جمع بندی یک برهان و درخواست نقد

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
یک برهان و درخواست نقد

سلام
من یه پسر 18 ساله هستم که مسائل زیادی ذهنمو درگیر کرده
در مورد وجود خدا من براهین رو خوندم اکثرا طوری هستند و با ادبیاتی به کار میرن که فقط طلبه ها بفهمن
هیچ جا به شکل عامیانه توضیح نداده واگه توضیح داده کامل نبوده
من زیر درک خودم از برهان وجودی می نویسم ازتون میخوام که نقدش کنید و کاملش کنید و به صورت ساده برام توضیح بدین توجه داشته باشین که من حوزه درس نخوندم که خیلی از اصطلاحات اونا رو بلد باشم پس خواهشا طوری پاسخ بدین که بفهمم

برهان:
دو تا مفهوم هستند یکی وجود و دیگری نیستی

1: وجود: وجود یعنی وجود داشتن بودن و حضور داشتن _تعریف داشتن_

2:نیستی: یا عدم که متضاد وجود است و بیشتر از این نمی توان در موردش گفت زیرا غیر از این نیست
نیستی یا عدم به اشتباه جایی تصور می شود که در آن چیزی نیست در صورتی که وقتی آن را تصور کردی یعنی چیزی هست و این تعریف عدم نیست_پس نیستی قابل تصور نیست و این ویژگی اش است چون نیستی وجود ندارد و ذهن ما فقط وجود را درک می کند
نیستی را با هیچ چیز غیر از اینکه بگیم متضاد وجود است تعریف نمی شود زیرا که به وسیله ی هر چیزی تعریفش کنیم خود آن چیز چیز است و عدم نیست!
پس به نظر من عدم صرفا یک کلمه است و هیچ چیز دیگری نیست زیرا هر چیز دیگری وجود دارد و وجود خلاف تعریف عدم است
___________________
اصولا هر چیزی با وجود شروع میشه هر حرفی با پذیرفتن وجود زده میشه همه ی ما این مفهوم رو قبول داریم و می دونیم که هست چون در اطرافمون می بینیم وجود رو با چشم میشه دید و حس کرد
همه چیز بعد از وجوده همه چیز با وجود تعریف میشه و وجود ویژگی است در هر چیزی
حتی اون چیزی که در ذهنه در ذهن وجود داره شاید ماهیت خارجی نداشته باشه ولی باز در ذهن مفهوم وجود داره

همه چیز با وجود تعریف میشه مثلا درخت وجود دارد _خورشید وجود دارد_محبت وجود دارد _فکر وجود دارد ________ولی خود وجود با خودش تعریف میشه و وابسته به چیزی نیست چرا که این ویژگی این مفهومه زیرا وجود را بخواهیم با هر چیزی تعریف کنیم به تناقض میرسیم زیرا خود اون چیز وجود داشته تا وجود با آن معنی پیدا کنه و می گوییم وجود وجود دارد و چیز دیگه ای نمی تونیم بگیم

پس وجود نقطه آغاز هر تفکر و هر بینش و هر حرفیست _ همه چیز بعد از مفهوم وجوده و قبل وجود هم باز وجوده
پس وجود در همه چیز است و غیر از وجود چیزی نیست
_________________
خب بعد از این دو جور می تونیم حرف بزنیم

1: چرا مفهوم وجود است؟
2:وجود همان خداست

در مورد اولی نمی دونم چی بگم و از شما نظر می خوام

در مورد دومی :
اگر تعریفی که از خدا داریم و مفهوم وجود رو با هم مقایسه کنیم به شباهت کامل این دو پی می بریم ( هو الظاهر و الباطن و الاول و الاخر___یقول کن فیکون__هو علی کل شیء شهید__یا مَنْ دَلَّ عَلی ذاتهِ بِذاتِهِ: ای کسی که خودش، دلیل و نشانه خودش است___الله نور السماوات و الارض__

ما آیات و نشانه‌های خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان روشن می‌کنیم تا برآن‌ها آشکار شود که او حق است،

آیا پروردگارت، خود دلیل و گواه کامل و کافی بر هر چیزی نیست؟(فصلت53)
«شهد الله انه لا اله الا هو»: «خداوند [که حقیقةالوجود است، خودش] به یکتایی خود گواهی می‌دهد.


پس در این صورت وجود خدا بدیهی است همونطور که خود وجود بدیهی است زیرا خدا خود وجود است وبرای همین غیر از خدا هیچ چیز نیست
از این نتیجه میشود که خدا نا محدود است زیرا هر چیزی که محدود است چیزی فرای آن بوده که محدودیت معنی بده در صورتی که چیزی فرای خدا نیست و خدا خود دلیل بر خود است

خواهش می کنم نظراتتون رو بگین تا بهتر متوجه بشم و اطلاعاتم کامل تر بشه

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]

پسر رود روان;915781 نوشت:
من زیر درک خودم از برهان وجودی می نویسم ازتون میخوام که نقدش کنید و کاملش کنید و به صورت ساده برام توضیح بدین توجه داشته باشین که من حوزه درس نخوندم که خیلی از اصطلاحات اونا رو بلد باشم پس خواهشا طوری پاسخ بدین که بفهمم

باسلام و عرض ادب

تشکر بابت سوالی که مطرح کردید.
اما لازم است ابتدا نکته ای را عرض کنم و سپس به سوال شما بپردازم.

شما در ابتدای این پست نوشته بودید که میخواهید برهان وجودی را توضیح دهید اما در تبیین شما، برهان صدیقین به صورت ساده و روان ارائه شد.

اما در مورد سوال

پسر رود روان;915781 نوشت:
1: چرا مفهوم وجود است؟
2:وجود همان خداست
در مورد اولی نمی دونم چی بگم و از شما نظر می خوام

منظور از این سوال چیست؟
آیا منظور شما این است که چرا مفهوم وجود، وجود دارد؟
یا منظور این است که چرا مفهوم، وجود دارد؟
یا منظور دیگری دارید.
لطفا ابتدا منظور خود را روشن تر بنویسید تا پاسخ روشنی به شما بدهیم.

[=microsoft sans serif]

پسر رود روان;915781 نوشت:
پس در این صورت وجود خدا بدیهی است همونطور که خود وجود بدیهی است زیرا خدا خود وجود است وبرای همین غیر از خدا هیچ چیز نیست
از این نتیجه میشود که خدا نا محدود است زیرا هر چیزی که محدود است چیزی فرای آن بوده که محدودیت معنی بده در صورتی که چیزی فرای خدا نیست و خدا خود دلیل بر خود است
خواهش می کنم نظراتتون رو بگین تا بهتر متوجه بشم و اطلاعاتم کامل تر بشه

تبیینی که ارائه کردید، مربوط به برهان صدیقین است.
برهان صدیقین به بیان ساده اشاره به این دارد که خداوند و وجود یک خصوصیت مشابه دارند.
هیچ یک از بین رفتنی نیستند.
یعنی شما نمیتوانید وجود را از بین ببرید و تبدیل به عدم کنید.
البته وجودی که در این برهان به کار رفته است، اصل و حقیقت وجود است که در تمام وجودهای جزئی و خارجی، وجود دارد.
درست شبیه اصل نور و حقیقت نور که در تمام نورهای مادی و غیر مادی، بزرگ و کوچک وجود دارد.
بنابراین
خداوند همان حقیقت وجود است که در همه جا هست و به هیچ چیزی منحصر و محدود نمیشود و از بین رفتنی نیست.

من متوجه نشدم آخرش وجود یعنی چی ماهیت یعنی چی !

من اینطوری فهمیدم ببینین صحیحه ؟

ببینین وجود یک معنی میده و اون قابل یافت بودنه !

ولی یک وجود ذهنی داریم و یک وجود واقعی که با حواس انسان قابل مشاهده است .

ماهیت هم چگونگی چیزی هست که قابل یافته ...

حالا یه سوال ، آیا غول چراغ جادو وجود داره ؟

جواب : وجود ذهنی داره ولی وجود واقعی نداره ! ( وجود واقعی داشتن یعنی آن چیزی که در تعریف آن آمده است آن چیز قابل مشاهده باشد ) ( تا کنون برای من اثبات نشده که غول چراغ جادو وجود واقعی داشته باشد ولی رد کامل آن ممکن نیست زیرا من تمام جهان هستی را نمیشناسم ، همینقدر که من آن را نمیبینم و خیلی های دیگر هم این را تصدیق میکنند نتیجه میگیرم وجود واقعی ندارد )

حالا سوال بعدی : خدا وجود داره ؟

جواب : وجود ذهنی که قطعا داره، وجود واقعی چی ؟

آیا خداوند وجود واقعی داره ؟

جواب هایی که تا کنون گرفته ام :

خداوند وجود واقعی دارد ( زیرا خداوند تمام واقعیت است )

خداوند وجود واقعی ندارد ( زیرا خداوند محدود نیست بنابر این قابل مشاهده نیست )

در جواب کسانی که میگن غول چراغ جادو را نمیتوان با دلایل عقلی اثبات کرد ولی خداوند را میتوان :

بعضی از آرزوی های ما در صورت صلاح بودن و فراهم بودن شرایط بر آورده میشوند در نتیجه کسی وجود دارد که آن ها را بر آورده میکند ، آن کسی که آرزوهای ما را بر آورده میکند غول چراغ جادوست اما او دیده نمیشود چون در عالم دیگریست.

البته بدیهی است که چنین چیزی واقعیت ندارد و ما هم فقط برای مثال چنین حرفی زدیم

[=microsoft sans serif]

به من بیاموز;934533 نوشت:
وجود ذهنی داره ولی وجود واقعی نداره ! ( وجود واقعی داشتن یعنی آن چیزی که در تعریف آن آمده است آن چیز قابل مشاهده باشد )

باسلام
وجود ذهنی همان تصویری است که از یک شیء یا یک موجود در ذهن خود ترسیم میکنیم. این وجود یا صورت حسی است یا خیالی و یا عقلی.
بنابراین
غول چراغ جادو
از آنجا که وجود خارجی ندارد پس وجود حسی نیز ندارد.
وجود عقلی نیز ندارد چرا که وجود عقلی، امری کلی است و تصور غول چراغ جادو امری جزئی.
پس به نظر میرسد که وجود خیالی دارد.
ولی وجود خیالی به دنبال وجود حسی و قطع شدن ابزار حس ظاهری با جهان خارج و شیء محسوس خارجی به وجود می آید، پس وجود خیالی هم ندارد.
پس آن چیزی که در ذهن خود داریم از غول چراغ جادو چیست؟
آن تصویری است که قوه خیال ما از ترکیب تصویرهای مختلف ایجاد کرده است.
و هیچ ربطی به عالم خارج ندارد.

[=microsoft sans serif]

به من بیاموز;934533 نوشت:
وجود واقعی داشتن یعنی آن چیزی که در تعریف آن آمده است آن چیز قابل مشاهده باشد )

گرچه در بحث تصاویر سه گانه ذهنی وجود حسی از موجود قابل مشاهده و ادراک تجربی ایجاد میشود و به همین جهت، موجودی که وجود قابل مشاهده و تجربه نداشته باشد، وجود حسی و به تبع آن وجود خیالی نیز نخواهد داشت
ولی
این به معنای آن نیست که از موجود غیر تجربی هرگونه واقعی بودن را نفی کنیم.
بلکه
موجودی که به تجربه در نیاید، فقط تصویر ذهنی نخواهد داشت.
نه اینکه هیچ نحوه واقعیتی نداشته باشد.

[=microsoft sans serif]

به من بیاموز;934533 نوشت:
جواب : وجود ذهنی که قطعا داره، وجود واقعی چی ؟

آیا خداوند وجود واقعی داره ؟


بر اساس آنچه گفته شد، خداوند وجود ذهنی ندارد.
وجود ذهنی مربوط به موجوداتی است که به ادراک حسی در بیایند و بتوان از آنها تصویری حس و بعد خیالی داشت.
در حالیکه خداوند چون محسوس نیست پس تصویر حسی و خیالی نیز ندارد.

وجود و اقعی خداوند نیز با براهین عقلی اثبات میشود.

[=microsoft sans serif]

به من بیاموز;934535 نوشت:
خداوند وجود واقعی ندارد ( زیرا خداوند محدود نیست بنابر این قابل مشاهده نیست )

این همان اشتباهی است که در بالا تذکر دادم و پوزیتویسم ها گرفتار آن بودند.
موجود واقعی، منحصر به موجود محسوس و قابل تجربه نیست.
هیچ دلیلی نیز بر این مدعا اقامه نشده است.

[=palatino linotype]

به من بیاموز;934537 نوشت:
بعضی از آرزوی های ما در صورت صلاح بودن و فراهم بودن شرایط بر آورده میشوند در نتیجه کسی وجود دارد که آن ها را بر آورده میکند ، آن کسی که آرزوهای ما را بر آورده میکند غول چراغ جادوست اما او دیده نمیشود چون در عالم دیگریست.

این استدلال عقلی نیست.
شما قرار بود استدلال عقلی بر وجود چنین موجودی بیاورید.

صدیق;939053 نوشت:
[=microsoft sans serif]
گرچه در بحث تصاویر سه گانه ذهنی وجود حسی از موجود قابل مشاهده و ادراک تجربی ایجاد میشود و به همین جهت، موجودی که وجود قابل مشاهده و تجربه نداشته باشد، وجود حسی و به تبع آن وجود خیالی نیز نخواهد داشت
ولی
این به معنای آن نیست که از موجود غیر تجربی هرگونه واقعی بودن را نفی کنیم.
بلکه
موجودی که به تجربه در نیاید، فقط تصویر ذهنی نخواهد داشت.
نه اینکه هیچ نحوه واقعیتی نداشته باشد.

بیایید این دفعه رو نفی نکنیم! حالا از شما سوال میپرسم اینکه هیچ گونه قابل مشاهده نیست شما از کجا فهمیدی وجود داره ؟

صدیق;939056 نوشت:
[=palatino linotype]
این استدلال عقلی نیست.
شما قرار بود استدلال عقلی بر وجود چنین موجودی بیاورید.

چرا عقلی نیست ؟

[="Tahoma"][="Navy"]

پسر رود روان;915781 نوشت:
در مورد دومی :
اگر تعریفی که از خدا داریم و مفهوم وجود رو با هم مقایسه کنیم به شباهت کامل این دو پی می بریم ( هو الظاهر و الباطن و الاول و الاخر___یقول کن فیکون__هو علی کل شیء شهید__یا مَنْ دَلَّ عَلی ذاتهِ بِذاتِهِ: ای کسی که خودش، دلیل و نشانه خودش است___الله نور السماوات و الارض__
ما آیات و نشانه‌های خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان روشن می‌کنیم تا برآن‌ها آشکار شود که او حق است،
آیا پروردگارت، خود دلیل و گواه کامل و کافی بر هر چیزی نیست؟(فصلت53)
«شهد الله انه لا اله الا هو»: «خداوند [که حقیقةالوجود است، خودش] به یکتایی خود گواهی می‌دهد.

سلام
به نظر بنده شما بهتره از طریق تبیین عدم مطلق وارد بشید. اگر عدم مطلق که نفی هرنوع وجود و موجودیتی است مطلقا آنرا جز وجود مطلق که هر نوع فقدان از آن مبری است نفی نمی کند به این ترتیب شما برای تحقق وجود نیاز به وجود مطلق را ثابت کرده اید و وجود مطلق همان خداوند متعال است. والبته دیگر نیاز به تطبیق این معنا بر معانی دینی ندارید.
بنظرم صورت برهان این است:
اگر عدم مطلقی بود هیچ چیز نمی توانست باشد حال اینکه چیزی هست
برای طرد مطلق عدم مطلق ، وجود مطلق ضروری است
پس وجود مطلقی هست که چیزی هست.
یا علیم[/]

صدیق;934491 نوشت:
[=microsoft sans serif]

منظور از این سوال چیست؟
آیا منظور شما این است که چرا مفهوم وجود، وجود دارد؟
یا منظور این است که چرا مفهوم، وجود دارد؟
یا منظور دیگری دارید.
لطفا ابتدا منظور خود را روشن تر بنویسید تا پاسخ روشنی به شما بدهیم.

منظور من اینه که چرا مفهوم وجود وجود دارد

[=microsoft sans serif]

پسر رود روان;939328 نوشت:
منظور من اینه که چرا مفهوم وجود وجود دارد

باسلام
وجود داشتن مفهوم به خاطر این است که مفهوم ،معنایی است که از یک لفظ به صورت دلالت تصوری در ذهن نقش می بندد.
ذهن انسان به محض شنیدن یا به خاطر آوردن یک کلمه معنا و مفهوم آنرا تصور میکند.
بدین صورت، مفهوم الفاظ در ذهن نقش می بندد.
این معنا، ربطی به وجود خارجی داشتن یا نداشتن نیز ندارد.
همانطور که مثلا شما میتوانید معنای کلمه "اگر" و "یا" و.. را نیز تصور کنید و در ذهنتان نقش میبندد د رحالیکه هیچ ربطی به عالم خارج نیز ندارد.

نه دقت نکردین گفتم چرا مفهوم وجود, وجود دارد یعنی چرا چیزی به نام وجود هست وجود چرا هست؟ هستی چرا هست

[=microsoft sans serif]

به من بیاموز;939108 نوشت:
بیایید این دفعه رو نفی نکنیم! حالا از شما سوال میپرسم اینکه هیچ گونه قابل مشاهده نیست شما از کجا فهمیدی وجود داره ؟

چیزهایی هست که ما با تجربه انرا درک نمیکنیم ولی شواهد و قرائن وجودش را داریم.
دلیل عقلی هم بر اثباتش.

[=palatino linotype]

به من بیاموز;939110 نوشت:
چرا عقلی نیست ؟

نه صورت استدلال درست است و نه مقدمات و مواد ان یقین است.

[=palatino linotype]

پسر رود روان;939816 نوشت:
نه دقت نکردین گفتم چرا مفهوم وجود, وجود دارد یعنی چرا چیزی به نام وجود هست وجود چرا هست؟ هستی چرا هست

هستی، هست یک قضیه تحلیلی است.
یعنی نبودنش مستلزم تناقض است و سوال از چرائی بودن اصل هستی، سوال نامربوطی است.
هستی، هست چون هستی است.

اما اینکه چرا هستی های خاص(هستی من و شما و درخت و ...) محقق شده یعنی چرا ما موجود شدیم، علت فاعلی اش خداوند است و علت غائی آن ایجاد کمال در بندگان.

[=microsoft sans serif]پرسش: من زیر درک خودم از برهان وجودی می نویسم ازتون میخوام که نقدش کنید و کاملش کنید و به صورت ساده برام توضیح بدید:
اگر تعریفی که از خدا داریم و مفهوم وجود رو با هم مقایسه کنیم به شباهت کامل این دو پی می بریم: یا مَنْ دَلَّ عَلی ذاتهِ بِذاتِهِ: ای کسی که خودش، دلیل و نشانه خودش است؛ آیا پروردگارت، خود دلیل و گواه کامل و کافی بر هر چیزی نیست؟(فصلت53) «شهد الله انه لا اله الا هو»: «خداوند [که حقیقةالوجود است، خودش] به یکتایی خود گواهی می‌دهد.
پس در این صورت وجود خدا بدیهی است همونطور که خود وجود بدیهی است زیرا خدا خود وجود است وبرای همین غیر از خدا هیچ چیز نیست. از این نتیجه میشود که خدا نا محدود است زیرا هر چیزی که محدود است چیزی فرای آن بوده که محدودیت معنی بده در صورتی که چیزی فرای خدا نیست و خدا خود دلیل بر خود است.

پاسخ: [=microsoft sans serif]
باسلام

[=microsoft sans serif]تبیینی که ارائه کردید، مربوط به برهان صدیقین است نه برهان صدیقین.
برهان صدیقین در تقریری که علامه طباطبایی در اصول فلسفه و روش رئالیسم بیان میکند، اشاره به این دارد که خداوند و وجود یک خصوصیت مشابه دارند. هیچ یک از بین رفتنی نیستند. یعنی شما نمیتوانید وجود را از بین ببرید و تبدیل به عدم کنید.
این برهان به صورت خلاصه اینچنین است:
م1. اصل واقعیت قابل زوال و عدم نیست؛ زیرا از فرض نیستی و عدم آن، ثبوت و تحقق آن لازم می‌آید. اگر فرض کنید هیچ واقعیتی وجود ندارد، معنایش این است که به واقع هیچ واقعیتی وجود ندارد. پس اصل واقعیت محفوظ مانده و ثابت است.
م2. چیزی که زوالش ذاتاً مستحیل است، ثبوت و تحققش ذاتاً واجب خواهد بود.(1)

این تقریر به هیچ مسئله فلسفی به عنوان مبدأ تصدیقی نیاز ندارد و تنها با نفی سفسطه و پذیرش اصل واقعیت، وجود خدا اثبات می‌شود. ازاین‌رو، می‌توان آن را «اخصر البراهین» نامید؛ در حالی که تقریر ملاصدرا به مقدماتی و تقریر حاجی سبزواری به یک مقدمه (اصالت الوجود) نیازمند بود.

البته وجودی که در این برهان به کار رفته است، اصل و حقیقت وجود است که در تمام وجودهای جزئی و خارجی، وجود دارد.
درست شبیه اصل نور و حقیقت نور که در تمام نورهای مادی و غیر مادی، بزرگ و کوچک وجود دارد.
بنابراین
خداوند همان حقیقت وجود است که در همه جا هست و به هیچ چیزی منحصر و محدود نمیشود و از بین رفتنی نیست.

ـــــــــــــ
1.[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]مطهری، مرتضی، 1370، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، صدرا، ج5، ص116

موضوع قفل شده است