جمع بندی انسان شناسی اسلامی یعنی چی؟

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انسان شناسی اسلامی یعنی چی؟

[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.

باسلام.

چندی پیش در جایی شنیدم که مقام معظم رهبری بعنوان یک مقام عظمای اسلامی و یک ایرانی اصیل و وطن دوست از هموطنان علاقمند به علم انسانشناسی خواسته بودند که اگر در حوزه انسان و شناخت آن و بر مبنای شریعت و دین اسلام،مطلبی دارند آنرا بیان نمایند {یعنی انسان را آنچنان که علم ایرانی و اسلامی خودشان معرفی نموده یا شناخته و برداشت نموده اند ، معرفی و بیان نمایند}

سوالات:
1 - اولا این گفته آیا صحیح بوده؟
2 - و دوم اینکه اصلا انسان شناسی اسلامی یعنی چی؟{ یعنی ابتدا جناب کارشناس محترم بیایند و یک مختصر توضیحی در مورد آن بیان نمایند تا بعد ما علاقمندان بتوانیم بر اساس آن اظهارنظری بنماییم}
{البته لازم به توضیح نمیباشد که اگر پاسخ سوال اول مثبت باشد ، بنابراین باید گفت که این تاپیک با سایر تاپیکهایی که در مورد انسان بحث نموده اند تفاوت بسیار خواهدداشت چون در آنها انسان از دید غربیان و علم خارجی ها هم تعریف و معرفی شده اما در اینجا فقط علم ایرانی و اسلامی ست}
باتشکر.@};-[/][/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مشکور

عشق امام و ایران;914612 نوشت:
بنام خدا.

باسلام.

چندی پیش در جایی شنیدم که مقام معظم رهبری بعنوان یک مقام عظمای اسلامی و یک ایرانی اصیل و وطن دوست از هموطنان علاقمند به علم انسانشناسی خواسته بودند که اگر در حوزه انسان و شناخت آن و بر مبنای شریعت و دین اسلام،مطلبی دارند آنرا بیان نمایند {یعنی انسان را آنچنان که علم ایرانی و اسلامی خودشان معرفی نموده یا شناخته و برداشت نموده اند ، معرفی و بیان نمایند}

سوالات:
1 - اولا این گفته آیا صحیح بوده؟
2 - و دوم اینکه اصلا انسان شناسی اسلامی یعنی چی؟{ یعنی ابتدا جناب کارشناس محترم بیایند و یک مختصر توضیحی در مورد آن بیان نمایند تا بعد ما علاقمندان بتوانیم بر اساس آن اظهارنظری بنماییم}
{البته لازم به توضیح نمیباشد که اگر پاسخ سوال اول مثبت باشد ، بنابراین باید گفت که این تاپیک با سایر تاپیکهایی که در مورد انسان بحث نموده اند تفاوت بسیار خواهدداشت چون در آنها انسان از دید غربیان و علم خارجی ها هم تعریف و معرفی شده اما در اینجا فقط علم ایرانی و اسلامی ست}
باتشکر.


با سلام و تشکر از سؤال خوبتان@};-

در پاسخ گفتنی است: در باب توجه و پرداختن به انسان رویکردهای مختلفی وجود دارد که در دو دسته کلی می توان این دو رویکرد را تقسیم نمود: 1. انسان شناسی مبتنی بر جهان بینی مادی 2. انسان شناسی مبتنی بر جهان بینی الهی. همچنین می توان این تقسیم بندی را به نحوه دیگری نیز ذکر نمود: 1. انسان شناسی غربی (مدرن و پست مدرن) 2. انسان شناسی دینی و اسلامی. بعلاوه رویکردهایی جزیی تر در نگاه به انسان مطرح شده است که از آن جمله اجمالاً می توان به موارد زیر اشاره نمود:

الف- انسان شناسی تجربی و مادی. ب- انسان شناسی عقلی و فلسفی ج- انسان شناسی عرفانی د- انسان شناسی تاریخی و فرهنگی ه- انسان شناسی دینی

بدون شک، انسان شناسي ديني موثق ترين منبع وروش شناخت انسان است زيرا از راه وحي عاري از خطا ومعصوم به ما ميرسد بعلاوه منبع وحي از آنجاييكه به همه ابعاد وجودي انسان توجه ميكند كاملترين ومورد اعتماد ترين منبع است ازنارسايي هاي انسان شناسي هاي غير ديني علاوه برنقصان وكاستي محدود كردن ابزار شناخت انسان به حواس دل وعقل و تاريخ است كه درحقيقت ظلم به انسان است براي دستيابي به شناخت حقيقي انسان بايد به همه روشها اعم از عقلي علمي عرفاني وديني توجه كرد محدود كردن شناخت انسان بحران معرفتي است.

داستان كساني كه شب هنگام فيلي را درتاريكي لمس كردند گواه محدوديت حس وعقل وبشري است و ضرورت وحي را براي شناخت بهتر حقايق عالم هستي وانسان گوشزد ميكند بعلاوه تجربه به دنياي غرب نشان سرگشتگي وحيرت ايشان درشناخت انسان وجهان است چنانكه هر يك از دانشمندان وابسته به مكاتب بشري غرب درباره ي حقيقت انسان چيزي گفته اند:

1. انسان غريزي 2. انسان معنوي 3. انسان رها وآزاد 4. انسان متعهد ومسئول 5. انسان لذت گراست 6. انسان فاقد سرشت مشترك 7. انسان ذاتا شرور 8. انسان ذاتا اهل خير محض 9. انسان منفعت جو 10. انسان سود گرا 11. انسان طالب محبت 12. انسان طالب قدرت 13. و ... دليل همه اين اختلافات فاحش بشري درمسائل اساسي جهان بيني كه معمولا بين انديشمندان ومتفكران رواج دارد محروميت ايشان از منبع اصيل وخطا ناپذير وحي است.

درحقيقت معيار درستي يا نادرستي داده هاي تجربي عقلي وفطري انسان، دين و وحي الهي است قرآن نتيجه رويگرداني از دين و وحي را به عدم درك حقيقت وكوري درقيامت تعبير ميكند [=book antiqua]«مَن اَعرَضَ عَن ذِكريِ فَاِنَّ لَهُ مَعيِشَةً ضَنكاً وَ نَحشُرُهُ يَومَ القِيَامَةِ اَعميً»(1) راه درك حقيقت وكمال و رسيدن به اسرار و حقايق واقعي عالم هستي روي آوردن به آموزه هاي ديني و وحياني است.

بر این اساس، انسان در جهان بینی الهی (اسلامی و قرآنی) از جـمـله موجودات شگفت انگيز عالم هستى است كه داراى جنبه هاى مختلفى مى باشد و با توجّه به هر جنبه، موضوع علمى از علوم بشرى قرار مى گيرد. مـحـور و اسـاس مـسـائل اسلام نيز انسان مى باشد، لكن نه اينكه وجود او را از هر جهت بررسى كـنـد، بـلكـه بـر بيان حقيقت و ابعاد و حالتها و هدف از وجودش و راه رسيدن به هدف تكيه مى كند. بـا كمى درنگ و تأمل درمى يابيم كه قابليتها و استعدادهايى در انسان وجود دارد كه در ديگر جانداران به چشم نمى خورد و علاوه بر پيچيدگى و عظمتى كه در خلقت مادى وى به كار رفته و وجـه مشتركى از اين جهت با ديگر جانداران دارد، ويژگيهاى روحى منحصر به فردى دارد كه سـبـب امـتـياز او از ساير موجودات شده است، مانند خلاّقيّت، كرامت، مسؤوليت و هدفمندى كه در آيـات و روايـات، تـوجـه زيـادى به آنها شده است. مباحث انسان شناسى به كليه سؤالاتى كه درباره منزلت و موقعيت انسان و رابطه او با خالق و ديگر موجودات مطرح است، پاسخ می دهد.

شهيد مطهري در اينباره مي گويد: انسان درجهان بيني اسلامي داستاني شگفت دارد انسان اسلام تنها يك حيوان مستقيم القامه كه ناخن پهني دارد و با دو پا راه ميرود و سخن ميگويد نيست؛ اين موجود از نظر قرآن خيلي عميق تر و مرموزتر از اين است كه بتوان آن را با دو كلمه تعريف كرد. قرآن، انسان را مدحها و ستايشها و مذمتها و نكوهشها نموده است، عاليترين مدحها و بزرگترين مذمتهاي قرآن درباره ي انسان است تحت شرايطي او را از آسمان و زمين و از فرشته برتر وگاهي از ديو و چارپايان پست تر شمرده است.(2)

بنا به آنچه گفتیم در حقیقت، نگاه به هویت انسان در جهان بینی مادی و پست مدرن غربی، در زمینی بودن آن خلاصه می‌شود. انسان به تمام معنا، «ساكن» این كره خاكی است. «سكونت» او حاكی از تعلق ذاتی و تمام عیار به آن اركانی از حیات دنیوی است كه لذت حداكثری او را تأمین می‌نماید. تصویر ارائه شده از انسان، تصویری راكد است كه همه حركت و پویایی آن در حركت از لذایذ بالقوه و به فعلیت بخشیدن آنها خلاصه می‌شود؛ یعنی حركتی از خود به خود، حركتی از تمنیات و آرزوهای فردی به فعلیت یافتن این تمنیات در جامعه‌ای كه همه اركانش برای فعلیت بخشیدن به این تمنیات سامان یافته است. در چنین جامعه ای، هیچ عاطفه ماندگاری خلق نمی شود. كثرت اطلاعات و كثرت ارائه الگوها و سرعت گردش حوادث، به هیچ انسانی اجازه نمی دهد كه عاطفه‌ای ماندگار در او خلق شود. به انسان این گونه القا می‌شود كه زندگی بدون امر متعالی امكان پذیر است و همه غایت حیات آدمی در لذت حداكثری‌اش خلاصه می‌شود. اما تصویری كه در جهان بینی الهی و در نوع نگاه دینی و اسلامی از انسان ارائه می‌دهند، تصویری پویا و متعالی است. هرچند انسان در این كره خاكی «منزل» گزیده است و از همه مواهب آن برای رشد و تعالی خویش بهره می‌گیرد، لیكن انسان مسافری است غایتمند و سالكی است فاصل (میان خلق و حق). حقیقت او جامع حقایق مراتب عالم است. هر چند حركت و سفر خود را از بطن این عالم و با حدوثی جسمانی آغاز می‌كند، لیكن هیچ گاه متوقف نمی شود. لحظه به لحظه با تلاش، نشاط و خلاقیت خویش، مراتب وجودی را طی می‌نماید و راهی دیار روحانیت و تجرد می‌شود. خود، عین راه بوده و تعالی و غایتمندی در هویت او ریشه دوانده است.

در یك كلام باید گفت كه انسان در فرهنگ پست مدرن ذاتاً «ساكن» این عالم است، ولی در اندیشه الهی و دینی انسان مسافری است كه كوتاه زمانی برای توشه برداری، ساكن این عالم گشته است. لحظه به لحظه حیات انسان در این زندگی سیر من اللهی و الی اللهی دارد، انسان بی هدف و بی غایت آفریده نشده بلکه سراسر زندگی اش امتحان الهی است تا مقدمات تحصیل کمال و سعادت را فراهم آورد، انسان در نگاه دینی برای عبودیت و بندگی حقتعالی آفریده شده و می تواند جزء جزء زندگی اش را در این قالب و چارچوب تنظیم کند. و ...


موفق باشید ...@};-

پی نوشتها__________________________________________________
1. طه /124.
2.مطهري، مرتضي، انسان در قرآن.

با سلام

انسان شناسی اسلامی در مقایسه با دیگر انواع خود امتیازهای ذیل را دارا است:

الف. جامعیت؛ انسان شناسی اسلامی از دستاورد وحیانی که محدود به قلمرو خاصی نیست، سود می جوید و ابعاد مختلف انسان را اعم از جسمانی و زیستی، تاریخی، فرهنگی، دنیوی و اخروی، فعلی و آرمانی و مادی و معنوی بررسی می نماید؛ و حال آن که انواع دیگر انسان شناسی (فلسفی، تجربی، عرفانی، فرهنگی و...) زمینه ای خاص را مورد نظر دارد.

ب. اتقان و خطاناپذیری؛ انسان شناسی اسلامی که از معارف وحیانی و متصل به علم لایزال الهی سرچشمه گرفته و از هرگونه تحریف در امان مانده باشد، اتقان و استحکام دارد و هیچ گونه خطایی در آن راه نمی یابد، ولی دیگر انواع انسان شناسی که از داده های تجربه، تعقل، یا سیر و سلوک به دست می آید، خطاپذیر است.

ج. توجه به مبدء و معاد؛ در انسان شناسی غیر اسلامی انسان را بریده از مبدء و معاد مورد بررسی قرار می دهند، مانند: انسان شناسی تجربی و برخی نحله های انسان شناسی فلسفی و عرفانی. و چنانچه از مبدء و معاد سخن به میان آید، راهگشای چگونه زیستن و چگونه پیمودن راه کمال نیست.

در انسان شناسی اسلامی، مبدء و معاد به عنوان دو بخش اساسی از مراحل زندگی انسان مورد توجه قرار می گیرد.

د. بینش ساختاری و رابطه ی ساحت های مختلف در وجود انسان؛ در انسان شناسی اسلامی رابطه ی ساحت های جسم و جان مادی و معنوی، بینش و گرایش و تأثیر و تأثر هر یک بر دیگری مورد توجه قرار می گیرد، ولی در انسان شناسی عرفانی، تجربی، فلسفی ... این ساحت ها مورد غفلت قرار می گیرد، یا به گستردگی انسان شناسی اسلامی مورد توجه قرار نمی گیرد.

اگرچه انسان شناسی اسلامی با توجه به ویژگی های مذکور، از امتیازات خاصی برخوردار است، لکن شناسایی موجودی پیچیده، همانند انسان را نمی توان منحصر در یک یا دو روش نمود، بلکه در شناخت انسان به روش ها و ابزار مختلف نیاز است.

ملاصدرای شیرازی (ره) در این زمینه می فرماید: چون هستی انسان همچون معجونی آمیخته از دو گونه عنصر است؛ یکی صورت معنوی و دیگر عنصر حسی و جسمانی، بدین جهت در نهاد هستی نفس انسان پیوسته، آمیختگی به این دو گونگی سرشتی حاکمیت و انعکاس دارد. یکی تعلق به ماده است و دیگری گرایش به خرد و آزادگی از ماده و از این رهگذر و براساس این دوگانگی سرشتی، حکمت و شناخت او نیز از این دو منبع متقابل هستی سرچشمه می گیرد.
بنابراین در پژوهش های انسان شناسانه ضروری است، با مبنا قرار دادن متون اسلامی اصیل و عاری از هرگونه تحریف از منابعی دیگر؛ همچون: عقل، تجربه، مکاشفه و شهود نیز استفاده شود.


[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.

باسلام.


عشق امام و ایران;914612 نوشت:
انسان شناسی اسلامی یعنی چی؟

مشکور;915400 نوشت:
با سلام و تشکر از سؤال خوبتان

در پاسخ گفتنی است: در باب توجه و پرداختن به انسان رویکردهای مختلفی وجود دارد که در دو دسته کلی می توان این دو رویکرد را تقسیم نمود: 1. انسان شناسی مبتنی بر جهان بینی مادی 2. انسان شناسی مبتنی بر جهان بینی الهی.همچنین می توان این تقسیم بندی را به نحوه دیگری نیز ذکر نمود: 1. انسان شناسی غربی (مدرن و پست مدرن) 2. انسان شناسی دینی و اسلامی. بعلاوه رویکردهایی جزیی تر در نگاه به انسان مطرح شده است که از آن جمله اجمالاً می توان به موارد زیر اشاره نمود:

الف- انسان شناسی تجربی و مادی. ب- انسان شناسی عقلی و فلسفی ج- انسان شناسی عرفانی د- انسان شناسی تاریخی و فرهنگی ه- انسان شناسی دینی

بدون شک، انسان شناسي ديني موثق ترين منبع وروش شناخت انسان است
زيرا از راه وحي عاري از خطا ومعصوم به ما ميرسد بعلاوه منبع وحي از آنجاييكه به همه ابعاد وجودي انسان توجه ميكند كاملترين ومورد اعتماد ترين منبع است ازنارسايي هاي انسان شناسي هاي غير ديني علاوه برنقصان وكاستي محدود كردن ابزار شناخت انسان به حواس دل وعقل و تاريخ است كه درحقيقت ظلم به انسان است براي دستيابي به شناخت حقيقي انسان بايد به همه روشها اعم از عقلي علمي عرفاني وديني توجه كرد محدود كردن شناخت انسان بحران معرفتي است.

داستان كساني كه شب هنگام فيلي را درتاريكي لمس كردند گواه محدوديت حس وعقل وبشري است و ضرورت وحي را براي شناخت بهتر حقايق عالم هستي وانسان گوشزد ميكند بعلاوه تجربه به دنياي غرب نشان سرگشتگي وحيرت ايشان درشناخت انسان وجهان است چنانكه هر يك از دانشمندان وابسته به مكاتب بشري غرب درباره ي حقيقت انسان چيزي گفته اند:

1. انسان غريزي 2. انسان معنوي 3. انسان رها وآزاد 4. انسان متعهد ومسئول 5. انسان لذت گراست 6. انسان فاقد سرشت مشترك 7. انسان ذاتا شرور 8. انسان ذاتا اهل خير محض 9. انسان منفعت جو 10. انسان سود گرا 11. انسان طالب محبت 12. انسان طالب قدرت 13. و ... دليل همه اين اختلافات فاحش بشري درمسائل اساسي جهان بيني كه معمولا بين انديشمندان ومتفكران رواج دارد محروميت ايشان از منبع اصيل وخطا ناپذير وحي است.

درحقيقت معيار درستي يا نادرستي داده هاي تجربي عقلي وفطري انسان، دين و وحي الهي است قرآن نتيجه رويگرداني از دين و وحي را به عدم درك حقيقت وكوري درقيامت تعبير ميكند «مَن اَعرَضَ عَن ذِكريِ فَاِنَّ لَهُ مَعيِشَةً ضَنكاً وَ نَحشُرُهُ يَومَ القِيَامَةِ اَعميً»(1) راه درك حقيقت وكمال و رسيدن به اسرار و حقايق واقعي عالم هستي روي آوردن به آموزه هاي ديني و وحياني است.

بر این اساس، انسان در جهان بینی الهی (اسلامی و قرآنی) از جـمـله موجودات شگفت انگيز عالم هستى است كه داراى جنبه هاى مختلفى مى باشد و با توجّه به هر جنبه، موضوع علمى از علوم بشرى قرار مى گيرد. مـحـور و اسـاس مـسـائل اسلام نيز انسان مى باشد، لكن نه اينكه وجود او را از هر جهت بررسى كـنـد، بـلكـه بـر بيان حقيقت و ابعاد و حالتها و هدف از وجودش و راه رسيدن به هدف تكيه مى كند. بـا كمى درنگ و تأمل درمى يابيم كه قابليتها و استعدادهايى در انسان وجود دارد كه در ديگر جانداران به چشم نمى خورد و علاوه بر پيچيدگى و عظمتى كه در خلقت مادى وى به كار رفته و وجـه مشتركى از اين جهت با ديگر جانداران دارد، ويژگيهاى روحى منحصر به فردى دارد كه سـبـب امـتـياز او از ساير موجودات شده است، مانند خلاّقيّت، كرامت، مسؤوليت و هدفمندى كه در آيـات و روايـات، تـوجـه زيـادى به آنها شده است. مباحث انسان شناسى به كليه سؤالاتى كه درباره منزلت و موقعيت انسان و رابطه او با خالق و ديگر موجودات مطرح است، پاسخ می دهد.

شهيد مطهري در اينباره مي گويد: انسان درجهان بيني اسلامي داستاني شگفت دارد انسان اسلام تنها يك حيوان مستقيم القامه كه ناخن پهني دارد و با دو پا راه ميرود و سخن ميگويد نيست؛ اين موجود از نظر قرآن خيلي عميق تر و مرموزتر از اين است كه بتوان آن را با دو كلمه تعريف كرد. قرآن، انسان را مدحها و ستايشها و مذمتها و نكوهشها نموده است، عاليترين مدحها و بزرگترين مذمتهاي قرآن درباره ي انسان است تحت شرايطي او را از آسمان و زمين و از فرشته برتر وگاهي از ديو و چارپايان پست تر شمرده است.(2)

بنا به آنچه گفتیم در حقیقت، نگاه به هویت انسان در جهان بینی مادی و پست مدرن غربی، در زمینی بودن آن خلاصه می‌شود. انسان به تمام معنا، «ساكن» این كره خاكی است. «سكونت» او حاكی از تعلق ذاتی و تمام عیار به آن اركانی از حیات دنیوی است كه لذت حداكثری او را تأمین می‌نماید. تصویر ارائه شده از انسان، تصویری راكد است كه همه حركت و پویایی آن در حركت از لذایذ بالقوه و به فعلیت بخشیدن آنها خلاصه می‌شود؛ یعنی حركتی از خود به خود، حركتی از تمنیات و آرزوهای فردی به فعلیت یافتن این تمنیات در جامعه‌ای كه همه اركانش برای فعلیت بخشیدن به این تمنیات سامان یافته است. در چنین جامعه ای، هیچ عاطفه ماندگاری خلق نمی شود. كثرت اطلاعات و كثرت ارائه الگوها و سرعت گردش حوادث، به هیچ انسانی اجازه نمی دهد كه عاطفه‌ای ماندگار در او خلق شود. به انسان این گونه القا می‌شود كه زندگی بدون امر متعالی امكان پذیر است و همه غایت حیات آدمی در لذت حداكثری‌اش خلاصه می‌شود. اما تصویری كه در جهان بینی الهی و در نوع نگاه دینی و اسلامی از انسان ارائه می‌دهند، تصویری پویا و متعالی است. هرچند انسان در این كره خاكی «منزل» گزیده است و از همه مواهب آن برای رشد و تعالی خویش بهره می‌گیرد، لیكن انسان مسافری است غایتمند و سالكی است فاصل (میان خلق و حق). حقیقت او جامع حقایق مراتب عالم است. هر چند حركت و سفر خود را از بطن این عالم و با حدوثی جسمانی آغاز می‌كند، لیكن هیچ گاه متوقف نمی شود. لحظه به لحظه با تلاش، نشاط و خلاقیت خویش، مراتب وجودی را طی می‌نماید و راهی دیار روحانیت و تجرد می‌شود. خود، عین راه بوده و تعالی و غایتمندی در هویت او ریشه دوانده است.

در یك كلام باید گفت كه انسان در فرهنگ پست مدرن ذاتاً «ساكن» این عالم است، ولی در اندیشه الهی و دینی انسان مسافری است كه كوتاه زمانی برای توشه برداری، ساكن این عالم گشته است. لحظه به لحظه حیات انسان در این زندگی سیر من اللهی و الی اللهی دارد، انسان بی هدف و بی غایت آفریده نشده بلکه سراسر زندگی اش امتحان الهی است تا مقدمات تحصیل کمال و سعادت را فراهم آورد، انسان در نگاه دینی برای عبودیت و بندگی حقتعالی آفریده شده و می تواند جزء جزء زندگی اش را در این قالب و چارچوب تنظیم کند. و ...

موفق باشید


yalda solimani;915430 نوشت:
با سلام

انسان شناسی اسلامی در مقایسه با دیگر انواع خود امتیازهای ذیل را دارا است:

الف. جامعیت؛ انسان شناسی اسلامی از دستاورد وحیانی که محدود به قلمرو خاصی نیست، سود می جوید و ابعاد مختلف انسان را اعم از جسمانی و زیستی، تاریخی، فرهنگی، دنیوی و اخروی، فعلی و آرمانی و مادی و معنوی بررسی می نماید؛ و حال آن که انواع دیگر انسان شناسی (فلسفی، تجربی، عرفانی، فرهنگی و...) زمینه ای خاص را مورد نظر دارد.

ب. اتقان و خطاناپذیری؛ انسان شناسی اسلامی که از معارف وحیانی و متصل به علم لایزال الهی سرچشمه گرفته و از هرگونه تحریف در امان مانده باشد، اتقان و استحکام دارد و هیچ گونه خطایی در آن راه نمی یابد، ولی دیگر انواع انسان شناسی که از داده های تجربه، تعقل، یا سیر و سلوک به دست می آید، خطاپذیر است.

ج. توجه به مبدء و معاد؛ در انسان شناسی غیر اسلامی انسان را بریده از مبدء و معاد مورد بررسی قرار می دهند، مانند: انسان شناسی تجربی و برخی نحله های انسان شناسی فلسفی و عرفانی. و چنانچه از مبدء و معاد سخن به میان آید، راهگشای چگونه زیستن و چگونه پیمودن راه کمال نیست.

در انسان شناسی اسلامی، مبدء و معاد به عنوان دو بخش اساسی از مراحل زندگی انسان مورد توجه قرار می گیرد.

د. بینش ساختاری و رابطه ی ساحت های مختلف در وجود انسان؛ در انسان شناسی اسلامی رابطه ی ساحت های جسم و جان مادی و معنوی، بینش و گرایش و تأثیر و تأثر هر یک بر دیگری مورد توجه قرار می گیرد، ولی در انسان شناسی عرفانی، تجربی، فلسفی ... این ساحت ها مورد غفلت قرار می گیرد، یا به گستردگی انسان شناسی اسلامی مورد توجه قرار نمی گیرد.

اگرچه انسان شناسی اسلامی با توجه به ویژگی های مذکور، از امتیازات خاصی برخوردار است، لکن شناسایی موجودی پیچیده، همانند انسان را نمی توان منحصر در یک یا دو روش نمود، بلکه در شناخت انسان به روش ها و ابزار مختلف نیاز است.

ملاصدرای شیرازی (ره) در این زمینه می فرماید: چون هستی انسان همچون معجونی آمیخته از دو گونه عنصر است؛ یکی صورت معنوی و دیگر عنصر حسی و جسمانی، بدین جهت در نهاد هستی نفس انسان پیوسته، آمیختگی به این دو گونگی سرشتی حاکمیت و انعکاس دارد. یکی تعلق به ماده است و دیگری گرایش به خرد و آزادگی از ماده و از این رهگذر و براساس این دوگانگی سرشتی، حکمت و شناخت او نیز از این دو منبع متقابل هستی سرچشمه می گیرد.
بنابراین در پژوهش های انسان شناسانه ضروری است، با مبنا قرار دادن متون اسلامی اصیل و عاری از هرگونه تحریف از منابعی دیگر؛ همچون: عقل، تجربه، مکاشفه و شهود نیز استفاده شود.

ضمن عرض سلام ویژه خدمت شما کارشناس بزرگوار و شما سرکارخانم یلدا سلیمانی و تشکر بدلیل مشارکت و همچنین پاسخهای بسیار جامع و کامل و خوبتان،ابتدا جا دارد که از این موقعیت بدست آمده استفاده و بهره برده و فرارسیدن سال جدید خورشیدی را خدمت همه هموطنان و مخصوصا بزرگواران اسکدینی و حتی همه انسانهایی که همراه با این تقویم ، سال جدید خود را آغاز و جشن میگیرند تبریک عرض نموده و آرزو میکنم که انشاا... سال 96 ابتدا سال خوبی برای خودش باشد و بعد هم آرزومندم که این سال،سرآغاز سالهای خوب و بهتر بعدی برای همه ما ایرانیان و بلکه همه معتقدان به نوروز {و حتی همه انسانهای روی زمین} گردد.انشاا...

من بنوبه خودم تا اینجا از این مطالب بسیارخوب بهره لازم را برده و به این نتیجه رسیدم که دین یا نگاه دینی بهترین نوع نگاه را به جهان و انسان دارد که در این بین نیز نگاه اسلام و قرآن به این دو ، اضافه بر بهترین ، کاملترین آنها هم خواهدبود که ..
که انشاا... در وقت مناسبتر {و شاید هم بشود گفت انشاا... در سال جدید یا آینده} بیشتر و بهتر و بلکه جزئی تر آنها را مطرح و پیگیری خواهیم نمود.[/]

بنام خدا.

باسلام.

عشق امام و ایران;915758 نوشت:
که انشاا... در وقت مناسبتر {و شاید هم بشود گفت انشاا... در سال جدید یا آینده} بیشتر و بهتر و بلکه جزئی تر آنها را مطرح و پیگیری خواهیم نمود.

ضمن تبریک مجدد بخاطر فرارسیدن نوروز 96 اگر خواننده و علاقمندی نیز نظر خاصی در این رابطه یعنی هر نظر و فکری در رابطه با انسان دارد که نظر و فکر خودش هم باشد ، میتواند چنانچه مایل بود آنرا در اینجا بیان و منعکس نماید.

و جدای از اینکه عزیز و بزرگواری نظر شخصی خودش را بیان نماید ، از کارشناس و استادبزرگوار هم تقاضا دارم که اگر ممکن است و زحمتی هم نیست ، همه سوره ها و آیاتی که بنوعی مربوط به انسان یا آفرینش انسان میباشند را معرفی نموده یا اگرمایل بودند آیات مربوطه را بصورت عربی و با ترجمه فارسی و در یک پست منعکس نمایند که علاوه بر نیازی که ممکن است در پستهای بعدی به آنها شود ، خواننده بزرگوار نیز بداند یا متوجه باشد که قرآن و اسلام هم در رابطه با انسان یا خلقت انسان در 1400 سال قبل اشارات یا راهنمایی های بسیار خوبی بیان نموده است{و البته پیشاپیش نیز از جناب کارشناس بزرگوار بخاطر این زحمت و محبتشان سپاسگذارم}

{برای شروع ، فعلا چند نمونه ازآیات مقدسی که در جستجوی اینترنتی پیدانموده ام و بنوعی به موضوع آفرینش انسان یا انسان هم ربط خواهندداشت و فعلا برای اطلاعات عمومی خواننده گرامی،منعکس مینمایم}

24. سوره 86, آیه 5
پس انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است .


45. سوره 55, آیه 14
انسان را از گل خشكيده‏ اى سفال مانند آفريد .

55. سوره 15, آیه 26
و در حقيقت انسان را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريديم .

56. سوره 32, آیه 7
همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد .

58. سوره 23, آیه 12
و به يقين انسان را از عصاره‏ اى از گل آفريديم .

آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت من بشرى را از گل خواهم آفريد (۷۱).

پس چون او را [كاملا] درست كردم و از روح خويش در آن دميدم سجده‏ كنان براى او [به خاك] بيفتيد (۷۲).

18. سوره 95, آیه 4
براستى انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم .

29. سوره 22, آیه 66
و اوست كه شما را زندگى بخشيد
سپس شما را مى‏ ميراند و باز زندگى [نو] مى دهد حقا كه انسان سخت ناسپاس است .

33. سوره 19, آیه 67
آيا انسان به ياد نمى ‏آورد كه ما او را قبلا آفريده‏ ايم و حال آنكه چيزى نبوده است .

5. سوره 31, آیه 28
آفرينش و برانگيختن شما [در نزد ما] جز مانند [آفرينش] يك تن نيست كه خدا شنواى بيناست .

و فعلا ختم کلام این قسمت :


46. سوره 21, آیه 16
و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است به بازيچه نيافريديم .

بنام خدا.

باسلام.

{ابتدا و قبل از هر آغازی یا ادامه ارسالهای بعدی باید عرض شود که ابتدا این یک بحث آزاد است که پیرامون نوع خودمان جهت شناخت هرچه بیشتر خودمان ایجاد و دایر گردیده و حتی خود نویسنده نیز هیچگونه مدرک دانشگاهی یا یعبارتی،هیچ تخصصی در زمینه علوم انسانی و قرآنی بصورت مدرکی ندارد و این فقط علاقه و برداشت شخصی خود اوست که از اینرو و لذا شما یا هر بزرگواری که گمان دارد در تعریف و برداشت خود از انسان یا انسان اسلامی و علیرغم مدرکی که دارد ، حرف و سخنی دارد که گفتنی است،میتواند در اینجا بیان نماید و .. و دست آخر اینکه اگر در تحلیل و برداشتها و تعابیر انسانی یا قرآنی کسی هم دچار اشکال یا اشکالات عقلی و شرعی و نظری و فلسفی و غیره و غیره گردید،ضمن عذرخواهی،لطفا آنرا در همینجا و یا جهت به انحراف نرفتن تاپیک،در پیغام خصوصی،منعکس نموده تا انشاا... بنوعی همه همفکری و همیاری نماییم که بالاخره ببینیم واقعا این انسان چه موجود یا چگونه موجودیست که هنوز بعد از گذشت هزاران و شاید ملیونها سال نتوانسته با خودش و عقل و علم و دانش و در جاهایی با گوش و چشم و بنوعی قدرتهای شنوایی و بینایی و دیگرقدرتهای نهفته در وجود خودش،خودش را بدرستی یشناسد}{باتشکر}

بااین مقدمه کوتاه بحث را آغاز مینماییم.

1 -

عشق امام و ایران;915951 نوشت:
پس چون او را {کاملا} درست كردم و از روح خويش در آن دميدم سجده‏ كنان براى او {به خاک} بيفتيد (۷۲).

برای شروع باید ابتدا دو متن داخل پرانتز این آیه مقدس {کاملا} و {به خاک} حذف گردیده و آیه مقدس مجددا عینا و بدون دستکاری منعکس شود.

لذا خداوند میفرماید:

عشق امام و ایران;915951 نوشت:
پس چون او را درست كردم و از روح خويش در آن دميدم سجده‏ كنان براى او بيفتيد (۷۲).

{برای اینکه جای سوال و شبهه ای هم پیش نیاید باید عرض کنم که چون الان و در اینجا واقعا مطمئن نیستیم که آیا خداوند انسان را در اینموقع بصورت کامل یا کاملا خلق نموده یا خیر ؟ و یا مثلا در جایی که ابتدا انسان را خلق نمود و به فرشتگانش فرمود به خاک شوید ،هرچند برای درک بهتر آیه مقدس هم آورده شده اما چون هنوز بدرستی معلوم نیست که خاکی وجود داشته یا خیر؟ لذا فعلا این دو کلمه را والبته با کسب اجازه حذف مینماییم}{البته در ابتدا هم عرض شد که اگر مشکل یا اشکالی از هر نظر وجود داشت در پیام خصوصی بازگو گردد که انشاا... برگردانده یا تصحیح شود}{باتشکر}

2 -

{ادامه در بعد}



[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.

باسلام.

عشق امام و ایران;916343 نوشت:
1 -

نوشته اصلی توسط عشق امام و ایران
پس چون او را {کاملا} درست كردم و از روح خويش در آن دميدم سجده‏ كنان براى او {به خاک} بيفتيد (۷۲).

برای شروع باید ابتدا دو متن داخل پرانتز این آیه مقدس {کاملا} و {به خاک} حذف گردیده و آیه مقدس مجددا عینا و بدون دستکاری منعکس شود.

لذا خداوند میفرماید:
نوشته اصلی توسط عشق امام و ایران
پس چون او را درست كردم و از روح خويش در آن دميدم سجده‏ كنان براى او بيفتيد (۷۲).

{برای اینکه جای سوال و شبهه ای هم پیش نیاید باید عرض کنم که چون الان واقعا مطمئن نیستیم که آیا خداوند انسان را در اینموقع بصورت کامل آفریده بوده یا خیر و یا مثلا در جایی که ابتدا انسان را خلق نمود آیا خاک هم وجود داشته که به فرشتگانش فرموده جلوی انسان به خاک شوید یا خیر؟لذا فعلا این دو کلمه را حذف نمودیم}{البته در ابتدا هم عرض شد که اگر مشکلی از هر نظر وجود داشت در پیام خصوصی بازگو گردد که انشاا... برگردانده یا تصحیح شود} {البته چون بحث آزاد انسانشناسی از نوع اسلامیش میباشد که اسلام هم یک بخش بسیار بزرگش یعنی قرآن ، لذا اگر مانعی نباشد و فقط کمک و راهنمایی و همیاری باشد بهتر و زودتر نتیجه خواهیم گرفت}{باتشکر}

2 -

{ادامه در بعد}

ادامه از پست قبل.

عشق امام و ایران;915951 نوشت:
24. سوره 86, آیه 5
پس انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است .

45. سوره 55, آیه 14
انسان را از گل خشكيده‏ اى سفال مانند آفريد .

55. سوره 15, آیه 26
و در حقيقت انسان را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريديم .

56. سوره 32, آیه 7
همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد .

58. سوره 23, آیه 12
و به يقين انسان را از عصاره‏ اى از گل آفريديم .

آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت من بشرى را از گل خواهم آفريد (۷۱).

فعلا با همین مقدار از آیات مقدس الهی شاید بشود بخوبی و روشنی تشخیص داد که انسان یعنی چی؟

خیلی کوتاه و مفید ، انسان فعلا یعنی دو موجود و احتمالا دو موجود کاملا متفاوت و جدای از یکدیگر.

دو موجود ، یکی موجودی مادی و دیگری موجودی معنوی{و موجود در اینجا یعنی وجودداشتن}

بنابراین انسان فعلا یعنی دو موجود یکی مادی و دیگری معنوی یا یک بخشش و بلکه بخش اول و نخست آن کاملا مادی و وابسته به زمین یا جهان ماده و بخش دوم آن هم کاملا معنوی و احتمالا وابسته به جهان ماورائی یا معنوی.

1- بخش مادی و زیستی انسان.
2 بخش معنوی یا روحی انسان.

اما سوال الان اینجاست که آیا واقعا انسان به این عظمت و اینهمه آیات مقدس ، فقط همین مقدار تعریف و معرفی کوتاه هست و دیگر هیچ؟{که انشاا... ادامه آن در زمانی مناسبتر و دیگر}

ادامه در بعد..[/]

بنام خدا.

باسلام.

عشق امام و ایران;916347 نوشت:
1- بخش مادی و زیستی انسان.
2 بخش معنوی یا روحی انسان.

اما سوال الان اینجاست که آیا واقعا انسان به این عظمت و اینهمه آیات مقدس ، فقط همین مقدار تعریف و معرفی کوتاه هست و دیگر هیچ؟{که انشاا... ادامه آن در زمانی مناسبتر و دیگر}

ادامه در بعد..

در پاسخ به سوال بالا که آیا انسان فقط یک تعریف مادی و معنوی ست؟میتوان از دو جنبه به آن پاسخ داد که بخش اول آن طبق آیات الهی که انسان را بصراحت موجودی مادی و معنوی معرفی نموده پاسخ بله است یعنی انسان فقط یک تعریف جامع و کامل است از دو قدرت جسم و قدرت ناشناخته ای بنام روح،،اما در تشریح و موشکافی بیشتر این قدرتها میتوان گفت خیر چرا که انسان موجودی ست که علیرغم ناتوانی های ظاهری در جسم مادی ، موجودی ست بسیار عظیم وبزرگ و حتی پیچیده و اسراآمیز که همچنان در پرده ای از ابهامات و سردرگمی های ذهن و توانایی های کم نظیر قدرتهای نهفته در درون خود ، گم میباشد،،لذا شاید بتوان گفت که چندین کتاب و حتی هزاران مقاله علمی از انسان در مورد انسان هنوزهم کم است{چرا که معتقدم بخشهایی از قدرتهای نامکشوف جهان هستی که انسان هم بخشی از آن است هربار سوار بر امواجی و از جایی شروع به حرکت نموده و به ذهن و ذهنهایی میرسند که از اینرو هر بار نیز باید منتظر کشفیات و چیزهای جدیدی در مورد جهان و انسان بود که این سلسله نوشتار هم در واقع سعی دارند تا ذهنهایی را به تکاپو وادارد تا تلاشهایی صورت گیرد تا انشاا... نتایج مفیدی نیز عاید گردد}


بخش اول : انسان مادی.

گفتیم که انسان یعنی دو موجود بزرگ و بسیار بزرگ که یکی جسم ماده یا مادی و دیگری قدرتی ست که ما آنرا فعلا معنوی یا روحی و ناشناخته خطاب نموده یا مینماییم که ابتدا قصد داریم به بعد مادی خود بپردازیم:

سوره 56, آیه 47
و مى گفتند آيا چون مرديم و خاك واستخوان شديم واقعا زنده مى‏ گرديم ؟

سوره 37, آیه 53
آيا وقتى مرديم و خاك و استخوان شديم آيا واقعا جزا مى‏ يابيم ؟

سوره 17, آیه 98
جزاى آنها اين است چرا كه آيات ما را انكار كردند و گفتند آيا وقتى ما استخوان و خاك شديم در آفرينشى جديد برانگيخته خواهيم شد؟

{از آنجاییکه ممکن است در ادامه بحث ، سوال و شبهه ای پیش بیاید که این آیات و این بحث چه ربطی بهم دارند،لذا عرض میشود که نویسنده مایل است بعد مادی انسان را متفاوت و از اینجا شروع و آغاز نماید}

بنابراین چنانچه ملاحظه میفرمایید از این 3 آیه مقدس وتقریبا شبیه بهم که با رنگهایی هم برجسته و مشخص گردیده اند ، میتوان چندین تعبیر مشابه و متفاوت برداشت نمود و البته آنچه مورد بحث و هدف ما میباشد این است که از دسته اول یا دو آیه مقدس اول تقریبا یک معنا را حاصل نماییم و اما از آیه مقدس سوم نیز علیرغم شباهتهایی،یک معنای دیگر و بنوعی معنی دیگری را که ما ابتدا وارد دسته اول اول میشویم که ببینیم چه میفرمایند.

دو آیه مقدس اول در یک سلسله مراتب منظم دگرگونی ها بترتیب میفرمایند: 1 - مرگ 2 - خاک 3 - استخوان .

اما در آیه مقدس سوم و آیات مشابه آن بترتیب میفرماید: 1 - استخوان 2- خاک .

احتمالا یک دسته بندی منظم که این دو آیه {و البته آیات مقدس مشابه دیگر} در حال اشاره متحد به آن میباشند.


اما در نوع دوم یا آیه مقدس سوم و علیرغم شباهتهایی ، حرفی از مرگ و مردن بمیان نیاورده و حتی بطور نامحسوسی جای خاک و استخوان را نیز با هم عوض نموده،،چرا؟

ادامه دارد..

{البته تا آماده شدن مطالب من در اینمورد اگر کسی تعبیر{تفسیر خیر}بلکه تعبیر یا تعریفی دارد که شاید متفاوت و خاص هم باشد و همانگونه که مربوط به انسان شناسی اسلامی خواهدبود،لطفا بیان نماید}باتشکر.



بنام خدا.

باسلام.

عشق امام و ایران;916587 نوشت:
تا آماده شدن مطالب من در اینمورد

ابتدا یک سوال از جناب کارشناس محترم {که لازم است پاسخ به آنرا بدانم و اگر امکانش باشد درهمینجا نیز بعنوان یک سند و مدرک منعکس گردد}

آیا زمان خلقت انسان بر روی سیاره زمین {ونه طبق علم یا علوم غربی} و بلکه فقط طبق آیات مقدس قرآن یا احادیث و هرآنچه به دین اسلام مرتبط میباشد ، از هیچ موجود و مخلوق دیگری و خاصه حیوانات هم نامی برده شده است یا خیر؟

مثلا:
و زمين را گسترانيده‏ ايم و چه نيكو گسترندگانيم (۴۸)
و از هر چيزى دو گونه [يعنى نر و ماده] آفريديم اميد كه شما عبرت گيريد (۴۹) سوره ۵۱: الذاريات

مثلا نمونه این ایات مقدس {که ابتدا و فقط برای نمونه آوردم که احتمالا اولی فقط اشاره به نباتات و گیاهان دارد {که البته میان آنها نیز نر و مادگی وجود دارد و لذا شاید به ایه دوم هم بخورد} و دومی هم البته کاملا نمیدانم اما فقط احتمال میدهم شاید اشاره به بعد از خلقت بشر و گسترش زندگی ها بر روی زمین داشته باشد که اگر غیر از این است شما راهنمایی نمایید} لذا آیا آیات مشابهه دیگری هم وجود دارند که در انها نیز گفته یا اشاره نموده باشند که مثلا حیوانات اهلی و وحشی چه قبل از هبوط و سقوط انسان و چه هنگام و موازی با ان در زمین وجود داشته اند؟{مثلا از مار در تورات نام برده شده که شیطان دربهشت سبب گمراهی انسان شد که آنهم غیر واقعی بنظر میرسد}

لذا اگر اطلاعی در دست دارید و البته

چون شما استادبزرگوارکاملا مسلط به دین و قرآن و احادیث و روایات میباشید لذا اگر مشخصا پاسخی دراین رابطه وجود دارد ممنون میشوم خود شما استاد بزرگوار درهمینجا {و البته یا پیغام خصوصی فرقی نمیکند اما اینجا مطرح شود بهتراست} پاسخ را بیان یا معرفی نمایید{و البته چون یک بحث و تحقیق اسلامی ست لذا فعلا بغیر از علوم غربی و غیر اسلامی مد نظر است که آنان بنوعی وجود دایناسورها در میلیونها سال قبلتر از پیدایش انسان در زمین را با انواع علوم مختلف خود مانند فسیل شناسی و دیرین شناسی و زیست شناسی بنوعی مطرح یا اثبات نموده اند که البته بخشهایی از آن میتواند در حد یک نظریه علمی باشد و نه یک مورد اثبات شده از جمله بودن این نوع موجودات قبل از وجود انسان و همچنین علت انقراض انها که مشهور است توسط شهاب سنگ یا فرزنداوری دیرتر یا سیارکی بقطر 15 کیلومتربوده} باتشکر.

سوره 24: النورآیه45
اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء فَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَى رِجْلَیْنِ وَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَى أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
و خداست كه هر جنبنده‏ اى را از آبى آفريد پس پاره‏ اى از آنها بر روى شكم راه مى‏روند و پاره ‏اى از آنها بر روى دو پا و بعضى از آنها بر روى چهار راه مى‏روند خدا هر چه بخواهد مى‏ آفريند در حقيقت‏ خدا بر هر چيزى تواناست (45)



و اما شروع ادامه پست قبل ..

سوره 36, آیه 78
و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد گفت چه كسى اين استخوانها را كه چنين پوسيده است

زندگى مى ‏بخشد

بگو همان كسى كه نخستين ‏بار آن را

پديد آورد و اوست كه به هرآفرينشى داناست (79)


{ادامه بحث انشاا... منوط به پاسخ شما کارشناس محترم که چون ممکن است لازم شود که بنوعی ازاین پاسخ ودر واقع علم و دانش اسلامی و قرآنی شما و در ادامه استفاده گردد وهمچنین برای اینکه این بحث کوچکترین نقطه ضعفی در خود نداشته باشد لذا منتظر پاسخ شما میمانم}


[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.

باسلام.

عشق امام و ایران;917928 نوشت:
آیا زمان خلقت انسان بر روی سیاره زمین {ونه طبق علم یا علوم غربی} و بلکه فقط طبق آیات مقدس قرآن یا احادیث و هرآنچه به دین اسلام مرتبط میباشد ، از هیچ موجود و مخلوق دیگری و خاصه حیوانات هم نامی برده شده است یا خیر؟

عشق امام و ایران;917928 نوشت:
{ادامه بحث انشاا... منوط به پاسخ شما کارشناس محترم که چون ممکن است لازم شود که بنوعی ازاین پاسخ ودر واقع علم و دانش اسلامی و قرآنی شما و در ادامه استفاده گردد وهمچنین برای اینکه این بحث کوچکترین نقطه ضعفی در خود نداشته باشد لذا منتظر پاسخ شما میمانم}

[=arial]

احتمالا شما آیه ای که متناسب با این بحث و تحقیق باشد هنوز پیداننموده اید؟{البته حق هم دارید چون احتمالا آیه ای که بصراحت به چنین موضوعی اشاره نموده باشد وجود ندارد {بصراحت نیست اما غیرمستقیم احتمال وجود خواهدداشت} و هم از طرفی نیز بحث سنگینی ست و هم اینکه کار واقعا سخت و دشواری هم میباشد مخصوصا برای خود من از باب صرف وقت و هزینه که هر کارتحقیقاتی بواقع احتیاج به صرف هزینه و وقت و زمان جهت بدست اوردن یک تمرکز فکری خوب و یک نتیجه گیری خوب و درست میباشد که فعلا و همانگونه که عرض شد فعلا تنها به عشق رهبر عزیزمان و نسل جوان و همچنین سایر علاقمندان و متفکرین به امر تحقیق و پژوهش و البته در حد توان دارم کاری و خدمتی انجام میدهم{که البته امیدوارم چه در این زمان و چه برای اینده ، مفید و مایه سرافرازی و سربلندی گردند}

[=arial]
لذا فعلا تا پیداشدن سند و مدرکی محکم و حتی قرآنی ، به ادامه بحث قبلی بازگردیم:


عشق امام و ایران;916587 نوشت:
سوره 56, آیه 47
و مى گفتند آيا چون مرديم و خاك واستخوان شديم واقعا زنده مى‏ گرديم ؟

سوره 37, آیه 53
آيا وقتى مرديم و خاك و استخوان شديم آيا واقعا جزا مى‏ يابيم ؟

سوره 17, آیه 98
جزاى آنها اين است چرا كه آيات ما را انكار كردند و گفتند آيا وقتى ما استخوان و خاك شديم در آفرينشى جديد برانگيخته خواهيم شد؟

دو آیه مقدس اول در یک سلسله مراتب منظم دگرگونی ها بترتیب میفرمایند: 1 - مرگ 2 - خاک 3 - استخوان .

اما در آیه مقدس سوم و آیات مشابه آن بترتیب میفرماید: 1 - استخوان 2- خاک .

احتمالا یک دسته بندی منظم که این دو آیه {و البته آیات مقدس مشابه دیگر} در حال اشاره متحد به آن میباشند.

اما در نوع دوم یا آیه مقدس سوم و علیرغم شباهتهایی ، حرفی از مرگ و مردن بمیان نیاورده و حتی بطور نامحسوسی جای خاک و استخوان را نیز با هم عوض نموده،،چرا؟

همانگونه که عرض شد آیات بخش نخست دارند یک فرایند بظاهر طبیعی {اما در واقع معنی دار} را توضیح داده یا تشریح مینمایند که ما فعلا به بخش طبیعی آنها خواهیم پرداخت {تا بعد برویم سراغ علت معنی دار آن یا علت واقعی تر آن}

همانگونه که همه کم و بیش میدانیم و بدلایل اعتقادی نیز بدان سخت معتقدیم همه انسانها باید بعد از مرگ بخاک سپرده شوند {که فعلا این در مورد همه انسانها بغیر از عده ای محدود که پیرو مذاهب و آداب دیگری میباشند یا عده ای که از خاک نمودن جسد خود واهمه دارند و وصیت به سوزاندن مینمایند ، انجام میپذیرد}

لذا وقتی یک انسان فوت مینماید و جسم یا جسد او بخاک سپرده میشود در واقع ماموریت خاک در این مورد تازه شروع شده یا میشود{البته در اصل موضوع فرقی نمیکند که چه جسد درخاک شود چه روی خاک باقی بماند}
یعنی اینکه این جسم باید در خاک یا توسط خاک ابتدا یک فرایند بظاهر طبیعی را تجربه یا اغاز نماید به این صورت که سلولهای بدن که فعلا آخرین عضو بدن انسان میباشند که با از دست دادن اکسیژن درون خود میمیرند در خاک یا بعد از فوت و مرگ جسم و بدن انسانیه خود ، آنزیمهای خود را آزاد کرده و با این اقدام خود باعث جذب باکتری ها و قارچ ها میشوند که بدینطریق تجزیه قسمتهای نرم بدن ما توسط آنها آغاز میگردد{بعد از مرگ انسان موجوداتی نیز در داخل بدن انسان وجود دارند که با مرگ بدن و خاصه ، سلولهای بدن که در واقع آخرین عضو یا بخش بدن میباشند که ازفعالیت باز میمانند ،؟ فعالیت خود را آغاز مینمایند و بدن را از درون شروع به تجزیه مینمایند لذا اگر بدن یک انسان مرده را درون محفظه ای شیشه ای هم قرار بدهیم بازهم روند تجزیه با مرگ سلولها اغاز خواهدشد}

شروع تجزیه بدن ما نیز از دو قسمت نرم و سفت تشکیل شده که بخش نرم آن شامل گوشت و پوست و زمانی حدودا 6 تا12 ماهه نیاز دارد و اما بخش سفت یا سخت ان شامل استخوانها زمانی در حدود 30 الی 50 سال فرصت نیاز دارد تا کاملا در خاک تجزیه گردد.

خوب تا اینجا احتمالا حرفی نیست و حتی چنین تعریف مینماییم که احتمالا ایه مقدس نیز دارد یک روال کاملا طبیعی را شرح میدهد {که البته شاید بخش قابل توجه آن فقط این مورد باشد که این روال و فرایند را در 1400 سال پیش چنین بخوبی و روشنی هم تشریح نموده که باید دید آیا انسانها در آن زمان به این علم واقف بوده اند یا خیر که ما فعلا با این قسمت و علم تاریخی آن کاری نداریم}اما..؟؟

اما نکته قابل تامل در آیات بخش نخست که فعلا قابل دیدن و درک نمیباشند، زمانی قابل تامل و دیدن میشوند که ما آیات بخش دوم را مورد تجزیه و تحلیل خود قرار دهیم ...

ادامه دارد...

[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.

باسلام.

عشق امام و ایران;919341 نوشت:
ما نکته قابل تامل در آیات بخش نخست که فعلا قابل دیدن و درک نمیباشند، زمانی قابل تامل و دیدن میشوند که ما آیات بخش دوم را مورد تجزیه و تحلیل خود قرار دهیم ...

عشق امام و ایران;919341 نوشت:
سوره 17, آیه 98
جزاى آنها اين است چرا كه آيات ما را انكار كردند و گفتند آيا وقتى ما استخوان و خاك شديم در آفرينشى جديد برانگيخته خواهيم شد؟

{علیرغم کمبود وقت و زمان}گفتیم که بخشی ار آیات مقدس قران به نوع تولد و خلقت انسان اشاره داشتند که خداوند یا خالق انسان ، انسان را از خاک یا گلی بدبو خلق نموده و ...

و اما فعلا بخش اول آیات ما بعد از آن که یک انسان مرد یا میمیرد اشاره داشتند که ابتدا >> 1- مرگ یا مردن و فنا و سپس>> 2- استخوان و در اخر هم >> 3 - خاک

یعنی یک سلسله مراتب طبیعی که در پست قبل بیان شد که خواه ناخواه بایست طی شود که فعلا هم دارد طی میشود اما ..

اما بخش دوم ایات مورد نظر ما که یک نمونه آنرا در بالا منعکس نمودم سوال کردیم که چرا اینبار به مرگ اشاره ای نداشته بلکه اینبار سخن خود را مستقیما از استخوان آغاز نموده و سپس مجددا بخاک میپردازد یا اشاره دارد؟

{البته فعلا کاری به این سوال نخواهدبود که روی سخن مرحله اول با مرحله دوم آیا پیامبرگرامی اسلام{ص}بوده یا خیر و البته اگر کارشناس محترم توضیح دهند ممنون هم خواهیم شد}

البته تحلیل خود من این است و پسامد و پیامدهای انرا فعلا نمیدانم اما آنرا عرض مینمایم تا قبل و بعد آنرا بدانم و آن اینکه احتمالا خداوند دارد اینبار به یک تولد مجدد اشاره مینماید آنهم در همین دنیا {یعنی دنیای ماده و زمینی و کاملا خاکی}

یعنی گویا قرار نیست انسان بعد از مرگ یا مردن ، این دنیا یا سیاره زمین را ترک گوید{یا حداقل برای همه انسانها و مخصوصا انسانهای گناهکار چنین نخواهدبود و بغیر از امامان معصوم{ع}و پیامبران الهی و انسانهایی که نشانه هایی از الهی بودن دارند یا خواهندداشت مابقی یا اکثریت انسانها بایست مجددا بخاک بازگشته و بعد از یک خواب موقت مجددا به همین دنیای خاکی و البته در هیبیت و جسمی دیگر بازگردانده شوند>>آیا درسته؟}

البته ممکن است در مذاهب دیگر منجمله آیین بودا نیز به زایشهای مکرر اشاره ای یا توجه ای شده باشد اما ما مسلمان هستیم و پیرو قران لذا فعلا کاری به مذاهب دیگر نخواهیم داشت و نباید بخاطر اینکه ادیان و مذاهب دیگر یا حتی غیر الهی بدانها اشاره ای داشته اند ما به انها اشاره و توجه ای نداشته باشیم و ..

و البته منتظر نظر کارشناس محترم هم میمانیم تا نظر خود یا قران و دین و احادیث دراین رابطه را بیان نمایند که آیا این نوع نگرش و نگاه در قرآن و دین و احادیث مورد توجه قرار گرفته و یا تا چه مقدار؟ {منابع}

البته من فعلا یک تحلیل دیگر هم دارم که بازهم از قبل از آن اطلاعاتی ندارم اما فعلا آنرا بصورت یک سوال مطرح مینمایم که البته امیدوارم کارشناس محترم بحث مثل همیشه مجددا راهنمایی های لازم را مبذول دارند.

آیا ما انسانها در زمان خلقت اولیه خود توسط خالق و آفریدگارمان بهمین شکلی که الان هستیم خلق شده ایم و ..

و البته سوالی دیگر یا سوال دوم و البته در امتداد همان سوال اول :

آیا این دنیا اولین توقفگاه ما یا اولین دنیای ما بعد از خلقتمان در عرش میباشد؟

در واقع اینجا 2 سوال مترادف یا موازی با یکدیگر مطرح شده اند که اولی نوع شکل جسمی ما را قصد دارد بداند و دومی هم همین سیاره زمین بعنوان اولین توقفگاه یا تبعیدگاه ما که انشاا... کارشناس محترم اگر اطلاعات دینی و قرآنی در این رابطه دردست دارند راهنمایی و معرفی یا بیان نمایند.باسپاس فراوان.

{البته بعلت کمبود وقت شاید عجله درنوشتن با عدم درک صحیح مفاهیم و سوالات از طرف خواننده محترم و بزرگوار مشهود و نمایان گردد که لذا بهمین دلیل پیشاپیش نیز عذرخواهی نموده و خواهم نمود}[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

عشق امام و ایران;914612 نوشت:
بنام خدا.

باسلام.

چندی پیش در جایی شنیدم که مقام معظم رهبری بعنوان یک مقام عظمای اسلامی و یک ایرانی اصیل و وطن دوست از هموطنان علاقمند به علم انسانشناسی خواسته بودند که اگر در حوزه انسان و شناخت آن و بر مبنای شریعت و دین اسلام،مطلبی دارند آنرا بیان نمایند {یعنی انسان را آنچنان که علم ایرانی و اسلامی خودشان معرفی نموده یا شناخته و برداشت نموده اند ، معرفی و بیان نمایند}

سوالات:
1 - اولا این گفته آیا صحیح بوده؟
2 - و دوم اینکه اصلا انسان شناسی اسلامی یعنی چی؟{ یعنی ابتدا جناب کارشناس محترم بیایند و یک مختصر توضیحی در مورد آن بیان نمایند تا بعد ما علاقمندان بتوانیم بر اساس آن اظهارنظری بنماییم}
{البته لازم به توضیح نمیباشد که اگر پاسخ سوال اول مثبت باشد ، بنابراین باید گفت که این تاپیک با سایر تاپیکهایی که در مورد انسان بحث نموده اند تفاوت بسیار خواهدداشت چون در آنها انسان از دید غربیان و علم خارجی ها هم تعریف و معرفی شده اما در اینجا فقط علم ایرانی و اسلامی ست}
باتشکر.


سلام
بحث جدیدی نیست. تاپیک های زیادی می تواند مرجع این موضوع باشد.
یا علیم[/]

[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.

باسلام.

محی الدین;924440 نوشت:
سلام
بحث جدیدی نیست. تاپیک های زیادی می تواند مرجع این موضوع باشد.
یا علیم

و سلام مجدد خدمت شما.

با توجه به همه مواردی که فعلا دراین تاپیک عنوان شده اند {و احتمالا در صورت وقوع اتفاقاتی دیگر ، بازهم مطرح و دنبال خواهندشد} و با توجه به اینکه شما هم فرمودید این تاپیک ، بحث جدیدی نمیباشد، ایا میتوانید انها را معرفی نمایید؟{حتی اگر زیاد هم باشند بازهم مشکلی نیست و جهت مطالعه اگر به این آدرسها دسترسی دارید ممنون میشوم معرفی یا بیان نمایید}باتشکر.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

عشق امام و ایران;924604 نوشت:
و سلام مجدد خدمت شما.

با توجه به همه مواردی که فعلا دراین تاپیک عنوان شده اند {و احتمالا در صورت وقوع اتفاقاتی دیگر ، بازهم مطرح و دنبال خواهندشد} و با توجه به اینکه شما هم فرمودید این تاپیک ، بحث جدیدی نمیباشد، ایا میتوانید انها را معرفی نمایید؟{حتی اگر زیاد هم باشند بازهم مشکلی نیست و جهت مطالعه اگر به این آدرسها دسترسی دارید ممنون میشوم معرفی یا بیان نمایید}باتشکر.


سلام
در قسمت جستجوی سایت عنوان انسان شناسی بزنید و موارد را ببینید
یا علیم[/]

بنام خدا.

باسلام.

محی الدین;924855 نوشت:
نوشته اصلی توسط عشق امام و ایران
و سلام مجدد خدمت شما.

با توجه به همه مواردی که فعلا دراین تاپیک عنوان شده اند {و احتمالا در صورت وقوع اتفاقاتی دیگر ، بازهم مطرح و دنبال خواهندشد} و با توجه به اینکه شما هم فرمودید این تاپیک ، بحث جدیدی نمیباشد، ایا میتوانید انها را معرفی نمایید؟{حتی اگر زیاد هم باشند بازهم مشکلی نیست و جهت مطالعه اگر به این آدرسها دسترسی دارید ممنون میشوم معرفی یا بیان نمایید}باتشکر.
سلام
در قسمت جستجوی سایت عنوان انسان شناسی بزنید و موارد را ببینید
یا علیم



البته قصد داشتم در همان ارسال بالا نیز خدمت شما دوست عزیز عرض نمایم که من خودم تعدادی از این تاپیکها یا حداقل بسیاری از ارسالهای آنها را مطالعه نموده و حتی در یکی از آنها بنام {ماجرای خلقت انسان}مربوط به یکسال قبل هم چند نظر یاارسال داشته ام که ..

که فعلا معتقدم خداوند در خلقت موجوداتش از یک سلسله مراتب بسیار مرتب ومنظم بهره برده و برای مثال منظور از دفعی در خلق انسان هم برای ما و عقل فعلی ما شاید دفعی یعنی ناگهانی که همین ناگهانی هم درواقع برای ما که زمان را اینگونه میبینیم و محاسبه مینماییم ناگهانی خواهد آمد اما آیا این دفعی برای خود خالق بزرگ که بارها در قرآن به بعد زمان اشاره داشته و زمان برای او بیش از صدسال و صدها سال و هزاران سال و میلیونها سال زمینی خواهدبود و ..
و بارها در قرآن ، خلقت جهان رابصورت دسته بندی یا بصورت تفکیکی بیان نموده و چندین بار فرموده و بنوعی اشاره داشته به عدد 6 و بعد زمانیه هنگام ، آیا این دفعی و ناگهانی بهمین صورت ظاهربین زمینی ما بوده یا خواهدبود؟

لذاملاحظه میفرمایید که من خودم با تسلط و احاطه کافی و کامل بر موضوع وبحث ، بخوبی میدانم که قصد بیان چه چیزی را دارم اما شاید وجود ملاحظاتی فعلا باعث شده یا میشوند که من کمی کژدار مریض یا به اصطلاح دست به عصا باشم که آنهم انشاا... با بدست آوردن وقت و تمرکز کافی بر موضوع بهمراه تحقق همان اتفاقات خوب و مثبت ، این ملاحظات نیز کم کم به کنار رفته و من هم انشاا... دست به قلم شده و آنچه در ذهن و توان در مورد انسان دارم را برای علاقمندان به علم انساشناسی و علت خلقت انسان و موارد مربوط به آنسانرا بیان خواهم نمود.

{البته تا همینجا منتظر جناب کارشناس محترم و نظر ایشان در مورد ارسال بالا{قبل از اولین ارسال شمایا پست شماره 12}هستم تا ابتدا پاسخ و نظر ایشان را نسبت به سوالات مطرح شده منجمله زندگی های مجدد از دید خدا و قرآن بدانیم تا بعد اگر قسمت شد و موضوع با تشخیص ایشان قابل ادامه بود انشاا... به ادامه بحث خود بپردازیم}

[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.

باسلام.

کارگر فهیم;924374 نوشت:
خداوند دارد اینبار به یک تولد مجدد اشاره مینماید آنهم در همین دنیا

کارگر فهیم;924374 نوشت:
آیا ما انسانها در زمان خلقت اولیه خود توسط خالق و آفریدگارمان بهمین شکلی که الان هستیم خلق شده ایم و ..

کارگر فهیم;924374 نوشت:
آیا این دنیا اولین توقفگاه ما یا اولین دنیای ما بعد از خلقتمان در عرش میباشد؟

کارگر فهیم;924374 نوشت:
اطلاعات دینی و قرآنی

3 سوال که قصد اولیه این است که ببینیم هیچ روایت یا حدیث یا سند و منبع دینی و قرآنی در این رابطه وجود دارند یا خیر و البته چنانچه اطلاعات دینی در این موارد وجود دارند و در غیر اینصورت فقط بگویید چنین مواردی ذکر نشده یا وچود ندارند.باسپاس فراوان ازشما استاد بزرگوار.[/]

کارگر فهیم;915951 نوشت:
از کارشناس و استادبزرگوار هم تقاضا دارم که اگر ممکن است و زحمتی هم نیست ، همه سوره ها و آیاتی که بنوعی مربوط به انسان یا آفرینش انسان میباشند را معرفی نموده یا اگرمایل بودند آیات مربوطه را بصورت عربی و با ترجمه فارسی و در یک پست منعکس نمایند که علاوه بر نیازی که ممکن است در پستهای بعدی به آنها شود ، خواننده بزرگوار نیز بداند یا متوجه باشد که قرآن و اسلام هم در رابطه با انسان یا خلقت انسان در 1400 سال قبل اشارات یا راهنمایی های بسیار خوبی بیان نموده است{و البته پیشاپیش نیز از جناب کارشناس بزرگوار بخاطر این زحمت و محبتشان سپاسگذارم}

سلام و ادب@};-

بحث انسان شناسی جهات گوناگونی دارد که در آیات قرآن بوفور به این جهات گوناگون اشاره شده، تنها حدود 90 آیه به بحث آفرینش انسان اشاره دارند و البته شاید به ضرس قاطع گفت: اکثر آیات قرآن بنوعی مستقیم یا غیرمستقیم به انسان مربوط است و مترصد آنست که یا جهات شناختی انسان و یا جهات رفتاری و عملکردی و تربیتی انسان را رشد و توسعه دهد. چنانکه ما معتقدیم قرآن یک برنامه جامع و یک نسخه بی بدیل انسان ساز است. فلذا شاید گردآوری و ذکر همه سور و آیاتی که به بحث انسان شناسی دینی و اسلامی اشعار دارد در یک تایپیک امکان پذیر نباشد.

کتابها و مقالات بسیاری به بحث انسان شناسی دینی پرداخته اند که توصیه می کنم برای اطلاع به منابع اصلی انسان شناسی مراجعه شود:

- «انسان شناسی اسلامی» نوشته حجت الاسلام دکتر رضا برنجکار، دانشیار دانشگاه تهران و دکتر علی نقی خدایاری، عضو هیات علمی جامعه‎المصطفی(ص) قم.

- صورت و سیرت انسان در قرآن، علامه جوادی آملی، قم، نشر اسراء، 1379

- انسان شناسی، رجبی، محمود، قم، موسسه امام خمینی، 1379.

- انسان در اسلام، غلامحسین گرامی.

موفق باشید ...@};-

کارگر فهیم;916347 نوشت:
فعلا با همین مقدار از آیات مقدس الهی شاید بشود بخوبی و روشنی تشخیص داد که انسان یعنی چی؟

خیلی کوتاه و مفید ، انسان فعلا یعنی دو موجود و احتمالا دو موجود کاملا متفاوت و جدای از یکدیگر.

دو موجود ، یکی موجودی مادی و دیگری موجودی معنوی{و موجود در اینجا یعنی وجودداشتن}

بنابراین انسان فعلا یعنی دو موجود یکی مادی و دیگری معنوی یا یک بخشش و بلکه بخش اول و نخست آن کاملا مادی و وابسته به زمین یا جهان ماده و بخش دوم آن هم کاملا معنوی و احتمالا وابسته به جهان ماورائی یا معنوی.

1- بخش مادی و زیستی انسان.
2 بخش معنوی یا روحی انسان.

اما سوال الان اینجاست که آیا واقعا انسان به این عظمت و اینهمه آیات مقدس ، فقط همین مقدار تعریف و معرفی کوتاه هست و دیگر هیچ؟{که انشاا... ادامه آن در زمانی مناسبتر و دیگر}


سلام مجدد@};-

انسان طبق آیات قران یک موجود بیشتر نیست، موجودی که دارای دو بعد جسم و روح است! نه اینکه بدلیل دو ساحتی بودن نتیجه بگیریم دو موجود است؟! اگر اینگونه بود در خطابات قرآنی که مکرراً انسان را که اشاره به همان موجود دو بعدی است، باید به تفکیک مورد خطاب قرار می داد! مثلاً وقتی بعد مادی وجود انسان منظور نظر حقتعالی بود اینگونه خطاب می کرد یا ایها الانسان الدنی! و زمانیکه بعد روحانی انسان مورد نظرش بود می فرمود: یا ایهاالانسان العالی!

همین مقدار ثابت می کند که انسان یک وجود و موجود بیشتر نیست، لکن دارای دو بعد و ساحت است.

موفق باشید ...@};-

کارگر فهیم;916587 نوشت:
در پاسخ به سوال بالا که آیا انسان فقط یک تعریف مادی و معنوی ست؟میتوان از دو جنبه به آن پاسخ داد که بخش اول آن طبق آیات الهی که انسان را بصراحت موجودی مادی و معنوی معرفی نموده پاسخ بله است یعنی انسان فقط یک تعریف جامع و کامل است از دو قدرت جسم و قدرت ناشناخته ای بنام روح،،اما در تشریح و موشکافی بیشتر این قدرتها میتوان گفت خیر چرا که انسان موجودی ست که علیرغم ناتوانی های ظاهری در جسم مادی ، موجودی ست بسیار عظیم وبزرگ و حتی پیچیده و اسراآمیز که همچنان در پرده ای از ابهامات و سردرگمی های ذهن و توانایی های کم نظیر قدرتهای نهفته در درون خود ، گم میباشد،،لذا شاید بتوان گفت که چندین کتاب و حتی هزاران مقاله علمی از انسان در مورد انسان هنوزهم کم است{چرا که معتقدم بخشهایی از قدرتهای نامکشوف جهان هستی که انسان هم بخشی از آن است هربار سوار بر امواجی و از جایی شروع به حرکت نموده و به ذهن و ذهنهایی میرسند که از اینرو هر بار نیز باید منتظر کشفیات و چیزهای جدیدی در مورد جهان و انسان بود که این سلسله نوشتار هم در واقع سعی دارند تا ذهنهایی را به تکاپو وادارد تا تلاشهایی صورت گیرد تا انشاا... نتایج مفیدی نیز عاید گردد}

بخش اول : انسان مادی.

گفتیم که انسان یعنی دو موجود بزرگ و بسیار بزرگ که یکی جسم ماده یا مادی و دیگری قدرتی ست که ما آنرا فعلا معنوی یا روحی و ناشناخته خطاب نموده یا مینماییم که ابتدا قصد داریم به بعد مادی خود بپردازیم:

سوره 56, آیه 47
و مى گفتند آيا چون مرديم و خاك واستخوان شديم واقعا زنده مى‏ گرديم ؟

سوره 37, آیه 53
آيا وقتى مرديم و خاك و استخوان شديم آيا واقعا جزا مى‏ يابيم ؟

سوره 17, آیه 98
جزاى آنها اين است چرا كه آيات ما را انكار كردند و گفتند آيا وقتى ما استخوان و خاك شديم در آفرينشى جديد برانگيخته خواهيم شد؟

{از آنجاییکه ممکن است در ادامه بحث ، سوال و شبهه ای پیش بیاید که این آیات و این بحث چه ربطی بهم دارند،لذا عرض میشود که نویسنده مایل است بعد مادی انسان را متفاوت و از اینجا شروع و آغاز نماید}

بنابراین چنانچه ملاحظه میفرمایید از این 3 آیه مقدس وتقریبا شبیه بهم که با رنگهایی هم برجسته و مشخص گردیده اند ، میتوان چندین تعبیر مشابه و متفاوت برداشت نمود و البته آنچه مورد بحث و هدف ما میباشد این است که از دسته اول یا دو آیه مقدس اول تقریبا یک معنا را حاصل نماییم و اما از آیه مقدس سوم نیز علیرغم شباهتهایی،یک معنای دیگر و بنوعی معنی دیگری را که ما ابتدا وارد دسته اول اول میشویم که ببینیم چه میفرمایند.

دو آیه مقدس اول در یک سلسله مراتب منظم دگرگونی ها بترتیب میفرمایند: 1 - مرگ 2 - خاک 3 - استخوان .

اما در آیه مقدس سوم و آیات مشابه آن بترتیب میفرماید: 1 - استخوان 2- خاک .

احتمالا یک دسته بندی منظم که این دو آیه {و البته آیات مقدس مشابه دیگر} در حال اشاره متحد به آن میباشند.


سلام مجدد@};-

این مباحث در تایپیک هایی که مربوط به انسان شناسی و یا مباحث معاد جسمانی یا روحانی است بسیار بحث شده، می توانید به تایپیک های مزبور مراجعه کنید. با تشکر@};-

کارگر فهیم;917928 نوشت:
ابتدا یک سوال از جناب کارشناس محترم {که لازم است پاسخ به آنرا بدانم و اگر امکانش باشد درهمینجا نیز بعنوان یک سند و مدرک منعکس گردد}

آیا زمان خلقت انسان بر روی سیاره زمین {ونه طبق علم یا علوم غربی} و بلکه فقط طبق آیات مقدس قرآن یا احادیث و هرآنچه به دین اسلام مرتبط میباشد ، از هیچ موجود و مخلوق دیگری و خاصه حیوانات هم نامی برده شده است یا خیر؟

مثلا:
و زمين را گسترانيده‏ ايم و چه نيكو گسترندگانيم (۴۸)
و از هر چيزى دو گونه [يعنى نر و ماده] آفريديم اميد كه شما عبرت گيريد (۴۹) سوره ۵۱: الذاريات

مثلا نمونه این ایات مقدس {که ابتدا و فقط برای نمونه آوردم که احتمالا اولی فقط اشاره به نباتات و گیاهان دارد {که البته میان آنها نیز نر و مادگی وجود دارد و لذا شاید به ایه دوم هم بخورد} و دومی هم البته کاملا نمیدانم اما فقط احتمال میدهم شاید اشاره به بعد از خلقت بشر و گسترش زندگی ها بر روی زمین داشته باشد که اگر غیر از این است شما راهنمایی نمایید} لذا آیا آیات مشابهه دیگری هم وجود دارند که در انها نیز گفته یا اشاره نموده باشند که مثلا حیوانات اهلی و وحشی چه قبل از هبوط و سقوط انسان و چه هنگام و موازی با ان در زمین وجود داشته اند؟{مثلا از مار در تورات نام برده شده که شیطان دربهشت سبب گمراهی انسان شد که آنهم غیر واقعی بنظر میرسد}

لذا اگر اطلاعی در دست دارید و البته چون شما استادبزرگوارکاملا مسلط به دین و قرآن و احادیث و روایات میباشید لذا اگر مشخصا پاسخی دراین رابطه وجود دارد ممنون میشوم خود شما استاد بزرگوار درهمینجا {و البته یا پیغام خصوصی فرقی نمیکند اما اینجا مطرح شود بهتراست} پاسخ را بیان یا معرفی نمایید{و البته چون یک بحث و تحقیق اسلامی ست لذا فعلا بغیر از علوم غربی و غیر اسلامی مد نظر است که آنان بنوعی وجود دایناسورها در میلیونها سال قبلتر از پیدایش انسان در زمین را با انواع علوم مختلف خود مانند فسیل شناسی و دیرین شناسی و زیست شناسی بنوعی مطرح یا اثبات نموده اند که البته بخشهایی از آن میتواند در حد یک نظریه علمی باشد و نه یک مورد اثبات شده از جمله بودن این نوع موجودات قبل از وجود انسان و همچنین علت انقراض انها که مشهور است توسط شهاب سنگ یا فرزنداوری دیرتر یا سیارکی بقطر 15 کیلومتربوده} باتشکر.


سلام و تشکر@};-

همان ایاتی که اشاره کردید حاکی از این است که قبل از خلقت آدم و حوا خداوند زمین را چه نیکو گسترانید یعنی بنحوی که همینک مشاهده می کنیم از همه موجوداتی که هستند اعم از نباتات و حیوانات مملو بوده،(چنانکه در بیان ایه تصریح دارد که از هر موجودی جفت آفریدیم)، نه اینکه یک زمین لم یزرع بوده باشد، ضمن اینکه در آیات قرآن در کنار اشاره به آیات افرینش انسان به موجودات دیگری نظیر فرشتگان و اجنه نیز اشاره شده، چون در آیات قرآن، فلسفه آفرینش را عبادت و بندگی جن و انس عنوان می کند و این حاکی از آنست که علاوه بر وجود دیگر موجودات زمینی (نباتات و حیوانات) و آسمانی (فرشتگان) اجنه نیز در کنار انسان وجود خارجی داشته اند.

در بعضى از روایات وارده از ائمه(ع) مطالبى آمده كه سابقه ادوار بسیارى از بشر را قبل از دوره حاضر(آدم و حوا) اثبات مى‏ كند. در كتاب توحید، ج 1، ص 277 از امام صادق(ع) روایتى آورده كه در ضمن آن به راوى فرموده: شاید شما گمان مى‏ كنید كه خداى عز وجل غیر از شما هیچ بشر دیگرى را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلكه هزار هزار آدم(نسناس ها و ...) آفریده كه شما از نسل آخرین آنهاهستید. مرحوم صدوق علیه الرحمه نیز در كتاب خصال، ج 2، ص 652، ح 54 از امام باقر(ع) روایت كرده كه فرمود: خداى عز وجل از روزى كه زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض كرده است) كه هیچ یك از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده‏ اند و خداى تعالى همه آنها را از پوسته روى زمین آفرید و نسلى را بعد از نسل دیگر ایجاد كرد و براى هر یك، عالمى بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه‏ اش را از او منشعب ساخت...، (ترجمه تفسیرالمیزان، ج 4، ص 221 -231).

بدون شک، عوالم (انسان نماها و ...) قبل از خلقت ادم و حوا در زمین لم یزرع زندگی نمی کردند و همین موجودات(گیاهان و حیوانات) که امروزه مشاهده می کنیم (مختلفاً الوانها) در عوالم پیشین هم بوده اند، چنانکه در علم زیست و دیرینه شناسی فسیل و نشانه ی گونه های بسیاری از حیوانات ماقبل تاریخ، مربوط به میلیونها سال پیش شناسایی و کشف شده اند که با اعتقادات دینی هم هیچ تعارضی ندارد.

موفق باشید ...@};-

کارگر فهیم;924374 نوشت:
{علیرغم کمبود وقت و زمان}گفتیم که بخشی ار آیات مقدس قران به نوع تولد و خلقت انسان اشاره داشتند که خداوند یا خالق انسان ، انسان را از خاک یا گلی بدبو خلق نموده و ...

و اما فعلا بخش اول آیات ما بعد از آن که یک انسان مرد یا میمیرد اشاره داشتند که ابتدا >> 1- مرگ یا مردن و فنا و سپس>> 2- استخوان و در اخر هم >> 3 - خاک

یعنی یک سلسله مراتب طبیعی که در پست قبل بیان شد که خواه ناخواه بایست طی شود که فعلا هم دارد طی میشود اما ..

اما بخش دوم ایات مورد نظر ما که یک نمونه آنرا در بالا منعکس نمودم سوال کردیم که چرا اینبار به مرگ اشاره ای نداشته بلکه اینبار سخن خود را مستقیما از استخوان آغاز نموده و سپس مجددا بخاک میپردازد یا اشاره دارد؟

{البته فعلا کاری به این سوال نخواهدبود که روی سخن مرحله اول با مرحله دوم آیا پیامبرگرامی اسلام{ص}بوده یا خیر و البته اگر کارشناس محترم توضیح دهند ممنون هم خواهیم شد}

البته تحلیل خود من این است و پسامد و پیامدهای انرا فعلا نمیدانم اما آنرا عرض مینمایم تا قبل و بعد آنرا بدانم و آن اینکه احتمالا خداوند دارد اینبار به یک تولد مجدد اشاره مینماید آنهم در همین دنیا {یعنی دنیای ماده و زمینی و کاملا خاکی}

یعنی گویا قرار نیست انسان بعد از مرگ یا مردن ، این دنیا یا سیاره زمین را ترک گوید{یا حداقل برای همه انسانها و مخصوصا انسانهای گناهکار چنین نخواهدبود و بغیر از امامان معصوم{ع}و پیامبران الهی و انسانهایی که نشانه هایی از الهی بودن دارند یا خواهندداشت مابقی یا اکثریت انسانها بایست مجددا بخاک بازگشته و بعد از یک خواب موقت مجددا به همین دنیای خاکی و البته در هیبیت و جسمی دیگر بازگردانده شوند>>آیا درسته؟}


سلام مجدد@};-

آنچه طبق آیات و روایات بیان شده، بعد از مرگ روح انسان از بدن جدا می شود یعنی توسط ملک الموت یا موکلان وی روح و نفس ادمی اخذ و به سرای دیگر یعنی عالم برزخ(1) انتقال داده می شود. عالم برزخ که گاهی از آن به عالم قبر و عالم ارواح تعبیر شده عالمی میان دنیا و آخرت است. دلیل وجود چنین عالمی برخی آیات و روایات است. در آیاتی چند از قرآن کریم از حیات برزخی پس از مرگ سخن به میان آمده است، از جمله آیه کریمه که می فرماید: "و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند".(2) ظاهر آیه وجود چنین عالمی را میان عالم دنیا و آخرت اثبات می کند. از آیاتى که "صریحا" وجود چنین جهانى را اثبات مى‏ کند آیات مربوط به حیات شهیدان است مانند: "هرگز گمان نکن کسانى که در راه خدا کشته شدند مردگانند آنها زنده‏ اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏ شوند".(3) روایات فراوانی نیز به همین مضمون از ائمه اطهار (ع) وجود دارد که مشتمل بر بیان کیفیت حیات برزخی انسان ها است. اما جسم چنانکه اشاره فرمودید در این عالم باقی می ماند.

کارگر فهیم;924374 نوشت:
آیا ما انسانها در زمان خلقت اولیه خود توسط خالق و آفریدگارمان بهمین شکلی که الان هستیم خلق شده ایم و ..

اگر منظورتان از خلقت اولیه خلقت آدم و حواست! باید گفت خیر خلقت آدم و حوا به اراده آنی و دفعی خداوند بوده و این سیر و مراحل تدریجی که ابناء بشر طی می کنند تا بدنیا می آیند، در خصوص خلقت آدم و حوا مطرح نبوده است. نحوه خلقت انسان(فرزندان ادم) و سیر و مراحلی که تا کامل شدن سپری کرده را خداوند در آیاتش بیان فرموده: (ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاما فکسوناالعظام لحما ثم انشاناه خلقا اخرفتبارک الله احسن الخالقین ): (آنگاه نطفه را علقه و علقه را مضغه کردیم سپس برای آن مضغه استخوان خلق کردیم و آنگاه استخوان را باگوشت پوشاندیم ، پس از آن او را به خلقتی دیگر ایجاد کردیم . پس آفرین بر خدا که بهترین آفرینندگان است)(4)

کارگر فهیم;924374 نوشت:
و البته سوالی دیگر یا سوال دوم و البته در امتداد همان سوال اول :

آیا این دنیا اولین توقفگاه ما یا اولین دنیای ما بعد از خلقتمان در عرش میباشد؟


آفرینش جهان و انسان یک سیر نزولی دارد و یک سیر صعودی! اگر در فرایند سیر نزولی در نظر بگیریم، آخرین منزل است، روح انسان عوالمی را قبل از عالم ماده و دنیا طی کرده و در این عالم استقرار یافته و این پایان کار نیست! و اگر در سیر صعودی در نظر بگیریم، بله منزل دنیا اولین منزل و بستر حرکت در مسیر سیر صعودی است و پس از مرگ و جدایی و مفارقت روح از بدن، چنانکه گفتیم؛ انسان به سیر صعودی اش در عوالم دیگر (عالم برزخ تا قیامت و حشر کبری) ادامه می دهد.

موفق باشید ...@};-

پی نوشتها____________________________________________
1. "برزخ" حد فاصل و حایل و واسطه میان دو چیز (ماده و روح،...) است و "عالم مثال" را از آن جهت عالم برزخ مى‏ گویند که حد فاصل میان اجسام کثیفه(مادی) و عالم ارواح مجردّه و حد فاصل میان دنیا و آخرت مى ‏باشد .(ر.ک: سید جعفر سجادى، فرهنگ علوم فلسفى و کلامى، چاپ 1357؛ نثر طوبى یا دایرة المعارف لغات قرآن.)
2. مؤمنون،100.
3. آل عمران، 169.
4. مؤمنون، آیه 14.

[="Tahoma"][="Navy"]

کارگر فهیم;914612 نوشت:
بنام خدا.

باسلام.

چندی پیش در جایی شنیدم که مقام معظم رهبری بعنوان یک مقام عظمای اسلامی و یک ایرانی اصیل و وطن دوست از هموطنان علاقمند به علم انسانشناسی خواسته بودند که اگر در حوزه انسان و شناخت آن و بر مبنای شریعت و دین اسلام،مطلبی دارند آنرا بیان نمایند {یعنی انسان را آنچنان که علم ایرانی و اسلامی خودشان معرفی نموده یا شناخته و برداشت نموده اند ، معرفی و بیان نمایند}

سوالات:
1 - اولا این گفته آیا صحیح بوده؟
2 - و دوم اینکه اصلا انسان شناسی اسلامی یعنی چی؟{ یعنی ابتدا جناب کارشناس محترم بیایند و یک مختصر توضیحی در مورد آن بیان نمایند تا بعد ما علاقمندان بتوانیم بر اساس آن اظهارنظری بنماییم}
{البته لازم به توضیح نمیباشد که اگر پاسخ سوال اول مثبت باشد ، بنابراین باید گفت که این تاپیک با سایر تاپیکهایی که در مورد انسان بحث نموده اند تفاوت بسیار خواهدداشت چون در آنها انسان از دید غربیان و علم خارجی ها هم تعریف و معرفی شده اما در اینجا فقط علم ایرانی و اسلامی ست}
باتشکر.


سلام
انسان شناسی اسلامی نسخه تکامل یافته انسان شناسی الهی است که در مکاتب وحیانی بدان پرداخته شده است.
وجه اشتراک این نسخه با سایر نسخه ها این است که در نگاه آن، انسان موجودی الهی است. بدن مادی او نفخه ای از روح الهی دارد که هویت اصلی اورا تشکیل می دهد. انسان مظهر اسماء الهی است و می تواند کمالات خالق خویش را با تعلیم او در حیات خویش ظهور و بروز دهد.
وجه تمایز این نسخه با سایر نسخه ها تعلیم مسیر تحقق بالاترین درجه از کمال انسان در ظهور اسم جامع الهی است. اسلام به انسانها می آموزذ چگونه با برگزیدن مسیری اعتدالی تمامی شوون حیات خود را در تحت اسم جامع خداوند (الله) الهی قرار دهد. این مسیر همان مسیر توحیدی است که ابراهیم خلیل ع بدان نائل شد و برای امت اسلام به میراث گذاشت.
پس بطور خلاصه می گوییم اسلام شناسی اسلامی معرفی انسان بعنوان موجودی الهی است که قادر است در طی مسیری اعتدالی همه شوون حیات خود را محل تجلی اسم جامع الهی نماید. با این بیان همه شوون حیات انسان حتی شان حیات اجتماعی انسان نیز تجلی گاه اسماء و صفات الهی به نحو متناسب و متعادل، می باشد.
اگر این نوع انسان شناسی را با انسان شناسی مادی مقایسه کنیم بطور روشن این تفاوت را دارد که انسان را تک ساحتی ، مادی صرف و حیوان محض نمی داند.
تفاوت انسان شناسی اسلامی با انسان شناسی یهودی و مسیحی هم این است که از افراط و تفریط آنها مصون است و معناگرایی و مادیگرایی در آن در حد اعتدال جمع شده است و این باعث شده انسان بتواند اسماء و صفات حق را در هردو شان بطور متناسب و متوازن ظهور و بروز دهد.
یا علیم[/]

[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.

باسلام.

مشکور;930949 نوشت:
انسان یک وجود و موجود بیشتر نیست، لکن دارای دو بعد و ساحت است.

ضمن عرض سلام مجدد بشما استادبزرگوار و قبولی مجدد طاعات و عبادات و خوشحالی زائدالوصفی که شما قدم رنجه نمودید و بالاخره موفق شدید به این تاپیک هم سری بزنید و پاسخ سوالات را بدهید.بازهم تشکر.

در این مورد بله بنوعی شما درست میفرمایید و البته من خود نیز در داخل پرانتز بنوعی اشاره داشتم که منظورم از موجودفعلا و فقط در اینجا یعنی وجود داشتن که انسان خود یک گونه است با رنگ و نژادهای مختلف {و حتی میشد گفت که انسانی موجودی ست متشکل از هزاران و میلیونها موجود دیگر که بازهم در نهایت همین میلیونها موجود در زیرمجموعه 2 موجود دیگر و بزرگتر و حتی شاید مجزا از یکدیگر بنام روح و جسم جای گرفته یا میگیرند که لذا در اینجا این دو نیز خود 2 موجود مجزا از یکدیگر هستند که من قصد داشتم نوع سازگاری این 2 موجود کاملا متفاوت از یکدیگر را تاکید نمایم یا بدانم که مثلا این خالق چگونه توانسته این دو موجود کاملا مجزا از یکدیگر را به این زیبایی و ظرافت به یکدیگر پیوند داده باشد یا پیوند دهد و ..؟؟ و لذا من برای معرفی بهتر یا تاکید در شناخت و معرفی بهتر و بیشتر انسان عرض داشتم 2 موجود}
{و البته برخی گفته ها فقط جنبه کلامی و عادت و حتی تاکیدی هم دارند و لذا اینکه گفتم خداوند چگونه توانسته..؟؟نه اینکه بگوییم خداوند ناتوان نیست یا خداوند قادرمطلق است بله قادر مطلق است و ما قصد داریم این قدرت یا توانایی را برای خواننده یا علاقمند یا محقق و بنوعی تاکید یا برجسته نماییم و اگر قسمت شد این پیوند را در صورت وجودداشتن کشف و یا پیدانماییم}{یا خودمان و یا حتی دیگر علاقمندان را تشویق و ترغیب به این کار نماییم}{البته عرض کردم اگر واقعا وجود داشته باشد که حدس اولیه خود من ذهن یا فکر بود یا هوا و اکسیژن که شاید رابط بین روح و جسم گشته چون بهرحال این آنزیمها باید وظیفه ای داشته باشند یا از جایی دیگر این وظایف را دریافت نمایند ؟؟>>البته حدس اولیه و فی البداهه من بود تا بعدا چه پیش آید نمیدانم چون در این رابطه سند و تعریفی فعلا ندیده ام و فقط تا آنزیم کشف شده که انها نیز از آنزیمهای دیگر که آنان نیز...}

مشکور;930962 نوشت:
نوشته اصلی توسط کارگر فهیم
آیا ما انسانها در زمان خلقت اولیه خود توسط خالق و آفریدگارمان بهمین شکلی که الان هستیم خلق شده ایم و ..
اگر منظورتان از خلقت اولیه خلقت آدم و حواست! باید گفت

حوا خیر بلکه فقط آدم یا نوع اولیه این موجود یا همین انسان و بلکه خلقت اولیه آدم یا انسان؟{البته اگر اطلاعات قرآنی یا دینی فعلا موجوداست چه در غیر اینصورت میخواستم مطمئن بشم یا بدونم که جا برای تحقیق و فکر بیشتر همچنان وجود دارد یا خیر؟}[/]

کارگر فهیم;931138 نوشت:
ضمن عرض سلام مجدد بشما استادبزرگوار و قبولی مجدد طاعات و عبادات و خوشحالی زائدالوصفی که شما قدم رنجه نمودید و بالاخره موفق شدید به این تاپیک هم سری بزنید و پاسخ سوالات را بدهید.بازهم تشکر.

در این مورد بله بنوعی شما درست میفرمایید و البته من خود نیز در داخل پرانتز بنوعی اشاره داشتم که منظورم از موجودفعلا و فقط در اینجا یعنی وجود داشتن که انسان خود یک گونه است با رنگ و نژادهای مختلف {و حتی میشد گفت که انسانی موجودی ست متشکل از هزاران و میلیونها موجود دیگر که بازهم در نهایت همین میلیونها موجود در زیرمجموعه 2 موجود دیگر و بزرگتر و حتی شاید مجزا از یکدیگر بنام روح و جسم جای گرفته یا میگیرند که لذا در اینجا این دو نیز خود 2 موجود مجزا از یکدیگر هستند که من قصد داشتم نوع سازگاری این 2 موجود کاملا متفاوت از یکدیگر را تاکید نمایم یا بدانم که مثلا این خالق چگونه توانسته این دو موجود کاملا مجزا از یکدیگر را به این زیبایی و ظرافت به یکدیگر پیوند داده باشد یا پیوند دهد و ..؟؟ و لذا من برای معرفی بهتر یا تاکید در شناخت و معرفی بهتر و بیشتر انسان عرض داشتم 2 موجود}
{و البته برخی گفته ها فقط جنبه کلامی و عادت و حتی تاکیدی هم دارند و لذا اینکه گفتم خداوند چگونه توانسته..؟؟نه اینکه بگوییم خداوند ناتوان نیست یا خداوند قادرمطلق است بله قادر مطلق است و ما قصد داریم این قدرت یا توانایی را برای خواننده یا علاقمند یا محقق و بنوعی تاکید یا برجسته نماییم و اگر قسمت شد این پیوند را در صورت وجودداشتن کشف و یا پیدانماییم}{یا خودمان و یا حتی دیگر علاقمندان را تشویق و ترغیب به این کار نماییم}{البته عرض کردم اگر واقعا وجود داشته باشد که حدس اولیه خود من ذهن یا فکر بود یا هوا و اکسیژن که شاید رابط بین روح و جسم گشته چون بهرحال این آنزیمها باید وظیفه ای داشته باشند یا از جایی دیگر این وظایف را دریافت نمایند ؟؟>>البته حدس اولیه و فی البداهه من بود تا بعدا چه پیش آید نمیدانم چون در این رابطه سند و تعریفی فعلا ندیده ام و فقط تا آنزیم کشف شده که انها نیز از آنزیمهای دیگر که آنان نیز...}


سلام مجدد@};-

بله از جهتی میتوان موجودیت جسم و روح را متفاوت و مستقل انگاشت چون ماهیتشان متفاوت است یکی ماهیتاً مادی و جسمانی است و دیگری ماهیتاً غیرمادی و روحانی! اما اگر همین دو موجودیت متفاوت را در باره آدم و انسان بکاربردیم که حقیقت جز این نیست و انسان بما هو انسان، بدون واجدیت این هر دو (جسم و روح) موجود معناداری نیست! بعبارتی نمی توانیم بگوییم انسان دو موجود است! چون دو نوع موجودیت دارد، بلکه چنانکه گفتیم: باید گفت انسان موجودی است که دارای دو ساحت و دو بُعد جسمانی و روحانی است.

کارگر فهیم;931138 نوشت:
حوا خیر بلکه فقط آدم یا نوع اولیه این موجود یا همین انسان و بلکه خلقت اولیه آدم یا انسان؟{البته اگر اطلاعات قرآنی یا دینی فعلا موجوداست چه در غیر اینصورت میخواستم مطمئن بشم یا بدونم که جا برای تحقیق و فکر بیشتر همچنان وجود دارد یا خیر؟}

خداوند در آیات مختلف قرآن به نحوه آفرینش آدم (ع) اشاره نموده است:

1- [=book antiqua]«إن مثل عیسی عند الله کمثل ءادم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون؛ حکایت عیسی(ع) نزد خدا چون حکایت آدم است که او را از خاک آفرید سپس به او گفت: باش، پس وجود یافت.» (آل عمران/ 59)
2- [=book antiqua]«و لقد خلقناکم ثم صورناکم ثم قلنا للملئکة اسجدوا لادم فسجدوا إلا إبلیس لم یکن من الساجدین؛ و همانا ما شما را خلق کردیم، سپس صورتتان بخشیدیم، آن گاه به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید پس سجده کردند جز ابلیس که از سجده کنندگان نشد.» (اعراف/ 11)
3-[=book antiqua] «و لقد خلقنا الانسان من صلصال من حمإ مسنون؛ همانا انسان را از گلی خشکیده، از لجن مانده ی بدبوی آفریدیم.» (حجر/ 26)
4- [=book antiqua]«و إذ قال ربک للملئکة إنی خلق بشرا من صلصال من حمإ مسنون* فإذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین؛ و [یاد کن] هنگامی را که پروردگار تو به فرشتگان گفت: من آفریننده بشری از گل خشکیده، از لجن مانده ی بدبوی خواهم بود.پس وقتی آن را پرداختم و از روح خود در آن دمیدم برای او به سجده در افتید.» (حجر/ 28- 29)
5- [=book antiqua]«و لقد خلقنا الانسن من سلالة من طین؛ و همانا انسان را از عصاره ای از گل آفریدیم.» (مومنون/ 12)
6- [=book antiqua]«الذی أحسن کل شی ء خلقه و بدأ خلق الانسان من طین* ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهین* ثم سوئه و نفخ فیه من روحه و جعل لکم السمع و الأبصر و الأفدة قلیلا ما تشکرون؛ همان کسی که همه چیز را نیکو آفرید، و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد. سپس [تداوم] نسل او را از چکیده ی آبی حقیر مقرر کرد. آن گاه [ساختار] او را تنظیم کرد، و از روح خویش در او دمید، و برای شما شنوایی و چشم ها و دل ها قرار داد، [ولی] اندکی سپاس می گزارید.» (سجده/ 7- 9)
7- [=book antiqua]«إذ قال ربک للملئکة إنی خالق بشرا من طین* فإذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین؛ آن گاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: من آفریننده ی بشری از گل خواهم بود. پس چون او را [کاملا] نظام بخشیدم و از روح خویش در وی دمیدم برای او به سجده افتید.» (ص/ 71- 72)
8- [=book antiqua]«إنا خلقناهم من طین لازب؛ آنها را از گلی چسبنده پدید آوردیم [که ضعیفند].» (صافات/ 11)
9- [=book antiqua]«خلق الانسان من صلصل کالفخار؛ انسان را از گل خشکیده ای سفال مانند آفرید.» (الرحمن/ 14)

از مجموع این آیات استفاده می شود که آفرینش آدم، در سه مرحله انجام گرفته است؛ این مرحله شامل موارد زیر است:

1 - آفرینش از خاک 2 - آفرینش از گل 3 - آفرینش از گل خشک یا گل تیره رنگ

برای مطالعه تفصیل مطلب می توانید به ادرس زیر مراجعه کنید:

خلقت و آفرینش حضرت آدم علیه السلام

موفق باشید ...@};-

بنام خدا.

باسلام.

متاسفانه من بعلت مطالعه ادرسهای مورد اشاره شما جناب استادگرانقدرو منابع دیگر که حین مطالعه انها نیز به وادی و بخشهای متعدد دیگری نیز کشیده خواهیم شد و حتی عدم برخورداری از وقت کافی نتوانستم این بحث را در وقت مناسب خود ادامه دهم لذا الان این وقت کوتاهرا پیدا نمودم تا این قسمت و بخش را منعکس نمایم{البته قبل از اینکه بتوانم این بحث را ادامه دهم و یا مطلبی دیگر بگذارم ابتدا یک سوال از شما استاد گرامی داشتم که بجهاتی صلاح دراین دیدم که نه با پیغام خصوصی که در همینجا و بصورت علنی منعکس و مطرح نمایم}

اگر شخصی که فعلا با دانشگاهها هم ارتباطی نداشته باشد و لذا با هیچ استادی از هیچ علمی{مثلا همین شاخه های علوم انسانی}آشنایی و طبیعتا اعتماد و اطمینانی هم نداشته باشد اما طی تحقیقاتی در یک حوزه و منجمله همین بحث {شناخت انسان}به نتایج یا بصورت خیلی اتفاقی به مطلب جدیدی برخورد نمود{کمااینکه همه علوم و پیشرفتها در گذشته نیز که نه دانشگاهی وجود داشت و نه استاد و کارشناسی و لذا بصورت خیلی اتفاقی و توسط افرادی علاقمند و کنجکاو کشف یا اختراع شده یا میشدند}لذا به مطلبی در خور بیان برخورد نمود{البته فعلا فقط شایدها و احتمالات هستند} آیا میتواند آنرا در این سایت و بصورت علنی بازگو نموده و پیگیری نماید؟
منظور و سوالم این است که شما و سایت اسکدین {که البته خودتون هم از جهاتی هم دانشگاه هستید و هم استاد و کارشناس} چه تضمینی برای هم عدم سرقت و هم پیگیری انها خواهید داشت؟

{بهرحال خودحضرتعالی هم مستحضر هستید که وقتی سخن و مطلبی بیان میشود دیگر نمیشود کاری انجام داد و البته شاید شما بگویید مطلبها و ارسالها همه تاریخ میخورند و این خود نشان دهنده و اثبات کننده حق و حقوق افراد است اما یکی دیگه معتقد باشد و بگوید بعید نیست یک فرد سودجو و فرصت طلب اما ماهر و آشنا به این تکنولوژی بتواند با دست بردن در تاریخ {حتی1ساعت جلوتر} مطلب را در یک وبلاگ یا جایی دیگر و جوری دیگر و بنام خود زده یا نوشته و با نرم افزارهای دیگر هم موفق گردد تاریخ آنرا قبلتر از تاریخ یک ارسال دیگر بزند و در نهایت هم مدعی که شخص مقابل را نهایتا متهم به تقلب و سرقت مطلب و کشف خود نماید و لذا و در نهایت یک مطلب یا کشفی جدید را بنام خود ثبت نماید.بنابراین از شما استادگرامی ابتدا درخواست دارم تا در مورد این موضوع کمی مختصر توضیح دهید که حق کشف و حق مطلب در اینگونه موارد و البته بدون دردسرهای قضایی و دادگاهی چگونه ادا یا دفاع و پیگیری خواهدشد؟}
{مخصوصا که شخص مایل باشد بنا بدلایلی مطلبش را درهمین سایت و تاپیک و جلوی دید همگان مطرح نماید}
آیا شما هیچ تضمین یا سیاستی در این زمینه دارید؟

{البته ناگفته نماند که همانگونه که عرض شد اینها همه فعلا فقط فرض و مثال و سوال و احتمال و نشات گرفته از کنجکاوی هستند و شاید هیچ مطلب بدردبخور و قابلی هم و همانگونه که در بالاتر و پیش تر هم اشاره شد وجود نداشته باشد یا اگر هست فاقد ارزش علمی یا مادی و معنوی اما درصورت تحقق حتی یکهزارم درصدی احتمال ضعیف دوم یا یک کشف کاملا جدید و اتفاقی ، واقعا شما چه پیشنهادی دارید که بدهید که حق کشف و کاشف و حتی شما و خود سایت اسکدین محفوظ بماند؟}{چون در صورت تحقق همان احتمال یک درصدی کم و ناچیز ، یک کشف اگر چه برای عده ای نان و اب چندانی نمیشود اما چه بسا برای بسیاری در این زمینه بتواند باعث توفیقات فراوان حتی درامدهای میلیونی{حداقل} از جمله بورسیه و دعوتنامه و سخنرانی و ویزا و سکونت دائم و پیشرفت در حوزه کاری و سکونتی وآینده و خانواده و غیره و غیره به دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی بزرگ غربی و دنیا شود،کمااینکه ازاینگونه توفیقات یک شبه فراوان شنیده یاحتی شاهدبودیم}
{لذا ابتدا بفرمایید روال کار سایت یا پیشنهادشما چیست؟}باتشکر.

{البته ناگفته نماند که همین الان هم میتوان این سایت را مانند یک دانشگاه و اساتید و کارشناسان و اعضا و کاربران بزرگوار را مانند اساتید انواع علوم مانند انسان شناسی و جامعه شناسی و دین شناسی و تاریخ وجغرافیا و علوم سیاسی وفیزیک و گوانتوم و هوا و فضا و غیره غیره فرض و مجسم نمود چرا که بهرحال اکثریت،از یک مدرک و تخصصی در این زمینه ها برخوردارمیباشند و چون در یک مکان گردهم جمع میباشند لذا اینجا نیز مانند یک دانشگاه شده است که باعث رشد و پیشرفت اعضاء وعلاقمندان و همگان شده و میباشد}{لذا الانهم میتوان فرض نمود شما استاد و من نیز دانشجویی که احتیاج به راهنمایی دارم}سپاسگذار.

خرد پارسی;941113 نوشت:
بنام خدا.

باسلام.

اگر شخصی که فعلا با دانشگاهها هم ارتباطی نداشته باشد و لذا با هیچ استادی از هیچ علمی{مثلا همین شاخه های علوم انسانی}آشنایی و طبیعتا اعتماد و اطمینانی هم نداشته باشد اما طی تحقیقاتی در یک حوزه و منجمله همین بحث {شناخت انسان}به نتایج یا بصورت خیلی اتفاقی به مطلب جدیدی برخورد نمود{کمااینکه همه علوم و پیشرفتها در گذشته نیز که نه دانشگاهی وجود داشت و نه استاد و کارشناسی و لذا بصورت خیلی اتفاقی و توسط افرادی علاقمند و کنجکاو کشف یا اختراع شده یا میشدند}لذا به مطلبی در خور بیان برخورد نمود{البته فعلا فقط شایدها و احتمالات هستند} آیا میتواند آنرا در این سایت و بصورت علنی بازگو نموده و پیگیری نماید؟
منظور و سوالم این است که شما و سایت اسکدین {که البته خودتون هم از جهاتی هم دانشگاه هستید و هم استاد و کارشناس} چه تضمینی برای هم عدم سرقت و هم پیگیری انها خواهید داشت؟

{بهرحال خودحضرتعالی هم مستحضر هستید که وقتی سخن و مطلبی بیان میشود دیگر نمیشود کاری انجام داد و البته شاید شما بگویید مطلبها و ارسالها همه تاریخ میخورند و این خود نشان دهنده و اثبات کننده حق و حقوق افراد است اما یکی دیگه معتقد باشد و بگوید بعید نیست یک فرد سودجو و فرصت طلب اما ماهر و آشنا به این تکنولوژی بتواند با دست بردن در تاریخ {حتی1ساعت جلوتر} مطلب را در یک وبلاگ یا جایی دیگر و جوری دیگر و بنام خود زده یا نوشته و با نرم افزارهای دیگر هم موفق گردد تاریخ آنرا قبلتر از تاریخ یک ارسال دیگر بزند و در نهایت هم مدعی که شخص مقابل را نهایتا متهم به تقلب و سرقت مطلب و کشف خود نماید و لذا و در نهایت یک مطلب یا کشفی جدید را بنام خود ثبت نماید.بنابراین از شما استادگرامی ابتدا درخواست دارم تا در مورد این موضوع کمی مختصر توضیح دهید که حق کشف و حق مطلب در اینگونه موارد و البته بدون دردسرهای قضایی و دادگاهی چگونه ادا یا دفاع و پیگیری خواهدشد؟}
{مخصوصا که شخص مایل باشد بنا بدلایلی مطلبش را درهمین سایت و تاپیک و جلوی دید همگان مطرح نماید}
آیا شما هیچ تضمین یا سیاستی در این زمینه دارید؟

سلام و ادب

لازم بذکر است رسالت این سایت پاسخگویی به سوالات و شبهات است، نه محلی برای ثبت نظریات و دیدگاه های گوناگون علمی و اندیشه ها و یافته های جدید، براین اساس این مرکز هیچ مسوولیتی در قبال حفظ و صیانت از یافته های جدید کاربران از سرقت ندارد.

فلذا توصیه میکنیم اگر گمان میکنید به اندیشه و یافته جدیدی در حوزه مباحث علوم اسلامی رسیده اید! با مراکز علمی و پژوهشی ارتباط یافته و نظریاتتان را در قالب مقاله ای ثبت کنید.

موفق باشید ...

پرسش:
[=book antiqua]انسان شناسی اسلامی یعنی چی؟

جمعبندی :

در پاسخ گفتنی است: در باب توجه و پرداختن به انسان رویکردهای مختلفی وجود دارد که در دو دسته کلی می توان این دو رویکرد را تقسیم نمود: 1. انسان شناسی مبتنی بر جهان بینی مادی 2. انسان شناسی مبتنی بر جهان بینی الهی. همچنین می توان این تقسیم بندی را به نحوه دیگری نیز ذکر نمود: 1. انسان شناسی غربی (مدرن و پست مدرن) 2. انسان شناسی دینی و اسلامی. بعلاوه رویکردهایی جزیی تر در نگاه به انسان مطرح شده است که از آن جمله اجمالاً می توان به موارد دیگری اشاره نمود: الف- انسان شناسی تجربی و مادی. ب- انسان شناسی عقلی و فلسفی ج- انسان شناسی عرفانی د- انسان شناسی تاریخی و فرهنگی ه- انسان شناسی دینی

بدون شک، انسان شناسي ديني موثق ترين منبع وروش شناخت انسان است زيرا از راه وحي عاري از خطا ومعصوم به ما ميرسد بعلاوه منبع وحي از آنجاييكه به همه ابعاد وجودي انسان توجه ميكند كاملترين ومورد اعتماد ترين منبع است ازنارسايي هاي انسان شناسي هاي غير ديني علاوه برنقصان وكاستي محدود كردن ابزار شناخت انسان به حواس دل وعقل و تاريخ است كه درحقيقت ظلم به انسان است براي دستيابي به شناخت حقيقي انسان بايد به همه روشها اعم از عقلي علمي عرفاني وديني توجه كرد محدود كردن شناخت انسان بحران معرفتي است.

تجربه نوع نگاه دنياي غرب، گویای سرگشتگي وحيرت ايشان درشناخت انسان وجهان است چنانكه هر يك از دانشمندان وابسته به مكاتب بشري غرب درباره ي حقيقت انسان چيزي گفته اند: 1. انسان غريزي 2. انسان معنوي 3. انسان رها وآزاد 4. انسان متعهد ومسئول 5. انسان لذت گراست 6. انسان فاقد سرشت مشترك 7. انسان ذاتا شرور 8. انسان ذاتا اهل خير محض 9. انسان منفعت جو 10. انسان سود گرا 11. انسان طالب محبت 12. انسان طالب قدرت 13. و ... دليل همه اين اختلافات فاحش بشري درمسائل اساسي جهان بيني كه معمولا بين انديشمندان ومتفكران رواج دارد محروميت ايشان از منبع اصيل وخطا ناپذير وحي است. درحقيقت معيار درستي يا نادرستي داده هاي تجربي عقلي وفطري انسان، دين و وحي الهي است.

بر این اساس، انسان در جهان بینی الهی (اسلامی و قرآنی) از جـمـله موجودات شگفت انگيز عالم هستى است كه داراى جنبه هاى مختلفى مى باشد و با توجّه به هر جنبه، موضوع علمى از علوم بشرى قرار مى گيرد. مـحـور و اسـاس مـسـائل اسلام نيز انسان مى باشد، لكن نه اينكه وجود او را از هر جهت بررسى كـنـد، بـلكـه بـر بيان حقيقت و ابعاد و حالتها و هدف از وجودش و راه رسيدن به هدف تكيه مى كند. بـا كمى درنگ و تأمل درمى يابيم كه قابليتها و استعدادهايى در انسان وجود دارد كه در ديگر جانداران به چشم نمى خورد و علاوه بر پيچيدگى و عظمتى كه در خلقت مادى وى به كار رفته و وجـه مشتركى از اين جهت با ديگر جانداران دارد، ويژگيهاى روحى منحصر به فردى دارد كه سـبـب امـتـياز او از ساير موجودات شده است، مانند خلاّقيّت، كرامت، مسؤوليت و هدفمندى كه در آيـات و روايـات، تـوجـه زيـادى به آنها شده است. شهيد مطهري در اينباره مي گويد: انسان درجهان بيني اسلامي داستاني شگفت دارد انسان اسلام تنها يك حيوان مستقيم القامه كه ناخن پهني دارد و با دو پا راه ميرود و سخن ميگويد نيست؛ اين موجود از نظر قرآن خيلي عميق تر و مرموزتر از اين است كه بتوان آن را با دو كلمه تعريف كرد. قرآن، انسان را مدحها و ستايشها و مذمتها و نكوهشها نموده است، عاليترين مدحها و بزرگترين مذمتهاي قرآن درباره ي انسان است تحت شرايطي او را از آسمان و زمين و از فرشته برتر وگاهي از ديو و چارپايان پست تر شمرده است.(1)

انسان طبق آیات قران یک موجود بیشتر نیست، موجودی که دارای دو بعد جسم و روح است! نه اینکه بدلیل دو ساحتی بودن نتیجه بگیریم دو موجود است؟! اگر اینگونه بود در خطابات قرآنی که مکرراً انسان را که اشاره به همان موجود دو بعدی است، باید به تفکیک مورد خطاب قرار می داد! گاهی بُعد مادی و جسمانی و گاه بعد روحانی و معنوی اش را مخاطب قرار می داد در حالیکه چنین نیست.
در نتیجه؛ انسان در فرهنگ پست مدرن ذاتاً موجودی زمینی و «ساكن» این عالم است، ولی در اندیشه الهی و دینی انسان مسافری است كه كوتاه زمانی برای توشه برداری، ساكن این عالم گشته است. لحظه به لحظه حیات انسان در این زندگی سیر من اللهی و الی اللهی دارد، انسان بی هدف و بی غایت آفریده نشده بلکه سراسر زندگی اش امتحان الهی است تا مقدمات تحصیل کمال و سعادت را فراهم آورد، انسان در نگاه دینی برای عبودیت و بندگی حقتعالی آفریده شده و می تواند جزء جزء زندگی اش را در این قالب و چارچوب تنظیم کند.

پی نوشت
1.
مطهري، مرتضي، انسان در قرآن.

موضوع قفل شده است