جمع بندی تفاوت دیدگاه علامه حسن زاده در مورد رجعت

تب‌های اولیه

37 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفاوت دیدگاه علامه حسن زاده در مورد رجعت

با سلام

علامه حسن زاده در ساله رتق و فتق تعبیری از رجعت دارند با این مضمون:

«اعتقاد به رجعت كه در جوامع روائيه اماميه و كتب كلامى آنان آمده است ، و حتى كتابهاى مستقل در رجعت نوشته اند چنانكه در امامت ، ناظر به همين انطباق و انفتاح دو عظيمه ياد شده است . بدين معنى كه انسان در هر دوره پس از دحوالارض به تولد و پس از تولد به توالد كه بوجود مى آيد نياز به انسان كامل و دستورالعمل انسان ساز دارد، و در ميان آنان انسانهاى كامل كه سفراى الهى اند براى ارشاد آدميان مبعوث مى شوند، و به اختلاف تكون امزجه آنان درجات امامت و نبوت و رسالت آنها متفاوت خواهد بود كه تلك الرسل فضلنا بعضهم على بعض (بقره /254) و لقد فضلنا بعض ‍ النبيين على بعض (اسراء /56) در حق آنان صادق است ؛ و اين سفراى الهى به همان روحانيت سفراى پيشين اند فافهم . پايان عبارت حضرت مولى از رساله رتق و فتق .
منبع:شرح دفتر دل»

اما سؤال آیا رجعت یعنی نبوت و امامت حضرات معصومین برای نسل دیگر از انسان غیر از نسل فعلی که از حضرت آدم(ع) هستند یا رجعت یعنی حکومت معصومین در دوره بعد از ظهور امام مهدی (عج) و قبل از برپایی قیامت کبری عالم ماده؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کافی

Seyyed*;913773 نوشت:
با سلام

علامه حسن زاده در ساله رتق و فتق تعبیری از رجعت دارند با این مضمون:

«اعتقاد به رجعت كه در جوامع روائيه اماميه و كتب كلامى آنان آمده است ، و حتى كتابهاى مستقل در رجعت نوشته اند چنانكه در امامت ، ناظر به همين انطباق و انفتاح دو عظيمه ياد شده است . بدين معنى كه انسان در هر دوره پس از دحوالارض به تولد و پس از تولد به توالد كه بوجود مى آيد نياز به انسان كامل و دستورالعمل انسان ساز دارد، و در ميان آنان انسانهاى كامل كه سفراى الهى اند براى ارشاد آدميان مبعوث مى شوند، و به اختلاف تكون امزجه آنان درجات امامت و نبوت و رسالت آنها متفاوت خواهد بود كه تلك الرسل فضلنا بعضهم على بعض (بقره /254) و لقد فضلنا بعض ‍ النبيين على بعض (اسراء /56) در حق آنان صادق است ؛ و اين سفراى الهى به همان روحانيت سفراى پيشين اند فافهم . پايان عبارت حضرت مولى از رساله رتق و فتق .
منبع:شرح دفتر دل»

اما سؤال آیا رجعت یعنی نبوت و امامت حضرات معصومین برای نسل دیگر از انسان غیر از نسل فعلی که از حضرت آدم(ع) هستند یا رجعت یعنی حکومت معصومین در دوره بعد از ظهور امام مهدی (عج) و قبل از برپایی قیامت کبری عالم ماده؟


بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و خسته نباشید
قبل از هر چیز باید عرض کنیم،معمولا در مسائل علمی، اختلافاتی بین علما
در فقه، اصول، فلسفه، عرفان، تفسیر و سایر رشته ها وجود دارد، و این نوع اختلافات در مسائل علمی، باعث پرورش و پویایی علم می گردد. حتی گاه دیده شده که یک عالم در یکی مساله علمی ابتدائا یک نظری داده و بعدا نظرش تغییر نموده و نظر دیگری را ارائه نموده است.
بر همین اساس، نباید این نوع اختلافات، باعث توهین و یا بی احترامی به علما گردد.

در مساله رجعت، بین علما در این زمینه، و نحوه تفسیر آن اختلافاتی وجود دارد و البته روایات فراوانی هم در این رمینه داریم که به همه آن ها نمی شود اعتماد کرد و احادیث غیر موثق و چه بسا جعلی هم وجود دارد.
به عنوان مثال، مرحوم شهید مطهری (رحمة الله علیه) نظر متفاوت چند تن از بزرگان را در کتاب معاد خویش می آورد. ایشان در این زمینه می فرماید:
«از مرحوم آقا شيخ عبدالكريم هم كه راجع به شريعت سنگلجى (كه منكر رجعت بود) سؤال كردند، گويا جواب داده بود: رجعت از ضروريات اسلام نيست، و شايد گفته بود از ضروريات شيعه هم نيست. البته شايد در علماى شيعه يك نفر، دو نفر هم نمى‏ شود پيدا كرد كه رجعت را انكار كنند.
آنهايى هم كه قائل به رجعت هستند:
الف: بعضى به
سبك محدثين معتقدند كه عينا مثل قيامت واقعا همين مرده‏ها از همين خاك زنده مى‏شوند. اين گروه اصلا در مقام توجيه برنمى‏ آيند و بحثى نمى‏ كنند، مى‏ گويند به ما گفته‏ اند رجعت، ما هم مى‏ گوييم رجعت، ما چه مى‏ دانيم كيفيتش چگونه است.
ب: ولى عده‏ اى ديگر مثل مرحوم
فيض كاشانى معتقد هستند كه رجعت نظير اين چيزى است كه امروز علماى ارواح مى‏ گويند كه مثلا كثيراً مشاهده شده كه يك نفر در حال بيدارى، روح ميّتى را به صورت يك شبح و يك جسم خاص رقيقى كه با اين جسم ها فرق داشته [حاضر] كرده و آن را ديده ‏اند. و اگر حرف اينها را قبول نكنيم، نظير اين را اهل مكاشفه زياد گفته ‏اند؛ اهل مكاشفه زياد ادعا مى‏ كنند كه ما در حال خاصى از مكاشفه، ارواح مؤمنين را مشاهده مى‏ كنيم و مى ‏بينيم و مى‏ آيند و با ما حرف مى‏ زنند.
در اخبار و احاديث ما هم اين چيزها خيلى زياد است. يك نمونه اش اينكه وقتى حضرت زهرا (عليها السلام) مى‏ خواستند به دنيا بيايند و زن هاى اهل مكه از كمك كردن به حضرت خديجه (عليها السلام) امتناع كردند، چهار زن آمدند براى اينكه به او كمك بدهند.
پرسيد: شما كى هستيد؟ يكى گفت: من حوّا هستم، ديگرى گفت: من آسيه هستم، ديگرى گفت: من مريم هستم و ... اين همان تجلى كردن و ظاهر شدن روح هاست با بدنهاى مثالى در اين دنياى مادى.
اشخاصى مثل مرحوم فيض كاشانى معتقدند رجعتى كه در آينده خواهد شد، نه اين است كه مرده‏ ها از قبر زنده مى‏ شوند، بلكه معنايش اين است كه عده‏ اى از ارواح در يك وضع خاصى- به همين شكلى كه عرض كردم- در اين دنيا ظاهر مى‏ شوند.
افرادى مثل
مرحوم شاه ‏آبادى و بعضى افراد ديگر معتقدند در بسيارى از مواردى كه در قرآن نام «ملائكه» آمده، مقصودْ همان ارواح ‏اند نه ملائكه‏ اى كه از سنخ انسان نبوده ‏اند. مثلا قرآن تصريح مى ‏كند كه در جنگ بدر يا جنگهاى ديگر گروهى از ملائكه به نصرت مؤمنين آمدند. اين عده مى‏ گويند آن هزار ملائكه‏ اى كه قرآن مى‏ گويد در جنگ بدر آمدند كه شما را يارى كنند (كه يارى‏شان هم به تعبير قرآن فقط براى تقويت قلب بود نه يارى عملى) اينها انسان هايى بودند كه آن ها را رجعت (به همين معنايى كه گفتيم) داده بودند، يعنى انسان هايى بودند كه از عالمى ديگر در اين دنيا ظاهر شده بودند.
_________________________
پی نوشت:
[1]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج4،ص 563-564، انتشارات صدرا.

حضرت علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) در پاورقی کتاب شرح الفصوص الحکم، چاپ بوستان کتاب، جلد اول در اواخر فص شیثی، آورده اند:
استاد
فاضل تونی (رحمة الله علیه) فرمودند:
رجعت به همین معناست که از نشئه برزخی به عالم شهادت در زمان ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)ظاهر می شوند. نه آن که بیایند، اکل و شرب و نکاح کنند.
و نه چنین است در اخباری که صحت آن ها معلوم نیست، که حضرات ائمه (علیهم السلام) به قدری بعد از رجعت عمر می کنند که ابروی هر یک سفید و هر یک چندین از نوه های خویش را می بینند.
و ما را در رساله رتق و فتق، تحقیقی در رجعت است.

خلاصه نظر دوم آن است که اولیاء الهی همان طور که در این نشئه می توانند به عالم مثال راه یابند و حقائقی را دریافت کنند، با ورود در عالم مثال هم می توانند به این نشئه طبیعی راه یابند و برای دیگران به صورتی متمثل گردند و آثاری ارائه دهند.

ج: حضرت علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) در این زمنیه نیز نظری ارائه داده اند که با توجه به رساله رتق و فتق، خلاصه نظر معظم له این می شود:
وقتی رتق و فتق جدیدی صورت گیرد و دوره جدیدی از زندگی و حیات در زمین پیدا گردد و انسان های جدیدی افریده گردند، از آن جا که زمین هرگز خالی از حجت نمی باشد، باز هم اولین انسان و آخرین انسان خلیفة الله اند، و آن خلفای الهی و پیامبران و ائمه اطهار (علیهم السلام) از جهت حقیقت با حقیقت انبیاء الهی، و ائمه معصومین (علیهم السلام) در این دوره فعلی یکی هستند. گر چه از نظر فرد و شخصی متعددند.
مثلا اگر قائلیم که پیغمبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سیر عروجی اش، متحد با صادر نخستین است، در دوره و کوره دیگری که پیدا می شود، در میان انبیاء آن دوره شخصی ظاهر می شود که در سیر عروجی اش متحد با صادر نخستین است و شخص دیگری ظاهر می شود که مانند امیرالمومنین (صلوات الله علیه) که به منزله نفس آن پیغمبر خاتم در آن دوره است. چنان که در این دوره ما چنین است و همین طور.
به تعبیر دیگر امیرالمومنین آن دوره بر قدم امیر المومنین دوره ماست و همین طور بقیه ائمه دین (صلوات الله علیهم).

کافی;914502 نوشت:
رجعت به همین معناست که از نشئه برزخی به عالم شهادت در زمان ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)ظاهر می شوند. نه آن که بیایند، اکل و شرب و نکاح کنند.

باسلام و تشکر فراوان به خاطر مطالب خوبی که ارائه دادید

1) یعنی برگشت و تاثیر گذاری نفوس برزخی در عالم دنیا در غیر از زمان حضرت مهدی رجعت محسوب نمیشود؟

2) اینکه رجوع نفوس و ارواح از برزخ به دنیا برای نکاح و اکل و شرب و کلا تاثیرات مادی نیست پس چطور نقل شده از راویان معتبر که در زمان ما شهیدی به خاطر دلداری فرزند خود کارنامه فرزندش را امضا میکند این که تاثیر مادی است و شبهه تناسخ بر اون وارد میشه؟؟

3) در دوران دیگر آدم و دحو الارض های دیگه فقط نفوس 124 هزار پیامبر و 14 معصوم حق بازگشت دارن یا هر نفس زکیه ای از اولیاء خدا؟

4) اگر نفسی سیر وجودیش به قیامت کبری برسد و وارد بهشت قیامتی که خالدین فیها است بشود دیگر امکان رجعت برایش نیست؟ باید حتما در عالم برزخ و مثال باشد؟

5) وضعیت حضرت عیسی و حضرت خضر در رجعت به چه صورت است؟ آیا حضرت خضر دائما در رجعت هستند؟ امام مهدی چطور؟ چون امام مهدی رو هر کسی نمیشناسه و اگرم با ایشان صحبت کنه امام در شخص تصرف میکنه آیا ایشان در عالم مثال هستند و دائم رجعت دارند؟

علامه حسن زاده آملي :

انسان به نیروی عقل صاحب عشق می شود و به پرتو عشق به عرفان می رسد و عرفان معرفت الله است

ممدّ_الهمم/ص۱۱۳

Seyyed*;914597 نوشت:
باسلام و تشکر فراوان به خاطر مطالب خوبی که ارائه دادید

1) یعنی برگشت و تاثیر گذاری نفوس برزخی در عالم دنیا در غیر از زمان حضرت مهدی رجعت محسوب نمیشود؟

2) اینکه رجوع نفوس و ارواح از برزخ به دنیا برای نکاح و اکل و شرب و کلا تاثیرات مادی نیست پس چطور نقل شده از راویان معتبر که در زمان ما شهیدی به خاطر دلداری فرزند خود کارنامه فرزندش را امضا میکند این که تاثیر مادی است و شبهه تناسخ بر اون وارد میشه؟؟

3) در دوران دیگر آدم و دحو الارض های دیگه فقط نفوس 124 هزار پیامبر و 14 معصوم حق بازگشت دارن یا هر نفس زکیه ای از اولیاء خدا؟

4) اگر نفسی سیر وجودیش به قیامت کبری برسد و وارد بهشت قیامتی که خالدین فیها است بشود دیگر امکان رجعت برایش نیست؟ باید حتما در عالم برزخ و مثال باشد؟

5) وضعیت حضرت عیسی و حضرت خضر در رجعت به چه صورت است؟ آیا حضرت خضر دائما در رجعت هستند؟ امام مهدی چطور؟ چون امام مهدی رو هر کسی نمیشناسه و اگرم با ایشان صحبت کنه امام در شخص تصرف میکنه آیا ایشان در عالم مثال هستند و دائم رجعت دارند؟


بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و خسته نباشید
1) طبق برخی از نظراتی که مطرح شد، چنین اموری را می توان رجعت به معنای لغوی خود دانست؛ چون به هر حال برگشت بوده، ولکن رجعت اصطلاحی که ناظر به ظهور امام زمان علیه السلام است نمی باشد.
2) منظور از نکاح و اکل و شرب در نقل مذکور، یعنی زندگی مادی داشتن، که نفی شده، ولی منکر تاثیر گذاری در اشیا و امور خارج از خود نشده و این امر به هیچ وجه تناسخ نیست.
3) قدر متیقن، انسان های کامل می باشند. به دلیل آن که زمین از انسان کامل نباید خالی باشد.
4) قطعا رجعت طبق نقلی که شد، مربوط به عالم برزخ می باشد.
5). امام زمان (علیه السلام) و حضرت خضر (علیه السلام) که در قید حیات هستند، حضرت عیسی (علیه السلام) هم که در آسمان چهارم هستند، بنابراین اصلا نقل قولی که رجعت را برگشت از عالم برزخ می داند، شامل حال این عزیزان نمی شود.
موفقق باشید.

کافی;914918 نوشت:
4) قطعا رجعت طبق نقلی که شد، مربوط به عالم برزخ می باشد

کافی;914918 نوشت:
منظور از نکاح و اکل و شرب در نقل مذکور، یعنی زندگی مادی داشتن، که نفی شده، ولی منکر تاثیر گذاری در اشیا و امور خارج از خود نشده و این امر به هیچ وجه تناسخ نیست.


باسلام و تشکر از شما

طبق رساله رتق و فتق علامه حسن زاده دحو الارض های متعدد کره زمین و ظهور انسان هایی مختلف به این معنی است که حشر کلی و انا الیه راجعون واقع نشده و صور اسرافیل دمیده نشده؟ منظورم اینه که یعنی نسل فعلی که ما از سلاله آدم (ع) هستیم همه میمیریم آب کل زمین رو میگیره نسل بعدی انسان خلق میشه. خب الان نسل آدم (ع) در برزخ باید منتظر بمانند تا دحو الارض های متعدد واقع بشه بعد حشر کلی برای نظام طبیعت که بی نهایته بالعرضه صورت بگیره یا نه سیر هر انسانی وجودی و مربوط به نفس خودش هست به این معنا که ما که نسل آدم هستیم طبق سیروجودی نفس عوالم برزخ و قیامت را طی میکنیم و وارد بهشت خالدین فیها ان شاء الله میشویم و هنوز در زمین دحو الارض های متعدد هست. چون علامه حسن زاده میفرماید کسیکه در دنیا برزخ و قیامت و پل صراط را طی کرده بعد از مرگ معطل نمیشه بارها تکرار میکردند کسیکه در دنیا حسب پس د اده چه نیازی هست در آخرت حساب پس بده و به نظرم راه فنا فی الله که عرفا در این عالم دنیا میرسن مسلما از برزخ و قیامت میگذره . و مسئله دیگه آیا قیامت جمعی فقط مختص یک نسل از آدم هست مثلا قیامت جمعی ما با کل انسانها از آدم تا دحو الارض بعدی است؟ این مسائل ذهنم رو مشغول کرده فرصتی شد تا از اطلاعات شما استفاده کنم با تشکر فراوان

Seyyed*;914926 نوشت:

باسلام و تشکر از شما

طبق رساله رتق و فتق علامه حسن زاده دحو الارض های متعدد کره زمین و ظهور انسان هایی مختلف به این معنی است که حشر کلی و انا الیه راجعون واقع نشده و صور اسرافیل دمیده نشده؟ منظورم اینه که یعنی نسل فعلی که ما از سلاله آدم (ع) هستیم همه میمیریم آب کل زمین رو میگیره نسل بعدی انسان خلق میشه. خب الان نسل آدم (ع) در برزخ باید منتظر بمانند تا دحو الارض های متعدد واقع بشه بعد حشر کلی برای نظام طبیعت که بی نهایته بالعرضه صورت بگیره یا نه سیر هر انسانی وجودی و مربوط به نفس خودش هست به این معنا که ما که نسل آدم هستیم طبق سیروجودی نفس عوالم برزخ و قیامت را طی میکنیم و وارد بهشت خالدین فیها ان شاء الله میشویم و هنوز در زمین دحو الارض های متعدد هست. چون علامه حسن زاده میفرماید کسیکه در دنیا برزخ و قیامت و پل صراط را طی کرده بعد از مرگ معطل نمیشه بارها تکرار میکردند کسیکه در دنیا حسب پس د اده چه نیازی هست در آخرت حساب پس بده و به نظرم راه فنا فی الله که عرفا در این عالم دنیا میرسن مسلما از برزخ و قیامت میگذره . و مسئله دیگه آیا قیامت جمعی فقط مختص یک نسل از آدم هست مثلا قیامت جمعی ما با کل انسانها از آدم تا دحو الارض بعدی است؟ این مسائل ذهنم رو مشغول کرده فرصتی شد تا از اطلاعات شما استفاده کنم با تشکر فراوان


بسم الله الرحمن الرحیم
الف: طبق رساله مذکور، قیامت این دوره زمانی حاصل می گردد که مجددا آب کل زمین را فرا گیرد و دوره این آدمیان به سر رسد. و قیامت این نسل و این دوره بر پا می گردد. البته مجددا حق تعالی بر اساس آن که فیاض است شروع به خلقت می کند و روز از نو و روزی از نو، تولدی و توالدی دیگر و...
چنان چه امام باقر (علیه السلام ) می فرمایند: « وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ [=&quot]أَلْفَ‏ [=&quot]أَلْفِ‏ [=&quot]آدَمٍ‏ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ الْآدَمِيِّين‏ [1] سوگند به خدا البته خدا هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفريده، و تو به خدا سوگند دنبال و آخر همه ي اين عالم هايى.»
ب: فرمایش مذکور حضرت علامه هم ناظر به این است که اگر انسان در این دنیا پاک زندگی کند، معطلی در حساب و کتاب قیامتی نخواهد داشت.
موفق باشید.

__________________
پی نوشت:
[1]. ابن بابويه، محمد بن على‏، التوحيد (للصدوق)، ص277، جامعه مدرسين‏، ايران؛ قم‏، 1398ق.

[=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic]

کافی;914939 نوشت:
طبق رساله مذکور، قیامت این دوره زمانی حاصل می گردد که مجددا آب کل زمین را فرا گیرد و دوره این آدمیان به سر رسد. و قیامت این نسل و این دوره بر پا می گردد. البته مجددا حق تعالی بر اساس آن که فیاض است شروع به خلقت می کند و روز از نو و روزی از نو، تولدی و توالدی دیگر و...


خب چرا در سوره تکویر برای قیامت این دوره صحبت از خاموشی خورشید و ستارگان و زلزله شده در صورتیکه این توضیحات قرآن برای قیامت با واژه دحو الارض سازگار نیست؟

Seyyed*;914951 نوشت:

خب چرا در سوره تکویر برای قیامت این دوره صحبت از خاموشی خورشید و ستارگان و زلزله شده در صورتیکه این توضیحات قرآن برای قیامت با واژه دحو الارض سازگار نیست؟

باسمه تعالی
چرا سازگار نیست؟

کافی;914968 نوشت:
باسمه تعالی
چرا سازگار نیست؟

چون علامه در شرح دحو الارض فقط صحبت از فراگفتن خشکی ها توسط آب سخن گفته و نه نابودی خورشید و ستارگان و زلزله و کوه و در ثانی مسئله سیاره زمین فقط مطرحه دیگه چرا قرآن برای قیامت پای ستارگان دیگه رو وسط کشیده؟ (البته لحن استفهامی است خدانکرده طعن به قرآن نیست)

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;913773 نوشت:
ا سلام

علامه حسن زاده در ساله رتق و فتق تعبیری از رجعت دارند با این مضمون:

«اعتقاد به رجعت كه در جوامع روائيه اماميه و كتب كلامى آنان آمده است ، و حتى كتابهاى مستقل در رجعت نوشته اند چنانكه در امامت ، ناظر به همين انطباق و انفتاح دو عظيمه ياد شده است . بدين معنى كه انسان در هر دوره پس از دحوالارض به تولد و پس از تولد به توالد كه بوجود مى آيد نياز به انسان كامل و دستورالعمل انسان ساز دارد، و در ميان آنان انسانهاى كامل كه سفراى الهى اند براى ارشاد آدميان مبعوث مى شوند، و به اختلاف تكون امزجه آنان درجات امامت و نبوت و رسالت آنها متفاوت خواهد بود كه تلك الرسل فضلنا بعضهم على بعض (بقره /254) و لقد فضلنا بعض ‍ النبيين على بعض (اسراء /56) در حق آنان صادق است ؛ و اين سفراى الهى به همان روحانيت سفراى پيشين اند فافهم . پايان عبارت حضرت مولى از رساله رتق و فتق .
منبع:شرح دفتر دل»

اما سؤال آیا رجعت یعنی نبوت و امامت حضرات معصومین برای نسل دیگر از انسان غیر از نسل فعلی که از حضرت آدم(ع) هستند یا رجعت یعنی حکومت معصومین در دوره بعد از ظهور امام مهدی (عج) و قبل از برپایی قیامت کبری عالم ماده؟


سلام
آنچه از استاد صمدی آملی آورده اید یکی از معانی رجعت است معنای دیگری راهم ذکر کرده اند که عبارت است : ورود ارواح مقدسه به عالم ماده و دخل و تصرف در آن که این معنا با رجعت مد نظر شما قرابت بیشتری دارد
یا علیم[/]

محی الدین;915004 نوشت:
سلام
آنچه از استاد صمدی آملی آورده اید یکی از معانی رجعت است معنای دیگری راهم ذکر کرده اند که عبارت است : ورود ارواح مقدسه به عالم ماده و دخل و تصرف در آن که این معنا با رجعت مد نظر شما قرابت بیشتری دارد
یا علیم

سلام
بله کارشناس محترم جناب کافی هم اشاره به همین مطلب داشتند که هر دو معنی برای رجعت ذکر شده ولی به نظرم بیشتر در مورد تاثیر ارواح قوی و معنوی در عالم برزخ نسبت به دنیا در زمان حضرت مهدی مشهورتر باشه گرچه مثلا مرحوم شاه آبادی جنگ بدر رو هم منظور از امداد هزار ملک ، ملک رو ارواح طیبه مؤمنین در عالم مثال دانستند ولی در مجموع قرابت رجعت به زمان امام مهدی شهرت بیشتری داره شاید مطرح کردن رجعت عام برای تاثیر ارواح طیبه در همه اعصار دنیا و رجعت خاص برای همان تاثیر فقط در زمان امام زمان بد تقسیم بندی نباشه.

Seyyed*;914999 نوشت:
چون علامه در شرح دحو الارض فقط صحبت از فراگفتن خشکی ها توسط آب سخن گفته و نه نابودی خورشید و ستارگان و زلزله و کوه و در ثانی مسئله سیاره زمین فقط مطرحه دیگه چرا قرآن برای قیامت پای ستارگان دیگه رو وسط کشیده؟ (البته لحن استفهامی است خدانکرده طعن به قرآن نیست)

بسم الله الرحمن الرحیم
خب سوال شما از بحث تاپیک که مربوط به رجعت بود خارج شده و جنبه کاملا کلامی پیدا نموده و لذا شما می توانید در این زمینه با ایجاد تاپیک جدید از کارشناسان محترم کلام درخواست جواب بفرمایید.
موفق باشید.

کافی;915211 نوشت:
خب سوال شما از بحث تاپیک که مربوط به رجعت بود خارج شده و جنبه کاملا کلامی پیدا نموده و لذا شما می توانید در این زمینه با ایجاد تاپیک جدید از کارشناسان محترم کلام درخواست جواب بفرمایید.
موفق باشید.

سلام علیکم

ضمن تشکر به خاطر راهنمایی های شما اما شبهات معادی رو به طرق مختلف مطرح میکنم اما بزرگواران مسلط به علم کلام در بخش معاد پاسخی که انتظار دارم جمع بین قرآن و عرفان و برهان باشه دریافت نمیکنم بعضا خودشون هم میفرمایند لازمه دوستان دیگه همکاری کنن.

مسئله حشر و قیامت هنوز مشخص نشده حالا اگر برای شما زحمت نیست با توجه به اینکه عرفان و فلسفه شیعه مبنای قرآنی و روایی داره تناقض بین قیامت توصیف شده در قرآن با قیامت دحوالارض رو که علامه فرمودن تشریح بفرمایید.

باتشکر

باسمه النور

عرض سلام و ادب و تشکر از مطالب خوب جنابعالی

کافی;914515 نوشت:
وقتی رتق و فتق جدیدی صورت گیرد و دوره جدیدی از زندگی و حیات در زمین پیدا گردد و انسان های جدیدی افریده گردند، از آن جا که زمین هرگز خالی از حجت نمی باشد، باز هم اولین انسان و آخرین انسان خلیفة الله اند، و آن خلفای الهی و پیامبران و ائمه اطهار (علیهم السلام) از جهت حقیقت با حقیقت انبیاء الهی، و ائمه معصومین (علیهم السلام) در این دوره فعلی یکی هستند. گر چه از نظر فرد و شخصی متعددند.

دیدگاه فوق بر چه مبنایی است؟

حبیبه;915223 نوشت:
باسمه النور

عرض سلام و ادب و تشکر از مطالب خوب جنابعالی

دیدگاه فوق بر چه مبنایی است؟


باسمه تعالی
علیکم السلام
لازمه روایات ناظر به رجعت ائمه (علیهم السلام) + نظریه حضرت علامه در مورد رجعت، چنین نتیجه ای می باشد.

Seyyed*;915217 نوشت:
سلام علیکم

ضمن تشکر به خاطر راهنمایی های شما اما شبهات معادی رو به طرق مختلف مطرح میکنم اما بزرگواران مسلط به علم کلام در بخش معاد پاسخی که انتظار دارم جمع بین قرآن و عرفان و برهان باشه دریافت نمیکنم بعضا خودشون هم میفرمایند لازمه دوستان دیگه همکاری کنن.

مسئله حشر و قیامت هنوز مشخص نشده حالا اگر برای شما زحمت نیست با توجه به اینکه عرفان و فلسفه شیعه مبنای قرآنی و روایی داره تناقض بین قیامت توصیف شده در قرآن با قیامت دحوالارض رو که علامه فرمودن تشریح بفرمایید.

باتشکر


باسمه تعالی
علیکم السلام
به هر حال، طبق مقررات سایت، مباحث کلامی را از کارشناسان محترم کلام باید سوال بفرمایید.
شما تاپیکی مجزا در این زمینه مطرح بفرمایید، حتما متخصصین کلام، شما را راهنمایی خواهند نمود.
موفق باشید
.

باسمه العلیم

کافی;915230 نوشت:
لازمه روایات ناظر به رجعت ائمه (علیهم السلام) + نظریه حضرت علامه در مورد رجعت، چنین نتیجه ای می باشد.

استاد گرامی سؤال حقیر از مبنای دیدگاه حضرت علامّه حسن زاده ی آملی حفظه الله تعالی است.

حبیبه;915235 نوشت:
باسمه العلیم

استاد گرامی سؤال حقیر از مبنای دیدگاه حضرت علامّه حسن زاده ی آملی حفظه الله تعالی است.


باسمه تعالی
چون سیر قهقهرایی محال است.

کافی;915234 نوشت:
باسمه تعالی
علیکم السلام
به هر حال، طبق مقررات سایت، مباحث کلامی را از کارشناسان محترم کلام باید سوال بفرمایید.
شما تاپیکی مجزا در این زمینه مطرح بفرمایید، حتما متخصصین کلام، شما را راهنمایی خواهند نمود.
موفق باشید.

اخوی از جلد آخر اسفار صدرا مبحث معاد که حکمت متعالیه است سوال بپرسم مربوط به کلامه یا فلسفه ؟

Seyyed*;915239 نوشت:
اخوی از جلد آخر اسفار صدرا مبحث معاد که حکمت متعالیه است سوال بپرسم مربوط به کلامه یا فلسفه ؟

باسمه تعالی
باید سوال را دید، ولی به هر حال مبحث معاد، بحث کلامی است.

باسمه العلیم

کافی;915236 نوشت:
باسمه تعالی
چون سیر قهقهرایی محال است.

مقصودتان تناسخ است؟

آیا نظر حضرت علامه به نوعی رفع اشکال تناسخ از عقیده به رجعت است؟

کافی;915240 نوشت:
باسمه تعالی
باید سوال را دید، ولی به هر حال مبحث معاد، بحث کلامی است.

آیت الله جوادی آملی میفرماید نظر فلاسفه نسبت به نظر متکلمین دقیق تره. و نظر عرفا نسبت به هر دو ادق هست. چرا باید در مباحث اعتقادی مثل توحید و معاد به نظرات متوسط متکلمین بسنده کنیم؟ در صورتیکه نظرات ادق و دقیق موجوده؟ مثل تفاوت برهان حدوث با وحدت وجود یا برهان صدیقین.

حبیبه;915241 نوشت:
باسمه العلیم

مقصودتان تناسخ است؟

آیا نظر حضرت علامه به نوعی رفع اشکال تناسخ از عقیده به رجعت است؟


باسمه تعالی
«هیچ آیینه دگر آهن نشد
هیچ نانی گندم خرمن نشد
هیچ انگوری دگر غوره نشد
هیچ میوه پخته باکوره نشد»
[1]
منظور این است موجودي که کمال و فعليت دارد وقتي از حالت قوه به حالت فعليت درآيد ديگر محال است پس از اين فعليت دوباره به قوه باز گردد. به طور کلي هر چه وجودش کامل است در مسير کمال خود به آنچه که وجودش از آن ناقص تر است باز نمي گردد. نفس انسان با مرگش از ماده تجرد پيدا مي کند و موجودي مجرد و مثالي يا عقلي مي گردد و اين دو رتبه ي مثالي يا عقلي بالاتر از رتبه مادي هستند و وجود آنها از وجود ماده قوي تر است، پس محال است نفس پس از مرگ دوباره به ماده تعلق گيرد؛ زيرا اگر چنين باشد لازم مي آيد که از فعل به قوه باز گردد.
موفق باشید.
_____________________
پی نوشت:
[1]. مولوی

باسمه الحق

کافی;915245 نوشت:
منظور این است موجودي که کمال و فعليت دارد وقتي از حالت قوه به حالت فعليت درآيد ديگر محال است پس از اين فعليت دوباره به قوه باز گردد. به طور کلي هر چه وجودش کامل است در مسير کمال خود به آنچه که وجودش از آن ناقص تر است باز نمي گردد. نفس انسان با مرگش از ماده تجرد پيدا مي کند و موجودي مجرد و مثالي يا عقلي مي گردد و اين دو رتبه ي مثالي يا عقلي بالاتر از رتبه مادي هستند و وجود آنها از وجود ماده قوي تر است، پس محال است نفس پس از مرگ دوباره به ماده تعلق گيرد؛ زيرا اگر چنين باشد لازم مي آيد که از فعل به قوه باز گردد.
موفق باشید.

خیر چنین ملازمه ای وجود ندارد، به دلایل عقلی و نیز شواهد نقلی و قرانی مانند زنده شدن عزیر پیامبر(ع)،احیاء اموات به دم مسیحایی عیسی ابن مریم

علی نبینا و آله و علیه السلام،زدن گوشت گاو به بدن مقتول و زنده شدن او( سوره ی بقره) و مانند آن.

از نظر عقلی و فلسفی نیز حضرت علامه طباطبایی(ره) عدم تلازم بازگشت "فعل به قوه" را در بازگشت نفس مجرد به بدن مادی اثبات فرموده اند

که عین فرمایش ایشان چنین است:

".....فرض کنیم که انسانی بعد از مرگش به دنیا برگردد و مجدداً نفسش به ماده تعلق گیرد به ویژه ماده ای که

قبلا متعلَّق به همین نفس بوده،در این شرایط اصل تجرد نفس باطل نمی شود چرا که این نفس قبل از قطع ارتباطش

مجرد بوده است و همچنین مدتی همراه آن به صورت مجرد بوده است و حال او با تعلق دومش دارنده ی همان تجرد

خود است"(علامه طباطبایی،تفسیر المیزان،1417،ج1،ص207)

بنابراین شاید فرمایش حضرت علامه حسن زاده آملی مبنای دیگری داشته باشد(الله اعلم)
[=sans-serif]

حبیبه;915251 نوشت:
باسمه الحق

خیر چنین ملازمه ای وجود ندارد، به دلایل عقلی و نیز شواهد نقلی و قرانی مانند زنده شدن عزیر پیامبر(ع)،احیاء اموات به دم مسیحایی عیسی ابن مریم

علی نبینا و آله و علیه السلام،زدن گوشت گاو به بدن مقتول و زنده شدن او( سوره ی بقره) و مانند آن.

از نظر عقلی و فلسفی نیز حضرت علامه طباطبایی(ره) عدم تلازم بازگشت "فعل به قوه" را در بازگشت نفس مجرد به بدن مادی اثبات فرموده اند

که عین فرمایش ایشان چنین است:

".....فرض کنیم که انسانی بعد از مرگش به دنیا برگردد و مجدداً نفسش به ماده تعلق گیرد به ویژه ماده ای که

قبلا متعلَّق به همین نفس بوده،در این شرایط اصل تجرد نفس باطل نمی شود چرا که این نفس قبل از قطع ارتباطش

مجرد بوده است و همچنین مدتی همراه آن به صورت مجرد بوده است و حال او با تعلق دومش دارنده ی همان تجرد

خود است"(علامه طباطبایی،تفسیر المیزان،1417،ج1،ص207)

بنابراین شاید فرمایش حضرت علامه حسن زاده آملی مبنای دیگری داشته باشد(الله اعلم)
[=sans-serif]


باسمه تعالی
همان طور که در ابتدای تاپیک هم عرض کردم، مسائل علمی معرکه آراست و اختلافات قطعا وجود دارد.

این که آن مبنا عرض شد، دقیقا در تاریخ 1378/11/9، حضرت علامه در ضمن درس مصباح الانس فرمودند:

«ما در تبیین مطلبی، نباید از اصول و امهات مسلمه دست برداریم و آن چه که مسلم است این است که سیر قهقرایی باطل است و نمی شود که بالفعل بالقوه گردد و از طرفی رجعت هم حق است و...»

بعد ایشان در ادامه، همان نظریه خودشان را مطرح نمودند.
موفق باشید.

باسمه الحق

کافی;915258 نوشت:
ما در تبیین مطلبی، نباید از اصول و امهات مسلمه دست برداریم

بله حق با شماست در موضوع رجعت بین علماء اختلاف نظرهایی وجود دارد.

امّا مقصودتان از نقل کلام حضرت علامه ی حسن زاده دامت افاضاته این است که ایشان بازگشت روح به جسم را در نشئه ی دنیایی

(یکی از تعاریف رجعت) بازگشت فعل به قوه دانسته و همین اصل را مبنای نظر خاص خویش در مسئله ی رجعت قرار داده اند؟

حبیبه;915306 نوشت:
بله حق با شماست در موضوع رجعت بین علماء اختلاف نظرهایی وجود دارد.

امّا مقصودتان از نقل کلام حضرت علامه ی حسن زاده دامت افاضاته این است که ایشان بازگشت روح به جسم را در نشئه ی دنیایی

(یکی از تعاریف رجعت) بازگشت فعل به قوه دانسته و همین اصل را مبنای نظر خاص خویش در مسئله ی رجعت قرار داده اند؟

باسلام

ظاهرا در مورد نظریه علامه در مورد نیاز انسان در هر دوره و دحوالارض به حجت و انسان کامل مسئله برگشت ارواح طیبیه اهل بیت به ابدان مادی و جسمانی غیر از ابدان جسمانی سابق مسئله استثناء در مسئله رجعت و حتی اگر مستلزم برگشت فعل به قوه شود استثناء در تناسخ هم شامل شود. در هر صورت باید دید تناسخ یعنی سیر قهقرایی در همان بدن سابق یا در مورد بدنی جدید موضوع عوض میشود که بعید است. در مجموع با توجه به نظرات رجعت و مسائل قرآنی برای جمع بین عدم برگشت فعل به قوه و رد تناسخ ناچار به قبول استثناء هستیم.

حبیبه;915306 نوشت:
باسمه الحق

بله حق با شماست در موضوع رجعت بین علماء اختلاف نظرهایی وجود دارد.

امّا مقصودتان از نقل کلام حضرت علامه ی حسن زاده دامت افاضاته این است که ایشان بازگشت روح به جسم را در نشئه ی دنیایی

(یکی از تعاریف رجعت) بازگشت فعل به قوه دانسته و همین اصل را مبنای نظر خاص خویش در مسئله ی رجعت قرار داده اند؟


باسمه تعالی
بله ظاهر فرمایش ایشان، حاکی از چنین مطلبی است.

Seyyed*;915321 نوشت:
باسلام

ظاهرا در مورد نظریه علامه در مورد نیاز انسان در هر دوره و دحوالارض به حجت و انسان کامل مسئله برگشت ارواح طیبیه اهل بیت به ابدان مادی و جسمانی غیر از ابدان جسمانی سابق مسئله استثناء در مسئله رجعت و حتی اگر مستلزم برگشت فعل به قوه شود استثناء در تناسخ هم شامل شود. در هر صورت باید دید تناسخ یعنی سیر قهقرایی در همان بدن سابق یا در مورد بدنی جدید موضوع عوض میشود که بعید است. در مجموع با توجه به نظرات رجعت و مسائل قرآنی برای جمع بین عدم برگشت فعل به قوه و رد تناسخ ناچار به قبول استثناء هستیم.


باسمه تعالی
محال عقلی استثنا بردار نیست.

جمع بندی
___________________________________________________________
رجعت
پرسش
با توجه به رساله رتق وفتق علامه حسن زاده آملی آیا رجعت یعنی نبوت و امامت حضرات معصومین برای نسل دیگر از انسان غیر از نسل فعلی که از حضرت آدم(ع) هستند؟ یا رجعت یعنی حکومت معصومین در دوره بعد از ظهور امام مهدی (عج) و قبل از برپایی قیامت کبری عالم ماده می باشد؟
پاسخ
در مساله رجعت، بین علما در این زمینه، و نحوه تفسیر آن اختلافاتی وجود دارد و البته روایات فراوانی هم در این رمینه داریم که به همه آن ها نمی شود اعتماد کرد و احادیث غیر موثق و چه بسا جعلی هم وجود دارد.
به عنوان مثال، مرحوم شهید مطهری (رحمة الله علیه) نظر متفاوت چند تن از بزرگان را در کتاب معاد خویش می آورد. ایشان در این زمینه می فرماید:
«از مرحوم آقا شيخ عبدالكريم هم كه راجع به شريعت سنگلجى (كه منكر رجعت بود) سؤال كردند، گويا جواب داده بود: رجعت از ضروريات اسلام نيست، و شايد گفته بود از ضروريات شيعه هم نيست. البته شايد در علماى شيعه يك نفر، دو نفر هم نمى‏ شود پيدا كرد كه رجعت را انكار كنند.
آنهايى هم كه قائل به رجعت هستند:
الف: بعضى به
سبك محدثين معتقدند كه عينا مثل قيامت واقعا همين مرده‏ها از همين خاك زنده مى‏شوند. اين گروه اصلا در مقام توجيه برنمى‏ آيند و بحثى نمى‏ كنند، مى‏ گويند به ما گفته‏ اند رجعت، ما هم مى‏ گوييم رجعت، ما چه مى‏ دانيم كيفيتش چگونه است.
ب: ولى عده‏ اى ديگر مثل مرحوم
فيض كاشانى معتقد هستند كه رجعت نظير اين چيزى است كه امروز علماى ارواح مى‏ گويند كه مثلا كثيراً مشاهده شده كه يك نفر در حال بيدارى، روح ميّتى را به صورت يك شبح و يك جسم خاص رقيقى كه با اين جسم ها فرق داشته [حاضر] كرده و آن را ديده ‏اند. و اگر حرف اينها را قبول نكنيم، نظير اين را اهل مكاشفه زياد گفته ‏اند؛ اهل مكاشفه زياد ادعا مى‏ كنند كه ما در حال خاصى از مكاشفه، ارواح مؤمنين را مشاهده مى‏ كنيم و مى ‏بينيم و مى‏ آيند و با ما حرف مى‏ زنند.
در اخبار و احاديث ما هم اين چيزها خيلى زياد است. يك نمونه اش اينكه وقتى حضرت زهرا (عليها السلام) مى‏ خواستند به دنيا بيايند و زن هاى اهل مكه از كمك كردن به حضرت خديجه (عليها السلام) امتناع كردند، چهار زن آمدند براى اينكه به او كمك بدهند.
پرسيد: شما كى هستيد؟ يكى گفت: من حوّا هستم، ديگرى گفت: من آسيه هستم، ديگرى گفت: من مريم هستم و ... اين همان تجلى كردن و ظاهر شدن روح هاست با بدنهاى مثالى در اين دنياى مادى.
اشخاصى مثل مرحوم فيض كاشانى معتقدند رجعتى كه در آينده خواهد شد، نه اين است كه مرده‏ ها از قبر زنده مى‏ شوند، بلكه معنايش اين است كه عده‏ اى از ارواح در يك وضع خاصى- به همين شكلى كه عرض كردم- در اين دنيا ظاهر مى‏ شوند.
افرادى مثل
مرحوم شاه ‏آبادى و بعضى افراد ديگر معتقدند در بسيارى از مواردى كه در قرآن نام «ملائكه» آمده، مقصودْ همان ارواح ‏اند نه ملائكه‏ اى كه از سنخ انسان نبوده ‏اند. مثلا قرآن تصريح مى ‏كند كه در جنگ بدر يا جنگهاى ديگر گروهى از ملائكه به نصرت مؤمنين آمدند. اين عده مى‏ گويند آن هزار ملائكه‏ اى كه قرآن مى‏ گويد در جنگ بدر آمدند كه شما را يارى كنند (كه يارى‏شان هم به تعبير قرآن فقط براى تقويت قلب بود نه يارى عملى) اينها انسان هايى بودند كه آن ها را رجعت (به همين معنايى كه گفتيم) داده بودند، يعنى انسان هايى بودند كه از عالمى ديگر در اين دنيا ظاهر شده بودند.
حضرت علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) در پاورقی کتاب شرح الفصوص الحکم، چاپ بوستان کتاب، جلد اول در اواخر فص شیثی، آورده اند:
استاد
فاضل تونی (رحمة الله علیه) فرمودند:
رجعت به همین معناست که از نشئه برزخی به عالم شهادت در زمان ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)ظاهر می شوند. نه آن که بیایند، اکل و شرب و نکاح کنند.
و نه چنین است در اخباری که صحت آن ها معلوم نیست، که حضرات ائمه (علیهم السلام) به قدری بعد از رجعت عمر می کنند که ابروی هر یک سفید و هر یک چندین از نوه های خویش را می بینند.
و ما را در رساله رتق و فتق، تحقیقی در رجعت است.

خلاصه نظر دوم آن است که اولیاء الهی همان طور که در این نشئه می توانند به عالم مثال راه یابند و حقائقی را دریافت کنند، با ورود در عالم مثال هم می توانند به این نشئه طبیعی راه یابند و برای دیگران به صورتی متمثل گردند و آثاری ارائه دهند.
ج: حضرت علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) در این زمنیه نیز نظری ارائه داده اند که با توجه به رساله رتق و فتق، خلاصه نظر معظم له این می شود:
وقتی رتق و فتق جدیدی صورت گیرد و دوره جدیدی از زندگی و حیات در زمین پیدا گردد و انسان های جدیدی افریده گردند، از آن جا که زمین هرگز خالی از حجت نمی باشد، باز هم اولین انسان و آخرین انسان خلیفة الله اند، و آن خلفای الهی و پیامبران و ائمه اطهار (علیهم السلام) از جهت حقیقت با حقیقت انبیاء الهی، و ائمه معصومین (علیهم السلام) در این دوره فعلی یکی هستند. گر چه از نظر فرد و شخصی متعددند.
مثلا اگر قائلیم که پیغمبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سیر عروجی اش، متحد با صادر نخستین است، در دوره و کوره دیگری که پیدا می شود، در میان انبیاء آن دوره شخصی ظاهر می شود که در سیر عروجی اش متحد با صادر نخستین است و شخص دیگری ظاهر می شود که مانند امیرالمومنین (صلوات الله علیه) که به منزله نفس آن پیغمبر خاتم در آن دوره است. چنان که در این دوره ما چنین است و همین طور.
به تعبیر دیگر امیرالمومنین آن دوره بر قدم امیر المومنین دوره ماست و همین طور بقیه ائمه دین (صلوات الله علیهم).

_________________________
پی نوشت:
[1]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج4،ص 563-564، انتشارات صدرا.

صواب آن است كه بر مواظبت و ملازمت اعمال خير، كه زبده همه اديان است، اقتصار نمايم و بر آنچه ستوده عقل و پسنديده طبع است، اقبال كنم. پس، از رنجانيدن جانوران و كشتن مردمان و كبر و خشم و خيانت و دزدى احتراز نمودم و فرج را از ناشايست بازداشتم و زبان را از دروغ و فحش و بهتان و غيبت بسته گردانيدم.

تصحیح: حضرت علامه حسن زاده آملی

موضوع قفل شده است