جمع بندی چرا از غیر از اهل کتاب جزیه اخذ نمی شود؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا از غیر از اهل کتاب جزیه اخذ نمی شود؟

سلام
[h=4]تتمه ای در مورد احکام اهل ذمه[/h]
[h=4](گفتار در کسی که از او جزیه می گیرند)[/h] مسأله 1 - از یهود و نصاری که اهل کتاب هستند و هر ملتی که شبهه داشتن کتاب در آنها هست نظیر مجوسیان جزیه یعنی مالیات سرانه گرفته می شود، و در این حکم فرقی نیست بین مذاهب مختلفه آنان نظیر کاتولیک و پروتستان و غیر اینها هر چند که در فروع و بعضی از اصول مختلف باشند بعد از آنکه همه نصاری یا یهود یا مجوس خوانده می شوند.
مسأله 2 - حکومت اسلامی جزیه را از سایر فرقه های کفار یعنی مشرکین مانند بت پرستان و ستاره پرستان و غیر اینها نمی پذیرد، چه عرب و چه عجم، چه اینکه خود را بصاحب کتابی مثل ابراهیم و داود و انبیائی دیگر منسوب کنند و چه نکنند، بنابراین از غیر یهود و نصاری و مجوس غیر از اسلام آوردن و یا کشته شدن پذیرفته نیست، و همچنین از کسانیکه در اصل یکی از این سه کیش را نداشته اند و جدیدا یعنی بعد از نسخ شرایع سه گانه بوسیله اسلام به این کیش ها در آمده اند جزیه پذیرفته نیست و کافر جربی شناخته می شوند که یا به اسلام در می آیند یا کشته می شوند، چه اینکه قبلا مشرک بوده باشند و چه از فرقه های باطل دیگر باشند.
با این وجود یعنی بسیاری از ادیان و پیروان آن کافر حربی محسوب شده و باید کشته شوند،
آیا این احکام درست هستند؟دین صلح نمیتونه باشه که!وقتی جزیه میگیره و بین شهروندان اسلامی و غیر اسلامی تفاوت قائل میشه
اینطورنیس؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد شعیب


سوال:با توجه به این دو مساله در باره کفار :
مسأله 1 - از یهود و نصاری که اهل کتاب هستند و هر ملتی که شبهه داشتن کتاب در آنها هست نظیر مجوسیان جزیه یعنی مالیات سرانه گرفته می شود، و در این حکم فرقی نیست بین مذاهب مختلفه آنان نظیر کاتولیک و پروتستان و غیر اینها هر چند که در فروع و بعضی از اصول مختلف باشند بعد از آنکه همه نصاری یا یهود یا مجوس خوانده می شوند.
مسأله 2 - حکومت اسلامی جزیه را از سایر فرقه های کفار یعنی مشرکین مانند بت پرستان و ستاره پرستان و غیر اینها نمی پذیرد، چه عرب و چه عجم، چه اینکه خود را بصاحب کتابی مثل ابراهیم و داود و انبیائی دیگر منسوب کنند و چه نکنند، بنابراین از غیر یهود و نصاری و مجوس غیر از اسلام آوردن و یا کشته شدن پذیرفته نیست، و همچنین از کسانیکه در اصل یکی از این سه کیش را نداشته اند و جدیدا یعنی بعد از نسخ شرایع سه گانه بوسیله اسلام به این کیش ها در آمده اند جزیه پذیرفته نیست و کافر جربی شناخته می شوند که یا به اسلام در می آیند یا کشته می شوند، چه اینکه قبلا مشرک بوده باشند و چه از فرقه های باطل دیگر باشند.

با این وجود یعنی بسیاری از ادیان و پیروان آن کافر حربی محسوب شده و باید کشته شوند،
آیا گرفتن جزیه با روحیه صلح و دوستی در اسلام سازگار است و آیا این فرق گذاشتن بین شهروندان با دین های مختلف نیست؟

جواب:
آنچه كه در سوالتان آمده متن تحرير الوسيله حضرت امام است كه يك متن علمي مدرسه اي است كه قابل تحليل و تفسير و بررسي است. و مبناي رفتاري حكومت اسلامي نبوده و نيست.
در تقسيم كافر و نحوه برخورد حكومت اسلامي با آن كافر 4 تقسيم دارد : 1- كافر حربي 2- كافر ذمي 3- كافر معاهد 4- كافر بي طرف و خنثي
بنابر اين كافر علاوه بر آنچه كه در سوال آمده است قـسـم سـوم و چـهـارمـى نيز دارد و قسم سوم آن ، كافر ((مـعـاهـد)) اسـت و بـسـيـارى از دول امـروز كـه بـا مـا روابـط سـيـاسـى دارنـد و بـا مـا در حال جنگ نيستند مصداق آن محسوب مى شوند و مادام كه به نحوى از انحاء با مسلمين وارد محاربه نشود، همه چيز آنها و جان و مال آنها محترم است ، زيرا طبق تعهداتى كه از طريق روابط سياسى و قـوانـيـن پـذيـرفـتـه شـده بـيـن المـللى بـا آنـان داريـم ، داخـل در مـعـاهد هستند، ضمناً بايد توجه داشت كه كافر معاهد بر خلاف آنچه بعضى گفته اند، زمـان مـحـدودى نـدارد و شـامـل اهـل كـتـاب و غـيـر اهـل كـتـاب نـيـز مـى شـود، ايـن نـكـتـه نـيـز قـابـل تـوجـه اسـت كـه اهـل كـتـاب در صـورتـى بـه عنوان كافر ذمّى شناخته مى شوند كه در داخـل كـشـورهـاى اسـلامـى زنـدگـى مـى كـنـنـد ولى اهـل كـتـابـى كـه در داخل كشور خودشان زندگى مى كنند، آنها خود را در پناه كشور اسلامى قرار دهد) زيرا در احكام ذمـه ، قـرائن زيـادى وجـود دارد كـه نـشـان مـى دهـد مـربـوط بـه اقـليـت هـاى داخل كشورهاى اسلامى است .قسم چهارم كفّارى هستند كه نه جزء كافر ذمّى مى باشند و نه جزءمعاهد و نه حربى و در واقع در بـى طـرفـى كامل نسبت به مسلمين به سر مى برند كه مى توان آنها را ((كفار بى طرف )) ناميد كه در دو آيه از قرآن به وضع آنهااشاره شده است ،در يك جا مى فرمايد:

((لا ينهيكم اللّه عن الذين لم يقاتلوكم فى الدين و لم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوا اليـهـم ان اللّه يـحـب المـقسطين )) (1) و در جاى ديگر بعد از اشاره به كفّار حربى مى فـرمـايـد: ((الا الذيـن يـصـلون الى قـوم بـيـنـكـم و بـيـنـهم ميثاق او جاءُوكم حصرت صدورهم ان يـقـاتـلوكـم او يـقـاتـلوهـم قـومـهـم ... فـان اعـتزلوكم فلم يقاتلوكم و القوا اليكم السلم فما جعل اللّه لكم عليهم سبيلا)) (2)، بنابراين كه مراد از ((القاء سلم )) پيش گرفتن راه مسالمت آميز باشد نه برقرارى پيمان صلح ،زيرا تعبير به ((القاء سلم )) تناسب با همين معنا دارد و آيـه بـعـد نـيـز شـاهـد بـر ايـن مـطـلب اسـت ، بـه هـر حـال كـافـر بـى طـرف هـم جـان و هـم مال و هم ناموسش ‍ محفوظ است ،شرح بيشتر در مورد اقسام چهارگانه كافر نياز به بحث مسبوطترى دارد.
اما اين كه از كافر ذمي جزيه گرفته مي شود براي اين است كه
جزيه ماليات مخصوصى است كه حكومت اسلامى از اهل كتاب (يهودى، مسيحى، مجوسى) كه در حمايت او هستند مى گيرد[3] و به منزله ى زكاتى است كه مسلمين مى پردازند.
هر حكومتى براى اداره ى كشور و حفظ و حراست از آن به بودجه نياز دارد كه آن را به صورت ماليات هاى مستقيم و غيرمستقيم از مردم دريافت مى كند.

در اسلام، ماليات مستقيم از مسلمانان به صورت (خمس و زكات) و از غيرمسلمانانى كه تابع حكومت اسلامى هستند به عنوان «جزيه»دريافت مى شود.

بديهى است در صورتى امنيت جان و مال مسلمين و غيرمسلمين حفظ مى شود كه عدّه اى با انجام خدمت سربازى اين كار را بر عهده بگيرند و آن وظيفه ى هر مسلمان سالم (از نظر جسم و روان) است، ولى اهل ذمه از خدمت سربازى معاف اند. حكومت اسلامى همانند مسلمين از آنها نيز حفاظت مى نمايد.

اهل ذمه به خاطر حمايت و حفاظتى كه سربازان اسلامى از آنان در مقابل متجاوزان انجام مى دهند خود را موظّف به پرداختن جزيه مى دانند.

پس اهل كتاب به جهت بهره مندى از امنيّت و انجام ندادن خدمت سربازى، به حكومت اسلامى جزيه مى پردازند و حكومت اسلامى مى تواند به جاى جزيه، در امر امنيت (خدمت سربازى) يا امور ديگر از آنان استفاده نمايد.

اگر حكومت اسلامى از حمايت آنان عاجز باشد، جزيه از آنها ساقط مى شود.
جزيه، عقوبت باقى ماندن ذمّى بر كفر نيست، چون با انديشه ى اسلامى سازگار نيست بلكه جزيه بدل از حمايت است. اسلام مى گويد: (لااكراه فى الدّين); اجبارى در دين وجود ندارد. پس آزادى عقيده براى آنان تضمين گرديده و آنان به سبب اعتقادات باطلشان در آخرت مؤاخذه مى شوند، نه در دنيا.اگر جزيه عقوبت باشد، بايد بر همه ى اهل ذمّه، حتّى بر پيرمردان، زنان، كودكان و... واجب باشد، حال آن كه جزيه بر كودكان و پيران واجب نيست.افزون بر اين، اگر آنان همراه مسلمين در دفاع از دارالاسلام شركت كنند، نبايد جزيه از آنها ساقط شود و حال اين كه از آنان ساقط مى گردد.[4]بلاد مسلمين هيچ گاه از غيرمسلمين خالى نيست و اسلام كسى را وادار به قبول اين دين نمى كند و مسلمين را نيز از زندگى با غيرمسلمانان منع نمى نمايد; هر چند در دين و عقيده با آنان مخالفت داشته باشند; زيرا همه را بنده ى خدا مى داند.و از لوازم ايمان و اسلام اين نيست كه با غيرمسلمين قطع رابطه نمايند...; لذا همان طور كه شارع براى مسلمانان قوانينى وضع نموده براى غيرمسلمانانى كه در سرزمين اسلام به سر مى برند نيز قوانين و احكام و مقرراتى نسبت به مسلمين يا در بين خود آنان وضع نموده است، و تا زمانى كه آنان در سرزمين اسلام زندگى مى كنند از اين قوانين برخوردارند.بر اساس عقيده ى اسلامى، مردم دو دسته اند: مسلمانان و غير مسلمانان. ديار نيز به دار اسلام و دار حرب تقسيم مى گردد.غيرمسلمانان داراى گروه هاى مختلف و اصناف گوناگون اند، و آنان در دارالاسلام بر اساس عقد ذمّه، يا امان زندگى مى كنند كه به آنان ذميّون و مستأمنون اطلاق مى شود كه هر كدام شروطى مخصوص به خود دارند.[5]

منابع:
1-ممتحنه ، 8
2-نساء 90
3-الماوردى، الاحكام السلطانيه، ص 142.
4- عبدالكريم زيدان، احكام الذمّيين والمستأمنين فى دارالاسلام، ص 129.
5-همان، ص 5، (ترجمه با اندكى تغيير).

موضوع قفل شده است