@@از كي بپرسيم ؟ از ماموستا مي پرسيم(سجده )

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
@@از كي بپرسيم ؟ از ماموستا مي پرسيم(سجده )

ماموستا اصطلاحي است كه غالبا اهل سنت غرب كشور براي عالمان ديني خود بكار مي برند .
من در اينجا سئوالاتي را دارم كه از دوستان اهل سنتي كه در سايت هستند با هم مي پرسيم

از ماموستا مي پرسيم

قسمت اول

چرا پیروان زمامداران، زمامداران را بر پیامبر خدا ترجیح می دهند زیرا هر جا امر بین سنت و روش پیامبر و روش شیخین دائر شود روش شیخین را ترجیح می دهند مثل نماز تراویح و متعة نسا و قصر یا تمام خواندن نماز در سفرو شستن پا در وضو سه طلاق در یک جلسه بستن دستها در نماز …. هیچ یک از این اختلافات زمان پیامبر نبوده است

چرا فاطمه دختر رسول خدا بعد از پدر به قول شما شش ماه بیشتر زنده نماند و شبانه دفن شد؟ ممکن است بگویید (چنان که بعضی گفته اند)او چنین وصیت کرده بود می گوییم آری اما چرا این وصیت را کرد؟ و محتوای وصیت او چه بود؟

بعضی گفته اند برای این که نامحرم او را نبیند چنین وصیت نمود اما این توجیه درستی نیست زیرا در تشییع جنازه او که شب صورت گرفت افرادی مانند ابوذر و سلمان، مقداد، زبیر و جمعی از بنی هاشم حضور داشتند که همگی نامحرم بودند جواب چیست؟

اگر وصیت زهرا برای اجتناب از نامحرمان بود چرا وصیت نمود که قبر او نامعلوم باشد؟ آیا قبر او در بقیع است یا جای دیگر و کجای بقیع؟( به تاریخ مدینه از ابن شبه النمیری ج۱ مراجعه شود که اختلاف شدید در مورد محل دفن دخت گرامی پیامبر را مطرح کرده است )

در کتاب های شما مثل کتاب الاموال ابوعبید ص ۱۹۵ و طبقات الکبری ابن سعد ج۸ص۲۷ العقد الفرید ج ۴ ص۲۶۳ مروج الذهب مسعودی ج۲ ص۳۰۱ ومختصر تاریخ دمشق ج۱۳ ص۲۲۲ چاپ دار الفکر و تاریخ الاسلام ذهبی ج۳ ص -۱۱۷ -۱۱۸ و…آمده است که ابوبکر هنگام مرگ گفت: کاش سه کار را انجام نداده بودم …ای کاش به خانه فاطمه بی احترامی نمی کردم ( لیتنی لم اکشف بیت فاطمه) چه جریانی در کار بوده است که (به قول شما)این مرد شماره یک بعد از رسول خدا صلی الله علیه و اله از انجام ان اظهار نا راحتی می کند؟

چرا فاطمه دختر رسول خدا (ص) (بر اساس حدیث عایشه در صحیح بخاری باب غزوه خیبر حدیث ۴۲۴۱) تا اخر عمر خود با ابوبکر قهر بود ؟ با ابوبکر سخن نگفت تا به شهادت رسید؟ این مطلب اگر در کنار حدیث فاطمه پاره تن من است هرکس او را به خشم آورد مرا خشمگین نموده است(بخاری ج۴ /۲۱۰ دار الفکر بیروت و فتح الباری در شرح بخاری ج۷ /۸۴)و همچنین حدیث : یا فاطمه ان الله یغضب لغضبکِ ویرضی لرضاکِ یعنی ای فاطمه خداوندگار به خاطر خشم تو خشم می گیرد و از خشنودی تو خشنود می گردد (مستدرک حاکم ج۳ /۱۵۴ مجمع الزوائد ج۹ /۲۰۳ حاکم این حدیث را طبق شروط بخاری و مسلم آورده لذا نزد بخاری و مسلم این حدیث صحیح است ) قرار گیرد چه نتیجه ای می دهد ؟

محمد حافظ ابراهیم شاعر مصری در قصیده خود که در مدح عمر آورده است این جریان را از مفاخر عمر می شمارد

و قولةلعلی قالها عمر اکرم بسامعها اعظم بملقیها

یعنی: سخنی که عمر به علی گفت چه شنونده ای بزرگ و چه گوینده ای با عظمت داشت!

حرّقتُ دارکَ لا اُبقی علیکَ بها ان لم تُبایع و بنتُ المصطفی فیها

خانه ات را آتش می زنم و تو را در آن زنده نمی گذارم اگر بیعت نکنی با این که می دانم دختر پیغمبر در آن است.

ما کان غیر ابی فحص یفوه بها أمام فارس عدنان و حامیها

جز عمر کسی نمی توانست این سخن را در برابر یکه سوار عرب عدنانی و مدافع آنها به زبان آورد!

البته شاید کسانی توجیه کنند که لابد این امر از روی محبت به اهل بیت حضرت انجام گرفته است.زیرا خداوند محبت آنان را بر جمیع مسلمین لازم دانسته .؟! آیا نباید بر اندیشه چنین افرادی که پرخاش بر داماد و دختر پیامبر را افتخار می دانند تأسف خورد ؟ آیا این نشان نمی دهد که شهادت دختر پیامبر و غصب خلافت افسانه نیست؟ جریان بگونه ای است که شاعران مخالف مکتب اهل بیت آن را به شعرهم در آورده اند .

چرا هنگام مناظره طرفداران حاکمان بعد از پیامبر از تاریخ بد گوئی می کنند؟ چرا می گویند تاریخ سیاه است؟ چرا می گویند گذشته ها گذشته است؟ نکند برای روشن شدن بعض امور و کم شدن دوستی نسبت به بعضی باشد؟ نگویید این حرفها فایده ندارد زیرا من و تو یک قلب بیشتر نداریم و باید بدانیم هر کسی را به چه میزان دوست داشته باشیم اگر بخواهیم به آیات قران عمل کنیم که این کتاب نیز برای عمل نازل شده است چاره ای جز تحقیق و از جمله تحقیق تاریخ اسلام و تفکر و تحلیل آن نداریم. سوال من این است چه اشکال دارد بفهمیم چه کسانی تاریخ صدر اسلام را سیاه کرده اند ؟ اگر از ۷۲ فرقه یکی حق است و از طرفی هر گروهی خود را حق می داند وتحقیق دینی و بازگشت از مذهب اجداد سزاوار نیست و نقد اصحاب پیامبر جرم است چه راهی برای یافتن حق باقی می ماند ؟ لطفا آن را برای ما روشن کنید

ضمناتاریخ سیاه باشد یا سفید آن را گذشتگان خودتان نوشته اند ما آن مقدار را که ننوشته اند کار نداریم همان نوشته شده ها ما رابس است

منبع : سايت پدر دات نت

بسم الله الرحمن الرحیم
سوال از ماموستا دارم. در کتاب صحیح بخاری از کتب معتبر اهل سنت که بعد از قرآن بسیار در نزد آنان معتبر است حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده.
صحیح بخاری [کتاب التیمم]باب 1- حدیث 335.قال رسول الله صلی الله علیه واله":جعلت لی الارض مسجدا و طهورا؛
پیامبر صلی الله علیه واله فرمود:برای من زمین محل سجده و تیمم قرار داده شده است.

صحیح بخاری ،کتاب الاذان ص 132،باب سجود علی الانف فی الطین ذیل حدیث 813 چنین آمده:عن ابی سعید خدری قال :فصلی بنا النبی صلی الله علیه واله حتی رایت اثر الطین و الماء علی جبهة رسول الله صلی الله علیه واله.... .
ابوسعید خدری گفت :به امامت رسول خدا صلی الله علیه والهنماز خواندیم تا اینکه اثر گل و آب را در پیشانی پیامبر صلی الله علیه واله دیدم.

همچنین صحیح بخاری کتاب الاذان، حدیث 836 .
" " ، " الصلوة، ح 380 .
" " ، " " ، ح 381 .
صحیح مسلم ،ح 658. و ......

با وجود این احادیث از پیامبر صلی الله علیه واله چرا اهل سنت بر فرش و سجاده پارچه ای نماز می خوانند و جالب است که شیعیان را نیز به سجده بر زمین و مهر و حصیر توبیخ می کنند.
آیا کتب معتبر آنان احادیث جعلی دارد یا به کلام صحابه و علماء خود پایبند نیستند و یا ......

قسمت دوم

این سخن پیامبرکه فرمود :جعلت لی الارض مسجدا و طهورا » زمین برای من سجده گاه وطهور ( برای تیمم) قرار داده شده است متواتر است و در همه کتاب های روایی آمده است و جای شک ندارد .همانطور که تییمم باید بر زمین باشد سجده هم باید بر زمین باشد و زمین خاک است و سنگ و حضرت بر خاک سجده می نمود، معروفین از صحابه و تابعین نیز بر زمین یا حصیر ( گیاه زمین) سجده می کردند ابوبکر فقط بر زمین سجده می کرد عبدالله ابن مسعود و ابن عمر، عبادة ابن ثابت ،جابر ابن عبدالله ،عثمان ابن حنیف ،خباب ابن ارت ،ابن عباس و….بر لباس و امثال آن سجده نمی کردند و از آن منع می کردند و عمر در حال اختیارسجده بر غیر زمین را جایز نمی دانست فتاوای تابعین هم چنین بود شافعی در کتاب الام در بحث سجده می گوید اگر هنگام سجده بین زمین و پیشانی او چیزی حایل باشد سجده او صحیح نیست مگر پیشانی او زخم باشد؛ مالک هم می گوید نباید بر لباس سجده کرد مگر در گرما یا سرما؛ بعضی از اصحاب و تابعین هنگام سفر دریایی قطعه ای سنگ یا خشت همراه خود بر می داشتند تا آن را مهر نماز قرار دهند(برای اگاهی بیشتر به کتاب السجود علی الارض –احمدی میانجی و یا ترجمه آن مراجعه شود که تمامی روایات و فتاوای مسلمین را در آن جمع نموده است وتاریخ سجده را تبیین نموده است)
نکته: مهر نماز خاک گل شده و خشک شده ای است که هنگام نماز خواندن در مکان هایی که با موکت و قالی و امثال آن فرش شده از آن استفاده می شود اما درمکان های سنگ فرش یا بیابان ها نیازی به آن نیست .
با توجه به مقدمه فوق سجده تمام کسانی که بر فرش سجده می کنند باطل است مگر این که روی فرش ، سنگ یا مهر بگذارند.
سوال: چرا پیروان خلفا سجده باطل انجام می دهند؟ چرا سخن پیامبر در مورد سجده بر زمین را مورد توجه قرار نمی دهند ؟ اگر از پیامبر پیروی نمی کنند چرا به عمل خلفا در سجده نماز توجه نمی کنند؟ مالکیان و شافعیان چرا از فتوای پیشوای فقهی خود که مطابق با سخن و عمل پیامبر است عمل نمی کنند؟ نکند کسانی آنقدر در دل آنها نفرت از شیعه ایجاد کرده اند که حاضر هستند دست از سنت پیامبر و خلفا و صحابه و فقهائ خو بکشند تا با شیعه مخالفت کرده باشند؟ البته انشاء الله چنین نیست لذا ازعالمان دینی می خواهیم که شجاعت به خرج دهند و حکم خدا و رسول را برای مردم بگویند.

منبع سايت پدر دات نت

قسمت سوم ( نسبت هاي ناروا به پيامبر اكرم ص)

انبیا معصوم هستند و فرمان خدا را ابلاغ می نمایند و خطا نمی کنند دچار

فراموشی نمی شوند و سخن ناروا از زبان آنان خارج نمی شود به همین دلیل

انسان های دیگر واجب است از آنان پیروی کنند؛ قران بر این مطلب پا فشاری دارد و

دوازده مرتبه امر به پیروی از پیامبر را تکرار کرده است (در آیه ۵۹ نساء۱) یَا أَیُّهَا

الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ

فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذٰلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو

الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر

بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار)

برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است. و ۹۲ مائده و۵۴و ۵۶ نور ومثل این آیه

۳۳ محمد یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمای

کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید رسول (خدا) را، و

اعمال خود را باطل نسازید!

و۱۲ تغابن وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ

الْمُبِینُاطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر را؛ و اگر روی‌گردان شوید، رسول ما

جز ابلاغ آشکار وظیفه‌ای ندارد! ) و در آیه ۶۴ نسا وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ

بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ

لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا . ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان

خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‌کردند (و

فرمانهای خدا را زیر پا می‌گذاردند)، به نزد تو می‌آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش

می‌کردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار می‌کرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان

می‌یافتند.

و در آیه ای می فرماید ای پیامبر بگو اگر خدا را دوست دارید از من تبعیت کنید تا خدا

هم شما را دوست بدارد قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِى یُحْبِبْکُمُ ٱللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ

ذُنُوبَکُمْ ۗ وَٱللَّهُ غَفُورٌۭ رَّحِیمٌۭ ‌[٣-٣١] (آیه ۳۱ سوره آل عمران) و در جای دیگر می فرماید

پیامبر از روی هوی سخن نمی گوید آنچه می گوید وحی است و در سوره نجم وَمَا

یَنطِقُ عَنِ ٱلْهَوَىٰٓ ‌[۵٣-٣]إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌۭ یُوحَىٰ ‌[۵٣-۴] و در جای دیگر می فرماید اگر

خدا و پیامبر به کاری فرمان دهد دیگر هیچ مرد یا زن مومنی در آن کار اختیار ندارد

( باید فرمان خدا و رسول را عمل کند) و هر کس نافرمانی کند به طور اشکار گمراه

است (احزاب ۳۶ ) وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍۢ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمْرًا أَن یَکُونَ

لَهُمُ ٱلْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْۗ وَمَن یَعْصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَـٰلًۭا مُّبِینًۭا ‌[٣٣-٣۶]

پیامبر در لحظات پایانی عمر خود ابزار نوشتار خواست که چیزی بنویسد تا اصحاب گمراه نشوند در آن جلسه مرد شماره یک و دو بعد از پیامبر (به قول شما) حضور داشتند و فرمان پیامبر را نادیده گرفتند. و مرد شماره دو(عمر) به پیامبر ناسزا گفت او گفت پیامبر هذیان می گوید او را رها کنید و از نوشتن پیامبر مانع شد (زیرا دیگرنوشتن تأثیر نداشت در حضور حضرت که مانع شدند بعد از رحلت عمل نخواهند کرد و خواهند گفت نوشته در حال هذیان اعتباری ندارد) این مطلب از مسلمات تاریخ و حدیث است {صحیح بخاری کتاب مغازی باب ۷۸ و کتاب العلم باب ۳۹ و کتاب المرضی باب ۱۷ و کتاب الجهاد باب ۱۷۲ و کتاب الاعتصام بالکتاب والسنة باب ۲۶ و صحیح مسلم کتاب وصیت باب ۵ ؛تاریخ طبری ج۳ص۱۹۳ ؛ طبقات الکبری ابن سعد ج۲ ص ۲۴۴ و ۲۴۳ و ۲۴۲؛ مجمع الزوائد هیثمی ج۴ ۳۹۱ و۳۹۰ و ج۸ ص ۶۰۹ ؛ احمد حنبل در مسند ج۱ ص۲۲۲ و۲۹۳ و۳۲۴ و۳۲۵ و۳۵۵ و ج۳ ص ۳۴۶ و معجم کبیر ج ۱۱ ص۳۰ مسند ابو یعلی ج۳ ص۳۹۵ و ابن حبان ج۸ ص۲۰۱ تاریخ طبری ج۳ ص۱۹۳ و الکامل فی التاریخ ج۲ ص ۳۲۰ و منابع دیگر تاریخی ؛ تفسیری و حدیثی آمده است}
قرطبی می گوید «هر کس یکی از صحابه را نکوهش کند،یااو را در روایتش مورد طعن قرار دهد،خدای متعال را رد کرده است و شرایع مسلمانان را باطل کرده است»می پرسیم «اگر کسی به پیامبر نسبت هذیان دهد و اسائه ادب نماید چه حکمی دارد؟ اگر کسی در مقام حفظ احترام شخصی بر آیدکه به پیامبر بی ادبی کرده است چه حکمی دارد؟ خود قرطبی نیز برای حفظ آبروی عمر توهین کننده به پیامبر را نا شناخته و مجهول ذکر کرده است!!چرا؟!
تعجب نکنید عالمان شما هم این احادیث را می بینند اما بدون حساسیت نسبت به بی احترامی پیامبر از آن عبور می کنند اما اگر کسی بخواهد عیب این زمامداران را بگوید رگ های گردن آنان بر جسته شده و به دفاع می پردازند آیا باید از پیامبر دفاع کرد یا از این چند صحابی؟!
در عصر حاضر هم چنین است این امام خمینی بود که در مقابل بی احترامی به پیامبر حکم اعدام سلمان رشدی را صادر نمود و این عالمان وهابی هستند که حکم به جایز بودن ریختن خون شیعه را صادر می نمایند!چرا؟ چون نسبت به حاکمان پس از پیامبر اظهار علاقه نمی کنند ! و دنبال حق هستند و البته حق تلخ است
این جریان را بسیاری از اصحاب که در منزل حضرت حضور داشته اند و شاهد آن بوده اند بیان کرده و بر کار عمر تأسف خورده اند.
برای آگاهی بیشتر کتاب پژوهشی در حدیث دوات و قلم نوشته اقای زینلی را مطالعه کنید تمام موارد حدیث را از منابع خودتان آورده و بر رسی کرده است.
سوال : اگر اهل سنت به قران و سنت اعتقاد دارند چرا اینقدر از این افراد با عظمت یاد می کنند.
در نزد پیروان خلفا خدا و پیامبر مهمتر است یا خلفاء؟ باید مدافع کدام بود؟
با توجه به این که این جریان از مسلمات تاریخ است و این مسئله هم مسئله ای تاریخی است آیا می توان با این جمله که «بعید است عمر چنین گفته باشد» مدافع زمامداران باقی ماند؟
آیا باید مدافع پیامبر بود یا غیر پیامبر؟
ایا اقتضای آیات قرانی که به بعض آنها اشاره شد چیست؟
معنای عدالت و عدالت صحابه چیست؟ و آیا مخالفت کننده با فرمان پیامبر و ناسزا گوی به او را باید چه نمره و مرتبه ای داد؟ افضل اصحاب! مرد شماره یک یا دو یا غیر آن!؟
لطفا به وجدان خود و خدای خود پاسخ دهید؟

منبع http://www.pedar.net/1295.html

موضوع قفل شده است