جمع بندی وظیفه ی مرتد چیست؟

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وظیفه ی مرتد چیست؟

سلام....از کارشناس گرامی سوال دارم کسی که مرتد شده به این معنا که، باز تاکید می کنم به این معنا که متوجه شده، دین آبا و اجدادیش که اسلام باشه، حق نیست، و از جانب خدا نیست و قرآن کلام خدا نیست و در بود و نبود خدا حرف و حدیث هست، به حکم عقل و وجدان و فطرت، چه وظیفه ای داره....آیا باید ساکت بمونه که مبادا سرش زیر دار بره???

معمولا اولین پاسخی که می شنویم اینه که شخص باید بره با اهل دین و علما بحث و مشورت کنه...اما چه سود...وقتی شخص با تعصب و غرض ورزی و مغلظه و هزار امثال اینها مواجه می شه، یا به هر حال تا کی با علما حرف زده شود...پس عموم مردم چی ??یا عموم نه، دیگر خواص مردم چی??دانش آموزان، دانش جویان....آنها حق شنیدن حقایق و نقد ها را ندارند...??????
خلاصه وظیفه مرتد چیست????
البته من فکر می کنم مرتد داریم تا مرتد....دسته ای از مرتد ها باید سکوت کنند و دسته ای نه...نمی شه یک نسخه ی کلی برای همه مرتد ها پیچید...به هر حال بنده منتظر نظر کارشناس و دیگر دوستان می مانم تا لازم شد بحث را بیشتر بشکافم....

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کریم

سلام و عرض ادب
انسان وظیفه دارد در انتخاب دین خود تحقیق کند و حق را با تحقیق بدست بیاورد. واگر انسانی واقعا با تحقیق وبدون تعصب و امیال نفسانی خود به نتیجه رسید که فلان دین حق است معذور می باشد. لذا مسلمان پدر و مادری زیاد به درد نمی خورد.
حال اگر کسی در مورد اسلام شک دارد وبه این نتیجه رسیده است که حق چیز دیگری است. باید با اهل علم و کسانی که متخصص در معارف دین هستند بحث کند و دلایل خود را با آنها در میان بگذارد واگر غرضش رسیدن به حق باشد بالطبع متقاعد خواهد شد.
اما به هر دلیلی اگر اسلام را نپذیرفت و قصد دارد در کشور اسلامی بماند دلیلی ندارد عقاید غیر اسلامی را با مردم عادی مطرح کند چون موجب تشویش اذهان خیلی از آنها خواهد شد. مخصوصا که این عقاید ومباحث تخصصی است و نوع مردم از آن سر در نمی یارند.

کریم;917435 نوشت:
سلام و عرض ادب
انسان وظیفه دارد در انتخاب دین خود تحقیق کند و حق را با تحقیق بدست بیاورد. واگر انسانی واقعا با تحقیق وبدون تعصب و امیال نفسانی خود به نتیجه رسید که فلان دین حق است معذور می باشد. لذا مسلمان پدر و مادری زیاد به درد نمی خورد.
حال اگر کسی در مورد اسلام شک دارد وبه این نتیجه رسیده است که حق چیز دیگری است. باید با اهل علم و کسانی که متخصص در معارف دین هستند بحث کند و دلایل خود را با آنها در میان بگذارد واگر غرضش رسیدن به حق باشد بالطبع متقاعد خواهد شد.
اما به هر دلیلی اگر اسلام را نپذیرفت و قصد دارد در کشور اسلامی بماند دلیلی ندارد عقاید غیر اسلامی را با مردم عادی مطرح کند چون موجب تشویش اذهان خیلی از آنها خواهد شد. مخصوصا که این عقاید ومباحث تخصصی است و نوع مردم از آن سر در نمی یارند.

سلام در راستای سوال استارتر محترم
میخواستم بدونم فردی، بعد سالها بحث و گفتگو قانع نشده آیا اگر حجت تمام نشه براش عذابی فرضا باشه برای افرادی که منطقشون نپذیرفت رو شامل میشه؟صرف اینکه از درون هم معتقده که لجبازی نمیکنه و حتی دلش میخواد بپذیره
تحقیق رو اگه انجام بده،بدون تعصب هم باشه فرضا مقداری رو پذیرفتن عقائد به سبب پیشزمینه ذهنی تعصب مثبت هم داشته باشه و پرهیز از امیال نفسانی هم منظور تا حد ممکن اجتناب از محرمات و انجام واجبات انجام بده،باز نتونه بپذیره،اونوقت دیگه چاره چیه؟
همچنین پرسیدن سوالاتی که شبهه ایجاد میکنه از جانب افراد غیر باور مند در همین سایت،موجب تشویش میشه و بهتره پرسیده نشه ؟@};-

کریم;917435 نوشت:
سلام و عرض ادب
انسان وظیفه دارد در انتخاب دین خود تحقیق کند و حق را با تحقیق بدست بیاورد. واگر انسانی واقعا با تحقیق وبدون تعصب و امیال نفسانی خود به نتیجه رسید که فلان دین حق است معذور می باشد. لذا مسلمان پدر و مادری زیاد به درد نمی خورد.
حال اگر کسی در مورد اسلام شک دارد وبه این نتیجه رسیده است که حق چیز دیگری است. باید با اهل علم و کسانی که متخصص در معارف دین هستند بحث کند و دلایل خود را با آنها در میان بگذارد واگر غرضش رسیدن به حق باشد بالطبع متقاعد خواهد شد.
اما به هر دلیلی اگر اسلام را نپذیرفت و قصد دارد در کشور اسلامی بماند دلیلی ندارد عقاید غیر اسلامی را با مردم عادی مطرح کند چون موجب تشویش اذهان خیلی از آنها خواهد شد. مخصوصا که این عقاید ومباحث تخصصی است و نوع مردم از آن سر در نمی یارند.

سلام و تشکر....اول بهتر بود بنده در هممان تاپیک ابتدا عرض می کردم...منظورم از مرتد کسی است که با تحقیق به ارتداد رسیده...نه روی باد هوا..مثلا پدرش جزء ارتش شاهنشاهی بوده و حالا که انقلاب شده، از لج امام خمینی و دار و دسته اش که پدرش را اعدام کرده اند بیاید از اسلام دوری کند را من اصلا جزء مرتد فرض نکردم...یک همچین کسی حالا بیمارست یا شیطان صفت هست یا هرچی بحثش جداست...بنده منظورم از مرتد مرتدی بوده و هست که با تحقیق به نتیجه رسیده...مثلا یکی مثل دکتر سروش از دید ما مرتد محسوب می شود...یکی همچون دکتر سروش مد نظر بنده هست...یعنی با تحقیق و حساب و کتاب مرتد شده...(حالا نمی دانم دکتر سروش واقعا مرتد هست یا نه، منظورم از جنس و شخصیت این تیپی بود)
یک همچین کسی قطعا در طول تحقیقاتش با اهل علم و معرفت هم بحث کرده..مگر می شود کسی بگوید من تحقیق کرده ام ولی بعد بگوید اصلا با مسلمان و اهل علمی بحث نکرده ام و اینها....حالا به قول شما کسی که مرتد شده باز محض احتیاط، با اهل علم و کسانی هم متخصص هستند بحث می کند...دوباره و چند باره بحث می کند...وقتی قانع نشد چه؟نمی شود که تا قیام قیامت با اهل علم بحث را ادامه دهد..یک جایی می رسد که می بیند که بحث دیگر سودی ندارد و چیز جدیدی عایدش نمی کند...مثلا بنده چندین و چند بار با کارشناسان این سایت فقط در مورد دلیل معجزه بحث داشتم...شاید اگر بگویم با هر یک از کارشناسان یکبار حداقل در مورد دلیل معجزه صحبت داشته ام دروغ نگفته ام...خوب دیگر دوباره بحث کنم در این باره تقریبا بی فایده است...یا من راضی و قانع شده ام یا نشده ام...دیگر بحث بی فایده است....خوب حالا در همچین شرایطی فرد مرتد چه باید بکند...با علما بحث کند که گفتیم دیگر بی فایده است...حالا شما می فرمایید که شخص باید سکوت کند...یعنی عقل و وجدان و فطرت می گوید مرتد باید سکوت کند؟؟شما می فرمایید شخص مرتد هیچ مسئولیتی در قبال جامعه ندارد؟؟وقتی از نظر مرتد مثلا قرآن کلام خدا نیست...آیا وظیفه ندارد که مردم را آگاه کند؟؟فردای قیامت اگر خدایی و حساب کتابی بود از شخص مرتد بازخواست نمی شود که چرا نتیجه تحقیقاتت را در اختیار عموم نزاشتی و مردم را آگاه نکردی؟؟چرا مردم را به حقیقت و شک در اعتقادات باطلشان تشویق نکردی؟؟
کریم;917435 نوشت:
مخصوصا که این عقاید ومباحث تخصصی است و نوع مردم از آن سر در نمی یارند.

منظورتان از نوع مردم که از این گفتمان های تخصصی سر در نمی آورند چیست؟؟منظورتان اکثریت مردم است؟؟اگر اکثریت مردم است و از این امور سر در نمی آورند...شبهه زیر مطرح می شود:
1-بر خداست که برای تکامل و سعادت اخروی مردم بر مردم دین و پیامبر بفرستد(به اعتقاد متکلمان)
2-بر مردم است که با عقل و اندیشه به دین و آئین و پیغمبر خدا ایمان بیاورند
3-اما به قول شما اکثریت مردم از این گفتمان های تخصصی سر در نمی آورند
نتیجه:پس یا مردم باید بدون عقل و خرد و تنها از روی تقلید به دین و آئین ایمان بیاورند که این خلاف گفته ی متکلمان و علمای و مراجع اسلام است یا اصلا بر خدا نیست که دین و آئین و پیغمبر بفرستد چون مردم قدرت تشخیص و انتخاب را ندارن و اکنون هم از روی جهالت مسلمان هستند!!!!یا اینکه....شاید اصلا خدایی نیست، یعنی صورت مسئله پاک می شود...

حالا اگر منظورتان از نوع مردم یکی دسته ای از عوام است و نه هر دسته و گروهی از مردم...پس بر مرتد نیست که برود اعتقاداتش را با خواص در میان بگذارد؟؟مثلا با دانشجویان و دانش آموزان...بچه دبیرستانی هایی که در سن و سال مکلف شدن هستن؟؟؟؟؟؟آیا بر مرتد وظیفه نیست که برود با بچه دبیرستانی ها گفتمان کند و به آنها نشان دهد که دین اسلام حق نیست؟؟ینی وظیفه ی مرتد نیست؟؟

از خصلت های فطری انسان...حق گویی و حق شنوی است...رسیدن به حقیقت و تکامل در مسیر حق از خصلت های فطری به نظر می رسد...چطور انتظار دارید یک فرد مرتد سکوت کند و در مسیر فطرت آحاد مردم را آگاه نکند؟؟

از طرفی شما نوشته اید که:موجب تشویش اذهان خیلی از آنها خواهد شد.:
منظورتان از تشویش اذهان دقیقا چیست؟؟

اینکه طعم شیرین حقیقت را فرد مرتد می تواند در کام عموم مردم بیاندازد، می شود تشویش اذهان عمومی؟؟

من از حرف های استاد کریم اینطور نتیجه گرفتم که گویا این علمای اسلامی هستند که برای مردم تعیین و تکلیف می کنند که به چی اعتقاد داشته باشند و شخص مرتد نباید سنگ توی همچین شرایط و احوالی بندازه و باعث تشویش اذهان عمومی و اذهان علمای اسلامی بشود!!!!

hessam78;917437 نوشت:
سلام در راستای سوال استارتر محترم
میخواستم بدونم فردی، بعد سالها بحث و گفتگو قانع نشده آیا اگر حجت تمام نشه براش عذابی فرضا باشه برای افرادی که منطقشون نپذیرفت رو شامل میشه؟صرف اینکه از درون هم معتقده که لجبازی نمیکنه و حتی دلش میخواد بپذیره

علیکم السلام
البته سوالات حضرتعالی برای بنده زیاد واضح نبود. وگر جوابها مطابق سوالات نبود لطف کنید، منظورتون واضح تر بپرسید.
خداوند کسی را بدون اتمام حجت عذاب نمی کند. اینهمه پیامبری هم که فرستاده است برای اتمام حجت بوده است. حال اگر کسی با تکیه بر عقل خود وادله انبیاء وقرآن کریم جلو رفت، مسلما به حقیقت دست پیدا خواهد کرد ومساله آنقدر سخت نیست که حق را پیدا نکند.
اما به هر دلیلی اگر حقیقت برایش کشف نشد وزحمت خود را کشید تا حق را پیدا کند شامل همان مستضعفان فکری می شود که مورد رحمت الهی قرار می گیرند.

hessam78;917437 نوشت:
تحقیق رو اگه انجام بده،بدون تعصب هم باشه فرضا مقداری رو پذیرفتن عقائد به سبب پیشزمینه ذهنی تعصب مثبت هم داشته باشه و پرهیز از امیال نفسانی هم منظور تا حد ممکن اجتناب از محرمات و انجام واجبات انجام بده،باز نتونه بپذیره،اونوقت دیگه چاره چیه؟

مهم این است که در پذیرفتن حق عناد نداشته باشد. وزمانی که به حق رسید همانند ابوسفیان ومعاویه وخیلی های دیگر بخاطر تعصب وعناد با آن دشمنی نکند. اگر چنین باشد بالطبع نزد پروردگار معذور است.

hessam78;917437 نوشت:
همچنین پرسیدن سوالاتی که شبهه ایجاد میکنه از جانب افراد غیر باور مند در همین سایت،موجب تشویش میشه و بهتره پرسیده نشه ؟

مطرح کردن شبهات ایرادی ندارد وفلسفه راه اندازی این سایت هم مطرح کردن شبهات در یک فضای علمی است اما طرح سوالات جهت دار که برخی اوقات بعضی ها انجام میدهند وحاضر به پذیرش هیچ کنطق وجوابی هم نیستند درست نیست.

پارسا مهر;917438 نوشت:
بنده منظورم از مرتد مرتدی بوده و هست که با تحقیق به نتیجه رسیده...مثلا یکی مثل دکتر سروش از دید ما مرتد محسوب می شود...یکی همچون دکتر سروش مد نظر بنده هست...یعنی با تحقیق و حساب و کتاب مرتد شده...(حالا نمی دانم دکتر سروش واقعا مرتد هست یا نه، منظورم از جنس و شخصیت این تیپی بود)

سلام وعرض ادب
البته اینکه این افراد مرتد شده اند یا نه؟ نظری فقهی است که باید فقها عظام ومراجع تقلید بیان کنند. حداقل در مورد دکترشریعتی چنین نظری نیست. هرچند با افکارش هم موافق نیستیم.
به نکته خوبی در مطالبتان اشاره کردید. آقای دکتر سروش عنادش واضح شده است. ایشان مطالبی را مطرح می کنند که خلاف ضروریات دینی ماست آنوقت بزرگان که نقد می کنند. از برخی دیدگاههای خود پایین می آیند ولی در جایی ایست می کنند بدون اینکه جواب منتقدان را داده وآنها را متقاعد کنند.
بنده نمی خواهم روی مصادیق صحبت کنیم ولی شخصی که در طراز دکتر سروش سخنانی خلاف عقاید مسلم مردم پیدا کرده است چه ضرورتی دار که آنها را بین مردم نشر داده وآنها را ازنظر فکری دچار سردرگمی کند؟
البته امثال دکتر سروش هیچوقت خود را خارج از اسلام مطرح نکرده اند وخود را بعنوان مصلح مطرح می کنند که عقاید اسلامی باید اصلاح شود. وتا بحال هم بنده ندیده ام که از مراجع ما کسی او را مرتد اعلام کند هر چند عقایدش را انحرافی می دانیم.

پارسا مهر;917441 نوشت:
من از حرف های استاد کریم اینطور نتیجه گرفتم که گویا این علمای اسلامی هستند که برای مردم تعیین و تکلیف می کنند که به چی اعتقاد داشته باشند و شخص مرتد نباید سنگ توی همچین شرایط و احوالی بندازه و باعث تشویش اذهان عمومی و اذهان علمای اسلامی بشود!!!!

خیر اینطور نیست.
عقاید ما برگرفته از قرآن کریم است که مفسر آنهم نبی مکرم اسلام(ص) واهل بیت می باشند. در عصر غیبت هم تبیین این امور با علما می باشد.
از نظر فقهی اگر مسلمانی بعد از پذیرش اسلام از آن برگردد واسلام را قبول نداشته باشد مرتد محسوب می شود وباید طبق احکام مربوط به ارتدا با او برخورد شود.

کریم;917941 نوشت:
بنده نمی خواهم روی مصادیق صحبت کنیم ولی شخصی که در طراز دکتر سروش سخنانی خلاف عقاید مسلم مردم پیدا کرده است چه ضرورتی دار که آنها را بین مردم نشر داده وآنها را ازنظر فکری دچار سردرگمی کند؟

با سلام مجدد....شما می فرمایید که کسی مثل دکتر سروش یا حالا حالا هر کسی وقتی سخنانی خلاف عقاید مسلم مردم پیدا کرده چه ضرورتی دارد که آنها را بین مردم نشر داده و آنها را از نظر فکری دچار سرگدرگمی بکند....پاسخ این سوال مشخص است.بنده توضبح دادم و دوباره عرض می کنم..استاد بنده عرض کردم انسان فطرتا دنبال کشف حقایق است...دکتر سروش یا هر مرتد دیگری در دنباله ی فطرت انسانی خود قدم بر می دارند/ و سعی در آگاه کردن مردم دارد..بنده تعجب می کنم که شما به این طرف قضیه هم نگاه نمی اندازید و فقط نگاهتان به این سو است که بعضی ها دچار سردرگمی می شوند....خوب بشوند...این سردرگمی لازمه ی رسیدن به حقیقت است....اینکه مردم در جهالت بمانند خوب است؟یا آگاه بشنود خوب است؟یعنی شخص مرتد هیچ وظیفه ای در قبال اجتماع ندارد و باید سکوت کند؟؟اگر مرتد حق بیان داشته هابش را ندارد چرا علمای اسلامی به خود حق می دهند آزادانه تیلیغ کنند و داشته هایشان نرد عموم بیان کنند.آرادای باید برای همه باشد نه فقط برای علمای اسلامی
فردای قیامت یقه ی مرتد را نمی گیرند که چرا مردم را آگاه نکرده و از جهالت بیرون نیاورده ای ؟؟
کریم;917944 نوشت:
خیر اینطور نیست.
عقاید ما برگرفته از قرآن کریم استه مفسر آنهم نبی مکرم اسلام(ص) واهل بیت می باشند

استاد گرامی بنده اشاره کردم که این علمای اسلامی هستند که تعیین تکلیف به چه اعتقاد داشته باشند....شما نظرم را رد کردید...بنده بیشتر توضیح می دهم....استاد قرآن که زبان ندارد...پا و دست ندارد نزد مردم بیاید....پیامبر و اهل بیت که دستشان از این دنیا کوتاه هست...چه کسی مردم را با قرآن و پیامبر و اهل بیت آشنا می کنند و به آنها دیکته می کنند که باید به این دست امورات اعتقاد پیدا کنند و شما هم که اشاره کردید که این عقاید ومباحث تخصصی است و نوع مردم از آن سر در نمی یارند. پس با این توضیح چه کسی برای مردم تعیین و تکلیف می کند که به چه دین و آئیین اعتقاد پیدا کنند..زرتشتی، بودایی، مسیحیت یا اسلام....؟؟و قابل تذکر که چه کسانی جلوگیری می کنند از مرتدی که بخواهند این اصول برای مردم نقد کند و شخص مرتد انتقاد هایش را تنها با چه کسی به قول شما باید در میان بگذارد؟...با علمای اسلامی....خوب همه ی اینها را که جمع بزنیم نتیجه می گیریم که این علمای اسلامی هستند که تعیین تکلیف می کنند عمموم مردم به چه اعتقاد داشته باشند دیگر و آنهم دین اسلام است....اگر محالفید با این نظر به بنده بگویید که علما باید چکونه دیگر رفتار کنند و شرایط / چگونه باید باشد که ما بگوییم که این علما هستند که تعیین تکلیف می کنند
کریم;917944 نوشت:
ز نظر فقهی اگر مسلمانی بعد از پذیرش اسلام از آن برگردد واسلام را قبول نداشته باشد مرتد محسوب می شود وباید طبق احکام مربوط به ارتدا با او برخورد شود.

این قوانین با این توضیحات که بنده دادم بسیار ناعادلانه و مایه ننگی بر دامن دین اسلام است و مایه رسوایی است/////////

پارسا مهر;920227 نوشت:
با سلام مجدد....شما می فرمایید که کسی مثل دکتر سروش یا حالا حالا هر کسی وقتی سخنانی خلاف عقاید مسلم مردم پیدا کرده چه ضرورتی دارد که آنها را بین مردم نشر داده و آنها را از نظر فکری دچار سرگدرگمی بکند....پاسخ این سوال مشخص است.بنده توضبح دادم و دوباره عرض می کنم..استاد بنده عرض کردم انسان فطرتا دنبال کشف حقایق است...دکتر سروش یا هر مرتد دیگری در دنباله ی فطرت انسانی خود قدم بر می دارند/ و سعی در آگاه کردن مردم دارد..بنده تعجب می کنم که شما به این طرف قضیه هم نگاه نمی اندازید و فقط نگاهتان به این سو است که بعضی ها دچار سردرگمی می شوند....خوب بشوند...این سردرگمی لازمه ی رسیدن به حقیقت است....اینکه مردم در جهالت بمانند خوب است؟یا آگاه بشنود خوب است؟یعنی شخص مرتد هیچ وظیفه ای در قبال اجتماع ندارد و باید سکوت کند؟؟اگر مرتد حق بیان داشته هابش را ندارد چرا علمای اسلامی به خود حق می دهند آزادانه تیلیغ کنند و داشته هایشان نرد عموم بیان کنند.آرادای باید برای همه باشد نه فقط برای علمای اسلامی
فردای قیامت یقه ی مرتد را نمی گیرند که چرا مردم را آگاه نکرده و از جهالت بیرون نیاورده ای ؟؟

سلام علیکم
البته ما نگفتیم که دکتر سروش مرتد است وتا آنجا که بنده می دانم تا بحال هم هیچ مرجعی چنین فتوایی نداده است. ولی شما بهتر از بنده می دانید که امثال دکتر سروش بهتر است که مباحث خود را با علما در میان بگذارند وبا آنها مباحثه کنند واگر واقعا توانستند ادله خود را بخوبی مطرح کرده واثبات کنند؛ آنوقت برای دانشجو وعوام مردم مطرح کنند. چرا که اکثریت دانشجوها تحخصص دینی ندارند تا سخنان امثال او را بررسی کرده وصحت وخطای آنرا تشخیص دهند. ولی ایشان حتی با استقبال خود بزرگان دینی مثل آیت الله سبحانی چنین روشی را انتخاب نمی کنند. بلکه اول بحث های خود را بین دانشجویان مطرح می کنند وبعد هم که بزرگان انتقاد واشکال می کنند، با فرافکنی وبدون تمرکز در انتقاد وموضوع بحث کار خود را جلو می برند. وشاهد بنده برای این ادعا وسخن آخرین مکاتبات ایشان با آیت الله سبحانی در سال88 است که آقای سبحانی بخاطر بحث های غیر اخلاقی ایشان واهانت به برخی از بزرگان همچون آیت الله مکارم شیرازی بحث را ادامه ندادند.

پارسا مهر;920227 نوشت:
و قابل تذکر که چه کسانی جلوگیری می کنند از مرتدی که بخواهند این اصول برای مردم نقد کند و شخص مرتد انتقاد هایش را تنها با چه کسی به قول شما باید در میان بگذارد؟...با علمای اسلامی....خوب همه ی اینها را که جمع بزنیم نتیجه می گیریم که این علمای اسلامی هستند که تعیین تکلیف می کنند عمموم مردم به چه اعتقاد داشته باشند دیگر و آنهم دین اسلام است....اگر محالفید با این نظر به بنده بگویید که علما باید چکونه دیگر رفتار کنند و شرایط / چگونه باید باشد که ما بگوییم که این علما هستند که تعیین تکلیف می کنند

مردم برای تحقیق آزاد هستند. ودر هر بحثی باید متخصص آن نظر دهد. اگر برای امور پزشکی باید پزشکی که علمش را دارد نظر دهد. برای مسائل دینی هم که خود تخصص لازم دارد. کسی که در علم قرآن وشناخت احادیث مهارت وتخصص دارد می تواند نظر دهد ودیدگاه صحیح را با استناد به ادله قرآنی وروایی وعقلی مطرح نماید. روش علما دین هم همین است. نه اینکه سخن را بدون سند ومدرک بیان کنند.
علما سخن دین را برای ما بیان می کنند. ما هم وظیفه داریم به سخن وادله همه آنها گوش دهیم وراه صحیح را انتخاب کنیم.

پارسا مهر;920227 نوشت:
این قوانین با این توضیحات که بنده دادم بسیار ناعادلانه و مایه ننگی بر دامن دین اسلام است و مایه رسوایی است

نظر شما برای خودتان محترم، ولی شما بفرمایید: اگر عده ای برای تخریب دین وعقاید مردم صبح مسلمان شده، وشب از دین برگشتند وعقاید دینی را بی خود تلقی کردند، آیا در جامعه مشکلات ایجاد نمی شود؟ وامینت روانی وفکری مردم به هم نمی خورد؟ ودر تاریخ اسلام چنین اتفاقی رخ دده است.

کریم;920416 نوشت:
روش علما دین هم همین است. نه اینکه سخن را بدون سند ومدرک بیان کنند.
علما سخن دین را برای ما بیان می کنند. ما هم وظیفه داریم به سخن وادله همه آنها گوش دهیم وراه صحیح را انتخاب کنیم.

سلام
مشکل اینجاست که ما عالم دینی منصف نداریم ،هر چه عالم قرآن است خود باورمند به آن نیز است
برای اینکه مشکل واضح تر شود اصلا قرآن نه یک مذهب واقعا کذب مثل فالیک ،فیل پرستی یا ... را در نظر بگیریم
در جامعه فقط علمای باور مند به آن مذهب حق نظر دارند؟نباید در جلوی عام دو طرف موافق و مخالف براهین و دلائل خود را بگویند؟
اسلام به کشوری که نگذارد دین خود را تبلیغ کند حمله میکند بعد این حق را برای دگر فکر و ادیان قائل نیست؟شما یک برنامه تلوزیونی سراغ دارید که یک فرد منکر و الحادی محض آمده باشد تلوزیون با یک فرد مذهبی بحث کند؟و آن فرد مذهبی هم بقول شما دلائل منطقی خود را ارائه دهد؟
سرکوب است بزرگوار و اصلا قابل توجیه نیست مردم عقل دارند و متوجه درست یا غلط بودن گزاره ای میشوند
کسی که بگوید دو دو تا 10 تا مگر حکم ارتداد و... برایش قائل میشوند آنانی که سواد دارند متوجه این حرف ها میشوند و آنانی که ندارند هم پیگیری نمیکنند و هیچ ضربه ای به علم هم وارد نمیشود چون درستی علم ثابت شده است هر فردی صب بگوید 2دوتا 4تا شب بگوید هشت تا باعث رسوایی خود شده است چون امر مسلمی است
قرآن هم اگر چنین اثبات های مسلمی داشت چنین ترسی از مناظرات عمومی و رسانه ای نباید داشته باشد

hessam78;920425 نوشت:
سلام
مشکل اینجاست که ما عالم دینی منصف نداریم ،هر چه عالم قرآن است خود باورمند به آن نیز است
برای اینکه مشکل واضح تر شود اصلا قرآن نه یک مذهب واقعا کذب مثل فالیک ،فیل پرستی یا ... را در نظر بگیریم
در جامعه فقط علمای باور مند به آن مذهب حق نظر دارند؟نباید در جلوی عام دو طرف موافق و مخالف براهین و دلائل خود را بگویند؟
اسلام به کشوری که نگذارد دین خود را تبلیغ کند حمله میکند بعد این حق را برای دگر فکر و ادیان قائل نیست؟شما یک برنامه تلوزیونی سراغ دارید که یک فرد منکر و الحادی محض آمده باشد تلوزیون با یک فرد مذهبی بحث کند؟و آن فرد مذهبی هم بقول شما دلائل منطقی خود را ارائه دهد؟
سرکوب است بزرگوار و اصلا قابل توجیه نیست مردم عقل دارند و متوجه درست یا غلط بودن گزاره ای میشوند
کسی که بگوید دو دو تا 10 تا مگر حکم ارتداد و... برایش قائل میشوند آنانی که سواد دارند متوجه این حرف ها میشوند و آنانی که ندارند هم پیگیری نمیکنند و هیچ ضربه ای به علم هم وارد نمیشود چون درستی علم ثابت شده است هر فردی صب بگوید 2دوتا 4تا شب بگوید هشت تا باعث رسوایی خود شده است چون امر مسلمی است
قرآن هم اگر چنین اثبات های مسلمی داشت چنین ترسی از مناظرات عمومی و رسانه ای نباید داشته باشد

سلام دوباره
بنده با سبک تلویزیون کاری ندارم؛ چون در زمینه تخصص ویا ارتباطی ندارم، نمی توانم اظهار نظر کنم. ولی در مورد علما، عالمان منصف زیادی داریم که حاضر به چنین مباحثاتی هستند. از باب نمونه هم خود آیت الله سبحانی با اینکه یک مرجع دینی هم هستند به دکتر سروش نامه نوشته و این مباحثات را شروع کردند.
بنده مدعی آزادی کامل نیستم؛ ولی فضا چنان هم که شما به تصویر کشیده اید نیست. الان در کشور ما شخصیتهای روشنفکر در دانشگاهها مطالب خود را بیان می کنند. در عین حال سایت ها وشبکه های مجازی هم اینها را پخش می کنند. در حالی که خیلی از این سخنان با باورهای موجود در بین مردم مخالف بوده ودر راستای مباحث فلسفه دین غربی است.
بنابراین اهل فکر ونظر باید ابتدا دیدگاه خود را در معرض نقد وبررسی قرار دهند، بعد از اینکه پخته شد به صورت کتاب یا مقاله ویا هر طریق دیگری بین عموم نشر دهند.

کریم;920416 نوشت:
لبته ما نگفتیم که دکتر سروش مرتد است وتا آنجا که بنده می دانم تا بحال هم هیچ مرجعی چنین فتوایی نداده است

با سلام مجدد...در مورد مرتد بودن دکتر سروش به نظرم واضح است که اگر علما می خواهند بر مبنای آنچه در کتبشان نوشته اند حکم بدهند باید رای به مرتد بودن دکتر سروش بدهند و فکر می کنم همینگونه هم بوده است.بنده به نقل از زبان خود دکتر سروش به طور مثال می نویسم، از متن یک سخنرانیشون:
  • آقای مکارم شیرازی هم رسما بنده را به توبه و استغفار فراحواندن.!!!!!!! و آیت الله نوری همدانی ایشان هم اعترا ض سنگیی و مهیبی داشتن.ایشان هم نهایتا گفتن فلانی در حد سلمان رشدی است و مسلمانان تکلیف خود را با ایشان می دانند.
به هر حال دکتر سروش آشکارا قرآن را از کلام الله بودن پایین آورده اند و قرآن را وحی خدا که بر زبان پیامبر جاری شده نمی دانند و چه بسا اگر خوب حرف های دکتر سروش را تفسیر کنیم...آشکارا ایشان سخنان پیامبر را چیزی شبیه به خواب های پیامبرانه می دانند، ایشان می گویند دین می تواند نقد شود و بهبود پیدا کند خلاصه ایشان فاتحه ی دین اسلام را خوانده اند دیگر، بنده نمی دانم چطور ایشان مرتد حساب نمی شوند....پس تعریف مرتد چه هست!!؟؟؟؟
کریم;920416 نوشت:
آنوقت برای دانشجو وعوام مردم مطرح کنند.

البته اینجا بحث سر کسی است که مرتد محسوب می شود....شما می فرمایید پس از بحث با علما آنوقت برای دانشجو و عوام صحبت کند...ولی مگر شخص مرتد همچین حقی دارد...طبق مرجعیت اسلام، و حکومت اسلامی یک شخص مرتد در حد شخصی جانی و قاتل و آدم کش شناخته می شود....باید اعدام شود...زن و بچه اش از او جدا شوند...ارث نبرد...نجس است و خیلی موارد دیگر...
کریم;920416 نوشت:
چرا که اکثریت دانشجوها تحخصص دینی ندارند تا سخنان امثال او را بررسی کرده وصحت وخطای آنرا تشخیص دهند.

استاد فرد مرتد در اغلب موارد اصلا حرف های گلمبه سلمبه ای مطرح نمی کند که مردم سخنانش را متوجه نشوند مثلا در مورد دلیل معجزه صحبت می کند، اینکه معجزه نبوت را ثابت نمی کند، مثلا دکتر سروش چه حرف های پیچیده می زنند ؟؟؟؟خوب اگر مردم تا این حد هم تخصص و توانایی درک را ندارند، پس پیامبر چرا بر این مردمی که جاهل باید خواندشان اسلام را تبلیغ کردند؟آیا پیامبر از جهل مردم سوء استفاده کردند؟؟؟مثلا مرتد می گوید که با با جان، کسی هم نتوانست عین قرآن بیاورد دلیل نمی شود که قرآن کلام خداست، خوب اگر عموم مردم متوجه نمی شوند و تخصص ندارند، پس چرا پیامبر به مخاطبین گفت اگر شک دارید کتابی به مثل قرآن بیاورید، گویا که مردم آنقدر تخصص دارند که بدانند عجزشان از نیاوردن قرآن دلیل بر کلام الله بودن قرآن است، خلاصه اگر مرتد حرفی می زند، حرف های فوق فلسفی و پیچیده و غامض نیست، مثل سخنان دکتر سروش و اگر هم پیچیده و غامض است برای مردم، آنوقت به پیامبر و خدا هم خورده گرفته می شود که چرا بر این مردم جاهل دین اسلام آوردیدو انتظار ایمان دارید، آیا از جهالت و سادگی مردم استفاده کردید و دین اسلام را تبلیغ کردید؟؟؟؟ استاد اگر کسی واقعا مسلمان است، که قرآن اینطور فکر می کند که حتی آن جاهل عرب هم مسلمان شده است، پس باید توان ایستادگی بر هر گونه انتقاد مخالف و شخص مرتد را داشته باشد،اگر نتواند پس پیامبر از سادگی و جهل و بی سوادی عموم مردم استفاده کرده است،

کریم;920416 نوشت:
مردم برای تحقیق آزاد هستند.

چطور آزاد هستند وقتی اجازه ندارد فرد مرتد عقایدش را مطرح کند؟بنده به چشم دیدم، کسی مثل آقای نیکویی، منتقد قرآن که بسیار شیوا و رسا و بدون توهین و عالمانه نقد دین میکردن، دستگیر شه اند.نگویید که دستگیر شدنشان ربطی به علمای اسلام و دین ندارد که حکومت همان قانون شرع را اجرا کرده و آقای نیکویی که مرتد شده اند را باید هم اعدام کنند دیگر دستگیر شدن مقدمه است.
کریم;920416 نوشت:
در هر بحثی باید متخصص آن نظر دهد.

استاد مباحث اصول دین هم متخصی می خواهد که علما باشند؟؟استاد مگر هر شخصی خودش نباید در اصول دین تحقیق کند و دینش را انتخاب کند، اگر در اصول دین و نقد اصول دین هم تنها علما متخصص هستند، پس مردم از روی تقلید یا جهالت دین انتخاب کرده اند؟مرتد میتواند در حد همان اصول دین که هرکس باید سوادش را داشته باشد نظر بدهد و کاری به احادیث و روایات درون دینی نداشته باشد.
به هر حال این یک حکم کلی را شامل نمی شود که شخص مرتد نمی تواند نظر بدهد...مرتد می تواند حتی در حوزه آیات و روایات هم متخصص باشد، پس چرا به طور کلی حکم ارتداد مطرح شده...چرا استثناء قائل نشده ایم که اگر شخص با سواد حکم مرتد بر او جاری نمی شود
کریم;920416 نوشت:
اگر عده ای برای تخریب دین وعقاید مردم صبح مسلمان شده، وشب از دین برگشتند وعقاید دینی را بی خود تلقی کردند، آیا در جامعه مشکلات ایجاد نمی شود؟

استاد چه مشکلی پیش می آید..مثلا مردم از دین اسلام زده می شوند؟؟؟مگر مردم دینشان را از سر راه آورده اند؟؟؟که تقی به توقی که می خورد با مرتد شدن این و آن او هم بی دین شود.اینطور که باید به حال مسلمانی این جماعت تاسف خورد..از ثانی به فرض اینگونه که شما می گویید باشد...به هر حال ما نمی توانیم جلوی آزادی را بگیریم...نمی توانیم حث انتقاد آزاد را به مرتد ندهیم...به فرض اگر هم حق آزاد دادن به شخص مرتد همچین آسیب هایی را هم به راه می آورد...سوال می شود که این چه نظام احسنی است که گفته می شود خدا آفریده...این کجایش نظام احسن است که اگر در آن مرتد آزادانه بخواهد عقایدش را مطرح کند آشوب به راه می افتد و تنها علمای دین حق انتقاد دارند...این نظام احسن است؟؟؟

کریم;920455 نوشت:
سلام دوباره
بنده با سبک تلویزیون کاری ندارم؛ چون در زمینه تخصص ویا ارتباطی ندارم، نمی توانم اظهار نظر کنم.

سلام خدمت استاد عزیز
حالا ما برگردیم به چندین سال پیش موبدان زرتشتی در برابر دایه داران اسلام چنین حرفی را بزنند شما قبول میکنید؟مثلا زرتشتیان بگویند نمیگذاریم مسلمانان تبلیغ کنند ولیکن بیاید با بزرگان زرتشتی صحبت کند!
خیر استاد حمله کردند برای اینکه عامه هدف است ن خاصه!
مناظرات بسیاری را دیدم از دو عالم که یکی در فلسفه اسلامی است یکی در کلام اسلامی به نتیجه نمیرسند آیا انتظار دارید کسانی که از بیخ و بن هم نظر نیستند با مناظره فردی به نتیجه برسند؟خیر
این دیالکتیک است که حقیقت را مشخص میکند وقتی در معرض عام دو طرف ایرادات یکدیگر را میگویند نتیجه گیری آسان است!
چون بنده نوعی نه خرده برده نسبت به اسلام دارم ن آتئیست و منکران و تنها منطقی ترین صحبت را میخواهم انتخاب کنم طبق گفته قرآن که آنانی که از سخنان بهترین را انتخاب میکنند...

کریم;920455 نوشت:
ولی فضا چنان هم که شما به تصویر کشیده اید نیست.

فضا به همان سیاهی است که گفتم
همین دبیر تاریخ مان را بخاطر حرف هایی که میزد سر کلاس
یا آن زمان که دانشجو بود در دانشگاه تهران
بارها بارها به دادگاه و پاسگاه کشاندن!

کریم;920455 نوشت:
در عین حال سایت ها وشبکه های مجازی هم اینها را پخش می کنند

ابتدا یادم است که این منکرین در فیسبوک فعالیت داشتند که به طور کامل بلاک و فیلتر شده بود!
به تازگی با آمدن تلگرام صحبت هایی میکنند و اهل دین هم تا آنجا که توانستند فشار خود را آوردند تا بلاکه کنند آنها را

کریم;920455 نوشت:
بنابراین اهل فکر ونظر باید ابتدا دیدگاه خود را در معرض نقد وبررسی قرار دهند، بعد از اینکه پخته شد به صورت کتاب یا مقاله ویا هر طریق دیگری بین عموم نشر دهند.

این یعنی همان حرف باورمندان نشر پیدا کند دیگر

پارسا مهر;920460 نوشت:
با سلام مجدد...در مورد مرتد بودن دکتر سروش به نظرم واضح است که اگر علما می خواهند بر مبنای آنچه در کتبشان نوشته اند حکم بدهند باید رای به مرتد بودن دکتر سروش بدهند و فکر می کنم همینگونه هم بوده است.بنده به نقل از زبان خود دکتر سروش به طور مثال می نویسم، از متن یک سخنرانیشون:
آقای مکارم شیرازی هم رسما بنده را به توبه و استغفار فراحواندن.!!!!!!! و آیت الله نوری همدانی ایشان هم اعترا ض سنگیی و مهیبی داشتن.ایشان هم نهایتا گفتن فلانی در حد سلمان رشدی است و مسلمانان تکلیف خود را با ایشان می دانند.
به هر حال دکتر سروش آشکارا قرآن را از کلام الله بودن پایین آورده اند و قرآن را وحی خدا که بر زبان پیامبر جاری شده نمی دانند و چه بسا اگر خوب حرف های دکتر سروش را تفسیر کنیم...آشکارا ایشان سخنان پیامبر را چیزی شبیه به خواب های پیامبرانه می دانند، ایشان می گویند دین می تواند نقد شود و بهبود پیدا کند خلاصه ایشان فاتحه ی دین اسلام را خوانده اند دیگر، بنده نمی دانم چطور ایشان مرتد حساب نمی شوند....پس تعریف مرتد چه هست!!؟؟؟؟

سلام وعرض ادب
حضرتعالی اگر لطف کنید موضع و مراد اصلی خود از مباحث را بیان کنید ممنون خواهیم شد. اینجا جای اثبات ارتداد کسی نیست، واگر در باب اینکه فلانی مرتد شده است یا نه؟ بحثی داشته باشید؛ باید با همکاران بخش فقه بحث کنید. ولی اصل بحث در اینجا در مورد آزادی بیان می باشد.

پارسا مهر;920460 نوشت:
پس از بحث با علما آنوقت برای دانشجو و عوام صحبت کند...ولی مگر شخص مرتد همچین حقی دارد...طبق مرجعیت اسلام، و حکومت اسلامی یک شخص مرتد در حد شخصی جانی و قاتل و آدم کش شناخته می شود....باید اعدام شود...زن و بچه اش از او جدا شوند...ارث نبرد...نجس است و خیلی موارد دیگر...

کسی که دیدگاهها ونظرات خاصی دارد از ابتدا دور گردنش پرچم ارتداد که نی بندد؛ تا کسی نزدیکش نشود! عرض بنده این است که خوب است کسانی که دیدگاههای جدیدی در برخی مسائل مثل؛ برخی احکام فقهی همچون حجاب، یا مساله عصمت انبیاء دارند، با متخصصان بحث کنند واگر واقعا توانستند، نظر خود را با اثبات رسانند نشرش دهند؛ نه اینکه در یک جامعه دینی وحکومت اسلامی هر کس تربیونی برداشته ودیدگاههای نادر وغیر مشهور وخلاف عقاید اثبات شده مردم مطرح کند.
متاسفانه در جامعه فعلی ما با اینکه همه دم از نبود آزادی می زنند، ولی نظرات خلاف اصول حاکم جامعه تا دلتان بخواهد، در نشریات ودانشگاهها مطرح می کنند! حال چطور آزاد ی بیان نیست آدم سر در نمی آورد!

پارسا مهر;920460 نوشت:
استاد فرد مرتد در اغلب موارد اصلا حرف های گلمبه سلمبه ای مطرح نمی کند که مردم سخنانش را متوجه نشوند مثلا در مورد دلیل معجزه صحبت می کند، اینکه معجزه نبوت را ثابت نمی کند، مثلا دکتر سروش چه حرف های پیچیده می زنند ؟؟؟؟خوب اگر مردم تا این حد هم تخصص و توانایی درک را ندارند، پس پیامبر چرا بر این مردمی که جاهل باید خواندشان اسلام را تبلیغ کردند؟آیا پیامبر از جهل مردم سوء استفاده کردند؟؟؟مثلا مرتد می گوید که با با جان، کسی هم نتوانست عین قرآن بیاورد دلیل نمی شود که قرآن کلام خداست، خوب اگر عموم مردم متوجه نمی شوند و تخصص ندارند، پس چرا پیامبر به مخاطبین گفت اگر شک دارید کتابی به مثل قرآن بیاورید، گویا که مردم آنقدر تخصص دارند که بدانند عجزشان از نیاوردن قرآن دلیل بر کلام الله بودن قرآن است، خلاصه اگر مرتد حرفی می زند، حرف های فوق فلسفی و پیچیده و غامض نیست، مثل سخنان دکتر سروش و اگر هم پیچیده و غامض است برای مردم، آنوقت به پیامبر و خدا هم خورده گرفته می شود که چرا بر این مردم جاهل دین اسلام آوردیدو انتظار ایمان دارید، آیا از جهالت و سادگی مردم استفاده کردید و دین اسلام را تبلیغ کردید؟؟؟؟ استاد اگر کسی واقعا مسلمان است، که قرآن اینطور فکر می کند که حتی آن جاهل عرب هم مسلمان شده است، پس باید توان ایستادگی بر هر گونه انتقاد مخالف و شخص مرتد را داشته باشد،اگر نتواند پس پیامبر از سادگی و جهل و بی سوادی عموم مردم استفاده کرده است،

پیامبر اسلام در جامعه ای بود که مردم با وجود جاهلیت اکثرشان ادیب بودند وزبان ادبی را خوب می شناختند و در بین آنها فحولی بودند که سرآمد ادببات عرب حساب می شدند؛ وپیامبر برای چنین انسانهایی می فرمود: همانند قرآن اگر می توانید بیاورید. ولی در جامعه ما چند درصد مردم ادبیات عربی بلد هستند؟ اصلا چند در صد مردم با آِیات قرآن انس دارند که متوجه شوند سخنان امثال سروش درست است یا نه؟ وبدتر اینکه چند درصد مردم واقعا مانند سلمان فارسی دنبال تحقیق وپیدا کردن حق هستند؛ که به شنبدن سخنان امثال سروش اکتفاء نکرده ودنبال پیدا کردن حق باشند؟

پارسا مهر;920460 نوشت:
استاد مباحث اصول دین هم متخصی می خواهد که علما باشند؟؟استاد مگر هر شخصی خودش نباید در اصول دین تحقیق کند و دینش را انتخاب کند، اگر در اصول دین و نقد اصول دین هم تنها علما متخصص هستند، پس مردم از روی تقلید یا جهالت دین انتخاب کرده اند؟مرتد میتواند در حد همان اصول دین که هرکس باید سوادش را داشته باشد نظر بدهد و کاری به احادیث و روایات درون دینی نداشته باشد.
به هر حال این یک حکم کلی را شامل نمی شود که شخص مرتد نمی تواند نظر بدهد...مرتد می تواند حتی در حوزه آیات و روایات هم متخصص باشد، پس چرا به طور کلی حکم ارتداد مطرح شده...چرا استثناء قائل نشده ایم که اگر شخص با سواد حکم مرتد بر او جاری نمی شود

در بحث ارتداد طرف حساب شما کسی است که؛ از روی عناد افکار غلط و مخالف نظر اسلام را مطرح می کند. والا اگر کسی واقعا دنبال تحقیق باشد، در هر کوچه وبرزنی که نظرات خود را مطرح نمی کند. الان ما در کشور افرادی که نظرات روشنفکرانه ومخالف با دیدگاه مشهور علما را مطرح می کنند، کم نداریم. ولی کسی جلوی سخنرانی آنها در جمع های علمی ودانشگاهها را نمی گیرد. سروش هم تا در ایران بود؛ جزء هیات علمی دانشگاه بود ودیدگاههای خود را در جاهای مختلف آزادانه مطرح می کرد وکتابهایش براحتی چاپ شده و فروخته می شد؛ و در مقابل مخالفان هم نقدهای خود را مطرح می کردند؛ پس فشار ومحدودیت خاصی وجود ندارد.
اما اینکه یک نفر از روی عناد با اسلام در مراکز عمومی علیه آن حرف بزند، خود مردمی که این امور برایشان مقدس است حساب طرف را می رسند. آنوقت کشور متهم به ناامنی علیه دانشمندان وروشنفکران خواهد شد. حالا شما بفرمایید: باید حکومت وعلما چکار کنند که کوتاهی نکرده باشند؟ اگر مرتدی در ملا عام علیه پیامبر اسلام (ص) حرف بزند ومردم او را دو شقه اش کنند شما نمی گویید: اینها وحشی هستند؟ چون همه مردم آکادمیک و اهل بحث مناظره نیستند؛ وچیزهایی که برایشان مقدس هست حاضرند در راهش جان دهند.

پارسا مهر;920460 نوشت:
استاد چه مشکلی پیش می آید..مثلا مردم از دین اسلام زده می شوند؟؟؟مگر مردم دینشان را از سر راه آورده اند؟؟؟که تقی به توقی که می خورد با مرتد شدن این و آن او هم بی دین شود.اینطور که باید به حال مسلمانی این جماعت تاسف خورد..از ثانی به فرض اینگونه که شما می گویید باشد...به هر حال ما نمی توانیم جلوی آزادی را بگیریم...نمی توانیم حث انتقاد آزاد را به مرتد ندهیم...به فرض اگر هم حق آزاد دادن به شخص مرتد همچین آسیب هایی را هم به راه می آورد...سوال می شود که این چه نظام احسنی است که گفته می شود خدا آفریده...این کجایش نظام احسن است که اگر در آن مرتد آزادانه بخواهد عقایدش را مطرح کند آشوب به راه می افتد و تنها علمای دین حق انتقاد دارند...این نظام احسن است؟؟؟

در مورد مرتد که عرض کردم چرا اجزه نمی دهند که نظراتش را مطرح کند. ولی کسی که نظری مخالف مشهور دارد، واحساس می کند؛ که نظرش طبق قرآن وحقیقت است کسی جلوی او را نمی گیرد، والان هم کم از این افراد نداریم که از همین نظام حقوق هیات علمی می گیرند؛ ونظرات خود را برای دانشجویان ودانشگاهیان مطرح می کنند؛ وکسی هم تا بحال آنها را متهم به ارتداد و وجوب اعدام نکرده است.

hessam78;920643 نوشت:
مناظرات بسیاری را دیدم از دو عالم که یکی در فلسفه اسلامی است یکی در کلام اسلامی به نتیجه نمیرسند آیا انتظار دارید کسانی که از بیخ و بن هم نظر نیستند با مناظره فردی به نتیجه برسند؟خیر
این دیالکتیک است که حقیقت را مشخص میکند وقتی در معرض عام دو طرف ایرادات یکدیگر را میگویند نتیجه گیری آسان است!
چون بنده نوعی نه خرده برده نسبت به اسلام دارم ن آتئیست و منکران و تنها منطقی ترین صحبت را میخواهم انتخاب کنم طبق گفته قرآن که آنانی که از سخنان بهترین را انتخاب میکنند...

سلام علیکم
الان اگر قرار باشد به هر دینی اجازه سخنرانی در مساجد داده شود، به نظر شما عموم مردم تحمل وظرفیت پذیرش این مسائل را دارند؟ مگر چند درصد مردم اهل فکر وتامل وتحقیق وتدقیق هستند؟ بله کسی که دنبال تحقیق است اینهمه کتاب ورشته های علمی دانشگاهی وبحثهای آزاد وجود دارد و می تواند از این طریق حقیقت را بفهمد وادله همه را گوش کرده وبشنود.

hessam78;920643 نوشت:
فضا به همان سیاهی است که گفتم
همین دبیر تاریخ مان را بخاطر حرف هایی که میزد سر کلاس
یا آن زمان که دانشجو بود در دانشگاه تهران
بارها بارها به دادگاه و پاسگاه کشاندن!

الان امثال ملکیان ومجتهد شبستری وشاگردانشان چقدر از این نظرات دارند، وبراحتی دارند مطرح می کنند. حتی برخی روزنامه مقالات وسخنرانی اینها را انعکاس هم می دهند.

سوال:
فردی که با تحقیق به این یقین می رسد که خدایی نیست و دین اسلام بر حق نمی باشد و به قول معروف مرتد می شود چه وظیفه ای دارد؟
این که گفته می شود باید این افراد سکوت کنند پس با وظیفه روشن گری که برای هر انسان آگاهی هست و حس کنجکاوی مردمی که در پی حقیقت هستند چه کند؟

جواب:
انسان وظیفه دارد در انتخاب دین خود تحقیق کند و حق را با تحقیق بدست بیاورد. و اگر انسانی واقعا با تحقیق وبدون تعصب و امیال نفسانی خود به نتیجه رسید که فلان دین حق است معذور می باشد.
حال اگر کسی در مورد اسلام شک دارد و به این نتیجه رسیده است که حق چیز دیگری است. باید با اهل علم و کسانی که متخصص در معارف دین هستند بحث کند و دلایل خود را با آنها در میان بگذارد و اگر غرضش رسیدن به حق باشد بالطبع متقاعد خواهد شد.
اما به هر دلیلی اگر اسلام را نپذیرفت و قصد دارد در کشور اسلامی بماند دلیلی ندارد عقاید غیر اسلامی را با مردم عادی مطرح کند چون موجب تشویش اذهان خیلی از آنها خواهد شد. مخصوصا که این عقاید ومباحث تخصصی است و نوع مردم از آن سر در نمی آورند.

فردی که نتوانسته با ادله متعدد عقلی درباره وجود خدا قانع شود به عنوان مستضعف فکری شناخته می شود و از این باب که نتوانسته به حقیقت برسد معذور است اما وظیفه حاکم اسلامی این است که آرامش روانی را در جامعه حکم فرما کند و با افرادی که در پی بر هم زدن این جو آرام دین داری هستند و می خواهند خاطر مردم را آشفته کنند باید مبارزه کند از این رو اگر این فرد دست به بیان عقاید خود زد با او برخورد می شود و تا حد کشته شدن هم امکان دارد پیش رود.

در حقیقت مجازات مرتد به دلیل جرم و گناه اجتماعى او است نه عقیده‏ ى شخصى وى. از این رو مجازات مرتد شامل کسى که از دین خارج شده، ولى آن را به دیگران ابراز و اظهار نکرده است، نمی شود.

بعبارت دیگر؛ اگر چنین شخصی تمام تلاش خود را در شناخت حق کرده باشد، در ارتداد خود، نزد خدا، معذور است؛ و واقعاً در حیطه ی احکام فردى خود مجرم، نیست ، اما اگر در شناخت حق کوتاهى کرده باشد، در حیطه ی احکام فردى نیز مجرم است.

اما ارتداد یک جرم فردی نیست از آن جهت که مرتد، حق عمومى مردم را در حفظ روحیه ی دینى جامعه مى‏ شکند، و تدین مردمى را که کارشناس در دین نیستند تهدید مى‏کند.

در صدر اسلام نیز عده‏اى از دشمنان اسلام نقشه کشیدند که به ظاهر اسلام بیاورند و سپس مرتد شوند تا با این کار، ایمان مسلمانان را تضعیف کنند.

اسلام براى جلوگیرى از این تهدید، مجازات سنگینى را براى ارتداد قرار داده است، گرچه راه اثبات آن را نیز سخت کرده است، به گونه‏ اى که تنها عده‏ ى محدودى در صدر اسلام به این مجازات محکوم شدند. از این رو، اثر روانى این مجازات بیش از خود آن، توانسته است فضاى سالمى براى عموم مردم فراهم سازد. و بنوعی مجازات مرتد، غیر مسلمانان را ترغیب مى‏کند که با توجه و دقت بیشترى اسلام را بپذیرند. این مسأله از ایمان سرسرى و سست جلوگیرى مى‏کند.

در اسلام اصيل آزادي بيان افسار گسيخته وجود ندارد ؛ چرا كه اين گونه آزادي خلاف عقل مي باشد. اگر كسي عقيده داشت كه بايد خودكشي نمود، آيا عقلاي جامعه به او اجازه مي دهند كه اين عقيده ي خود را در جامعه تبليغ كند؟! اگر كسي اعتقاد پيدا نمود كه فلان نژاد بايد نابود گردند آيا جامعه به او اين آزادي را مي دهد كه دست به كشتار فلان نژاد بزند؟! اگر كسي معتقد بود كه بايد مسائل جنسي را بين كودكان ترويج داد ، بايد او را آزاد گذاشت تا عقيده ي خود را ترويج كند؟! اسلام آزادي گفتگوي ضابطه مند و علمي را در دايره ي محدود اهل علم مي پذيرد ولي اين اجازه را نمي دهد كه كساني با زبان چرب خودشان اكثر مردم فاقد علم را از راه به در كنند. آيا شما حاضريد فرزند ده ساله ي خود را در اختيار يك كافر و ملحد يا يك معتاد قرار دهيد تا گمراهش كنند؟! بلي اهل علم آزادند با يكديگر بحث كنند ولي هيچ عقلي اجازه نمي دهد كه طرفداران حقّ ، غير اهل را در معرض سمّ پاشي افراد كج انديش قرار دهند تا با مغالطات زيركانه آنها را گمراه سازند.

حكم مجازات مرتدّ ، اختصاص به اسلام ندارد ؛ بلكه در هيچ دين ديگري ارتداد علني مورد قبول نيست و همه ي اديان جهان با افراد مرتدّ كه اعلان ارتداد نمايند برخورد مي كنند. حال اينكه در زمان حاضر قدرت اقدام عملي نداشته و با تسامح رفتار مي كنند بحث ديگري است.
دقّت فرماييد كه اگر كسي از اعتقاد به اسلام برگشت ، هيچگاه اسلام حكم به اعدام او نمي دهد. حكم اعدام مرتدّ به خاطر امر ديگري است نه به خاطر برگشتن او از اعتقاد به اسلام. اگر كسي از اعتقاد به اسلام برگشت و كفر خود را هم علني نساخت و به تبليغ بر ضدّ اسلام قيام نكرد ، هيچگاه اسلام او را محكوم به اعدام نمي داند. لذا تا اينجا « لا اكراه في الدّين » (1)؛ امّا اگر كسي بعد از ارتداد ، كفر خود را اعلام عمومي نمود و به اين وسيله دست به تخريب اعتقادات ديگران زد ، و خواست ابّهت دين اسلام را بشكند و اسلام را ديني سست جلوه دهد ، در اين هنگام است كه اعدام او لازم مي شود ؛ و اين حكمي است عقلائي كه در تمام ممالك جهان مشابه آن در امور اجتماعي اجراء مي شود. براي مثال اگر كسي مبتلا به مرض ايدز يا طاعون شد آيا جامعه به او اين اجازه را مي دهد كه آزادانه به اشاعه ي ويروس ايدز يا ميكروب طاعون بپردازد؟!! يا اگر كسي به اين اعتقاد رسيد كه دروغ گويي و فريب و خيانت براي رسيدن به هدف جايز است ، آيا جامعه به او اجازه مي دهد كه اين اعتقاد مخرّب خود را علني ساخته ، اين اعتقاد را تبليغ ، و مردم را به خيانت و دروغ گويي ترغيب نمايد؟!! اگر كسي به اين باور معتقد شد كه زندگي ، پوچ و فاقد ارزش است پس بايد خودكشي نمود ، آيا عقلاي يك جامعه به چنين كسي اجازه مي دهند كه باورخود را علني ساخته ، افراد جامعه را تحريك به خودكشي نمايد؟!! روشن است كه عقلاي يك جامعه چنين اجازه اي را صادر نمي كنند. پس اگر در چنين مواردي كه پاي سلامتي جسمي يا رواني جامعه در ميان است ، قشر غالب جامعه از آرمانهاي منطقي خود دفاع مي كند و عامل مخرّب را محدود مي سازد ، چگونه اسلام به كسي اجازه دهد ، كه نه سلامت جسمي يا رواني ، كه فراتر از آن سعادت حقيقي و ابدي ديگران را به خطر اندازد؟!! دقّت فرماييد: نمي گوييم سعادت ابدي خودش، بلكه سعادت ابدي ديگران را به خطر اندازد.

گروهي از يهوديان زمان پيامبر (صلی الله علیه و آله) توطئه نمودند كه ابتداي روز به اسلام ايمان بياورند و آخر روز از ايمان خود برگردند و به اين وسيله مسلمين را در درستي دين اسلام به ترديد اندازند ؛ و به اين وسيله اسلام را از درون دچار تزلزل نمايند. خداوند متعال در باره ي اين گروه فرمود: « وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏ ـــــ و جمعى از اهل كتاب(از يهود) گفتند: «(برويد در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده ، در آغاز روز ايمان بياوريد؛ و در پايان روز، كافر شويد! شايد آنها(از آيين خود) بازگردند.» (2)
حال شخص منصف قضاوت نمايد كه با چنين توطئه گراني چگونه بايد برخورد نمود. تنها راه مقابله با اين گونه افراد آن است كه بدانند كه چنين توطئه اي به قيمت جانشان تمام مي شود. تنها در اين صورت است كه جرأت نمي كنند دست به چنين توطئه ي كثيفي بزنند. كما اينكه همين راه حلّ ، جلوي سمپاشي مرتدّين مسلمان زاده را هم مي گيرد و به آنها اجازه نمي دهد كه بعد از كافر شدن خودشان ، جامعه را هم به سوي كفر برانند و دست به تبليغ كفر بزنند.

پی نوشت ها:
1- بقره: 256
2- آل ‏عمران:72

موضوع قفل شده است