جمع بندی نظریه خلق از عدم زمانی چه ناسازگاری با معارف عرفانی دارد؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نظریه خلق از عدم زمانی چه ناسازگاری با معارف عرفانی دارد؟

- با عرض سلام و تشکر فراوان – نظریه خلق از عدم زمانی که متکلمین ارائه داده اند چه ناسازگاری با معارف عرفانی دارد که ابن عربی آن را مردود می داند؟ اول اینکه انتظار می رود و از آراء متکلمین چنین فهمیده می شود که آنها خلق از عدم را ارائه دهند نه خلق از عدم زمانی را که یک نظریه پیشرفته و سازگار با مبانی فلسفی و عرفانی است. عرفا و فلاسفه صدرایی معتقدند عدم به وجود تبدیل نمی شود لذا کثرات از عدم نمی توانند خلق شوند و حتما قبلا در علم خدا موجود بوده اند (همان بحث عین ثابت) ولی متکلمین با خلق از عدم گمان کنم مشکلی ندارند؟ دوم اینکه خلق از عدم زمانی ، اشاره دارد که کثرات - به عنوان نمونه انسان - در زمان خاصی وجود نداشته است. و وجود او را خارج از ظرف زمان منتفی نمی داند پس این نظریه با معارف عرفانی همخوانی دارد. چرا ابن عربی معترض آن شده؟- پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگذارم.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کافی

armm1388;916376 نوشت:
- با عرض سلام و تشکر فراوان – نظریه خلق از عدم زمانی که متکلمین ارائه داده اند چه ناسازگاری با معارف عرفانی دارد که ابن عربی آن را مردود می داند؟ اول اینکه انتظار می رود و از آراء متکلمین چنین فهمیده می شود که آنها خلق از عدم را ارائه دهند نه خلق از عدم زمانی را که یک نظریه پیشرفته و سازگار با مبانی فلسفی و عرفانی است. عرفا و فلاسفه صدرایی معتقدند عدم به وجود تبدیل نمی شود لذا کثرات از عدم نمی توانند خلق شوند و حتما قبلا در علم خدا موجود بوده اند (همان بحث عین ثابت) ولی متکلمین با خلق از عدم گمان کنم مشکلی ندارند؟ دوم اینکه خلق از عدم زمانی ، اشاره دارد که کثرات - به عنوان نمونه انسان - در زمان خاصی وجود نداشته است. و وجود او را خارج از ظرف زمان منتفی نمی داند پس این نظریه با معارف عرفانی همخوانی دارد. چرا ابن عربی معترض آن شده؟- پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگذارم.

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
برای روشن شدن سوال و بحث، لطفا متن مذکور از ابن عربی را بیاورید.
موفق باشید.

armm1388;916376 نوشت:
- با عرض سلام و تشکر فراوان – نظریه خلق از عدم زمانی که متکلمین ارائه داده اند چه ناسازگاری با معارف عرفانی دارد که ابن عربی آن را مردود می داند؟ اول اینکه انتظار می رود و از آراء متکلمین چنین فهمیده می شود که آنها خلق از عدم را ارائه دهند نه خلق از عدم زمانی را که یک نظریه پیشرفته و سازگار با مبانی فلسفی و عرفانی است. عرفا و فلاسفه صدرایی معتقدند عدم به وجود تبدیل نمی شود لذا کثرات از عدم نمی توانند خلق شوند و حتما قبلا در علم خدا موجود بوده اند (همان بحث عین ثابت) ولی متکلمین با خلق از عدم گمان کنم مشکلی ندارند؟ دوم اینکه خلق از عدم زمانی ، اشاره دارد که کثرات - به عنوان نمونه انسان - در زمان خاصی وجود نداشته است. و وجود او را خارج از ظرف زمان منتفی نمی داند پس این نظریه با معارف عرفانی همخوانی دارد. چرا ابن عربی معترض آن شده؟- پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگذارم.

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
برای منقح شدن بحث، بهتر است عبارات مد نظر خود از ابن عربی را بیاورید.
اما در عین حال می‌توان بر اساس مبانی عرفانی گفت هم خلق از وجود بوده، و هم می‌توان گفت خلق از عدم بوده است. به عبارتی هر دو می‌تواند صحیح باشد. اما دلیل صحت خلق از وجود این است که خلق از وجود به این معنا است که همه موجودات تجلی خدا هستند، از ذات خدا نشأت گرفته‌اند، پس در حقیقت تنها وجود خدا، وجود و بود حقیقی است و بقیه آیه و نمود او هستند.
خلق از عدم نیز به این دلیل صحیح است که خلقت از عدم به این معنا است که عالم، بلکه تمام اسما و صفات خداوند در رتبه ذات خدا مستهلک در ذات الهی هستند و در آن‌جا هیچ اسم، رسم، تمایزی و صفتی وجو ندارد. مرتبه ذات خدا (قبل از تجلي) غيب الغيوب است كه در خفا و كمون محض است. به این جهت عالم (با ویژگی خاص) از عدم خلق شد؛ یعنی در مرتبه ذات معدوم بود. ۰البته در این جا قبلیت زمانی منظور نیست، بلکه قبلیت رتبه و مرتبه مقصود است.
موفق باشید
.

سوال
نظریه خلق از عدم زمانی که متکلمین ارائه داده اند چه ناسازگاری با معارف عرفانی دارد که ابن عربی آن را مردود می داند؟ اول اینکه انتظار می رود و از آراء متکلمین چنین فهمیده می شود که آنها خلق از عدم را ارائه دهند نه خلق از عدم زمانی را که یک نظریه پیشرفته و سازگار با مبانی فلسفی و عرفانی است. عرفا و فلاسفه صدرایی معتقدند عدم به وجود تبدیل نمی شود لذا کثرات از عدم نمی توانند خلق شوند و حتما قبلا در علم خدا موجود بوده اند (همان بحث عین ثابت) ولی متکلمین با خلق از عدم گمان کنم مشکلی ندارند؟ دوم اینکه خلق از عدم زمانی ، اشاره دارد که کثرات - به عنوان نمونه انسان - در زمان خاصی وجود نداشته است. و وجود او را خارج از ظرف زمان منتفی نمی داند پس این نظریه با معارف عرفانی همخوانی دارد. چرا ابن عربی معترض آن شده؟
پاسخ
برای منقح شدن بحث، بهتر است عبارات مد نظر خود از ابن عربی را بیاورید.
اما در عین حال می‌توان بر اساس مبانی عرفانی گفت هم خلق از وجود بوده، و هم می‌توان گفت خلق از عدم بوده است. به عبارتی هر دو می‌تواند صحیح باشد. اما دلیل صحت خلق از وجود این است که خلق از وجود به این معنا است که همه موجودات تجلی خدا هستند، از ذات خدا نشأت گرفته‌اند، پس در حقیقت تنها وجود خدا، وجود و بود حقیقی است و بقیه آیه و نمود او هستند.
خلق از عدم نیز به این دلیل صحیح است که خلقت از عدم به این معنا است که عالم، بلکه تمام اسما و صفات خداوند در رتبه ذات خدا مستهلک در ذات الهی هستند و در آن‌جا هیچ اسم، رسم، تمایزی و صفتی وجو ندارد. مرتبه ذات خدا (قبل از تجلي) غيب الغيوب است كه در خفا و كمون محض است. به این جهت عالم (با ویژگی خاص) از عدم خلق شد؛ یعنی در مرتبه ذات معدوم بود. ۰البته در این جا قبلیت زمانی منظور نیست، بلکه قبلیت رتبه و مرتبه مقصود است.
موفق باشید.

موضوع قفل شده است