جمع بندی اگر بفهمید اعتقادتان اشتباه بوده ، آیا حاضرید آن را تغییر بدهید؟

تب‌های اولیه

67 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگر بفهمید اعتقادتان اشتباه بوده ، آیا حاضرید آن را تغییر بدهید؟


سلام و عرض ادب
لطفاً دوستان ابتدا متن زیر را بخوانند سپس نظرات خودشون را بفرمایند:

پرسش این است که آیا شما حاضر هستید با کشف اطلاعات جدیدی که مخالف با عقیدهء فعلی شماست ، عقیدهء خود را تغییر بدهید؟
این تغییر هم می تواند شامل بخشی از عقاید بشود و هم شامل کل آن که گزینه های مختلف در نظرسنجی لحاظ شده

مثلاً ممکن است امروز شواهدی به دست بیاورید که بفهمید وضو گرفتن شما اشتباه بوده. آیا حاضرید وضویتان را منطبق با کشفیات جدید ، تغییر بدهید؟
و حالت دوم ، مثلاً امروز دلایلی بیابید که بفهمید مذهب سنی بر حق است نه شیعه. یا اصلاً بفهمید مسیحیت برحق است. آیا حاضرید دین یا مذهبتان را تغییر دهید؟

بخش پرسش از کارشناس و گفتگو با کاربران:
دوستان با توجه به پرسش بالا ، هر توضیحی بر موضوع تاپیک و همچنین نظر خودشان درمورد تغییر در ایده دارند بیان بفرمایند
همچنین کارشناس محترم
(اگر اشکال ندارد بعد از ابراز نظر کاربران) نظرشان را درمورد موضوع تاپیک بطور دقیق و کامل بیان بفرمایند

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مشکور

Reza-D;912739 نوشت:
سلام و عرض ادب
لطفاً دوستان ابتدا متن زیر را بخوانند سپس نظرات خودشون را بفرمایند:

پرسش این است که آیا شما حاضر هستید با کشف اطلاعات جدیدی که مخالف با عقیدهء فعلی شماست ، عقیدهء خود را تغییر بدهید؟
این تغییر هم می تواند شامل بخشی از عقاید بشود و هم شامل کل آن که گزینه های مختلف در نظرسنجی لحاظ شده

مثلاً ممکن است امروز شواهدی به دست بیاورید که بفهمید وضو گرفتن شما اشتباه بوده. آیا حاضرید وضویتان را منطبق با کشفیات جدید ، تغییر بدهید؟
و حالت دوم ، مثلاً امروز دلایلی بیابید که بفهمید مذهب سنی بر حق است نه شیعه. یا اصلاً بفهمید مسیحیت برحق است. آیا حاضرید دین یا مذهبتان را تغییر دهید؟

بخش پرسش از کارشناس و گفتگو با کاربران:
دوستان با توجه به پرسش بالا ، هر توضیحی بر موضوع تاپیک و همچنین نظر خودشان درمورد تغییر در ایده دارند بیان بفرمایند
همچنین کارشناس محترم (اگر اشکال ندارد بعد از ابراز نظر کاربران) نظرشان را درمورد موضوع تاپیک بطور دقیق و کامل بیان بفرمایند


سلام و تشکر@};-

ضمن تشکر از آغازگر تایپیک که بحث خوبی را ایجاد نمودند قبل از اینکه نظرات کاربران عزیز را بشنویم بیان یک نکته ضروری است: وادی تحقیق، وادی ظریف و حساسی است که اقتضائات، لوازم و ابزار خاصی را می طلبد، از جمله لوازم آن، واجدیت قدرت و توانایی تجزیه و تحلیل است که بی شک عموم بدلیل عدم توانایی این امر یا ضعف تجزیه و تحلیل در این مرحله دچار مشکل هستند، دیگر اینکه لازمه مواجهه و مقایسه منطقی و درک صحیح از اندیشه های مقابل و مخالف، آگاهی و اشراف بر اندیشه های اولیه ای است که در آن قرار دارند. زیرا عدم اگاهی دقیق و عمیق از داشته های اعتقادی اولیه، موجب می شود افراد در اولین برخورد و مواجهه با عقاید مخالف و متضاد، مقهور آن عقاید گشته و بدون آنکه فرصت و توان تجزیه و تحلیل منطقی داشته باشند تحت تأثیر اندیشه های جدید قرار بگیرند و همین وضعیت غیراستوار بصورت تسلسل وار در مواجهه های جدید با اندیشه های دیگر تکرار شود.

بعبارتی اگر کسی می خواهد در دیگر اندیشه ها غور و تفحص کند باید ابتدا نسبت به اندیشه ها و داشته های اعتقادی فعلی خود آگاهی نسبی داشته باشد و به سطحی از قدرت تجزیه و تحلیل و مقایسه منطقی رسیده باشد تا قادر باشد در مقام مقایسه اندیشه حق را از باطل، کامل را از ناقص و سره را از ناسره تشخیص دهد و بعبارتٌ اخری در قالب تمثیل کسی که هنوز توان شنا در محدود استخر شهرشان را ندارد و تجربه کافی را نیافته، قطعا در تجربه های بزرگتر نظیر شنا در رودخانه ها و دریاهای مواج با شکست و خطر هلاک مواجه خواهد شد.

منتظر نظرتان دوستان عزیز هستیم ...@};-

سلام
فکر کنم با خوشبینی حداقل 10 درصد جمعیت بتونند عقیدشون رو از بیخ و بن عوض کنند!
جبر جغرافیا و اپی ژنتیک خیلی سنگین هستند!
چون شیرازه ذهن ممکن است از هم گسسته شود
در مورد اول اگه ارکان دین مثل خدا و پیامبر و کتابش رو باور کنم و سیر طولی رسیدن به وضو درست باشه ن تغییر نمی دهم!اونطور که معلومه باید پیرو حجت ها باشیم!اگر حجت چیزی بر ما تمام نشود عذری می توانیم داشته باشیم!
در مورد دوم هم فکر نکنم یهو بتونم کامل تغییر بدم!چون ناخود آگاه و سنگ بنای ذهنی تغییرش خیلی مشکله و حداقل شاید در مدت زمان طولانی و کم کم ممکن بتونم!@};-

[="Tahoma"][="Navy"]

Reza-D;912739 نوشت:
رسش این است که آیا شما حاضر هستید با کشف اطلاعات جدیدی که مخالف با عقیدهء فعلی شماست ، عقیدهء خود را تغییر بدهید؟
این تغییر هم می تواند شامل بخشی از عقاید بشود و هم شامل کل آن که گزینه های مختلف در نظرسنجی لحاظ شده

مثلاً ممکن است امروز شواهدی به دست بیاورید که بفهمید وضو گرفتن شما اشتباه بوده. آیا حاضرید وضویتان را منطبق با کشفیات جدید ، تغییر بدهید؟
و حالت دوم ، مثلاً امروز دلایلی بیابید که بفهمید مذهب سنی بر حق است نه شیعه. یا اصلاً بفهمید مسیحیت برحق است. آیا حاضرید دین یا مذهبتان را تغییر دهید؟


سلام
برای کسی که به اشتباه خود یقین پیدا کرده تقریبا گزینه ای جز پذیرفتن آن نیست
اما مثالهایی که زدید درست نیست
من می گویم اگر یک منکر غیب به اشتباه بودن نظریات مادی گرایانه خود پی ببرد آیا تغییر فکر و عمل می دهد؟
یا اگر یک سنی به حقانیت شیعه پی ببرد آیا شیعه می شود؟
البته کارآسانی هم نیست
تمایلات نفسانی ، آسیبهای اجتماعی و چه بسا مالی و اقتصادی و غیره می تواند فرد را به عقب براند
یا علیم[/]

به نظر من مهم تر از این مسئله که آیا ما اعتقادمان را تغییر میدهیم یا نه، باید بررسی شود که آنهایی که اعتقادشان را تغییر دادند در چه شرایطی بودند و چه عواملی سبب این اتفاق شد و چه عواملی این تغییر را تسهیل و تسریع کرد؛ و اینکه چرا در دنیای امروزی این تغییر نگرش ها به صورت فردی و به ندرت به صورت گسترده آن هم غالبا در مناطق محروم اتفاق میفتد.

از امروزی ترین نمونه این تغییر نگرش های گسترده، میتوان به کشور نیجریه که با تلاش شیخ زکزاکی محقق شد اشاره کرد.

کمی قبل تر تغییر نگرش مردم بوسنیایی توسط ترکان عثمانی بود.

و به همین ترتیب اسلام آوردن مردم کشورهای اندونزی، مالزی و شمال هند، اسلام آوردن اقوام مختلف مانند ترک ها، فارس ها و کرد ها همچنین مردم شمال آفریقا

اگر در زمان خلافت اتحاد مسلمانان از هم نمیپاشید احتمالا کشور کره (در آن زمان شیلا) هم الان کشوری کاملا مسلمان بود.

به نظر بنده بررسی علت این گرایش ها مخصوصا در کشورهایی که اسلام را به صورت مستقیم لمس نکردند و تنها توسط مبلغان و مراودات تجاری تغییر نگرش داده اند، بسیار راهگشا خواهد بود.

پ.ن. اگر کتابی با این مضمون سراغ دارید خوشحال میشم معرفی کنید...

با سلام

این بسته به حقیقت جویی و شخصیت منطقی یا احساسی انسان دارد...

عموما وقتی با یک تناقض برخورد میکنیم ذهن درگیر میشود و بر ناخوداگاه ما اثر میگذارد
حتی شب ها که ما میخوابیم اقا پلیسه بیداره! و مغز ما مدام در حال رشد و رفع تناقضات مداری است
و هر چه قدر موضوع اهمیت داشته باشد و باز هر چه قدر برای ما نیز مهم باشد، به همان میزان در اولویت ذهن قرار میگیرد و این باعث میشود که باورها به مرور زمان تغییر کند...
اما چرا وقتی یک برهان برای صدق یک عقیده اورده میشود کسی ایمان نمی اورد؟
آیا واقعا برهان ها قابل درک نیستند؟ یا انسانها نمیخواهند قبول کنند؟ البته که هر دو هست....
تغییر زمان بر است به خاطر استدلالهای مقابل یا شبهات زیاد...
تغییر زمان بر است به خاطر علاقه و احساس...

اما بیشتر عدم تغییرها به خاطر چیست؟
آیا باید ان قدر استدلال ها قوی باشد تا موجب شکست منطقی استدلالهای طرف مقابل شود؟
مثلا میگویند قران تناقض ندارد..
بعد یک شخصی 900 صفحه کتاب می نویسد و تناقض می اورد...
وقتی حجم تناقضات و استدلالهای طرف، زیاد باشد مغز هنگ میکند... زیرا در یک بازه زمانی محدود و انواع مشغله، نمیتواند انها را در چهارچوب منطقی ذهن خود قرار دهد لذا ذهن قفل میکند و سردرگم میشود... و این سیر میتواند ادامه یابد و همیشه مغزها دچار استرس و تکاپو باشند...
این ذات انسان و مغز است که نمیتواند فکر نکند ان هم راجع به اولویت های زندگی ...

ذهن های ترسو و کنجکاو...

ذهن های ترسو عموما کمتر دچار تغییر عقیده میشوند
اما ذهن های کنجکاو بیشتر
خصوصا زمانی که دروغ و فریب زیاد شود...
خصوصا زمانی که مدعیان دین دروغ بگویند و تابع هوای نفس شوند
خصوصا زمانی که علما و کارشناسان مذهبی دچار دروغگویی و دنیا بیفتند

این موارد باعث میشود ذهن های کنجکاو برای فریب نخوردن به منابع متعدد و کتابهای مختلف رجوع کنند
و همین مطلب زمینه تغییر را فراهم میکند و مسیر را هموار...

احساس فریب خوردگی :

مثلا شما برداشتی از دین در ذهن خود داشتید و بعد متوجه میشوید اشتباه بوده است
و احساس میکنید علما عمدا ان را باز نمیکنند ... چون فکر میکنند قابل پذیرش نیست و لذا احساس میکنید دین را از شما مخفی کرده اند و به نوعی دارند شما را فریب میدهند

مثلا تصور میکردید برده داری منسوخ شده اما متوجه میشوید نشده...
مثلا تصور میکردید باید از اعلم تقلید کرد و بعد متوجه میشوید مخیرید از شش نفر تقلید کنید و این صرفا به خاطر بیان معما گونه شریعت بوده است
و به همین جهت تصور میکنید علما دینشان راحت است اما حاصر نیستند ان را برای شما راحت کنند...
مثلا تصور میکردید ....

شاید اشتباه میکنم؟

بله ما حاضریم تغییر عقیده یا تغییر رفتار داشته باشیم
اما خیلی هامان میگوییم
نکند اشتباه میکنم؟... بگذار تحقیق کنم...
اما اینجا تحقیق سر دراز دارد...

برخی برای تحقیق و تغییر عضو فلان سایت میشود...
مثلا شیعه است میرود سایت وهابی ها... یا سنی ها....یا مسیحی...یا بهایی...
یا برخی به کارشناس ها رجوع میکنند...
اما جالب اینجاست که حتی وقتی قانع نمیشوند باز هم میگویند نکند اشتباه میکنم؟

برخی ها تغییر عقیده میدهند و بعد تحقیق را ادامه میدهند
و برخی بر عقیده ثابت می مانند تا تحقیق نتیجه دهد...

برخی میگویند جنگ جنگ تا رفع شبهه...
برخی میگویند اول رفع شبهه بعد جنگ...
حالا نمیدانم شهدای ما جزو کدام دسته اند؟

پس چرا بقیه تغییر عقیده نمیدن؟

خیلی وقتها فکر میکنم فلان باور اشتباه است اما میگوییم پس چرا کسی تغییر عقیده نمیدهد؟
مگر انها از انچه شما میدانید اگاه نیستند؟

مثلا ایت الله مشکینی راجع به علم امام چیزی میگوید
که بسیاری از عوام شیعه قبول ندارند... و اتفاقا فکر میکنند علما ان را قبول دارند
اصلا در این موارد یک چهارشنبه بازاری حاکم است که نگو و نپرس...

خلاصه برخی میخواهند باور خود را عرضه کنند و در دیگران تغییر ایجاد کنند تا خود در باور خود بیشتر یقیین کنند
یا با تغییر دیگران قبول کنند که خودشان را تغییر دهند...
این افراد تا زمانی که مردم تغییر نکنند تغییر نمیکنند
برخی تنها به دنبال یک عالم میگردند تا به او چنگ بزنند و خود را خلاص کنند...

مثلا
(16)وَ الَّـذيـنَ يُـحاجّونَ فِى ا‌للهِ مِن بَعـدِ مَا اسـتُـجيـبَ لَـه‌‚‌ حُـجَّـتُـهُم داحِـضَـةٌ عِنـدَ رَبِّـهِم وَ عَـلَيـهِم غَـضَـبٌ وَ لَـهُم عَـذابٌ شَـديـدٌ

اصولا وجود برخی مراجع باعث خوشحالی میشود...
فقط یک نمونه: ایت الله صادقی...
علت را باید جستجو کرد... مثلا انچه گفتم میتواند یک علت باشد...

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;912739 نوشت:

مثلاً ممکن است امروز شواهدی به دست بیاورید که بفهمید وضو گرفتن شما اشتباه بوده. آیا حاضرید وضویتان را منطبق با کشفیات جدید ، تغییر بدهید؟

بله حتما.
Reza-D;912739 نوشت:

و حالت دوم ، مثلاً امروز دلایلی بیابید که بفهمید مذهب سنی بر حق است نه شیعه. یا اصلاً بفهمید مسیحیت برحق است. آیا حاضرید دین یا مذهبتان را تغییر دهید؟


دیگه به هیچ دینی اعتماد نمی کنم و با عقل و روش خودم زندگی میکنم.[/]

سلام ...
اقا رضا هم آره و هم نه ...
در برخی جاها نظرم رو عوض میکنم و در برخی جاها رویه نظریه اشتباه خودم پافشاری میکنم .

ببینید اقا رضا ...
فرض کنین که شما میخواین یک ساختمون ۴۰ طبقه بسازین ...
پی ریزی هاتون رو میکنین و شروع به ساختن میکنین ...
۶۰ سال از زندگیتون میگذره و ۳۰ طبقه رو ساختین .
ناگهان یادتون میوفته که در درون پی ریزی یه اشتباه فاحش کردین و اگر دو طبقه دیگه بسازین ساختمون فرو میریزه ...

شما دو تا راه حل دارین .
۱. ۱۰ سال کار کنین تا ساختمون ساخته شدتون رو ویران کنین و از اول شروع به ساخت بنایی جدید کنین ... که به احتمال زیاد سنتون بهنون چنین اجازه ای رو نمیده ... و حتی اگر بتونین ساختمونتون رو بنا کنین ... در نهایت ساختمونی ۱۰ طبقه خواهین داشت .

۲. همین ساختمون و اعتقاداتتون با اینکه میدونین هم غلط هست و هم ناقص هست و هم اشتباه هست رو بپذیرین و باهاش کنار بیاین .

[="Purple"]

Reza-D;912739 نوشت:

سلام و عرض ادب
لطفاً دوستان ابتدا متن زیر را بخوانند سپس نظرات خودشون را بفرمایند:

پرسش این است که آیا شما حاضر هستید با کشف اطلاعات جدیدی که مخالف با عقیدهء فعلی شماست ، عقیدهء خود را تغییر بدهید؟
این تغییر هم می تواند شامل بخشی از عقاید بشود و هم شامل کل آن که گزینه های مختلف در نظرسنجی لحاظ شده

مثلاً ممکن است امروز شواهدی به دست بیاورید که بفهمید وضو گرفتن شما اشتباه بوده. آیا حاضرید وضویتان را منطبق با کشفیات جدید ، تغییر بدهید؟
و حالت دوم ، مثلاً امروز دلایلی بیابید که بفهمید مذهب سنی بر حق است نه شیعه. یا اصلاً بفهمید مسیحیت برحق است. آیا حاضرید دین یا مذهبتان را تغییر دهید؟

بخش پرسش از کارشناس و گفتگو با کاربران:
دوستان با توجه به پرسش بالا ، هر توضیحی بر موضوع تاپیک و همچنین نظر خودشان درمورد تغییر در ایده دارند بیان بفرمایند
همچنین کارشناس محترم
(اگر اشکال ندارد بعد از ابراز نظر کاربران) نظرشان را درمورد موضوع تاپیک بطور دقیق و کامل بیان بفرمایند

سلام ...
در فرعیات و احکامی که وظیفه مون تقلید و یادگیریه بله ولی در قواعد و اصول خیر
بالاخره هر انسانی ممکنه توی یادگیری یه چیزهایی اشنباه برداشت کرده باشه طبیعتا بعد از فهمیدن اشتباه سعی در درست انجام دادنش میکنه (مثلا مثال وضو)
اما در مورد اصل دین خیر!!!!
در ریاضی و فیزیک و کلا هرعلمی
هرکدوم یه قواعد خاصی وجود داره که اثبات شده ن!
قوانین فیزیک استدلال های ریاضی و ....
شما نمی تونید بگید نه من از این اصل استفاده نمیکنم
چون قاعده ش اینه!!
شما فقط بااین قواعد به جواب میرسید
شما میتونید برای حل مسائل راههای مختلفی استفاده کنید ولی برای رسیدن به جواب حتما و حتما باید از اون قواعد استفاده کنید و اگر باز جایی اشتباه کنید به جواب مدنظر نمی رسین و برمی گردین تصحیح میکنید
اینجام همین اتفاق میفته بنابراین در اصل قضیه خیر چون زیربنای اعتقادی مونه وحقانیتش اثبات شده س![/]

Reza-D;912739 نوشت:
مثلاً ممکن است امروز شواهدی به دست بیاورید که بفهمید وضو گرفتن شما اشتباه بوده. آیا حاضرید وضویتان را منطبق با کشفیات جدید ، تغییر بدهید؟

@};-به نام خدا@};-

سلام

بله .. اتفاقا این مسئله برای بنده پیش آمده و یه مدت وضو میگرفتم بعدا فهمیدم آب باید به کف دست هم برسه قبلش نمیدونستم ،

و همچنین فهمیدم میشه دست رو زیر شیر آب (از بالا به پایین) شست و حتما مسح کشیدن لازم نیست و ... .

Reza-D;912739 نوشت:
و حالت دوم ، مثلاً امروز دلایلی بیابید که بفهمید مذهب سنی بر حق است نه شیعه. یا اصلاً بفهمید مسیحیت برحق است. آیا حاضرید دین یا مذهبتان را تغییر دهید؟


این هم بله ... اما به شرط اینکه به حق الیقین و عین الیقین نرسیده باشه طرف ... فقط به علم الیقین رسیده باشه.. @};-

با سلام و امید به اینکه استارتر تاپیک از ما دلخور نباشن....عرض کنم که، مشکل اصلی قبول این مورد هست که اعتقاداتی که یک عمر داشتیم باطل بوده...این مورد هست که دشواره و غول مرحله ی آخره، هرچند ابتدای مسیره:)
مثلا به طرف صدها دلیل می آریم که قرآن کلام خدا نیست به فرض، طرف اصلا نمی تونه بپذیره که بله قرآن کلام خدا نیست که حالا بعدش بخواهد طبق عقیده ای دیگه زندگی کنه یا نه...یعنی هرچی دلیل می آریم...بهانه می آره...ادا اصول می آره...ارجاعت می ده به این و اون...آخر سر هم احتمالا بکه، اصلا دلم می گه این عقیده درسته...پس اصلا پذیرش اینکه عقیدمون باطل بوده یا نه در مرحله اول خیلی دشواره...البته نسبیه، عقیده داریم تا عقیده...اینکه وضومون باطل بوده، که خوب پذیریشش سخت نیست مثلا...خوب وقتی فهمیدیم و قلبا و عقلا پذیریفتیم که عقیدمون باطله...حالا زمان می رسه که آیا باید رفتارمون رو بر مبنای عقیده ی جدید بزاریم یا نه...این هم نسبیه..نمی شه کلی نظر داد...یک چی مثل وضو طبیعی هست که خوب بفهمیم اشتباه بوده، تغییر رفتار می دید...ولی اگر بفهمیم مثلا خدایی نیست...آیا بازم حاظریم نماز خوندنمون رو ترک کنیم؟ترک نماز به هر دلیلی برای بعضی ها دشواره...در کل این سوال نسبیه و نمی شه یک قاعده و جواب کلی داد...ولی به نظر دشوارتر اینه که بپذیریم عقیدمون باطل بوده....مثلا بنده یک تاپیک معرفی می کنم، همین تاپیک کفایت می کنه که ما بفهمیمی که قرآن کلام خدا نیست...ولی درصد بسیار بسیار ناچیزی می پذیرن و قبول می کنن این حقیقت رو و بقیه مدام بهانه می آرن و با کلمات بازی می کنن و خودشون رو به اون راه می زنن....اینم لینکش...پیام های بنده رو از ابتدا بخونید، اگر مایل بودید....
http://www.askdin.com/showthread.php?t=58463&page=2

محی الدین;913823 نوشت:
اما مثالهایی که زدید درست نیست

چرا درست نیست محی الدین عزیز؟

محی الدین;913823 نوشت:
من می گویم اگر یک منکر غیب به اشتباه بودن نظریات مادی گرایانه خود پی ببرد آیا تغییر فکر و عمل می دهد؟
یا اگر یک سنی به حقانیت شیعه پی ببرد آیا شیعه می شود؟
قطعاً اینها نیز مد نظر من بوده
اما مخاطب من در این سایت عموماً شیعه هستند
منتهی کسی که این تاپیک را می خواند دیگر خودش باید بداند که سوال درمورد اعتقاد او نیز هست

محی الدین;913823 نوشت:
تمایلات نفسانی ، آسیبهای اجتماعی و چه بسا مالی و اقتصادی و غیره می تواند فرد را به عقب براند
درست است
و البته من بیشتر با بخش تمایلات نفسانی کار دارم که به خواست خود شخص برمیگردد
موارد دیگر به نوعی عارضی هستند و مد نظر من نیستند

shsina;913827 نوشت:
به نظر من مهم تر از این مسئله که آیا ما اعتقادمان را تغییر میدهیم یا نه، باید بررسی شود که آنهایی که اعتقادشان را تغییر دادند در چه شرایطی بودند و چه عواملی سبب این اتفاق شد و چه عواملی این تغییر را تسهیل و تسریع کرد؛ و اینکه چرا در دنیای امروزی این تغییر نگرش ها به صورت فردی و به ندرت به صورت گسترده آن هم غالبا در مناطق محروم اتفاق میفتد

توضیحات شما خیلی عالی بود سینا جان ، لذت بردم
از منظری متفاوت به موضوع نگاه کردید که حتماً جای کار بیشتر دارد
باز هم درموردش صحبت خواهم کرد. البته درمورد کتاب ، خیر موردی نمی شناسم برادر

و طاها;913871 نوشت:
حتی شب ها که ما میخوابیم اقا پلیسه بیداره!

:Nishkhand:

و طاها;913875 نوشت:
ذهن های ترسو و کنجکاو...

ذهن های ترسو عموما کمتر دچار تغییر عقیده میشوند
اما ذهن های کنجکاو بیشتر
خصوصا زمانی که دروغ و فریب زیاد شود...
خصوصا زمانی که مدعیان دین دروغ بگویند و تابع هوای نفس شوند
خصوصا زمانی که علما و کارشناسان مذهبی دچار دروغگویی و دنیا بیفتند

این موارد باعث میشود ذهن های کنجکاو برای فریب نخوردن به منابع متعدد و کتابهای مختلف رجوع کنند
و همین مطلب زمینه تغییر را فراهم میکند و مسیر را هموار...

عالی بود گل
نکته اینکه این تغییرپذیری در ذهن های کنجکار ، هم می تواند نقطهء مثبت باشد و هم نقطهء منفی

و طاها;913875 نوشت:
ذهن های ترسو و کنجکاو...

ذهن های ترسو عموما کمتر دچار تغییر عقیده میشوند
اما ذهن های کنجکاو بیشتر
خصوصا زمانی که دروغ و فریب زیاد شود...
خصوصا زمانی که مدعیان دین دروغ بگویند و تابع هوای نفس شوند
خصوصا زمانی که علما و کارشناسان مذهبی دچار دروغگویی و دنیا بیفتند

این موارد باعث میشود ذهن های کنجکاو برای فریب نخوردن به منابع متعدد و کتابهای مختلف رجوع کنند
و همین مطلب زمینه تغییر را فراهم میکند و مسیر را هموار...


و طاها;913880 نوشت:
احساس فریب خوردگی :

مثلا شما برداشتی از دین در ذهن خود داشتید و بعد متوجه میشوید اشتباه بوده است
و احساس میکنید علما عمدا ان را باز نمیکنند ... چون فکر میکنند قابل پذیرش نیست و لذا احساس میکنید دین را از شما مخفی کرده اند و به نوعی دارند شما را فریب میدهند

مثلا تصور میکردید برده داری منسوخ شده اما متوجه میشوید نشده...
مثلا تصور میکردید باید از اعلم تقلید کرد و بعد متوجه میشوید مخیرید از شش نفر تقلید کنید و این صرفا به خاطر بیان معما گونه شریعت بوده است
و به همین جهت تصور میکنید علما دینشان راحت است اما حاصر نیستند ان را برای شما راحت کنند...
مثلا تصور میکردید ....


و طاها;913882 نوشت:
ما حاضریم تغییر عقیده یا تغییر رفتار داشته باشیم
اما خیلی هامان میگوییم
نکند اشتباه میکنم؟... بگذار تحقیق کنم...
اما اینجا تحقیق سر دراز دارد...

برخی برای تحقیق و تغییر عضو فلان سایت میشود...
مثلا شیعه است میرود سایت وهابی ها... یا سنی ها....یا مسیحی...یا بهایی...
یا برخی به کارشناس ها رجوع میکنند...
اما جالب اینجاست که حتی وقتی قانع نمیشوند باز هم میگویند نکند اشتباه میکنم؟

برخی ها تغییر عقیده میدهند و بعد تحقیق را ادامه میدهند
و برخی بر عقیده ثابت می مانند تا تحقیق نتیجه دهد...

برخی میگویند جنگ جنگ تا رفع شبهه...
برخی میگویند اول رفع شبهه بعد جنگ...
حالا نمیدانم شهدای ما جزو کدام دسته اند؟


این سه پست را یادداشت کرده ام به عنوان یکی از بهترین الگوها برای حرکتی که چند وقتی است قصد انجامش را دارم
اینکه دینم را خودم بشناسم و گفته های سایرین برایم وسیله باشد ، نه هدف
بهترین عنوانی که میشود به این سه پست داد این است:
"چراغ راه"

Im_Masoud.Freeman;913894 نوشت:
دیگه به هیچ دینی اعتماد نمی کنم و با عقل و روش خودم زندگی میکنم

چرا مسعود جان؟
فرض کن تا امروز فکر می کردی شیر قرمز است
اما امروز فهمیدی اشتباه می کردی و شیر سفید است
آیا باید بگوئی خب حالا که اینطور شد ، اصلاً شیر بنفش است؟!

ترگل;913919 نوشت:
در فرعیات و احکامی که وظیفه مون تقلید و یادگیریه بله ولی در قواعد و اصول خیر
بالاخره هر انسانی ممکنه توی یادگیری یه چیزهایی اشنباه برداشت کرده باشه طبیعتا بعد از فهمیدن اشتباه سعی در درست انجام دادنش میکنه (مثلا مثال وضو)
اما در مورد اصل دین خیر!!!!
خواهر گرامی
بحث این نیست که قواعد اشتباه باشند
مثلاً می فرمائید درمورد فلان قانون فیزیک ، وقتی صحت یک قانون اثبات شد ، دیگر دلیلی برای تغییر وجود ندارد
خب سوال اینجاست که آیا در قواعد مورد نظر ما ، صحت آن قانون واقعاً اثبات شده ، یا این تصور ماست که اثبات شده؟
مگر اینکه منظور شما این باشد که برای شما درستی قواعد شیعه یطور قطع و یقین اثبات شده

خب حالا سوال را جور دیگری از شما می پرسم
آیا اگر متوجه بشوید که آنچه از نظر شما قواعد صحیح و بلاشک بوده ، برعکس تصورتان اشتباه بوده و قاعدهء درست چیز دیگری است
در آن صورت آیا حاضرید تغییر عقیده بدهید؟

*صفا*;913940 نوشت:
این هم بله ... اما به شرط اینکه به حق الیقین و عین الیقین نرسیده باشه طرف ... فقط به علم الیقین رسیده باشه
احسنت @};-

پارسا مهر;913984 نوشت:
امید به اینکه استارتر تاپیک از ما دلخور نباشن....
جناب پارسامهر
نمی دانم یادتان میاید یا نه؟
اما زمانی که تازه عضو اسک دین شده بودید ، خیلی جاها من از شما دفاع کردم و در بحث ، همسو با شما نظر می دادم
یا اگر جایی هم با شما هم عقیده نبوده ، اما از مصاحبت با شما لذت می بردم

به این دلیل که آن موقع ها خیلی زیباتر و با احترام بیشتر بحث میکردید
متاسفانه جدیداً همان روحیه ای را پیدا کرده اید که بعضاً به آن انتقاد دارید
اینکه سعی دارید عقیدهء خود را با زور و اجبار به طرف مقابل بقبولانید!
دلیلش را هم در پاراگراف بعدی عرض میکنم

پارسا مهر;913984 نوشت:
مثلا به طرف صدها دلیل می آریم که قرآن کلام خدا نیست به فرض، طرف اصلا نمی تونه بپذیره که بله قرآن کلام خدا نیست
اگر بفهمیم مثلا خدایی نیست...آیا بازم حاظریم نماز خوندنمون رو ترک کنیم؟
موضوع تاپیک این است:
آیا
"شما" حاضرید.........

دوست خوبم ، الان این شما هستید که باید تغییر عقیدهء خود را بررسی کنید
و بگوئید آیا اگر بفهمید اشتباه است ، حاضر هستید آن را تغییر بدهید یا نه؟
یعنی اگر بفهمید حرفهایتان درمورد اینکه قرآن کلام خدا نیست اشتباه بوده ، آیا حاضرید تغییر عقیده و تغییر مسیر بدهید؟

من تغییر دادم.سخت بود.

[="Purple"]

Reza-D;914005 نوشت:
[=#00
[/COLOR]

خواهر گرامی
بحث این نیست که قواعد اشتباه باشند
مثلاً می فرمائید درمورد فلان قانون فیزیک ، وقتی صحت یک قانون اثبات شد ، دیگر دلیلی برای تغییر وجود ندارد
خب سوال اینجاست که آیا در قواعد مورد نظر ما ، صحت آن قانون واقعاً اثبات شده ، یا این تصور ماست که اثبات شده؟
مگر اینکه منظور شما این باشد که برای شما درستی قواعد شیعه یطور قطع و یقین اثبات شده

خب حالا سوال را جور دیگری از شما می پرسم
آیا اگر متوجه بشوید که آنچه از نظر شما قواعد صحیح و بلاشک بوده ، برعکس تصورتان اشتباه بوده و قاعدهء درست چیز دیگری است
در آن صورت آیا حاضرید تغییر عقیده بدهید؟

اقای ماندگاری یه حرف جالبی زدن
میگفتن یه چیزایی هست که ما اونا رو پذیرفتیم و دلیلش بیان شده
یه سری احکامی م هست که خب توضیحی داده نشده
چرا دنبال اثبات همه چیز هستیم
به حکمت خدا و عالم بودنش ایمان داشته باشیم و بدون علت بپذیریم اگه قبول داریم
واقعا من همیشه واسم سوال بوده چرا دنبال اثبات همه چیز میگردین؟!!
اگه برای محکم کردن عقایده که خب چرا با اثبات دوباره یه سری قواعد میخواین به این برسین؟!!!
ببینید مثلا من میگم این قاعده فیزیک رو قبول ندارم
یا فلان استدلال ریاضی به چه دلیله؟!!
یه وقتی هست خب توضیح میدن منم میفهمم و قانع میشم!!
یه زمانم هست نیازی به توضیح نیست چون قاعده کاره و اصلا گیریم توضیح بدن شاید اصلا یک کلمه شو نفهمم
حالا چه اصراری هست به دونستنش؟!!![/]

ترگل;914012 نوشت:

چرا دنبال اثبات همه چیز هستیم
به حکمت خدا و عالم بودنش ایمان داشته باشیم و بدون علت بپذیریم اگه قبول داریم
واقعا من همیشه واسم سوال بوده چرا دنبال اثبات همه چیز میگردین؟!!
اگه برای محکم کردن عقایده که خب چرا با اثبات دوباره یه سری قواعد میخواین به این برسین؟!!!
ببینید مثلا من میگم این قاعده فیزیک رو قبول ندارم
یا فلان استدلال ریاضی به چه دلیله؟!!
یه وقتی هست خب توضیح میدن منم میفهمم و قانع میشم!!
یه زمانم هست نیازی به توضیح نیست چون قاعده کاره و اصلا گیریم توضیح بدن شاید اصلا یک کلمه شو نفهمم
حالا چه اصراری هست به دونستنش؟!!!

اینی که شما میگید "اسلام" نیست بلکه شاید مسیحیت (طبق ادعای این آقا) هست!!! در اسلام شما باید "ایمان" و "اثبات" رو با هم داشته باشید، این تنها یکی از دلایلی هست که باعث میشه "اسلام" آخرین و کامل ترین دین الهی باشه، دینی که ۱۰۰۰ سال بعد هم احکامش "باید" قابل اثبات باشن در غیر این صورت این دین دیگر آخرین دین و کاملترین دین الهی نیست. و مردم کم کم از آن روی گردان خواهند شد و این خلاف وعده ی صریح خداوند است.

فرض کنید شما گاو پرست در هند به دنیا آمده اید، خب با این فرمول باید بیخیال بشید و به حکمت خداوند احترام بزارید. این افرادی هم که هر روز به اسلام گرایش پیدا میکنن هم نباید این کار رو بکنن و به قول ما کافر باقی بمونن.

پ.ن. دوستان اگر براشون مقدور بود حتما ویدئو بالا رو نگاه کنن؛ خالی از لطف نخواهد بود.

ترگل;914012 نوشت:
اقای ماندگاری یه حرف جالبی زدن
میگفتن یه چیزایی هست که ما اونا رو پذیرفتیم و دلیلش بیان شده
یه سری احکامی م هست که خب توضیحی داده نشده
چرا دنبال اثبات همه چیز هستیم
به حکمت خدا و عالم بودنش ایمان داشته باشیم و بدون علت بپذیریم اگه قبول داریم
واقعا من همیشه واسم سوال بوده چرا دنبال اثبات همه چیز میگردین؟!!
اگه برای محکم کردن عقایده که خب چرا با اثبات دوباره یه سری قواعد میخواین به این برسین؟!!!
ببینید مثلا من میگم این قاعده فیزیک رو قبول ندارم
یا فلان استدلال ریاضی به چه دلیله؟!!
یه وقتی هست خب توضیح میدن منم میفهمم و قانع میشم!!
یه زمانم هست نیازی به توضیح نیست چون قاعده کاره و اصلا گیریم توضیح بدن شاید اصلا یک کلمه شو نفهمم
حالا چه اصراری هست به دونستنش؟!!!

قبل از پاسخ ، لطفاً این نکته را مد نظر داشته باشید که من نمی خواهم نظرم را به شما تحمیل کنم

خب بنده برای پاسخ به شما ، سوالی می پرسم از حضورتان
آیا همین حق را به سنی ها ، مسیحی ها ، یهودی ها ، زرتشتی ها ، بی خدایان ، شیطان پرست ها و......
می دهید که بگویند:
"چرا به دنبال اثبات همه چیز هستیم؟"

جدای از اختلاف نظرهایی که با حاج آقا ماندگاری دارم ، اما فکر میکنم شما منظور ایشان را بد متوجه شدید
بعضی احکام هستند که واقعاً نمی شود دلیل کامل برای آنها پیدا کرد
مثلاً چرا روزه باید 30 روز باشد؟
چرا نماز یومیه 17 رکعت است؟
چرا در هر رکعت دو سجده؟ اصلاً چرا سجده این شکلی است؟
و........

برای این احکام دلایلی بیان میشود ، اما بیشتر این دلایل ، صرفاً برداشت های علما از آیات و روایات است
و علل اصلی وضع این احکام ، بجز معصومین(ع) بر دیگران به درستی آشکار نیست
لذا منظور حاج آقا ماندگاری این نوع از احکام است
ایشان میگویند شما ابتدا به خالق اطمینان پیدا کنید
بعد به پیامبرش و امامانش ، و بعد هم مطمئن شوید که احکام خدا درست دارد وضع میشود
اما دیگر نیاز نیست وارد تک تک جزئیات بشوید

سوال من هم درمورد اینها نبود که برویم ببینیم مثلاً چرا در وضو اول باید صورت را بشوئیم!
من پرسیدم ولاً اگر بفهمید احکامی که به کار می بردیم اشتباه بوده چه می کنید؟
ثانیاً اگر بفهمید قواعد اصلی که به آن معتقد بودید اشتباه بوده چه میکنید؟

[="Purple"]

shsina;914019 نوشت:
اینی که شما میگید "اسلام" نیست بلکه شاید مسیحیت (طبق ادعای این آقا) هست!!! در اسلام شما باید "ایمان" و "اثبات" رو با هم داشته باشید، این تنها یکی از دلایلی هست که باعث میشه "اسلام" آخرین و کامل ترین دین الهی باشه، دینی که ۱۰۰۰ سال بعد هم احکامش "باید" قابل اثبات باشن در غیر این صورت این دین دیگر آخرین دین و کاملترین دین الهی نیست. و مردم کم کم از آن روی گردان خواهند شد و این خلاف وعده ی صریح خداوند است.

فرض کنید شما گاو پرست در هند به دنیا آمده اید، خب با این فرمول باید بیخیال بشید و به حکمت خداوند احترام بزارید. این افرادی هم که هر روز به اسلام گرایش پیدا میکنن هم نباید این کار رو بکنن و به قول ما کافر باقی بمونن.

پ.ن. دوستان اگر براشون مقدور بود حتما ویدئو بالا رو نگاه کنن خالی از لطف نخواهد بود.

اگه منطورتون احکامه که خیر لازم نیست اثبات بشه
خیلی از چیزها لزومی نداره فلسفه شو بدونیم
مهم اینه دستور خداست و ما معتقدیم که خداوند حکیم هست و هیچ کاری ش بدون حکمت نیست
بنابراین اگه پذیرفتیم باید عمل کنیم بی چون و چرا
اگرم منظور اصول اصلی دین هست که به واسطه عقل میتونیم به فلسفه ش پی ببریم و جزییاتش رو در روایات بخونیم[/]

[="Purple"]

Reza-D;914020 نوشت:
قبل از پاسخ ، لطفاً این نکته را مد نظر داشته باشید که من نمی خواهم نظرم را به شما تحمیل کنم

خب بنده برای پاسخ به شما ، سوالی می پرسم از حضورتان
آیا همین حق را به سنی ها ، مسیحی ها ، یهودی ها ، زرتشتی ها ، بی خدایان ، شیطان پرست ها و......
می دهید که بگویند:
"چرا به دنبال اثبات همه چیز هستیم؟"

جدای از اختلاف نظرهایی که با حاج آقا ماندگاری دارم ، اما فکر میکنم شما منظور ایشان را بد متوجه شدید
بعضی احکام هستند که واقعاً نمی شود دلیل کامل برای آنها پیدا کرد
مثلاً چرا روزه باید 30 روز باشد؟
چرا نماز یومیه 17 رکعت است؟
چرا در هر رکعت دو سجده؟ اصلاً چرا سجده این شکلی است؟
و........

برای این احکام دلایلی بیان میشود ، اما بیشتر این دلایل ، صرفاً برداشت های علما از آیات و روایات است
و علل اصلی وضع این احکام ، بجز معصومین(ع) بر دیگران به درستی آشکار نیست
لذا منظور حاج آقا ماندگاری این نوع از احکام است
ایشان میگویند شما ابتدا به خالق اطمینان پیدا کنید
بعد به پیامبرش و امامانش ، و بعد هم مطمئن شوید که احکام خدا درست دارد وضع میشود
اما دیگر نیاز نیست وارد تک تک جزئیات بشوید

سوال من هم درمورد اینها نبود که برویم ببینیم مثلاً چرا در وضو اول باید صورت را بشوئیم!
من پرسیدم ولاً اگر بفهمید احکامی که به کار می بردیم اشتباه بوده چه می کنید؟
ثانیاً اگر بفهمید قواعد اصلی که به آن معتقد بودید اشتباه بوده چه میکنید؟

من هم عرض کردم
در احکام بله
در اصول خیر
ضمنا جواب من به شما و جناب shsinaیکیه :)[/]

ترگل;914029 نوشت:

اگه منطورتون احکامه که خیر لازم نیست اثبات بشه
خیلی از چیزها لزومی نداره فلسفه شو بدونیم
مهم اینه دستور خداست و ما معتقدیم که خداوند حکیم هست و هیچ کاری ش بدون حکمت نیست
بنابراین اگه پذیرفتیم باید عمل کنیم بی چون و چرا
اگرم منظور اصول اصلی دین هست که به واسطه عقل میتونیم به فلسفه ش پی ببریم و جزییاتش رو در روایات بخونیم

اشتباه بودن "اصل" احکام ثابت میکنه که خداوند "احکام" هم حکیم نیست، پس باید "اصل" احکام هم "اثبات" بشن. خیلی از همین احکام هستند که باعث دور شدن مردم از دین میشند.

ترگل;914034 نوشت:
در اصول خیر

چرا؟
اگر امکان دارد و مایل هستید ، دلیلش را بفرمائید
چرا حتی اگر به اشتباه بودن اصول خود پی ببرید ، باز هم حاضر به تغییرِ آنها نیستید؟

Reza-D;912739 نوشت:

سلام و عرض ادب
لطفاً دوستان ابتدا متن زیر را بخوانند سپس نظرات خودشون را بفرمایند:

پرسش این است که آیا شما حاضر هستید با کشف اطلاعات جدیدی که مخالف با عقیدهء فعلی شماست ، عقیدهء خود را تغییر بدهید؟
این تغییر هم می تواند شامل بخشی از عقاید بشود و هم شامل کل آن که گزینه های مختلف در نظرسنجی لحاظ شده

مثلاً ممکن است امروز شواهدی به دست بیاورید که بفهمید وضو گرفتن شما اشتباه بوده. آیا حاضرید وضویتان را منطبق با کشفیات جدید ، تغییر بدهید؟
و حالت دوم ، مثلاً امروز دلایلی بیابید که بفهمید مذهب سنی بر حق است نه شیعه. یا اصلاً بفهمید مسیحیت برحق است. آیا حاضرید دین یا مذهبتان را تغییر دهید؟

بخش پرسش از کارشناس و گفتگو با کاربران:
دوستان با توجه به پرسش بالا ، هر توضیحی بر موضوع تاپیک و همچنین نظر خودشان درمورد تغییر در ایده دارند بیان بفرمایند
همچنین کارشناس محترم
(اگر اشکال ندارد بعد از ابراز نظر کاربران) نظرشان را درمورد موضوع تاپیک بطور دقیق و کامل بیان بفرمایند

باسلام بله بنده حاضرم
عقل حکم می کند وقتی آگاهی که برمبنای منبع معتبر باشد,,به مابرسد,بدون هیچ تعصبی دیدگاه غلط خود را تغیر بدهیم,کمااینکه خود بنده نیز بعد از پی بردن به اشتباهم وبیشتر شدن آگاهی هایم دریک سری زمینه ها خود را تغیر داده,متاسفانه بعضی اشتباهات جبران ناپذیر هستند ,پس باید سعی نماییم هرچه زودتر به حدی از رشد وآگاهی برسیم که اشتباهات جبران ناپذیر را رقم نزنیم

[="Purple"]

shsina;914037 نوشت:
اشتباه بودن "اصل" احکام ثابت میکنه که خداوند هم حکیم نیست، پس باید "اصل" احکام هم "اثبات" بشن. خیلی از همین احکام هستند که باعث دور شدن مردم از دین میشند.

پس شما کلا به حکیم بودن خدام شک دارین
وقتی به خود خدا ایراد بگیریم میخوایم قوانینشو قبول کنیم و زیربار بریم؟!!!!!!![/]

[="Purple"]

Reza-D;914042 نوشت:
چرا؟
اگر امکان دارد و مایل هستید ، دلیلش را بفرمائید
چرا حتی اگر به اشتباه بودن اصول خود پی ببرید ، باز هم حاضر به تغییرِ آنها نیستید؟

عرض کردم اصلا چنین چیزی رخ نمیده که بخوام تغییر بدم من هیچوقت توی اصلش شک نمیکنم
ولی توی چیزهایی که خودم باید یادمیگرفتم و مقلد بودم و در واقع به اموخته های خودم شک میکنم!
شما میگین حتی باید در مورد اصلش هم کنجکاوی کنیم و حتماااا باید اثبات بشه
اما من میگم خیر لازم نیست در یه حدی لازمه ولی نه اینکه انتطار داشته باشیم ریز جزییات رو بدونیم تا شاید ایمان بیاوریم!!!!!!

ما با حکم عقل نبوت پیامبر رو اثبات می کنیم بعدش احکام و بقیه جزییات رو از طریق اثبات می کنیم[/]

ترگل;914052 نوشت:

پس شما کلا به حکیم بودن خدام شک دارین
وقتی به خود خدا ایراد بگیریم میخوایم قوانینشو قبول کنیم و زیربار بریم؟!!!!!!!

خدایی که اسلام به ما معرفی میکنه، خودتون رو بزارید جای یک کافر، نه یک مسلمان

اگر با یک کافر درباره اسلام صحبت کنید اکثر نقد هایش و شاید مهم ترین اونها را به احکام اسلام وارد میکنه، و اگر شما نتونید این احکام رو با دلایل "عقلی" و "منطقی" برایش ثابت کنید باید قید مسلمان شدنش را بزنید.

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;914005 نوشت:

چرا مسعود جان؟

دلم می خواد.:khandeh!:
Reza-D;914005 نوشت:

فرض کن تا امروز فکر می کردی شیر قرمز است
اما امروز فهمیدی اشتباه می کردی و شیر سفید است
آیا باید بگوئی خب حالا که اینطور شد ، اصلاً شیر بنفش است؟!

نه نمیگم شیر بنفش است

میگم رنگی به شیر میزنم که خودم خوشم میاد.[/]

ترگل;913919 نوشت:

سلام ...
در فرعیات و احکامی که وظیفه مون تقلید و یادگیریه بله ولی در قواعد و اصول خیر

من فکر میکنم که در اصول دین باید تحقیق کرد و در فروع دین باید تقلید کرد ( یعنی اینجوری بهمون یاد دادن )

وقتی من باید در مورد اصول دینم تحقیق کنم بالاجبار باید گزاره های مختلف و نظرات مختلف رو بشنوم ، تجزیه و تحلیل بی طرفانه داشته باشم تا در نهایت بتونم اصول دین رو برای خودم اثبات کنم . ولی فروع دین چون از نوع دستور هستند لزومی نداره

من نمیدونم شما چجوری در درون اصول دینتون هم تحقیق کردین و هم اینکه شک نمیکنین در درونش ...
اگر واقعا شکی ندارین ... این همه شبهه خوب چرا نمیاین و جواب بدین ...

من فکر میکنم شما درگیر شیرینی ایمان شدین و این مسیاله مانع فکر کردنتون میشه ...

با سلام
درست است که میگویند اصول دین تقلیدی نیست
اما ظاهرا برخی مراجع اعتماد کردن به قول دیگران را کافی در مسلمانی میدانند
به عبارتی تقلیدی نبودن لزوما به معنای تحقیقی بودن به معنای خاصش نیست...
البته باید این مسئله به صورت دقیق بررسی شود...

ترگل;914057 نوشت:
شما میگین حتی باید در مورد اصلش هم کنجکاوی کنیم و حتماااا باید اثبات بشه
خیر من چنین حرفی نزدم happy

ترگل;914057 نوشت:
اما من میگم خیر لازم نیست در یه حدی لازمه ولی نه اینکه انتطار داشته باشیم ریز جزییات رو بدونیم تا شاید ایمان بیاوریم
ما با حکم عقل نبوت پیامبر رو اثبات می کنیم بعدش احکام و بقیه جزییات رو از طریق اثبات می کنیم
شما مطالب را مخلوط میکنید خواهر گرامی
آقا سینا دارند درمورد احکام با شما حرف می زنند
اما بنده از ابتدای صحبتم با شما اصلاً کاری به احکام نداشتم

به هر حال از اینکه در این بحث شرکت کردید تشکر میکنم گل

و طاها;914130 نوشت:
با سلام
درست است که میگویند اصول دین تقلیدی نیست
اما ظاهرا برخی مراجع اعتماد کردن به قول دیگران را کافی در مسلمانی میدانند
به عبارتی تقلیدی نبودن لزوما به معنای تحقیقی بودن به معنای خاصش نیست...
البته باید این مسئله به صورت دقیق بررسی شود...

سلام ...
من در درون زندگیم هر جا تقلید کردم شکست خوردم .
نمیگم که هر بار که فکر کردم ... پیروز شدم ...

ولی ببینید...
ادمی که فکر میکنه ... ۱۰۰ تا پارامتر رو کنار هم میزاره و از هم کنش اون اطلاعات تصمیمی رو میگیره ...
به مرور زمان متوجه میشه چجوری باید فکر کنه و چجوری تصمیم بگیره ...

ولی کسی که تقلید میکنه هیچ وقت نمیتونه مغز تجزیه و تحلیل کننده داشته باشه .

به نظره من همه ما در حال تقلید هستیم . ادمها از زمانی که رویه پاهاشون میایستند و شروع به راه رفتن میکنند یا اینگه زبان مادریشون رو یاد میگیرن یا ... در حال تقلید کردن هستند .

فقط تقلید کردن در درون دین یه جنبه وحشتناک داره .
من ممکن هست که با خودم بگم عقل و توان ذهنی من کم هست ... بنابراین به افرادی که دارای توان ذهنی بالاتری هستند اعتماد میکنم . همونجور که من نمیتونم قوانین فیزیک رو اثبات کنم ولی از نتایج اونها دارم استفاده میکنم ... میپذیرم که مغز و توان ذهنی من پائین هست و بهتر هست که تنها از قوانین پیروی کنم .

خوب تا اینجاش درست ...

ولی حالا از کی تقلید کنم ...
اگر بخوام از انیشتن و فیروز نادری و راسل و جان پل ساتر و نیچه و ... تقلید کنم که باید به سمته ندانم گرایی و بی خدایی و اگزیستانسیالیسم برم .

اگر هم بخوام از طباطبائی و مطهری و بهجت و ... تقلید کنم که باید سمته سلوک و معرفت شناختی و ... برم .

خوب چه ملاک ها و شاخص های درستی وجود داره که کدوم یک از اینها در مسیر تشخیص حقیقت اشتباه کمتری کردند ... مثلا میتونیم بگیم که انیشتن دید درست تر و جهانبینی سالم تری نسبت به مطهری داشته .. اگر نداشت چی ...

به نظره من تنها یک راه وجود داره ...
و اون هم این هست که انسان عقل خودش رو راه بندازه ... اقوال و سخن ها رو گوش بده و بهترینش رو انتخاب کنه و در درون اون مسیر باشه ....

تقلید نکردن خیلی شجاعت میخواد ... این رو به تجربه بهش رسیدم و چون انسانها اکثرا ترسو هستن تقلید میکنند .

مارینر;914135 نوشت:
سلام ...
من در درون زندگیم هر جا تقلید کردم شکست خوردم .
نمیگم که هر بار که فکر کردم ... پیروز شدم ...

ولی ببینید...
ادمی که فکر میکنه ... ۱۰۰ تا پارامتر رو کنار هم میزاره و از هم کنش اون اطلاعات تصمیمی رو میگیره ...
به مرور زمان متوجه میشه چجوری باید فکر کنه و چجوری تصمیم بگیره ...

ولی کسی که تقلید میکنه هیچ وقت نمیتونه مغز تجزیه و تحلیل کننده داشته باشه .

به نظره من همه ما در حال تقلید هستیم . ادمها از زمانی که رویه پاهاشون میایستند و شروع به راه رفتن میکنند یا اینگه زبان مادریشون رو یاد میگیرن یا ... در حال تقلید کردن هستند .

فقط تقلید کردن در درون دین یه جنبه وحشتناک داره .
من ممکن هست که با خودم بگم عقل و توان ذهنی من کم هست ... بنابراین به افرادی که دارای توان ذهنی بالاتری هستند اعتماد میکنم . همونجور که من نمیتونم قوانین فیزیک رو اثبات کنم ولی از نتایج اونها دارم استفاده میکنم ... میپذیرم که مغز و توان ذهنی من پائین هست و بهتر هست که تنها از قوانین پیروی کنم .

خوب تا اینجاش درست ...

ولی حالا از کی تقلید کنم ...
اگر بخوام از انیشتن و فیروز نادری و راسل و جان پل ساتر و نیچه و ... تقلید کنم که باید به سمته ندانم گرایی و بی خدایی و اگزیستانسیالیسم برم .

اگر هم بخوام از طباطبائی و مطهری و بهجت و ... تقلید کنم که باید سمته سلوک و معرفت شناختی و ... برم .

خوب چه ملاک ها و شاخص های درستی وجود داره که کدوم یک از اینها در مسیر تشخیص حقیقت اشتباه کمتری کردند ... مثلا میتونیم بگیم که انیشتن دید درست تر و جهانبینی سالم تری نسبت به مطهری داشته .. اگر نداشت چی ...

به نظره من تنها یک راه وجود داره ...
و اون هم این هست که انسان عقل خودش رو راه بندازه ... اقوال و سخن ها رو گوش بده و بهترینش رو انتخاب کنه و در درون اون مسیر باشه ....

تقلید نکردن خیلی شجاعت میخواد ... این رو به تجربه بهش رسیدم و چون انسانها اکثرا ترسو هستن تقلید میکنند .

با سلام

من یک نگاهی به احکام تقلید کردم.

فکر کنم مراجع در مقام بیان احکام و تشخیص مسلمان بودن هستند...

یعنی شاید مقصودشان این نیست که تقلید در اعتقادات بی اشکال است
بلکه مقصودشان این است که اگر با تقلید ایمان اوردند مسلمان خواهند بود

نشانه ای که موید این معناست این است که
این مسئله یکم رساله است... و مراجع اختلاف نظر دارند...
آیا عقلایی است برای اینکه بدانم ایا در اعتقادات تقلید جایز است، از مراجع تقلید کنم؟

این اشکالی که شما میفرمایید به مراجع وارد است و باید دید پاسخشان چیست...
البته این اشکال شما برای خیلی ها شبهه ایجاد کرده و قبلا زیاد به این اشکال برخوردم...

مثلا در رساله امده
...و این یقین از هر دلیل و طریقی حاصل شود کفایت میکند چه بواسطه استدلال و برهان باشد یا از گفته والدین و مبلغین هر چند نتواند استدلال کند

مشکور;913791 نوشت:
سلام و تشکر

ضمن تشکر از آغازگر تایپیک که بحث خوبی را ایجاد نمودند قبل از اینکه نظرات کاربران عزیز را بشنویم بیان یک نکته ضروری است: وادی تحقیق، وادی ظریف و حساسی است که اقتضائات، لوازم و ابزار خاصی را می طلبد، از جمله لوازم آن، واجدیت قدرت و توانایی تجزیه و تحلیل است که بی شک عموم بدلیل عدم توانایی این امر یا ضعف تجزیه و تحلیل در این مرحله دچار مشکل هستند، دیگر اینکه لازمه مواجهه و مقایسه منطقی و درک صحیح از اندیشه های مقابل و مخالف، آگاهی و اشراف بر اندیشه های اولیه ای است که در آن قرار دارند. زیرا عدم اگاهی دقیق و عمیق از داشته های اعتقادی اولیه، موجب می شود افراد در اولین برخورد و مواجهه با عقاید مخالف و متضاد، مقهور آن عقاید گشته و بدون آنکه فرصت و توان تجزیه و تحلیل منطقی داشته باشند تحت تأثیر اندیشه های جدید قرار بگیرند و همین وضعیت غیراستوار بصورت تسلسل وار در مواجهه های جدید با اندیشه های دیگر تکرار شود.

بعبارتی اگر کسی می خواهد در دیگر اندیشه ها غور و تفحص کند باید ابتدا نسبت به اندیشه ها و داشته های اعتقادی فعلی خود آگاهی نسبی داشته باشد و به سطحی از قدرت تجزیه و تحلیل و مقایسه منطقی رسیده باشد تا قادر باشد در مقام مقایسه اندیشه حق را از باطل، کامل را از ناقص و سره را از ناسره تشخیص دهد و بعبارتٌ اخری در قالب تمثیل کسی که هنوز توان شنا در محدود استخر شهرشان را ندارد و تجربه کافی را نیافته، قطعا در تجربه های بزرگتر نظیر شنا در رودخانه ها و دریاهای مواج با شکست و خطر هلاک مواجه خواهد شد.

منتظر نظرتان دوستان عزیز هستیم ...


سلام
بنده چند تقد به فرمایش شما دارم
1- فرض کنیم کسی که توانایی نداره تحقیق نکند دین داری او چه ارزشی داره؟ یعنی کسی که در حد تشخیص حق و باطل نیست(به صورت تحقیقی) مسلمان یا مسیحی چه ارزشی داره؟ چه فرقی داره؟
2- مشکل دوم مطالب شما عدم وجود معیار دقیق هست شما دقیقا بفرمایید چه حد علمی یا هوشی یا فهمی یا هرچی لازم هست برای تحقیق آزاد؟
3- چه کسی گفته روحانیت شیعه مسئول تعیین سطح هستند که بیان بگن کی میتونه تحقیق کنه کی نمیتونه؟
4- اگر روحانیت شیعه مسئول تعیین سطح نیست چه کسی هست؟ یعنی من برای شروع ی تحقیق آزاد و رسیدن به حقیقت یا حداقل نزدیک شدن به اون باید از چه کسی مجوز بگیرم؟فیلسوف؟ اگر آری کدام مکتب و چرا؟ عالم مسیحی؟ چرا؟ روانشناس؟چرا؟ و...
5- در عبارت شما عبارت اعتقاد خودش بود؟ منظورتون از این عبارت چیه؟ من میخوام تحقیق کنم خوب چرا باید از اسلام شروع کنم؟ چون تو ی مملکت اسلامی هستم؟ چرا این اعتقاد رو به من نسبت میدید؟ این اعتقاد من نیست که تحقیق در مورد اون اولیت داشته باشه بر تحقیق در مورد سایر مکاتب
با تشکر

Reza-D;912739 نوشت:
سلام و عرض ادب
لطفاً دوستان ابتدا متن زیر را بخوانند سپس نظرات خودشون را بفرمایند:

پرسش این است که آیا شما حاضر هستید با کشف اطلاعات جدیدی که مخالف با عقیدهء فعلی شماست ، عقیدهء خود را تغییر بدهید؟
این تغییر هم می تواند شامل بخشی از عقاید بشود و هم شامل کل آن که گزینه های مختلف در نظرسنجی لحاظ شده

مثلاً ممکن است امروز شواهدی به دست بیاورید که بفهمید وضو گرفتن شما اشتباه بوده. آیا حاضرید وضویتان را منطبق با کشفیات جدید ، تغییر بدهید؟
و حالت دوم ، مثلاً امروز دلایلی بیابید که بفهمید مذهب سنی بر حق است نه شیعه. یا اصلاً بفهمید مسیحیت برحق است. آیا حاضرید دین یا مذهبتان را تغییر دهید؟

بخش پرسش از کارشناس و گفتگو با کاربران:
دوستان با توجه به پرسش بالا ، هر توضیحی بر موضوع تاپیک و همچنین نظر خودشان درمورد تغییر در ایده دارند بیان بفرمایند
همچنین کارشناس محترم (اگر اشکال ندارد بعد از ابراز نظر کاربران) نظرشان را درمورد موضوع تاپیک بطور دقیق و کامل بیان بفرمایند


سلام
خیلی خلاصه بگم از یکی از پیچیده ترین مسائل فلسفی پرسیدید سوال اصلی توان تغییر عقیده نیست
سوال اصلی اینه آیا امکان داره مطلبی برای من اثبات بشه به طور منطقی و یقینی بعد چند سال بعد برام به صورت یقینی اثبات بشه که اشتباه کردم
مثلا با برهان قاطع برام اثبات بشه خدا هست بعد چند سال بفهمم اشتباه کردم در استدلالم و خدایی در کار نیست(این صرفا ی مثاله)
در واقع اصل حرف اینه معرفت یقینی امکان پذیر هست یا خیر؟ اگر هست تا چه حدی؟ پاسخ این سوال بخش زیادی از معرفت شناسی غرب و اسلامی رو در بر میگیره
و خیلی سوالات مختلفی ایجاد میشه مثلا اگر معرفت یقینی هست چرا دانشمندان بر سر مسائل مختلف اختلاف نظر دارن یکی میگه خدا هست یکی میگه نیست و ...
نمیشه که بگیم غیر علمای شیعه همه جهان متعصب هستند

به نظرم مشکل تغییر عقیده نیست مشکل اصلی اینه:
شما فهمیدید که عقیده قبلیتون اشتباه هست خوب اگر عقیده جدید رو انتخاب کنید سوالی پیش میاد از کجا معلوم ی مدت بعد بطلان عقیده جدیدتون معلوم نشه؟
سوال بعد با این حساب وقتی که آدم به این راحتی خطا میکنه و معصوم نیست اصلا معرفت انسان ارزش یقینی داره

بحث های مفصلی در فلسفه اسلامی شده و مباحث علم حضوری و حصولی و ... به همراه علم منطق و امثال اون در صد پاسخ به این سوال هستند میتونید به کتاب های مربوطه مراجعه کنید

جوجه اردک زشت;914249 نوشت:
ه نظرم مشکل تغییر عقیده نیست مشکل اصلی اینه:
شما فهمیدید که عقیده قبلیتون اشتباه هست خوب اگر عقیده جدید رو انتخاب کنید سوالی پیش میاد از کجا معلوم ی مدت بعد بطلان عقیده جدیدتون معلوم نشه؟
سوال بعد با این حساب وقتی که آدم به این راحتی خطا میکنه و معصوم نیست اصلا معرفت انسان ارزش یقینی داره

سلام...شما به نکته خوبی اشاره کردید...همین آشفته بازار که اشاره داشتید نشون می ده که خدایی نیست...چون قربونش برم خدا یا منظورم همون الله پافشاری بر این داره که ما خدا رو بپرستیم و به خدا اعتقاد داشته باشیم و گاهی سوالاتی می کنه که انگار بدیهی هست که خدا هست...
مشکور;913791 نوشت:
از جمله لوازم آن، واجدیت قدرت و توانایی تجزیه و تحلیل است که بی شک عموم بدلیل عدم توانایی این امر یا ضعف تجزیه و تحلیل در این مرحله دچار مشکل هستند

سلام...شما می فرمایید که عموم به دلیل عدم توانایی...در زمینه تحقیق دچار مشکل هستند...در حالی که اصول دین تحقیقی است...داستان پس از این قرار می شود:
1- خدا انسان را برای سعادت و کمال اخروی آفریده...لازمه این سعادت فرستادن پیامبران است که خدا نقض قرض نمی کند و حتما پیامبرانی می فرستد...پس بر خداست که بر عموم مردم پیامبرانی بفرستد....لازمه شناخت و آگاهی از کیستی پیامبر و راست بودن پیامبر و اعتقاد به اصول دین، داشتن قدرت تحقیق به شکل درست و صحیح است....
2- عموم مردم توانایی تحقیق را ندارند...
شماره یک و دو با هم نمی خونن...احتمالا خدایی وجود ندارد یا احتمالا....

Reza-D;914007 نوشت:
به این دلیل که آن موقع ها خیلی زیباتر و با احترام بیشتر بحث میکردید
متاسفانه جدیداً همان روحیه ای را پیدا کرده اید که بعضاً به آن انتقاد دارید
اینکه سعی دارید عقیدهء خود را با زور و اجبار به طرف مقابل بقبولانید!
دلیلش را هم در پاراگراف بعدی عرض میکنم

شاید اینطور است که می گویید باشد..ولی به هر حال راستش را بخواهید از این به بعد تصمیم دارم با جدیت خیلی زیاد تری در بحث های این سایت یک سمت را بگیرم و حالت بی طرفانه نداشته باشم....اینکه انسان در یک بحث بی طرف باشد هرچند مزایایی دارد ولی معایب زیادی هم دارد...مثلا خیلی راحت بدون تامل و تفکر کافی بحث را تمام شده فرض می کند...استدلال طرف مقابل را می پذیرد...کوتاه می آید در بحث، و بحث به نتیجه نمی رسد و الی آخر...مثلا بنده با پافشاری بر نظر خودم که قرآن کلام خدا نیست، و اینکه تحدی قرآن اتفاقا دلیلی بر عدم کلام الله بودن قرآن است، مدیر و شخص شما را به تکاپو می اندازم که با جدیت بیشتری با بحث برخورد کنید و جواب های معقولانه تری بدهید....خلاصه روحیه بی طرفانه داشتن همیشه خوب نیست و بهتر است گاهی آدم جانبدارانه بحث کند...اشتباه نکنم به این دست بحث ها مجادله می گویند که روش به درد بخور کاریی است....البته داستان به همینجا ختم نمی شود...من متاسفانه این روزها خیلی سرم شلوغ است و نمی توانم درست و کامل پیام بدهم....

با سلام

یک نکته به عنوان تکمله پست قبلی عرض کنم :

حتی انجا که ایمان تقلیدی بدون استدلال تحقق می یابد، معلوم نیست این مسلمانی یک حکم ظاهری باشد یا واقعی؟
مثلا امکان دارد مقصود مراجع این است که چنین شخصی در حکم مسلمان است و با او مثل مسلمان برخورد میشود در جامعه... اما این بدان معنا نیست که اجر و ثواب مسلمان را داشته باشد و بهشتی شود...

Reza-D;912739 نوشت:
سلام و عرض ادب
لطفاً دوستان ابتدا متن زیر را بخوانند سپس نظرات خودشون را بفرمایند:

پرسش این است که آیا شما حاضر هستید با کشف اطلاعات جدیدی که مخالف با عقیدهء فعلی شماست ، عقیدهء خود را تغییر بدهید؟
این تغییر هم می تواند شامل بخشی از عقاید بشود و هم شامل کل آن که گزینه های مختلف در نظرسنجی لحاظ شده

مثلاً ممکن است امروز شواهدی به دست بیاورید که بفهمید وضو گرفتن شما اشتباه بوده. آیا حاضرید وضویتان را منطبق با کشفیات جدید ، تغییر بدهید؟
و حالت دوم ، مثلاً امروز دلایلی بیابید که بفهمید مذهب سنی بر حق است نه شیعه. یا اصلاً بفهمید مسیحیت برحق است. آیا حاضرید دین یا مذهبتان را تغییر دهید؟


سلام مجدد@};-

در تکمیل بحث قبلی و در پاسخ به برخی اظهارنظرهای دوستان، نکاتی را تقدیم می کنم:

یک. شرط اصلی در تحقیق، آشنایی با روشها و ابزار تحقیق و انصاف عالمانه است، هر کس که تحقیق و یا مقایسه می کند باید در مقام تحقیق و مقایسه دیدگاه ها کمال انصاف را داشته باشد و اگر موضعی را حق یافت، آن موضع را بر دیگر مواضع ترجیح دهد. البته چنانکه گفتیم لازمه تحقیق اولاً آشنایی با لوازم تحقیق است، از انجاییکه همه انسانها با فطرت الهی افریده می شوند (کل مولود یولد علی الفطره) و سپس بدلیل تولد در محیطهای مختلف تحت تربیت والدینشان، (مسلمان، مسیحی، بودایی و ...) می شوند. فلذا هر کس در خانواده ای با مذهبی خاص متولد می شود. اما همین انسان، بدلیل فطرت حقیقت جو و جستجوگری که دارد باید بر اساس همان فطرتش بدنبال حقیقت باشد و تا به حقیقت نرسد آرام و قرار نگیرد، صرفنظر از اینکه چه مذهبی دارد، لکن با این وجود لازم است در گام اول تحقیق را از نزدیک ترین میدان اعتقادی شروع کند زیرا بطور طبیعی و فطری انسان، نسبت به اولین دریافت هایش و نسبت به مذهبی که در آن رشد یافته تعلق خاطر دارد. ناگزیر مسلمان اعم از شیعه و سنی، مسیحی اعم از هر گرایشی، یهودی، بودایی و ... باید در وهله ی اول نسبت به مذهب و آیین خود آشنایی و شناختی نسبی و درخور را بیابد و در گام بعدی در احوال و اعتقادات دیگر ادیان و مذاهب مطالعه کند و در گام سوم به مقایسه و تطبیق علمی و منطقی بین ادیان و مذاهب مختلف با مذهب و عقیده خود بپردازد و یا اگر خود توانایی تحقیق و تطبیق ندارد از تحقیقات عالمانه و منصفانه محققان و دانشمندان این رشته بهره جسته و به جمعبندی نهایی برسد.

دو. به اعتقاد ما شیعیان، بنا به تحقیقات تطبیقی، عالمانه و منصفانه گسترده ای که بین ادیان و مذاهب گوناگون با اسلام شده، و اعتقادات ادیان اعم از توحید، نبوت و معاد و برنامه های عملی و دستورات انسان ساز ادیان و شرایع مورد مقایسه قرار گرفته، اسلام بعنوان آخرین و کاملترین دین الهی است و علاوه بر اینکه دیگر شرایع الهی پیشین دستخوش تحریف و نسخ شده اند و تاریخ مصرفشان سپری شده، در کتاب مقدس در باب توحید و نبوت نسبت هایی به خداوند و انبیاء الهی داده شده که شأن حضرت احدیت و انبیاء الهی اجل از آن است و در باب احکام و دستورات شریعت نیز تحریفاتی در کتاب مقدس یهودیان و مسیحان وارد شده که زبان از بیان انها شرم دارد. و مطالبی در کتاب مقدس کلیمیان و مسیحیان وجود دارد که با عقل و علم هیچ سنخیتی ندارد. البته دلایل تحریف شرایع پیشین بسیار است که این بحث، مجال ورود در جزییات نیست و در جای خود بسیار بیان شده است. این حکایت شرایع الهی و ادیان ابراهیمی و توحیدی است، با این بیان، تکلیف دیگر ادیان و مذاهب بشری و غیرتوحیدی روشن می شود که از محل بحث ما خارجند.

سه. بعلاوه به اعتقاد ما شیعیان، به تحقیق در مکتب اسلام نیز تنها یک مذهب حق مطلق است، که همان مذهب حقه اثنی عشری است و دلایل حقانیت و برتری آن بنا به حکم عقل و نقل و بطور تطبیقی با دیگر مذاهب، مکرراً در مباحث همین سایت و در منابع مربوط به ادیان نیز مورد اشارت قرار گرفته است و این تایپیک مجال تکرار آنها نیست. ما معتقدیم اگر هر انسان آزاداندیش، با هر مذهب و عقیده ای،(مسیحی باشد، یا یهودی، بودایی و ...) ابتداءً نسبت به مذهب و عقیده ای که در آن متولد شده و رشد یافته آگاهی نسبی و مکفی بیابد و سپس با توجه به ندای فطرتش و در کمال انصاف، به جستجوی حقیقت بپردازد و از طریق منابع اصیل و دسته اول دیگر ادیان و مذاهب، با مبانی اعتقادی و احکام و دستورات عملی آنها آشنا شود و در گام بعدی به مقایسه منطقی و منصفانه بین عقاید و برنامه های عملی ادیان و شرایع و مذاهب گوناگون اعم از ابراهیمی و غیرابراهیمی بپردازد بدون شک، در این مقایسه حق جویانه و منصفانه به حقانیت مکتب اسلام و مذهب حقه اثنی عشری راه خواهد یافت.

چهار. وجود دیدگاه های مخالف با عقیده ما منتفی نیست اما صرف کشف اطلاعات جدیدی که با دیدگاه ما مخالف است دلیل موجهی نیست که ما از موضع عقاید خود عقب نشینی کنیم زیرا ثبات ما بر عقیده فعلی مان یا مبتنی بر دلایل و حجتهایی قطعی و یقینی است که نسبت به دیدگاه های مخالف و معارض برتری دارد، یا علیرغم اشراف ما بر عقاید فعلی و آشنایی به حجت های عقیده اولمان، دلایل و حجت های دیدگاه جدیدی را کامل تر، دقیق تر و بنیادی تر می یابیم و یا آگاهی و اشراف ما نسبت به دلایل و حجت های اعتقاد اولیه مان ناقص و نارساست! در صورت اول بدلیل قطعیت و برتری حجت های اعتقاد اولیه مان، دلایل دیدگاه های جدید در نقطه ضعف و نقصان قرار داشته و دلیلی بر تغییر اعتقاد وجود ندارد. در صورت دوم شرط انصاف در تحقیق عالمانه اقتضاء می کند اگر به دلایلی متقن و مستدل تر از دلایل پیشینی دست یافتیم، دلایل و حجت های جدید را جایگزین دلایل و حجت های پیشین کنیم. و در صورت سوم بدلیل عدم آگاهی و اشراف بر دلایل عقاید پیشین، حق نداریم به برتری دلایل جدید حکم کنیم زیرا چنین حکمی مبتنی بر مقایسه منطقی نبوده و صرفاً این تأثیرپذیری ما از دیدگاه جدید از جهل و ناآگاهی ما و عدم واجدیت شرایط تحقیق ناشی می شود از اینرو تغییر رویکرد ما از سنج و جنس تبعیت جاهلانه و کورکورانه است و بعید نیست در مواجهه با دیدگاه دیگری مجددا دستخوش تغییر نشود و این سیکل مکرر تکرار خواهد شد.(دقت کنید)

پنج. بر خلاف مسیحیت که با شعار "اول ایمان بیاور بعداً می فهمی" که مبتنی بر ایمان گرایی است، و پیروانش را از هرگونه تحقیق و پرسشگری منع می کند!! اسلام عزیز، شرط اصلی ایمان و اعتقاد را در شناخت و تحقیق و کسب معرفت می داند بعبارتی در اسلام ایمان مبتنی بر معرفت و تعقل و تحقیق است، فلذا چنانکه مستحضرید در اسلام اصول دین تحقیقی است و همگان باید برای تحقق و تثبیت ایمان و اعتقادشان، نسبت به اصول دین (توحید، نبوت و معاد) تحقیق و بررسی کنند. اسلام در آیات بسیاری از قرآن، جهل و نادانی، تقلید و تبعیت کورکورانه و پیروی از ظن و گمان را بشدت مورد مذمت قرار داده و همگان را به شناخت و کسب علم و معرفت، تعقل و تفکر، تدبر در آیات و نشانه ها و رسیدن به شناخت یقینی توصیه و سفارش نموده است. بر این اساس مکتب شیعی که مکتب اعتدال گرا در بهره مندی از موهبت عقل است، به اتکاء آیات قرآن، همگان را به تحقیق و بررسی و مطالعه در احوال امم و اقوام و دیدگاه ها و عقاید مختلف سفارش می کند، زیرا اولاً بطور قطع به حقانیت و برتری خود نسبت به دیگر ادیان و مذاهب ایمان دارد و ثانیاً می داند هر کس بر اساس فطرت حق جویی، آزاداندیشی و انصاف و با اتکاء به ابزار و روشهای تحقیق، به سراغ مطالعه و تحقیق و بررسی و مقایسه ادیان و مذاهب جهان برود، قطع مسلم به حقانیت مذهب حقه شیعه اثنی عشری پی خواهد برد.

موفق باشید ...@};-

shsina;913827 نوشت:
به نظر بنده بررسی علت این گرایش ها مخصوصا در کشورهایی که اسلام را به صورت مستقیم لمس نکردند و تنها توسط مبلغان و مراودات تجاری تغییر نگرش داده اند، بسیار راهگشا خواهد بود.

سلام و تشکر

منظورتان از اینکه اسلام را لمس نکردند روشن نیست؟؟!! مگر کشورهایی که مردمشان به مسیحیت، یا دیگر ادیان شرقی روی آورده اند مسیحیت یا خود مسیح و بودا را درک کرده اند؟؟ مردم در مواجهه با دین و مذهبی که به انها از طریق تبلیغ و تبیین چارچوبهای اعتقادی و برنامه های عملی و عملکرد مبلغان ان عرضه می شود، آشنا می شوند و در مقایسه با آنچه پیشتر به آن تعلق داشته اند، دین و مذهب جدید را بر می گزینند، مثلاً مسیحی بوده اند با آشنایی با جلوه های اسلام مسلمان می شوند.

غرض رسیدن به حقیقت در همان چارچوب و اسلوبی است که گفتیم، که اگر این اسلوب، آگاهانه و آزادانه محقق شود، در اکثر موارد غرض مطلوب حاصل خواهد شد.(که بیانش گذشت)

و طاها;913871 نوشت:
اما چرا وقتی یک برهان برای صدق یک عقیده اورده میشود کسی ایمان نمی اورد؟
آیا واقعا برهان ها قابل درک نیستند؟ یا انسانها نمیخواهند قبول کنند؟ البته که هر دو هست....
تغییر زمان بر است به خاطر استدلالهای مقابل یا شبهات زیاد...
تغییر زمان بر است به خاطر علاقه و احساس...

سلام

روش منطقی ساختن ساختمان اعتقاد، باید پله کانی باشد و از مبنایی ترین مبنا ساخته و پایه ریزی شود اگر این شیوه بکارگرفته شود، پذیرش برهان امکان پذیرتر است و در تکمیل و تتمیم دیگر پله ها و پایه ها مؤثر، از اینرو اگر پایه ریزی ساختمان مبنایی باشد حتی شبهات و تردیدات نیز نمی تواند در تخریب پله های ساخته شده قبلی مؤثر باشند.

اگر انسان در ساختن مبانی و پایه های سازه اعتقادی اش، بر روح و فطرت حقیقت جو و بر وجدان منصفش متکی باشد بر غول علاقه و احساس نیز غلبه خواهد کرد و در ساختن پله پله سازه اعتقاداتش توفیق، رفیق راهش خواهد بود. بی شک، اکثر مقاومت ها و تعصبات کورکورانه ناشی از تبعیت جاهلانه و یا مبتنی بر هوا و هوس است و نیز اکثر تأثیرپذیری های احساسی و مبتنی بر شکاکیت و تردید در جایی شکل می گیرد که افراد پایه ها و پله های اعتقادی شان را بدون تکیه بر برهان قطعی و یقینی استوار کرده باشند.

و طاها;913871 نوشت:
اما بیشتر عدم تغییرها به خاطر چیست؟
آیا باید ان قدر استدلال ها قوی باشد تا موجب شکست منطقی استدلالهای طرف مقابل شود؟
مثلا میگویند قران تناقض ندارد..
بعد یک شخصی 900 صفحه کتاب می نویسد و تناقض می اورد...
وقتی حجم تناقضات و استدلالهای طرف، زیاد باشد مغز هنگ میکند... زیرا در یک بازه زمانی محدود و انواع مشغله، نمیتواند انها را در چهارچوب منطقی ذهن خود قرار دهد لذا ذهن قفل میکند و سردرگم میشود... و این سیر میتواند ادامه یابد و همیشه مغزها دچار استرس و تکاپو باشند...

سلام

بی شک، این یک اصل است که اشکالات و تناقضات اولاً باید وارد باشد و ثانیاً باید برهانی و منطقی و قوی تر از استدلالهای پیشین باشد تا در اندیشه طالب حقیقت مؤثر افتد! در غیراینصورت هر درختی باید به هر بادی از ریشه اش جدا و سرنگون شود. و این با هیچ عقلی پذیرفتنی نیست!

مجال بررسی بحث تناقض قرآن، در این تایپیک نیست، لطفاً داخل در موضوع تایپیک اگر مطلبی دارید بنگارید، این تایپیک مجال آن نیست که هر کسی از زاویه ای شبهه ای را در لابلای بیانش ترویج کند، لطفاً شبهات را در فضای خودش و در تایپیک های مستقل بیان کنید! تناقضاتی که آن آقای کم اطلاع از قرآن در آن کتاب 900 صفحه ای نگاشته در جای خود پاسخ داده شده، اگر شما دربست، تناقضات ایشان به قرآن را پذیرفته اید که هیچ! و اگر در خصوص موردی اشکال دارید، می توانید مورد به مورد در تایپیک مستقلی مطرح کرده و جواب بگیرید! نه اینکه با یک بیان کلی و بدون برهان، ادعای عدم تناقض قرآن را مردود و بر تناقضات کتاب مزبور یکجا صحه بگذارید؟! آیا خودتان هم اگر اهل انصاف باشید، این چنین منطقی را قبول دارید؟؟!!

به همین دلیل با گزاره و عبارت آخرتان موافقم، برای جلوگیری از هنگ کردن ذهنتان، اشکالات و تناقضات را قبل از آنکه دربست قبول کنید مورد به مورد مطرح کنید و به حکم عقل که توصیه قرآن نیز هست؛ اگر نمی دانید از اهلش بپرسید.

Reza-D;912739 نوشت:
سلام و عرض ادبلطفاً دوستان ابتدا متن زیر را بخوانند سپس نظرات خودشون را بفرمایند:پرسش این است که آیا شما حاضر هستید با کشف اطلاعات جدیدی که مخالف با عقیدهء فعلی شماست ، عقیدهء خود را تغییر بدهید؟این تغییر هم می تواند شامل بخشی از عقاید بشود و هم شامل کل آن که گزینه های مختلف در نظرسنجی لحاظ شدهمثلاً ممکن است امروز شواهدی به دست بیاورید که بفهمید وضو گرفتن شما اشتباه بوده. آیا حاضرید وضویتان را منطبق با کشفیات جدید ، تغییر بدهید؟و حالت دوم ، مثلاً امروز دلایلی بیابید که بفهمید مذهب سنی بر حق است نه شیعه. یا اصلاً بفهمید مسیحیت برحق است. آیا حاضرید دین یا مذهبتان را تغییر دهید؟بخش پرسش از کارشناس و گفتگو با کاربران:دوستان با توجه به پرسش بالا ، هر توضیحی بر موضوع تاپیک و همچنین نظر خودشان درمورد تغییر در ایده دارند بیان بفرمایندهمچنین کارشناس محترم (اگر اشکال ندارد بعد از ابراز نظر کاربران) نظرشان را درمورد موضوع تاپیک بطور دقیق و کامل بیان بفرمایند

سلام

شخص حقیقت جو قطعا پاسخش به سوال شما مثبت است

و طاها;913875 نوشت:
ذهن های ترسو و کنجکاو...

ذهن های ترسو عموما کمتر دچار تغییر عقیده میشوند
اما ذهن های کنجکاو بیشتر


سلام

تقسیم بندی تان بسیار نارسا و مبهم است، در حالیکه می توان به این تقسیم بندی ذهن های محتاط را نیز افزود و نیز ذهن های کنجکاو خود واجد مقسمی است: کنجکاو محتاط، کنجکاو بی پروا و تابع هوای نفس، کنجکاو حق جو و اهل پروا و عاقبت اندیش و عقل محور و ... همیشه و همه اقسام ذهن های کنجکاو، هر تغییری را نمی پذیرند، گاهی اتفاقاً ذهنهای کنجکاو حق جو و منصف، داشته ها و دریافتهای اولیه خود را کامل تر دانسته و تن به هیچ تغییری نمی دهند (چنانکه تقریرش را بیان کردیم)

و طاها;913875 نوشت:
خصوصا زمانی که دروغ و فریب زیاد شود...
خصوصا زمانی که مدعیان دین دروغ بگویند و تابع هوای نفس شوند
خصوصا زمانی که علما و کارشناسان مذهبی دچار دروغگویی و دنیا بیفتند

دروغ و فریب مدعیان دروغین دین درست! اما این تهمت به علماء و متخصصان دینی خودساخته و الهی نسبتی نارواست. دین پیروی و تبعیت از هر عالم و دین شناسی را توصیه نمی کند بلکه به علماء بالله که مخالفاً لهواه، مطیع امر مولاه و ... هستند توصیه می کند از اینرو این بیان و نسبت ناروا دادن کلی به علما و کارشناسان دینی، گناه بزرگی است که شائبه ی انحراف از بحث علمی را نیز یدک می کشد. (لطفاً در عبارتها دقت کنید)

البته دشمنان دین حق، بهترین شیوه برای تغییر ذائقه مردم و سوق دادن ایشان به منابع و مأخذ فضای آزاداندیشان مغرضی که نه طالب صلاح دینند و نه صلاح ملت، در این یافته اند که ساحت عالمان دینی را در نظر مردم تخریب کنند و ایشان را به دروغ و فریب متهم سازند و البته این شیوه برای جلب افکار مردم به سوی اندیشه های دگراندیشان مغرض، بهترین و کاراترین شیوه است. فلذا با این مقدمه، نتیجه را اینچنین به تصویر می کشند که:

و طاها;913875 نوشت:
این موارد باعث میشود ذهن های کنجکاو برای فریب نخوردن به منابع متعدد و کتابهای مختلف رجوع کنند
و همین مطلب زمینه تغییر را فراهم میکند و مسیر را هموار...

البته در این میان برخی فقط بدلیل عدم اگاهی از اغراض پشت پرده دشمنان، فقط رسالت انتقال را بدوش می کشند. (ان شاءالله در جمع ما نیستند)@};-

مشکور;914346 نوشت:

سلام

روش منطقی ساختن ساختمان اعتقاد، باید پله کانی باشد و از مبنایی ترین مبنا ساخته و پایه ریزی شود اگر این شیوه بکارگرفته شود، پذیرش برهان امکان پذیرتر است و در تکمیل و تتمیم دیگر پله ها و پایه ها مؤثر، از اینرو اگر پایه ریزی ساختمان مبنایی باشد حتی شبهات و تردیدات نیز نمی تواند در تخریب پله های ساخته شده قبلی مؤثر باشند.

اگر انسان در ساختن مبانی و پایه های سازه اعتقادی اش، بر روح و فطرت حقیقت جو و بر وجدان منصفش متکی باشد بر غول علاقه و احساس نیز غلبه خواهد کرد و در ساختن پله پله سازه اعتقاداتش توفیق، رفیق راهش خواهد بود. بی شک، اکثر مقاومت ها و تعصبات کورکورانه ناشی از تبعیت جاهلانه و یا مبتنی بر هوا و هوس است و نیز اکثر تأثیرپذیری های احساسی و مبتنی بر شکاکیت و تردید در جایی شکل می گیرد که افراد پایه ها و پله های اعتقادی شان را بدون تکیه بر برهان قطعی و یقینی استوار کرده باشند.

سلام ...
جناب مشکور من به تجربه متوجه شدم بدترین نوع کنترل یک پروژه و ساخت یک ساختمان ایدیولوژیکی همین راهی هست که شما عنوان کردین ... یعنی دقیقا بدترین کار همین هست ... نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر .

مثال ساختمان مثال سالم و درستی برای بررسی مساله نمیتونه باشه . در درون سازه های عمرانی میشه طرحی رو داد ... اون رو در درون نرم افزارهایی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و در نهایت اون پروژه رو شروع میکنند به ساختن .

یعنی اینکه ... پروژه یک بار به صورت منطقا در درون کامپیوتر به صورت مجازی تا انتها ساخته و پرداخته میشه و پس از اینکه همه چیز در اون محیط مورد بررسی قرار گرفت سپس شروع به ساخت اون سازه میکنند .

یعنی به صورت مجازی بارها و بارها سازه رو در درون کامپیوتر میسازند ، شبیه سازی میکنند ، تا انتها میروند و تمام ریسک های پروژه رو در میارن و در نهایت پس از انکه تمام چیزها در درون ان نقشه مجازی به اتمام رسید اون کار رو شروع میکنند .

تقریبا در تمامی پروژه ها مسیر همین هست .
مثلا شما فرض کنین که میخواهین یک کتابخانه رو بسازین . طرحی رو در درون ذهنتون دارین ... اون رو بر رویه کاغذ تا انتها میکشید ... مقادیر و اندازه ها رو مشخص میکنید و در فاز اول اون رو با یک چوب بی ارزش میسازین ... باگها و خطاها و ریسک های مساله رو پیدا میکنین و پس از اینکه بر رویه اون چوب بی ارزش تا انتها پروژتون رو جلو بردین ... milestone ها و نکات مهم پروژه مشخص شدند ... و یک بار پروژه تا انتها به پایان رسید در فاز دوم یک بار دیگر پروژه طراحی رو از سر میگیرین ... ولی این بار با رویکردی محصول محور ...

مثالهاش خیلی خیلی زیاد هستند .
بنابراین ...

زمانی هست که شما تکنولوژی انجام کاری رو دارین ... مثلا شما یک کیت الکترونیکی دارین ... در اینصورت کافی هست قدم به قدم و با دقت بسیار مسییر رو طی کنین تا به انتها برسین . ( چون قبلا کسانی بوده اند که تا انتهای مسیر رفته اند و اون مساله رو تجزیه و تحلیل کرده اند )

ولی زمانی هست که شما میخواهین مسیری رو برین یا پروژه ای رو بسازین یا نقاشی رو بکشین که تا کنون کسی اون رو نکشیده ... بنابراین مسیر این هست که باید چندین و چند بار با وسواس کمتر و با سرعت بسیار بالا تا انتهای مسیر رفت نگات مساله رو پیدا کرد و در فاز اجرای نهایی و با دانستن کلیه الزامات دست به ساخت زد .

زمانی هست که دین و اعتقادات من جنبه تقلیدی داره ... این تقلید من میتونه مبنایی خدا محور ، کفر محور و ... داشته باشه ... در اینصورت من با کیتی رو برو هستم که باید قدم به قدم اون رو بسازم تا به نتیجه تقلیدی برسم . در این روش ...

مثلا من به فرزندم میگم ...
این کتابها رو در مورد توحید بخون ...
بعدش میگم این کتابها رو در مورد نبوت بخون ...
بعدش میگم این کتابها رو در مورد عدالت و امامت و معاد بخون ...
بعدش حالا شروع کن به نماز خوندن
بعدش حالا شروع کن به روزه گرفتن
و ...

ولی زمانی هست که فرزنده من خودش میخواد مسیر حقیقت و واقعیت رو طی کنه ... اون هم از مسیری غیر از تقلید ... مسیری که فرزندم در پیش میگیره این هست .

چجوری جلویه تلقینناتی که پدر و مادرم تا کنون در درون سره من کردن رو بگیرم
چجوری جلوی احساساتم رو لگیرم
روش تحقیق درست چی هست
اگر در تشخیص مسیر حقیقت اشتباه کنم چی میشه ...

بعدش شروع میکنه به خوندن کلیه اقوال و دانش ها ...
و بر اساس اون اقوال و دانش ها مثلا در ابتدا میره و مسیحی میشه ... و مسیری رو تا انتها برای خودش به تصویر میکشه و شروع میکنه ساختمان خودش رو ساختن ...

ولی به مرور زمان میبینه که مثلا دین مسیحیت دینی نیست که تصویر درست و جامعی از انسان رو داشته باشه ... به قولی به این مساله میرسه که نقشه با جنگل برابری نمیکنه و باید تصمیم بگیره نقشه رو دور بندازه یا اینکه جنگل رو مطابق نقشه بسازه .

بعدش با دانشی که بدست میاره ... و تحقیقات بی طرفانه ای که میکنه مثلا میره بودایی میشه ... سالها جلو میره تا باز به جاهایی میرسه که به خطای مسیرش پی میبره ...

و ...

و بعد از گذشت چندین و چند سال تازه این شخص خودش رو میشناسه ... میدونه دینی که بخواد اون رو راهنمایی کنه چه ویژگی هایی باید داشته باشه ، ریسک های مساله رو میشناسه ، الزامات رو میفهمه ...

و در نهایت ایشون هر بار و هر بار که میخواد ایدیولوژی جدیدی رو قبول کنه و بر اساس اون مکتبی رو به خودش تحمیل کنه باید ها و نباید های بیشتری رو در نظر میگیره ... الزامات مساله رو دقیق تر بررسی میکنه ...

چند سال و چند ده سالی میگذره ... و تازه این شخص با طی کردن چندین و چند بار دین های مختلف ... خوندن بارها و بارها قران و انجیل و تورات و خوندن کتابهای مارکس و نیچه و ژان پل سارتر و ... در نهایت دنیا رو به گونه ای میبینه و هر بار نگاهی تا اخر زندگیش میکنه .... سازه ای رو به تصویر میکشه .... قسمتی از سازه رو میسازه ... پی به خطاهای مسیر میبره ... و در نهایت تن به ساخت سازه ای هم غلط و هم نادرست و هم ناقص میزنه تا بتونه به اهدافش برسه ...

انچنانچه خیلی از مدیران و مجلسیان میدونن دستوراتشون هم غلط هست هم ناقص هست ولی اون دستور رو میدهند چون اعتقادشون این هست که قانون بد و ناقص بهتر از بی قانونی هست ..

شخصی که بدون تقلید وارد وادی دین میشه با چنین دنیایی روبرو میشه ...

مشکور;914343 نوشت:

سلام و تشکر

منظورتان از اینکه اسلام را لمس نکردند روشن نیست؟؟!! مگر کشورهایی که مردمشان به مسیحیت، یا دیگر ادیان شرقی روی آورده اند مسیحیت یا خود مسیح و بودا را درک کرده اند؟؟ مردم در مواجهه با دین و مذهبی که به انها از طریق تبلیغ و تبیین چارچوبهای اعتقادی و برنامه های عملی و عملکرد مبلغان ان عرضه می شود، آشنا می شوند و در مقایسه با آنچه پیشتر به آن تعلق داشته اند، دین و مذهب جدید را بر می گزینند، مثلاً مسیحی بوده اند با آشنایی با جلوه های اسلام مسلمان می شوند.


سلام

منظور مقایسه ی اسلام آوردن مردم کشورهایی مانند ایران با اندونزی یا مالزی است، و منظور از لمس کردن ارتباط دائم و مستقیم با مردم مسلمان است.

مشکور;914343 نوشت:

غرض رسیدن به حقیقت در همان چارچوب و اسلوبی است که گفتیم، که اگر این اسلوب، آگاهانه و آزادانه محقق شود، در اکثر موارد غرض مطلوب حاصل خواهد شد.(که بیانش گذشت)

بله ولی نه به این سادگی

موضوع قفل شده است