جمع بندی انسان شناسی چگونه ممکن است؟

تب‌های اولیه

46 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انسان شناسی چگونه ممکن است؟

سلام
انسانشناسی چگونه ممکن است؟ و شامل چه پرسش هایی میشود؟
بعنوان مثال اگر بخواهیم خلقت انسان را برسی کنیم که از کجا آمده...تنها با خاک و زمین و کهکشان مواجه میشویم
اما به کسی که عقب تر از این میخواهد برود و سوال دارد که خاک و زمین و این جهان از کجا اومده..چه پاسخی میتوان داد؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صادق

غریبه آشنا;910467 نوشت:
سلام
انسانشناسی چگونه ممکن است؟ و شامل چه پرسش هایی میشود؟
بعنوان مثال اگر بخواهیم خلقت انسان را برسی کنیم که از کجا آمده...تنها با خاک و زمین و کهکشان مواجه میشویم
اما به کسی که عقب تر از این میخواهد برود و سوال دارد که خاک و زمین و این جهان از کجا اومده..چه پاسخی میتوان داد؟

باسلام وتشکر .
گرچه در این باره جای سخن بسیار است ولی در خصوص فرایند خلقت انسان که منظور شما است عجالتا باید گفت :
واژه خلقت به معنای آفریدن، ایجاد کردن، به وجود آوردن، پیدایش و مانند آن است، مثلا یک هنرمند وقتی یک اثر هنری و تابلوی زیبایی را نقاشی می‌کند، صورت علمی چیزی را در ذهن داشته ، روی پارچه، یا کاغذ و یا چوب و مانند آن پیاده کرده ، آن را آفریده است، جهان آفرینش نیز صورت علمی حق تعالی است، یعنی آنچه در عالم عنایی باری تعالی بوده و به اصطلاح وجود علمی داشته، آن را وجود عینی داده ، از علم به عین آورده، این را خلقت و آفریدن خوانده است.
خلقت یک نوع تجلی الهی است .خداوند با آفرینش هستی در واقع بر هستی تجلی کرده است. از این رو امیر مومنان فرمود:
«الحمدالله المتجلی لخلقه بخلقه؛ (1) سپاس خدای را با آفرینش خود بر آفریدگان تجلی کرد». طبق این کلام حضرت خلقت نوعی تجلی خداوند در عالم است . با الهام از این گونه آموزه‌های متعالی درباره خلقت گفته شده:
در آن خلوت که هستی بی نشان بود* به کنج نیستی عالم نهان بود
برون زد خیمه ز اقلیم تقدس * تجلی کرد در آفاق و انفس
جمال اوست هر جا جلوه کرده * ز معشوقان عالم بسته پرده (2)
اما درباره چگونه خلقت انسان، قرآن کریم در یک آیه جامع فرمود:
«لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین، ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین، ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا ... فتبارک الله احسن الخالقین؛ (3)
ما انسان را از گل آفریدیم، آن گاه او را نطفه‌ای در قرار گاهی استوار گردانیدیم، آن گاه نطفه را علقه (خون بسته) و علقه را گوشت پاره کردیم، گوشت پاره را استخوان‌ها گردانیدیم، بر استخوان ها گوشت پوشانیدیم، و سپس آن را خلقی دیگر ایجاد نمودیم، پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.
گفتنی است در این باب سه دیدگاه وجود دارد:
برخی حکمای یونان نظیر افلاطون قائل به قدیم بودن روح و نفس و معتقد بوده است که قبل از خلقت ابدان ارواح موجود بوده‌اند. بعد از خلقت هر بدنی، روح چون مرغ در قفس آن بدن قرار می‌گیرد و بعد از مرگ چون مرغ از آن قفس پرواز می‌کند.
اما برخی دیگر نظیر ارسطو از یونانیان و بوعلی از مسلمان معتقدند که نفس قبل بدن خلق نشده ، همزمان با خلقت بدن روحی به عنوان یک موجود مجرد آفریده در بدن قرار می‌گیرد.
وجه مشترک این دو دیدگاه آن است که هر دو نفس را حدوثاً و بقاءً مجرد می‌داند.
اما حکیم صدرالمتألهین با نقد هر دو دیدگاه یاد شده ،نظریه جدید در باره نفس آدمی مطرح نموده و معتقد است که نفس نه قدیم است و نه حادث مجرد، بلکه نفس حدوثاً مادی و بقاءً مجرد است. بدین بیان که نفس آدمی در آغاز پیدایش مادی است و به تدریج بر اثر حرکت جوهری به تجرد می‌رسد . سیر تکاملی نفس نظیر نفت و روغن است .وقتی در چراغی ریخته می‌شود ، از طریق فتیله به طریق شعله چراغ حرکت می‌کند .وقتی در آغاز حرکت به فتیله متصل می‌شود، کاملاً یک ماده روغنی و نفتی است. وقتی نزدیک شعله می‌رسد ،تبدیل به گاز می‌شود .بعد تبدیل به شعله بعد تبدیل به نور می‌گردد و اطراف خود را روشن می‌سازد.
روح آدمی نیز چنین سیر تکاملی را طی می‌کند تا به تجرد می‌رسد. بنابر این گرچه حادث است و قبل از بدن نبوده ،ولی در آغاز موجود مادی مثل بدن بوده ، عصاره‌ای از همان بدن بر اثر سیر جوهری به تجرید رسیده و به عنوان نفس مدبر بدن گردیده است.(4)
دیدگاه صدرا و نقد نظریه افلاطون و ارسطو در کتاب اسفار اربعه، ج 8، و کتاب اسرار الحکم تألیف حکیم سبزواری به تفصیل بیان شده است، جزئیات بحث در آن جستجو شود.
پی‌نوشت‌ها:
1.نهج البلاغه،خطبه 108.
2. هفت اورنگ جامی، ص 591.
3. مومنون (33) آیه 14.
4. محمد تقی مصباح، معارف قرآن ،ص 327.

صادق;912003 نوشت:
باسلام وتشکر .
گرچه در این باره جای سخن بسیار است ولی در خصوص فرایند خلقت انسان که منظور شما است عجالتا باید گفت :
واژه خلقت به معنای آفریدن، ایجاد کردن، به وجود آوردن، پیدایش و مانند آن است، مثلا یک هنرمند وقتی یک اثر هنری و تابلوی زیبایی را نقاشی می‌کند، صورت علمی چیزی را در ذهن داشته ، روی پارچه، یا کاغذ و یا چوب و مانند آن پیاده کرده ، آن را آفریده است، جهان آفرینش نیز صورت علمی حق تعالی است، یعنی آنچه در عالم عنایی باری تعالی بوده و به اصطلاح وجود علمی داشته، آن را وجود عینی داده ، از علم به عین آورده، این را خلقت و آفریدن خوانده است.
خلقت یک نوع تجلی الهی است .خداوند با آفرینش هستی در واقع بر هستی تجلی کرده است. از این رو امیر مومنان فرمود:
«الحمدالله المتجلی لخلقه بخلقه؛ (1) سپاس خدای را با آفرینش خود بر آفریدگان تجلی کرد». طبق این کلام حضرت خلقت نوعی تجلی خداوند در عالم است . با الهام از این گونه آموزه‌های متعالی درباره خلقت گفته شده:
در آن خلوت که هستی بی نشان بود* به کنج نیستی عالم نهان بود
برون زد خیمه ز اقلیم تقدس * تجلی کرد در آفاق و انفس
جمال اوست هر جا جلوه کرده * ز معشوقان عالم بسته پرده (2)
اما درباره چگونه خلقت انسان، قرآن کریم در یک آیه جامع فرمود:
«لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین، ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین، ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا ... فتبارک الله احسن الخالقین؛ (3)
ما انسان را از گل آفریدیم، آن گاه او را نطفه‌ای در قرار گاهی استوار گردانیدیم، آن گاه نطفه را علقه (خون بسته) و علقه را گوشت پاره کردیم، گوشت پاره را استخوان‌ها گردانیدیم، بر استخوان ها گوشت پوشانیدیم، و سپس آن را خلقی دیگر ایجاد نمودیم، پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.
گفتنی است در این باب سه دیدگاه وجود دارد:
برخی حکمای یونان نظیر افلاطون قائل به قدیم بودن روح و نفس و معتقد بوده است که قبل از خلقت ابدان ارواح موجود بوده‌اند. بعد از خلقت هر بدنی، روح چون مرغ در قفس آن بدن قرار می‌گیرد و بعد از مرگ چون مرغ از آن قفس پرواز می‌کند.
اما برخی دیگر نظیر ارسطو از یونانیان و بوعلی از مسلمان معتقدند که نفس قبل بدن خلق نشده ، همزمان با خلقت بدن روحی به عنوان یک موجود مجرد آفریده در بدن قرار می‌گیرد.
وجه مشترک این دو دیدگاه آن است که هر دو نفس را حدوثاً و بقاءً مجرد می‌داند.
اما حکیم صدرالمتألهین با نقد هر دو دیدگاه یاد شده ،نظریه جدید در باره نفس آدمی مطرح نموده و معتقد است که نفس نه قدیم است و نه حادث مجرد، بلکه نفس حدوثاً مادی و بقاءً مجرد است. بدین بیان که نفس آدمی در آغاز پیدایش مادی است و به تدریج بر اثر حرکت جوهری به تجرد می‌رسد . سیر تکاملی نفس نظیر نفت و روغن است .وقتی در چراغی ریخته می‌شود ، از طریق فتیله به طریق شعله چراغ حرکت می‌کند .وقتی در آغاز حرکت به فتیله متصل می‌شود، کاملاً یک ماده روغنی و نفتی است. وقتی نزدیک شعله می‌رسد ،تبدیل به گاز می‌شود .بعد تبدیل به شعله بعد تبدیل به نور می‌گردد و اطراف خود را روشن می‌سازد.
روح آدمی نیز چنین سیر تکاملی را طی می‌کند تا به تجرد می‌رسد. بنابر این گرچه حادث است و قبل از بدن نبوده ،ولی در آغاز موجود مادی مثل بدن بوده ، عصاره‌ای از همان بدن بر اثر سیر جوهری به تجرید رسیده و به عنوان نفس مدبر بدن گردیده است.(4)
دیدگاه صدرا و نقد نظریه افلاطون و ارسطو در کتاب اسفار اربعه، ج 8، و کتاب اسرار الحکم تألیف حکیم سبزواری به تفصیل بیان شده است، جزئیات بحث در آن جستجو شود.
پی‌نوشت‌ها:
1.نهج البلاغه،خطبه 108.
2. هفت اورنگ جامی، ص 591.
3. مومنون (33) آیه 14.
4. محمد تقی مصباح، معارف قرآن ،ص 327.

سلام و تشکر
ظاهرا ادله متقنی وجود ندارد با توجه به تضارب آرا
در حدیث هم که فقط آمده خلقت تجلی حق است

و اما پرسیده بودم
خاک و آب از کجا آمده؟ و اصلا چرا انسان از خاک آفریده شد
خاک مظهر چیست؟

غریبه آشنا;912020 نوشت:
سلام و تشکر
ظاهرا ادله متقنی وجود ندارد با توجه به تضارب آرا
در حدیث هم که فقط آمده خلقت تجلی حق است

و اما پرسیده بودم
خاک و آب از کجا آمده؟ و اصلا چرا انسان از خاک آفریده شد
خاک مظهر چیست؟

باسلام وتشکر .
طبق نظريه دانشمندان فيزيك حدود پانزده ميليارد سال قبل، عالم، در طي يك انفجار عظيم كه حالا آن را مهبانگ مي‌نامند ، از بطن هيچ بيرون آمد. در اين لحظه بود كه همه چيز : كل ماده، انرژي، حتي فضا و زمان، بوجود آمد.«انما امره اذا أراد شيئاً ان يقول له كن فيكون» (يس،82) (خداي تعالي در ايجاد هر چيزي كه ايجاد آن را اراده كند، به غير از ذات متعالي خود به هيچ سببي ديگر نيازمند نيست و همين كه هست شدن چيزي مورد اراده خدا قرار گرفت، بدون درنگ لباس هستي مي‌پوشد)
قرآن مجيد در سورة مباركه انبياء آيه 30 به چگونگي آفرينش اوليه جهان اشاره كرده و مي‌فرمايد:
«اَوَلَم يرالذين كفروا ان السموات و الارض كانتا رتقاً ففتقناهما و جعلنا من الماء كل شيء حي افلا يؤمنون».
(آيا كساني كه كافرند نمي‌دانند كه آسمانها و زمين پيوسته بود و ما از هم بازشان كرديم و هرچيز زنده را از آب آفريديم پس چرا ايمان نمي‌آورند)؟
در تفسير نمونه نيز ذيل آيه فوق سه نوع تفسير را اشاره كرده كه يكي از آنها چنين است:
به هم پيوستگي آسمان و زمين اشاره به آغاز خلقت است كه طبق نظرات دانشمندان، مجموعه اين جهان به صورت توده واحد عظيمي از بخار سوزان بود كه بر اثر انفجارات دروني و حركت، تدريجاً تجزيه شد و كواكب و ستاره‌ها از جمله منظومه شمسي و كره زمين بوجود آمد و باز هم جهان در حال گسترش است.(جلد 5ص231)
در نهج البلاغه حضرت على (علیه‌السلام) در قسمتى از خطبه اول، درباره چگونگى خلقت جهان فرموده است:

« أنشأَ سبحانهَ فَتْقَ الأجواءِِ و شَقَّ الأرجاءِ و سَکائک الهوا.» (سپس خدا طبقات فضا را شکافت و اطراف آن را باز کرد و هوای به آسمان و زمین راه یافته را آفرید.»
از این کلام حضرت بدست می آید که نخستین آفرینش در جهان ماده، آفرینش فضای جهان باید بوده باشد؛ فضایی که کرات آسمانی و منظومه­ ها و کهکشان­ها را در بر می­گیرد .
با توجه به این نکته ها فرایند خلقت زمین تا حدودی معلوم شد .
خاک یکی از مخلوقات الهی است که خداوند بر اساس حکمت بالغه خود آن را به عنوان خیمره وجودی بدن انسان بر گزیده و آدمی را از آن آفریده است . واز آن جا که انسان یک موجد زمینی است و در کره خاک آفریده و بر کره خاکی زندگی می کند بدیهی است که مناسب ترین چیز برای خلقت بشر حاک است . به این ترتیب، نخستین مرحله، مرحله «تراب و خاک» است که اشاره به آفرینش آدم، جدّ نخستین ما از خاک مى باشد، و یا خلقت همه انسان ها از خاک، چرا که مواد غذائى که وجود انسان و حتى نطفه او را تشکیل مى دهد، اعم از مواد حیوانى و گیاهى همه، از خاک مایه مى گیرد.

صادق;912003 نوشت:
باسلام وتشکر .
گرچه در این باره جای سخن بسیار است ولی در خصوص فرایند خلقت انسان که منظور شما است عجالتا باید گفت :
واژه خلقت به معنای آفریدن، ایجاد کردن، به وجود آوردن، پیدایش و مانند آن است، مثلا یک هنرمند وقتی یک اثر هنری و تابلوی زیبایی را نقاشی می‌کند، صورت علمی چیزی را در ذهن داشته ، روی پارچه، یا کاغذ و یا چوب و مانند آن پیاده کرده ، آن را آفریده است، جهان آفرینش نیز صورت علمی حق تعالی است، یعنی آنچه در عالم عنایی باری تعالی بوده و به اصطلاح وجود علمی داشته، آن را وجود عینی داده ، از علم به عین آورده، این را خلقت و آفریدن خوانده است.
خلقت یک نوع تجلی الهی است .خداوند با آفرینش هستی در واقع بر هستی تجلی کرده است. از این رو امیر مومنان فرمود:
«الحمدالله المتجلی لخلقه بخلقه؛ (1) سپاس خدای را با آفرینش خود بر آفریدگان تجلی کرد». طبق این کلام حضرت خلقت نوعی تجلی خداوند در عالم است . با الهام از این گونه آموزه‌های متعالی درباره خلقت گفته شده:
در آن خلوت که هستی بی نشان بود* به کنج نیستی عالم نهان بود
برون زد خیمه ز اقلیم تقدس * تجلی کرد در آفاق و انفس
جمال اوست هر جا جلوه کرده * ز معشوقان عالم بسته پرده (2)
اما درباره چگونه خلقت انسان، قرآن کریم در یک آیه جامع فرمود:
«لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین، ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین، ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا ... فتبارک الله احسن الخالقین؛ (3)
ما انسان را از گل آفریدیم، آن گاه او را نطفه‌ای در قرار گاهی استوار گردانیدیم، آن گاه نطفه را علقه (خون بسته) و علقه را گوشت پاره کردیم، گوشت پاره را استخوان‌ها گردانیدیم، بر استخوان ها گوشت پوشانیدیم، و سپس آن را خلقی دیگر ایجاد نمودیم، پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.
گفتنی است در این باب سه دیدگاه وجود دارد:
برخی حکمای یونان نظیر افلاطون قائل به قدیم بودن روح و نفس و معتقد بوده است که قبل از خلقت ابدان ارواح موجود بوده‌اند. بعد از خلقت هر بدنی، روح چون مرغ در قفس آن بدن قرار می‌گیرد و بعد از مرگ چون مرغ از آن قفس پرواز می‌کند.
اما برخی دیگر نظیر ارسطو از یونانیان و بوعلی از مسلمان معتقدند که نفس قبل بدن خلق نشده ، همزمان با خلقت بدن روحی به عنوان یک موجود مجرد آفریده در بدن قرار می‌گیرد.
وجه مشترک این دو دیدگاه آن است که هر دو نفس را حدوثاً و بقاءً مجرد می‌داند.
اما حکیم صدرالمتألهین با نقد هر دو دیدگاه یاد شده ،نظریه جدید در باره نفس آدمی مطرح نموده و معتقد است که نفس نه قدیم است و نه حادث مجرد، بلکه نفس حدوثاً مادی و بقاءً مجرد است. بدین بیان که نفس آدمی در آغاز پیدایش مادی است و به تدریج بر اثر حرکت جوهری به تجرد می‌رسد . سیر تکاملی نفس نظیر نفت و روغن است .وقتی در چراغی ریخته می‌شود ، از طریق فتیله به طریق شعله چراغ حرکت می‌کند .وقتی در آغاز حرکت به فتیله متصل می‌شود، کاملاً یک ماده روغنی و نفتی است. وقتی نزدیک شعله می‌رسد ،تبدیل به گاز می‌شود .بعد تبدیل به شعله بعد تبدیل به نور می‌گردد و اطراف خود را روشن می‌سازد.
روح آدمی نیز چنین سیر تکاملی را طی می‌کند تا به تجرد می‌رسد. بنابر این گرچه حادث است و قبل از بدن نبوده ،ولی در آغاز موجود مادی مثل بدن بوده ، عصاره‌ای از همان بدن بر اثر سیر جوهری به تجرید رسیده و به عنوان نفس مدبر بدن گردیده است.(4)
دیدگاه صدرا و نقد نظریه افلاطون و ارسطو در کتاب اسفار اربعه، ج 8، و کتاب اسرار الحکم تألیف حکیم سبزواری به تفصیل بیان شده است، جزئیات بحث در آن جستجو شود.
پی‌نوشت‌ها:
1.نهج البلاغه،خطبه 108.
2. هفت اورنگ جامی، ص 591.
3. مومنون (33) آیه 14.
4. محمد تقی مصباح، معارف قرآن ،ص 327.

با سلام و عرض ادب

استاد گرامی به شما تبریک میگم

عنوان کارشناس برتر رو

خدا قوت

استاد گرامی
استاد گرامی روح انسان به تجرد میرسه

يعني. چی?

اونوقت تکلیف جسم. چی میشه. ?با تشکر

مگه روح مجرد نیست ?

همای رحمت;912141 نوشت:
با سلام و عرض ادب

استاد گرامی به شما تبریک میگم

عنوان کارشناس برتر رو

خدا قوت

استاد گرامی
استاد گرامی روح انسان به تجرد میرسه

يعني. چی?

اونوقت تکلیف جسم. چی میشه. ?با تشکر

باسلام وسپاس از لطف شما .
میان صاحب نظران و فلاسفه اسلامی به در این باره به طور کلی دو نظر وجود دارد:
برخی معتقدند که روح آدمی به عنوان موجودی مجرد قبل از بدن او خلق شده و در کالبدش دمیده می شود(1)، ولی صدرالمتألهین بر آن است که روح آدمی از عصاره و تلطیف بدن انسان خلق می گردد . در آغاز پیدایش و مبدأ خلقت آن جسمانی است، ولی بر اثر حرکت جوهری به تدریج رو به سوی تجرد می رود و تا تجرد تام عقلی نایل می گردد.
از باب تمثیل و تشبیه صدرا معتقد است که روح آدمی نظیر نور چراغ است. همان طور که روغن و نفت از طریق فتیله عبور می کند ، وقتی نزدیک شعله چراغ رسید، تبدیل به گاز می شود، آن گاه تبدیل به شعله و بعد تبدیل به نور می گردد. روح انسان نیز چنین مسیری را طی می کند تا این که از مرتبه ماده به تجرد می رسد و روح مجرد می شود.
صدرا معتقد است که این تحلیل عقلی را آموزه‌های قرآن در باب روح نیز تأیید می کند،‌ زیرا قرآن کریم وقتی در باب خلقت انسان سخن می گوید و مراتب آفرینش انسان را توضیح می دهد که از نطفه بعد مضغه، بعد علقه می شود، آنگاه می فرماید:
«ثمّ أنشأناه خلقاً آخر فتبارک الله أحسن الخالقین،(2) سپس او را آفرینش و خلقت دیگری دادم و بزرگ است خدایی که برترین آفریدگار است».
در مجموع صدرا پیدایش روح انسان را بعد از بدن و از طریق حرکت جوهری تبیین کرده حتى یکی از دلایل و شواهد فلسفی حرکت جوهری را نحوه تجرد روح تلقی نموده است.(3) روح با بدن رابطه ظرف و مظروف نظیر آبی که در ظرف ریخته می شود ندارد، بلکه رابطه روح و بدن رابطه محیط و محاط است . روح به دلیل حرکت جو هری به تجرد می رسد. این طور نیست که مثل آب در ظرف بدن قرار داشته باشد.
انسان موجود مرکب از دو پدیده است که یکی مجرد و دیگر مادی است. ترکیب آن دو بدین معنا است که ترکیب روح و بدن یک ترکیب اتحادى است . روح و بدن یک وجود موجود هستند . بر اثر این ترکیب است که حقیقتى به نام انسان شکل مى‏گیرد. روح بى‏بدن نمى‏تواند به هستى خود ادامه دهد و بدن هم بى‏روح نمى‏تواند موجودیت خود را حفظ کند. از این رو مى‏گوییم ترکیب روح و بدن ترکیبى است که بدون آن نمى‏توانند موجود باشند؛ بر اساس این ترکیب است که این دو موجود مى‏شوند و وجودى یگانه مى‏یابند.
در ترکیب انضمامى، دو چیزى که موجود هستند و هستى آن ها مستقل از یکدیگر است، به هم متصل شده، با هم ترکیب مى‏شوند. یعنى این طور نیست که آن دو موجود بر اثر این ترکیب به عالم هستى باریابند؛ بلکه آن دو، هستى مستقل از یکدیگر دارند . ما فقط با یک ترکیب میان آن دو، پیوند حاصل کرده‏ایم. اما در ترکیب اتحادى، مانند روح و بدن، آن دو به حدى با هم یگانه گشته‏اند که به یک وجود موجودند . این طور نیست که نخست روح موجود شود و آن گاه بدن جدا از آن؛ سپس این دو را به هم پیوند بزنیم و ترکیب کنیم؛
در ترکیب اتحادى، باید دو موجودى که به یک وجود موجود مى‏شوند، داراى مرتبه یکسانى باشند؛ یعنى،اگر یکى در مرتبه قوه و استعداد محض بود و یکى در مرتبه فعلیت، نمى‏توان این دو را با یکدیگر متحد ساخت؛ چرا که این دو بر اثر ترکیب یکى مى‏شوند . یگانگى در حدى است که به یک وجود موجودند . نمى‏توان موجودى را که در مرتبه قوه بوده، وجودش ضعیف‏تر از فعلیت و پایین‏تر از آن است با مرتبه فعلیت که وجودش قوى و بالاتر است، ترکیب اتحادى نمود. مرتبه پایین در عین پایین بودن نمى‏تواند بر اثر ترکیب به مرتبه بالا ارتقا یابد؛ چنان که مرتبه بالا نیز - در عین بالا بودن - نمى‏تواند بر اثر ترکیب به مرتبه پایین تنزل کند. از این رو، ترکیب اتحادى یک موجود بالقوه با یک موجود بالفعل محال است. ترکیب بین نفس و بدن اتحادی است .بر اساس این تحلیل معلوم می شود رویکرد صدرايی در باره خلقت دقیق تر از سایر دیدگا ه ها است. (4)

پی‌نوشت‌ها:
1. النفس از کتاب شفا ،ص29 ،نشر المکتب الاعلام الاسلامی، قم 1375 ش.
2. مؤمنون (23) آیه 14.
3 . اسفار، ج 8 ،ص136 ،نشر دارالاحیا لتراث العربیه ،بیروت 1403 ق.
4.نتایج کلامی، حکمت صدرا ،ص216 ،نشر بوستان کتاب ،قم 1388 ش.

استاد بسیار بسيااا ر متشکرم ازبيان شيواتون

خب. یه سوال دیگه برام پیش اومد

خب جناب صدرا مگه نميگه روح که به

تجرد کامل برسه دیگه فنا نمیشه

پس چرا یا چطورما انسانها یه بار دیگه

باید طعم مرگ رو بچشیم .

خب در این صورت با نظریه صدرا در

تضاد نیست ?

صادق;912158 نوشت:
باسلام وسپاس از لطف شما .
میان صاحب نظران و فلاسفه اسلامی به در این باره به طور کلی دو نظر وجود دارد:
برخی معتقدند که روح آدمی به عنوان موجودی مجرد قبل از بدن او خلق شده و در کالبدش دمیده می شود(1)، ولی صدرالمتألهین بر آن است که روح آدمی از عصاره و تلطیف بدن انسان خلق می گردد . در آغاز پیدایش و مبدأ خلقت آن جسمانی است، ولی بر اثر حرکت جوهری به تدریج رو به سوی تجرد می رود و تا تجرد تام عقلی نایل می گردد.
از باب تمثیل و تشبیه صدرا معتقد است که روح آدمی نظیر نور چراغ است. همان طور که روغن و نفت از طریق فتیله عبور می کند ، وقتی نزدیک شعله چراغ رسید، تبدیل به گاز می شود، آن گاه تبدیل به شعله و بعد تبدیل به نور می گردد. روح انسان نیز چنین مسیری را طی می کند تا این که از مرتبه ماده به تجرد می رسد و روح مجرد می شود.
صدرا معتقد است که این تحلیل عقلی را آموزه‌های قرآن در باب روح نیز تأیید می کند،‌ زیرا قرآن کریم وقتی در باب خلقت انسان سخن می گوید و مراتب آفرینش انسان را توضیح می دهد که از نطفه بعد مضغه، بعد علقه می شود، آنگاه می فرماید:
«ثمّ أنشأناه خلقاً آخر فتبارک الله أحسن الخالقین،(2) سپس او را آفرینش و خلقت دیگری دادم و بزرگ است خدایی که برترین آفریدگار است».
در مجموع صدرا پیدایش روح انسان را بعد از بدن و از طریق حرکت جوهری تبیین کرده حتى یکی از دلایل و شواهد فلسفی حرکت جوهری را نحوه تجرد روح تلقی نموده است.(3) روح با بدن رابطه ظرف و مظروف نظیر آبی که در ظرف ریخته می شود ندارد، بلکه رابطه روح و بدن رابطه محیط و محاط است . روح به دلیل حرکت جو هری به تجرد می رسد. این طور نیست که مثل آب در ظرف بدن قرار داشته باشد.
انسان موجود مرکب از دو پدیده است که یکی مجرد و دیگر مادی است. ترکیب آن دو بدین معنا است که ترکیب روح و بدن یک ترکیب اتحادى است . روح و بدن یک وجود موجود هستند . بر اثر این ترکیب است که حقیقتى به نام انسان شکل مى‏گیرد. روح بى‏بدن نمى‏تواند به هستى خود ادامه دهد و بدن هم بى‏روح نمى‏تواند موجودیت خود را حفظ کند. از این رو مى‏گوییم ترکیب روح و بدن ترکیبى است که بدون آن نمى‏توانند موجود باشند؛ بر اساس این ترکیب است که این دو موجود مى‏شوند و وجودى یگانه مى‏یابند.
در ترکیب انضمامى، دو چیزى که موجود هستند و هستى آن ها مستقل از یکدیگر است، به هم متصل شده، با هم ترکیب مى‏شوند. یعنى این طور نیست که آن دو موجود بر اثر این ترکیب به عالم هستى باریابند؛ بلکه آن دو، هستى مستقل از یکدیگر دارند . ما فقط با یک ترکیب میان آن دو، پیوند حاصل کرده‏ایم. اما در ترکیب اتحادى، مانند روح و بدن، آن دو به حدى با هم یگانه گشته‏اند که به یک وجود موجودند . این طور نیست که نخست روح موجود شود و آن گاه بدن جدا از آن؛ سپس این دو را به هم پیوند بزنیم و ترکیب کنیم؛
در ترکیب اتحادى، باید دو موجودى که به یک وجود موجود مى‏شوند، داراى مرتبه یکسانى باشند؛ یعنى،اگر یکى در مرتبه قوه و استعداد محض بود و یکى در مرتبه فعلیت، نمى‏توان این دو را با یکدیگر متحد ساخت؛ چرا که این دو بر اثر ترکیب یکى مى‏شوند . یگانگى در حدى است که به یک وجود موجودند . نمى‏توان موجودى را که در مرتبه قوه بوده، وجودش ضعیف‏تر از فعلیت و پایین‏تر از آن است با مرتبه فعلیت که وجودش قوى و بالاتر است، ترکیب اتحادى نمود. مرتبه پایین در عین پایین بودن نمى‏تواند بر اثر ترکیب به مرتبه بالا ارتقا یابد؛ چنان که مرتبه بالا نیز - در عین بالا بودن - نمى‏تواند بر اثر ترکیب به مرتبه پایین تنزل کند. از این رو، ترکیب اتحادى یک موجود بالقوه با یک موجود بالفعل محال است. ترکیب بین نفس و بدن اتحادی است .بر اساس این تحلیل معلوم می شود رویکرد صدرايی در باره خلقت دقیق تر از سایر دیدگا ه ها است. (4)

پی‌نوشت‌ها:
1. النفس از کتاب شفا ،ص29 ،نشر المکتب الاعلام الاسلامی، قم 1375 ش.
2. مؤمنون (23) آیه 14.
3 . اسفار، ج 8 ،ص136 ،نشر دارالاحیا لتراث العربیه ،بیروت 1403 ق.
4.نتایج کلامی، حکمت صدرا ،ص216 ،نشر بوستان کتاب ،قم 1388 ش.

پست نهم رو لطفا بخونيد ،

ببخشید با گوشیم پست می‌گذاریم

همای رحمت;912168 نوشت:
استاد بسیار بسيااا ر متشکرم ازبيان شيواتون

خب. یه سوال دیگه برام پیش اومد

خب جناب صدرا مگه نميگه روح که به

تجرد کامل برسه دیگه فنا نمیشه

پس چرا یا چطورما انسانها یه بار دیگه

باید طعم مرگ رو بچشیم .

خب در این صورت با نظریه صدرا در

تضاد نیست ?

باسلام وتشکر .
اگر منظور تان عبور از برزخ به قیامت است ؟
باید گفت که طبق رویکرد صدرایی در مرحله برزخ روح به تجرد کامل نرسیده ودر مرحله قیامت به تحر کامل میرسد

x_x

صادق;912186 نوشت:
باسلام وتشکر .
اگر منظور تان عبور از برزخ به قیامت است ؟
باید گفت که طبق رویکرد صدرایی در مرحله برزخ روح به تجرد کامل نرسیده ودر مرحله قیامت به تحر کامل میرسد

استاد گرامی چند درصد میشه

روی نظر ملا صدرا حساب باز کرد?

واینکه وضعیت خوراک و پوشاک ومسکنمون به چه نحويه ?

اونا هم تجرد پیدا میکنن?

همای رحمت;912203 نوشت:
x_x
استاد گرامی چند درصد میشه

روی نظر ملا صدرا حساب باز کرد?

واینکه وضعیت خوراک و پوشاک ومسکنمون به چه نحويه ?

اونا هم تجرد پیدا میکنن?

با سلام .
معاد در نگاه صدرا جسمانی وروحانی است
در نتیجه امور یاد شده در پرسش چون مربوط به ساحه جسمانی انسان است مثل خود بدن جسمانی
است ( ولی مادی نیست چون جهان اخرت مادی نیست گرچه جسمانی است )
اما در عین حال لذایذ روحانی هم در جهان اخرت وجود دارد .
وصدرا بر اساس آموزه های وحیانی به جسمانی وروحانی بودن معاد باور دارد

صادق;912133 نوشت:
باسلام وتشکر .
طبق نظريه دانشمندان فيزيك حدود پانزده ميليارد سال قبل، عالم، در طي يك انفجار عظيم كه حالا آن را مهبانگ مي‌نامند ، از بطن هيچ بيرون آمد. در اين لحظه بود كه همه چيز : كل ماده، انرژي، حتي فضا و زمان، بوجود آمد.«انما امره اذا أراد شيئاً ان يقول له كن فيكون» (يس،82) (خداي تعالي در ايجاد هر چيزي كه ايجاد آن را اراده كند، به غير از ذات متعالي خود به هيچ سببي ديگر نيازمند نيست و همين كه هست شدن چيزي مورد اراده خدا قرار گرفت، بدون درنگ لباس هستي مي‌پوشد)
قرآن مجيد در سورة مباركه انبياء آيه 30 به چگونگي آفرينش اوليه جهان اشاره كرده و مي‌فرمايد:
«اَوَلَم يرالذين كفروا ان السموات و الارض كانتا رتقاً ففتقناهما و جعلنا من الماء كل شيء حي افلا يؤمنون».
(آيا كساني كه كافرند نمي‌دانند كه آسمانها و زمين پيوسته بود و ما از هم بازشان كرديم و هرچيز زنده را از آب آفريديم پس چرا ايمان نمي‌آورند)؟
در تفسير نمونه نيز ذيل آيه فوق سه نوع تفسير را اشاره كرده كه يكي از آنها چنين است:
به هم پيوستگي آسمان و زمين اشاره به آغاز خلقت است كه طبق نظرات دانشمندان، مجموعه اين جهان به صورت توده واحد عظيمي از بخار سوزان بود كه بر اثر انفجارات دروني و حركت، تدريجاً تجزيه شد و كواكب و ستاره‌ها از جمله منظومه شمسي و كره زمين بوجود آمد و باز هم جهان در حال گسترش است.(جلد 5ص231)
در نهج البلاغه حضرت على (علیه‌السلام) در قسمتى از خطبه اول، درباره چگونگى خلقت جهان فرموده است:

« أنشأَ سبحانهَ فَتْقَ الأجواءِِ و شَقَّ الأرجاءِ و سَکائک الهوا.» (سپس خدا طبقات فضا را شکافت و اطراف آن را باز کرد و هوای به آسمان و زمین راه یافته را آفرید.»
از این کلام حضرت بدست می آید که نخستین آفرینش در جهان ماده، آفرینش فضای جهان باید بوده باشد؛ فضایی که کرات آسمانی و منظومه­ ها و کهکشان­ها را در بر می­گیرد .
با توجه به این نکته ها فرایند خلقت زمین تا حدودی معلوم شد .
خاک یکی از مخلوقات الهی است که خداوند بر اساس حکمت بالغه خود آن را به عنوان خیمره وجودی بدن انسان بر گزیده و آدمی را از آن آفریده است . واز آن جا که انسان یک موجد زمینی است و در کره خاک آفریده و بر کره خاکی زندگی می کند بدیهی است که مناسب ترین چیز برای خلقت بشر حاک است . به این ترتیب، نخستین مرحله، مرحله «تراب و خاک» است که اشاره به آفرینش آدم، جدّ نخستین ما از خاک مى باشد، و یا خلقت همه انسان ها از خاک، چرا که مواد غذائى که وجود انسان و حتى نطفه او را تشکیل مى دهد، اعم از مواد حیوانى و گیاهى همه، از خاک مایه مى گیرد.

سلام و تشکر
برام مهمه که بدونم خاک مظهر چیست و چرا ما از خاک آفریده شدیم؟
چرا از نور یا آتش آفریده نشدیم؟

صادق;912219 نوشت:
با سلام .
معاد در نگاه صدرا جسمانی وروحانی است
در نتیجه امور یاد شده در پرسش چون مربوط به ساحه جسمانی انسان است مثل خود بدن جسمانی
است ( ولی مادی نیست چون جهان اخرت مادی نیست گرچه جسمانی است )
اما در عین حال لذایذ روحانی هم در جهان اخرت وجود دارد .
وصدرا بر اساس آموزه های وحیانی به جسمانی وروحانی بودن معاد باور دارد

سلام
استاد شما چرا؟!!
وقتی چیزی مادی نبود قطعا جسمانی هم نیست
بدن مثالی صدرا تاویل مفهوم جسم است نه جسم
بدنی که ادراک محض است یعنی روحانی محض

غریبه آشنا;912237 نوشت:
سلام و تشکر
برام مهمه که بدونم خاک مظهر چیست و چرا ما از خاک آفریده شدیم؟
چرا از نور یا آتش آفریده نشدیم؟

باسلام .
خداوند موجوداتی از نور خلق فرمود به نام فرشتگان .
وموجوداتی از آتش حلق کرد به نام جن .
وقتی قرار شد خلیفه ی در زمین خلق نماید از ماده زمینی وخاک موجودی به نام آدم آفرید .
اگر به جای مظهر مخلوق تعبیر نمایید مشکل تان حل می شود .
چرا به تعبیر عرفانی ( مظهر) ؟

غریبه آشنا;912238 نوشت:
سلام
استاد شما چرا؟!!
وقتی چیزی مادی نبود قطعا جسمانی هم نیست
بدن مثالی صدرا تاویل مفهوم جسم است نه جسم
بدنی که ادراک محض است یعنی روحانی محض

با سلام .
هیچگاه جسمانیت = با مادیت نیست .
صدرا در باب معاد قایل به جسم مثالی نیست چون جسم مثالی در برزخ است .
بنابر این معاد جسمانی و این که بدن و جسم امروزین در قیامت دوباره زنده می‌شود، جای تردید نیست، ولی آیا آن بدن ، بدن مادی است ، در حالی که طبق برخی آیات دیگر نظام عالم ماده برچیده خواهد شد ؟ در این جا فیلسوفان حکمت متعالیه نظرات خاصی اعلام کرده اند. طبق نظریه آنها اگر چه معاد در قیامت جسمانی و با همین بدن خواهد بود‌، اما صورت متکامل این بدن در آخرت خواهد بود‌، نه صورت مادی آن . این صورت متکامل همان چیزی است که از آن به بدن اخروی تعبیر می کند . طبق این نظریه اشکالی که طرح کرده اید ، مطرح نمی شود.

صادق;912463 نوشت:
با سلام .
هیچگاه جسمانیت = با مادیت نیست .
صدرا در باب معاد قایل به جسم مثالی نیست چون جسم مثالی در برزخ است .
بنابر این معاد جسمانی و این که بدن و جسم امروزین در قیامت دوباره زنده می‌شود، جای تردید نیست، ولی آیا آن بدن ، بدن مادی است ، در حالی که طبق برخی آیات دیگر نظام عالم ماده برچیده خواهد شد ؟ در این جا فیلسوفان حکمت متعالیه نظرات خاصی اعلام کرده اند. طبق نظریه آنها اگر چه معاد در قیامت جسمانی و با همین بدن خواهد بود‌، اما صورت متکامل این بدن در آخرت خواهد بود‌، نه صورت مادی آن . این صورت متکامل همان چیزی است که از آن به بدن اخروی تعبیر می کند . طبق این نظریه اشکالی که طرح کرده اید ، مطرح نمی شود.

سلام
یکی از دوازده اصل صدرا برای اثبات معاد جسمانی ..تجرد قوه خیال است
لذا بدن مورد نظر او خیالی و مثالی است

اگر غیر از این است از خود صدرا مطلب بیاورید...

تا جایی که بنده اطلاع دارم صدرا اصلا آیات تکویر را اینطور که ما معنا میکنیم معنا نمیکند
در واقع این آیات را کنایه از نابود شدن بدن مادی میداند نه آسمان و زمین..

از نظر من هیچ دلیل عقلی و تجربی نداریم که جسمانیت = با ماده نیست
اتفاقا اینکه خدا انسان را از خاک آفریده موید همین مطلب است که اگر بخواهد وجود داشته باشد باید آن عنصر خاک نیز باشد..لذا از برزخ به خواب مرگ یاد میکنند نه حیات واقعی

توجه به این نکته هم مهم است که در قرآن خلقت آدم و حوا (که از خاک بوده) قبل از هبوط است
یعنی برگشت به بهشت مستلزم نفی عنصر خاک نیست

صادق;912460 نوشت:
باسلام .
خداوند موجوداتی از نور خلق فرمود به نام فرشتگان .
وموجوداتی از آتش حلق کرد به نام جن .
وقتی قرار شد خلیفه ی در زمین خلق نماید از ماده زمینی وخاک موجودی به نام آدم آفرید .
اگر به جای مظهر مخلوق تعبیر نمایید مشکل تان حل می شود .
چرا به تعبیر عرفانی ( مظهر) ؟

تعبیر مظهر بیشتر با معنای مورد نظرم مطابق است..
سوال این است که جایگاه خاک در عالم وجود چیست
آیا همونطور که زیر پای ما قرار دارد میتوان گفت..خاک پایین ترین مرتبه وجود است که جهانی را در خود بالقوه دارد؟!

البته ظاهرا آیه ای داریم که خدا گفته همه چیز را از آب آفریدم
اگر منظور همین آب بی رنگ باشد خیلی جالب میشود
چون از نظر من آب عجیب ترین چیز است و نزدیکترین جسم به خداست
از حیث اینکه مانند خدا و حقیقت بی رنگ است و در هر ظرف و غالبی در می آید
حقیقت هم همینطور است در ذات خود بی رنگ است و ماییم که بر اساس درک و ظرفیتمون به اون رنگ و معنا میدهیم

غریبه آشنا;912533 نوشت:
سلام
با سلام وسپاس
یکی از دوازده اصل صدرا برای اثبات معاد جسمانی ..تجرد قوه خیال است
لذا بدن مورد نظر او خیالی و مثالی است
این دو تلازم ندارند .
تجرد خیال چه ربطی به لزوم بدن مثالی دارد ؟
مثلا در عالم دنیا نیز قوه خیال محرد است در حالی که بدن جسم مادی است

اگر غیر از این است از خود صدرا مطلب بیاورید...
در کتاب نتایج کلامی حکمت صدرایی به تفصیل در این باره بحث شده
تا جایی که بنده اطلاع دارم صدرا اصلا آیات تکویر را اینطور که ما معنا میکنیم معنا نمیکند
در واقع این آیات را کنایه از نابود شدن بدن مادی میداند نه آسمان و زمین..
همه کلمات حکیم ملا باید با هم در نظر گرفته شود و متشابهات سخنان او به محکمات آن ارجاع داده شود
ودر جمع بندی نتیجه نهایی دید گاه او مشخص خواهد شد

از نظر من هیچ دلیل عقلی و تجربی نداریم که جسمانیت = با ماده نیست
نظر شریف جناب عالی محترم است ولی نظر حکیم ملا صدرا همان است که عرض شد .
اتفاقا اینکه خدا انسان را از خاک آفریده موید همین مطلب است که اگر بخواهد وجود داشته باشد باید آن عنصر خاک نیز باشد..لذا از برزخ به خواب مرگ یاد میکنند نه حیات واقعی
بر خلاف تصور شما برزخ واقعیت دارد وحیات در آن جا واقعی است و خواب وخیال
توجه به این نکته هم مهم است که در قرآن خلقت آدم و حوا (که از خاک بوده) قبل از هبوط است
بهشت آدم وحوا طبق فرمایش امام صادق علیه السلام در زمین بوده ونه در آسمان وهبوط آنها مقامی است ونه مکانی
یعنی برگشت به بهشت مستلزم نفی عنصر خاک نیست

اگر چنین باشد آنجا اخرت نخواهد بود بلکه دنیایی دیگر است .
در حالی که نشئه دنیا تنها در همین عالم است واخرت غیر از دنیا است

غریبه آشنا;912540 نوشت:
تعبیر مظهر بیشتر با معنای مورد نظرم مطابق است..
تعبیر مظهر اصطلاح عرفانی است واین تعبیر در جای کاربرد دارد که ظاهری در کار باشد ومظهری داشته باشد مثلا خداوند ظاهر است ومظهر او انسان کامل است
سوال این است که جایگاه خاک در عالم وجود چیست
خاک نازل ترین مرتبه وجود است که بعد از او موجودی نازل تر غیر از هیولا وجود ندارد
آیا همونطور که زیر پای ما قرار دارد میتوان گفت..خاک پایین ترین مرتبه وجود است که جهانی را در خود بالقوه دارد؟!
صحیح است
البته ظاهرا آیه ای داریم که خدا گفته همه چیز را از آب آفریدم
قبلا این آیه تقدیم شد
اگر منظور همین آب بی رنگ باشد خیلی جالب میشود
چون از نظر من آب عجیب ترین چیز است و نزدیکترین جسم به خداست
از حیث اینکه مانند خدا و حقیقت بی رنگ است و در هر ظرف و غالبی در می آید
حقیقت هم همینطور است در ذات خود بی رنگ است و ماییم که بر اساس درک و ظرفیتمون به اون رنگ و معنا میدهیم

رنگ در اصطلاح فلسفی : کیف مبصر است .
خداوند منزه از اعراض وجواهر وفوق این امور است چون این امور از صفات ممکنات است

صادق;912571 نوشت:
اگر چنین باشد آنجا اخرت نخواهد بود بلکه دنیایی دیگر است . در حالی که نشئه دنیا تنها در همین عالم است واخرت غیر از دنیا است
از کجا ثابت میشود که دنیا معادل عالم ماده است و غیریت آخرت به لحاظ مادی نبودن است؟!!!
آیا غذا و میوه هایی که در غیر فصل خودش نزد حضرت مریم از بهشت حاظر بود مادی نبود؟
اگر بوده که قطعا بوده..پس نتیجه میگیریم مادی بودن معادل اخروی نبودن و دنیایی بودن نیست

یاحق

غریبه آشنا;912612 نوشت:
از کجا ثابت میشود که دنیا معادل عالم ماده است و غیریت آخرت به لحاظ مادی نبودن است؟!!!
آیا غذا و میوه هایی که در غیر فصل خودش نزد حضرت مریم از بهشت حاظر بود مادی نبود؟
اگر بوده که قطعا بوده..پس نتیجه میگیریم مادی بودن معادل اخروی نبودن و دنیایی بودن نیست

یاحق


با سلام .
در این باره باید گفت: قرآن در باره غذای حضرت مریم می فرماید: ".... هر زمان زکریا وارد محراب او مى‏شد، غذاى مخصوصى در آن جا مى‏دید. از او پرسید: «اى مریم! این را از کجا آورده‏اى؟!» گفت: «این از سوى خدا است. خداوند به هر کس بخواهد، بى حساب روزى مى‏دهد». [1]

اما این غذا چه نوع غذایى بوده و از کجا براى مریم آمده در آیه نیامده است؛ ولى از روایات متعددى که در کتب روایی آمده، استفاده مى‏شود که این بانوی الاهی، غذایش میوه های غیر فصل بوده که در کنار محرابشان به فرمان پروردگار حاضر مى‏شد. [2] این موضوع جاى تعجب نیست که خدا از بنده پرهیزگارش این چنین پذیرایى کند، ولى بعضى از مفسران معتقدند که منظور از "رزقا" همین غذاهاى معمولى دنیا بوده؛ زیرا از "ابن جریر" نقل شد که بنى اسرائیل گرفتار قحطى شدند و زکریا قادر بر تامین زندگى مریم نبود، در این موقع قرعه‏اى زدند که به نام مرد نجارى افتاد و او افتخارا از درآمد کسب خود غذاى مریم را تهیه مى‏کرد و به هنگامى که زکریا در کنار محراب او قرار مى‏گرفت از وجود چنان غذایى در آن شرایط سخت تعجب مى‏کرد و مریم در پاسخ سؤال او مى‏گفت: "این از طرف خدا است"؛ یعنى خداوند، مرد با ایمانى را علاقه‏ مند به این خدمت در آن شرایط سخت، ساخته است.

ونیز می توان گفت این رخ داده معنایش این است که غذای بهشتی جلوه مادی دردنیا پیدا نموده و آن حضرت تناول نموده است واین هر گز مادی بودن بهشت را در قیامت نمی رساند .

[1] . آل عمران، 37
[2] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 14، ص 195، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ه ق.

صادق;912615 نوشت:
ونیز می توان گفت این رخ داده معنایش این است که غذای بهشتی جلوه مادی دردنیا پیدا نموده و آن حضرت تناول نموده است واین هر گز مادی بودن بهشت را در قیامت نمیرساند

سلام
داستان ملامهدی نراقی هم است که برنج از عالم برزخ آورد و تمام نمیشد
ماده بود اما با خصوصیت تمام نشدنی
این نمونه ها حداقل در اینکه نعمت های بهشتی میتواند مادی باشد..سخن شمارو نقض میکند
و اما در مورد قیامت باید دید خود خدا چه گفته..آیا از زنده شدن همین بدن مادی سخن میگوید یا خیر
که همه آیات ناظر به همین مطلب است که بدن مادی زنده خواهد شد با خصوصیات جدید و آخرتی..
پذیرش معاد صدرا یعنی قیامت و بهشت و جهنم را در حد خواب و خیال پایین آوردن

غریبه آشنا;912623 نوشت:
سلام
داستان ملامهدی نراقی هم است که برنج از عالم برزخ آورد و تمام نمیشد
ماده بود اما با خصوصیت تمام نشدنی
این نمونه ها حداقل در اینکه نعمت های بهشتی میتواند مادی باشد..سخن شمارو نقض میکند
و اما در مورد قیامت باید دید خود خدا چه گفته..آیا از زنده شدن همین بدن مادی سخن میگوید یا خیر
که همه آیات ناظر به همین مطلب است که بدن مادی زنده خواهد شد با خصوصیات جدید و آخرتی..
پذیرش معاد صدرا یعنی قیامت و بهشت و جهنم را در حد خواب و خیال پایین آوردن

باسلام . و عرض تسلیت شهادت بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیها .
چنان که در نوبت قبل اشاره شد این گونه موارد باید بشتر مورد مداقه قرار گیرد
چون به طور یقین این تجربه های معنوی که نصب برخی از اولیا الهی شده بدین معنا نیست که بهشت یک باغ مادی ویا انبار
کالای مادی نظیر باغ ها وانبار های دنیای نیست که از آن جا برای بعض اولیا میوه و یا مواد خوراکی ارسال شود
باید درک وفهم این گونه امور را به اهلش واگذار نمود وا گذارنماییم ( بنده اهلش نیستم)
فقط تنها این قدر می دانم که این امور تجلیات مادی آن نعمت های نه این که اصل آنها مادی باشد در قران هم به عنوان یک اصل کلی فرمود : (( ما من شی الا عندنا خزاینه وماننزله الا بقدر معلوم = هیچ چیزی در عالم مادی نیست مگر این که خزانه اصلی آن نزد من است ومن به انداز مشخص فرو می فرستم )
چه این که خداوند هرگز در آن آیات که اشاره نموده اید مادی بودن جسم را تصریح نفرموده بلکه جسمانی بودن معاد مطرح است ولی متناسب آن عالم
عنایت داشته باشد جسم دنیایی در آتش دنیای در ظرف چند دقیقه پودر وخاکستر می شود .
در حالی به تصریح قران کریم بدن کفار معاند تا ابد در آتش می سوزد و دوام دارد و گداخته می شود .
این تنها نمونه کوچک از این مسله است .
پس بی تردید جسم اخروی با جسم دنیایی فرق دارد وهر گز مادی نیست .
اما در باره نظریه جناب ملا صدرا باید اشاره شود که دیدگاه اورا در کتاب نتایج کلامی حکمت صدرایی ملاحظه بفرمایید که بسیار مفصل و ژرفناک است در این جا فرصت و زمینه طرحش نیست .
موفق باشید .

صادق;912777 نوشت:

پس بی تردید جسم اخروی با جسم دنیایی فرق دارد وهر گز مادی نیست .
اما در باره نظریه جناب ملا صدرا باید اشاره شود که دیدگاه اورا در کتاب نتایج کلامی حکمت صدرایی ملاحظه بفرمایید که بسیار مفصل و ژرفناک است در این جا فرصت و زمینه طرحش نیست .
موفق باشید .[/COLOR]

سلام و احترام
این سخن که جسم اخروی مادی نیست مبنای عقلی و علمی ندارد
چون چنین چیزی ثابت شدنی نیست
جسم مورد نظر صدرا یک نوع مفهوم از جسم است نه جسم
دلیل
او میگوید که حقیقت هرچیزی به صورت آن است نه ماده آن
و اینکه قوه خیال مجرد است
اینها از مهمترین اصول صدرایی است
او از صورت سخن میگوید نه جسم
صورتی که قوه خیال میسازد
درست مثل صورت هایی که در خواب هم میبینیم

و بر هر کس روشن است که صورت بدون ماده که منشاءاش قوه خیال است...جسم نیست
جسم همان است که منشاءاش عناصر مشترک بین همه موجودات است

غریبه آشنا;913623 نوشت:
سلام و احترام
این سخن که جسم اخروی مادی نیست مبنای عقلی و علمی ندارد
چون چنین چیزی ثابت شدنی نیست
جسم مورد نظر صدرا یک نوع مفهوم از جسم است نه جسم
دلیل
او میگوید که حقیقت هرچیزی به صورت آن است نه ماده آن
و اینکه قوه خیال مجرد است
اینها از مهمترین اصول صدرایی است
او از صورت سخن میگوید نه جسم
صورتی که قوه خیال میسازد
درست مثل صورت هایی که در خواب هم میبینیم

و بر هر کس روشن است که صورت بدون ماده که منشاءاش قوه خیال است...جسم نیست
جسم همان است که منشاءاش عناصر مشترک بین همه موجودات است

با سلام .
صورت به مفهوم فلسفی مثل ماده یکی از جواهر است .
چه کسی از فلاسفه گفته است که صورت ساخته خیال است ؟
تجرد خیال چه ربطی به مسله دارد ؟
بعضی‏ها جسمانی بودن معاد را به معنای این می‏دانند که جسم انسان با همین خصوصیات مادی که برای این دنیا خلق شده و پیوسته در تحول است که گاهی استخوانش می‏شکند، دیوانه می‏شود، احتیاج به تخلیه و دفع فضولات دارد، سرما می‏خورد، گرمازده می‏شود، خسته می‏شود، پیر می‏شود و... در آخرت هم با همین خصوصیات زنده خواهد شد. بدن اخروی عین بدن دنیوی است.
اما جسمانی بودن به این معنا که قابلیت برای بقا و جاودانگی ندارد. بدون شک هیچ یک از معتقدان به معاد جسمانی ملتزم نمی‏شوند، جسمی که در دنیا بود با همان وضعیت بر نمی‏گردد، بلکه منظور بازگشت آن به گونه دیگر خواهد بود به طوری که از جهت شباهت عین جسم اول باشد و از جهتی مثل آن است. به طوری که هر کس این قالب را ببیند بگوید این، فلانی است، آن فلان شخص دیگر است. به تعبیر دیگر مادی بودن در قیامت و آخرت مادیتی خواهد بود که با قوانین مربوط به آن جا سازگار باشد به نحوی که قابلیت جاودانگی داشته باشد و فضولات نداشته باشد و موجب خستگی و ملالت نباشد.
صدرالمتألهین می‌گوید:
آن چه در اعتقاد به حشر بدن‏ها از روز قیامت لازم است، آن است که بدن هایی از قبرها برانگیخته می‏شوند به طوری که اگر کسی تک تک آن‏ها را ببیند، بگوید: این فلان کس است یا بگوید این بدن فلان است و آن بدن به همان است. 1
1- تفسیر سوره یس

صادق;913632 نوشت:
با سلام .صورت به مفهوم فلسفی مثل ماده یکی از جواهر است .چه کسی از فلاسفه گفته است که صورت ساخته خیال است ؟تجرد خیال چه ربطی به مسله دارد ؟بعضی‏ها جسمانی بودن معاد را به معنای این می‏دانند که جسم انسان با همین خصوصیات مادی که برای این دنیا خلق شده و پیوسته در تحول است که گاهی استخوانش می‏شکند، دیوانه می‏شود، احتیاج به تخلیه و دفع فضولات دارد، سرما می‏خورد، گرمازده می‏شود، خسته می‏شود، پیر می‏شود و... در آخرت هم با همین خصوصیات زنده خواهد شد. بدن اخروی عین بدن دنیوی است.اما جسمانی بودن به این معنا که قابلیت برای بقا و جاودانگی ندارد. بدون شک هیچ یک از معتقدان به معاد جسمانی ملتزم نمی‏شوند، جسمی که در دنیا بود با همان وضعیت بر نمی‏گردد، بلکه منظور بازگشت آن به گونه دیگر خواهد بود به طوری که از جهت شباهت عین جسم اول باشد و از جهتی مثل آن است. به طوری که هر کس این قالب را ببیند بگوید این، فلانی است، آن فلان شخص دیگر است. به تعبیر دیگر مادی بودن در قیامت و آخرت مادیتی خواهد بود که با قوانین مربوط به آن جا سازگار باشد به نحوی که قابلیت جاودانگی داشته باشد و فضولات نداشته باشد و موجب خستگی و ملالت نباشد.صدرالمتألهین می‌گوید: آن چه در اعتقاد به حشر بدن‏ها از روز قیامت لازم است، آن است که بدن هایی از قبرها برانگیخته می‏شوند به طوری که اگر کسی تک تک آن‏ها را ببیند، بگوید: این فلان کس است یا بگوید این بدن فلان است و آن بدن به همان است. 11- تفسیر سوره یس
سلام
بحث روی ویژه گیهای ماده نیست...
هیچ یک از متکلمین و محدثین نگفته اند که جسم با همین ویژگی ها برمیگردد...اونجا آخرت است و اینجا دنیا
صحبت روی ماده است روی جسم است
سخن شما متفاوت با صدراست
اگر معاد مورد نظر صدرا مثالی نیست چرا در اصول دوازده گانه خود اصرار دارد قوه خیال مجرد است؟!
شما جواب همین را بفرمایید

غریبه آشنا;913709 نوشت:
سلام
بحث روی ویژه گیهای ماده نیست...
هیچ یک از متکلمین و محدثین نگفته اند که جسم با همین ویژگی ها برمیگردد...اونجا آخرت است و اینجا دنیا
صحبت روی ماده است روی جسم است
سخن شما متفاوت با صدراست
اگر معاد مورد نظر صدرا مثالی نیست چرا در اصول دوازده گانه خود اصرار دارد قوه خیال مجرد است؟!
شما جواب همین را بفرمایید


با سلام .
نظریه ملا صدرا : صدرالمتالهین در موضوع معاد دو نظر ارائه کرده است ,یکی فلسفی و دیگری وحیانی.
نظر فلسفی ملاصدرا :
نظر وی بعد از تمهید مقدّمات و اصول و تلاش های وسیع فکری و فلسفی و عرفانی این است که: نفس بعد از مفارقت از بدن عنصری, همیشه خیال بدن دنیوی خود را می‌نماید چون قوه خیال بعد از موت در نفس باقی است . همین که خیال بدن خود را نمود, بدنی مطابق بدن دنیوی از نفس صادر می شود و نفس با چنین بدنی که از قدرت خیال ,بر اختراع بدن فراهم شده است, در معاد محشور خواهد شد و ثواب و عذاب او با همین بدن است. در حقیقت بدن اخروی به منزله سایه و پرتوی از نفس است .
نظر وحیانی ملاصدرا :
ملاصدرا می گوید :حق این است که آنچه در معاد باز می گردد ، همین بدن مشخص انسانی است که مرده است. با همان اجزای عنصری، نه مانند آن. به گونه ای که هر کس او را ببیند می گوید, این همان کسی است که در دنیا می‌زیسته است . هر کس منکر این گونه معاد باشد, منکر شریعت شده است . منکر شریعت از نظر عقل و شرع کافر است . نیز هر کس بگوید بدنی مانند بدن نخست ولیکن با اجزایی دیگر باز خواهد گشت , در حقیقت معاد را انکار کرده است .چنین کسی شماری از نصوص قرآنی را باید انکار کند.
وی معتقد است این اندازه کافی نیست که بگوییم در آن جهان جسم برزخی باز می گردد و معاد با آن واقع می‌شود بلکه لازم است معتقد باشیم به بازگشت بدن عنصری دنیوی, چنان که همین معنا در اذهان مسلمانان بلکه همه اهل ادیان است.(1)
نتیجه : توجه داشته باشید که نظر فلسفی صدرا که متشابهات کلام او در باب معاد است باید بر دیدگاه وحیانی ایشان که جزء محکمات نظرات او در باب معاد است حمل گردد به قول معروف : نباید ملا لغتی باشید . همان طور که در فهم آیات قران باید متشابهات آن بر محکمات آن حمل گردد تا نظر نهایی قران مشخص گردد در باره نظر حکبم قران مدار صدرالمتالهین نیز باید همین قاعده را اجرا نمود تا نظر نهایی او بدست آید
1- تفصیل این بحث را در کتاب نتایج کلامی حکمت صدرایی ملاحظه فرمایید

صادق;913727 نوشت:

با سلام .
نظریه ملا صدرا : صدرالمتالهین در موضوع معاد دو نظر ارائه کرده است ,یکی فلسفی و دیگری وحیانی.
نظر فلسفی ملاصدرا :
نظر وی بعد از تمهید مقدّمات و اصول و تلاش های وسیع فکری و فلسفی و عرفانی این است که: نفس بعد از مفارقت از بدن عنصری, همیشه خیال بدن دنیوی خود را می‌نماید چون قوه خیال بعد از موت در نفس باقی است . همین که خیال بدن خود را نمود, بدنی مطابق بدن دنیوی از نفس صادر می شود و نفس با چنین بدنی که از قدرت خیال ,بر اختراع بدن فراهم شده است, در معاد محشور خواهد شد و ثواب و عذاب او با همین بدن است. در حقیقت بدن اخروی به منزله سایه و پرتوی از نفس است .
نظر وحیانی ملاصدرا :
ملاصدرا می گوید :حق این است که آنچه در معاد باز می گردد ، همین بدن مشخص انسانی است که مرده است. با همان اجزای عنصری، نه مانند آن. به گونه ای که هر کس او را ببیند می گوید, این همان کسی است که در دنیا می‌زیسته است . هر کس منکر این گونه معاد باشد, منکر شریعت شده است . منکر شریعت از نظر عقل و شرع کافر است . نیز هر کس بگوید بدنی مانند بدن نخست ولیکن با اجزایی دیگر باز خواهد گشت , در حقیقت معاد را انکار کرده است .چنین کسی شماری از نصوص قرآنی را باید انکار کند.
وی معتقد است این اندازه کافی نیست که بگوییم در آن جهان جسم برزخی باز می گردد و معاد با آن واقع می‌شود بلکه لازم است معتقد باشیم به بازگشت بدن عنصری دنیوی, چنان که همین معنا در اذهان مسلمانان بلکه همه اهل ادیان است.(1)
نتیجه : توجه داشته باشید که نظر فلسفی صدرا که متشابهات کلام او در باب معاد است باید بر دیدگاه وحیانی ایشان که جزء محکمات نظرات او در باب معاد است حمل گردد به قول معروف : نباید ملا لغتی باشید . همان طور که در فهم آیات قران باید متشابهات آن بر محکمات آن حمل گردد تا نظر نهایی قران مشخص گردد در باره نظر حکبم قران مدار صدرالمتالهین نیز باید همین قاعده را اجرا نمود تا نظر نهایی او بدست آید
1- تفصیل این بحث را در کتاب نتایج کلامی حکمت صدرایی ملاحظه فرمایید

سلام و تشکر
بنده هم همین نظرو دارم...
1-جسم مثالی جسم نیست
2-با معاد قرآن مطابقت ندارد

البته از نظر وحیانی صدرا بی اطلاع نبودیم
اما بحث در مورد معاد صدرایی غالبا بر روی نظر فلسفی اوست

یاحق

غریبه آشنا;913781 نوشت:
سلام و تشکر
بنده هم همین نظرو دارم...
1-جسم مثالی جسم نیست
2-با معاد قرآن مطابقت ندارد

البته از نظر وحیانی صدرا بی اطلاع نبودیم
اما بحث در مورد معاد صدرایی غالبا بر روی نظر فلسفی اوست

یاحق

با سلام.
چو سرو سنبلان بالا نظر باش
بنشفه وار سوی پس منگر .
عرض شده که با دید جامع تر باید دیدگاه آن حکیم بزرگ را مداقه نمود
ونه یه صورت بریده ویک جانبه .
به قول حکیم سبزواری :
حرف مردم را فهمیدن هنر است ونه رد کردن

صادق;913788 نوشت:
با سلام.
چو سرو سنبلان بالا نظر باش
بنشفه وار سوی پس منگر .
عرض شده که با دید جامع تر باید دیدگاه آن حکیم بزرگ را مداقه نمود
ونه یه صورت بریده ویک جانبه .
به قول حکیم سبزواری :
حرف مردم را فهمیدن هنر است ونه رد کردن

سلام
خب نگاه جامع تر چیست؟!
اینکه بدن اخروی بازگشت همین بدن عنصری است با ویژگی های اخروی..سخن تازه ایی نبوده و نیست..متکلمین هم از ابتدا همینو میگفتند
پس اختلافشان در کجاست؟

غریبه آشنا;913790 نوشت:
سلام
خب نگاه جامع تر چیست؟!
اینکه بدن اخروی بازگشت همین بدن عنصری است با ویژگی های اخروی..سخن تازه ایی نبوده و نیست..متکلمین هم از ابتدا همینو میگفتند
پس اختلافشان در کجاست؟

با سلام .
نگاه جامع نسبت به دیدگاه صدرایی

صادق;913632 نوشت:
بعضی‏ها جسمانی بودن معاد را به معنای این می‏دانند که جسم انسان با همین خصوصیات مادی که برای این دنیا خلق شده و پیوسته در تحول است که گاهی استخوانش می‏شکند، دیوانه می‏شود، احتیاج به تخلیه و دفع فضولات دارد، سرما می‏خورد، گرمازده می‏شود، خسته می‏شود، پیر می‏شود و... در آخرت هم با همین خصوصیات زنده خواهد شد. بدن اخروی عین بدن دنیوی است.
اما جسمانی بودن به این معنا که قابلیت برای بقا و جاودانگی ندارد. بدون شک هیچ یک از معتقدان به معاد جسمانی ملتزم نمی‏شوند، جسمی که در دنیا بود با همان وضعیت بر نمی‏گردد، بلکه منظور بازگشت آن به گونه دیگر خواهد بود به طوری که از جهت شباهت عین جسم اول باشد و از جهتی مثل آن است. به طوری که هر کس این قالب را ببیند بگوید این، فلانی است، آن فلان شخص دیگر است. به تعبیر دیگر مادی بودن در قیامت و آخرت مادیتی خواهد بود که با قوانین مربوط به آن جا سازگار باشد به نحوی که قابلیت جاودانگی داشته باشد و فضولات نداشته باشد و موجب خستگی و ملالت نباشد.

سلام
به نظر شما نمیشه گفت جاودانگی با همین بدن عنصری هم غیر ممکن نیست؟
ما میدانیم که حضرت نوح عمر طولانی مثلا هزار سال کرد. اما جسم ایشان عنصری بود.
و یا حضرت مهدی هم از زمان غیبت تا الان با همان بدن عنصری زندگی می کند.اما چرا انها عمر طولانی دارند؟
بخاطر اعجاز و خواست خداست.
لابد در اخرت هم ایرادی نیست که انسانها با همین بدن عنصری زنده شوند و عمر طولانی داشته باشند.

صادق;913792 نوشت:
با سلام .
نگاه جامع نسبت به دیدگاه صدرایی

سلام
بله دقیقا
حرف آخر ملاصدرا چیست؟ جمع آیات و فلسفه؟ یا قبول نظر متکلمین و مسلمین

غریبه آشنا;913803 نوشت:
سلام
بله دقیقا
حرف آخر ملاصدرا چیست؟ جمع آیات و فلسفه؟ یا قبول نظر متکلمین و مسلمین

سلام .
در نوبت قبل ارسال شد دقت نمایید

Miss.Narges;913801 نوشت:
سلام
به نظر شما نمیشه گفت جاودانگی با همین بدن عنصری هم غیر ممکن نیست؟
ما میدانیم که حضرت نوح عمر طولانی مثلا هزار سال کرد. اما جسم ایشان عنصری بود.
و یا حضرت مهدی هم از زمان غیبت تا الان با همان بدن عنصری زندگی می کند.اما چرا انها عمر طولانی دارند؟
بخاطر اعجاز و خواست خداست.
لابد در اخرت هم ایرادی نیست که انسانها با همین بدن عنصری زنده شوند و عمر طولانی داشته باشند.

با سلام .
اخرت دنیایی دیگر نیست بلکه اخرت است اگر عنصر باشد می شود دنیا ونه اخرت .

صادق;913812 نوشت:
سلام .
در نوبت قبل ارسال شد دقت نمایید

سلام
سخن دو پهلو است
از طرفی میگویید سخن صدرا ناظر به فهم عموم است از معاد..یعنی همین بدنهای عنصری زنده میشوند
و از طرفی میگویید در آخرت عنصر نیست

اگر این سخن سخن صدراست یعنی که میخواهد بین آیات و نظر فلسفی اش توافقی ایجاد کند
خب اما چگونه؟
بدن خیالی و مثالی که نمی میرد تا خداوند بخواهد از قبر بیرونش بیاورد!

غریبه آشنا;913847 نوشت:
سلام
سخن دو پهلو است
از طرفی میگویید سخن صدرا ناظر به فهم عموم است از معاد..یعنی همین بدنهای عنصری زنده میشوند
و از طرفی میگویید در آخرت عنصر نیست

اگر این سخن سخن صدراست یعنی که میخواهد بین آیات و نظر فلسفی اش توافقی ایجاد کند
خب اما چگونه؟
بدن خیالی و مثالی که نمی میرد تا خداوند بخواهد از قبر بیرونش بیاورد!

باسلام .
دقت نمایید مرگ بر انسان عارض می شود وانسان یک پدیده ی دو بعدی است که از دو رکن یعنی روح و بدن مرکب است
ودر پی مرگ بین روح وبدن او جدای رخ می دهد ودر قیامت بدن به حضور روح رسیده ودو باره اورا در آغوش گرفته وانسان زنده می شود مه این که روح بر گردد وبه خدمت بدن برسد
و بدیهی است که بدن مادی مرکب روح در عالم ماده بود و در ]خرت حضور ندارد ولی بدن جسمانی که همراه و در باطن همین بدن مادی در دنیا مرکب روح بود ودر آخرت نیز مرکب اوست
روح را در عالم دیگر سواری داده ودر خدمت او قرار دارد و روح لذایذ و یا عذاب های جسمانی را با همین بدن جسمانی که از اول با او بود درک می کند .
اگر زحمت نیست کمی کتاب نتایج کلامی حکمت صدرایی را مطالعه نمایید تا درک مسله برای تان آسان تر شود .
فهمیدن دیدگاه حکیم ملا صدرا را باید از حضرت امام روح الله آموخت وگرنه به قول مولوی :
دانه هر مرغکی انجیر نیست

صادق;913926 نوشت:
باسلام .
دقت نمایید مرگ بر انسان عارض می شود وانسان یک پدیده ی دو بعدی است که از دو رکن یعنی روح و بدن مرکب است
ودر پی مرگ بین روح وبدن او جدای رخ می دهد ودر قیامت بدن به حضور روح رسیده ودو باره اورا در آغوش گرفته وانسان زنده می شود مه این که روح بر گردد وبه خدمت بدن برسد
و بدیهی است که بدن مادی مرکب روح در عالم ماده بود و در ]خرت حضور ندارد ولی بدن جسمانی که همراه و در باطن همین بدن مادی در دنیا مرکب روح بود ودر آخرت نیز مرکب اوست
روح را در عالم دیگر سواری داده ودر خدمت او قرار دارد و روح لذایذ و یا عذاب های جسمانی را با همین بدن جسمانی که از اول با او بود درک می کند .
اگر زحمت نیست کمی کتاب نتایج کلامی حکمت صدرایی را مطالعه نمایید تا درک مسله برای تان آسان تر شود .
فهمیدن دیدگاه حکیم ملا صدرا را باید از حضرت امام روح الله آموخت وگرنه به قول مولوی :
دانه هر مرغکی انجیر نیست

با سلام و عرض ادب

استاد گرامی ،این کتاب رو از کجا میتونیم

تهیه کنیم?

والا کتابفروشی های شهر ما که یه چند

رمان وبقيشون کتابهای کمک آموزشی

درسی واسه ی دانش آموز است ،.

ما قم زندگی نمی کنیم که!

همای رحمت;913928 نوشت:
با سلام و عرض ادب

استاد گرامی ،این کتاب رو از کجا میتونیم

تهیه کنیم?

والا کتابفروشی های شهر ما که یه چند

رمان وبقيشون کتابهای کمک آموزشی

درسی واسه ی دانش آموز است ،.

ما قم زندگی نمی کنیم که!

با سلام .
از طریق انترنت نیز می توانید خریداری نمایید . نشر بوستان کتاب است به آنها پیام دهید از طریق پست برای تان ارسال می کند .
ویا کتاب انجام شناسی تطیقی. نشر عروج . تهران . موسسه نشر اثار امام خمینی

صادق;913931 نوشت:
با سلام . از طریق انترنت نیز می توانید خریداری نمایید . نشر بوستان کتاب است به آنها پیام دهید از طریق پست برای تان ارسال می کند . ویا کتاب انجام شناسی تطیقی. نشر عروج . تهران . موسسه نشر اثار امام خمینی
متشکرم استاد گرامي

صادق;913926 نوشت:
باسلام .
دقت نمایید مرگ بر انسان عارض می شود وانسان یک پدیده ی دو بعدی است که از دو رکن یعنی روح و بدن مرکب است
ودر پی مرگ بین روح وبدن او جدای رخ می دهد ودر قیامت بدن به حضور روح رسیده ودو باره اورا در آغوش گرفته وانسان زنده می شود مه این که روح بر گردد وبه خدمت بدن برسد
و بدیهی است که بدن مادی مرکب روح در عالم ماده بود و در ]خرت حضور ندارد ولی بدن جسمانی که همراه و در باطن همین بدن مادی در دنیا مرکب روح بود ودر آخرت نیز مرکب اوست
روح را در عالم دیگر سواری داده ودر خدمت او قرار دارد و روح لذایذ و یا عذاب های جسمانی را با همین بدن جسمانی که از اول با او بود درک می کند .
اگر زحمت نیست کمی کتاب نتایج کلامی حکمت صدرایی را مطالعه نمایید تا درک مسله برای تان آسان تر شود .
فهمیدن دیدگاه حکیم ملا صدرا را باید از حضرت امام روح الله آموخت وگرنه به قول مولوی :
دانه هر مرغکی انجیر نیست

سلام بدنی که در باطن بدن دنیایی است همان بدن مثالی است
که با مرگ هم جدا از آدم نمیشود
آنچه که جدا میشود بدن خاکی است و ظاهر آیات میگوید که همین بدن خاکی زنده میشود..
اما بدن مثالی یا همون بدن برزخی هیچوقت جدا نبوده و پراکند نیز نیست که بخواهد در آخرت جمع شود

شما هم لطف کنید کتاب معاد امام خمینی را که تازه جمع آوری شده را بخوانید
ایشان صریحا میگویند بدن اخروی همان بدن مثالی و برزخی است با شدت بیشتر

غریبه آشنا;913997 نوشت:
سلام بدنی که در باطن بدن دنیایی است همان بدن مثالی است
که با مرگ هم جدا از آدم نمیشود
آنچه که جدا میشود بدن خاکی است و ظاهر آیات میگوید که همین بدن خاکی زنده میشود..
اما بدن مثالی یا همون بدن برزخی هیچوقت جدا نبوده و پراکند نیز نیست که بخواهد در آخرت جمع شود

شما هم لطف کنید کتاب معاد امام خمینی را که تازه جمع آوری شده را بخوانید
ایشان صریحا میگویند بدن اخروی همان بدن مثالی و برزخی است با شدت بیشتر

با سلام وتشکر .
در این باره کتاب :
انجام شناسی تطبیقی . که دیدگاه ملا صدرا و حضرت امام روح الله را به صورت عمیق در باره معاد به صورت تطبیقی
بحث نموده ملاحظ بفرمایید همه این دغدغه های تان بر طرف خواهد شد

سوال :
انسان شناسی چگونه ممکن است؟ و شامل چه پرسش هایی میشود؟
بعنوان مثال اگر بخواهیم خلقت انسان را برسی کنیم که از کجا آمده...تنها با خاک و زمین و کهکشان مواجه میشویم
اما به کسی که عقب تر از این میخواهد برود و سوال دارد که خاک و زمین و این جهان از کجا اومده..چه پاسخی میتوان داد؟

پاسخ :
گرچه در این باره جای سخن بسیار است ولی در خصوص فرایند خلقت انسان که منظور شما است عجالتا باید گفت :
واژه خلقت به معنای آفریدن، ایجاد کردن، به وجود آوردن، پیدایش و مانند آن است، مثلا یک هنرمند وقتی یک اثر هنری و تابلوی زیبایی را نقاشی می‌کند، صورت علمی چیزی را در ذهن داشته ، روی پارچه، یا کاغذ و یا چوب و مانند آن پیاده کرده ، آن را آفریده است، جهان آفرینش نیز صورت علمی حق تعالی است، یعنی آنچه در عالم عنایی باری تعالی بوده و به اصطلاح وجود علمی داشته، آن را وجود عینی داده ، از علم به عین آورده، این را خلقت و آفریدن خوانده است.
خلقت یک نوع تجلی الهی است .خداوند با آفرینش هستی در واقع بر هستی تجلی کرده است. از این رو امیر مومنان فرمود:
«الَحَمدُ لِلّهِ المُتَجلِی لِخَلقِه بَخَلقِه؛ (1) سپاس خدای را با آفرینش خود بر آفریدگان تجلی کرد». طبق این کلام حضرت خلقت نوعی تجلی خداوند در عالم است . با الهام از این گونه آموزه‌های متعالی درباره خلقت گفته شده:
در آن خلوت که هستی بی نشان بود* به کنج نیستی عالم نهان بود
برون زد خیمه ز اقلیم تقدس * تجلی کرد در آفاق و انفس
جمال اوست هر جا جلوه کرده * ز معشوقان عالم بسته پرده (2)
اما درباره چگونه خلقت انسان، قرآن کریم در یک آیه جامع فرمود:
ما انسان را از گل آفریدیم، آن گاه او را نطفه‌ای در قرار گاهی استوار گردانیدیم، آن گاه نطفه را علقه (خون بسته) و علقه را گوشت پاره کردیم، گوشت پاره را استخوان‌ها گردانیدیم، بر استخوان ها گوشت پوشانیدیم، و سپس آن را خلقی دیگر ایجاد نمودیم، پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است. (3)
گفتنی است در این باب سه دیدگاه وجود دارد:
برخی حکمای یونان نظیر افلاطون قائل به قدیم بودن روح و نفس و معتقد بوده است که قبل از خلقت ابدان ارواح موجود بوده‌اند. بعد از خلقت هر بدنی، روح چون مرغ در قفس آن بدن قرار می‌گیرد و بعد از مرگ چون مرغ از آن قفس پرواز می‌کند.
اما برخی دیگر نظیر ارسطو از یونانیان و بوعلی از مسلمان معتقدند که نفس قبل بدن خلق نشده ، همزمان با خلقت بدن روحی به عنوان یک موجود مجرد آفریده در بدن قرار می‌گیرد.
وجه مشترک این دو دیدگاه آن است که هر دو نفس را حدوثاً و بقاءً مجرد می‌داند.
اما حکیم صدرالمتألهین با نقد هر دو دیدگاه یاد شده ،نظریه جدید در باره نفس آدمی مطرح نموده و معتقد است که نفس نه قدیم است و نه حادث مجرد، بلکه نفس حدوثاً مادی و بقاءً مجرد است. بدین بیان که نفس آدمی در آغاز پیدایش مادی است و به تدریج بر اثر حرکت جوهری به تجرد می‌رسد . سیر تکاملی نفس نظیر نفت و روغن است .وقتی در چراغی ریخته می‌شود ، از طریق فتیله به طریق شعله چراغ حرکت می‌کند .وقتی در آغاز حرکت به فتیله متصل می‌شود، کاملاً یک ماده روغنی و نفتی است. وقتی نزدیک شعله می‌رسد ،تبدیل به گاز می‌شود .بعد تبدیل به شعله بعد تبدیل به نور می‌گردد و اطراف خود را روشن می‌سازد.
روح آدمی نیز چنین سیر تکاملی را طی می‌کند تا به تجرد می‌رسد. بنابر این گرچه حادث است و قبل از بدن نبوده ،ولی در آغاز موجود مادی مثل بدن بوده ، عصاره‌ای از همان بدن بر اثر سیر جوهری به تجرید رسیده و به عنوان نفس مدبر بدن گردیده است.(4)
دیدگاه صدرا و نقد نظریه افلاطون و ارسطو در کتاب اسفار اربعه، ج 8، و کتاب اسرار الحکم تألیف حکیم سبزواری به تفصیل بیان شده است، جزئیات بحث در آن جستجو شود.
پی‌نوشت‌ها:
1.نهج البلاغه،خطبه 108.
2. هفت اورنگ جامی، ص 591.
3. مومنون (33) آیه 14.
4. محمد تقی مصباح، معارف قرآن ،ص 327.

سوال :
استاد گرامی روح انسان به تجرد میرسه
يعني. چی?
اونوقت تکلیف جسم. چی میشه. ?

پاسخ :
میان صاحب نظران و فلاسفه اسلامی به در این باره به طور کلی دو نظر وجود دارد:
برخی معتقدند که روح آدمی به عنوان موجودی مجرد قبل از بدن او خلق شده و در کالبدش دمیده می شود(1)، ولی صدرالمتألهین بر آن است که روح آدمی از عصاره و تلطیف بدن انسان خلق می گردد . در آغاز پیدایش و مبدأ خلقت آن جسمانی است، ولی بر اثر حرکت جوهری به تدریج رو به سوی تجرد می رود و تا تجرد تام عقلی نایل می گردد.
از باب تمثیل و تشبیه صدرا معتقد است که روح آدمی نظیر نور چراغ است. همان طور که روغن و نفت از طریق فتیله عبور می کند ، وقتی نزدیک شعله چراغ رسید، تبدیل به گاز می شود، آن گاه تبدیل به شعله و بعد تبدیل به نور می گردد. روح انسان نیز چنین مسیری را طی می کند تا این که از مرتبه ماده به تجرد می رسد و روح مجرد می شود.
صدرا معتقد است که این تحلیل عقلی را آموزه‌های قرآن در باب روح نیز تأیید می کند،‌ زیرا قرآن کریم وقتی در باب خلقت انسان سخن می گوید و مراتب آفرینش انسان را توضیح می دهد که از نطفه بعد مضغه، بعد علقه می شود، آنگاه می فرماید:
« سپس او را آفرینش و خلقت دیگری دادم و بزرگ است خدایی که برترین آفریدگار است».(2)
در مجموع صدرا پیدایش روح انسان را بعد از بدن و از طریق حرکت جوهری تبیین کرده حتى یکی از دلایل و شواهد فلسفی حرکت جوهری را نحوه تجرد روح تلقی نموده است.(3) روح با بدن رابطه ظرف و مظروف نظیر آبی که در ظرف ریخته می شود ندارد، بلکه رابطه روح و بدن رابطه محیط و محاط است . روح به دلیل حرکت جو هری به تجرد می رسد. این طور نیست که مثل آب در ظرف بدن قرار داشته باشد.
انسان موجود مرکب از دو پدیده است که یکی مجرد و دیگر مادی است. ترکیب آن دو بدین معنا است که ترکیب روح و بدن یک ترکیب اتحادى است . روح و بدن یک وجود موجود هستند . بر اثر این ترکیب است که حقیقتى به نام انسان شکل مى‏گیرد. روح بى‏بدن نمى‏تواند به هستى خود ادامه دهد و بدن هم بى‏روح نمى‏تواند موجودیت خود را حفظ کند. از این رو مى‏گوییم ترکیب روح و بدن ترکیبى است که بدون آن نمى‏توانند موجود باشند؛ بر اساس این ترکیب است که این دو موجود مى‏شوند و وجودى یگانه مى‏یابند.
در ترکیب انضمامى، دو چیزى که موجود هستند و هستى آن ها مستقل از یکدیگر است، به هم متصل شده، با هم ترکیب مى‏شوند. یعنى این طور نیست که آن دو موجود بر اثر این ترکیب به عالم هستى باریابند؛ بلکه آن دو، هستى مستقل از یکدیگر دارند . ما فقط با یک ترکیب میان آن دو، پیوند حاصل کرده‏ایم. اما در ترکیب اتحادى، مانند روح و بدن، آن دو به حدى با هم یگانه گشته‏اند که به یک وجود موجودند . این طور نیست که نخست روح موجود شود و آن گاه بدن جدا از آن؛ سپس این دو را به هم پیوند بزنیم و ترکیب کنیم؛
در ترکیب اتحادى، باید دو موجودى که به یک وجود موجود مى‏شوند، داراى مرتبه یکسانى باشند؛ یعنى،اگر یکى در مرتبه قوه و استعداد محض بود و یکى در مرتبه فعلیت، نمى‏توان این دو را با یکدیگر متحد ساخت؛ چرا که این دو بر اثر ترکیب یکى مى‏شوند . یگانگى در حدى است که به یک وجود موجودند . نمى‏توان موجودى را که در مرتبه قوه بوده، وجودش ضعیف‏تر از فعلیت و پایین‏تر از آن است با مرتبه فعلیت که وجودش قوى و بالاتر است، ترکیب اتحادى نمود. مرتبه پایین در عین پایین بودن نمى‏تواند بر اثر ترکیب به مرتبه بالا ارتقا یابد؛ چنان که مرتبه بالا نیز - در عین بالا بودن - نمى‏تواند بر اثر ترکیب به مرتبه پایین تنزل کند. از این رو، ترکیب اتحادى یک موجود بالقوه با یک موجود بالفعل محال است. ترکیب بین نفس و بدن اتحادی است .بر اساس این تحلیل معلوم می شود رویکرد صدرايی در باره خلقت دقیق تر از سایر دیدگا ه ها است. (4)

پی‌نوشت‌ها:
1. النفس از کتاب شفا ،ص29 ،نشر المکتب الاعلام الاسلامی، قم 1375 ش.
2. مؤمنون (23) آیه 14.
3 . اسفار، ج 8 ،ص136 ،نشر دارالاحیا لتراث العربیه ،بیروت 1403 ق.
4.نتایج کلامی، حکمت صدرا ،ص216 ،نشر بوستان کتاب ،قم 1388 ش.

موضوع قفل شده است