آیا بعد از هر سختی، آسانی است؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا بعد از هر سختی، آسانی است؟

خدا توی قران گفته بعدهرسختی اسانی پس چرا تو زندگی بعضیا فقط سختی تا لحظه مرگ

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
قرآن در دو جا درباره عسر و یسر و یا همان سختی و آسانی و رابطه آنها با یکدیگر سخن گفته است:
1- سوره طلاق : «....سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا» (آیه 7)
2- سوره انشراح: « فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا »(آیه 5 و 6)

در آیه سوره طلاق خدا وعده می دهد که «بعد از سختی آسانی قرار خواهد داد» و در سوره انشراح خدا با دو بار تاکید می فرماید که: با سختی آسانی است.
سیاق این دو آیهنشان می دهد که خدا در مورد خاصی دارد خبری می دهد و این دو آیه مربوط به آیات قبل است در سوره انشراح خدا درباره
به نظر می‌رسد این دو آیه نوعی نتیجه‌گیری از آیات سابق باشد؛ یعنى رسیدن(پیامبر) به آن توفیق‌‏ها از آن جهت است که با مشقت، سهولت است؛ یعنى آسان نمودن مسئولیت سنگین رسالت و رفعت مقام و جایگاه باشد؛ زیرا رسالتى که خداى تعالى بر عهده آن‌حضرت گذاشت، و دستور داد مردم را به سوى آن دعوت کند، سنگین‌‏ترین مسئولیتی است که بر عهده بشر گذاشته می‌شود. روشن است که با قبول این مسئولیت کار بر آن‌حضرت دشوار شده بود. همچنین تکذیب و انکار مشرکان و کافران نسبت به پیام‌هایش؛ استهزا و مسخره نمودن؛ اصرارى که در محو نام آن‌حضرت می‌ورزیدند، همه براى آن بزرگوار دشوارى روى دشوارى بود، و خداى متعال در آیه قبل فرمود: ما این دشوارى‏ها را از دوش تو برداشتیم: «وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ».(شرح، 2.) بدیهی است که این کار خداى مهربان مانند تمام کارهایش بر اساس سنتى بوده که در عالم به جریان انداخته، و آن این است که همیشه بعد از هر دشوارى سهولتى پدید می‌آورد، و به همین جهت مطلب دو آیه قبل را تعلیل کرده، به این‌که اگر از تو سنگینی بار مسئولیت را برداشتیم، و اگر نامت را بلند و پر آوازه ساختیم، براى این بود که سنت ما بر این جارى شده است که بعد از سختی، راحتی بفرستیم. (طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 315)
در سوره طلاق هم که آسانی را بعد از سختی می داند بحث اصلی درباره نفقه دادن به همسر و طلاق گرفتن و مشکلاتی است که این دو برای همسر ها فراهم می کند که خدا می فرماید:
بر توانگر است كه از دارايى خود هزينه كند و هر كه روزى او تنگ باشد بايد از آنچه خدا به او داده خرج كند خدا هيچ كس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تكليف نمى ‏كند خدا به زودى پس از دشوارى آسانى فراهم مى ‏كند(7 طلاق )
پس به نظر می رسد این دو آیه درمورد وقایعی است که خدا در آیات قبل بیان کرده است .
اما اینگونه به نظر می رسد که خدا دو قاعده و سنت الهی را بیان می کند که در عالم جاری و ساری است 1) همراه بودن سختی و راحتی ک یعنی از دل هر سختی یک راحتی متولد می شود 2- بعد هر سختی یک راحتی است.

اما در این مورد باید به نکات زیر توجه کرد:
1- اولا این سنت الهی در عالم جنبه حد اکثری دارد (مانند قوانین دیگر عالم) که استثنائات هم در آن وجود دارد و به خاطر تزاحم امور مادی می تواند این موارد اقلی پیش بیادی و قاعده و سنت الهی را نقض نکند.
2- بیان این دو آیه نشان از یک ظرفیت درونی انسان برای مقابله با سختی ها و رنج هاست به این صورت که خدا می خواهد بفرماید که من انسان را به گونه ای آفریدم که تحمل سختی ها و آزمایشات سخت الهی را می تواند داشته باشد و با پایمردی و تحمل سختی ها می تواند به آرامش برسد به عبارت دیگر خدا از سیستم درونی انسان خبر می دهد که ی انسان تو این قابلیت را داری که با تحمل درست وقایع زندگی سختی ها را به راحتی تبدیل کنی و تلخی ها را به شیرینی مبدل سازی.
3- همان گونه که در مقدمه گفته شد این دو آیه در ادامه چند آیه و بیان نتیجه آنها ست . این نشان می دهد که خدا برای این نتیجه یک سری دستور هایی داده است که انسان با عمل به آن دستور ها می تواند به این نتیجه دست یابد . به عبارت دیگر انسان در دنیا بدون شک مورد امتحان و ابتلا قرار می گیرد این انسان در ون این دنیای مادی دچار زحمت و درد و رنج خواهد شد خدا می فرماید اگر به طرز صحیح تحمل کنی و صبر بنمایی نتیجه و حاصل آن یسر و راحتی و خوشی خواهد بود . نتیجه تحمل صحیح مشکلات تولد پیروزی و سر بلندی و راحتی است: کسی که سختی درس و مدرسه را درست متحمل بشودراحتی دانش را خواهد دید کسی که درد ناشی از جراحی بدنش را بنماید و خود را به دست متخصص بسپارد بدون شک به سلامت و راحتی خواهد رسید کسی که سختی کار را به درستی تحمل کند به راحتی ثروت خواهد رسید.
اما انسانی که بدون شک در زندگی اش زحمت و رنج دارد این سختی ها را قاعده مند تحمل نکند و درست با آنها برخورد نکند نباید منتظر راحتی بعد از آن باشد. قرآن کریم می فرماید: «لقد خلقنا الانسان فی کبد؛ همانا انسان را در سختی آفریدیم» (بلد/ 4). آدمی باید مشقتها را تحمل کند و سختیها بکشد تا هستی لایق خود را بیابد. تضاد و کشمکش شلاق تکامل است. موجودات زنده با این شلاق راه خود را به سوی کمال می پیمایند. این قانون در جهان نباتات، حیوانات و بالاخص انسان صادق است.
4- قرآن می فرماید بعد از سختی راحتی است . نباید نگاه ما به زندگی انسان محدود باشد زندگی انسان به همین دنیا ختم نمی شود بلکه یک مرحله آن این دنیا است و بیشتر آن در آخرت است اگر کسی در این دنیا در راه خدا متحمل سختی شد خدا حتما به او راحتی می رساند اما در ادامه زندگی او در آخرت.
خود قرآن هم با کلمه"س" این بیان را دارد یعنی در آینده «سیجعل بعد عسر یسری» و این بعد می تواند در آخرت باشد باید دقت کنیم که وسعت ما به اندازه ابدیت است و نباید عجله کنیم. حتی اگر تمام مدت زندگی دنیا را غرق در انواع مشکلات باشیم، این زمان به مثابه نصفه روزی بیشتر نخواهد بود. هر چند که تقلب احوال دنیا با نگاهی به تاریخ روشن می شود و انسان به وضوح می بیند که مدار دنیا یک نواخت نیست و دائما در تغییر و تحول است: «تِلْكَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ[آل عمران/۱۴۰] و ما این روزها (ى پیروزى و شكست) را در میان مردم مى ‏گردانیم (و این خاصیّت زندگى دنیاست)»

[="Tahoma"][="Navy"]

nasim73;910650 نوشت:
خدا توی قران گفته بعدهرسختی اسانی پس چرا تو زندگی بعضیا فقط سختی تا لحظه مرگ

سلام
قرآن کریم از معیت و همراهی سختی و آسانی سخن گفته: ان مع العسر یسرا
و این برای مومن در همه موارد صحیحه
چه وقتی که برای انجام وظیفه ای سختی می بیند که در متن آن سختی پاداش بزرگ الهی است و در آخرت جلوه گر می شود
چه وقتی که خدای ناکرده بخاطر گناه به سختی می افتد که موجب تطهیر و پاکی او از گناه می شود
چه وقتی که برای بروز یک صفت خوب اورا به سختی می اندازند که در صورت استقامت، کمالی در او بوجود می آید
خلاصه سختی های مومن همیشه با یک خوبی و نیکی همراه است
یا علیم[/]


سلام
من بین دو دسته افراد برخی را دیدم !
که فک می کنم سختی و گرفتاری و بدبختی ووو با آنها یک قرار داد مادام العمری منعقده کرده است !
و تمام شدنی نیست
یک دسته افرادی بودن حالا ظاهرا چیزی که میدیدم . چون یاد گرفتم . هیچ کسی را مومن خطاب کنم !
چون مومن حقیقی طبق قرآن و احادیث حضرات معصومین ع تعریف دارد !
مومن سلمان و ابوذر و حجر و کمیل و مالک ....

پس می گویم مسلمان شیعی بهتر است !
ولی عامل به نماز و روزه بودن آدمهای آبرو دار ولی غرق مشکلات و گرفتاری های عدیده کمی رزق و بدهکار و بدبخت گاها
زندگی مشترک شان در مرز جدایی کشیده شده است !
و جالب این بود
افرادی می گفتن
عزیزم ببین چقدر مومن است ما شا الله برو که پیش خدا خیلی عزیز . که خدا دوس داره هه صداش بشنود !
خوشا بحالش
عرض کردم
آقای محترم
طرف داره از آبرو ساقط می شود !
شاید اگر اعتقادات دینی نداشت چندین بار اقدام ب خودکشی .....
گاها زندگی وادارش کرده دستش دراز پیش هر کس و نا کسی باشه
شما می گوئی خدا دوسش داره هه صداش بشنود
مگر پیامبری است . و یا ا ولیا الله که وعده آزمایش و ابتلا بهش دادن و او هم قلبش از این همه مشکلات واقف و سکینه قلبی دارد !
خوب
بعد برخی دیگری را دیدم ب دستورات دینی بی تفاوت و یا اصلا میانه خوبی با دین نداشتن !
آن ها هم مث دسته اول غرق مشکلات و نکبت و بدبختی ووو
خوب من شنیدم مگن خدا برای اینکه صدای چنین افرادی را نشنود
هر آنچه را دعا کنند ب آنها میدهد !
پس برای دسته دوم
چرا اینگونه عمل نمی شود . چرا با توجه ب کلام خدا که تخلف ناپذیر است . ودوباره هم تاکید داشته بعد از هر سختی آسایش است
اینگونه نیست !
با تشکر

آرمین...;910983 نوشت:
سلام
من بین دو دسته افراد برخی را دیدم !
که فک می کنم سختی و گرفتاری و بدبختی ووو با آنها یک قرار داد مادام العمری منعقده کرده است !
و تمام شدنی نیست
یک دسته افرادی بودن حالا ظاهرا چیزی که میدیدم . چون یاد گرفتم . هیچ کسی را مومن خطاب کنم !
چون مومن حقیقی طبق قرآن و احادیث حضرات معصومین ع تعریف دارد !
مومن سلمان و ابوذر و حجر و کمیل و مالک ....

پس می گویم مسلمان شیعی بهتر است !
ولی عامل به نماز و روزه بودن آدمهای آبرو دار ولی غرق مشکلات و گرفتاری های عدیده کمی رزق و بدهکار و بدبخت گاها
زندگی مشترک شان در مرز جدایی کشیده شده است !
و جالب این بود
افرادی می گفتن
عزیزم ببین چقدر مومن است ما شا الله برو که پیش خدا خیلی عزیز . که خدا دوس داره هه صداش بشنود !
خوشا بحالش
عرض کردم
آقای محترم
طرف داره از آبرو ساقط می شود !
شاید اگر اعتقادات دینی نداشت چندین بار اقدام ب خودکشی .....
گاها زندگی وادارش کرده دستش دراز پیش هر کس و نا کسی باشه
شما می گوئی خدا دوسش داره هه صداش بشنود
مگر پیامبری است . و یا ا ولیا الله که وعده آزمایش و ابتلا بهش دادن و او هم قلبش از این همه مشکلات واقف و سکینه قلبی دارد !
خوب
بعد برخی دیگری را دیدم ب دستورات دینی بی تفاوت و یا اصلا میانه خوبی با دین نداشتن !
آن ها هم مث دسته اول غرق مشکلات و نکبت و بدبختی ووو
خوب من شنیدم مگن خدا برای اینکه صدای چنین افرادی را نشنود
هر آنچه را دعا کنند ب آنها میدهد !
پس برای دسته دوم
چرا اینگونه عمل نمی شود . چرا با توجه ب کلام خدا که تخلف ناپذیر است . ودوباره هم تاکید داشته بعد از هر سختی آسایش است
اینگونه نیست !
با تشکر


با سلام خدمت شما دوست گرامی
باید دقت داشت سنت های الهی و قوانین جاری در عالم به صورت مطلق و جدای از دیگر قوانین نیست که بشود آنها را به تنهایی بر قضیه ای در عالم تطبیق داد و یا آن را نفی کرد. بلکه قوانین عالم آفرینش در هم تنیده و دست در دست هم هستند پس باید مجموعه این قوانین و سنن را دید تا بتوان یک تحلیل صحیح از این وقایع داشت.
سنت دعا و تاثیر آن در زندگی انسان، سنت توکل، سنت ابتلا و امتحان،امحال، استدراج، سنت یسر بعد العسر و سنت علی و معلولی... این ها باید در کنار هم دیده شوند و الا به جایی نخواهیم رسید علت این در کنار هم دیدن هم این است که زندگی انسان از فاکتور های مختلفی تاثیر می پذیرد و سنت های مختلفی در آن جریان دارد و نمی توان به بررسی یکی از آنها بدون توجه به تاثیر دیگری پرداخت.
اگر می گوییم دعا تاثیر دارد حتما اینگونه است اما روایت داریم که: « الداعی بلا عمل کالرامی بلا وتر» این دعا باید همراه عمل باشد و الا مانند تیر اندازی بدون زه کمان است به جایی نخواهد رسید.
اگر گفته می شود خدا دوست دارد صدای مومن را بشنود اینگونه نیست که خدا او را به خاک فلاکت در افکند و از صدایش لذت ببرد و حاجتش را ندهد و غیر مومن تا دعا کند خدا بگوید لبیک چون نمی خواهد دیگر صدایش را بشنود!!! و دنیا را به پای او بریزد.
خیلی از اتفاقات عالم دنیا طبق قانون و سنت علی و معلولی صورت می گیرد و ما آن را پای مسائل دیگر می گذاریم آن پای خدا و مومن بودن خودمان می گذاریم درحالی که اصلا این طور نیست این به خاطر بی نظمی ماست به خاطر تنبلی ماست به خاطر عدم تلاش ماست.
نمونه اش را امروزه در کشور های مسلمان می بینیم و متاسفانه فرا فکنی می کنیم : کشور های مسلمان دچار فقر و فلاکت شده اند و غیر مسلمانان در جهان در رفاه مادی به سر می برند در یک نگاه ساده انگارانه آن را به پای امتحان و استدراج غیر مسلمانان می گذاریم خود را راحت می کنیم. اما اگر خوب نگاه کنیم می توانیم علت های آن را در جامعه خود جستجو کنیم.
آیه الله جوادی می فرمودند غربی ها از قوانین عالم خوب استفاده کرده اند پیشرفت کردند و ما تنبلی کردیم عقب افتادیم.
خدا از ما خواسته که از اسباب و مسببات درست و به جا استفاده کنیم و این برای مومن شایسته تر است که عالم طبیعت را از آن خود کندو از آن بهترین استفاده ها را ببرد تا آن کافر و مشرک و غیر مومن.
خدا درباره ذوالقرنین این گونه تعبیر می فرماید «فاتبع سببا» او از اسباب به درستی بهره می برد پس خدا به او قوت عنایت فرمود.
امروز در دنیای ایمانی ما چه خبر است سستی ها، بی برنامه گی ها ، اختلافات ، جنگ های فرقه ای، تنبلی ها، فرهنگ ناصحیح اسراف و... آیا می توان در کنار این نابسامانی ها منتظر استجابت دعا بود.
البته بودن دعا در این وضعیت خیلی خیلی بهتر نبودن آن است . چون همان گونه که گفتیم دعا هم یکی از سنن و اسباب عالم است که حضرت فرمود: «الدعا یرد القضا» اما آیا نباید زمینه های استجابت هر چه بهتر آن را فراهم ساخت.
ویا در موضوع تاپیک که آیه می فرماید «ان مع العسر یسری» و یا این که «سیجعل الله بعد العسر یسری» آیا این مطلب مطلق است و یا باید در کنار دیگر عوامل و سنن الهی آن را دید؟؟
این سوال مهمی است.
آیا این آیه قرآن سنت الهی نیست که فرمود : «....إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم....» (رعد 11) خدا هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر این که آنها خود را تغییر دهند. این هم یک سنت الهی است که باید در کنار آیات دیگر دید.
پس اگر کسی در رنج و سختی بود خدا یک ظرفیتی در او قرار داده است که بتواند از این سختی خارج شود و خدا اراده کرده که به واسطه تلاش این انسان او را از سختی نجات دهد پس او باید برای تغییر تلاش کند تا نصرت الهی شامل حالش شود.
پس مهم این است که سنت های الهی را در کنار هم دید و آنها را درست درک کرد.

موضوع قفل شده است