جمع بندی آیا توقع خدا در مورد معاد منطقی است؟

تب‌های اولیه

189 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا توقع خدا در مورد معاد منطقی است؟

سلام
خداوند چرا از آدمیان توقع دارد که به زندگی اخروی در برابر دنیا ارجحیت بدهند
در حالی که زندگی اخروی را به آنان نشان نداده تا حقیقتا در معرض انتخاب باشند؟
بلکه صرفا با وعده هایی روبرو هسنیم که خالی از ابهام و سوال نیست
ما آنچه را که دیده ایم میگوییم اگر از دیده رود از دل برود..بعد چگونه چیزی که از ابتدا هم دیده نشده باید در دل باشد و ارجح بماند؟!
آیا چنین توقعی منطقی است؟

باتشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

غریبه آشنا;915110 نوشت:
سلام
خداوند چرا از آدمیان توقع دارد که به زندگی اخروی در برابر دنیا ارجحیت بدهند
در حالی که زندگی اخروی را به آنان نشان نداده تا حقیقتا در معرض انتخاب باشند؟
بلکه صرفا با وعده هایی روبرو هسنیم که خالی از ابهام و سوال نیست
ما آنچه را که دیده ایم میگوییم اگر از دیده رود از دل برود..بعد چگونه چیزی که از ابتدا هم دیده نشده باید در دل باشد و ارجح بماند؟!
آیا چنین توقعی منطقی است؟

برای پاسخ به این سوال توجه به چند نکته لازم است:

نکته اول:

منطقی بودن تهدید و تشویق و یا امر و نهی هیچ تلازمی ندارد که نتیجه عدم تبعیت از آن به انسان نشان داده شود! مثلا پزشک برای بیمار، به عوارض لاعلاج در صورت ترک مصرف دارویش اشاره می کند، اما لزومی ندارد نتیجه ترک این رفتارها را به او نشان دهد! بلکه همین که بگوید ترک مصرف این دارو موجب شدت بیماری، مشقت و بدبختی و مانند آن می شود برای منطقی بودن کافیست.
اما در مورد این شعر: «از دل برود هر انکه از دیده برفت»؛ اولا اشعار سروده های اشخاص هستند و قابل استناد در مباحث علمی نیستند، اگر در این شعر به طور مطلق اراده شود که هر چه از پیش چشم برود، از ذهن هم خواهد رفت، قطعا این معنا صحیح نیست، ما نباید تقلیدوار با این مفاهیم رفتار کنیم، باید دید هر جمله ایی مبنای منطقی دارد یا خیر؟
از این که بگذریم، بحث ما در خصوص اوامر و نواهی است، نه امور دیدنی و مشهود، یعنی بر فرض که این شعری که خواندید صحیح باشد خداوند باید مرتب بهشت و جهنم را به ما نشان دهد، چون اگر یکبار نشان دهد باز با گذشت زمان از ذهن خواهند رفت، چون از دیده رفته اند!
علاوه بر اینکه فراموش کردن یا نکردن ربطی به دیدن و ندیدن ندارد، فقط بستگی دارد که آن مسئله چقدر برای انسان اهمیت داشته باشد، مثلا هیچ انسان زنده ای مرگ را ندیده و مزه آن را نچشیده است اما با این حال اگر پزشک به او بگوید اگر یک روز این قرص را نخوری می میری، هرگز خوردن آن قرص را فراموش نمیکند.
بنابراین اهمیت یک مسئله در ذهن انسان منشأ های مختلف دارد، گاهی ممکن است به خاطر جلوی چشم بودن از ذهن نرود، و گاهی ممکن است به خاطر اینکه خبری مهمی است که از یک منبع معتبر صادر شده است از ذهن نرود.

نکته دوم:
ببینید نگاه ما به آخرت نباید عوامانه باشد، آخرت بسیار پیچیده تر از عالم دنیاست:
اولا: اصلا در قالب الفاظ دنیوی نمی گنجد و فهمش نیز فراتر از درک ماست، پس توقع دیدن عالم آخرت برای زمینه سازی انتخاب توقع منطقی ای نیست، همانطور که دیدن دنیا توسط انسانی که در رحم مادر است چندان از ابهام او گره گشایی نمی کند، چرا که سنخ قوانین، ظواهر، مشکلات و سختی های دو عالم متفاوت است، توان فهم و درک آنچه را که می بیند ندارد.

ثانیا:
سنخ عالم آخرت به گونه ای است که نشان دادن آن نشدنی است، قرآن کریم از عالم بعد از مرگ تحت عنوان «عالم غیب» تعبیر کرده و به ایمان به آن دعوت می کند(بقره:3) بنابراین دیدن آن در عالم ماده، نفسی صیقل یافته و جدا شده ی از عالم ماده را می طلبد، همان طور که قرآن کریم در پاسخ به درخواست مشرکین برای دیدن ملائکه می فرماید: آنها را در دنیا نخواهید دید، بلکه بعد از مرگ می بینید(فرقان:21 و22) آخرت هم از همین سنخ است، چون انسان زمانی که با مرگ از دنیای مادی کنده شده، و توانایی دیدن آخرت را پیدا می کند می تواند ملائکه را نیز ببیند.

ثالثا:
اصلا دیدن آخرت در معنای دقیق معنا ندارد، چون آخرت سیر تکاملی انسان است، همانطور که عاقبت دنیوی هیچ کسی را نمی شود به او نشان داد، نتیجه اخروی را هم نمی شود نشان داد، چون اولا: محور و نتیجه واحدی وجود ندارد که به همه نشان داده شود، ثانیا: در دنیا هنوز چیزی اتفاق نیفتاده، بهشت و جهنم هر کسی با رفتار خود او ساخته می شود، پیش از تحقق، چه چیزی به انسان نشان داده شود؟ ثالثا: در کیفیت آن هم موانعی وجود دارد، توقع دارید خداوند چگونه آخرت را به انسان ها نشان دهد؟ اگر علم شهودی باشد که این امر اتفاق می افتد منتهی برای کسانی که نفسشان را از پلیدی ها پاک کرده باشند، اگر هم منظورتان رویت حسی است به چه صورت؟ علاوه بر اینکه اصل امکان چنین رویتی حرف و حدیث فراوان دارد.

نکته سوم:

گاهی اصلا خود اعتماد به شخص موضوعیت دارد، صرف انجام عمل به امر و نهی نیست، مثل اینکه شما برای سنجش میزان اعتماد دوستتان به شما او را با یک خبر امتحان می کنید، در مورد ایمان به خداوند و اعتقاد به اسلام هم این امر خیلی موضوعیت دارد. خود خداوند به دنبال این است که انسان ها در انجام عمل فقط و فقط آن را به خاطر امر خداوند بودن انجام دهند، لذا اگر اطاعت از اوامر او برای اهداف مادی باشد که اصلا آن را نمیپذیرد و باطل است، مثلا کسی روزه بگیرد که لاغر شود! و اگر برای اهداف اخروی مثل بهشت و جهنم باشد عبادت درجه دو و سه محسوب میشود؛ برترین عبادت ان است که هیچ مسئله ای جز اینکه خداوند به آن امر کرده در اجرای آن مدخلیتی نداشته باشد(الکافی، ج2، ص84) اوج سربلند بیرون آمدن حضرت ابراهیم(ع) در امتحان ذبح اسماعیل، و الگو شدن ایشان به این خاطر است که در برابر این امر الهی حتی از چرایی آن سوال نکرد!
روشن است که اگر کسی عملی را برای ثمره اش انجام دهد دیگر امر خداوند در انجام آن مدخلیتی نخواهد داشت، چون در عمل به آن دیگر بین مومن و کافر فرقی نخواهد بود، همه با توجه به مصلحتش آن را انجام می دهند.

مسلم;915598 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

برای پاسخ به این سوال توجه به چند نکته لازم است:

نکته اول:

منطقی بودن تهدید و تشویق و یا امر و نهی هیچ تلازمی ندارد که نتیجه عدم تبعیت از آن به انسان نشان داده شود! مثلا پزشک برای بیمار، به عوارض لاعلاج در صورت ترک مصرف دارویش اشاره می کند، اما لزومی ندارد نتیجه ترک این رفتارها را به او نشان دهد! بلکه همین که بگوید ترک مصرف این دارو موجب شدت بیماری، مشقت و بدبختی و مانند آن می شود برای منطقی بودن کافیست.
اما در مورد این شعر: «از دل برود هر انکه از دیده برفت»؛ اولا اشعار سروده های اشخاص هستند و قابل استناد در مباحث علمی نیستند، اگر در این شعر به طور مطلق اراده شود که هر چه از پیش چشم برود، از ذهن هم خواهد رفت، قطعا این معنا صحیح نیست، ما نباید تقلیدوار با این مفاهیم رفتار کنیم، باید دید هر جمله ایی مبنای منطقی دارد یا خیر؟
از این که بگذریم، بحث ما در خصوص اوامر و نواهی است، نه امور دیدنی و مشهود، یعنی بر فرض که این شعری که خواندید صحیح باشد خداوند باید مرتب بهشت و جهنم را به ما نشان دهد، چون اگر یکبار نشان دهد باز با گذشت زمان از ذهن خواهند رفت، چون از دیده رفته اند!
علاوه بر اینکه فراموش کردن یا نکردن ربطی به دیدن و ندیدن ندارد، فقط بستگی دارد که آن مسئله چقدر برای انسان اهمیت داشته باشد، مثلا هیچ انسان زنده ای مرگ را ندیده و مزه آن را نچشیده است اما با این حال اگر پزشک به او بگوید اگر یک روز این قرص را نخوری می میری، هرگز خوردن آن قرص را فراموش نمیکند.
بنابراین اهمیت یک مسئله در ذهن انسان منشأ های مختلف دارد، گاهی ممکن است به خاطر جلوی چشم بودن از ذهن نرود، و گاهی ممکن است به خاطر اینکه خبری مهمی است که از یک منبع معتبر صادر شده است از ذهن نرود.

نکته دوم:
ببینید نگاه ما به آخرت نباید عوامانه باشد، آخرت بسیار پیچیده تر از عالم دنیاست:
اولا: اصلا در قالب الفاظ دنیوی نمی گنجد و فهمش نیز فراتر از درک ماست، پس توقع دیدن عالم آخرت برای زمینه سازی انتخاب توقع منطقی ای نیست، همانطور که دیدن دنیا توسط انسانی که در رحم مادر است چندان از ابهام او گره گشایی نمی کند، چرا که سنخ قوانین، ظواهر، مشکلات و سختی های دو عالم متفاوت است، توان فهم و درک آنچه را که می بیند ندارد.

ثانیا:
سنخ عالم آخرت به گونه ای است که نشان دادن آن نشدنی است، قرآن کریم از عالم بعد از مرگ تحت عنوان «عالم غیب» تعبیر کرده و به ایمان به آن دعوت می کند(بقره:3) بنابراین دیدن آن در عالم ماده، نفسی صیقل یافته و جدا شده ی از عالم ماده را می طلبد، همان طور که قرآن کریم در پاسخ به درخواست مشرکین برای دیدن ملائکه می فرماید: آنها را در دنیا نخواهید دید، بلکه بعد از مرگ می بینید(فرقان:21 و22) آخرت هم از همین سنخ است، چون انسان زمانی که با مرگ از دنیای مادی کنده شده، و توانایی دیدن آخرت را پیدا می کند می تواند ملائکه را نیز ببیند.

ثالثا:
اصلا دیدن آخرت در معنای دقیق معنا ندارد، چون آخرت سیر تکاملی انسان است، همانطور که عاقبت دنیوی هیچ کسی را نمی شود به او نشان داد، نتیجه اخروی را هم نمی شود نشان داد، چون اولا: محور و نتیجه واحدی وجود ندارد که به همه نشان داده شود، ثانیا: در دنیا هنوز چیزی اتفاق نیفتاده، بهشت و جهنم هر کسی با رفتار خود او ساخته می شود، پیش از تحقق، چه چیزی به انسان نشان داده شود؟ ثالثا: در کیفیت آن هم موانعی وجود دارد، توقع دارید خداوند چگونه آخرت را به انسان ها نشان دهد؟ اگر علم شهودی باشد که این امر اتفاق می افتد منتهی برای کسانی که نفسشان را از پلیدی ها پاک کرده باشند، اگر هم منظورتان رویت حسی است به چه صورت؟ علاوه بر اینکه اصل امکان چنین رویتی حرف و حدیث فراوان دارد.

نکته سوم:

گاهی اصلا خود اعتماد به شخص موضوعیت دارد، صرف انجام عمل به امر و نهی نیست، مثل اینکه شما برای سنجش میزان اعتماد دوستتان به شما او را با یک خبر امتحان می کنید، در مورد ایمان به خداوند و اعتقاد به اسلام هم این امر خیلی موضوعیت دارد. خود خداوند به دنبال این است که انسان ها در انجام عمل فقط و فقط آن را به خاطر امر خداوند بودن انجام دهند، لذا اگر اطاعت از اوامر او برای اهداف مادی باشد که اصلا آن را نمیپذیرد و باطل است، مثلا کسی روزه بگیرد که لاغر شود! و اگر برای اهداف اخروی مثل بهشت و جهنم باشد عبادت درجه دو و سه محسوب میشود؛ برترین عبادت ان است که هیچ مسئله ای جز اینکه خداوند به آن امر کرده در اجرای آن مدخلیتی نداشته باشد(الکافی، ج2، ص84) اوج سربلند بیرون آمدن حضرت ابراهیم(ع) در امتحان ذبح اسماعیل، و الگو شدن ایشان به این خاطر است که در برابر این امر الهی حتی از چرایی آن سوال نکرد!
روشن است که اگر کسی عملی را برای ثمره اش انجام دهد دیگر امر خداوند در انجام آن مدخلیتی نخواهد داشت، چون در عمل به آن دیگر بین مومن و کافر فرقی نخواهد بود، همه با توجه به مصلحتش آن را انجام می دهند.

سلام و احترام

1-مثال پزشک و جنین در رحم بی ربط است مثال پزشک مربوط به امور محسوس است.. اگر الآن محسوس نیست مفهوم آن حداقل مابه ازای عینی دارد..لذا در همه انسانها این موارد محل اختلاف نیست چون نهایتا در ذیل محسوسات است اما امور اعتقادی اینطور نیستند..و همونطور که میبینید محل اختلاف است و مفاهیم آن به ازای عینی و محسوس ندارد

و اما جنین در رحم قرار نیست از دنیا با خبر باشد که حالا بگوییم که تا به دنیا نیاید نمیشود..ولی مسله آخرت اینطور نیست
قرار است که بشناسیم و انتخاب کنیم
پس سوال وارد است

2-میفرمایید شعر《 هرکه از دل برود هرآنکه از دیده رود》 ربطی به مسله معاد ندارد
ولی قطعا ربط دارد حداقل برای اون دسته که میخواهند تجارت کنند ربط دارد
این چه معامله ای است که کالا را نباید ببینیم؟
و منظور این بود که دیدن یک چیز که از بالاترین ابزار شناخت است..خود دستخوش فراموشی میشود..پس خدا بر اساس چه شناختی از ما توقع دارد که زندگی اخروی را ترجیح دهیم؟

3- آخرت نتیجه اعمال آدمی است درست است اما پس پیامبر چطور بهشت را دید؟ پس منافاتی ندارد!
درضمن دیدن فرشتگانی که مهمان حضرت لوط بودند..توسط قوم گنه کار در تضاد این مطلب است که دیدن فرشتگان لزوما نفسی صیقل یافته میخواهد
پس از این حیث هم مطلب ما هیچ منع عقلی ندارد

4-میفرمایید که گاهی موضوع اعتماد است..و صرف انجام عمل به امر و نهی نیست
منظورتونو خوب متوجه نشدم
اعتماد به چی؟ وعده خدا؟
اما سوال این نیست
اشکال این است که نمیدانیم چه چیزی را باید ارجحیت دهیم بر لذت زود گذر دنیا
اگر صرف اطاعت بود خب اصلا لزومی نداشت پای تشویق به میان آید!
اما حالا که به میان آمده سوال از چیستی و دیدن آن طبیعی است
پس موضوع اعتماد نیست موضوع انتخاب و چیستی زندگی اخروی است

5-اینکه آخرت خیلی پیچیده است و در الفاظ دنیا نمی گنجد..احتمالا و ظاهرا به پاسخ سوال ما نزدیک است..اما همه سوال و مشکل در درجه دوم معطوف به همین قضیه است..
اگر ارجحیت زندگی اخروی در الفاظ نمیگنجد یعنی که حقیقت آن حداقل در ادراک دنیایی ما مساوی با خلاء است و این دقیقا همان مبهم بودن زندگی اخروی و عدم امکان انتخاب حقیقی است

یاحق

ببینید جناب غریبه آشنای عزیز، شاه کلید این بحث هایی که دردو تاپیک انجام میشود، بحث اعتماد به خداوند است، انسانی که مسلمان است و با اوامر و نواهی خداوند و پاداش ها و مجازات هایی که خداوند به تصویر کشیده روبرو می شود، پیش از وجود و اوصاف خدا را پذیرفته است، یعنی یک مبانی دارد که مسائلی را به عنوان روبنای آن پذیرفته است، من همه را در یک تعبیر جمع می کنم: «اعتماد صد در صد به خدا»
اگر شما به این مسئله توجه کنید هیچ کدام از این اشکالات را نخواهید گرفت:

غریبه آشنا;915616 نوشت:
1-مثال پزشک و جنین در رحم بی ربط است مثال پزشک مربوط به امور محسوس است.. اگر الآن محسوس نیست مفهوم آن حداقل مابه ازای عینی دارد..لذا در همه انسانها این موارد محل اختلاف نیست چون نهایتا در ذیل محسوسات است اما امور اعتقادی اینطور نیستند..و همونطور که میبینید محل اختلاف است و مفاهیم آن به ازای عینی و محسوس ندارد


چرا در محسوسات اختلاف نیست؟ نه به این خاطر که محسوس هستند، بلکه چون انسان با دیدن، آنها را باور می کند، پس اگر در غیر محسوسات اعتمادی وجود ندارد به خاطر این است که حس نشده اند و از راه دیگر هم به آنها علم پیدا نکرده لذا برای او اطمینان آور نیستند و خودش هم آنها را تجربه نکرده است، اما اگر خدایی که صد در صد به او اعتماد دارد سخنی از غیر محسوسات بزند اینجا دیگر کسی نمی تواند بگوید چون محسوس نیست من نمی پذیرم؛ محسوس بودن که موضوعیت ندارد، آنچه موضوعیت دارد اطمینان آور بودن است که این اعتماد گاهی با حس محقق می شود، و گاهی با شنیدن از کسی که به او اعتماد صد در صد داریم.

غریبه آشنا;915616 نوشت:
و اما جنین در رحم قرار نیست از دنیا با خبر باشد که حالا بگوییم که تا به دنیا نیاید نمیشود..ولی مسله آخرت اینطور نیست
قرار است که بشناسیم و انتخاب کنیم
پس سوال وارد است

برای انتخاب هم، همین وعده کفایت می کند، کسی که ما به او صد در صد اعتماد داریم و می گوید: «مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاع‏»؛ زندگى دنيا در برابر آخرت، چیزی جز متاع ناچيزی نیست‏ (رعد:26)
لازم نیست حتما از کیفیت آن نیز با خبر باشیم.

غریبه آشنا;915616 نوشت:
2-میفرمایید شعر《 هرکه از دل برود هرآنکه از دیده رود》 ربطی به مسله معاد ندارد
ولی قطعا ربط دارد حداقل برای اون دسته که میخواهند تجارت کنند ربط دارد
این چه معامله ای است که کالا را نباید ببینیم؟
و منظور این بود که دیدن یک چیز که از بالاترین ابزار شناخت است..خود دستخوش فراموشی میشود..پس خدا بر اساس چه شناختی از ما توقع دارد که زندگی اخروی را ترجیح دهیم؟

باز هم وعده الهی؛ همین که در یک معامله دوست مورد اطمینان انسان میگوید من کالا را دیده ام مطمئن باش سود بسیاری می بری که حتی خارج از درک توست، اگر به او اطمینان داشته باشیم قطعا معامله می کنیم، در آخرت هم همینطور است یا به خدا اعتماد داریم یا نداریم، اگر داشته باشیم قطعا به کالایی که او توصیف می کند اطمینان کرده و معامله میکنیم.

غریبه آشنا;915616 نوشت:
3- آخرت نتیجه اعمال آدمی است درست است اما پس پیامبر چطور بهشت را دید؟ پس منافاتی ندارد!
درضمن دیدن فرشتگانی که مهمان حضرت لوط بودند..توسط قوم گنه کار در تضاد این مطلب است که دیدن فرشتگان لزوما نفسی صیقل یافته میخواهد
پس از این حیث هم مطلب ما هیچ منع عقلی ندارد

خیلی جالب است که پیامبر(ص) هم بهشت را در حال ساخته شدن دید که ملائکه منظر رسیدن اعمال از دنیا هستند تا ساختن را ادامه دهند. از طرفی عرض کردم دیدن بهشت و جهنم امکان دارد اما نیاز به مقدماتی دارد که برای همه میسور نیست، چون فراتر از این عالم ماده است.

غریبه آشنا;915616 نوشت:
4-میفرمایید که گاهی موضوع اعتماد است..و صرف انجام عمل به امر و نهی نیست
منظورتونو خوب متوجه نشدم
اعتماد به چی؟ وعده خدا؟
اما سوال این نیست
اشکال این است که نمیدانیم چه چیزی را باید ارجحیت دهیم بر لذت زود گذر دنیا
اگر صرف اطاعت بود خب اصلا لزومی نداشت پای تشویق به میان آید!
اما حالا که به میان آمده سوال از چیستی و دیدن آن طبیعی است
پس موضوع اعتماد نیست موضوع انتخاب و چیستی زندگی اخروی است

خدا در گام اول به دنبال این است که بدون هیچ چشم داشتی اطاعت شود، یعنی من اینقدر اطمینان به خدا داشته باشم که بدانم او غیر مصلحت چیزی را اراده نمیکند، و اصلا مالک من است و حق دارد هر گونه که صلاح می داند مرا امر و نهی کند، لذا حضرت ابراهیم ع حتی از چرایی فرمان به ذبح اسماعیل سوال نکرد؛ در گام دوم عبادت از سر شوق بهشت و در گام سوم از سر ترس از جهنم است، اما اینکه ما آن پاداش و مجازات را ندیده ایم مشکلی ایجاد نمی کند چون وقتی خدا را به عنوان خالق حکیم، و راستگو پذیرفتیم که از حقیقتی که تمامش به دست خود اوست سخن می گوید انسان دیگر تردیدی نمی کند که آن پاداش ارزشش بیشتر از زرق و برق های دنیوی است، و این لذت های حرام ارزش آن عذاب را ندارند.

پس درست است که برای اطاعت، موضوع انتخاب است، نه اعتماد، اما در خود آن انتخاب هم می توان برای تشخیص دو طرف به جای تحقیق شخصی، به یک نفر آگاه و صادق اعتماد کرد. تفاوت این اعتماد در انسان های درجه اول و درجه دوم و سوم این است که اینجا دیگر اعتماد برای اطاعت نیست، بلکه اعتماد برای سنجش جرم و مجازات، و فعل و پاداش است تا انسان خودش انتخاب کند، اما در انسان های دسته اول ثمره اعتماد فقط اطاعت بود، نه تشخیص جنس برای معامله.

غریبه آشنا;915616 نوشت:
5-اینکه آخرت خیلی پیچیده است و در الفاظ دنیا نمی گنجد..احتمالا و ظاهرا به پاسخ سوال ما نزدیک است..اما همه سوال و مشکل در درجه دوم معطوف به همین قضیه است..
اگر ارجحیت زندگی اخروی در الفاظ نمیگنجد یعنی که حقیقت آن حداقل در ادراک دنیایی ما مساوی با خلاء است و این دقیقا همان مبهم بودن زندگی اخروی و عدم امکان انتخاب حقیقی است

بله مبهم است، و مبهم بودن به خودی خود کار را برای معامله دشوار می سازد، اما باز هم اعتماد داشتن مشکل را حل می کند.

یا حق

مسلم;915636 نوشت:

بله مبهم است، و مبهم بودن به خودی خود کار را برای معامله دشوار می سازد، اما باز هم اعتماد داشتن مشکل را حل می کند.

[/SIZE]

خب سوال ما همین است..که چرا مبهم است؟
ارجحیت یک چیز مبهم بر دنیا در چیست؟
بله یک خداباور اعتماد داره که یک چیزی هست..
اما موضوع این نیست که یک چیزی هست یا نه..در درجه اول
اشکال اینجاست که آدمی نمیتواند در خلاء زندگی کند و نمیتواند اورا ترجیح بدهد
پس انتظار خدا در مورد انتخاب آخرت منطقی نیست
چون حتی با وجود اعتماد صددرصدی ما نمیتوانیم حقیقتا یک چیز مبهم را به معنای واقعی انتخاب کنیم!
(البته شخصی که معنای بدی و خوبی را میفهمد ..انتظار عمل خوب از او منطقی است..ولی این ربطی به موضوع ما ندارد)

در ثانی
ابهام با تشویق نمیسازد و نقض غرض است..یعنی شما نمیتوانید هرچقدر هم که مورد اعتماد باشید با چیزی مبهم بنده را تشویق کنید..اگر صرف اعتماد بود که تشویق نمیکردید!
خب حالا که تشویق کردید بنده حق دارم که بپرسم خب ببینم چیه این چیز؟
خواهشا منطقی باشید

غریبه آشنا;915642 نوشت:
خب سوال ما همین است..که چرا مبهم است؟

خواهش می کنم کمی فلسفی به ماجرا نگاه کنید، نه عرفی، ببینید انسان همواره از زمانی که نطفه بوده است در حال کمال است، و همواره اموری که در آینده اتفاق می افتد و آنها را تجربه نکرده برایش مبهم است، این ساختار طبیعی عالم است، مثلا برای کودک سخن گفتن از تحصیلات و شغل و اینها ابهام آلود است، اما پدر و مادر که با این مفاهیم آشناتر بوده و با آنها درگیر هستند او را به سمت تحصیل و تلاش سوق می دهند، انسان کمی که بزرگتر شد کم کم با این مفاهیم آشناتر می شود، اما آخرت هم ادامه این سیر است که اصلا عالَمش فرق می کند، قواعد و قوانین جهانش فرق می کند، خب طبیعتا اینجا هم انسان ابهام دارد، این قاعده کلی عالم است که انسان همواره نسبت به مراحل بالاتر آگاهی اش محدود است، ولی این مانع حرکت نمی شود!

غریبه آشنا;915642 نوشت:
ارجحیت یک چیز مبهم بر دنیا در چیست؟
بله یک خداباور اعتماد داره که یک چیزی هست..
اما موضوع این نیست که یک چیزی هست یا نه..در درجه اول
اشکال اینجاست که آدمی نمیتواند در خلاء زندگی کند و نمیتواند اورا ترجیح بدهد

بنده سفت و محکم معتقد هستم توصیه و تشویق یک دوست مورد اعتمادِ صد در صدی، حتی اگر به امری مبهم باشد برای اینکه انسان آن مورد را انتخاب کند کافیست،دلیل آن هم وجدان انسان هاست، یعنی شما اگر این مسئله را تصور کنید قطعا آن را تصدیق خواهید کرد، که مثلا دوست شما به شما بگوید پنجاه هزار تومان به من بده تا یک چیز برایت بخرم که قطعا شگفت زده شوی، هر چه میگویید چه چیزی؟ بگوید نمیگویم! ولی قطعا خوشحال و راضی و شگفت زده می شوی! اینجا آیا اگر شما به او اعتماد صد در صد داشته باشید فرصت انتخاب نخواهید داشت؟ و آیا این اعتماد، مبهم بودن نتیجه را برایتان به مشکل مبدل می سازد؟ روشن است که اعتماد شما (البته بستگی به درصد اعتماد دارد، و فرض ما اعتماد صد در صد است) بر این ابهام چیره می شود.

ثانیا بر فرض که بپذیریم که ابهام در انتخاب خللی ایجاد می کند، این در جایی است که ابهام به قدری باشد که انسان هیچ تصوری نتواند از آن پیدا کند، اما خداوند به خوبی این نعمت ها و عذاب ها را در قالب الفاظ به تصویر کشیده و به صورت نسبی روشن نموده است و دیگر نمی توان گفت انسان هیچ تصوری ازاین پاداش ها و مجازات ها ندارد.

پس قطعا این سخن شما صحیح نیست:

غریبه آشنا;915642 نوشت:
پس انتظار خدا در مورد انتخاب آخرت منطقی نیست
چون حتی با وجود اعتماد صددرصدی ما نمیتوانیم حقیقتا یک چیز مبهم را به معنای واقعی انتخاب کنیم!

چون اگرچه در مورد آخرت ابهام هایی هست، و تا وارد آن نشویم هرگز حقیقت آن برای ما روشن نخواهد شد، اما آنچنان مبهم هم نیست که قدرت انتخاب را از انسان سلب کند، چون هر چه در دنیا هست، در آخرت هم وجود دارد با تفاوت در کمّ و کیف، یعنی هم با کیفیت تر و هم با دوام تر، خب همین مقدار برای انتخاب آگاهانه کافیست، چون شما نعمت های دنیوی را خوب شناخته اید و همان ها پاداش شما قرار گرفته اند فقط با تفاوت عمیق کیفی و کمّی، شما نگاهی به آیات قرآن و وعده های بهشتی بیندازید، تا حد زیادی نعمت ها را برای ما روشن کرده اند باغهایی که از زیر آن نهرها جاریست، از هر میوه ای که بخواهید، و همسران بهشتی، هرگز بیماری و رنج و سختی و جدایی در آن نیست، ابدی است، و...

طبق آنچه گذشت، پاسخ این سخن شما روشن میشود:

غریبه آشنا;915642 نوشت:
ابهام با تشویق نمیسازد و نقض غرض است..یعنی شما نمیتوانید هرچقدر هم که مورد اعتماد باشید با چیزی مبهم بنده را تشویق کنید..اگر صرف اعتماد بود که تشویق نمیکردید!
خب حالا که تشویق کردید بنده حق دارم که بپرسم خب ببینم چیه این چیز؟

چون اولا اعتماد اگر صد در صد باشد انسان تشویق طرف را می پذیرد، اگر کسی شما را به امری تشویق کند و اصلا به شما نگوید، و کاملا برای شما مبهم باشد اما به او و آگاهی اش از سلیقه شما صد در صد اعتماد دارید طبیعتا از او اطاعت می کنید، مثلا پدر انسان به فرزندش بگوید جایزه ای می خرم که تمام همکلاسی هایت حسرت بخورند خب طبیعتا علی رغم ابهامی که دارد بچه را شدیدا به سمت اطاعت سوق می دهد.

و ثانیا: نعمت های بهشتی و جهنمی مبهم به آن معنا نیستند، بلکه خداوند همان نعمت های و عذاب های دنیوی را از نظر کمی و کیفی متفاوت از دنیا وعده و وعید داده است، یعنی انسان هم باغ و بوستان و همسر و مانند آن را تجربه کرده، و هم آتش و سوزانندگی و مانند آن را.

مسلم;915651 نوشت:

خواهش می کنم کمی فلسفی به ماجرا نگاه کنید، نه عرفی، ببینید انسان همواره از زمانی که نطفه بوده است در حال کمال است، و همواره اموری که در آینده اتفاق می افتد و آنها را تجربه نکرده برایش مبهم است، این ساختار طبیعی عالم است، مثلا برای کودک سخن گفتن از تحصیلات و شغل و اینها ابهام آلود است
[/SIZE]

بله بخاطر همین هم هست که اکثرا درس خون نیستند و به جایی نمیرسند
آخرت هم دقیقا همینطوره

غریبه آشنا;915656 نوشت:
بله بخاطر همین هم هست که اکثرا درس خون نیستند و به جایی نمیرسند
آخرت هم دقیقا همینطوره

توقع دارید پدر و مادر آن بچه نسبت به فرزندشان، یا خدا نسبت به ما چه کنند؟

مسلم;915651 نوشت:

اعتماد اگر صد در صد باشد انسان تشویق طرف را می پذیرد، اگر کسی شما را به امری تشویق کند و اصلا به شما نگوید، و کاملا برای شما مبهم باشد اما به او و آگاهی اش از سلیقه شما صد در صد اعتماد دارید طبیعتا از او اطاعت می کنید، مثلا پدر انسان به فرزندش بگوید جایزه ای می خرم که تمام همکلاسی هایت حسرت بخورند خب طبیعتا علی رغم ابهامی که دارد بچه را شدیدا به سمت اطاعت سوق می دهد.
[/SIZE]

خب اعتماد صدرصدی چگونه بوجود می آید؟!
غیر از این است که اون فرزند پدر را میشناسد و زبان او را میداند
یا اون دوست صمیمی؟
اما در مورد خدا ما با موجودی طرفیم که انسانوار نیست و وعده هایش نیز به قول شما در الفاظ نگنجد و اصلا هیچ اشتراکی بین ما و او نیست
پس سوال وارد است که اگر خداوند با ما رابطه برقرار کرده و میخواهد ما درست انتخاب کنیم...ما که اورا نمیشناسیم(بلعکس پدر یا دوست صمیمی)
چرا دیگر وعده اش عینی و محسوس نیست؟

ضمن اینکه بنده همچنان تاکید دارم که لازمه تشویق علم به پاداش است..خیلی وقتا اون بزرگتر چیزی را خوب میداند که در نظر ما خوب نیست
که در قرآن هم این مطلب آمده..

مسلم;915657 نوشت:
توقع دارید پدر و مادر آن بچه نسبت به فرزندشان، یا خدا نسبت به ما چه کنند؟

روشن است
پدر و مادر باید از عامل های محرک استفاده کنند..
و خدا هم باید بفرماید که اگر اینطوری باشید این بهشت با این امکانات را میدهم.بدون هیچ ابهامی
اما ما نه صاحب وعده را میشناسیم نه زبانش را و نه برای رفع این ابهام وعده اش را نشانمان داده
میفرمایید نشان دادنی نیست..اصلا دیدنی نیست..خب پس درک کردنی هم نیست
خب من نوعی برای چی باید از لذت دنیا بگذرم تا به لذتی که نمیدانم چیست برسم؟!
چنین توقعی کاملا غیر منطقی است

با سام و احترام، و عذرخواهی از تاخیر پیش آمده

غریبه آشنا;915659 نوشت:
خب اعتماد صدرصدی چگونه بوجود می آید؟!
غیر از این است که اون فرزند پدر را میشناسد و زبان او را میداند
یا اون دوست صمیمی؟
اما در مورد خدا ما با موجودی طرفیم که انسانوار نیست و وعده هایش نیز به قول شما در الفاظ نگنجد و اصلا هیچ اشتراکی بین ما و او نیست
پس سوال وارد است که اگر خداوند با ما رابطه برقرار کرده و میخواهد ما درست انتخاب کنیم...ما که اورا نمیشناسیم(بلعکس پدر یا دوست صمیمی)
چرا دیگر وعده اش عینی و محسوس نیست؟

ضمن اینکه بنده همچنان تاکید دارم که لازمه تشویق علم به پاداش است..خیلی وقتا اون بزرگتر چیزی را خوب میداند که در نظر ما خوب نیست
که در قرآن هم این مطلب آمده..

برای اطمینان به وعده یک وعده دهنده، شناخت آن در حد پدر یا دوست صمیمی لازم نیست، بلکه شناخت در گرو علم به صداقت و حکمت است و بس، و این در مورد خداوند صدق می کند.

غریبه آشنا;915661 نوشت:
روشن است
پدر و مادر باید از عامل های محرک استفاده کنند..
و خدا هم باید بفرماید که اگر اینطوری باشید این بهشت با این امکانات را میدهم.بدون هیچ ابهامی
اما ما نه صاحب وعده را میشناسیم نه زبانش را و نه برای رفع این ابهام وعده اش را نشانمان داده
میفرمایید نشان دادنی نیست..اصلا دیدنی نیست..خب پس درک کردنی هم نیست
خب من نوعی برای چی باید از لذت دنیا بگذرم تا به لذتی که نمیدانم چیست برسم؟!
چنین توقعی کاملا غیر منطقی است

همان طور که در سابق هم عرض کردم ابهام در حدی نیست که هیچ درکی از این پاداش نداشته باشیم، و ثانیا حتی اگر کسی هیچ درکی از پاداش نداشته باشد، اما به پاداش دهنده اعتماد کامل داشته باشد باز هم برای اطاعت و ترجیح این طرف کافیست

باسلام و تبریک سال نو

مسلم;916451 نوشت:
با سام و احترام، و عذرخواهی از تاخیر پیش آمده

برای اطمینان به وعده یک وعده دهنده، شناخت آن در حد پدر یا دوست صمیمی لازم نیست، بلکه شناخت در گرو علم به صداقت و حکمت است و بس، و این در مورد خداوند صدق می کند.
همان طور که در سابق هم عرض کردم ابهام در حدی نیست که هیچ درکی از این پاداش نداشته باشیم، و ثانیا حتی اگر کسی هیچ درکی از پاداش نداشته باشد، اما به پاداش دهنده اعتماد کامل داشته باشد باز هم برای اطاعت و ترجیح این طرف کافیست

نگاه کنید عبادت آزادگان از موضوع بحث ما خارج است
وقتی پای پاداش به میان می آید یعنی قرار است که سود و منفعت فرد.. عامل عمل او گردد
و تا کیفیت و چیستی سود روشن نباشد این اتفاق نمی افتد
و به بیان دیگر اساسا اعتماد و حرکت این افراد در گرو پاداش است نه خداوندی خدا
مقصود بالذاتشان منفعت شخصی است و بس
لذا اگر چیستی پاداش روشن نباشد که نیست این حرکت و شوق ایجاد نمیگردد و این یعنی نقض غرض
بنابراین سوال کاملا بجاست که کالای دیده نشده چگونه باید انتخاب شود و عامل حرکت باشد؟!

غریبه آشنا;916749 نوشت:
به بیان دیگر اساسا اعتماد و حرکت این افراد در گرو پاداش است نه خداوندی خدا
مقصود بالذاتشان منفعت شخصی است و بس
لذا اگر چیستی پاداش روشن نباشد که نیست این حرکت و شوق ایجاد نمیگردد و این یعنی نقض غرض
بنابراین سوال کاملا بجاست که کالای دیده نشده چگونه باید انتخاب شود و عامل حرکت باشد؟!


ببینید من موافق سخن شما هستم که عمده مردم به خاطر مزد و پاداش عمل می کنند، در این حرفی ندارم، سخن بنده این است که:

اولا: برای انتخاب پاداش، دیدن لازم نیست، بلکه اگر شخصی که به او اعتماد صد در صد داریم از پاداش عظیمی سخن بگوید و ما بدانیم که دروغ نمی گوید، اینجا هم عمل می کنیم، سخن بنده کاملا منطقی است، لطفا تصور بفرمایید، دوستی که به او صد در صد اعتماد دارید ومیدانید که با سلیقه شما کاملا آشنا است وقتی به شما می گوید فلان کار را بکن مطمئن باش به پاداشی می رسی که صدها برابر عملت ارزش دارد، یا شما عمل نمی کنید؟ با اینکه عمل کردن شما فقط برای مزد است اما در ترجیح این مزد به یک دوست قابل اعتماد تکیه می کنید.

ثانیا: همان طور که عرض کردم نعت های اخروی مجهول به تمام معنا نیستند، همین که خداوند می گوید عمری نامحدود در کمال آسایش در ازاء عمل به اوامر من در دنیای محدود 70 ، 80 ساله! آیا همین مقدار کفایت نمی کند؟ علاوه بر سایر نعمتهایی چون نعمت رضوان الهی، همسران بهشتی، فضای زیبای بهشت، نعمت های مادی فراوان دیگر .

علاوه بر اینکه این وعده الهی که می فرماید: «

لَكُمْ فيها ما تَشْتَهي‏ أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فيها ما تَدَّعُون‏»؛ براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب كنيد به شما داده مى‏ شود(فصلت:31)
این که خداوند بگوید شما اگر در این عمر محدودتان به اوامر من عمل کنید پاداش شما یک چیز است: هر چه که بخواهید! اینجا دیگر در پاداش چه ابهامی وجود دارد؟ می گوید هر چه که خودتان بخواهید پاداش شما قرار خواهد گرفت.

بنابراین هر گونه که حساب کنیم باز هم کفه عمل در ازاء وعده های الهی سنگین تر خواهد بود.


مسلم;916777 نوشت:
[=113]ببینید من موافق سخن شما هستم که عمده مردم به خاطر مزد و پاداش عمل می کنند، در این حرفی ندارم، سخن بنده این است که:اولا: برای انتخاب پاداش، دیدن لازم نیست، بلکه اگر شخصی که به او اعتماد صد در صد داریم از پاداش عظیمی سخن بگوید و ما بدانیم که دروغ نمی گوید، اینجا هم عمل می کنیم، سخن بنده کاملا منطقی است، لطفا تصور بفرمایید، دوستی که به او صد در صد اعتماد دارید ومیدانید که با سلیقه شما کاملا آشنا است وقتی به شما می گوید فلان کار را بکن مطمئن باش به پاداشی می رسی که صدها برابر عملت ارزش دارد، یا شما عمل نمی کنید؟ با اینکه عمل کردن شما فقط برای مزد است اما در ترجیح این مزد به یک دوست قابل اعتماد تکیه می کنید.

سلام

اولا اشتیاق غیر از اعتماد است و هرکدوم ابزار خودشان را دارند
بینشان ملازمه ای نیست
اعتماد مربوط به وعده است که حق است یا نه
اما اشتیاق تعلق به چیزی میگیرد که مکشوف است نه صرفا مطلوب ولی مبهم

ثانیا اگر در همان مقوله اعتماد بخواهیم صحبت کنیم..باز سخن شما تمام نیست
مگر حضرت ابراهیم به خداوند اعتماد صد درصدی نداشت که تقاضای دیدن عینی زنده شدن مردگان را کرد؟! (ضمن اینکه میدانیم اعتماد عموم مردم صد درصدی نیست)غیر از این است که جز با دیدن دلش آرام نمیگرفت؟

آنچه یک دیدن کند ادراک آن
سالها نتوان نمودن با بیان

من نمیتونم بپذیرم که خداوند از ما توقع انتخاب آخرت را داشته باشد بی آنکه انگیزه و اطمینانی را فراهم کرده باشد

با سلام و احترام

غریبه آشنا;916790 نوشت:
اولا اشتیاق غیر از اعتماد است و هرکدوم ابزار خودشان را دارند
بینشان ملازمه ای نیست
اعتماد مربوط به وعده است که حق است یا نه
اما اشتیاق تعلق به چیزی میگیرد که مکشوف است نه صرفا مطلوب ولی مبهم


قطعا اشتیاق به پاداش، با اعتماد تلازم دارد، شما حتی اگر پاداش را ببینید اما به دهنده آن اعتماد نداشته باشید به اوامر او عمل نمی کنید، در مقابل اگر به کسی اعتماد داشته باشید و بگوید چیزی به تو می دهم که به آن بسیار اشتیاق داشته باشی قطعا اگر اعتماد باشد، عمل خواهد کرد، این بدیهی است، شما تصور کنید. دوستی که به او صد در صد اعتماد دارید به شما بگوید اگر امروز به خانه ما بیایی تو را واقعا شگت زده می کنم، و شما هم بدانید که نه اهل دروغ است، و نه اهل مبالغه، و کاملا هم شما را و سلیقه شما را می شناسد، واقعا اینجا چه چیزی مانع عمل و اعتماد است؟!

غریبه آشنا;916790 نوشت:
مگر حضرت ابراهیم به خداوند اعتماد صد درصدی نداشت که تقاضای دیدن عینی زنده شدن مردگان را کرد؟! (ضمن اینکه میدانیم اعتماد عموم مردم صد درصدی نیست)غیر از این است که جز با دیدن دلش آرام نمیگرفت؟

حضرت ابراهیم(ع) از کیفیت آن سوال کرد نه اصل آن، اصل آن برای عمل کفایت می کند، خود ابراهیم(ع) به خداوند فرمود من ایمان دارم به زنده شدن مردگان، اما می خواست کیفیت آن را ببیند.
از نظر شما اگر خدا این زنده شدن را به او نشان نمیداد ابراهیم(ع) دیگر اهل عمل نبود؟ روشن است که چه ابراهیم(ع) زنده شدن را می دید و چه نمی دید باز هم طبق وعده خدا عمل می کرد.

علاوه بر اینکه عرض کردم اصلا فکر کنید خداوند فقط یک پاداش قرار داده است: در یک عمر نامحدود هر چه بخواهید...
خب این چه ابهامی دارد؟ آیا این برای انگیزه کفایت نمی کند؟

مسلم;917040 نوشت:

قطعا اشتیاق به پاداش، با اعتماد تلازم دارد، شما حتی اگر پاداش را ببینید اما به دهنده آن اعتماد نداشته باشید به اوامر او عمل نمی کنید، در مقابل اگر به کسی اعتماد داشته باشید و بگوید چیزی به تو می دهم که به آن بسیار اشتیاق داشته باشی قطعا اگر اعتماد باشد، عمل خواهد کرد، این بدیهی است، شما تصور کنید. دوستی که به او صد در صد اعتماد دارید به شما بگوید اگر امروز به خانه ما بیایی تو را واقعا شگت زده می کنم، و شما هم بدانید که نه اهل دروغ است، و نه اهل مبالغه، و کاملا هم شما را و سلیقه شما را می شناسد، واقعا اینجا چه چیزی مانع عمل و اعتماد است؟[/SIZE]

سلام

نگاه کنید شما یا باید منکر برتری دیدن نسبت به شنیدن شوید..یا بفرمایید اصلا پاداش اخروی چیز دیدنی نیست..که خب اینطوری به ابهامات آن افزوده اید

و در مورد حضرت ابراهیم حرف ما این نیست که اگر احیای مردگان را نمیدید..اهل عمل نبود! چراکه حداقل در مورد پیامبران میدانیم که اعتمادشان صد درصدی بوده..برخلاف عموم مردم

صحبت این بود که در دیدن چیزی است که در ندیدن نیست و همچنین در شنیدن
آنهم شنیدی از فاصله زمانی دور با برداشت های مختلف

اگر شخصی صادقانه به شما بگوید که برای خودداری از گتاه میخواهم پاداش و اجر اخروی را ببینم
تا در برابر سیل هجوم گناه انگیزه داشته باشم..شما چه میگویید؟
میگویید قرار نیست انگیزه داشته باشید؟ یا میگویید اصلا بهشت دیدنی نیست!
میگویید همان متون قدیمی که در طول زمان با سوالات بی پاسخی مواجه شده کفایت میکند؟

خب این پاسخها ابدا برای من قانع کننده نیست
تا وقتی که سوال من معقول و منطقی است..این پاسخها راه به جایی نمیبرند و فقط فرار از ایرادند
اگر خداوند گفته بود عبادت کنید و پاداشی هم در کار نیست بله سوال من معقول نبود و می بایست برای خوب بودن دنبال انگیزه دیگری میرفتیم
اما خداوندی که میداند بعضی برای بندگی و عبادت انگیزه میخواهند..
خب باید تامین کند اونهم به بهترین وجه..بخیل که نیست..هست؟

غریبه آشنا;917106 نوشت:
نگاه کنید شما یا باید منکر برتری دیدن نسبت به شنیدن شوید

بنده هم در این مطلب حرفی ندارم، من هم معتقد به برتری دیدن بر شنیدن هستم، و معتقدم با دیدن اعتماد برای ترجیح به دست می آید، سخن من این ست که من برعکس آن را قبول ندارم که اگر دیدن نباشد اعتماد هم ممکن نباشد! تمام سخن من در همین راستا است.

غریبه آشنا;917106 نوشت:
اگر شخصی صادقانه به شما بگوید که برای خودداری از گتاه میخواهم پاداش و اجر اخروی را ببینم
تا در برابر سیل هجوم گناه انگیزه داشته باشم..شما چه میگویید؟
میگویید قرار نیست انگیزه داشته باشید؟ یا میگویید اصلا بهشت دیدنی نیست!

من هم در پاسخ صادقانه میگویم برای شما در بهشت یک عمر ابدی است که هر چه بخواهید بدون محدودیت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

غریبه آشنا;917106 نوشت:
خب این پاسخها ابدا برای من قانع کننده نیست

شما بفرمایید ایراد این وعده که در بالا صادقانه عرض کردم کجاست؟

مسلم;917150 نوشت:

شما بفرمایید ایراد این وعده که در بالا صادقانه عرض کردم کجاست؟

ایرادش این است که چون این وعده مربوط به عالم محسوس نیست و مرتبط با عوالم غیب است ..در برابر دنیا خیلی کلی است و خیلی از زوایای آن پنهان است..لذا نمیتوان با آن ارتباط برقرار کرد
لذا بطور طبیعی ارجحیت پیدا نمیکند
سوالات بی پاسخی را هم که در طول زمان اعم از شبهات غیر جسمانی بودن آخرت و تمثیلی بودن آیات را به آن اضافه کنید

از نظر من چنین وعده هایی نه تنها برانیگزاننده نیست بلکه به بی اعتمادی نیز منجر میگردد

غریبه آشنا;917191 نوشت:
ایرادش این است که چون این وعده مربوط به عالم محسوس نیست و مرتبط با عوالم غیب است ..در برابر دنیا خیلی کلی است و خیلی از زوایای آن پنهان است..لذا نمیتوان با آن ارتباط برقرار کرد
لذا بطور طبیعی ارجحیت پیدا نمیکند
سوالات بی پاسخی را هم که در طول زمان اعم از شبهات غیر جسمانی بودن آخرت و تمثیلی بودن آیات را به آن اضافه کنید

از نظر من چنین وعده هایی نه تنها برانیگزاننده نیست بلکه به بی اعتمادی نیز منجر میگردد

سلام علیکم

باعرض ادب و احترام به محضر شما

سال جدید راتبریک عرض میکنم

ببخشید از محضرتان سوالی داشتم،شما که در اینجا( فضای مجازی) استاد بزرگوار جناب استاد مسلم را نمیبینید!نه ایشان را میبینید نه صدایشان را میشنوید!! پس چگونه دارید با ایشان صحبت و گفتگو میکنید؟! برچه اساسی؟!

یازهراسلام الله علیها

با سلام
من عامیانه صحبت میکنم چون زیاد فنی بلد نیستم ولی نظرم رو میگم شاید راه گشا باشه...

عزیز به فرض اینکه خدا بهت بهشت و جهنم نشون میداد...بنظرت اصل ازمایش انسان زیر سوال نمیرفت؟؟؟ اون موقع تو با فرشته دیگه چه فرقی داشتی؟؟؟ فرشته ای که اصلا گناه نمیکنه و اصلا بدی براش معنا نداره چون همه چی جلوش هست و داره خدا رو عبادت میکنه... انسانی که انچه بهش وعده داده شده رو دیده دیگه چه ازمایشی؟؟؟ اصلا یکی از هدف های خدا اینه که با نشانه هاش بهش ایمان بیاریم...

خب اصلا این قانعت نمیکنه پس بیا جور دیگه به قضیه نگاه کنیم...
بنظرت کسی که توی دنیا قتل میکنه مال مردم میخوره دروغ میگه زنا میکنه و....  با کسی که تمام عمرش درست زندگی کرده باید در یک سطح باشن؟؟؟با همچین دنیایی اصلا چیزی به عنوان انسانیت معنا پیدا میکنه؟؟؟ اینطوری مردم همدیگه رو میدرن...چیزی که توی جهان حاکم میشه قانون جنگل میشه... توی دنیا کسی که درس خونده زحمت کشیده با کسی که تمام عمرش خورده و خوابیده از نظر اجتماعی در یک سطح قرار دارند؟؟؟خب معلومه نه
پس ادم با همین فکر کردن هم میتونه به این نتیجه برسه حتما یه روز حسابی هست...
خب تا اینجا درست....شما همین روز حساب رو بیاد داشته باش و هرگز هم به این فکر نکن خدایی نیست!!  توی زندگی ادم درستی باش اون چیزی که واقعا میدونی کار درستی هست انجام بده مطمنم خدا از درونت خودشو متوجه ات میکنه...

یارب;917200 نوشت:

سلام علیکم

باعرض ادب و احترام به محضر شما

سال جدید راتبریک عرض میکنم

ببخشید از محضرتان سوالی داشتم،شما که در اینجا( فضای مجازی) استاد بزرگوار جناب استاد مسلم را نمیبینید!نه ایشان را میبینید نه صدایشان را میشنوید!! پس چگونه دارید با ایشان صحبت و گفتگو میکنید؟! برچه اساسی؟!

یازهراسلام الله علیها

سلام و احترام
خب صحبت ما و شما در فضای مجازی بواسطه ابزارهای مادی جدید انجام میشود
یه چی مثل همان نامه نوشتن قدیم است که بین دو نفر در مکانهای مختلف تبادل میشود..منتها در غالب دیجیتال و غیره
چطور مگه؟

غریبه آشنا;917202 نوشت:
سلام و احترام
خب صحبت ما و شما در فضای مجازی بواسطه ابزارهای مادی جدید انجام میشود؟
یه چی مثل همان نامه نوشتن قدیم است منتها با تکنلوژی جدید که نیازی به حضور فیزیکی ندارد
چطور مگه؟

اما شما که اصلا طرف مقابل را نمیبینید قبلا هم ندیدید! مگر میشود بدون اینکه حضور فیزیکی کسی را حس کنیم مطمئن باشیم هست ،تازه با او صحبت هم بکنیم؟! شما که طرف مقابل را نمیبینید! دست خطش را هم نمیبینید! صدایش را هم نمیشنوید! الان چگونه استاد را حس میکنید؟!

یازهراسلام الله علیها

amd;917201 نوشت:
با سلام
من عامیانه صحبت میکنم چون زیاد فنی بلد نیستم ولی نظرم رو میگم شاید راه گشا باشه...

عزیز به فرض اینکه خدا بهت بهشت و جهنم نشون میداد...بنظرت اصل ازمایش انسان زیر سوال نمیرفت؟؟؟ اون موقع تو با فرشته دیگه چه فرقی داشتی؟؟؟ فرشته ای که اصلا گناه نمیکنه و اصلا بدی براش معنا نداره چون همه چی جلوش هست و داره خدا رو عبادت میکنه... انسانی که انچه بهش وعده داده شده رو دیده دیگه چه ازمایشی؟؟؟ اصلا یکی از هدف های خدا اینه که با نشانه هاش بهش ایمان بیاریم...

خب اصلا این قانعت نمیکنه پس بیا جور دیگه به قضیه نگاه کنیم...
بنظرت کسی که توی دنیا قتل میکنه مال مردم میخوره دروغ میگه زنا میکنه و....  با کسی که تمام عمرش درست زندگی کرده باید در یک سطح باشن؟؟؟با همچین دنیایی اصلا چیزی به عنوان انسانیت معنا پیدا میکنه؟؟؟ اینطوری مردم همدیگه رو میدرن...چیزی که توی جهان حاکم میشه قانون جنگل میشه... توی دنیا کسی که درس خونده زحمت کشیده با کسی که تمام عمرش خورده و خوابیده از نظر اجتماعی در یک سطح قرار دارند؟؟؟خب معلومه نه
پس ادم با همین فکر کردن هم میتونه به این نتیجه برسه حتما یه روز حسابی هست...
خب تا اینجا درست....شما همین روز حساب رو بیاد داشته باش و هرگز هم به این فکر نکن خدایی نیست!!  توی زندگی ادم درستی باش اون چیزی که واقعا میدونی کار درستی هست انجام بده مطمنم خدا از درونت خودشو متوجه ات میکنه...

سلام و احترام

نشان دادن بهشت و جهنم آزمایش را تعطیل نمیکند گرامی..
بلکه حجت را تمام میکند
توی همین دنیا طرف میدونه سرکار نره حقوق نمیگیره اما بازم دلش نمیاد از خوابش بزنه
دیدن پاداش الهی فقط انسان را مطمین میکند که بعد از سختی دنیا اونچه که میخواسته را بدون هیچ ابهامی دارد
منع گناه نمیکند
مگر آدم در بهشت نبود و ترک اولی نکرد؟
پس ایرادتون وارد نیست
چون بهشت اگر قابل دیدن هم بود نقد نیست..ولی دنیا نقد است
ضمن اینکه اگر صرف آزمایش بود که اصلا نیازی به وعده و تشویق هم نبود
اما حالا که هست این سوالات هم لاجرم هست

و اما بخش دوم صحبتتون که فرمودید عدالت حکم میکنه آخرتی باشد..
خب ما که منکر آخرت نشدیم
سوال این بود که کالای ندیده را چگونه معامله کنیم
حتی نمیگیم که کالا شاید بد باشد
صحبت ارتباط و اشتیاق است که جز با دیدن میسر نمیشود
ریشه همه بی اعتمادی ها به دین همین است که همه چیزش سر آلود است
یه شخصی یه چیزی فرموده و رفته و از صدتا سوال یدونه شم نیست که جواب بده
این نشد دین

و در آخر اینکه بله آدم باید آدم باشه حتی اگه آخرتی نبود
چون لازمه زندگی دنیا قانونمندی است
و هر کاری را هم در غالب قانون میشود کرد

یارب;917206 نوشت:

اما شما که اصلا طرف مقابل را نمیبینید قبلا هم ندیدید! مگر میشود بدون اینکه حضور فیزیکی کسی را حس کنیم مطمئن باشیم هست ،تازه با او صحبت هم بکنیم؟! شما که طرف مقابل را نمیبینید! دست خطش را هم نمیبینید! صدایش را هم نمیشنوید! الان چگونه استاد را حس میکنید؟!

یازهراسلام الله علیها


خواهر گرامی
اگر قرار بود که چیزی نبینم که شما یا استاد رو حس نمیکردم
من بواسطه نوشته شما که محسوس است و کاملا در جواب به نوشته من است پی بوجود شما میبرم
خب منظورتون چیه

غریبه آشنا;917209 نوشت:
سلام و احترام

نشان دادن بهشت و جهنم آزمایش را تعطیل نمیکند گرامی..
بلکه حجت را تمام میکند
توی همین دنیا طرف میدونه سرکار نره حقوق نمیگیره اما بازم دلش نمیاد از خوابش بزنه
دیدن پاداش الهی فقط انسان را مطمین میکند که بعد از سختی دنیا اونچه که میخواسته را بدون هیچ ابهامی دارد
منع گناه نمیکند
مگر آدم در بهشت نبود و ترک اولی نکرد؟
پس ایرادتون وارد نیست
چون بهشت اگر قابل دیدن هم بود نقد نیست..ولی دنیا نقد است
ضمن اینکه اگر صرف آزمایش بود که اصلا نیازی به وعده و تشویق هم نبود
اما حالا که هست این سوالات هم لاجرم هست

و اما بخش دوم صحبتتون که فرمودید عدالت حکم میکنه آخرتی باشد..
خب ما که منکر آخرت نشدیم
سوال این بود که کالای ندیده را چگونه معامله کنیم
حتی نمیگیم که کالا شاید بد باشد
صحبت ارتباط و اشتیاق است که جز با دیدن میسر نمیشود
ریشه همه بی اعتمادی ها به دین همین است که همه چیزش سر آلود است
یه شخصی یه چیزی فرموده و رفته و از صدتا سوال یدونه شم نیست که جواب بده
این نشد دین

و در آخر اینکه بله آدم باید آدم باشه حتی اگه آخرتی نبود
چون لازمه زندگی دنیا قانونمندی است
و هر کاری را هم در غالب قانون میشود کرد


وقتی شما اینو میگید که:دیدن پاداش الهی فقط انسان را مطمین میکند که بعد از سختی دنیا اونچه که میخواسته را بدون هیچ ابهامی دارد
این چیزی که من از این حرف تون برداشت میکنم (ابهام و اطمینان که گفتید)... یعنی این که خدا رو قبول ندارید... چون میترسید خدا بهتون وعده دروغ داده باشه یا اون چیزی میگیرید مورد نظرتون نباشه.... درسته؟؟؟
دیگه هیچ دلیلی نمیتونه داشته باشه... چون وقتی شما دارید با یکی معامله میکنید چون به فروشنده اعتماد ندارید میگی اول کالا رو نشونم بده بعد پولت رو میدم...
خب شما که قبول دارید عدالتی هست و اخرتی هست روز حسابی هست پس مطمنا حسابگری هم هست یعنی خدا...
خب شما وقتی اخرت و روز حساب رو که قبول کردی خود به خود خدا رو هم قبول کردی یعنی بهش اعتماد داری... پس چرا فکر میکنی ممکنه وعده ای که داده راست نباشه که بعدش بگی کالا رو نشون بده ببینم راسته یا دروغ... چون وقتی به یکی اعتماد کامل داری دیگه حرفش برات رد خور نداره...
حالا اینکه میگی چرا نشونم نداده تا انگیزه ام بیشتر بشه حتما حکمتی داره...تازه اینجوری انگیزه ات باید بیشتر باشه چون چیزی که قرار بدست بیاری ندیدی یه جورایی سورپرایز هستش...  ولی در عین حال به خدا اعتماد داری چون اخرت قبول داری یعنی عدالت رو...
درمورد بهشت و جهنم شاید از این دیدم بشه نگاه کرد که بهشت عالم غیر مادی هستش نمیشد توی دنیا بهت نشون بده که چی هست مگر بیاد مصداقش از همین دنیای خودمون نشونت بده... بعدش همین شما باید بازم ایراد میگرفتی که این چه خدایی هست که وعده ای که نشونم داده از جنس مادیه...پس نشون ندادنش به این شکل منطقی تره...البته اصلا ممکنه همچین چیزی نباشه... الله اعلم...
بازم میگم روز حساب و وجود خدا و درست زندگی کردن رو هرگز فراموش نکن خدا حتما چراغ دلت رو روشن میکنه من خودم تجربه کردم که میگم...دین مانع نیست بلکه کمکت میکنه توی مسیر درست زندگی کردن هستی همینجور بمونی... همین نماز جلوی خیلی از فساد های ادم میگیره اراده ادم قوی میکنه غرور کاذب انسان میشکنه...وقتی به این نتایج میرسی که توی مسیر درست باشی البته من که دارم اینو تجریه میکنم و حس کردم.اگرم قراره کالای بدی بدن به شما مسلما شما بین بد یعنی بهشت و بدتر یعنی جهنم خب بد رو انتخاب کردید که از بدتر بهتره...
من نمیگم کلا دین ما هیچ دستکاری نشده...ولی اون چیزی که مشخصه کلام خداوند رد خور نداره و انسان موجودی ناقصه و تا نریم سمت خدا نمیتونیم جواب بعضی چیزا رو بگیریم.اخه این کجاش بد و غلط در بیاد که شما بیای درست زندگی کنی اخرش یه چیزی بدن خوشت نیاد بعد اونی که کلا توی زندگی تعطیل بوده چیز بهتری نصیبش بشه...البته عزیز این حرف هایی که زدم شاید برات تکراری باشه و بگی فقط حرف هست...

غریبه آشنا;917210 نوشت:
خواهر گرامی
اگر قرار بود که چیزی نبینم که شما یا استاد رو حس نمیکردم
من بواسطه نوشته شما که محسوس است و کاملا در جواب به نوشته من است پی بوجود شما میبرم
خب منظورتون چیه

اما شماکه دست خط من را نمیبینید! شاید من دارم به یکی دیگر میگویم و‌او تایپ میکند و‌برای شما میفرستد! چگونه بدون اینکه طرف مقابل را ببینید ،صدایش را بشنوید ،دست خطش رارببینید او را حس میکنید،بودنش را قبول میکنید و با او وارد صحبت میشوید؟

یازهراسلام الله علیها

یارب;917218 نوشت:
اما شماکه دست خط من را نمیبینید! شاید من دارم به یکی دیگر میگویم و‌او تایپ میکند و‌برای شما میفرستد! چگونه بدون اینکه طرف مقابل را ببینید ،صدایش را بشنوید ،دست خطش رارببینید او را حس میکنید،بودنش را قبول میکنید و با او وارد صحبت میشوید؟ یازهراسلام الله علیها
پس این نوشته ها چیه؟!!!حالا چه خودتون بنویسید چه دیگری براتون بفرسته..این نوشته ها و افکاری که از آن بدست می آید مسخص میکند طرف من یک ادمیزاد است مثل خودم..نه بیشتراگه نبود این نوشته بعنوان یک اثر محسوس بین ما نبود قطعا بودنمان تایید نمیشدببخشید میشه بفرمایید این صحبت شما چه ربطی به موضوع تاپیک داره؟

غریبه آشنا;917191 نوشت:
ایرادش این است که چون این وعده مربوط به عالم محسوس نیست و مرتبط با عوالم غیب است ..در برابر دنیا خیلی کلی است و خیلی از زوایای آن پنهان است..لذا نمیتوان با آن ارتباط برقرار کرد
لذا بطور طبیعی ارجحیت پیدا نمیکند

غیب بودن عالم آخرت به این معنا نیست که کلاً نامحسوس باشد! بلکه تا زمانی که ما در دنیا هستیم نامحسوس و غیب است اما خداوند به معاد جسمانی وعده داده است، یعنی لذت های اخروی از همین سنخ لذت های مادی است که ما همین الان هم درک می کنیم، بهشت واقعا به معنایی غیر از باغ و بوستان نیست، میوه ها و غذاهای بهشتی درست است که الان از ما غیب است اما به معنایی غیر از میوه های و غذاهای دنیوی نیست، همسران بهشتی یک امری دیگری غیر از آنچه ما در دنیا به عنوان همسر می شناسیم نیست، اما همه اینها از نظر عمق لذت متفاوت هستند، هیچ کدام مضرات نعمت های دنیوی را ندارند، و از نظر کیفی هم بسیار بهتر هستند، از نظر کمی هم بدون محدودیت زمانی.
یعنی خداوند نیامده نعمت هایی که ما تا به حال تجربه آن را نداشته ایم برای اعمال ما قرار دهد، بلکه آن نعمتهایی که طعمش را چشیده ایم با اختلاف فوق العاده کمی و کیفی به عنوان پاداش قرار داده است.

مثل این است که من به شما بگویم جزایر زیبایی در این جهان است که شما هرگز ندیده اید لذا از این جهت از شما غیب هستند، اما زیبایی های آن قابل مقایسه با این زیبایی هایی که تا به حال دیده اید نیستند، اگر فلان عمل را انجام دهید صاحب آن خواهید شد، خب طبیعتا شما آنچه را که دیده اید در نظر خواهید گرفت و با آن جزیره رویایی قیاس خواهید کرد و ملاک ترجیح قرار خواهید داد برای آن چیزی که برتر از این است و سپس عمل خواهید کرد.

amd;917213 نوشت:
وقتی شما اینو میگید که:دیدن پاداش الهی فقط انسان را مطمین میکند که بعد از سختی دنیا اونچه که میخواسته را بدون هیچ ابهامی دارد
این چیزی که من از این حرف تون برداشت میکنم (ابهام و اطمینان که گفتید)... یعنی این که خدا رو قبول ندارید... چون میترسید خدا بهتون وعده دروغ داده باشه یا اون چیزی میگیرید مورد نظرتون نباشه.... درسته؟؟؟
دیگه هیچ دلیلی نمیتونه داشته باشه... چون وقتی شما دارید با یکی معامله میکنید چون به فروشنده اعتماد ندارید میگی اول کالا رو نشونم بده بعد پولت رو میدم...
خب شما که قبول دارید عدالتی هست و اخرتی هست روز حسابی هست پس مطمنا حسابگری هم هست یعنی خدا...
خب شما وقتی اخرت و روز حساب رو که قبول کردی خود به خود خدا رو هم قبول کردی یعنی بهش اعتماد داری... پس چرا فکر میکنی ممکنه وعده ای که داده راست نباشه که بعدش بگی کالا رو نشون بده ببینم راسته یا دروغ... چون وقتی به یکی اعتماد کامل داری دیگه حرفش برات رد خور نداره...
.

خب اعتماد چگونه باید بوجود بیاد؟!
حتی اگر خداوند مستقیما با بنده صحبت میکرد باز سوالم را بیجا نمیدانم
بله شاید چیزی را که خدا خوب میداند برای من خوب نباشد
مگر خودش در قرآن نگفته چه چیزهایی را خوب میبپندارید ولی خوب نیست
مثالش در دنیای خودمان هست...درس برای بچه خوبه اما بچه اونو دوس نداره..
به همین راحتی.

خود شما دارید میگید که آخرت شاید مادی نباشد..خب مشکل ما همین شایدهاست..
چیزی که شاید و باید زیاد داره چگونه ارجحیت پیدا میکند؟!

اصلا شما فرض کن این شاید و ابهامات هم نبود
باز حرف ما ایرادی نداره..شنیدن کی بود مانند دیدن
مگه خداوند بدش میاد که افراد با انگیزه و اعتماد بیشتری وارد وادی دینداری شوند؟!
مگر حضرت ابراهیم اعتماد صد درصدی نداشت چرا درخواست دیدن احیای مردگان را داشت؟
پاسخ خیلی روشنه..چون میخواست قلبش آروم بگیره..و خدا هم پذیرفت
حرف ما هم دقیقا همینه...

از طرفی هر وعده ایی اثبات میخواهد..مگر نه اینکه پیامبران برای اثبات ادعاشان معجزه میکردند
خب سخن ما هم در همین راستاست

مسلم;917259 نوشت:
غیب بودن عالم آخرت به این معنا نیست که کلاً نامحسوس باشد! بلکه تا زمانی که ما در دنیا هستیم نامحسوس و غیب است اما خداوند به معاد جسمانی وعده داده است، یعنی لذت های اخروی از همین سنخ لذت های مادی است که ما همین الان هم درک می کنیم، بهشت واقعا به معنایی غیر از باغ و بوستان نیست، میوه ها و غذاهای بهشتی درست است که الان از ما غیب است اما به معنایی غیر از میوه های و غذاهای دنیوی نیست، همسران بهشتی یک امری دیگری غیر از آنچه ما در دنیا به عنوان همسر می شناسیم نیست، اما همه اینها از نظر عمق لذت متفاوت هستند، هیچ کدام مضرات نعمت های دنیوی را ندارند، و از نظر کیفی هم بسیار بهتر هستند، از نظر کمی هم بدون محدودیت زمانی.
یعنی خداوند نیامده نعمت هایی که ما تا به حال تجربه آن را نداشته ایم برای اعمال ما قرار دهد، بلکه آن نعمتهایی که طعمش را چشیده ایم با اختلاف فوق العاده کمی و کیفی به عنوان پاداش قرار داده است.

خب اینها برداشت شماست
دیگران برداشت های دیگر دارند
به این عبارت توجه کنید
《فهم عامه بشر بیشتر با محسوسات و تخیّلات سرو کار دارد و نمی تواند مافوق محسوسات و مخیّلات را به آسانی ادراک کند این مثل آن است که بخواهیم لذت نکاح را برای کودکی که هنوز قوت شهوت در او پدیدار نشده و کشش فکریش به این امر محسوس نرسیده، آنچنان که هست بیان نماییم اما چون می بینیم که کودک ادراکی از آن التذاذ ندارد ناچاریم آن را به شیرینی عسل یا حلوا که مورد ادراک کودک است ممثّل کنیم. بر همین اساس قرآن کریم نیز آنچه از معانی که معروف و شناخته شده ی ذهن مردم است گرفته و علوم و حقایقی را که برای مردم آشنا نیست در قالب آن معانی در می آورد تا مردم به ادراک آن معارف نائل شوند. مثل آنجا که فرمود (مَثَلُ الجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ المُتَّقُونَ تَجرِی مِن تَحتِهَا الأنهَارُ أُکُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلکَ عُقبَی الَّذِینَ اتَّقَوا وَعُقبَی الکَافِرِینَ النّارُ.رعد/سی و شش)؛یعنی مثل بهشتی که پرهیزگاران را وعده داده شده است آن چنان است که نهرها در زیر درختانش جاری است و خوردنیهایش دائمی و سایه آن همواره برقرار است این بهشت سرانجام پرهیزگاران است و دوزخ سرانجام کافران است. که در این آیه ی شریفه توجه به ذکر کلمه «مَثَل» ضروری است.》 علامه حسن زاده آملی

اساسا چیزی که بواسطه شنیده و نوشته بدست ما میرسد..همین است..دارای زوایای پنهان ،مبهم و مخفی است و هرکسی برداشت خودش را دارد

از طرفی برفرض که ما با متنی روبرو بودیم که خیلی روشن و واضح بود..باز سوال من بی مورد نبود
چراکه تصورات ما هرچقدر هم که تزدیک به واقعیت باشد باز تصور است و در برابر عینیات دنیا..کمرنگ است
من نوعی دارم در دنیا زندگی میکنم و نیازهام اولیه است و دقیقا مربوط به همین جاست نه عوالم ناشناخته!
پس کاملا منطقی است که عوالم ناشناخته و ندیده نمیتواند ارجحیتی نسبت به نیازهای عینی و بالفعل ما داشته باشد

غریبه آشنا;917255 نوشت:
پس این نوشته ها چیه؟!!!حالا چه خودتون بنویسید چه دیگری براتون بفرسته..این نوشته ها و افکاری که از آن بدست می آید مسخص میکند طرف من یک ادمیزاد است مثل خودم..نه بیشتراگه نبود این نوشته بعنوان یک اثر محسوس بین ما نبود قطعا بودنمان تایید نمیشدببخشید میشه بفرمایید این صحبت شما چه ربطی به موضوع تاپیک داره؟

پس قبول دارید برای اینکه چیزی را باور کنیم نیاز نیست حتما آن راببینیم! بلکه از طریق واسطه های حسی میتوانیم پی به بودن آن ببریم!و اعتماد کنیم و باور کنیم؟

خداوند به پیامبرش(صلوات الله علیه) گفته برو به مردم بگو آخرتی است با این ویژگی ها! و‌پیامبر صلوات الله علیه آنچه خداوند گفته نوشته اند ( قرآن) و سخن خدا را به ما از طریق محسوسات رساند ه اند ،پیامبر صلوات الله علیه محسوسند و قرآن هم محسوس است ،پس دیگر نباید مشکلی در پذیرحقیقی بودن یا نبودن معاد داشته باشید! نیازی هم نیسیت حتما با چشم ببینید!

یازهراسلام الله علیها

یارب;917282 نوشت:

پس قبول دارید برای اینکه چیزی را باور کنیم نیاز نیست حتما آن راببینیم! بلکه از طریق واسطه های حسی میتوانیم پی به بودن آن ببریم!و اعتماد کنیم و باور کنیم؟

خداوند به پیامبرش(صلوات الله علیه) گفته برو به مردم بگو آخرتی است با این ویژگی ها! و‌پیامبر صلوات الله علیه آنچه خداوند گفته نوشته اند ( قرآن) و سخن خدا را به ما از طریق محسوسات رساند ه اند ،پیامبر صلوات الله علیه محسوسند و قرآن هم محسوس است ،پس دیگر نباید مشکلی در پذیرحقیقی بودن یا نبودن معاد داشته باشید! نیازی هم نیسیت حتما با چشم ببینید!

یازهراسلام الله علیها

خواهر گرامی
اگر بهشت و پاداش خداوند محسوس است به چه دلیل و برهان منطقی میگویید نیازی نیست به چشم ببینیم؟!
شما حقیقتا برای من بفرمایید علاوه بر توصیف نوشتاری چه عیبی داشت که برای بیشتر شدن اطمیان و انگیزه بنی آدم...پیامبر تصویری هم از بهشت ارایه میکرد؟
چرا حضرت آدم باید بهشت را ببیند و برای برگشت به آن دنیا را تحمل کند بعد ما برای برگشت به چیز ندیده و نشناخته باید تلاش کنیم؟ این چه منطقی است؟

در امر تبلیغ و تشویق این حکم قطعی عقل است که از تمام ظرفیتها استفاده شود
اما دین اسلام در تبلیغ کالای خود موفق نبوده و نیست
جز متونی که همیشه با سوالات بی جوابی همراه بوده .برای جذب شدن در دسترس نیست

غریبه آشنا;917262 نوشت:
خب اعتماد چگونه باید بوجود بیاد؟!
حتی اگر خداوند مستقیما با بنده صحبت میکرد باز سوالم را بیجا نمیدانم
بله شاید چیزی را که خدا خوب میداند برای من خوب نباشد
مگر خودش در قرآن نگفته چه چیزهایی را خوب میبپندارید ولی خوب نیست
مثالش در دنیای خودمان هست...درس برای بچه خوبه اما بچه اونو دوس نداره..
به همین راحتی.

خود شما دارید میگید که آخرت شاید مادی نباشد..خب مشکل ما همین شایدهاست..
چیزی که شاید و باید زیاد داره چگونه ارجحیت پیدا میکند؟!

اصلا شما فرض کن این شاید و ابهامات هم نبود
باز حرف ما ایرادی نداره..شنیدن کی بود مانند دیدن
مگه خداوند بدش میاد که افراد با انگیزه و اعتماد بیشتری وارد وادی دینداری شوند؟!
مگر حضرت ابراهیم اعتماد صد درصدی نداشت چرا درخواست دیدن احیای مردگان را داشت؟
پاسخ خیلی روشنه..چون میخواست قلبش آروم بگیره..و خدا هم پذیرفت
حرف ما هم دقیقا همینه...

از طرفی هر وعده ایی اثبات میخواهد..مگر نه اینکه پیامبران برای اثبات ادعاشان معجزه میکردند
خب سخن ما هم در همین راستاست

وقتی میگید که:حتی اگر خداوند مستقیما با بنده صحبت میکرد باز سوالم را بیجا نمیدانم

یعنی شما با خود خالق تون هم صحبت کنید یعنی کسی که تک تک سلول های بدنتون ساخته و میدونه چی هستید بهش اعتماد ندارید که همچین سوالی میپرسید... حدس میزنم بعد اینکه بهشت و جهنم رو دیدید حتما باید بگید از کجا معلوم بهم بدیش؟؟؟ از کجا معلوم دروغ نگی؟؟ فکر کنم نعوذ بالله شما باید جای خدا بشنید تا اعتماد کنید!!!
من با این حرف تون اگر زمین و اسمون رو بهم بدوزم شما اعتماد نمیکنید!!
کلام خداوند :

«لَقَدْ أَنزَلْنَا آیاتٍ مُّبَینَاتٍ وَاللَّهُ یهْدِی مَن یشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ» (النور، 46)

ترجمه:قطعا آیاتى روشنگر فرود آورده‏ایم و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدایت میكند.

«إِنَّكَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ یهْدِی مَن یشَاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» (القصص، 56)

ترجمه: در حقیقت تو هر كه را دوست دارى نمیتوانى راهنمایى كنى لیكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمایى میكند و او به راه‏یافتگان داناتر است.

تو منظورش حضرت محمد هستش...

عزیز شما دو تا راه داری یکی اینکه در مسیری قرار بگیری که واقعا ذات همه ی انسان ها به سمت اون میل داره و خدا هم منظورش همونه اونم کار هایی که عقلت میگه درسته و به نفعته و عمومیت داره یا راه خودت رو که اصلا اصلا معلوم نیست چی میشه بری... ولی شما یه درصد در نظر بگیر خبری باشه که صد در صد هست... واقعا حسرت نمیخوری؟؟؟
یه راهی هست به ارامش درونی شبیه حضرت ابراهیم رسید بنظرم... اونم هدایت پاداشی هست که توی قران اومده... که همون که گفتم باید یه سری چیزا رو قبول داشته باشید... ولی یا این دیدگاه که شما پیش میری اخرش میگی خدایی نیست!!!

غریبه آشنا;917292 نوشت:
خواهر گرامی
اگر بهشت و پاداش خداوند محسوس است به چه دلیل و برهان منطقی میگویید نیازی نیست به چشم ببینیم؟!
شما حقیقتا برای من بفرمایید علاوه بر توصیف نوشتاری چه عیبی داشت که برای بیشتر شدن اطمیان و انگیزه بنی آدم...پیامبر تصویری هم از بهشت ارایه میکرد؟
چرا حضرت آدم باید بهشت را ببیند و برای برگشت به آن دنیا را تحمل کند بعد ما برای برگشت به چیز ندیده و نشناخته باید تلاش کنیم؟ این چه منطقی است؟

در امر تبلیغ و تشویق این حکم قطعی عقل است که از تمام ظرفیتها استفاده شود
اما دین اسلام در تبلیغ کالای خود موفق نبوده و نیست
جز متونی که همیشه با سوالات بی جوابی همراه بوده .برای جذب شدن در دسترس نیست

به همان دلیلی که شما برای صحبت در فضای مجازی نیازی نیست حتما طرف مقابل راببینید ،اما پیامش را از طریق واسطه دریافت میکنید و‌باور میکنید پیام از طرف مقابل است و حقیقی است!
بهشت آخرت را نمیبینید ،اما خداوند از طریق محسوسات برای شما آن را وصف کرده است

شما الان ایمان دارید که این جملات از من است ،و یک انسان دارد اینها را مینویسد،ایمان دارید زیرا تکنولوژی را باور دارید ! وقتی چیزی را باور کنیم دیگر نیازی به دیدن نیست بزرگوار!

باید چند پله به عقب برگردیم! باید اول باور کنیم و یقیین پیدا کنیم خدایی هست،بعد یقیین پیدا کنین این خداوند هرچه میگوید حق است،بعد فرستادگان خداوند را باور کنیم و قرآن که سخنان خداوند است،آنوقت برای باور بهشت هیچ نیازی نیست بهشت را به ما نشان دهند،بلکه همینکه خداوند وصفش را میگوید باور میکنیم و مشتاقش میشویم( هرچند بهشتی بالاتر از اینها وجود دارد و آن رسیدن به قرب الهی در آخرت است که از تمام لذات بهشتی بالاتر است،اللهم ارزقنا..)

ما انسانها معنای زیبایی،لذت،آرامش و غیره را درک میکنیم زیرا در این دنیا حس کردیم،خداوند هم آمده بهشت رابا چیزهایی که برای ما محسوس است مثال زده و توصیف کرده تا بتوانیم آنچه را ندیدیم تصور کنیم ،مثلا میگوید درختان و سایه هاى آن مانند میوه هایش همیشگى است: «أكلها دائم وظلُّها»
.. باغ هاى طرب انگیز كه زیر درختان آن نهرها جارى است
ساقیان
زیبارو و حوریان با جام هاى سیمین و بلورین بر آنان دور مى زنند.
جایگاه امن، امان و سلامتى است
وغیره....

اتفاقا یکی از راهای تشویق آن است که وصف هدیه را بگویی و بگویی خیلی خیلی بهتر از چیزی است که دارم میگویم ،اما نشان ندهی! اینگونه هم میزان اعتماد طرف مقابل به خودت را میسنجی ( چقدر قبولت دارد و ایمان دارد)هم انگیزه رسیدن را در او تقویت میکنی هم وقتی به آن رسید بی نهایت برایش لذت بخش است زیرا فراتر از آنچه تصور میکرده است!

از طرفی ما خیلی چیزهارا در همین دنیا هم میتوانیم ببینیم! اگر حجاب هارا از چشمانمان برداریم ....

[=Roboto-Regular]چشم دل باز کن که جان [=Roboto-Regular]بینی[=Roboto-Regular]
[=Roboto-Regular]آنچه[=Roboto-Regular] نادیدنی است آن بینی

یازهراسلام الله علیها


amd;917299 نوشت:
شما یه درصد در نظر بگیر خبری باشه که صد در صد هست... واقعا حسرت نمیخوری؟؟؟

چرا یه درصد؟ من میخوام صد در صدی بدونم که خبری هست
چرا فکر میکنید که من با این سوالها میخوام به بی خدایی برسم؟
خیر اتفاقا میخوام به خدا برسم
اما به این شرط که اگه سوالم غیر منطقی است به آن پی ببرم

شمارو نمیدونم اما من نمیخوام براساس عادت های تربیتی یا ترس از مریضی و غیره به خداباوری پناه ببرم
بلکه دوس دارم کاملا آزاد اندیش باشم و اینو رسالت انسانی خودم میدونم و هرچیزی رو با دلیل محکم قبول کنم
همین.

غریبه آشنا;917318 نوشت:
چرا یه درصد؟ من میخوام صد در صدی بدونم که خبری هست
چرا فکر میکنید که من با این سوالها میخوام به بی خدایی برسم؟
خیر اتفاقا میخوام به خدا برسم
اما به این شرط که اگه سوالم غیر منطقی است به آن پی ببرم

شمارو نمیدونم اما من نمیخوام براساس عادت های تربیتی یا ترس از مریضی و غیره به خداباوری پناه ببرم
بلکه دوس دارم کاملا آزاد اندیش باشم و اینو رسالت انسانی خودم میدونم و هرچیزی رو با دلیل محکم قبول کنم
همین.


منظورم از اینکه گفتم به سمت بی خدایی میرید این بود که اگر این موضوع براتون روشن نشه و فکر کنید جوابی نداره مشکل ساز میشه...از نظر هاتون بر میومد که هیچ جور به نتیجه نمیرسید... بیشتر ترس از این داشتم شما باور نکنید نه اینکه دنبال اثبات بی خدایی باشید...با این حرفم بیشتر خواستم هشدار داده باشم همین
اتفاقا منم دقیقا مثل شما یه اصولی برای زندگیم داشتم و بهش پایبند بودم و نماز و روزه نمیگرفتم چون قلبا به خدا ایمان نیاورده بودم...ولی خدا کاری کرد متوجه اش بشم... یه راه هست هدایت پاداشی که خدا گفته شما رو از درون به یقین میرسونه!!!
این مطلب بررسی کنید در مورد هدایت انسان هست حتما بهتون کمک میکنه...

http://www.bonyadesaba.com/index.php?option=com_content&view=article&id=807:2015-05-09-12-51-50&catid=24:quran&Itemid=199

یارب;917309 نوشت:

به همان دلیلی که شما برای صحبت در فضای مجازی نیازی نیست حتما طرف مقابل راببینید ،اما پیامش را از طریق واسطه دریافت میکنید و‌باور میکنید پیام از طرف مقابل است و حقیقی است!
بهشت آخرت را نمیبینید ،اما خداوند از طریق محسوسات برای شما آن را وصف کرده است

شما الان ایمان دارید که این جملات از من است ،و یک انسان دارد اینها را مینویسد،ایمان دارید زیرا تکنولوژی را باور دارید ! وقتی چیزی را باور کنیم دیگر نیازی به دیدن نیست بزرگوار!
[/RIGHT]

نشد گرامی

ما نگفتیم بدون دیدن نمیتوان باور داشت!
حضرت ابراهیم هم به احیای مردگان باور داشت اما برای اینکه جانش آروم بگیرد درخواست کرد که به عینه ببیند.
خب سوال ما هم در همین راستاست!
اینکه برای انیگزه و اطمینان قلبی میگوییم چرا خداوند یا پیامبر بهشت را نشانمان نداد سوال نابجایی است؟
اگر نابجاست که در خواست حضرت ابراهیم هم نابجاست
چون به قول شما اگر باور باشد نیازی به دیدن نیست دیگه!
به حضرت ابراهیم هم طبق گفته شما خدا باید میگفت چند پله برو عقب.

میفرمایید اینطوری انگیزه رسیدن به آن بیشتر میشود..
خب من نوعی حداقل در مورد خودم برای شما یک شاهد عینی ام که نسبت به چنین تشویق هایی کاملا بی انگیزه ام

همونطور که در پست قبل گفتم:
《در امر تبلیغ و تشویق این حکم قطعی عقل است که از تمام ظرفیتها استفاده شود
اما دین اسلام در تبلیغ کالای خود موفق نبوده و نیست
و جز متونی که همیشه با سوالات بی جوابی همراه بوده .برای جذب شدن در دسترس نیست 》
قبل از پاسخ چندین بار این پست را بخوانید و سعی کنید درک کنید که چه میگویم
پست 31 را هم مطالعه کنید
باتشکر

amd;917321 نوشت:
منظورم از اینکه گفتم به سمت بی خدایی میرید این بود که اگر این موضوع براتون روشن نشه و فکر کنید جوابی نداره مشکل ساز میشه...

http://www.bonyadesaba.com/index.php?option=com_content&view=article&id=807:2015-05-09-12-51-50&catid=24:quran&Itemid=199


چرا مشکل ساز باشه؟
از قدیم گفتن پرسیدن عیب نیست نداستن عیب است
خب اگه سوالی پرسیدیم و جوابش را ندانستیم و ضرری کردیم..متوجه خداست نه ما..چون ما سعی خود را کردیم اما نشد
و اگر خدا عادل باشد بین کسی که سعی کرده و کسی که نکرده فرق قایل میشود
اگرم که عادل نیست خب در هرصورت نیست دیگه

غریبه آشنا;917325 نوشت:
چرا مشکل ساز باشه؟
از قدیم گفتن پرسیدن عیب نیست نداستن عیب است
خب اگه سوالی پرسیدیم و جوابش را ندانستیم و ضرری کردیم..متوجه خداست نه ما..چون ما سعی خود را کردیم اما نشد
و اگر خدا عادل باشد بین کسی که سعی کرده و کسی که نکرده فرق قایل میشود
اگرم که عادل نیست خب در هرصورت نیست دیگه

مشکل ساز از این جهت که به نتیجه بی خدایی میرسید... و اینکه کلا خدا رو قبول نداشته باشید کلا هیچ جوره حاضر نیستید بپذیرید... ببینید وقتی شما میفرمایید خود خدا هم با شما صحبت کنه نمیتونید باورش کنید دیگه واقعا جای حرفی نمیمونه
خود خدا هم گفته به پیامبر که تو اون هایی که دوست داری نمیتونی هدایت کنی... هرکسی که بخواهد هدایت شود یعنی واقعا بخواهد هدایت میشود...نه اینکه بگوید من جواب این سوالم رو نگرفتم پس کلا باید صورت مسله رو پاک کرد... اتفافا خداوند خیلی هم عادل هست حتی بعد اینکه حجت رو بر بندگانش تموم کرده هنوز راه های هدایت باز گذاشته اما باید خود شخص هم بخواد وگرنه نمیشه... اینکه شخصی نمیخواد هدایت بشه رو به پای بی عدالتی خدا نزارید...اگر خدا بخواد مجبور کنه کسی رو به کاری که میشه جبر!

amd;917326 نوشت:
ببینید وقتی شما میفرمایید خود خدا هم با شما صحبت کنه نمیتونید باورش کنید دیگه واقعا جای حرفی نمیمونه

اشتباه متوجه شدید
اصلا موضوع اثبات خدا نیست
من گفتم اگر خداوند خودش مستقیم با بنده صحبت میکرد که بهشتی است و غیره...باز سوال و موضوع این تاپیک را نابجا نمیدانم

غریبه آشنا;917327 نوشت:
اشتباه متوجه شدید
اصلا موضوع اثبات خدا نیست
من گفتم اگر خداوند خودش مستقیم با بنده صحبت میکرد که بهشتی است و غیره...باز سوال و موضوع این تاپیک را نابجا نمیدانم

پس خدا رو صد در صد قبول دارید بسیار عالی...
خب سوالی دارم ازتون پس هدف تون از طرح این سوال چی بوده؟؟
قران دروغ میگوید؟
قران از طرف خدا نیست؟
اینکه جوابی قانع کننده نگیرید چه نتیجه ای میگیرید؟

غریبه آشنا;917272 نوشت:
خب اینها برداشت شماست
دیگران برداشت های دیگر دارند
به این عبارت توجه کنید

این تعدد برداشت ها مشکلی ایجاد نمیکند، چون همه برداشت های مختلف در مورد آخرت، لذت های اخروی را بالاتر از دنیوی می دانند و این برای ترجیح جانب آخرت کافیست.
علاوه بر اینکه این وعده «لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ خالِدين‏»؛ هر چه بخواهند در زمان نامحدود» کار را تمام می کند، این که دیگر ابهامی ندارد، هر چه که بخواهید چه ابهامی دارد؟ یعنی پاداش خواست شماست، نه خواست خدا! یعنی اصلا خود شما هستید که پاداشتان را تعیین میکنید، خب انسان که در مورد خواسته خودش تردیدی ندارد!
انصافا مطلب روشن است.

amd;917330 نوشت:
پس خدا رو صد در صد قبول دارید بسیار عالی...
خب سوالی دارم ازتون پس هدف تون از طرح این سوال چی بوده؟؟

به همون دلیلی که حضرت ابراهیم علیرغم باور به احیای اموات..خواست که عینا موضوع را ببیند
به این دلیل که شنیدن کی بود مانند دیدن
به این دلیل که دیدن ابهامات شنیدن و متون را ندارد
مراجعه کنید به پست 31 و 45 تا دقیقا به جواب سوالتون برسید

مسلم;917392 نوشت:
این تعدد برداشت ها مشکلی ایجاد نمیکند، چون همه برداشت های مختلف در مورد آخرت، لذت های اخروی را بالاتر از دنیوی می دانند و این برای ترجیح جانب آخرت کافیست.

بله ارجحیت عقلی شاید داشته باشد اما ارجحیت شوقی خیر
چون طبیعتا انسان چیزی را که در درکش نمیگنجد ..شوقا نمیخواهد..(حالا هرچقدر هم که خوب باشد)

مثل لذت ازدواج برای کودک..که خیلی خوب است اما برانگیزاننده نیست

و اگر تمثیلی بودن آیات را پذیرفتیم در مورد لهم فیها مایشاءون هم همینطور است...
مثل اینکه به بچه بگویید اگر درس بخونی یا ازدواج کنی هرچقدر که دلت بخواد بستنی داری
وقتی موضوع ورای درک شد هرچه دل بخواهی آن هم لاجرم ورای هرچه دل بخواهی دنیا شد.

پس همونطور که ملاحظه میکنید ما حتی تصور ذهنی درستی از پاداش الهی برای جذب شدن نداریم..
و قطعا علت بی انگیزه گی عموم مردم دنیا به بهشت همین است
ما در مورد وعده پاداش با کلیات طرفیم و چون کلیات تصویر مطابق به واقعی نمیدهد..برانیگزاننده نیست
بله برای کسی که از مواهب دنیا برخوردارست و به خواسته هاش رسیده..مشکلی ایجاد نمیکند و همین کلیات شاید کفایت کند اما برای کسی که از خواسته ایی محروم بوده..ابدا برانگیزاننده نیست

اگر منطقی باشید این نارسایی را میپذیرید
اگرم که اصرار دارید که ایرادی به هیچی وارد نیست که دیگه ادامه بحث فایده نداره

غریبه آشنا;917407 نوشت:
به همون دلیلی که حضرت ابراهیم علیرغم باور به احیای اموات..خواست که عینا موضوع را ببیند
به این دلیل که شنیدن کی بود مانند دیدن
به این دلیل که دیدن ابهامات شنیدن و متون را ندارد
مراجعه کنید به پست 31 و 45 تا دقیقا به جواب سوالتون برسید

درسته دیدن با شنیدن خیلی فرق داره...اما ببینید مثالی که پایین زدید که "اینکه به بچه بگویید اگر درس بخونی یا ازدواج کنی هرچقدر که دلت بخواد بستنی داری"
خب درست...اما وقتی این بچه راهی که بهش گفتن یعنی درس خوندن رو تا نره نمیتونه نتیجه بگیره که بهش بستنی نمیدن... یعنی این بچه از اول قبل اینکه راه درس خوندن رو بره نه میتونه ثابت کنه که به بستنی نمیرسم و نه میتونه ثابت کنه که به بستنی میرسم...یعنی تنها راهش اینه که مسیر درس خوندن رو بره تا متوجه بشه بستنی رو میگیره یا نه و از قبل اینکه حرکتی کنه نمیتونه نتیجه بگیره بستنی میگیره یا نه... درسته؟؟
پس شما با این استدلال نمیتونید بگید حتما بهشت وجهنم نیست... و حتما هم نمیتونید بگید بهشت و جهنم هم هست...
دو حالت داره:
اگر بگید بهشت و جهنمی نیست چون براتون ابهام داشته بعدش برید ببینید هست شما ضرر کردی و حسرت خوردی...

اگر هم بگید جهان دیگه ای هم هست و برید ببنید واقعا هم هست خب شما بردید!!! به فرض اینکه شما برید ببینید نباشه ایا ضرر کردید و از دنیا لذت نبردید؟؟

ببینید راهی که خدا گفته کجاش ضرر و سخت هستش نمی پذیرید؟؟؟
خدا میگه گوشت خوک نخور حرامه برات ضرر داره... خب بعد ها دلیل علمی اوردن که گوشت خوک دارای یه کرمی هستش که برای انسان مضره و باعث میشه کلی بیماری بگیری...
خدا میگه استمنا نکن... به سمت فحشا و زنا نرو... مثال میزنم ایا شما به خودتون اجازه میدید کسی به دخترتون تجاوز کند؟؟؟پس چطور ممکنه به خودتون اجازه بدید با جنس مخالف دیگه که اونم پدری داره رابطه نامشروع داشته باشید؟؟؟
خدا میگه به سمت فحشا و زنا نرو چون بیماری های خطرناکی مثل ایدز و... ممکنه بگیری...
خدا راه حل داده گفته ازدواج کن و از نعمتی که بهت دادم درست استفاده کن... این کجاش بده عزیز؟؟؟
خدا نمیگه از دنیا لذت نبر.... اتفاقا میگه لذت ببر اما از راه درست که به نفعته... این کجاش بده؟؟ کجاش ابهام داره؟؟
قرانی که این حرف ها رو بیشتر از 1400 سال پیش گفته و پیش بینی کرده چطور میتونه وعده دروغ بده؟؟

amd;917432 نوشت:
درسته دیدن با شنیدن خیلی فرق داره...اما ببینید مثالی که پایین زدید که "اینکه به بچه بگویید اگر درس بخونی یا ازدواج کنی هرچقدر که دلت بخواد بستنی داری"
خب درست...اما وقتی این بچه راهی که بهش گفتن یعنی درس خوندن رو تا نره نمیتونه نتیجه بگیره که بهش بستنی نمیدن... یعنی این بچه از اول قبل اینکه راه درس خوندن رو بره نه میتونه ثابت کنه که به بستنی نمیرسم و نه میتونه ثابت کنه که به بستنی میرسم...یعنی تنها راهش اینه که مسیر درس خوندن رو بره تا متوجه بشه بستنی رو میگیره یا نه و از قبل اینکه حرکتی کنه نمیتونه نتیجه بگیره بستنی میگیره یا نه... درسته؟؟
پس شما با این استدلال نمیتونید بگید حتما بهشت وجهنم نیست... و حتما هم نمیتونید بگید بهشت و جهنم هم هست...
دو حالت داره:
اگر بگید بهشت و جهنمی نیست چون براتون ابهام داشته بعدش برید ببینید هست شما ضرر کردی و حسرت خوردی...

اگر هم بگید جهان دیگه ای هم هست و برید ببنید واقعا هم هست خب شما بردید!!! به فرض اینکه شما برید ببینید نباشه ایا ضرر کردید و از دنیا لذت نبردید؟؟

ببینید راهی که خدا گفته کجاش ضرر و سخت هستش نمی پذیرید؟؟؟
خدا میگه گوشت خوک نخور حرامه برات ضرر داره... خب بعد ها دلیل علمی اوردن که گوشت خوک دارای یه کرمی هستش که برای انسان مضره و باعث میشه کلی بیماری بگیری...
خدا میگه استمنا نکن... به سمت فحشا و زنا نرو... مثال میزنم ایا شما به خودتون اجازه میدید کسی به دخترتون تجاوز کند؟؟؟پس چطور ممکنه به خودتون اجازه بدید با جنس مخالف دیگه که اونم پدری داره رابطه نامشروع داشته باشید؟؟؟
خدا میگه به سمت فحشا و زنا نرو چون بیماری های خطرناکی مثل ایدز و... ممکنه بگیری...
خدا راه حل داده گفته ازدواج کن و از نعمتی که بهت دادم درست استفاده کن... این کجاش بده عزیز؟؟؟
خدا نمیگه از دنیا لذت نبر.... اتفاقا میگه لذت ببر اما از راه درست که به نفعته... این کجاش بده؟؟ کجاش ابهام داره؟؟
قرانی که این حرف ها رو بیشتر از 1400 سال پیش گفته و پیش بینی کرده چطور میتونه وعده دروغ بده؟؟

جواب ندادید!
بحث های فرعی رو رها کنید گرامی
آیا درخواست حضرت ابراهیم علیرغم باور به خدا نسب به دیدن زنده شدن مردگان نابجابود یا خیر
ایراد های شما به ایشان هم وارد است
ابراهیم که منکر نبود..میخواست جانش آرام بگیرد
سوال و خواسته ما هم در همین راستاست..نه منکر شدن
همه حرف ما این است که تبلیغ پاداش اخروی از جانب دین کمرنگ و مبهم است و برانگیراننده نیست
این یک مطلب خیلی روشنی است هم از حیث برهان و هم ازحیث تجربه

یاحق

غریبه آشنا;917464 نوشت:
جواب ندادید!
بحث های فرعی رو رها کنید گرامی
آیا درخواست حضرت ابراهیم علیرغم باور به خدا نسب به دیدن زنده شدن مردگان نابجابود یا خیر
ایراد های شما به ایشان هم وارد است
ابراهیم که منکر نبود..میخواست جانش آرام بگیرد
سوال و خواسته ما هم در همین راستاست..نه منکر شدن
همه حرف ما این است که تبلیغ پاداش اخروی از جانب دین کمرنگ و مبهم است و برانگیراننده نیست
این یک مطلب خیلی روشنی است هم از حیث برهان و هم ازحیث تجربه

یاحق


من بحث فرعی نکردم شما اشاره کردید دو تا پست رو بررسی کنم منم حرف خودتون برداشتم توضیح دادم...
خیر نابجا نبود... خب که چی؟؟ مگه شما مقامی در حد حضرت ابراهیم دارید که میخواید بهشت و جهنم ببینید؟؟
بعدشم درخواست حضرت ابراهیم برای درک چگونگی زنده کردن مردگان بود نه اینکه با دیدنش به خدا ایمان بیاره که خدا راست میگه یا دروغ...
خب الان مشکل چیه...حضرت ابراهیم از قبل به ارامش رسیده بود.. بر چه اساس میگید با دیدنش میخواسته ارام بگیره؟؟
من مطمنم شما حتی همچین معجزه ای به چشم هم می دیدید میگفتید شعبده بازی بوده... چون اصلا ایمان قلبی به خدا ندارید...شما اگر دنبال حق و حقیقت بودید اینقدر روی موضع خودتون پافشاری نمیکردید... شما دنبال بهانه هایی هستید که فقط خودتون رو گول بزنید و بگید خدایا من سعیم رو کردم بپذیرم نشد دیگه در صورتی که راه حق واضحه...خدا از رگ گردن به ما نزدیکتر است...

غریبه آشنا;917413 نوشت:
دیگه ادامه بحث فایده نداره

بنده نیز چنین گمانی دارم، قضاوت را به خوانندگان می سپارم
از مشارکت شما و سایر دوستان در بحث صمیمانه سپاسگزارم
یا علی(ع)

غریبه آشنا;917322 نوشت:
ا نگفتیم بدون دیدن نمیتوان باور داشت!
حضرت ابراهیم هم به احیای مردگان باور داشت اما برای اینکه جانش آروم بگیرد درخواست کرد که به عینه ببیند.
خب سوال ما هم در همین راستاست!
اینکه برای انیگزه و اطمینان قلبی میگوییم چرا خداوند یا پیامبر بهشت را نشانمان نداد سوال نابجایی است؟
اگر نابجاست که در خواست حضرت ابراهیم هم نابجاست
چون به قول شما اگر باور باشد نیازی به دیدن نیست دیگه!

شما فکر میکنید اگر خداود به حضرت ابراهیم علیه السلام نشان نمیدادایشان دیگر زنده شدن مردگان را باور نداشتند؟! از طرفی ایشان پیامبر بودند!
وظیفه امامان و پیامبران همین است که واسطه باشند بین خدا و بنده و ما را نسبت به حقایق آگاه کند،من بنده ظرفیت ندارم خیلی حقایق را ببینم اما امام این ظرفیت را دارند! از طرفی خداوند کیفیت زنده شدن مردگان را با محسوسات همین دنیا به ایشا نشان داد!! نه اینکه برای حضرت ابراهیم علیه السلام آخرت را نشان هند و یک مره را زنده کند

البته پاسخ سوال شما را جناب استاد قبلا هم فروده بودند

مسلم;917040 نوشت:
حضرت ابراهیم(ع) از کیفیت آن سوال کرد نه اصل آن، اصل آن برای عمل کفایت می کند، خود ابراهیم(ع) به خداوند فرمود من ایمان دارم به زنده شدن مردگان، اما می خواست کیفیت آن را ببیند.
از نظر شما اگر خدا این زنده شدن را به او نشان نمیداد ابراهیم(ع) دیگر اهل عمل نبود؟ روشن است که چه ابراهیم(ع) زنده شدن را می دید و چه نمی دید باز هم طبق وعده خدا عمل می کرد.

غریبه آشنا;917322 نوشت:
اینکه برای انیگزه و اطمینان قلبی میگوییم چرا خداوند یا پیامبر بهشت را نشانمان نداد سوال نابجایی است؟

اینکه گفتم باید چند پله به عقب برگردیم برای همین است! اگر ما به خدای خود ایمان بیاوریم و یقیین پیداکنیم هرچه انجام میدهد بهترین است پس یقیین پیدا میکنیم خدایی که بندگانش را آفریده بهتر میداند چگونه باید بنده را تشویق کند! چه چیزی را نشانش دهد چه چیزی را نشانش ندهد،به چه کسی نشان دهد به چه کسی ندهد!

خداوند متناسب با ظرفیت بندگانش بهشت را توصیف کرده است ،
و متناسب با ظرفیت بندگانش در همین دنیا از عالم حقیقت به بندگانش نیز خیلی چیز ها را نشان میدهد

همین که بنده ندیده میپذرد باعث میشود ایمانش را به خداند ثابت کند،وقتی برای خداوند ثابت شد آنوقت میشود محرم الهی وخداوند هم خیلی چیزها را نشانش میدهد!! حضرت ابراهیم علیه السلام هم اول شدند محرم الهی بعد خداوند خیلی چیزها را نشانشان دادند!

فکر میکنم به اندازه کافی جناب استاد و دیگر بزرگوران توضیح دادند،ان شاءالله شما هم تامل بفرمایید

یازهراسلام الله علیها

مسلم;917484 نوشت:
بنده نیز چنین گمانی دارم، قضاوت را به خوانندگان می سپارم
از مشارکت شما و سایر دوستان در بحث صمیمانه سپاسگزارم
یا علی(ع)

با سلام وعرض ادب

استاد گرامی

من باورم اینه که جناب حسن زاده املی معاد جسمانی

رو قبول نداره .لطفا اگه میشه دراین مورد

بیشتر توضیح بفرمایید .واینکه به ما حق بدید که دچار شک وشبه

بشیم.

موضوع قفل شده است