جمع بندی مدرک اين نقل قول درباره ابو حنيفه

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مدرک اين نقل قول درباره ابو حنيفه

[="Navy"]با عرض سلام به حضور دوستان عزيز يک نقل قولي توسّط آيةالله سيدعلي ميلاني ديدم که فرموده​اند: اکثر اهل‌سنت تابع ابوحنیفه هستند که خود می‌گوید من ۱۶ روایت بیشتر ندارم و بقیه فقه او متخذ از قیاس و استحسان و … است. منبع يه مقدار جستجو کردم مدرک اين سخن ابو حنيفه رو نتونستم پيدا کنم، اگه کسي از دوستان سراغ داشته باشه ممنون ميشم؛ اجرکم عند الله. [/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا


پرسش:
منبع این سخن که ابوحنیفه هفده روایت می شناخته کجاست و میزان اعتبار این سخن چگونه است؟

پاسخ:
ابوحنیفه، نعمان بن ثابت(متوفی157هـ)،‌ فقیه اهل عراق وامام مذهب احناف، شخصیتی است که توسط بسیاری از ائمه ی «جرح و تعدیل»[1] مورد نکوهش قرار گرفته و بواسطه ی چنین امری نام وی در فهرست ضعفاء قرار گرفته است.[2]

از موارد نکوهش ابو حنیفه می توان به عدم توجه وی در استنباط حکم شرعی به سنت نبوی(صلی الله علیه وآله و سلّم) و اهتمام و توجه خاص به رأی و قیاس و استحسان در طریق استنباط حکم شرعی، اشاره نمود به گونه ای که نقل شده روایات وی هفده حدیث و یا بیش از این مقدار بوده است.

ابن خلدون در این رابطه می نویسد: «فأبو حنيفة رضي الله تعالى عنه يقال بلغت روايته إلى سبعة عشر حديثا أو نحوها(إلى خمسين)[3]».[4] پس ابوحنیفه گفته شده روایاتش به هفده حدیث یا مثل آن تا پنجاه حدیث رسیده.

در مقابل تابعین ابو حنیفه این نقلیات را ناشی از تعصبات مذهبی و در راستای تخریب چهره ی فقیه اهل عراق دانسته[5] و در این راستا پاسخهایی به منتقدان ابوحنیفه داده اند.[6]

در هر حال فقهای دیگر اهل سنت از «مالک» و « شافعی» و « احمد بن حنبل» در نقل روایت و علم روایت هیچ گاه قابل مقایسه با ابو حنیفه نمی باشند.

پی نوشت:
[1] . «جرح» در اصطلاح دانشمندان علم رجال و حدیث، ظهور صفتی در راوى حدیث است، که موجب سلب عدالت راوی بوده و یا حاکی از آن است که وی دقت کافی در ضبط و ثبت حدیث نداشته است که اثر آن، سقوط روایت راوى از اعتبار است. و «تعدیل» در اصطلاح محدّثان و دانشمندان رجالی، توصیف راوى به صفاتى است که موجب قبول روایت وى می‌گردد.

[2] . المجروحین، ابن حبان، ج3، ص60: « 1127 - النُّعْمَان بن ثَابت أَبُو حنيفَة الْكُوفِي صَاحب الرَّأْي يروي عَن عَطاء.. قَالَ سَمِعْتُ سُفْيَانَ الثَّوْرِيَّ يَقُولُ اسْتُتِيبَ أَبُو حَنِيفَةَ مِنَ الْكُفْرِ مَرَّتَيْنِ و...»؛ خطیب بغدادی در مجلد سیزدهم تاریخ بغداد، چاپ دارالکتب العلمیة، بیروت، در ترجمه ی :7297، از صفحه ی 323 تا صفحه ی 454،‌ در 131 صفحه به مطائن ابوحنیفه پرداخته است؛ و...

[3] . الی خمسین در نسخه ی موجود کتاب مقدمه ابن خلدون نیست و در نسخ دیگر بوده است. كيف نتعامل مع السنة النبوية - معالم وضوابط، يوسف عبد الله القرضاوي، ج1، ص53، دار الوفاء للطباعة والنشر والتوزيع، المنصورة – مصر.

[4] . تاریخ ابن خلدون(ديوان المبتدأ والخبر في تاريخ العرب والبربر ومن عاصرهم من ذوي الشأن الأكبر)، ابن خلدون الإشبيلي (المتوفى: 808هـ)، ج1، ص561.

[5] . الأنوار الكاشفة لما في كتاب "أضواء على السنة" من الزلل والتضليل والمجازفة، عبد الرحمن بن يحيى بن علي المعلمي اليماني (المتوفى: 1386هـ)، ج1، ص291، المطبعة السلفية ومكتبتها / عالم الكتب – بيروت: « أقول هذه مجازفة قبيحة وتفريط شائن، أفما كان ابن خلدون يجد عالماً يسأله؟ الأحاديث المروية عن أبي حنيفة تعد بالمئات، ومع ذلك لم يرو عنه إلا بعض ما عنده، لأنه لم يتصد سماع الحديث».

[6] . أبجد العلوم، أبو الطيب محمد صديق خان بن حسن بن علي ابن لطف الله الحسيني البخاري القِنَّوجي (المتوفى: 1307هـ)،ج1، ص369، دار ابن حزم.: «والإمام أبو حنيفة إنما قلت روايته لما شدد في شروط الرواية والتحمل ...»؛ مولوی محمد یوسف حسین پور، عالم اهل سنت معاصر و شیخ التفسیر خاش در این رابطه در دفاع از ابو حنیفه می نویسد: «مخفی مباد كه این كلام را ابن خلدون با صیغه تمریض یقال نقل كرده كه اشاره به ضعف و عدم صحت آن نزد خود مولف می‌باشد...گذشته از این مردم حجاز از عراقیان روایت حدیث بیش تر دارند، زیرا مدینه جایگاه هجرت و مسكن صحابه است و كسانی از صحابه كه به عراق رفته اند، بیش تر به جهاد مشغول بوده اند و امام ابوحنیفه از این رو كم تر روایت داشت كه در شروط روایت و نقل و ضعف روایت حدیث یقینی هنگام معارضه آن با فعل نفسی، سخت‌گیری می كرد و بدین سبب روایت او تقلیل یافت، نه از این رو كه روایت حدیث را فرو گذاشت و زینهار كه وی به عمد حدیث را ترك گفته باشد؛ زیرا او از مجتهدان بزرگ در علم حدیث بود و شیوه ی او درمیان عالمان (حدیث) مورد اعتماد و تكیه گاه بشمار می رفت و نظر وی در رد و قبول اعتبار داشت، ولی دیگر محدثان كه اكثریت را تشكیل می دهند، شروط حدیث را وسعت دادند و در نتیجه روایات ایشان افزایش یافت و همه آنان مجتهدند و بحسب اجتهاد خویش عمل می كنند. ...احادیث امام ابوحنیفه رحمه الله را كه بسیار هستند، علمای كثیری جمع‌آوری كرده اند كه هر یكی به مسند امام ابوحنیفه رحمه الله شهرت دارد. پانزده مسند از آن‌ها را امام خوارزمی به نام « جامع المسانید» جمع كرده ‌است. طبق یك بررسی حدود 27 نفر به تألیف احادیث امام پرداخته‌اند كه از آن ها یكی حافظ صدر الدین موسی بن زكریا المصری معروف به حصكفی متوفای 650 هـ ق این كتاب را علامه محمدعابد سندی به صورت سنن در آورده‌است و همین كتاب هم امروزه در نصاب درسی شورای هماهنگی مدارس علوم دینی اهل سنت در دوره حدیث تدریس می گردد».(به نقل از سنت آنلاین).

جمع بندی پرسش: منبع این سخن که ابوحنیفه هفده روایت می شناخته کجاست و میزان اعتبار این سخن چگونه است؟ پاسخ: ابوحنیفه، نعمان بن ثابت(متوفی157هـ)،‌ فقیه اهل عراق وامام مذهب احناف، شخصیتی است که توسط بسیاری از ائمه ی «جرح و تعدیل»(1) مورد نکوهش قرار گرفته و بواسطه ی چنین امری نام وی در فهرست ضعفاء قرار گرفته است.(2) از موارد نکوهش ابو حنیفه می توان به عدم توجه وی در استنباط حکم شرعی به سنت نبوی(صلی الله علیه وآله و سلّم) و اهتمام و توجه خاص به رأی و قیاس و استحسان در طریق استنباط حکم شرعی، اشاره نمود به گونه ای که نقل شده روایات وی هفده حدیث و یا بیش از این مقدار بوده است. ابن خلدون در این رابطه می نویسد: «فأبو حنيفة رضي الله تعالى عنه يقال بلغت روايته إلى سبعة عشر حديثا أو نحوها (إلى خمسين)(3)».(4) پس ابوحنیفه گفته شده روایاتش به هفده حدیث یا مثل آن تا پنجاه حدیث رسیده. در مقابل تابعین ابو حنیفه این نقلیات را ناشی از تعصبات مذهبی و در راستای تخریب چهره ی فقیه اهل عراق دانسته (5) و در این راستا پاسخهایی به منتقدان ابوحنیفه داده اند.(6) در هر حال فقهای دیگر اهل سنت از «مالک» و « شافعی» و « احمد بن حنبل» در نقل روایت و علم روایت هیچ گاه قابل مقایسه با ابو حنیفه نمی باشند.   پی نوشت ها: 1. «جرح» در اصطلاح دانشمندان علم رجال و حدیث، ظهور صفتی در راوى حدیث است، که موجب سلب عدالت راوی بوده و یا حاکی از آن است که وی دقت کافی در ضبط و ثبت حدیث نداشته است که اثر آن، سقوط روایت راوى از اعتبار است. و «تعدیل» در اصطلاح محدّثان و دانشمندان رجالی، توصیف راوى به صفاتى است که موجب قبول روایت وى می‌گردد. 2.  المجروحین، ابن حبان، ج3، ص60: « 1127 - النُّعْمَان بن ثَابت أَبُو حنيفَة الْكُوفِي صَاحب الرَّأْي يروي عَن عَطاء.. قَالَ سَمِعْتُ سُفْيَانَ الثَّوْرِيَّ يَقُولُ اسْتُتِيبَ أَبُو حَنِيفَةَ مِنَ الْكُفْرِ مَرَّتَيْنِ و...»؛ خطیب بغدادی در مجلد سیزدهم تاریخ بغداد، چاپ دارالکتب العلمیة، بیروت، در ترجمه ی :7297، از صفحه ی 323 تا صفحه ی 454،‌ در 131 صفحه به مطائن ابوحنیفه پرداخته است؛ و... 3. الی خمسین در نسخه ی موجود کتاب مقدمه ابن خلدون نیست و در نسخ دیگر بوده است. كيف نتعامل مع السنة النبوية - معالم وضوابط، يوسف عبد الله القرضاوي، ج1، ص53، دار الوفاء للطباعة والنشر والتوزيع، المنصورة – مصر. 4. تاریخ ابن خلدون(ديوان المبتدأ والخبر في تاريخ العرب والبربر ومن عاصرهم من ذوي الشأن الأكبر)، ابن خلدون الإشبيلي (المتوفى: 808هـ)، ج1، ص561. 5. الأنوار الكاشفة لما في كتاب "أضواء على السنة" من الزلل والتضليل والمجازفة، عبد الرحمن بن يحيى بن علي المعلمي اليماني (المتوفى: 1386هـ)، ج1، ص291، المطبعة السلفية ومكتبتها / عالم الكتب – بيروت: « أقول هذه مجازفة قبيحة وتفريط شائن، أفما كان ابن خلدون يجد عالماً يسأله؟ الأحاديث المروية عن أبي حنيفة تعد بالمئات، ومع ذلك لم يرو عنه إلا بعض ما عنده، لأنه لم يتصد سماع الحديث». 6. أبجد العلوم، أبو الطيب محمد صديق خان بن حسن بن علي ابن لطف الله الحسيني البخاري القِنَّوجي (المتوفى: 1307هـ)،ج1، ص369، دار ابن حزم.: «والإمام أبو حنيفة إنما قلت روايته لما شدد في شروط الرواية والتحمل ...»؛ مولوی محمد یوسف حسین پور، عالم اهل سنت معاصر و شیخ التفسیر خاش در این رابطه در دفاع از ابو حنیفه می نویسد: «مخفی مباد كه این كلام را ابن خلدون با صیغه تمریض یقال نقل كرده كه اشاره به ضعف و عدم صحت آن نزد خود مولف می‌باشد...گذشته از این مردم حجاز از عراقیان روایت حدیث بیش تر دارند، زیرا مدینه جایگاه هجرت و مسكن صحابه است و كسانی از صحابه كه به عراق رفته اند، بیش تر به جهاد مشغول بوده اند و امام ابوحنیفه از این رو كم تر روایت داشت كه در شروط روایت و نقل و ضعف روایت حدیث یقینی هنگام معارضه آن با فعل نفسی، سخت‌گیری می كرد و بدین سبب روایت او تقلیل یافت، نه از این رو كه روایت حدیث را فرو گذاشت و زینهار كه وی به عمد حدیث را ترك گفته باشد؛ زیرا او از مجتهدان بزرگ در علم حدیث بود و شیوه ی او درمیان عالمان (حدیث) مورد اعتماد و تكیه گاه بشمار می رفت و نظر وی در رد و قبول اعتبار داشت، ولی دیگر محدثان كه اكثریت را تشكیل می دهند، شروط حدیث را وسعت دادند و در نتیجه روایات ایشان افزایش یافت و همه آنان مجتهدند و بحسب اجتهاد خویش عمل می كنند. ...احادیث امام ابوحنیفه رحمه الله را كه بسیار هستند، علمای كثیری جمع‌آوری كرده اند كه هر یكی به مسند امام ابوحنیفه رحمه الله شهرت دارد. پانزده مسند از آن‌ها را امام خوارزمی به نام « جامع المسانید» جمع كرده ‌است. طبق یك بررسی حدود 27 نفر به تألیف احادیث امام پرداخته‌اند كه از آن ها یكی حافظ صدر الدین موسی بن زكریا المصری معروف به حصكفی متوفای 650 هـ ق این كتاب را علامه محمدعابد سندی به صورت سنن در آورده‌است و همین كتاب هم امروزه در نصاب درسی شورای هماهنگی مدارس علوم دینی اهل سنت در دوره حدیث تدریس می گردد».(به نقل از سنت آنلاین).
موضوع قفل شده است