جنجالی ترین آیه قرآن

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
جنجالی ترین آیه قرآن

[=&quot]باسمه تعالی[/]

[=&quot]وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ عَلى‏ مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما يُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (102 بقره)[/]



[=&quot]مفسرين در تفسير اين آيه اختلاف عجيبى براه انداخته ‏اند، بطورى كه نظير اين اختلاف را در هيچ آيه‏اى از ايشان نمى‏يابيم، اختلاف اول این است که مرجع ضمير (اتبعوا) چه كسانند؟ آيا يهوديان عهد سليمانند؟ و يا يهوديان عهد رسول خدا (ص)؟ و يا همه يهوديان؟ دومين اختلافشان در اين است كه كلمه (تتلوا) آيا بمعناى اين است كه (پيروى شيطان مى‏كنى، و بگفته او عمل مى‏نمايى)؟ يا بمعناى اين است كه (ميخوانى)؟ و يا بمعناى (تكذيب ميكنى) مى‏باشد؟[/]



[=&quot]اختلاف سومشان در اين است كه منظور از شياطين كدام شياطين است؟ شياطين جن؟ و يا شياطين انس؟ و يا هر دو؟ اختلاف چهارمشان در اينست كه معناى (عَلى‏ مُلْكِ سُلَيْمانَ) چيست؟[/]



[=&quot]آيا كلمه (على) بمعناى كلمه (فى- در) است؟ و يا بمعناى (در عهد ملك سليمان است؟ و يا همان ظاهر كلام با استعلايى كه در معناى كلمه (على) هست مراد است؟ و يا معنايش (على عهد ملك سليمان) است؟[/]



[=&quot]اختلاف پنجمشان در معناى جمله: (وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا) الخ است، كه آيا شيطانها بدين جهت كافر شدند كه سحر را براى مردم استخراج كردند؟ و يا براى اين بود كه سحر را به سليمان نسبت دادند؟ و يا آنكه اصلا معناى (كفروا) (سحروا) ميباشد؟[/]



[=&quot]اختلاف ششم آنان در جمله: (يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ) الخ، است كه آيا رسما سحر را به مردم آموختند؟ و يا راه استخراج آن را ياد دادند؟ و گفتند كه سحر در زير تخت سليمان مدفون است، و مردم آن را بيرون آورده، و ياد گرفتند؟[/]



[=&quot]اختلاف هفتمشان در اين است: جمله (وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ) الخ، چه معنا دارد؟ آيا حرف (ما) در اين جمله موصوله، و عطف بر (ما) ى موصوله در جمله (ما تتلوا) الخ، است؟ و يا آنكه موصوله و عطف بر كلمه (السحر) است؟ و معنايش اين است كه بمردم آنچه را كه بر دو ملك نازل شد ياد دادند؟ [/]



[=&quot]و يا آنكه حرف (ما) موصوله نيست؟ بلكه نافيه و واو قبل از آن استينافيه است، و جمله، ربطى بما قبل ندارد، و معنايش اين است كه هيچ سحرى بر دو ملك نازل نشد و ادعاى يهود بيهوده است؟[/]



[=&quot]اختلاف هشتمشان در معناى انزال است، كه آيا منظور نازل كردن از آسمان است؟ يا نازل كردن از بلنديهاى زمين؟[/]



[=&quot]اختلاف نهمشان در معناى كلمه (ملكين) است، كه آيا اين دو ملك از ملائكه آسمان بودند؟[/]



[=&quot]يا دو انسان زمينى و دو ملك بكسره لام يعنى پادشاه بوده‏ اند؟- البته اگر كلمه نامبرده را مانند بعضى از قرائتهاى شاذ بكسره لام بخوانيم- و يا به قرائت مشهور دو ملك بفتحه لام بودند، ولى منظور از آن، دو انسان صالح و متظاهر بصلاح مى‏باشد[/].



[=&quot]اختلاف دهمشان در معناى كلمه (بابل) است، كه آيا منظور از آن بابل عراق است؟ يا بابل دماوند؟ و يا از نصيبين گرفته تا رأس العين است؟[/]



[=&quot]اختلاف يازدهمشان در معناى جمله (وَ ما يُعَلِّمانِ) است، كه آيا معناى ظاهرى تعليم مراد است؟ و يا كلمه (علم) بمعناى (اعلم- اعلام كرد) است[/]



[=&quot]اختلاف دوازدهمشان در معناى جمله (فلا تكفر) است، كه آيا معنايش اين است كه با عمل بسحر كفر مورز؟ و يا با آموختن و يا با هر دو؟[/]



[=&quot]اختلاف سيزدهمشان در معناى جمله (فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما) است، كه آيا ضمير (منهما) به هاروت و ماروت بر ميگردد؟ و يا بسحر و كفر؟ و يا معنايش اينست كه مردم از دو ملك بجاى آنچه كه آنها تعليمشان كردند، علم بر هم زدن ميانه زن و شوهر را آموختند، با اينكه آن دو از آن كار نهى كرده بودند[/].



[=&quot]اختلاف چهاردهمشان در جمله (ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ) است، كه آيا با سحر ميانه زن و شوهر محبت و دشمنى ايجاد مى‏كرده‏اند، و يا آنكه يكى از آن دو را مغرور ساخته، و بكفر و شرك وا مى‏داشتند، و ميانه زن و شوهر اختلاف دينى مى‏انداختند؟ و يا با سخن چينى و سعايت، بين آن دو را گل‏آلود نموده و سرانجام جدايى مى‏انداختند؟[/].



[=&quot]اين بود چند مورد از اختلافاتى كه مفسرين در تفسير جملات و مفردات اين آيات و متن اين قصه دارند[/].



[=&quot]البته اختلافهاى ديگرى در خارج اين قصه دارند، هم در ذيل آيه، و هم در خود قصه، و آن اين است كه آيا اين آيات در مقام بيان داستانى است كه در خارج واقع شده، يا آنكه ميخواهد مطلبى را با تمثيل بيان كند، و يا در صدد معناى ديگر است، كه اگر احتمالها و اختلافهايى را كه ذكر كرديم در يكديگر ضرب كنيم، حاصل ضرب سر از عددى سرسام ‏آور در مى‏آورد، و آن يك مليون و دويست و شصت هزار احتمال است. [/]



[=&quot]و بخدا سوگند اين مطلب از عجائب نظم قرآن است، كه يك آيه‏ اش با مذاهب و احتمالهايى ميسازد، كه عددش حيرت انگيز و محير العقول است، و در عين حال كلام هم چنان بر حسن و زيبايى خود متكى است، و به زيباترين حسنى آراسته است، و خدشه‏اى بر فصاحت و بلاغتش وارد نمی شود.
[/]



[=&quot]ترجمه الميزان، ج‏1، ص:352[/]