صداقت و راستگویی

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
صداقت و راستگویی

راستگویی از اعمال نیكوی انسانی و نزد دین و خرد از جایگاه ویژه ای برخوردار است. فطرت پاك انسان ایجاب می كند كه آدم سالم و متعادل، دل و زبانش یكسو و هماهنگ باشد، ظاهر و باطنش یكی باشد و آنچه را باور دارد بر زبان جاری كند.
دیدگاه اسلام
اسلام دینی فطری است و راستی نیز خواست فطرت است، پس این دو پیوندی ناگسستنی دارند و در روایات اسلامی با تعابیر گوناگونی بر راستگویی مسلمانان تأكید شده و آن را از اصول ایمان و تدیّن به حساب آورده اند.
رسول اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ می فرماید:
«الصّدْقُ مُبارَك وَ الكِذْبُ مَشْؤُومٌ»[1]

راستی، مبارك و دروغ نامیمون است.
امیرمؤمنان صلوات الله علیه، راستگویی را قویترین پایه ایمان، ملاك دین و الهام از سوی خدا دانسته، می فرماید:
«اَلصدقُ اقوی دَعائِمِ الایمانِ»[2]

راستی قویترین ركن ایمان است.
«شَیْئانِ هُما مِلاكُ الدّین؛ الصِّدْقُ وَ ‌الْیَقینُ»[3]

دو چیز ملاك دین است؛ راستی و یقین.
«اِذا اَحَبَّ اللهُ عَبْداً الهَمَهُ الصِّدقَ»[4]

وقتی خدا بنده ای را دوست بدارد، راستی را به او الهام می كند.
حضرت صادق ـ علیه السلام ـ نیز می فرماید:
«اِنَّ اللهَ لَمْ یَبْعَثْ نبیًّا اِلّا بِصدقِ الْحَدیثِ وَ اداء الاَمانَهِ اِلَی البَرِّ وَ‌الفاجِِرِِ»[5]

خداوند هیچ پیامبری برنینگیخت جز با راستی و امانتداری نسبت به نیكوكار و بدكار.
با این وصف اگر بگوییم راستی و درستی شالوده دین و ایمان را تشكیل می دهد و آن كه از این خصلت زیبا و حیاتی بركنار باشد در واقع دین در او بی ریشه است، سخن گزافی نگفته ایم.
امام صادق ـ علیه السلام ـ به این حقیقت تصریح كرده می فرماید:
«لاتَنْظُروُا الی طُولِ‌ رُكُوعِ الرَّجُلِ وَ‌ سجودِهِ، فَاِنَّ ذلِكَ شَئءٌ قَدِ اعْتادَهُ وَ لَو تَرَكَهُ استَوحَشَ لِذلِكَ‌ ولكِنَ انْظُرُوا الی صدقِ حدیثهِ وَ اَداءِ‌ اَمانَتهِ»[6]

(برای شناخت تدین افراد) به طولانی شدن ركوع و سجده او نگاه نكنید چرا كه به آن عادت كرده و اگر تركش كند، وحشت زده می شود، لیكن به راستگویی و امانتداری او توجه كنید.
آثار راستگویی
آثار ارزنده هر پدیده‌ ای بستگی به ارزش و اهمیت آن دارد و چون راستی از اهمیت بالایی برخوردار است، پیامدهای ارزشمند و نیكویی دارد كه برخی از آنها به شرح زیر است:
الف ـ همراهی خدا: امام باقر ـ علیه السلام ـ :
«اَلا فَاصْدُقُوا فَاِنَّ اللهَ مَعَ الصِّدْقِ»[7]

هان! راست بگویید كه خدا با راستی است.
ب ـ پاكی كردار: امام كاظم ـ علیه السلام ـ :
«مَنْ صَدَقَ لِسانُهُ زَكی عَمَلُهُ»[8]

كسی كه زبانش راست بگوید، كردارش پاك می شود.
ج ـ نجات و سلامتی: امیرمؤمنان ـ صلوات الله علیه ـ :
«عاقِبَهُ‌ الصِّدقِ نَجاهٌ وَ‌ سلامهٌ»[9]

فرجام راستگویی، نجات و سلامت است.
اگر انسان راستگو بود و به این وصف شناخته شد، مورد اعتماد مردم قرار می گیرد و آنان، سخن او را درست می شمارند و می پذیرند، در این صورت، اگر برای شخص صادق، گرفتاری پیش بیاید، امتیاز راستگویی، سبب نجات او می شود و از گرفتاری و خطر به سلامت می گذرد.
البته در جایی كه راستگویی خطر مهمتری برای او یا دیگران به بار می آورد، راست گفتن واجب نیست و در صورت امكان باید توریه كرد، گرچه راستگویی در هرحال مایه نیك فرجامی و نجات از عذاب الهی خواهد بود.

[=Century Gothic]د ـ بزرگی مقام: از امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ روایت شده:
«عَلیْكَ بِالْصِّدقِ، فَمَنْ صَدَقَ فی اَقوالِهِ جَلَّ قَدْرُهُ»[10]
[=Century Gothic]
بر تو باد به راستگویی، زیرا كسی كه در گفتارش صادق باشد، مقام و منزلتش بزرگ می شود.
هـ ـ خیر دنیا و آخرت: علی ـ علیه السلام ـ فرمود:
«اَرْبَعٌ مَنْ اُعطِیهُنَّ فَقَدْ اُعطیَ خَیْرَ الدُّنیا و الاخرِهِ، صِدْقُ حَدیثٍ وَ‌ اَداءُ اَمانَهٍ وَ عِفَّهُ بَطْنٍ وَ حُسْنُ خلقٍ»[11]
[=Century Gothic]
چهارچیز است،‌كه به هر كس بخشیده شده باشد، به تحقیق خیر دنیا و آخرت به او بخشیده شده است: راستگویی، اداكردن امانت، نگهداری شكم (از حرام و مشتبه) وخوش اخلاقی.
و ـ پاداشهای اخروی: قرآن كریم می فرماید:
«قالَ اللهُ هذا یومُ یَنفَعُ الصّادِقینَ صِدقُهُمْ، لَهُم جنّاتٌ تجری مِنْ تحتِها الانهارُ خالِدینَ‌ فیها اَبداً،رَضِیَ اللهُ عَنهم و رَضوُا عَنْهُ، ذلِكَ الفَوزُ العظیم»[12]
[=Century Gothic]
خداوند می گوید: امروز روزی است كه راستی راستگویان به آنها سود می بخشد، برای آنها باغهایی (از بهشت) است كه آب از زیر (درختان) آن جریان دارد و جاودانه و برای همیشه در آن می مانند، خداوند از آنها خشنود و آنها از خداوند خشنود خواهند بود و این رستگاری بزرگی است.
بنابراین آیه شریفه، آنان كه مسؤولیت و رسالت خود را انجام دادند و در دنیا، در گفتار و كردار صادق بوده و جز راه صدق و درستی نپیمودند، از كار خود بهره كافی خواهند برد و به رستگاری بزرگ كه خشنودی خدای سبحان است، دست خواهند یافت.
صدق فتنه انگیز
با همه‌ قداست و ارزشی كه راستگویی دارد، باید توجه داشت كه گاهی راستگویی مایه دردسر، ضرر و فساد می گردد كه از دیدگاه اسلام كاری نادرست و ممنوع است؛ زیرا در پاره ای از موارد بر اثر راستگویی، اسراری كشف می شود و در نتیجه، منشأ درگیری، فتنه انگیزی و گاه منجر به قتل و خونریزی می گردد. در این موارد، دروغ غائله را فرو می نشاند و از بروز اختلاف و درگیری جلوگیری می كند. پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«ثَلاثٌ یَقْبَحُ فیهنَّ الصِّدقُ: النَّمیمهُ و اِخبارُكَ الرَّجُلَ عَنْ اَهْلِهِ بِما یَكْرَهُهُ، و تَكذیبُكَ الرَّجُلَ عَنِ الْخَبرِ»[13]
[=Century Gothic]
راستگویی در سه چیز ناپسند است: سخن چینی، سخن گفتن با مرد درباره همسرش به چیزی كه او را ناخوش آید. تكذیب خبری كه شخص می دهد.
همچنین امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«اگر درباره مسلمانی از یك مسلمان سؤال شد و او راست بگوید و (به واسطه راستگویی) ضرری به آن مسلمان وارد سازد، از دروغگویان نوشته می شود و اگر كسی درباره مسلمانی از یك مسلمان سؤال كند و او دروغ بگوید و (به واسطه
دروغگویی) منفعتی به او برساند، نزد خدا از راستگویان نوشته می شود.»[14]
[=Century Gothic]
معنای این روایت این است كه مؤمن باید موقعیت سنج و زیرك باشد و نسبت میان سخن و سود آن را بسنجد و طرف با اهمیت را برگزیند نه اینكه برای سودجویی فردی یا گروهی، دروغ بگوید.

[1] . بحارالانوار، ج 77، ص 67.
[2] . شرح غررالحكم، ج 2، ص 6.
[3] . همان، ج 4، ص 184.
[4] . همان، ج 3، ص 161.
[5] . بحارالانوار، ج 71، ص 2.
[6] .سفینهالبحار، ج 2، ص 18.
[7] . بحارالانوار، ج 69، ص 386.
[8] . همان، ج 78، ص 303.
[9] . شرح غررالحكم، ج 4، ص 363.
[10] . همان، ص 296.
[11] . همان، ج 2، ص 151.
[12] . مائده، آیه 119.
[13] . بحارالانوار، ج 71، ص 9.
[14] . همان. علي اصغر الهامي نيا ـ اخلاق اسلامي، ص176

به نام خدا
سلام، قبل از هر چیز از زحمات شما تشکر میکنم ببخشید من فقط چن روزه که عضو شدم میشه لطفا سوالی که راجبه ( آیا صداقت امری نسبی است؟)را شخصا جواب بدین؟لطفا!!!

سلام
ما معتقدیم که اخلاقیات نسبی نیستند....
اگر اخلاقیات نسبی باشند که سنگ روی سنگ بند نمی شود. هر کسی هر کاری دلش خواست انجام می دهد بعد آنرا با نسبیت اخلاق توجیه می کند.

من شنیده ام که: زمانی که کفار مکه قصد حمله شبانه به خانه پیامبر (ص) را کردند و آن حضرت به امر خداوند تصمیم به هجرت گرفت و حضرت امیرالمومنین (ع) به جای ایشان در بستر ایشان خوابیدند، چون خانه پیامبر (ص) در محاصره بود، جناب سلمان فارسی پیامبر (ص) را در کیسه ای قرار داده و بر دوش خود گذاشت و رفت تا به خط محاصره کفار رسید. کفار از او پرسیدند: در کیسه چیست؟ سلمان پاسخ داد: محمد (ص) است. کفار خندیدند و باور نکردند و سلمان از آنها عبور کرد.
صحت و سقم ماجرا را نمی دانم.
به هر حال، این ماجرا، اهمیت صداقت را می رساند. چه چیزی بالاتر از و مهمتر از حفظ جان پیامبر خاتم ، آنهم در آن شبی که دشمنان آن توطئه را تدارک دیده بودند، می باشد؟ حتی در اینجا نیز به خاطر این "هدف والا" ، سلمان فارسی حاضر به دروغ گفتن نشد...

قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق؛ بگو چه كسی زینتهای خداوندو روزی پاك و طیب را كه برای بندگانش فراهم آورده،حرام كرده است؟ )اعراف، آیه 23 ( صداقت، اقتضای این را دارد كه بگوییم این كارها اصولاتا چه اندازه دینی است و بیانگر حكم الله است و اگر كاری است كه خوشایند من یا گروهی است آن را به نام دین تمام نكنیم. از آیه شریفه 98 سوره بقره میتوان در سهای بسیاری گرفت. یكی آن كه اگر ميخواهیم كاری را به درستی انجام دهیم، از مسیرهای قانونی، عقلانی و عقلایی و شرعی آن برویم؛ زیرا النجاه فی الصدق؛رهایی در صداقت است. اگر میخواهیم در كشوری كار فرهنگی بكنیم از را ههای قانونی استفاده كنیم و اگر بجوییم، آن را ههای قانونی را مییابیم. اگر میخواهیم در جوانان تاثیرگذار باشیم از راه صداقت برویم و نخواهیم با مجادله و تهدید و وعید آنان را در مسیر حق قرار دهیم. خداوند در این آیه میفرماید: هر كاری
را از راهش وارد شوید؛ چرا كه به كارگیری روشهای نادرست و غیرمنطقی برای انجام امور و كارها،خلاف تقواست. بنابراین اگر میخواهید به حقیقت اسلام برسید میبایست از در آن یعنی علی)ع( واهل بیت)ع( و ولایت وارد شوید. از این رو در برخی از روایات از باب جری و تطبیق، علی)ع( باب اسلام دانسته شده و پیامبر)ص( میفرماید: انا مدینه العلم و علی بابها؛ من شهر علم هستم و علی در آن است. پس هر كسی بخواهد به شهر پیامبر)ص( و حقیقت معارف الهی قرآن نبوی وارد شود میبایست از در علی)ع( وارد شود. پس تقوای الهی در این است كه برای هر كاری راه طبیعی آن را پیدا كنید و از آن جا وارد شوید و گمان نكنید كه با بیراهه رفتن و دور
زدن میتوان به مقصد رسید؛ چنان كه دورزدن رهبری امیرمومنان)ع( عد های را به مقصد نرساند و موجبات گمراهی بسیاری را فراهم آورد. البته تنها اهل تقوای
واقعی هستند كه در همه امور زندگی از را ههای قانونی و طبیعی وارد م شوند و با كلاه شرعی و توجیه گیری نمي خواهند به مقصد برسند.

استادمان، بحث خوبی کردند:
برخی ها می گویند غربی ها در عمل از ما مسلمانترند زیرا آنها دروغ نمی گویند. اما ما با وجودیکه مسلمانیم، دروغ می گوییم.

استادمان گفتند:
اینکه ما "صداقت و راستگویی" را به "گفتار مطابق با واقع" نسبت دهیم، تعریف ارسطویی آن است.
در حالیکه نظر قرآن این نیست.
قرآن می فرماید:
لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من آمن بالله و الیوم الاخر و الملائکه و الکتاب و النبیین و آتی المال علی حبه ذوی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل و السائلین و فی الرقاب و اقام الصلوه و آتی الزکوه و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرین فی الباساء و الضراء و حین الباس اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقون (بقره - 177).
قرآن کریم در این آیه شریفه، کسانی را راستگو میشمارد که دارای صفات زیر باشند:
- ایمان به خدا
- ایمان به معاد
- ایمان به ملائکه
- ایمان به پیامبران و کتابهای آسمانی
- اعطای مال به نیازمندان
- برپا داشتن نماز
- پرداخت زکات
- وفای به عهد
- صبر

نه فقط کسانی را که صرفاً "حرف درست" بزنند ولی در عرصه اعتقادات و در عرصه عمل، هر عقیده و عملی را داشته باشند!


- خدواند درباره صداقت به مؤمنان فرموده است: «یاایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین ؛ای کسانیکه ایمان آورد هاید،تقوای خدا پیشه کنید و با راستگویان
باشید ». )سوره توبه،آیه 119 (رکنیت صداقت در سیر و سلوک،به این معناست که
برای سلوک واقعی به سوی خدا باید صادق بود و چنانچه کسی، حتی اندکی دروغ بگوید،در این مسیر قرار نخواهد گرفت و به قله سعادت نخواهد رسید، بلکه در صورت تداوم این رویه،قطعاً او از گمراهان خواهد بود و پیوسته مورد خشم و غضب خداوند قرار خواهدگرفت. در مقابل،انسان صادق و کسی که همیشه بر راستگویی مراقبت دارد،قطعاً در مسیر سیر و سلوک الی الله قرار میگیرد و به سر منزل مقصود میرسد. در این زمینه علی)ع(میفرماید: «راستگو در آستانه نجات و بزرگواری و دروغگو در لبه پرتگاه و خواری است ».حال باید پرسید: «مگر راستگویی چه امتیازی بر سایر خوبیها دارد که سرچشمه همه صفاتخوب میشود و چنین مسیری را در زندگی انسان میگشاید و نیز مگر کذب چه اثری در میان دیگر بدیها دارد که چنان انحطاطی را به وجود میآورد؟ »برای پاسخ به این سؤال به بررسی تأثیر صداقت و ترک کذب از دو جهت میپردازیم:

1. رابطه صداقت و ایمان: بالاترین مقصد سیر وسلوک، «لقاءالله » و نائل شدن به دیدار الهی و تنها وسیله این مقصد ایمان است. طبق حدیثی، از امیرمؤمنان سؤال
شد: «آیا پروردگارت را دید ه ای؟ » حضرت پاسخ دادند: «پروردگاری را که نبینم، نمیپرستم، ولی دیدار خداوند با چشم سر میسّر نمیباشد. خدا را میتوان با «حقیقت
ایمان » دید ».همان طور که میبینید،درا ین حدیث «حقیقت ایمان »به عنوان تنها وسیله رسیدن به لقای خداوند معرفی شده است. کذب از عواملی است که پایه های ایمان را در وجود آدمی تخریب میکند و از میان میبرد و در مقابل صداقت سبب حفظ آن است. دروغ در دنیا مکافات و در آخرت مجازات دارد و مکافات،یعنی رویارویی فوری با آثار بد گناه. با نبود ایمان،انسان در عالم ظلمت فرومیرود و دیگر هیچ راهی به عالم نور و معنویت نخواهد داشت. از این مطلب میتوان دریافت که چرا صداقت رکن سیر و سلوک است؟زیرا با نبود آن،چراغ ایمان در وجود انسان خاموش و در نتیجه درهای معنویت بسته میشود. در همین رابطه امام صادق)ع(فرمود: «ان الکذب هو خراب الایمان » دروغ ویران کننده ایمان است. حضرت امیر نیز فرمودند: هیچ بنده ای مزه ایمان را نچشد تا دروغ را ترککند،چه دروغ باشد و چه جدی.

2. جایگاه صداقت:
گناهان به طور کلی به دو نوع تقسیم میشود.برخی گناهان غریزی میباشند؛ یعنی از آنجایی که انسان موجودی متشکل از عقل و غریزه است، گاهی فشار برخی غرائز مانند شهوت، جاه طلبی، شکم پرستی و... وی را به گناهی میکشاند که
از آن به گناه غریزی تعبیر میشود. به عنوان نمونه عمل کسی که تحت فشار گرسنگی، اموال دیگران را بدزدد یا در اثر غریزه جنسی،مرتکب فحشا شود،گناه غریزی نامیده میشود.نوع دوم،گناهانی هستند که فاعل آنها جوهر و ذات انسان است و تحت فشار غریز ه ای انجام نمیشوند،مانند: خود بزرگ بینی یا تحقیر دیگران که از اصل وجود انسان برمیخیزد نه از غریز ه ای از غرائز او. دروغگویی نیز از
این دسته از گناهان است که شخص در روح و باطنش مطلبی را مییابد و خود را به خلاف و امیدارد و عکس حقیقت را بر زبان میآورد، چنان که امام علی)ع(میفرمایند:
راستی مطابقت گفتار با نهاده الهی و دروغ دور شدن گفتار از)تطابق با(نهاده الهی است. تفاوت دیگر این دسته با گناهان غریزی در آن است که در گناهان شهوانی آدمی ناخودآگاه از خود غافل میشود، اما در این نوع،شخص آگاهانه گناه میکند و در واقع این خود اوست که انسانیتش را منحرف و از استقامت خارج میکند. پس میتوان گفت: ظاهر دروغگویی بر زبان جاری میشود،ولی حقیقت و باطنش در عالیترین مرتبه وجود آدمی و وجدان او رخ میدهد. دراین گناه کهنه تنها غریز های اشباع نمیشود،بلکه حتی ذات آدمی از ارتکاب آن ناراحت میشود،بالاترین مرتبه وجود او ضربه میبیند و فاسد میگردد، به طوری که دیگر قدرت سیروسلوک ندارد. فردی که در مسیر لقای الهی حرکت م یکند،باید نخست شوق و عشق و قدرت حرکت در این مسیر را در خود به وجود بیاورد و چنانچه این توانمندیها را در خویش نیابد،هر چند این میسر به او پیشنهاد شود، باز هم نمیتواند در آن گام نهد. از طرف دیگر، «لقاء الله »؛ یعنی وصول روح و حقیقت سالک به پیشگاه قدس الهی و این شایستگی از روحی که در نتیجه دروغ گفتن همچون آیین های مکرر شکسته و خرد و مملو از زنگار شده است،گرفته میشود؛ زیرا روح دروغگو با هر مرتبه از دروغگویی میشکند و نقصان م ییابد و در اثر این گناه سیاهی آن را فرام یگیرد و هزارها فرسنگ از خدا دور میشود،به طوری که دیگر،سخن گفتن از «لقاءالله »برای
چنین فردی بی معناست. امیرمؤمنان میفرمایند: «هرگاه بنده دروغب گوید،ازبوی گندی که پدید آورد،فرشته،مسافت بسیاری از او فاصله میگیرد ».اما روح آن که راستگویی و صفا پیشه میکند،نه یک آینه شکسته،بلکه آیین های تمام نماست که در اثر ماندن در مسیر صداقت،جلا یافته و قابلیتش افزون گشته و در نتیجه حقیقت در آن آشکار میگردد و انوار الهی تجلی مییابد. او همان سالکی است که با استقامت،سرانجام به سلامت حقیقت را خواهد یافت و به دیدار محبوب نائل
خواهد شد. البته ممکن است که در بین راه از سر غفلت یا شهوت گناهانی مرتکب شود،اما به خاطر وجود صدق،انحرافی در روحش به جود نم یآید و از مسیر سلوک خارج نم یشود. امام علی)ع( میفرمایند: «الصدق اقوی دعائم الایمان »؛ راستی محکمترین ستون ایمان است. و نیز حضرت میفرماید: «الصدق رأس الایمان
وزین الانسان »؛راستی سر ایمان و زیور انسان است. نیز میفرمایند: «الصدق الأمانة السان و حلیة الایمان »؛راستی امانت زبان و زیور ایمان است. همچنین در فرموده های گوهربار ایشان میخوانیم: نخستین کسی که راستگو را تصدیق میکند،خدای عزّوجل است که میداند او راستگوست و نیز نفسش تصدیقش میکند که میداند راستگوست. راستگو محترم و ارجمند است و دروغگو خوار و ذلیل.
از آنچه گفته شد نتیجه میگیریم که در میان گناهان «کذب » با سایر آنها متفاوت است و «صدق »در میان همه خوبیها سرآمد و ممتاز است. امام علی)ع(میفرمایند: بدترین خصلتها، دروغگویی است. نیز فرمود ه اند: خصلتی زشتتر از دروغگویی نیست،چنانکه فرموده اند: هیچ بدی بدتر از دروغ نیست. ودر زمینه ارتباط ایمان با استقامت روح و ارتباط استقامت روح با صداقت،کلامی گوهر بار و معجزه آسا از امیرمؤمنان روایت شده است: «لا یستقیم ایمان عبد حتی یستقیم قلبه و لا یستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه »؛ایمان هیچ بند های پابرجا نم یشود،مگر زمانی که قلبش استوار شود و قلب او استوارن میشود،مگر زمانی که زبانش راست و استوار گردد. حضرت در این کلام استقرار ایمان در قلب را در گرو استقامت و راستی روح دانسته است؛ به این معنا که روح باید از انحراف دور باشد تا بتواند
ایمان را در خود جای دهد. همچنین ایشان روح انسان را زمانی بدون انحراف و همچون آیین های صاف و با جلا دانسته است که زبانش صادق باشد. مفهوم سخن حضرتآن است که دروغگویی اعتدال روح را از میان میبرد و ایمان را از آن م یزداید. به طوری که میتوان گفت: انتظار ایمان از دروغگو بیهوده است.از پیامبر)ص(سؤال شد:
آیا ممکن است مؤمن ترسو باشد؟فرمود: آری. عرض شد: آیا میشود بخیل باشد؟ پاسخ داد: آری. پرسیده شد: آیا مؤمن زنا م یکند؟ فرمود: گاهی ممکن است.
پرسیده شد؟ آیا مؤمن دزدی میکند؟ پاسخ داد: ممکن است از او سربزند. سپس سؤال شد: آیامؤمن دروغ میگوید؟حضرت فرمود: نه! تنها کسی دروغ م یگوید که
مؤمن نیست. امام صادق)ع(فرمودند: فریب نماز و روزه مردم را نخورید؛زیرا آدم ی گاه چنان به نماز و روز ه خو میکند که اگر آنها را ترک گوید،احساس ترس میکند،بلکه آنها را به راستگویی و امانتداری بیازمایید.

.

3. توبه پذیری:
یکی ازتفاو تهای اساسی میان دروغگویی با سایر گناهان در توبه پذیری است.بسیاری از گناهان تنها عذاب اخروی را در پی دارند و توبه موجب میشود که شخص گناهکار از آن نجات یابد،اما دروغگویی دو اثر دارد. یکی عذاب و عقاب اخروی و دیگری انحراف و آسیب روحانی.ن سبت به عذاب اخروی توبه بردار است،اما در مورد آسیب و شکستگی روح،صرف توبه اثر چندانی ندارد؛ زیرا برای جبران صدمات و آسیب هایی که دروغگویی در روح انسان وارد میکند، راه دیگری وجود دارد. درست مثل اینکه شخص شیش های راب شکند یا چهره خود را با خنجر زخمی کند و پس از این کار، پشیمان شده، به درگاه خدا استغفار و توبه نماید. توبه اگرچه عذاب اخرو ی اش را برطرف نماید، اما چهره مجروحش را التیام نمیبخشد و
شیشه شکسته را مرمّت نمیکند،بلکه برای برطرف ساختن این جراحت باید نزد پزشک برود و ضمن مراقبت مدتی از دارو و مرهم استفاده نماید. یا برای ترمیم شکستگی ضمن تلاش زیاد از ابزاری مخصوص برای چسباندن آن استفاده کند. در مورد کذب نیز که روح انسان صدمه دیده و شکسته شده است،صرف توبه کافی نیست، بلکه راه مرتفع ساختن این آسیب ها،راستگویی است. صداقت موجب میشود روحی که در اثر دروغگویی از خدا دور شده و صدمه دیده است،با هر مرتبه راستگویی مقداری باز گردد و نزدیک شود و پس از مدتی گام نهادن در مسیر
صداقت،آن جراحات وشکستگیهای روحی جبران شود. پس راه جبران آسی بهای ناشی از دروغگویی،راستگویی است و توبه کذب، صدق میباشد

اسلام دینی فطری است و راستگویی وصداقت نیز خواست فطرت است

خداوند در قرآن می فرماید: "یاایها الذین آمنوا اتقوا الله وکونوا مع الصادقین"

ای آنانکه ایمان آورده اید از خدا ترس وتقوی داشته باشید وهمواره با راستگویان باشید
سوره توبه آیه ۱۱۹

صداقت و راستی به انسان آبرو و شخصیت می‌دهد در حالی که دروغ مایه رسوایی و بی‌آبرویی است

امام باقر (ع) می فرماید: «اَلا فَاصْدُقُوا فَاِنَّ اللهَ مَعَ الصِّدْقِ»

هان! راست بگویید که خدا با راستی است.

فراموش نکنیم که انسان صادق وراستگو به طور “طبيعي” راست مي گويد ونه به گونه ای “تصنعی” زيرا صداقت وراستگويي با جسم وجان او در هم تنيده شده است واو به شوق الله وبرای جلب خشنودی معبودش زبان به صداقت وراستگويي مي چرخاند.

اصولا راستگویان اهل اخلاص هستند و در انجام وظایف عبادی واجتماعی خویش کوتاهی نمی کنند و مشکلات پیش رو، آنها را از اهدافشان منصرف نمی کند. بنابراین از این نشانه ها، انسان به سادگی می تواند راستگوی واقعی را از راستگویان مدعی بازشناسد.
البته بعضی ها فکر می کنند صداقت وراستگویی این است که همه ی آنچه را که می دانند بیان کنند. در صورتی که گاهی مواقع بیان کردن همه ی دانسته ها ممکن است باعث به وجود آمدن مشکلاتی شود. بنا براین باید به شرایطی که در آن قرار گرفته ایم کاملا واقف باشیم وجایی که لازم نیست همه چیز رابگویم از گفتن صرف نظر کنیم.چرا که بعضی ها به بهانه ی صداقت همه ی آنچه را که در مورد دیگران می دانند رابه راحت بیان می کنند .

به این حدیث توجه کنید:

قال الامام علي - عليه السّلام - :

لا تَكُ صادقاً حتّي تكتُمَ بعضَ ما تَعلَمُ.

«بحار الانوار، ج 75، ص 8»

امام علي - عليه السّلام - فرمود:

صادق و راستگو نخواهي بود مگر اينكه برخي از آنچه را مي داني كتمان كرده و بازگو نكني. (يعني هر آنچه مي داني لازم نيست بگويي)

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقين‏(119توبه)
اى اهل ايمان، خداترس باشيد و با مردان راستگوى با ايمان بپيونديد

یکی از مصادیق راستگویی پایبندی به قول و وعده ای است که به دیگران داده ایم.بنابراین برای این که بتوانیم صداقت را در وجود خود متجلی کنیم لازم است که به گفته هایمان وفادار باشیم و ادعاي خود را در عمل به اثبات برسانیم، چه در عهدی که با خدا می بندیم وچه در برابر قولی که به بندگان خدا می دهیم.

اگر مدعي ايمان به خدا هستیم، باید لوازم آن را بپذيریم.وفاي به عهد انسان در برابر خدا ،زمانی به مرحله ی عمل می رسد که در اطاعت وبندگی خدا کوشا باشیم.

در برابر انسان هاي ديگرنیز در مورد امور دنيوي و وعده هایی که با دیگران داریم ،باید صادق باشیم.

نحوه عملكرد افراد مي تواند بهترين ملاك براي تعيين صدق افراد در عمل محسوب شود.





حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

ما أيقَنَ بِاللّه مَن لَم يَرْعَ عُهودَهُ وذِمَّتَهُ .

امام على عليه‏السلام :

بـه خدا يقين ندارد ، كـسى كه عـهد و پـيمان خود را رعايت نكند .

غرر الحكم : 9577 منتخب ميزان الحكمة : 412

پيامبر صلى الله عليه و آله نیز می فر مایند:

ثَلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَ اِن صامَ وَ صَلّى وَحَجَّ وَاعتَمَرَ وَقالَ «اِنّى مُسلِمٌ» مَن اِذا حَدَّثَ كَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِذَا ائتُمِنَ خانَ؛

سه چيز است كه در هر كس باشد منافق است اگر چه روزه دارد و نماز بخواند و حج و عمره كند و بگويد من مسلمانم، كسى كه هنگام سخن گفتن دروغ بگويد و وقتى كه وعده دهد تخلف نمايد و چون امانت بگيرد، خيانت نمايد.
(نهج الفصاحه، ح 1280)


سلام دوستان عزیز

من یک تحقیق در مورد صداقت و راهکارهای اون دارم ایا میتونم در این مورد از نظرات شما عزیزان بهره مند بشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

:Gol:با سلام خدمت شما دوست گرامی:Gol:

می تونید به این تاپیک ها مراجعه بفرمایید.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=5866

http://www.askdin.com/showthread.php?t=13226


موضوع قفل شده است