جمع بندی نسناس ها چه موجوداتی بودند؟

تب‌های اولیه

37 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نسناس ها چه موجوداتی بودند؟

سلام
موجوداتی بنام نسناس که در روایات از انها نام برده شده و گفته می شود قبل از حضرت آدم بوده اند مربوط به چه موجوداتی هستند؟
آیا نوعی جن بوده اند یا منظور همان انسان سانان و نئاندرتال ها که در بحث زیست شناسی فرگشتی انسان بحث میشود بوده اند؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد آلاء

بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب خدمت شما دوست گرامی؛
در پاسخ سوال شما :

Miss.Narges;912269 نوشت:
موجوداتی بنام نسناس که در روایات از انها نام برده شده و گفته می شود قبل از حضرت آدم بوده اند مربوط به چه موجوداتی هستند؟
آیا نوعی جن بوده اند یا منظور همان انسان سانان و نئاندرتال ها که در بحث زیست شناسی فرگشتی انسان بحث میشود بوده اند؟

باید عرض کنم در خصوص معنای «نسناس» چندین دسته روایات بیان شده است. در هر پست به برخی از روایات بیان شده در معنای این کلمه انشاالله اشاره خواهد شد:
1. مخلوقاتی که از جهتی شبیه به انسان بودند و از جهت دیگری با آن فرق داشتند، و از نسل بنی آدم نبوده اند.(1) لذا براساس برخی روایات و دیدگاه برخی از مفسّران، پیش از آفرینش آدم (ع)، موجوداتی به نام «نسناس» در زمین زندگی می کرده اند که بسیار مرتکب فساد و قتل و خونریزی می شده اند. به همین جهت، پس از آنکه خداوند فرمود: «من در روى زمین، جانشینى [نماینده‏اى‏] قرار خواهم داد»، فرشتگان گفتند: «پروردگارا! آیا کسى را در آن قرار مى‏دهى که فساد و خونریزى کند؟!».(2) بنابراین، پرونده سوء پیشینه این مخلوقات، سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به انسان شد، و او را به نسناس قیاس کردند.(3)
گفتنی است که در برخی از روایات درباره نسل پیش از آفرینش آدم (ع)، نام «نسناس» ذکر شده و در برخی دیگر فقط به این گروه از موجودات پیش از خلقت آدم (ع) به صورت کلّی و بدون نام خاصّی اشاره شده است.(4) در این جا، به دو روایت اکتفا می شود:
حضرت امام علی (ع) فرمود: «همانا [هنگامی که] خداى تبارک و تعالى دوست داشت تا موجودى را با قدرت بیکرانش بیافریند، در زمانى بود که از آفرینش جنّ و نسناس هفت هزار سال گذشته بود».(5) این حدیث، زمان آفرینش گروهی از موجودات به نام «نسناس» را پیش از آفرینش آدمیان معرفى مى ‏نماید.
امام محمدباقر (ع) در پاسخ به پرسش جابر بن یزید جعفی در این زمینه فرمودند: «گویا تو گمان می ‌کنی خداوند تنها این عالم را آفریده است و گمان می ‌کنی خداوند غیر از شما بشر دیگری نیافریده است. به خدا سوگند خداوند هزار هزار عالم آفریده است و هزار هزار آدم و تو در آخرین این عالم و از آخرین این آدم‌ ها هستی».(6) در این حدیث، فقط اشاره به موجوداتی پیش از انسان هایی از نسل حضرت آدم (ع) اشاره شده و نامی از نسناس نیامده است.
2. نسناس حیوان و موجودی موهوم است که آن را به شکل انسان تصور مى‏ کنند، و در زبان متداول به معناى نوعى میمون است.(7)
3. با استناد به حدیثی،(8) نسناس، نوعى از انسان ها و از نسل بنی آدم بودند که به جهت مسخ دارای یک دست و یک پا بوده و مانند حیوانات می چریدند.(9) طبق این معنا، می توان گفت که، مصداقی از نسناس، در قوم عاد وجود داشتند و منافاتی با موجودات پیش از خلقت حضرت آدم (ع) ندارد؛ چرا که بنابر برخی از روایات، گروهی از انسان ها به دلیل انجام گناهان زیاد و تقویت جنبه های حیوانی و دوری از جنبه های ملکوتی، از مصادیق نسناس و آیه «إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا»،(10) دانسته شده اند.(11)
مرحوم علامه طباطبائی می فرماید: از آیه 3 سوره بقره می توان استشمام کرد که قبل از خلقت آدم (ع)، انسانهایی هم زندگی می کردند که فرشتگان با سابقه ذهنی که از آنها داشتند از خداوند می پرسند: آیا کسی را خلق می کنی که فساد کرده و خونریزی می کند(12).
در کتاب توحید صدوق (ره) نیز از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: شما گمان می کنید که خدای عز و جل غیر از شما بشر دیگری نیافریده است. بلکه هزار هزار آدم (ع) آفریده که شما از نسل آخرین آدم از آدم ها هستید.(13)

منابع:
1). فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 7، ص 200، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410 ق؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 4، ص 111، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375 ش.
2). بقره، 30.
3). ر.ک: بلاغى نجفى، محمد جواد، آلاء الرحمن فى تفسیر القرآن، تحقیق: واحد تحقیقات اسلامى، ج 1، ص 83، بنیاد بعثت‏، چاپ اول، قم، 1420 ق؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 119، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق؛ فیض کاشانی، ملا محسن، تفسیر الصافی، ج 1، ص 106، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415 ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 174، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
4) . ر.ک: نمایه های «نسل انسان های غارنشین»، سؤال 636 (سایت: 695) ؛ «آدم هشتمین نسل از انسان»، سؤال 5901 (سایت: 6471) .
5) . شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج 1، ص 104، نشر کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش.
6). شیخ صدوق، محمد بن علی، خصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 652، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1362ش.
7). بستانی، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدی عربی – فارسی، مترجم: مهیار، رضا، ص 912، واژه «النَّسْنَاس»، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش.
Dirol . حدیث این گونه است: « دسته‏اى از قوم عاد که در اثر مخالفت با پیامبر خود، خداوند آنها را مسح نموده و به صورت نسناس در آورد که هر کدام از آنها داراى یک دست و یک پا بودند و از یک طرف بدن مانند پرنده چنگ به زمین می زدند و مانند چهار پایان می چریدند»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 24، ص 96، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
9). مجمع البحرین، ج 4، ص 111؛ حسینی زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج 9، ص 11، دارالفکر، بیروت، چاپ اول، 1414ق.
10). فرقان، 44: «آنان فقط همچون چهارپایانند، بلکه گمراهترند».
11) . ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 244 و 245، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق؛ طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 388، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378 ش؛ محقق سبزوارى، هادی المضلین، ص 256 و 257، نشر انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، تهران، چاپ اول، 1383ش.
12). ترجمه المیزان، ج 4، ص 223.
13). همان، ص231.

آلاء;913079 نوشت:
امام محمدباقر (ع) در پاسخ به پرسش جابر بن یزید جعفی در این زمینه فرمودند: «گویا تو گمان می ‌کنی خداوند تنها این عالم را آفریده است و گمان می ‌کنی خداوند غیر از شما بشر دیگری نیافریده است. به خدا سوگند خداوند هزار هزار عالم آفریده است و هزار هزار آدم و تو در آخرین این عالم و از آخرین این آدم‌ ها هستی»

سلام استاد
آیا منظور امام(ع) فقط عوالم پیشین بوده؟
یا آنکه از این روایت (یا روایات دیگر) می توان بحث جهان های دیگر در همین زمان را نیز برداشت کرد؟

آلاء;913079 نوشت:
با استناد به حدیثی،(8) نسناس، نوعى از انسان ها و از نسل بنی آدم بودند که به جهت مسخ دارای یک دست و یک پا بوده و مانند حیوانات می چریدند.(9) طبق این معنا، می توان گفت که، مصداقی از نسناس، در قوم عاد وجود داشتند و منافاتی با موجودات پیش از خلقت حضرت آدم (ع) ندارد؛ چرا که بنابر برخی از روایات، گروهی از انسان ها به دلیل انجام گناهان زیاد و تقویت جنبه های حیوانی و دوری از جنبه های ملکوتی، از مصادیق نسناس و آیه «إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا»،(10) دانسته شده اند.(11)

گویا احدایث در اینجا با هم تناقض دارند.
در جایی فرمودید نسناس ها قبل از آدم بودند اما در حدیث فوق آنها نوعی انسان و از نسل آدم بودند.
کدامیک درست است؟

سلام
آنچه مسلم طبق برخی روایات موجوداتی بودند . قبل از حضرت آدم که بدلیل گناهان زیادی که مرتکب می شدن و در واقع
جنبه حیوانی و تمایلات شیطانی بر اون حاکم بوده است
گفته می شود
سئوال
نسناس در حال حاضر و جود دارد ؟

پ.ن
جسارتا تاپیک ترسناکی شده است !

پس جواب سوال اصلی استارتر چه شد؟

Miss.Narges;912269 نوشت:
آیا نوعی جن بوده اند یا منظور همان انسان سانان و نئاندرتال ها که در بحث زیست شناسی فرگشتی انسان بحث میشود بوده اند؟

سلام
لطفا اطلاعات بیشتری در خصوص نسناس ها در اختیار قرار بدهید !
آیا اکنون هم مث جن ها نسناس ها و جود دارند!
چه خطراتی بر ای انسان ها داشتن و یا دارن !

بسم الله .
سلام .
اینکه بوده اند یا هنوز هستند ، باتوجه به موجوداتی که خداوند در کتاب آسمانی خود ، قرآن ، با آنها سخن میگوید یا اتمام حجت میکند یا پند و انذار و مژده و هشدار میدهد ، یا از آنها یاد میکند ، در می یابیم که تنها موجوداتی را که با افعال ماضی و فعل حال مورد ختاب قرار میدهد : انسان - فرشتگان - جن ، می باشد . به علاوه ی نام بردن برخی حیوانات ... و در باب آنکه اقوام پیشین را مجازات کرده هم نامی از چنین پیشینیانی نیاورده است .
خداوند ، وجود نازنین خویش را پروردگار جهان های بی نهایت می خواند(اگر درست به خاطر داشته باشم) ، لذا تنها ممکن است آنها در عوالمی دیگر بوده باشند و دیگر نیست و محو گشته باشند ... چراکه ما انسانها ، آخَرین از آخرین ، یاد شده ایم .

خداوند می فرمایند ما انسان و جن را نیافریدیم اِلا به عبادت خدا ! (نامی از موجود دیگری نیاورده است که حالا بگوییم او هم برای پرستش الله آفریده شده باشد اما راه حیوانی را پیش گرفته و از پرستش خدا سر باز زده باشد و نابود شده باشد ) لذا اگر هم در جهان دیگر بوده ، ممکن است ذاتا و فطرتاً در حد خداپرستی و درک این موضوعات و این حد از تکاملات نبوده باشد . حتی خداوند در توضیحات بهشت ، میفرمایند که دست هیچ انسان و جن به حور عین (یا دختران و زنان و این گونه نعمات بهشتی) نرسیده است و هیچ نام موجود دیگری را که بتواند بهشتی شود (و مانند آدم و جن یا با امتیازات مانند آنان باشد) را نیاورده و به رسمیت نشناخته است .
لذا اینچنین برداشت میشود که نه تنها از نسل آدم ، بلکه از نسل جن هم نبوده باشند . نئاندرتال هم نباید بوده باشند ، چون آنها درواقع فاقد شعور های متعالی برای درک فساد و تبه کاری و تشخیص آن از عبادت بوده اند ، لذا با مجازات شدن و درگیر عذاب الهی شدن (که توضیحی بر پایان آنها بوده) منافات دارد و آنها نباید نئاندرتال هم بوده باشند.
دوگانگی خاصی (تناقض) در تعریف آنها موجود است :
1-اگر درک داشته اند ، چرا امتیازات و فطرت های نزدیک به جن و انس نداشته و در قرآن از آنها به عنوان امت های پیشین و دیگر یاد نشده !
2-اگر حیوان بوده اند ، پایان با عذاب الهی به علت فساد و تباهی و سرکشی از عبادت و راه نیک دیگر چگونه است ؟
3-فرضیه ی فوق تنها جنبه ی سرگرمی داشته ، که آن هم به علت آنکه در روایات از معصومین نقل شده و آنها هم از گفتن لغو مبرِّا هستند ،(در صورت صحت این روایات)پس دروغ هم نبوده است.
4- الله اعلم . شما هم به مانند الله (جلّ جلاله) فقط آنچه را در قران در دنیا و آخرت به رسمیت شناخته ، مورد توجه قرار دهید و با حواشی و مسائلی چنین ، وقت خود را هدر ندهید . شیطان(لعنت الله علیه) به غیر از درگیر کردن انسان ها به مشکلات برای دور کردن آنها از عبادت و اصلی ترین هدف آفرینش ، برای آنکه مومنین را غافل از ذکر و عبادت و بهترینِ اعمال کند ، موضوعات بیهوده ی بسیاری را هم پیش میکشد(به مانند این مسئله) بلانسبت سوال کننده ی این پُست .
دیگر آنکه مفروض است انسان و جن (آخرین مخلوقات حاضر ) و فرشتگان(که از ابتدا بوده اند) تنها مخلوقات با درک های متعالی هستند . هرچند که تمام عالم و مخلوقات به حد خود در حال ستایش الله (جلّ جلاله) هستند .

عرض سلام

Miss.Narges;913100 نوشت:
گویا احدایث در اینجا با هم تناقض دارند.
در جایی فرمودید نسناس ها قبل از آدم بودند اما در حدیث فوق آنها نوعی انسان و از نسل آدم بودند.
کدامیک درست است؟

تفاوت های بیان شده در معنای این کلمه به صحت احادیث مورد اشاره باز می گردد؛ بررسی این دسته از روایات به دلیل این که سند اکثر آنها از درجه صحت و اعتبار برخوردار نیستند نیاز به اجتهاد در حدیث شناسی دارد. به عبارتی بررسی سندی روایات ما را به نتیجه نهایی در مورد صحت یک دسته خاص نمی رساند و لازم است تا بررسی کامل به تمامی ابعاد متن روایت و سند ؛ احادیث مورد بررسی قرار گیرد مانند آنچه در فقه و احکام در مسائل گوناگون و اختلاف روایات به چشم می خورد. از این رو به ذکر معانی گوناگون روایات در معنای شناسی این واژه بسنده می شود.

سلام

shsina;913119 نوشت:
س جواب سوال اصلی استارتر چه شد؟

اگر به ابتدای پاسخ بنده دقت بفرمایید عرض کردم که معانی گوناگونی در روایات ذکر شده است؛ از این رو انتخاب یک معنای نهایی و پاسخ قطعی دادن در مسائلی نظیر این مساله و یا جن و یا فرشتگان به دلیل گوناگونی روایات اندکی دشوار است. از این رو به ذکر اقوال و بیانات ائمه در این خصوص پرداخته شده است.

عرض سلام

Reza-D;913080 نوشت:
یا منظور امام(ع) فقط عوالم پیشین بوده؟
یا آنکه از این روایت (یا روایات دیگر) می توان بحث جهان های دیگر در همین زمان را نیز برداشت کرد؟

دوست گرامی به نظر هر دو دیدگاه از روایت قابل برداشت است.

مَهـدی;913157 نوشت:
شما هم به مانند الله (جلّ جلاله) فقط آنچه را در قران در دنیا و آخرت به رسمیت شناخته ، مورد توجه قرار دهید و با حواشی و مسائلی چنین ، وقت خود را هدر ندهید

سلام
پس چرا وقتی از معصومین(ع) در این باره سوال شد ، پاسخی مانند شما ندادند که وقت خود را هدر ندهید؟
بلکه شروع به توضیح و معرفی آن موجودات کردند؟
البته قبول دارم که کارهای مهمتری داریم ، اما اگر نپرداختن به این موضوعات ، مطلق بود ، معصومین(ع) خودشان اشاره می فرمودند

مَهـدی;913157 نوشت:
فرضیه ی فوق تنها جنبه ی سرگرمی داشته ، که آن هم به علت آنکه در روایات از معصومین نقل شده و آنها هم از گفتن لغو مبرِّا هستند ،(در صورت صحت این روایات)پس دروغ هم نبوده است
عجب!
می فرمائید معصومین(ع) از لغو مبرّا هستند ، ولی از سوی دیگر میگوئید این
"فرضیه ها" جنبهء "سرگرمی" دارد!

مَهـدی;913157 نوشت:
اگر درک داشته اند ، چرا امتیازات و فطرت های نزدیک به جن و انس نداشته و در قرآن از آنها به عنوان امت های پیشین و دیگر یاد نشده!
اولاً از کجا فهمیدید که امتیازات و فطرتی نزدیک به انس و جن نداشته اند؟

ثانیاً سرگذشت امت های پیشین که در قرآن آمده ، مربوط به

"بعد از خلقت انسان" است
خلقتی که قبل از انسان بوده ، پرونده ای جداگانه است که دیگر بسته شده. دلیلی ندارد برای ما شرح داده شود

مَهـدی;913157 نوشت:
خداوند می فرمایند ما انسان و جن را نیافریدیم اِلا به عبادت خدا !
و نامی از موجود دیگری نیاورده است که حالا بگوییم او هم برای پرستش الله آفریده شده باشد

مَهـدی;913157 نوشت:
خداوند در توضیحات بهشت ، میفرمایند که دست هیچ انسان و جن به حور عین (یا دختران و زنان و این گونه نعمات بهشتی) نرسیده است و هیچ نام موجود دیگری را که بتواند بهشتی شود (و مانند آدم و جن یا با امتیازات مانند آنان باشد) را نیاورده و به رسمیت نشناخته است

.
.

آلاء;913079 نوشت:
امام محمدباقر (ع):
گویا تو گمان می ‌کنی خداوند تنها این عالم را آفریده است....

آلاء;913181 نوشت:
تفاوت های بیان شده در معنای این کلمه به صحت احادیث مورد اشاره باز می گردد؛ بررسی این دسته از روایات به دلیل این که سند اکثر آنها از درجه صحت و اعتبار برخوردار نیستند نیاز به اجتهاد در حدیث شناسی دارد

سلام
استاد عزیز ، لطفاً آنهایی که سند معتبر دارند را مشخص بفرمائید
ضمناً به نظر شما قرار دادن روایتی که سندش ضعبف است ، در پاسخ به پرسشگر ، او را به اشتباه نمی اندازد؟

Reza-D;913187 نوشت:
سلام
پس چرا وقتی از معصومین(ع) در این باره سوال شد ، پاسخی مانند شما ندادند که وقت خود را هدر ندهید؟
بلکه شروع به توضیح و معرفی آن موجودات کردند؟
البته قبول دارم که کارهای مهمتری داریم ، اما اگر نپرداختن به این موضوعات ، مطلق بود ، معصومین(ع) خودشان اشاره می فرمودند

آنها نگفته اند هدر ندهید چون پاسخی درخور و کامل داشته اند بنا بر علم وسیعشان ! لکن ما آن علم را نداریم ، به امامان هم چنین دسترسی برای مطرح کردن آن نداریم ، لذا از اتلاف وقت در موضوعی که علم و راهنما و تقریبا وسیله ی حصول دقیقی برای شناخت آن نداریم ، و از کاری که امکان به خطا افتادن و به پاسخ صحیح نرسیدن در باب آن زیاد است ، پرهیز باید کرد .

Reza-D;913187 نوشت:
عجب!
می فرمائید معصومین(ع) از لغو مبرّا هستند ، ولی از سوی دیگر میگوئید این "فرضیه ها" جنبهء "سرگرمی" دارد!

عرض کردم این چنین موضوعاتی ، اگر واقعا روایات معتبری نداشته باشیم ، سرگرمی بیش نیست . اما اگر روایات معتبر باشند ، طبیعتا امامان هم از لغو مبرّا هستند ، فلذا حقیقت خواهد داشت . مطلب روشن بود .

Reza-D;913187 نوشت:
اولاً از کجا فهمیدید که امتیازات و فطرتی نزدیک به انس و جن نداشته اند؟

ثانیاً سرگذشت امت های پیشین که در قرآن آمده ، مربوط به "بعد از خلقت انسان" است
خلقتی که قبل از انسان بوده ، پرونده ای جداگانه است که دیگر بسته شده. دلیلی ندارد برای ما شرح داده شود

خداوند از خلقت اولین لحظات جهان هستی ، مرحله به مرحله شروع به شرح و توضیح نموده اند ، سپس خلقت ملائکه و مختصری از ویژگی ها و توانایی های آنان را عرض کرده اند و سپس مراحل طی شده تا خلقت انسان و رسیدن به ستت ایام را بیان کرده و لحضه لحضه و مرحله مرحله شروع نموده اند به توضیح و اطلاع رسانی از آنها ... پس از ابتدا و خلقت عرش (که پیرامونش آب بوده و الی خلق شما را نام برده و به قول خدا در قرآن ، از گفتن چیزی فروگذار نشده است . و با این تفاسیر و عرایضی که در نظر قبلی عرض کردم ، نسناس در این حد که از آن یاد شود و یا آن ویژگی ها را داشته باشد که در قرآن از آن ذکری به میان آید ، نبوده .

در پناه الله باشید .

عرض سلام و ادب و احترام؛

Reza-D;913189 نوشت:
استاد عزیز ، لطفاً آنهایی که سند معتبر دارند را مشخص بفرمائید
ضمناً به نظر شما قرار دادن روایتی که سندش ضعبف است ، در پاسخ به پرسشگر ، او را به اشتباه نمی اندازد؟

این بررسی توسط بنده قبل از بیان جواب انجام شد و تقریبا تمامی احادیث به دلایلی که در دانش حدیث مفصل به آن پرداخته می شود؛ فاقد صحت کامل از نظر سند بودند. اما دوست گرامی؛ به نظر شما ما باید حدیثی را به محض این که از نظر دانش سند شناسی حدیثی امتیاز صحت کامل را به دست نیاورد به دور بیاندازیم؟؟ خیر و قطعا خیر. چون اولا بخش زیادی از احادیث ما به خصوص در بخش عقاید و تفسیر از نظر سندی دچار مشکلاتی هستند و اگر بنا به حذف آنها باشد هیچ درک وحیانی برای شناخت این مسائل باقی نمی ماند. ثانیا بخشی از اعتبار یک حدیث به سند آن است؛ بخش دیگر آن مربوط به متن حدیث و دیگر شروطی است که ممکن است یک حدیث با سند ضعیف دارا آن باشد و از آن جهت همین حدیث به ظاهر غیر معتبر از نظر سند اتفاقا مبنای حکم فقیه گردد. از این رو بنده در ارائه مطالب کاملا بر اساس ضوابط علم حدیث رفتار نموده ام .

آلاء;913191 نوشت:
بنده در ارائه مطالب کاملا بر اساس ظوابط علم حدیث رفتار نموده ام

استاد عزیز بنده که متخصص علم حدیث نیستم
هر دو جملهء من هم سوالی بود

Reza-D;913189 نوشت:
1 - استاد عزیز ، لطفاً آنهایی که سند معتبر دارند را مشخص بفرمائید

2 - ضمناً به نظر شما قرار دادن روایتی که سندش ضعبف است ، در پاسخ به پرسشگر ، او را به اشتباه نمی اندازد؟



منظورم این نبود که شما بر خلاف ضوابط عمل کرده اید

مَهـدی;913190 نوشت:
آنها نگفته اند هدر ندهید چون پاسخی درخور و کامل داشته اند بنا بر علم وسیعشان ! لکن ما آن علم را نداریم ، به امامان هم چنین دسترسی برای مطرح کردن آن نداریم
صرف دست رسی نداشتن به امام معصوم به معنای تعطیل کردن تحقیق نیست
البته باز هم تاکید میکنم ، قبول دارم موضوعات مهمتری هم هست. ولی تحقیق ایرادی ندارد ، بلکه پسندیده است

برادر عزیز ، خیلی از علومی که امروز برای همه عادی شده ، یک زمانی علوم ناشناخته حساب میشد
اگر قرار بود همه اینطور فکر کنند که چون امام نداریم پس تحقیق نکنیم
الان هنوز مردم فکر میکردند زمین صاف است یا مثلاً خورشید است که به دور زمین می گردد و خیلی علوم دیگر

مَهـدی;913190 نوشت:
خداوند از خلقت اولین لحظات "جهان هستی" ، مرحله به مرحله شروع به شرح و توضیح نموده اند

کدام جهان هستی؟!

مثلاً من در تهران زندگی میکنم. کسی برای من از گذاردن اولین آجر در تهران تا الانش را توضیح می دهد
خب این دلیل میشود که مثلاً اصفهان یا شیراز وجود نداشته باشند؟

یس - 81
أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ

آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده توانا نيست كه مانند آنها را بيافريند؟ آرى اوست آفرينندهء دانا

مَهـدی;913190 نوشت:
به قول خدا در قرآن ، از گفتن چیزی فروگذار نشده است

آیاتی که در ادامه خواهم آورد ، اصراری به این ندارم که دلیل بر وجود موجوداتی غیر ما باشد
چون ممکن است تفاسیر خودش را داشته باشد

اما به هر حال برایم سوال است که چرا خداوند در این آیات از لفظ

"مَن" ، به معنای "موجود عاقل" استفاده فرموده


حج - 18
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ.....
آيا ندانستى كه خداست كه هر كس در آسمانها و هر كس در زمين است.....

نور - 41
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ.....
آيا ندانسته‏ اى كه هر كه در آسمانها و زمين است.....

روم - 26
وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ
و هر كه در آسمانها و زمين است از آن اوست همه او را گردن نهاده‏ اند

عرض ادب و سلام و احترام خدم شما ؛

Reza-D;913197 نوشت:
استاد عزیز بنده که متخصص علم حدیث نیستم
هر دو جملهء من هم سوالی بود

متوجه هستم و بنده هم عذر میخوام اگر لحن کلام مناسب نبود. ببینید دوست گرامی ؛ عرصه احادیث و روایات ما به دلیل مشکلات بسیار زیادی که متاسفانه ائمه بزرگوار ما و راویان شیعه در طول تاریخ داشتند؛ بسیار پیچیده و درعین حال تخصصی است. بیشمار روایاتی وجود دارد که از نظر مضمون حاوی بلندترین معارف هستند اما متاسفانه از نظر سند ؛ چندان قابل اعتماد نیستند و از سوی دیگر؛ روایاتی که از لحاظ سندی عالی اند اما مضمون معصومی ندارند.( تعداد این روایات اندک است اما جاعلان و واضعان با سندهای جعلی آن را به ائمه انتساب داده اند ) بنابراین طبق دیدگاه آیت الله بروجردی و دیگران از بزرگان شیعه؛ تنها فرض سند نمی تواند یک روایت را در حق ما حجت کند.

آلاء;913225 نوشت:
بنده هم عذر میخوام اگر لحن کلام مناسب نبود

@};-@};-@};-@};-@};-

آلاء;913225 نوشت:
تنها فرض سند نمی تواند یک روایت را در حق ما حجت کند

الان بهتر متوجه شدم استاد. ممنون
لطفاً درمورد پست های 18 و 19 نظرتان را بفرمائید

مَهـدی;913190 نوشت:
آنها نگفته اند هدر ندهید چون پاسخی درخور و کامل داشته اند بنا بر علم وسیعشان ! لکن ما آن علم را نداریم ، به امامان هم چنین دسترسی برای مطرح کردن آن نداریم ، لذا از اتلاف وقت در موضوعی که علم و راهنما و تقریبا وسیله ی حصول دقیقی برای شناخت آن نداریم ، و از کاری که امکان به خطا افتادن و به پاسخ صحیح نرسیدن در باب آن زیاد است ، پرهیز باید کرد .

سلام
ببینید انسان را خدا ذاتا کنجکاو آفریده.بنابراین انسان این حق رو دارد که در مسائلی که کنجکاوی دارد تحقیق کند و تحقیق قطعا روش پسندیده است.اما اگر بر فرض با انجام تحقیق هم نتوانست به قطعیتی در یک موضوع برسد دلیل بر هدر دادن وقت نیست.
این موضوع برای من از این جهت مهم بوده که خواستم بدانم آیا نسناس همان نئاندرتال است یا جن.
خب جن که خلقتش مشخص هست و از اتش است و با انسان و حیوان فرق دارد.بنابراینبه نظر میاد نسناس جن نیست.و ما دلیل محکمی نداریم که نسناس جن باشد.چون نسل نسناس ها پیش از ادم منقرض شده در حالیکه جنیان بعد از ادم هم وجود داشتند و حتی الان هم وجود دارند.
اما نئاندرتال ها چون از نسل شامپانزه ها هستند خیلی فعالتر و باهوش تر از حیوانات هستند اما عقل و وجودان انسانها رو ندارند در نتیجه معمولا این نئاندرتال ها مابین حیوان و انسان بوده و برای بدست اوردن غذا با یکدیگر جنگ میکردندو چون عقل و وجدان کافی نداشتند از خوردن گوشت یکدیگر هم ابا نداشتند.
برای همین گفتم بیام نسناس رو از جنبه روایت های مختلف بررسی کنیم ببینیم آیا میتوان انسان های نئاندرتال رو همان نسناس دانست؟ تا انسان رو از نئاندرتال مجزا بدونیم و این شبهه که در تقابل بین علم و دین مطرح شده که ما انسان ها از نسل نئاندرتال ها هستیم و خلقت مجزا نداریم رو حل کنیم.
پس طرح موضوع ما بیهوده و وقت تلف کردن نبوده.
اگر موضوع رو دقیق میخواندید متوجه میشدید.
به هر حال تشکر از پاسخ شما

بسم الله.

Miss.Narges;913236 نوشت:
برای همین گفتم بیام نسناس رو از جنبه روایت های مختلف بررسی کنیم ببینیم آیا میتوان انسان های نئاندرتال رو همان نسناس دانست؟ تا انسان رو از نئاندرتال مجزا بدونیم و این شبهه که در تقابل بین علم و دین مطرح شده که ما انسان ها از نسل نئاندرتال ها هستیم و خلقت مجزا نداریم رو حل کنیم.

خداوند آدم(ع) را در آسمان و یا بهشتی خاص ، آفریده و حوا هم در آنجا خلقت یافته ... سپس به سبب گناهی که رخ داد ، به زمین حبوط یافت !
و به ادامه ی زاد آوری خود پرداخت و حتی در ابتدا به علت نبودن جفت برای فرزندانش ، دختری بهشتی و یک دختر جن ، برایشان خدا! از آسمان فرستاد .
لذا مشخص است که هیچ اشتراکِ نسلی بین آدم و نئاندرتال و نسناس ، نیست . بلکه شاید تنها یک پیوندی بین آنسان و جن (آن دختری که از جن بود و خدا فرستاد) ممکن بود رخ دهد ، که به علت ، رخداد هابیل و قابیل ، آن هم پیش نیامده و نسل آدم از بنی آدم به تنهایی ادامه یافت .

نظریه ی نئاندرتال ها و اجداد انسان ها بودن ، ناشی از افکار ماتریالیستی است .
قرآن کریم خط بطلان بر آن ها کشیده است .

در پناه الله باشید .

مَهـدی;913264 نوشت:
در ابتدا به علت نبودن جفت برای فرزندانش ، دختری بهشتی و یک دختر جن ، برایشان خدا! از آسمان فرستاد

سلام
نقل از سایت اسلام کوئست:
"طبق آیات قرآن این نظریه که هابیل و قابیل با همسرانی از جنس ملائکه یا جن ازدواج کرده باشند نیز باطل است؛ زیرا ظاهر این‌ آیه‌ می‌گوید که‌ نسل‌ بشر فقط‌ به‌ وسیله این‌ دو تن‌ (آدم و حوا) به‌ وجود آمده ‌است‌ و اگر غیر از این‌ دو در بقای‌ نسل‌ او دخالت‌ داشتند ، باید بفرماید: به‌ وسیله‌ این‌ دو و غیر آنان‌ ..."

لینک: http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa734

در مورد چگونگی ازدواج فرزندان آدم(ع) دو نظریه اصلی وجود دارد

1 - چون در آن زمان هنوز ازدواج خواهر و برادر تحریم نشده بود ، لذا به همین شکل نسل آدم و حوا ادامه پیدا کرد

2 - فرزندان‌ آدم‌ با دخترانی‌ از جنس بشر ولی از نژاد و نسل‌ دیگر ازدواج‌ کردند

مَهـدی;913264 نوشت:
لذا مشخص است که هیچ اشتراکِ نسلی بین آدم و نئاندرتال و نسناس ، نیست

اگر نئاندرتال و انسان را
"دو موجود متفاوت" در نظر بگیریم ، بله حق با شماست
اما اگر
"دو گونهء انسانی" در نظر بگیریم ، خیر
مانند سیاه پوستان و سفیدپوستان که گر چه دو نژاد متفاوت هستند ، ولی هر دو انسانند

بحث من تایید یا رد نظریه نئاندرتال نیست
ولی به نظرم می رسد شما تصور می کنید هر چیزی که علم تجربی به آن برسد ، لزوماً در تعارض با دین است. درحالیکه اینطور نیست

بسم الله .

Reza-D;913199 نوشت:
صرف دست رسی نداشتن به امام معصوم به معنای تعطیل کردن تحقیق نیست
البته باز هم تاکید میکنم ، قبول دارم موضوعات مهمتری هم هست. ولی تحقیق ایرادی ندارد ، بلکه پسندیده است

برادر عزیز ، خیلی از علومی که امروز برای همه عادی شده ، یک زمانی علوم ناشناخته حساب میشد
اگر قرار بود همه اینطور فکر کنند که چون امام نداریم پس تحقیق نکنیم
الان هنوز مردم فکر میکردند زمین صاف است یا مثلاً خورشید است که به دور زمین می گردد و خیلی علوم دیگر

برادر چرا عرایض بنده را بریده بریده و ناپیوسته کرده و از جملاتی که ناقص کردید ، سوال طرح میکنید ؟
بنده عرض کردم : اگر یا وقتی ! :

مَهـدی;913190 نوشت:
در موضوعی که علم و راهنما و تقریبا وسیله ی حصول واقعا دقیقی برای شناخت آن نداریم
پرهیز از اتلاف وقت کنید . مثلا خداوند اسراری داره که غیب هست و گفته هیچ کسی را راهی برای فهمش نخواهد بود و تنها اوست که میدان آنها را ...خب هیچ وسیله ای نیست براش .. شما با صرف عمر تمام عالمیان هم نمیتونید چیزی از غیبش دریافت کنید .
خب حالا که در خصوص موضوعات دیگری هم ، شرایط تقریبا مشابه هست . پس پرهیز از اتلاف توصیه می شود .
و رشد علم امری نیست که وسیله و ابزار و راه های حصول به آنها موجود نباشد یا قابل ایجاد نباشد . بگذریم .

Reza-D;913199 نوشت:
کدام جهان هستی؟!

مثلاً من در تهران زندگی میکنم. کسی برای من از گذاردن اولین آجر در تهران تا الانش را توضیح می دهد
خب این دلیل میشود که مثلاً اصفهان یا شیراز وجود نداشته باشند؟

جهان هستی فقط یک قسمت و یک ناحیه ی خاص نیست ،که تهران را گفت ... شیراز اما ناگفته بماند !
مقصود جهان هستی ، تمام عالم است هر دوعالم ! خداوند از آغاز خلقت که ابتدا می فرماید هو اولٌ (یعنی از موجود بودن خود به تنهایی(که خارج از درک هاست) ، و سپس تا خلق سایرین توسط خودش را کامل و مرحله به مرحله گفته و لذا اگر تهران را گفتند ، شیراز و اصفهان و حتی (فی المثال) قله ی قاف را هم عرض نموده و از چیزی فروگذار نبوده ! لذا همه ی خلقت خویش از اولینِ اولین های عوالم دنیایی و اخروی ، الی نابودی همه ی آنها ، الا معدودی(هشت فرشته ی نگه دارنده ی عرش) در روز پایان عالم دنیا را ... تشریح و وصف آورده .

Reza-D;913202 نوشت:
ما به هر حال برایم سوال است که چرا خداوند در این آیات از لفظ "مَن" ، به معنای "موجود عاقل" استفاده فرموده

حج - 18
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ.....
آيا ندانستى كه خداست كه هر كس در آسمانها و هر كس در زمين است.....

نور - 41
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ.....
آيا ندانسته‏ اى كه هر كه در آسمانها و زمين است.....

روم - 26
وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ
و هر كه در آسمانها و زمين است از آن اوست همه او را گردن نهاده‏ اند

مَن به معنای موجود عاقل ، به اعتقاد اکثر فقها ، اشاره به اهل آسمان و جنّات دارد !
فرشتگان :
((الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا

رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ

فرشتگانی که حاملان عرشند و آنها که گرداگرد آن (طواف می‌کنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را می‌گویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان استغفار می‌کنند

(و می گویند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته است؛ پس کسانی را که توبه کرده و راه تو را پیروی می‌کنند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار!

رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدتَّهُمْ وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

پروردگارا! آنها را در باغهای جاویدان بهشت که به آنها وعده فرموده‌ای وارد کن، همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان هر کدام که صالح بودند، که تو توانا و حکیمی

وَقِهِمُ السَّيِّئَاتِ وَمَن تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

و آنان را از بدیها نگاه دار، و هر کس را که در آن روز از بدیها نگاه داری، مشمول رحمتت ساخته‌ای؛ و این است همان رستگاری عظیم!))

این بندگان سماوی متشکل از : فرشتگان(عرش- نگهبانان دوزخ-فرشتگان جنّات-فرشتگان کارگزار خدا و سایر ملائکه ای که صرفا عمل خاصی از عبادات را پیوسته انجام میدهند هستند) ساکنان بهشت (نعمات زنده ی بهشتی از انواع مختلف حورها و خدمتکاران و همچنین سایر اشخاصِ راز آمیز و ویژه که از نعمت های بهشت هستند و خدا وند آنها را تنها با ذکر : ((

[=iransans]نعمت هایی نیز در بهشت فراهم شده که از دسترس فهم و ادراک بشر خارج و خرد را توان تعقل آنها نیست، بلکه هیچ کس بر آنها آگاه نیست: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» هیچکس نمی‏داند چه پاداشهای مهمی که مایه روشنی چشمها می‏گردد برای آنها نهفته شده، این جزای اعمالی است که انجام می‏دادند. 17/سجده

))و نعمات خاصّه ای که هنوز چشم ها و عقل ها و ... به آنها روشن و آشنا نشده نام برده ،) و اینها هستند ! که خداوند را مورد پرستش و تکریم خود قرار میدهند و ... مابقی اوصافشان .
و منظور خدا به اعتقاد اکثر فقها چنین است .

در پناه الله باشید .

مَهـدی;913283 نوشت:
مَن به معنای موجود عاقل ، به اعتقاد اکثر فقها ، اشاره به اهل آسمان و جنّات دارد

لطفاً فرمایش فقها را بیاورید
ضمناً برادر عزیز ، فقها معمولاً در این زمینه "احتمال" می دهند ، نه آنکه با قطعیت بگویند
البته ، من هم موافقم که احتمال آنکه منظور خداوند فرشته ها باشد ، بیشتر است

مَهـدی;913283 نوشت:
جهان هستی فقط یک قسمت و یک ناحیه ی خاص نیست ،که تهران را گفت ... شیراز اما ناگفته بماند !
مقصود جهان هستی ، تمام عالم است هر دوعالم!
دوست عزیز ، آیا خداوند در قرآن توضیح داده که موجوداتی به نام دایناسور روی زمین ساکن شده اند و بعد منقرض شده اند؟
آیا تک تک کهکشان ها و هر چه در آن هست را توضیح داده؟
آیا درمورد جن بجز اشارات کلی ، جزئیات آنها ، شکل ، ظاهر و رفتار آنها و.... را کامل توضیح فرموده؟

قرآن برای ما انسانهاست ، پس اگر فرض کنیم موجوداتی (چه انسان چه غیر آن) قبل از ما ، یا الان و در سایر کهکشان ها ، یا در ابعاد دیگر ، وجود دارند
دلیلی ندارد خداوند برای ما توضیحشان بدهد

تفسیر نمونه ، جلد 1 ، ص 174:
"بعضى دیگر از مفسران معتقدند پیشگویى فرشتگان (که گفتند کسی را خلق میکنی که در زمین فساد کند) بخاطر آن بوده كه آدم ، نخستین مخلوق روى زمین نبود ، بلكه پیش از او نیز مخلوقات دیگرى بودند كه به نزاع و خونریزى پرداختند. پرونده سوء پیشینه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد"

بسم الله .

Reza-D;913279 نوشت:
"طبق آیات قرآن این نظریه که هابیل و قابیل با همسرانی از جنس ملائکه یا جن ازدواج کرده باشند نیز باطل است؛

کجا عرض کردم از ملائکه ؟

Reza-D;913279 نوشت:
در مورد چگونگی ازدواج فرزندان آدم(ع) دو نظریه اصلی وجود دارد

نظریه !...

Reza-D;913279 نوشت:
2 - فرزندان‌ آدم‌ با دخترانی‌ از جنس بشر ولی از نژاد و نسل‌ دیگر ازدواج‌ کردند

نظریه ی دو ، را فقها مردود میدانند .
«برای شما همسری از جنس (نوع و نسل)خودتان آفریدیم تا باهمدیگر بیشتر خو بگیرید»
خداوند در آفریدن مانند برای شما قادر است و حتی بهتر از شمارا هم میتواند بیافریند ، همانطور که حوا را از برای آدم ار نیست آفرید . پس نسل دیگر و موجودات دیگر ، یک فرضیه ی رد شده است .

Reza-D;913279 نوشت:
اگر نئاندرتال و انسان را "دو موجود متفاوت" در نظر بگیریم ، بله حق با شماست
اما اگر "دو گونهء انسانی" در نظر بگیریم ، خیر
مانند سیاه پوستان و سفیدپوستان که گر چه دو نژاد متفاوت هستند ، ولی هر دو انسانند

بحث من تایید یا رد نظریه نئاندرتال نیست
ولی به نظرم می رسد شما تصور می کنید هر چیزی که علم تجربی به آن برسد ، لزوماً در تعارض با دین است. درحالیکه اینطور نیست

اگر در نظر نگیریم ، مشکل و مسئله ی شما حل است . چه اجباری بر در نظر گرفتن فرایض و احتمالاتِ بی مدرک است ؟
شما هم بلانسبت ، میخواهید خود را مشغول گرفتاری های بیهوده ی شیطان کنید ؟ امور مهمتری هست که خدا بر احتمام به آنها تاکید دارد ، به آنها بپردازید برادر عزیزم .
یا علی .

در پناه الله باشید .

بسم الله.

Reza-D;913287 نوشت:
دوست عزیز ، آیا خداوند در قرآن توضیح داده که موجوداتی به نام دایناسور روی زمین ساکن شده اند و بعد منقرض شده اند؟
آیا تک تک کهکشان ها و هر چه در آن هست را توضیح داده؟

در افرینش آسمانها و زمین نشانه های بسیاری برای خردمندان و اندیشه ورزان موجود است(بررسی آنها ، همه در این آیه قرار گرفته)

Reza-D;913287 نوشت:
قرآن برای ما انسانهاست ، پس اگر فرض کنیم موجوداتی (چه انسان چه غیر آن) قبل از ما ، یا الان و در سایر کهکشان ها ، یا در ابعاد دیگر ، وجود دارند
دلیلی ندارد خداوند برای ما توضیحشان بدهد

قرآن کتاب جنیان مسلمان هم هست ، و خدا در این باب آنها را هم خطاب می کند ،
پس وقتی غیر انسان را نام میبرد ، برای همه ی مخلوقات فهیم خود ، آن را فرستاده که مخاطب اصلی ان اما انسان است .
این که دلیل نداشته باشد یا داشته باشد ، مربوط به ما نمیشود و به خدا مربوط است که چنین بخواهد که عرض کند یا نه .
اما خداوند وقتی می فرماید ما برای هدایت شما ، از هیچ دریغ نکرده و از همه ی راه ها شما را پند میدهیم ، و سرگذشت آسمانیان و زمینیان واهل آخرت را بیان میدارد که در اینجا از سرگذشت(اشخاص در جهان غیر زمین ، آسمان ها و حتی زمان گذشته الی آخر عالم را در کتاب) یاد میکند ولذا اگر موجودات دیگری را هم باشند ، عرض مینمود . پس خداوند بیشتر از آنکه بخواهد بنا به دلایلی (در صورت بودن دیگر ها) چیزی نگویید ، بیشتر دلیل برای گفتن آنها دارد.

Reza-D;913287 نوشت:
"بعضى دیگر از مفسران معتقدند پیشگویى فرشتگان (که گفتند کسی را خلق میکنی که در زمین فساد کند) بخاطر آن بوده كه آدم ، نخستین مخلوق روى زمین نبود ، بلكه پیش از او نیز مخلوقات دیگرى بودند كه به نزاع و خونریزى پرداختند. پرونده سوء پیشینه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد"

((در ملاء اعلا نبودی هنگامی که فرشتگان عالم اعلا در حال اختصام بودند ! )) ((آدم را آفریدم و گفتم این موجودیست که خودم خلق کردم و حال همه به آن سجده کنید همه سجده کردند جز ابلیس (لعنت الله علیه)))
این برای بار اولی بوده که چنین موجودی خلق میشود ! چراکه خداوند برای آنکه لیاقت او و مرتبه ی وجودی او را (که موجودیست که برای اولین بار می بینند و نمی شناسند) را درک کنند ! لذا خداوند اسماء را تنها به او آموخت و او هم برای اولین بار به فرشتگان عرضشان کرد ! و فرشتگان گفتند سبحان الله ! پاک و منزه است خداوند که کار او همه از مصلحت و درستیست .
علت آنکه گفتند موجودی خلق میکنی که چنان میکند ، آن است که عنصر وجودیِ او را از گلی بد بو و در واقع لجن مانند یافتند ، و از کوزه همان طراود که در اوست ، لذا گفتند چنان میبینیمش ! و خدا اسماء را به آدم آموخت و او را اشرف مخلوقات کرد !
علت آنکه فرشتگان درنیافتند که چگونه آدم ارزشی چنین یافته ، آن است که خداوند به جز گِل (لجن زنده) در وجود و ذات او ، از روح اللهی خویش دمید(که در هیچ موجودی دیگر ندمیده حتی فرشتگان) و علت آنکه شیطان نفهمید چرا آتش زادی چون او نیز باید به آدم سجده کند(درحالی که جن در مرتبه ی اطاعت و سرسپردگی مثل فرشتگان نیست و اختیاری دارد اما با این حال باید سجده کند) ، غفلت از همین نفخه ی الهی دمیده شده در آدم بود .
لذا ترکیب موجودات دیگر با آدم و از نسل آنها بودن و نئاندرتال ها هم مشخصا برای همیشه منتفیست !

بحث را ختم کنیم .

در پناه الله باشید .

مَهـدی;913290 نوشت:
کجا عرض کردم از ملائکه ؟

مَهـدی;913264 نوشت:
در ابتدا به علت نبودن جفت برای فرزندانش ، دختری بهشتی و یک دختر جن ، برایشان خدا! از آسمان فرستاد

بعد هم برادر چه فرقی میکند جن یا ملائکه؟
پاسخی که برای شما قرار دادم به
"جن" هم اشاره کرده و آن را هم باطل دانسته:

Reza-D;913279 نوشت:
طبق آیات قرآن این نظریه که هابیل و قابیل با همسرانی از جنس ملائکه یا جن ازدواج کرده باشند نیز باطل است

مَهـدی;913290 نوشت:
نظریه...!
اولاً آنچه شما در باب فرستادن دختری از جن گفتید هم نظریه بود
ثانیاً دو نظریه ای که بنده نقل کردم دو نظریه قوی در بین سایر نظریه ها هستند

مَهـدی;913290 نوشت:
نظریه ی دو ، را فقها مردود میدانند
هر بار مطلبی می نویسید از شما خواسته ام منبع هم ارائه بفرمائید
لطفاً منبعی که نشان دهد فقها
(فقها ؛ نه برخی از فقها) نظریه دو را مردود دانسته اند ارائه بفرمائید

مَهـدی;913290 نوشت:
چه اجباری بر در نظر گرفتن فرایض و احتمالاتِ بی مدرک است ؟
برای رد قطعی یک نظریه ، نیاز به ارائهء دلائل قطعی است
نه ارائهء فرضیه های دیگر
وقتی چند فرضیه باشد ، تا رسیدن به یقین ، باید تمام احتمالات را در نظر گرفت

مَهـدی;913290 نوشت:
میخواهید خود را مشغول گرفتاری های بیهوده ی شیطان کنید ؟

گرفتاری های شیطانی؟!!!

شهید مطهری - تعلیم و تربیت در اسلام - ص 184:

انسان می تواند از جمله در عالم خلقت تفکر کند. اگر انسان در کار عالم و در نظام های عالم و در دقایق مخلوقات تأمل و دقت کند و هدفش از این تأمل و دقت و کشف رازهای عالم ، این باشد که به حقیقت بیشتر راه یابد و خدا را بهتر بشناسد... قسم دیگر تفکر ... تفکر در تاریخ است و تفکر در سرنوشت و سرگذشت اقوام و ملل گذشته ... تفکر انسان درباره خود، نوع دیگر تفکر است یعنی انسان درباره کارهای خویش تفکر کند درباره اینکه چگونه تصمیمی بگیرد و چگونه کار بکند


و جالب آنکه باز خودتان میگوئید:

مَهـدی;913295 نوشت:
در آفرینش آسمانها و زمین نشانه های بسیاری برای خردمندان و اندیشه ورزان موجود است

مَهـدی;913295 نوشت:
لذا ترکیب موجودات دیگر با آدم و از نسل آنها بودن و نئاندرتال ها هم مشخصا برای همیشه منتفیست
برای شما از تفسیر نمونه نقل قول کردم
حال اگر شما نظر آن مفسرین را اشتباه میدانید ، خب نظر شماست و البته محترم

مَهـدی;913295 نوشت:
بحث را ختم کنیم
چشم ، ختم می کنیم گل

مَهـدی;913264 نوشت:
لذا مشخص است که هیچ اشتراکِ نسلی بین آدم و نئاندرتال و نسناس ، نیست . بلکه شاید تنها یک پیوندی بین آنسان و جن (آن دختری که از جن بود و خدا فرستاد) ممکن بود رخ دهد ، که به علت ، رخداد هابیل و قابیل ، آن هم پیش نیامده و نسل آدم از بنی آدم به تنهایی ادامه یافت .

نظریه ی نئاندرتال ها و اجداد انسان ها بودن ، ناشی از افکار ماتریالیستی است .
قرآن کریم خط بطلان بر آن ها کشیده است .


خب ما هم داریم این افکار رو با بررسی نسناس ها هم حل میکنیم.یعنی اگر بتوانیم تا حد احتمال هم نشان دهیم نسناس میتونه همون نئاندرتال هم باشه یک مدرکی پیدا کردیم که در اصل احادیث و قرآن خودشون به نئاندرتال ها اشاره داشته اند. و این یعنی با قبول اعتباری که به قرآن قائلیم میتونیم انسان رو مجزا از نئاندرتال ها بدونیم.

بسم الله الرحمن الرحیم
عرض ادب و سلام

مَهـدی;913157 نوشت:
اینکه بوده اند یا هنوز هستند ، باتوجه به موجوداتی که خداوند در کتاب آسمانی خود ، قرآن ، با آنها سخن میگوید یا اتمام حجت میکند یا پند و انذار و مژده و هشدار میدهد ، یا از آنها یاد میکند ، در می یابیم که تنها موجوداتی را که با افعال ماضی و فعل حال مورد ختاب قرار میدهد : انسان - فرشتگان - جن ، می باشد . به علاوه ی نام بردن برخی حیوانات ... و در باب آنکه اقوام پیشین را مجازات کرده هم نامی از چنین پیشینیانی نیاورده است .
خداوند ، وجود نازنین خویش را پروردگار جهان های بی نهایت می خواند(اگر درست به خاطر داشته باشم) ، لذا تنها ممکن است آنها در عوالمی دیگر بوده باشند و دیگر نیست و محو گشته باشند ... چراکه ما انسانها ، آخَرین از آخرین ، یاد شده ایم .

پاسخ عالمانه ای بود.

خداوند می فرمایند ما انسان و جن را نیافریدیم اِلا به عبادت خدا ! (نامی از موجود دیگری نیاورده است که حالا بگوییم او هم برای پرستش الله آفریده شده باشد اما راه حیوانی را پیش گرفته و از پرستش خدا سر باز زده باشد و نابود شده باشد ) لذا اگر هم در جهان دیگر بوده ، ممکن است ذاتا و فطرتاً در حد خداپرستی و درک این موضوعات و این حد از تکاملات نبوده باشد . حتی خداوند در توضیحات بهشت ، میفرمایند که دست هیچ انسان و جن به حور عین (یا دختران و زنان و این گونه نعمات بهشتی) نرسیده است و هیچ نام موجود دیگری را که بتواند بهشتی شود (و مانند آدم و جن یا با امتیازات مانند آنان باشد) را نیاورده و به رسمیت نشناخته است .
لذا اینچنین برداشت میشود که نه تنها از نسل آدم ، بلکه از نسل جن هم نبوده باشند . نئاندرتال هم نباید بوده باشند ، چون آنها درواقع فاقد شعور های متعالی برای درک فساد و تبه کاری و تشخیص آن از عبادت بوده اند ، لذا با مجازات شدن و درگیر عذاب الهی شدن (که توضیحی بر پایان آنها بوده) منافات دارد و آنها نباید نئاندرتال هم بوده باشند.
دوگانگی خاصی (تناقض) در تعریف آنها موجود است :
1-اگر درک داشته اند ، چرا امتیازات و فطرت های نزدیک به جن و انس نداشته و در قرآن از آنها به عنوان امت های پیشین و دیگر یاد نشده !
2-اگر حیوان بوده اند ، پایان با عذاب الهی به علت فساد و تباهی و سرکشی از عبادت و راه نیک دیگر چگونه است ؟
3-فرضیه ی فوق تنها جنبه ی سرگرمی داشته ، که آن هم به علت آنکه در روایات از معصومین نقل شده و آنها هم از گفتن لغو مبرِّا هستند ،(در صورت صحت این روایات)پس دروغ هم نبوده است.
4- الله اعلم . شما هم به مانند الله (جلّ جلاله) فقط آنچه را در قران در دنیا و آخرت به رسمیت شناخته ، مورد توجه قرار دهید و با حواشی و مسائلی چنین ، وقت خود را هدر ندهید . شیطان(لعنت الله علیه) به غیر از درگیر کردن انسان ها به مشکلات برای دور کردن آنها از عبادت و اصلی ترین هدف آفرینش ، برای آنکه مومنین را غافل از ذکر و عبادت و بهترینِ اعمال کند ، موضوعات بیهوده ی بسیاری را هم پیش میکشد(به مانند این مسئله) بلانسبت سوال کننده ی این پُست .
دیگر آنکه مفروض است انسان و جن (آخرین مخلوقات حاضر ) و فرشتگان(که از ابتدا بوده اند) تنها مخلوقات با درک های متعالی هستند . هرچند که تمام عالم و مخلوقات به حد خود در حال ستایش الله (جلّ جلاله) هستند .

بسیار ممنونم از ‍پاسخ عالمانه شما دوست گرامی.

اللهُ رَبَّنا

آلاء;917227 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سپاس خدایی که آموزگار ما اوست و هدایتگر ما جز او نیست .

سلام بر شما استاد گرامی .
بنده نوازی میفرمایید ، ما درس پس میدیم ، لطف دارید .

در پناه الله باشید .

آلاء;913079 نوشت:
آیا کسی را خلق می کنی که فساد کرده و خونریزی می کند

سلام بر استاد گرانقدر
در آیه ای از قرآن کریم آمده فرشتگان؛هرگز در سخن بر او پیشی نمی‌گیرند؛ و (پیوسته) به فرمان او عمل می‌کنند.
چطور شده که اینجا در سخن گفتن از خداوند پیشی گرفتن؟

[=arial]بسم الله .

hessam78;917267 نوشت:
سلام بر استاد گرانقدر
در آیه ای از قرآن کریم آمده فرشتگان؛هرگز در سخن بر او پیشی نمی‌گیرند؛ و (پیوسته) به فرمان او عمل می‌کنند.
چطور شده که اینجا در سخن گفتن از خداوند پیشی گرفتن؟

سلام . با عرض پوزش گرچه استاد گرامی را مخاطب قرار دادید ، بنده پاسخی عرض میکنم .

« بسم الله الرحمن الرحیم » :
« مرا بر فرشتگان ملأ اعلی (عالم بالا ) که ( در قضیّه خلق آدم یا غیر آن ) خصومت و گفتگو داشتند علمی ( پیش از وحی خدا ) نبود. 69 سوره ص
خدا به شیطان فرمود: ای ابلیس ، تو را چه مانع شد که به موجودی ( با قدر و شرافت ) که من به دو دست ( علم و قدرت ) خود آفریدم سجده کنی؟
آیا تکبر و نخوت کردی
یا از فرشتگان بلند رتبه عالم قدس اعلا بودی ( که نمی بایست سجده کنند / بلندمرتبگانی که به سجده کردن فرمان نیافته بودند ؟ ) ؟ 75 سوره ص»

در می یابیم که این گفتگو درباره ی خلق آدم ، در بین فرشتگان ملاء اعلی بوده و دیگر آنکه خداوند ، بنا به حکمت و علم و اراده ی خود ، آن فرشتگان اعظم را در مواردی استثناء قرار داده ! لذا این امر موجه است و تناقضی در آیه ای که ذکر فرمودید ، ایجاد نمی کند .

در پناه الله باشید .

[=arial]

مَهـدی;917875 نوشت:
سلام . با عرض پوزش گرچه استاد گرامی را مخاطب قرار دادید ، بنده پاسخی عرض میکنم .

« بسم الله الرحمن الرحیم » :
« مرا بر فرشتگان ملأ اعلی (عالم بالا ) که ( در قضیّه خلق آدم یا غیر آن ) خصومت و گفتگو داشتند علمی ( پیش از وحی خدا ) نبود. 69 سوره ص
خدا به شیطان فرمود: ای ابلیس ، تو را چه مانع شد که به موجودی ( با قدر و شرافت ) که من به دو دست ( علم و قدرت ) خود آفریدم سجده کنی؟
آیا تکبر و نخوت کردی یا از فرشتگان بلند رتبه عالم قدس اعلا بودی ( که نمی بایست سجده کنند / بلندمرتبگانی که به سجده کردن فرمان نیافته بودند ؟ ) ؟ 75 سوره ص»

در می یابیم که این گفتگو درباره ی خلق آدم ، در بین فرشتگان ملاء اعلی بوده و دیگر آنکه خداوند ، بنا به حکمت و علم و اراده ی خود ، آن فرشتگان اعظم را در مواردی استثناء قرار داده ! لذا این امر موجه است و تناقضی در آیه ای که ذکر فرمودید ، ایجاد نمی کند .

در پناه الله باشید .


درود و صد سلام
پوزش چرا،لطف نمودید
آیه 30
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئِكَةِ إِنّى جَاعِلٌ فِى الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ
فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمآءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّى أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ
ترجمه:

و چون پرودگارت به فرشتگان گفت: من برآنم تا در زمين، جانشينى قرار دهم،
فرشتگان گفتند: آيا كسى را در زمين قرار مى‏دهى كه در آن فساد كند و خون‏ها
بريزد؟ در حالى كه ما با حمد و ستايش تو، ترا تنزيه و تقديس مى‏كنيم. خداوند فرمود:
همانا من چيزى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد.
یعنی نادانسته بر خدا پیشی گرفتند
مثلا میگم میخوام ی پژو بسازم
بعد فردی بگه میخوای ماشینی بسازی که منفجر شه و مردم رو به کشتن بده
یعنی بر من وارد شده پیشی گرفته ایراد گرفته
1-خداوند تاثیر پذیر نیست تا حرف فرشتگان تاثیری در او داشته باشد
2-جمله به صورت اعتراضیست پس اینکه بگوییم به صورت سوالیست و از روی نا آگاهی بوده باطل است
3-خداوند نظر خواه و مشورت جو نیست تا کسی در کارش نظر و دخالت کند
جمله تداعی گر پیشی گرفتن است آن هم از روی جهل

بسم الله .

hessam78;918469 نوشت:
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئِكَةِ

سلام مجدد به شما برادر عزیز .

درست است ، لکن این مورد به آن صورت که متصور شده اید نیست ، چراکه فرشتگان ، خیلی بیشتر از ما به واسطه ی نزدیک بودن به خدا و دستگاه سلطنت و امور او، به بزرگی و عظمت الله (جل جلاله) وافق هستند و مطلقا احدی از آنها نمیتواند آن قدر بی باک باشد که در مقابل خدا ، در مقام اعتراض قرار گیرد ، لذا عرایض آنها اعتراض گونه نبوده بلکه ، آنها سوالی نمودند که از حکمت وقوع آن امر الهی ، درمانده گشته بودند لحن آنها درواقع بیانگر درماندگی آنان بوده و نه اعتراض (و هم اینکه خداوند آنها (فرشتگان ملاء اعلی) را به فضل خود اختیارات و استثناعاتی مقرر نموده)! و این دقیقا همان چیزی بوده که خداوند با علم به آن ، می خواسته فرشتگان را با آن مورد آزمون و امتحان قرار دهد . !
یعنی فرشتگان در موضع امتحان قرار گرفته بودند و خدا انسان را براي رحمت خلق کرد؛ رحمتي که ملايکه ظرفيت دريافت آن را ندارند. و فرشتگان مفهوم آن را به‌درستي نمي‌ دانستند ؛ آنچه فرشتگان کردند ، پاسخ و عمل به آزمون خدا بوده که عده ای از آنها (اکثر آنها که از ملاء اعلی بودند) ، در این امتحان پیروز نشدند و به گونه ای ، سوالی متعجبانه و از روی درماندگی کردند . و عده ای هم در امتحان موفقیت توفیقشان شده (چرا که خدا میفرماید ، آنها در این باره اختصام (بحث و مناظره جدی) با یکدیگر کرده اند ، پس یعنی برخی از آنها موافق حکم خدا در این بابت بوده اند .)

خداوند در قرآن میفرمایند :

«اللَّهُ يَصْطَفي‏ مِنَ الْمَلائِکَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ بَصيرٌ

[=time]75

يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ إِلَي اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ
[=time]76 » حج 75،76


75) خداست که از میان فرشتگان و آدمیان (به واسطه ی امتحان و حکمت خود) رسولانی برمی گزیند ، که همانا خدا ( به سخن عالمیان که در نهانخانه ی دل ها و یا آشکاراست ) شنوا و ( به لیاقت آنان ) بیناست.
76) آنچه را در پیش روی آنها ( رسولان ملکی و بشری ) و در پشت سر آنهاست می داند ( اسرار و حقایق ظاهر ، و حقیقت اعماق وجودشان را میداند) و همه امور ( تشریع و تکوین ) به سوی او بازگردانده می شود.

«

وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ
[=time]30

وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَي الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقينَ
[=time]31

قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَليمُ الْحَکيمُ
[=time]32

قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ
[=time]33

» بقره 30،31،32،33

«

30) و ( به یاد آر ) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من در روی زمین جانشینی قرار خواهم داد ( نماینده خدا در آنجا یا جانشین ساکنان پیشین منقرض شده آنجا ) . گفتند: (پروردگارا) آیا در آن کسی را ( جانشین ) قرار می دهی که فساد می انگیزد و خون ها می ریزد؟! (پروردگارا) در حالی که ما تو را با توصیف به کمالات تسبیح می گوییم و ( از هر عیب و نقصی ) تقدیس می کنیم. خدا گفت: بی تردید من چیزی می دانم که شما نمی دانید.
31) و همه نام ها را به آدم آموخت ( همه مسمّیات نام ها را با حقایق و خواص و آثارشان به او آموخت ) سپس آن معانی را به فرشتگان عرضه داشت و گفت: اگر شما راستگویید نام های اینها ( و یا حقایق و اسرارشان ) را به من خبر دهید.
32) فرشتگان عرض کردند: «منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم داده ای ، نمی دانیم تو دانا و حکیمی.
33) فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی ( و اسرار ) آگاه کن.» هنگامی که آنان را آگاه کرد ، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم که من ، غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید ، و آنچه را پنهان میداشتید»

خداوند فرشتگان ملاء اعلی را (به عنوان نماینده ی همه ی فرشتگان) ، طبق حکمت خود (با آنچه امتحان دهنده از آن آگاهی ندارد) امتحان نمود . و برای انتخاب رسولان(برگزیدگان) میان فرشتگان ، حجت و برهان را اینچنین قرار داد تا اگرچه خدا از روی حکمت خویش بر لیاقت فرشتگان آگاه بود ، اما در عالم جای سوالی مبنی بر اینکه چرا فرشتگان دیگری را به عنوان برگزیده قرار نداده ، وجود نداشته باشد .
و همچنین این امتحانات را از پیامبران(برگزیدگان از انسان ها) هم به عمل آورده و مارا در قرآن به حقایق آن امتحانات و عمل کرد پیامبران برگزیده آگاه کرده !

البته ما همه ی خلایق مورد امتحان قرار میگیریم تا حکمت خدا بر آنچه درباره ی ما امر کرده ، با عمل کرد های ما ، مورد تصدیق قرار گیرد و جای اعتراضی نباشد !

در پناه الله باشید .

سوال:
موجوداتی به نام «نسناس» که در روایات از انها نام برده شده چه موجوداتی هستند؟ آیا قبل از حضرت ادم(علیه السلام) بوده اند؟ آیا نوعی جن بوده اند یا انسان سانان و نئاندرتال هایی هستند که در بحث زیست شناسی فرگشتی انسان بحث می شود؟

پاسخ:
در خصوص معنای «نسناس» چندین دسته روایات بیان شده است که در مجموع می توان از روایات بیان شده سه دسته معنا برای این واژه در روایات بیان نمود:
1. مخلوقاتی که از جهتی شبیه به انسان بودند و از جهت دیگری با آن فرق داشتند، و از نسل بنی آدم نبوده اند.(1) لذا براساس برخی روایات و دیدگاه برخی از مفسّران، پیش از آفرینش آدم (علیه السلام)، موجوداتی به نام «نسناس» در زمین زندگی می کرده اند که بسیار مرتکب فساد و قتل و خونریزی می شده اند. به همین جهت، پس از آنکه خداوند فرمود: «من در روى زمین، جانشینى [نماینده‏اى‏] قرار خواهم داد»، فرشتگان گفتند: «پروردگارا! آیا کسى را در آن قرار مى‏دهى که فساد و خونریزى کند؟!».(2) بنابراین، پرونده سوء پیشینه این مخلوقات، سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به انسان شد، و او را به نسناس قیاس کردند.(3)
گفتنی است که در برخی از روایات درباره نسل پیش از آفرینش آدم (علیه السلام)، نام «نسناس» ذکر شده و در برخی دیگر فقط به این گروه از موجودات پیش از خلقت آدم (علیه السلام) به صورت کلّی و بدون نام خاصّی اشاره شده است.(4) در این جا، به دو روایت اکتفا می شود:
حضرت امام علی (علیه السلام) فرمود: «همانا [هنگامی که] خداى تبارک و تعالى دوست داشت تا موجودى را با قدرت بیکرانش بیافریند، در زمانى بود که از آفرینش جنّ و نسناس هفت هزار سال گذشته بود».(5) این حدیث، زمان آفرینش گروهی از موجودات به نام «نسناس» را پیش از آفرینش آدمیان معرفى مى ‏نماید.
امام محمدباقر (علیه السلام) در پاسخ به پرسش جابر بن یزید جعفی در این زمینه فرمودند: «گویا تو گمان می ‌کنی خداوند تنها این عالم را آفریده است و گمان می ‌کنی خداوند غیر از شما بشر دیگری نیافریده است. به خدا سوگند خداوند هزار هزار عالم آفریده است و هزار هزار آدم و تو در آخرین این عالم و از آخرین این آدم‌ ها هستی».(6) در این حدیث، فقط اشاره به موجوداتی پیش از انسان هایی از نسل حضرت آدم (علیه السلام) اشاره شده و نامی از نسناس نیامده است.
2. نسناس حیوان و موجودی موهوم است که آن را به شکل انسان تصور مى‏ کنند، و در زبان متداول به معناى نوعى میمون است.(7)
3. با استناد به حدیثی،(8) نسناس، نوعى از انسان ها و از نسل بنی آدم بودند که به جهت مسخ دارای یک دست و یک پا بوده و مانند حیوانات می چریدند.(9) طبق این معنا، می توان گفت که، مصداقی از نسناس، در قوم عاد وجود داشتند و منافاتی با موجودات پیش از خلقت حضرت آدم (ع) ندارد؛ چرا که بنابر برخی از روایات، گروهی از انسان ها به دلیل انجام گناهان زیاد و تقویت جنبه های حیوانی و دوری از جنبه های ملکوتی، از مصادیق نسناس و آیه «إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا»،««آنان فقط همچون چهارپایانند، بلکه گمراهترند». (10) دانسته شده اند.(11)
مرحوم علامه طباطبائی می فرماید: از آیه 3 سوره بقره می توان استشمام کرد که قبل از خلقت آدم (علیه السلام )، انسانهایی هم زندگی می کردند که فرشتگان با سابقه ذهنی که از آنها داشتند از خداوند می پرسند: آیا کسی را خلق می کنی که فساد کرده و خونریزی می کند(12).
در کتاب توحید صدوق (ره) نیز از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: شما گمان می کنید که خدای عز و جل غیر از شما بشر دیگری نیافریده است. بلکه هزار هزار آدم (علیه السلام) آفریده که شما از نسل آخرین آدم از آدم ها هستید.(13)
نتیجه:
به دلیل آن که تقریبا تمامی روایاتی که در این موضوع مورد بررسی قرار گرفت از نظر سند دارای مشکلاتی هستند و به اصطلاح سند ضعیفی دارند؛ نمی توان از بین سه دسته معانی بیان شده به طور حتم و قاطع یکی از معانی را برگزید و هر سه معنا به یک اندازه در مورد این موجودات قابل بررسی هستند.


منابع:
1. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 7، ص 200، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410 ق؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 4، ص 111، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375 ش.
2. بقره:۳۰/۲.
3. ر.ک: بلاغى نجفى، محمد جواد، آلاء الرحمن فى تفسیر القرآن، تحقیق: واحد تحقیقات اسلامى، ج 1، ص 83، بنیاد بعثت‏، چاپ اول، قم، 1420 ق؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 119، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق؛ فیض کاشانی، ملا محسن، تفسیر الصافی، ج 1، ص 106، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415 ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 174، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
4 . ر.ک: نمایه های «نسل انسان های غارنشین»، سؤال 636 (سایت: 695) ؛ «آدم هشتمین نسل از انسان»، سؤال 5901 (سایت: 6471) .
5. شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج 1، ص 104، نشر کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش.
6. شیخ صدوق، محمد بن علی، خصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 652، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1362ش.
7. بستانی، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدی عربی – فارسی، مترجم: مهیار، رضا، ص 912، واژه «النَّسْنَاس»، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش.
8. حدیث این گونه است: « دسته‏اى از قوم عاد که در اثر مخالفت با پیامبر خود، خداوند آنها را مسح نموده و به صورت نسناس در آورد که هر کدام از آنها داراى یک دست و یک پا بودند و از یک طرف بدن مانند پرنده چنگ به زمین می زدند و مانند چهار پایان می چریدند»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 24، ص 96، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
9. مجمع البحرین، ج 4، ص 111؛ حسینی زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج 9، ص 11، دارالفکر، بیروت، چاپ اول، 1414ق.
10. فرقان:44/77.
11. ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 244 و 245، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق؛ طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 388، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378 ش؛ محقق سبزوارى، هادی المضلین، ص 256 و 257، نشر انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، تهران، چاپ اول، 1383ش.
12.محمدباقر موسوی، ترجمه المیزان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم،۱۳۷۴ش،ج 4، ص 223.
13. همان، ص231.