شبهاتی در مورد حشر و قیامت کبری

تب‌های اولیه

55 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهاتی در مورد حشر و قیامت کبری

سلام علیکم

چند سؤال و شبهه درباره قیامت و حشر:

1) قیامت کبری با حشر کلی فرق داره یا مسئله قیامت کبری و حشر به هم ربط دارن که یکی مقدمه دیگری باشه از این نظر که در آیات سوره تکویر صحبت از خاموشی و فروپاشی ستارگان و خورشید و زلزله در زمین و ... است و در آیات دیگه میفرماید ما دنیا رو مثل سجل (نامه قدیم) جمع میکنیم یا در آیه دیگر میفرماید «یوم تبدل الارض غیر ارضها» چطور باید جمع بین آیات مذکور کرد؟

2) با توجه به معراج رسول الله که بهشتیان رو در بهشت قیامتی و جهنمیان رو در جهنم قیامتی مشاهده کرد آیا میتوان نتیجه گرفت که هم اکنون (البته اکنون از ضیغ کلام است اکنون فرا زمانی) قیامت کبری قیام کرده و کسانی که سیر برزخیشون تمام میشه مورد حساب و کتاب در قیامت واقع میشن و به بهشت و جهنم قیامتی میرن با توجه به اینکه هنوز حضرت مهدی ظهور نکرده و مسئله رجعت واقع نشده و خورشید و ستارگان و زمین تبدیل نشدن چنین امری ممکنه؟ چطور با معراج قابله جمع هست؟

3) آیا امکان داره بعد از رجعت آیات سوره تکویر مروبط به کره زمین باشه و نسل دیگه ای از انسان که از آدم (ع) نیستن در عالم دنیا و طبیعت بدون وقوع حشر کلی خلق بشن؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد محسن

Seyyed*;910834 نوشت:
سلام علیکم

چند سؤال و شبهه درباره قیامت و حشر:

1) قیامت کبری با حشر کلی فرق داره یا مسئله قیامت کبری و حشر به هم ربط دارن که یکی مقدمه دیگری باشه از این نظر که در آیات سوره تکویر صحبت از خاموشی و فروپاشی ستارگان و خورشید و زلزله در زمین و ... است و در آیات دیگه میفرماید ما دنیا رو مثل سجل (نامه قدیم) جمع میکنیم یا در آیه دیگر میفرماید «یوم تبدل الارض غیر ارضها» چطور باید جمع بین آیات مذکور کرد؟

2) با توجه به معراج رسول الله که بهشتیان رو در بهشت قیامتی و جهنمیان رو در جهنم قیامتی مشاهده کرد آیا میتوان نتیجه گرفت که هم اکنون (البته اکنون از ضیغ کلام است اکنون فرا زمانی) قیامت کبری قیام کرده و کسانی که سیر برزخیشون تمام میشه مورد حساب و کتاب در قیامت واقع میشن و به بهشت و جهنم قیامتی میرن با توجه به اینکه هنوز حضرت مهدی ظهور نکرده و مسئله رجعت واقع نشده و خورشید و ستارگان و زمین تبدیل نشدن چنین امری ممکنه؟ چطور با معراج قابله جمع هست؟

3) آیا امکان داره بعد از رجعت آیات سوره تکویر مروبط به کره زمین باشه و نسل دیگه ای از انسان که از آدم (ع) نیستن در عالم دنیا و طبیعت بدون وقوع حشر کلی خلق بشن؟



بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خدمت شما پرسشگر گرامی و همراهان محترم
ابتدا بیان شود، مطالبی که به طور کلی در پاسخ ها مطرح می شود مطابق با فهم نگارنده و ممکن است با تفاسیر و حتی نقدهای مختلفی همراه باشد. دوستان می توانند همراهی کنند.
پاسخ پرسش اول:
به طور خلاصه می توان بیان کرد، قیامت کبرا به عقیده ما در برابر قیامت صغرا که همان عالم برزخ است، قرار دارد و آن قیامتی است که بعد از به پایان رسیدن حضور انسان،همواره با حوادث مخصوص به خود برای زمین و اتفاق می افتد. اما حوادثی که از آن نام بردید با هم متعارض نیست، بلکه نشانه هایی است که قبل از بر پایی قیامت و به عنوان مقدمه قیامت مشاهده می شود.
قرآن از طرفی از خاموشی خورشید و ستارگان و زلزله ای عظیم خبر می دهد.از طرف دیگر، سخن از پیچیده شدن طومار زمین و آسمان ها می دهد که آن را در هم می پیچاند و سر انجام می فرماید وضع دگرگون می شود، گویی چیزی غیر از زمین و آسمان های دیگر پدیدار می شود.این اختلاف در تعابیر به معنای تقابل حوادث با هم نیست.
در نتیجه جمع آیات، فهم دشوار و جای تامل ندارد.مثل حوادثی که پس از یک زلزله یا طوفان پیش می آید.
زیرا این حوادث همراه با عوامل مخصوص به خود، با هم یا در کنار هم برای نظام هستی اتفاق می افتد.
و اما در معنای حشر باید گفت، حشر یکی از صحنه های عبرت انگیز قیامت است. یعنی هنگام قیامت تمام انسان ها در صحرای محشر که یکی از صحنه های قیامت است، به انتظار نتایج اعمال خود می ایستند.حشر صحنه ای است که در پایان حوادث دیده می شود.
قرآن در این باره می فرماید:"وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَميعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ الَّذينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُون"سوره انعام،آیه 22
آن روز كه همه آن ها را محشور مى ‏كنيم سپس به مشركان مى‏گوييم: معبودهای تان، كه همتاى خدا مى ‏پنداشتيد، كجايند؟» (چرا به يارى شما نمى‏شتابند)
پاسخ پرسش دوم:
می توان گفت پیامبر حقایقی را مشاهده کرد،که نزد خدا حاضر بود. علاو در مباحث علم خدا مطرح است که گذشته و حال و آینده نزد او حاضر است. بنا بر این، آن چه در معراج به حضرت نشان داده شد، در اصل حقیقتی بود، که می بایست در وقت خودش برای اهل دنیا محقق شود اما آن حقیقت در پس پرده غیب و ملکوت مکشوف بود بدون آن که زمانی بگذرد.
هنگام خواب اگر رویایی را می بینیم، معمولا جز گذشت زمان وغفلت از آن؛ اما متوجه همه چیز می شویم زیرا در عالم خواب این روح مجرد است که به سیر می پردازد و مطابق با سلوک خود رفتار می کند.پس به آن صورت متوجه گذشت زمان نمی شود چون به نوعی گوشه ای از پرده غیب به کنار می رود.
در شب معراج خدای متعال پیامبرش را به سفری عرفانی برد وپرده غییب را از برابر دیدگانش به کنار زد.تا جایگاه بهشتیان و جهنمیان را ببیند. همان طور که خدای متعال ملکوت آسمان ها را به حضرت ابراهیم نشان داد تا بر یقینش افزوده شود.
"وَ كَذلِكَ نُري إِبْراهيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنين" سوره ابراهیم،آیه 75
و اين چنين، ملكوت آسمان ها و زمين (و حكومت مطلقه خداوند بر آن ها) را به ابراهيم نشان داديم (تا به آن استدلال كند،) و اهل يقين گردد.
ملکوت یعنی حقایق پشت پرده عالم که انسان در سرای دیگر آن را خواهد دید.پیامبر صلوات الله علیه در معراج جایگاه اهل بهشت و جهنم را دید گویا که همان زمان در حال بهره مندی از نعمات یا گرفتار عذاب بودند. ما اگر میان صورت و سیرت هستی فرق قایل شویم. در این صورت می فهمیم صورت عالم همینی است که ما در آن هستیم که در سیطره زمان است اما اگر نگاه مان به سیرت هستی باز شود چون دیگر تحت حاکمیت زمان نیستیم، در آن صورت هیچ زمانی را نمی فهمیم و همه چیز نقد خواهد بود نقدی که به طور مستمر تجدید می شود که البته فهم و تحلیل این مفاهیم بسیار دشوار است.
بنا بر این، خدای متعال حقایقی را در شب معراج به پیامبرش نشان داد که امکان دیدن آن در دنیا وجود نداشت و این سیر عرفانی و ربانی می بایستی در آسمان ها انجام می گرفت تا حضرت بتواند از نزدیک حقایقی را که خدای متعال به آن وعده داده بود از نزدیک ببیند گویا که خدای متعال زمان آینده را که البته نزدش حاضر بود اما برای رسولش در وقت حضورش، تصویر نمود.
این موضوع با یک مثال دنیایی شاید قابل توجیه شود که شما قرار است به سفر دوری بروید اما وسایل نقلیه ای که در اختیار دارید متفاوت است برخی از شما با وسایل نقلیه زمینی حرکت می کنید و برخی با هواپیما اما آن کسی که با هواپیما حرکت می کند بسیار زودتر از کسی که با ماشین حرکت می کند به مقصد می رسد و از وضع و حال مقصد با خبر می شد و حتی می تواند در مسیر برگشت به کسانی که در مسیر زمینی اند خبر دهد چیزهایی را دیده است که آنان قرار است در زمان های بعدی ببینند.
به هر حال به عقیده ما، همه انسان ها پس از مرگ وارد برزخ می شوند.این عقیده هم از آیات قرآن و هم از روایات به دست می آید و مطابق با اعمالی که انجام دهند مشمول رحمت یا عذاب الهی می شوند اما نعمت یا عذاب الهی با آن چه که در قیامت مشاهده می کنند قابل قیاس نیست
پس قیامت نزد خدا حاضر است وعلاوه، حقیقت جهنم و بهشت خلق شده است.نه به این معنا که انسان ها پس از مرگ بدون درنگ وارد بهشت یا جهنم می شوند که این کار در قیامت و به وقت خودش انجام خواهد شد و مرگ دروازه ورد به عالم برزخ یا به تعبیری قیامت صغرا است نه قیامت.
ولی عده ای معتقدند بهشت و جهنم اکنون وجود ندارد، بلکه در وقت خودش ایجاد خواهد شد.اما آنان نیز نمی توانند منکر این مسئله باشند که همه چیز در ساحت الهی حاضراست.
پاسخ پرسش سوم:
تا دنیا و اهلش وجود دارد،بنا بر نقل برخی از روایات، رجعت محقق می شود.علاوه، وعده الهی مبنی بر ظهور امام زمان سلام الله علیه محقق خواهد شد.و در باره کسانی که از دنیا می روند چون باید آماده حضور در قیامت شوند، برزخ را خواهند دید.پس قیامت به وقت خودش بر پا خواهد شد. اگر چه همه چیز نزد خدا حاضر و با الفعل است و پیامبر صلوات الله علیه حقایقی را که در معراج دید، ولی ما باید به وقت خودش ببینیم .علاوه، مطابق با صریح آیات و روایات، پس از پایان دنیا همه چیز نابود خواهد شد.
"يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى‏ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْ‏ءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار" سوره غافر،آیه 16
روزى كه همه آنان آشكار مى ‏شوند و چيزى از آن ها بر خدا پنهان نخواهد ماند (و گفته مى‏شود:) حكومت امروز براى كيست؟ براى خداوند يكتاى قهّار است.
تنها حشری که بر پا می شود، حشر آخرتی است . درآن جا خدای متعال قدرت مطلقه خودش را نشان می دهد.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته. اللهم صل علی محمد و آل محمد.

محسن;912077 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
...

باسلام و تشکر از توضیحات شما

1) اما هنوز شبهات باقی است. مشخص نشد اگر قیامت در امتداد تاریخ هجری و قمری نیست که شما هم قبول دارید قیامت تابع زمان نیست چرا باید منتظر زمان ظهور و رجعت و حوادث تغییر زمین بود؟

2) آیا قیامت مختص به ساکنان کره و سیاره زمین هست یا کل عالم دنیا که مشخص نیست چقدر کهکشان و منظومه داره بعضی دانشمندان درست یا غلط قائل به بی نهایت بودن عالم دنیا و طبیعتن حالا خداوند به خاطر چند میلیارد انسان ساکن زمین کل عالم دنیا و طبیعت رو تبدیل میکنه؟

3) چرا حشر رو مساوق حساب و جزاء گرفتید چرا حشر به معنی تبدیل ارض دنیا به ارض ملکوت نباشه؟

4) مشخص نشد بعد از نسل آدم باز نسل دیگری به زمین یا عالم طبیعت میان یا نه؟ نسل قبل از آدم (ع) چی در همین عالم دنیا و طبیعت بودن یا نه؟

5) اگه در مورد معراج قائل به مکاشفه فرازمانی هستین خب اصلا بهشت و جهنم قیامت زمانی نیستن که مکاشفه اونها فرازمانی بشه بلکه قیامت قیام کرده چون چطور ممکنه عارف بالله مثل علی بن الحسین علیه السلام یا کلا اهل بیت رسول الله و حتی شاگردان درجه یک اونها مثل سلمان به مقام فنا فی الله که مافوق قیامته برسن ولی قیامت هنوز قیام نکرده باشه و ارواح اهل بیت و سلمان در برزخ منتظر باشن تا ظهور و رجعت واقع بشه و تکلیف اونها معین بشه این به معنی زمانی کردن قیامت که خودش عالم فرازمانیه نیست؟

باتشکر

Seyyed*;912085 نوشت:
مثل سلمان به مقام فنا فی الله که مافوق قیامته برسن ولی قیامت هنوز قیام نکرده باشه و ارواح اهل بیت و سلمان در برزخ منتظر باشن تا ظهور و رجعت واقع بشه و تکلیف اونها معین بشه این به معنی زمانی کردن قیامت که خودش عالم فرازمانیه نیست؟

سلام
اگر قیامت فرازمانی است چه ضرورتی داره مصادف با تحولات در زمین و آسمان باشد؟!
این سخن که شخصی مافوق قیامت است منبع دینی هم دارد؟
یا برخی از عرفا میگویند؟

غریبه آشنا;912103 نوشت:
سلام
اگر قیامت فرازمانی است چه ضرورتی داره مصادف با تحولات در زمین و آسمان باشد؟!
این سخن که شخصی مافوق قیامت است منبع دینی هم دارد؟
یا برخی از عرفا میگویند؟

منبع قرآنی داره آیه فدخلی فی عبادی ودخلی جنتی اشاره به بهشت ذات و لقاء حق داره که فرازمانیه.

غریبه آشنا;912103 نوشت:
سلام
اگر قیامت فرازمانی است چه ضرورتی داره مصادف با تحولات در زمین و آسمان باشد؟!
این سخن که شخصی مافوق قیامت است منبع دینی هم دارد؟
یا برخی از عرفا میگویند؟

بسم الله الرحمن الرحیم
بیان شد تحولات یا حوادث قبل از قیامت در واقع مقدمه قیامت است و آیه شریفه "يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار" سوره ابراهیم،آیه 48 این ادعا را تایید می کند که در آن روز زمين به زمين ديگر، و آسمان ها (به آسمان هاى ديگرى) مبدل مى‏ شود، و آنان در پيشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مى ‏شوند.
آن جا که می فرماید:"لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار"یعنی غلبه و قهاریت خدای متعال بر تمام کائنات آن گاه که نابود شوند و جهانی دیگر که همان قیامت همراه با ابدیت است، آغاز شود.
پس این مراحل باید بگذرد تا قیامت که امری فرا زمانی است، بر پا شود.تحولات زمین و آسمان با هدف نابودی و پایان دنیا است. زیرا معنا ندارد با بودن جهان، قیامت بر پا شود.و علاوه، ابدیت هرگز در بستر دنیا و عوارض آن که مقهور زمان است، معنا پید نمی کند.

محسن;912223 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
بیان شد تحولات یا حوادث قبل از قیامت در واقع مقدمه قیامت است و آیه شریفه "يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار" سوره ابراهیم،آیه 48 این ادعا را تایید می کند که در آن روز زمين به زمين ديگر، و آسمان ها (به آسمان هاى ديگرى) مبدل مى‏ شود، و آنان در پيشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مى ‏شوند.
آن جا که می فرماید:"لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار"یعنی غلبه و قهاریت خدای متعال بر تمام کائنات آن گاه که نابود شوند و جهانی دیگر که همان قیامت همراه با ابدیت است، آغاز شود.
پس این مراحل باید بگذرد تا قیامت که امری فرا زمانی است، بر پا شود.تحولات زمین و آسمان با هدف نابودی و پایان دنیا است. زیرا محال است،با بودن جهان مادی، قیامت بر پا شود.و علاوه، ابدیت هرگز در بستر دنیا و عوارض آن که مقهور زمان است، معنا پید نمی کند.

سلام و تشکر

اگر بهشت و جهنم و حساب و کتاب فرازمانی است و صحبت از عالم مجردات است..ضرورتی نداره زمین و آسمان بهم بریزد
وجود مجردات در گرو بهم ریختن زمین و زمان نیست
و به عبارت دیگر با فرض و معنای شما خداوند میبایست میگفت که انسان با مرگ برای همیشه از آسمان و زمین دنیا خارج میشود و در عالم غیب که اکنون بر شما مخفی است پاداش و جزا داده میشود
اما ظاهر آیات ناظر این است که قیامت و بهشت و جهنم مکانی و زمانی است منتها در نظامی جدید که در همین جهان ماده رخ میدهد

غریبه آشنا;912235 نوشت:
سلام و تشکر

اگر بهشت و جهنم و حساب و کتاب فرازمانی است و صحبت از عالم مجردات است..ضرورتی نداره زمین و آسمان بهم بریزد
وجود مجردات در گرو بهم ریختن زمین و زمان نیست
و به عبارت دیگر با فرض و معنای شما خداوند میبایست میگفت که انسان با مرگ برای همیشه از آسمان و زمین دنیا خارج میشود و در عالم غیب که اکنون بر شما مخفی است پاداش و جزا داده میشود
اما ظاهر آیات ناظر این است که قیامت و بهشت و جهنم مکانی و زمانی است منتها در نظامی جدید که در همین جهان ماده رخ میدهد

بسم الله الله الرحمن الرحیم
سلام و درود بر شما پرسشر گرامی
به نظر می رسد سخن شما تاییدی برای پاسخ بالا است.خصوصا با توجه به آیه تبدیل این زمین و آسمان ها به زمین و آسمان های دیگر، همین معنا را می رساند که هر تغییر و تحولی که باشد همین جا خواهد بود. و اما زمینی که ما در آن زندگی می کنیم و آسمانی که بالای سر ما قرار دارد در بستر زمان قرار دارند و از آن خارج نیستند.و قرآن تصریح به نابودی آن دارد. بنا بر این،مطابق آیه شریفه، تبدیل این جهان به جهان دیگر یعنی این که بر پایی نظامی جدید بر هستی و ما نیز تابع آن خواهیم بود. البته درک این مسایل تا در این جهان هستیم، فقط در تصوری کلی قابل فهم است.

محسن;912245 نوشت:
بسم الله الله الرحمن الرحیم
سلام و درود بر شما پرسشر گرامی
به نظر می رسد سخن شما تاییدی برای پاسخ بالا است.خصوصا با توجه به آیه تبدیل این زمین و آسمان ها به زمین و آسمان های دیگر، همین معنا را می رساند که هر تغییر و تحولی که باشد همین جا خواهد بود. و اما زمینی که ما در آن زندگی می کنیم و آسمانی که بالای سر ما قرار دارد در بستر زمان قرار دارند و از آن خارج نیستند.و قرآن تصریح به نابودی آن دارد. بنا بر این،مطابق آیه شریفه، تبدیل این جهان به جهان دیگر یعنی این که بر پایی نظامی جدید بر هستی و ما نیز تابع آن خواهیم بود. البته درک این مسایل تا در این جهان هستیم، فقط در تصوری کلی قابل فهم است.

پس مبنای تفسیر و تاویل برخی از علما نسبت به اینکه قیامت و بهشت و جهنم ورای عالم ماده و برزخ است چیست؟
هرچه قدر هم میگوییم آیات و روایت چیز دیگر میگویند...در پاسخ میگویند شما نمی فهمید باید علم النفس بخوانید تا مطالب برایتان روشن شود!
مگر گفتن اینکه شما از عالم اجسام خارج میشوید و در عالم ارواح محشور میشوید..توسط خدا سخت بوده که باید علم النفس بخوانیم؟! گفتن این نوع معاد که راحت تر بود..! نیازی هم نبود این همه مثال از زنده کردن مردگان بزند..چون روح نمی میرد که بخواهد زنده شود

Seyyed*;910834 نوشت:
سلام علیکم

چند سؤال و شبهه درباره قیامت و حشر:

1) قیامت کبری با حشر کلی فرق داره یا مسئله قیامت کبری و حشر به هم ربط دارن که یکی مقدمه دیگری باشه از این نظر که در آیات سوره تکویر صحبت از خاموشی و فروپاشی ستارگان و خورشید و زلزله در زمین و ... است و در آیات دیگه میفرماید ما دنیا رو مثل سجل (نامه قدیم) جمع میکنیم یا در آیه دیگر میفرماید «یوم تبدل الارض غیر ارضها» چطور باید جمع بین آیات مذکور کرد؟

2) با توجه به معراج رسول الله که بهشتیان رو در بهشت قیامتی و جهنمیان رو در جهنم قیامتی مشاهده کرد آیا میتوان نتیجه گرفت که هم اکنون (البته اکنون از ضیغ کلام است اکنون فرا زمانی) قیامت کبری قیام کرده و کسانی که سیر برزخیشون تمام میشه مورد حساب و کتاب در قیامت واقع میشن و به بهشت و جهنم قیامتی میرن با توجه به اینکه هنوز حضرت مهدی ظهور نکرده و مسئله رجعت واقع نشده و خورشید و ستارگان و زمین تبدیل نشدن چنین امری ممکنه؟ چطور با معراج قابله جمع هست؟

3) آیا امکان داره بعد از رجعت آیات سوره تکویر مروبط به کره زمین باشه و نسل دیگه ای از انسان که از آدم (ع) نیستن در عالم دنیا و طبیعت بدون وقوع حشر کلی خلق بشن؟


سلام،
نظریات متفاوتی در این مورد هست، مثل نظریه‌ی علامه حسن‌زاده که در مقاله‌ی رتق و فتق خودشان نوشته‌اند، اما شخصاً این مطالب را قبول ندارم و ترجیح می‌دهم تمام سرخط‌ها را از آیات و روایات بگیرم ... تا چه حد موفق شوم دیگر با خداست ... اما تا جایی که تا به حال فهمیده‌ام (دلایلش در قرآن و در میان روایات متعدد هستند و به دلیل اختصار و کمبود وقت به توضیح مختصر بسنده می‌کنم، تحقیق سند برای هر بخش آن با خوتان) بهشت و جهنم همین الآن هم وجود دارن، چنانکه در قرآن هست که آنچه که به آن وعده داده شده‌اید در آسمان است و در روایت هم توضیحش آمده است ... در روایت آمده که انسان‌ها همین الآن که در دنیا هستند هم در بهشت یا جهنم وعده داده شده‌ی اخروی هم هستند و به طور خاص برای جهنمیان این مطلب در قرآن هم آمده است ... سپس در روایتی در توضیح یک آیه‌ی قرآن آمده است که در قیامت که برپا شود بدن به روح ملحق خواهد گشت، یعنی اگر شخصی روحش در جهنم بوده است بدنش هم می‌رود پیش آن و اگر در بهشت بوده است هم به همین صورت لفظ یصلون که در قرآن برای داخل به مثلاً جهنم آمده است خبر از وصل شدن و ملحق شدن می‌دهد ... اینکه اگر کسی بدون یاد خدا زندگی کند برایش معیشة ظنکا هست، اینکه اگر جوانی چشم بر نامحرم ببندد خداون ایمانی بر قلبش می‌اندازد که شیرینی آن را در درون خود احساس کند، اینکه خداوند قلب‌های رقیق را عذاب نمی‌کند و انسان سرشار از عاطفه و محبت اگرچه غم دیگران را بخورد ولی باطنش آباد است اینها همه خبر از بهشت و جهنمی می‌دهد که ما با وجود زندگی در همین دنیا هم می‌توانیم طعم آن‌ها را بچشیم ... رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هم در معراج خودشان به بهشت و جهنم موعود رفتند ولی با وجو برپا نشدن قیامت کسانی را ر آن‌ها دیدند که چه بسا هنوز هم در دنیا زندگی می‌کردند و حتی وارد برزخ هم به آن معنا نشده‌اند ... اینها عجیب نیست وقتی در کنار بحث‌های بالا بگذاریمشان ... عذاب وجدان و غم ناشی از انجام گناه و نکبت مبتلا شدن به گناه و عادت کردن به آن و اینکه دل آرام گیرد به یاد خدا و اینکه اولیاء خدا لا خوف علیهم و لا هم یحزنون با وجود آنکه در دنیا شاید حتی گرفتار بلای کربلایی شوند که هیچ بنی‌البشر دیگری آن را تجربه نکرده است و باز هم بعد از آن بتوانند بگویند که ما رأیت الا جمیلا و امثال آن خبر می‌دهد که آن‌ها اگرچه در دنیا در سختی باشند ولی چون در بهشت قرب الهی هستند تحمل آن سختی‌ها برایشان ساده است، چنانکه از امام باقر علیه‌السلام پرسیدند که شهدای کربلا با آن همه جراحت که تحمل کردند و زخم‌ها که برداشتن چه دردی را تحمل کردند؟ حضرت هم فرمودند دردی مشابه اینکه دستشان را بین دو انگشت دست دیگر کمی فشار دهند ... چرا که به قول آیت‌الله جوادی آملی آن‌ها مست تماشای جلوه‌ی معشوق و محبوب بودند و توجهشان به تن و بدن خودشان نبوده است و درد را اگرچه چشیده باشند ولی متوجهش نشده‌اند و اذیت هم نشده‌اند ... چه بسا معنای رد شدن از جهنم و خاموش یافتن آن بر اهل بهشت هم از جهتی به همین موضوع برگردد (نه اینکه گفته باشم آتش هست و ایشان را هم می‌سوزاند ولی ایشان متوجه آن سوختگی نیستند، معاذالله) ...
خلاصه اینکه کسی که بندگی خدا را بکند در همین دنیا هم طعم بهشت را در عمق وجود خودش می‌چشد و کسی که طغیان نماید هم در همین دنیا هم طعم جهنم خدا را در عمق وجود خود خواهد چشید ... در قیامت که انسان‌ها محشور می‌شوند و جایگاه اشخاص مشخص می‌گردد بدن به روح ملحق می‌گردد (این به معنای روحانی بودن معاد نیست بلکه به معنای تبلی السرائر شدن هم می‌تواند باشد و رفع حجاب‌هایی که بین جسم و تن با روح واقع شده بوه است و رفع اختلاف بین درک ظاهری با حواس ظاهری و درک باطنی از حقیقت با قلب و جان) ... آنکه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله دیدند که فرشتگان دیواری را می‌سازند و خراب می‌کنند یا اینکه باغی بود که آتش گرفت و امثال آن لزوماً به این معنا نیست که آن بنا قرار بوده ساخته شود و همانجا باشد تا در قیامت تازه صاحب آن داخل در آن شود، یا اینکه آن باغ قرار بوده چند میلیون سال بدون استفاده باشد ولی حالا آتش گرفته است، بلکه همان موقع هم نفع آن بنا و آن باغ به آن افراد که صاحبش بودن می‌رسید که اگر در باطن خود جستجو می‌کردند اثر آن را می‌یافتند ...

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;910834 نوشت:
قیامت کبری با حشر کلی فرق داره یا مسئله قیامت کبری و حشر به هم ربط دارن که یکی مقدمه دیگری باشه از این نظر که در آیات سوره تکویر صحبت از خاموشی و فروپاشی ستارگان و خورشید و زلزله در زمین و ... است و در آیات دیگه میفرماید ما دنیا رو مثل سجل (نامه قدیم) جمع میکنیم یا در آیه دیگر میفرماید «یوم تبدل الارض غیر ارضها» چطور باید جمع بین آیات مذکور کرد؟

سلام
به نظر ما هم برای انسان و هم برای جهان مادی حشر و قیامت کبرایی هست که در آن همه آن اتفاقها خواهد افتاد البته برای هریک به حسب خودش. انسان و خود زمین و آسمانی است که در هم پیچیده می شود چه اینکه قیامت یوم الجمع است

Seyyed*;910834 نوشت:
با توجه به معراج رسول الله که بهشتیان رو در بهشت قیامتی و جهنمیان رو در جهنم قیامتی مشاهده کرد آیا میتوان نتیجه گرفت که هم اکنون (البته اکنون از ضیغ کلام است اکنون فرا زمانی) قیامت کبری قیام کرده و کسانی که سیر برزخیشون تمام میشه مورد حساب و کتاب در قیامت واقع میشن و به بهشت و جهنم قیامتی میرن با توجه به اینکه هنوز حضرت مهدی ظهور نکرده و مسئله رجعت واقع نشده و خورشید و ستارگان و زمین تبدیل نشدن چنین امری ممکنه؟ چطور با معراج قابله جمع هست؟

باید حشر و قیامت انسان را از حشر و قیامت جهان ماده جدا دانست. معاد انسان یک سیر صعودی وجودی است که از مرگش آغاز می شود. با این حساب لازم نیست منتظر قیامت عالم ماده ماند. در روایت هم داریم که هیچگاه بهشت و جهنم از ارواح مومنان و کافران خالی نبوده است که خود تصریحی بر فرامادی بودن بهشت و جهنم است و حضور ارواح در آن است.

Seyyed*;910834 نوشت:
آیا امکان داره بعد از رجعت آیات سوره تکویر مروبط به کره زمین باشه و نسل دیگه ای از انسان که از آدم (ع) نیستن در عالم دنیا و طبیعت بدون وقوع حشر کلی خلق بشن؟

بنابر تصریح برخی روایات حیات بشر دارای ادواری است پس تکرار آن پس از یکسری حوادث یا تغییرات ممکن است
یا علیم[/]

محی الدین;912568 نوشت:
باید حشر و قیامت انسان را از حشر و قیامت جهان ماده جدا دانست. معاد انسان یک سیر صعودی وجودی است که از مرگش آغاز می شود. با این حساب لازم نیست منتظر قیامت عالم ماده ماند. در روایت هم داریم که هیچگاه بهشت و جهنم از ارواح مومنان و کافران خالی نبوده است که خود تصریحی بر فرامادی بودن بهشت و جهنم است و حضور ارواح در آن است.

باسلام

قیامت و حسابرسی جماد و نبات و حیوان معنی نداره چون مکلف و مختار نیستن تا مورد حساب واقع بشن گرچه حشر و تبدیل برای کائنات درسته.

مسئله ای که مطرحه اینه که قیامت و حسابرسی فعله خداونده یا نام یک عالم هست؟ آیا عالم عقل عالم قیامت هست و عالم مثال عالم برزخ؟ یا قیامت و برزخ به نحوه برداشت ما بر اساس واقعیات از دو عالم عقل و مثال هست.

محی الدین;912568 نوشت:
در روایت هم داریم که هیچگاه بهشت و جهنم از ارواح مومنان و کافران خالی نبوده است که خود تصریحی بر فرامادی بودن بهشت و جهنم است و حضور ارواح در آن است.

آیه: جهنم لمحیطة بالکافرین ناظر بر همین موضوعه. البته برخی این بهشت و جهنم ها رو برزخی فرض میکنن تا قیامت جهان و انسان رو یکی کنن.

نقطه;912562 نوشت:
بهشت و جهنم همین الآن هم وجود دارن، چنانکه در قرآن هست که آنچه که به آن وعده داده شده‌اید در آسمان است و در روایت هم توضیحش آمده است ... در روایت آمده که انسان‌ها همین الآن که در دنیا هستند هم در بهشت یا جهنم وعده داده شده‌ی اخروی هم هستند و به طور خاص برای جهنمیان این مطلب در قرآن هم آمده است ...


باسلام

به هر حال کارشناس محترم قائلن آنچه پیامبر در معراج از بهشتیان و جهنمیان قیامتی مشاهده کرده مکاشفه علمی بوده (یعنی معاینه نبوده) مثل اینکه شما نهایت و عاقبت کار یه قاتل رو که قصاصه مشاهده یا مشاهده علمی کنید.

نقطه;912562 نوشت:
سپس در روایتی در توضیح یک آیه‌ی قرآن آمده است که در قیامت که برپا شود بدن به روح ملحق خواهد گشت، یعنی اگر شخصی روحش در جهنم بوده است بدنش هم می‌رود پیش آن و اگر در بهشت بوده است هم به همین صورت لفظ یصلون که در قرآن برای داخل به مثلاً جهنم آمده است خبر از وصل شدن و ملحق شدن می‌دهد ...

شاید بشه طبق بیان آیت الله خمینی در کتاب معاد گفت که انسان ذوالعالم هست یکی همزمان در سه نشئه حضور داره که از هم جدا نیستن اگه کفر اعتقادی داشته باشه چون اعتقادات در بالاترین سطحه به جهنم قیامتی میره اگه فسق عملی اشته باشه یا رذیله اخلاقی به جهنم برزخی یا عقبات کعود برزخ یا مشکلات و سختی های دنیوی. به هر حال بحث الحاق جسم به بدن خودش اشکالات زیادی داره چون حقیقت انسان جسم نیست نفس هست و نفس هم فقط بعد مجرد انسان نیست بلکه همه شئون انسانه. بعد عالم دنیا قابلیت جزاء کامل رو نداره در واقع طاعی و طاغی هر کدام ترشحات اعمالشون رو درک میکنن نه نتیجه کامل رو.

غریبه آشنا;912235 نوشت:
اگر بهشت و جهنم و حساب و کتاب فرازمانی است و صحبت از عالم مجردات است..ضرورتی نداره زمین و آسمان بهم بریزد
وجود مجردات در گرو بهم ریختن زمین و زمان نیست
و به عبارت دیگر با فرض و معنای شما خداوند میبایست میگفت که انسان با مرگ برای همیشه از آسمان و زمین دنیا خارج میشود و در عالم غیب که اکنون بر شما مخفی است پاداش و جزا داده میشود
اما ظاهر آیات ناظر این است که قیامت و بهشت و جهنم مکانی و زمانی است منتها در نظامی جدید که در همین جهان ماده رخ میدهد

باسلام

در روایات گفته شده مسائل کلی در برزخ و مسائل جزئی در قیامت حسابرسی میشه اینکه قیامت شخصیه یا جمعی مشخص نیست اگه سیر وجودی هر انسانیه پس شخصیه اگه تابع سیر وجودی کائنات هست پس جمعیه حالا نمیشه یک امر واحد هم جنبه شخصی داشته باشه هم جمعی اگرم بخواهیم دست از یکی برداریم شبهه حل نمیشه

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;912600 نوشت:
مسئله ای که مطرحه اینه که قیامت و حسابرسی فعله خداونده یا نام یک عالم هست؟ آیا عالم عقل عالم قیامت هست و عالم مثال عالم برزخ؟ یا قیامت و برزخ به نحوه برداشت ما بر اساس واقعیات از دو عالم عقل و مثال هست.

سلام
قیامت عنوان جامعی است که حتی بر مرگ هم صادق است همچنانکه در روایات آمده: من مات فقد قامت قیامته. قیامت یعنی قیام یعنی بیداری کما اینکه فرمودند: االناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا و این بیداری می تواند مراتب داشته باشد در یک مرتبه انسان به بخشی از حقایق و در یک مرتبه به کل حقایق آگاه می شود. آنگاه که انسان که به کل حقایق آگاه می شودبا کل هستی محشور می شود. تنها در یک تجربه معنوی می توان این حقیقت را یافت همچنانکه تجربه کنندگان یافته اند. چه بسا کسی بمیرد اما بیدار نشود و همچنان در تعلقات مادی خود بماند این مرتبه ای از جهنم است این همان عذاب است. چنانکه روایات در مورد گنهکاران می فرمایند و چنانکه شاهدان ملکوت گزارش می دهند.
یاعلیم[/]

محی الدین;912624 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
چه بسا کسی بمیرد اما بیدار نشود و همچنان در تعلقات مادی خود بماند این مرتبه ای از جهنم است این همان عذاب است. چنانکه روایات در مورد گنهکاران می فرمایند و چنانکه شاهدان ملکوت گزارش می دهند.
یاعلیم
[/]

سلام
اگر بیدار نشده عذاب را برچه اساسی درک میکند؟
ضمن اینکه وعده حور و قصور نیز بر مبنای تعلقات مادی است
بنابراین نه تعلقات مادی به خودی خود دلیل عذاب است
و نه میتوان قیامت را شامل صنفی ندانست

محی الدین;912624 نوشت:

سلام
قیامت عنوان جامعی است که حتی بر مرگ هم صادق است همچنانکه در روایات آمده: من مات فقد قامت قیامته. قیامت یعنی قیام یعنی بیداری کما اینکه فرمودند: االناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا و این بیداری می تواند مراتب داشته باشد در یک مرتبه انسان به بخشی از حقایق و در یک مرتبه به کل حقایق آگاه می شود. آنگاه که انسان که به کل حقایق آگاه می شودبا کل هستی محشور می شود. تنها در یک تجربه معنوی می توان این حقیقت را یافت همچنانکه تجربه کنندگان یافته اند. چه بسا کسی بمیرد اما بیدار نشود و همچنان در تعلقات مادی خود بماند این مرتبه ای از جهنم است این همان عذاب است. چنانکه روایات در مورد گنهکاران می فرمایند و چنانکه شاهدان ملکوت گزارش می دهند.
یاعلیم

با سلام

معمولا برداشتی که مشهوره از قیامت همان یوم الحساب هست گرچه کشف حقیقت مهمتر از حسابرسیه شاید هم کشف حقیقت خودش منجر به حسابرسی بشه یعنی گنهکار و بد عقیده وقتی حقیقت رو عیان مشاهده کرد متوجه کذب معصیت و عقاید باطل میشه و این اعتراف قابل انکار نیست. به تعبیر کلی تر به هر خلع بدن عارف برای کشف حقایق هستی البته نه کشف شیطانی بلکه رحمانی با تعریف شما هر کشف و شهودی قیامت هست. در واقع روایت متوا قبل ان تموتو بعضی گفتن یعنی از تعلقات بمیرید تا احوال بعد از مرگ رو هم اکنون مشاهده کنید البته مفهوم قیامت رو اینقدر کلی فرض کردن هم خودش جای سؤاله.

Seyyed*;912603 نوشت:

باسلام
به هر حال کارشناس محترم قائلن آنچه پیامبر در معراج از بهشتیان و جهنمیان قیامتی مشاهده کرده مکاشفه علمی بوده (یعنی معاینه نبوده) مثل اینکه شما نهایت و عاقبت کار یه قاتل رو که قصاصه مشاهده یا مشاهده علمی کنید.

سلام،
در آن صورت چنان معراجی آنچنان برای رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فضیلت محسوب نمی‌شده است ... چنانکه اگر معراج ایشان با جسم عنصری‌اشان نبوده باشد هم به همچنین ... به هر حال ایشان باید خودشان از آراء خودشان دفاع بنمایند ...
Seyyed*;912606 نوشت:
شاید بشه طبق بیان آیت الله خمینی در کتاب معاد گفت که انسان ذوالعالم هست یکی همزمان در سه نشئه حضور داره که از هم جدا نیستن اگه کفر اعتقادی داشته باشه چون اعتقادات در بالاترین سطحه به جهنم قیامتی میره اگه فسق عملی اشته باشه یا رذیله اخلاقی به جهنم برزخی یا عقبات کعود برزخ یا مشکلات و سختی های دنیوی.

خیلی موافق این تصویر نیستم ... شخصاً معتقد به وجود یک عالم برای هر شخص به صورت جداگانه هستم، عوالم ظاهر و باطن و امثال آن که از آن‌ها یاد می‌شود به خودی خود عوالم جداگانه‌ای نیستند بلکه یک عالم است که با ابزارهای متفاوت سنجیده و درک می‌شود، همانطور که شما می‌توانید دنیا را عالمی از بوها و یا عالمی از دیدنی‌ها و یا عالمی از لمس‌کردنی‌ها بدانید بسته به اینکه با کدام ابزار سنجش خودتان دنیایتان را معاینه بنمایید ... اگر ما فعلاً در دنیا بیشتر توجهمان به محسوساتمان هست و درک‌های باطنی‌امان از عالم وجوی‌امان در پس حجاب‌ها ضعیف گشته است مانند این است که شما بوی شدیدی به مشامتان برسد و هوا تاریک باشد و بیشتر توجهتان برود به سمت آن بو تا چیزهایی که به سختی در همان تاریکی می‌بینید، بعد در قیامت حجابها کنار روند و به شما بگویند که امروز چشمان تو تیزبین است ...
Seyyed*;912606 نوشت:
به هر حال بحث الحاق جسم به بدن خودش اشکالات زیادی داره چون حقیقت انسان جسم نیست نفس هست و نفس هم فقط بعد مجرد انسان نیست بلکه همه شئون انسانه. بعد عالم دنیا قابلیت جزاء کامل رو نداره در واقع طاعی و طاغی هر کدام ترشحات اعمالشون رو درک میکنن نه نتیجه کامل رو.

راستش اشکالی در الحاق جسم به روح نمی‌بینم و لزومی ندارد این الحاق مانند الحاق یک واگن قطار به واگن دیگری از قطار باشد که معنای هم‌جنس بودن روج و جسم را بدهد ... اینکه حقیقت انسان جسم نیست و نفس هست هم به کل جمله‌ی خیلی درستی به نظرم نمی‌رسد و البته با تعریف نفس و روح و جسم توسط بزرگواران هم موافق نیستم ... در هر صورت ظاهراً اصل انسان در طینت اوست که آن نیز به نوبه‌ی خود هم ریشه‌ی جسم اوست و هم نفس او ... اما اینکه فرمودید عالم دنیا قابلیت جزاء کامل را ندارد را متوجه نشدم در چه ارتباطی این مطلب را بیان فرمودید، شخصاً منکر قیامت نشده‌ام که فکر کنم قرار است جزاء کامل در دنیا به انسان‌ها داده شود ...

Seyyed*;912085 نوشت:
باسلام و تشکر از توضیحات شما

1) اما هنوز شبهات باقی است. مشخص نشد اگر قیامت در امتداد تاریخ هجری و قمری نیست که شما هم قبول دارید قیامت تابع زمان نیست چرا باید منتظر زمان ظهور و رجعت و حوادث تغییر زمین بود؟

2) آیا قیامت مختص به ساکنان کره و سیاره زمین هست یا کل عالم دنیا که مشخص نیست چقدر کهکشان و منظومه داره بعضی دانشمندان درست یا غلط قائل به بی نهایت بودن عالم دنیا و طبیعتن حالا خداوند به خاطر چند میلیارد انسان ساکن زمین کل عالم دنیا و طبیعت رو تبدیل میکنه؟

3) چرا حشر رو مساوق حساب و جزاء گرفتید چرا حشر به معنی تبدیل ارض دنیا به ارض ملکوت نباشه؟

4) مشخص نشد بعد از نسل آدم باز نسل دیگری به زمین یا عالم طبیعت میان یا نه؟ نسل قبل از آدم (ع) چی در همین عالم دنیا و طبیعت بودن یا نه؟

5) اگه در مورد معراج قائل به مکاشفه فرازمانی هستین خب اصلا بهشت و جهنم قیامت زمانی نیستن که مکاشفه اونها فرازمانی بشه بلکه قیامت قیام کرده چون چطور ممکنه عارف بالله مثل علی بن الحسین علیه السلام یا کلا اهل بیت رسول الله و حتی شاگردان درجه یک اونها مثل سلمان به مقام فنا فی الله که مافوق قیامته برسن ولی قیامت هنوز قیام نکرده باشه و ارواح اهل بیت و سلمان در برزخ منتظر باشن تا ظهور و رجعت واقع بشه و تکلیف اونها معین بشه این به معنی زمانی کردن قیامت که خودش عالم فرازمانیه نیست؟
باتشکر

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام مجدد خدمت شما و دیگر همراهان گرامی.
پاسخ پرسش های شما ممکن است چنین باشد.
پاسخ اول:
به طور حتم قیامت تابع زمان نیست. زیرا بعد از حوادثی که به عنوان مقدمه قیامت برای نظام آفرینش پدید می آید، عالم وضع جدیدی به خود می گیرد که از عوارض عالم جسمانی و ناسوت دور است.
اما در باره انتظار باید گفت خدای متعال اراده کرده است تا عمر دنیا به پایان نرسیده،حجتش را ظاهر و مهدی موعود را نمایان کند تا مستضعفان طعم عدالت را بچشند و ظالمین به سزای اعمال شان برسند.
زیرا اصل در وجود و هستی، خیر و لطف است.و اگر تا زمان ظهور امام عصر این موانع وجود داشته است پس
پس باید زمانی فرا برسد تا این ادعا ثابت شود و آن زمان،جز عصر حضور امام نخواهد بود.
پاسخ دوم:
فقط همین مقدار از آیات و روایات می توان اطلاع کسب کرد که آن چه از آیات و روایات به دست می آید هنگام قیامت نظام آفرینش(زمین، خورشید و ستاره ها ) دگرگون و نظامی جدید بر پا می شود و البته کسی از نحوه یا جزییات این واقعه عظیم بی خبر و راه هر گونه تفسیر یا توضیحی بسته است.
پاسخ سوم:
حشر مقدمه جزاء و به معنای بر انگیخته شدن انسان ها که اشرف خلایق اند می باشد( نه تبدیل ارض دنیا به ارض ملکوت) تا در وادی محشر نزد خدای متعال حاضر شده در انتظار پاداش اعمال نیک و سزای اعمال بد خویش باشند.
پاسخ چهارم:
بنا بر نقل روایات مورد اعتماد، زمانی که ما در آن به سر می بریم آخر الزمان است یعنی زمانی که بعد از آن عمر دنیا به سر می آید و اسباب قیامت آشکار می شود. به همین دلیل بعد از شروع نشانه های قیامت و نابودی نسل انسان ها روی زمین، دلیلی وجود ندارد که دوباره نسل دیگری بخواهند وارد زمین شوند.نه از گهواره اثری می ماند و نه از کودکی که بخواهد در گهواره آرام گیرد.
و نه از دار نشانه می ماند و نه از دیّار بهانه.
پاسخ پنجم :
در پاسخ اولیه بیان شد همه چیز نزد خدا حاضر و مکشوف است و زمان معنا ندارد پس در علم خدا همه چیز حی و حاضر است و هیچ مسئله ای مخفی نیست.پس چه عیبی دارد که خدای متعال برای لحظه ای چشم باطن اولیایش را که تابع زمان نیست به امور فرا زمانی و به جهانی دیگر باز کند تا گوشه هایی از اسرار حق را مشاهده کنند. همان طور که انسان هایی که از دنیا می روند این گونه مورد خطاب قرار می گیرند:
"لَقَدْ كُنْتَ في‏ غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديدٌ" سوره قاف،آیه 22
(به او خطاب مى‏شود:) تو از اين صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودى و ما پرده را از چشم تو كنار زديم، و امروز چشمت كاملًا تيزبين است.
از این آیه معلوم می شود که اگر پرده از جلو چشمان بشر کنار برود در همان جایی که هست می تواند ملکوت را مشاهده کند.پس این تیز بینی می تواند برای برخی بدون ان که بمیرند اتفاق افتد.
نکته دیگر این که :
برخی از انسان ها بدون آن که از دنیا بروند به دلیل قدرت باطنی اشان می توانند چشم باز کرده عالم معنا را مشاهده کنند و البته این چشم برزخی می تواند در همین دنیا برای برخی باز شود همان طور که برای حضرت ابراهیم سلام الله علیه باز شد و حضرت ملکوت آسمان ها را دید و این چشم برزخی برای پیامبر اسلام صلوات الله علیه هم در مکانی که مستقر بودند باز می شد و هم در شب معراج به دلیل آن که حضرت بتواند مشاهد عبرت را از نزدیک مشاهده کند، نیاز به عروجی عارفانه بود که حضرت آن سفر ملکوتی را انجام دادند.
سخن پایان این که علم بشر نسبت به اسرار آفرینش بسیار اندک و حتی بشر در این باره جاهل است.علاوه، الفاظی چون مقام فناء فی الله بیش از حد یک ترجمه نمی تواند برای ما تداعی کننده معنایی باشد که در بطن این جملات نهفته است و ما از آن بی خبریم. حتی نیکان عالم نیز به اندازه مقام و منزلت شان می توانند به مقاماتی برسند.
مقاماتی که خود فقط می دانند. ما نیز می توانیم در مسیر حق گام برداریم و اسراری را بیاموزیم یا مشاهده کنیم که اجازه نشر آن را به نا اهلان ندهیم. زیرا سری که آشکار شود، بی اعتبار می شود.
هر که را اسرار حق آموختند،مهر کردند و دهانش دوختند.

[="Tahoma"][="Navy"]

غریبه آشنا;912626 نوشت:
سلام
اگر بیدار نشده عذاب را برچه اساسی درک میکند؟
ضمن اینکه وعده حور و قصور نیز بر مبنای تعلقات مادی است
بنابراین نه تعلقات مادی به خودی خود دلیل عذاب است
و نه میتوان قیامت را شامل صنفی ندانست

سلام
تا مدتی عذابش همان تعلق به دنیایی است که از ارتباط با آن عاجز تا وقتی که متوجه و بیدار شود.
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;912627 نوشت:
معمولا برداشتی که مشهوره از قیامت همان یوم الحساب هست گرچه کشف حقیقت مهمتر از حسابرسیه شاید هم کشف حقیقت خودش منجر به حسابرسی بشه یعنی گنهکار و بد عقیده وقتی حقیقت رو عیان مشاهده کرد متوجه کذب معصیت و عقاید باطل میشه و این اعتراف قابل انکار نیست.

سلام
اغلب مشاهده اعمال و مرور زندگی که نوعی زندگی دوباره سریع اما با آگاهی کامله وقتی صورت می گیره که انسان به ملکوت اعلی و نور وارد میشه چه اینکه آگاهی از خود و اعمال و نتایج آن از اساسی ترین آگاهی های قیامت محسوب می شود.
یا علیم[/]

محسن;912697 نوشت:
بنا بر نقل روایات مورد اعتماد، زمانی که ما در آن به سر می بریم آخر الزمان است یعنی زمانی که بعد از آن عمر دنیا به سر می آید و اسباب قیامت آشکار می شود. به همین دلیل بعد از شروع نشانه های قیامت و نابودی نسل انسان ها روی زمین، دلیلی وجود ندارد که دوباره نسل دیگری بخواهند وارد زمین شوند.نه از گهواره اثری می ماند و نه از کودکی که بخواهد در گهواره آرام گیرد.
و نه از دار نشانه می ماند و نه از دیّار بهانه.

با سلام تشکر به خاطر توضیحات شما

علامه حسن زاده در رساله رتق و فتق طبق آیات و روایاتی معنی دحو الارض رو فرا گرفتن آب کل خشکی های زمین و تمام شدن فرصت این نسل آدم میدانن و بعد از پدیدار گشتن خشکی و دحو الارض دیگر نسل دیگری از آدم خلقت ابتدایی دارد همانطور که امام صادق فرمود قبل از ادم ، آدم بود قبل از او هم آدم. خب حتما بعد هم آدم هست چون خالق بودن برای خدا ابدی هست اگر حدوث ذاتی و نه زمانی هم باشه خاقیت ازلی بالعرض هم هست. در نتیجه باز هم مشخص نیست معنای فرو ریخت ستارگان و زمین و غیره چه معنایی داره جزء اینکه قائل بشیم به تفکیک قیامت کائنات از قیامت انسانها. البته علامه حسن زاده احتمالا رجعت رو هم بنابر نیاز آدم های آینده به انسان کامل و راهنما و حجت خدا میدانند و میفرمایند زمین خالی از حجت خدا نمیتواند باشد.

محسن;912697 نوشت:
برخی از انسان ها بدون آن که از دنیا بروند به دلیل قدرت باطنی اشان می توانند چشم باز کرده عالم معنا را مشاهده کنند و البته این چشم برزخی می تواند در همین دنیا برای برخی باز شود همان طور که برای حضرت ابراهیم سلام الله علیه باز شد و حضرت ملکوت آسمان ها را دید و این چشم برزخی برای پیامبر اسلام صلوات الله علیه هم در مکانی که مستقر بودند باز می شد و هم در شب معراج به دلیل آن که حضرت بتواند مشاهد عبرت را از نزدیک مشاهده کند، نیاز به عروجی عارفانه بود که حضرت آن سفر ملکوتی را انجام دادند.


اینکه معراج پیامبر در سطح مکاشفه بدوه یا معاینه با بدن بوده یا بی بدن جای بحث داره. مگه میشه انسان چیزی رو که فرا زمانیست مشاهده کنه و بعد اون هنوز نباشه مثل جهنم وبهشت قیامتی. بعد به نظر حقیر سطح پیامبر خیلی بالاتره یعنی ایشان چشم برزخی داشته هیچ چشم قیامتی و چشم اسماء فعلی و چشم اسماء ذاتی هم داشته البته منظور از چشم ادراک هست.

محی الدین;912568 نوشت:
باید حشر و قیامت انسان را از حشر و قیامت جهان ماده جدا دانست. معاد انسان یک سیر صعودی وجودی است که از مرگش آغاز می شود. با این حساب لازم نیست منتظر قیامت عالم ماده ماند. در روایت هم داریم که هیچگاه بهشت و جهنم از ارواح مومنان و کافران خالی نبوده است که خود تصریحی بر فرامادی بودن بهشت و جهنم است و حضور ارواح در آن است.


شاید حشر و قیامت جسم مادی انسان با حشر و قیامت عالم ماده یکی هست. وگرنه به قول علامه حسن زاده کسیکه در این عالم برزخ رو طی کرده و حساب و کتاب پس داده و از پل صراط گذشته چه نیازی هست دوباره بعد از مرگ این سیر رو طی کنه.

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;912808 نوشت:
شاید حشر و قیامت جسم مادی انسان با حشر و قیامت عالم ماده یکی هست. وگرنه به قول علامه حسن زاده کسیکه در این عالم برزخ رو طی کرده و حساب و کتاب پس داده و از پل صراط گذشته چه نیازی هست دوباره بعد از مرگ این سیر رو طی کنه.

سلام
این نظریه خوبی است. برخی روایات هم آنرا تایید می کند. مثلا روایتی که از ارتقاء جسم به جایگاه روح در قیامت سخن می گوید. اما سوال این است که با کامل بودن انسان در بعد مجرد چه نیازی به الحاق جسم به روح است ؟ مگر اینکه بگوییم نیاز عکس آن است یعنی این جسم است که برای کمال خود نیازمند الحاق به روح است . این مطلب جای بحث زیادی دارد .والله اعلم
یا علیم[/]

اینکه معراج پیامبر در سطح مکاشفه بدوه یا معاینه با بدن بوده یا بی بدن جای بحث داره. مگه میشه انسان چیزی رو که فرا زمانیست مشاهده کنه و بعد اون هنوز نباشه مثل جهنم وبهشت قیامتی. بعد به نظر حقیر سطح پیامبر خیلی بالاتره یعنی ایشان چشم برزخی داشته هیچ چشم قیامتی و چشم اسماء فعلی و چشم اسماء ذاتی هم داشته البته منظور از چشم ادراک هست.


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام مجدد خدمت شما و همراهان گرامی
اگر به پاسخ های اولیه توجه کنیم بیان شد که همه چیز نزد خدای متعال حاضر و از علم او غایب نیست.
اوست که مطابق با بیان قرآن عالم به غیب و شهادت است.
"هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحيم" سوره حشر،آیه 22
او خدايى است كه معبودى جز او نيست، داناى آشكار و نهان است، و او رحمان و رحيم است!
و یکی از مظاهر و مصادیق محوری عالم غیب، اسرار ملکوت و امور فرا زمانی است.
اما چگونه می شود این اسرار نسبت به انسان نمایان شود؟
پاسخ این پرسش را می توان در شعر حافظ جستجو کرد.
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک،چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم.
انسان اگر چه در ظاهر موجودی جسمانی است، اما در واقع هویتی ملکوتی دارد و متعلق به عالم دیگری است.
ملکوت انسان بر تصرف کائنات و شهود اسرار قادر است. البته به شرطی که آن ملکوت، متعلق به انسانی چون پیامبر صلوات الله علیه باشد.
در گستره علم الهی، اول و آخر، ظاهر و باطن و...با هم است. پس هر چه هست،هست و گذشته و حال و آینده نمی شناسد.
"هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ" سوره حدید،ایه 3
اوّل و آخر و پيدا و پنهان اوست و او به هر چيز دانا است.
بنا بر این،بهشت و جهنم نیز در پیشگاه خدا حاضر است و نزد ما به وقت خودش دیده خواهد شد.

محی الدین;912781 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
تا مدتی عذابش همان تعلق به دنیایی است که از ارتباط با آن عاجز تا وقتی که متوجه و بیدار شود.
یا علیم
[/]

سلام
صحبتم در مورد سطح انسانهاست که از نظر معرفتی در عالم صورت مانده اند..تا جایی که خداوند هم در مورد پاداش..وعده های دنیاگونه و جسمانی میدهد...
پس صرف تعلقات دنیاگونه نمیتواند موجب عذاب باشد

[="Tahoma"][="Navy"]

غریبه آشنا;913257 نوشت:
سلام
صحبتم در مورد سطح انسانهاست که از نظر معرفتی در عالم صورت مانده اند..تا جایی که خداوند هم در مورد پاداش..وعده های دنیاگونه و جسمانی میدهد...
پس صرف تعلقات دنیاگونه نمیتواند موجب عذاب باشد

سلام
صرف تعلق نه اما تعلق شدیدی که موجب انکار حقیقت گردد موجب عذاب است و از بازگشت بدان و بهره مندی از ازآن جلوگیری می کند همچنانکه در شرع مقدس نیز درموردشسخن بمیان آمده است
یا علیم[/]

محی الدین;913270 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
صرف تعلق نه اما تعلق شدیدی که موجب انکار حقیقت گردد موجب عذاب است و از بازگشت بدان و بهره مندی از ازآن جلوگیری می کند همچنانکه در شرع مقدس نیز درموردشسخن بمیان آمده است
یا علیم
[/]

سلام
انکار حق یک چیز دیگریست
اما تعلقات جسمانی را خود خدا با وعده به حور قصور
یا وعده به ملحق شدن به خانواده..تایید کرده
پس آخرت و قیامت در تقابل با تعلقات نیست...کمااینکه اگر غیر از این باشد پاداش و جزا بی مفهوم میشوند

و اینکه
معاد روحانی و حشر روح بدون جسم قاعدتا نیازی به تقارن آن با بهم ریختن نظام عالم ندارد
لازم است که بر مبنای قبول معاد روحانی علت این تقارن را بفرمایید

غریبه آشنا;913622 نوشت:
سلام
انکار حق یک چیز دیگریست
اما تعلقات جسمانی را خود خدا با وعده به حور قصور
یا وعده به ملحق شدن به خانواده..تایید کرده
پس آخرت و قیامت در تقابل با تعلقات نیست...کمااینکه اگر غیر از این باشد پاداش و جزا بی مفهوم میشوند

سلام
بنده پاسخ می دهم و شما دوباره سخن خود را تکرار می کنید. بله حدی از تعلق برای اداره امر دنیا لازم است اما اگر از آن حد بگذرد قابل قبول نیست و شرع هم در مواضع مختلف از حب دنیا و حب نفس بیش از حد نهی کرده است

غریبه آشنا;913622 نوشت:
و اینکه
معاد روحانی و حشر روح بدون جسم قاعدتا نیازی به تقارن آن با بهم ریختن نظام عالم ندارد
لازم است که بر مبنای قبول معاد روحانی علت این تقارن را بفرمایید

تقارن چه با چه ؟
یا علیم

محی الدین;913639 نوشت:
[=Navy][=113

تقارن چه با چه ؟
[/SIZE][/]


سلام
معتقدین به معاد روحانی آیات تکویر را چگونه توجیه میکنند؟
یک امر روحانی چرا باید مقارن با حوادث جسمانی باشد؟

[="Tahoma"][="Navy"]

غریبه آشنا;913705 نوشت:
سلام
معتقدین به معاد روحانی آیات تکویر را چگونه توجیه میکنند؟
یک امر روحانی چرا باید مقارن با حوادث جسمانی باشد؟

سلام
بگذارید یک مثال بزنم
شما در قرآن کریم می بینید نوشته است "یوم سمعون الصیحه"
خوب طبق تصور عادی که در فرهنگ عام دینی برایتان ایجاد شده روز را به یک روز کذایی و صیحه را به یک بانگ بلند ترجمه کرده و رد می شوید
اما یوم در تفسیر انفسی یعنی یک پله بالاتر رفتن . به یک مرتبه بالاتر وجودی رسیدن چه اینکه این مرتبه از لحاظ نور و بهاء برتر و بالاتر از عالم ماده است. و وقتی در آغاز مرگ خودتان یک صدای مهیب گوش کر کن می شنوید با تمام وجود مفهوم صیحه را متوجه می شوید.
یا می خوانید: فاذا هم بالساهره
که از حضور آنی در صحنه محشر سخن می گوید و شما از آن یک حضور شتابناک در عرصه زمین محشر می فهمید اما آنکس که مرگ را چشیده می داند این حضور آنی همان خروج آنی روح از بدن است که بسیار سریع و به سرعت اتفاق می افتد و ناگهان انسان دچار تعجب و شگفتی می شود
لذا آنچه را عموم می شنوند و تصور می کنند اهل معرفت می بینند و می چشند.
پس الفاظ یکی است اما معانی و مصادیق نه
یا علیم[/]

محی الدین;913724 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
بگذارید یک مثال بزنم
شما در قرآن کریم می بینید نوشته است "یوم سمعون الصیحه"
خوب طبق تصور عادی که در فرهنگ عام دینی برایتان ایجاد شده روز را به یک روز کذایی و صیحه را به یک بانگ بلند ترجمه کرده و رد می شوید
اما یوم در تفسیر انفسی یعنی یک پله بالاتر رفتن . به یک مرتبه بالاتر وجودی رسیدن چه اینکه این مرتبه از لحاظ نور و بهاء برتر و بالاتر از عالم ماده است. و وقتی در آغاز مرگ خودتان یک صدای مهیب گوش کر کن می شنوید با تمام وجود مفهوم صیحه را متوجه می شوید.
یا می خوانید: فاذا هم بالساهره
که از حضور آنی در صحنه محشر سخن می گوید و شما از آن یک حضور شتابناک در عرصه زمین محشر می فهمید اما آنکس که مرگ را چشیده می داند این حضور آنی همان خروج آنی روح از بدن است که بسیار سریع و به سرعت اتفاق می افتد و ناگهان انسان دچار تعجب و شگفتی می شود
لذا آنچه را عموم می شنوند و تصور می کنند اهل معرفت می بینند و می چشند.
پس الفاظ یکی است اما معانی و مصادیق نه
یا علیم
[/]

سلام
منظور شما این است که مردن بسان بهم ریختن و آسمان و زمین است نه عین آن؟ و درواقع آیات تکویر حالات درونی نفوس است؟

[="Tahoma"][="Navy"]

غریبه آشنا;913785 نوشت:
منظور شما این است که مردن بسان بهم ریختن و آسمان و زمین است نه عین آن؟ و درواقع آیات تکویر حالات درونی نفوس است؟

سلام
بله
یا علیم[/]

غریبه آشنا;913257 نوشت:
صحبتم در مورد سطح انسانهاست که از نظر معرفتی در عالم صورت مانده اند..تا جایی که خداوند هم در مورد پاداش..وعده های دنیاگونه و جسمانی میدهد...
پس صرف تعلقات دنیاگونه نمیتواند موجب عذاب باشد

غریبه آشنا;913622 نوشت:
انکار حق یک چیز دیگریست
اما تعلقات جسمانی را خود خدا با وعده به حور قصور
یا وعده به ملحق شدن به خانواده..تایید کرده
پس آخرت و قیامت در تقابل با تعلقات نیست...کمااینکه اگر غیر از این باشد پاداش و جزا بی مفهوم میشوند

با سلام

چرا حتی برای عارف بالله هم که به مقام فنا رسیده بواسطه حضورش در عالم طبیعت تعلق جزئی حاصل شده که با گذر از برزخ و قیامت همان مقدار تعلق هم باید از دست بده. در روایتی قریب به مضمون هست که پیامبر هم به خاطر غبار حاصل از دنیا بعد از هر مجلسی 70 بار استغفار میکردند. اما حوری و نعمات بهشت جسمانی تعلق نیستند چون در عالم بهشت قیامتی، نفس به فعلیت مناسب مقام خودش میرسه و ثابت میشه نه مثل دنیا در حرکت جوهری و فعلیت از استعداد باشه تا تعلق هم معنا پیدا کنه و مانع فعلیت استعدادها بشه دار جزاء یکسره توحید حق تعالی است بر خلاف نشئه امتحان که تعلق و شرک خفی داره. تعلقی که منجر به معصیت بشه وعده عذاب داره اگرم معصیت نباشه منجر به از دست رفتن مقامات بالاتر میشه در مجموع در هر سطحی تعلق یک معنا داره ولی با توحید سازگار نیست.

غریبه آشنا;913785 نوشت:
منظور شما این است که مردن بسان بهم ریختن و آسمان و زمین است نه عین آن؟ و درواقع آیات تکویر حالات درونی نفوس است؟

نمیشه از ظواهر آیات قرآن بدون دلیل دست کشید و هر تأویلی رو به قرآن نسبت داد مخصوصا مسائل ثقیلی مثل معاد که جزئیات اون بر احدی جزء انسان کامل همان معصومین روشن نیست بارها در تدریس درس اسفار مرحوم صدار بحث معاد آیت الله جوادی آملی به شاگردان تاکید میکردن دست از اصول و ظواهر اعتقادی که نسبت به معاد دارید برندارید.

Seyyed*;913838 نوشت:
با سلامچرا حتی برای عارف بالله هم که به مقام فنا رسیده بواسطه حضورش در عالم طبیعت تعلق جزئی حاصل شده که با گذر از برزخ و قیامت همان مقدار تعلق هم باید از دست بده. در روایتی قریب به مضمون هست که پیامبر هم به خاطر غبار حاصل از دنیا بعد از هر مجلسی 70 بار استغفار میکردند. اما حوری و نعمات بهشت جسمانی تعلق نیستند چون در عالم بهشت قیامتی، نفس به فعلیت مناسب مقام خودش میرسه و ثابت میشه نه مثل دنیا در حرکت جوهری و فعلیت از استعداد باشه تا تعلق هم معنا پیدا کنه و مانع فعلیت استعدادها بشه دار جزاء یکسره توحید حق تعالی است بر خلاف نشئه امتحان که تعلق و شرک خفی داره. تعلقی که منجر به معصیت بشه وعده عذاب داره اگرم معصیت نباشه منجر به از دست رفتن مقامات بالاتر میشه در مجموع در هر سطحی تعلق یک معنا داره ولی با توحید سازگار نیست.

میدونم
حوری یعنی نور چشمو زن باکره یعنی علم بکر

بی خود نیست خیام میگه:

ایدل تو به اسرار معما نرسی
در نکته زیرکان دانا نرسی
اینجا به می لعل بهشتی می ساز
کانجا که بهشت است رسی یا نرسی

غریبه آشنا;913843 نوشت:
میدونم
حوری یعنی نور چشمو زن باکره یعنی علم بکر

حوری یعنی زن و همسر بهشتی که پاک و باکره است حالا این مسائل در عالم خودش به کیفیت اون عالمه هر تأویلی بدون روایتی که سندا و دلالتا معتبر باشه در حد یه فرض و گمانه همین.

Seyyed*;913845 نوشت:
حوری یعنی زن و همسر بهشتی که پاک و باکره است حالا این مسائل در عالم خودش به کیفیت اون عالمه هر تأویلی بدون روایتی که سندا و دلالتا معتبر باشه در حد یه فرض و گمانه همین.
اگر بخوایم با مبنای فلسفی و عرفانی جلو برویم
جز این نیست که معاد برگشت به مبدا استو این سخنان حور و آتش جز زبان مصلحت چیزی نبوده
مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک
دوسه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
ملک که زن نمیگره و غذا نمیخوره....!

جدیدا به این نتیجه دارم میرسم کسی اسلامو به من معرفی نکرده و نیست که معرفی کنه
و هرکی داره برداشت خودشو میگه
این شد دین؟

غریبه آشنا;913852 نوشت:
اگر بخوایم با مبنای فلسفی و عرفانی جلو برویم
جز این نیست که معاد برگشت به مبدا استو این سخنان حور و آتش جز زبان مصلحت چیزی نبوده
مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک
دوسه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
ملک که زن نمیگره و غذا نمیخوره....!

جدیدا به این نتیجه دارم میرسم کسی اسلامو به من معرفی نکرده و نیست که معرفی کنه
و هرکی داره برداشت خودشو میگه
این شد دین؟

اصل خوردن و نوشیدن و نکاح در بهشت جنات تجری هست چون از مسلمات وحی آسمانی و قرآنه. ولی کیفیت اون مشخص نیست. اهل بیت بهترین معرفین اسلام و تشیع و معارف اون هستن. خود ملاصدرا میگه لعنت بر فلسفه ای که مخالف وحی آسمانی باشه گاهی سالها اجتهاد و تفکر و درس خواندن لازمه تا انسان مطلبی رو درک کنه. خود صدرا که از اعاظم فلسفه و عرفان هست و اهل شهود اوایل قائل به یه نظریه بوده بعد اواخر نظرش 180 درجه عوض شده این نشان میده معارف دین عمیقه و تلاش و زیر بنای علمی برای فهمش لازمه ولی خب بهترین روش عرفان و قرآن و برهان هست .

Seyyed*;913864 نوشت:
اصل خوردن و نوشیدن و نکاح در بهشت جنات تجری هست چون از مسلمات وحی آسمانی و قرآنه. ولی کیفیت اون مشخص نیست. اهل بیت بهترین معرفین اسلام و تشیع و معارف اون هستن. خود ملاصدرا میگه لعنت بر فلسفه ای که مخالف وحی آسمانی باشه گاهی سالها اجتهاد و تفکر و درس خواندن لازمه تا انسان مطلبی رو درک کنه. خود صدرا که از اعاظم فلسفه و عرفان هست و اهل شهود اوایل قائل به یه نظریه بوده بعد اواخر نظرش 180 درجه عوض شده این نشان میده معارف دین عمیقه و تلاش و زیر بنای علمی برای فهمش لازمه ولی خب بهترین روش عرفان و قرآن و برهان هست .

اگر معاد را هم بخواهیم وارد قاعده کلم الناس علی قدر عقولهم کنیم...دیگه ایرادی نداره خوردن و نکاح از مسلمات نباشد
این چه تشویق و پاداشی است که سالها اجتهاد میخواد تا بفهمیم!

ملاصدرا از نظر من ناخواسته معاد رو مبهم کرد ...با وارد شدن این بحث های فلسفی به قرآن وعده های خدا مفهوم خود را از دست داد و به مجهولات تبدیل شد
دیگه الآن کسی نیست که هنگام مواجه با قرآن پیش فرض های فلسفی نداشته باشد

محی الدین;913817 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
بله
یا علیم
[/]

سلام
اما در نهج البلاغه رو هم که شما نگاه کنید قیامت و مردن از هم تفکیک شدن
در خطبه 109 آمده که بعد از مرگ این وضعیت ادامه دارد تا عمر جهان پایان بپذیرد و حیات تجدید شود و اجزای پراکنده جمع شوند و کهنه شده ها نو شوند...

بسم الله الرحمن الرحیم
از عزیزان تقاضا می شود از پرداختن به مباحث ذوقی و عرفانی در باره قرآن و حتی روایات که با بیان ساده و آشکار و لسان مبین مطالب را مطرح می کند و تفسیر نا متعارفی ندارد،پرهیز نمایند به این دلیل که طرح برخی از این گونه مسایل می تواند در باور اعتقادی صاف و زلال عموم افراد جامعه خدشه وارد کند. به همین دلیل سعی و تلاش دوستان بر این باشد آن چه مربوط به محل بحث است را از تفاسیر و منابع معتبر به عنوان مکمل یا شاهد بحث نقل کنند .
تفسیر وتحلیل عرفا اگر چه در جای خودش قابل تقدیر است، اما به نظر می رسد در برابر قرآن و روایات که با بیانی ساده نقل می شود، جز افزودن مشکل دردی را دوا نمی کند و حتی بر شبهات می افزاید.

[="Tahoma"][="Navy"]

غریبه آشنا;914023 نوشت:
سلام
اما در نهج البلاغه رو هم که شما نگاه کنید قیامت و مردن از هم تفکیک شدن
در خطبه 109 آمده که بعد از مرگ این وضعیت ادامه دارد تا عمر جهان پایان بپذیرد و حیات تجدید شود و اجزای پراکنده جمع شوند و کهنه شده ها نو شوند...

سلام
همه این بیانات قابلیت تفسیر انفسی دارند
البته بیانات اخلاقی و کاربردی در هستی شناسی چندان استفاده ندارند
چون در این نوع استعمال ، هدف تاثیرگذاری بر مخاطب است نه بیان مر حقایق
یا علیم[/]

محی الدین;914144 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
همه این بیانات قابلیت تفسیر انفسی دارند
البته بیانات اخلاقی و کاربردی در هستی شناسی چندان استفاده ندارند
چون در این نوع استعمال ، هدف تاثیرگذاری بر مخاطب است نه بیان مر حقایق
یا علیم
[/]

سلام
خب تفسیر انفسی مردن و در برزخ بودن و پایان جهان چیست؟
باتشکر

[="Tahoma"][="Navy"]

غریبه آشنا;914848 نوشت:
سلام
خب تفسیر انفسی مردن و در برزخ بودن و پایان جهان چیست؟
باتشکر

سلام
مفهومش استهلاک و فنای وجود فرد در نور ملکوت و برداشته شدن تمام احکام عالم ماده از اوست
یا علیم[/]

محی الدین;914886 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
مفهومش استهلاک و فنای وجود فرد در نور ملکوت و برداشته شدن تمام احکام عالم ماده از اوست
یا علیم
[/]

سلام
خوبه اما برای ناءل شدن به چنین معرفتی نباید لغات و عبارات رهنما باشند؟
براداشته شدن احکام عالم ماده با جمع شدن اجزای پراکنده و نو شدن کهنه چگونه قابل جمع است؟
اینکه بگیم کارکرد آیات و روایات معاد ..بالابردن معارف مخاطب نبوده و صرفا ناظر به امور دیگر یوده سخن قابل قبولی نیست

[="Tahoma"][="Navy"]

غریبه آشنا;914983 نوشت:
سلام
خوبه اما برای ناءل شدن به چنین معرفتی نباید لغات و عبارات رهنما باشند؟
براداشته شدن احکام عالم ماده با جمع شدن اجزای پراکنده و نو شدن کهنه چگونه قابل جمع است؟
اینکه بگیم کارکرد آیات و روایات معاد ..بالابردن معارف مخاطب نبوده و صرفا ناظر به امور دیگر یوده سخن قابل قبولی نیست

سلام برادر
الفاظ بدرستی و دقت استعمال شده اند و بر مرتبه عالی نفسی خود منطبق هستند این مخاطب است که باید ارتقاء یابد
وجود مجرد یک حقیقت جمعی دارد لذا وقتی انسان در آن مقام حضور می یابد می بیند تمام شوون وجودی پراکنده او در طول زمان و مکان یکجا جمع است و نو بودنش به شرافت وجودی آن رتبه به نسبت بعد مادی است چنانکه می انگاری دنیا و جسم مادی خرابه ای بیش نیست
الفاظ آیات و روایات مانند طناب است که وقتی آنرا می گیری و به قوت اعمال صالحه خالصه بالا می روی تورا به بام معرفت نائل می سازد "والعمل الصالح یرفعه"
یا علیم[/]

محی الدین;915003 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام برادر
الفاظ بدرستی و دقت استعمال شده اند و بر مرتبه عالی نفسی خود منطبق هستند این مخاطب است که باید ارتقاء یابد
وجود مجرد یک حقیقت جمعی دارد لذا وقتی انسان در آن مقام حضور می یابد می بیند تمام شوون وجودی پراکنده او در طول زمان و مکان یکجا جمع است و نو بودنش به شرافت وجودی آن رتبه به نسبت بعد مادی است چنانکه می انگاری دنیا و جسم مادی خرابه ای بیش نیست
الفاظ آیات و روایات مانند طناب است که وقتی آنرا می گیری و به قوت اعمال صالحه خالصه بالا می روی تورا به بام معرفت نائل می سازد "والعمل الصالح یرفعه"
یا علیم
[/]

سلام
خب چه ایرادی داشت از جانب پیامبران برای مجردات هم لغت و واژه خاص به خودش وضع میشد تا اکثر مسلمین به اشتباه نیفتند؟!
آیا پیامبران کمتر از عرفا و فلاسفه بودند..

[="Tahoma"][="Navy"]

غریبه آشنا;915016 نوشت:
سلام
خب چه ایرادی داشت از جانب پیامبران برای مجردات هم لغت و واژه خاص به خودش وضع میشد تا اکثر مسلمین به اشتباه نیفتند؟!
آیا پیامبران کمتر از عرفا و فلاسفه بودند..

سلام
نیازی به وضع لفظ نداشتند چون اگر مردم در تحت هدایت و ولایشان پیش می رفتند از آب گوارای معرفت سیرابشان می کردند همچنانکه اصحابی همچون سلمان را اسرار آموختند
عرفا هم هرچه دارند از مشکات ولایت است
یا علیم[/]

موضوع قفل شده است