جمع بندی پیامبر(ص): قبر مرا عیدگاه قرار ندهید!

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پیامبر(ص): قبر مرا عیدگاه قرار ندهید!

[=&quot]سلام علیکم

[/]
[=&quot]در برنامه ای کارشناس شبکه ی وهابی روایتی از امام زین العابدین علیه السلام را از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب خواند که آنحضرت در رابطه با زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) سخنی مثل عقاید وهابیت بیان فرمودند؟! و شخصی که برای زیارت آنحضرت آمده بودند را توبیخ فرمودند؟!(لا تتخذوا قبری عیدا)[/] [=&quot]آدرس های این روایت کجاست و آیا چنین روایت و چنین استنادی به آنحضرت درست است؟

[/]
[=&quot]متشکرم.@};-[/][=&quot][/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

کوهساران;912293 نوشت:
سلام علیکم

در برنامه ای کارشناس شبکه ی وهابی روایتی از امام زین العابدین علیه السلام را از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب خواند که آنحضرت در رابطه با زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) سخنی مثل عقاید وهابیت بیان فرمودند؟! و شخصی که برای زیارت آنحضرت آمده بودند را توبیخ فرمودند؟!(لا تتخذوا قبری عیدا) آدرس های این روایت کجاست و آیا چنین روایت و چنین استنادی به آنحضرت درست است؟

متشکرم.@};-

با سلام و عرض ادب

سفر برای زیارت قبر پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) و دعا در حرم آنحضرت امری است که مورد مخالفت ابن تیمیه و اتباع او قرار گرفته است. یکی از مستندات آنان در مخالفت با چنین امری روایتی منسوب به امام زین العابدین(علیه السلام) ازپیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) است که آنحضرت فرمودند: «لَا تَجْعَلُوا قَبْرِي عِيدًا، وَلَا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، وَصَلُّوا عَلَيَّ، وَسَلِّمُوا فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ تَبْلُغُنِي»؛ «قبر مرا عیدگاه قرار ندهید وخانه های خود را نیز قبر قرار ندهید و بر من صلوات وسلام فرستید؛ زیرا به تحقیق درود شما به من می رسد».
ابن تیمیه در بیان منع از رفتن به سوی قبر پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) و سلام به آنحضرت با تمسک به این نقل می نویسد: «پس این علی بن الحسین زین العابدین از اجلای تابعین از نظر علم و دیانت است؛ شخصیتی که «زُهری» در مورد وی گفته: من هاشمی ای همچون او ندیدم؛ و چنین شخصی این حدیث را بیان داشته است... و این حدیث مقتضی آن است که هیچ مزیّتی در سلام دادن به پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلّم) در بیتشان وجود نداشته باشد؛ همچنان که مزیّتی بر فرستان صلوات در بیتشان وجود ندارد؛ بلکه آنحضرت نهی فرمودند از اینکه سلام و درود مختص به این مکان بوده باشد».[1]

وی در جایی دیگر می نویسد: «نگاه کن به این سنت که چگونه از مردم مدینه و از اهل بیت نقل گردیده است. کسانی که به پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلّم) قرب نسبی و قرب در محل زندگی داشته؛ زیرا که آنان نیازشان در این مسائل نسبت به دیگران بیشتر بوده و به واسطه ی چنین امری قوه ی ضبطشان بیش از دیگران بوده است».[2]

ابن تیمیه در جایی دیگر در باب کراهت و منع از رفتن به بقعه ی پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) برای دعای در آنجا می نویسد: «سلف و گذشتگان (رضی الله عنهم) از انجام چنین کاری کراهت داشتند و در این راستا به قول پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلّم) که فرمودند: قبر مرا عیدگاه قرار ندهید تمسک جسته اند؛ همچنان که از علی بن الحسین و پسر عمویش حسن بن الحسن این خبر نقل شده است؛ در حالی که این دو افضل اهل بیت از تابعین بوده و در این امور از غیر خود عالمتر بوده؛ زیرا که آنان از جهت نسب و مکان زندگی همجوار حجره ی نبوی(صلی الله علیه وآله وسلّم) بوده اند».[3]

بررسی سند روایت منع از دعا در کنار قبر پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) به نقل از امام سجاد(علیه السلام)
این خبر در منابع عامه توسط ابن ابی شیبة(متوفی235هـ) در «المصنف»؛[4] محمد بن اسماعیل بخاری(متوفی254هـ) در «تاریخ الکبیر»؛[5] بزار (متوفی292هـ) در «مسند البزار»؛[6] ابو یعلی حنبلی(متوفی307هـ) در کتاب «مسند ابی یعلی»؛[7] و ضیاء الدین مقدسی(متوفی643هـ) در کتاب« الأحاديث المختارة»؛[8] همگی با یک سند از طریق «علی بن عمر» از «عمر بن علی» از امام زین العابدین(علیه السلام) نقل کرده اند.

در سند این روایت «جعفر بن ابراهیم» و «علی بن عمر» قرار گرفته اند که موجب تضعیف اسناد این روایت شده اند. ابن حبان با اینکه «جعفر بن ابراهیم» را در ثقات ذکر نموده؛ اما روایاتش از این طریق را معتبر ندانسته است؛ چنانچه می نویسد: «جَعْفَر بن إِبْرَاهِيم من ولد ذِي الجناحين يروي عَن عَليّ بن عمر عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَليّ بْن الْحُسَيْن بنسخة روى عَنهُ زيد بن الْحباب يعْتَبر حَدِيثه من غير رِوَايَة عَن هَؤُلَاءِ».[9] که روایت محل بحث این ویژگی را داشته؛ لذا اولین اشکال إسناد روایت بنابر نقل ابن حبان به این امر باز می گردد.

همچنین در مورد «علی بن عمر» با آنکه ابن حبان وی را در کتاب ثقات خویش آورده؛ اما با این حال ابن حجر با آنکه متوجه توثیق وی از سوی ابن حبان بوده، در مورد وی معتقد به عدم اثبات عدالت وی بوده و حکم به «مستور» بودن وی نموده است.[10]

مجهول الحال یا مستور وصف راوی ای است که دو نفر یا بیشتر حدیثی از وی روایت کنند؛ اما با این حال در مورد توثیق وی سکوت کرده اند. جمهور اهل سنت روایت شخص مستور را فاقد صلاحیت احتجاج دانسته و آنرا رد نموده اند.

ابن حجر نیز در این رابطه معتقد است روایت شخص مستور مطلقا رد نمی گردد؛ بلکه باید منتطر روشن شدن حال این راوی بود که آیا وثاقتش ثابت می گردد یا خیر.[11] با توجه به چنین امری برخی از تعلیقه نویسان چنین روایتی را ضعیف دانسته اند؛ لذا اسناد چنین روایتی به امام زین العابدین (علیه السلام) صحیح نمی باشد.

ادامه دارد...


[/HR] [1] . الإخنائية (أو الرد على الإخنائي)، ابن تیمیة، ص265، دار الخراز – جدة: «فهذا عليّ بن الحسين زين العابدين وهو من أجلّ التابعين علما ودينا، حتى قال الزهري: ما رأيت هاشميا مثله، وهو يذكر هذا الحديث بإسناده ولفظه: «لا تتخذوا بيتي عيدا فإن تسليمكم يبلغني أينما كنتم». وهذا يقتضي أنه لا مزية للسلام عليه عند بيته، كما لا مزية للصلاة عليه عند بيته، بل قد نهى عن تخصيص بيته بهذا وهذا».

[2] . اقتضاء الصراط المستقيم مخالفة أصحاب الجحيم، ابن تیمیة، ج2، ص176، دار عالم الكتب، بيروت، لبنان: « فانظر هذه السنة كيف مخرجها من أهل المدينة وأهل البيت الذين لهم من رسول الله صلى الله عليه و سلم قرب النسب وقرب الدار لأنهم إلى ذلك أحوج من غيرهم فكانوا لها أضبط».

[3] . اقتضاء الصراط المستقيم لمخالفة أصحاب الجحيم، ابن تیمیه، ج2، ص245، دار عالم الكتب، بيروت، لبنان: « في كراهة قصدها للدعاء: أن السلف رضي الله عنهم كرهوا ذلك، متأولين في ذلك قوله صلى الله عليه وسلم: «لا تتخذوا قبري عيدًا» كما ذكرنا ذلك عن علي بن الحسين والحسن بن الحسن، ابن عمه، وهما أفضل أهل البيت من التابعين، وأعلم بهذا الشأن من غيرهما، لمجاورتهما الحجرة النبوية نسبًا ومكانًا».

[4] . المصنف في الأحاديث والآثار، أبو بكر بن أبي شيبة،ج2، ص150، مكتبة الرشد – الرياض: « حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: ثنا زَيْدُ بْنُ حُبَابٍ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، مِنْ وَلَدِ ذِي الْجَنَاحَيْنِ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ عُمَرَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، أَنَّهُ رَأَى رَجُلًا يَجِيءُ إِلَى فُرْجَةٍ كَانَتْ عِنْدَ قَبْرِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَيَدْخُلُ فِيهَا فَيَدْعُو، فَدَعَاهُ فَقَالَ: أَلَا أُحَدِّثُكَ بِحَدِيثٍ سَمِعْتُهُ مِنْ أَبِي، عَنْ جَدِّي، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا، وَلَا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، وَصَلُّوا عَلَيَّ، فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ تَبْلُغُنِي حَيْثُمَا كُنْتُمْ».

[5] . التاريخ الكبير، محمد بن إسماعيل بن إبراهيم بن المغيرة البخاري،ج2، ص186، ح477، دائرة المعارف العثمانية، حيدر آباد – الدكن: «قَالَ لِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ شَيْبَةَ الْعَبْسِيُّ: حَدَّثَنَا زَيْدُ بْنُ حُبَابٍ، قَالَ: ثنا جَعْفَرُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، مِنْ وَلَدِ ذِي الْجَنَاحَيْنِ قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ عُمَرَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ حُسَيْنٍ، أَنَّهُ رَأَى رَجُلًا يَجِيءُ إِلَى فُرْجَةٍ كَانَتْ عِنْدَ قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَيَدْخُلَ فِيهَا فَيَدْعُو، فَدَعَاهُ فَقَالَ: أَلَا أُحَدِّثُكَ حَدِيثًا سَمِعْتُهُ مِنْ أَبِي، عَنْ جَدِّي، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا».

[6] . مسند البزار المنشور باسم البحر الزخار، أبو بكر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق بن خلاد بن عبيد الله العتكي المعروف بالبزار،ج2،‌ص147، ح509، مكتبة العلوم والحكم - المدينة المنورة: «حَدَّثَنَا حَاتِمُ بْنُ اللَّيْثِ الْبَغْدَادِيُّ، قَالَ: نا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبِي أُوَيْسٍ، قَالَ: نا عِيسَى بْنُ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الطَّالَبِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ عُمَرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ جَدِّي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وسلم: «لَا تَجْعَلُوا قَبْرِي عِيدًا، وَلَا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، وَصَلُّوا عَلَيَّ، وَسَلِّمُوا فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ تَبْلُغُنِي» . وَهَذَا الْحَدِيثُ لَا نَعْلَمُهُ يُرْوَى عَنْ عَلِيٍّ إِلَّا مِنْ هَذَا الْوَجْهِ بِهَذَا الْإِسْنَادِ، وَقَدْ رُوِيَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ أَحَادِيثُ صَالِحَةٌ فِيهَا مَنَاكِيرُ، فَذَكَرْنَا هَذَا الْحَدِيثَ؛ لِأَنَّهُ غَيْرُ مُنْكَرٍ: لَا تَجْعَلُوا قَبْرِي عِيدًا وَلَا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا. قَدْ رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ غَيْرِ هَذَا الْوَجْهِ».

[7] . مسند أبي يعلى، أبو يعلى أحمد بن علي بن المثُنى بن يحيى بن عيسى بن هلال التميمي، الموصلي ، المحقق: حسين سليم أسد، ج1، ص361، ح469، دار المأمون للتراث – دمشق: حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، حَدَّثَنَا زَيْدُ بْنُ الْحُبَابِ، حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، مِنْ وَلَدِ ذِي الْجَنَاحَيْنِ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عُمَرَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ حُسَيْنٍ، أَنَّهُ رَأَى رَجُلًا يَجِيءُ إِلَى فُرْجَةٍ كَانَتْ عِنْدَ قَبْرِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَيَدْخُلُ فِيهَا فَيَدْعُو، فَنَهَاهُ، فَقَالَ: أَلَا أُحَدِّثُكُمْ حَدِيثًا سَمِعْتُهُ مِنْ أَبِي، عَنْ جَدِّي، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا، وَلَا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، فَإِنَّ تَسْلِيمَكُمْ يَبْلُغُنِي أَيْنَمَا كُنْتُمْ». [حكم حسين سليم أسد] : إسناده ضعيف.

[8] . الأحاديث المختارة أو المستخرج من الأحاديث المختارة مما لم يخرجه البخاري ومسلم في صحيحيهما، ضياء الدين أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد المقدسي (المتوفى: 643هـ)، ج2، ص49، ح428، دار خضر للطباعة والنشر والتوزيع، بيروت – لبنان: أَخْبَرَنَا زَاهِرُ بْنُ أَحْمَدَ الثَّقَفِيُّ بِأَصْبَهَانَ أَن الْحُسَيْن بن عبد الْملك الأَدِيبَ أَخْبَرَهُمْ قِرَاءَةً عَلَيْهِ أَنا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مَنْصُورٍ أَنا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ أَنا أَبُو يَعْلَى الْمَوْصِلِيُّ ثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ ثَنَا زَيْدُ بْنُ الْحُبَابِ ثَنَا جَعْفَرُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ مِنْ وَلَدِ ذِي الْجَنَاحَيْنِ ثَنَا عَلِيُّ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حُسَيْنٍ أَنَّهُ رَأَى رَجُلا يَجِيءُ إِلَى فُرْجَةٍ كَانَتْ عِنْدَ قَبْرِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَيَدْخُلُ فِيهَا فَيَدْعُو فَنَهَاهُ فَقَالَ أَلَا أُحَدِّثُكُمْ حَدِيثًا سَمِعْتُهُ مِنْ أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا وَلا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا فَإِنَّ تَسْلِيمَكُمْ يَبْلُغُنِي أَيْنَمَا كُنْتُمْ (فِي إِسْنَاده لين).

[9] . الثقات، ابن حبان، ج8، ص160، ترجمه: 12748، دائرة المعارف العثمانية بحيدر آباد الدكن الهند.

[10] . تقریب التهذیب، ابن حجر، علي بن عمر بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب الهاشمي مستور من الثامنة د.

[11] . نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، ابن حجر، «إنْ روى عنه اثنان فصاعداً، ولم يُوَثَّقْ فهو مجهول الحال، وهو المستور. وقد قَبِلَ رِوَايَتَهُ جَمَاعَةٌ بغيرِ قيدٍ، وردَّها الجمهورُ. والتحقيقُ أن روايةَ المستورِ، ونحوِهِ، مما فيه الاحتمال؛ لا يُطْلَقُ القولُ بردِّها، ولا بقبولها، بل يقال: هي موقوفةٌ إلى استبانة حاله».

بررسی اسناد و مدلول اسناد روایت

این خبر در متون روایی به سه صورت روایت شده است:
الف: (لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي‏ عِيدًا وَلَا بُيُ
تَتَّخِوتَكُمْ قُبُورًا)؛ قبر مرا عیدگاه قرار ندهید و خانه های خود را نیز به مانند قبر قرار ندهید.

*عن علی بن الحسین...، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ (وآله)وَسَلَّمَ قَالَ: «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا، وَلَا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، وَصَلُّوا عَلَيَّ، فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ تَبْلُغُنِي حَيْثُمَا كُنْتُمْ».[1]

*...عَبْدُ اللَّهِ بْنُ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ أَبِي ذِئْبٍ، عَنْ سَعِيدٍ الْمَقْبُرِيِّ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ (وآله)وَسَلَّمَ: «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي‏ عِيدًا، وَلَا تَجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، وَحَيْثُمَا كُنْتُمْ فَصَلُّوا عَلَيَّ، فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ تَبْلُغُنِي».[2]

ب: (اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ قَبْرِي وَثَناً يُعْبَدُ)؛
پروردگارا قبر مرا بتی که مورد پرستش قرار می گیرد قرار مده!

*مَالِكٌ، عَنْ زَيْدِ بْنِ أَسْلَمَ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ يَسَارٍ؛ أَنَ‏ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ (وآله)وَ سَلَّمَ قَالَ:«اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ قَبْرِي وَثَناً يُعْبَدُ. اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى قَوْمٍ اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ».[3]

*حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، عَنْ حَمْزَةَ بْنِ الْمُغِيرَةِ، عَنْ سُهَيْلِ بْنِ أَبِي صَالِحٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ (وآله)وَسَلَّمَ: «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ قَبْرِي وَثَنًا، لَعَنَ اللَّهُ قَوْمًا اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ».[4]

آیت الله سبحانی معتقد است که این روایت با لفظ «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي‏ عِيدًا»، تصحیف شده و صحیح آن «لَا تَجْعَلْ قَبْرِي وَثَناً يُعْبَدُ» می باشد؛[5] یعنی لفظ «وثنا» به اشتباه «عیدا» روایت شده است.
وی همچنین بیان می دارد که «عید» در لغت به معنای موسم بوده و آن هر روزی است که در آن اجتماعی برای صاحب فضلی گرفته می شود و یا در آن روز حادثه ای مهم اتفاق افتاده و این روز عید نامیده شده چون با شادی جدیدی باز می گردد؛ بنابراین صحیح نیست که چنین کلمه ای خبر برای «قبر» واقع گردد؛ زیرا معنا ندارد که قبر عید قرار داده شود و چنین امری بخاطر ان است که عید خبر و یا صفت برای زمان قرار می گیرد؛ نه خبر برای مکان؛ مگر در صورتی که تقدیری در این جمله صورت بپذیرد.[6]

ج:(ولا تتخذوا بيتي عيدا)؛
ابو یعلی به سند خود از امام مجتبی(علیه السلام) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) روایت نموده که آنحضرت فرمودند: «صلوا في بيوتكم لا تتخذوها قبورا ولا تتخذوا بيتي عيدا صلوا علي وسلموا فإن صلاتكم وسلامكم يبلغني أينما كنتم»؛ [7]در منازل خود نماز بگذارید و آنها را همچون قبور قرار ندهید و خانه ی مرا هم عید قرار مدهید و بر من سلام و صلوات بفرستید که همانا سلام و صلوات شما در هر کجا که باشید به من می رسد».

در سند این روایت «عبدالله بن نافع» قرار گرفته که نام وی در اسناد روایات احمد بن حنبل و ابو داود در نقل روایت « لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي‏ عِيدًا» [8] موجود است. با توجه به حال «عبدالله بن نافع» که نقل شده وی در حفظ دارای اتقان نبوده؛ مشخص می گردد وی این روایت را با الفاظ «قبری عیدا»؛ «بیتی عیدا» روایت نموده است که این اختلاف در نقل موجب اختلاف در معنا نیز خواهد بود؛ زیرا در صورتی که روایت به لفظ «بیتی عیدا» آمده باشد، ممکن است مراد روایت کراهت کثرت تردد و بازگشت به بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلّم) برای سلام دادن به آن حضرت بوده باشد که چنین امری موجب آزار آنحضرت بوده؛ لذا می فرماید در هر کجا که بر من سلام کنید سلام شما بر من عرضه می گردد؛ همچنان که قرآن کریم در اموری که موجب اذیت آنحضرت است می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ»؛‌ [9]اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! در خانه ‏هاى پيامبر داخل نشويد مگر آنکه به شما براى صرف غذا اجازه داده شود.

سخن ما:
آنچه به نظر می رسد تطابق محتوایی این روایات است؛ بخصوص آنکه سند روایت: « اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ قَبْرِي وَثَنًا»، از اعتبار بیشتری نسبت به سند روایت «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا» و «لا تتخذوا بيتي عيدا»برخوردار است؛[10] لذا مراد این نقلها یکسان بوده و منظور از آن پرستش قبر، همانگونه که بت پرستان در مقابل بت های ساخته خود انجام می دادند، خواهد بود.

تقی الدین سبکی(م: 756هـ)، نیز در تفسیر این روایت می نویسد:
مراد از این حدیث تشویق و ترغیب به کثرت زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلّم) است، به اینکه قبر آنحضرت رها نشده و مردم فقط در ایام عید قبر آنحضرت را زیارت نکنند؛ بلکه در تمام ایام مردم به زیارت آنحضرت بشتابند؛ همچنان که این تفسیر را قسمت دیگر روایت: «لا تجعلوا بیوتکم قبورا؛ خانه های خود را همچون قبور نکنید» تأئید می کند که مراد روایت آن است که در خانه های خود نیز علاوه بر مساجد به عبادت پروردگار بپردازید. و یا اینکه ممکن است مراد از روایت آن باشد که برای زیارت وقت خاصی قرار ندهید ویا اینکه زيارتم را همانند عيد در جمع شدن گرد آن و آرايش كردن پيش آن و نظائر اينها كه در عيدها انجام مى‏گيرد، قرار ندهيد، بلكه تنها به خاطر زيارت و دعا و سلام به آنجا برويد و آنگاه برگرديد.[11]

نتیجه: این روایت با تمام نقلها و احتمالات ارتباطی با حرمت سفر برای زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم)‌نخواهد داشت.

موفق باشید.


[/HR] [1] . المصنف في الأحاديث والآثار، أبو بكر بن أبي شيبة،ج2، ص150، مكتبة الرشد – الرياض.

[2]. مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج‏14، ص403، ح8804، مؤسسة الرسالة-بیروت. «إسناده حسن لأجل عبد اللَّه بن نافع، وباقي رجاله ثقات رجال الشيخين غير سريج- وهو ابن النعمان الجوهري- فمن رجال البخاري»؛ سنن أبي داود، ج‏2، ص871،ح2042، دارالحدیث-القاهرة.

[3] . موطأ الإمام مالك، ج‏2، ص240، ح183، مؤسسة زاید بن سلطان آل نهیان.

[4]. مسند الإمام أحمد بن حنبل،ج‏12، ص314، ح7358، مؤسسة الرسالة-بیروت. «إسناده قوي».

[5] . ومن المحتمل جداً طروء التصحيف على الرواية، فبدل «وثناً» إلى «عيداً» ويؤيد ذلك ذيل الرواية، أعني قوله: «ولا تجعلوا بيوتكم قبوراً» فإنّه يناسب قوله: «لا تجعل قبري وثناً». (الملل والنحل، ج‏4، ص 495).

[6] . «إنّ العيد في اللغة هو الموسم، وهو كل يوم فيه اجتماع أو تذكار لذي فضل، أو حادثة مهمة، سمّي عيداً لأنّه يعود كلّ سنة بفرح مجدد.فعلى هذا لا يصحّ أن يقع خبراً لقوله: «قبراً» إذ لا معنى لجعل القبر عيداً، فإنّما يصحّ جعل موسم أو يوم مشخّص عيداً، فهو يقع خبراً أو صفة للزمان لا للمكان، ولو صحّ جعله صفة للمكان فإنما هو باعتبار اليوم الّذي يجتمع الناس فيه في ذلك المكان، فالتعبير الوارد في الحديث لا يوافق الذوق العربي السليم، فكيف يمكن نسبته إلى أشرف من نطق بالضاد، ولو أُريد منه ما يحاول المستدل أن يثبته كان الأولى أن يقول: لا تتخذوا مولدي عيداً، لا قبري عيداً، أو يقول: لا تتخذوا مولدي حول قبري عيداً».(الملل والنحل، ج‏4، ص 495).

[7] . مسند ابی یعلی، ج12، ص131، ح6761، دار المأمون للتراث – دمشق: « حدثنا موسى بن محمد بن حيان حدثنا أبو بكر الحنفي حدثنا عبد الله بن نافع أخبرني العلاء بن عبد الرحمن قال : سمعت الحسن بن علي بن أبي طالب قال : قال رسول الله - صلى الله عليه و سلم - : صلوا في بيوتكم لا تتخذوها قبورا ولا تتخذوا بيتي عيدا صلوا علي وسلموا فإن صلاتكم وسلامكم يبلغني أينما كنتم... قال حسين سليم أسد : إسناده ضعيف».

[8] . مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج‏14، ص403، ح8804، مؤسسة الرسالة-بیروت. «إسناده حسن لأجل عبد اللَّه بن نافع، وباقي رجاله ثقات رجال الشيخين غير سريج- وهو ابن النعمان الجوهري- فمن رجال البخاري»؛ سنن أبي داود، ج‏2، ص871،ح2042، دارالحدیث-القاهرة.

[9] . الاحزاب(33)، 53.

[10] . در سند روایت دوم، «عبدالله بن نافع» قرار گرفته که از سوی برخی از ائمه جرح و تعدیل از جهت اتقان و حفظ ، تضعیف شده است. ر.ک: حاشیه ی مسند الإمام أحمد بن حنبل،ج‏14، ص402: « عبد اللَّه بن نافع- وهو أبن أبي نافع الصائغ المدني- روى له مسلم، وأطلق القول بتوثيقه يحيى بن معين والنسائي والعجلي والخليلي، وقال أحمد: لم يكن صاحب حديث، كان ضيقاً فيه، لم يكن فيه بذاك، وقال البخاري: في حفظه شي‏ء، وقال في موضع آخر: تعرف حفظَه وتنكِر، وكتابه أصح، وقال أبو حاتم مثله وزاد: ليس بالحافظ هو لين، وذكره ابن حبان في" الثقات"، وقال: كان صحيح الكتاب وإذا حدث من حفظه ربما أخطأ. قلنا: فمثله يكون حديثه من باب الحسن شريطة أن لا يكون في متنه ما يُنكَر. وأخطأ الهيثمي في تعيين عبد اللَّه بن نافع في" المجمع" 234/ 4، فظنه عبد اللَّه بن نافع القرشي مولى ابن عمر، وضعفه به، وعبد اللَّه بن نافع هذا من أقران ابن أبي ذئب، ولا تعرف له رواية عنه، واللَّه تعالى أعلم».

[11] . شفاء السقام فی زیارة خیر الانام، تقی الدین السبکی، ص178: «و أمّا قوله صلى الله عليه و آله و سلم: «لا تجعلوا قبري‏ عيداً» ... فإن لم يثبت هذا الحديث فلا كلام، و إن ثبت- و هو الأقرب- فقال الشيخ زكيّ الدين المنذريّ: يحتمل أن يكون المراد به الحثّ على‏ كثرة زيارة قبره صلى الله عليه و آله و سلم و أن لا يهمل حتّى لا يزار إلّا في بعض الأوقات، كالعيد الذي لا يأتي في العامّ إلّا مرّتين. قال: و يؤيّد هذا التأويل ما جاء في الحديث نفسه: «لا تجعلوا بيوتكم قبوراً» أي لا تتركوا الصلاة في بيوتكم حتّى‏ تجعلوها كالقبور التي لا يصلّى فيها. قلت: و يحتمل أن يكون المراد لا تتّخذوا له وقتاً مخصوصاً لا تكون الزيارة إلّا فيه، كما ترى‏ كثيراً من المشاهد، لزيارتها يوم معيّن كالعيد، و زيارة قبره صلى الله عليه و آله و سلم ليس فيها يوم بعينه، بل أيّ يوم كان. و يحتمل أيضاً أن يراد أن يجعل كالعيد في العكوف عليه، و إظهار الزينة و الاجتماع، و غير ذلك ممّا يعمل في الأعياد، بل لا يؤتى إلّا للزيارة و السلام و الدعاء، ثمّ ينصرف عنه. و اللَّه أعلم بمراد نبيّه صلى الله عليه و آله و سلم‏».


سؤال: در برنامه ای کارشناس شبکه ی وهابی روایتی از امام زین العابدین (علیه السلام) را از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب خواند که آنحضرت در رابطه با زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) سخنی مثل عقاید وهابیت بیان فرمودند؟! و شخصی که برای زیارت آنحضرت آمده بودند را توبیخ فرمودند؟!(لا تتخذوا قبری عیدا) آدرس های این روایت کجاست و آیا چنین روایت و چنین استنادی به آنحضرت درست است؟

جواب:
سفر برای زیارت قبر پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) و دعا در حرم آنحضرت امری است که مورد مخالفت ابن تیمیه و اتباع او قرار گرفته است. یکی از مستندات آنان در مخالفت با چنین امری روایتی منسوب به امام زین العابدین(علیه السلام) ازپیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) است که آنحضرت فرمودند:«لَا تَجْعَلُوا قَبْرِي عِيدًا، وَلَا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، وَصَلُّوا عَلَيَّ، وَسَلِّمُوا فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ تَبْلُغُنِي»؛ «قبر مرا عیدگاه قرار ندهید وخانه های خود را نیز قبر قرار ندهید و بر من صلوات وسلام فرستید؛ زیرا به تحقیق درود شما به من می رسد».
ابن تیمیه در بیان منع از رفتن به سوی قبر پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) و سلام به آنحضرت با تمسک به این نقل می نویسد: «پس این علی بن الحسین زین العابدین از اجلای تابعین از نظر علم و دیانت است؛ شخصیتی که «زُهری» در مورد وی گفته: من هاشمی ای همچون او ندیدم؛ و چنین شخصی این حدیث را بیان داشته است... و این حدیث مقتضی آن است که هیچ مزیّتی در سلام دادن به پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلّم) در بیتشان وجود نداشته باشد؛ همچنان که مزیّتی بر فرستان صلوات در بیتشان وجود ندارد؛ بلکه آنحضرت نهی فرمودند از اینکه سلام و درود مختص به این مکان بوده باشد».(1)

وی در جایی دیگر می نویسد: «نگاه کن به این سنت که چگونه از مردم مدینه و از اهل بیت نقل گردیده است. کسانی که به پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلّم) قرب نسبی و قرب در محل زندگی داشته؛ زیرا که آنان نیازشان در این مسائل نسبت به دیگران بیشتر بوده و به واسطه ی چنین امری قوه ی ضبطشان بیش از دیگران بوده است».(2)
ابن تیمیه در جایی دیگر در باب کراهت و منع از رفتن به بقعه ی پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) برای دعای در آنجا می نویسد: «سلف و گذشتگان (رضی الله عنهم) از انجام چنین کاری کراهت داشتند و در این راستا به قول پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلّم) که فرمودند: قبر مرا عیدگاه قرار ندهید تمسک جسته اند؛ همچنان که از علی بن الحسین و پسر عمویش حسن بن الحسن این خبر نقل شده است؛ در حالی که این دو افضل اهل بیت از تابعین بوده و در این امور از غیر خود عالمتر بوده؛ زیرا که آنان از جهت نسب و مکان زندگی همجوار حجره ی نبوی(صلی الله علیه وآله وسلّم) بوده اند».(3)

بررسی سند روایت منع از دعا در کنار قبر پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) به نقل از امام سجاد(علیه السلام)
این خبر در منابع عامه توسط ابن ابی شیبة(متوفی235هـ) در «المصنف»؛(4) محمد بن اسماعیل بخاری(متوفی254هـ) در «تاریخ الکبیر»؛(5) بزار (متوفی292هـ) در «مسند البزار»؛(6) ابو یعلی حنبلی(متوفی307هـ) در کتاب: «مسند ابی یعلی»؛(7) و ضیاء الدین مقدسی(متوفی643هـ) در کتاب: « الأحاديث المختارة»؛(8) همگی با یک سند از طریق «علی بن عمر» از «عمر بن علی» از امام زین العابدین(علیه السلام) نقل کرده اند.
در سند این روایت «جعفر بن ابراهیم» و «علی بن عمر» قرار گرفته اند که موجب تضعیف اسناد این روایت شده اند. ابن حبان با اینکه «جعفر بن ابراهیم» را در ثقات ذکر نموده؛ اما روایاتش از این طریق را معتبر ندانسته است؛ چنانچه می نویسد: «جَعْفَر بن إِبْرَاهِيم من ولد ذِي الجناحين يروي عَن عَليّ بن عمر عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَليّ بْن الْحُسَيْن بنسخة روى عَنهُ زيد بن الْحباب يعْتَبر حَدِيثه من غير رِوَايَة عَن هَؤُلَاءِ».(9)که روایت محل بحث این ویژگی را داشته؛ لذا اولین اشکال إسناد روایت بنابر نقل ابن حبان به این امر باز می گردد.
همچنین در مورد «علی بن عمر» با آنکه ابن حبان وی را در کتاب ثقات خویش آورده؛ اما با این حال ابن حجر با آنکه متوجه توثیق وی از سوی ابن حبان بوده، در مورد وی معتقد به عدم اثبات عدالت وی بوده و حکم به «مستور» بودن وی نموده است.(10)
مجهول الحال یا مستور وصف راوی ای است که دو نفر یا بیشتر حدیثی از وی روایت کنند؛ اما با این حال در مورد توثیق وی سکوت کرده اند. جمهور اهل سنت روایت شخص مستور را فاقد صلاحیت احتجاج دانسته و آنرا رد نموده اند.
ابن حجر نیز در این رابطه معتقد است روایت شخص مستور مطلقا رد نمی گردد؛ بلکه باید منتطر روشن شدن حال این راوی بود که آیا وثاقتش ثابت می گردد یا خیر.(11)
با توجه به چنین امری برخی از تعلیقه نویسان چنین روایتی را ضعیف دانسته اند؛ لذا اسناد چنین روایتی به امام زین العابدین (علیه السلام) صحیح نمی باشد.

بررسی مدلول اسناد روایت
این خبر در متون روایی به سه صورت روایت شده است:
الف: (لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي‏ عِيدًا وَلَا بُيُتَتَّخِوتَكُمْ قُبُورًا)؛ قبر مرا عیدگاه قرار ندهید و خانه های خود را نیز به مانند قبر قرار ندهید.
*عن علی بن الحسین...، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ (وآله)وَسَلَّمَ قَالَ: «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا، وَلَا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، وَصَلُّوا عَلَيَّ، فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ تَبْلُغُنِي حَيْثُمَا كُنْتُمْ».(12)
*...عَبْدُ اللَّهِ بْنُ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ أَبِي ذِئْبٍ، عَنْ سَعِيدٍ الْمَقْبُرِيِّ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ (وآله)وَسَلَّمَ: «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي‏ عِيدًا، وَلَا تَجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، وَحَيْثُمَا كُنْتُمْ فَصَلُّوا عَلَيَّ، فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ تَبْلُغُنِي».(13)

ب: (اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ قَبْرِي وَثَناً يُعْبَدُ)؛پروردگارا قبر مرا بتی که مورد پرستش قرار می گیرد قرار مده!
*مَالِكٌ، عَنْ زَيْدِ بْنِ أَسْلَمَ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ يَسَارٍ؛ أَنَ‏ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ (وآله)وَ سَلَّمَ قَالَ:«اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ قَبْرِي وَثَناً يُعْبَدُ. اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى قَوْمٍ اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ». (14)
*حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، عَنْ حَمْزَةَ بْنِ الْمُغِيرَةِ، عَنْ سُهَيْلِ بْنِ أَبِي صَالِحٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ (وآله)وَسَلَّمَ: «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ قَبْرِي وَثَنًا، لَعَنَ اللَّهُ قَوْمًا اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ». (15)

آیت الله سبحانی معتقد است که این روایت با لفظ «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي‏ عِيدًا»، تصحیف شده و صحیح آن «لَا تَجْعَلْ قَبْرِي وَثَناً يُعْبَدُ» می باشد؛(16) یعنی لفظ «وثنا» به اشتباه «عیدا» روایت شده است.
وی همچنین بیان می دارد که «عید» در لغت به معنای موسم بوده و آن هر روزی است که در آن اجتماعی برای صاحب فضلی گرفته می شود و یا در آن روز حادثه ای مهم اتفاق افتاده و این روز عید نامیده شده چون با شادی جدیدی باز می گردد؛ بنابراین صحیح نیست که چنین کلمه ای خبر برای «قبر» واقع گردد؛ زیرا معنا ندارد که قبر عید قرار داده شود و چنین امری بخاطر ان است که عید خبر و یا صفت برای زمان قرار می گیرد؛ نه خبر برای مکان؛ مگر در صورتی که تقدیری در این جمله صورت بپذیرد.(17)

ج: ولا تتخذوا بيتي عيدا)؛
ابو یعلی به سند خود از امام مجتبی(علیه السلام) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) روایت نموده که آنحضرت فرمودند: «صلوا في بيوتكم لا تتخذوها قبورا ولا تتخذوا بيتي عيدا صلوا علي وسلموا فإن صلاتكم وسلامكم يبلغني أينما كنتم»؛(18) در منازل خود نماز بگذارید و آنها را همچون قبور قرار ندهید و خانه ی مرا هم عید قرار مدهید و بر من سلام و صلوات بفرستید که همانا سلام و صلوات شما در هر کجا که باشید به من می رسد».
در سند این روایت «عبدالله بن نافع» قرار گرفته که نام وی در اسناد روایات احمد بن حنبل و ابو داود در نقل روایت «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي‏ عِيدًا»(19)موجود است. با توجه به حال «عبدالله بن نافع» که نقل شده وی در حفظ دارای اتقان نبوده؛ مشخص می گردد وی این روایت را با الفاظ «قبری عیدا»؛ «بیتی عیدا» روایت نموده است که این اختلاف در نقل موجب اختلاف در معنا نیز خواهد بود؛ زیرا در صورتی که روایت به لفظ «بیتی عیدا» آمده باشد، ممکن است مراد روایت کراهت کثرت تردد و بازگشت به بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلّم) برای سلام دادن به آن حضرت بوده باشد که چنین امری موجب آزار آنحضرت بوده؛ لذا می فرماید در هر کجا که بر من سلام کنید سلام شما بر من عرضه می گردد؛ همچنان که قرآن کریم در اموری که موجب اذیت آنحضرت است می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ»؛‌ (20) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! در خانه ‏هاى پيامبر داخل نشويد مگر آنکه به شما براى صرف غذا اجازه داده شود.
سخن ما:

آنچه به نظر می رسد تطابق محتوایی این روایات است؛ بخصوص آنکه سند روایت: « اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ قَبْرِي وَثَنًا»، از اعتبار بیشتری نسبت به سند روایت «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا» و «لا تتخذوا بيتي عيدا»برخوردار است؛(21) لذا مراد این نقلها یکسان بوده و منظور از آن پرستش قبر، همانگونه که بت پرستان در مقابل بت های ساخته خود انجام می دادند، خواهد بود.
تقی الدین سبکی(م: 756هـ)، نیز در تفسیر این روایت می نویسد:
مراد از این حدیث تشویق و ترغیب به کثرت زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلّم) است، به اینکه قبر آنحضرت رها نشده و مردم فقط در ایام عید قبر آنحضرت را زیارت نکنند؛ بلکه در تمام ایام مردم به زیارت آنحضرت بشتابند؛ همچنان که این تفسیر را قسمت دیگر روایت: «لا تجعلوا بیوتکم قبورا؛ خانه های خود را همچون قبور نکنید» تأئید می کند که مراد روایت آن است که در خانه های خود نیز علاوه بر مساجد به عبادت پروردگار بپردازید. و یا اینکه ممکن است مراد از روایت آن باشد که برای زیارت وقت خاصی قرار ندهید ویا اینکه زيارتم را همانند عيد در جمع شدن گرد آن و آرايش كردن پيش آن و نظائر اينها كه در عيدها انجام مى‏گيرد، قرار ندهيد، بلكه تنها به خاطر زيارت و دعا و سلام به آنجا برويد و آنگاه برگرديد.(22)
نتیجه: این روایت با تمام نقلها و احتمالات ارتباطی با حرمت سفر برای زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم)‌نخواهد داشت.

پی نوشت:
1. الإخنائية (أو الرد على الإخنائي)، ابن تیمیة، ص265، دار الخراز – جدة: «فهذا عليّ بن الحسين زين العابدين وهو من أجلّ التابعين علما ودينا، حتى قال الزهري: ما رأيت هاشميا مثله، وهو يذكر هذا الحديث بإسناده ولفظه: «لا تتخذوا بيتي عيدا فإن تسليمكم يبلغني أينما كنتم». وهذا يقتضي أنه لا مزية للسلام عليه عند بيته، كما لا مزية للصلاة عليه عند بيته، بل قد نهى عن تخصيص بيته بهذا وهذا».
2.
اقتضاء الصراط المستقيم مخالفة أصحاب الجحيم، ابن تیمیة، ج2، ص176، دار عالم الكتب، بيروت، لبنان: « فانظر هذه السنة كيف مخرجها من أهل المدينة وأهل البيت الذين لهم من رسول الله صلى الله عليه و سلم قرب النسب وقرب الدار لأنهم إلى ذلك أحوج من غيرهم فكانوا لها أضبط».
3. اقتضاء الصراط المستقيم لمخالفة أصحاب الجحيم، ابن تیمیه، ج2، ص245، دار عالم الكتب، بيروت، لبنان: « في كراهة قصدها للدعاء: أن السلف رضي الله عنهم كرهوا ذلك، متأولين في ذلك قوله صلى الله عليه وسلم: «لا تتخذوا قبري عيدًا» كما ذكرنا ذلك عن علي بن الحسين والحسن بن الحسن، ابن عمه، وهما أفضل أهل البيت من التابعين، وأعلم بهذا الشأن من غيرهما، لمجاورتهما الحجرة النبوية نسبًا ومكانًا».
4. المصنف في الأحاديث والآثار، أبو بكر بن أبي شيبة،ج2، ص150، مكتبة الرشد – الرياض: « حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: ثنا زَيْدُ بْنُ حُبَابٍ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، مِنْ وَلَدِ ذِي الْجَنَاحَيْنِ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ عُمَرَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، أَنَّهُ رَأَى رَجُلًا يَجِيءُ إِلَى فُرْجَةٍ كَانَتْ عِنْدَ قَبْرِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَيَدْخُلُ فِيهَا فَيَدْعُو، فَدَعَاهُ فَقَالَ: أَلَا أُحَدِّثُكَ بِحَدِيثٍ سَمِعْتُهُ مِنْ أَبِي، عَنْ جَدِّي، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا، وَلَا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، وَصَلُّوا عَلَيَّ، فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ تَبْلُغُنِي حَيْثُمَا كُنْتُمْ».
5. التاريخ الكبير، محمد بن إسماعيل بن إبراهيم بن المغيرة البخاري،ج2، ص186، ح477، دائرة المعارف العثمانية، حيدر آباد – الدكن: «قَالَ لِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ شَيْبَةَ الْعَبْسِيُّ: حَدَّثَنَا زَيْدُ بْنُ حُبَابٍ، قَالَ: ثنا جَعْفَرُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، مِنْ وَلَدِ ذِي الْجَنَاحَيْنِ قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ عُمَرَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ حُسَيْنٍ، أَنَّهُ رَأَى رَجُلًا يَجِيءُ إِلَى فُرْجَةٍ كَانَتْ عِنْدَ قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَيَدْخُلَ فِيهَا فَيَدْعُو، فَدَعَاهُ فَقَالَ: أَلَا أُحَدِّثُكَ حَدِيثًا سَمِعْتُهُ مِنْ أَبِي، عَنْ جَدِّي، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا».
6. مسند البزار المنشور باسم البحر الزخار، أبو بكر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق بن خلاد بن عبيد الله العتكي المعروف بالبزار،ج2،‌ص147، ح509، مكتبة العلوم والحكم - المدينة المنورة: «حَدَّثَنَا حَاتِمُ بْنُ اللَّيْثِ الْبَغْدَادِيُّ، قَالَ: نا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبِي أُوَيْسٍ، قَالَ: نا عِيسَى بْنُ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الطَّالَبِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ عُمَرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ جَدِّي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وسلم: «لَا تَجْعَلُوا قَبْرِي عِيدًا، وَلَا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، وَصَلُّوا عَلَيَّ، وَسَلِّمُوا فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ تَبْلُغُنِي» . وَهَذَا الْحَدِيثُ لَا نَعْلَمُهُ يُرْوَى عَنْ عَلِيٍّ إِلَّا مِنْ هَذَا الْوَجْهِ بِهَذَا الْإِسْنَادِ، وَقَدْ رُوِيَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ أَحَادِيثُ صَالِحَةٌ فِيهَا مَنَاكِيرُ، فَذَكَرْنَا هَذَا الْحَدِيثَ؛ لِأَنَّهُ غَيْرُ مُنْكَرٍ: لَا تَجْعَلُوا قَبْرِي عِيدًا وَلَا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا. قَدْ رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ غَيْرِ هَذَا الْوَجْهِ».
7. مسند أبي يعلى، أبو يعلى أحمد بن علي بن المثُنى بن يحيى بن عيسى بن هلال التميمي، الموصلي ، المحقق: حسين سليم أسد، ج1، ص361، ح469، دار المأمون للتراث – دمشق: حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، حَدَّثَنَا زَيْدُ بْنُ الْحُبَابِ، حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، مِنْ وَلَدِ ذِي الْجَنَاحَيْنِ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عُمَرَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ حُسَيْنٍ، أَنَّهُ رَأَى رَجُلًا يَجِيءُ إِلَى فُرْجَةٍ كَانَتْ عِنْدَ قَبْرِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَيَدْخُلُ فِيهَا فَيَدْعُو، فَنَهَاهُ، فَقَالَ: أَلَا أُحَدِّثُكُمْ حَدِيثًا سَمِعْتُهُ مِنْ أَبِي، عَنْ جَدِّي، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا، وَلَا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، فَإِنَّ تَسْلِيمَكُمْ يَبْلُغُنِي أَيْنَمَا
كُنْتُمْ». [حكم حسين سليم أسد] : إسناده ضعيف.
8. الأحاديث المختارة أو المستخرج من الأحاديث المختارة مما لم يخرجه البخاري ومسلم في صحيحيهما، ضياء الدين أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد المقدسي (المتوفى: 643هـ)، ج2، ص49، ح428، دار خضر للطباعة والنشر والتوزيع، بيروت – لبنان: أَخْبَرَنَا زَاهِرُ بْنُ أَحْمَدَ الثَّقَفِيُّ بِأَصْبَهَانَ أَن الْحُسَيْن بن عبد الْملك الأَدِيبَ أَخْبَرَهُمْ قِرَاءَةً عَلَيْهِ أَنا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مَنْصُورٍ أَنا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ أَنا أَبُو يَعْلَى الْمَوْصِلِيُّ ثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ ثَنَا زَيْدُ بْنُ الْحُبَابِ ثَنَا جَعْفَرُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ مِنْ وَلَدِ ذِي الْجَنَاحَيْنِ ثَنَا عَلِيُّ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حُسَيْنٍ أَنَّهُ رَأَى رَجُلا يَجِيءُ إِلَى فُرْجَةٍ كَانَتْ عِنْدَ قَبْرِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَيَدْخُلُ فِيهَا فَيَدْعُو فَنَهَاهُ فَقَالَ أَلَا أُحَدِّثُكُمْ حَدِيثًا سَمِعْتُهُ مِنْ أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا وَلا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا فَإِنَّ تَسْلِيمَكُمْ يَبْلُغُنِي أَيْنَمَا كُنْتُمْ (فِي إِسْنَاده لين).
9. الثقات، ابن حبان، ج8، ص160، ترجمه: 12748، دائرة المعارف العثمانية بحيدر آباد الدكن الهند.
10. تقریب التهذیب، ابن حجر، علي بن عمر بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب الهاشمي مستور من الثامنة د.
11. نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، ابن حجر، «إنْ روى عنه اثنان فصاعداً، ولم يُوَثَّقْ فهو مجهول الحال، وهو المستور. وقد قَبِلَ رِوَايَتَهُ جَمَاعَةٌ بغيرِ قيدٍ، وردَّها الجمهورُ. والتحقيقُ أن روايةَ المستورِ، ونحوِهِ، مما فيه الاحتمال؛ لا يُطْلَقُ القولُ بردِّها، ولا بقبولها، بل يقال: هي موقوفةٌ إلى استبانة حاله».
12. المصنف في الأحاديث والآثار، أبو بكر بن أبي شيبة،ج2، ص150، مكتبة الرشد – الرياض.
13. مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج‏14، ص403، ح8804، مؤسسة الرسالة-بیروت. «إسناده حسن لأجل عبد اللَّه بن نافع، وباقي رجاله ثقات رجال الشيخين غير سريج- وهو ابن النعمان الجوهري- فمن رجال البخاري»؛ سنن أبي داود، ج‏2، ص871،ح2042، دارالحدیث-القاهرة.
14. موطأ الإمام مالك، ج‏2، ص240، ح183، مؤسسة زاید بن سلطان آل نهیان.
15. مسند الإمام أحمد بن حنبل،ج‏12، ص314، ح7358، مؤسسة الرسالة-بیروت. «إسناده قوي».
16. ومن المحتمل جداً طروء التصحيف على الرواية، فبدل «وثناً» إلى «عيداً» ويؤيد ذلك ذيل الرواية، أعني قوله: «ولا تجعلوا بيوتكم قبوراً» فإنّه يناسب قوله: «لا تجعل قبري وثناً». (الملل والنحل، ج‏4، ص 495).
17. «إنّ العيد في اللغة هو الموسم، وهو كل يوم فيه اجتماع أو تذكار لذي فضل، أو حادثة مهمة، سمّي عيداً لأنّه يعود كلّ سنة بفرح مجدد.فعلى هذا لا يصحّ أن يقع خبراً لقوله: «قبراً» إذ لا معنى لجعل القبر عيداً، فإنّما يصحّ جعل موسم أو يوم مشخّص عيداً، فهو يقع خبراً أو صفة للزمان لا للمكان، ولو صحّ جعله صفة للمكان فإنما هو باعتبار اليوم الّذي يجتمع الناس فيه في ذلك المكان، فالتعبير الوارد في الحديث لا يوافق الذوق العربي السليم، فكيف يمكن نسبته إلى أشرف من نطق بالضاد، ولو أُريد منه ما يحاول المستدل أن يثبته كان الأولى أن يقول: لا تتخذوا مولدي عيداً، لا قبري عيداً، أو يقول: لا تتخذوا مولدي حول قبري عيداً».(الملل والنحل، ج‏4، ص 495).
18. مسند ابی یعلی، ج12، ص131، ح6761، دار المأمون للتراث – دمشق: « حدثنا موسى بن محمد بن حيان حدثنا أبو بكر الحنفي حدثنا عبد الله بن نافع أخبرني العلاء بن عبد الرحمن قال : سمعت الحسن بن علي بن أبي طالب قال : قال رسول الله - صلى الله عليه و سلم - : صلوا في بيوتكم لا تتخذوها قبورا ولا تتخذوا بيتي عيدا صلوا علي وسلموا فإن صلاتكم وسلامكم يبلغني أينما كنتم... قال حسين سليم أسد : إسناده ضعيف».
19. مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج‏14، ص403، ح8804، مؤسسة الرسالة-بیروت. «إسناده حسن لأجل عبد اللَّه بن نافع، وباقي رجاله ثقات رجال الشيخين غير سريج- وهو ابن النعمان الجوهري- فمن رجال البخاري»؛ سنن أبي داود، ج‏2، ص871،ح2042، دارالحدیث-القاهرة.
20. الاحزاب(33)، 53.
21. در سند روایت دوم، «عبدالله بن نافع» قرار گرفته که از سوی برخی از ائمه جرح و تعدیل از جهت اتقان و حفظ ، تضعیف شده است. ر.ک: حاشیه ی مسند الإمام أحمد بن حنبل،ج‏14، ص402: « عبد اللَّه بن نافع- وهو أبن أبي نافع الصائغ المدني- روى له مسلم، وأطلق القول بتوثيقه يحيى بن معين والنسائي والعجلي والخليلي، وقال أحمد: لم يكن صاحب حديث، كان ضيقاً فيه، لم يكن فيه بذاك، وقال البخاري: في حفظه شي‏ء، وقال في موضع آخر: تعرف حفظَه وتنكِر، وكتابه أصح، وقال أبو حاتم مثله وزاد: ليس بالحافظ هو لين، وذكره ابن حبان في" الثقات"، وقال: كان صحيح الكتاب وإذا حدث من حفظه ربما أخطأ. قلنا: فمثله يكون حديثه من باب الحسن شريطة أن لا يكون في متنه ما يُنكَر. وأخطأ الهيثمي في تعيين عبد اللَّه بن نافع في" المجمع" 234/ 4، فظنه عبد اللَّه بن نافع القرشي مولى ابن عمر، وضعفه به، وعبد اللَّه بن نافع هذا من أقران ابن أبي ذئب، ولا تعرف له رواية عنه، واللَّه تعالى أعلم».
22. شفاء السقام فی زیارة خیر الانام، تقی الدین السبکی، ص178: «و أمّا قوله صلى الله عليه و آله و سلم: «لا تجعلوا قبري‏ عيداً» ... فإن لم يثبت هذا الحديث فلا كلام، و إن ثبت- و هو الأقرب- فقال الشيخ زكيّ الدين المنذريّ: يحتمل أن يكون المراد به الحثّ على‏ كثرة زيارة قبره صلى الله عليه و آله و سلم و أن لا يهمل حتّى لا يزار إلّا في بعض الأوقات، كالعيد الذي لا يأتي في العامّ إلّا مرّتين. قال: و يؤيّد هذا التأويل ما جاء في الحديث نفسه: «لا تجعلوا بيوتكم قبوراً» أي لا تتركوا الصلاة في بيوتكم حتّى‏ تجعلوها كالقبور التي لا يصلّى فيها. قلت: و يحتمل أن يكون المراد لا تتّخذوا له وقتاً مخصوصاً لا تكون الزيارة إلّا فيه، كما ترى‏ كثيراً من المشاهد، لزيارتها يوم معيّن كالعيد، و زيارة قبره صلى الله عليه و آله و سلم ليس فيها يوم بعينه، بل أيّ يوم كان. و يحتمل أيضاً أن يراد أن يجعل كالعيد في العكوف عليه، و إظهار الزينة و الاجتماع، و غير ذلك ممّا يعمل في الأعياد، بل لا يؤتى إلّا للزيارة و السلام و الدعاء، ثمّ ينصرف عنه. و اللَّه أعلم بمراد نبيّه صلى الله عليه و آله و سلم‏».

موضوع قفل شده است