جمع بندی آیا حضرت علی (ع) در کعبه متولد شدند؟

تب‌های اولیه

73 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا حضرت علی (ع) در کعبه متولد شدند؟

با سلام در کتب حدیثی در مورد واقعه به دنیا آمدن حضرت علی در خانه کعبه چنین آمده است: یزید بن قعنب می گوید: ما دیدیم که خانه خدا از پشت شکافته شد (محل مستجار) و فاطمه داخل خانه شد و ما دیگر او را ندیدیم، و دیوار دوباره به حال اوّل برگشت، به ذهن ما رسید که قفل در خانه خدا را باز کنیم، ولی باز نشد، پس دانستیم که این مسئله کاری است از طرف خدای عزیز و جلیل». چند روز این مادر و کودک در درون خانه خدا می مانند. راستی در این چند روز مادر چه خورده و چه نوشیده؟ و دیگر نیازهای خویش را چگونه برآورده نموده است؟ فارغ از ثقه نبودن راوی، یک نکته در این حدیث عجیب بنظر می­ رسد و آن اینکه در زمان به دنیا آمدن حضرت علی در سال 30 عام الفیل خانه کعبه مسقف نبوده، بنابراین امکان اینکه شخصی به درون خانه خدا رفته و چند روز در آن بماند و مردم نیز از او بی خبر باشند وجود نداشته. راوی این حدیث ادعا می کند که در آن چند روز مردم نمی دانستند که آنها چه می خورند و می نوشند و دیگر نیازهای خود را برآورده می­ کنند؟! در حالیکه همانگونه که بیان شد در کتب معتبر تاریخی و حدیثی آمده است که کعبه قبل از سال 35 اصلا مسقف نبوده و افراد حتی در صورت بسته بودن در می توانستند درون خانه خدا را ببینند. در کتاب سیره نبوی (213 ه.ق) ترجمه قاضی ابرقوه صفحه 125 چنین آمده است: چون سید سی و پنج سال تمام شد (سال سی و پنج عام الفیل)، یک روز قریش جمع شدند تا عمارت خانه کعبه بکنند. و کعبه در آن وقت سقف نداشت و دیوارهای آن بیش از قامت نمانده بود و خواستند تا آن را باز قاعده اول برند. و سبب اهتمام قریش به خانه کعبه عمارت کردن آن بود که در میان خانه کعبه خزینه ای به شکل چاهی پرداخته بودند و مالهای کعبه در آن می­ نهادند و آن چاه را "گنج خانه کعبه" گفتندی. اتفاق افتاد و جماعتی به شب برفتند و مالی چند بسیار از آن چاه برآوردند و ببردند. قریش بدانستند و آن جماعت بگرفتند و با ایشان عبرت ها کردند. پس چون این حالت بیفتاد در بند آن شدند تا دیوار خانه کعبه بلند باز کنند و کعبه را باز قاعده اول برند و همچنان که بود آن را مسقف باز کنند. همچنین در کتاب تاریخ طبری جلد 3 صفحه 33 چنین آمده است: ده سال پس از ازدواج پیامبر قرشیان کعبه را ویران کردند و از نو بساختند و به گفته ابن اسحاق این به سال سی و پنجم از تولد پیمبر صلی الله علیه و سلم بود (پنج سال بعد از تولد امام علی). ویران کردن خانه کعبه به سبب آن بود که یک چهاردیوار بی سقف بود و ارتفاع آن بیش از یک قامت نبود و می خواستند مرتفع تر بسازند و طاق بزنند زیرا کسانی از قرشیان گنجینه کعبه را که در چاهی در دل کعبه بود ربوده بودند. در کتاب الکامل فی التاریخ ابن کثیر نیز آمده است: در سی و پنجمین سال زندگی پیامبر، قرشیان کعبه را ویران کردند. انگیزه ویران کردنش این بود که خانه کعبه سنگ چینی بلندتر از اندام یک مرد بود. خواستند آن را بالاتر برند و بامی برای آن بسازند چرا که گروهی از قرشیان و دیگران، دو آهوی زرین را که در چاهی در درون کعبه بود، بدزدیدند. در کتاب وسائل الشیعه جلد 13 صفحه 263 آمده است که: بنای ابراهیمی کعبه سقف نداشت. برای نخستین بار، قریشیان خانه خدا را مسقف ساختند و برای رسیدن به بام کعبه از پلکان استفاده کردند. حال با توجه به اینکه بر اساس نص تاریخ کعبه در زمان تولد امام علی در سال 30 عام الفیل مسقف نبوده و چند دزد به راحتی می توانستند وارد آن شده و اموال متعلق بدانجا را به سرقت ببرند چگونه می توان پذیرفت که دیوار کعبه شکافته شده و شخصی چند روز در آن مانده و هیچ کس از چگونگی زندگی آن شخص در آن چند روز اطلاعی نداشته است؟ با توجه به مطالب بیان شده مشخص می شود که این روایت در زمانی جعل شده کعبه مسقف بوده و شخصی که این روایت را برای اولین بار نقل کرده از این نکته غافل بوده است که در زمان تولد حضرت علی خانه خدا سقف نداشته و قامت دیوارهایش هم آنقد کوتاه بود که اگر مردم میخواستند همانند همان دزدان به راحتی می توانستد وارد کعبه شوند!

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عماد

تولد حضرت علی علیه السلام در کعبه از اموری است که شیعه و حتی برخی از اهل سنت نیز آن را نقل کرده اند
از شیعه شیخ مفید(1) و بسیاری دیگر
و از اهل سنت مسعودی و ابن عساکر(2) و نیز افراد دیگر

پس اصل داستان قطعی است لذا برفرض که اشکالات نوشته بالا وارد باشد به حواشی آن وارد است نه اصل آن

1.شیخ مفید، الارشاد في معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص ۵
2.حافظ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۵۹۳؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ۲، ص ۳۵۸

اما تمام اشکالات آمده در نوشته بالا به این بر می گردد که کعبه سقف نداشته است و میشده از بالای کعبه احوال فاطمه بنت اسد را جویا شد. در مورد سقف کعبه گزارشها متفاوت است برخی از گزارشها حاکی از آن است که کعبه در زمان قصی بن کلاب مسقف شد(1) حتی پس از آن طبق برخی از گزارشها دیوار را تا 25 متر بالا برده اند(2)

پس گزارشهای مخالفی نیز وجود دارد که برطبق آنها کعبه سالها پیش از تولد حضرت علی علیه السلام مسقف بوده است. البته در جمع بین دو نوع از گزارشها می توان گفت که کعبه در زمان قصی مسقف شده تا تولد حضرت علی علیه السلام این سقف بر جا بوده و پس از آن به هر علتی تخریب شده است داستان سقف دار شدن زمان پیامبرصلی الله علیه و اله به بعد از تخریب بر می گردد
لذا با این داستان نمی توان تولد حضرت علی علیه السلام در کعبه و حتی حواشی آن را رد کرد

1.علی‌بن ماوردی، الاحکام‌السلطانیة والولایات‌الدینیة، ج۱، ص۴۱۸ـ۴۱۹، چاپ محمدجاسم حدیثی، بغداد ۱۴۲۲/۲۰۰۱؛ محمدبن حسن ابن‌درید، کتاب‌الاشتقاق، ج۱، ص۱۵۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
2.یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۰.قلقشندی، ج۴، ص۲۵۰ـ۲۵۱.

آنچه برای ما اهمیت دارد اصل داستان است نه آنچه شیخ مفید یا دیگران چند قرن بعد از این داستان فقط بر اساس شنیده ها آن را نقل کرده اند. باید دید که شیخ مفید یا هر شخص دیگری که این داستان را نقل کرده است بر اساس چه نصی معتقد بوده که حضرت علی در کعبه متولده شده است؟ شخصی می گوید من دیدم که فاطمه بنت اسد وارد کعبه شد و در آن فرزندش را به دنیا آورد. به فرض که شیخ مفید این کلام را از او پذیرفته آیا ما هم باید مقلد مطلق شیخ مفید باشیم؟ بحث علمی را نمی توان اینگونه مطرح کرد که چون یک یا چندین نفر از علما یک داستان را پذیرفته اند پس ما هم باید بپذیریم. ما می توانیم به کتب تاریخی و حدیثی در این باب مراجعه کرده و خودمان تشخیص بدهیم.
بنابراین اصل داستان قطعی نیست. زمانی که شما یک داستان را می شنوید که در آن چند تناقض وجود دارد کل داستان زیر سوال قرار می گیرد. برای مثال فرض کنید شخصی ادعا کند که تابستان پارسال زمانی که به قم آمد مردم در درون شهر بر روی برف ها سرسره بازی میکردند. شما نمی توانید بگویید اصل سرسره بازی قطعی است اما در تابستان در قم برف نیامده! چون که پیش فرض او غلط بوده پس کل داستان زیر سوال است. شخصی که داستان را برای ما روایت کرده مدعی شده که چون ما نتوانستیم در خانه را بگشاییم پس دانستیم که این یک کار الهی است و فاطمه بنت اسد سه یا چهار روز در آن خانه ماند. در حالیکه همانگونه که من در پیام اول عرض کردم در آن زمان کعبه مسقف نبود و بلندی دیوارهایش هم به اندازه قامت یک انسان بوده بنابراین به راحتی میشد وارد آن شد!

اینکه در زمان قصی بن کلاب کعبه مسقف شد یا در زمان تبع مشکلی را حل نمی کند. چون که این بزرگوار جد چهارم پیامبر است و زمان زیادی گذشته و تاریخ به ما می گوید که در سال 35 عام الفیل زمانی که پیامبر 35 ساله بود کعبه سقف نداشت. بنابراین اگر این روایت را هم بپذیریم مشکل باز حل نشده چون دو سه قرن پیش از پیامبر کعبه مسقف شده اما به مرور زمان سقف کعبه از بین رفته و در زمان پیامبر به نص تواریخ معتبر که قبلا آمد کعبه سقف نداشته.
فرمودید تا زمان حضرت علی سقف کعبه پابرجا بوده و بعد از آن به هر دلیلی از بین رفته! میشه لطف کنید دلیلتون رو ذکر بفرمایید؟!
بنده در 4 کتاب تاریخی و روایی معتبر نشان دادم که کعبه در زمان پیامبر سقف نداشته ... حتی کتاب وسائل الشیعه نیز صراحت دارد که کعبه را قریش مسقف کردند.

در ضمن دوست عزیز پیرامون این اتفاق تنها تناقض آنچه بیان شد نیست سوالاتی دیگری هم هست:
اولاً: راوی این ماجرا چه کسی بود؟ یزید نامی بوده که مشرک بوده و مشرک هم مرده است. آیا درست است؟یا که خیر کسان دیگری هم این ماجرا را دیده و روایت کرده اند؟ دیگر اینکه چرا حضرت ابوطالب در جریان غیبت همسرش پیگیر ماجرا نشده و سکوت کرده و نپرسیده که فاطمه بنت اسد سه روز است که کجا رفته؟ و نیز چرا با وجود حدوث این معجزه در کعبه ایی که پر از بت بوده، مشرکان از این ماجرا استفاده ابزاری نکردند و آن را دلیل بر حقانیت بتها ندانستند؟ و نیز چرا عام الفیل و نجات کعبه و آن معجزه الهی پرنده گان ابابیل در یادها ماند ولی این معجزه دیگر یعنی شکافتن دیوار کعبه و تولد نوزادی در آن و حتی صحبت کردن علی (ع) در نوزادی که مشابه ماجرای حضرت مریم است را فقط شیعیان نقل می کنند و آن هم به صورت مبهم؟ چرا در قرآن از این معجزه الهی صحبتی نشده است؟ پیرو این مسئله چه شد که فاطمه بنت اسد و علی (ع) در شهر مکه(مانند عیسی و مریم) قدیس نشدند؟ در آخر اینکه چرا خود علی (ع) به این ماجرا افتخار نکرده؟ آیا فقط آن شخص مشرک که راوی حدیث است شاهد

shahriar.karimi;916888 نوشت:
آنچه برای ما اهمیت دارد اصل داستان است نه آنچه شیخ مفید یا دیگران چند قرن بعد از این داستان فقط بر اساس شنیده ها آن را نقل کرده اند.


اگر اینگونه قضاوت کنیم که نباید هیچ گزارش تاریخی را قبول کنیم چون همه گزارشها پس از مدتی توسط امثال شیخ مفید، یعقوبی، طبری و ..........نوشته شده است با این حساب باید فاتحه تاریخ اسلام را خواند.

shahriar.karimi;916888 نوشت:
باید دید که شیخ مفید یا هر شخص دیگری که این داستان را نقل کرده است بر اساس چه نصی معتقد بوده که حضرت علی در کعبه متولده شده است؟

منظور از نص چیست؟ احادیث اهل بیت است یا گزارشهای تاریخی. اگر منظورتان گزارشهای تاریخی است همان اشکال بالا وارد است یعنی همه گزارشهای تاریخی که در دسترس ما است امثال شیخ مفید و .... نوشته اند

shahriar.karimi;916888 نوشت:
شخصی می گوید من دیدم که فاطمه بنت اسد وارد کعبه شد و در آن فرزندش را به دنیا آورد. به فرض که شیخ مفید این کلام را از او پذیرفته آیا ما هم باید مقلد مطلق شیخ مفید باشیم؟

بحث تقلید نیست بلکه راه شناخت گزارشهای تاریخی این است که مورخ متقدم گزارش را نقل می کند متقدمین بررسی می کنند یکی از راهای شناخت قدمت گزارش است، راه دیگر بررسی سندی است. به هر اینجا بحث شما فقط تردید در گزارش تولد حضرت علی علیه السلام نیست بلکه همه دقت بفرمائید همه ی گزارشهای تاریخی چنین است.

shahriar.karimi;916888 نوشت:
بحث علمی را نمی توان اینگونه مطرح کرد که چون یک یا چندین نفر از علما یک داستان را پذیرفته اند پس ما هم باید بپذیریم. ما می توانیم به کتب تاریخی و حدیثی در این باب مراجعه کرده و خودمان تشخیص بدهیم.


ما هم همین را می گوئیم. وقتی کسی می گوید کعبه سقف نداشت فورا قبول نمی کنیم گزارشهای مخالف را نیز می بینیم کنار هم می گذاریم و بررسی می کنیم اگر قابل جمع بود که بود اگر نبود با ابزارهای دیگر به بررسی آن می پردازیم

shahriar.karimi;916888 نوشت:
نابراین اصل داستان قطعی نیست. زمانی که شما یک داستان را می شنوید که در آن چند تناقض وجود دارد کل داستان زیر سوال قرار می گیرد.

عچب. یعنی اگر کسی گفت در تشیع جنازه امام خمینی 10 میلیون نفر بودند دیگری گفت نه خیر نه ملیون نفر بودند و دیگری سخن دیگر اصل رحلت امام خمینی زیر سوال می رود؟؟؟؟!!!!
یعنی اگر کسی گفت در کربلا 72 نفر شهید شدند دیگری گفت نه بالای صد نفر شهید شدند اصل شهادت امام حسین علیه السلام زیر سوال می رود؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
هیچگاه با زیر سوال رفتن حواشی یک داستان اصل داستان را نمی توان رد کرد مگر اینکه حواشی روی هم اصل داستان را تشکیل دهند و در جریان ولادت چنین نسیت نهایتا اگر گزارش شما اثبات شود داستان سه روز غذا نخوردن و ... زیر سوال می رود نه اصل داستان ولادت در کعبه

shahriar.karimi;916888 نوشت:
رای مثال فرض کنید شخصی ادعا کند که تابستان پارسال زمانی که به قم آمد مردم در درون شهر بر روی برف ها سرسره بازی میکردند. شما نمی توانید بگویید اصل سرسره بازی قطعی است اما در تابستان در قم برف نیامده! چون که پیش فرض او غلط بوده پس کل داستان زیر سوال است.

این قیاس مع الفارق است یعنی مطابق با نمونه ما نیست که قیاس کنیم. رد حواشی موقعی اصل داستان را زیر سوال می برد که حواشی مساوی شود با اصل داستان در مثال شما سسره بازی کردن اتفاق نمی افتد مگر با بودن برف اما در جریان ولادت در کعبه می شود تولد صورت پذیرد و سه روز هم گرسنه نبوده باشند پس رد حواشی مساوی با رد همه داستان نیست
همانند مثال رحلت امام خمینی و تعداد شهدای کربلا

shahriar.karimi;916888 نوشت:
شخصی که داستان را برای ما روایت کرده مدعی شده که چون ما نتوانستیم در خانه را بگشاییم پس دانستیم که این یک کار الهی است و فاطمه بنت اسد سه یا چهار روز در آن خانه ماند. در حالیکه همانگونه که من در پیام اول عرض کردم در آن زمان کعبه مسقف نبود و بلندی دیوارهایش هم به اندازه قامت یک انسان بوده بنابراین به راحتی میشد وارد آن شد!

اولا تنها این گزارش نیست که با رد آن کل داستان رد شود
ثانیا: در همین داستان نیز می توان برخی که موید دیگر دارد قبول کرد و برخی که موید ندارد قبول نکرد
ثالثا: آنچه به نظر شما داستان را رد می کند یعنی مسقف نبودن کعبه گزارش معارض دارد

shahriar.karimi;916891 نوشت:
اینکه در زمان قصی بن کلاب کعبه مسقف شد یا در زمان تبع مشکلی را حل نمی کند. چون که این بزرگوار جد چهارم پیامبر است و زمان زیادی گذشته و تاریخ به ما می گوید که در سال 35 عام الفیل زمانی که پیامبر 35 ساله بود کعبه سقف نداشت. بنابراین اگر این روایت را هم بپذیریم مشکل باز حل نشده چون چهار قرن پیش از پیامبر کعبه مسقف شده اما به مرور زمان سقف کعبه از بین رفته و در زمان پیامبر به نص تواریخ معتبر که قبلا آمد کعبه سقف نداشته.


چگونه حساب کردید که جد چهار می شود چهار قرن پیش یعنی جد دوم ما(پدر بزرگ ما) دویست سال پیش می زیسته؟؟ تقریبا برای هر نسل 25 سال حساب می کنند چون فاصله بنده با فرزندم کل عمر بنده نمی شود بلکه تقریبا 25 سال می شود
پس فاصله تقریبا صد سال است نه چهار صد سال

shahriar.karimi;916891 نوشت:
فرمودید تا زمان حضرت علی سقف کعبه پابرجا بوده و بعد از آن به هر دلیلی از بین رفته! میشه لطف کنید دلیلتون رو ذکر بفرمایید؟!

بعد گذشت سالیان از تجدید بنا خانه کعبه توسط قصی بن کلاب در جریان خوشبو کردن خانه کعبه توسط زنی با عود خانه کعبه آتش گرفت و آسیب جدی به خانه کعبه وارد شد به گونه ای که در اثر این آتش سوزی دیوار خانه کعبه سست شد و ترک برداشت و آنچه از پارچه بر آن آویزان بود سوخت و سقف خانه کعبه نیز ازبین رفت و خانه خدا چندین وقت به همین حال بود تا اینکه سیل ویرانگری در مکه آمد که در اثر آن نزدیک بود خانه کعبه به کلی تخریب شود لذا بزرگان قریش به این فکر افتادند تا خانه را تعمیر کنند(1)
با توجه به احترامی که قریش و دیگر قبایل برای کعبه قائل بودند این جریان نمی تواند سالیان بسیار طول کشیده باشد از طرفی داریم در سال 35 عام الفیل کعبه را باز سازی کردند لذا می توان گفت بازسازی کعبه بعد از این جریان بوده است اگر چه سیل هم کعبه را ویران نمود


[/HR]1. الازرقى، ابو الوليد محمد بن عبد الله بن احمد(زنده تا 241هق)، اخبار مكة و ما جاء فيها من الآثار، دار الاندلس‏، بيروت‏، 1416هق، ج1، ص 160. فكانت على ذلك من امرها ثم ان امرأة ذهبت تجمر الكعبة فطارت من مجمرتها شرارة فاحترقت كسوتها و كانت الكسوة عليها ركاما بعضها فوق بعض فلما احترقت‏ الكعبة توهنت جدرانها من كل جانب و تصدعت و كانت‏ الخرف‏ الاربعة عليهم مظللة و السيول متواترة، و لمكة سيول عوارم فجاء سيل عظيم على تلك الحال فدخل الكعبة و صدع جدرانها

shahriar.karimi;916891 نوشت:
بنده در 4 کتاب تاریخی و روایی معتبر نشان دادم که کعبه در زمان پیامبر سقف نداشته ... حتی کتاب وسائل الشیعه نیز صراحت دارد که کعبه را قریش مسقف کردند.

منظورتان از چهار کتاب معتبر چیست؟ اگر نام ببرید یکی یکی در مورد آنها صحبت می کنیم
البته این را هم در نظر داشته باشید که کتابهای تاریخی اولیه مثل طبری بر فرض معتبر بودن آن!!!! کتاب گزارش نویسی است یعنی گاهی یک جریان را با ده گزارش متفاوت و سند متفاوت نقل کرده است و بسیاری از آنها با هم متعارض هستند

shahriar.karimi;916895 نوشت:
در ضمن دوست عزیز پیرامون این اتفاق تنها تناقض آنچه بیان شد نیست سوالاتی دیگری هم هست:
اولاً: راوی این ماجرا چه کسی بود؟ یزید نامی بوده که مشرک بوده و مشرک هم مرده است. آیا درست است؟یا که خیر کسان دیگری هم این ماجرا را دیده و روایت کرده اند؟ دیگر اینکه چرا حضرت ابوطالب در جریان غیبت همسرش پیگیر ماجرا نشده و سکوت کرده و نپرسیده که فاطمه بنت اسد سه روز است که کجا رفته؟ و نیز چرا با وجود حدوث این معجزه در کعبه ایی که پر از بت بوده، مشرکان از این ماجرا استفاده ابزاری نکردند و آن را دلیل بر حقانیت بتها ندانستند؟ و نیز چرا عام الفیل و نجات کعبه و آن معجزه الهی پرنده گان ابابیل در یادها ماند ولی این معجزه دیگر یعنی شکافتن دیوار کعبه و تولد نوزادی در آن و حتی صحبت کردن علی (ع) در نوزادی که مشابه ماجرای حضرت مریم است را فقط شیعیان نقل می کنند و آن هم به صورت مبهم؟ چرا در قرآن از این معجزه الهی صحبتی نشده است؟ پیرو این مسئله چه شد که فاطمه بنت اسد و علی (ع) در شهر مکه(مانند عیسی و مریم) قدیس نشدند؟ در آخر اینکه چرا خود علی (ع) به این ماجرا افتخار نکرده؟ آیا فقط آن شخص مشرک که راوی حدیث است شاهد

ابتدا اشکالات قبلی را به نتیجه برسیم چشم به اینها هم می پردازیم

عماد;916958 نوشت:
اگر اینگونه قضاوت کنیم که نباید هیچ گزارش تاریخی را قبول کنیم چون همه گزارشها پس از مدتی توسط امثال شیخ مفید، یعقوبی، طبری و ..........نوشته شده است با این حساب باید فاتحه تاریخ اسلام را خواند.

دوست عزیز اگر متن قبلی رو خوب میخوندید میدونستید که منظور من چیه. ما برای درک درستی از تاریخ اسلام به روایات و اسناد دسته اول مراجعه میکنیم نه نظر علما. برای مثال اگر شخصی به شما بگوید که یک قضیه تاریخی اتفاق افتاده و چندین نفر از علما را هم نام ببرد که معتقدند این قضیه اتفاق افتاده آیا شما می پذیرید؟! علما درون خودشان با هم اختلاف دارند. ما به صرف اینکه یک یا چندین عالم پذیرفته اند که امام علی در کعبه متولد شده این قضیه را نخواهیم پذیرفت بلکه به دلایلشان رجوع میکنیم تا ببینیم آنهایی که پذیرفته اند به چه دلیلی این روایت را صحیح دانسته اند. اگر دلیلشان صحیح بود می پذیریم در غیر این صورت قبول نخواهیم کرد. در مورد این قضیه هم بهتر است به جای نقل قول از علما و بیان اینکه فلانی و فلانی این قضیه رو قبول کرده اند دلایلشون رو مطرح کنید یعنی ایکه اگر حاکم نیشابوری یا هر عالم دیگری معتقد است که جریان تولد حضرت علی در کعبه متواتر است باید احادیث متواتر به ما نشان بدهد نه اینکه بگوید که من دیدم متواتر است! من قبلا هم گفتم این نحوه بحث به هیچ وجه علمی نیست شما لطف بفرمایید و اصل احادیثی که بیان میکنند که حضرت علی در کعبه متولد شده رو به همراه سلسله راویان و توثیق اونها در کتب رجالی بیارید تا مشخص بشه که این دسته از روایات جعلی هستند یا خیر؟

عماد;916958 نوشت:
منظور از نص چیست؟ احادیث اهل بیت است یا گزارشهای تاریخی. اگر منظورتان گزارشهای تاریخی است همان اشکال بالا وارد است یعنی همه گزارشهای تاریخی که در دسترس ما است امثال شیخ مفید و .... نوشته اند

منظور گزارشهای تاریخی دسته اول است مانند سیره نبوی ابن هشام، تاریخ طبری، ابن اثیر و ... و البته احادیث متواتر. در هیچ کدام از تواریخ معتبر صدر اسلام به این قضیه کوچکترین اشاره ای نشده است. اگر این قضیه در کتب دسته اول و معتبر آمده شما لطف بفرمایید با ذکر سند و راوی اون رو نشون بدید.

عماد;916958 نوشت:
بحث تقلید نیست بلکه راه شناخت گزارشهای تاریخی این است که مورخ متقدم گزارش را نقل می کند متقدمین بررسی می کنند یکی از راهای شناخت قدمت گزارش است، راه دیگر بررسی سندی است. به هر اینجا بحث شما فقط تردید در گزارش تولد حضرت علی علیه السلام نیست بلکه همه دقت بفرمائید همه ی گزارشهای تاریخی چنین است.

راه شناخت گزارشهای تاریخی به هیچ وجه این نیست که شما به نظر علما بسنده کنید چرا که اگر اینگونه باشد دیگر چه نیازی به تحقیق و تفحص ما در مورد موضوعات مختلف دارد؟ خب متقدمین بررسی کرده اند. ما دیگر باید هر چه آنها گفتند بپذیریم! در ضمن اکثر همین متقدمینی که شما میگویید در کتاب خود کوچکترین اشاره ای به این قضیه نکرده اند یعنی اساسا آن را نپذیرفته اند. همانگونه که عرض شد برای ما ملاک دلایل افراد است و نظر هیچ عالمی بدون دلیل پذیرفتنی نیست.
اینکه می فرمایید یکی از راه ها بررسی سندی است بسیار خب احادیث مربوط به تولد حضرت علی را همراه با بررسی سندی بیاورید تا بررسی شود که آیا احادیث صحیح است یا خیر؟ حرف من از ابتدا هم همین بود

shahriar.karimi;916979 نوشت:
دوست عزیز اگر متن قبلی رو خوب میخوندید میدونستید که منظور من چیه. ما برای درک درستی از تاریخ اسلام به روایات و اسناد دسته اول مراجعه میکنیم نه نظر علما. برای مثال اگر شخصی به شما بگوید که یک قضیه تاریخی اتفاق افتاده و چندین نفر از علما را هم نام ببرد که معتقدند این قضیه اتفاق افتاده آیا شما می پذیرید؟!

بنده هم نگفتم چون شیخ مفید مرجع تقلید بوده و بنده مقلید ایشان، نظر ایشان را قبول کردم. شیخ مفید یکی از علمای متقدم است

shahriar.karimi;916979 نوشت:
علما درون خودشان با هم اختلاف دارند.

فکر نمی کنم این جمله ربطی به بحث داشته باشد

shahriar.karimi;916979 نوشت:
ا به صرف اینکه یک یا چندین عالم پذیرفته اند که امام علی در کعبه متولد شده این قضیه را نخواهیم پذیرفت بلکه به دلایلشان رجوع میکنیم تا ببینیم آنهایی که پذیرفته اند به چه دلیلی این روایت را صحیح دانسته انداگر دلیلشان صحیح بود می پذیریم در غیر این صورت قبول نخواهیم کرد.

اما نظر بنده این است علاوه بر نظر به دلایلشان، همین که چندین عالم نقل کرده اند داعیه بر دروغ گفتن نداشته اند می توان نظر آنان را تا اندازه ای تایید کرد

shahriar.karimi;916979 نوشت:
در مورد این قضیه هم بهتر است به جای نقل قول از علما و بیان اینکه فلانی و فلانی این قضیه رو قبول کرده اند دلایلشون رو مطرح کنید یعنی ایکه اگر حاکم نیشابوری یا هر عالم دیگری معتقد است که جریان تولد حضرت علی در کعبه متواتر است باید احادیث متواتر به ما نشان بدهد نه اینکه بگوید که من دیدم متواتر است!

ادعای تواتر از سوی عالمی که از طیف مقابل است خود دلیلی می تواند باشد بر صحت گزارش اگر چه تواتر را اثبات نکند

shahriar.karimi;916979 نوشت:
من قبلا هم گفتم این نحوه بحث به هیچ وجه علمی نیست

قبلا هم عرض کردم گاهی مسئله مسئله فقهی است بررسی سندی مو به مو انجام می شود اما اینکه حضرت علی علیه السلام مثلا چند سال داشته دارد همین که چند مورخ نقل کرده باشند کافی است چون دلیلی بر جعل ندارند مخصوصا اگر از علمای مخالف باشند.

shahriar.karimi;916979 نوشت:
ما لطف بفرمایید و اصل احادیثی که بیان میکنند که حضرت علی در کعبه متولد شده رو به همراه سلسله راویان و توثیق اونها در کتب رجالی بیارید تا مشخص بشه که این دسته از روایات جعلی هستند یا خیر؟

ضمن اینکه عرض کردم اگر بنا باشد چنین برخوردی با گزارشها کنیم گزارشی از صافی رد نخواهد شد چرا که این شیوه، شیوه بحث فقهی است نه تاریخی اصل داستان را نقل می کنیم

حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى … قَالَ قَالَ يَزِيدُ بْنُ‏ قَعْنَبٍ‏ كُنْتُ جَالِساً مَعَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ ... إِذْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ كَانَتْ حَامِلَةً بِهِ لِتِسْعَةِ أَشْهُرٍ ...‏ فَرَأَيْنَا الْبَيْتَ وَ قَدِ انْفَتَحَ عَنْ ظَهْرِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ فِيهِ وَ غَابَتْ عَنْ أَبْصَارِنَا وَ الْتَزَقَ الْحَائِطُ فَرُمْنَا أَنْ يَنْفَتِحَ لَنَا قُفْلُ الْبَابِ فَلَمْ يَنْفَتِحْ فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِكَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ...(1)

يزيد بن‏ قعنب‏ گويد من با عباس بن عبد المطلب و جمعى از عبد العزى برابر خانه كعبه نشسته بوديم كه فاطمه بنت اسد مادر امير المؤمنين (ع) كه نه ماه باو آبستن بود آمد و درد زائيدن داشت گفت خدايا من بتو ايمان دارم و بدان چه از نزد تو آمده است از رسولان و كتابها مؤمنم و بسخن جدم ابراهيم خليل تصديق دارم و او است كه اين بيت عتيق را ساخته بحق آنكه اين خانه را ساخته و بحق مولودى كه در شكم منست ولادت را بر من آسان كن، يزيد بن‏ قعنب‏ گويد ما بچشم خود ديديم كه خانه از پشت شكافت و فاطمه بدرون آن رفت و از ديده ما نهان شد و ديوار بهم آمد و خواستيم قفل در خانه را بگشائيم گشوده نشد و دانستيم كه اين امر از طرف خداى عز و جل است و پس ازچهار روز بيرون آمد و امير المؤمنين را در دست داشت و سپس گفت من بر همه زنان گذشته فضيلت دارم زيرا آسيه بنت مزاحم خدا را بنهانى پرستيد در آنجا كه خوب نبود پرستش خدا جز از روى ناچارى و مريم دختر عمران نخل خشك را بدست خود جنبانيد تا از آن خرماى تازه چيد و خورد و من در خانه محترم خدا وارد شدم و از ميوه بهشت و بار و برگش خوردم و چون خواستم بيرون آيم يك هاتفى آواز داد اى فاطمه نامش را على بگذار كه او على است و خداى اعلى ميفرمايد من نام او را از نام خود گرفتم و بادب خود تاديبش نمودم و غامض علم خود را باو آموختم و اوست كه بت‏ها را در خانه من ميشكند و او است كه در بام خانه‏ام اذان ميگويد و مرا تقديس و تمجيد ميكند خوشا بر كسى كه او را دوست دارد و فرمان بردار و بدا بر كسى كه او را دشمن دارد و نافرمانى كن

1. ابن بابويه، محمد بن على معروف به شیخ صدوق، الامالی، كتابچى‏، تهران‏،1376،چاپ ششم، ص132؛ همان، علل الشرائع‏، كتاب فروشى داورى‏، قم، 1385ش، ج1، ص135.

عماد;916959 نوشت:
عچب. یعنی اگر کسی گفت در تشیع جنازه امام خمینی 10 میلیون نفر بودند دیگری گفت نه خیر نه ملیون نفر بودند و دیگری سخن دیگر اصل رحلت امام خمینی زیر سوال می رود؟؟؟؟!!!!
یعنی اگر کسی گفت در کربلا 72 نفر شهید شدند دیگری گفت نه بالای صد نفر شهید شدند اصل شهادت امام حسین علیه السلام زیر سوال می رود؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
هیچگاه با زیر سوال رفتن حواشی یک داستان اصل داستان را نمی توان رد کرد مگر اینکه حواشی روی هم اصل داستان را تشکیل دهند و در جریان ولادت چنین نسیت نهایتا اگر گزارش شما اثبات شود داستان سه روز غذا نخوردن و ... زیر سوال می رود نه اصل داستان ولادت در کعبه

منظور از تناقض اختلاف در روایت نیست! مثلا در جنگ بدر عده ای میگویند که تعداد سپاه اسلام 300 نفر بوده عده ای میگویند 310 یا 313. این نوع گزارش تناقض نیست. منظور این است که با مسلمات تاریخی یا عقلی در تناقض باشد. شما قضیه کربلا که تمام کتب معتبر آن را ذکر کرده اند با قضیه ای که هیچ کتابی ذکری از آن بمیان نیاورده مقایسه می کنید. اصل قضیه کربلا ثابت است اما کیفیت کشته شدن و جنگیدن محل اختلاف است. اگر تمام کتب تاریخی هم ذکر می کردند که حضرت علی در کعبه به دنیا آمده و فقط در جزئیات اختلاف داشتند ما اصل آن را می پذیرفتیم. ولی در این مورد تنها حدیث موجود مربوط می شود به یک شخصی که مشرک بوده و داستان را نقل کرده. فارغ از مشرک بودن یا نبودن ما می گوییم این داستانی که نقل کرده مخالف با مسلمات تاریخی است که قلا ذکر شد و آن هم اینکه کعبه در آن تاریخ اساسا مسقف نبوده که شخصی چند روز در آن بماند و کسی از حال او با خبر نشود.
اینکه فرمودید در صورت قبول مسقف نبودن کعبه فقط سه روز غذا نخوردن زیر سوال می رود باید عرض کنم که خیر در این صورت راوی دروغگو خواهد بود و کل داستان زیر سوال است چرا که همانگونه که بیان شد ایشان تنها شخصی است که این واقعه را گزارش کرده است. کعبه در آن زمان محل رفت و آمد مردمان بوده و اگر اتفاقی به این درجه از اهمیت رخ میداد می بایست افراد دیگر نیر آن را نقل می کردند. عقلا نیز چنین چیزی محال است که در مکه اتفاقی به این درجه از اهمیت روی دهد و فقط یک نفر شاهد آن باشد. اگر افراد دیگری این قضیه را مشاهده و گزارش کرده اند شما لطفا گزارش و روایت ایشان را ذکر فرمایید.

عماد;916958 نوشت:
ما هم همین را می گوئیم. وقتی کسی می گوید کعبه سقف نداشت فورا قبول نمی کنیم گزارشهای مخالف را نیز می بینیم کنار هم می گذاریم و بررسی می کنیم اگر قابل جمع بود که بود اگر نبود با ابزارهای دیگر به بررسی آن می پردازیم

در این مورد سریع قبول نمیکنید! اما اگر یک مشرک گفت که علی در کعبه متولد شده به سرعت نور می پذیرید چون اینجا حرف او در تایید اعتقادات شماست!

عماد;916959 نوشت:
این قیاس مع الفارق است یعنی مطابق با نمونه ما نیست که قیاس کنیم. رد حواشی موقعی اصل داستان را زیر سوال می برد که حواشی مساوی شود با اصل داستان در مثال شما سسره بازی کردن اتفاق نمی افتد مگر با بودن برف اما در جریان ولادت در کعبه می شود تولد صورت پذیرد و سه روز هم گرسنه نبوده باشند پس رد حواشی مساوی با رد همه داستان نیست
همانند مثال رحلت امام خمینی و تعداد شهدای کربلا

همانگونه که عرض شد قضیه کربلا از جهت تاریخی به تواتر رسیده اما در مورد یک قضیه که فقط یک نفر راوی دارد شما با استفاده از تناقض داستان می توانید کل داستان را نپذیرید. هر چند که روایت از این جهت که واحد هم هست پذیرفتنی نیست. شما روایت واحد رو از دوستان پیامبر هم نمی پذیرید ولی اینجا چون با مذاقتان خوش می آید حاضرید که تنها روایت در مورد داستان را از زبان یک مشرک بپذیرید.

عماد;916959 نوشت:
اولا تنها این گزارش نیست که با رد آن کل داستان رد شود
ثانیا: در همین داستان نیز می توان برخی که موید دیگر دارد قبول کرد و برخی که موید ندارد قبول نکرد
ثالثا: آنچه به نظر شما داستان را رد می کند یعنی مسقف نبودن کعبه گزارش معارض دارد

اولا لطف کنید گزارش معارضی که بیان می کند که در زمان پیامبر نه در زمان قصی که جد چهارم پیامبر بوده سقف نداشته بیان کنید. ثانیا اگر این گزارش تنها گزارش نیست خب لطف کنید بقیه گزارشها را هم بیان فرمایید که مثلا امام علی یا حضرت محمد یا ابوطالب یا سایر بزرگان قریش یا هر شخصی دیگری این رویداد شگرف رو مشاهده و به ما گزارش داده باشد.

شیخ طوسی همین داستان را با کمی تفاوت از امام جعفر صادق علیه السلام نقل کرده است البته طرق دیگری نیز وجود دارد

قَالَ ابْنُ شَاذَانَ: وَ حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَلِيٍّ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ)، عَنْ آبَائِهِ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)


1. الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 706


عماد;916960 نوشت:
با توجه به احترامی که قریش و دیگر قبایل برای کعبه قائل بودند این جریان نمی تواند سالیان بسیار طول کشیده باشد از طرفی داریم در سال 35 عام الفیل کعبه را باز سازی کردند لذا می توان گفت بازسازی کعبه بعد از این جریان بوده است اگر چه سیل هم کعبه را ویران نمود

آنچه که اهمیت دارد این است که تاریخ بیان میکند که در سال 35 کعبه مسقف شد و قبل از آن سقف نداشت. اگر شما معتقدید که 5 سال قبل از آن مسقف بوده و دیوارهایش بلند دلایل مستند تاریخی نشون بدید نه اینکه حدس بزنید که چون قریش برای کعبه احترام قایل بوده پس نمیشه قبول کرد که کعبه مدت زیادی بدون سقف نبوده! این نظر شخصی شماست و نمی تواند قابل قبول باشد. کتاب سیره نبوی چنین آمده است:
چون سید سی و پنج سال تمام شد (سال سی و پنج عام الفیل)، یک روز قریش جمع شدند تا عمارت خانه کعبه بکنند. و کعبه در آن وقت سقف نداشت و دیوارهای آن بیش از قامت نمانده بود و خواستند تا آن را باز قاعده اول برند. و سبب اهتمام قریش به خانه کعبه عمارت کردن آن بود که در میان خانه کعبه خزینه ای به شکل چاهی پرداخته بودند و مالهای کعبه در آن می­ نهادند و آن چاه را "گنج خانه کعبه" گفتندی. اتفاق افتاد و جماعتی به شب برفتند و مالی چند بسیار از آن چاه برآوردند و ببردند. قریش بدانستند و آن جماعت بگرفتند و با ایشان عبرت ها کردند. پس چون این حالت بیفتاد در بند آن شدند تا دیوار خانه کعبه بلند باز کنند و کعبه را باز قاعده اول برند و همچنان که بود آن را مسقف باز کنند.

عماد;916961 نوشت:
منظورتان از چهار کتاب معتبر چیست؟ اگر نام ببرید یکی یکی در مورد آنها صحبت می کنیم
البته این را هم در نظر داشته باشید که کتابهای تاریخی اولیه مثل طبری بر فرض معتبر بودن آن!!!! کتاب گزارش نویسی است یعنی گاهی یک جریان را با ده گزارش متفاوت و سند متفاوت نقل کرده است و بسیاری از آنها با هم متعارض هستند

منظور کتاب سیره نبوی ابن هشام (213 ه.ق) تاریخ طبری جلد 3 صفحه 33، کتاب الکامل فی التاریخ ابن کثیر و حتی کتاب وسائل الشیعه جلد 13 صفحه 263 و بسیاری کتب دیگر که به همین چهار مورد بسنده میکنیم.
در اولین پست تمامی موارد ذکر شد.
همین که در کتاب تاریخ طبری که به قول شما گاهی یک جریان را با ده گزارش متفاوت و سند متفاوت نقل کرده است هیچ خبری از این جریان نیست جای بسی تامل دارد.

عماد;916995 نوشت:
شیخ طوسی همین داستان را با کمی تفاوت از امام جعفر صادق علیه السلام نقل کرده است البته طرق دیگری نیز وجود دارد

قَالَ ابْنُ شَاذَانَ: وَ حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَلِيٍّ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ)، عَنْ آبَائِهِ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)

1. الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 706

من که روایتی ندیدم! لطف کنید به خوبی جستجو کنید و تمام روایات موجود در این زمینه را ذکر کنید. گفتن اینکه البته طرق دیگری نیز وجود دارد کمکی به حل قضیه نخواهد کرد. تمام طرق را ذکر بفرمایید به همراه اصل حدیث و بررسی سلسله راویان

shahriar.karimi;916990 نوشت:
منظور از تناقض اختلاف در روایت نیست! مثلا در جنگ بدر عده ای میگویند که تعداد سپاه اسلام 300 نفر بوده عده ای میگویند 310 یا 313. این نوع گزارش تناقض نیست.

آنچه شما فرمودید این را نمی رساند شما فرمویده اید
shahriar.karimi;916888 نوشت:
بنابراین اصل داستان قطعی نیست. زمانی که شما یک داستان را می شنوید که در آن چند تناقض وجود دارد کل داستان زیر سوال قرار می گیرد.

shahriar.karimi;916990 نوشت:
منظور این است که با مسلمات تاریخی یا عقلی در تناقض باشد.

چگونه سقف داشتن را از مسلمات تاریخی گرفته اید در صورتیکه هم گزارش متناقض به معانی واقعی دارد تواتری ندارد زیرا اگر منظورتان تواتر علمی است معنای خاص خود را دارد

shahriar.karimi;916990 نوشت:
شما قضیه کربلا که تمام کتب معتبر آن را ذکر کرده اند با قضیه ای که هیچ کتابی ذکری از آن بمیان نیاورده مقایسه می کنید.

هیچ کتابی نقل نکرده؟؟ بنده تعجب می کنم از شما که ظاهرا اطلاعات خوبی دارید
کتاب های مخصوصی در این زمنیه نوشته شده است از جمله:
درمورد ولادت امیرالمومنین علی (ع) تحقیقات و کتابهای زیادی در طی قرون متوالی نوشته شده است. برخی از کتابهایی که با همین موضوع نوشته شده اند عبارتند از:
1 ـ مولد امیرالمؤمنین علیه‏السلام؛ تألیف: مورّخ بزرگ شیعه در قرن دوم هجرى، لوط بن یحیى‏بن سعید، معروف به «ابومخنف» متوفّاى 157 ه.ق . این كتاب در 222 صفحه در نجف اشرف به طبع رسیده است.
2 ـ مولد امیرالمؤمنین علیه‏ السلام؛ تألیف: وهب ‏بن وهب ‏بن عبدالله‏ بن زمعه، معروف به «قاضى ابوالبخترى» متوفّاى 200ه .
نجاشى از این كتاب یاد كرده و خطیب بغدادى آن را توسّط «رجاء بن سهل صنعانى» روایت كرده است.
3 ـ مولد امیرالمؤمنین علیه‏السلام؛ تألیف: پیشواى محدّثان «شیخ صدوق» متوفّاى 381 ه .ق . این كتاب تا قرن هفتم محفوظ بود. سید بن طاووس، متوفّاى 664 ه . ق . حدیثى را از آن نقل كرده، مى‏نویسد: «من این حدیث را در كتاب «مولد مولانا على بالبیت» تألیف ابوجعفر محمدبن بابویه دیدم و از آن كتاب روایت مى‏كنم.
4 ـ مولد على علیه‏السلام؛ تألیف: ابوالعلاء، محمدبن سهل همدانى، متوفّاى 569 ه . ق . قطعات بازمانده از آن، بازسازى شده و زیر چاپ است.
5 ـ مولد على علیه‏السلام؛ تألیف: شاذان جبرئیل قمى، از اعلام قرن ششم هجرى. قسمت‌هاى بر جاى مانده، بازسازى شده زیر چاپ است.
6ـ حدیث مولد الامام على‏بن ابى‏طالب علیه‏السلام؛ تألیف: ابوالحسن، احمدبن عبدالله‏ بكرى، متوفّاى 952 ه . ق . نسخه خطى این كتاب، در كتابخانه الهیّات مشهد، در ضمن مجموعه‏اى به شماره 1045 موجود است.
7 ـ مولد امیرالمؤمنین على‏بن ابى‏طالب علیه‏السلام؛ تألیف: شیخ محمد ابوعزیز خطّى، از علماى برجسته بحرین، در قرن دوازدهم هجرى قمرى .این كتاب در سال 1372 ه . ق . در 222 صفحه رقعى در نجف اشرف به طبع رسیده است.


[/HR]

عماد;916987 نوشت:
فکر نمی کنم این جمله ربطی به بحث داشته باشد

به بحث مربوطه ... چون علما درون خودشان اختلاف دارند. بنابراین نمی توان به استناد حرف یک یا چند تن از علما یک بحث علمی را پذیرفت. همانگونه که عرض شد مهم دلایل علما است نه اعتقادشان

عماد;916987 نوشت:
ادعای تواتر از سوی عالمی که از طیف مقابل است خود دلیلی می تواند باشد بر صحت گزارش اگر چه تواتر را اثبات نکند

اولا که اهل سنت حضرت علی را خلیفه چهارم و از صحابه می دانند و از این باب با شما اختلافی ندارند و در این مبحث اهل سنت طیف مقابل محسوب نمی شوند. اما اگر دلیل شما برای اثبات ولادت امام علی همین است که عالمی از طیف مقابل پذیرفته که دیگر بنده هیچ بحثی ندارم.

عماد;916987 نوشت:
قبلا هم عرض کردم گاهی مسئله مسئله فقهی است بررسی سندی مو به مو انجام می شود اما اینکه حضرت علی علیه السلام مثلا چند سال داشته دارد همین که چند مورخ نقل کرده باشند کافی است چون دلیلی بر جعل ندارند مخصوصا اگر از علمای مخالف باشند.

این موضوع با سن و سال حضرت علی متفاوت است. اینکه حضرت علی چند سال داشته امر خارق العاده ای نیست. چطور این دو مساله را با هم مقایسه می کنید! اگر امام علی در کعبه متولد شده باشد آن هم با آن کیفیت و معحزات پیامبر و امام علی باید هزاران بار برای اثبات حقانیت خود به آن اشاره می کردند.

shahriar.karimi;916990 نوشت:
در این مورد تنها حدیث موجود مربوط می شود به یک شخصی که مشرک بوده و داستان را نقل کرده.

اولا: اگر بنا باشد همه گزارشهای مشرکین را کنار بگذاریم باید تمام تاریخ مربوط به ایران باستان، روم باستان، جاهلیت عرب و .... که از طریق آنها گزارش شده کنار بگذاریم
ثانیا: شیخ طوسی از امام صادق علیه السلام و نیز عباس بن عبدالمطلب نفل کرده است پس فقط یزید راوی آن نیست یزید تنها آثار اهل سنت راوی آن است

shahriar.karimi;916990 نوشت:
فارغ از مشرک بودن یا نبودن ما می گوییم این داستانی که نقل کرده مخالف با مسلمات تاریخی است که قلا ذکر شد و آن هم اینکه کعبه در آن تاریخ اساسا مسقف نبوده که شخصی چند روز در آن بماند و کسی از حال او با خبر نشود.

مسلمات تاریخی!!؟؟
با آنکه گزارش متعارض دارد
با آنکه سندش را بررسی نکرده اید
با آنکه کتابهایی مانند طبری نقل کرده اند که کتاب جامعی است اما معتبر نیست و ....

shahriar.karimi;916990 نوشت:
عقلا نیز چنین چیزی محال است که در مکه اتفاقی به این درجه از اهمیت روی دهد و فقط یک نفر شاهد آن باشد. اگر افراد دیگری این قضیه را مشاهده و گزارش کرده اند شما لطفا گزارش و روایت ایشان را ذکر فرمایید.

اولا کدام عقل
ثانیا: ظاهرا اطلاع ندارید که در صدسال بنی امیه و 500سال بنی عباس تا توانسته اند فضائل حضرت علی علیه السلام را کتمان کرده اند و آنچه نیز وجود دارد ظاهرا از قیچی سانسور آنان جان سالم به در برده است

عماد;917006 نوشت:
هیچ کتابی نقل نکرده؟؟ بنده تعجب می کنم از شما که ظاهرا اطلاعات خوبی دارید
کتاب های مخصوصی در این زمنیه نوشته شده است از جمله:
درمورد ولادت امیرالمومنین علی (ع) تحقیقات و کتابهای زیادی در طی قرون متوالی نوشته شده است. برخی از کتابهایی که با همین موضوع نوشته شده اند عبارتند از:
1 ـ مولد امیرالمؤمنین علیه‏السلام؛ تألیف: مورّخ بزرگ شیعه در قرن دوم هجرى، لوط بن یحیى‏بن سعید، معروف به «ابومخنف» متوفّاى 157 ه.ق . این كتاب در 222 صفحه در نجف اشرف به طبع رسیده است.
2 ـ مولد امیرالمؤمنین علیه‏ السلام؛ تألیف: وهب ‏بن وهب ‏بن عبدالله‏ بن زمعه، معروف به «قاضى ابوالبخترى» متوفّاى 200ه .
نجاشى از این كتاب یاد كرده و خطیب بغدادى آن را توسّط «رجاء بن سهل صنعانى» روایت كرده است.
3 ـ مولد امیرالمؤمنین علیه‏السلام؛ تألیف: پیشواى محدّثان «شیخ صدوق» متوفّاى 381 ه .ق . این كتاب تا قرن هفتم محفوظ بود. سید بن طاووس، متوفّاى 664 ه . ق . حدیثى را از آن نقل كرده، مى‏نویسد: «من این حدیث را در كتاب «مولد مولانا على بالبیت» تألیف ابوجعفر محمدبن بابویه دیدم و از آن كتاب روایت مى‏كنم.
4 ـ مولد على علیه‏السلام؛ تألیف: ابوالعلاء، محمدبن سهل همدانى، متوفّاى 569 ه . ق . قطعات بازمانده از آن، بازسازى شده و زیر چاپ است.
5 ـ مولد على علیه‏السلام؛ تألیف: شاذان جبرئیل قمى، از اعلام قرن ششم هجرى. قسمت‌هاى بر جاى مانده، بازسازى شده زیر چاپ است.
6ـ حدیث مولد الامام على‏بن ابى‏طالب علیه‏السلام؛ تألیف: ابوالحسن، احمدبن عبدالله‏ بكرى، متوفّاى 952 ه . ق . نسخه خطى این كتاب، در كتابخانه الهیّات مشهد، در ضمن مجموعه‏اى به شماره 1045 موجود است.
7 ـ مولد امیرالمؤمنین على‏بن ابى‏طالب علیه‏السلام؛ تألیف: شیخ محمد ابوعزیز خطّى، از علماى برجسته بحرین، در قرن دوازدهم هجرى قمرى .این كتاب در سال 1372 ه . ق . در 222 صفحه رقعى در نجف اشرف به طبع رسیده است.

شما دوباره رفتید سراغ کتب! سراغ اینکه فلان عالم گفته من تو فلان کتاب این قضیه رو دیدم!
برای جلوگیری از طولانی شدن بحث بنده پیشنهاد می کنم شما تمام روایاتی که در باب این قضیه آمده را همراه با بررسی سندی ذکر بفرمایید تا مشخص شود که این روایت از چند طریق گزارش شده است؟ طبیعتا منظور من این نیست که لیست کتب رو پشت سر هم دوباره ذکر کنید لطفا دقت بفرمایید منظور من این است که این اتفاق را چند نفر با مشاهده کرده اند و برای ما گزارش کرده اند!؟ طبیعتا در آن زمان می بایست که قضیه ای به این درجه از اهمیت را حداقل چندین تن مشاهده کرده و تا سالیان سال در مورد آن صحبت شود. به جای اینکه کتاب معرفی کنید لطف بفرمایید روایاتی که دال بر تولد حضرت علی در کعبه است رو بیاورید تا بررسی کنیم که آیا این روایات صحیح است یا خیر؟ تا کنون فهمیدیم که فقط یک نفر شاهد این قضیه مهم بوده آن هم یزید بن قعنب. یعنی در جایی مثل کعبه که محل عبادت تمام اقوام مکی و ... بوده کعبه شکافته شده و فقط یک نفر این قضیه را دیده. اگر شخص دیگری نیز شاهد این قضیه بوده و گزارش کرده ذکر کنید لطفا

shahriar.karimi;916991 نوشت:
در این مورد سریع قبول نمیکنید! اما اگر یک مشرک گفت که علی در کعبه متولد شده به سرعت نور می پذیرید چون اینجا حرف او در تایید اعتقادات شماست!

لطفا تهمت نزنید چون فکر می کنم بنا را بر قبول نکردن گذاشته اید در این صورت ادامه بحث را جدل می دانم و از ادامه بحث صرف نظر می کنم
بهتر است شئون اخلاقی بحث رعایت شود

shahriar.karimi;916993 نوشت:
همانگونه که عرض شد قضیه کربلا از جهت تاریخی به تواتر رسیده اما در مورد یک قضیه که فقط یک نفر راوی دارد شما با استفاده از تناقض داستان می توانید کل داستان را نپذیرید.

اولا عرض شد تنها یک راوی ندارد
وثانیا اینکه«در مورد یک قضیه که فقط یک نفر راوی دارد شما با استفاده از تناقض داستان می توانید کل داستان را نپذیرید.» طبق کدام قاعده علمی؟ این نظریه کدام عالم تاریخی یا حدیثی است؟؟

shahriar.karimi;916994 نوشت:
اولا لطف کنید گزارش معارضی که بیان می کند که در زمان پیامبر نه در زمان قصی که جد چهارم پیامبر بوده سقف نداشته بیان کنید. ثانیا اگر این گزارش تنها گزارش نیست خب لطف کنید بقیه گزارشها را هم بیان فرمایید که مثلا امام علی یا حضرت محمد یا ابوطالب یا سایر بزرگان قریش یا هر شخصی دیگری این رویداد شگرف رو مشاهده و به ما گزارش داده باشد.


گزارش را قبلا عرض کردم و عرض کردم که در صد سال بنی امیه و ... تا توانسته اند فضائل حضرت علی علیه السلام را کتمان کرده اند

عماد;917011 نوشت:
اولا: اگر بنا باشد همه گزارشهای مشرکین را کنار بگذاریم باید تمام تاریخ مربوط به ایران باستان، روم باستان، جاهلیت عرب و .... که از طریق آنها گزارش شده کنار بگذاریم
ثانیا: شیخ طوسی از امام صادق علیه السلام و نیز عباس بن عبدالمطلب نفل کرده است پس فقط یزید راوی آن نیست یزید تنها آثار اهل سنت راوی آن است

یک مسلمان برای اثبات اعتقاداتش به سراغ مشرکین نمی رود. در ضمن تاریخ ایران و روم جزء اعتقادات ما نیست! اگر احادیث مشرکان پذیرفتنی است پس چرا در کتب رجالی یکی از مهم ترین دلایل پذیرش یک روایت را مسلمان بودن راوی آن دانسته اند؟ شما با این اعتقاد علم رجال را زیر سوال خواهید برد. چگونه در سایر احادیث و روایات می گویید که فلانی مشرک بود و روایاتش پذیرفته نیست اما در اینجا روایت شخص دیگری که او هم مشرک بوده را می پذیرید! اگر روایات مشرکین هم قابل قبول است بفرمایید که از این پس این شرط را در علم رجال رعایت نکنیم و اساسا اسلام و شرک راوی را در ثقه بودن یا نبودن وی دخیل نکنیم!

shahriar.karimi;917013 نوشت:
شما دوباره رفتید سراغ کتب! سراغ اینکه فلان عالم گفته من تو فلان کتاب این قضیه رو دیدم!

بنده خدا چرا بحث را به درازا می کشید شما فرمودید جریان کربلا در همه کتابها آمده و این جریان در هیچ کتابی نیامده است بنده هم عرض کرده نه خیر در نه تنها درکتابهای مختلف آمده بلکه کتابهای مستقل در این باره نوشته شده است

عماد;917011 نوشت:
مسلمات تاریخی!!؟؟
با آنکه گزارش متعارض دارد
با آنکه سندش را بررسی نکرده اید
با آنکه کتابهایی مانند طبری نقل کرده اند که کتاب جامعی است اما معتبر نیست و ....

با آنکه بنده چندبار از شما خواستم که روایات معارض را ذکر کنید شما فقط به اینکه در زمان قصی ابن کلاب کعبه مسقف شده بسنده کردید. بنده قبلا هم ذکر کردم ایشان جد چهارم پیامبر است شما باید دلیلی ذکر کنید که نشان دهد در زمان پیامبر اسلام کعبه مسقف بوده نه جد چهارم ایشان!

عماد;917011 نوشت:
اولا کدام عقل
ثانیا: ظاهرا اطلاع ندارید که در صدسال بنی امیه و 500سال بنی عباس تا توانسته اند فضائل حضرت علی علیه السلام را کتمان کرده اند و آنچه نیز وجود دارد ظاهرا از قیچی سانسور آنان جان سالم به در برده است

اینکه در زمان بنی امیه یا بنی عباس احتمال دارد تاریخ را تحریف کرده باشند دلیل بر این نمی شود که ما هر چه دوست داریم به تاریخ اسلام بچسبانیم و سپس ادعا کنیم که چون بنی امیه با ائمه دشمن بوده اند آن مطلب ذکر نشده است! اگر این باب باز شود هر کسی می تواند در مورد تاریخ اسلام هر ادعایی که بخواهد بکند و سپس بگوید حکام آن زمان نگذاشته اند که نوشته شود. در این صورت یک فردی که اسلام را قبول ندارد می تواند هر تهمتی به پیامبر بزند و بگوید چون خود مسلمانان تاریخ را نوشته اند این قضایا را در تواریخ خود ذکر نکرده اند!

shahriar.karimi;916997 نوشت:
آنچه که اهمیت دارد این است که تاریخ بیان میکند که در سال 35 کعبه مسقف شد و قبل از آن سقف نداشت. اگر شما معتقدید که 5 سال قبل از آن مسقف بوده و دیوارهایش بلند دلایل مستند تاریخی نشون بدید نه اینکه حدس بزنید که چون قریش برای کعبه احترام قایل بوده پس نمیشه قبول کرد که کعبه مدت زیادی بدون سقف نبوده! این نظر شخصی شماست و نمی تواند قابل قبول باشد. کتاب سیره نبوی چنین آمده است:

اولا تاریخ می گوید در سال 35 سقف نداشت. از کی نداشته را مشخص نمی کند
ثانیا: با این نظر شما باب تحلیل تاریخی بسته می شود تحلیل تاریخی بنده که مستند به گزارش نیز بود این است که نمی تواند گفت یک روز پس از فوت قصی سقف کعبه برداشته شده و تا سال35 بدون سقف بوده است بلکه گزارش تولد حضرت علی السلام موید این مطلب است

shahriar.karimi;916997 نوشت:
چون سید سی و پنج سال تمام شد (سال سی و پنج عام الفیل)، یک روز قریش جمع شدند تا عمارت خانه کعبه بکنند. و کعبه در آن وقت سقف نداشت و دیوارهای آن بیش از قامت نمانده بود و خواستند تا آن را باز قاعده اول برند. و سبب اهتمام قریش به خانه کعبه عمارت کردن آن بود که در میان خانه کعبه خزینه ای به شکل چاهی پرداخته بودند و مالهای کعبه در آن می­ نهادند و آن چاه را "گنج خانه کعبه" گفتندی. اتفاق افتاد و جماعتی به شب برفتند و مالی چند بسیار از آن چاه برآوردند و ببردند. قریش بدانستند و آن جماعت بگرفتند و با ایشان عبرت ها کردند. پس چون این حالت بیفتاد در بند آن شدند تا دیوار خانه کعبه بلند باز کنند و کعبه را باز قاعده اول برند و همچنان که بود آن را مسقف باز کنند.


لطلفا آدرس را بنویسید سند را هم دقیق بنویسد سلسله سند را نیز از نظر رجالی بررسی کنید تا این گزارش را قبول کنیم این همان روشی است که خود شما به آن اعتقاد دارید

عماد;917014 نوشت:
اولا عرض شد تنها یک راوی ندارد
وثانیا اینکه«در مورد یک قضیه که فقط یک نفر راوی دارد شما با استفاده از تناقض داستان می توانید کل داستان را نپذیرید.» طبق کدام قاعده علمی؟ این نظریه کدام عالم تاریخی یا حدیثی است؟؟

شما فقط فرمودید که یک راوی ندارد! خب راوی دوم و سوم و چهارم را چرا بیان نمی کنید!!!!!!!! خب بیاورید روایاتی که افراد دیگری غیر از یزید بن قعنب این داستان را مشاهده کرده باشند!!

عماد;917014 نوشت:
تا توانسته اند فضائل حضرت علی علیه السلام را کتمان کرده اند

پس وقتی کتمان شده شما از کجا خبر دار شدید؟! اگر این قضیه کتمان شده پس طبیعتا به دست ما نرسیده پس چه اصرای دارید چیزی که در تاریخ به قول شما کتمان شده رو اثبات کنید!

عماد;917016 نوشت:
بنده خدا چرا بحث را به درازا می کشید شما فرمودید جریان کربلا در همه کتابها آمده و این جریان در هیچ کتابی نیامده است بنده هم عرض کرده نه خیر در نه تنها درکتابهای مختلف آمده بلکه کتابهای مستقل در این باره نوشته شده است

شما لطف کنید برای اینکه بحث به درازا کشیده نشده روایات مختلف (طرق مختلف) این حدیث را ذکر بفرمایید.

عماد;917019 نوشت:
لطلفا آدرس را بنویسید سند را هم دقیق بنویسد سلسله سند را نیز از نظر رجالی بررسی کنید تا این گزارش را قبول کنیم این همان روشی است که خود شما به آن اعتقاد دارید

در تمام کتب حدیثی و تاریخی این قضیه به حد تواتر ذکر شده که در زمان پیامبر کعبه سقف نداشته و زمانی که پیامبر 35 سال داشتند کعبه مسقف شد. زمانی که یک قضیه را هم کتب تاریخی و هم روایات تایید میکند به حد تواتر رسیده یعنی افراد مختلف این قضیه را مشاهده و نقل کرده اند. بحث من هم با شما همین است. در روایت مربوط به تولد امام علی راوی فقط یک نفر است این برای بار چندم است که از شما خواهش میکنم اگر شخص دیگری شاهد شکافته شدن کعبه بوده ذکر کنید اگر خیر بگویید تنها راوی این داستان یزید بن قعنب است. بعدا میرویم سراغ اینکه آیا روایت او قابل قبول است یا خیر ولی ابتدا مشخص کنید که چند نفر در مکه این واقعه را مشاهده و روایت کرده اند؟؟

عماد;916855 نوشت:
در مورد سقف کعبه گزارشها متفاوت است برخی از گزارشها حاکی از آن است که کعبه در زمان قصی بن کلاب مسقف شد(1) حتی پس از آن طبق برخی از گزارشها دیوار را تا 25 متر بالا برده اند(2)

من در مورد سقف کعبه در زمان حضرت علی سوال کردم پاسخ شما برگشت به سال 400 میلادی! یعنی بنده می گویم که در زمان حضرت محمد سال 605 میلادی کعبه دوباره مسقف شد پس این نشان می دهد که در سال 600 هم سقف نداشته اگر داشته شما نشان بدهید. شما می گویید بله در سال 400 سقف داشته! سوال من در مورد قصی بن کلاب نبود سوال در مورد زمان دیگری است. اینکه 200 سال پیش از این جریان کعبه مسقف شده در سال 400 یا 450 مسقف شده دلیلی بر این نمی شود که در زمان حضرت علی هم مسقف بوده.
حال اگر بپذیریم که قصی بن کلاب در سال 450 کعبه را سقف زده و ارتفاع دیوارهایش را تا 25 ذراع (نه 25 متر!) بالا برده تاریخ به ما می گوید که در سال 605 کعبه سقف نداشته ... حال ما در مورد سال 600 صحبت میکنیم. به کدام یک نزدیکتر است؟ به سال 450 یا سال 605؟ عقلا کدامیک را می توان پذیرفت؟ اگر شواهدی در دست باشد که نشان دهد در زمان حضرت علی کعبه مسقف بود و بعد از سال 600 سقف کعبه و دیوارهایش ریخته می پذیریم در غیر این صورت عقلا چون سال 600 زمان تولد حضرت علی به سال 605 زمان بازسازی کعبه بسیار نزدیک تر از سال 450 زمان قصی ابن کلاب است پس می توان پذیرفت که در زمان تولد حضرت علی دیوارها و سقف کعبه همان حال 5 سال بعد را داشته نه حال 200 سال قبل را!

[=arial narrow]من از اول بحث را دنبال می کنم و به حرفهای بی منطق آقای کریمی تاسف می خوردم حدث می زنم با توجه به اینکه آقای کریمی د قبول کردن ندارد ادامه بحث آب در هاون کوبیدن است
جناب کریمی شما طبری سنی متعصب را معتبر می دانی؟ ما نمی دانیم
شما ابن هشام سنی را معتبر می دانی؟
شاید معنای معتبر در قاموس ولغت نامه شما تغییر کرده؟؟
اگر دقت کنید طبری جریان غدیر را یک کلمه هم ننوشته ولی گوسفند ابوبکرو عمر دوفولو زائیده نوشته
او جریان قیام حره را در سه سطر جمع و جور کرده
این شخص متعصب دروغگو معتبر ه و حرفش برو برگرد نداره اما مفید اعتبار نداره
خب جناب کارشناس اول معنای اعتبار را به اقای کریمی بفهمان بعد بحث کعبه را داشته باشید

ما از اول بحث تا حالا حتی یک سند از آقای کریمی ندیدیم اگر دارید پستش را نشان دهید

بنده هم از اول تا کنون حتی یک حرف منطقی از اقای کریمی ندیدم
ظاهرا هر چه ایشان اعتقاد دارند از مسلمات است و هر چه طرف مقابل بگوید باید اثبات کند
ما حرف منطقی از ایشان ندیدیم
پیشنهاد می دهم موضوع به موضوع جلو بروند که بی منطق بودن ایشان معلوم شود
ابتدا اعتبار کتابها
سپس بحث قصی
سپس بحث ساخت مسجد در سال35
سپس بحث ولادت در کعبه
والا این جور به نتیجه نخواهید رسید و هر کس حرفش خودش را تکرار می کند یکی با منطق یکی بی منطق

shahriar.karimi;917025 نوشت:
من در مورد سقف کعبه در زمان حضرت علی سوال کردم پاسخ شما برگشت به سال 400 میلادی! یعنی بنده می گویم که در زمان حضرت محمد سال 605 میلادی کعبه دوباره مسقف شد پس این نشان می دهد که در سال 600 هم سقف نداشته اگر داشته شما نشان بدهید. شما می گویید بله در سال 400 سقف داشته! سوال من در مورد قصی بن کلاب نبود سوال در مورد زمان دیگری است. اینکه 200 سال پیش از این جریان کعبه مسقف شده در سال 400 یا 450 مسقف شده دلیلی بر این نمی شود که در زمان حضرت علی هم مسقف بوده.
حال اگر بپذیریم که قصی بن کلاب در سال 450 کعبه را سقف زده و ارتفاع دیوارهایش را تا 25 ذراع (نه 25 متر!) بالا برده تاریخ به ما می گوید که در سال 605 کعبه سقف نداشته ... حال ما در مورد سال 600 صحبت میکنیم. به کدام یک نزدیکتر است؟ به سال 450 یا سال 605؟ عقلا کدامیک را می توان پذیرفت؟ اگر شواهدی در دست باشد که نشان دهد در زمان حضرت علی کعبه مسقف بود و بعد از سال 600 سقف کعبه و دیوارهایش ریخته می پذیریم در غیر این صورت عقلا چون سال 600 زمان تولد حضرت علی به سال 605 زمان بازسازی کعبه بسیار نزدیک تر از سال 450 زمان قصی ابن کلاب است پس می توان پذیرفت که در زمان تولد حضرت علی دیوارها و سقف کعبه همان حال 5 سال بعد را داشته نه حال 200 سال قبل را!

با سلام
1
در آنچه شما نوشتید گفته است دیدیم یعنی تنها یک نفر شاهد ماجرا نبوده است ...
2
وقتی دیوار شکافته شده است عموما افراد به سمت در می روند و همان ابتدا از بالای دیوار دید نمیزنند پس عقلایی است که ابتدا به سمت درب کعبه رفته اند اما چون درب باز نمی شده متوجه شده اند که خواست خدا است که کسی وارد خانه نشود
پس طبیعی است که کسی از بالای دیوار نگاه نکند زیرا فهمیدند که درب به این خاطر باز نشد که کسی فضولی نکند پس کسی از بالای دیوار هم نگاه نکرده است ...
3
هم چنین احتمال دارد وقتی دیوار شکافته شده ایشان از نظر پنهان شده است و حتی از بالای دیوار هم دیده نمیشده اند و چون اصل این کار معجزه بوده است و درب کعبه هم باز نمیشده تا زمانی که ایشان از کعبه بیرون امده، پس از نظر پنهان شدن، امری طبیعی در داستان خواهد بود... یعنی هر سه امرِ از نظر پنهان شدن، باز نشدن درب و شکافته شدن درب همگی جزو معجزه بوده اند ...
4
هم چنین قصی بن کلاب که کعبه را مسقف کرد رئیس قریش بود و فرزندان او مسئولیت کعبه را بعد از او به عهده داشتند و از انجا که جدشان کعبه را مسقف کرده بود این یک اصل بوده است و کسی آن را تغییر نداده است ..
در واقع مسقف بودن کعبه اصل است و غیر مسقف ماندش غیر طبیعی بوده است ...
تخریب کعبه هم معمولا با سیل یا آتش بوده است ...
لذا وقتی تخریب میشده است آن را تعمیر کرده و مسقف می کردند ...
5
همچنین به خاطر حفظ بت ها یا اموال قیمتی که در داخل کعبه بوده است مسقف بودن آن، منطقی است ...
پس مسقف نبودن کعبه اصولا مدت زیادی طول نمیکشیده است ...

به یه بنده خدایی گفتن که ما یه داستان برات تعریف میکنیم تو بگو کجاش غیر منطقیه :
یه روز جمعه ای یه نفر تصادف میکنه و اونقد شدت تصادفش زیاد بوده که سرش از بدنش جدا میشه! مردم سریع میرن داروخونه چسب میگیرن و سرشو دوباره به تنش وصل میکنن...
یارو میگه خب معلومه! جمعه ها که داروخونه باز نیست!

حالا قضیه ما هم با شما همینه...چون قضیه چسبوندن سر به بدن (شکافتن کعبه) رو یه امر کاملا معقول و منطقی میدونید ما مجبوریم بریم سراغ اینکه کعبه اون زمان اصلا سقف نداشته... دوستانی که فرمودن بنده حرفام رفرنس نداشته لازمه که دوباره پست اول رو بخونن. من در حال خواندن کتاب سیره نبوی ابن هشام به این قضیه برخوردم که در سال 35 عام الفیل کعبه مسقف نبوده بعد به سراغ کتابای دیگه مثل تاریخ طبری و الکامل فی التاریخ رفتم تو همون کتابا هم عین همین مطلبو دیدم. بعد تو اینترنت که سرچ زدم دیدم تو کتابای شیعه مثل وسائل الشیعه جلد 13 هم اومده که قریش کعبه رو مسقف کردن و قبل از اون تاریخ کعبه سقف نداشته و برام جالب شد که چجوری زمانی که کعبه سقف نداشته مادر حضرت علی تونسته تو یه مکان بدون سقف بچش رو به دنیا بیاره و کسی هم داخلش نشه. در همون کتاب نوشته که چند نفر دزد به راحتی وارد کعبه شدند و بهمین خاطر قریش در سال 35 یعنی 5 سال بعد از تولد امام علی تصمیم می گیره که کعبه رو مسقف کنه.

حالا جهت اطلاع دوستانی که پیام دادن باید عرض کنم مثل همون لطیفه این داستان هم از اول تا آخرش غیر منطقیه و هیچ عقلی درست جور در نمیاد مگر اینکه شما مث اون دوستمون همشو معجزه بدونید یعنی مثلا کعبه سقف نداشته ولی چون معجزه بوده کسی هم نگاه نکرده! بهرحال دوستان عزیز به فرض اینکه من هیچ منبعی ذکر نکردم شما ادعایی رو مطرح کردید و بر شماست که دلیل مطرح کنید. شما می فرمایید که حضرت علی در کعبه متولد شدند. بسیار خب! اگه ممکنه به ترتیب سوالات من رو جواب بدید:
1- چه افرادی شاهد این ماجرا بوده اند؟ لطفا اسامی و روایات مذکور را ذکر کنید (منظور این نیست که یک عالم پذیرفته باشد منظور روایتی است که در آن شخصی گفته باشه من آنجا بودم و دیدم) چون طبیعی است که داستانی به این درجه از اهمیت را باید تمام افرادی که در اطراف کعبه بوده اند مشاهده کنند و چون این قضیه سه روز هم طول کشیده می بایست مردم به دور کعبه جمع شوند همهمه به پا شود و جریان در تمام مکه منعکس شود. حال شما بفرمایید که چند نفر این داستان را مشاهده روایت کرده است؟
2- چرا حضرت ابوطالب در جریان غیبت همسرش پیگیر ماجرا نشده و سکوت کرده و نپرسیده که فاطمه بنت اسد سه روز است که کجا رفته؟
3- چرا این ماجرا در مکه منعکس نشد و هیچ کسی از آن سخنی به میان نیاورد؟
4- چرا با وجود حدوث این معجزه در کعبه ایی که پر از بت بوده، مشرکان از این ماجرا استفاده ابزاری نکردند و آن را دلیل بر حقانیت بتها ندانستند؟
5- چرا قضیه عام الفیل که 30 سال قبل از تولد حضرت علی بود در قرآن آمده اما این ماجرا در هیچ کجای قرآن نیست؟
6- چرا خود پیامبر یا حضرات علی، حسن، حسین هیچ جا از این واقعه شگفت انگیز یاد نکرده اند؟ چرا حضرت علی در نامه هایش به معاویه به نسبش و نسبتش به پیامبر افتخار می کند و این را دلیلی برای حقانیتش میشمرد اما هرگز به داستان تولدش در کعبه و شکافتن دیوار کعبه اشاره ای نمی کند؟
7- کارشناس محترم در پاسخ به بنده در مورد روایت فرمودند که در جایی که ما روایات معارض داشته باشیم نمی توانیم قطعی آن را بپذیریم (در مورد سقف کعبه)؛ حال باید پرسید که مگر در مورد تولد امام علی در کعبه روایات معارض وجود ندارد؟
مجلسى در بحارالانوار جلد مخصوص به حضرت على باب ( تاريخ ولادته و حكمه و شمائله ) احاديث فراوان دارد كه رد تواتر ادعايى در محل تولد است مثلأ احاديت 12 و 15 آدرس فوق تولد را خانه ابوطالب ذكر كرده اند جرا روايات فراوان او( نزديك 40 حديث ) سند قرار نمی گیرد ولى يك روايت از فردی مشرک که از لحاظ علم رجالی هم هجهول است مورد قبول و تواتر رسان محسوب ميشود!
چرا با اینکه ابوطالب پدر حضرت علی گفته است که علی در خانه خودش بدنیا آمد شما باز هم اصرار دارید که حرف یزید بن قعنب مشرک را بپذیرد؟
8- بر اساس نص تاریخ (که در پست صفحه اول منابع آن ذکر شد) در سال 605 میلادی درست 5 سال بعد از تولد امام علی کعبه مسقف نبوده و قریش کعبه را ویران کرد. انگیزه ویران کردنش این بود که خانه کعبه سنگ چینی بلندتر از اندام یک مرد بود. خواستند آن را بالاتر برند و بامی برای آن بسازند چرا که گروهی از قرشیان و دیگران، دو آهوی زرین را که در چاهی در درون کعبه بود، بدزدیدند (الکامل فی التاریخ ابن اثیر، جلد 2، ص 854؛ تاریخ طبری جلد 3، ص 33، سیره نبوی ابن هشام، ص 125).
اگر دلیلی مستند دارید بر اینکه در سال 600 میلادی کعبه مسقف بوده ارائه فرمایید. چون اگر دلیلی وجود نداشته باشد فرض بر این است که کعبه در سال 600 به همان حال 605 بوده تا زمانی که قریش مجددا آن را بازسازی کرد.

لطف کنید مورد به مورد پاسخ دهید.

shahriar.karimi;917143 نوشت:

نقل قول:
ما مجبوریم بریم سراغ اینکه کعبه اون زمان اصلا سقف نداشته...

سقف نداشتن کعبه در زمان تولد امام علی علیه السلام نیاز به دلیل دارد
نه سقف داشتن آن ...
همانطور که گفتم قصی بن کلاب کعبه را مسقف کرد.

نقل قول:
دوستانی که فرمودن بنده حرفام رفرنس نداشته لازمه که دوباره پست اول رو بخونن.

بله رفرنس ندادید
شما باید یک رفرنس بیاورید که در زمان تولد امام علی علیه السلام ( سی عام الفیل نه سی و پنج عام الفیل )، کعبه سقف نداشته است اما چنین رفرنسی وجود ندارد.
اتفاقا روایتی که نقل شده موید سقف داشتن است نه سقف نداشتن...

نقل قول:
مث اون دوستمون همشو معجزه بدونید یعنی مثلا کعبه سقف نداشته ولی چون معجزه بوده کسی هم نگاه نکرده!

به همه ی آنچه گفته شد توجه کنید ...
بنده گفتم اصل بر مسقف بودن است و مسقف نبودن دلیل می خواهد که چنین دلیلی وجود ندارد بلکه دلیلی بر مسقف بودن داریم...
و گفتم فرضا که بپذیریم کعبه مسقف نبوده باشد دلیلی منطقی دارد :
شما در کجا سراغ دارید که زنی که وضع حمل دارد را در معرض دید همه قرار دهند ؟!
حتی یک مرد غریبه حاضر نیست یک زن غریب در جلوی چشمان دیگران باشد ...
حالا چه طور انتظار دارید که خداوند، مادر امام علی علیه السلام را در معرض دید دیگران قرار دهد ؟! تا مردم او را دید بزنند ؟!
پس طبیعی است که وقتی او را داخل خانه ی کعبه می برد یعنی نمی خواهد کسی او را ببیند ...
طبیعی است وقتی درب خانه ی کعبه باز نمی شود یعنی نمی خواهد کسی او را ببیند ...
چه طور انتظار دارید ایشان مورد نظر مردم قرار بگیرند ؟!!!
حضرت مریم هم هنگام وضع حمل در معرض دید مردم نبود ... قبل از آن هم در اتاق معبد یا مسجدی بوده و دور از چشم مردم بوده است...
پس اگر فرضا کعبه مسقف نبوده باشد، خداوندی که دیوار کعبه را شکافته است و درب کعبه را باز نمی کند، کمترین انتظار این است که او را از انظار مردم پنهان کند ....

نقل قول:
چرا حضرت ابوطالب در جریان غیبت همسرش پیگیر ماجرا نشده و سکوت کرده و نپرسیده که فاطمه بنت اسد سه روز است که کجا رفته؟


مگر در تاریخ گفته اند حضرت ابوطالب پیگیر ماجرا نشده که برای شما تعجب آور است ؟!
اتفاقا طبیعی است که یک مرد پیگیر غیبت همسرش شود ... پس اگر تاریخ برای ما چیزی نگفته باشد ما به حکم عقل سلیم می دانیم که ابوطالب پیگیر شده و فهمیده که همسرش در خانه ی خدا رفته و ایشان منتظر بیرون امدن همسرش شده ...

نقل قول:

چرا این ماجرا در مکه منعکس نشد و هیچ کسی از آن سخنی به میان نیاورد؟


ممکن است منعکس شده اما منابع آن از میان رفته است. خصوصا وقتی می دانیم بنی امیه و دیگران در دوران حکومت خود، تمام سعی خود را کرده اند تا فضایل اهل بیت را از میان ببرند ...
پس دلیل نمی شود هر امری در تاریخ منعکس شود ...
مثلا چرا شکافته شدن ماه توسط پیامبر که یک پدیده ی جهانی است توسط تاریخ نویسان منعکس نشده است ؟ و فقط توسط چند روایت در منابع اسلامی ذکر شده است ؟

نقل قول:
چرا قضیه عام الفیل که 30 سال قبل از تولد حضرت علی بود در قرآن آمده اما این ماجرا در هیچ کجای قرآن نیست؟


مگر قرار است همه ی فضایل ایشان در قرآن ذکر شود ؟!

نقل قول:
مجلسى در بحارالانوار جلد مخصوص به حضرت على باب ( تاريخ ولادته و حكمه و شمائله ) احاديث فراوان دارد كه رد تواتر ادعايى در محل تولد است مثلأ احاديت 12 و 15 آدرس فوق تولد را خانه ابوطالب ذكر كرده اند


چه خوب که شما این روایات را پیدا کرده اید و به آن توجه می کنید
از شما و کارشناس می خواهم که روایات را بیاورید ...
و از کارشناس می خواهم پاسخ بدهند ...

نقل قول:
چرا با اینکه ابوطالب پدر حضرت علی گفته است که علی در خانه بدنیا آمد شما باز هم اصرار دارید که حرف یزید بن قعنب مشرک را بپذیرد؟
بله سوال منطقی است و باید منتظر پاسخ قانع کننده باشیم.

و طاها;917148 نوشت:
سقف نداشتن کعبه در زمان تولد امام علی علیه السلام نیاز به دلیل دارد
نه سقف داشتن آن ...
همانطور که گفتم قصی بن کلاب کعبه را مسقف کرد.

دوست عزیز من ...
بنده که منکر مسقف شدن کعبه توسط قصی بن کلاب نشدم (هر چند که منابعی که کارشناس فرمودن رو در اختیار ندارم) اما در سایت ویکی فقه همین مطلب کارشناس آمده یعنی گفته شده که در کتب تاریخ یعقوبی و قلقشندی آمده است که قصی بن کلاب اولین شخصی بود که پس از تبع کعبه را مسقف کرد. من منکر این قضیه نشدم و فرض رو بر صحت گذاشتم. حال همان تواریخ که ذکر شد به اضافه رفرنس هایی که قبلا خدمتتون عرض کردم بیان کردند که در سال 605 میلادی کعبه سقف نداشت. شما می فرمایید که بنده باید دلیلی مطرح کنم مبنی بر اینکه 5 سال قبل از سال 605 یعنی سال 600 هم کعبه مسقف نبوده.
بنده عرض کردم که قصی بن کلاب متولد سال 400 و متوفی سال 480 است. یعنی به فرض اگر در سال 450 کعبه را مسقف کرده باشد تا سال 600 (زمان تولد حضرت علی) 150 سال گذشته. حال تاریخ به ما گزارش می دهد که در سال 605 کعبه سقف نداشته و قریش آن را ویران کرده و مجددا بازسازی کردند.
بنده عرضم این هست چه سیل و آتش سوزی و چه مرور زمان موجب از بین رفتن سقف و دیوارهای کعبه شده باشه بهرحال در سال 605 کعبه یک چهاردیواری بی سقف بوده. و همان تواریخی که بنده خدمتتون عرض کردم وقتی سخن از بازسازی کعبه میزنند هیچ اسمی از سیل، آتش سوزی و ... نمی زنند و فقط بیان می کنند که کعبه در آن زمان سقف نداشت. طبیعی و معقول این است که اگر پس از تولد حضرت علی سیلی یا آتش سوزی در مکه رخ میداد می بایست مورخ گزارش کند و پس از پرداختن به آن اتفاق بگوید که مثلا چون این سیل یا آتش سوزی در مکه رخ داد سپس کعبه بر اثر آن خراب شد و مکیان دوباره کعبه را بازسازی کردند. اما این ماجرا به هیچ وجه عنوان نشده و بلعکس دلیل بازسازی کعبه در کتبی که بنده در اختیار دارم اینگونه آمده است:
الکامل فی التاریخ ابن اثیر جلد 2 ص 854


در کتاب سیره نبوی ابن هشام ص 91 یا 125 چنین آمده:

در کتاب تاریخ طبری صفحه 33 جلد 3 چنین آمده است:

همانگونه که مشاهده می فرمایید در هیچ کدام از این کتب سخنی از این به میان نیامده که سبب بازسازی کعبه سیل یا آتش سوزی بود که در مکه اتفاق افتاد برعکس همانگونه که مشاهده فرمودید دلیل بازسازی کعبه این بیان شده که کعبه سنگ چینی بدون سقف بوده (یعنی آن زمان اینگونه بوده). اگر شما منبعی در اختیار دارید که در آن آمده باشد که پس از تولد حضرت علی در مکه سیلی آمد و کعبه خراب شد و سبب بازسازی کعبه همان بود خوشحال میشم منیع رو ذکر بفرمایید. در غیر این صورت عاقلانه تر این است که ما تصور کنیم که کعبه 5 سال قبل از این داستان به همین شکل بوده نه به شکل 150 سال پیش. و همانگونه که عرض شد که چنین اتفاقی می افتاد می بایست مورخین در گزارش هایشان در مورد ازمنه قبل از بعثت حتما در این مورد سخن می گفتند چه اینکه مورخان در کتب خود در مورد مسائلی به مراتب کم اهمیت تر سخن گفته اند و اگر در زمانی که پیامبر سی و چند ساله بودند در مکه سیلی میامد یا آتش سوزی کعبه را خراب میکرد حتما می بایست ذکر میشد.

و طاها;917148 نوشت:
مگر قرار است همه ی فضایل ایشان در قرآن ذکر شود ؟!

اگر کمی تامل فرمایید خواهید دید که می بایست در قرآن ذکر این واقعه حتما می آمد. آیا خداوند معجزه به این درجه از اهمیت را انجام داده که فقط یک مشرک به نام یزید بن قعنب آن را مشاهده کند؟! یا این باید حجتی باشد بر همگان که این کودک عادی نیست. بنابراین این جریان می بایست حتما در قرآن ذکر میشد دوست من (همانگونه که قضیه اصحاب فیل در قرآن آمده). نه تنها در قرآن نیامده که هیچ حدیثی از پیامبر وجود ندارد که از این قضیه حرفی زده باشند یا خود امام علی هیچ جا این قضیه را بیان نکرده است. از نظر من منطقی به نظر نمی رسد و این قضیه به قدری شگفت است که اگر اتفاق می افتاد در عرب و عجم به ضرب المثل بدل شده و همگان در مورد آن حرف میزدند. حضرت علی در نهج البلاغه بارها و بارها برای اثبات ویژگی های برترشان از نسبشان نام برده اند یا مثلا فرموده اند که من پسر فلانیم یا هاشمی ام یا پسر عموی ما بود که پیامبر شد در حالیکه اگر این قضیه اتفاق می افتاد می بایست حتما ذکر می فرمودند که من همانم که در کعبه متولد شدم. من همانم که کعبه بخاطر من شکافت! در حالیکه هیچ جا نداریم/
هیچ جا نداریم که امام حسین در کربلا فرموده باشند که من پسر مولود کعبه هستم!
دوست عزیز من قصد بنده زیر سوال بردن شخصیت امام علی نیست و تنها هدف رسیدن به حقیقت و زدودن خرافات است. موفق باشید

و طاها;917148 نوشت:
ممکن است منعکس شده اما منابع آن از میان رفته است. خصوصا وقتی می دانیم بنی امیه و دیگران در دوران حکومت خود، تمام سعی خود را کرده اند تا فضایل اهل بیت را از میان ببرند ...
پس دلیل نمی شود هر امری در تاریخ منعکس شود ...
مثلا چرا شکافته شدن ماه توسط پیامبر که یک پدیده ی جهانی است توسط تاریخ نویسان منعکس نشده است ؟ و فقط توسط چند روایت در منابع اسلامی ذکر شده است ؟

این مساله را در جای دیگری در صفحات قبل اگر مراجعه بفرمایید پاسخ دادم. اگر بنا بر این باشد که ما هر چه خواستیم به تاریخ اضافه کنیم و بعد مدعی شویم که بنی امیه نقل نکرده اند دیگر چگونه می توان در مورد تاریخ تحقیق کرد؟! هر کسی از فردا ادعایی می کند و می گوید بنی امیه نگذاشتند در تاریخ منعکس شود. همانگونه که قبلا هم بیان کردم هر انسان منحرفی از این پس هر تهمتی که بخواهد به پیامبر می زند و خواهد گفت که مسلمانان تاریخ را نوشته اند پس طبیعی است که فلان قضیه که بر ضد پیامبرشان است را منعکس نکنند!

با اینکه بنده می پذیرم که در طول تاریخ امکان تحریف و حتی از بین رفتن اسناد وجود داشته اما این به هیچ وجه دلیل مناسبی نیست برای اینکه هر چه می خواهیم به تاریخ نسبت دهیم. بهرحال آنچه به دست ما رسیده همین است و هر ادعایی در همین چارچوب مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

قصی بن کلاب، کعبه را مسقف کرد.
هیچ کس انتظار ندارد فرزندان او بیایند سقف کعبه را بردارند...
پس در مدت تقریبا صد و پنجاه سال، کعبه توسط فرزندان قصی بن کلاب محافظت میشده و تنها دلیلی که ممکن است کعبه را ویران کند یا سقفش را از بین ببرد، بلایای طبیعی یا برداشتن سقف برای مرمت است....
بلایای مورد انتظار باران شدید یا سیل یا آتش سوزی است...
و این دو مورد در تاریخ بنای کعبه سابقه داشته است....

پس دو حالت بیشتر متصور نیست :
فرزندان قصی بن کلاب که مسئول این کار بودند خودشان سقف را برداشته اند و کعبه را بدون سقف کرده اند که عاقلانه نیست.
بلایای طبیعی باعث تخریب بنا شده....

من مورد دوم را عاقلانه تر میدانم.
عاقلانه است که بعد از تخریب ان را درست کنند اگر چه مدتی طول بکشد...
روایتی که در باب تولد امام در کعبه اورده شد موید مسقف بودن است یا لا اقل در این مورد ساکت است.

روایات شما مربوط به پنج سال بعد از تولد است...

موضوع قفل شده است