن سالار بزرگ شده اند

اگر از خانواده زن سالار دختری انتخاب کنید احتمال زیاد این خانم عین مادرش خواهد بود واجازه مدیریت خانواده به مرد را نمیدهد
وهمچنین معمول تک دخترها هم روحیه سلطه پذیری را ندارند
ودختر هائی که به هر دلیلی روحیه قلدری دارند و غُد هستندهمین گونه اند
ودخترهائی که بعلت مختلف روحیه پسرانه دارند

reza64;919527 نوشت:
دخترهائی که بعلت مختلف روحیه پسرانه دارند

يكي از اشتباهات برخي والدين همين است كه دخترشان را "مرد" بار مياورند با اين خيال كه بتواند گليم خود را از آب بيرون بكشد
قطعاً خيلي خوب است كه ما دخترهايمان را مقتدر و قوي بار بياوريم. اما نه اينكه جنسيت آنها را از نظر روحي تغيير بدهيم

Reza-D;919531 نوشت:
يكي از اشتباهات برخي والدين همين است كه دخترشان را "مرد" بار مياورند با اين خيال كه بتواند گليم خود را از آب بيرون بكشد
قطعاً خيلي خوب است كه ما دخترهايمان را مقتدر و قوي بار بياوريم. اما نه اينكه جنسيت آنها را از نظر روحي تغيير بدهيم

گـفت پیغـمبر کـه زن بر عـاقـلان

غالب آید سخت و بر صـاحبدلان
باز بـر زن جـاهـلان غـالب شـوند

کـاندر ایشان تُندی حیوانست بند
کـم بُوَدشـان رقّت و لطـف و وداد

زانـکـه حـیوانی ست غـالب بر نهاد
مهـر و رقّـت وصـف انسـانـی بـود

خشـم و شـهوت وصـف حیوانی بود
پـرتوی حـق است آن معشـوق نیسـت

خـالق اسـت آن گوئیا مخلوق نیست
مثنوی معنوی

صادق;919532 نوشت:
گـفت پیغـمبر کـه زن بر عـاقـلان
غالب آید سخت و بر صـاحبدلان

باز بـر زن جـاهـلان غـالب شـوند


کـاندر ایشان تُندی حیوانست بند

کـم بُوَدشـان رقّت و لطـف و وداد


زانـکـه حـیوانی ست غـالب بر نهاد

مهـر و رقّـت وصـف انسـانـی بـود


خشـم و شـهوت وصـف حیوانی بود

پـرتوی حـق است آن معشـوق نیسـت


خـالق اسـت آن گوئیا مخلوق نیست

مثنوی معنوی



ميگويم اين سايت فمنيستي است ، اين هم مدرك :Nishkhand:

اگر زنا مرد بشوند مردها زن و این فاجعه هست

نقل قول:
نقل قول:

گفتگوی دینی
نادیده گرفتن ✜₪₪✜ تقویم شمیم یار 96 ✜₪₪✜ پرطرفدارترین تقویم ویندوزی اذانگوی مذهبی(منتشر شد)
نادیده گرفتن قالب جدید واکنشگرا 1396 (به مناسبت میلاد با سعادت امام علی "ع")
نادیده گرفتن مریم هیجده مسیحایی ، ویژه نامه وفات حضرت زینب کبری سلام الله علیها

انجمناخلاق و عرفانتربیت و فضائل و رذائل اخلاقیشیوه های تهذیب نفس سخنرانی های ناب در مورد تهذیب نفس
+ پاسخ به موضوع
صفحه 2 از 2نخستقبلی12
موضوع: سخنرانی های ناب در مورد تهذیب نفس
ابزارهای موضوع
جستجو موضوع
امتیاز به این موضوع
نحوه نمایش موضوع
1396/01/14, 06:26 #11
Reza551 Reza551 هم اکنون آنلاین است.
عضو كوشا

Reza551 آواتار ها
شروع کننده موضوع
سخنرانی مهم استاد پناهیان در مورد راحت طلبی

سخنرانی مهم استاد پناهیان در مورد راحت طلبی

زمان: فاطمیه 93
مکان: بیت رهبری، حسینیه امام خمینی(ره)
موضوع: راحت طلبی، اولین تمایل انسان

http://www.askdin.com/showthread.php?t=42995

ویرایش توسط Reza551 : 1396/01/14 در ساعت 07:56
ارسال پاسخ سریع به این پیام پاسخ نقل قول نقل قول نقل قول چندگانه این پیام 1396/01/14, 07:56 #12
Reza551 Reza551 هم اکنون آنلاین است.
عضو كوشا

Reza551 آواتار ها
شروع کننده موضوع
سخنرانی های آیت الله محمد تقی بهجت

ویژه

https://www.aviny.com/Voice/Sokhanra...ah-bahjat.aspx

ارسال پاسخ سریع به این پیام پاسخ نقل قول نقل قول نقل قول چندگانه این پیام 1396/01/26, 07:48 #13
Reza551 Reza551 هم اکنون آنلاین است.
عضو كوشا

Reza551 آواتار ها
شروع کننده موضوع
اگر به وظیفۀ آخرالزمانی خود یعنی روشن‌گری عمل نکنیم

اگر با روشن‌گری بیدار نشویم، با رنج و بلا و جنایات دشمنان که متاثر از اشتباه ماست، بیدار می‌شویم!/ مهمترین ویژگی آخرالزمان، انباشتگی تجربۀ بشر و شفافیت است! و مهمترین وظیفۀ ما استفاده از این فرصت برای «روشن‌گری» و افزایش شفافیت است! آن‌هم به‌صورت چهره به چهره! چه حضوری، و چه در فضای مجازی/ از 40 روز مجاهدت حضرت زهرا(ع) برای روشن‌گری الگو بگیرید!/ برای روشن‌گری، لازم نیست از «دین» و «ولایت» سخن بگویید، از واقعیات روشن بگویید: --> هرگاه مسئولین ما در مقابل غربی‌ها شُل آمدند، غربی‌ها یک بلایی بر سر ما آوردند!/ اگر در مقابل دشمن، محکم نایستیم، ضربه می‌خوریم و بعد هوشیار می‌شویم؛ نمونه‌اش مذاکرات هسته‌ای/ اگر غرب‌گرایانی که از غرب می‌ترسند، رأی زیادی در این ملت داشته باشند، ملت توسط غربی‌ها تحت فشار بیشتری قرار می‌گیرد! / تنها راه نجات، روشن‌گری چهره به چهره علیه غرب‌زدگی است

Link site

http://bayanmanavi.ir/post/3818

ویرایش/حذف پیام ویرایش ارسال پاسخ سریع به این پیام پاسخ نقل قول نقل قول نقل قول چندگانه این پیام 1396/01/27, 10:22 #14
Reza551 Reza551 هم اکنون آنلاین است.
عضو كوشا

Reza551 آواتار ها
شروع کننده موضوع

اسنامه:

زمان: 96.01.23
مکان: تهران - هیئت رزمندگان
صوت: دانلود | بشنوید
لینک تلگرامی: اینجا
اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
اگر با روشن‌گری بیدار نشویم، با رنج و بلا و جنایات دشمنان که متاثر از اشتباه ماست، بیدار می‌شویم!/ مهمترین ویژگی آخرالزمان، انباشتگی تجربۀ بشر و شفافیت است! و مهمترین وظیفۀ ما استفاده از این فرصت برای «روشن‌گری» و افزایش شفافیت است! آن‌هم به‌صورت چهره به چهره! چه حضوری، و چه در فضای مجازی/ از 40 روز مجاهدت حضرت زهرا(ع) برای روشن‌گری الگو بگیرید!/ برای روشن‌گری، لازم نیست از «دین» و «ولایت» سخن بگویید، از واقعیات روشن بگویید: --> هرگاه مسئولین ما در مقابل غربی‌ها شُل آمدند، غربی‌ها یک بلایی بر سر ما آوردند!/ اگر در مقابل دشمن، محکم نایستیم، ضربه می‌خوریم و بعد هوشیار می‌شویم؛ نمونه‌اش مذاکرات هسته‌ای/ اگر غرب‌گرایانی که از غرب می‌ترسند، رأی زیادی در این ملت داشته باشند، ملت توسط غربی‌ها تحت فشار بیشتری قرار می‌گیرد! / تنها راه نجات، روشن‌گری چهره به چهره علیه غرب‌زدگی است

سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در هیئت رزمندگان:

یکی از ویژگی‌های بسیار مهم در آخرالزمان، انباشتگی تجربۀ بشری دربارۀ شیوۀ زندگی است. یعنی تجربیات قرن‌ها زندگی بشر در اختیار تک‌تک آدم‌ها قرار می‌گیرد و لذا به سادگی نمی‌شود کسی را فریب داد.
دوران جهالت و فریب‌خوردگی به سر آمده و بشریت به بن‌بست‌هایش پی برده است. امروز فهمیدن حقیقت آسان‌تر از گذشته شده است.
البته فهمیدن حقیقت در هیچ زمانی سخت نبوده؛ در زمان علی(ع) نیز سخت نبود. مگر علی(ع) از مردم چه تقاضایی داشت که قبول نمی‌کردند؟! حضرت آن‌چه مردم می‌فهمیدند را به آنها می‌فرمود، ولی مردم عمل نمی‌کردند.
مگر علی(ع) از ابوموسی به‌عنوان نمایندۀ مذاکره‌کنندۀ خود با معاویه، چه انتظاری داشت؟! به او فرمود: تجربه را زیر پا نگذار! کسی که عقل و تجربه را زیر پا بگذارد شقی است!(نهج البلاغه/نامه78) یعنی به همان چیزهایی که خودت می‌فهمی، عمل کن! ابوموسی باید به تجربه درمی‌یافت که طرف مقابلش در مذاکره، فریبکار و دروغگو است و نباید اعتماد می‌کرد.
مگر رهبر انقلاب در مذاکرات هسته‌ای، چه انتظاری داشت؟! اینکه منافع خودمان را حفظ کنیم و به بزرگترین دروغگوی عالم اعتماد نکنیم! این یک حرف دینی و انقلابی نیست؛ یک حرف حداقلی است. ولی متاسفانه در مذاکرات، به دشمن اعتماد کردند و ضربه خوردیم.
مهمترین ویژگی آخرالزمان، شفافیت و روشن شدن حق است. و مهمترین وظیفۀ ما برای تعجیل در ظهور، اینست که از این شفافیت و این فرصت استفاده کنیم و روشن‌گری کنیم؛ آن‌هم به‌صورت #چهره_به_چهره! چه حضوری، و چه در فضای مجازی
از همین الان تصمیم بگیرید برای روشن‌کردن تک‌تک فامیل و رفقای‌تان قدم بردارید. از مجاهدت حضرت زهرا(س) الگو بگیرید که #چهل_روز، در خانۀ مهاجرین و انصار را زد و تک تک از آنها خواست که از حق دفاع کنند.
برای روشن‌گری، لازم نیست از «دین» سخن بگویید، بلکه واقعیات را به مردم بگویید! هر مقدار از حق که آشکار شده و بی‌دین‌ها هم می‌توانند بپذیرند، همان قسمتش را بگویید. نمی‌خواهد کسی را به ولایت دعوت کنید، بلکه از این‌همه جنایات «دموکراسی غرب» در جهان بگویید؛ جنایاتی که حتی فرعون‌ها هم نکردند!
وظیفۀ ما در آخرالزمان، روشن‌گری و افزایش شفافیت است. حالا اگر ما به این وظیفۀ خود عمل نکنیم، چه می‌شود؟ رنج‌ها افزایش پیدا می‌کند و با رنج و سختی و جنایات دشمنان بیدار می‌شویم!
این شفافیت و روشن شدن حق مدام بیشتر می‌شود؛ یا با روشن‌گری شما برای دیگران، یا با بلای فراگیری که همه توجیه شوند! و نتیجۀ طبیعی عمل خود ماست. و این اتفاق چندین بار در جریان انقلاب ما رخ داده است.
هر وقت مسئولین ما در مقابل غربی‌ها شُل آمدند، غربی‌ها یک بلایی بر سر ما آوردند! نمونه‌اش جنگ تحمیلی بود. لیبرال‌هایی امثال بنی‌صدر این‌قدر در مقابل آمریکا کوتاه آمدند که موجب شد آمریکایی‌ها جرأت کنند جنگ را به ما تحمیل کنند! اگر لیبرال‌ها سر کار نبودند، این جنگ به ما تحمیل نمی‌شد.
اگر غرب‌گراها و کسانی که از غرب می‌ترسند، رأی زیادی در این ملت داشته باشند، این ملت توسط غرب تحت فشارهای مختلف قرار می‌گیرد، چون غربی‌ها به این نتیجه می‌رسند که می‌شود اینها را زد! نمونه‌اش افزایش تحریم‌ها بعد از فتنۀ 88 بود. ولی اگر همۀ مسئولین ما مقتدرانه در مقابل دشمن بایستند و شُل نباشند، خودشان تحریم‌ها را بر می‌دارند؛ چون می‌بینند که فایده‌ای ندارد و فقط خودشان متضرر می‌شوند.
اگر در مقابل دشمن، محکم نایستیم، ضربه می‌خوریم و بعد هوشیار می‌شویم. الان در مذاکرات هسته‌ای، ضربه خوردیم و هوشیار شدیم. ولی آیا همیشه باید ضربه بخوریم تا هوشیار شویم؟!

ویرایش/حذف پیام ویرایش ارسال پاسخ سریع به این پیام پاسخ نقل قول نقل قول نقل قول چندگانه این پیام 1396/01/27, 10:23 #15
Reza551 Reza551 هم اکنون آنلاین است.
عضو كوشا

Reza551 آواتار ها
شروع کننده موضوع
امام علی ع وسیاست

زمان: 96.01.02
مکان: حسینیۀ آیت الله حق‌شناس(ره)
لینک تلگرامی: اینجا
گزارش تصویری: اینجا
اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
علی(ع) کجاها سخت‌گیر و کجاها مهربان بود؟/ علی(ع) در عرصۀ سیاست و مقابل سیاسیون خائن سخت‌گیر، اما در عرصۀ زندگی فردی مهربان بود/ بالاترین عذاب در قرآن مربوط به کسانی است که بخشی از دین را «پنهان» می‌کنند/ بزرگترین «کتمانی» که در طول تاریخ صورت گرفته مربوط به بخش‌های «سیاسی» دین است؛ ما نباید سخت‌گیری‌های امیرالمؤمنین(ع) را کتمان کنیم!/ امیرالمؤمنین(ع) در همۀ زمینه‌ها سخت‌گیر نبود؛ ایشان گناهان غیرسیاسی را می‌بخشید اما آن جایی که می‌دید در عرصۀ سیاست، کسانی به جامعه خیانت می‌کنند، خشن و سخت‌گیر بود./ تمام دشمنی‌ها با علی(ع) سرِ سیاست است و الا ایشان در مسائل فردی، فوق‌العاده مهربان و انعطاف‌پذیر بود.

استاد پناهیان:
بدترین یا محکم‌ترین لعنت در قرآن مربوط به کسانی است که بخشی از دین و حق را پنهان می‌کنند و به مردم نمی‌گویند (إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ..وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ؛ بقره 159)
بدترین یا بالاترین عذاب هم این است که خدا روز قیامت با انسان حرف نزد! و این عذاب هم مربوط به کسانی است که بخشی از حرف دین را کتمان می‌کنند.(إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ..لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ؛بقره/174)
بزرگترین کتمانی که در طول تاریخ انجام گرفته، مربوط به بخش‌های سیاسی دین است. آن‌قدر قسمت‌های سیاسی در تاریخ اسلام وجود دارد که اکثر مردم نمی‌دانند!
ما نباید کتمان کنیم که امیرالمؤمنین(ع) در کنار مهربانی بسیار بالایی که داشت، در راه خدا سخت‌گیر و خشن بود(پیامبر(ص):فَإِنَّهُ خَشِنٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ غَیْرُ مُدَاهِنٍ فِی دِینِهِ؛‏‏کشف‌الغمه/1/236)
نمی‌شود که فقط از محبت و مهربانی علی(ع) سخن بگوییم و از سخت‌گیری ایشان نگوییم! آن‌وقت بچه‌های ما می‌گویند: مگر مردم آن زمان، همگی احمق بودند که با علی(ع) درگیر شدند!
امیرالمؤمنین(ع)، هم مهربان بود و هم سخت‌گیر! ولی حق اینست که بگوییم: علی(ع) کجاها سخت‌گیر بود و کجاها مهربان بود؟
علی(ع) در عرصۀ سیاست، سخت‌گیر و خشن بود و در مقابل سیاسیون خائن با شدت برخورد می‌کرد، ولی در عرصۀ زندگی فردی، مهربان بود و گنه‌کارهان معمولی را می‌بخشید و دست نوازش به سرشان می‌کشید.
خشونت علی(ع) مربوط به عرصه سیاست است و مهربانی او مربوط به زندگی فردی است، و بسیاری از گنهکارها مثل عرق‌خورها و زناکارها را می‌بخشد.
بعضی‌ها در عرصۀ سیاست، یک‌دفعه‌ای جلوۀ رحمانی‌شان گُل می‌کند و می‌گویند: «این سران فتنه را هم آزاد کنید! حالا یک اشتباهی کرده‌اند!»
وقتی مردم برای بیعت درِ خانۀ علی(ع) آمدند، ایشان فرمود اگر این مسئولیت را بپذیرم، همان‌طوری که می‌دانم و از قرآن و رسول خدا(ص) یاد گرفته‌ام، سختگیری خواهم کرد و به حرف کسی گوش نمی‌دهم و اگر کسی مرا عتاب کند، جا نمی‌خورَم(وَ لَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ الْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِب‏؛ نهج‌البلاغه/خطبۀ92)
امیرالمؤمنین(ع) در همۀ زمینه‌ها سخت‌گیر نبود، ایشان گناه غیرسیاسی را می‌بخشید. مثلاً وقتی دید که مردم نماز مستحبی را به جماعت می‌خوانند، اول به آنها تذکر داد اما وقتی مردم گوش نکردند، ایشان کوتاه آمد و گذاشت که مردم در مسجد پیامبر(ص) نمازی بخوانند که بدعت بود(قُلْ لَهُمْ صَلُّوا؛ تهذیب/3/70)
اما هرچه به علی(ع) گفتند که دربارۀ معاویه- لاقل یکی دو سال- کوتاه بیاید، ایشان کوتاه نیامد، چون مسأله «سیاسی» بود. یعنی ایشان دربارۀ «عبادت» کوتاه آمدند ولی در «سیاست» کوتاه نیامدند. چون کسی که در امور سیاسی بخواهد-بی‌جا مهربان- باشد، در واقع به مردم خیانت کرده است

Reza-D;919470 نوشت:
3- چنین زندگی هایی چقدر به جدی نگرفتن تحقیق در ازدواج ارتباط داره؟

با سلام و احترام
یک سری از خصوصیات را که به صورت صفات آشکار ی هستند می توان از طریق تحقیق و دقت در اخلاق و رفتار شخص دید و کشف کرد؛ با تحقیق کافی و دقیق می توان شناسایی کرد؛ که البته برخی در این زمینه کوتاهی می کنند فلذا باعث می شود که در زندگی دچار مشکلاتی بگردند.
منتها برخی از خصوصیات موقعیتی هستند و بستگی به رفتار متقابل فرد دارد و در آن زمان دیده می شود؛ مثلا: فردی قاطع باشد خوب طبیعتا باید در مقابل تصمیات چنین فردی مقاومت معنی ندارد و رفتار در مقابل این فرد تبعیت است و در مواردی فرد ضعیف النفس بوده و قدرت تصمیم گیری و قاطعیت را ندارد در این صورت واکنش رفتار فرد چه بسا تسلط و یا عدم تبعیت باشد؛ چنین رفتارهایی به طور دقیق در تحقیق هم مشخص نمی شود و نمیشه این موارد و رفتارهای خاص را به تحقیق و شناخت قبلی ارجاع داد بلکه نوع رفتارهای غلط می تواند زمینه ساز تسلط و سلطه جویی را به همراه داشته باشد.

Reza-D;919468 نوشت:
البته استاد "نشاط" عزیز ظاهراً تمام تقصیر را به گردن مردها انداخته اند که بنده مخالفم
زن یک انسان است با قدرت اختیار ، درک و شعور
عذرخواهی میکنم ، گوسفند نیست که باید حتماً چوپان بالای سرش باشد که
درست است چون تا حدودی تحت تاثیر احساسات است ، مرد باید مدیریت بیشتری داشته باشد
اما حد این اختلاف نهایتاً 60 به 40 است. نه اینطور که گفته میشود (منظورم استاد نشاط نیست) 100 به 0 !!!!

با سلام و احترام
دیدگاه صحیح در مدیریت زندگی این است که چون بعد غالبی مردان عقلانیت بوده و بعد غالبی زنان احساسات و عواطف؛ و اینها باید در کنار همدیگر تکمیل و به تکامل هم کمک کنند باید این دو بعد با مدیریت عادلانه و منصفانه از سوی مرد خانه انجام بگیرد تا زندگی روند درست و موفقی را بپیماید.
به این تعبیر قرآن که الرجال قوامون علی النساء است، توجه کنید؛
این آیه دلیل بر این است که قوامت و سرپرستی خاص مردان است، زیرا مردان از نظر تدبیر و اندیشه و قوای روحی برتری و احساسات و عواطف و ضعف بر زن‏ها غلبه دارند و با چنین رویکردی زندگی بر اساس عدل و تدبیر لازم می تواند مسیر محکم و بدون اختلافی را پیش ببرد؛ این موضوع در مقام تسلط و زور گویی مردان بر زنان نیست چه بسا در مواردی مشورت با همسران عاقله نتایج خوبی را به همراه داشته باشد؛ با توجه به اینکه خانواده یک اجتماع کوچکی است و باید رهبر و مدیر داشته باشد از این زوایه مدیریت از سوی مرد، مطلوب و معقول هست و چنین توصیه ای روشمند بوده است هر چند باید در مدیریت خیلی از مسائل از جمله عدم زور و ظلم و قاعده انصاف و عدل و مشورت و... در آن ملاحضه شود.

Im_Masoud.Freeman;917934 نوشت:
1- آیا واقعا زن ها قدرت خاصی دارند؟

2- آیا مردها از ترس آبرو و برای حفظ زندگی سکوت میکنند؟

3- چنین زندگی هایی چقدر به جدی نگرفتن تحقیق در ازدواج ارتباط داره؟

4- چجوری میشه از این شرایط خارج شد؟

با سلام و احترام
بزرگوار از اینکه طالب این هستید این مطالب مد نظرتان پاسخ داده شود؛ به روی چشم!
پاسخ سوال1:
تمام انسانها قدرت خاصی دارند و هر کسی طبق ساختار شخصیتی خود می تواند رفتارهای زیرکانه و محکمی را خود نشان بدهد و البته شاید برخی ناتوان باشند و یا مهارت کافی را نداشته باشندٰ فلذا ربطی به جنسیت ندارد؛ ولی در عین حال برخی از خانم ها از شگردهای خاصی استفاده می کنند و خصوصا از آنجایی که موجودات جذابی هستند می توانند با رفتارهای خاص و عاطفی گونه و احساسی به خواسته های خودشان برسند و تاثیرات خاصی در مطاع کردن همسر خودشان داشته باشند.
پاسخ سوال2:
شاید قضاوت ما در مورد برخی ناقص باشد و نمی توان هر سکوتی را حمل بر چنین ادعایی کرد. ولی در عین حال شاید به خاطر حفظ آبرو سکوت هم بکنند و یا در موقعیت خودشان تلافی بکنند.
پاسخ سوال3:
یک سری از خصوصیات را که به صورت صفات آشکار ی هستند می توان از طریق تحقیق و دقت در اخلاق و رفتار شخص دید و کشف کرد؛ با تحقیق کافی و دقیق می توان شناسایی کرد؛ که البته برخی در این زمینه کوتاهی می کنند فلذا باعث می شود که در زندگی دچار مشکلاتی بگردند.
منتها برخی از خصوصیات موقعیتی هستند و بستگی به رفتار متقابل فرد دارد و در آن زمان دیده می شود؛ مثلا: فردی قاطع باشد خوب طبیعتا باید در مقابل تصمیات چنین فردی مقاومت معنی ندارد و رفتار در مقابل این فرد تبعیت است و در مواردی فرد ضعیف النفس بوده و قدرت تصمیم گیری و قاطعیت را ندارد در این صورت واکنش رفتار فرد چه بسا تسلط و یا عدم تبعیت باشد؛ چنین رفتارهایی به طور دقیق در تحقیق هم مشخص نمی شود و نمیشه این موارد و رفتارهای خاص را به تحقیق و شناخت قبلی ارجاع داد بلکه نوع رفتارهای غلط می تواند زمینه ساز تسلط و سلطه جویی را به همراه داشته باشد.

پاسخ سوال4:
نیاز به مهارت و مشاوره دقیق دارد و بتدریج می توان سیستم و شرایط رفتاری حاضر را کنترل و اصلاح کرد.
البته توجه به این نکات هم می تواند در رفع مشکل کمک کند:
شناختن وظایف فردی خود
دقت در تصمیم گیری ها و مقاومت در اجرای آن
توجیه تصمیمات خود و قانع کردن همسر( در مواردی هم نیازی به توجیه نیست)
شجاعت و مقاومت و صبوری
مشورت با همسر در برخی از موارد و با افراد عاقل و دلسوز و متعهد
تمرین در صلابت تصمیم گیریها و عاقبت اندیشی
اعتماد سازی
می تواند به مرور زمان جایگاه تصمیم گیری مرد را قوی تر و احساس اعتماد همسر را بیشتر بگرداند.

[="Times New Roman"][="Black"]این شد حرف حساب. :khandeh!:

خیلی ممنون از پاسختون. :Gol:[/]

Im_Masoud.Freeman;917934 نوشت:
زوجی رو میشناسم که حدود پانزده سال پیش ازدواج کردند ، آقا برای خرید لباس عروس حتی حاضر نمیشد مچ عروس به اندازه ی دو بند انگشت معلوم باشه. یعنی خیلی غیرتی و مذهبی و ..( ارواح عمت )
حالا زن خونه چادر و این چیزا رو گذاشت کنار ، به شدت هم به شوهرش مسلط شده و هرچی میگه شوهرش مجبور به اجرای دستورات هست. حالا روی چه حسابی نمی دونم.

سلام

بعضی اوقات این رفتار ها نشون دهنده تسلط زن بر مرد نیست

بلکه بر عکس وقتی مردی از زنش بیزار شه و یا به اصطلاح از چشمش بیوفته کاری به کارش نداره و میگه بذار هر کاری دوس داره بکنه

چون اعصاب و روانش کشش هیچ گونه تنشی رو نداره .... مردی که به زنش ارزش قائل شه و دوسش

داشته باشه حتما و حتما طرز لباس پوشیدن خانمش براش مهم میشه ( البته طبق عقایدش که تا چه حدی پوشش رو قبول داره )

Im_Masoud.Freeman;917934 نوشت:
زوجی رو میشناسم که بیش از پانزده سال پیش ازدواج کردند ، روزهای اول روابطشون اینجوری بود که

زن: عزیزم میشه این شکلات رو واسم باز کنی؟
مرد: باشه عزیزم
زن: مرسی عزیزم

اما امروز
زن: بووووق بووووق بووووووووووووق
مرد:

باز هم نشانه تسلط خانم بر آقا نیست

Im_Masoud.Freeman;917934 نوشت:
- آیا واقعا زن ها قدرت خاصی دارند؟

به نظر من قدرت خانم ها اخلاقشون هست

و همچنین مهارتی که باید قلق همسرشون رو پیدا کنن

نشاط;919576 نوشت:
دیدگاه صحیح در مدیریت زندگی این است که چون بعد غالبی مردان عقلانیت بوده و بعد غالبی زنان احساسات و عواطف؛ و اینها باید در کنار همدیگر تکمیل و به تکامل هم کمک کنند باید این دو بعد با مدیریت عادلانه و منصفانه از سوی مرد خانه انجام بگیرد تا زندگی روند درست و موفقی را بپیماید.
به این تعبیر قرآن که الرجال قوامون علی النساء است، توجه کنید؛
این آیه دلیل بر این است که قوامت و سرپرستی خاص مردان است، زیرا مردان از نظر تدبیر و اندیشه و قوای روحی برتری و احساسات و عواطف و ضعف بر زن‏ها غلبه دارند و با چنین رویکردی زندگی بر اساس عدل و تدبیر لازم می تواند مسیر محکم و بدون اختلافی را پیش ببرد

سلام برادر
بنده هم منکر نشدم استاد گرامی
یک بار دیگر لطفاً به این بخش از حرف بنده توجه بفرمائید:
Reza-D;919468 نوشت:
زن یک انسان است با قدرت اختیار ، درک و شعور
عذرخواهی میکنم ، گوسفند نیست که باید حتماً چوپان بالای سرش باشد که
درست است که چون تا حدودی زن تحت تاثیر احساسات است ، مرد باید مدیریت بیشتری داشته باشد
اما حد این اختلاف نهایتاً 60 به 40 است
. نه اینطور که گفته میشود (منظورم استاد نشاط نیست) 100 به 0 !!!!


من میگویم این مدیریت باید به این صورت باشد که مثلاً زن چند کار انجام می دهد
(با عقل خودش)
ولی در یکی از آنها دارد دچار اشتباه میشود به واسطهء اخلاق زنانه
اینجا مرد وارد عمل میشود و زن را در آن زمینه کنترل میکند. تا اینجا حرفی نیست

اما آنچه من از صحبت شما برداشت کردم که شاید هم اشتباه برداشت کردم
و همچنین در کلام بعضی از مردم از زن و مرد میشنوم
این است که کلا زن چون احساساتش غالب است پس مجاز است هر اشتباهی دلش خواست مرتکب بشود

مثلاً می بینیم دختری با پسری دوست میشود بعد همه میگویند پسر دختر را فریب داده!
یا زنی سر هر چیز کوچکی نق میزند ، میگویند دارد ناز میکند!
واقعاً برایم سوال است که اگر زنها اینقدر جایز الاشتباه هستند ، پس دیگر چرا روز قیامت بجای آنها مردانشان را محاکمه نمی کنند؟

با سلام

در رابطه با پرسش مورد بحث یک مطلبی وجود دارد اینکه زن جنس لطیف است و مرد جنس سخت (هم از نظر روحی و هم جسمی) تاثیری که جنس لطیف بر روی جنس سخت میگذارد بسیار آرام و بی صدا و همچنین با قدرت اثر گذاری بسیار قوی میباشد... مثل یک دیوار محکم که وقتی می خواهند آن را خراب کنند ابتدا از ماده لطیف آب استفاده می کنند تا خوب آب بخورد و مقاومتش را از دست بدهد.
در عالم ماده لطیف ترین ماده گاز میباشد که قدرت نفوذ پذیری بالایی دارد، عبور یک ماده جامد از یک درب آهنین که قفل شده تقریبا غیر ممکن است، اما گاز با لطافت و به آرامی به این درب نفوذ میکند، این هما قدرت خاص جنس مونث است که راه نفوذ به جنس مذکر را دارد و خانم ها میتوانند از این نیروی خود هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی استفاده کنند

تا جایی که بنده اطلاع دارم در بعضی سازمان های اطلاعی برخی کشورها از خانم ها برای کشیدن اعتراف از جاسوسان و ... استفاده میکنند! البته نه با شکنجه!
خیلی از مواقع با شکجنه به جایی نمیرسند، پس باید از راه دیگری نفوذ کنند... و لطافت بهترین راه نفوذ است

من وقتی ناراحت میشم اگه با مادرم حرف بزنم یا بغلم میکنه آروم میشم چون زنه مادره آرامش میده
وفتی هم ازدواج کنم دیگه میدونم برم با زنم حرف بزنم آرامش دارم
اون حس آرام بودنه رو آدم نمیخواد با هیچی عوض کنه برا همین به حرفشون گوش میدی \:d/

سوال:
من معتقدم زن ها قدرت خاصی دارند و بعد از مدتی بر زندگی مسلط می شوند و مردان از ترس آبرو نمی توانند کاری بکنند، اگر درست می باشد، چگونه می توان از این شرایط خارج شد؟

پاسخ:
چنین رویکردی به طور کلی صحیح نیست، منتها خطاهای رفتاری برخی از خانواده ها می تواند منشا چنین برداشتی بشود و چه بسا در برخی از خانواده ها چنین قانونی حاکم باشد، در نگاه صحیح مدیریت خانواده ؛ مرد موفق و شکل گیری خانواده سالم، زمانی است که مرد طبق موازین صحیح و روش عاقلانه اعضای خانواده را که تشکیل شده از همسر و فرزندان را بنحو احسن مدیریت کند. از آنجایی که برای شما این موضوع مهم است که در تشکیل خانواده طوری نباشید که مدیریت همه جانبه خانواده بر عهده زنان باشد و مرد در تصمیمات اصلی خانواده نقشی نداشته باشد، لازم است نکاتی در این زمینه گفته شود.

در ابتدای امر باید بدانیم که برای تکمیل یک زندگی سالم و موفق یک سری حقوق و وظایف مشترک بین یک زن و شوهر حاکم است و باید رعایت شوند و یک سری وظایف خاص، مربوط به شخص شوهر بوده و منحصرا متوجه اوست و یک سری وظایف هم منحصرا به خانم هاست؛ از آنجایی که تکامل یک زندگی با وجود زن و وشوهر معنی پیدا می کند؛ باید هر دو نفر این وظایف را بنحو احسن رعایت کنند؛ در یک زندگی موفق مسائلی از قبیل خود محوری؛ خود خواهی؛ تک روی و تبعیت بر اساس هوا و هوس و غفلت از مصلحت و اولویت زندگی معنی نداشته و یک قانون ممنوعه می باشد. بنابراین زن و وشهر در کنار هم با تسلیم جانب حق و رعایت حق و حقوق خاص می تواند بهترین زندگی را برای خود بسازند.
در کنار این وظایف، طبق آیه قرآن؛ الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ؛ مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی دیگر قرار داده است و بخاطر انفاقهائی که از اموالشان در مورد زنان می کنند»( نساء:34)
مردان نقش اساسی زندگی یعنی مدیریت خانواده را بر عهده خواهد داشت؛ در واقع زندگی موفق این است که شوهر تصمیمات عاقلانه ای بگیرد و به حرف های بی اساس و عجولانه و ناپخته تن ندهد و به قدری مقتدرانه در عین حال منصفانه پیش ببرد که اعضای خانواده در طول زندگی احساس خوب بودن را در آن درک کنند.
معمولا مردانی که در یک خانواده زن سالار بزرگ شده اند به طوری که امورات زندگی با سلطه گری مادرجلو می رفت در زندگی خودشان مشکل مدیریتی دارند و در ابتدای زندگی دچار ضعف مدیریت بوده و در این خانواده ها زنان حاکم و فرمانروا خواهند شد.
چنین مردانی که اعتماد به نفس پایینی دارند و همین مسئله آنها را با مشکل اساسی روبرو می سازد. مردانی که نسبت به وظایف و حقوق خود در زندگی غافل بوده و از توان مدیریتی کافی برخوردار نیستند، آنها هم با مشکلاتی که مطرح شد؛ روبرو هستند..
و برخی از مردان هم هستند که قدرت عقل خود را به طور واقعی استفاده نمی کنند و اینها توان مدیریت و توانایی کافی برای تصمیمات زندگی را ندارند باز اینها هم با مشکلاتی مواجه می شوند.
در کل در برخی از موارد شاید به ظاهر زنی عهده دار مدیریت زندگی شده و از دور بد دیده شود؛ ولی شاید حکمتی داشته باشد و نیاز بوده که زندگی خود را بچرخاند، هر چند بهتر است مردان طوری تربیت یابند که چرخش زندگی و مدیریت بر اساس تدبیر و تعقل و خرد قوی آنها پیش برود که چنین خانواده ای خیلی محکم و قوی بوده ومقاومتش در مقابل مشکلات بیشتر خواهد بود.
اگر مردانی هستند که احساس ضعف می کنند، لازم است مهارتهای زندگی را با کمک مشاور یا یک مطالعه گسترده یاد بگیرند تا در طول زندگی با مشکل مواجه نشوند.

موضوع قفل شده است